بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5521
متن پرسش
باسمه تعالی ،سلام علیکم با آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون در ترویح معارف دینی، خواهشمند است ضمن معرفی آثار خودتان در مورد حج و مناسک آن، آثار غنی موجود از دیگر علما را برای دوستانی که قصد تشرف به حج دارند معرفی فرمایید.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دو جزوه در مورد حج دارم یکی «حقیقت حج» و دیگری «وظیفه‌ی حجاج پس از برگشت از حج» و کتاب «صهبای حج» و جرعه‌ای از زمزم» تألیف آیت‌اللّه‌جوادی و «حج عارفان» از آقای رحیم کارگر را هم مطالعه کرده‌ام و استفاده نموده‌ام. سید حیدر عاملی نیز در کتاب «جامع الاسرار» نکات خوبی در مورد حج دارد که سعی کرده‌ام خلاصه‌ی آن را در جزوه‌ی «حقیقت حج» بیاورم. همان‌طور که از نکاتی از کتاب «صهبای حج» نیز در جزوه‌ی «حقیقت حج» استفاده شده. موفق باشید
24835
متن پرسش
سلام علیکم: نظر مبارک تون در مورد مطلب ذیل چیست؟ آقای شبیری زنجانی همین طور که فرمودید در سند شناسی قهارند، تشخیصِ قائلِ ذیلِ دعایِ عرفه آیت الله سید موسی شبیری زنجانی: شناخت متن حديث و اینکه از عبارات يك متن بتوان آن را به معصوم علیه السلام استناد داد، كار بسیار مشكلى است و شخصى مثل مرحوم مجلسى مى تواند در اين ميدان اظهار نظر كند.  آقاى خمينى چون با عرفان سر و كار داشت و مضامين ذيل دعاى عرفه را بلند و والا يافته بود، معتقد بود كه اين ذيل حتماً از حضرت سيدالشهداء علیه السلام است و می فرمود اگر غیر معصوم بخواهد چنین دعائی را انشاء کند چانه اش می چلّد! ولى بعداً معلوم شد كه اين ذيل از منشآت ابن عطاءالله اسكندرانى از بزرگان صوفيه در قرن هفتم و اوائل قرن هشتم است كه شروح بسيارى بر كتابش نوشته‌اند. اين را مرحوم جلال همايى در مولوى نامه‌اش تذكّر داده است. مرحوم مجلسى در بحارالأنوار تصريح كرده است كه اين عبارات از امامان نيست و با نوشته هاى صوفيه مسانخ است. البته مجلسى اطلاع نداشت كه قائل اين عبارات كيست ولى آن را از صوفيه مى دانست. جرعه ای از دریا، ج۳، ص۲۵۶
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان این امر هستم. حتی شرح آن‌ها را هم با همان عنوان دارم ولی آن‌چه را نباید از آن غفلت کرد، ارتباطِ عرفای مصر با فاطمیون هست که بر معارف اهل‌البیت تأکید داشته‌اند و از این جهت باید نظر عزیزانی که آن قسمت از دعا را به امام حسین «علیه‌السلام» منسوب می‌کنند؛ مدّ نظر قرار داد زیرا در هر حال معارفی در آن قسمت از دعا هست که نمی‌شود منشأ آن جز ائمه باشند. آیت اللّه جوادی نیز نکاتی در قسمت آخر دعای عرفه و تأیید آن در منسوب‌بودنش به امام دارند. موفق باشید

23886
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: استاد چطور می شود نفس را پرورش داد تا از عالم ماده جدا شود؟ البته ابدا منظور بنده این نیست که فقط بتونم نتیجه فوتبال رو پیش بینی کنم یا ذهن افراد رو بخونم خیر. بنده یک پزشک هستم و حقیقتا همه هم و غم من رفع مشکل بیماران هست. خب از آنجایی که انسان جایز الخطا است خب امکان اشتباه هم هست. طبق قوانین طبیعی عالم یک پزشک اگر خوب مطالعه کند دقت خود را بالا ببرد شنونده خوبی باشد و شرایط بیمار را درک کند می تواند کاری جهت کاهش رنج های او انجام دهد. من همیشه در ذهنم این بود که ای کاش توانم بیشتر بود و راهی برای کم کردن خطای انسانی بود که بیشتر از این ها می توانستم کاری برای بیماران انجام بدم. البته توکل بر خدا رو همیشه مد نظر دارم و حقیقتا خودم رو تنها یک وسیله میدونم اما دنبال راهی هستم برای خدمت بیشتر خستگی کمتر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر نور شریعت محمدی «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و دل‌سپردن به معارفِ حضوری، خود به خود دلْ منور به الهاماتی می‌شود که در پرتو آن الهامات، شما نسبت به مراجعین خود بهتر عمل می‌کنید. توصیه‌ی بنده، دنبال‌کردن مباحث معرفت نفسی است همراه با صوت آن و سپس پرداختن به بحث «معاد» آن‌هم همراه با صوت آن. موفق باشید

