بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
4827
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی در کتاب مقام لیله القدری حضرت فاطمه در صفحه شصت گفته اید که "...شاید برایتان سوال پیش آید که چرا بالاخره اصحاب نظر خودشان را نگفتند...یادتان باشد در محضر رسول کسی حق نظر دادن دارد که مطمئن باشد نظرش حق است.با گمان ها و احتمالات نمی توان در محضر رسول اظهار نظر کرد." بحث بنده اینجاست ،پس قضیه مشورت حضرت رسول در جنگ خندق با اصحاب چه بوده است؟که آنجا هر کسی نظری ولو نادرست و ناپخته یا حتی درست ولی ناقص و متضاد با شرایط می دهد و نتیجتا یک نظر _حفر خنادق_ پذیرفته می شود. یا آنجا که معصوم از اصحاب می پرسد بالاترین عمل چیست؟و اکثر قریب به اتفاق یاران پاسخ نادرست میدهند. خوب!در این دو مورد و مواردی دیگر اصحاب ، همه اصحاب ، عام و خاص نظر ولو به گمانه زنی و به احتمال صحت نظر خود می دهند.این مسئله را چگونه تبیین می فرمایید؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌جا خود حضرت اصرار کردند که نظر بدهید به‌خصوص که در آن‌جا موضوع یک موضوع اجرایی بود که همه باید در آن شرکت می‌کردند. مشی و روش اصحاب آن بوده که در مقابل سؤالات رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌«علیهم‌السلام» وقتی سؤال‌ها، سؤالات معرفتی و یا اخلاقی بوده می‌گفته‌اند: رسول خدا و خانواده‌ی او دانایند» و منتظر جواب رسول خدا و ائمه«علیهم‌السلام» می‌شدند. موفق باشید
16726
متن پرسش
سلام: در مورد فتوای اخیر آیت‌الله مکارم نوشتم برای دوستان. نیازی به دانستن فقه نیست. دلایلم را بخوای می گویم. جناب مکارم که بنده ایشان را صعصعه بن صوحان می نامیدم. نمی دونم چجور و با چه ادبیات و چه کلماتی این اشتباه بزرگ تاریخی را بشرحم و از چه زوایایی. جناب استاد اصلا این فتوا که ضرورت مسلم اسلام را تبدیل و موکول به اما و اگر و شرایط زمانه کرده مرا بدجور رنجونده. دیگه مگه میشه جلوشو گرفت؟ جلوی توجیه را؟ سوءاستفاده را؟ جلوی خباثت و قلدری غربی ها و نهادهای دانشگاهیشون را؟ اگر دانشگاه و کشوری در برابر اصرار دانشجویان مسلمان پا عقب گذاشته بود و حجاب را آزاد، دیگه اونا هم بر موضع نفی حجاب خود مصر. پس لابد اون زن هایی که زمانه رضا خان برای دوش گرفتن و خرید و کار در مزرعه که ضرورتی بیش از تحصیل داشت اشتباه کردند که تو خونه نشستن در زمانه کشف حجاب رضاخان ملعون. تجربه و عقل میگه هر چه ما عقب بنشینین استکبار و اسلام ستیزان پا جلو گذاشته اند. در زمانه ای هستیم که اگر تا دیروز حجاب مستحب بوده الان حجاب واجبه و شاخصه اسلام و علم و پرچم دین ماست. اگر تا دیروز مانتو کفایت می کرد الان خود خود چادر برتر و والاتر و انقلابی تر و اسلامی تره (تو مملکت ما). در زمانه ای هستیم که به تعبیر اصغر طاهرزاده شیطان با همه مظاهر و جلوات و بدیهاش در صحنه است پس ما با تمام مظاهر و نمادهای مذهبی مون در صحنه. هیهات که حضرت حجت به ترک اختیاری حجاب تحت هر عنوان و توجیه و بهانه و شرایطی رضایت داشته باشند چه رسد به چار کلمه سواد مسخره دانشگاهی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل این فتوی، از قبل در مواردی مثل رجوع زن به پزشک مرد در صورتی که مضطر بوده و راه چاره‌ی دیگری نباشد مطرح بوده‌است و خود ایشان هم به این مورد اشاره می‌کنند ولی در مورد برداشتن حجاب به خاطر تحصیل به نظر می‌آید که صلاح نبود این فتوا در معرض دید همگان قرار گیرد، زیرا افرادِ غیر متخصص متوجه‌ی قیوداتی که آیت اللّه مکارم به‌کار برده‌اند، نمی‌شوند. در حالی‌که با فرضِ آن قیودات، یک نفر هم در کلّ دنیا پیدا نمی‌شود که بخواهد به جهت چنین مشکلاتی در آن مرحله‌ی خاص از داشتن حجاب عدول کند (چرا که ایشان می‌فرمایند این حکم در صورتی‌است که رعایت حجاب و محرومیت از تحصیل اولا مشکلاتی برای شخص یا جامعه‌ی اسلامی پیش آورد و ثانیا آن مشکلات، مشکلات مهمه‌ای باشد که وی یا جامعه‌ی اسلامی را تهدید کند و این قیود مثلا در صورتی محقق می‌شود که جامعه‌ی اسلامی شدیدا نیازمند آن رشته باشد و هیچ مردی نباشد که در آن رشته تحصیل‌کند و....). بنابر این عملاً ممکن است این فتوی موجب سوء استفاده گردد و عده‌ای فکر کنند حضرت آیت اللّه فرموده‌اند «اگر داشتن حجاب برای کسی مشکل است، می‌تواند از داشتن حجاب عدول نماید!» در حالی‌که چنین نیست. لینک فتوای مذکور در سایت ایشان ارائه می‌گردد. http://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=4&lid=0&mid=394272&catid=6412  .موفق باشید.

12629
متن پرسش
سلام علیکم: آیا مثل سال‌های گذشته در مسجد خدیجه‌ کبری«سلام‌اللّه‌علیها» اعتکاف برقرار است؟ و اگر هست، چه روزهایی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه همچون سال‌های قبل در روزهای 25 و 26 و 27 ماه مبارک رمضان یعنی از روز یکشنبه تا روز آخر روز سه‌شنبه اعتکاف برقرار است. هرکس از عزیزان بدون هیچگونه محدودیت و بدون نام‌نویسی می‌توانند شرکت کنند. در ضمن افطاری و سحری به عهده‌ی معتکفین محترم می‌باشد. در ضمن عنایت داشته باشید که فضای اعتکاف طوری است که آوردن بچه‌ها به‌شدت موجب اختلال در امر اعتکاف خواهد شد و هیچ ثوابی برای چنین افرادی در پی نخواهد داشت. موفق باشید

