بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20564
متن پرسش
با سلام: حضرتعالی فرمودید از جایی به بعد مسیرتان را از دکتر داوری جدا می کنید نقطه افتراقتان با ایشان کجاست؟ حدس حقیر قبول نداشتن ملاصدرا است. آیا صرفا درین مساله اختلاف دارید یا مسائل دیگری هم هست؟ در پناه حق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! ما از طریق انقلاب اسلامی از توسعه‌یافتگی و توسعه‌نیافتگی خارج می‌شویم، زیرا انقلاب اسلامی را روحِ تاریخی می‌دانیم که در آن هستیم، ولی آن استاد محترم نظرشان آن است که مردم چنین آمادگی‌ها را ندارند و باید با نظر به خردِ توسعه، مشکل توسعه‌نیافتگی را حل کرد. که البته نظر بسیار مهم و قابل توجهی است و باید نسبت به آن تأمل نمود و این آغاز گفتگو با اندیشمندی است که ما را به تفکر نسبت به آنچه ما را در برگرفته است دعوت می کند. موفق باشید

17103
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام: با توجه به سوال 17092 اگر کسی امروز در حال خوش معنوی و عبادی است فردا به قول حضرت سجاد علیه السلام «عرضت لی بلیه و ازالت قدمی» حالت «بینی و بین خدمتک» برایش پیش می آید و اتفاقا در آن روز می می میرد و اگر فردایش زنده بود باز هم همان عبادات و اعمال خیر را انجام می داد و حال معنوی داشت حال خداوند با این شخص چگونه برخورد می کند بر اساس روز های گذشته و فردا یا روز مرگ؟ با تشکر از استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد انسان‌ها مطابق ملکات و نیّات‌شان محشور می‌شوند و اراده‌ها و انتخاب‌های نیک آن‌ها نیز عمل حساب می‌گردد. موفق باشید

16349
متن پرسش
با سلام: طاعات و عباداتتان قبول. استاد عزیز من کتابهایی از کتابهایتان را مطالعه کرده ام. سوالی داشتم و آن اینکه قرآن می فرماید آسمانها ابتدا به شکل دود بود، فرمودید به معنی بی شکل بودن است،صحیح؛ آیا این به شکل دود بودن در ابتدا، برای همین آسمان مادی هم صدق می کند؟ و دوم اینکه آسمان باطن و معنی به شکل دود و بی شکل بود، بی شکل بودن آسمان معنی به چه معناست؟ آیا به معنی تعین نداشتن و یکی بودن صفات و اسماء است و جدا جدا نبودنشان است، یعنی مثلا صفت کریم و عظیم هنوز تعین نگرفته اند و واحدند؟ لطفا یه کم توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً آیه‌ی مذکور نظر به دخان‌بودنِ ماده‌ی اولیه‌ی عالَم ماده دارد و حقیقتاً چیزی بوده که اطلاق دود بر آن صدق می‌کرده است و امروز نیز یکی از نظریه‌های مربوط به ماده‌ی اولیه‌ی جهان همین موضوع را تصدیق می‌کند. بنابراین نمی‌توان موضوع را به عالم معنا سرایت داد و معنای آسمان در آیه‌ی 11 سوره‌ی فصلت می‌تواند آسمانِ همین زمین باشد که از عالم ماده‌بودن خارج نیست. موفق باشید

16083

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نظرتون را میشه راجع حمایت آقای زیباکلام از رفتار خانم فائزه هاشمی با بهایئان بفرمایید؟ اینکه ایشون به احترام به عقاید هر فرد را اخلاقی و اسلامی میدونن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان سخنان آقای زیباکلام نیستم. ولی مگر جایی برای حمایت می‌ماند؟!! جز این‌که سیاسیون ما برای رأی‌آوردن به بهائیان هم امید بسته باشند زیرا از حمایت جبهه‌ی فکری و فرهنگی انقلاب مأیوس شده‌اند. موفق باشید

15436
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام و تحیت، جناب استاد بزرگوار بر اساس دو آیه زیر که حاکی از سنت تغییر در نظام و سنن الهیه است: «ذٰلِكَ بِأَنَّ اَللّٰهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَهٰا عَلىٰ قَوْمٍ حَتّٰى يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اَللّٰهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» و هم چنین آیه «إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُغَيِّرُ مٰا بِقَوْمٍ حَتّٰى يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذٰا أَرٰادَ اَللّٰهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلاٰ مَرَدَّ لَهُ وَ مٰا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وٰالٍ» لطفا اگر راهنمایی بفرمایید: الف. سنت تغییر و سرنوشت انسان ها و اقوام بر اساس فلسفه صدرایی چگونه قابل تبیین است؟ ب. این آیات از دو منظر هستی شناسی و هم چنین انسان شناسی چگونه تبیین می شود؟ ج. برای فهم دقیق تر و عمیق تر این سنت، چه منبع یا منابعی را توصیه می فرمایید؟ با تشکر از زحمات مستمری که برای جنابعالی داریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فلسفه‌ی مشاء و چه فلسفه‌ی صدرا، با نظر به هستی‌شناسی و انسان‌شناسی به این نوع آیات می‌نگرند و متوجه هستند نظام عالم از جمله جامعه‌ی انسانی دارای قواعدی است که خداوند در آیات فوق متذکر آن قواعد و سنن شده است که مثلاً اگر جامعه‌ای ایمان و تقوا را رعایت کند، سرنوشتش با جامعه‌ای که چنین نکند، یکی نیست. عرایضی در جزوه‌ی «علل سقوط تمدن‌ها در المیزان» در این مورد شده. موفق باشید

