باسمه تعالی: سلام علیکم: البته بنده چندان در این مورد صاحبنظر نیستم و نتوانستهام دلسوزی ایشان را با حکمتی که برای احیای عراق نیاز است؛ همراه ببینم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم لباس مردم پاکستان که رانهای مردان را میپوشاند، در مقابل شلوارهای اروپاییان به عفاف و حیا نزدیکتر است همانطور که قبای مردم گذشته به عفاف و حیا نزدیک بود. باید شرایط استفاده از چنین پوششهایی فراهم شود، وگرنه برای امثال ما حکم لباس شهرت را پیدا میکند ولی برای یک روحانی، پوشیدن لباس روحانیت در عرف چنین مشکلی را بهوجود نمیآورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان نظری در متن خود معارفی را عرضه میکند که دستورات اخلاقی به صورت بهتری در جای خود قرار میگیرد، در آن حدّ که «منازلالسائرین» خواجه عبداللّه انصاری برای عمل بهتر فهمیده میشود. به همین جهت جناب عبدالرزاق کاشانی که یک عالم در عرفان نظری است، میتواند به شرح منازل خواجه بپردازد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی پدیدهها، حجابِ حق هستند و از این جهت میتوان گفت تکنولوژی حجابِ اسمِ قادر الهی است و مانع میشود تا ما با اسم قادر او در این عالم جلو رویم و دل به قدرت تکنیکی که عالم را اینچنین به بحران کشانده؛ ببندیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم بهتر است در قضاوت، اینچنین به صراحت عجله نکنید. این احتمال را بدهید که موضوعات، غیر از اینها باشد. شاید پس از آزمون و خطاهایی به اینجا برسید که آقای احمدینژاد نشان داد این انقلاب ظرفیتهایی دارد که تنها با آن روحیه ظهور میکند و کشور از انجمادِ تاریخیاش نجات مییابد. البته این بدان معنا نیست که باید آقای احمدینژاد برگردد و رئیس جمهور شود، بلکه بدین معنا است که آقای احمدینژاد یک اشارهای بود به ما و به تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شد. فکر نمیکنید دفاعِ تمامقد و به صورت خاصِ مقام معظم رهبری تا آنجا که فرمودند: «من در مواردِ گوناگون با آقای هاشمی اختلاف نظر دارم و به آقای رئیس جمهور - آقای احمدینژاد - نزدیکترم»؛ نکتههایی برای ما و آیندگان دارد؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که علامهی طباطبایی سالها با امثال کربن ارتباط داشتهاند و نسبت به غرب بیگانه نبودند و لذا نمیتوان شخصیت ایشان را اینچنین دستِ کم گرفت که با برخورد چند نفر خدمتگذارِ هتل در اصل نقدی که به مبانی فکری غرب دارند، تجدید نظر کرده باشند. این یک نوع بیانصافی نسبت به علامه است. لذا خاطرهی دکتر احمدی را باید در حدّ همان یک خاطره دانست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخن گرانقدر همان سخن اولیاء معصوم«علیهمالسلام» است که به ما فرمودهاند در مقابل حوائج مؤمنین نباید بیتفاوت باشید وگرنه راه بهشت را گم کردهایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود انسان باید به این نکته برسد که نیاز دارد با خداوند مرتبط باشد و متوجه شود نماز، زیباترین نوع ارتباط با خدا است و خداوند دوست دارد آنطور که خودش میخواهد، پرستیده شود تا برکات پرستیدنش را به بندگانش ارزانی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد در این تاریخ مصداق آزادی همان آزاداندیشی است که حضرت امام و رهبری بر آن تأکید دارند تا جایگاه سایر اندیشهها و سلائق دیده شود. در همین جلسهی اخیر روز چهارشنبه