بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
155

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباسید خدمت استاد طاهر زاده گفتارهای ایشان همیشه برای من بسیار آرامش دهنده است و تا به حال در هیچ یک از سخنان بزرگان این چنین کلمات ساده و ناب ندیده ام(برای بنده).کتاب "طوبای محبت" یکی از بهترین کتابهایی است که در تمام زندگیم مطالعه کرده ام.در روزهای غم و گرفتاری این کتاب یک فرج است. در صورت امکان چند مورد از کرامات حاج اسماعیل دولابی را بیان کنید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی جواب: پس از سلام؛ بنده نیز مرحوم آقای دولابی را در حدّ کتاب‌های طوبای محبت و مصباح‌الهدی می‌شناسم و از روح پاک ایشان در کتاب هایشان بهره‌مند شده‌ام.
16923
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار اطلاع دارید که گستردگی فضای مجازی در بسیادی موارد حجاب های حیا را برمی دارد و گاها قبح اعمال ناپسند را زایل می کند، البته قبول دارم که با استفاده ی درست می توان چیزهای بهتری کاسب شد ولی ما و دوستانمان دراین باره دچار مشکل شدیم مثلا: بعصی از دوستان گاها بدون اجازه عکس های دسته جمعی ما را برای پروفایل خودشان می گذارند و وقتی ما اعتراض می کنیم، دلگیر می شوند در این مورد ما چه وظیف ای داریم؟ یا امروزه بین جوانان مذهبی، گذاشتن عکس شهدای مدافع حرم برای پروفایل شان یکجورهایی عادی شده و حتی لایک کردن عکس همین شهدا و مواردی از این قبیل که بسیار است و ما نمی دانیم چطور راهنمایی کنیم، استاد بی زحمت راهنمایی کنید. بنده می دانیم که شهدای عزیز جایگاه بالایی دارند و نزد خداوند به آلاءالهی متنعم اند و برایشان احترام قائل هستم اما می توان بدون اینکه با عکس آن ها ارتباط گرفت و حتی در ظاهر با لایک عکس آن ها و پروفایل گذاشتن آن به بندگی خدا رسید. خصوصا که مشاهده می کنیم افرادی که سنگ همین شهدا را به سینه می زنند در عمل دل افراد دیگر را خون می کنند و نطر بقیه را نسبت به مذهبی های دیگر عوض می کنند. یک مورد دیگر هم که برای بنده جای سوال بود اینکه در بسیاری از تشکل های دانشجویی خانم ها و آقایان با استفاده از همین فضای مجازی کارهایشان را پیش می برند و در واقع بدون آن کارها لنگ می ماند، در پرسشی فرمودید باعث کدورت قلب می شود اما وقتی کسی جز همین افراد برای پذیرش مسئولیت نباشد و تنها راه ارتباطی هم همین فصای مجازی باشد چاره چیست؟ ببخشید که طولانی شد ولی پرسش هایی هستند که نتوانستم برایشان جواب پیدا کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم نگاه‌کردن به عکس نامحرم که برای تبرّج و خودنمایی است قلب را مکدّر و و وَهم را رشد می‌دهد ولی موضوع استفاده‌کردن از فضای مجازی و کانال‌های موجود، چیزی نیست که در این شرایط بتوان آن را نادیده گرفت؛ می‌ماند که همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 16919 عرض شد، پیام‌های فرهنگی در این فضاها که ظرفیت چندانی از جهت عمق معانی ندارند؛ نباید فراموش شود و گمان کنیم می‌توانیم همه‌ی حرفمان را از این طریق بزنیم و همه‌ی حرف‌ها را نیز از همین طریقه‌ها بیابیم! موفق باشید

11451
متن پرسش
سلام استاد: خوب هستید؟ خدا حفظتون کنه. یه سوال داشتم خدمت جنابعالی در باب زیارت ائمه می توان گفت: 1. ائمه با دو اسم جلال و جمال بر زائرین تجلی میکنند. که در اثر تجلی جمال شوق زائر و در اثر تجلی جلال خوف یا همان احساس سنگین بودن است. که بعضی معتقدند اسم جلال بالاتر از جمال است. و در آن می خواهند به انسان چیزی بدهند. آیا این استدلال درست است؟ 2. یا اینکه باید همیشه با شوق باشد و اگر هم شوق نبود اینقدر تلاش کرد تا حاصل شود؟ لطف کمی درباره آداب زیارت با امام صحبت کنید می خواهم از زبان خودتان بشونم. خدا اجرتون بده. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین‌طور است که می‌فرمایید امام«علیه‌السلام» بنا به آمادگی زائر یا با اسم جمال با او برخورد می‌کنند که این برای همه عمومیت دارد، و یا اگر زائر آمادگی داشت و مطمئن بودند با طرح افق‌هایی متعالی از موقعیت خود جا نمی‌خورد، با اسم جلال با او برخورد می‌کنند. عمده آن است که زائر متوجه باشد با امامی ملاقات کرده که آن حضرت با تمام وجود طالب کمک به او هستند. در مورد آداب زیارت جزوه‌ای روی سایت هست إن‌شاءاللّه مفید می‌افتد. موفق باشید

