باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجا که بنده میدانم این روایت را ابوحیّان توحیدی آورده است. فکر نمیکنم دارای سلسله سند معتبر باشد و اساساً حساسیتی نسبت به سند این نوع روایات در بین علماء نبوده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم برای آثار دکتر داوری بتوان سیر مطالعاتی تعیین کرد. ایشان در موضوعاتی که نیاز جامعهی ما بوده است، سخن گفتهاند و مطالب نوشتهاند. ما نیز بر اساس دغدغههای خاصی که داریم باید به نوشتههای ایشان رجوع کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از پدرتان گلهمند نباشید، بالاخره همین عادت به نماز از خدمات ایشان به شما است. سعی کنید با نگاه عرفانی به ابعاد نماز شوق لازم را در خود ایجاد نمایید. کتاب «آداب الصلواة» از امام خمینی کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که قرآن مىفرمايد: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ» عقيده پاك به سوى صاحب عزت مىرود، پس آن كسى هم كه قلبش حامل آن عقيده است به صاحب عزت نزديك مىگردد و در نور پايدار او، پايدار مىماند. پس اولين كار براى كسى كه برنامه ريخته تا از پوچى نجات پيدا كند، داشتن عقيده پاك است و همچنانكه عرض شد، عقيده پاك «خدادارى» است به همان معناى توحيدى اش، و سپس در ادامه راهكارِ نزديكى به صاحب عزت مىفرمايد: «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» عمل صالح - كه همان اعمال شرعى باشد - آن عقيده را رفعت و ارتقاء مىبخشد و در سير صعودى به سوى صاحب عزت به انسان كمك مىكند تا هر چه بيشتر آن عقيده، شايسته نزديكى به خدا گردد و صاحب خود را نيز به خدا نزديك كند، پس بايد در انجام اعمال شرعى نهايت تلاش را كرد تا در نزديكى به صاحب عزت ضعفى به وجود نيايد. یعنی عمل به عقيدهی پاك، عامل سير به سوى عقيده حضورى. چنانچه ملاحظه فرموديد؛ آيه ذكر شده مىگويد: اى انسانها! اگر مىخواهيد نتايج تلاشهايتان را براى خودتان حفظ كنيد، بايد عقيدهاى صحيح و پاك و مبرا از باطل پيدا كنيد. عقيده صحيح همان عقيده توحيدى است، يعنى قلب به چنين بصيرتى برسد كه اوست كه اوست، بقيه هيچ اند هيچ. چه كسى ساقى است؟ چه كسى محيى است؟ چه كسى سميع است؟ چه كسى بصير است؟ همه و همه اوست، «يك فروغ رخ ساقى است كه در جام افتاد» به قول آيت الله جوادى «حفظه الله تعالي» لااقل سالى يك بار دعاى جوشن كبير را بخوانيد تا بفهميد هيچكس جز خدا كاره اى نيست. دعاى جوشن كبير هزار اسم از اسماء الهيه را مطرح مىكند، هيچ نقشى براى غير خدا باقى نمىگذارد. چون عقيده توحيدى نقشى براى ديگرى نمىگذارد، انسان به اميد سايه ها زندگى را از بين نمىبرد و مى فهمد جداشدن از او كه همه كاره عالم است برابر است با ذلت مطلق، همان طور كه مقابل ترى مطلق، چيزى جز خشكى و غير ترى نيست. اينجاست كه مىگويد:
خس خسانه مى رود بر روى آب |
آب صافى مى رود بى اضطراب |
|
يعنى بايد به صاحب عزت وصل شد و در اين اتصال هيچ چيز در ميان نباشد تا بدون اضطراب مسير رسيدن به حقيقت به خوبى طى شود.
