بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25388
متن پرسش
با سلام: ضمن سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و بزرگوار: خواستم بگم که من جوانی ۲۳ ساله هستم که علاقه زیادی به سیر و سلوک حقه اللهی دارم و بزرگترین هدف من حقیر از زندگی همین مطلب می باشد و بسیار در این مسئله دغدغه دارم و دنبال این هستم که به بهترین شکل ممکن و با راهنمایی استاد این راه را دنبال کنم و متاسفانه استادی ندارم که در این راه به من لطف کنن و ازم دستگیری کنن. حال با تحقیقی که داشتم، شخصی شما را به من معرفی کرد. حال خواستم بپرسم می شود درخواستم رو بپذیرید یا نه استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم سیر مطالعاتی سایت در این مورد کمک کند به‌خصوص اگر سری به جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

25387
متن پرسش
با سلام: شما می فرمایید که عین وجود عین هستی فقط حضرت الله است. اما در کتاب خویشتن پنهان می فرمایید که بدن عین وجود نیست بلکه روح انسان عین وجود است. تفاوت دو عین وجود بالا در چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح انسان چیزی جز «وجود» نیست ولی نسبت به وجود مطلق در مرتبه‌ی نازله است ولی «عین‌الوجود» به معنایِ حقیقی آن در مرتبه‌ی مطلقِ وجود می‌باشد. موفق باشید

25386
متن پرسش
با سلام: آیا آینده من که موجودی مختار هستم قابل تغییر است؟ اگر جواب نه است علم به آینده ممکن است؟ اگر جواب آری است علم به آینده غیر ممکن است. نظرتان درباره موارد بالا چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها با انتخاب‌های خود آینده‌ی خود را در بستر سنت‌های الهی شکل می‌دهند. موفق باشید

25384
متن پرسش
استاد عزیز و بزرگوار سلام علیکم: ۱. بابت این همه سوال و پرسش پوزش می طلبم. در تفسیر سوره فاطر مبحث ملائکه سوالی برایم پیش آمده و آن اینه که ارتباط با ملايکه به چه صورت می باشد. ۲. اینکه در قانون جذب معتقدند که نامه برای ملائکه بنویسید مثلا برای فرشته نگهبان نامه بنویسید و از جملات مثبت استفاده کنید و از آنها مدد بگیرید آیا صحیح است؟ ۳. در بحث قانون جذب حتی معتقدن اگر مدتی تمرین شود که صدای آنها را بشنویم آن وقت می توان با ملائکه ارتباط برقرار کرد و آنها نام خود را می گویند و ما می توانیم با نامی که آنها می گویند درخواست خود را با کلمات مثبت بکار بگیریم و از آنها مدد بگیریم آیا صحیح است؟ البته خیلی ها که چنین کارهایی کردند مطمئن هستن که این نحوه ارتباط صحیح است و کاملا رخ می دهد. ۴. ولی استاد عزیزم من معتقدم فقط افرادی که جنبه معنوی خود را تقویت می کنند می توانند از ملائکه نور بگیرند و بهره ببرند و این ربطی به وظایف ملائک که برای انسانها در عالم انجام می دهند ندارد. آیا نظرم درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. روح را باید با رعایت احکام شریعت در معرض فرشتگان قرار داد. ۲. نمی‌دانم. ۳. بنده شک دارم که شیطان در میان نباشد. ۴. به نظرم همین‌طور است، زیرا «صد هزاران شخص در زُنّار شد / تا که عیسی محرم اسرار شد». موفق باشید

25383
متن پرسش
سلام علیکم: در مورد تفسیر آیه نور خیلی تحقیق کردم ولی آخرش معنی آن را نفهمیدم که چرا خدا خودش را به این شکل معرفی کرده. با تشکر از شما استاد عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در بحث سوره‌ی نور و از آن مهم‌تر در شرح تفسیر حمد حضرت امام در این مورد شده است. خوب است که صوت آن مباحث را دنبال بفرمایید. موفق باشید

25382
متن پرسش
سلام علیکم: خدمت استاد سوالی داشتم. اینکه چگونه می شود که ذکر آیینه قلب می شود. و اگر می شود توضیح مفصلی دهید چون واقعا این موضوع برای همه مهم است. با تشکر از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شرح کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» داشته‌ام. باید مطالب را مفصلاً دنبال کرد تا این موضوع، آرام‌آرام به ظهور آید. موفق باشید

