بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21000

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد: وجود علمای الهی در هر عصری به غیر از جنبه علمی آیا نباید در جهت هدایت و رفع غم و مشکلات مردم قدم بگذارند؟ چنانچه در زمانهای قدیم علمای الهی و عرفانی درب خانه هاشان به روی مردم گرفتار باز بوده و از تواضع و فروتنی زیاد برخوردار بودند پس چرا الان علمایی که حتی بنام هستند اینگونه نیستند و خود من خیلی تلاش کردم و زدگی برایم ایجاد شد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راه صحیح همان راهی است که علمی اصیل طی کردند و طی می‌کنند که با مردم بوده‌اند و با مردم هستند. امروز هم روی هم رفته علماء از مردم جدا نیستند و بالاخره اطرافیان‌شان را همین مردم گرفته‌اند. موفق باشید

19735
متن پرسش
1. تطبیق اخلاق زدایی از همه عرصه ها با مخالفت ورود شهود در فلسفه با عرض سلام و تشکر فراوان گروهی از پیروان حکمت متعالیه با ورود شهود به فلسفه مخالفند و تنها به برهان عقلی پایبندند و معتقد به حفظ مرزهای علومند. آیا می توان این گرایش را مقایسه کرد با آن دسته از نظریه پردازان فلسفه و کلام جدید در غرب (سکولارها) که معتقدند اخلاق از سیاست جداست. اخلاق از اقتصاد جداست و ... آیا به نظر نمی رسد که عرفان در همه استدلالهای علمی همه علوم باید ورود پیدا کند؟ پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگذارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم شهود، حقیقتِ عالم را در جلوه‌ای روشن‌تر و همه‌جانبه در مقابل ما قرار می‌دهد و برعکسِ نگاه انتزاعی عقل، که عملاً «ما به الاشتراک» را از «ما به الامتیاز»ِ موضوع جدا می‌کند و در مقابل ما قرار می‌دهد آن‌هم به صورت مفهومی. و از این جهت حکمت متعالیه برعکسِ حکمت مشاء، سعی دارد این دو را جمع کند. موفق باشید

18932

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: به نظر شما چطور باید با لجبازی ها بر خورد کرد؟ چطور با کسانی که خود را علامه می دانند ولی فلسفه و عرفان را قبول ندارند برخورد کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک انسان حکیم هرگز خود را درگیر این جدال‌ها و مراءها نمی‌کند؛ خوب است که در این رابطه به توصیه‌ی امیرالمومنین به فرزندشان نسبت به ترک مراء که در کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» آمده‌است رجوع فرمایید. موفق باشید

18803

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیزم: 1. آیا هر موضوع علمی را که شروع کردیم بهتر این است که تا آخرش تحقیق کنیم بعد ورود به مبحث دیگری کنیم یا چه توصیه ای می فرمایید؟ 2. مدتی است که با همچین مسئله ای در گیرم که نکند من بزرگ شدم عالم و عارف کامل نباشم لذا برای خودم دعا کردم این به فکر خود بودن اشکالی دارد آیا گم شدن در آینده نیست؟ 3. بنده نوجوان هستم و هنوز 18 ساله نشده ام در این شرایطی که قرار داریم مساجدی هستند که نیاز به مسئول جلسه دارند بنده هم بحمد الله اهل سیر هستم و اهل شوخی و بازی و... نیستم اگر عالم من با عالم این بچه ها نخوره از آن طرف هم باید این ها را کسی هدایت کند که فردا گمراه کننده نشوند دوست دارم هدایت شوند ولی ان شاءالله خودتان بهتر می دانید که بچه های امروزی غالبا چگونه اند. اگر بچه هایی باشند که اهل شوخی وقت سوزی و بازی احیانا حرف بد و کار بد و... من با این حال آیا اخلاقا بهتر است مسئول شوم یا نه؟ آیا این عذاب نیست که کسی که معنویتی دارد گرفتار عده ای شود که او را در ک نمی کنند و گرفتار بی عالمی هستند (اگرغافل باشند البته)؟ از آن طرف مسئول جلسه باید تلاش فراوان کند جان بکند و... شاید 70 درصد کار مسئول جلسه در بیرون جلسه است من اگر بروم بشوم پس مطالعات خودم چه می شود هم درس هم مطالعه هم جلسه! استاد آیا اگر مسئول جلسه نشدم کار بدی کردم امام زمان (عج) ناراحت می شوند؟ باید روی خودم در این سنی که دارم وقت بگذارم پس جامعه چه؟ بچه های مدرسه و دم کوچه و مسجد و شهر را چه کسی هدایت کند قحط الرجال است! یا روی جامعه وقت بگذاریم پس شخصیت علمی و فکری و خلوت و...چه؟ در ضمن کسی که مسئول شد چه بسا باب مکروهات زیادی را مرتکب شود روحیه عرفانی به درد جلسه نمی خوره! آیا روحیه شاد و... نداشتن من دلیل محکمی هست که مسئول نشوم؟ آیا اخلاقا مجاز است من به خاطر این امر مکروهات را مرتکب شویم؟ استاد عزیز جوری جواب دهید که از سرگردانی، کاملا نجات یابم و مجبور به پرسش های دیگر نباشم. ممنون و متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! ولی با تفکر اجتهادی، ولی نه در حدّ حفظ‌شدن و حفظ‌کردن 2- خیر! خیلی هم خوب است 3- روی این فکر کنید که اگر بشود مسئول نباشید ولی در خدمت موضوعات فرهنگی آن گروه قرار داشته باشید، بهتر است 4- اگر این پیشنهاد عملی نیست، لااقل در مسئولیت خود وقت‌تان را تقسیم کنید که سایر کارها و مطالعات زمین نماند و همه‌ی فکر و ذهن‌تان مسئولیت‌تان شود. موفق باشید