5264
متن پرسش
سلام جایگاه نقد در اسلام کجاست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نقد اسلامی به این معناست که حرکات و گفتار افراد و جریان‌ها را بر مبنای نظر به حقیقت اسلامی ارزیابی کنیم تا هر فکر و جریانی متوجه دوری و نزدیکی‌اش نسبت به حقیقت بشود و خود را بازخوانی کند. مثلا یکی از نقدهای اساسی که ما باید نسبت به وضع خودمان داشته‌باشیم،‌آن است که روح اصول‌گراییِ سیاسی و حزبی‌شده سعی می‌کند بانگاه‌های فرهنگی که مطابق سلیقه‌اش نیست برخورد امنیتی کند و این برای نظام فرهنگی ما بسیار مضر است. فرهنگ ما توان آن را دارد که مخالف خود را تحمل کند و جواب‌گوی القائات منفی آن باشد. با این که بنده در هیچ زمانی هیچ گرایشی به آقای مشائی نداشته و ندارم،‌ برایم سوال است چرا با افراد و سایت‌هایی که به ایشان گرایش دارند برخورد امنیّتی می‌شود و سایت‌های این افراد فیلتر می‌گردد در حالی که ما به خوبی می‌توانیم با این افراد وارد گفتمان فرهنگی شویم. چگونه با نظر به اهداف مقدس نظام اسلامی می‌توانیم این حرکات امنیتی را نقد نکنیم؟ موفق باشید.
3664

روایات جعلیبازدید:

متن پرسش
سلام استاد معزز. روایاتی هست در منابع شیعه و سنی پیرامون اینکه امام علی علیه السلام بر منبر رفتند و فرمودند به پسر من (حسن بن علی علیه السلام) زن ندهید زیرا او مطلاق است و بسیار زن می گیرد و طلاق می دهد. استاد این روایات درست است؟اگر نه پس این اسناد چه می شود؟ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: معاویه«لعنة‌الله‌علیه» این روایات را در زمان حاکمیت خود ساخته است تا ننگ حذف امام حسن«علیه‌السلام» را از دامن خود پاک کند. موفق باشید
90

