باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به تجرد نفس ناطقهی انسانی، انسان میتواند ماورای زمان در گذشته و آینده حاضر شود، مشروط بر آنکه از سلطهی بدن خود و تعلق به آن، آزاد باشد. که این بیشتر کار انبیاء و اولیاء میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- انسان از قبل دارای ملکهی انتخاب بوده و همواره روحیهی انتخابگری را دارد و هر لحظه میتواند انتخاب خود را تغییر دهد و تذکر و تبلیغ برای بهترانتخابکردن است 2- خوب است در این موردبه تفسیر آیهی « وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطيرُ بِجَناحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ» (38)/مائده) رجوع فرمایید که علامه در تفسیر المیزان به نحوی برای سایر حیوانات اختیار قائلاند زیرا آیه میفرماید: «إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید رئیس قوهی قضائیه باید مجتهد باشد. از طرفی بنده از بعضی وکلا که درگیر قوهی قضائیه بودند وضع قوه را پرسیدم معتقدند آقای لاریجانی رویهمرفته خوب کار کردهاند. البته به نظر بنده این بدین معنا نیست که بعضی قضات درست عمل میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیاتی هست که علامه طباطبایی به عنوان غرر آیات مطرح میکنند مثل آیات 21 سورهی حجر و 50 سورهی طه. زیرا میتوان با مبانی چنین آیاتی مقصد و جهت و اشارهی بقیهی آیات را فهمید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که جایگاه آدم قبل از هبوط، جایگاهی است فوق مکان و زمان، و صورت برزخی دارد. به این معنا که حقیقتِ موضوع در آنجا جاری است و از این جهت آری! آدم، نمادِ اعتدال است ولی بدین معنا نیست که در آن موطن، صورتی از سجده در میان نباشد. چه اشکال دارد که آن صورتها آنجا باشد ولی ظرفیت همهی صورتهای دنیایی در آن نهفته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده ابواب ارزشمندی را در مقابل مخاطب خود گشودهاید تا از یک طرف نسبت به واقعیات اطراف خود غافل نباشد و متوجه شود در مقابل دید این نسل چه میگذرد و از طرف دیگر جایگاه حقیقتی که در منظر تاریخ انقلاب اسلامی گشوده شده است، فراموش نشود. و تفکر جز این نیست که نه ما قرائتی از اسلام را به میان آوریم که نسبت به اطراف خود بیگانه باشیم، و نه آنچنان به آرمانهای قدسی نظر کنیم که از واقعیتهای اطراف خود غافل گردیم. هرچه هست همانطور که متوجهاید امثال آقای دکتر داوری میخواهد ما نسبت به وضع توسعهنیافتگی خود فکر کنیم تا اگر میخواهیم اهداف خود را توسعهیافتگی بگذاریم، لااقل باید از شرّ خرد توسعهنیافتگی آزاد شویم. و یا اگر متوجه باشیم که تاریخ ما، تاریخِ غرب و توسعهیافتگی غرب نیست، بلکه زمان ما و مکان ما، زمان و مکان دیگری است و باید در عین شناخت غرب، خود را در جای دیگر جستجو کنیم، لااقل از شرّ خرد توسعهنیافتگی که از یک طرف ما را در حسرت توسعهیافتگی غرب از بین میبرد و از طرف دیگر هیچوقت موجب نمیشود که ما به خود آئیم و از خود بپرسیم چرا طی 200 سال در آرزوی غربیبودن به هیچچیز نرسیدهایم. و این تفکری است که از استاد تفکر این دوران یعنی دکتر رضا داوری اردکانی میتوان آموخت. بنده هم نیز با نظر شما موافقم دوستان حوزوی ما خوب است از این خردمندی نیز بهرهمند گردند، بدون آنکه از بستر آموزههای قدسیِ کارسازِ شریعت الهی کوچکترین غفلتی داشته باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن میفرماید: «فتلقی آدم من ربه کلماته» و علامه طباطبایی آن را به جهت آنکه قرآن میفرماید القای کلمه کرده است، به «توبه» تفسیر میکنند یعنی آدم متوجهی توبهپذیری خداوند شد و درنتیجه توبه کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مقام لیلةالقدری حضرت فاطمه«سلام اللّهعلیها» مطالبی هست که به طور کلی متوجهی چنین معارفی خواهید شد. اینها چیزی نیست که با یک سؤال و جواب قابل ذکر باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که نسبتی بین جسم انسان و روح او بر قرار است، نسبتی بین تربت حضرت امام حسین«علیهالسلام» با وجود قدسی آن حضرت و محل دفن ایشان برقرار است. و در این رابطه خداوند در تربت آن حضرت شفا قرار داده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجه شدهاید حکمت متعالیه از طریق نور عقل، یک حرکت وجودی و استکمالی در معرض انسان قرار میدهد و عملاً این حکمت در مقام جمع عقل و قلب است. به همین جهت بزرگان عرفان، کار صدرالمتألهین را شرح و تبیین عرفان محیالدین میدانند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سلحشوری واقعی با نظر به توحید افعالی و اینکه تنها خدا، همهکارهی عالم است؛ بهوجود میآید، در آن حدّ که در مقابله با جبههی کفر، هیچ ترسی به خود راه نمیدهد، بلکه حتی وقتی تانکهای دشمن آنها را محاصره کرده است، میداند خدا است که از این شهادتها، بهترین نتیجه را به میان میآورد. و در همین راستا است که امام شهداء حضرت روح اللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» در سخنرانی مشهورشان در رابطه با کاپیتولاسیون فرمودند: «اگر من خدای نخواسته، یک وقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا میکند که یک حرفی بزنم، میزنم و دنبالش راه میافتم و از هیچ چیز نمیترسم بحمدالله تعالی. والله، تا حالا نترسیدهام [ابراز احساسات حضار]. آن روز هم که میبردندم، آنها میترسیدند؛ من آنها را تسلیت میدادم که نترسید. [خنده حضار].». 2- زمانشناسی به این معنا است که بفهمیم فعلاً با توجه به شرایطی که در آن هستیم، خدا چه ارادهای کرده است که امثال امام و رهبری عزیز«حفظهاللّه» عموماً متذکر این مسئله بوده و هستند و امثال شهید علمالهدی توانستند آن تذکر را بگیرند. آیا این هوشیاری کمی است؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سلحشوری در راه توحید، مسیر شهدای کربلا است نه مسیر مسلمانان نادانان کوفه که حضرت سجاد«علیهالسلام» فرمودند برای قرب به خدا، فرزند پیامبرشان را به شهادت رساندند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شوق به حقّ از طریق معرفت نفس، عشق مجازی را در مسیر عشق حقیقی قرار میدهد و روح را با محبوب حقیقی مرتبط میکند. به گفتهی مولوی اگر جهت درست باشد: «عاشقی گر زین سر و گر زان سرست / عاقبت ما را بدان سر رهبر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بعضاً بعضی از حیوانات از احوال برزخیان آگاه میشوند ولی گاوپرستان که در حجاب کاملاند، از اطراف خود هم آگاهی ندارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب استاد قزوینی می فرمایند نه تنها تمام اشعاری که منسوب به یزید بود همه را گشتم، حتی تمام اشعاری که احتمال داده می شد از یزید باشد را، نیز جستجو کردم ابداً چنین بیتی پیدا نکردم. در دوران پهلوی روشنفکران غربی برای این که جناب حافظ را که تماماً فضای روح سکولاریته را زیر سوال می برد از چشمها