18758

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت شما استاد عزيز: بنده میدونم شما وقتتون خیلی پره، و مشاوره نمیدید، و فقط در مورد معارف پاسخ میدید، ولی من به اندازه چند سوال به کمک شما نیاز دارم من همون موضوعه حوزه رو با شما مطرح كردم و قبلش هم درباره بودن يه طلبه حرف زدم كه ايشون از لحاظ معنوي به من كمك زيادي كردند اگر يادتون باشه (سلام خدمت استاد من دختري هجده ساله هستم كه با پسري طلبه آشنا شدم كه از لحاظ معنويات هم خيلييييي بالاتر از بنده بودن اون موقع اصلا هدف و آرزوي من پزشكي بود و اعتقادات خاصي نداشتم پوچ و بي هدف، ايشون اول بصورت مشاور بنده بودن يعني سوالات ديني خود را مي پرسيدم بعد كاري كردن كه به دين علاقه پيدا كنم به خدا به پيغمبر به خيليييييي مسائل اصلا من حجاب درستي هم نداشتم اصلا خدا برام محور نبود ولي بعد از صحبت ايشون خدا محور قرار گرفت خدا رو شناختم هدفه خودمو شناختم راه زندگيم عوض شد. بعد ايشون ميخواستن تشريف بيارن خواستگاري براي آشناي بهتر اما به دلايلي من گفتم بزاريد دوره دبيرستانم را پايان بپزيرم بعد تشريف بياوريد. بعد الان من تصميم گرفتم بيام حوزه، اخلاقم، بينشم، رفتارم، حجاااابم بشدت تغيير كرد. اصلا تو وادي قرار گرفتم كه بي نظيره اما ايشون كه واقعااااا طلبه بسيار خوبي هستن كم كم داشت يه رابطه مجازي ايجاد ميشد بعد ايشون استادشون فرمودند كه اين ريسمان شيطاني را ترك كنيد و ايشون گفت كه اين كار شيطان بوده اين طرز آشناي درست نيس اصلا علاقه بايد بعد عقد ايجاد بشه شيطان بطور ماهرانه اي ما رو گول زده و ...من حالم خيلي بد شد ايشون گفت بزاريد اين رابطه قطع بشه يعني بايد بشه چون هر ازدواجي كه بر اين مبنا باشه فايده اي نداره و نبايد با دروغ و كلك از اين حرفا باشه و اينقدر قشنگ براي من اين موضوعو شرح دادن كه من ديدم واقعا ازدواج از اين طريق فايده اي نداره بعد اين رابطه قطع شده تا تابستون كه ايشون بخوان بيان خواستگاري به نظر شما استاد همچين ازدواجي خوبه؟ ما ميدونيم بد شروع کرديم ولي به اشتباهممون پي برديم نظر شما چي هست؟ اگر از طريق شرعي و قانوني و بدون اطلاع بنده باشه خوبه؟ و اون رابطه اي كه ايجاد شده بود رو چطور جبران كنيم؟ توبه بايد بكنيم؟ چه عملي انجام بديم كه اون گناه از بين بره؟ اين سوال بنده بودش كه شما گفتيد اين راهي براي كسب ديانت بوده مگر مي شود خدا در ميان نبوده باشه و شما به نور بندگي منور شده باشيد بعد از هزاران مشكلي كه پشت سر گذاشتم تونستم خانوادمو راضي كنم برم حوزه فقط سوالاتي داشتم درباره آقاي طلبه اي كه زندگي بنده رو عوض كردن ايشون در شهر تهران ساكن هستند و بنده در اهواز، بنده به ايشون علاقه ي بسيار زيادي پيدا كردم بخاطر تفكر و بينش و أفكار زيباي كه داشتن چند تا سوال دارم ازتون: ١. آيا بخاطر ارتباط قبلي كه الان اون گونه نيست و قطع شده و فهميديم اون گونه ارتباط و آشناي اشتباهه و ما گول شيطان را خورديم و الان در صدد آنيم كه جبران كنيم بازم ازدواج اشتباهه؟ حتي ما به خداوند توكل كرديم و نتيجه كار م به او سپريم ٢. صحبت كردن در مورد هماهنگي ازدواج و جلو اوندن بطور خيلي سنگين و مختصر مشكلي دارد اگر دارد قطع كنيم؟ ٣. چطوري آنها پيش قدم بشوند؟ ٤. بگويند چگونه من را شناختن؟ اگر بگويند به من مشاوره مي دادن ديدگاه بدي نداره؟ البته ميدونم حرف مردم اهميت چنداني ندارم اما خب همان پدر و مادر هم مهمه و راهي به ما پيشنهاد كنيد كه بتونيم بدون كلك و دروغ كاري رو انجام بديم چون اصلا صلاح نميدونم خود بنده بخواهم زندگيمو اينطور شروع كنم و مي دانم خود خدا هم خوشش نمي آيد 5. اينكه شهر ديگه هستيم مشكلي دارد؟ از لحاظ شرعي مشكل ساز مي شود؟ ٦. ما همدیگه رو دوست داريم و اين دوري مخصوصا براي من سخت تره چون ايشون طلبه هستن و ايمان قوي تري دارن. فكر كنم برای ايشون راحت تر باشه ولي براي من سخته. اما دوست هم ندارم کاري خلاف رضاي خدا انجام بدم يعني نظر خدا هم خيلي براي من اهميت داره اگر بدونم خداوند هم راضي نيست نميتونم زندگيو شروع كنم. ٧. تقريبا هم اعتقادات نزديكي داريم چون تقريبا تمام اعتقادات من رو خود ايشون ساختن بهتر ميتونم حرفاشونو درك كنم و بفهمم و اگر با كس ديگري ازدواج كنم احساس مي كنم به مشكل بخورم بخاطر اينكه اون نفري كه بخوام ازدواج كنم اعتقادات خاص خودش را هم دارم منم اعتقاداتم بصورت ديگري شكل گرفته خودم احساس مي كنم زندگي موفق تري خواهم داشت با ايشون و تمام سختي هاي الان هم فقط بخاطر رضاي خدا دارم تحمل مي كنم و خداوند هم خيلي كمك كردن آرامش بم دادن كه قبلا نداشتم. استاد نظر شما براي من خيلي مهمه ما بر مبناي حرف شما ميخوايم تصميم بگيريم تو رو خدا ما رو راهنماي كنيد و بهترين مشاوري كه من مي شناسم كه ميتوند كمك كنه شما هستيد ببخشيد وقتتونو گرفتم و سرتون درد آوردم. ممنونم اگر كمك كنيد حرف شما آينده ما رو ميسازه بالاخره شما صلاح بهتر ميدونيد كيس هاي مختلفي. ديديد. من فكر مي كنم بتونم با ايشون به درجات بالاتري از معنويات برسم و به خدام نزديك تر بشم چون ايشون هم تفكرشون خيلي شبيه به شماس بازم ممنون كه وقت ميزاريد. به كمكمتون نياز دارم. يا علي شبتون خوش. لطفا اين سوال هم در سايتتون قرار ندهيد. ممنونم. هميشه دعا گوي شما هستم بخاطر خدمتي كه به ما جوان ها مي كنيد و وقت مي زاريد سوالامو پاسخ مي ديد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً به سؤال‌تان این‌طور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: (شخصی) نه؛ خیلی حساس نباشید بالاخره رابطه‌ای جهت پیداکردن راهِ دیانت بوده و مگر می‌شود خداوند در این رابطه، در میان نبوده باشد و شما به نورِ بندگی او منوّر شده باشید؟! موفق باشید