14668

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: در خصوص جمع آوری قران سوال پرسیدم از محضرتان ارجاع به کتاب علامه حسن زاده فرمودید. به نظرم رسید که از نظر علامه کتابت قرآن به معنای کتاب حاضر توقیفی می باشد. در این صورت بفرمایید چه امتیازی در این جمع کردن می باشد که در متفرق بودن سور (با توجه به توقیفی بودن سوره) نمی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید با نظر به این نکته‌ی دقیق، علاوه بر ربط آیات در یک سوره که برکات و معارف خاص خود را به همراه دارد توقیفی‌بودن سوره‌ها نیز منجر شود که در نسبت بین سوره‌ی ماقبل و مابعد، برکات و معارفی را به‌دست آوریم. موفق باشید

13970
متن پرسش
سلام: 1. استاد بنده می دانم که الان وقت ذکر یونسیه و اذکار خاص نیست. ولی نمی دانم کی وقتش می شود و من از کجا متوجه بشوم؟ 2. این کار خوب است که انسان با چند استاد عرفان مشورت داشته باشد یا موجب تشتت می شود؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در مورد ذکر مذکور با استادی که مطلب را می‌شناسد و روحیه‌ی شما را نیز می‌شناسند، مشورت کنید 2- اگر کلیت مطالب در دست شما است، مانعی ندارد که با چند استاد مشورت شود ولی اگر نه از یک استاد استفاده‌ی کامل را ببرید و بعداً اگر لازم دیدید به استاد دیگری مراجعه کنید. موفق باشید

13561
متن پرسش
با سلام: چند وقتی میشه با افرادی وارد بحث شدیم که با امام حسین (ع) مخالفت میکنن علت رو پرسیدم میگن در تاریخ طبری آمده که امام حسین (ع) به شمال ایران حمله کرده و ایرانیان رو کشته و مخالفت دوم اینه که میگه من قیام عاشورا رو قبول ندارم و جواب علت این سوالش هم اینه که امام حسین (ع) و یزید بر سر یک دختر این جنگ رو شروع کردن. جسارتا یه جواب دندان شکن می خواستم تا اونا رو سر جای خودشان بشونم با آرزوی روز افزون و سربلند اسلام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به همان تاریخ طبری با دقت نظر کنند، جریان حرکت امام حسین«علیه‌السلام» را در آن فضای تاریخی در رابطه با احیاء دین جدّشان پیامبر، به‌خوبی متوجه می‌شوند. و یا سری به نظر دانشمندان غیر شیعه به‌خصوص دانشمندان اهل سنت بزنند که چگونه همه متفق‌اند که حرکت امام حسین«علیه‌السلام» در مقابل جریان منحرف امویان صورت گرفته. بنده نظر بعضی از دانشمندان اهل سنت را در کتاب «راز شادی امام حسین«علیه‌السلام» در قتلگاه» که بر روی سایت هست، آورده‌ام. بدیهی است که یک محقق نباید نهضت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» را با قرائت امویان دنبال کند! همچنان‌که دفاع مقدس 8 ساله را نباید با قرائت صدامیان بررسی نمود. موفق باشید

10132
متن پرسش
سلام: اینکه بگویند ما خدا را رد نمی کنیم اما می خواهیم بدانیم خدا در زندگی ما چه تاثیری دارد؟ و یا چه تاثیری می تواند داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق در قرآن به صورت‌های مختلف ما را متوجه آیات خود می‌کند تا نحوه‌ی حضور گوناگون او را در عالم بنگریم. موفق باشید
6736