25381
متن پرسش
سلام علیکم: خدمت استاد سوالی داشتم. یکی می خواستم بدانم نظر شما در مورد بایزید بسطامی چیست و انسان چگونه می تواند به معشوق خود حضرت صاحب الزمان (عج) برسد در صورتی که خیلی مراقبه داشته ام و جایی خواندم فردی از آقای قاضی با اصرار شدید تقاضای دیدار را کرده اند ظاهرا ذکری بوده آیه نور بوده و از کجا می شود پیدا کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بایزید عارفی بزرگ و قابل اعتماد است. فهمِ اشارات او کار آسانی نیست. ۲. نمی‌دانم. موفق باشید

25380
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر ۱. صبح تا شب و شب تا صبح رو چگونه میشه به حقیقی ترین نوع ممکن گذراند. در هر سن و شرایط و شغل و شهر و کشور و موقعیت؟ ۲. اینکه کسی هدفش رواج فرهنگ قرآن و اهل بیت (ع) هست اول فلسفه و حکمت و عرفان بگذرونه یا یک راست بره سراغ خود قرآن و روایات؟ مثلا میخوایم علم آموزی رو برای کنکوری ها جا بیندازیم تا عمرشون بیهوده در سیستم آموزشی پر از مشکل از بین نره. آیا میشه کتاب فضل علم از اصول کافی رو براشون شرح داد؟ یا باید اول مقدمه چینی کرد با توجه به کتاب جوان و انتخاب بزرگ.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان احکام شریعت در امور فردی و اجتماعی و رعایت حقوق افراد کم ندارد؟ ۲. به نظر می‌آید مقدمات معرفت النفسی نیاز باشد. موفق باشید

25379
متن پرسش
استاد عزیز و گرانقدرم سلام: بنده چند سالی است سعی کرده ام در علوم اساسی و علوم عقلی خوب جلو بروم، ولی حالا که به خود نظاره می کنم می بینم در برخی وجوه خیلی کاستی دارم. مثل تاریخ و از لحاظ هویت تاریخی خیلی متزلزل هستم. این شاید به خاطر آن باشد که استادی در این زمینه نداشته ام. می خواستم اگر بشود یک سیر مطالعاتی یا اساتیدی را در این زمینه به بنده معرفی نمایید تا خوب برایم روشن شود. خیلی گنگ است برایم تاریخ از صدر اسلام تا کنون، هرچه می دانم عمدتا مقاطع مهم صدر اسلام و در دوران معاصر نیز تنها بعد از انقلاب و این خیلی آزارم می دهد در مواجه شدن با برخی موضوعات. خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «فروغ ابدیت» آیت اللّه سبحانی در رابطه با صدر اسلام، و جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» که بر روی سایت هست؛ برای تاریخ معاصر شروع خوبی باشد. موفق باشید

25378
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام و خدا قوت: اگر انسان در امری تا حدودی بررسی کند بعد از امام معصوم (ع) بخواهد که اگر کارش درست است مثلا فلان اتفاق بیفتد و به پشتوانه این قرار وارد آن کار شود و بعد عاقبت آن کار جز خسارت نباشد. اینجا چه جوابی می تواند قلب را قانع کند؟ امام مظهر رحمت واسعه حق است. در این دنیا هم که جز خیر نمی شود دید، حکمت این اتفاق را چگونه می شود فهمید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! ما که نباید برای خدا و ائمه «علیهم‌السلام» تکلیف معلوم کنیم و بعد هم آن‌ها را بازخواست کنیم چرا مطابق برنامه و میل ما عمل نکردند؟!!! موفق باشید