18220
متن پرسش
سلام: آیا می شود گفت حرکت انسان از دنیا بسمت برزخ و معاد در واقع برگشت انسان به مبدا هستی و یا بعبارت دیگر وجود خود انسان است و در واقع در مراحل پس از مرگ سیر زمان در کار نیست عمیق شدن انسان در وجود خوداست ، اگر درست است سوال بنده اینجاست که این وسط کلمه بعث انسان در اول روز حشر به چه معنی است چرا از نظر لغوی برانگیختگی بکار برده شده ، و نه نزدیک شدن، معنای بعث چیست و چه چیزی منبعث می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ»(29)/اعراف) همچنان‌که شروع شدید، برمی‌گردید. از این جهت انسان به اصلی که از آن جدا شده برگشت می‌کند. منتها در این مسیر برگشت باید مراحلی را پشت سر بگذارد که حساس‌ترین آن انتقال از برزخ به قیامت است که تحت عنوان «بعث» یا «برانگیختن» نام برده می‌شود، زیرا با تحولی عظیم همراه است. موفق باشید

16296
متن پرسش
سلام: چند تا سوال دارم: 1. چرا بعضی ها اصلا با معنویات سروکار ندارند ولی اصلا احساس پوچی نمی کنند ولی اگه ما مدتی بی اهمیت بشیم زندگی برایمان جهنم می شود. ۰۲ این سوال را در قالب مثال بیان می کنم: اگر کتاب حکایت زمستان را که خاطرات یک اسیر است خوانده باشید متوجه شجاعت این فرد می شوید، سوال من است که آیا این فرد اصلا نمی ترسیده، یعنی ذاتا مثل امام خمینی (ره) طعم ترس را نچشیده بوده یا نه می ترسیده ولی با توکل بر خدا وارد میدان و عمل می شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌توان چنین برداشتی را کرد. زیرا این افراد سعی می‌کنند کمتر به بنیاد وجودی خود که فریادش از دست کارهای این‌ها بلند است، رجوع کنند و لذا در بین این بی‌خیالی‌ها، غم عمیقی را در خود دارند 2- نور انقلاب اسلامی در آن فضا کار خود را می‌کند، نه‌تنها آن مرد بزرگ یعنی جناب آقای «حسین مردی» آن‌چنان رسالت تاریخی خود را به صحنه آورد که حتی خانم معصومه‌ی آباد در کتاب «من زنده‌ام» غوغای تاریخی خود را همراه با دیگر خواهران اسیر، ظهور داد. و این قصه‌ی هر آن کسی است که در زیر سایه‌ی انقلاب اسلامی در مقابل استکبار به صحنه بیاید. چنین کسی حتی اگر در زندگی شخصی از یک موش و سوسک هم بترسد، به نور ولایت ولیّ امر مسلمین در صحنه‌ی تاریخی آن می‌کند که آن 23 نوجوان در کتاب «آن 23 نفر» به نمایش گذاشتند. موفق باشید 

16213

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بهترین راه برای قدم گذاشتن در وادي حب اهل بيت (ع) و سیر در این مسیر چه می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت» شده است. به کمک شرح صوتی آن می‌توانید إن‌شاءاللّه نتایج خوبی بگیرید. موفق باشید

