بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11487
متن پرسش
سلام علیکم: سؤال بنده اینست که تعریف لغتی و اصطلاحی واژه تمدن چیست و منظور ازتمدن اسلامی چیست؟ از حضورتان تقاضامندم اگر یک سیرمطالعاتی در مورد انقلاب اسلامی مد نظرتان است بنده را راهنمایی کنید. از مسؤل سایت خواهشمندم که از طریق ایمیل جواب سؤال و سیر را برای بنده ارسال کنند. با تشکر از شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تمدن به معنای نزدیکی انسان‌ها در کنار همدیگر است با این نیّت که بخواهند با در کنار هم بودن بستری جهت زندگی خود مطابق اهدافی که مدّ نظر دارند فراهم کنند و در تمدن اسلامی انسان‌ها جهت اهدافی که اسلام مدّ نظر آن‌ها قرار داده در کنار هم می‌آیند و در تحقق آن اهداف به همدیگر یاری می‌رسانند. بنده در چهار کتاب عرایضی در مورد انقلاب اسلامی داشته‌ام، از کتاب «انقلاب اسلامی؛ بازگشت به عهد قدسی» می‌توانید شروع کنید. کتاب‌ها روی سایت هست. موفق باشید

11389
متن پرسش
با سلام: متاسفانه هر چقدر سعی در ارسال پرسش از طریق سایت کردم موفق نشدم. سایت هنوز مشکلاتی دارد. به همین خاطر مجبور به ارسال ایمیل شدم. بنده دو سالی است که با مباحث شما آشنایی دارم (الحمدلله) و دانشجوی رشته فنی دانشگاه صنعتی (تشکل آرمان) هستم و برای کار فرهنگی در دانشگاه با سوالی مهم روبرو شده ام و مقداری سر در گم هستم. دو راه برای ادامه مسیر در دانشگاه در ذیل انقلاب اسلامی می بینم. یکی اینکه به صورت جدی مشغول کار علمی شوم و مشکلات این بخش که مورد نظر رهبری هست را حل و فصل کنم و کار فرهنگی درون تشکل را به این سمت ببرم که فرهنگ سازی کنیم برای ارتباط هرچه بهتر صنعت و دانشگاه و عدالتخواهی در این زمینه. و راه دوم اینکه در جهت تعمیق هرچه بهتر مباحث و ادامه مطالعات دینی به صورت جدی ادامه مسیر هم شخصا و هم به صورت تشکلی بدهم. تفاوت این دو مسیر اولویت بندی است. یکی اولویت را به کار علمی داده و یکی اولویت را به مباحث دینی و هر دو ذیل انقلاب اسلامی (ان شاء الله) خواستم نظر شما را در این مورد بپرسم. کدام کار اولویت بیشتری دارد؟ قسمت دوم سوالم اینکه: اگر استاد طاهرزاده اکنون (در سال 93) دانشجوی فنی مهندسی بود و امکانات تشکلی مثل برد ونشریه و برنامه تالاری برایش فراهم بود چه طور برنامه ریزی می کرد؟ - اولویت را به چه کاری می داد-؟ کار علمیش(صنعت) را چه می کرد؟ یعنی شما برای 4 ماه آینده خودتان در حوزه شخصی و تشکلی چه برنامه ای می ریختید؟ لطفا یک مقدار جزیی صحبت کنید و پیشنهاد برنامه بدهید. معتقدم با شاگردی در این ضمینه قطعا تجربه بیشتری کسب خواهم کرد و می توانم سرباز خوبی برای انقلاب اسلامی باشم. یا علی. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا به اطلاع جنابعالی و سایر کاربران می‌رسانم که چنان‌چه با نرم‌افزار «فایر فاکس یا کروم» وارد شوید و پس از ثبت سؤال  می‌توانید سؤال‌تان را ارسال نمایید.  و اما در مورد اصل سؤال باید عرض کنم در این‌که هر دو کار مهم است بحثی نیست. بحث بر سر آن است که اولاً: شما بیشتر مرد کدام‌یک از آن دو کار هستید؟ ثانیاً: میدان برای کدام‌یک از آن دو خالی‌تر است؟

سخن مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» را که اخیراً با مجلس خبرگان داشتند یادآوری می‌کنم که فرمودند: «البته از همه‌ى اینها مهم‌تر، مسئله‌ى فرهنگ است؛ بخصوص در سطح باورها و عقاید مردم. مى‌بینید چقدر دارند سرمایه‌گذارى می کنند. اشاره شد که بسیارى از سرمایه‌هاى گوناگون بین‌المللى صرف ایجاد رسانه‌هاى اثرگذار می شود، از قبیل ماهواره و اینترنت و موبایل و امثال اینها؛ دارند سرمایه‌هاى زیادى را صرف می کنند براى اینکه بر روى عقاید مردم و باورهاى مردم اثر بگذارند و اینها را درواقع از حیطه‌ى نفوذ نظام اسلامى و ارزشهاى اسلامى خارج کنند؛ که البته پادزهر آن هم این است که ما بتوانیم در سطوح مختلف، نسبت به باورها طرحهاى تبیینى و اقناعى داشته باشیم؛». با توجه به سخنان رهبری عزیز؛ معتقدم میدان کار فرهنگی به شکل اقناعی و تبیینی خالی‌تر است، لذا اگر بتوانید تحصیلات فنی خود را به سامان برسانید که مسیری جهت درآمد اقتصادی داشته باشید و به تعمیق معارف دینی بپردازید تا انسانِ ‌تراز اهداف بلند انقلاب اسلامی به صحنه آید؛ کار مهمی را شروع کرده‌اید. این‌که می‌گویید اگر بنده در موقعیت شما بودم چه‌کار می‌کردم؛ باید عرض کنم با توجه به چنین رویکردی برنامه‌ریزی می‌کردم، حال چه در ارائه‌ی نشریه اگر میدان ارائه‌ی نشریه بود و آن نشریه خوانده می‌شد و چه سایر فعالیت‌ها مثل بُرد یا برنامه تالاری. شما مشخص کنید چه هدفی را می‌خواهید دنبال کنید تا خداوند مناسب تحقق آن هدف راه‌کار مناسبی را جلوی شما بگذارد به شرطی که قصد شما مطرح‌کردن خودتان نباشد، وگرنه شیطان، به جای خدا راه‌هایی را جلوی شما می‌گذارد که در نهایت ناکام شوید. موفق باشید

 