23830
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. پرسیدم استاد صمدی در یکی از سخنرانیهاشون در توضیح تنزل روح گفته اند روح در نهایت تنزلاتش می شود جسم. نظر شما چیست؟ فرمودید، بر مبنای برهان صدیقین می‌توان گفت که عالم ماده نازل شده‌ی عالم مجردات است. این که فرموده اید درسته و مشکلی در این رابطه نداشتم. سوالم راجع به نفس و بدن بود نه عالم ماده و عوالم بالاترش. اینکه به واسطه مرگ جسم و روح از هم جدا می شوند نشان دهنده این نیست که این دو حقیقت جدا از هم هستند و اگر جسم نازله روح بود در واقع نباید از هم جدا می شدند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این جهت آن باب خدمتتان باز شد تا از این زاویه به موضوع بنگرید که بدنِ نازله از روح، همان بدنِ برزخی است نه بدنِ ابزاری. و لذا همان‌طور که متوجه شده‌اید آن بدن است که همیشه با ما است و ما با اعمال خود آن را می‌سازیم و با خود به برزخ و قیامت می‌بریم و صورت عقاید و ملکات ما می‌باشد. موفق باشید 

22905
متن پرسش
استاد عزیز با سلام: احتراما در خصوص سوال 22878 اینکه فرمودید اجنه قبل از ایمان به پیامبر اسلام «صلوات الله علیه و آله»، متدین به دین حضرت موسی «علیه‌السلام» بوده‌اند از کدام آیه برداشت شده است؟ و چرا پیرو حضرت عیسی «علیه‌السلام» که بعد از حضرت موسی «علیه‌السلام» بوده اند نشده اند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند در سوره‌ی احقاف آیه‌ی 30 می‌فرماید: «قالُوا يا قَوْمَنا إِنَّا سَمِعْنا كِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى‌ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى‌ طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ‌.» گفتند: ای قوم ما، ما شنیدیم کتابی را که بعد از موسی نازل شده و تصدیق کننده‌ی مطالب آن است و به حق و راه راست، هدایت می کند. معلوم می شود از نزول تورات آگاهی داشتند و به آن ایمان آورده بودند. و چون دین حضرت عیسی «علیه‌السلام» تکمیل‌کننده‌ی دین حضرت موسی «علیه‌السلام» بوده است، بدان متذکر نشده‌اند. موفق باشید

22431

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: شما در بحث «مصباح الهدایه» امام فرمودید ملائکه مخلوق خدا نیستند بلکه شان حقند، از طرفی هم مخلوق اول شان حق نیست، پس مثلا جبرائیل از ناحیه صعق ربوبی بر پیامبر نازل می شود نه از ناحیه ی روح اعظم که اول مخلوق است. لطفا اگه مقدور است مطلب را کمی برام روشن کنید. چون در مباحث قبلی فرمودید ملائکه بوسیله ی روح اعظم که خود مخلوق خداست نازل می شوند اگه از ناحیه روح نازل میشن پس شان حق نیستند مخلوقند و در مرتبه ی پایین تر از عقل اول قرار دارند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که روحِ اعظم را فوق ملائکه بدانیم، باید روحِ اعظم را از شئون الهی بشناسیم، مگر آن‌که معنایی از روح اعظم به میان آید که مطابق عقل و اولین مخلوق باشد که در آن صورت، بحثِ مخلوقیت آن در میان است. در این موارد باید در متنِ مورد نظر ببینیم که این واژه به کجا اشاره دارد. موفق باشید

22019

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليكم: قبلا از حضور شما سوال پرسیدم در مورد کمک گرفتن از ملائکه در امور سلوکی و عبادی پاسخ شما این بود که همان اسماءالله هست. سوال بنده این است که آیا می فرمایید ملائکه شناسی یعنی دنبال علم اسماءالله برویم؟ مثلا بخواهیم توان سجده طولانی داشته باشیم؟ ارتباط با کدام اسماءالله باید داشته باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً خودتان متوجه هستید که در حین سجده، نظر به اسم اعلایِ حضرت حق داریم. علاوه بر آن بعد از ذکر «لا إله إلا اللّه» که همواره کارساز است، بزرگان ذکر «یا حیّ یا قیّوم» را متذکر می‌شوند. موفق باشید