15567

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار چرا خداوند جبرا من را به این دنیا آورد و خلق کرد؟ این عدالت است که کسی را جبرا به این دنیا بیاورند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جلسات اول کتاب «آشتی با خدا» تحت عنوان «چرا خدا ما را خلق کرد؟» شده است. خوب است به آن‌جا رجوع فرمایید. موفق باشید

14362
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: وقتی در مقام دعا با خدا سخن می گوییم با کدام مرتبه از خدا راز و نیاز می کنیم ذات یا تعین اول یا تعین ثانی یا.... اساسا ذاتی که در دسترس هیچ کس حتی پیامبر قرار نمی گیرد می تواند مورد خطاب ما باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خطاب به حضرت اللّه است که جامع کمالات و اسماء می‌باشد، هرچند با عمق توحیدی بیشتر قلب انسان تا نظر به حضرت احدیت که همان تعین اول باشد می‌تواند جلو رود. موفق باشید

13142

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا اینها اشعار مولوی است؟ اگر آری لطفا اگر خاطرتان هست منبعش را بفرمایید بنده رجوع کنم. ممنون نه شرقیم نه غربیم، نه بریم نه بحریم / نه ارکان طبیعیم، نه از افلاک گردانم نه از خاکم نه از بادم نه از آبم نه از آتش / نه از عرشم نه از فرشم نه از کونم نه از کانم نه از هندم نه از چینم نه از بلغار و سقسینم / نه از ملک عراقینم نه از خاک خراسانم نه از دنیا نه از عقبی نه از جنت نه از دوزخ / نه از آدم نه از حوا نه از فردوس رضوانم هو الاول هو الاخر هو الظاهر هو الباطن / بغیر از هو و یا من هو دگر چیزی نمی دانم التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً مربوط به جناب مولوی در دیوان شمس است. موفق باشید

7757
متن پرسش
با سلام در سوال ( 7648 ) گفته شده بود:من به علت رفتارهای نادرست پدر و مادرم، به شدت دچار کمبود محبت هستم.و ...و شما فرموده بودید:این‌ها هیچ ربطی به پدر و مادرتان ندارد، هرکس دارای نفس امّاره است و اقتضای نفس امّاره چنین خصلت‌هایی است و همه باید با رجوع به شریعت الهی و رعایت دستورات اخلاقی از این رذائل بگذریم. ضعیف‌بودن بد نیست، ضعیف‌ماندن بد است. خداوند ما را ضعیف خلق کرد تا خودمان در کمال خودمان قدم‌های لازم را برداریم.سوال اینست که رفتار پدر و مادر در احساس کمبود محبت موثر نیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: رفتار پدر و مادر در احساس کمبود محبت مهم نیست. در حدّی که می‌شود از پدری همچون امام موسی کاظم«علیه‌السلام»، زیدی به دنیا بیاید که حضرت رضا«علیه‌السلام» به او بگویند دیگر نمی‌خواهم تو را ببینم و یا در دربار فرعون، موسی«علیه‌السلام» پرورش یابد. مهم فطرت الهی است که خدا پرورانده است و همه به طور یکسان دارند. آیه‌ی 173 سوره‌ی اعراف می‌گوید: کاری کردیم در فطرت انسان‌ها که فردا نگویند چون والدین ما بد بودند و با ما بدی کردند ما بد شدیم. موفق باشید
7636
متن پرسش
با سلام میدانیم که ملکوت هرچیز امرکن فیکون و ایجاد هرچیزی است که تدریج بردار نیست.با این حساب عالم ماده که عالمی زمان مند و دارای حرکت جوهری است،ملکوتش برزخ و قیامت است؟با این حساب ملکوت هرچیزی بدست خداست،در مورد عالم ماده به چه صورت است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید و لذا ملکوت عالم ماده آن جنبه‌ی وجودی آن عالم است که به صورت حرکت و تبدیل قوه به فعل ظاهر شده، زیرا ملکوت هرچیز جنبه‌ی ثبات آن است. موفق باشید
6556
متن پرسش
سلام.حضرت استاد با توجه به این که در علم ژنتیک نطفه ای را پرورش می دهند وتبدیل به انسان می کنند خیلی ها به این عقیده نزدیک شده اند که پس حقیقتی به نام حیات وجود نداردکه از جانب خدا در جنین دمیده می شود ومیگویند وقتی می توانیم تمام سازوکار جنین وتبدیل آن به نوزاد را توجیه علمی وتجربی کنیم چه دلیلی است که به خرافه وغیرماده وعالم غیب اعتقاد داشته باشیم .می گویند این نطفه همان مواد مغذی می باشد که درطبیعت به صورت پراکنده ودر زن ومرد به صورت ترکیبی وجود دارد واز طرفی سیر تکاملی طبیعت گاهی اقتضای گیاه گاهی حیوان وگاهی انسان می کند واین چرخه با مرگ هرکدام ادامه دارد وتبدیل به مواد اولیه طبیعت می شوند وبعد باز ازخاک شروع می شود بعد گیاه بعد حیوان ودرانتها انسان شکل می گیرد. واز طرفی مسئله بغرنج تر میشود که غرب ادعا می کند که در مسیر تکامل تکنولوژی هوش مصنوعی انسان هایی را خلق می کند که تمامی احساسات بشری را دارا باشد واین از انجا سرچشمه می گیرد که تمام حقیقت وکارآمدی وکنترل بدن را مربوط به مغز می دانند ومی خواهند با شبیه سازی آن نشان دهند که انسان هم یک پدیده ای است که اقتضای طبیعت آن را به وجود آورده ومانند تنه ی درختی که اقتضای طبیعت آن را به وجود آورده وامروزه بشر می تواند نسخه ی غیر طبیعی واز یک مسیر آزمایشگاهی شبیه تنه ی درخت وچوب را بسازد انسان را هم می تواند از یک مسیر ازمایشگاهی وبا دور زدن طبیعت بسازد.به نظرم مباحث معرفت النفس و دارای روح بودن بشر در قرونی که صحبت از هوش مصنوعی وعلم ژنتیک نبود خیلی راحت وبا فطرت پاک همه قبول می کردند غیر معاند!اما امروزه این گونه نیست قشر وسیعی از دانشجویان کشورخودمان براین باورند که اصل آنان مغز آنان است وروح خرافه ای باقی مانده از زمان نادانی بشر که هرچه را نمیدانست وعلتش را نمدانست آن را به عالمی غیر ماده وغیب مربوط می کرد .حضرت استاد به نظرم دیگر داستان پی نوکیو را برای سرگرمی نگاه نمی کنند بلکه به عنوان ارمانی دیرین که بشر به آن می اندیشید وامروزه به آن رسیده می بینند بشری که بتواند مثل خود را بسازد! به نظرم غرب وعلم غربی با هدایت شیاطین نوک پیکان خود را به سمت انکار عالم غیب گرفته است ومیداند با این کار میتواند تمامی آن چه را مدنظر دارد به یک باره بدست آورد شایسته است بزرگان واندیشمندان معتقد در این زمینه خیلی تلاش کنند وبه نوعی نگذارند غرب در این میراث واصلی ترین میراث عالم دینی که غیب و ماورای ماده باشد تشکیک کند. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال وقتی انسان به خود آید و متوجه شود ماوراء این بدن، خودی را احساس می‌کند که همه‌ی احساسات را به آن خود نسبت می‌دهد مجبور است وارد این اندیشه شود که وجهی از او در صحنه است که غیر از تن اوست، همانی که تن را با همه‌ی مکانیسم‌اش احساس می‌کند، هرطور هم که توجیه کند باز با خودش طوری روبه‌رو است که به خودش علم دارد و همیشه با خودش می‌باشد چه بدن داشته باشد و چه بدن نداشته باشد، حال با چنین خودی که بی‌بدن هم خودش است چگونه به‌سر ببرد؟ با خاطری مغشوش از عالم کثرت یا با خاطری یگانه با علم وحدت؟ شریعت آمده است تا انسان بتواند با خدا به‌سر ببرد که عین وحدانیت است چه بدن داشته باشد و چه نه. مگر بنا است کسی که خود را به خوابی زده است را هم بیدار کنیم؟ موفق باشید
27961