9507
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و آرزوی قبولی طاعات و عبادات در ماه رمضان: یک طبیب طب اسلامی ادعا میکرد علت تمام بیماریها یکی از سه مورد چشم زخم، ارواح، و اجنه می باشد نظر شما در این خصوص چیست؟ ادعای دیگر ایشان این بود که چون شافی یعنی خدا یکی است پس در طب اسلامی ما چیزی به عنوان بیماری صعب العلاج و سهل العلاج نداریم نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیماری‌های بدن یا به جهت عوامل بیرونی است مثل آن‌که سمّی وارد بدن شود و روح نتواند تدبیر خود را نسبت به بدن انجام دهد، و یا به جهت ناتوانی روح است که بدن را نمی‌تواند تدبیر کند. حال به هر دلیل روح نتواند بدن را تدبیر کند، بدن دچار بیماری می‌شود و هرچه انسان از نظر ایمانی قوی‌تر باشد و تحت تأثیر خیالات وَهمی قرار نگیرد روح، بهتر بدن را تدبیر می‌کند ولی اگر از نظر ایمانی و اتصال به حضرت حق ضعیف شد، خیالات او بیشتر تحت تأثیر قرار می‌گیرد. از جمله عواملی که خیالات را تحت تأثیر قرار می‌دهد حبّ دنیا و تکبّر است و از همین طریق روح‌های تنگ‌نظر، چشم‌زخمِ خود را إعمال می‌کنند و یا شیاطین بدن را را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهند. مسلّم شافی خدا است، ولی با نور ایمان به خدا است که حضرت شافی نور خود را ظاهر می‌کند نه این که با جن گیر بخواهیم کارها را سامان بدهیم . موفق باشید
8303
متن پرسش
با سلام ببخشید می شود راه کاری برای من ببگوئید تا کم حرف بزنم اخه هم به نطرم حرف های بیهوده می زنم هم این کخ گاهی که حواسم نیست چیزی از دهانم در می رود یعنی روی سخنانم فکر نمی کنم با تشکر از استاد گرامی
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را بنده شرح داده‌ام. شاید صوت آن را کار کنید کمک کند. إن‌شاءاللّه. موفق باشید
3327
متن پرسش
باسلام 1.آیا این درست است که مباحث آیت الله جوادی ظرف را درست می کند و مباحث آیت الله حسن زاده آن ظرف را پر می کند؟ 2. در مباحث شما ما بیشتر می بینیم که روی آیت الله جوادی مانور می دهید تا آیت الله حسن زاده دلیلش چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این دو بزرگوار هر دو از علماء بزرگ جهان اسلام هستند با روش آیت‌الله جوادی بیشتر می‌توان موضوعات را به صورت استدلالی مطرح کرد و با روش آیت‌الله حسن‌زاده بیشتر می‌توان حالات معنوی را متذکر شد. موفق باشید
2301
متن پرسش
با سلام وعرض ارادات بی حد وحصر خذمت استاد عزیز حضرت امام خامنه ای فرمودند هندسه جهان در حال تغییر است ودر این تحول وتغییر حوزه ودانشگاه بی مسئولیت نیستند. سوال این است که وظیفه طلبه ای که مشغول تحصیل در حد خارج است ویا دانشجویی که در حد دانشجوی دکترا ویا فارغ التحصیل است در مقابل این تحولات جهانی چیست؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هرکس باید نسبت به آگاهی که در رابطه با تغبیر هندسه جهانی دارد رویکرد خود را شکل دهد، حوزوی باید بداند در عالم چه چیزی دارد اتفاق می‌افتد و بر اساس آن طلبه را تربیت کند و دروس را تنظیم نماید و دانشگاه نیز همین طور. دیگر وقت منفعل‌بودن از تمدن غربی به‌سر آمده باید برای ایجاد تمدن اسلامی اقدامات خود را تنظیم کنیم. موفق باشید
353