عرایضی در معنای درک آزادی در تاریخ پیش آمد. عنوان جلسه «باتلاق آرمانهای کوتاه و غفلت از جریان تاریخی انقلاب اسلامی» هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرّ به عنوان یک نظامیِ لشکر به اصطلاح اسلام در آن زمان به کلی در جریان امر نبود، و آرامآرام با آن خطبهی مشهور حضرت که فرمودند: «اِنَّ النّاسَ عَبيدُ الدُّنْيا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ يَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ»؛ به راستى كه مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبان آنهاست، تا جايى كه دين وسيله زندگى آنهاست، دين دارند و چون در معرض امتحان قرار گيرند، دينداران كم مى شوند. و ادامه دادند آیا مگر نمیبینید که به حق عمل نمیشود و باطل به جایِ حق مورد احترام است؟ اینجا بود که آرامآرام به جهت آن نورانیتی که محبت حضرت زهرای مرضیه «سلاماللّهعلیها» در او ایجاد کرده بود متوجهی دامی بود که عبیداللّه برای او قرار داده بود. لذا ابتدا تلاش کرد تا کار به مقاتله با امام حسین «علیهالسلام» نکشد[1]، ولی وقتی از این قضیه مأیوس شد، آن اقدام بزرگ را که بینهایت کارِ بزرگی بود؛ انجام داد، در آن حدّ که از صحنه کنار نکشید، بلکه وارد جبههی حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» شد در حالیکه یقین داشت کارش به شهادت ختم میشود. و این در آن شرایط برای کسی که نه با فرهنگ اهلالبیت«علیهمالسلام» آشنایی لازم را دارد و نه از جریان یزید باخبر است، کارِ فوقالعادهای است که در عرض چند روز به زیباترین شکل، جبههی حق و باطل را در آن حدّ تشخیص دهد که حاضر باشد در وفاداری نسبت به جبههی حق تا مرز شهادت به میان آید. امام حسین(ع) پیکرش را به خیمه گاه منتقل کرده، مقابل ابا عبدالله گذاشتند، در حالی که حرّ آخرین نفسهای زندگی را می کشید، حضرت خم شد و چهره اش را از گَرد و غبار پاک کرد و فرمود: أَنْتَ الحُرُّ کَما سَمَّتْکَ أُمُّکَ حُرَّاً فی الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ.تو حر و آزادهای همان گونه که مادرت بر تو نام نهاد، تو در دنیا و آخرت حر و آزاده ای. سپس امام (ع) سر حر را که زخمی شده بود با دستمالی بست
موفق باشید
[1] - بین امام حسین (علیه السلام) و عمرسعد گفتگوهایی شد. حر شاهد بود که عمرسعد، هیچ یک از خواست های امام حسین (علیه السلام) را نپذیرفت. نزد عمرسعد آمد و گفت: بنا داری با این مرد بجنگی؟! ابن سعد گفت: آری، با او جنگی خواهم کرد که کمترین اثر آن، جدا شدن سرها از بدن ها و قلم شدن دستها باشد.
حر گفت: آیا حاضر نیستی هیچ یک از خواست های امام حسین (علیه السلام) را بپذیری تا اینکه کار به مسالمت و صلح خاتمه یابد. عمرسعد گفت: اگر کار به دست من بود چنین می کردم ولی امیر تو، عبیدالله بن زیاد، به این امر راضی نخواهد شد.
حر از نتیجه این گفتگو بسیار ناراحت و نگران شد و به محل استقرار خود برگشت. یکی از عشیره او به نام قرة بن قیس که در کنار او مستقر بود می گوید: حر به من گفت: قره، اسب خود را آب داده ای. گفتم: نه، گفت: نمی خواهی او را آب بدهی؟ گفتم: چرا.
قره می گوید: سخنان حر چنان بود که فهمیدم گویا، حر می خواهد از جنگ کناره گیرد و نمی خواهد من به حال او آگاه شوم. گویا، نگران بود که در حق او سعایت کنم. بخدا قسم، اگر مرا از قصد خودآگاه کرده بود. من هم به راه او می رفتم و به حسین (علیه السلام) می پیوستم.
