بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18671
متن پرسش
سلام: ۱. استاد عزیز نظر شما درباره استفاده از آثار کتبی و سخنرانی ها و مباحث آقای میرشکاک چیست؟ ۲. بنده تا حدودی استعداد شعر گفتن دارم می خواستم نظر شما رو درباره ادامه این استعداد بپرسم؟ چون الان بیشتر تمرکزم بر روی مباحث حضرتعالی و دکتر داوریست آیا شعر گفتن و قدم زدن در این مسیر ضربه ای به اون مباحث وارد نمیکنه؟ ۳. می خواستم اگه جوابتون برای ادامه شعر مثبته چه توصیه ها عملی و مطالعاتی رو پیشنهاد می کنید تا شعر های این حقیر در مسیر اتصال به عالم قدس و مصداق الشعرا تلامیذ الرحمن باشه؟ ۴. از شعرای کهن ابتدا از افرادی چون مولانا، فردوسی، سعدی و حافظ استفاده کنم که بیشتر در تقویت عالم شهود و محتوی شعری موثره یا از بزرگان سبک هندی چون صائب تبریزی و کلیم کاشانی و بیدل دهلوی که بیشتر در مضمون سازی و خیال پردازی موثرتره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم، از آثار ایشان استفاده می‌کنم و نکات خوبی را ایشان در عالم خودشان متذکر می‌شوند 2- خیر! روح شاعرانه نیاز این زمانه است   3- تمرکز بر روی مثنوی، کارساز است 4- فکر می‌کنم شعرهای شعرای کهن، عالمِ حضوریِ مورد نیاز را در مقابل ما می‌گشاید. موفق باشید

17585

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی: با سلام لطفا فایلهای صوتی کلاسای چهارشنبه رو بذارید رو سایت که اونایی که امکان استفاده حضوری رو ندارند حداقل از صوتها استفاده کنند اگر هر هفته لطف کنید فایل صوتی همون هفته رو بذارید خیلی خوبه؛ ممنون؛ اجرتون با حضرت حق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بر آن است همان‌طور که شما می‌فرمایید عمل شود. مگر آن‌که یک هفته عاشورا بود و یک هفته نیز بنده مسافرت بودم. موفق باشید

16091
متن پرسش
سلام: وقتی شهید آوینی می گوید که دنیای امروز دنیای روش ها و ابزار است 1. آیا منظور ایشان اصالت روش ها و ابزارِ تصرف در طبیعت است یا ذات اصالت روش و ابزار مد نظر ایشان است؟ 2. آیا در تمدن نوین اسلامی اصالت باید به روش و ابزار معاشقه با طبیعت داده شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فرق نمی‌کند. فرهنگ غربی در هر حال اصالت را به روش و ابزار می‌دهد، نه به خصلتِ رجوع به حقیقت 2- در تمدن اسلامی، اصالت به حقیقت داده می‌شود و در حدّی که رابطه‌ی انسان با حقّ به هم نخورد، از ابزارها استفاده می‌گردد و در نتیجه معاشقه‌ی انسان با طبیعت محفوظ می‌ماند در حالی‌که انسان غربی معنای خود را در مصرف محصولات تکنولوژی شکل داده است، آن‌هم به هر قیمتی که باشد. موفق باشید

15459
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید: با این که حضرت آقا و سایر علما و خطابه های ایران و جهان اسلام از آینده ی بسیار متعالی انقلاب اسلامی صحبت می کنند، در جامعه متاستفانه ما چیزهای دیگری می بینیم مثل دین گریزی و... این دو تضاد را چگونه می توان تفسیر کرد؟ خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این دین‌گریزی ریشه در تبلیغات غرب دارد. غربی که در حال حاضر به‌شدت در بحران است و روز به روز بحران آن شدیدتر می‌شود و لذا چیزی نمی‌گذرد که از هیبت و آبرو می‌افتد و با حضور انقلاب اسلامی، تغییر اساسی پیش می‌آید. عمده صبر و مقاومت و تقوای نیروهای انقلاب است که کار را به ثمر می‌رساند. موفق باشید  

15127
متن پرسش
با سلام و آرزوی سلامتی برای شما استاد بزرگوار: امسال محرم مثل هرسال نبود. بعد از روز عاشورا حس کردم چرا فقط تاسوعا و عاشورا یاد امام حسین علیه السلام هستم؟ تصمیم گرفتم هر رروز تا جایی که یادم هست بر خواندن زیارت عاشورا مداومت کنم و هرروز صبح بعد از نماز صبح زیارت عاشورا را خواندم. البته گاهی هم فراموش می کردم، چون دختری دارم که امسال نماز خواندن را شروع کرده و بیدارکردن او و مواظبت بر نماز او گاها این مسأله را از ذهنم دور می کرد اما به جد می توانم بگویم تقریبا هر روز خواندم. اثرات واقعا خوبی را حس می کردم. تا اینکه امروز بعد از تقریبا پنج ماه که خوانده ام مطلبی را در مفاتیح خواندم در مورد این زیارت و مداومت بر آن که... در نیتم برای خواندن آن فقط برای امام حسین علیه السلام و عرض ارادت، خلل ایجاد کرده است. این را واقعا نمی خواهم برای خودم بخوانم...یا ثواب. باید چگونه این را درست کنم؟می خواهم فقط بگویم که با دوستان ایشان دوست و دشمن دشمنان ایشان هستم... واقعا بگویم که از خدا می خواهم سلام و صلواتش را بر او و خانواده اش و اصحابش و یارانش بفرستد. الان اما هر بار می خوانم بفکر ثواب و برکاتشم... نیتم انقدر خالص نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ثواب خواندن زیارت عاشورا از آنِ آن‌هایی که به دنبال ثواب‌اند. ما جز نگاه به مولایمان حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» در عالم هستی چیز دیگری نمی‌خواهیم. به هر بهانه‌ای که بتوانیم فقط نظر به آن حضرت را مدّ نظر داریم. گفت:

ما گدایان خیل سلطانیم / شهر بند هوای جانانیم

بنده را نام خویشتن نبود / هر چه ما را لقب دهند آنیم

گر برانند و گر ببخشایند / ره به جای دگر نمی دانیم

چون دلارام می زند شمشیر / سرببازیم و رخ نگردانیم

تنگ چشمان نظر به میوه کنند / ما تماشاکنان بستانیم

هر چه گفتیم جز حکایت دوست / در همه عمر از آن پشیمانیم

ترک جان عزیز بتوان گفت / ترک یار عزیز نتوانیم

موفق باشید

15023
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: 1. با توجه به اینکه می گوییم در عالم غیب گذشته و آینده یک جا جمع است در خصوص بدن برزخی و قیامتی کسی که هنوز در دنیاست می گوییم الان هست منتها کامل نیست این چگونه قابل توجیه است؟ 2. در رویای صادقه که فرد آینده را می بیند مربوط به قوس نزول است؟ اگر چنین است این با اینکه می گوییم در قوس نزول تعین نیست چگونه قابل جمع است؟ 3. در معراج پیامبر (ص) اوصاف بهشتیان و جهنمیان را که می بینند اوصاف کلی را می بینند و یا بهشت و جهنم شخص خاص را می بینند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تمام گذشته و آینده‌ی انسان در عالم برزخ در نفس او جمع است 2- انسان در خواب با خودش روبه‌رو است که قوس نزول را پشت سر گذاشته است 3- برای رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» کثرت و وحدت یک‌جا جمع است و لذا تک‌تک افراد در آن‌جا برای حضرت مشخص‌اند. موفق باشید

15004
متن پرسش
با سلام: با توجه به اینکه در مرگ اخترامی، نفس انسان با وجود اینکه هنوز به بدن نیاز دارد و هنوز مراحل کمال خود را طی نکرده است، ادامه حیاتش چگونه خواهد بود؟ دیدگاه ملاصدرا در این زمینه چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در کتاب «خویشتن پنهان» شده است، مبنی بر این‌که بالاخره تقدیر انسان مطابق انتخاب‌هایش رقم می‌خورد، هرچند از نظر طبیعی زمینه برای تبدیل قوه‌هایش به فعل، هنوز در صحنه باشد. موفق باشید

14496

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: اگر بخواهم مباحث صوتهای قرآن شما را گوش کنم از کدام سوره شروع کنم و بعد از آن چه سوره ای کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توانید با سوره‌ی یس شروع کنید و سپس سوره‌های زمر و شوری و روم و اعراف را ادامه دهید. موفق باشید

14183

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: با توجه به پاسخی که شما به بنده فرمودید (که ادبیات و بدایه) را بخوانم تا بیشتر احساس آمادگی کنم، بنده تصمیم گرفتم اول بدایه را با شرح آقای صمدی با عمق بخوانم. ادبیات عرب را هم قوی کنم و یک دوره از کتب اول شما داشته باشم. حال سوال داشتم که: رساله الولایه را هم بخوانم یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصمیم خوبی گرفته‌اید. در مورد «رسالة الولایه» به یک‌بار خواندن و مباحث شرح آن را دنبال‌کردن قانع نشوید. فعلاً سعی کنید با دقت تمام مطالب آن را بگیرید، ولی در سال‌های آتی باز به آن رجوع فرمایید. موفق باشید

9412

مثنویبازدید:

متن پرسش
با سلام: من می خواستم بر روی مثنوی معنوی کار کنم می خواستم ببینم شرح آقای زمانی مناسب است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح آقای زمانی جهت فهم نکات ادبیاتی مثنوی شرح خوبی است، ولی فهم روح مثنوی با فهم افق عرفانی مولوی ممکن است. موفق باشید
9133
متن پرسش
شما در توضیحِ «غایت مفقود محال است» می‌فرمایید: «جوانی برای کودک، یا پیری برای جوان، به‌عنوان غایت به شکل بالفعل در خارج هست‌.»، من نفهمیدم: «پیری در خارج موجود است» یعنی چه؟! مسلماً پیریِ دیگران به ما ربطی ندارد که کسی بگوید: «یعنی پیرهایی در خارج هست»، و لذا نمی‌تواند پیریِ دیگران غایت ما قرار بگیرد. و به نظر حقیر خیلی هم بعید است که پیری یک مابه‌ازائی در عالم غیب داشته باشد؛ چرا که اصلاً پیری واقعیتی نیست تا ما بازاء خارجی داشته باشد، بلکه همان فرسوده‌شدن سلول‌های بدن در اثر بالا رفتن سنّ است. بدن واقعیت دارد، اما حالت بدن، واقعیتی مستقل از بدن نیست تا ما بازاء مستقلی داشته باشد!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: محال‌بودن غایت مفقود از این قرار است که هرجا حرکتی هست آن حرکت به سوی غایتی باید باشد، زیرا حرکت، تبدیل قوه به فعل است. و در هر حرکتی قوه‌های مشخصی در میان است که در اثر حرکت به فعل تبدیل می‌شود، زیرا اگر بی‌نهایت قوه در میان باشد که لازم می‌آید بی‌نهایت عدم در میان باشد که در آن صورت چیزی نمی‌ماند که بخواهد حرکت کند. از طرفی قوه‌ها، قوه‌های خاصی هستند در راستای همان موضوعی که در حرکت است. مثل آن‌که قوه‌های حرکت انسان غیر از قوه‌های حرکت گوسفند است. در هرحال وقتی در هر حرکتی غایت مفقود نیست و قوه‌ها به سوی هدفی خاص در حال تبدیل‌شدن به فعل هستند، می‌گوییم محال است غایت مفقود باشد و مثال پیری برای جوانی که ارسطو می‌زند به این لحاظ است نه از جهت ظهور پیری که گفته شود فرسایشی است، چون در نگاه فلسفی فرسایش معنا ندارد، آنچه واقعیت دارد تبدیل قوه‌ها به فعل است، هرچند در ظاهر مثل گندیدن سیب آثار انسانی بر آن مترتب نباشد که در بحث قوه و فعل کتاب نهایه مورد بحث قرارداده‌اید. موفق باشید
8972
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: با اشتباه کردن بک نفر(خوردن گندم توسط جضرت آدم (ع)) همه انسان ها ازبهشت خارج شدند آیا این با عدالت خداوند سازگار است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب "هدف حیات زمینی آدم" بحمداللَه مفصلاً بحث شده است که آدمیت آن گندم را خورد و شیطان هم با آدمیت دشمنی دارد و نه با شخص آدم. به آن کتاب رجوع فرمایید. موفق باشید
8531
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد گرامی. قبلا فرمودید که در کل در موقع خواب دیدن از جمله دیدن رویاهایی که صادقه هستند و بعدا در عالم واقعی به تحقق می پیوندند انسان با جسم مثالی اش حضور دارد. همه تجربه کرده ایم که در آن رویاها ما اشیای طبیعی و ساخته دست بشر را که هیچ گونه جنبه تجرد ندارند با روح و جسم مثالی مان میبینیم، حال سوال اینجاست که مگر موجودات بدون هیچ گونه تجرد به عالم مثالی (که به نظر میرسد در آنجا شرائط حضور ماده مهیا نیست ) راه دارند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: صورت های اشیاء ساخته‌ی دست بشر در ذهن انسان به جنس همان صورت‌ ذهنی حضور دارند و انسان در خواب با همان ذهن و با همان صورت‌ها خواب می‌بیند. موفق باشید
7343
متن پرسش
باسلام حتی المقدور شرحی بر این بیت مرقوم فرمائید.باتشکر روز و شب با دیدن صیاد مستم در قفس / بس که مستم نیست معلومم که هستم در قفس
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌گوید: به لطف الهی آنچنان حضور همه‌جانبه‌ی حق را یافته‌ام که با نظر به وجود مبارک حضرت حق مست آن دیدارم و لذا آنچنان نظر به حضرت حق برایم زیباست که هرگز متوجه قهاریت او نیستم. موفق باشید
6221
متن پرسش
بسم اله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار سئو الم این بود که دقیقا معنای جسمانیه الحدوث بودن نفس به چه معناست؟ ایا نفس پس از اماده شدن جسم از عالم غیب به او افاضه می شود و تدبیر بدن را بدست می گیرد و با این تدبیر روز به روز از قوه به فعل تبدیل و کامل می شود و یا این که اساسا از دل ماده و جسم بوجود می اید شهید مطهری در کتاب مقالات فلسفی می نویسد مبدا تکون نفس ماده جسمانی است ماده این استعداد را دارد که در دامن خود موجودی را بپروراند که با ما وراء الطبیعه هم افق باشد....در جهتی که به کلی خاصیت ماده بودن را از دست بدهد این سخنان به چه معنا است منظور چیست اگر منشاء نفس در ابتدا ماده است چگونه فاقد شی می تواند معطی شی باشد و اگر قراراست همین ماده بر اثر حرکت جوهری مجرد شود در بدو تولد که ماده صرف است چگونه بدن را تدبیر می کند ملاصدرا در اسفار می گوید نفس باید بدن را نگه دارد حال نفسی با این خصوصیت که قوه صرف است خودش را نمی تواند نگه دارد چگو نه بدن را نگه می دارد ؟ و اساسا یعنی چه موجودی که در ذات خود بسیط است از ماد ه تکون پیدا کند شما می فرمودید نفس است که بدن را بر اساس نیازهایش در دوران جنینی می سازد و جهازات و ان چه را بعدا در دنیا احتیاج دارد می سازد چگونه نفسی که از دل ماده تکون می یابد و انگار در ابتدا ماده ای بیش نیست چنین کاری را می کند ایا این که نفس به جایی می رسد که به کلی خاصیت ماده بودن را از دست می دهد یعنی برای تکامل نیاز به ابزار مادی ندارد و یا این که مادی است و موجد نفس ماده است ولی به مرور از ماده بودن خارج می شود ؟ لطفا خلا صه و گذار پاسخ ندهید اجازه بدهید انتقادی را هم به شما مطرح کنم شما بعضا در مسایل سیاسی بسیار مطول و با بسط مطلب را باز می نمایید که البته خوب است ولی بسیاری از سوالات اعتقادی را خیلی خلاصه و بعضا مبهم جواب می فرمایید با توجه به ا ین که خیلی وقتها کسی که سوالی فلسفی یا اعتقادی می پرسد در این باره پاسخهایی را دیده کتابهایی را خوانده و مطلب برایش روشن نشده و نیاز است شما با شرح و بسط بیشتری مثل بعضی مسایل سیاسی جواب بفرمایید البته پر واضح است این مطلب کلیت ندارد با کمال تشکر خداوند سایه شما را بر سر ما مستدام بدارد و از این که وقت بسیاری از خود را برای پاسخ می گذارید خداوند به شما اجر عظیم عطا فرماید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سخنان امثال شهید مطهری را با توجه به مبانی علمی آن‌ها معنا کرد. یکی از مبانی علمی این بزرگان حرکت جوهری است و در حرکت جوهری روشن می‌شود دائماً فیضی از عالم مافوق، ماده را از قوه به فعلیت می‌برد و هراندازه ماده آماده‌ی فیض برتری شود، فیضی مناسب آمادگی ماده تجلی می‌کند تا آن‌جایی که ماده در بستری قرار گیرد که آماده‌ی تجلی نفس گردد، از این جهت گفته می‌شود نفس در دامن ماده پروریده می‌شود، زیرا ماده است که به جهت حرکت جوهری به مرحله‌ی جذب و پذیرش نفس می‌گردد. با توجه به این امر اشکالات بعدی شما جواب داده می‌شود و به قول خودتان معلوم می‌شود «فاقد شیئ نمی‌تواند معطی شیئ باشد».می فرمائید سوالات اعتقادی را خیلی خلاصه و بعضا مبهم جواب می دهم، اتفاقاً این اندازه که بنده آمادگی دارم مباحث اعتقادی را جواب دهم خیلی مایل نیستم به مسائل سیاسی بپردازم ولی وقتی می‌توان مسائل عقیدتی را درست جواب داد که مثل شما، موضوع مورد بحث را بررسی کرده باشند و بعد بر آن اساس سؤال کنند. ولی بعضاً دوستان طوری سؤال می‌کنند که عملاً باید یک دور حرکت جوهری را برای ان‌ها درس بدهیم، این دیگر سؤال و جواب نخواهد بود. موفق باشید
5401
متن پرسش
بسم الله نور سلام علیکم خدمت شما استاد گرامی عرض ادب و احترام دارم قبول باشد طاعات بندگی شما در این ماه عزیز و خدا را شاکریم که یک روز دیگر به ما توفیق رحمت و برکت و امید عفو را داد. استاد گرامی اولین باری که قرآن را ختم نمودم و تاکنون این سوال برایم مطرح شده چرا در سوره های بلند قرآن هر طور شده نامی از بنی اسرائیل برده شده؟ خداوند چه چیزی را میخواهد به ما بفهماند که مثالهایش بنی اسرائیل نصایحش بنی اسرائیل حتی نام سوره ای به نام این قوم اصلا چرا اینقدر بنی اسرائیل پررنگ است؟ پیشاپیش از راهنمایی شما متشکرم من الله توفیق سمیه السادات 18/5/1392
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در جواب شما این سخن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» کافی باشد که حضرت می‌فرمایند: «سَیَکُونُ فِی أُمَّتِی کُلُّ مَا کَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ حَتَّى لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ دَخَلَ جُحْرَ ضَبٍّ لَدَخَلْتُمُوه» به زودى در امت من واقع مى شود آنچه در بنى اسرائیل واقع شد حتى اگر یکى از آن ها به‏سوراخ سوسمارى‏ خزیده باشد، شما نیز چنین خواهید کرد ، به این معنى که براى مسلمانان خطر فرو افتادن . توجه به اخلاقیات یهود، در واقع توجه به خطرى است که ما را تهدید مى کند. حضرت پیش‏بینى مى‏کنند روحیه‏ى یهودى‏گرى بر جامعه‏ى اسلامى سرایت مى‏کند و با توجه به همین روحیه که در قرآن تبیین شده مى‏توانیم بفهمیم چرا حضرت روحیه‏ى آن گروه از امت خود را به یهود تشبیه مى‏کنند. اگر بگوئیم فلان روشنفکر با این‏که ادعاى طرفدارى از انقلاب را دارد تفکر یهودى دارد نباید تعجب کنید، بهتر است با مقایسه‏ى تفکر او با شخصیت اشراقى حضرت امام ببینید آیا همان نسبتى را با مکتب امام دارد که یهود امت پیامبر با اسلام داشت؟ یهودِ مکتب امام در عین ادعاى اسلامیت، گرفتار نگاه سوبژکتیویته است و اگر ما مکتب امام را نفهمیم نمى‏دانیم یهودِ مکتب امام چه تفکرى دارد. موفق باشید
4778
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار ضمن تشکر از جنابعالی بخاطر تمامی رهنمودهایتان ،انشاالله به حول و قوه الهی در نیمه شعبان یک سفر پیاده روی از نجف به کربلا برای اینجانب محقق شده است ،از جنابعالی تقاضا دارم که برای آمادگی حضور و عملکردهای لازم بنده را راهنمایی کنید.4سال پیش بصورت دانشجویی به مکه مکرمه اعزام شدم و الان احساس می کنم طوری که لایق آن سفر بود عمل نکردم این مسئله مرا برای این سفر حساس تر کرده است. (زن-27ساله) تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در فضای حرکت به سوی قبر مولایمان امام حسین«علیه‌السلام» هر قدمی که برمی‌دارید راهی از آسمان به سوی جانتان گشوده می‌شود و نسیم ملائکة الله را احساس می‌کنید، قدم‌ها را با طمأنینه بردارید و در تأمل کامل باشید. موفق باشید
3566

