باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده معتقدم اسلام پیامبر این سعه و وسعت را دارد که امثال آقای هاشمی را ما بیرون از اسلام ندانیم و گمان کنیم نگاه ایشان به اسلام، منجر به کشتهشدن پیامبر و امامان شده است. این مثل آن است که اسلامِ امویان را با اسلامِ خلفا یکی بدانیم، در حالیکه مولایمان علی«علیهالسلام» با اسلام خلفا کنار آمدند ولی با اسلامِ معاویه هرگز کنار نیامدند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی روحیهی انسان، تجاوزگری باشد عملاً سیرت او گرگ خواهد بود و در «یوم تبلیالسرائر» که باطنها ظاهر میشود، او به شکل گرگ خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده دقیقاً همینطور است. کسی در مقابل خدای رزّاق نمیتواند قد عَلَم کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر دو وَجه مدّ نظر است. نظر حق به کمال خود، تفصیلاً و طلب انسان به وجود خود، امکاناً 2- ظاهراً فلسفهی خلقت مربوط به انسان کامل بوده است و در همین رابطه آن حدیث معنا میدهد که خداوند به رسول خود فرمود: «لو لاک لما خلقت الافلاک». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون در قرآن میفرماید«لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً» مناسک و عبادت هر قومی مربوط به خود آن قوم است؛ معلوم میشود که اقوام گذشته این نوع نمازهای پنجگانه را نداشتهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نبیّ اللّه شریعت میآورد و امام، تبیینکنندهی آن شریعت است، هرچند از نظر مقام، هر دو نسبت به اُنس با حقیقت یکسان باشند ولی دارای دو مأموریتاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً برای انسان وقتی مسیر شریعت الهی را با یقینِ قلبی دنبال کند، این حالت پیش میآید که یک لحظه لذّات معنوی برایش قابل مقایسه با تمام لذّات دنیایی نخواهد بود رزقنی اللّه و ایّاکم. آری! «اگر لذّتِ ترک لذّت بدانی / دگر لذّت نفس، لذّت ندانی». عمده صبر و پایداری بر ترک معصیت و انجام عبادات است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. چون فرشتگان دارای اختیار نیستند که بحث تکامل برای آنها مطرح باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید قرآن پس از طرح اینکه میفرماید زن و مرد از نفس واحدى خلق شده اند و هر دو داراى گوهر واحدى هستند، نکتهی دومى را مى توان مطرح كرد كه خداوند مى فرمايد: اگر هر كدام از آنها عمل صالحى را انجام دهند بدون هيچ تبعيضى نتيجه كار خود را مى برند، كه اين نشانه آن است كه در اصلِ شخصيت و فهم حقيقت مساوى اند. به عنوان مثال اگر يك آدم مست و يك آدم هوشيار پول به گدا بدهند هر دو يك ارزش ندارد، زيرا آدم مست اصلًا در حالت انتخاب طبيعى نيست و لذا بخشش او يك بخشش اختيارى به حساب نمى آيد. پس اگر آن دو يك عمل را انجام دهند چون در حين انجام بخشش يك شخصيت و يك انگيزه ندارند عمل آنها ارزش يكسان ندارد. حال اگر دو شخصيت يك عمل را انجام دهند و خداوند بفرمايد ارزشِ عملِ هر دوى آنها مساوى است نتيجه مى گيريم كه اين دو شخصيت در حقيقت و ذات خود، از نظر ارزش مساوى اند. خداوند در قرآن مى فرمايد: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ»؛[1] هركس از زن و مرد عمل صالحى را انجام دهند، در حالى كه مؤمن باشند، به هر كدام حيات طيب و پاك مى دهيم. حياتى كه آلوده به خيالات دنيايى و اميال حيوانى نباشد. طبق اين آيه خداوند مى فرمايد: زن و مرد هر كدام كه باشند، در صورتى كه مؤمن بوده و عمل صالحى انجام دهند، عملشان براى ما يك اندازه ارزش دارد. نتيجه مى گيريم كه ارزش شخصيتشان نزد خداوند يكسان است و در ادامه مى فرمايد: «وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ»؛[2] و حتماً با مقياس قرار دادن بهترين عمل، بقيه اعمالشان را نيز پاداش مى دهيم. پس با توجه به اين اصل از اين دو آيه اين را فهميديم كه زن و مرد در شخصيت و مقام، از نظر اسلام يك ميليارديم فرق ندارند. البته اگر كسى عكسِ آن را هم بگويد و بخواهد زن را برتر از مرد بداند به همان انحراف دچار است كه كسى بگويد مردان برتر از زناناند. با توجه به آیهی فوق؛ باید روایت مورد بحث را به عنوان زن در مقابل مرد قلمداد نکرد، بلکه به عنوان کسی که نقش فریبکاری دارد، مدّ نظر قرار داد. به همان معنایی که قرآن میفرماید: «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ» که «زن» را در عرضِ حبّ الشهوات آورده.