9939
متن پرسش
با سلام: آیا وجود مجسمه در داخل منزل مانعی برای سلوک ایجاد می نماید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر فقهی اکثر فقها نگه‌داشتنِ مجسمه را در منزل حرام نمی‌دانند. ولی با توجه به آن روایت که ملائکه می‌فرمایند ما در خانه‌ای که سگ و مجسمه باشد وارد نمی‌شویم، بهتر است نسبت به نگه‌داری مجسمه در خانه پرهیز شود. شاید عروسک مصداق مجسمه نباشد. موفق باشید
9638
متن پرسش
با عرض سلام: آیا ترک گناه با هدفی غیر از صرفا رضای خدا مثلا برای تشرف به محضر حضرت ولی عصر (ع) شرعا مجاز است؟ نمی دانم چرا بنده با این نیت انگیزه بیشتری برای ترک گناه در خود می یابم. لطفا بنده را راهنمایی فرمایید. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما بشوم، این بهترین رویکردی است که در این عالم وجود دارد. شما در دعای ندبه از خدا می‌خواهید بر شما منت بگذارد و قلب مبارک مولایمان حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را از ما راضی کند. ای رفیق! اگر رضایت خدا را جز با نظر به وجود مبارک حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» جستجو کنی، به دنبال رضایت ذهنی هستی و نه رضایت قلبی. با دعای جانانه به رهبر دلسوخته و امیدوارمان کارها را جلو ببر. موفق باشید
8860

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: سایت یک اصلاح طلب معلوم الحال مطلب ذیل را نوشته لطفا نظرتان را بفرمایید: "رئیس حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، مطلبی را درباره استفاده از لفظ «امام» برای رهبر معظم انقلاب اسلامی منتشر کرده است. به گزارش امید به نقل از پارسینه، محسن مومنی در صفحه گوگل‌ پلاس خود با اشاره به ترجمه فارسی کتاب «التجدید و الإجتهاد الفکری عند الإمام الخامنه ای» نوشته است: «ناشر فارسی کتاب در پایان مقدمه‌اش آورده: شایان یادآوری است نظر به اینکه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به بعضی از اصحاب رسانه‌های داخلی، استفاده از واژه "امام" در برابر نامشان را اجازه نفرموده‌اند، در این کتاب فقط در ترجمه متن سخنان شخصیت‌ها "امام" تبدیل به "آیت‌الله" نشده است»".
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: بنده در جریان نیستم که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» واژه‌ی امام را برای خود منع کرده باشند. موفق باشید
11948
متن پرسش
با اهدای سلام و دعای خیر حضور محترم استاد گرامی و با آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون: همانطور که قبلا به استحضار رسید متناسب با سیر مطالعاتی گروههایی با عناوین «جوان و انتخاب بزرگ» ، «آشتی با خدا» ، «شرح ده نکته از معرفت نفس» ، «برهان صدیقین و حرکت جوهری» در شبکه اجتماعی تلگرام تشکیل شده که فایل های صوتی حضرتعالی به اشتراک گذاشته می شود و سایر دوستان استماع می نمایند و اگر سوالی داشتند در گروه ایی جداگانه به نام مباحثه با پاسخگویی حاج آقا کثیری که معرف حضورتان است به اشکالات و سوالات دوستان پاسخ می دهند که با اتمام گوش کردن در یگ گروه وارد گروه بعدی می شوند حال ما رسیدیم به حرکت جوهری نمی دانیم به کدام اولویت بپردازیم؟ یعنی به کدامیک از مباحث پایه که به توحید، معاد، نبوت و امامت تقسیم بندی فرموده اید بپردازیم یا نه بدون مطالعه مباحث پایه وارد تفسیر مباحث قرآنی و نهج االبلاغه شویم؟ ضمنا طرف مقابل ما در شبکه اجتماعی مشخص نمی کند که چه سن و سالی دارد یا در چه مقطعی تحصیلات دارد ولی این را می دانیم که طیف وسیعی از جوانان را شامل می شود. از این که اظهار لطف می فرمایید سپاسگزارم و آرزوی سلامتی و طول عمر برای حضرتعالی از خداوند منان داریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که حضرت علامه طباطبایی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جایگاه نبوت را در آبادانیِ معادِ بشری می‌دانند و معتقدند چنانچه بشر بفهمد معاد یعنی چه، متوجه می‌شود که انبیاء عظام در راستای آبادانیِ ابدیتِ انسان چه خدمت بزرگی کرده‌اند و لذا دامن پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را با تمام وجود می‌گیرد و امامت نیز که عملاً ادامه‌ی نبوت و تبیین آن است، روشن می‌شود. لذا پیشنهاد می‌شود در ابتدا «معاد» و سپس «نبوت» و «امامت» در منظر مخاطبین‌تان گشوده شود. موفق باشید