25377
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده و تسلیت ایام ماه صفر: حدیثی از امام کاظم (ع) در کتاب وافى جلد ۴، صفحه ۱۴۵ و کتاب بحارالأنوار جلد ۶۷، صفحه ۱۳۶ هست که حضرت می فرمایند: ایمان از اسلام یک درجه بالاترست و تقوا از ایمان یک درجه بالاتر و یقین از تقوا بالاتر می باشد. در آیه ۱۴ سوره مبارکه نمل در داستان حضرت موسی (ع) و فرعون هم داریم که پروردگار می فرماید فرعون به پیام موسی یقین داشت ولی از روی برتری جویی و بی تقوایی در برابرش ایستاد. مگر انسانی که به یقین رسیده است، در تقوا هم رتبه بالایی ندارد و از مرحله تقوا به مرحله بالاتری نرفته است، پس چگونه فردی با یقین به پیام پیامبری، او را انکار می کند و قرآن آن را بدلیل بی تقوایی می داند. یا اینکه یقین مورد اشاره امام کاظم (ع) یقینی از جنس ایمان و مقوله ای متفاوت از یقین پادشاه مصر به پیام حضرت موسی (ع) است؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «یقین» در آن روایت در نسبت سیر به سوی حضرت حق مطرح شده است ولی منظورِ «یقین» در آیه‌ی ۱۴ سوره‌ی نمل یعنی این‌که فرعون اطمینان داشت حضرت موسی «علیه‌السلام» پیامبرند و نه ساحر. موفق باشید

25375
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: لطفا بگین که ملاک موسیقی حرام چیه و چطور تشخیصش بدیم؟ چرا اهل بیت (ع) و خداوندگار غنا رو حروم میدونند؟ اصلا فلسفه اینی که میگن فلان کار حرومه چیه؟ میشه گفت هرچه که دین گفته حرومه به علت اینه که اون چیز غفلت از یاد خدا میاره یا ضرر جسمیش هم مد نظره؟ استاد عزیز! موسیقی در سیر و سلوک تاثیر داره یا نه؟ شما مخالف موسیقی هستید یا نه؟ بعضیا میگن نمیشه موسیقی گوش نداد آیا درسته؟ به نظر شما بهترین موسیقی قرآنه؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگان دین معتقدند موسیقی در ذات خود حرام نیست، مگر آن‌که انسان را مشغول توهّمات و خیالات کند. بنده مخالف موسیقی نیستم وقتی موجب توجه به امور متعالی شود. مثل موسیقی سرود «ای مطهر» و یا موسیقیِ سرودهای آقای حامد زمانی. موفق باشید

25374
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامي: سوالي در باب قيامت داشتم و اينكه در نتايج حركت جوهري آنچه كه از بيانات شما متوجه شدم اين است كه عام ماده در جوهر خودش سير استكمالي را طي مي كند تا به نهايت خودش مي رسد كه قيامت است. از طرفي هم در حكمت متعاليه عوالم را رتبتي مي دانند بدين منظور كه عوالم در شدت ظهوراتشان، با هم اختلاف دارند، از طرف ديگر وقتي مي گوييم كه عالم مظهر فيض و فضل وجود است بر اساس همين هم بايد عوالم را قديم دانست هر چند كه در عالم ماده خلقت بدين شكل شايد نبوده باشد اما از قديم بوده است. از طرفي هم در احاديث داريم كه قيامت الان حاضر است (پس با توجه به فهم بنده از بيانات شما چند نتيجه به وجود مي آيد) ۱. قيامت به معني از بين رفتن عالم ماده و يا تغيير در جوهر نيست بلكه انسان ها در ذات خودشان توجه به باطن عالم مي كنند و وقتي قيامت شود عالم دنيا هم خواهد بود و از بين نمي رود. ۲. حركت جوهري مادام تا ابد در سير تكاملي به سر خواهد برد و تمامي ندارد. ۳. خاتمه اي براي خلقت انسان نبايد در نظر گرفت. ۴. در بيانات حضرت علامه در رساله رتق و فتق در نتيجه چهاردهم اينگونه برداشت مي شود كه حضرت آدم (ع) در زمين بوده اما وقتي از وحدت به كثرت توجه مي كند خودش را در عالم ماده و ماديات مي بيند و از آن قيامت و برزخ خودش خارج مي شود، براي مثال وقتي عارفي در قيامت خودش به سر مي برد نه بدين معني كه بدن مادي ندارد بلكه توجه تام به قيامت و جلوه احدي خداوند دارد و اگر توجه به قيامت داشته باشد و امورات مادي هم انجام دهد به معني تنزل و اگر توجه اش از قيامت منصرف شود و به ماده توجه كند هبوط رخ مي دهد. (آيا درست است؟) اگر اين معني درست باشد انسان وقتي مي ميرد و به خاك تبديل مي شود چگونه در عالم ماده مي تواند باشد؟ ۵. همانطور كه امر انسان از قديم بوده است خلقت انسان ها نيز از قديم بوده است (اگر اين مطلب درست است آيا در هر دوره كه رتق و فتق مي شود و دوباره دحو الارض پديد مي آيد انسان هاي آن دوره همين انبيا و اوليا اي كه براي ما آمده است مي آيند يا خير؟)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن روایت که می‌فرماید: «الف الف آدم ابوالبشر» داشته‌ایم و با توجه به حرکت جوهری عالم متوجه می‌شویم، عالم ماده با حرکت جوهری خود به قیامت تبدیل می‌شود و باز با نظر به تعطیل‌نشدنِ تجلی، عالم دیگری تجلی می‌کند با آدم ابوالبشرِ دیگری.