21589

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در یک گروهی که جمعی از طلاب حوزه علمیه قرار دارم عده ای از طلاب سینه چاک دولت کنونی و شخص ریس جمهور محترم هستند یکی از طلاب پایه پایین یک مطلبی را برای یک نفر از کسانی که در حوزه استخون ترکونده و از سینه چاکان دولت و شخص ریس جمهور و اصلاح طلبان می باشد و مدام در گروه از احمدی نژاد بدگویی می کند فرستاد که او را در سکوت چند روزه فرو برد نظر شما در مورد پیام این طلبه پایه دومی به یک قریب الاجتهاد چیست؟! سلام بر استاد بزرگوار و عزیز لطفا شما برامون از مسیر انقلاب و آرمانهای متعالی امام بگو و توضیح بده که جریان لیبرال و دلخوشِ به عقل مدرن تا چه اندازه در مسیر اهداف و آرمانهای امام و انقلاب حرکت کرده اند و تا چه اندازه به اونها عینیت بخشیدن! استاد عزیز حرف برای گفتن زیاد هست یک دریا حرف موج می زند در سینه، حیف از جایگاه و لباس مقدس شماست که درون حزبی عمل کنید. فهم درست از احزاب موجود و شناخت صحیح انقلاب اسلامی شما را تا اندازه ای راهنمایی می کند تا سینه چاک احزاب و افراد نشید و هیاهوهای موجود شما را تحریک و جوزده نکند. در تفکر و فهم صحیح و شناخت موقعیت تاریخی انقلاب اسلامی متوجه خواهید شد نه هیاهوهای انقلابیون سابق سرنگونی نظام را به دنبال داره و نه شعار عقلانیت و خود باخته ی در برابر عقل مدرن نجات دهنده انقلاب اسلامی ما هست. به رسالت خود بیاندیشید و بدانید که شما و من و امثال ما باید مانند حکیمی طبیبانه با قضایا روبه رو بشیم و عمل کنیم. شما و امثال ما (طلاب) در جامعه کوچک خود نقش رهبری را داریم نه نقش اپوزیسیون یا بلندگوی دولت ها یا توجیه گر اشتباهات دیگران. کاش همه طلبه ها یک امام خمینی کوچک بودن! همه چیز حل می شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکرات خوبی است. همه‌ی ما باید متوجه‌ی چنین اموری باشیم. بالاخره یک شخصیت فکری فرهنگی نباید با نگاه محدودِ حزبی به جریان‌های کشور نظر کند.   موفق باشید

21467
متن پرسش
سلام حاج آقا: اینکہ ما در حدیث داریم کہ اگر قبر والدین را ندانیم ہر گاہ نشان قبر قرار بدھیم ھمان جا می توانیم فاتحہ بخوانیم آیا ما می توانیم قبر جناب زھرا را کہ نمی دانیم کجاست آیا می توانیم در ھر جا نشان قبر درست کنیم و زیارت بخوانیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که پنهان‌بودن قبر حضرت فاطمه زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» حکایت یک اعتراض بزرگ است و نباید با ساختن یک قبر مصنوعی این موضوع، مورد غفلت قرار گیرد. موفق باشید

21285

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد عزیز: استاد اینکه برخی بدن ها در قبر تا قیامت نمی پوسند چه فایده ای داره؟ و از طرفی هم خدایی که قادر است آن بدن دنیایی را که پودر شده و تبدیل به خاک شده را دوباره به گونه ای بسازه که نشان دهنده اعمال فرد در دنیاست، اگه این بدن سالم باشه چه فایده ای داره چون این بدن هم قراره نشون بده که فرد در دنیا آدم خوبی بوده یا نه پس باید تبدیل شه به بدن قیامتی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در کتاب «خویشتن پنهان» شده است. اساساً بحث بر سر فایده‌داشتن یا فایده‌نداشتن نیست، بحث بر سر آن است که نفس بعضی از افراد توان مقابله با باکتری‌ها را بعد از مرگ هم دارا می‌باشند و لذا مانع تأثیر باکتری‌ها بر بدن می‌شوند. مثل کاری که نفس ما در حیات ما انجام می‌دهد. موفق باشید