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد با عرض ادب و احترام و دعا برای سلامتی حضرتعالی. سؤال بنده در باره اختلاف مراتب انبیا و اولیاء و به طور خاص امامان معصوم صلوات الله علیهم است. آیا این عرض بنده قابل قبول است؟ امامان معصوم علیهم السلام همه نور واحد، همه در عالیترین مرتبه عصمت و همه مبرای از هر نقص و رجس به عنوان انسان کامل هستند. اما این به معنی تساوی در همه مراتب و عدم برتری یکی بر دیگری نیست. در هر صورت این حضرات نیز در سیر الی الله سلوک فردی خود را دارند و هر کدام هر اندازه که مراتبی را فتح کند به همان میزان بر آن عزیزی که آن مرتبه را فتح نکرده است برتری دارد. ولی این ناقض کمال انسانی و نور واحد بودن ایشان نیست. وجه جمع این دو مطلب به این صورت است که امامان معصوم علیهم السلام به عنوان امام انسان کامل بوده، در مقام امامت و هدایتگری انسانها هیچ کاستی ندارند. در مقام مثال می توان اینطور فرض کرد که اگر امام برای هدایت کامل انسانها باید به درجه 100 رسیده باشد هر دوازده امام این 100 درجه را فتح کرده اند و در این بعد هیچ فرقی با هم ندارند. اما در ابعاد دیگر که هیچ ربطی به هدایت مردم ندارد و به سلوک شخصی خود ایشان مرتبط است، مقام امام امیرالمؤمنین علیه السلام یک مقام است و مقام امام حسین علیه السلام مقام دیگر و ... و برای هر کدام این امکان است که در سیر به سوی خدا بر دیگر عزیزان درگاه خدا سبقت گیرد. نظیر افضلیت مقام حضرت ابراهیم علیه السلام بر بقیه انبیا با اینکه بخش هدایتگری ایشان نسبت به مثلا حضرت موسی علیه السلام - با توجه به تعالیم ارائه شده در کتابهایشان - اگر نگوییم کمتر نیست لااقل مساوی است و این به خاطر اختلاف فهم مردم زمانشان است ولی بازهم اعتقاد داریم مقام ابراهیم بالاتر است. یا تفاوت بین موسی و خضر علیهماالسلام که موسی صاحب دین و شریعت است اما پیش خضر شاگردی می کند. استاد آیا این مطلب صحیح است؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم همین‌طور فکر می‌کنم و این‌که معتقدیم امامان با هم از جهاتی متفاوت‌اند را از خود امامان داریم وگرنه این چیزی نیست که ما تشخیص دهیم. مثلاً حضرت باقر«علیه‌السلام» می‌فرمایند حضرت علی«علیه‌السلام» افضل از سایر ائمه«علیهم‌السلام» هستند و این شاید به همین معنایی است که شما فرموده‌اید. موفق باشید
28827

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ارسال پیامک معمولی به کسی که قصد ازدواج با او را داریم اما محرم نیستیم اشکالی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را باید از دفتر مرجع تقلیدتان سؤال بفرمایید. موفق باشید