در مورد فرمایش علامه، آری! آن آدم که در ابتدای خلقت، خود را در آغوش حضرت حق در برزخ نزولی یافت با نظر به شجره‌ی ممنوعه یعنی عالم کثرت، هبوط خود را که احساسِ حضور در عالم کثرات است شروع کرد. عرایضی در این مورد در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» شده است. موفق باشید

25372
متن پرسش
با سلام: آیا می شود این طور برداشت کرد وقتی که کسی می میرد قیامتش شروع می شود. بر اساس مقدمه بالا آیا می شود گفت که در هنگام مرگ وقایع ابتدایی سوره تکویر برای کسی که می میرد تجلی می کند. (اذ الشمس کورت و...) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از نظر سیرِ انفسی، قضیه همین‌طور است از آن جهت که تطابقی بین سیر انفسی و سیر آفاقی هست. موفق باشید

25371
متن پرسش
سلام: در کتاب ادب خیال عقل و قلب فرمودین ارتباط با علمای عالم دار و تمرکز در مباحث ایشان، ما را به وحدت سیر می‌دهد اما ما اگر بخواهیم در کنار معارف دینی و عرفانی به بررسی نظرات مخالفین هم بپردازیم ممکن است دائما بین حالت شک و یقین باشیم و به آن تمرکز و وحدت نرسیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا باید با فهم معارف حقّه جایِ پای خود را محکم کنیم و سپس به نظر مخالفان و بررسی آن‌ها بپردازیم. موفق باشید

25370
متن پرسش
سلام: یک سخنرانی از آیت الله تبریزیان دیدم که می‌گوید ورزش در روایات ما نیامده و اسب سواری و تیراندازی که سفارش کرده اند برای موضوعات دفاعی است. همچنین می‌گوید ورزش عمر را کوتاه می‌کند. نمی‌دانم چه بگویم. هر کس تجربه ی ورزش داشته باشد می‌داند چقدر حس سبکی و سرحالی پیدا می شود. اما اگر ممکن است روایاتی که در مورد ورزش آمده است را بیان کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی زندگی سراسر تلاش و همراهی با طبیعت بوده یعنی وقتی زندگی ماشینی نبود که ورزش معنا نداشت. ورزش برای جبران تنبلی‌های زندگی ماشینی است و البته این غیر از افراطی است که بعضاً پیش می‌آید. ورزش هایی که با تمرکز همراه است فرق می کند. موفق باشید

25369
متن پرسش
استاد گرامی سلام: شمر در جنگ صفین امام علی علیه‌السلام را همراهی کرد و معتقد به اسلام بوده و عمر سعد هم معتقد بوده و.... ، حال چه چیزی باعث شد که شمر شمر شد و عمر سعد آن عمر سعد شد؟ لطفا یک جلسه بگذارید و در آن مبحث شمر شناسی را بررسی کنید تا روشن شود چه چیزهایی باعث شد شمر شمر شود. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس بر اساس تعریفی که از خود در نزد خود دارد زندگیِ خود را انتخاب می‌کند. وقتی تعریف شمر از خودش ناقص شد، در راستای همراهی با امام حسین «علیه‌السلام» کم می‌آورد. زیرا آن نوع تعریفی که در همه‌ی ابعاد به عبودیت خود فکر کند را برای خود شکل نداده بود. موفق باشید