10733

ابن عربیبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نظر جنابعالی راجع به ابن عربی چیست؟؟؟ بنده نمی دانم چرا افرادی مثل آیت الله فیاض و آیت الله وحید و علامه مجلسی و حتی فیض کاشانی کاملا مخالف اویند. ولی کسانی مثل آیت الله قاضی و جوادی از او تعریف می کنن؟؟؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» سخنان محی‌الدین از مو باریک‌تراست. اگر کسی مثل حضرت امام به عمق سخنان محی‌الدین پی ببرد حیرت می‌کند، ولی اگر به ظاهر سخنان او نظر کنیم نمی توانیم آن سخنان را بپذیریم. موفق باشید
6680
متن پرسش
با سلام و احترام.چند سالی است با کلاسها و کتابهای شما اشنا شدم ولی متاسفانه فقط در کلاسها حضور پیدا میکردم بدون توجه به بحثهای شماو هیچگاه حتی سعی نکردم به صحبتهای شما فکر کنم یا کتابی از کتابهای شما را مطالعه کنم وفقط با خواهش همسرم کلاسها را دنبال کردم.الحمدلله مدت چندماهی است به کتابها و کلاسهای شما علاقه شدیدی پیدا کرده بطوریکه تاثیر بسزایی در زندگی و روحیه من گذاشته که دیگر حاضر نیستم در جمعی که بحث نابجا و حرفهای بیهوده زده میشود حضور داشتم باشم به لطف خدا وائمه اطهارحال معنوی عجیبی پیدا کرده ام اما اطرافیان مرا افراطی خوانده و میگویند پس از مدتی از این حال و هوا بیرون میای و دچار افسردگی میشی ولی من اصلا حاضر نیستم این حال و از دست بدم چه کنم در این راه ثابت قدم بمانم لطفا مرا راهنمایی کنید . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: با تدبّر و تعقل بحث‌ها را دنبال کنید ثانیاً: متعادل کار کنید یعنی هرکاری را در جای خود قرار دهید، هم همسرداری کنید، هم به والدین سر بزنید، هم امورات زندگی را مورد توجه قرار دهید تا با تعادل لازم، روز به روز وسعت پیدا کنید و بتوانید با ارتباط منطقی با سایرین بر روی آن‌ها نیز مؤثر باشید. مواظب باشید افراط و تفریط هر دو بد است. موفق باشید
5940
متن پرسش
سلام وزیارت قبول وآرزوی سلامتی استاد میخواستم درباره این جمله توضیحی بفرمایید؟ اساساً برای اینکه بتوانیم به دین مردم خدمت کنیم، باید فقیه بشویم و دین را بفهمیم. و این مهمتر از آن است که برای موفقیت در سایر رشته‌های علوم انسانی به سراغ فقه برویم، چون ما امروز به «فقیه خوب» خیلی بیشتر از روانشناس خوب یا متخصصین سایر رشته‌های علوم انسانی نیاز داریم. برای موفقیت در سایر رشته‌های علوم انسانی به سراغ فقه برویم چه اشکالی دارد مگربرای تولید علوم انسانی-اسلامی نباید این کاررا کرد؟ واگر وقت داشتید متن کامل را خواندید نظرتون رادرمورد مطلب بفرمایید؟ (برای متن کامل جهت معرفی به دوستان پاسخ حجت الاسلام پناهیان به سوال «حوزه برویم یا دانشگاه؟-http://panahian.blog.ir/post/172) باتشکرومعذرت وخداقوت
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید و بنده نظر خوب جناب حجت‌الاسلام حاج آقا پناهیان را دیدم. موفق باشید
2811

انتخاب همسربازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز 1-با توجه به اینکه در موضوع انتخاب همسر بعضی از بزرگان می فرمایند : در انتخاب کردن سخت گیری نکنید و به معیارهایی چون چادری بودن و ارتباط نزدیک با نامحرم نداشتن( و از همین قبیل معیارهای کلی) ،بسنده کنید . آیا شما هم همین نظر را دارید؟ - در صورت منفی بودن پاسختان ،معیار های شما برای انتخاب همسر چیست؟ - در صورت مثبت بودن پاسختان ، لطفا دلیل قانع کننده بیاورید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر ظاهر آن کسی که می‌خواهید با او ازدواج کنید برایتان پذیرفتنی بود و رویهم‌رفته بنای دینداری دارد و رعایت دستورات دین را می‌کند و در ولایت فقیه نیز مشکلی ندارد، دیگر معطل چه چیزی هستید؟ از این به بعدش وسواس است، شیطان در این موارد ما را بازی می‌دهد که حالا باز هم عجله نکن شاید مورد بهتری پیش آید و از تصمیم‌گیری صحیح بازمان می‌دارد. موفق باشید
131

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم اینجانب کتابهای جنابعالی را مطالعه کرده و الحمدلله از آنها استفاده زیادی نمودیم.سوال من در رابطه صحبت شما در مورد کسب معارف است که فرموده بودید برای ورود و شتاخت کامل نسبت به مسائل دینی باید کتب حضرت امام(ره)،علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی خوانده شود. سوال من اینست که سیر مطالعاتی آثار این بزرگواران چیست؟(مخصوصا سیر آثار حضرت امام(ره)و استاد جوادی آملی)آیا برای شروع به خواندن آثار آنها دانستن مقدمات خاصی لازم است؟این مقدمات چیست؟همچنین می خواستم سوال نمایم که برای خواندن و تسلط به مباحث اسلامی و کار بر روی منابع اسلامی آیا خواندن فلسفه،عرفان و حکمت لازم است؟ با تشکر-التماس دعا
متن پاسخ
جواب: علیک‌السلام باسمه تعالی؛ آری مقدمات فهم کتب آقایان به‌خصوص حضرت امام«رضوان‌‌الله‌علیه» مباحث حِکمی و عرفانی است و به همین جهت مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین و حرکت جوهری تدوین شد. شاید در مورد حضرت امام بتوان در اخلاق با شرح حدیث «جنود عقل و جهل» و سپس «چهل حدیث» کار را ادامه داد، و در عرفان و حکمت، کتاب آداب‌الصلوة و سپس تعلیقات ایشان را بر اسفار و در نهایت «مصباح‌الهدایه» را دنبال کرد و با علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» از طریق المیزان و با آیت‌الله‌جوادی‌آملی از طریق تفسیر «تسنیم» مرتبط بود.
2465
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی سوال : فرق بین وسوسه ی شیطان که از طرف شیطان اعمال می شود و امتحان الهی که از سمت خداوند جل جلاله اعمال می شود چیست؟آیا قدرت داشتن شیطان رجیم در اعمال وسوسه در طول امتحان و فتنه الهی است ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هرجا شرایط منجر به رجوع ما به حضرت حق شود و بندگی ما را تقویت کند مبارک است و الهی است و هرجا نظر ما را به غیرحق معطوف کند و برای خود یک نحوه استقلال قائل باشیم پای شیطان در میان است. موفق باشید
519

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله و با عرض ادب خدمت استاد گرانقدر و کم نظیر در بحث معاد و ورود انسان به برزخ این سوال برایم بوجود امده که برزخیان مومن ایا در کنار هم هستند ؟برای مثال آیا اگر در دنیا مادر و پسری هر دو مومن که خیلی به هم علاقه مند بودند در برزخ امکان ملاقات یا طی کردن سیر کمال در کنار یکدیگر برایشان فراهم است یا رابطه ی انها محدود به همین دنیاست و پس از مرگ دیگر هیچ ارتباطی برقرار نیست؟ با تشکر از شما
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: قرآن می‌فرماید: در قیامت نسبت‌های این دنیایی مثل نسبت پدر و فرزندی دیگر معنی نمی‌دهد. می‌فرماید: «فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلَا یَتَسَاءلُونَ»(سوره‌ی مؤمنون، آیه‌ی 101) پس آنگاه که در صور دمیده شود [دیگر] میانشان نسبت‏خویشاوندى وجود ندارد و از [حال] یکدیگر نمى‏پرسند. ولی از آن‌جایی که می‌فرماید: «وَ لهم ما یشتَهون» برای مؤمنین در بهشت هرچه می‌خواهند هست، اگر در آن شرایط ، خانواده‌ای طالب اُنس با همدیگر باشند، می‌توانند اُنس بگیرند و با همدیگر زندگی کنند. موفق باشید
321

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام، آیا این سخن از علامه طباطبایی هست واگر این طور هست منظورشون چیه؟ "این انقلاب یک شهید داشت و آن هم اسلام بود."
متن پاسخ
بسمه تعالی سلام علیکم بنده اطلاعی ندارم ولی مسلم منظورشان نمی تواند این باشد که نباید انقلاب اسلامی می شد.
12465
متن پرسش

سلام علیکم: خسته نباشید. شرح «رساله الولایه» را تازه شروع کرده اید یا متعلق به سالهای قبل هست؟ من تا به حال شرح «رساله الولایه» را لابلای بحث هایتان ندیده بودم. از طرفی هم فایل ها تاریخ نداشت و می خواستم بدانم شبیه به مصباح الهدایه تازه شروع کرده اید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بحث اخیراً در اعتکاف ماه رجب عرض شد و البته هنوز کامل نیست. در سال‌های قبل در مقدمه‌ی کتاب «معرفت النفس و الحشر» متذکر نکاتی در مورد کتاب «رساله الولایه» شده بودم. موفق باشید