از طرفی وقتی خداوند وظایفی به عهدهی زنان گذارده مثل فرزندداری و همسرداری، به همان اندازه که او وظایف خود را انجام دهد مورد رضوان الهی قرار میگیرد. چه چیزی از این بهتر! نکتهی آخر اینکه فکر نمیکنم روحانیتِ زنان کمتر از مردان باشد. محیالدینبنعربی در عین آنکه از یکی از استادانش که زن بوده است، یاد میکند، معتقد است زمینهی سلوک عرفانی در زنان بیشتر است. البته اصل این مباحث را میتوانید در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» میتوانید دنبال کنید. موفق باشید
[1] ( 1)- سوره نحل، آيه 97.
[2] ( 2)- سوره نحل، آيه 97.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده علم تعبیر خواب ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر به خوبیهای دیگران و انگیزههای قدسی افراد غفلت نکنید و به افرادی که خوبی را تنها منتسب به خود میکنند و موجب انشقاق بین مؤمنین میگردند، حذر نمایید. اینطور نیست که بعضیها در جامعهی اسلامی، خوبِ خوب و بعضیها بدِ بد باشند. نظر به سنتهای تکوینی جاری در عالم داشته باشید و بدانید گناهان به هرشکلی که باشد میهمانهای ناخواندهاند و در فطرت جای ندارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات داریم بعضاً خداوند صلاح نمیبیند که دعای بندهاش را اجابت کند، حال یا دوست دارد او خداخدا نماید و اُنس خود را با پروردگارش ادامه دهد یا جواب دعای او را برای قیامت آن بنده حفظ میکند. گفت: «تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن / که خواجه خود صفت بندهپروری داند». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ترک حج تمتع تنها عدم استطاعت شرط است و اینکه به نحوی نتوانیم برویم و یا ولیّ فقیه حکم به تحریم آن بکنند. منتظر باشید ببینیم مقام معظم رهبری یا مراجع بزرگ چه نظری دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه بسیار خوبی در این نوشتار مطرح فرمودهاید. با اینهمه عنایت داشته باشید که بعضاً از خود جمله یا آیه و روایت میتوان فهمید با بهکاربردنِ هر کدام از این واژهها، گوینده به کجا اشاره دارد. بعضاً حتی «تفکر» بالاتر از «تعقل» بهکار میآید آنجایی که به پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» میفرماید: «لتبیّن للنّاس ما نُزل الیهم لعلهم یتفکرون» تفکر در اینجا یعنی توجه به ابعاد روحانی که خداوند در جان افراد نازل کرده. در هر حال نکات خوبی را مطرح کردهاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این نکتهی آخری که فرمودید سخن بسیار دقیقی است. آری! ادب رعایت والدین ریشهی بسیاری از سرگردانیهای این نسل است و همینطور که میگویید بعضی از مردها غفلت میکنند که پدر و مادر همسرشان در حکم پدر و مادر خودشان هستند. ۲. جلسهی هماندیشی که تنها با خواهران باشد، ندارم. جلسات بنده تنها همان جلسات عمومی است که همه در جریاناند. در مورد رفقا هم در جریان نیستم که چنین جلساتی دارند یا نه. خوب است خود خواهران که همافق هستند و امکان گفتگو در بین آنها هست، اینکار را ترتیب دهند. ۳. در مورد حضور در شهرهای بزرگ و مثلاً در تهران برای رشد بیشتر، به این جملهی مقام معظم رهبری فکر کنید که فرمودند جبهههای فکری و فرهنگی، چراغ خاموش و در سایه حرکت کنند. به نظرم اگر همین افراد بینام و نشان در گوشهگوشهی این کشور نبودند، کارهای بزرگِ چشمپُرکن چندان نتیجه نمیداد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت نمیکند. زیرا سجده بر آدم، بر مبنایِ تجلی اسماء الهی انجام گرفته است و از جهتی در روایت داریم که حضرت صادق «علیهالسلام» میفرمایند: «نحنُ واللّهِ الاسماءُ الحسنی» به خدا قسم مائیم اسماء حسنای پروردگار. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر روخوانی قرآن، آنجایی که به داستانی رسیدید خوب است که آن را شرح دهید و یا اگر به آیهای اخلاقی و یا معرفتی رسیدید در حدّ حوصلهی مخاطبین تذکری به آنها بدهید تا گمان نکنند آنچه میخوانند صرفاً برای عبادت باشد و از تدبّر لازم فاصله بگیرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر تاریخِ بیخبری قصهی کوچکی است که بهجز امثال حضرت روح اللّه از جهتی و امثال شهید اهل قلم از جهت دیگر آن را توانِ درککردن باشد؟! دوران، سیاهیاش را به همه نشان نمیدهد و اگر هم نشان دهد، راهِ عبور در چنین ظلماتی سختْ ناپیداست مثل ناپیدایی تشعشع نور در بین انبوه درختان جنگلی سیاه. میگویی به راهیان نور حوالتت دادهاند؛ و عجب جایی است جایی که دروغِ دوران را در مقابل راستقامتترین راستانِ این تاریخ در خود مزمزه کردهای، چه قبض و بسطی است حالت رویارویی با عزیزترین عزیزانِ جان ما که بر خاک فرو رفتهاند، این تنِ علمالهدی نیست که در هویزه ابتدا از پای نشست و سپس به زیر خاک رفت، ولی این خاک، خاک نیست، راهِ گشودهای است در جنگل سیاه این دوران. این همان تشعشع نوری است که تمام عمر میتوان با آن زندگی کرد.