25367
متن پرسش
سلام علیکم: زیارت قبول استاد عزیزم. چند تا شبه و سوال دارم از اینکه با این سوالات وقت شریفتان را می گیرم پوزش می طلبم. ۱. رابطه خداوند با مخلوق یک رابطه تجلیست حالا ممکنه خداوند در جایی یا موردی یا بصورت کلی رابطه اش را با مخلوق قطع کند؟ ۲. بر اساس سوال یک اگر رابطه قطع شود آن موجود می شود ممکن الوجود و جایگاهش در علم خداست حالا با این فرض آیا ممکنه مجدد خداوند به آن بود بدهد تا بوجود بیاید؟ ۳. بر اساس سوال دوم ممکنه در علم خداوند ممکن الوجودی حذف شود و اصلا بودی به آن ندهد؟ ۴. این مثالی که عرض می کنم شاید مثال خوبی نباشد عذر تقصیرم رو بپذیرید بهتر از این نتونستم منظورم را برسونم در ذهنی صندلی شکل می دهم (شکل دلخواه حتی نوع فانتزی) رابطه صندلی در ذهنم میشه ممکن الوجود بعد با ابزارها به آن هویت خارجی می دهم و آن را در بیرون از ذهن می سازم سوالم نحوه خلقت و ایجاد خدا نیست منظورم اینه که در ابتدای امر من اراده کردم که در ذهنم صندلی ایجاد کنم پس این ممکن الوجودی که در عالم هست در علم خدا با اراده خداوند ابتدا شکل گرفت و بعد این ممکن الوجود که ذاتش محدود است را خداوند وجود داده اگر خداوند اراده نمی کرد چنین ممکن الوجودی هم در علم خدا هم وجود نداشت این مثال را برای عرض منظورم مطرح می کنم که خداوند زردالو با نوع خلقتی را که در عالم می بینیم را در ابتدای امر با علم و آگاهی خویش اراده کرده بعد خداوند به آن وجود داده آیا این نگاه و تعریف و برداشتم از فرمایشات شما صحیح است؟ ۵. بر اساس نگاه ۴ (توضیحش برای رساندن منظورم سخته) پس باید بگویم این خلقتی که می بینیم ممکن الوجودیش را هم از خدا دارد آب ابتدا با اراده خدا در علمش ایجاد شده حضرت حق خواسته آبی را بیافریند آن را در علمش ایجاد کرده بعد خلق کرده به آن وجود داده درسته که آب خیلی چیز ها و خیلی از کمالات را ندارد که آب شده ولی این حاصل همان اراده اولیه خداست در علمش اگر اینطور است چرا می گوییم آب خواسته که آب شود یا درخت خواسته اش در علم خداوند این بوده که درخت شود و بقیه موارد؟ خداوند آنچه را که خلق می کند همه ممکن الوجودند ولی اراده خداست بر اینکه موجودی انسان شود یا گیاه و حیوان و... ۶. باز هم پوزش می طلبم بابت چنین سوالات و شبهاتی ولی چون به نتیجه نرسیدم مجبورم مطرح کنم. خداوند تجلی اولیه اش خلیفه الله است که شامل ۱۴ معصوم می شود که منکر آن نیستیم که شدت وجودی آنها از بقیه مخلوقات بیشتر است. شما برای فهم و درک تجلی مثال نور را مطرح می کنید نور وقتی به آن نزدیک هستیم شدت بیشتری دارد تا وقتی که از آن فاصله داریم شما می فرمایید درخت شدت وجودی کمتری دارد خیلی چیزها و کمالات را ندارد شده درخت. آیا با تصور آن نور بگوییم در انتهای آن تجلیست که شدت وجودی کمتری دارد یا بگوییم خیر درخت از شدت وجود مناسب ممکن الوجودی خودش برخوردار هست که بنظر خودم قسمت دوم جمله ام صحیح تر است؟ ۷. بر اساس همه سوالات بالا پس آیا درست است بگویم خداوند در ابتدا در علمش اهل البیت را با آن خلقتی که در دنیا قراره باشند را ایجاد کرده بعد به آنها وجود داده و چنین ظرفیتی را برای آنها اراده کرده ولی برای یکی مثل من در حد آنها چنین چیزی را اراده نکرده ولی ظرفیت پذیرش آنها را در من ایجاد کرده؟ و در کنار چنین موضوعی اختیار و اراده دارم و مسولیت افعالم به عهده خودم هست. ۸. شما در مصباح الهدایه می فرمایید مقام هو یک مقام هویت غیبی است به هیچ اسم و صفتی نظر ندارد اسما و صفات مقام الله هستند اگر این عبارت درست باشد که قطعا هست پس چطور تجلی می کند و می شود الله که جامع همه کمالات است؟ استاد عزیز تر از جانم من این موضوعات در مرور مجدد اعتقاداتم درک نکردم در حالی که بار اول اصلا مشکلی نداشتم و به راحتی می پذیرفتم و در پایان لطفا این سوال را هم پاسخ دهید. ۹. چطور می توانم از استاد عرفان بهره بگیرم؟ اگر صلاح بدانید راجع به این موضوع و علت پرسش این سوال ان شاءلله توضیح خواهم داد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب دادن به تک‌تک سؤالات مشکلی را حل نمی‌کند. باید متوجه‌ی امکان ذاتی موجودات ممکن‌الوجود بشوید که امکانِ آن‌ها از خودِ آن‌ها است و حضرت ربّ‌العالمین علم به امکان آن‌ها دارد و بر اساس فیض‌بخشیِ حضرت حق، به امکان آن‌ها «وجود» می‌دهد و از این جهت گفته می‌شود علم خداوند علم به واقعیت است. از طرفی در مورد ائمه «علیهم‌السلام» باید وجه انسانی آن‌ها را از وجه نور عظمت‌شان جدا کرد. وجه انسانی آن‌ها با فطرت الهی‌شان مثل همه‌ی انسان‌ها، امکان خلیفة اللهی دارند و وجه نور عظمت آن‌ها جهت هدایت بقیه‌ی انسان‌ها است. آری! حضرت احدیت بر اساس زمینه‌های پذیرش تجلیات الهی به صورت اسماء، متجلی می‌شود که مقام جامعیت اسماء را حضرت «اللّه» می‌گویند. موفق باشید