بهرحال، کم کم حر از مکان اصلی خود دور شد و اندک اندک به لشکرگاه امام حسین (علیه السلام) نزدیک می شد. یکی از مهاجرین اوس به او گفت: ای حر می خواهی چه کنی، می خواهی به لشکر امام حسین (علیه السلام) حمله کنی؟! حر به او پاسخی نداد. اما کم کم بدن حر به لرزه افتاد، آن مهاجر أوسی نزد حر آمد و گفت: حر تو ما را به شک و تردید انداخته ای، بخدا قسم، در هیچ جنگی ترا با این حال ندیده بودم. اگر از من می پرسیدند که شجاع ترین مردم کوفه کیست، تنها از تو نام می بردم این لرزه چیست که بر اندام تو افتاده است؟! حر گفت: بخدا قسم که من خود را میان بهشت و جهنم می بینم. به خدا سوگند که جز بهشت را اختیار نخواهم کرد. هرچند پاره پاره شوم و به آتش بسوزم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه شدهاید مصداق اصلی آن روایت امام معصوم است. ولی در ابتدای حدیث حضرت متذکر میشوند «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ» و از این طریق زمینهی توسعهیافتنِ روایت را به مخاطب میدهند. بدین معنا که خداوند هرکس را به همان اندازه که برای ادارهی امور بندگانش انتخاب کند، به همان اندازه مددهای فوقالذکر را به او ارزانی میدارد و در این رابطه است که ما به نایب ائمه رجوع میکنیم، در آن حدّ که حضرت صاحب الأمر «عجلاللّهتعالیفرجه» در تأیید نوّاب خود میفرمایند: سخن آنها سخن من است. زیرا ذیل الطافی که به امام میشود، آنان نیز مورد لطف الهی قرار میگیرند. در راستای چنین آموزهای حضرت امام صادق (ع) مى فرمايند: رسول خدا (ص) فرمودند: «يَحْمِلُ هَذَا الدِّينَ فِي كُلِّ قَرْنٍ عُدُولٌ يَنْفُونَ عَنْهُ تَأْوِيلَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْجَاهِلِينَ كَمَا يَنْفِي الْكِيرُ خَبَثَ الْحَدِيد»[1] در هر قرن انسانهاى متعادل و عدولى هستند كه اين دين را حمل نموده و هرگونه تأويلِ اهل باطل و تحريف افراطيون، و ادعاهاى جاهلين را از آن دور مى گردانند، همانطور كه كوره ى آهنگران پليدى و چركى آهن را پاك مى كند. موفق باشید
[1] ( 2)- بحارالأنوار، ج 2، ص: 93.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شده بود:
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شمارهی 19771 به رفقایی امثال جنابعالی که به گفتهی خودتان آوراهی شهری هستید که هنوز ساخته نشده؛ داده شد. بعد از آنکه سؤال و جواب را با تأمل مطالعه فرمودید حال سؤال بنده آن است که آیا وقتی در تشییع جنازهی شهدای مدافع حرم شرکت میکنید میتوانید بگویید طاهرزاده در حالِ معنابخشی به انقلاب است و یا خواهید گفت چقدر سخن طاهرزاده برای نشاندادنِ این معنای بزرگ تاریخی که در حال وقوع است، الکن و کوتاه و ناتوان است؟!! بنده با تاریخی که از طریق امام خمینی شروع کرد، زندگی را چیز دیگری میبینم و چیزهایی را یافتم بس بزرگتر از آنچه توان گفتن آن را دارم. مگر نوری که در افق یک تاریخ سوسو میکند به راحتی برای همه قابل رؤیت است؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: لازم است قبل از کتاب مذکور، مقدماتی مثل مطالعهی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را همراه با شرح صوتی آنها دنبال بفرمایید. ثانیاً: کتاب مذکور را با شرح صوتی آن دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علم توحید در عرفان به معنای آماده شدن قلب است جهت تجلّی نور یگانهی عالم هستی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: من که موافقم و در همین رابطه در جلسات اول تا سوم کتاب «آشتی با خدا» عرایضی شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شمارهی 13396 عرض شد آن امنیت، یک امنیت تشریعی است و بشریت باید برای اثبات عبودیت خود آن را رعایت کند و در عدم رعایت آن، ظالمبودن و کافربودن آن روشن میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفتهی حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» هرچند مثال دور دستی است ولی نزدیکترین مثال به موضوع است. موفق باشید