فطرت الهیبازدید:

متن پرسش
سلام .یکی از اولیا الهی به بنده فرمود که سرمایه های اصلی انسان درون خود شخص هست. اگر فعل بد انجام دادیم در عالم جاودانه تاثیر ان نا محدود خواهد بود و اگر خوبی کردیم همینطور.اما در دنیا بدی در اصل به خود انسان بر میگردد و تاثیر خوبی و بدی در دنیا محدود خواهد بود 1 سوال اینجاست که سرمایه اصلی که درون هر شخص هست و اگر ان را یافت راه سعادت را یافت چیست.؟ 2 چطور باید پتانسیل درونی خود را شناسایی کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- سرمایه‌اصلی درون انسان فطرت الهی است که شریعت الهی متذکر آن است و با رعایت دستورات دین به اصل خود برمی‌گردیم 2- هر اندازه انسان رعایت حرام و حلال الهی را بکند به همان اندازه به امامان معصوم نزدیک می‌شود که آن صورت کامل پتانسیل هر انسان می‌باشند، در آن حال آن‌ها را الگو قرار می‌دهیم و در آن حال پتانسیل درونی خود را شناخته‌ایم. موفق باشید
2352
متن پرسش
سلام استاد.به نظر شما این صحبت آقا یک بحث تئوریک درباره ی علم نیست؟در ضمن میشه این سوال رو ازتون بپرسم که آیا کدوم کتاباتون رو تا حالا به آقا دادید؟ "بله، علم در مرحله‌ى کشف حقایق، بى‌طرف است؛ دانش وقتى میخواهد یک حقیقتى از حقایق عالم هستى را، چه حقایق مادى، چه حقایق غیرمادى را کشف کند، طبعاً با پیشداورى نمیتواند؛ باید برود و کشف کند؛ اینجا علم بى‌طرف است؛ اما علم وقتى میخواهد در خدمت یک جهتگیرى قرار بگیرد، به هیچ وجه بى‌طرف نیست."
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حرف درستی می‌فرمایید و فرمایش رهبری هم همین است . به طور مستقیم کتاب‌های «تمدن‌زایی شیعه» و «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» و کتاب‌های مربوط به انقلاب را خدمت رهبری«حفظه‌الله» تقدیم کردم و غیر مستقیم نیز کتاب‌هایی تقدیم ایشان شده. موفق باشید
1276

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خواهشمندم سوالات را به طور عملی جواب بدهیدونصیحت نکنید. پسری هستم 25 ساله-دانشجو 1-برای اینکه انگیزه ما،در هر زمینه ای قوی شود باید چه کار بکنیم حال این انگیزه در قسمت درس باشد یا عبادت های مستحبی؟2-برای اینکه ما به این حقیقت برسیم که هر چه در این عالم اتفاق می افتد با اراده خداوند است وهمه ما یک وسیله هستیم باید چه کار کنیم (من کتاب آشتی با خدا -را خوانده ام واقعا عالی بود) 3-من بیشتر مواقع برای زندگی و درس برنامه ریزی میکنم ولی هیچ وقت به تمام و کمال اجرا نمی شود یا حتی فاصله هم می افتد در این زمینه باید چه کارکنم؟ 4-برای افزایش قدرت حافظه و تمرکز در درس و یا حتی نماز باید چه کار کنم؟ 5-برای اینکه من خودم را بهتر بشناسم و با اخلاقیات و روحیات خود بهتر آشنا بشوم باید چه کار کنم؟ اگر لطف بفرمایید توضیح کامل در هر مورد بدهید بسیار سپاس گذار خواهم بود
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در صورتی که به دنبال نتیجه‌ی سریع نباشید بنده در همه‌ی این موارد سیر مطالعاتی موجود در سایت را پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید
1061