25366
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: به نظر شما حس کردن (feeling) مهم تر است یا فکر کردن (thinking)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید با تفکر و تعقل نسبت به حقایق، راهِ احساس آن‌ها را می‌توان با عبادت هموار کرد. موفق باشید

25364
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: استاد من اگر الان بخوام در زمینه ای مثلا تاریخ، تفسیر، فلسفه، عرفان،... یا هر علمی یه مطالعه ای داشته باشم یا در موضوع خاصی یا یه دور اطلاع داشته باشم چه شکلی باید عمل کنم؟ مثلا از چند تا استادش باید بپرسم؟ معروف ترین استاداش کین با زیر مجموعه اون استادا صحبت کنم راهنمایی بگیرم؟ (نحوه ورود و بررسی یک علم) با توجه به اینکه تجربه نشان داده است اکتفا به اساتید سطوح پایین بعضا انسان را از ارتباط با معارف عالیه باز می دارد. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با سیر مطالعاتی مطرح شده بر روی سایت بتوانید شروع کنید. موفق باشید

25358
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: وقتتون بخیر، زیارتتون قبول ان شاءالله، ان شاءالله که در صحت و سلامتی کامل به سر میبرین، خداوند حفظتون کنه پدر عزیز، استاد بنده سوالی در رابطه با آیت الله سید کمال حیدری داشتم، عده ای ایشون رو لعن و عده ای هم مدح میکنن، بنده واقعا نمیدونم کی درست میگه کی نه، اخیرا هم کلیپی از ایشون دیدم که استناد کردن به شیخ مفید که قیام امام حسین بر اساس تشخیص خودشان بوده و شاید خلاف واقع بوده باشه یعنی خلاف خواست خداوند بوده و ائمه به ظاهر حکم می کردن و تقریبا میخواستن بگن که اختلافی بین مجتهدین و ائمه نبوده و هر دو بر اساس تشخیص خود عمل می کردن، و این حدیث که خداوند خواسته امام حسین رو کشته ببینه اصلا درست نبوده و شاید اصلا این خلاف خواست خدا بوده اما امام حسین اینجوری تشخیص دادن و عمل کردن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم درست باشد که ایشان را لعن کرد همچنان‌که نباید مرید ایشان شد و سخنان‌شان را بدون تحقیق و تفکر پذیرفت. باید در مورد سخنان ایشان فکر کرد و آن‌چه محققانه است را پذیرفت. موفق باشید