بیندازند، این شایعه را ساختند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم انتقاد به آنها هست و باید باشد همانطور که ما نسبت به شخصیتهای خودمان نباید باب انتقاد را ببندیم. ولی چون فتوای مقام معظم رهبری توهین به منسوبین پیامبر«صلواتاللّهعلیهوآله» را حرام کردهاند، باید در هر صورت احتیاط کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جزوهی «روش سلوکی حضرت آیت اللّه بهجت» شده است. و تأکید ایشان بر اینکه میفرمایند در حال حاضر علمِ تو استاد توست، در آنجا مورد بررسی قرار گرفته است. جزوه بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نتوانستهام در تفاوت این دو واژه فکر کنم. زیرا در هرصورت غربگرایی یک نحوه اصالتدادن به نگاه فرهنگ مدرنیته به عالم و آدم است، از این جهت همان غربزدگی است. ولی اینکه متوجه هستید روشنفکری غربزدهی ما با سلفیگریِ وهابّیصفت، همان حسگراییِ غربی خواهد شد، نکتهی بسیار دقیقی است. نمونهی روشن دوری از فرهنگ اهلالبیت«علیهمالسلام» را چه در روشنفکری و چه در سلفیگری بهخوبی میتوانید به تماشا بنشینید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر به آیهی ۷۱ سورهی توبه که میفرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ أُولَٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» در المیزان رجوع بفرمایید در آنجا خود علامه آیات مشابه را نیز در مقابلتان قرار میدهند که به آنها نیز رجوع میفرمایید و مطالب، إنشاءاللّه کامل میشود. خودم به شکل مشخص کار نکردهام. آن کانال را هم که میفرمایید نمیشناسم و فرصت رجوع به آن را هم متأسفانه ندارم. در ضمن فکر نمیکنم اگر خانم متدینی باشند امروزه مانتوییبودن مانعِ یک زندگی دینی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خارج از آنکه سالک إلی اللّه متوجه میشود سگ از جهتی مظهر نفس امّارهی انسان است و به همین جهت اگر کسی در خواب با سگ روبهرو شود، معبر متوجه میشود که به نفس امّارهاش نزدیک شده است و این نیز در تجربهی اجتماعی قابل درک است که چگونه انسانهایی که بیشتر مشغول آرزوهای نفس امّارهی خود میباشند به همان اندازه تعلق خاطری به سگ دارند و آن را وارد خلوتهای زندگی خود میکنند. زیرا عملاً خود را در آن مییابند. و نجسبودن آن تنها به اعتبار وجهِ بیرونی آن نیست، بلکه به اعتبار آن است که نفس امّارهی انسان را بیش از پیش به انسان بازمیگرداند. با توجه به امر فوق در مورد سؤال جنابعالی میتوان به نکات زیر نیز توجه داشت:
اولاً: قرآن کريم در احکام فقهي معمولا به کليات بسنده کرده است. به عبارتي ديگر قرآن همچون قانون اساسي است که فروع قوانين مدني، حقوقي، جزائي و ... را در آن نمي توان يافت.
ثانياً: تبيين و تفسير آن را به پيامبر اکرم (ص) و به دنبال آن، امامان معصوم (ع) سپرده است، «وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْکَ الذِّکْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ» (24) يعني اي پيامبر ما ذکر بر تو نازل کرديم تا براي مردم آنچه را بر ايشان نازل شد (قرآن) تبيين و تفسير نمايي و خود قرآن دستور داده که علاوه بر آنچه خداوند در قرآن بيان فرموده، از سخنان پيامبر (ص) و امامان (ع) اطاعت کنيم: «وَ مَا آَتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»(25) يعني اي مردم هر چه را رسول الله (ص) به شما دستور داد، اجرا کنيد و هر چه را نهي کرد باز ايستيد.