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: من قبلا اهداف خوبی داشتم. مثلا عمل به وظیفه. کار برای انقلاب. حتی بخاطرش رشتم رو تغییر دادم. ولی الان که فکرش را می‌کنم با ۲۸ سال سن هنوز هیچ قدمی بر نداشتم که هیچ، درسم مونده، تازه در روابط خانوادگیم دچار بحران شدم. یعنی من تو خودم موندم چجوری دم از انقلاب میزده بودم تا حالا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این امور در بعضی از مراحل زندگی پیش می‌آید، ولی هرچه حضور خود را در افقی که شهدا مقابل ما گشودند، حاضر کنیم و بر این مبنا به قرآن و تفکر قرآنی رجوع نماییم؛ راه، گشوده و جبران مافات می‌شود، إن‌شاءاللّه. موفق باشید

25174

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: وقت بخیر در پاسخ به سوال ۲۵۱۶۰، از مولانا طرفداری کردید و به فتوای آیت الله مکارم در خصوص ساخت فیلم مولانا خرده گرفته اید. شخصیت های برجسته بسیاری در طول تاریخ به مولانا ایراد گرفته اند. از جمله شیخ رجبعلی خیاط، آیت الله بروجردی (ره). حتی ملا احمد نراقی هم در شعری، از ایشان انتقاد کرده است: عقل، این است ای رفیق معنوی هین بگو این با جناب مولوی مولوی، گیرم که فهمد نیک و زشت راه دوزخ داند و راه بهشت چون کند؟ بیچاره نفسش سرکش است افکند خود را، اگر چه آتش است این روا، آن ناروا، داند درست لیک پایش در عمل لنگ است و سست فقه و حکمت خواند، جهلش کم نشد عالم و دانا شد و آدم نشد! علم چِبوَد؟ فهم راه نیک و بد عقل چِبوَد؟ اختیار نفس خود چون نداری نفس خود در اختیار ز امتیاز نیک و بد، او را چه کار؟ کِی کند دانستن سِر کنگبین دفع صفرا،رای نگار نازنین؟! گر شناسی خوب، حلوایِ شِکر کِی شود کام تو شیرین، ای پسر؟! در کتاب کیمیای محبت که در مورد احوالات و زندگی نامه شیخ رجبعلی خیاط هست، اینطور اومده که: «جناب شیخ خیاط، در مورد مولوی حرف داشت و می فرمود: «او در برزخ گرفتار است.» یکی از شاگردان شیخ از او نقل می کند که فرمود: خواستم کتاب مثنوی را بخوانم، در عالم معنا شخصی را در جلو و دیگری را در پشت سر خود دیدم که یکی به دیگری می گفت: «نگذارید بخوابد» باشنیدن این سخن پیش خود فکر کردم که چرا هنگام قرائت قرآن نمی گویند: نگذارید بخوابد؟! شبیه این مکاشفه برای حضرت آیت الله بروجردی (ره) اتفاق افتاده است. حضرت آیت الله صافی گلپایگانی، یکی از مراجع تقلید معاصر، در دیداری که در بهمن ماه سال ۱۳۷۷ هجری شمسی از مرکز تحقیقات موسسه ی فرهنگی دارالحدیث در قم داشتند، فرمودند: از آیت الله بروجردی شنیدم که فرمودند: «در ایامی که در بروجرد بودم، گاه الهاماتی از غیب داشتم، یک وقت مشغول مطالعه ی کتاب مثنوی (مولوی) بودم که ناگاه صدایی شنیدم که: این شخص راه را گم کرده است، به محض شنیدن این سخن، کتاب را بستم و زمین گذاشتم و پس از آن دیگر مطالعه نکردم، همان وقت کتاب«عدّه الداعی» کنارم بود مشغول مطالعه ی آن شدم.» (این مکاشفه را حضرت آیت الله حاج آقا موسی شبیری زنجانی نیز از قول افراد بسیاری از آیت الله بروجردی، برای نگارنده نقل کرده اند.) نگارنده از آیت الله صافی پرسید: بعضی از ایشان نقل کرده اند که فرموده: «پس از شنیدن آن صدا، برای اطمینان خاطر از این که الهام غیبی است، از خانه بیرون آمدم و به کوچه نگاه کردم هیچ کس در کوچه نبود.» حال برای من جای تعجبه که چطور با وجود اینکه چندین شخصیت برجسته بواسطه مکاشفه، این چنین بر مولانا خرده گیری می کنند، شما اصرار دارید که از مولانا دفاع کنید. آقای طاهرزاده! از شما که اهل علم و مطالعه هستید، بعیده! به نظر من، اینکه شما از اشعار مولوی در آثارتون استفاده کنید، هیچ اشکالی نداره، ولی اینکه از شخصیت عرفانی ایشون دفاع می کنید، واقعا تعجب کردم. با توجه به نظرات رجبعلی خیاط، آیت الله بروجردی و ملا احمد نراقی، آیا باز هم جای دفاع از مولانا باقی می ماند؟ اگر پاسختون مثبته، خواهشا بیان کنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان آن‌چه فرموده‌اید هستم. ولی امثال آیت اللّه قاضی را در شناخت عرفان و عرفا صاحب‌نظر می‌دانم. موفق باشید