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما جناب استاد! به علت اینکه مطالبی را که می خواهم بگویم، ایجاد شبهه نکنند، در ابتدا تذکر می دهم که بنده از این منظر به قضایا نگاه نمی کنم، اما همیشه در ذهنم آن را نگاه داشته ام و هنوز جایی را پیدا نکرده ام که بتوانم این سوالات را مطرح کنم. بنده فکر می کنم که در تمدن اسلامی، نظامی برقرار خواهد شد که در آن نظام، جایگاهی برای علومی چون: علوم عدد، علوم غریبه و ... وجود دارد. اما الان به علت اینکه این جایگاه، در تمدن مدرن، تعریف شده نیست، این علوم فقط در دست عده ای خاص قرار گرفته و به علت شرایطی که این تمدن پدید آورده، اگر امکان استفاده آن برای عموم فراهم شود، مشکلات زیادی به بار خواهد آورد. مثلا در مورد پیش بینی بازار بورس! که خیلی راحت می شود روند آن را در روز های آینده، توسط این علوم بدست آورد و خوب نتیجه اش کاملا مشخص است! به این دو نقل توجه کنید: «علامه طباطبائی(رحمة الله علیه) : در تبریز کسی بود که از روی همین علوم عدد، می توانست طرف مورد حاجت مردم را نه ‏تنها بشناسد، بداند کجاست، خانه اش کجاست و ... بلکه حتی شماره ی تلفنش را می توانست استخراج کند! [اسوه ی ‏عارفان ص 40، طیاء محمود، صادق حسن زاده، مؤمنین: قم]» این علم، ارتباطات شگفت انگیزی را بین پدیده ها برقرار می کند، تا آنجا که فقط با نیازی که به شخصی هست، می تواند حتی شماره ی تلفن او را هم استخراج کند، و این فوق العاده است ... «مرحوم استاد علی احمدی که نخستین شاگرد علامه طباطبائی در قم بودند می گفتند: ‏ ایشان (علامه) می فرمودند: من با علم رمل، خیلی مانوس بودم و گاهی حوادث یک ماه را استخلاص می کردم و اتفاقات هر ‏روز را پیش بینی می کردم. اگر می گفتم: فردا باران یا برف می بارد، همان می شد و درست در می آمد.... مرحوم علامه باز فرمود: رمل نکته ای دارد که آن را یاد نمی ‏دهند و آن پیدا کردن مغیّبات است. از لابه لای سخن ایشان فهمیدم که می خواهند این نکته را به من یاد بدهند، اما من ذوق ‏و علاقه نسبت به آن نداشتم. بنابراین از حضورشان درخواست آن علم و نکاتش را نکردم. [خاطرات فقیه اخلاقی، آیة الله ‏احمدی میانجی، ص 143 تا 153، عبدالرحیم اباذری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی]» اطلاع پیدا کردن از حوادث آینده و مغیّبات، می تواند زنگی خیلی ها را به هم بریزد. اما بنده فکر می کنم که در جامعه ی مهدوی این مشکل برطرف شود. به این مورد هم توجه کنید: از آیت الله نجابت نقل شده است که: « آیت الله خویی مدتی محضر آیت الله میرزا علی آقای قاضی (رحمة الله علیه) مشرف می شوند، در همان اوان در اثر اذکار و دستوراتی که از آقای قاضی اخذ کرده و مشغول بودند واقعه ای برای ایشان رخ داده بود که در آن حال، آینده خود را مشاهده کرده بودند از گسترش حوزه درسی خودشان تا مرجعیت عامی که پیدا می کنند تا سال های آخر عمر که از طرف حکومت عراق در مضیقه قرار داشتند و بالجمله تا می رسند به این جا که صدا از گلدسته های حرم امیرالمؤمنین بلند می شود که آیت الله العظمی خویی وفات کرد. به این جا که می رسند ترس و هراس، ایشان را فرا می گیرد و فوراً از حجره ای که در آن بودند بیرون می آیند و آن حال واقعه ادامه پیدا نمی کند. آقای قاضی(رحمة الله علیه) فرمودند: اگر صبر کرده بود و نترسیده بود برزخ خودش را هم می دید حتی قیامت خودش را هم می دید. » ببینید، آیت الله خویی (رحمة الله علیه)، شرایطی را در خود به وجود آورده بودند که حتی با دیدن آینده ی زندگی خود هم مشکلی برایشان پیش نمی آمد و آیة الحق، سید علی قاضی (رحمة الله علیه) حتی اشاره به دیدن قیامت می کنند! می خواهم بگویم همانطور که یک فرد می تواند در خود شرایطی ایجاد کند که آگاهی از این مسائل، برایش مانع نشود، در تمدن اسلامی هم جامعه ی مهدوی شرایطی را ایجاد می کند که ساز و کارهای اجتماعی و یک جامعه از این علوم بهره مند شوند و مشکلی بوجود نیاید. تمام مطالبی که ذکر شد فقط برای تفهیم مطلب بود و سوال بنده به طور کلی این است: آیا علومی همچون علوم اعداد و علوم غریبه، در تمدن اسلامی، جایگاهی دارند؟ و آیا جامعه ی مهدوی از این علوم به منظور پیشبرد اهداف خود بهره خواهد برد یا نه؟ ببخشید که طولانی شد. در ضمن از فعالیت های مفید و ارزشمند شما استاد گرامی هم تشکر می کنم. موفق و پیروز باشید.
متن پاسخ
جواب: علیک السلام؛ خدا را شکر می‌کنم که خداوند چنین دقت‌هایی به شما و امثال شما داده است. در تأیید فرمایش شما می‌توانم عرض کنم. امام باقرu می‌فرمایند: «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یَدَهُ عَلَى رُؤُسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولُهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ». چون قائم ما قیام کند، خداوند دست او را بر سر بندگان قرار می‌دهد، پس در اثر آن، عقل‌های آن‌ها جمع می‌شود و رؤیاهای آن‌ها کامل می‌گردد. ملاحظه می‌فرمایید که ثمرات وجودی حضرت صاحب‌الامرg آن‌گاه که ظهور کنند گسترده‌تر از عدل اقتصادی است. در روایت داریم: علم؛ بیست‌ و ‌هفت حرف است و تا قبل از ظهور آن حضرت دو حرف از آن ظاهر می‌شود و بیست و پنج حرف دیگر آن در زمان ظهور حضرت مهدیg ظاهر می‌شود. پس معلوم است که با ظهور آن حضرت تحول عظیمی در عرصة علم و فرهنگ به‌وجود می‌آید و معنیِ عدالت‌گستری آن حضرت از این زاویه نیز مدّ نظر است. شما می‌دانید جامعه موقعی جامعة واقعی و آرمانی است که تمام مراتب و ساحات علم وارد فرهنگ و معرفت بشری بشود وگرنه جهل و باطل جامعه را می‌گیرد. مسلّم علم تجربی و یا Science بیش از یکی از حروف بیست و هفت‌گانه علم نیست و تازه آن هم به شرطی که با تعبیرها و تفسیرهای مادی به نتایج آن علوم تجربی نگاه نشود، ولی در شرایط جدید نتایج علم تجربی با تعبیرها و تفسیرهای مادّی و الحادی تمام افق روحی بشر را اشغال کرده و لذا است که اندیشمندان معتقدند اگر بخواهیم بشر را از دست منظری که Science یا علم تجربی برای بشر آورده آزاد کنیم، یک انقلاب زیربنایی باید در ساحت‌های معرفت بشری ایجاد شود تا بشر از این قفس آهنین رها شود. انسانی که اهل قلب نباشد فضای علم تجربی بر او احاطه دارد و راه شهود او را به سوی معارف عالیه می‌بندد و باید با یک انقلاب فراگیر جهانی که افق روحی بشر را از محدودة علوم تجربی بسیار بالاتر ببرد، از این مشکل نجات یافت. علم موجود - چون حجاب بقیة راه‌های معرفتی شده- ظلمتی گشته که انسان را به اسارت خود در آورده است و لذا به خودی‌خود ضرورت یک انقلاب جهانی را که در اثر آن عقل‌ها متعالی و رؤیاها و خواب‌ها کامل گردند، به‌وجود آورده است. شما می‌دانید که انسان‌ها در خواب با خیالات خود به‌سر می‌برند، حال اگر این خیالات آسمانی و نورانی و معنوی و واقعی باشند و تحت تأثیر حقایق عالَم بالا شکل گرفته باشند، در واقع خواب دریچه‌ای به سوی آن خیالات معنوی خواهد بود. مولوی در همین رابطه می گوید:«آدمی را فربهی هست از خیال.... گر خیالاتش بود صاحب‌جمال» یعنی؛ اگر خیالات انسان، صاحب جمال باشد و تحت تأثیر عالم قدس به‌وجود آمده باشد، انسان به نشاط حقیقی دست می‌یابد. ولی اگر خیالاتش تحت تأثیر افکار غلط و حرص و شهوت باشد، نه تنها رؤیاهایش صادق نیست، بلکه سخت آزاردهنده است و در واقع خوابش ادامة زندگی دروغ و پوچ ِ بیداری‌اش است. بشر امروز کجا می‌تواند رؤیای روحانی و رحمانی داشته باشد، در حالی که ظرف خیالش، پایمال هرج و مرج معرفتی است و با هیچ حقیقتی روبه‌رو نیست. لذا است که یکی از شاخصه‌های انقلاب جهانی حضرت مهدیg اصلاح مبانی عقلی و خیالی بشر است و همچنان که عرض شد چون حضرت قیام کنند خداوند دست ایشان را بر سر بندگانش می‌گذارد که در اثر آن، عقلِ بشر جمع و رؤیاهایش کامل می‌گردد. و به عبارت دیگر مبانی عقلی و خیالی انسان به تکامل می‌رسد چنانچه امام صادقu می‌فرمایند: «هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند در دستگاه شنوایی و بینایی شیعیان ما، گستردگی و کشش ویژه‌ای می‌بخشد تا میان آنان و مهدی ما واسطه و نامه‌رسان فاصله نباشد». ما قبل از انقلاب در نظام معرفتی، از جوانب مختلف مشکل داشتیم. خدا رحمت کند شهیدمطهری را که حداقل یک‌سال زحمت کشید و کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» را نوشت تا ثابت کند ایران واسلام درکنار هم بوده‌اند و روشن کند این تهمت است که بگوییم اسلام یک دین عربی است. ملاحظه می‌کنید که در چه هرج و مرج معرفتی بودیم که دین اسلامی را که خداوند برای بشریت آورده است و خود اسلام به خوبی حقانیت خود را ثابت می‌کند، به عنوان دین عربی معرفی می‌کردند تا مردم را از آن منصرف کنند و آن شهید بزرگوار مجبور می‌شود یک کتاب قطور با اسناد معتبر برای نفی آن تهمت بنویسد. ولی با انقلاب اسلامی چیزهایی ثابت شد که اگر می‌خواستیم با کتاب و درس وسخنرانی اثبات کنیم شاید غیر ممکن بود. حالا شما حساب کنید اگر امام زمانg بیاید چه می‌شود! وقتی برکات ظهور مقدس حضرت را درک می‌کنیم که متوجه شویم چه اندازه معارف بزرگی در عالم هست و بشر از آن‌ها محروم است. می‌فرماید: چون حضرت مهدیg بیاید، «یَجْمَعُ الْخَلْقُ عَلَی التَّوْحید» مردم بر توحید جمع می‌شوند و نگاه و منظرشان بر اساس توحید خواهد بود. به همین دلیل است که در دعای ندبه در ادامه ندا سر می‌دهی: «اَیْنَ الْمُرتَجَی لِإِزالَةِ الْجَورِ وَ العُدْوَانِ» کجاست آن امید یگانه‌ای که عامل نابودی ظلم و دشمنی می‌شود. ما ظلم را فقط این می‌دانیم که آمریکا به ما ظلم می‌کند، در حالی که چون امام‌زمانg نداریم و چون مصداق‌های ظلم و عدل را درست نمی‌شناسیم، بدون آن‌که بدانیم، خودمان به خودمان ظلم می‌کنیم. می‌فرماید: کو آن امیدی که جور و تجاوز را به‌کلی از بین می‌برد؟ وقتی انسان بصیرت کامل نداشته باشد ممکن است به قصد خدمت‌کردن، ظلم کند، و اساساً هرکس به اندازة بصیرتِ توحیدی که دارد می‌تواند منشأ خیر باشد و لذا شرایط رفع ظلم در زمانی به نحو کامل عملی می‌شود که امام زمانg با آن مقام بصیرت کامل توحیدی در میدانِ برنامه‌ریزی جامعه حضور داشته باشند. موفق باشید
3593