این گناه تو نیست که گذشتهات را بیشتر میفهمی، این گناه هرکسی است که بخواهد از عهدِ نفس امّاره به سوی عهدِ نفس لوّامه گذر کند. مگر آب گلآلودِ دوران گذشته، این پایِ ما را رها میکند؟ که گفت:
آب گِل خواهد که بر دریا رود
گِل گرفته پای او را میکشد
آیا راهی برای رسیدن به نفس مطمئنه جز جنگ بین نفس امّاره و مطمئنه میشناسی؟! نجات از این غربتِ تلخ را جز انقلاب روحاللّهی که روحم فدای او باد، نیافتم. ولی این انقلابِ سیاستبازان نیست. در این راه است که اگر هزار بار زمین بخوری و هزاران بار پایت بشکند، باز باید لنگان لنگان هم که شده است همین راه را ادامه دهی. فقط باید به خودت بگویی:
بیا باز امشب ای دل در بکوبیم
بیا این بار محکمتر بکوبیم
از کدام بیراهه رفتهای که میگویی امروزت میخواهد تو را به پنجسالِ قبل برگرداند؟! راه، بیراهه بوده است یا در جنگ بین عهدِ قبلی و عهدِ جدید در قبض و بسط در حالِ دست و پا زدنی؟! و این سخن دیگری است که باید در موردش گفت:
اگر دیر آمدم مجروح بودم
اسیر قبض و بسط روح بودم
نه انقلاب محمد «صلواتاللّهعلیهوآله» انقلابِ مردان بود و نه انقلاب حضرت روح اللّه«روحی فداه» انقلابِ مردان است. اگر فاطمه و زینب «سلاماللّهعلیهما» نداشتیم، آری. و اگر رهبر ما چِگوارا بود، آری. ولی حضور فاطمه «سلاماللّهعلیها» در جبههها مگر فراموششدنی است؟ مگر پهلوی شکستهی بسیجیان ما در عملیاتهای «یا فاطمهی زهرا» سند حضور آن حضرت نیست؟!! مگر قصهی فرماندهی آن حضرت را از زبان آن سردار بزرگ یعنی شهید برونسی نشنیدی؟!!
من، راه را در این دورانِ فترت و سرگردانی، پیداکردنِ خدایی میدانم که در این تاریخ ظهور کرده است که این، خدایِ کتابها و سخنرانیها نیست. از «هستی و زمانِ» هایدگر متوجه شدهام که هستی را در زمان که امروز، همان تاریخِ ما است باید جستجو کرد، هرچند میدانم این واژه را یعنی این تاریخ را یعنی این آینهی حضورِ «کلّ یومٍ هو فی شأن» را روحِ مدرنیته میبلعد مثل بلعیدنِ جرقهها توسط ظلمات. اما اگر بر این راه ویران، صبر پیشه کنی، صدای «بَشِّرالصابرین» گوشهایمان را حتماً مینوازد. و اگر آن مرد الهی در «اسفار اربعه»ی خود گزارش نداد «المعرفة بذر المشاهده»، یعنی اگر با معارف الهیه بهسر بردی مسلّم با مصداقهای آن مفهوم روبهرو خواهی شد و این معجزهی صبر است. صبری که باید بین عهدِ قدیمی که میشناسیم و میخواهیم از آن عبور کنیم، و عهدِ جدیدی که هنوز رُخ ننمایانده است، تجربه نماییم. که گفت:
پردههای دیده را داروی صبر هم بسوزد هم بسازد شرح صدر
آینة دل چون شود صافی و پاک نقشها بینی برون از آب و خاک
هم ببینی نقش و هم نقاش را فرش دولت را و هم فراش را
موفق باشید