اگر پيامبر اکرم (ص) مى فرمايند: «إِنِّي تَارِکٌ فِيکُمُ الثَّقَلَيْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي» (26)، من دو چيز گرانبها را در ميان شما به امانت مى گذارم که اين دو از هم جدا نمى شوند «إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً»، اگر به هر دوى آنها تمسک کرديد هلاک نمى شويد. سرّ اين فرمايش پيامبر اکرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) اين است که تمام آنچه ما به آن احتياج داريم در نصّ و ظاهر قرآن نيامده است و ما بايد در کنار قرآن روايات پيامبر (ص) و ائمه (ع) را در نظر بگيريم. اما اگر گفتيم يکى را قبول داريم، اگر گفتيم «حَسبُنا کِتابُ الله»، و عترت را رها کرديم، ضمانتى براى هدايت ما نخواهد بود. اين دو چيز را بايد با هم داشته باشيم تا بتوانيم به هدايت برسيم. (27)
خلاصه اينکه براي به دست آوردن حکم شرعي، قرآن يکي از منابع استنباط احکام الهي مي باشد، علاوه بر کتاب آسماني ما، روايات معصومين (ع) يکي ديگر از منابع است که اگر حکمي در قرآن ذکر نشده بود بايد به اين روايات رجوع شود.
نجاست سگ در روايات
عمده دليل براي حکم به نجاست سگ، روايات مي باشند. احاديث زيادي در اين باره وارد شده است بطوري که در کتاب ارزشمند وسائل الشيعه و بحارالانوار ، ابواب مختلفي در اين رابطه وجود دارد با عناوين : «بَابُ نَجَاسَة سُؤْرِ الْکَلْبِ وَ الْخِنْزِيرِ»، «بَابُ طَهَارَة عَرَقِ جَمِيعِ الدَّوَابِّ وَ أَبْدَانِهَا وَ مَا يَخْرُجُ مِنْ مَنَاخِرِهَا وَ أَفْوَاهِهَا إِلَّا الْکَلْبَ وَ الْخِنْزِيرَ»، «بَابُ نَجَاسَة الْکَلْبِ وَ لَوْ سَلُوقِيّاً»، «بَابُ جَوَازِ لُبْسِ جِلْدِ مَا لَا يُؤْکَلُ لَحْمُهُ مَعَ الذَّکَاة وَ شَعْرِهِ وَ وَبَرِهِ وَ صُوفِهِ وَ الِانْتِفَاعِ بِهَا فِي غَيْرِ الصَّلَاة إِلَّا الْکَلْبَ وَ الْخِنْزِيرَ وَ جَوَازِ الصَّلَاة فِي جَمِيعِ الْجُلُودِ إِلَّا مَا نُهِيَ عَنْهُ»، «بَابُ کَرَاهَة اتِّخَاذِ کَلْبٍ فِي الدَّارِ إِلَّا أَنْ يَکُونَ کَلْبَ صَيْدٍ أَوْ مَاشِيَة أَوْ يُضْطَرَّ إِلَيْهِ أَوْ يُغْلَقَ دُونَهُ الْبَابُ»، «بَابُ تَحْرِيمِ بَيْعِ الْکِلَابِ إِلَّا کَلْبَ الصَّيْدِ وَ کَلْبَ الْمَاشِيَة وَ الْحَائِطِ وَ جَوَازِ بَيْعِ الْهِرِّ وَ الدَّوَابِّ» و ...
هر يک از ابواب فوق، رواياتي را در بر دارد که بيان کننده نجاست سگ اند. کسي که از علوم ديني کمترين اطلاعي داشته باشد با ديدن عنوان اين ابواب يقين به حکم نجاست سگ در اسلام مي کند چه رسد به اينکه روايات هر باب را مطالعه و بررسي کند.
رواياتي که از پيامبر (ص) و امامان معصوم (ع) دربار نجاست سگ به ما رسيده اند، دو گونه مي باشند:
دسته نخست: رواياتي که به صراحت در آن واژه نجس آمده است. مانند:
۱. «سَأَلَ عُذَافِرٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ سُؤْرِ السِّنَّوْرِ وَ الشَّاة وَ الْبَقَرَة وَ الْبَعِيرِ وَ الْحِمَارِ وَ الْفَرَسِ وَ الْبَغْلِ وَ السِّبَاعِ، يُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ يُتَوَضَّأُ مِنْهُ؟ فَقَالَ: نَعَمِ، اشْرَبْ مِنْهُ وَ تَوَضَّأْ. قَالَ قُلْتُ لَهُ: الْکَلْبُ؟ قَالَ: لَا. قُلْتُ: أَ لَيْسَ هُوَ سَبُعٌ؟ قَالَ: لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ؟ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ.» (28)
عذافر از امام صادق (ع) از نوشيدن و وضو گرفتن با پس مانده آبي که بعضي از حيوانات (سنور، گوسفند، گاو، شتر ، الاغ ، اسب، استر و درندگان) نوشيده اند، سوال کرد. امام فرمود: بنوش و وضو بگير. سپس از سگ سوال کردم. امام فرمود: نه. پرسيدم: آيا او يک درنده (مثل ديگر درندگان) نيست؟ فرمود: نه به خدا، او نجس است. نه به خدا، او نجس است.
