باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان اگر با تمام تلاشی که کرد و نتوانست بحمداللّه شما را آلوده به گناه بزرگی به نام زنا بکند، سعی میکند اولاً: گرفتار گناه دیگری بشوید و ثانیاً: از آن مهمتر سعی میکند شما را از ادامهی مسیر إلی اللّه که بحمداللّه از آن جدا نیستید مأیوس کند. تنها عرض بنده آن است که مطمئن باشید اگر بتوانید با آزادشدن از این گناه پوزهی شیطان را به خاک بمالید دریچههایی از آرامش و اطمینان برایتان گشوده میشود که تصور آن را هم نمیکردید. موفق باشید
- باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: به این راحتی نباید افراد را مقابل رهبری و امام پنداشت، شاید برداشتهای دیگری از سخنان امام و رهبری دارند که واقعاً از نظر خودش آن برداشتها حقّ است. ثانیاً: هنر ما آن است که دقیقاً اینگونه افراد را بفهمیم و به اندازهای که معتقدیم در جایگاه اصلی نیستند با آنها برخورد کنیم و این سختترین مرحلهی انقلاب اسلامی است که باید در آن به بلوغ لازم برسد و در این راستا إنشاءاللّه کشور به مرحلهای میرسد که اندازهی هر جریانی که معتقد است در ذیل ولایت قرار دارد، برای رقیب او که او نیز خود را در چنین شرایطی میداند معلوم میشود و بهخوبی هرکدام میفهمند دیگری چه میگوید و لازمهی گفتار هرکدام چهچیز است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر هم بپذیریم که هیچوقت هدف وسیله را توجیه نمیکند نمیتوان گفت سینما وسیلهی نامقدسی است و نباید در راستای اهداف مقدس از آن استفاده کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظام عالم طبق آیهی فوق مستقیم و غیر مستقیم، بسترِ حیات انسان است و به همین جهت آنهایی که این حقیقت را کشف کردهاند به زبان شاعرانه میگویند: « اگر یک ذره را برگیری از جای / خلل یابد همه عالم سراپای». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: راه انبیاء آن است که با نور توحید سعی میکنند انسانها ذیل توحید ربوبی و در پرتو اسمِ حیّ امور دنیایی و آخرتی خود را شکل دهند، نه آنکه ما بخواهیم با تقویت قوای نفس، نفسِ بقیه را تحت تأثیر قرار دهیم. و بدین لحاظ مسیر اهل توحید مثل آیت اللّه قاضی با مسیر امثال شیخ رجبعلی که اهل کرامتاند، متفاوت است. و آنچه از اهل توحید تحت عنوان کرامت به چشم میخورد ربطی به تقویت نفس آنها برای ارتباط با نفس طرف مقابل به معنای اصلاحِ مشکلات بدنی او ندارد، بیشتر کار آنها منوّرکردن جسم و روح است از طریق نور ربوبیت ربّ. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در چند جوابی که در مورد موضوع شک عرض کردم ما به طور بدیهی به موجودات خارجی علم پیدا میکنیم و صورت آنها را در ذهن خود داریم و نفس ناطقهی ما به طور بدیهی و به جهت تجردی که دارد، به واقعیات خارج عالم میشود و دلیلی ندارد که به ادراکات بدیهی خود شک کنیم. هنر ما آن است که به این نوع شکها که بدیهیات ما را مورد تردید قرار میدهد توجه نکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئلهی لباس روحانیت در فرهنگ ما جایگاه بسیار عمیقی دارد و پشتوانهی آن یک تاریخ صفا و علم و ایثار و مجاهدهی کسانی است که با این لباس تاریخ ما را به نورانیترین حقایق عالَم یعنی اسلام و تشیع منوّر کردهاند در آن حدّ که اگر کسی بخواهد عمیقاً جامعهی شیعه را متذکر ابعاد معنوی خود بکند، راحتترین و سالمترین بستر همان کسوت روحانیت است با لوازمی که این کسوت دارد. حال اگر بعضاً لباس روحانیت را افرادی میپوشند که روحانی نیستند و یا افرادی که لباس روحانیت نمیپوشند ولی روحانی هستند، این را نباید به عنوان یک موضوع اصیل در متن تاریخ تشیع قلمداد کرد. بالاخره اسلام و شیعه در لباس روحانیون منوّر به معارف اسلامی پایدار میماند. خیابان جایگاه اندازهگیری لباس روحانیت نیست، قلب انسانهای متدیّن و طالب حقیقت در مقابل شخصیتهایی که مجهز به معارف اسلامی و در کسوت لباس روحانیتاند، بهتر به آرامش میرسند زیرا در این لباس در جستجوی مطهریها و علامه طباطباییها هستند. آیا میتوان از مردم انتظار داشت که مطهریها را در لباسی غیر از لباس روحانیت جستجو کنند؟ چه انتظار سخت و سهمگینی است که به مردم چیزی را تحمیل کنیم که مطابق سابقهی تاریخی آنها نباشد؟ به حضرت آیت اللّه بروجردی«رضواناللّهتعالیعلیه» عرض کردند طلبهای را گرفتهاند که دزدی کرده است؛ آن مردِ بصیر جواب دادند: دزدی را گرفتهاند که در لباس طلبگی خواسته است بهتر دزدی کند. گرگ در لباس میش میآید تا بیشتر گوسفندان را بدراند، آیا باید میشها را متهم نمود؟! خوب است به جواب سوال شماره 12439 نیز رجوع فرمائید: موفق باشید