عيسى روح تو با تو حاضر است |
نصرت از وى خواه، كو خوش ناصر است |
|
آنچنان بايد از نفس امّاره خود فاصله گرفت و خود را در شرايطى قرار داد كه هستِ انسان در تحت پوشش هستِ خداى صاحب عزت قرار گيرد و از خودْ ناكس و به حقْ كس شود. گفت:
من كسى در ناكسى دريافتم |
پس كسى در ناكسى دريافتم |
|
وقتى جان خود را در معرض نورِ وجود حضرت حق قرار دهى، ديگر هستى برايت نخواهد ماند. اگر عزت مى خواهى، بايد صاحب عزتِ مطلق را در صحنه جان خود به صحنه بياورى، جاى ديگر عزت نيست. مى خواهى به عزت نزديك شوى و از پوچ شدن نجات يابى، بايد عقيده صحيح پيدا كنى، بصيرتِ توحيدى داشته باشى. توحيد كه به صحنه جان آمد، ديگر چيزى براى كسى نمى گذارد. در معنى تجلى نور توحيد گفت:
روى بنماى و وجود خودم از ياد ببر |
خرمن سوختگان را تو بگو باد ببر |
|
مى خواهى نجات پيدا كنى، نجات مگر اين نيست كه آدم پوچ و نفله نشود؟ نجات از پوچى يعنى ده سال نفس كشيدنم بىثمر نباشد. مى گويد مى خواهى به نجات برسى، يك ربِّ با عزتى هست كه عين بقاء و پايدارى و عدم فرسايش است، و عقيده توحيدى و مبرا از باطل به او نزديك مىشود و صاحب عقيده را به ميهمانى ساحت الهى مىكشاند. بايد عقيده هايتان را توحيدى كنيد، خانه منيت خود را ويران نماييد تا او به صحنه بيايد و به عزت و بقاءِ او، عزت و بقاء يابيد. گفت:
سايه اى بر دل ريشم فكن اى گنج مراد |
كه من اين خانه به سوداى تو ويران كردم |
|
حافظ خانه نظر خود را ويران كرد تا گنج مراد سايه اش را بر او انداخت و لذا حالا مىتواند بگويد:
هر دمش با من دلسوخته لطفى دگر است |
اين گدا بين كه چه شايسته انعام افتاد |
|
مىگويد هر چه تلاش مىكنم نتيجه محقق نمى شود. عقيده ام توحيدى است اما رشد نمىكنم. مى گويد: قبول دارم همه چيز دست خداست ولى اگر پول نداشته باشم غصه مى خورم. قبول دارم همه كاره خداست ولى اگر پشت سرم حرف بزنند كه آبرويم را ببرند، دلم مى لرزد، با اين كه مى دانم عزت دست خداست ولى نگرانم اهل دنيا به عزت من لطمه بزنند. پس چرا نتوانسته ام آن عقيده را در احوالات قلبى ام محقق كنم؟ خداوند در جواب او مى گويد تو عقيده صحيح دارى، ولى رشدش ندادى و رشد آن به عمل صالح است، به همين جهت در دنباله آيه مى فرمايد «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ»؛ آن عقيده پاك، با عمل صالح - كه همان عمل مطابق آن عقيده است - رشد مىكند و آن عقيده را به حقيقت آسمانى اش نزديك مى نمايد و عقيده هر چه بيشتر حضورى مى شود. پس اگر 20 سال بر اساس عقيده توحيدى عمل كرديد و محور قلب را حكم خدا قرار داديد، و به عبارت ديگر عمل به آن عقيده را ادامه داديد، مى بينيد نتايج عقايدِ توحيدى آرام آرام ظاهر خواهد شد. دين توحيدى به ما دستور داده ركوع تان فقط براى حق باشد، براى حق راست بگو، براى حق ببين، براى حق بشنو، براى حق بخور، بنا به فرمايش اساتيد بزرگ همه جا نرو، همه چيز نخور، همه چيز نگو و همه چيز نبين، تا حق با نور عزت و بقايش بر زندگى شما تجلى كند و همان طور كه حق باقى است شما هم به بقاء حق باقى شويد. آيه مىگويد اگر 20 سال عمل صالح انجام دادى نتيجه اش اين مى شود كه تو ديگر هر روز فكرنمىكنى نكند كسى آبرويت را ببرد. اعتقادات تان با عمل صالح شكوفا مىشود و از حالت حصولى به حضورى تبديل مى گردد. اساساً در راستاى چنين هدفى شما را خلق كرده اند، مى فرمايد: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ»[1] خداوند آن كسى است كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل مى كنيد، و او شكست ناپذير و بخشنده است. پس مرگ و زندگى انسانها براى آن است كه خود را با احسن اعمال به نمايش بگذارند و بندگى را در جان خود نهادينه كنند تا حجاب بين انسان و خداوند از ميان برخيزد و انسان باشد و خداى عزيز غفور، و از اين طريق به توحيد برسد. آيتالله طباطبايى «رحمةالله عليه» مى فرمايند كه خدمت مرحوم قاضى «رحمةالله عليه» بوديم و ايشان درس توحيد افعالى مى دادند - توحيد افعالى يعنى همه فعلها را از حق بدانيم و معتقد شويم «لا مُؤثِّرُ فِى الْوُجُود الّا الله» - در آن اتاقى كه مشغول گوش دادن به سخنان مرحوم قاضى «رحمةالله عليه» بوديم ناگهان گرد وخاكى به پا شد، گفتيم طاق اتاق پايين آمد، همه ما پريديم بيرون. بعد از مدتى كه گرد و خاكها خوابيد، ديديم مرحوم قاضى همان گوشه اتاق با تمام آرامش نشسته اند. و بعد متوجه شديم علت گرد و غبار آن بود كه لوله بخارى حجره پهلويى را كمى خراب كرده بودند تا تعمير كنند - لوله بخارىهاى قديمى به همديگر راه داشت - گرد و خاكش در حجره ما آمده بود.[2] بسيار خوب، در ابتداى راهِ توحيد، تمام اعمال ما تحت تأثير عقيده ما نيست، ولى بدانيم هر چه بر اساس اين عقيده عمل كنيم، آن عقيده شكوفا مى شود و نورش در جان ما تجلى مى نمايد و هرچه بيشتر از پوچى رها مى شويم. امثال مرحوم قاضى «رحمةالله عليه» با پايدارى بر عقيده توحيدى و عمل به آن، خود را از پوچى ها و فرسايش هاى دنيا نجات دادند. مشکل را باید به این شکل حل کنید. موفق باشید
[1] - سوره ملك، آيه 2.