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تشکر از خداوند به خاطر وجود آدم هایی مثل شما. من نمیدونم چرا ولی همیشه عذاب وجدان دارم. اصلا نمیدانم این عذاب وجدان از چیست ولی انگار عادت کردم که همیشه از خدا عذر خواهی کنم مثلا اگر سر کلاس از استاد سوال بپرسم، بعد از این بابت که استاد نا محرم بوده (با وجود این که نگاهش نکردم ) و یا از این بابت که میخواهم کلا سکوت پیشه کنم تا قصاوت قلبم کم شود ، و موارد بسیار زیاد دیگر که اصلا در رابطه با خوبی یا بدی کارم علمی نداشتم از خدا عذر خواهی میکنم. میخواستم یک موقع این کارم به وسواس فکری تبدیل نشده باشد . این کارخوب است یا نه ؟ 2)علت کوری چشم چیست و از چه راه هایی میتوان کوری آن را برطرف کرد؟(خیلی مهم است برایم) باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام 1- شما طبق وظیفه عمل کنید و تا آن‌جایی که طبق وظیفه‌ی دینی عمل می‌کنید از خدا شاکر باشید و دیگر دغدغه‌ای نداشته باشید و آن‌جایی هم که شک دارید وظیفه چیست اگر می‌شود اقدامی صورت نگیرد تا موضوع روشن شود. 2- نمی‌دانم منظور شما از کوری چشم، کوری چشم دل است یا کوری چشم سر؟ کوری چشم دل در اثر حبّ دنیا و تکبر پیش می‌اید و کوری چشم سر هم که یک موضوع فیزیولوژیکی است که روح عضو مناسبی که در اثر آن قوه‌ی بینایی خود را بروز دهد، در اختیار ندارد. موفق باشید
17217
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد طاهرزاده: جناب استاد از این که وقت گرانبهای شما را می گیرم عذر خواهی می کنم جناب استاد وقتی صحبتهای آیت الله جوادی را در باره هاشمی در سوال یکی از کاربران خواندم شوک زده شدم. روزگاری اگر آیت الله جوادی در مقابل آیت الله مصباح از هاشمی دفاع می کرد تا اندازه ا ی قابل هضم بود اما امروز را به هیچ نحوی نمی توان توجیه کرد. کسی که موضع گیریهایش درباره رهبر آفتابی شده است و وقتی رهبر سهم مهلک را درباره ارتباط با آمریکا از برجام می داند ایشان با کمال وقاحت و بی ادبانه می گوید بعضی چشمانشان را می بندند و دهانشان را باز می کنند و می گویند برجام سم مهلک است. کسی که وقتی رهبر، نبود آیت الله مصباح و آیت الله یزدی را در مجلس خبرگان خسارت می دانند چه توهین هایی در در آن نامه که برای مردم می نویسد نثار این دو عالم می کند خصوصا کسی که رهبر انقلاب او را کسی می داند که خلاء شهید مطهری و علامه طباطبایی را برای نسل امروز پر کرده است. کسی که صریحا حکم قوه قضاییه جمهوری اسلامی را به سخره می گیرد چرا که دامن خود او را گرفته و فرزندش را به محاکمه کشیده و در مقابل همسرش که لغت بی ادبابه پدر سوخته بازی را به حکم قوه قضاییه می دهد هیچ موضعی نمی گیرد. کسی که فرزندانش در جریان فتنه بر اساس صوت موجود چه توهین هایی به رهبر معظم می کنند و ایشان دم بر نمی آورد و همیشه حمایتشان می کند. کسی که وقتی بیشتر مردم در فقر و فشار زندگی از اولین امکانات محروم هستند خودش فرزندانش را تشویق به اسب سواری و اسکی و گردش در سد لتیان و.... می کند و گویی سخن امام علی (ع) را در باره وظیفه حاکمان در زندگی را نشنیده است. کسی که اشرافیت و تجمل پرستی را در این کشور نهادینه می کند و گویی نهیب هایی مکرر امام خمینی (ره) را نشنیده که فرمودند اگر روزی دولت ما توجه به کاخ پیدا کند و خوی کوخ نشینی را فراموش کند آن روز است که باید فاتحه دولت وملت را خواند. کسی که لیبرالیسم را تا هم فیها خالدون در این مملکت نهادینه کرد و مسبب بسیاری از ناهنجاریهای اعتقادی و اخلاقی.... شد و فرهنگ و ارزشها را به مسلخ برد. به قول دکتر شهریار زرشناس غرب شناس برجسته، دولت سازندگی ظالمانه ترین مدل اقتصادی یعنی سرمایه داری شبه مدرن ایران را که ام الفساد و منشا فاصله طبقاتی ها و منشا بی عدالتی ها و منشا بحران های مستمر است را در ایران باسازی کرد و بعد ثمره وحشتناک اعمال خودشان را به حساب انقلاب گذاشتند. کسی که در صحبتهایی که مخ آدم سوت می کشد نگران است عساکری پیدا نشوند و این خانمها و چهره های زیبا را از دست مردم خارج کنند!!!! کسی که هم مسبب آتش فتنه می شود و هم در طول فتنه بی توجه به توصیه های مکرر رهبر خطش را از فتنه جدا نمی کند و تایید تلویحی هم دارد. کسی که در این سالها تمام تلاشش این است که با اتهام تند روی نیروهای مومن و انقلابی که به قول رهبر انقلاب در زمان خطر مدافع انقلاب اینانند را به هر شکل ممکن لجن مال و از صحنه خارج کند. کسی که کرباسچی و مدیران از این دست، دست پرورده های اویند کرباسچی که جنابعالی او را شمر انقلاب خواندید. کسی که هر جا سخن می گوید بوی منیت از سخنانش هویداست و مشام را آزار می دهد. کسی که امروز اگر در ایران کسی باشد که آمریکا و اسراییل و تلویزیون ضد انقلاب و حتی وهابیت و داعش به او امید داشته باشند ایشان است و این مطلب از سخنان آنها به راحتی قابل درک است و بعضا تصریح می کنند. کسی که مواضعش درباره مقاومت در سوریه و...تامل برانگیز است. تازه اگر سخنان سید حمید روحانی تاریخ نگار انقلاب درباره ایشان و نامه اش به ایشان را بپذیریم که فاجعه است که حتما استاد عزیز ما خود خوانده و شنیده اند. حال جناب استاد عزیز ما اینها نمونه هایی از نقدهای منتقدان و دلسوزان به ایشان است حال شما بفرمایید کدامش نابجا دروغ و تهمت و تخریب است که آیت الله جوادی از تخریب هایی که صورت می گیرد ابراز تاسف می کنند اگر این روشن گریها هم نبود که واقعا حقیقت گم می شد. عجیب تر این که آیت الله جوادی می فرمایند تشکیل حکومت و زمینه سازی برای راهنمایی انسانها آرزوی همه انبیاست و این انقلاب فرصتی برای ماست که مردم را راهنمایی کنیم و در این راه از تلخی ها نرنجیم و باید صبر کنیم. جناب استاد گرچه این سخن در جای خود بسیار درست است اما چه نسبتی به مخاطب این جملات که اقای هاشمی هستند دارد واقعا سخنان ، سیره عملی و زندگی شخصی هاشمی، همسر و فرزندان ایشان نوع زندگی و موضع گیری و صحبتهایشان ، حزب کارگزاران ایشان ، سیاست لیبرالیستی غفلت زای ایشان که خود شما می فرمودید پس از سخنرانی ایشان در اصفهان ، برای رهبری همان سالهای اول نامه نوشتم که این سخنان غفلت زاست یا به قول آقای احمد توکلی که می گفتند همان سالها در روزنامه مقاله نوشتم که این سیاست توسعه کم کم در خیابانهای تهران علاوه بر موی سر خانمها ساق پای آنها را هم برهنه خواهد کرد. براستی کدام یک از اینها در جهت راهنمایی انسانها به سوی خدا بوده که آیت الله جوادی چنین چیزی را به ایشان گفته و صبر ایشان را می ستاید؟ هاشمی که اتفاقا عکس اینها عمل کرد و جامعه را دچار غفلت و تجمل پرستی نمود مانور تجمل ایشان که اظهر من الشمس است. تازه می فرمایند هر نعمتی با مسئولیتی همراه است که یکی از ویژگی های شما صبر است که به قول معروف کیمیاست و خدا هم به شما داده است. جناب استاد براستی آیت الله جوادی خبر ندارند که در دوران سازندگی حاکم بلامنازع ایشان بودند و تقریبا تمام صداها در گلو خفه و مردم شعار می دادند مخالف هاشمی مخالف رهبر است، مخالف رهبری دشمن پیغمبرست. در دوران اصلاحات دوستان و مشاوران خود ایشان همچون اکبر گنجی و....بر ایشان شوریدند و مطالبی گفتند و نوشتند و در آخر هم که خاتمی ادامه دهنده راه ایشان بود در زمان احمدی نژاد هم که با آن نامه بدون سلام والسلام سراسر منیت، زمینه آتش فتنه را فراهم کردند و از هر فرصتی برای تخریب دولت استفاده کردند و سخن گفتند، در زمان روحانی هم که دیگر چه باید بگویند تخریب دولت گذشته، توهین های سنگین به منتقدان حتی آیت الله مصباح و....به سخره گرفتن حکم قوه قضائیه در باره پسرش را هم با ساختن فیلم خدا حافظی ، اگر ایشان آنچه که آقای جوادی می گویند کیمیای صبر را داشتند حداقل در این باره صبر می کردند و یکی از قوای مملکت را زیر سوال نمی بردند، آن هم درباره کسی که جرایمش روشن است. البته ما جایی سراغ داریم که ایشان واقعا صبر و سکوت کردند آن هم در فتنه. استاد عزیز باز هم ما را ببخشید ولی به ما حق بدهید که دل ما از این همه کوه علم و تفسیر سرد شود و برای ما روشن کنید پس جایگاه بصیرت قرآنی کجاست اگر نبود سخنان بزرگانی مثل رهبر انقلاب، آیت الله مصباح، خود شما، کارشناسان برجسته انقلاب و،،،، به خود می گفتم جوجه تو چه می فهمی او کوه علم است و ساده از کنارش رد می شدیم. اما اکنون نمی شود اگر روزگاری در جریان انتخابات بعضی طلاب در حرکت بسیار بسیار غلط به ساحت ایشان توهین کردند علتش همین نگرش ایشان است. استاد عزیز در جواب از مقام بلند آیت الله جوادی و حفظ شان ایشان ننویسید این وظیفه همه است و ما باید عقیده ایشان را محترم بشماریم بلکه علت ندیدن این همه انحراف را روشن بفرمایید. آنچه شما و.....می بینند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً اگر آیت الله جوادی از نادر علمایی نبودند که به شدت مقام معظم رهبری را تأیید نمی‌کردند، راحت می‌توانستیم مسئله را برای خود حل کنیم و بگوییم آیت الله جوادی در این موارد که نقد آقای هاشمی است، با رهبری اختلاف دارند و بدین دلیل است که بنده تصور می‌کنم قضیه باید چیز دیگری باشد و آیت الله جوادی از حرکات آقای هاشمی تفسیر دیگری باید داشته باشند به خصوص که اگر آقای هاشمی قبل از صحبت رهبری چیزی را تأیید کرده باشند و بعد رهبری آن را نفی کنند به معنای آن نیست که آقای هاشمی در مقابل رهبری چنین گفته‌اند. بعضی از نکاتی که فرموده‌اید از این جنس است ولی به هر حال نامه‌ی بدون سلام او که منشأ فتنه‌ی سال 88 شد؛ از خاطره‌ی تاریخ انقلاب پاک‌شدنی نیست، هرچند نمی‌خواهیم بگوییم آن نامه علت اصلیِ آن فتنه شد و آقای هاشمی را پشتیبان فتنه بدانیم، اما بالاخره معنای آن نامه بسیار معنای تلخی بود. آن‌چه بنده در این موارد و امثال آن تأکید دارم عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب در این تاریخ است بدین معنی که سعه‌ای باید که در آن سعه، انقلاب اسلامی جایگاه چنین افرادی را تعیین می‌کند که نه آن جایگاه صفر محض است و نه تأیید محض بلکه شعوری و بصیرتی در این مرحله از انقلاب نیاز است که با همه‌ی طول و تفصیل‌های طیف شخصیتی افراد بتوانیم نسبت مناسبی با افراد بیابیم و این مرحله‌ی بلوغ انقلاب اسلامی است و عبور از خطر دو قطبی شدنی که ما را هنوز در مرحله‌ی قبل از انقلابی که مقابله‌ی کفر با ایمان بود قرار می‌دهد. موفق باشید