9082
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به زیاد بودن و تنوع کتب ادبیات عرب چه کتبی را معرفی می کنید برای فهمیدن متون و روایات و اسفار و… ؟؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سوال را باید از اساتید ادبیات عرب بپرسید. موفق باشید
6069
متن پرسش
سلام استاد گرامی. بنده در شغلی گمارده شده ام که کاملا مرتبط با مسایل و مشکلات مردم هستم. مردم مسائلشان را مطرح می کنند و ما بایستی دنبال کنیم. استاد بنده سالهاست از آثار و فرمایشات حضرتعالی مستفیض می شوم لطفا به من بگویید چه نیتی در این خصوص خالصانه است. در واقع آن معالی نیتی که ممکن است چیست؟شایان ذکر است نتیجه انجام درست و متقن وظیفه امٰ خوش بینی مردم به نظام اسلامی حاصل می شود.تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تلاش برای رفع حوائج شرعی مردم بالاترین عبادت است شما با این نیت کار را شروع کنید و ادامه دهید. موفق باشید
6000

درباره بیمهبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد نظر شما درباره بیمه چیست ؟از این جهت که بیمه سلب نگاه توحیدی اشخاص را رقم میزند . شخصی که بیمه ماشین اش تمام میشود از فردا میگویی چرا سوار ماشین ات نمیشوی ؟ میگوید بیمه اش تمام شده است . تا میخواهد ازدواج کند میگوید وای اگر بیمه نکنم پس آینده خانواده ام چه میشود . یا شما با عباراتی از قبیل اینکه ( خوبه که همین پول بیمه هست , خوبه که همین آب باریکه هست , مجبورم پول بیمه بریزم تا فردا راحت باشم , اگر بیمه نکنم فردا که پیر شوم چه کسی خرج من رو میدهد ) این ها جملاتی هستند عذاب آور . وقتی اینها را از مردم میشنوی و بعد جمله جناب ابوذر به امیرالمومنین را به خاطر میاوری که فرمود یا امیرالمونین علی (علیه السلام) من بر این عقیده هستم که اگر زمین مس شود خدا روزی بنده اش را می رساند . و سپس حضرت امیر او را تحسین کرد .حال نگاه مردم ما کجا و نگاه توحیدی ابوذر غفاری (ره) کجا ؟ حال میخواستم نظر شما را درباره بیمه بدانم . آیا این کار صحیح است که هر ماه مقداری از پول خود را به شرکتی بدهیم ؟ بهتر نیست که همان پول را خرج ایتام کنیم تا حضرت حق ما را بیمه کند ؟ یا به نظر شما بیمه یک وسیله و استفاده از اسباب است ؟ میشود کمی توضیح دهید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با نظر شما موافقم ولی فعلاً با کسانی که این اندازه به اسباب‌های وَهمی امیدوارند نمی‌توانید بحث کنید. موفق باشید
3651

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام و درود حضور استاد عزیز استاد چندین روز است تا یادم به رهبری می افتد گریه ام می گیرد، یاد مظلومیتشان می افتم. امروز در راهپیمایی مدام یاد ایشان می افتادم و اشک می ریختم. استاد من چون روز تظاهرات در محکومیت اهانت به رسول اکرم صلی الله علیه و آله خیلی افتاب به سرم خورد و اذیت شدم قصد نداشتم امروز برم واسه 22بهمن راهپیمایی. اما وقتی رهبری بر حضور در راهپیمایی تاکید کردند با جان و دل رفتم. بهرحال حال غریبی است استاد. به نظر شما این حس خوب است؟راهنماست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مبارکتان باد، خداوند یاد یکی از بهترین اولیاء خدا را در قلب شما انداخته. موفق باشید
3578

