بسمه تعالی سلام علیکم با توجه به مطالبی که مرحوم ختمی لاهوری در شرح غزل ساقیا امدن عید مبارک بادت فرموده و با نظر به سایر ابیات حافظ (علیه رحمه) در مورد ماه مبارک رمضان و عید فطر این مطلب به ذهن می آید که ظاهرا همه ماه رمضان برای عید آن است یعنی مؤمن سالک یک ماه روزه می گیرد و دیگر اعمال آن ماه را انجام می دهد تا در عید رمضان از دست ساقی باده استغراق بنوشد در حالیکه از دعاها و سایر مطالب اهل البیت علیهم السلام مخصوصا امام سجاد علیه السلام در مورد ماه رمضان برمی آید که خود ماه رمضان پراست از عنایات حضرت حق مخصوصا در سحرها و مرحوم امام هم می فرماید ماه رمضان شد می و میخانه برافتاد عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد ولی حافظ می گوید به عید رمضان افتاد ظاهرا یک قطره از ان اشکهایی که امام سجاد علیه السلام در فراق ماه مبارک رمضان ریخته اند امثال حافظ نریخته اند و یک حالت خوشحالی از سپری شدن ماه مبارک رمضان و رسیدن عید و نوشیدن باده استغراق در آنها دیده می شود هرچند عید رمضان جایگاه خاص خود را نزد اهل البیت علیهم السلام دارد لطفا توضیحی بفرمایید که علت این تفاوت بین عرفای مثل حافظ با امام سجاد علیه السلام در چیست ؟
جواب: علیک السلام؛
مسلّم در متون دینی ما؛ هم نظر به ماه رمضان به عنوان بستری خاص برای تعالی مؤمنین، و هم نظر به عید فطر به عنوان شرایطی که روزهداران مورد عنایت خاص قرار میگیرند، شده است. و مسلّم آن بصیرتی که ائمه معصومین دارند که میتوانند به تمام ابعاد ماه رمضان از بدو تا ختم، نظر کنند بقیه ندارند، ولی با اینهمه اثبات شیئ نفیِ ما عدا نمیکند، شاید نظر به تجلیات انوار الهی در عید فطر آنچنان شدید بوده که حافظ و امثال او را به نطق در آورده که آنچنان در وصف آن بگویند، ولی خودشان در حال خود با ماه رمضان نیز رمز و رازها داشته باشند. موفق باشید
جواب: علیکم السلام:
آری! معرفت نفس دریچهای برای معرفت «ربّ» است و معرفت نفس به خودی خود یک علم است که نیاز به فلسفه ندارد، هرچند امروزه عموماً در فلسفه به این موضوع میپردازند و با اصطلاحات فلسفی ارائه میشود. با اینهمه اگر بتوانید تا حدّی با مباحث معرفت نفس آشنا شوید، با تدبّر در روایات و آیات قرآن بسیاری از راههای اُنس با خدا را از جهت نظری و فکری طی خواهید کرد و در این راه عبادات شرعی مددرسان خواهند بود. «موفق باشید»
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید در کنار کتاب «فروغ ابدیت»، مغازی واقدی هم خوب باشد. 2- بنده از ایشان اطلاع ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئلهی لباس روحانیت در فرهنگ ما جایگاه بسیار عمیقی دارد و پشتوانهی آن یک تاریخ صفا و علم و ایثار و مجاهدهی کسانی است که با این لباس تاریخ ما را به نورانیترین حقایق عالَم یعنی اسلام و تشیع منوّر کردهاند در آن حدّ که اگر کسی بخواهد عمیقاً جامعهی شیعه را متذکر ابعاد معنوی خود بکند، راحتترین و سالمترین بستر همان کسوت روحانیت است با لوازمی که این کسوت دارد. حال اگر بعضاً لباس روحانیت را افرادی میپوشند که روحانی نیستند و یا افرادی که لباس روحانیت نمیپوشند ولی روحانی هستند، این را نباید به عنوان یک موضوع اصیل در متن تاریخ تشیع قلمداد کرد. بالاخره اسلام و شیعه در لباس روحانیون منوّر به معارف اسلامی پایدار میماند. خیابان جایگاه اندازهگیری لباس روحانیت نیست، قلب انسانهای متدیّن و طالب حقیقت در مقابل شخصیتهایی که مجهز به معارف اسلامی و در کسوت لباس روحانیتاند، بهتر به آرامش میرسند زیرا در این لباس در جستجوی مطهریها و علامه طباطباییها هستند. آیا میتوان از مردم انتظار داشت که مطهریها را در لباسی غیر از لباس روحانیت جستجو کنند؟ چه انتظار سخت و سهمگینی است که به مردم چیزی را تحمیل کنیم که مطابق سابقهی تاریخی آنها نباشد؟ به حضرت آیت اللّه بروجردی«رضواناللّهتعالیعلیه» عرض کردند طلبهای را گرفتهاند که دزدی کرده است؛ آن مردِ بصیر جواب دادند: دزدی را گرفتهاند که در لباس طلبگی خواسته است بهتر دزدی کند. گرگ در لباس میش میآید تا بیشتر گوسفندان را بدراند، آیا باید میشها را متهم نمود؟! خوب است به جواب سوال شماره 12439 نیز رجوع فرمائید: موفق باشید