باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی دانم مسألهی شما در این موضوع از چه جهت است. زیرا که عارف سالک حقیقی جایگاه عارف سالک حقیقی را میشناسد و بدین لحاظ جناب صدرالدین قونوی متذکّر جایگاه مولانا میگردد و در محفلی در قونیه عکس این صحنه نیز اتفاق افتاد به آن معنا که جناب مولانا اکرامی تامّ از جناب صدرالدین نمود. بالاخره «المومن مرآة المومن». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همانطور که رهبر معظم«حفظهاللّه» تأکید دارند فعلاً باید خوب درس بخوانید تا روح آن مطالب علمی را بهخوبی بشناسید. در کنار آن اگر فرصت شد پیشنهاد بنده یا دنبالکردنِ شرح تفسیر حمد حضرت امام است، و یا شرح مقالات آیت اللّه شجاعی. 2- فعلاً سرتان به کار خودتان باشد، با حترام به اطرافیان، خیلی وارد بحث و جدّل با آنها نشوید. به شخصیتشان احترام بگذارید 3- از ورزش غافل نشوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ بنده فردید را به جهت جامعیّتی که دارد یک عالم واقعی میدانم. شاید سبقت مطالبی که در فکر خود دارد مانع میشود تا مثل یک خطیب سخن بگوید ولی اهل فکر خوب میفهمند که او در سخنان خود به چه اشاره دارد. 2ـ کتابهای «دیدار فرهی» و «مفردات فردیدیه» نکات خوبی برای فهم اندیشهی فردید دارد. مقالهی بنده تحت عنوان «محکمات و متشابهات فردید» تذکّراتی در این مورد در بر دارد که آدرس آن در سایت لب المیزان عبارت است از «http://lobolmizan.ir/faq/1276» 3ـ تصور بنده آن است که حضرت امام و رهبری به خوبی غرب را فهمیدهاند و نمیخواهند کنار غرب خود را معنا کنند بلکه نظر به تمدّن دیگری دارند ولی روش آنها عبور دادن ملّت است از غرب نه صرفا نقد تئوریک غرب و آن جملات که میفرمایید معنای دیگری دارد غیر از آنچه بخواهند به غرب اصالت دهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد کافی است سری به دیوان حافظ و سری هم به مثنوی مولوی بزنید. بهخوبی متوجه میشوید که راههای رسیدن به خدا متفاوت خواهد بود، به همان معنایی که در روایت داریم: «الطرق إلی اللّه بعدد انفاس الخلائق». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است و بنده هم از این کار کاملاً راضی هستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفایی مثل محیالدین را باید ماوراء نگاه کلامی به موضوعِ تشیع و تسنن مدّ نظر قرار داد و از این جهت آیت اللّه جوادی در شرح فصوص محیالدین روشن میکنند که محیالدین از نظر عقاید، شیعه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید فکر خوبی کردهاید که مطالعات غیر درسی را فعلاً ترک نمودهاید. پیشنهاد میکنم تنها کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» را در کنار خود داشته باشید و بعضاً سری به آن بزنید، زیرا تعادلبخش است. در مورد مطالعهی دروس رسمی، متوجه باشید باید عمیقاً این دروس را فهمید تا اگر بعداً خواستید آنها را نقد کنید، نقد عالمانهای انجام دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن حال و شور نمیرود، بلکه مقدمه میشود برای معارف و احوالات و شورهای دیگر. چرا که اگر فقط آن حال و شور بماند، کمالات بعدی ظهور نمیکند. میماند که باید تلاش کرد با داشتن برنامهی معرفتی و اخلاقی، بسترِ حالات روحانی و معرفتیِ بعدی را فراهم کنیم و إنشاءاللّه آنچه در آخر عمر و در قیامت سراغتان میآید جمعِ توحیدیِ همهی آن احوالات است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این مورد خیال انسان که این طرف و آن طرف میپرد، کنترل شود. در این مورد مطالعهی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست توصیه میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که ما در شرایط تاریخی خاصی قرار داریم که هرچند، ایدهآل نیست، ولی نمیتوان از آن فرار کنیم. به همین جهت باید بدون آنکه شیفتهی این ابزارها باشیم در حال حاضر در نسبت به اهداف خود، از آن استفادهی کامل را