23362

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و وقت بخیر: چگونه می شود برای درس خواندن در حوزه ی علوم تجربی مانند علوم آزمایشگاهی و.... که به دور از معنویات است نیت خدایی کرد؟! درحین مطالعه برای کنکور دچار این ترس می شوم که لحظات عمرم را تلف می کنم و در قبر و قیامت باید پاسخگوی آن باشم! با توجه به اینکه ممکن است اصلا نتیجه ای از این مطالعه در زمان آزمون نگیرم! با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که به پیام رهبر معظم انقلاب به نشست اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا، که اخیراً فرمودند توجه فرمایید. موفق باشید

عین پیام این است:

 بسم الله الرحمن الرحیم

جوانان عزیز

همه می دانیم که شما دانشجویان در شمار برترین امیدهای آینده‌ی کشورید. آنچه همه باید بدانند این است که به توفیق الهی هم اکنون خیل عظیمی از دانشجویان دیروز، در کشور به کارهای بزرگ سرگرمند و لذت خدمت به پیشرفت دانش و فناوری در میهن خود را با همه‌ی وجود حس می کنند. دانشجویان امروز ما -در هر نقطه‌ی جهان- این فرصت را خواهند داشت که به این مجموعه‌های مؤمن و خدوم بپیوندند و کشور را از بیگانگان کاملاً بی‌نیاز کنند. این حرکت آنگاه که با نیت صادقانه و خدایی انجام گیرد، جهاد فی سبیل الله است. شما جوانان انجمن‌های اسلامی می توانید پیش‌گامان و راهبران این جهاد باشید. توفیق روزافزون شما را از خداوند خواهانم. سیّدعلی خامنه‌ای۲۰ دی

22674

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم: نظر حضرتعالی در خصوص مرحوم آیت الله کشمیری و عرفان ایشان چیست؟متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هر چه از ایشان سراغ دارم خوبی و صفا است. موفق باشید

22602

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت حضرت استاد: کلیپی که آدرسش را برای تان می فرستم این روز ها زیاد دیده می شود و نقدی که خودم به این آهنگ دارم را هم خدمتتان می فرستم. لطف بفرمایید شما هم نظرتان را بفرستید که اعضای سایت و نیز بنده استفاده ببریم. https://tnews.ir/news/073d94007791.html در باب کلیپ موسی الامل امروز که کل حزب الله یک امام موسی صدر واحد شده است. چرا با حزن از او بگوییم انگاری که با غروب موسی صدر خدای موسی صدر هم در سرزمین موسی صدر غروب کرد، موسی صدر زنده یا شهید امروز در قهقه مستانه افق تاریخی انقلاب اسلامی لحظه شماری می کند برای بازگشت ولایت الله بر کره ی خاکی ولایت طاغوت به نفس نفس زدن افتاده است و قلوب مومنین شادتر از همیشه به افق نظاره می کند و رد طلوع فجر را در طلوع فجر خمینی می جوید. امروز بیشتر از تمام دوران غیبت حضرت صاحب الزمان (عج) به آرمان موسی صدر ها نزدیکیم و مگر نه اینکه آنها باز خواهند گشت و در رکاب صاحب الزمان (عج) آرمانشان را معنا خواهند بخشید حالا که حزب الله در استقبال طلوعی ابدی از خورشید حقیقت است چرا به سیاهی های شبی که می گذرد فکر کنیم؟ کاش همین کلیپ با همین موضوع امام موسی صدر ساخته می شد. ولی همنوا با جان سرشار از فرحِ موسی صدر همراه با نت های حماسی و اشعار ظفر نه اشعار شکست و سیاهی، خورشید را که نمی توان خاموش کرد، چرا اصرار داریم پلک هایمان را ببندیم و در رثای پلک بسته اشک بریزیم؟ خورشید دیدنی تر است و اشک شوقش شیرین تر از اشک تلخ بی تاریخی است. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن کلیپ را به عنوان کاری که ما را متوجه‌ی سرمایه‌های ارزشمند تاریخی می‌کند عملی ارزشمند دیدم. موفق باشید