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام برای اینکه در عبادات و زندگی دچار عادت نشویم چه باید بکنیم ممنون
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی اکثر آنچه به عنوان عادت گفته می‌شود، بیشتر ملکات است. نهایتاً سعی کنید خشم و کینه و حرص و حسد را از خود دور کنید و با حضور قلب بیشتر در صحنه‌ی عبادات حاضر شوید. (جزوه‌ی شرح دستورالعمل آیت‌الله بهجت«رحمة‌الله‌علیه» بر روی سایت هست مطالعه کنید). موفق باشید
27863
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: مدتی مصدع اوقات نشده بودم. طاعات تان مقبول درگاه حق. حتما مستحضر هستید اخیرا برنامه ای از شبکه ۴ پخش می‌شود با نام زندگی پس از زندگی که انگار شوقی به جان‌ها انداخته چه جان آنها که در لابه‌لای کتاب های معرفتی به دنبال رد پای حقیقت بودند چه آن‌ها که توفیق چشیدن حقایق به جان را داشتند چه عامه مردم که در این روزگار پربلا ناخودآگاه تشنه شعاعی از نور هستند. برای بنده حیرت آور است که تمام آنچه به شکل تئوری در کتاب های فلسفه و عرفان خواندیم را عینا در بیان افرادی که مرگ تقریبی داشتند می یابیم اما با یک توصیف شهودی و عینی که در عین حال به نظر می‌رسد بسیار با فهم تئوری مطالب تفاوت دارد. خصوصا در این قسمت اولیه از برنامه خانمی هستند که ظاهرا حالاتی مثل فناء فی الله و دست یابی به علم لدنی یا آگاهی کامل به کل هستی را در شرایط مرگ تقریبی تجربه کردند که نظیر آن در حالات اهل عرفان نیز گزارش شده گرچه مطمئن نیستم بشود از حیث مقام و منزلت با آن شخصیت های بزرگ تطبیق داد اما آنچه مهم است این که گواهانی حتی از عامه مردم این حقایق را چشیده باشند و مثل رسولانی برای ما خبر بیاورند آن هم با همه طراوت و تازگی عین الیقین و مشاهده مستقیم. با دیدن این برنامه گاها نمی‌دانم از شوق گریه کنم و بخندم. عجیب است دیدن افرادی که از ملکوت عالم مستقیم برای ما خبر بیاورند! خدا چه قدر نزدیک است. https://www.telewebion.com/episode/2262373
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بعضی موارد، همان نکاتی است که در جواب سؤال شماره‌ی 27641  عرض شد. 2- آری! بعضاً مطالب، مخلوط می‌شود و بین جذبات ملکوتی و حضور مجرد روح در عالَم، خَلط می‌گردد. در جذبات ملکوتی، بحث سالک مجذوب در میان است که بعضی‌ها به آنچه سالکان بعداً می‌رسند، ابتدا دریافت می‌کنند. ولی به گفته‌ی جناب خواجه عبداللّه اگر همین افراد نیز قدم در مسیر «منازل السائرین» نگذارند، بعد از مدتی با آن جذبات بیگانه می‌شوند. موفق باشید

23527
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: پیشنهادی دارم اگر امکانش هست در مورد این بیانیه گام دوم انقلاب حضرت آقا جلساتی همچون ندای بی صدای انقلاب برگزار کنید. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روز چهارشنبه عرایضی تحت عنوان «وظیفه‌ی ما و پیام مقام معظم رهبری به جوانان» شد. خوب است که فعلاً آن را استماع فرمایید. در ضمن همین امروز در روزنامه‌ی کیهان، آقای دکتر سعداللّه زارعی نکاتی را در رابطه با آن پیام فرموده‌اند که قابل توجه است. عیناً آن را خدمتتان ارسال می‌کنم: موفق باشید