۲. «عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْکَلْبِ (29).»
عبدالله بن ابي يعفور از امام صادق (ع) نقل مي کند: همانا خداوند نيافريد خلقي را که نجس تر از سگ باشد.
۳. «عَنِ الْفَضْلِ أَبِي الْعَبَّاسِ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ فَضْلِ الْهِرَّة وَ الشَّاة وَ الْبَقَرَة وَ الْإِبِلِ وَ الْحِمَارِ وَ الْخَيْلِ وَ الْبِغَالِ وَ الْوَحْشِ وَ السِّبَاعِ، فَلَمْ أَتْرُکْ شَيْئاً إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ؛ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ؛ حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَى الْکَلْبِ، فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ.» (30)
فضلمي گويد از امام صادق (ع) از پس مانده حيوانات (گربه، گوسفند، گاو، شتر،...) سوال کردم؛ و امام فرمود: اشکالي ندارد. تا اينکه از سگ سوال کردم؛ و امام فرمود: پليد و نجس است.
۴. «سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ؛ فَقَالَ: رِجْسٌ نِجْسٌ، لَا يُتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ، وَ اصْبُبْ ذَلِکَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أَوَّلَ مَرَّة ثُمَّ بِالْمَاءِ. (31)
راوي حکم سگ را از امام صادق (ع) سؤال کرد، حضرت فرمود: پليد و نجس است، از اضافه آبي که آشاميده نبايد وضو گرفته شود، آن آب را بريز و (ظرف) را بار اول با خاک و سپس با آب بشوى.»
۵. «عَنْ مُعَاوِيَة بْنِ شُرَيْحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ سُؤْرِ الْکَلْبِ يُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ يُتَوَضَّأُ؟ قَالَ: لَا؛ قُلْتُ أَ لَيْسَ سَبُعٌ؟ قَالَ: لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ، لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ. (32)
ابن شريح، حکم نيم خورده سگ را از امام صادق (ع) پرسيد که آيا مى توان از آن نوشيد يا با آن وضو گرفت؟ حضرت فرمود: نه، راوى پرسيد: آيا او يک درنده (مثل ديگر درندگان) نيست؟ فرمود: نه، به خدا سوگند، او نجس است. نه، به خدا سوگند، او نجس است.»
۶. «عَنْ أَبِي سَهْلٍ الْقُرَشِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ لَحْمِ الْکَلْبِ؛ فَقَالَ هُوَ مَسْخٌ. قُلْتُ: هُوَ حَرَامٌ؟ قَالَ: هُوَ نَجَسٌ؛ أُعِيدُهَا عَلَيْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، کُلَّ ذَلِکَ يَقُولُ هُوَ نَجَسٌ. (33)
ابي سهل مي گويد از امام صادق (ع) درباره گوشت سگ سؤال کردم، حضرت فرمود: از حيوانات مسخ شده است. گفتم آيا حرام است؟ امام فرمود: نجس است. سه مرتبه اين سوال را تکرار کردم و هر سه بار امام فرمود: نجس است.» و مواردي ديگر.
همانطور که در بحث لغوي گذشت، با وجود حقيقت شرعيه براي واژه نجس، اين دسته از روايات براي اثبات حکم نجاست سگ کفايت مي کنند، و به صراحت بيانگر آن هستند. موفق باشید