7036
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی : ١-وجود علمی، چه نوع وجودی است؟ ٢-وجود علمی چه فرقی با وجود عینی دارد؟ ٣-اگر وجود علمی «شیی قابل ذکر نبود» چگونه در عهد الست با ربوبیت حق روبرو شده و مورد خطاب قرار گرفته است؟ و یا فردی که ادعای دوستی با حضرت علی (ع) می کند،حضرت قبول نمی کند ومیگوید به این مضمون ،،شما در آن جلسه نبودی،، (قبل از خلقت عالم ناسوت) ٤-اصولا ,وجود علمی یا صورت علمی , وجود است؟ اگراست ، در چه مرتبه ای از وجود است؟ فایده ای هم در آن مرتبه وجود است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت حق قبل از خلقت هر موجودی به آن موجود علم دارد و آن نحوه ی وجود که در علم خدا است را وجود علمی می گویند 2- تفاوت، در خلقت و عدم خلقت ان ها است 3- این که می فرماید: چیز قابل ذکری نبود بدین معنا است که موجودیتی از خودش نداشت، زیرا وجود علمیِ هرچیزی جزء علم خدا است و علم خدا عین ذات خداوند است و نه چیزی جدا از خدا. حضرت حق در آیه ی 173 سوره ی اعراف نسبت ذاتی انسان را با پروردگارش روشن می کند و ربطی به فردفرد انسان ها ندارد، بلکه حقیقت فطری انسان ها در آن موطن مورد خطاب است، همان طور که شما در علم خود می توانید ذات درخت ها را مورد تأمل قرار دهید در حالی که آن ذات ربطی به درخت خاص ندارد. ولی در مورد شیعیان علی«علیه السلام» موضوع به عین ثابته ی افراد برمی گردد و به جنبه ی امکان ذاتی آن ها 4- وجود علمیِ هر چیزی از آن جهت که مربوط به علم خداوند است هیچ وجودی برای خود ندارد مگر بعد از آن که حضرت حق آن را خلق کرد، بنابراین چیز مستقلی نیست که بحث فایده داشتن یا فایده نداشتن معنا دهد. موفق باشید
6145
متن پرسش
سلام . ایا کتابهای محمدجعفر مصفا را تایید می کنید؟ در خصوص خودشناسی ایت.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای مصفا تحت تأثیر کریشنامورتی و کلاً نگاه بودائی‌ها روش‌های خوبی را پیشنهاد می‌کنند، بنده هم از چند کتاب ایشان استفاده کرده‌ام ولی در معارفی مثل خودشناسی از امثال علامه حسن زاده بهتر می توان استفاده کرد. موفق باشید
12078
متن پرسش
سلام استاد: 1- می خواستم نظر جناب عالی را در مورد موضوعی که در کتاب «تفکر زائد» آقای مصفا مطرح شده بپرسم چون تا حدی که بنده اطلاع دارم این موضوع تعلیمات کریشنا مورتی، اکهارت تولی و تا حدی زیادی سهراب سپهری رو هم در بر می گیرد و کریشنا مورتی و اکهارت تولی رهایی از من درون و حضور در لحظه ی حال رو برابر با معنویت و عرفان می دونند. 2- آیا در کتاب های اخلاقی ما در این مورد چیزی گفته شده است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب «تفکر زائد» جناب آقای مصفا به صورتی تکنیکی و جالب جایگاه ذهنیت‌های منفی را که مسئله‌ی ما نیست و نباید خود را مشغول آن‌ها کنیم، روشن می‌کند و بنده معتقدم دوستان به عنوان یک راه جهت آزادی از ذهنیت‌ها بدان رجوع کنند 2- تمام دستورات اخلاقی ما برای آزادی از ذهنیات منفی است، ولی وقتی انسان با نظمی که بودا در این مورد شکل داده و آقای کریشنامورتی تحت تأثیر او این بحث را می‌کند، انسان بهتر از منابع دینی خود استفاده می‌کند. موفق باشید   

11633

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم: سایت آقای حجازی تحت عنوان subsoilirrigation.com مربوط به کشاورزی و آبیاری زیر سطحی سفالی می باشد که گویا با تامل در یک آیه قرآن «و جنات تجری من تحتها الانهار» نازله باغ بهشتی در عالم ماده می باشد که حقیر استدعا دارم مطالب سایت و اسناد و مدارک ایشان را دقیقا پی گیری بفرمایید و هر گونه که می توانیم ایشان را حمایت کنیم خلاصه بگویم با این اختراع کویرهای ایران می تواند معاش طیب کل مردم جهان را تامین کند و این مفدمه ایجاد تمدن نوین اسلامی خواهد بود حقیر چند سالی است از نزدیک ایشان را می شناسم و او را صادق یافته ام اگر سایت باز نشد جستجو کنید آبیاری زیر سطحی سفالی سید محسن حجازی و چندین گزینه را امتحان کنید ان شاء الله باز خواهد شد والسلام علیکم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به توصیه‌ی جنابعالی آن سایت را ملاحظه کردم و امیدوارانه برای آن برادر عزیز آرزوی توفیق دارم ولی در حدّی نیستم که بتوانم در این موارد نظری بدهم. موفق باشید