بیانیه روز گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به «جوانان کشور» حائز اهمیت بسیاری است. این بیانیه را از یک سو می‌توان بیانیه «چشم‌انداز» لقب داد و از سویی می‌توان آن را «مانیفست آینده انقلاب» دانست. صدور این بیانیه دو روز پس از ۲۲ بهمن چهلمین سال انقلاب اسلامی می‌تواند علامتی از محور بودن «جوانان» تلقی شود چرا که اگر این بیانیه در دهه‌فجر صادر می‌شد، مخاطب تحت‌الشعاع مناسبت قرار گرفته و نقض غرض می‌شد.
رهبرمعظم انقلاب به جز در موارد خاصی مثل «پیام به حجاج»، «پیام روز شهید» که به نوعی به یک سنت تبدیل شده‌اند، پیام و به خصوص بیانیه نمی‌دهند و البته سخنرانی‌های پرمغز رهبری در فواصل زمانی نسبتا کوتاه جای خالی پیام‌ها و بیانیه‌هایی که به نسبت دوره حضرت امام خمینی (ره) کمتر صادر شده‌اند، پر کرده است. در عین حال این سومین بیانیه‌ای است که رهبرمعظم انقلاب اسلامی خطاب به «جوانان» نوشته‌اند و این خود از اهمیت بسیار زیاد موضوع نزد ایشان خبر می‌دهد. بیانیه تفصیلی روز گذشته حضرت امام خامنه‌ای
(مدظله‌العالی) جنبه‌های مختلفی دارد و تحلیل بخش‌های مختلف آن مجال و زمان زیادی طلب می‌کند و صد البته بیانیه به دلیل ورود صریح و صمیمی‌اش نیازی به شرح و توضیح هم ندارد، اما از آنجا که «خوب دیدن» و «دوباره دیدن» نیاز به تذکار دارد، صاحبان قلم و بیان باید در اطراف مفاهیم کلیدی این بیانیه وارد شوند. براین اساس این قلم سه فراز از فرمایشات ایشان را اندکی تحلیل می‌کند: 1- در بخشی از بیانیه بسیار مهم رهبری آمده است: «مهم‌ترین ظرفیت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیت جوان زیر ۴۰ سال که بخش مهمی از آن نتیجه موج جمعیتی ایجاد شده در دهه ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۲۶ میلیون نفر در سنین میانه ۱۵ و ۴۰ سالگی و نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبه دوم جهان در دانش‌آموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیه انقلابی رشد کرده و آماده تلاش جهادی برای کشورند و جمع چشمگیر جوانان محقق و ارزشمندی که به آفرینش‌های علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند، اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوخته مادی نمی‌تواند با آن مقایسه شود». در این فراز رهبر معظم انقلاب به مهم‌ترین عنصر مورد نیاز در پیشرفت کشور یعنی «نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی» پرداخته و آن را «مهم‌ترین ظرفیت امیدبخش کشور» دانسته‌اند. واقعیت این است که در مقایسه با کشورهای پیرامونی ایران و حتی تا دوردست‌ها از مرز جمهوری اسلامی، کشور دیگری با این ظرفیت چند وجهی وجود ندارد. نیروی مستعد و کارآمد ایران به نسبت عدد جمعیتی‌اش حتی به نسبت کشورهای ثروتمندی نظیر هند و چین درصد بیشتری را به خود اختصاص داده است. در ایران حدود نیمی از جمعیتش از یک سو زیر چهل سال سن دارند یعنی جوانند و از سوی دیگر از این جمعیت ۴۰ میلیونی، ۱۴ میلیون نفر تحصیلات عالی را طی کرده‌اند و این بدان معناست که ۳۵ درصد از جمعیت جوان، دوره تحصیلات عالی را گذرانده‌اند از سوی دیگر دلبستگی ملی این جمعیت و اتصال‌شان به آموزه‌های انگیزه‌آفرین دینی که در جاهای دیگر به هیچ‌وجه حتی در فاصله بسیار زیاد از ایران قرار ندارد، هر یک عنصر تحصیل‌کرده جوان متدین را ضریب داده و ظرفیت کاری و تحرک صنعتی ایران را به چندین برابر عدد جمعیتی جوانان ما رسانده است. شما یک نفر شهید دکتر شهریاری را در نظر بگیرید که خود ضریب هزاران نفر گرفته است و یا شهید طهرانی مقدم را در نظر بگیرید که در دوره خود از همین جنس جوانان بودند و چه نقش برجسته‌ای در تاریخ و فرهنگ و صنعت این کشور زدند. در فرصت بودن این ظرفیت تردیدی نیست و لذا باید گفت فراگیری دو عنصر «علم» و «ایمان» در 14 میلیون جمعیت جوان ایران، اداره این کشور را برای مسئولین، بسیار آسان گردانیده است. صبر و تحمل همین قشر در برابر ناملایمات و در عین حال حضور آنان در صحنه‌های مختلف انقلاب حتی آنجا که خوف و خطری است، به خوبی نشان می‌دهد، اگر اراده‌ای در نظام برای به‌کارگیری درست این ظرفیت عظیم وجود داشته باشد، مشکلی بر سر این راه وجود ندارد. در همین جا یک سوال را هم می‌توانیم پاسخ دهیم، چرا فراخوان‌های مختلف ضدانقلاب خارجی و داخلی برای ایستادن جوانان در مقابل نظام جواب نمی‌دهد؟ آیا به دلیل آن است که مشکلی وجود ندارد؟ مسلما این جمعیت ۴۰ میلیونی جوان با انواعی از مشکلات و ضعف‌ها و بدکارکردی‌ها و سوءمدیریت‌ها مواجه‌اند و لذا ماده اصلی فراخوان‌ها که «اعتراض به وضع موجود» است، پربیراه هم نیست، اما جوانان ما می‌دانند که اساس نظام مبتنی بر ترقی و تعالی کشور و شهروندان آن قرار دارد و هر فراخوانی که به «ویرانی» دعوت می‌کند، نمی‌تواند «سازنده» باشد و ویران‌سازی اساس نظام به معنای پشت پا زدن به سیستمی است که دغدغه‌ای مهم‌تر از پیشرفت همه‌جانبه کشور ندارد. از این رو به وضوح می‌بینیم که وقتی مثلاً در مشهد اعتراضی شکل می‌گیرد و به زودی سر و کله عناصر مزدور و فریبکار پیدا شده و شعارها به سمت اساس نظام سوق پیدا می‌کند، مردم معترض به سرعت از این صفوف خارج شده و دور آنان را خالی می‌کنند؛ تا معلوم شود عدد این عناصر حتی در شهر بزرگی مثل مشهد از ۲۰۰-۳۰۰ نفر تجاوز نمی‌کند.نکته مهمی که در این بخش از بیانیه رهبری آمد این بود که این سرمایه انسانی را برتر از «هر اندوخته مادی» دانستند. امروز می‌دانیم که بیشترین درآمد کشورهای بزرگ صنعتی نظیر چین از طریق «کار نیروی انسانی» و «خلاقیت‌های صنعتی» به دست می‌آید. جوانان ایران در همین سال‌های اخیر ثابت کردند که قادرند سرمایه‌هایی برای کشور خلق کنند که حتی نفت و گاز ایران در طول 100 سال گذشته قادر به خلق آن نبوده‌اند. ۲. رهبر معظم انقلاب در بخش دیگری از بیانیه خود فرمودند: «اما پیش از همه چیز، نخستین توصیه من امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده است. بدون این کلید اساسی همه قفل‌ها، هیچ گامی نمی‌توان برداشت. آنچه می‌گویم یک امید صادق و متکی به واقعیت‌های عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جسته‌ام، اما خود و همه را از نومیدی بی‌جا و ترس کاذب نیز برحذر داشته‌ام و برحذر می‌دارم. در طول این چهل سال - و اکنون مانند همیشه - سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعال‌ترین برنامه‌های آن، مأیوس‌سازی مردم و حتی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیت‌ها، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسنات بزرگ، برنامه همیشگی هزاران رسانه صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملت ایران است؛ و البته دنباله‌های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده‌اند که با استفاده از آزادی‌ها در خدمت دشمن حرکت می‌کنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصره تبلیغاتی باشید. نگاه خوشبینانه جوانان نسبت به آینده کلید «حرکت» و «پویش» به حساب می‌آید. از این روست که در تعالیم و توصیه‌های روانشناسی «شاد بودن» و «آینده را مثبت دیدن» نشانه سلامتی فرد ارزیابی شده و در درون حکومت‌ها، گروه‌های روانشناس دائماً در حال جست‌وجوی راه‌های جدیدی برای افزایش خوش‌بینی افراد جامعه نسبت به شرایط پیش‌رو هستند. «نگاه به جلو» اساساً موضوعی مرتبط با جوانان است و از این رو نوع تصویری که از آینده یک کشور و ملت ارائه می‌گردد، تأثیر مستقیمی بر آینده آن کشور و ملت دارد. دقیقاً به همین دلیل ایجاد نگرانی در جامعه ایران و امیدزدایی از آن در دستور کار دشمنان قرار گرفته است. شما به ادبیات دونالد ترامپ در چهلمین سالگرد انقلاب نگاه کنید، هر کس به آن نظر افکند، گمان می‌کند از کشوری سخن به میان آمده که در همه زمینه‌ها به خاک سیاه نشسته است؛ در حالی که حداقل ۴۰ میلیون از جمعیت کنونی ایران به یاد دارند که پیش از انقلاب در چه فلاکتی به سر می‌بردند و هم اینک در چه موقعیت رشک‌برانگیزی قرار دارند. از این جمعیت و جمعیت جوان همه کسانی که پایشان به اروپا رسیده می‌توانند درباره ادعای ترامپ و بولتون و... علیه ایران قضاوت کنند و قطعاً در این قضاوت ایران را از اکثر کشورهای اروپایی حتی فرانسه، ایتالیا و اسپانیا پیشرفته‌تر می‌دانند در حالی که ایران قبل از انقلاب با عقب افتاده‌ترین کشورها توان قیاس داشت.
براساس جهتی که رهبر معظم انقلاب نشان دادند دلسوزان کشور و به خصوص صاحبان رسانه‌های کشور باید فکری برای «بد دیده شدن کشور» بکنند بخشی از این ناشی از توطئه هرروزه دشمن و به خصوص رسانه‌های آن است ولی بخشی هم بدون تردید ناشی از سیاه‌نمایی هر روزه رسانه‌های خودی به خصوص در فضای مجازی است. گاهی برای زمین زدن دولتی چنان عمل می‌شود که گویی آن دولت متعلق به خارج از این آب و خاک است! براساس نقش امید، رهبر معظم انقلاب در پایان بخش اول بیانیه‌شان به جوانان فرمودند: «در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشه‌ای ترین جهاد شما است.» ۳. رهبر معظم انقلاب اسلامی (دامت برکاته) در بخش دیگری از بیانیه خود فرمودند: «جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همه راه‌حل‌ها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علت تحریم هم مقاومت ضد استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راه حل زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجه گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط است هر چند گاه از زبان و قلم برخی غفلت‌زدگان داخلی صادر می‌شود، اما منشأ آن کانون‌های فکر و توطئه خارجی است که با صد زبان به تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و افکار عمومی داخلی القا می‌شود.» در واقع بیانیه در این بخش، «فارق» بین حقیقت و تزویر است. راه حل هر کشوری بدون تردید در درون آن است چه این کشور پیشرفته باشد و چه درگیر مشکلات و چه زمان راحتی باشد و چه زمان سختی. این یک قاعده عمومی و البته ساده است اما در درون ایران (که اتفاقاً حالا با این پیشرفت‌های بزرگی که ایران علیرغم چهل سال محدودیت اعمال شده از سوی دشمنانش همه فهمیده‌اند که راه حل در داخل کشور است،) عده‌ای ایران را درگیر مشکلات کمرشکن معرفی کرده و آینده آن را تیره و تار معرفی می‌نمایند و در داخل، ناکارآمدی خود و یا انتقال القایی که به آنان سپرده شده را به حساب کشور و نظام می‌گذارند و کلید حل مشکلات را در خارج نشان می‌دهند. این برای آن است تا تصمیم کشور که حفظ استقلال و حفظ روحیه مقاومت و عدالت‌طلبی و آزادیخواهی است، تغییر کند و آب ایران باز به آسیاب آمریکا سرازیر شود. این خط متأسفانه هر روز پررنگ‌تر شده است و از این رو رهبر معظم انقلاب در پیامی که برای شرایط ۴۰ سال آتی کرده و به فعالان صحنه‌های آینده کشور مربوط است، از این موضوع حساس خبر داده‌اند. این خط در چند سال اخیر پر رنگ‌تر از همه سال‌های پیش از آن شده و بیم آن می‌رود که در آینده پررنگ‌تر هم بشود. اما واقعیت این است که کشوری که انقلاب می‌کند و می‌خواهد ساختار جدید و روند جدیدی براساس باورها و ایده‌ها و اصول خود بنا کند، نمی‌تواند به بیرون از مرزهای خود چشم بدوزد چرا که از یک سو فرض اولیه انقلاب این بود که می‌خواهدچیزی را بنا کند که وجود ندارد و از سوی دیگر باید آنچه دارد را به دیگران نیز صادر کند، تا محیط خویش را امنیت بیشتری ببخشد با این وصف چگونه می‌تواند چشم به دست محیط بیرونی و به خصوص محیط دشمن بدوزد. سعدالله زارعی

 

22862
متن پرسش
جناب استاد با عرض سلام و پوزش: پزشک معالج گفته که در شرایط شما می شود از تخمک و یا جنین های اهدایی استفاده کرد و ممکن است به این روش باردار شوی ولی من که حتی در زمان اقدام به بارداری کوچکترین جزئیات توصیه شده در روایات را سعی می کردم رعایت کنم چگونه می توانم بچه ای را که نمی دانم از کدام زن تخمک آن گرفته شده بعنوان فرزند خودم در رحم خود پرورش دهم؟ نظر حضرتعالی برایم بسیار مهم است که راهنمایی بفرمائید در این شرایط رضای خدا در این است که بچه دار نشدنم را بپذیرم و کلا منصرف شوم یا اینکه با این روشهای عجیب جدید باز هم تلاش کنم؟ با تشکر و التماس دعای فراوان
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید این روح فرزند است که کدام رحم را برای خود انتخاب کند و اگر تقدیر نباشد که روحِ فرزندی این رحم را انتخاب کند، فعالیت‌های پزشکی کارساز نیست. به همین جهت فعالیت‌های شما باید در آن حدّ باشد که اصرارِ بیش از حدّ به حساب نیاید. موفق باشید

سلام استاد عزیز پیرو سوال 22862 در مورد نازایی داروهای طب اسلامی خیلی موثر هستن اگه میشه این پیام رو به اون خانوم بفرستین از داروهای طب اسلامی استاد تبریزیان برای ناباروری استفاده کنن

22548
متن پرسش
سلام استاد: (درد دلی است که ارزش خواندن ندارد و شما هم نخوانید فقط فرستادمش تا این دلم با گفتنش دو روزی آرام بگیرد شرمنده. توقع جواب هم ندارم) نمیدونم از کجا شروع کنم از بی همه چیزی تازه طلبه شدم اما چند سالی است که وارد فضای اندیشه ها شدم. اما امروز که خودم رو نگاه می کنم می بینم نه در تفکر سنتی می توانم باشم و سوالات متعدد مرا احاطه کرده و عشق به مفاهیم دنیای متجدد مثل آزادی و.... رهایم نمی کند بهتر بگویم آن را از خودم و حتی خواسته قلبی و عشق خودم می دانم اما وقتی سراغ دنیای جدید می روم و با نسبیت ها و سردی عجیبی روبرو می شوم. وقتی می خواهم مثل دیگر انسان ها کار کنم و زندگی ام را بسازم می بینم نمی توانم. مگر چند سال مانده تا مرگ. وقتی سراغم به امثال ملکیان ها می خورد در ابتدا ذوق می کنم اما بعد از چند هفته بدترین حال را دارم و می گویم شاید زندگی انسان ها همین قدر تلخ است که این همه تنها باشند. و از آن فرار می کنم به سراغ امثال شما می آیم و مدتی انس می گیرم اما بعد آن چنان غریبه می شوید برایم که حرف هایتان اصلا معقول نیست و انسانی را می بینم با مفاهیمی کلی و مبهم که مخاطبان را جذب می کند و مخاطبانی که اگر کمی سوال پیچشان کنی مطمئنا واژه هایی که براحتی به کار می برند را سخت مبهم می یابند. در کنار صحبت هایتان امثال آقای بیژن عبدالکریمی را پیدا می کنم می بینم آن هم درست و معقول تر است اما وقتی به آن هم نزدیک می شوم زیبایی شما در آن نیست و چیزی به من نمی دهد و وعده آینده می دهد اما من امروزم یعنی من محکوم به نابودی هستم. دلزده، کوره راهی را به سمت روشنفکران دینی می بینم حرکت می کنم جمع دنیای مدرن و دین لذت بخش است اما خیلی زود می یابم که اصلا هیچ چیزی نمی یابم و امثال آقای سروش انگار می خواهد فریبمان بدهد و با خواندن شعرهایی دم از معنویت بزند و من باز هم ناامید می شوم. البته شاید حق داشته باشند مگر باید چه کار کند مگر راهی دیگری دارد. اما من چه کنم. تنها، بیکس، بی آینده، شاید من هم باید از بقیه یاد بگیرم همه می روند کاری می کنند درآمدی نماز و روزه ای و امید به شفاعت و.... پس من هم باید بروم. گرچه می دانم از همین هم روی گردان می شوم و نمی توانم جایی قرار داشته باشم. اما همه اینها انگار بهانه ایست چرا که من اهل تفکر نیستم و عمیقا در وهم و خیال خود بازی می کنم و هر از گاهی سر به این و آن می زنم. و ناامیدانه به تنهایی وهم خود می خزم و با آهنگ و فیلمی خودم رو مشغول می کنم. ولی چه کنم که هر از گاهی حسن زاده ای پیدا می شود و سخنی جلویم قرار می دهد (کسانی که به قوه خیال پیش رفته اند و الفاظ مستعاری را از بر کرده اند فردا معلوم می شود چه کاره اند، اینان یوم الحسرتی در پیش دارند و چه یوم الحسرتی) و آتش به دل من میزند و ترس به اندامم می افتد و مرا به گریه می اندازد. انگار گریه کردن و پیامی برای شما نوشتن بیشتر به درد دل می ماند تا جوابی گرفتن و از بارم کم می کند و الا می دانم چیزی دستگیرم نمی شود. شاید من آمده ام که زندگی سختی در این دنیا کنم و در وهم شدید و خیال پردازی های شدید غرق شوم و با تفکرات این و آن آشنا شوم و غمی روی غمی بر من اضافه شود و آن دنیا اگر حسابی بود با سرافکندگی بروم سوی آتش. مگر غیر از این هم می شود. ایکاش انسان نبودم ایکاش حداقل نبودم تا رنجی که دارم به اطرافیانم می رساندم نبود ایکاش نبودم. چیزی ندارم که با آن دلی بدست آورم خواه انسانی باشد خواه خدا شاید دلم آرام شود به آرامش دیگران جز رنج خود و دیگری آینده ای نمی بینم. شاید مثل بقیه طلبه ها روزی لباسی بپوشم و روی منبری همان هایی بگویم که عمری شنیده ام و شنیده اند احتمالا هم همین باید باشد. و چقدر زندگی تلخ و پایانی تلخ تر (جواب نمی خواهم چرا که حدودا جوابتان را می دانم شاید درد دلی بود که فقط باید می نوشتم تا دردم کم شود) اگر خواندید بسیار ممنونم و معذرت می خواهم بابت وقت شما که صرف من شد.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً نوشته‌ی شما ارزش خواندن داشت و این قصه‌ی شما نیست، بلکه قصه‌ی دورانی است که نیهیلیسم سیطره یافته و هرچیزی را حتی حرکات دینی را نیز خشک و بی‌خاصیت می‌کند. بنده منتظرم که این سخنان خیلی جدّی‌تر از آن‌که شما گفتید، از راه برسد. فکر می‌کنم شما را درک کردم، هرچند معتقدم در میانه‌ی راه، طاهرزاده را ادامه نداده‌اید و با طاهرزاده‌ی چندسال پیش هنوز فکر می‌کنید. باید خواسته و ناخواسته به آینده‌ای فکر کرد که شما، طلوعی از آینده‌اید. آیا در مسیر تفکری که دنیای جدید - دنیایی ماوراء دنیای انسان‌های مذهبی و یا انسان‌های مدرن - در روبه‌روی ما قرار می دهد به نظر شما چه اتفاقی در حال افتادن است؟ در راستای درک آن‌چه بر شما می‌گذرد بنده نمی‌توانم از هایدگر غافل باشم، همچنان‌که از آینده‌ی بسیار حساسی که انقلاب اسلامی در مقابل ما متولد می‌کند؛ نمی‌توان چشم برهم گذاشت. آیا فکر کرده‌اید سخنانی که امروز در محافل مذهبی ردّ و بدل می‌شود ما را به کدام آینده می‌برد؟ گمان نمی‌کنید بعضی از این سخنان که فرزندان این ملت فعلاً از طریق آن‌ها به حیات دینی خود مشغول‌اند، آن‌ها را با آینده‌ای روبه‌رو می‌کنند که امروز شما با آن روبه‌اید؟ و این به دلیل آن است که کم‌تر نسبت به آینده‌ای که غیر امروز است، فکر می‌شود.

هر تاریخی ظاهری و باطنی که مخصوص به خودش می‌باشد دارد، چه آن تاریخ، تاریخِ غرب باشد و چه تاریخی که با انقلاب اسلامی به‌وجود آمده باشد. آن‌چه بنده از انقلاب اسلامی به عنوان عطیه‌ای پایدار و آغازین برای این دوران می‌شناسم باطنی است که ما را از آن سرگردانی که مسلّم بیش از پیش بشر را در بر خواهد گرفت، نجات می‌دهد. معتقدم گویا ندایِ بی‌صدای انقلاب اسلامی می‌تواند متذکر آینده‌ای باشد که در آن دوگانگیِ سوبژه و اُبژه از میان رفته است و بشر باز دوباره به مأواگرفتن در پرتو فیوضات الهی خود را می‌یابد، چیزی که هایدگر نیز به دنبال آن بود و دکتر فردید گفت ای کاش هایدگر زنده بود و آن‌چه را که انتظار می‌کشید، در انقلاب اسلامی می‌یافت، زیرا دکتر فردید بزرگ به‌خوبی متوجه‌ی باطن انقلاب اسلامی شده بود و از این جهت به خوبی حجاب‌های آن انقلاب یعنی مهندس مهدی بازرگان و عبدالکریم سروش را تشخیص داده بود.

تعجب بنده از آن‌هایی است که از یک طرف به عمق نیهیلیسم که چگونه همه‌ی بشریت را در برگرفته است، پی برده‌اند ولی روشنی‌گاهِ انقلاب اسلامی که در جنگل سیاه دنیای مدرن از افق تاریخ آینده سوسو می‌زند؛ نمی‌یابند! موفق باشید     

نمایش چاپی