20680
متن پرسش
سلام علیکم: در سال 35 هجری مخالفان عثمان با یکدیگر مکاتبه کردند و بر عزل عثمان هم داستان شدند. از مصر دو هزار نفر به فرماندهی ابو حرب غافقی و از کوفه دو هزار نفر به رهبری مالک اشتر و زید بن صوحان و از بصره گروهی به فرماندهی حرقوص بن زهیر به طرف مدینه آمده منزل عثمان را محاصره کرده پس از دروغ و عهد شکنی او را کشتند. متن نوشته شده ، پاورقی : خطبه 30 صفحه ی 55 نهج البلاغه ، ترجمه استاد محمد دشتی. نکته ی سوال برانگیز حضور مالک اشتر یار باوفای مولی علی در جریان کشته شدن خلیفه ی سوم است. آیا به خاطر حضور جناب مالک اشتر در این واقعه است که عده ای نا نجیب به حضرت علی (ع) تهمت شریک بودن در قتل عثمان را می زنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید هرگز بنا نبود کار به کشتنِ عثمان بینجامد. شواهدی در میان است که این قتل یا توسط خود مروان انجام شده، و یا توسط طلحه، تا حرکت را از مسیر معقول آن منحرف کنند. در دوره‌ی عثمان، اقوامِ عثمان یعنی امویان در حاکمیت‌اند و مردم به جهت بی‌بند و باری‌های حاکمانِ اموی با آن‌ها درگیر می‌شوند. مردم مصر به مدینه می‌ایند و از حاکم مصر شکایت می‌کنند. وقتی نامه‌ی عزل حاکم مصر را از عثمان می‌گیرند تا به مصر بر‌گردند؛ در راه پیکی را می‌بینند که به سوی مصر در حرکت است، متوجه می‌شوند نامه‌ای از عثمان دارد خطاب به حاکم مصر که این افراد که به مصر برمی‌گردند را تنبیه کند؛ لذا آن افراد به مدینه برمی‌گردند و کاخ عثمان را محاصره می‌کنند. معاویه سپاهی را از شام در نزدیکی مدینه گسیل می‌کند ولی دستور می‌دهد وارد مدینه نشوند. طلحه و زبیر و عمروعاص جزء شورشیان اطراف کاخ عثمان‌اند، همچنان که مالک اشتر و محمدبن ابابکر که از یاران علی (ع) اند نیز جزء محاصره‌کنندگان آن کاخ‌اند. حضرت علی (ع) سعی می‌کنند قائله را بخوابانند ولی از یک جای دیگر که مسلّم توطئه‌ای بوده تا عثمان کشته شود؛ کار از دست همه در می‌رود و علی (ع) می‌فرمایند: مرگ عثمان نه مرا خوشحال کرد و نه ناراحت.

بنی‌امیّه متوجه‌اند عمر سیاسی عثمان تمام شده و حضور عَمْروعاص در بین شورشیان هرچند صورت خود را می‌پوشانده، بی‌حساب نیست. طلحه و زبیر خودشان با امکاناتی که داشتند بی‌حساب در بین شورشیان نیستند. یاران علی (ع) هم در آن صحنه هستند تا اگر عثمان کشته شد کار به دست معاویه که لشکرش بیرون مدینه است نیفتد. موفق باشید

20355

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: سوالی خدمتتون داشتم خواندن کتاب معراج السعاده و کتب های مانند آن: ۱. کیفیت خواندن و بهره بردن از آن چگونه است و چه توصیه دارید؟ ۲. آیا این قبیل کتب حتما نیاز به استاد دارند و اگر چنین است در صورت عدم داشتم استاد چه باید کرد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود آن کتابِ عزیز حکمِ استاد را دارد، با این دغدغه که می خواهید اخلاق خود را مطابق امروز، تصحیح کنید به آن رجوع فرمایید و گل‌چینی کنید. موفق باشید

20118
متن پرسش
سلام استاد: با تشکر از پاسخ شما به پرسش 20073 ببخشید استاد. خواهش می کنم روشن تر به پرسش من پاسخ دهید. من به طور کامل متوجه منظور شما نشدم. شوهرم پاسخ شما را دید و گفت من نسبت به آنها ولایت دارم و می توانم وقتی صدایشان کردم و جواب ندادند با آنها برخورد خشن داشته باشم و اینکه من با آنها بد رفتار می کنم مال آن است که من آن ها را درست تربیت نکرذه ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ولایت هم دارای معنای سرپرستی و هم دارای معنای دوستی است. باید طوری برخورد کرد که در حین سرپرستی، دوست‌داشتن و دلسوزی‌های سرپرست نیز احساس شود. به همین جهت می‌فرمایند تربیت باید در عین جدّی‌بودن، گرم و با محبت همراه باشد. موفق باشید