10333
متن پرسش
با توجه به نقد هایی که درباره مباحث آقای سروش و شبستری روی سایت قرار داده اید آیا نمی توان اینگونه و به آسانی پاسخ داد که پیامبر (ص) قرآن را اعم از لفظ و معنا خودشان ایجاد فرموده اند، اما با این توضیح که حقیقت قرآن عین حقیقت پیامبر (ص) است و تنها لازم است که ایشان آن را تنزل بدهند و به شکل الفاظ دربیاورند. کما اینکه جبرئیل نمی تواند از حقیقت پیامبر (ص) که اشرف مخلوقات هستند بالاتر باشد. و با این توضیح قرآن که تنزل یافته آن حقیقت است نمی تواند خطا یا اشتباه باشد. اما اگر خداوند را در مقابل پیامبر (ص) و دو وجود بدانیم آن اشکالات وارد می شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود قرآن می‌فرماید تماماً حتی الفاظ آن از طرف خداوند آمده و به انسان‌ها می‌فرماید اگر شک دارید که این قرآن از طرف خدا نیست و سخنانی است که یک انسان آن را تنظیم کرده شما هم به عنوان یک انسان یک سوره همانند آن بیاورید. لذا نمی‌توان گفت الفاظ قرآن از خود پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» باشد. حتی بعضاً رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند جبرائیل این آیه را برای من نازل کرد و جای آن را نیز تعیین می‌کند که در کجای قرآن قرار دهم. موفق باشید
4415
متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استادطاهرزاده برخی از علما بزرگوارهستند که دارای آثارو کتب و جلسات سخنرانی همچنین در خط ولایت و حامی انقلاب اسلامی هستند وما از فرمایشات آنها استفاده می کنیم ولی بعضا اظهار نظرهای سیاسی می کنند که ممکن است ما با آن موافق نباشیم چه کنیم این اظهار نظر سیاسی (چه درست و چه به زعم ما نادرست ) باعث نشود که با توجیهاتی که برای خود درنظر می گیریم .خود را از کسب فیض از سایر معارف دینی که بیان می کنند محروم نکنیم 2-استاد بعضا اظهار نظرهای سیاسی از حضرتعالی در سایت مشاهده می شود که ممکن است به نظر ما درست نباشد لطفا مبنا و جهت گیری سیاسی خود را بفرمایید تا هر وقت اظهار نظر سیاسی از حضرتعالی مشاهده نمودیم آن را در قالب مبنا و جهت گیری که بیان می نمایید بگنجانیم با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- باید جایگاه علمی آن عالمان را بشناسیم و بر اساس جایگاه علمی آن‌ها از آن‌ها استفاده کنیم 2- مبنای بنده در امور سیاسی حضور نور توحیدی است که از حضرت آدم«علیه‌السلام» شروع شده و به حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» ختم می‌شود، هر جریانی که به نحوی در این سیر قرار داشته باشد برای بنده ارزش دارد و انقلاب اسلامی را در این سیر می‌بینیم و رهبری عزیز را امروز طلایه‌دار حفظ و ادامه‌ی این سیر می‌دانم و روح غربی را مانع و حجاب این سیر می‌شناسم و امثال آقای هاشمی را با همه‌ی خدماتی که انجام دادند حجاب این سیر می‌دانم و دولت آقای احمدی‌نژاد را با ضعف‌هایی که دارد و با توجه به تأییدات رهبر عزیز«حفظه‌الله» حجاب این سیر نمی‌دانم و بر همین اساس رهبری عزیز فرمودند: دولت آقای احمدی‌نژاد متذکر شعارهای انقلاب است. حال در این راستا چقدر خوب است به بنده تذکر دهید و از طرفی ممکن است بنده در مصداق‌ها به خطا روم، اگر از ملاک‌ها غفلت نشود چیزی نمی‌گذرد که معلوم می‌شود آن شخص و یا آن جریان مطابق آن ملاک‌ها نبوده چون ملاک‌ها را از دست نداده‌ایم. موفق باشید
1907
متن پرسش
سلام استاد میخواستم کمکم کنید دارم کم کم به گناه مبتلا میشم می ترسم از عذاب جهنم . گناه اذیتم میکنه. ازدواج هم نمیشه چون پدر و مادرم راضی به کمک کردن به من نمیشن چون در منطقه ما ازدواج پسر از حدود 28یا 30 شروع میشه چون کار و خونه و پول از عوامل مهمه که من حالا دانشجو هستم ندارم پس حالا حالا ها باید منتظر بمونم برام دعا کنید و راهنماییم کنید .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شده که چگونه باید خیالات واهی را کنترل کرد. باید این را بدانید به اندازه‌ای که به این نوع خیالات میدان بدهید قدرت می‌گیرند و به اندازه‌ای که از آن‌ها عبور کنید می‌بینید که چیز مهمی نیستند. از خداوند بخواهید به نور اهل‌البیت«علیهم‌السلام» در ماه رجب شما را از این‌گونه خیالات عبور دهد. موفق باشید
57

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم موضع جنابعالی نسبت به جمله زیر چیست ؟ " تنها راه برون رفت ما از مدرنیته نقد همه جانبه سنت است نه مدرنیته تا از این راه سره از ناسره شناخته شود و سنت گوهر اصیل خود را برای مقابله با ظلمات مدرنیته بنمایاند."
متن پاسخ

بسمه تعالی علیکم السلام
از جهتی حرف درستی است , بدین معنی که توانایی های فرهنگ دینی به خوبی روشن شود و معلوم گردد چرا باید اصرار داشت فقط از طریق تفکر دینی می توان بشر رااز ظلمات به سوی نور سیرداد.

14093
متن پرسش
1. تفاوت اسماء و صفات خدا چیست؟ 2. توحید صفات و ذات و توحید افعالی چیست؟ 3. آیا تفاوت شکل بدن ما مثلا اثر انگشت رنگ چشم و پوست و غیره مربوط به نفس است یا علت مادی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اسماء الهی همان ذات است با صفات خاص. پس در واقع صفات الهی در جلوه‌ی اسماء ظهور می‌کند 2- توحید صفاتی یعنی همه‌ی کمالات به حضرت حق برمی‌گردد و توحید ذاتی یعنی ذات و وجود همه‌ی مخلوقات به وجود حق برمی‌گردد و توحید افعالی یعنی همه‌ی افعال که در عالم جاری است، به حق رجوع دارد 3- نفس ناطقه؛ جسم انسان و همه‌ی خصوصیات جسم را می‌سازد و به همین جهت باید این امور را به نفس ناطقه نسبت داد. موفق باشید

10712
متن پرسش

سلام علیکم: 1. در هنگام ورود به حرمین شریفین در کربلا ابتدا به زیارت امام حسین (علیه السلام) مشرف شویم یا حضرت عباس (علیه السلام)؟ 2 نماز در زیر قبه مطهر کامل است یا در صحن هم می توان کامل خواند؟ چگونه بیشترین استفاده و ره توشه را داشته باشیم؟ در هنگام بیاده روی متذکر چه باشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم فرق نمی‌کند. بزرگانی مثل مرحوم قاضی در تجربه‌ی خود فرموده‌اند حضرت ابالفضل«علیه‌السلام» باب الحسین«علیه‌السلام»اند و امکان اُنس با حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» را بهتر فراهم می‌کنند ولی این یک قاعده‌ی کلّی نیست که برای همه صدق کند 2- این را باید طبق فتوای مرجع تقلیدتان عمل کنید 3- عرایضی در مقاله‌ی «حضور تاریخی ما در راستای اربعین حسینی» داشته‌ام که روی سایت هست. موفق باشید

2514
متن پرسش
سلام علیکم در یکی از فایل های صوتی شما هست که ورزش بدنسازی اصصصصلا مورد تایید شما نیست میشه دلیلتون رو بخاطر این همه جدیت بر نفی این مساله بگید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم اگر بحث «تأثیر روح بر حرکات ورزشی» از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را مطالعه فرمایید عرض من آن‌جا آن است که ما به ورزش به عنوان وسیله‌ای برای تقویت اراده و نفوذدادن اراده در بدن، نیاز داریم ولی بدن‌سازی به این معنا که بخواهیم بدن‌های خود را به شکل پرورش اندام به نمایش بگذاریم ، چیزی نیست که بتوان به آن نظر کرد و آن را مثبت دانست. موفق باشید
1237