22399
متن پرسش
سلام علیکم: بابت پاسخ به سوال ۲۲۳۸۳ کمال تشکر دارم استاد عزیز. اما ما چطور باید سخنان میرزای قمی را تاویل و توجیه کنیم!؟ آیا ایشان در این مساله کوتاهی کرده اند!؟ و چگونه باید این مطلب را هضم کرد که فقها و مراجع تقلید در قم مخالف عرفان هستند!!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده آن بزرگان به جهت تعمق در فقه و مسائل اخلاقی، اساساً متوجه‌ی اشارات عرفا نمی‌شوند. حضرت امام روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در نامه‌ای که تحت عنوان نقطه‌ی عطف به احمدآقا می‌نویسند، در آن‌جا می‌فرمایند: به جان دوست قسم! سخن عرفا همان سخن اولیاء الهی است و اگر آن‌ها را درک نکردی، لااقل انکار نکن». موفق باشید

21522

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بنده چند وقتی هست در اقامه نماز کاهل شده ام و خیلی وقت ها نماز نمی خوانم و در ضمن می دانم این نمازهایی که نمی خوانم را بدهکارم و بالاخره باید بخوانم و می دانم که اگر الان بمیرم در جهنم عذاب خواهم دید و همچنین درک می کنم که نوعی مرض در نفس من به وجود آمده که نخواندن نماز برای من سهل و آسان شده، این مرض را می فهم اما دلیل به وجود آمدنش را نمی دانم، لطفا به بنده بفرمایید چطور این مرض نفسانی را درمان کنم و از این حالت خلاص بشوم؟ راه و روشی روشن جلوی پای بنده بگذارید، با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که با تقویت معارف الهیه این مشکل رفع می‌شود. پیشنهاد اولیه‌ی بنده مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن است. هر دو بر روی سایت هست. موفق باشید

21515

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید از اینکه وقت گرانبهایتان را می گیرم. دو سوال هست که مدتهاست ذهنم را مشغول کرده می دانم که در راستای پرسش و پاسخ های شما نیست ولی این از مشکلات ماست که فرد قابل اعتمادی را برای پاسخ سوالاتمان پیدا نمی کنیم. ١. چه حکمتی دارد که زنها باید در ماه، ٧-١٠ روز از نماز و روزه و عبادات محروم شوند. ما که هنوز به حقیقت نماز و عبادات نرسیده ایم ولی اگر کسی حقیقت نماز را درک کرده باشد چطور می تواند تحمل کند که نماز نخواند؟ در این مورد چه تفاوتی بین زن و مرد هست؟ بعضی اوقات واقعا ناراحت کننده است که موقعیتهای مکانی و زمانی را که در سال یک بار توفیق داریم مثلا شبهای قدر، اعتکاف، زیارت و... را از دست می دهیم. ٢. مگر خواندن صیغه عقد بین دختر و پسر منجر نمی شود تا حقیقت رحم که در عرش است در بین آنها تجلی کند تا به همدیگر محرم شوند پس اجازه پدر در این حقیقت چه نقشی دارد؟ آیا اگر اجازه پدر نباشد این حقیقت و این محرمیت ایجاد نمی شود؟ آیا مربوط به مسائل اجتماعی و شرایط جامعه است؟ به طوری که آقای مکارم شیرازی فتوا داده اند که دختران بالای سی سال نیازی به اجازه پدر ندارند. اصلا سن در این حقیقت چه نقشی دارد؟ وقتی دو دختر در شرایط یکسان هستند با این تفاوت که یکی پدر دارد و دیگری ندارد، چطور است که برای او که پدر ندارد حقیقت ایجاد می شود ولی برای دیگری نه؟ به دنبال حکم فقهی آن نیستم ولی در این مورد در یک سرگردانی هستم که امیدوارم جواب شما مرا از این سرگردانی نجات دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خداوند از ما بندگی خود را می‌خواهد، حال چه با نمازخواندن و چه با نمازنخواندن 2- فکر می‌کنم با رعایت ادب، ارتباط با عالم عرش در آن خانواده بهتر محقق شود و به همین جهت بین مراجع تفاوت نظر هست که اگر آن‌جایی که باید اذن پدر گرفته شود، از آن عدول گردد عقد باطل است، یا بدون باطل‌بودنِ عقد، گناهی صورت گرفته. موفق باشید