18490
متن پرسش
با سلام: برخی انسان ها مشکلی دارند به این صورت که تا نتیجه کار خود را به سرعت نبینند نمی توانند کار را انجام دهند و به عبارتی روز مزد هستند. چه راهکاری برای حل این مشکل دارید؟ راهکاری که کمک کند این افراد با افق دید باز تری کار کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که خداوند سریع‌الحساب است، سریعاً نتیجه‌ی کارها را می‌دهد. آیا نمی‌بینید چگونه با صدقه‌دادن روح‌تان بزرگ می‌شود و یا با رعایت حقوق دیگران سعه‌ی صدر پیدا می‌کنید؟! موفق باشید

18150
متن پرسش
سلام: با توجه به حضور حضرت آقا در خانه شهدای مسیحیت چند سوال در ذهن بنده ایجاد شد، اول این که حکم به نجاست اهل کتاب و کفر آن ها از سوی برخی فقها چند اشکال به دنبال خود دارد، این که همه این ها از اسلام فراری شده و امکان هدایت آن ها از بین می رود، اما نکته دیگر درباره حکم بزرگانی همچون مقام معظم رهبری در این است که با این شرایط دیگر چه فرقی و برتری بین مسلمان و غیر مسلمان هست، وقتی که اهل کتاب با وجود قایل شدن به جسمانیت خدا و تثلیث محکوم به طهارت هستند و هیچ تفاوتی از این نظر با مسلمانان ندارند، سوال آخر این که لطفا توضیحی درباره کافر اهل کتاب و این که حضرت آقا آیا این لفظ را قبول دارند یا نه بفرمایید. سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک بحث فقهی است و آیت اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» قائل به نجس‌بودنِ اهل کتاب نیستند. و آیت اللّه جوادی در تفسیر سوره‌ی مائده که بحث اهل کتاب می‌شود و از آخرین سوره‌های نازل‌شده است، روشن می‌کنند که به راحتی نمی‌توان اهل کتاب را نجس دانست. زیرا موضوع شرکِ جلی که قرآن می‌فرماید: «إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَس‏» غیر از کفر است که قرآن می‌فرماید: «لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسيح‏». موفق باشید

18083
متن پرسش
سلام استاد: آیا پیامبر اسلام رسالت جهانی داشتند؟ فرزندانشان چطور؟ آیا اهل بیتشان هم رسالت جهانی داشتند؟ آیا خداوند برای بعد از وفات پیامبر فقط 12 حجت روی زمین اراده کرده بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نقش اهل‌البیت«علیهم‌السلام» تبیین همان اسلامی است که حضرت حق در خطاب به پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرماید: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» (28)/سبأ) به آن معنا که پیامبر اسلام برای همه‌ی انسان‌ها به صحنه‌ی تاریخ آمده‌اند و این قول رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است که جانشینان خود را 12 نفر تعیین نموده‌اند که با ظهور آخرین حجت خدا، سیرِ حیات این زمین به انتها می‌رسد. موفق باشید

17828

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آقای طاهرزاده می خواستم یه پیشنهاد بدم به کاربران محترم سایت در مورد کتاب «اربعین حسینی امکان حضور در تاریخی دیگر» ، به نظرم 30 صفحه ی اول این کتاب جملات و کلیدواژه هایی داره که اگه در قالب شعر گفته بشه و توسط یه مداح در روز اربعین خونده بشه ، حرکت مفیدی میتونه باشه (خصوصا کسانی که دلشون حرف داره و از نظر طبع شعری قوی می باشند) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاء‌اللّه رفقا که اهل شعر هستند، برای سال آینده خوب است که بر این موضوع تأمّل بفرمایند. موفق باشید

17144

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد حد پرخوری که در اسلام مذمت شده است چقدر است؟ آیا غذا خوردن در سه وعده تا حدی که قبل از سیری دست کشیده شود و به تناسب در طول روز چیزهایی مثل چایی و میوه و از این قبیل خوردن پرخوری حساب می شود؟ با تشکر از استاد عزیز و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به طبیعت خودتان و سنی که در آن هستید دارد. دست‌کشیدن از غذا قبل از سیری و چشاندن طعم گرسنگی به خود و بدن را گرفتار خوردن شیرینی‌جات و تنقلات نکردن، خوب است. موفق باشید