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام ما قصد داریم ان شا الله در دانشگاه طرح مطالعه کتب استاد را به صورت سطح بندی برگزار کنیم. حال از شما خواستاریم که اگر می توانید نظر استاد را درباره ی اینکه چه کتبی در هر سطح باشند بهتر است برای ما بفرستید. ترجیحا در سه سطح باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مدیر محترم سایت: ظاهراً ساحت حضور جزوه‌ای با همین قصد تنظیم کرده‌اند، بفرمایید با آن‌ها تماس بگیرند و یا به نحوی جزوه‌ها را به آن‌ها برسانید. موفق باشید
16483
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله عرض ادب مجدّد خدمت برادر عزیزم آقای طاهرزاده گرامی. خیلی خرسند شدم که شما با صبر و حوصله به سوال حقیر پاسخ فرمودید و این خود نشان دهنده «صبر» شما به معنای حقیقی آن است. حقیر ایمیل شما را به دقّت تمام چندین بار خواندم و متوجه نوع دیدگاه شما شدم. و آنچه به گوشم رسیده بود را کنار زدم (چون می گفتند: شما به کلّ استاد عرفان را قبول ندارید، و به کل می گویید بی استاد باید سالک شد!) ولی خدا عنایتی به حقیر کرد تا از خود شما برادر بزرگوارم این مطلب را بپرسم و معاذالله، دچار زود قضاوت کردن نشوم. و خدا همه ما را از این رذایل دوربدارد ان شاء الله. غرض از مزاحمت دوباره اینکه، گفتم برداشتهای خود را که از ایمیل شما کرده ام بازگو کنم تا شما ببینید نظر شما را به درستی درک کرده ام یا خیر. «خدایی ناکرده دچار پیش داوری دیگر نشویم.» و دیگر اینکه: چند سوال دیگر از شما بپرسم. برداشتهای بنده از صحبت شما: 1. استاد داشتن واجب نیست، ولی اگر باشد خیلی بهتر است و باید دست او را بوسید. 2. نداشتن استاد راه بدین معنا نیست که رابطه ما با عرفا قطع شود، و باید مشورتها را داشته باشیم. 3. ظرفیت تاریخی ای به ظهور رسیده است که می تواند کمک کار سلوک در این تاریخ باشد (همانند ظرفیت یاران حسین علیه السلام در کربلا) 4. صحبت امام (ره) هم مؤیّد همین ظرفیّت و مشیّت است. 5. آیت الله بهجت (ره) هم این ظرفیت را شناختند که اینگونه بیاناتی داشته اند. 6. شهدا نمونه ای از خروجی این اراده الهی هستند. 7. دروس و کتب و منابع عرفانی ای که با اساتید بزرگی همچون جوادی آملی روحی فداه کار شده است، هیچ گاه در عصر پیشین نبوده است. سوالات بنده: اولا: بفرمایید که: مطالب شما را درست استنباط کرده ام یا خیر؟ ثانیاً: اینکه بفرمایید اگر شخصی به نوادر حالات سلوکی دست یافت، آنوقت چه باید بکند؟ اینجا دیگر کتاب و صوت و ... همانطور که مستحضرید کارساز نیست. ثالثاً: بفرمایید آن «باری» که توسّط استاد عرفان روی اذکار لسانیّه و اوراد می نشیند و سالک را جلو می برد و همانطور که اساتید مشترکمان فرموده اند: مانند تجویز دارو از سوی طبیب است چه می شود؟ رابعاً: اصلا در آن مقامی که ذکر لسانيّه در کار است، این اذکار را از کتب که نمی تواند بیابد! پس این موقع باید چه کند؟ بعلاوه اگر برخی کتب اذکاری نقل کرده اند هم، خودتان بهتر می دانید که تشخیص اذکار برای سالک سهل نیست، و دوباره همانطور که شما بهتر از این اقلّ می دانید: بعضی از اذکار به وحدت می برند و برخی به کثرت، اگر این دو نوع ذکر با هم گفته شوند، سالک هیچ بهره ای از ذکر نمی برد! بعلاوه، اگر برخی ذکرها را هم سرخود بگوید، بقول خود مرحوم علامه (ره): آثار سوء روی نفس دارد. باز هم معذرت خواهی می کنم که واقعا وقت شریف را گرفتم، همانطور که ان شاءالله می دانید (قصد بنده نه تخریب است، نه مناظره و نه اسکات، و نه اذیّت شما و نه امثالهم) و واقعا پناه می برم به خدا اگر قصدم جز تفهیم خود گنه کارم باشد، و استغفار می کنم اگر از سر رذیله ای به فرمایشات شما اشکالی کرده باشم، از جنابعالی هم دوباره پوزش می طلبم. بنده تقریبا 80 درصد جواب خود را گرفتم، و برای تتمّه مزاحم شده ام، والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته علی علی تبار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ به نظر بنده همان طور که بنده در رابطه با استاد عرفان اعتقاد دارم جناب‌عالی برداشت فرموده‌اید. 2ـ عنایت داشته‌باشید وقتی آیت‌الله بهجت می‌فرمایند «علم تو استاد تو است»، در شرایطی این سخن را می‌گویند که واردین به این وادی خودشان در مقابل نوارد حالات سلوکی تکلیف خود را می‌شناسند و به نحوی به خود استادی رسیده‌اند به خصوص که کتاب «منازل السائرین» در این مورد می‌تواند کمک کند که جایگاه اذکار لسانی را و حتی اذکار متقابله را سالک بشناسد در آن حد که قلب توحیدی او ظرفیت هر دو را دارد. این را خدمت شما عرض می‌کنم که وقتی حضرت استاد آیت‌ الله حسن زاده قسمت خلاصه‌‌ی منازل السائرین را ـ‌ که مرحوم فناری در ابتدای مصباح الانس ‌آورده‌است‌ ـ  شرح دادند چه افقی بر روی این حقیر گشوده شد و چگونه معرفت النفس در این جا کار خود را کرد. 3ـ بنده کاملا مطمئن‌هستم که حضرت‌عالی از سر مسئولیت و دلسوزی چنین نکاتی را متذکر می‌شوید ولی عرض بنده آن است که اگر طالب حقیقت بتواند از یک طرف با رسالةالولایه از مرحوم علامه مأنوس گردد و از آن طرف در عمل سلوکی کتاب منازل السائرین را در افق کار خود قرار دهد در این زمان از سلوکی که اراده کرده‌است، محروم نخواهد شد البته اگر استاد ره رفته‌ای بیابد که چه بهتر ولی متونی این‌چنین که عرض شد امروز کارساز است و به همین امید اساتیدی مانند استاد حجةالاسلام والمسلمین آقای یزدان پناه به شرح منازل و یا آیت‌ الله جوادی به شرح رسالةالولایه دست می‌زنند. موفق باشید