21439
متن پرسش
با سلام: با توجه به اینکه عین ثابته هر فرد در علم باری تعالی است و اصلا ما قبل از تولدی وجودی نداشتیم تا بخواهیم اختیاری داشته باشیم مقصودتان از مطالبی که در پاسخ سولات سایت آمده است را در نمی یابم همچنین اینکه پدر و مادر را فرد انتخاب کرده است در صورتیکه بداهتا انسان می یابد که در انتخاب همسر مختارست و به نظر من دور از ذهن است که انسان ها قبل از تولد تقریبا نیمی زن بودن را انتخاب کنند و نیمی مرد و نیز در صورت تزاحم انتخابها تکلیف چه می شود؟ مثلا در فلان تاریخ که حملی صورت می گیرد دو نفر آن والدین را انتخاب کرده باشند بنظر حقیر واقع اینست که هیچ انتخابی قبل از تولد در کار نیست. خداوند خود جبرا افراد را می آفریند پس از آن اختیار دارند و چون نظام احسن است پستی و بلندی هایی وجود خواهد داشت برخی عقب مانده و برخی نابغه اند و قس علی هذا و الا اگر انتخابی در کار بود قطعا همه بهترین ها را انتخاب می کردند و دلیلی نبود فی المثل کودن بودن را انتخاب کنند زیر چرخ آفرینش برخی باید له شوند والا نظامی شکل نمی گیرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث این موضوع مفصل است. به این آیه فکر کن که می‌فرماید: « قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏ (50)/طه) یعنی پروردگار ما به هر شیئ خلقتِ او را می‌دهد. یعنی خلقتی برای هر شیئ هست و خداوند همان را به آن شیئ می‌دهد. و نیز به این آیه فکر کن که می‌فرماید: « إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (82)/یس) یعنی امر او چنین است که چون خواست چیزی را خلق کند، به آن چیز خطاب می‌کند که بشو و می‌شود. یعنی آن شیئ امر حضرت پرودگار را می‌شنود و می‌پذیرد. از طرفی علم خداوند به ما قبل از تولد ما حکایت از وجودِ امکانی ما دارد و امکان، در موجودی که چند بُعدی است مثل انسان، خود به خود یعنی در همان ذات اولیه‌اش دارای اختیار است. موفق باشید

20386

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام: ضمن تشكر از زحمات استاد و آرزوي توفيق روزافزون براي ايشان سوالي از محضرشان داشتم كه ممنون ميشم جواب بفرمايند: استاد بزرگوار تفاوت تجافي در دعاي «اللهم تجافي عن دار الغرور» با كمال انقطاع در «الهي هب لي كمال الانقطاع اليك» دقيقا فرق تجافي با كمال انقطاع چيه؟ اگر اين دو كلمه نسبت به هم شدت و ضعف دارن چرا حضرات معصومين در هر دو جا درجه بالاتر رو درخواست نميكنن؟ و اينكه منبع مطالعاتي مي خواستم دراين زمينه. ممنونم استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع «تجافی عن دار الغرور» با نظر به پهلوگرفتن از دنیا مطرح است. ولی انقطاع به سوی حق با نظر به حضرت حق در میان است و طلبِ انقطاعی که موجب فناء در عزّ قدس حضرت حق گردد. موفق باشید

20264
متن پرسش
اللهم اغننی بتدبیرک لی عن تدبیری استاد حکیم طاهرزاده نظر به پرسش شماره 20056 و امر حضرتعالی بر مطالعه ی «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن خویش» ؛ در میان مطالب مطروح در معرفت ففس حضرتعالی بیان فرمودید که: «تن» در قبضه «من» است. به همين جهت هم «تنِ» انسان از حالات و تأثّرات «نفس» متأثّر مي‌شود. از آنجا که «تن» و «من» در یکدیگر تاثیر و تاثر می کنند. دو سوال برای این کمترین به وجود آمده است. نخست این که: کیفیت ترکیب «تن» و «من» در انسان چگونه است؟ (آیا مانند نعناع در آب محلول است. یا به مانند یخ در میانه ی آب معلق؛ یا صورتی دیگر در کار است!) نگفته پیداست که نفس مجرد است و این مثال جهت تقریب به محضر مبارکتان است.) دیگر آن که: تن از من (حقیقت نفس) متاثر می شود؛ به راستی چگونه ممکن است «دو شیء در عین دو ذات بودن، مباین و مفارق یکدیگر نباشند؟» آیا با اتخاد فرض قبول فرمایشان، اصالت وجود را مردود نمی یابیم؟ (اگر چه اصالت وجود، ماهیت و نور هر یک در محل خود قابل بحث است؛ لکن باید دانست بیان این جمله بر چه فرضی ست.) پاسخ حضرتتان موجب امتنان این فقیر سراپا تقصیر است. دل اندر حسن لیلی بند و کار عشق مجنون کن / که عاشق را زیان دارد مقالات خردمندی ا.دیالمه 96/06/15
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از انواع وحدت‌ها مثل وحدت ذات و صفات که برای حضرت حق مطرح است، برای وحدتِ بین نفس و جسم، وحدت انضمامی را مطرح می‌کنند که به نحوی به تدبیر نفس مرتبط است که چگونه بدن را تدبیر می‌کند 2- اگرچه جسم و روح دو ذات متفاوت‌اند، ولی در رابطه‌ی وجودی، نفس با بدن مغایرتی آن‌چنان ندارد که نفس نتواند آن را از خود بداند. مثل وقتی که شما برای کوبیدن میخ از چکش استفاده می‌کنید در آن حدّ که احساس تان آن است که شمایید که دارید میخ را می‌کوبید، تازه وقتی چکش خراب شد نسبت به آن احساس دوگانگی می‌نمایید. موفق باشید 

نمایش چاپی