[2] - به كتاب مهر تابان آيت الله تهرانى رجوع شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگانی که وظیفهی خود را نظر به سنن الهی و حقایق کلی معطوف دارند در نظر به امور جزئی چندان بهرهای نمیبرند ولی آنهایی که در عین نظر به سنن الهی مأموریتی در اصلاح امور جزئی مثل حضرت امام و مقام معظم رهبری به عهده دارند، حتی ریزترین اخبار را پیگیری میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این نکته را میپذیرم که تفکر در میدان جبههگیریهای ایدئولوژیک در حجاب میرود و همهی دغدغهی بنده آن است که اگر بخواهیم تفکر را به جامعهی خود برگردانیم ابتدا باید از روح قبیلهگرایی و گرایشهای حزبی عبور کنیم. ولی آنچه نباید فراموش کرد بین تفکر فلسفی با تفکر دینی است. در تفکر دینی از عاملی مثل نفس امّاره به صورت یک موضوع وجودی نمیتوان غفلت کرد زیرا در تفکر دینی «تفکر رفتن از باطل سوی حق است» و لذا باید به موانع این تفکر نظر داشت و در این رابطه هر اندازه قرب بیشتر باشد، تفکر به معنای خاص آن شکوفاتر میشود و از این جهت نمیتوان به نفسانیت نظر نداشت. حال ملاحظه کنید چقدر کار حساس است که از یک طرف متوجه باشیم که نگاه ایدئولوژیک بهکلّی تفکر را دفن میکند و از این جهت آقای دکتر داوری موفق و متوجهاند و از طرف دیگر آن تفکر اصلی طلوع نمیکند مگر با عبور از نفسانیت. و چون بعضی از متفکران فنومنولوگ متوجه این موضوع نیستند در عین نفی غرب نتوانستند به تفکر دینی برسند تا با معنای حقیقی تفکر روبهرو شوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش نظردادن در این مورد کار آسانی نیست. به نظر میرسد خوب بود آن نامه لیّنتر نوشته میشد، بهخصوص که گویا آیت اللّه شبیری در جریان افراد آن جلسه نبودهاند. از اینکه ممکن است خواسته باشند پدرانه با این افراد برخورد کنند، نیز نباید غافل بود. واللّه اعلم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی حضرت رسول «صلواتاللّهعلیهوآله» در حدیث غدیر که مورد اعتماد اکثر علمای اهل سنت است ما را در کنار کتاب خدا به عترت خود ارجاع میدهند و وقتی قرآن طهارت خاص را برای اهلالبیت «علیهمالسلام» قائل است و آیهی «مودت ذی القربی» میخواهد ما به اهلالبیت رجوع کنیم، چگونه میتوان گفت روایات شیعه از قرآن و پیامبر جدا است؟ مضافاً آنکه اولین کتاب روایی اهل سنت در زمان منصور دوانقی و به دستور او توسط احمد حنبل تحت عنوان «مواطات» در رقابت با کتب شیعه که در آن زمان مطرح بود، نوشته شده و از این جهت کتب شیعه در جمعآوریِ روایات پیامبر «صلواتاللّهعلیهوآله» تقدم دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اعتباریبودن دنیا از آن جهت است که دنیا به خودی خود حقیقت نیست و تنها وسیله و ابزار زندگی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که به شرح فصل پنجم کتاب رجوع شود که دکتر نظرها را متوجه عقل تکنیکی این دوران میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به روحیهی خودتان بستگی دارد که در کدام راه مستعدتر میباشید. لذا اگر روحیهی شما فعالیت اقتصادی است، با رعایت تقوا مسلماً نتیجهی کامل را خواهید گرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همهی کتابها دارای فایل صوتی نیست و همهی فایلهای صوتی نیز بر روی سایت نمیباشد. شرح نامهی 31 و «چگونگی به فعلیترساندن باورها» دارای شرح صوتی است. اگر بر روی سایت نبود از جناب آقای نظری به شمارهی 09136032342 بخواهید تا برایتان پست کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاقهی درونی وقتی با عقل و مشورت اهل نظر، مدیریت شود از احساسات که با توهّم همراه است جدا میگردد و لذا میشود در کنار شغل مورد نظرتان، علم عرفانی و سیر عرفانی را دنبال بفرمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن میفرماید شیطان قسم یاد کرده در مسیری بنشیند که به سوی حضرت حق منتهی میشود و به همین جهت یکی از دعاهای مجاهدان، ثبات قدم است و تقاضا میکنند: «وثبت اقدامنا» و لذا سخت مواظب ثبات قدم در راهی که در آن پای گذاشتهاند میباشند تا چنین مشکلاتی پیش نیاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خودتان مستحضريد كه متن ارسالي، موضوعی را در میان گذارده که اضلاع مختلفی دارد و درک تاریخی آن تا حدّی نیاز به حضور آن در آیندهی تاریخ دارد. بنده در رابطه با رازِ پایداری انقلاب اسلامی در متنی که در صفحهی اول سایت هست؛ نسبت به چیستیِ انقلاب عرایضی داشتهام، از آن جهت که انقلاب اسلامی به ادلهی قرآنی میتواند ارادهی الهی در این تاریخ باشد و مسلّم مثل اصل اسلام که در صدر اسلام با چالشهایی از طرف جاهلیت دوران روبهرو شد، انقلاب اسلامی نیز بدون چالش نیست. ولی همچنان در حالِ حضور بیشتر در این تاریخ است. بسیار تعجب میکنم که هویت انقلاب اسلامی را بیشتر در وجوه سیاسی آن میبینید و نه در وجوهِ فراسیاسیِ آن! در حالیکه همه میدانیم ریشهی انقلاب اسلامی از یک طرف به «غدیر» و از طرف دیگر به حضور آن در دولت صفویه جای دارد و با ادامهی آن فکر و فرهنگ، مشروطه و نهضت ملّی نفت ظهور کرد. و چطور ما ریشهی تاریخی اینچنین عمیق انقلاب اسلامی را در وجهِ سیاسی آن متوقف کنیم؟ از طرفی این طبیعی است که انقلاب اسلامی در دههی چهارم خود به یک بلوغ خاصی میرسد که باید امثال جوابهایی که جنابعالی در این مقاله مطرح کردهاید را بدهد و خود را نیز بازخوانی کند و در این بازخوانی، ضعفهای خود را نادیده نگیرد چیزی که متأسفانه نیروهای مذهبی ما کمتر بدان میپردازند. ولی سؤال بنده آن است که مگر یک انقلاب باید در ابتدایِ امر، تمامِ داشتههایی که یک تمدن چهارصدساله برای خود شکل داده است، داشته باشد؟
در عین آنکه این پرسشها را پرسشهای جدّی در این دوره از تاریخ انقلاب اسلامی میدانم و از طریق همین پرسشها است که تفکر به جامعهی ما باز میگردد و به قول شما؛ از آرمانگراییهای احساساتی عبور میکنیم، با اینهمه معتقدم ارادهی الهی جهت اصلاح بشر در ظرف انقلاب اسلامی ظهور کرده است. آیا نمیبینید چگونه وقتِ غرب و عوامل اصلی آن در منطقه تمام است؟! و این دست و پازدنهایی که حکایت از بیتعادلیِ آن فکر و فرهنگ هست، راهِ نجات برای آن نمیباشد؟! آن چیزی که در سیطرهی تکنولوژی و جنگ رسانهای غرب گم شده است؛ نصرت الهی است که نباید از آن غافل بود. و غلیظترین حجابی که مانع درستدیدنِ انقلاب اسلامی خواهد شد؛ واکنشیدیدنِ آن است، در حالیکه حضرت روح اللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» و رزمندگان ما به عنوان یک رسالت بزرگ تاریخی به صحنه آمدند و با قلب خود نیوشایِ اشارات عالَم قدس گشتند و زندگی را در این تاریخ با تعلق به انقلاب اسلامی در زیر سایهی ارادهی الهی برای خود معنا کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه در بدایة الحکمه خواهید خواند که مخلوقات، ممکنِ بالذات و واجبِ بالغیرند و لذا تناقضی پیش نمیآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابعاد قلبی و روحی انسان با ادب خاصی تغذیه میشود و آن، توحید در عقیده و عمل در اخلاق است منتها با رویکرد رعایت قلب و روح. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خطای ادرکات حسی را هم خود انسان میفهمد پس عملاً نفس ناطقهی انسان به صورت بدیهی متوجهی واقعیات هست. موفق باشید