16657
متن پرسش
با سلام و درود: ببخشید. در کتب یکی از اساتید فلسفه و تا حدودی مسلط بر عرفان که این کتاب را در زمینه سیر و سلوک تالیف کرده، دیدم که گویا در چند جا اشتباه کرده و بعضی مقامات را خلط کرده. خواستم اگر امکان دارد آن چند جمله را از این کتاب برایتان عرض کنم و شما بفرمایید که آیا من درست فکر کرده ام یا نه. جمله اول: «بالا ترین کمال متصور برای انسان، احدیت ذاتیه است.» جمله دوم: «فنا در ذات را حداکثر می توان به معنای فنا در احدیت ذاتیه در نظر گرفت.» جمله سوم: «مقام احدیت ذاتیه و حتی احدیت مربوط به مقصد سلوک است.» جمله چهارم: «هدف از سیر و سلوک رسیدن به فعلیت تامه، مقام خلیفه اللهی، مقام مخلَصین و.... و مقام احدیت ذاتیه است.» و جمله پنجمی که مولف بعدا و در جای دیگر گفته: «رسیدن به مقام احدیت ذاتیه شاید برای همه انسان ها مقدور نباشد و نهایتا اگر هم کسی بتواند به این مقام برسد، برای کسانی همانند رسول خدا (ص) یا امثال ایشان مقدور باشد نه سایر اولیا خدا. پایان جملات مولف. آقای طاهرزاده مثل اینکه این مولف مقامات را خلط کرده و یا به درستی متوجه مقامات و خصوصیات آن نبوده. زیرا همانطورکه در کتاب حکمت اسلامی استاد امینی نژاد آمده، گویا نهایت سِیرِِ انسان، مقام احدیت است. و اینطور که اساتید عالیقدرِِ این رشته گفته اند، مقام احدیت ذاتیه، مقامی است که خداوند هنوز تنزل و تجلی نکرده و فقط در آن مقام خداست و بس. آقای طاهر زاده نظر شما چیست؟ آیا من درست متوجه شده ام یا نه؟ آیا حداکثر فنا ذاتی انسان، فنا در احدیت ذاتیه است، آن طور که ایشان گفته، یا فنا در احدیت؟ لطفا مقداری توضیح دهید. ممنون.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد آن استاد محترم از اصطلاح «احدیتِ ذاتی» چه مقامی را منظور کرده‌اند؟ آری! می‌توان فهمید ایشان احدیتِ ذاتی را همان مقام فنایِ ذات در مقام احدی می‌دانند و بعضی‌ها معتقدند تا این مقامات، امکان سلوک هست، ولی برای نادر افرادی که مؤلف محترم نیز آن را متذکر شده‌اند. موفق باشید

16194

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام خدمت استاد گرامی: قصد شروع تفسیر المیزان را داشتم می خواستم بدونم چه منابعی نیاز است که از المیزان آن بهره کامل را ببریم؟ آیا اگر از شرح اساتید مثل شرح استاد عابدینی استفاده کنیم نتیجه مطلوب تر است یا اینکه خودمان با همان شیوه که فرموده اید المیزان را بخوانیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید هر دو کار خوب باشد. خودتان تجربه کنید ببینید کدام با روحیه‌ی شما بهتر می‌سازد. موفق باشید

15688

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
تمام علما، فقها و طلبه های ما می دانند که هدف خلقت، تکامل و قرب الهی است و این مهم جز با تهذیب نفس و در نهایت معرفت شهودی نفس امکان پذیر نیست و خود این امر نیز جز با گام نهادن در مسیر سیر و سلوک ممکن نیست، پس چرا عده کمی قدم در راه عرفان عملی می گذارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز متأسفانه عمق راهِ عرفان، اعم از عرفان نظری و عملی روشن نشده که چه برکاتی برای جامعه دارد. موفق باشید