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام لطفن به من برای داشتن یک موضوع بایان نامه به درد بخور کمک کنید فقط میخام به درد دنیا واخرت بخوره به همفکری نیازدارمدیزی موردنیاز امروز اسلام وتشیع باشه ولی من خودم احساس میکنم هید دغدغه فکری ندار م احساس میکنم هید به درد درس خوندن نمیخورمخیلی زودجواب بدهیددارم کلافه میشم لطفن این سوال رادر سلیت نزنید
متن پاسخ
بنده در این موارد چیزی نمی‌دانم. اگر سؤالی باشد که بتوانم جواب دهم خدمتتان هستم. موفق باشید
11194

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: جزوه تفسیر واقعه رو مطاله کردم. در چند آیه ای که راجع به حور عین هست قانع شدم که چرا خداوند به گونه ای سخن گفته که ظاهر آیات به نظر می رسد که حور مونث هست و توضیحات قابل قبول بود غیر از یک آیه و آن هم «عربا اترابا». توضیحاتی دادید که قابل قبوله. ولی چرا خداوند از کلمه «عربا» استفاده کرده که وقتی یک دختر عرب این آیه رو میشنوه هیچ شوقی در او ایجاد نشه و این تصور را بکنه که واقعا زنانی هستند برای مردان؟ چون عربا = زنی که به شوهرش عشق می ورزد و این معنی چه لذت و شوقی میتونه برای یک زن عرب داشته باشه؟ چرا خداوند این دو کلمه را به گونه ای بیان نکرد که مثلا معنی آن بشود «کسانی که به همسرانشان عشق می ورزند؟» که زن و مرد نداشته باشد. توضیح: اینکه زن عرب رو مثال زدم برای اینکه به خوبی با جمله عربا اترابا آشنایی دارد لطفا توضیح بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم «عُرُباً اَتْراباً» باید به زیبارویانی پاک و دست نخورده معنا شود، زیرا صورت اعمال صالح مؤمنین است اعم از زن یا مرد. موفق باشید
10226
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد ببخشید که مزاحم وققتون میشم راستش دیگه از زندگی بریدم، از بس بیکار موندم و بلا اومده سرم. واقعا دیگه دارم دینم را از دست میدم، به خداوند بزرگ میگم این دنیا بده آخرت ببر جهنم یا بکش و ببرم. این همه مشکل ریخته سرم دیگه طاقت ندارم. واقعا موندم دیگه چی کار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما آمده‌ایم در این دنیا که بندگی کنیم. سعی کنید بندگی هدف اصلی‌تان باشد و در مسیر تعالی معارف حقّه و اخلاق فاضله خود را رشد دهید و نگذارید آرزوهای دنیایی برایتان عمده شود. موفق باشید
7571
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی. الان که اینها رابرایتان می نویسم واقعا خسته ام؛ از دست خودم و از دست این دل پریشان هرجایی!! استاد الان نمازم تمام شد! از همان نمازهایی که حواسم همه جا هست الا به محبوب! این قلب پراکنده انگار اصلا کشیده نمی شود! استاد حق دارید اگر عمق حرفهایم را درک نکنید؛ احتمالا شما این حالات را تجربه نکرده اید! استاد عزیز، به خودم گفتم بیا و نافله ها را بخوان؛ حال نافله هم یعنی خیر سرم میخوانم صد برابر پراکندگی که در فرایض دارم در نوافل دارم. استاد خسته شده ام ولی به لطف خدا هنوز رها نکرده ام؛ هنوز ناامید نشده ام. استاد کتاب ادب خیال و ... را هم خواندم اما به این قلب سنگ کارگر نشد. استاد چه کنم؟حسرت به دل کسانی هستم که در یاد دوست غوطه ورند. حسرت به دل کسانی که دلشان یکدله است. همه نشانه های که شما در فرمایشاتتان اشاره می کنید که مثلا خوابهای پراکنده و غیرمستحکم، پرش مدام خیال به آینده و گذشته و توهم و...را دارم. استاد من چه کنم که آدم شوم؟از خودم خسته ام؛ استاد کی مرا هم در جمع دلشدگان کویش می پذیرد؟دیروز نشستم 70 بار آیات مسخرات را خوندم؛ شما فرموده بودید حداقل یکبار اون دل بی شیطان را به آدم میدن؛ اما ندادن!!!فکر کنم این قلب من از کوه سخت تره که نرم نشد و من تغییری احساس نکردم...استاد می شود مرا راهنمایی کنید؟تشکر بیکران، خداوند عاقبتتان را به خیر کند
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: گفت: « بیا باز امشب ای دل در بکوبیم/ بیا این بار محکم تر بکوبیم/ مکوب ای دل به تلخی دست بر دست/ در این قصر بلور آخر کسی هست/ بکوب ای دل که این جا قصر نور است/ بکوب ای دل مرا شرم حضور است/ بکوب ای دل که غفار است یارم/ من از کوبیدن در شرم دارم/ بکوب ای دل که جای شک و ظن نیست/ مرا هر چند روی در زدن نیست ». به فرمایش استاد بزرگوار حضرت آیت‌اللّه حسن‌زاده؛ ما باید گدای سمجی باشیم. شما به عنوان یک کار سلوکی عبادات خود را با صبر و حوصله ادامه دهید و به خدا بگویید: من با همین دل‌پریشان عبادت‌هایم را می‌کنم، اگر عبادت با حضور قلب می‌خواهی خودت حضور قلب را بده. موفق باشید
6925
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم. امشب فیلم دو سه ساعته‌ای که راجع به نقد کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بود را مشاهده کردم، حداقل کاری که در این جلسه می‌توانستند بکنند این بود که شخصی را می‌گذاشتند که کمترین آشنایی با مبادی حضوری تفکری که در کتاب مطرح است را داشته باشد تا لااقل یک چرا (فقط یک چرا) برای حرف‌های آنها و البته رویکردشان مطرح کند تا با دادن شرح‌های مختصری از آنچه در کتاب مطرح کرده‌اید نگذارد آن‌ها خودشان بریسند و خودشان ببافند تا بحثی چالشی و مفید ارائه شود. نقدهایی که انجام شده آنقدر نارساست که بنده ی حقیر با کمترین آشنایی از شما، با شنیدن هر جمله از آن حضرات، پاسخ‌هایی به نظرم آمده و اشکالات جدّی‌تری نسبت به حرف‌ها و رویکردهای دو شخص برایم پیش آمد. به نظر می رسد آنها اصول اولیه‌ی نقد را هم رعایت نکردند، ابتدایی‌ترین اصل نقد این است که پیش از نقد، سعی در فهم حرف طرف مقابل داشته باشند و بنده که خود را کم سوادتر از آنها می‌دانم به جرئت می‌توانم بگویم آن‌ها غالباً فاهمه‌ی خود را بر اندیشه‌ی شما تحمیل کرده بودند و ابداً متوجه منظور شما نشده بودند. لذا غالبا به جای این‌که شما را نقد بفرمایند، فاهمه ی خود را نقد فرموده‌اند. می‌شود و کار سختی هم نیست که ما ایراد اشکالات آن‌ها را مطرح کنیم و آن‌ها هم پاسخ بدهند، اما این کار خودش اشکال دارد چرا که وقتی رویکرد نقد آنها غلط است، بررسی تک‌تک موارد، دورخوردن در زمین بازی‌ای است که به غلط ترسیم شده. همان‌طور که در آخرین نوشته‌ای که از یکی از این منتقدین خواندم رویکرد غلطی داشتند که صحبت سر مصداق‌ها را بی‌خاصیت می‌کرد. در متنی که راجع به نابودی نظام اسلامی مرقوم فرموده بودند، شواهدی را ذکر کردند که ادعای خود را ثابت کنند. در ذهن خواننده‌ی بی‌سوادی چون من این سوال ایجاد شد که اگر با ماهواره و آرایش و ساپورت و ... آنها به فضاحت و سستی پایه‌های فرهنگی ایران پی برده‌اند، چطور با شرکت هرساله‌ی همان ساپورت‌پوشان و بدحجابان در مراسم عاشورای حسینی به تعالی فرهنگی ایران استناد نکردند؟! اما این پرسش یا نقدِ مصداقی سودی ندارد چون به یک رویکرد غلط آن هم قضاوت بر اساس ظواهر برمی‌گردد و این رویکرد، همان نگاهی است که بعد از انقلاب 57 ، ضعف خود را به ظهور رساند و بنده قصد شرح ندارم فقط اگر با این مثال همین را بتوانم بگویم که نقد مصداقی در موارد جزئی راه به جایی نمی‌برد برای بنده کافی است و این‌که باید رویکرد و نگاه را نقد کرد. شما هم موافقید که وارد نقد مصادیق نشویم؟ استاد بزرگوار، حقیر واقعاً خود را از فهم حقایق تاریخی عالَم عاجز می‌دانم و در عظمت نگاه شما به مسئله‌ی تمدن‌سازی و سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و جایگاه تاریخی حادثه‌ها مانده‌ام و به نظرم باید این مباحث را در کنار هم نگاه کرد، اما برای این‌که اطمینان پیدا کنم که فاهمه‌ی خود را بر شما تحمیل نکرده‌ام، می‌خواستم بدانم اگر آن فایل تصویری را دیده باشید آیا شما با این نظر بنده موافق هستید که عمده ترین مشکل حضرات محترم در نقد کتاب سلوک شما، غفلت از مسئله‌ی "زمان شناسی" است؟ چرا که به نظر حقیر آمد مشکل عمده‌ای که در نقدهای آقایان وجود دارد و خیلی از اشکالات فرع بر آن است مسئله‌ی "زمان شناسی" است. در اکثر نقدهای آنها ((البته به‌جز انتقاداتی که به دلایل "نقلی" استاد وارد کرده‌اند و باید به طور جداگانه راجع بهش بحث بشه))، غفلت از بحث زمان شناسی به عینه مشاهده می‌شود و این که آنها متوجه تاریخی که شما در آن اظهار نظر می کنید نیستند و نمی‌دانند که این کتاب برای تاریخ امروز و البته تاریخ آینده نگارش شده و هرجا که نفهمیدند، شما را زیر سوال برده‌اند. مصداقش همان بحث آزاداندیشی است که چون متوجه منظر شما نشدند، فرمودند اگر بناست ما فقط با کسانی که نظام اسلامی، امام و رهبری و عبور از غرب و ... قبول دارند تفاهم و سپس آزاداندیشی کنیم، دیگر موضوعی برای آزاد اندیشی نمی ماند و اساساً بهتر است باب آزاداندیشی بسته شود چرا که این مبنا اندیشی است نه آزاداندیشی و إلی آخر. که اگر "تاریخی" به جملات شما نگاه نکنیم چه بسا نقد آن ها درست به نظر برسد. درست مثل اینکه بگوییم اگر از مدرنیته دست بکشیم یعنی بنشینیم و دست روی دست بگذاریم! و دست‌کشیدن از مدرنیته همان بیکاری است. این جمله‌ای که منتقدین گفته‌اند را، نباید ساده گرفت و نباید به سادگی از آن عبور کرد. استاد لطفا اگر اشتباه می‌کنم به بنده تذکر بدهید چرا که به نظرم آمد این جمله‌شان حکایت از اوج نیست‌انگاری و نگاه نیست‌انگارانه به مباحث شما دارد و غفلت از مسئله‌ی زمان شناسی در این مورد همچون غالب موارد قبلی نقدشان، به چشم می خورد. در مسئله‌ی شهدا و عدم آشنایی با مباحث نظری امام، نسبت فلسفه با تمدن، راه‌های پرورش عقل، چرایی سلوک ذیل شخصیت امام خمینی و رجوع مستقیم به اهل البیت، نظر به سیره‌ی اهل البیت«علیهم‌السلام» و مثال‌هایی که مطرح کردند در مسئله‌ی آزاداندیشی، استناد به صحبت‌های امام و رهبری با ذکر نام حضرات و و و ... همه و همه نوعی غفلت تاریخی از مسئله‌ی زمان‌شناسی به چشم می‌خورد. خواستم ببینم آیا شما نظر بنده را تأیید می‌فرمایید؟ و حقیر درست می‌گویم که باید با نگاه خاص زمان‌شناسانه به کتاب سلوک شما نگریست؟ وگرنه بدون نگاه زمان‌شناسانه ابداً نتیجه‌ای که باید از این کتاب گرفت، گرفته نمی‌شود و باب حیرت و البته تفکر حقیقی که این کتاب در مقابل انسان می‌گشاید، گشوده نمی‌شود. آیا حضرتعالی نظر اینجانب را تأیید می‌فرمایید؟ با تشکر فراوان از شما و التماس دعای زیاد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش بنده هم آن نقدها را با دقت دیدم و به دنبال آن بودم اگر حقیقتی از چشم بنده یا از چشم آن آقایان پنهان شده برای خود و یا برای آن‌ها روشن کنم. ولی هرچه بیشتر دقت کردم بیشتر احساس کردم آقایان بنای یافتن هیچ حقیقتی را در این رابطه نداشتند و تماماً در فضای مراء و جدال کار را جلو می‌بردند و چون رویکردشان به‌کلّی باطل بود تا آن حدّ که بین اخباری‌گری و استفاده از اندیشه‌ی اندیشمندان در یک دستگاه فکری را تفکیک نمی‌کردند، احساس کردم فضای تفکر به‌کلّی در کار آن‌ها بسته شده. آری به قول شما در یک دستگاه فکری باید فکر را نقد کرد نه این‌که وارد مصداق شویم و در همین رابطه مولایمان علی«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «اَعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ» حق را بشناس و بر مبنای حق اهل آن را ارزیابی کن و بحمداللّه شما با دقت بسیار متوجه روح کتاب شده‌اید که نظر به جایگاه تاریخی انقلاب و امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» دارد و به لطف الهی این نکته‌ی بسیار ارزشمندی است که بفهمیم تفکر، بی‌ربط با زمان خود نیست و اگر کسی نفهمد در رابطه با آرمان‌های الهی خود در کدام مقطع از تاریخش زندگی می‌کند دچار بی‌تاریخی می‌شود و عملاً با همه‌چیز سر ناسازگاری پیدا می‌کند که متأسفانه در این آقایان به‌چشم می‌خورد و با تمام وجود از خداوند تقاضا دارم آن‌ها را از این مشکل آزاد کند هرچند صد جلسه‌ی دیگر در نقد بنده و کتاب‌های بنده بگذارند ولی بدانند برای شناخت تقدیری که خداوند در امروز تاریخ ما اراده کرده است زندگی در ذیل شخصیت اشراقی حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» است و این چیزی نیست که مربوط به بنده باشد. شهدای بزرگواری که راه را شناختند و فهمیدند در چه تاریخی قرار دارند این را به ما متذکر شدند و اگر متوجه این امر شویم تفکری برای ما ظهور می‌کند که در زیر سایه‌ی آن موضوعات سیاسی و اجتماعی خود را به بهترین شکل ارزیابی می‌کنیم. مگر حضرت صادق«علیه‌السلام» نفرمودند: در حکمت داود هست که «عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلاً عَلَى شَأْنِه‏» بر عاقل است که نسبت به زمانه‌ی خود عارف و آگاه باشد و در آن رابطه به سوی شأن و جایگاه خود نظر کند؟ اگر این‌طور است آن آقایان نباید فکر کنند در چه دستگاهی می‌خواهند به شأن و جایگاه خود نظر کنند که گرفتار بی‌تاریخی نگردند و منور به تفکری شوند که هزاران هزار از مرتبه‌های انوار الهی و معارف معنوی را در جلوی آن‌ها بگشاید؟ بنده ادعا نمی‌کنم همه‌ی معنا و معرفت و مقصد حضور تاریخی ما آن است که عرض کرده‌ام در حالی‌که در شرایطی قرار داریم که به غایت پیچیده و تو در تو و لایه به لایه و کثیرالاضلاع و کثیرالافعال است، پس باید راه کلّی خود را بیابیم و در دل آن راه کلّی از گردنه‌ها و دره‌ها عبور کنیم و گمان نکنیم در این راه کلّی به راحتی به مقصد می‌رسیم، آری باید راه رسیدن به مقصد را گم نکنیم. تجربه‌های اجرایی و فرهنگی بنده در آن حدّ است که راه کلّی را سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تشخیص داده. در تاریخی قرار داریم با خیزش‌ها و خروش رویدادها و موج‌هایی سهمگین از تحولات که اگر تصور درستی از واقعیت‌های تاریخی خود نداشته باشیم سوار کشتی نوح«علیه‌السلام» نخواهیم شد و در مقابل هزاران راه پر ابهام در قلب حوادث متوقف می‌شویم. هیچ متفکری نمی‌تواند در بال طوفان تحولات تاریخی امورات را درست ارزیابی کند مگر آن‌که با خودآگاهی تاریخی جایگاه آن تحولات را بشناسد و تنها با فهم تقدیر تاریخی که در آن هستیم می‌توانیم از چنگال تحولات نَفَس‌گیر و غافل‌کننده‌ی آن رها شد، حال هرچه می‌خواهند در وبلاگ خود بنویسند جزوه‌ی زمان‌شناسی طاهرزاده را می‌خواهیم در جلو خودش آتش بزنیم، آیا در آن صورت هستی و چیستی عصری که در آن زندگی می‌کنند تغییر می‌کند یا دانش و دانایی آنان محدود و مبهم می‌گردد و مجبورند با زمین و زمان درگیر شوند؟ نظر به افتتاح و تحول عظیم تاریخی که در آن هستیم امکان دست‌یابی به فهمی عمیق را در مقابل ما می‌گشاید و راز تصمیم‌های حیرت‌آور حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را در مقاطع مختلف دوران زندگی‌اش برایمان روشن می‌کند. اصولاً عقب‌گردِ تاریخی آن‌گونه که انسان‌های رومانتیست تصور می‌کنند ممکن نیست و در واقع این یک نوع فرار از رویارویی با چالش‌های تاریخی پیش رو است، منتظر آن نوع اصول‌گرایی که دوره‌اش گذشته است نباشید که خود را در زمان خود به خوبی معنا کردند ولی نتوانستند ادامه یابند چون با تعمق کامل به حضرت امام رجوع ننمودند، همچنان‌که نگران رونق زودگذر اصلاح‌طلبان بی‌تاریخ توهم‌زده نیز نباید بود. از خود بپرسیم اگر در شرایطی که با آن روبه‌روئیم و در این افتتاح تاریخیِ به‌غایت پیچیده، راه‌کار اجتماع ما، سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نیست، پس راه‌کار اجتماع ما در چیست؟ حرف کلّی ما در آن کتاب این است. بر فرض ده‌ها اشکال در ارائه‌ی این حرف داشته باشیم، آیا می‌توان حرف اصلی کتاب را -آن‌طور که آقایان نادیده گرفتند- نادیده گرفت؟ و همچنان در گذشته‌ای زندگی کرد که دیگر وجود خارجی ندارد و یا به دنبال چیزی بود که در ناکجاآباد باید به دنبال آن گشت و همه را مقصر بدانیم که چرا آن ناکجاآباد واقع نشده. با تمام وجود می‌گویم: اشراقی بر قلب مبارک حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شد تا ما بتوانیم ماوراء دنیایی این‌چنین پر تحول و نفس‌گیر و سرگیجه‌آور و کثیرالاضلاع و کثیرالافعال، راه را گم نکنیم. هرچند این راه به خودی خود راه آسانی نیست باید چون شهیدان از همه‌چیز خود بگذریم تا به همه‌ی آن‌چه باید برسیم، برسیم و عرفان حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تمرین این نوع از خودگذشتگی‌ها است. بنا نبود همین اندازه هم دهان باز کنم، شما موجب شدید. گفت: «من بی‌دل و دستارم در خانه‌ی خمارم.... یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه». موفق باشید
6791
متن پرسش
از نگاه شما رابطه حق و تکلیف بین زن و مرد به چه صورت است؟ آیا حقوق و تکالیف متقابل است؟ آیا حقوق و تکالیف متقابل فقط در محیط خانواده و روابط زوجین مطرح است؟ حقوق و تکایف متقابل در جامعه به چه صورت تعریف می شود؟ در تفسیر آیه « ولهن مثل الذی علیهن..» بحث حق و تکلیف مهدی مهریزی این گونه مطرح کرده اند: «رابطه حق و تکلیف در میان انسان ها امری متقابل است، یعنی اگر کسی دارای حق است در مقابل شخصی هست که مکلف است آن را ادا کند و اگر کسی تکلیفی بر عهده دارد در مقابل کسی هست که از او مطالبه حق کند. با این توضیح، اگر حقوق زنان به اندازه تکالیف آنهاست و چون مقابل زنان، مردان قرار دارند، قهرا حقوق و تکالیف مردان نیز برابر خواهد بود؛ زیرا آنجا که زنان ذی حقند مردان مکلفند و آنجا که مردان ذی حقند زنان مکلفند. و این نسبت و تقابل و برابری، امری معروف نزد سرشت و فطرت و وجدان سالم و ذهن و فکر انسان هاست. در اینجا نمی توان بالمعروف را قیدی برای حقوق زنان گرفت و گرنه برابری و مثلیت نقض می شود.»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است که هرجا حقی هست در مقابل تکلیفی است چه در امور فردی بین زن و شوهر و چه در امور اجتماعی مثل رهبر و مردم و یا بین کاسب و مشتری. اگر مرد حقوقی در مقابل زن دارد و زن مکلف به انجام آن است، مرد نیز در برآوردن لباس و مسکن و غذای زن مکلف است و تازه حق مرد همان اندازه‌ای است که شرع مشخص کرده و این حرف‌ها که مرد بر زن ولایت دارد معنا ندارد. موفق باشید
نمایش چاپی