13923
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدمت استاد: سوالی داشتم و اینکه آیا در حال حاضر وظیفه و تکلیفی در مورد سوریه رفتن و یا عراق (برای جنگ) برای افراد غیر نظامی هست؟! البته سوال های قبلی را در این مورد دیدم! قبلاً گفته بودید که در حال حاضر وظیفه نیست! ولی خب سوالاتی هم پاسخ داده بودید که اگر فکر می کنید وظیفه تان است بروید! در حال حاضر دوستانی را می بینم که بعضی شان طلبه اند و بعضی شان بسیجی یا هیئتی و خیلی علاقه مند شده اند به سوریه و عراق رفتن! من خود مشتاقم... ولی خب با تحقیقات زیاد متوجه شده ام که اولاً احتیاج به نیروی تخصصی و چریک هست و دوماً این طور نیست که همان لحظه نیروی به دفاع از حرم بپردازد. (الحمدالله اطراف حرم حضرت زینب سلام الله علیها موقعیت خوبی دارد.) بلکه به آزادسازی مناطق و کارهای دیگر می پردازد. البته مطمئناً نبرد و شهادت در این عرصه که مشخصاً دست نشانده های اسراییل و آمریکا و انگلیس آنها را تامین و پشتیبانی می کند، بسیار با ارزشمند است! اما سوالم بیشتر از باب فهم وظیفه است. خیلی از دوستان (که شاید بنده هم خودم جزء آن ها باشم) مقداری احساسی عمل می کنیم؛ شاید بهتر است به سخنان حضرت آقا فکر کنیم و بار سنگین تری برداریم! از طرفی هم با خود می گویم شاید این حرفا از سر فرار از نبرد باشد! دوست داشتم نظر دقیق استاد عزیز را که همیشه به لطف خدا باعث عمیق شدن در همه ی مسائل را برایم فراهم کرده بدانم... باز هم تشکر می کنم و از خدا خواستارم که به شما اجر و سلامتی همچنین توفیق و عنایت کند. «یا فاطمة الزهرا سلام الله علیها مدد»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که خودتان متجه شده‌اید موضوع؛ موضوع خیلی صریحی نیست که راحت بتوان نظر داد در عین آن‌که حضور در چنین جبهه‌ای مسلّم حضور در جبهه‌ی حق است در مقابل باطل. آن‌چه مورد بحث است این می‌باشد که آیا این تنها جبهه‌ای است که ما باید در آن وارد شویم؟ این‌جاست که هرکس باید با خودش مسئله را حلّ کند که نسبت به مقابله با باطل با توجه به موقعیت و روحیه‌ی خودش، کدام جبهه را انتخاب کند. موفق باشید

12707
متن پرسش
سلام استاد عزیز: آقای روحانی در توجیه توافق هسته ای می گویند سی سال است دارند ایران هراسی می کنند و به این مضمون که ایران را مقابل جامعه جهانی قرار داده ایم. اولا مسئله هسته ای دوازده سال است مطرح است. ثانیا این مسئله را آقای روحانی چنان مطرح می کنند که گویا با حل مسئله هسته ای مشکل انقلاب اسلامی با غرب رفع می شود البته بدون آنکه صراحتا بیان کنند (یعنی نفاق). هر کودک دبستانی هم می فهمد که این توافق گشودن دروازه ای است برای ورود دشمنان انقلاب اسلامی، مگر غیر از این است که ما بر اساس این توافق حداقل پانزده سال باید با آمریکایی ها چانه زنی کنیم و سیاست خارجی دولت فقط همین خواهد شد چنان چه در این دولت تا کنون همین بوده ولا غیر. سوال من این است که در مقابل چنین هجمه ای چه کسی باید بایستد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عرایضی در جواب سؤال‌های 12691 و 12682 و 12684 و 12702 داشته‌ام. موفق باشید

573
متن پرسش
با سلام و تشکر از استاد ارجمند.در قران امده کسی که در راه خدا جهد کند سبل (راه خود )را به او نشان خواهد دادو خود او را هدایت میکند. حالا سئوال من این است که اگر بپذیریم مسیحییت دین منسوخ میباشد وپیروان ان راه سعادت را پیدا نکرده اند آیا بین مسیحیان و حتی راهبان مسیحی یک نفر جهد کننده در راه خدا وجود ندارد .در خصوص اهل تسنن هم که ما به علت ولایت ناپذیری آنها را فرقه ناجیه نمیدانیم آیا در بین علمای آنها کسی نیست که در راه خدا جهد کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: برادر عزیز همه‌ی مشکل را علماء رسمی فرقه‌های مذکور ایجاد کرده‌اند که با انجمادی که در فهم دین به‌خرج می‌دهند راهی به سوی خدا در مقابل‌شان گشوده نمی‌شود وگرنه مردم کوچه و بازار به راحتی آماده‌ی شنیدن حق‌اند. وقتی آن عالِم وَهابی می‌گوید: شیعیان کافرند، و یک قدم بر نمی‌دارد ببیند حرف شیعیان چیست و یا وقتی جناب پاپ در سخنرانی که سال گذشته در بروکسل داشت در نهایت بی‌پروایی می‌گوید: اسلام دین غیر عقلانی است، آیا چنین روحیه‌هایی می‌توانند در راه خدا مجاهده کنند یا امثال روژه گارودی‌ها یا فریتیوف شوان‌ها و مارتین لینگرها هستند که بدون انجماد فکری با اسلام روبه‌رو می‌شوند و اسلام را زیباترین راه برای ارتباط با خدا تشخیص می‌دهند و یا امثال دکتر تیجانی عالم اهل سنت که شیعه شده می‌گوید: «اگر برای علی میسّر شده بود که سی‌سال طبق سیره‌ی پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» بر مردم حکومت کند، همانا اسلام امروز جهان را فرا گرفته بود و عقیده‌ی متین و محکم در قلوب مسلمانان جایگزین شده و فتنه‌های کوچک و بزرگ رخ نمی‌داد و نه کربلایی می‌بود و نه عاشورایی. اگر همان‌طور حکومت سایر ائمه که پیامبر آنان را به نام وصیّ خود قرار داده بود، ادامه می‌داشت، جز مسلمانان، ملتی بر روی زمین وجود نداشت و دنیا نه چنین بود که امروز مشاهده می‌کنیم و زندگی ما به معنای واقعی‌اش، زندگی انسانی بود.» موفق باشید
315

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام ایت الله جوادی املی که مراتب علمی ایشان برای همه بخصوص حوزه های علمیه روشن است.اما چرا ایشان موضع سیاسی خود را بخصوص در جریانات اخیر روشن نمی کنند که دستگاهای تبلیغاتی غرب ودشمنان ما از این موضوع سوء استفاده میکنند وضمن تعریف وتمجید از ابشان مقام معظم رهبری را میکوبند .مگر امام راحل رحمه الله علیه نفرمودند هر وقت دشمنان ما از کسی تعریف کردند بدانیداو راهش اشتباه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام دشمنان از هر بهانه‌ای استفاده می‌کنند تا نیّات پلید خود را پنهان کنند و حضرت آیت‌الله‌جوادی«حفظه‌الله‌تعالی» در هر برهه‌ای از زمان مواضع خود را نسبت به کلیات نظام اسلامی روشن فرموده‌اند. در مورد ریاست جمهوری هم به جهت این‌که آقای احمدی‌نژاد در مناظره با آقای موسوی نام آقای هاشمی را آوردند، گله‌مند بودند و لذا پشتیبانی صریح از آقای احمدی‌نژاد نکردند، ولی این بدین‌معنی نیست که رقیب ایشان را تأیید نمودند. موفق باشید
18073
متن پرسش
سلام: من به راهنمایی قرآن برای ادامه زندگی خیلی اعتقاد دارم. از خدا خواستم که با توجه به شغل ها و کارهای متفاوتی که وجود دارد به طریقی به من نشان بدهد که چه آینده ای پیش رو دارم تا برای رسیدن به آن از الان تلاش کنم که وقتی قرآن را باز کردم آیه 82 سوره انبیا آمد ولی با توجه به اطلاعات پایینی که دارم نمی دانم تفسیر درست این آیه برای من چه می شود لذا از شما درخواست دارم مرا برای رسیدن به تفسیر درست راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن برای این نیست که با استخاره بشود چنین انتظاری از قرآن داشت. با تدبّر در قرآن به‌خوبی راهنمایی می‌شوید که چه‌کار کنید تا در آینده از کار و عمل و زندگی خود پشیمان نشوید. موفق باشید