12038

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: در بحث حرکت جوهری فرمودید عالم ماده چون ذاتش حرکت است و تغییر عالم قابل است که فیض دریافت کند. فیض وجود و کمال و در بحث برهان صدیقین فرمودید علت حقیقی فقط خداست علتی که ایجاد می کند و در عالم ماده علت ایجاد کننده نداریم و علت مُعده داریم و فرمودید که نفس به علت تعلقش به بدن حکم بدن که تغییر است در نفس جاری می شود و نفس می خواهد از طریق بدن بالقوه ها را کامل کند و فرمودید بالقوه یعنی عدمی که جهت دار است حالا باید این عدم ها را هست کند یا در بعد حیوانی یا انسانی. از طرفی هست دهندگی فقط مال خداست آیا این درست است که بگوییم که عالم ماده که قابل است شرایط فراهم می کند که با اسم خواصی از الله رو به رو شود؟ مثلاً چنگیز نفس خود را آماده کرده که با اسم غضب الهی رو به رو شود و خدا با اسم غضب در چنگیز بالقوه های درندگی را هست می کند یا نه نفس خودش این بالقوه ها را ایجاد می کند بدون دخالت خدا. توضیح دهید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم در رابطه با فعلیت‌یافتن افراد شقی در حیوانیت حرف خوبی است. موفق باشید

1306

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام محضر استاد گرامی، دو سوال داشتم ممنون میشوم اگر پاسخ گامل و جامع دهید:1. استاد، کسانی مانند ابن سینا شراب را نه تنها حرام ندانسته بلکه برای بدن نیز مفید می داندو حتی شعری هم در وصف آن داردشراب را چه گنه گر که ابلهی نوشد گهی به تیغ برد دست و گهی به سوی نجق چو بو علی می ناب ار خوری حکیمانه به حق حق که وجودت به حق شود ملحق حلال گشت به فتوای عقل بر دانا حرام گشت به فتوای شرع بر نادان (البته بر اساس خوانده ها این را عرض می کنم)، حال سوال من این است که با توجه به روایاتی که در خصوص حرمت شراب وارد شده است، و ازسویی بزرگان دیم ابن سینا را جزء عالمان میدانند، چه چیز را باید باور کرد؟ نص قرآن کریم حکم بر حرمت شراب می دهد، آیا تفسیر این حرمت چیز دیگری است.2. استاد، بعضی علما موسیقی را حرام و برخی آن را یاری دهنده در سلوک میدانند و اسلام و علمای دین هیچگاه به طور کامل تکلیف مردم را با موسیقی روشن نکرده اند. اصلا آدم می ماند بعضی چگونه در عین دینداری با استفاده از موسیقی به جاهایی می رسند اما برخی احکام دال بر تحریم آن است. آیا ما موسیقی خوب و بد، موسقی سفارش شده و سفارش نشده داریم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام با توجه به این‌که ابن‌سینا مسلمان متشرعی است احتمال می‌دهم عده‌ای خواسته‌اند با این کار اولا: چهره‌ی ایشان را ضایع کنند ثانیاً: شراب‌خواری خود را توجیه نمایند. و اما این‌که می‌فرمائید گفته است شراب مفید است، شاید با توجه به آیه‌ی 219 سوره‌ی بقره است که می‌فرماید:« یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فیهِما إِثْمٌ کَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما » در باره شراب و قمار از تو سؤال مى‏کنند، بگو: «در آنها گناه و زیان بزرگى است؛ و منافعى براى مردم در بردارد؛ (ولى) گناه آنها از نفعشان بیشتر است‏ ، ولی به این معنا نیست که توصیه به شراب‌خوارگی بکند. موفق باشید
27625
متن پرسش