بنماییم، وگرنه یکنوع، بیرونافتادگی از تاریخ را به خود تحمیل کردهایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتهی بسیار خوبی است. آنچه در مورد «اقبال» و «ادبار» قلب فرمودهاید. آری! با تجلیِ نور جمالش، عاشق او میشویم و با تجلی نور جلالش، حریمِ او را نگه میداریم و قلب توحیدی قدرت جمعِ آن دو را در یک لحظه دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون باید به موضوعات، وجودی نگاه کرد، ائمه«علیهمالسلام» مظهر کمالات الهی یعنی اسماء حسنا هستند. حال میتوان گفت یکی از مظاهر نفس ناطقه در موطنی از مواطن وجود، بدنِ برزخی او است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که میل به جنس مخالف، میل به گناه نیست. کدام مسلمانی است که بخواهد جهت رفع میل جنسی خود آن را از طریق حرام انجام دهد؟ از این جهت بین لذتبردن از مسائل جنسی با لذتبردن از آنکه به طریق گناه انجام داده شود، باید فرق گذاشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انشااللّه با دنبالکردن کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل البیت» همراه با شرح صوتی آن، جواب خود را خواهید گرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امکان، ذاتیِ ممکنالوجود است که نسبت به وجود، لا اقتضاء است و معلولیت نیز نسبت به علت معنا دارد و ذات وجود، خارج از معلولیت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همنشینی بیش از آنکه جسمی باشد، روحی است. به همین جهت مولوی میگوید: «هرکه را روی به بهبود نبود / دیدن روی رسول سود نبود» و برعکس، اویس قرنی همنشین پیامبر بود در حالیکه هیچوقت ملاقات حضوری با حضرت ختمی مرتبت «صلواتاللّهعلیهوآله» نداشت. امروز همنشینی با رهبری عزیز و با شهداء، راههای ناگشوده را در مقابل ما میگشاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه قرآن میفرماید: «اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول» یعنی علاوه بر آنچه خدا دستور داده است، احکام بعضی موارد را خداوند مستقیماً اعلام میفرماید و احکام بعضی موارد را به قلب رسول خدا «صلواتاللّهعلیهواله» القاء میکند و رسول خدا «صلواتاللّهعلیهواله» به ما میرسانند مثل تعداد رکعات نماز. شاید این به جهت آن باشد که مردم در کنار قرآن متوجهی اهمیت سیره و سخن پیامبر نیز باشند. پیامبری که به تعبیر قرآن از میل و فهم شخصی خود چیزی نمیگوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعهی کتاب «معاد» و شرح آن میتوان سراغ کتاب «رسالة الولایه» و شرحِ 11 جلسهای آن رفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً انسانها با معارف و افکاری زندگی میکنند و بر اساس آن افکار، به زندگی خود میخواهند معنا ببخشند چه به طریقی صحیح و چه به طریقی ناصحیح. وقتی خداوند به ما کمک کرده تا ذیل قرآن و سیرهی اهلالبیت «علیهمالسلام» انسانی را متذکر وظایف ما در این تاریخ نموده است، ما میتوانیم به کمک اشارات و رهنمودهای او در این زمان درست فکر کنیم. لذا دیگر مشکلی نمیماند برای راهکارِ عملی. مثلاً وقتی ایشان میفرمایند «ما به مسائل جهانی و مسائل منطقهای و از جمله مسائل کشورمان، باید نگاه کلان و جامع داشته باشیم؛ این نگاه کلان، به ما «معرفت» و «بصیرتی» را عطا میکند که اولاً: موقعیت خودمان را، جایگاه خودمان را، ایستگاه خودمان را در وضع کنونی بازیابی کنیم و بفهمیم در چه وضعی قرار داریم؛ بعد هم به ما تعلیم میدهد که برای آینده چه باید بکنیم»؛ آیا افقی در مقابل ما نمیگشایند تا بر اساس آن فکر کنیم و اعمال خود را تنظیم نماییم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نقص، نشانهی معلولیت است و معلولیت، ذاتیِ هر ممکنالوجودی است و تنها واجبالوجود است که نه معلول است و نه محدود. در حالیکه همینکه موجود، ممکنالوجود باشد محدودیتِ ذاتی دارد پس نیاز نیست که محدودیت و معلولیتِ آن از خارج بر آن وارد شده باشد. موفق باشید