15507
متن پرسش
سلام و ارادت، عقلی که تاریخ ما را نجات می‌دهد، نه عقل مدرن است و نه عقل فلسفی و نه عقل عرفانی. عقلی است که با امام خمینی (ره) آمد. البته معلوم است این عقلی که با امام خمینی (ره) آمد، عقلی است که در ذیل اسلام و ولایت علی«علیه‌السلام» قرار دارد، ولایی است. یادتان باشد خدایِ مرحوم قاضی طباطبایی هم برای نجات ما در امروز کافی نیست، باید در ذیل شخصیت إشراقی امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نجات ملت خود را جستجو کنیم. این عقل، آن عقلی است که ظلماتِ شما را در این دوران از بین می‌برد؛ وگرنه اگر شما سراغ استاد اخلاق بروید تا بفرماید نگاه به نامحرم نکن، غیبت نکن؛ این خوب است، اما برای این‌که بتوانیم در تاریخ زندگی کنیم، توصیه‌ها کافی نیست. شما سی‌صدسال پیش هم باید این کارها را در امور اخلاقی می‌کردید، ولی در این تاریخ زندگی نمی‌کردید، عالِم به زمانه‌بودن، اقتضائات خود را دارد. آیا منظور حضرتعالی از این مطلب چیست؟ عقل عرفانی مگر همان عقل امام خمینی (ره) نیست؟ مگر عقل عرفانی همان عقل ملاصدرا و ابن عربی نیست؟ منظور حضرتعالی از تفاوت عقل عرفانی با عقل امام خمینی (ره) چیست؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل عرفانی به آن صورت که بتوانیم روح زمانه را درک کنیم، بسیار مهم است و شخصیت إشراقی حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نمونه‌ی مجسم آن عقل‌اند و آن سلوک که شهداء به او اقتدا کردند و ره صدساله را، یک‌شبه طی نمودند. ولی عقل عرفانیِ آموختنی و یا عقلِ عرفانیِ بیگانه از زمانه، در این تاریخ کارساز نیست. موفق باشید

11040
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم با سلام: سوالی یکی از دوستان مطرح کردند که من نتوانستم جواب قانع کننده ای بدهم در توان ما نیست. سوال مربوط به سالهای قبل است. چند سال پیش چرا کشور ما دو روز را عید فطر گرفتند؟ این باعث شک برای بعضیها می گردد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ممکن است یک مرجع تقلید بفرماید که نماز مسافر در 20 کیلومتری شکسته می‌شود و مرجع دیگری بفرماید نماز مسافر در 5/22 کیلومتری شکسته می‌شود، وظیفه‌ی مکلّف در بحث عید فطر هم بستگی به نظر مرجع تقلیدش دارد، به این شکل که ممکن است یک مرجع تقلید بفرماید اگر ماه را با تلسکوپ ببینند کفایت می‌کند ولی مرجع تقلید دیگر بفرماید به صرف دیدن با تلسکوپ اثبات نمی‌شود که فردا اول ماه است و لازم است با چشم غیر مسلح دیده شود و به همین خاطر ممکن است به نظر یک مرجع تقلید امروز عید فطر باشد و به نظر مرجع تقلید دیگر، فردا عید باشد. به هر حال در این مسأله بایستی به نظر مرجع تقلید خود نگاه کنید. البته در صورتی که حاکم حکومت اسلامی شب عید فطر حکم کند که فردا عید فطر است، قضیه متفاوت می‌شود. بنابر این روشن شد که مسأله صرفا فقهی و علمی است ولی متأسفانه برخی آگاهانه یا نا آگاهانه این مسائل را سیاسی کرده و سعی دارند فتوای علمی مراجع را سیاسی جلوه دهند. موفق باشید