با سلام: این متن ذهنم را درگیر کرد اگر ممکن است جواب کامل و دقیقی بدهید چون شبهه ای است که داخل کانالهای اصلاح طلب کپی می‌شود، البته نمی دانم واقعا نویسنده اقای حائری هستند یانه. ✍️شهاب الدین حائری شیرازی چند روز پیش رهبر انقلاب به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان با مردم سخن گفتند و از مردم خواستند در ماه مبارک به قرآن توجه ویژه نمایند. در همین ضمن برخی اوامر قرآنی را گوشزد نمودند و از آن‌جمله این امر را که «از غیر خدا نترسید و فقط از خدا بترسید» سپس به خاطره ای از امام راحل اشاره کردند که محل بحث در این نوشتار است ایشان گفتند: پس از تسخیر سفارت آمریکا فشار بر ما زیاد شد که آنجا تخلیه شود بنده و آقای هاشمی و یک نفر دیگر در قم خدمت امام رسیدیم و قضایا را گفتیم امام از ما پرسید آیا از آمریکا می‌ترسید بنده گفتم نه امام گفتند پس بلند شوید و بروید سفارت را لازم نیست خالی کنید.» برای نگارنده این متن سوال پیش آمد آیا اهل بیت که در برابر سلاطین جور زمان خود تقیه می‌کردند از این پادشاهان می‌ترسیدند؟ قطعا جواب منفی است. آنچه امامان شیعه را بر آن می‌داشت که شیعیان را دعوت به تقیه و کتمان عقیده بلکه همراهی ظاهری با نظام جور نمایند تا آنجا که امام معصوم خطاب به خلیفه ای سفاک چون هارون الرشید می‌گفت : یا امیر المومنین ..... مراعات مصلحت بود و پدید آوردن فرصت برای رشد و نمو تشیع تا خونی بی حاصل ریخته نشود. در ایات و روایات تقیه چنان جایگاهی دارد که ملازم ایمان است و فقدان تقیه به معنی بی ایمانی دانسته شده که معصوم فرمود: «لا دین لمن لا تقیه له _ دین ندارد کسی که تقیه نکند.» البته پیداست آنچه عموم مردم را به حمایت از تسخیر سفارت آمریکا فراخواند. عمری تحقیر و استعمار بود اما آیا بهتر نبود به تبعیت از سیره اهل بیت در مواجهه با فرعون زمان، مسیری مصلحت اندیشانه بکار می‌بردیم؟ آیا اظهار دشمنی آن‌هم به شیوه ای کاملا خلاف عرف و معاهدات بین المللی یعنی بالا رفتن از دیوار سفارت و به گروگان گرفتن کارمندان، آمریکای ظالم را در چشم جهانیان، مظلوم جلوه نداد و جای طلبکار و بدهکار را عوض نکرد؟ عایدی مادی و معنوی انقلاب که هزاران خون پاک بپایش ریخته شده از این فتح سفارت و انقلاب دوم، چه بوده و هست؟ بنظر نگارنده مهمترین مانع نوسازی سازه های فرهنگی و سیاسی از پس تخریب نظام شاهنشاهی، توجه افراطی به خارج مرزها و داعیه اصلاحگری در سطح بین الملل بود که با تسخیر سفارت رخ داد و انقلاب را از ساختن خود باز داشت. چرا وضعیت فرهنگی ما روز به روز بدتر می‌شود چرا صداقت و امانت که شاخصه فرهنگی یک نظام دینی است دائما رو به افول است؟ پاسخ را بایست در وضعیت نابسامان اقتصادی جست که پیامبر (ص) فرمود: «نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد_ کاد الفقر ان یکون کفرا» و از اسباب مهم کاهش رشد اقتصادی و بیکاری و فقر، تحریمهای ظالمانه آمریکاست که آن‌هم حاصل ۴۰ سال دشمنی و رو یا رویی با هارون الرشید عصر حاضر است. عزیزان اگر می‌خواهیم این انقلاب بماند بایست بی مجامله و صادقانه آن‌را به نقد بکشیم که اصلاح مایه ماندگاریست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به این جمله‌ی امام خمینی فکر کنید که در سال ۴۲ فرمودند امروز تقیه حرام و افشاء ظلم حاکمان واجب است ۲. عرایضی در رابطه با جریان اشغال سفارت آمریکا در آن تاریخ را در جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» که بر روی سایت هست، شده. همین اندازه عرض کنم اگر آن روز، سفارت گرفته نمی‌شد و دولت موقت ادامه می‌یافت، امروز ما یکی از نوکران آمریکا بودیم با همان خفّتی که بعضی‌ها برای تکه‌ی نان حاضرند چکمه‌های ژنرال‌های آمریکایی را بلیسند و مانند یک سگ سر خود را به زیر آن چکمه‌ها قرار دهند و مانند خانم مسیح علینژاد افتخار کنند که با مایک پومپئو وزیر امور خارجه آمریکا عکس بگیرند. آیا در شرایطی نیستیم که هرکس حسینی نیست، یزیدی است و هرکس آوینی و قاسم سلیمانی نباشد، هرچه باشد هیچ چیز نیست؟! هرچند که در لواسان ویلایی‌های آن‌چنانی داشته باشند؟!! موفق باشید  

20287

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا یک عارف حق و اجازه دارد که از خبرهای غیبی به شخص عادی خبر دهد و طبق شرع آیا امکان آن هست یا مثلا خطاهای کسی را بازگو کند به دلایلی خاص _ و چقدر یک عارف می تواند در بدن یک انسان تصرف کند؟ حد آن چقدر است و این اجازه را برای سلوک افراد دارد یا خیر؟
متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً عرفا چنین اذنی ندارند که اسرار کسی را فاش کنند و تازه، حضرت حق که ستارالعیوب است به راحتی باطن افراد را برای هر عارفی آشکار نمی‌کند! موفق باشید

نمایش چاپی