25353
متن پرسش
بر اساس قاعده ی عقلی لزوم دفع ضرر احتمالی و انگیزه ی فطری حب نفس (دفع ضرر و جلب نفع) چگونه می توانم دغدغه ی نجات در عالم آخرت را تامین کنم؟ می خواهم از لحظه ای که مرگم فرا می رسد تا آخر مطمئن باشم تا اندازه ای که بر عهده ی من است _حداقل_ از هرگونه رنج، الم، ضرر و بدبختی ایمن باشم. تا چه اندازه و چه چیز های را؟ (از واجبات و محرمات اعتقادی، اخلاقی و فقهی) (از رساله ی عملیه یا مثلا کتاب گناهان کبیره). آیا مواردی که در کتاب های اخلاق (مانند کبر، حسد، بخل، حب دنیا) بیان شده است واجب اند و برای این منظور (کسب کف و حد نصاب نجات، رهایی و ایمنی) لازم است رعایت شوند؟ آیا باید حتما تمام واجبات و محرمات مبتلا به را به طور کامل رعایت کنم؟ آیا باید حتما قلب سلیم داشته باشم؟ یا تقوای کامل؟! دقیقا باید چه کار کنم تا به این خواسته ام برسم؟ در منطق قرآن به این مقام و حالت چه می گویند؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «ره چنان رو که رهروان رفتند» سیره‌ی ائمه «علیهم‌السلام» که نه در آن افراط است و نه تفریط را مطالعه فرمایید و در حدّ توان به وظایف شرعی عمل کنید و امیدوار به رحمت واسعه‌ی الهی باشید. موفق باشید

25352
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده در حال نگارش پایان نامه با موضوع بررسی فقهی حقوقی تکالیف حکومت اسلامی در حفظ امنیت روانی شهروندان می باشم. در مورد وظایف حاکم اسلامی عناوینی تحت عنوان حفظ اجسام و ارواح ذکر شده است؛ حال بنده در خصوص وحدت روح و روان و یا تفکیک آن ها و یا در طول یکدیگر بودن آن ها توضیحاتی را در حد اشاره مختصر از جنابعالی خواستارم. و کتب و یا آیات و روایاتی که ارتباط به این بحث دارد و می تواند به بنده کمک کند مرقوم فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کمک بکند. موفق باشید

25350
متن پرسش
سلام علیکم: محضر استاد عزیز عرض ادب و پوزش بابت تصدیع اوقات دارم: ریشه درخت توت همسایه در منزلمان سبز و به درخت کاملی تبدیل شده بود که هم باعث اذیت مادرم بود و هم در جای نامناسبی رشد کرده بود. زمستان سال گذشته تمام شاخه های آن را بریده و پای آن نفت ریختم. از دفتر آقای مکارم استعلام گرفتم گفتند: قطع آن اشکالی ندارد. اما با توجه به مباحث معرفتی که در محضر حضرتتان کسب کرده ام ناراحتم. چرا که مظهری از مظاهر را خشکانده ام. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ریشه‌ی آن درخت بیجا تشریف آورده بودند در خانه‌ی شما، مثل خروس بی‌محلی که بی‌جا می‌خواند. «مرغ را بینی که ناهنگام آوازی دهد/ سر بریدن واجب آید مرغ بی هنگام را». موفق باشید

25349
متن پرسش
با سلام: چطور میشه انسان در حالی که کار خیر میکنه ولی کار خیر رو در نظر نگیره و به خودش بگه که خدایا من در برابر نعمتها و الطاف تو هیچ کاری نکرده ام و احساس فقیر بودن و بدهکار بودن در برابر خدا داشته باشه؟ مثلا بارها بر روی کارهای خودم فکر کردم دیدم در انتهای دلم باز یک نوع احساسی وجود داره که: تو برای امام حسین (ع) فلان کار رو کردی، نماز مستحبی میخونی، خیرات هدیه میدی و... و من این احساس رو دوست ندارم. چون یک حالت انتظار داشتن از خدا و حتی از خلق خدا برام بوجود میاد. در صورتی که نباید چنین چیزی باشه. درسته؟ لطفا راهنمایی کنید که مفهوم این احساس چیه؟ و چیکار باید کرد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که تمام این اعمال برای آن است که به احساس این واقعیت برسید که تماماً در آغوش خدا هستید. سؤال و جواب شماره‌ی ۲۵۳۴۸ شاید متذکر این امر باشد. موفق باشید

نمایش چاپی