9735

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام استاد گرامی: خدا قوت. سوالی که برایم پیش آمده این است که حد صله رحم چیست؟ بعضی خانواده ها فکر می کنند که باید حتما جمع بشوند شام یا ناهار دور هم باشند. برای بنده بسیار خسته کننده شده. چون در خانواده ای بزرگ شدم که در حد یک الی دو ساعتی به بستگان سر می زدیم اونم در حد چایی و میوه ساده. اما الان متاسفانه خانواده شوهرم روش ما را ندارند. نمی دانم چرا فکر می کنم وقتم تلف می شود در این رفت و آمدها. عقیده من اینه که در حد یک الی دو ساعت بسه. نمی دانم مشکل از من هست یا نه؟ راه درست چیست؟ نمی شود که دور هم خیلی جمع بشویم و بگوییم صله رحم است؟ من خودم فکر می کنم مقداری از آن صله رحم است بقیش هدر دادن وقت. لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین‌طور است که می‌گویید. بنا شد از حال همدیگر با خبر باشیم، نه این‌که وقت همدیگر را بگیریم. ولی سعی کنید تا آن‌جا که ممکن است با همسرتان همراهی کنید. موفق باشید
8536
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی اگر صلاح میدانید لطفی کنید و بفرمایید جنابعالی در سفرهای زیارتی مانند مشهد برنامتان چیست؟ چون واقعا بنده سرگردانم مثلا 4 روز میرویم مشهد ولی نمیدانیم چگونه برنامه ریزی نماییم مشخص است مقداری به حرم رفتن و زیارت خواندن و از این قبیل میگذرد ولی اینکه در روز چند مرتبه حرم برویم و در هر مرتبه چه کارهایی بکنبم یا غیر از حرم رفتن چه کارهایی دیگر که در قرب به امام علیه السلام موثر است میتوان انجام داد خیلی برای ما روشن نیست؟ منظورم این است که در این چهار روز چه میتوان کرد که بهترین استفاده را نمود. با تشکر از جنابعالی
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: با فرض رجوع هر روزی به خزینه‌ی حقیقت یعنی امام رضا«علیه‌السلام»، امید جلب نظر مبارک آن حضرت را داشته باشید و آداب زیارت را که در مفاتیح ملاحظه کرده‌اید از ابتدا تا انتها هر روز صبح انجام می‌دهید اعم از ذکرهایی که با خروج از خانه شروع می‌کنید تا اذن دخول، و زیارت روبه‌رو و زیارت بالای سر و زیارت پایین پا و بعد 2 رکعت نماز با سوره‌ی یس و الرحمن و هدیه‌ی آن نماز به روح مبارک حضرت، به امید آن‌که به مقام محسنین نایل شوید، و بعد دعای فوق‌العاده‌ی توحیدی مندرج در مفاتیح که بعد از زیارت حضرت مطرح است و سپس نماز برای اقربای متوفی خود و خواندن قرآن و خواندن سایر ادعیه و اذکار متداول و سجده‌ی یونسیه. و در بعد از ظهر در عین رعایت همان آدابی که تا اذن دخول انجام می‌شود با زیارت جامعه‌ی کبیره به زیارت نور مقدس امام می‌روید و پس از زیارت، نماز جعفر طیّار در هر روز از روزهای زیارت، کارساز است. و بعد از نماز مغرب و عشاء سوره‌های مشهور به مسبّحات و قرآن، در زیر سایه‌ی آن وجود مقدس راه‌های ناگشوده را می‌گشایند. و پس از چند روز اُنس با آن حضرت آن وداعی که عملاًٌ حفظ انس با آن حضرت است را می‌خوانید که در آخر مفاتیح بعد از دعای عالیة المضامین مندرج است. چقدر خوب است که از دعای عالیة المضامین نیز غافل نباشید. التماس دعا. موفق باشید
4681
متن پرسش
با سلام،ما و جمعی از دوستان از 2سال پیش سیر کتابهای شما را دنبال میکنیم،اما چند تن از دوستان اخیر به بهانه حمایت شما از آقای مشایی اشکالاتی را وارد کرده اند و دوستان را در این مسیر دلسرد نموده اند.لطفا نظر خود را در مورد آقای مشایی و جریان انحرافی بیان کرده و علت چنین اتهاماتی را بیان کنید با تشکر فراوان از آثار پربرکتتان.یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن عزیزان خودشان می‌دانند که کتاب‌های این حقیر را بخوانند یا نخوانند، ولی کجا و چه وقت بنده یک کلمه از آقای مشائی دفاع کرده‌ام، اتفاقاً همیشه برعکس آن بوده است که به سخنان آقای مشائی از همان اول اشکال داشتم و طرح آقای مشائی در این چند ماه اخیر را یکی از اشتباهات بزرگ آقای احمدی‌نژاد می‌دانم که گفتمانی را که رهبری عزیز تمام قد از آن دفاع کردند و بسیاری از افراد در کنار رهبری از آن گفتمام دفاع نمودند ، آقای احمدی‌نژاد با طرح آقای مشائی به حاشیه بردند. فکر می‌کنم کار جریان‌های نفوذی بین نیروهای اصول‌گرا آن است که تفرقه ایجاد کنند، ما باید نگذاریم کسی بی‌دلیل و مدرک سخن بگوید. بنده به هیچ‌وجه برای خودم نگرانی ندارم ولی وظیفه‌ی شما بوده است که از آن طرفی که چنین حرفی گفته است می‌پرسیدید دلیل و مدرک شما چیست، تا این نوع افراد نتوانند فضای فرهنگی جامعه را آلوده کنند. مگر فراموش کردید چه اتهاماتی به شهید بهشتی زدند؟ بهشتی عزیز که ضرر نکرد، نیروهای مذهبی که گرفتار آن شایعات شدند ضرر کردند. موفق باشید
3941
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خداوند حکیم به شما بزرگوار قوت و نیرو دهد برای بیدار شدن سحر کاهلم توفیق نماز شب ندارم و زمان داره میره و سحر را از دست میدم .چه کنم ؟ الهی سر حسن برود سحر نرود آیت الله حسن زاده آملی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روز پرحرفی نکنید، نگذارید آرزوهای دنیایی خیال شما را به سوی خود جذب کند، شام غذای کم حجم بخورید، زود بخوابید، آیه‌ی آخر سوره‌ی کهف را قبل از خواب قرائت کنید، برای یک نماز شب نیم‌ساعته برنامه‌ریزی کنید که در هشت رکعت فقط سوره‌ی حمد باشد ودر شفع بعد از حمد معوذتین و در وتر سه مرتبه قل‌هوالله و معوذتین و 70 بار استغفار و استغفار برای چهل مؤمن. موفق باشید
2373
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم -باتوجه به اشعار بلند حافظ و جناب مولوی مانند "چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی ..... "چگونه میتوان پذیرفت کسی اعتقاد به امامت دوازده امام علیهم السلام نداشته باشد و آنوقت نه از نظر تیوری وعلمی بلکه عملا به درک چنین حقایق ومقاماتی نایل شود مگر آنچه آنها رسیده اند تقریبا انتهای صعود یک انسان عادی نیست؟اعتقاد واقعی به حقانیت ایمه اثنی عشر چه چیز بیشتری از اتصال انسان با چنین حقایقی و هم آوایی با ملایکه مقرب میدهد التماس دارم لطفا جواب تفصبلی و دندانشکن بدهید خیلی مورد سوال است .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اشعار مولوی و حافظ سراسر حکایت از آن دارد که این بزرگان از نظر عقیدتی ولایت تکوینی ائمه«علیهم‌السلام» را تماماً قبول دارند و خودشان اقرار دارند که هرچه دارند از آن‌ها است، تفاوت آن‌ها با شیعیان از نظر فقهی است که عرفایِ اهل سنت از نظر فقهی با شیعیان متفاوت‌اند .کافی است به کتاب «روح مجرد» از آیت‌الله حسینی طهرانی رجوع بفرمایید در مورد تشیع مولوی و محی‌الدین آن‌جا دلایلی فرموده‌اند. همان‌طور که مرحوم علامه‌ی طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» فرموده‌اند «حافظ یقیناً شیعه است» کسی که می‌گوید: « «حافظ‏» اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق *** بدرقه رهت‏ شود همت‏ شحنه نجف » می‌شود سنی باشد؟ مولوی علی«علیه‌السلام» را در آن حدّ تحلیل می‌کند که می‌گوید: «تو ترازوی احدخو بوده‌ای....بل زبانه‌ی هر ترازو بوده‌ای» خودشان اقرار دارند ما هرچه داریم از اهل‌البیت است. موفق باشید .
29597
متن پرسش
سلام علیکم استاد: نظر شما در مورد سخنان اخیر ایت الله صمدی املی که در مورد مدیریت کرونا سخنانی خطاب به مقام معظم رهبری داشتن چیست؟ آیا می‌توان سر این اختلاف نظر را در صفحات ۵۵۶ تا ۵۶۳ جلد اول کتاب نور مجرد جستجو کرد. و دلیل تفاوت و اختلاف نظر این دو بزرگوار در مدیریت کرونا را تفاوت در شواکل و سعه و ظرف وجودی فرد بعد از فنی فی الله دانست و گفت بدلیل اختلاف در عین ثابت آنها در عالم بقا بعد از فنا ظهورات متفاوتی از حضرت حق به نمایش می‌گذارند؟ ولی باز هم لحن اعتراض گونه ولو کم به مقام معظم رهبری در دل دوستاران آن دو بزرگوار تشتت و شک ایجاد می‌کند و یا اینکه باید گفت دلیل تفاوت، کامل بودن یکی از آنها و عدم کمال دیگری است؟ طبق نظر خیلی از عرفا مقام معظم رهبری یک ولی الهی است حال آیا ایشون ولی کامل است؟ و آیا می‌توان گفت بدلیل سعه و ظرفیت و اسم جامع تر در عین ثابت این بزرگوار (مثلا اسم الله در مقایسه با اسم بصیر) خداوند ایشان را برای رهبری جامعه برگزید؟ استاد در روز های پیش رو فتنه ها سخت تر می‌شوند بخصوص در مورد شخص رهبری افراد زیادی به شک می افتند و فکر می‌کنم به جایی می‌رسند که دیگر خیلی از تصمیمات ایشان را با عقل نتوان استدلال کرد و باید سر تسلیم فرود آورد. همانند فنته هایی که در اطراف معصومین پیش میامد و انهایی که سعی در استدلال موضوعات با عقل جزیی بودند گمراه شدند. استاد نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده استاد صمدی از سر دلسوزی آن سخنان را فرمودند. ولی عنایت نداشتند که رهبر معظم انقلاب کاملاً در جریان این امور هستند. همان‌طور که قبلاً عرض شد، رهبر معظم انقلاب متوجه بودند نباید ما به عنوان یک کشور مذهبی در دامی بیفتیم که جریان‌های سیاسی غرب به بهانه‌ی ویروس کرونا برایمان پهن کرده‌اند و آن این‌که ما را متهم کنند به علم جدید اعتماد نداریم. و به همین جهت رهبر معظم انقلاب حتی یک کلمه از طب سنتی نام نبردند، ولی کار را طوری رهبری کردند که بالاخره آرام‌آرام وزیر بهداشت به سوی طب سنتی سوق پیدا کرد و علت اصلی استعفای آقای ملک‌زاده هم همین گرایش وزیر بهداشت به طب سنتی بود. موفق باشید