24928
متن پرسش
سلام علیکم: استاد آیا به نظر شما این سخنان حجت الاسلام محمد تقی سبحانی صحیح است: متاسفانه فلسفه ما مجموعه ای از معارف حقه و مدعیات ناسفته فراوانی است که به دلیل سایه سنگین تعبد و تقدس از سوی اصحاب فلسفه و حربه تکفیر و تهجیر از سوی مخالفان آن، هنوز به صحنه اندیشه ورزی اجتهادی نیامده است و چه بسا مدعیاتی که در طول قرنها بدون تامل و تحقیق تکرار شده است. بر اصحاب فلسفه است که بدون تعصب و با اندیشه ای باز و سینه ای فراخ و بدون تجهیل دیگران و سخن ار موضع عالی و متعالی گفتن، حاضر شوند که نظریه های فلسفی به مصاف نقد دیگران برود و دیدگاه های نو و افق های جدید فراروی حوزه تفکر اسلامی قرار گیرد. به گمان بنده تنها سرگذشت تفکر فلسفی ما و نیز وضعیت آموزش و پژوهش فلسفه در روزگار ما بهترین دلیل بر حاکمیت نگاه تعبدگرایانه و شخصیت زدگی بر محافل فلسفی ماست، چنان که با ورود در عرصه نقد اندیشه های فلسفی، چماق تجهیل و حربه مخالفت با شخصیت های محترم، بر سر شما فرود می آید. متاسفانه این رویه حتی شامل اساتید صاحب نام فلسفه نیز می شود و شخصی چون استاد فیاضی تنها به جرم این که برخی اسرار فلسفی را فاش می گوید، از سوی شاگردان خود به فلسفه نادانی متهم می شود و کم له من نظیر. از این رو بر این باورم که اصحاب فلسفه که از حربه تکفیر آزرده اند، بهتر است چماق تجهیل را بیاندازند و بدون هیچ دلواپسی، دل به دریای اجتهاد فلسفی بسپارند که این روش، تعقل فلسفی را سودمند تر است از چسبیدن به داشته های موجود. فلسفه معاصر اسلامی با تاملات ژرف علامه طباطبائی و فکر صافی و روحیه منصفانه استاد مطهری و سپس نقادی های موردی استاد مصباح در استانه یک تحول جدی قرارگرفت اما تلاش های گسترده، پرحجم و پرهزینه ای که زان پس در دهه های اخیر صورت گرفت (با همه ارزش های والای آن) بازگشتی است به عرفانی سازی فلسفه که به تدریج سلاح عقلانیت را از حوزه تشیع بازمی ستاند و باب تاویل و باطن گرایی را بر معرفت دینی می گشاید و هزاران آسیب تصوف زدگی و خواب نمایی و قدسی سازی را در فرهنگ دینی ما تشدید و تاکید می کند. ایشان نیز در سلسله نشست هایی تحت عنوان توسعه و تکامل فلسفه (که علت برگزاری آن به گفته خود ایشان تحول در فلسفه و تکامل آن با سوالات امروزه که فلسفه از آن، سال ها غافل بوده و هیچ تحولی نداشته، است) نیز گفته اند که فلسفه اسلامی حاضر نتوانسته در ۱۴ یا ۱۵ مورد که خود ایشان استقراء کرده (در موضوعات اخلاق، انسان شناسی و معرفت شناسی) پاسخگو باشد: ۱. مسئله تعریف هویت انسان با توجه به اراده و فاعلیت. ایشان بعد به این نتیجه می رسند که (فلسفه باید مسئولیت اخلاقی انسان به فعلش را با توجه به اراده و آزادی ثابت کند ولی با توجه به مسئله حاکمیت علیت آن را به دوش علت تامه می گذارد در نتیجه مسئولیت از انسان سلب می شود) ۲. در مسئله تاثیر و تاثر طبیعی. ایشان می گویند طبق قواعد فلسفی محال بودن انتقال عرض و کل ما بالعرض ینتهی ما بالذات، رطوبت و سیالیت آب عرض است در کاغذ نیز خشکی هست طبق قاعده فلسفی تری آب نباید به کاغذ منتقل شود که اینگونه نیست و فلسفه در این مورد بی پاسخ است. ۳. مسئله تجرد نفس. ایشان می گویند فلسفه غافل از بعد مادی انسان و تعلق نفس به آن است و نفس تحت تاثیر ماده تغییر می پذیرد و فلسفه فقط تفسیر تک نگاری از انسان می کند (که به نظر ایشان باید دو انگاری باشد) و این بر خلاف قرآن است که انسان را از نطفه بودن تا روح او می نگرد و به او انسان می گوید و فلسفه با این توضیحات در تعریف تجرد نفس ناقص بوده ۴. مسئله نسبت کل و جزء. به نظر ایشان در فلسفه فقط در مورد کلی و جزئی بحث شده نه از نسبت کل به جزء. ۵. مسئله صور ذهنی. ایشان می گویند بر صور ذهنی فلسفه به خاطر فقدان دلیل برای آن و اینکه فلاسفه گفته اند صور ذهنی از نظر ماهیت با واقع یکی اند ولی از نظر وجود تفاوت دارند اشکال وارد است چرا که چگونه یک ماهیت با دو وجود متباین می تواند وجود پیدا کند؟ و مسئله مشکل تطابق آن با واقع و عدم ادراک وجود ذهنی و چگونگی تحقق صورت در نفس بر نظر فلاسفه اشکال کرده و می گویند باید اساسا منکر صور ذهنی شویم و به قول خودشان (اسطوره صورت در فلسفه را بیخیال شویم) تا به این مشکلات بر نخوریم. با عرض پوزش نمی شد متن اصلی را کپی کنم و کمی طولانی شد این ها مربوط به ۴ جلسه از نشست ها بود متن کامل آن در آدرس http://www.morsalat.ir/Portal/home/?news/181408/205795/585758/توسعه-و-تکامل-فلسفه؛-افق-ها-و-راهکارها--حجت-الاسلام-و-المسلمین-محمدتقی-سبحانی--جلسات-مستمر موجود است. استاد آیا واقعا فلسفه اسلامی از این جور مسائل ناتوان است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم حرف درستی است که باید نگاه فلسفیِ ما نقد و بررسی شود. ولی در این مسیر باید با همان روحیه‌ی فلسفی، فلسفه نقد شود و نه با پیش‌فرض‌های کلامی و یا با فهم اولیه‌ای که از یک موضوعِ فلسفی داریم. مثل این‌که می‌گویند فلسفه غافل از بُعدِ مادی انسان و تعلق نفس به آن است. این جمله نشان می‌دهد که گوینده یک حرف از فلسفه‌ی صدرایی نسبت به نفس نمی‌داند و این نوع ندانستن‌ها، حجابی خواهد شد که به‌کلّی از فهم فلسفی محروم شویم. موفق باشید