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام مدتی احساس میکنم خدا دوسم نداره ودعاهامو مستجاب نمیکنه 27 سالمه 7خواستگاره مناسبی نداشتم یا بهتر بگم اصلا خواستگار نداشتم لیسانس هستم خیلی سعی کردم کاری پیدا کنم با خصوصیات رفتاریم و اخلاقیم مطابقت کنه اما پیدا نشد قدم کوتاهه و احساس میکنم به این علت نشده ازدواج کنم اما حس شدیدی درون دالم فریاد میزنه خدا دوست نداره خدا راحتیتو نمیخواد خدا نمیخواد شاد بشی با پدرم هم خیلی مشکل دارم خیلی گیر میده واقعا دیگه خسته شدم اما بدتر از همه حسی که نسبت به خدا پیدا کردم این که خدا منو دوس نداره چکار باید کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مگر می‌شود خدا بندگانش را دوست نداشته باشد. بروید در این فکر که «خلق را با تو بد و بدخو کند... تا تو را ناچار رو این سو کند» گویا خدا می‌خواهد شما با معارف عمیق دینی و اخلاق فاضله همواره با خودش به‌سر ببرید. موفق باشید
1862
متن پرسش
بسم رب الحسین/ با عرض سلام خدمت استاد عزیز توصیه شما برای درک و مس و شهود حقیقت- آنچنان که حضرت حق برای ما شایسته تر می دانند- تحصیل در زمینه فلسفه اسلامی است یا فلسفه به معنای عام آن؟شما طلب دانایی و حکمت را در کدام زمینه تحصیلی مناسب تر می دانید؟و همینطور شما طلب حکمت را در دانشگاه مناسبتر می دانید یا حوزه های علمیه؟خواهشمند است واقع بینانه و با لحاظ تمامی نقاط ضعف و کاستی های موجود در هر دو نهاد -چه دانشگاه و چه حوزه علمیه-پاسخ دهید چرا که با ارتباط نزدیکی که با حوزه داشته ام شاهد نقاط ضعف وفترت زیادی در حوزه های علمیه بوده ام من جمله:1- سیطره و محوریت غیر معقول فقه فردی2-حاکمیت روحیه تنبلی و کم کاری2-تکفیر فلسفه و فیلسوف(حتی ملاصدرا و شیخ بهایی و حضرت خمینی کبیر در زمانه خودشان) 3-عدم فعالیت علمی متناسب با رسالت الهی و تاریخی و قس علی هذا...حق متعال به شما استاد عزیز عمری با معرفت و عزتی روز افزون عنایت فرمایند ان شاء الله العلیم القاهر الخبیر الرحیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده معتقدم اگر کسی عزم مناسبی جهت رسیدن به حکمت را داشته باشد حوزه‌های علمیه زمینه‌ی مناسب‌تری را در این امر برایش فراهم می‌کند، عمده توجه به جایگاهی است که حکمت در جان انسان و روح جامعه پدید می‌آورد. این موضوع را در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید
521

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام.به نظر استاد آیا خواندن کتابهای جناب مصفا اشکالی دارد؟برای خودم به شخصه خیلی مفید بوده است اما گویا استاد نظر خاصی در مورد آثار ایشان دارند.آیا ایشان تمام آثار آقای مصفا را مطالعه کرده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده با اطلاعی که از تفکر آقای مصفا و اقای کریشنامورتی دارم عرض می‌کنم که به عنوان روش جهت تخلیه‌ی روان، روش خوبی است و به قول آقای مصفا انسان از تفکر زائد آزاد می‌شود ولی همچنان که خود آقای مصفا نیز مدعی نیستند که می‌خواهند با کتاب‌های خود معارف الهی را به کسی بیاموزند، باید جهت کسب معارف الهی و اخلاق فاضله با رجوع به علماء اسلامی کسب معارف و فضائل نمود. موفق باشید
39