8589

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بمه تعالی با سلام: مادری 25 ساله هستم فرزندی 6 ماهه دارم. از 3 سال پیش برای پرداختن به امور زندگی یعنی همسرداری و مادری بعد از لیسانس رشته مهندسی را رها کردم و به مطالعاتی جانبی و دینی پرداختم. دغدغه تربیت اسلامی و الهی فرزند برای من و همسرم بسیار پررنگ است. و از بدو تولد فرزند و قبل از آن سعی کرده ایم موارد زیادی را رعایت کنیم اما با توجه به اینکه قصد داریم مباحث دینی و معرفتی از قبیل قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را از سنین پایین برایش مطرح کنیم از شما راهنمایی می خواهیم چرا که آموزش این مباحث نیازمند قوی بودن خود ما دارد. خود ما چگونه روی این مباحث کار کنیم و بعد از آن روش آموزش ما چگونه باشد؟ هدف ما در این تربیت انسانی همه جانبه در جهت الهی و کمالی است و نه انسانی تک بعدی همچون روش تربیتی و آموزشی آموزش و پرورش کنونی. خواهشمندم راهنمایی فرمایید هم در مورد خود ما و هم در مورد فرزندمان. لطف بفرمایید با عناوین مطرح کنید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آموزش کودکان یک امر تخصصی است که در حدّ بنده نیست. به نظرم کارشناسان رادیو معارف بهتر می‌توانند در این امر راهنمایی بفرمایند. (از جمله استاد دهنوی و استاد تراشیون). آنچه بر عهده‌ی شما است فراگیری معارف است به‌خصوص به صورتی حضوری و نه صرفاً حصولی. مثل آنچه در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» عرض شده است. موفق باشید
380

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
پیامبر از چه طریقی راه کمال وپیشرفت را در برابر انسان قرار دادند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» قواعد و سنن عالم را از طرف خالق هستی و از طریق وَحی الهی به بشریت ارائه فرمودند و چنانچه بشر مطابق قواعد و سنن الهی عمل کند، نه‌تنها مطابق نظام عالَم عمل کرده، با فطرت خود نیز هماهنگی نموده و لذا به پیشرفت واقعی دست می‌یابد. موفق باشید
345

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام. هنگامی که کتاب بصیرت حضرت فاطمه (س) را می خواندم در فصلی با مضمون خطر کنار کشیدن مبارزان گذشته خواندم که اغلب افراد مهاجر و انصار واقعاً خیرخواه اسلام بودند و اسلام و پیامبر (ص) را دوست داشتند و برای استقرار اسلام جان فشانی های بسیاری هم کردند. ولی پس از رحلت آن حضرت (ص) ناگهان در شرایط پیش آمده کنار کشیدند و هر چند می دانستند که خلافت حق علی (ع) است اراده برخواستن و مجاهدت را نکردند. می خواستم بدانم که آیا این آزمون الهی که در این برحه از زمان برای آنها قرار داده شد، واقعا بیشتر از حد توان و ایمان آنها نبود و مصلحت خدا چگونه بر این امر تعلق گرفت که تمامی تلاشها و جان فشانی های انها در این جریان هبط شود و بنا به حدیث وارده به جز چند نفر همگی مرتد بشوند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام اگر مبارزان راه حق مواظب خود نباشند و پس از مدتی که شرایط رفاه‌زدگی پیش آمد خود را گرفتار رفاه کنند چنین خطری آن‌ها را تهدید می‌کند، و این آزمونی فوق طاقت نیست بلکه این سنت خدا است که همیشه همه افراد در شرایط امتحان‌دادن هستند و هیچ‌کس در هیچ شرایطی، حتی رزمندگان دیروز از سنت امتحان‌دادن استثناء نمی‌شوند. موفق باشید
281

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
تقدیم به استاد طاهرزاده سالهایی که به دنبال شقایق بودم روز و شب در هدف کشف حقایق بودم گه به این کوی و به آن کوی گذر میکردم گه به اندیشه ی اغیار خطر میکردم گه به خود نعره زدم راه خدا این باشد؟ راه حق غیر گذر از ره این دین باشد؟ دست تقدیر مرا وارد دورانی کرد همرهت وارد آن باغ و گلستانی کرد که ز محدوده ی فکرم به فراتر باشد گلشن راه تو بر من به سراسر باشد رهنمایم بشدی مرشد جانم بشدی مصلح من بشدی جام شرابم بشدی راه من شد ره دین سوی خدا از ره تو نور حق گشته منور به دلم از بر تو شده فرقان سخنت از بر من در دنیا سخنت هادی من در گذر از این دنیا متصل کردی مرا با ره این دین خدا که نباشد ره حق از ره این دین، جدا گر چه نام تو بود اصغر طاهرزاده اکبری در همه آنچه حبیبم داده یا رب آن مرشد راهت که شدم خاک رهش حافظ و یاور او باش همه روز و شبش شاگرد شما ابوتراب پورحقانی مرداد 1388
متن پاسخ
باسمه تعالی جناب آقای ابوتراب پورحقانی «شعری شدی و با کلماتت خریدمت» حقیقت از همه‌ی کلمات بزرگ‌تر است و تا انسان خود را نشکند و ابوتراب وار خاک کوی او نشود، بر قلبش تجلی نمی‌کند. لذا فرمود: از بهاران کی شود سرسبز سنگ..... خاک شو، تا گُل برویی رنگ‌رنگ سال‌ها تو سنگ بودی دل خراش..... آزمون را، یک زمانی خاک باش امیدوارم آزاد از همه‌چیز خاک او شوی تا به نور او سر بر آوری و اسمت متحد با مسمّایت گردد. ارادت مند شما طاهرزاده
نمایش چاپی