23771

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در مورد سخن امیر المؤمنين (ع) که فرمودند «اگر پرده از برابرم برداشته شود، چیزی بر یقینم افزوده نگردد» تفسیری از یکی از علمای عرب زبان دیدم که گفتم شاید بد نباشد با شما مطرح کنم؛ ایشان اینطور گفته اند: گمان برده نشود امیرالمؤمنین (ع) از حجاب‌های ملکوتی سخن می‌گوید! چطور چنین چیزی ممکن است در‌حالی‌که او در گورستان‌های کوفه حرکت می‌کرد و با مردگان سخن می‌گفت و متوجّه حبه‌ی عرنی شد در‌حالی‌که به او چنین معنایی را می‌فرماید: «ای حبه، اگر پرده از برابرت برداشته شود آن‌ها را می‌بینی که حلقه‌وار با یکدیگر صحبت می‌کنند» 1 امیرالمؤمنین (ع) از پرده‌هایی که لاهوت را از او محجوب ساخته است سخن می‌گوید، از حجاب‌هایی سخن می‌راند که اگر برای علی (ع) کنار زده شود، علی (ع) باقی نمی‌ماند، و حتی چیزی جز خدای واحد قهار باقی نمی‌ماند. امیرالمؤمنین (ع) باقی ماندن این حجاب را گناهی بزرگ به شمار می‌آورد و می‌فرماید: «إِلَهِي قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِي فِي النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا» (پروردگارا! با گرایشم به خواهش نفسم، بر خود ستم کردم. پس وای بر من اگر بر آن آمرزش نیاوری). و حتی قرآن آن را گناهی ملازم انسان می‌داند که جز با فتح مبین و فنا شدنش در لحظاتی و بازگشت او در لحظاتی دیگر از او جدا نمی‌گردد؛ تا انسان بودن انسان و عبودیت مخلوق بر‌جای بماند. خدای تعالی می‌فرماید: (إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا * لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ) (ما برای تو پيروزی نمايانی را مقدر کرده‌ايم * تا خدا گناه تو را آن‌چه پيش از اين بوده و آن‌چه پس از اين باشد برایت بيامرزد). گناه در این‌جا همان «من» یا شائبه‌ی ظلمت و عدمی است که از بنده جدا نمی‌شود و محمد (ص) به خاطر این فتح، به نوسان درمی‌آید: برای ساعتی محمد (ص) باقی نمی‌ماند و فقط خدای واحد قهار بر جای می‌ماند؛ و ساعتی دیگر محمد (ص) به عبد اول و نور اول و عقل اول و پیروز در مسابقه که سلام و صلوات خداوند بر او باد، بازمی‌گردد. از آن‌جا که علی (ع) باب محمد (ص) است و محمد (ص) صاحب فتح المبین، و در لحظاتی از او هیچ اسمی و هیچ رسمی بر جای نمی‌ماند مگر خداوند واحد قهار، باب یا علی (ع) سرگشته و ممسوس به ذات خداوند و در مقام صاحب فتح مبین می‌گردد و از همین‌رو می‌فرماید: «اگر پرده از برابرم برداشته شود، چیزی بر یقینم افزوده نگردد» (1)- از حبه‌ی عرنی روایت شده است: با امیر مؤمنان به سوی پشت کوفه خارج شدیم. امیر‌المؤمنین (ع) در پشت کوفه در وادی السلام ایستاد و گویی با کسانی سخن می‌گفت. من نیز با او ایستادم تا خسته شدم. پس نشستم تا این‌که ملول شدم. دوباره برخاستم و دوباره مثل مرتبه‌ی اول خسته شدم. سپس نشستم و ملول شدم. سپس ایستادم و ردایم را جمع کردم و گفتم: ای امیر مؤمنان! من بر شما از ایستادن زیاد نگرانم، ساعتی استراحت کن! و ردایم را بر زمین پهن کردم تا بنشیند. فرمودند: «ای حبّه، آنچه دیدی نبود مگر سخن گفتن و انس گرفتن با مؤمن». گفتم: ای امیرالمؤمنین! آن‌ها نیز چنین هستند؟ فرمود: «آری، اگر آن‌چه من می‌بینم برای تو هم کشف می‌شد، می‌دیدی که مؤمنان حلقه‌وار نشسته با هم سخن می‌گویند». عرض کردم: اجسادند یا ارواح؟ فرمودند: «ارواح، و مؤمنی در جایی از زمین نمی‌میرد مگر این‌که به روحش گفته می‌شود: به وادی السلام ملحق شو، که وادی السلام قطعه‌ای از بهشت عدن است»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسّلم رؤیت حضرت، رؤیت فوق ملکوت است. یعنی رؤیت قیامت کبری ولی استناد به آیه ی اول سوره‌ی فتح به نظر بنده نظر علامه طباطبایی صائب تر است مبنی بر این‌که «ذنب» در آیه‌ی فوق به معنای تبعات ذهنیتی است که بت پرستان از حضرت داشتند و می‌فرماید با فتح مکه آن ذهنیت برای همیشه چه در گذشته و چه در آینده بر طرف شد. در این مورد خوب است که به «المیزان» رجوع شود. موفق باشید

23718

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ارادت: متاسفانه بنده یکسالی هست که گرفتار فیلم ها و مطالب غیراخلاقی شده ام و گاهی خود ارضایی می کنم مدتی است که می خواهم توبه کنم اما بیشتر از دو روز نمی توانم تحمل کنم و شهوت جوانی به حدی به من فشار آورده که قابل توصیف نیست. لطفا بگید من چیکار کنم؟ نمیتونم ذهنم رو از مسائل جنسی آزاد کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راه‌کارِ رفع مشکل آن است که اولاً: متوجه باشید با مشغول‌شدن به این نوع تصاویر از حقایق بزرگی که بر ذهن و قلب شما منعکس خواهد شد، محروم می‌شوید و بدین جهت حضرت ربّ العالمین این اعمال را حرام کرده است. زیرا کثیف‌ترین انسان‌ها در منظر ذهن شما قرار می‌گیرند و در این حالت، چگونه حضرت حق انوار رحمت خود را بر جان شما متجلی کند وقتی که جایی برای آن تجلیات در خود نگذاشته‌اید؟! ثانیاً: فراموش نکنید که در این موارد باید چیزی را جای این چیزها قرار داد و آن مطالعات و عبادات است. در این مورد خوب است سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید

23027

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در دیدار رهبر با مدال آوران مسابقات پاراآسیایی شاهد بودیم که ایشان در بخشی از سخنان خود به حضور بانوان چادری اشاره کردند و این حرکت را ارج نهادند و آن را قدرت نمایی فرهنگی خواندند و حرکتی در جهت جنگ اراده ها دانستند. سوال اینجاست که چرا با وجود اینکه در سال های گذشته نیز بانوان چادری در این مسابقات حضور داشتند به این شکل مستقیم خطاب نشدند، چه تحلیلی در پس این حرف رهبری و خطاب مستقیمشان وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. شاید پیش نیامده و شاید احساس کردند باید در حال حاضر بر این امر تأکید شود تا از آن غفلت نگردد. موفق باشید

22252
متن پرسش
با سلام مجدد: استاد محترم. من توی سوال شماره ( 22250 یا 22259 ) درباره نماز پرسیده بودم. اگر که نماز نتونه به رفع توهم کمک کنه بذارمش کنار. یک حقیقتی که من از اون بابت نگرانم این هست که هر چی از دوران کودکی دور میشیم حقیقت زندگی رو بیشتر می فهمیم و من یکباره با این حقایق روبرو شدم. برای همین دچار این دست افکار میشم. شاید دلهره ام از این هست که آیا من مثلا در طی ده سال آینده چقدر خواهم توانست با این حقایق هماهنگ بشم؟ چقدر خواهم توانست نماز واقعی بجا بیاورم؟ خسته ام از این تلاش و در جا زدن، نماز یکجور متعادل کردن ذهن ما رو باعث میشه؟ درست هست؟ در واقع نماز یک جور مراقبه هست که در کنار مراقبه باید موارد دیگر چون تغذیه درست و سبک زندگی درست رعایت بشه تا به نتیجه برسیم؟ ولی این جور تفسیری با آن دست هشدارها که اگر یک روز نماز نخونی دچار غضب پروردگار میشی و تو رو نمی بخشند و... جور در نمیاد. من خیلی شاکی ام از اینگونه طرز تلقی ها و این زبان دور از فهم دین. به دعاهای شما و مخاطبان محترم سایت شما نیازمندیم. موفق و پیروز و شاد باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم: آن‌چه در امثال نماز برای انسان پیش می‌آید تحقق روحیه‌ی عبودیت است تا حضرت رب العالمین با ربوبیت خود ما را دستگیری کند و اصل عبادت به تسلیم امر و نهی الهی است حال چه با حضور قلب باشد و چه نباشد؛ در هر صورت آن عزم اولیه در میان هست و تقویت وجه عبودیت ما در آن راستا به وجود می‌آید، به همین جهت ما دستورات الهی را ابتدا به عنوان تکلیف خود می‌پذیریم و انجام می‌دهیم و نباید به هیچ وجه از این غافل شد به طوری که در روایات داریم «فنای فی الله تحقق امر و نهی الهی بر جان انسان است». موفق باشید

21922
متن پرسش
سلام علیکم: امام خمینی می فرمایند وقتی حضرت ولیعصر (عج) ظهور کنند تمام بشریت را از انحطاط بیرون می آورند و در وضعیت دوره آخر الزمان هم که بسیار آمده در نهایت همه جا از عدل و داد پر می شود، فقیری نمی ماند، نعمتهای خدا سرازیر می شود، کسی به مال کسی طمع نمی کند و... حال دو سوال دارم: ۱. با وضعی که بوجود خواهد آمد آیاتی از قرآن که در رابطه با انفاق، بخشش، دزدی، قتل و.... هست در آن زمان چگونه معنا می شود در حالی که قرآن مجسم حکومت می کنند و همه دستورات اسلام عمل می شود؟ آیا آن آیات بی استفاده می ماند؟ وقتی دیگر شری نیست، فقیری نیست و... ۲. در آیه ۴۹ سوره یس می گوید در پایان دنیا ناگهان صیحه عظیمی رخ می دهد در حالی که اهل کفر مشغول دنیا هستند. مگر بعد از ظهور حضرت و حکومت طولانی و انتهای دنیا دیگر کافری روی زمین هست؟ اگر هست چرا در روایت دوران آخر الزمان جور دیگری وصف شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی می‌فرمایند در زمان ظهور، عدل حاکم می‌شود؛ یعنی فرهنگ استکباری و تجاوز، سیطره ندارد، نه به آن معنا است که دیگر، تجاوز و فقر و کفر از میان می‌رود. تا زمانی‌که انسان بر روی زمین هست و اختیار و انتخاب معنا می‌دهد، حق و باطل هست. آری! وقتی عدالت حاکم باشد، اگر فقیری هم به جهت مصائبی گرفتار فقر باشد، تنها نیست و با آموزه‌های دینی به او مدد می‌شود. موفق باشید

21780
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: آیا تجمل ممدوح و مستحب است؟ اخیرا حجت الاسلام سید محمد صادق علم الهدی در مصاحبه ای، نظریه ای را بیان کردند که اسلام تجمل را ممدوح و مستحب می داند. خواستم بدانم تعریف دقیق تجمل چیست؟ و آیا خود لفظ تجمل از حیث شرعی قبیح نمی باشد؟ گزیده از سخنان ایشان به همراه آدرس سخنان کامل ایشان: سید محمد صادق علم‌ الهدی در گفتگو با اجتهاد: تجمل نه فقط از عناوین محرم در شریعت نیست، بلکه از عناوین ممدوح و مستحب است و بر آن تأکید زیادی هم شده است. مرز ممنوع تجمل، اسراف است. یعنی به‌ گونه‌ای باشد که در عرف بگویند این همه هزینه بابت این پوشش، اسراف مال محسوب می‌شود. بین تجمل و تبرج باید فرق نهاد و این‌ها دو مقوله کاملاً منفک هستند. وقتی که مدگرایی، فی نفسه عنوان حرامی نیست، مدهای اسلامی هم به طریق اولی نمی‌تواند حرام باشد. #فقه_و_مدگرائی متن کامل مصاحبه: http://yon.ir/6k1sa
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تجمل به معنای خود را به جمال و زیبایی آراستن، کار خوبی است ولی تجمل به معنایی که امروز مطرح است یعنی همه‌ی ذکر و فکر انسان به ظاهرسازیِ خود و زندگی دنیایی‌اش باشد، مذموم است. عمده آن است که ظاهر انسان آراسته باشد و این غیر از جلف‌بودن است. موفق باشید

21264

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خسته نباشید: نظرتون در مورد کتاب شش جلدی نور هدایت آقای سعادت پرور برای فهمیدن دعاها چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا ایشان را رحمت کند. به نظر بنده مطالب ارزشمندی را در آن آثار مطرح کرده‌اند. موفق باشید

20575

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد در رساله «تذکره طبقات الصفویه» خواجه عبدالله انصاری مطلبی خواندم که به شدت نگرانم کرد. ایشان می فرماید: ابو عمرو محمدبن ابراهیم الزجاج گوید: «هر که سخن گوید از مقامی و حالتی که او بدان مقام و حالت نرسیده باشد، سخن وی فتنه باشد مستمعان را و دعوی باشد که از دل می زاید و خدای عزوجل حرام گرداند بر وی رسیدن به آن مقام.» حال ما در جلساتمان احوال بزرگان عرفا و سخنان آنان مثل علامه حسن زاده، آیت الله بهجت و غیره را می گوییم و از آن مقامات سخن می گوییم تا هم برای خودمان یاد آوری باشد هم برای مستمعان ایجاد شوق و انگیره کند حالا نگرانم به این مطلب خواجه عبدالله گرفتار شویم و محروم گردیم؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مطلب مهمی است ولی، شما که ادعا نمی‌کنید در آن مقامات هستید، بلکه احوالات بزرگان را متذکر می‌شوید و این کار خوبی است. موفق باشید

18990
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات: در مفاتیح گفته شده که گفتن ذکر لااله الا الله در ماه رجب ثواب فراوانی دارد. من از شخص شنیدم گفتن این ذکر با تعداد (که در مفاتیح هزار مرتبه ذکر شده) صحیح نیست. دلیل هم این بود که گفتن این به خاطر اینکه تکرار این جمله است که تنها معبود من خداست باعث می شود خدا به تدریج هرچه داریم از ما بگیرد تا متوجه او باشیم. البته از نظر بنده خیلی دلیل موجهی نبود. می خواستم نظر شما رو در این باره بدونم. التماس دعای عاقبت بخیری
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذکر «لا إله إلاّ اللّه» سیدالکلام است و آن‌چنان قلب را منوّر می‌کند که انسانْ دیگر برای هیچ‌چیز نقش استقلالی قائل نمی‌شود و خداوند جنبه‌ی وَحدانی خود را بیشتر به ما نشان می‌دهد، نه آن‌که چیزی از ما بگیرد. موفق باشید

18519
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد سلام علیکم: با عرض معذرت به جهت تصدیع اوقات، حقیر به عنوان خدمتگذار امور فرهنگی در یکی از پایگاههای بسیج مشغول به انجام وظیفه گردیده ام، و طبق مشاهدات اولیه و سابقه قبلی عضویت در بسیج مواردی مشهود است که به عرض می رسد خواهشمند است در صورت صلاحدید مورد تفقد و راهنمایی قرارم بدهید 1. بسیج از لحاظ شعارها و دنباله روی از منویات مقام معظم رهبری تا حدودی موفق هست، اما کمتر با عمق مسائل سیاسی و اجتماعی و عقیدتی حاصل از این دنباله روی مأنوس هستند. 2. نیروهای جوان و مخلص که تحت ولایت امام خامنه ای مدظله در بسیج حضور یافته اند، متوجه حضور تاریخی خود هستند بحمدالله، اما این موضوع به عنوان یک بحث عقیدتی و پايه تبیین نشده است. 3. با وجود بستر آماده جهت بروز و ظهور بسیج به معنای لشکر مخلص خدا متاسفانه صفوف نمازهای جماعت کمتر از بسیجی ها تشکیل می شود. 4. به نظر حقیر حلقه گمشده این همه توحید است و توحیدی که بسیجیان را از گوشه و کنار خیابانها و مدارس به جبهه تقابل با استکبارجهانی چه جبهه نرم و سخت بکشاند و مانند جبهه های دفاع مقدس کارخانه انسان سازی بشود، حال برای به صحنه آوردن این توحید باید چه کار بکنیم و از کجا آغاز کنیم؟ خدا پدر و مادر شما رو بیامرزد و عاقبتتان به خیر بشود. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  همان‌طور است که می‌فرمایید و سطحی‌بودن مشکل جامعه است و حقیقتاً می‌توان با توجه به حضور تاریخیِ خود تفکر لازم را به جامعه برگرداند. به نظر می‌رسد زیربنای همه‌ی اعمال عقیده است و در روایات بر معرفت نفس تأکید شده است و لذا خوب است از این‌جا شروع کنید. موفق باشید

18269

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
1. آیا می شود کسی که حلالش کردیم را نبخشیم؟ اگر آثار ظلم همچنان باقی باشه چطور؟ 2. آیا «بخشیدن» آدم ها، اعتباری است که وقتی به کسی گفتم بخشیدمت، واقعا بخشیده شود یا می توانم او را نبخشم در حالیکه هنوز قلبا او را نبخشیدم؟ 3. آیا بخشیده نشدن، از جانب یک نفر که بهش ظلم شده، می تواند برای همیشه انسان را از سلوک بازدارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه بیشتر تلاش کنید کینه‌ی طرف مقابل را از قلب‌تان بیرون کنید، بیشتر به صفت عفو منوّر می‌گردید. موفق باشید

15269

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
یکی از سوالات اساسی که در ذهن همه ی ما انسان ها وجود دارد اعم از این که به آن توجه داشته باشیم یا نداشته باشیم این است که چرا علارغم این که هیچ یک از ما در درون خودش تمایلی به درد و رنج ندارد با این حال کم و بیش متحملش می شویم در واقع همه ی ما دچار نوعی تعارض و تضاد بین خواسته ی درونی و امر بیرونی می شویم، خواسته ی درونی که به ما می گوید هیچ یک از انواع درد و رنج با هیچ شدت و حدتی قابل پذیرش نیست و واقیعیتِ بیرونی که ما نشان داده که چنین خواسته ای تحقق پذیر نیست. سوال من یک چرای اعتراضی است که چرا چنین تعارض و تضادی وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «تریدون عرض الدنیا واللّه یرید الاخره» یعنی انسان‌ها در شرایط معمولی به امور دنیایی و اموری که به آن‌ها نزدیک‌ است، مشغول می‌شوند و لذا نسبت به مشکلاتی که این نوع انتخاب‌ها برایشان پیش می‌آورند، در حجاب قرار می‌گیرند. موفق باشید

14253
متن پرسش
سلام: اینکه یه نفر علاقه شدید به درسی مثل فلسفه پیدا می کنه رو میشه از نظر فلسفی یه کم توضیح دهید. اینکه حرکت جوهری رو به ویدیو پروژکتور تشبیه کنیم رو توضیح میدید. اینکه خداوند همواره نور خود را کامل می کند یعنی چه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی‌ها استعداشان در امور عقلی است و لذا از آن طریق بیشتر تغذیه می‌شوند. خداوند به عنوان کمال مطلق و فیّاض علی‌الاطلاق، فیض خود را در هر مخلوقی که زمینه‌ی گرفتنِ فیض را دارد، متجلی می‌کند و اگر آن مخلوق آمادگی بیشتر داشت آن فیض را کامل می‌گرداند. پس کامل‌شدنِ نور خدا بستگی به «قابل» دارد و نه «فاعل». زیرا که فاعل در مقام خود در کمال مطلق است. موفق باشید

نمایش چاپی