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم 1- دکتر سروش در مصاحبه خود گفته بود که علم پیامبر نسبت به دانشهای امروزی مانند ژنتیک و غیره در حد مردم زمان خودش بوده است . در حالیکه ما در قرآن می خوانیم خداوند { حقایق} همه اسماء را به آدم آموخت.و با توجه به اینکه تمام عوالم در اثر همین اسماء بوجود می آید و نمایش همان اسماء است چطور می شود پیامبر به حقیقت اسماء که اساس همه عوالم از جمله عالم ماده است علم داشته باشد و به ظهور آنها جاهل باشد و با توجه به اینکه حضرت علی – علیه السلام – می فرماید و باسمائک التی ملئت ارکان کل شیء یعنی همانطور که در فلسفه می گوییم اصالت با وجود است و ماهیت اعتباری در اینجا هم آقا می فرماید حقیقت اشیاء همان اسماء است یعنی کسی که به اسماء و حقیقتشان علم داشته باشد به همه اشیاء علم دارد و اگر این استدلال درست باشد انسان تعجب می کند از عرفان دانی سروش که چطور نسبت به این نکات اولیه غافل و جاهل است و ظاهرا عرفان فهمی او مانند قرآن فهمی ابوحنیفه است که امام صادق – علیه السلام – به او فرمود نعمان تو از قرآن هیچ نمی فهمی و شاید اگر امروز مرحوم مولوی زنده شود به سروش بگوید تو هیچ از مثنوی معنوی نمی فهمی فقط عرض خود می بری و زحمت ما می داری . در مجموع لطفی بفرمایید و درباره علم پیامبر و ائمه – علیهم السلام – نسبت به جزئیات عالم ماده توضیحاتی ارائه نمایید. 2- همانطور که جنابعالی مستحضرید هرچند یکبار در رسانه ها مسأله ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر مورد بحث و غوغا قرار می گیرد در این مورد هم دو روایت و جود دارد مرحوم آسد احمد آقا می گوید امام با ادامه جنگ مخالف بود ولی چون کارشناسان نظامی به ادامه جنگ اصرار داشتند امام قبول کرد آقای رفسنجانی می گوید امام موافق ادامه جنگ بود و می فرمود اگر کسی ممانعت کند برخورد می کنم حال با توجه به شخصیت عرفانی امام که او عارفی است کامل و صاحب مقام قرب نوافل که خداوند در آن مرحله چشم و گوش و مالک قلب آنهاست و خود فرموده است حتما به جای عقل آنها می نشینم و امورات آنها را تدبیر می کنم و با عنایت به حساسیت مسأله شاید بتوان گفت که اگر امام قلبا و از طریق باطن به این مطلب نرسیده بود که ادامه جنگ به مصلحت است هرگز قبول نمی کرد و این مسأله ای نبود که امام – علیه رحمه – فقط طبق حرف کارشناسان عمل کند و باید این قضیه را در نظر داشت که شهید صیاد شیرازی – علیه رحمه – می فرمود بعد از فتح خرمشهر که اسرائیل به لینان حمله کرد ما با هماهنگی سوریه تعدادی نیرو به یکی ار پادگانان سوریه منتقل کردیم تا به کمک لینان برویم بعد خدمت امام رسیدیم و قضیه را به ایشان گفتیم مرحوم امام بعد از تاملی فرمود من اگر یک قطره خون از دماغ کسی بیرون بیاید پاسخ گو نیستم و بعد با قاطعیت فرمود نیروها باید برگردند و این اول بار بود که ایشان با قاطعیت چیزی را از ما می خواست درست است که امام می گوید اگر یک قطره خون ولی شاید بتوان گفت او باطنا به این نتیجه رسیده است که این کار به صلاح نیست خواهشمند است این مسأله ادامه جنگ را از این زاویه توضیح فرمایید.
متن پاسخ
جواب: با سلام و آرزوی توفیق برای جنابعالی؛ 1- بنده کاملاً با شما هم‌نظر می‌باشم. ما معتقدیم آقای سروش نومینالیست هستند که به باطن کلمات و جنبه قدسی دین نظر ندارند، که بحث آن مفصل است. و اما باید متوجه بود علم انبیاء و اولیاء الهی، علم نوری است که به واقعیت و وجود موجودات نظر دارند و لذا موجودات راعین آنچه هستند می‌بینند، نه آن‌طور که دانشمندان با طرح تئوری‌ها پدیده‌ها را معرفی می‌نمایند. جناب «ایان باربور» در کتاب «علم و دین» به طور مفصل روشن می‌کند که علوم دانشمندان تجربی ترکیبی است از بهره‌هایی از تجربه و تعبیرهای آن دانشمند. که در سلسله مباحث( شیعه و تمدن‌زایی) به‌طور مفصل مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. حال امثال آقای دکتر سروش انتظار دارند انبیاء و اولیاء الهی«صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین» با نگاه این دانشمندان هماهنگ شوند!! 2- بحمدالله همچنان که خود متوجه‌اید باید موضوع از همین قرار باشد و در این رابطه مصاحبه آقای محسن رضایی نیز به عنوان فرمانده سپاه آن زمان مفید خواهد بود ایشان در رابطه با این که آیا نظر امام«رحمة‌الله‌علیه» این بود که ما بعد از فتح خرمشهر جنگ را ادامه ندهیم می‌فرمایند: : هرگز چنین نبود، بلکه بعد از فتح خرمشهر ابهاماتی به وجود آمد. در جلسه‌ای که آقای ظهیرنژاد و مقام معظم رهبری و آقای رفسنجانی و احمدآقا و آقای موسوی اردبیلی بودند، امام سؤال کردند شما برای چه می‌خواهید از مرز جلوتر بروید؟ عده‌ای گفتند: اگر ما از مرز برویم کناراروند رود آنجا می‌توانیم دفاع کنیم و در اینجا که هستیم امکان دفاع از خود را نداریم. عده‌ای گفتند: ما هنوز هیچی دست‌مان نیامده. امام استدلال‌ها را گوش کردند ، بعد فرمودند: خیلی خوب پس آماده می‌شویم از مرز برویم آن طرف مرز. امام مخالف ادامه دفاع نبودند، بلکه می‌خواستند حدّ تصمیم و جدّیت ما را ببینند و بعد خودشان تصمیم گرفتند و در واقع آن جمع در محضر امام یک امتحان پس دادند و اصلاً افراد حاضر چنین نبودند که اگر امام نظری داشته باشند قصد مخالفت داشته باشند. و از طرفی بعد از فتح خرمشهر پیشنهاد آتش بس یعنی دادن فرصت به دشمن برای بازیابی قدرت از دست رفته‌اش. ( مصاحبه توسط هفته‌نامه شلمچه شماره 37 در اول مرداد سال 77 انجام شده). دشمن نباید حس کند که این سرزمین را می‌تواند هر لحظه دلش خواست اشغال و هر موقع که دلش خواست برود در خطوط مرزی بایستد و اعلام آتش کند و همین نپذیرفتن آتش بس تحمیلی بعد از خرمشهر موجب شد که دشمن درک کند هزینه تجاوز به کشور اسلامی ایران بسیار بالاست و نمی‌شود پس از حمله هروقت خواستند اراده خود را بر ما تحمیل کنند
12501
متن پرسش
به نام خدا سلام: استاد محترم بنده دوران نوجوانی و اول جوانی را با غفلت تمام طی کردم و از خدا به شدت دور بودم و اصلی ترین دلیل آن مشغولیت به شهوت و مسائل جنسی بوده است اما از قبل از این ماه مبارک اراده محکم کرده ام که به همه این پوچی ها و آلودگی ها پشت کنم و به سوی محبوب واقعی سیر کنم اما برای اینکه دوباره به سمت این عهد پلید قبلی بازگشت نکنم چند سوال اساسی دارم که پاسخ آنها برای بنده به شدت حیاتی است لذا تمنا دارم با پاسخ مفصل و نه اجمالی بنده را در طی طریق حق یاری کنید جناب استاد خاضعانه تمنا دارم استدعا دارم خواهش دارم پاسخ هایتان کوتاه و مبهم نباشد. سوال اول: ملاک کبیره و صغیره بودن گناهان در شریعت چیست هر چند به گفته معصوم با اصرار صغیره نمی ماند و با استغفار کبیره نمی ماند اما به هر حال ملاک چیست که شریعت بعضی گناهان را کبیره و بعضی را صغیره می داند؟ سوال دوم: به نظر شما چرا شهید دستغیب گناه استمناء را کبیره می دانند این گناه کدام ملاک کبیره بودن را دارد؟ سوال سوم: چرا بنی بشر نسبت به گناهان جنسی حیا و عفت بیشتری نسبت به سایر گناهان دارد این امر فطری به چه علت است، مثلا اگر یک نفر از بنده بپرسد تا کنون غیبت کرده ای از جواب مثبت دادن زیاد خجالت به من دست نمی دهد اما اگر یک نفر بپرسد آیا تا کنون استمناء کرده ای، از جواب مثبت دادن به شدت حیا داریم ریشه این مسئله در عالم واقع چیست؟ سوال چهارم: بنده احساس می کنم گناهان جنسی مثل استمناء خیلی بیشتر از گناهان دیگر بنده را از خدا و معنویت دور می کند این را از عمق وجود حس کرده ام که وقتی این عمل شنیع را انجام می دهم حالاتی به بنده دست می دهد که حتی از معنویت متنفر می شوم اما سایر گناهان خیلی کمتر بنده را از راه حق دور می کند به نظر شما علت چیست؟ سوال پنجم: بنده این را به شدت حس کرده ام که وقتی شهوت بر بنده غالب می شود غضب نیز بر من غالب می شود ارتباط این دو چیست که با تسلط یکی دیگری نیز مسلط می شود. با تشکر از شما استاد عزیز به شدت التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ملاک کبیره‌بودن و صغیره‌بودن گناهان از دو جهت است: یکی این‌که آن عمل جهت‌گیریِ الهی انسان را مختل می‌کند مثل شرک و یا به قتل‌رساندن انسان مؤمن. و دیگر این‌که روحیه‌ی عصیان در مقابل فرمان حضرت حق را در انسان شکل می‌دهد. در این مورد است که گفته می‌شود که هر گناه صغیره می‌تواند کبیره باشد. در صورتی‌که آن شخص با همان دید که آن گناه حکم خدا است و باید انجام ندهد، آن گناه را انجام دهد. 2- بر مبنای فوق مرحوم شهید دستغیب آن‌چنان می‌گوید که ملاحظه می‌کنید. 3- گناهان جنسی از آن جهت که وجه پنهان هرکسی است، روح و روحیه‌ی انسان مایل نیست که برای بقیه ظهور کند در حالی‌که غیبت، برای سایرین نحوه‌ای از ظهور دارد و لذا وَجه پنهانیِ آن نسبت به گناهان جنسی کم‌تر است. 4- از آن جهت که عمل استمناء یک نوع سقوط صریح در مقابل حکم خدا است، شخصِ مرتکب احساس می‌کند به حکم خداوند پشت کرده است و نمی‌توان این حالت که برای شما پیش می‌آید را برای عموم به همین شکل دانست ممکن است که کسی رباخواری و یا غیبت از مؤمن را عصیان مستقیم در مقابل حضرت حق بیابد و همان حالت را داشته باشد که شما در مورد آن گناه دارید. 5- معلوم است که وقتی انسان اجازه داد تا شهوت حرام بر او غلبه کند، راهِ ورود شیطان را در جان خود باز کرده است و شیطان یکی از صفات دیگر خود را که غضب است بر آن فرد گناهکار تحمیل می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی