بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21951
متن پرسش
استاد سلام: استاد میخوام در این مورد که حالا تعریف از کشورهای غیر دینی مثل آلمان و ژاپن و... توسط افراد زیادی از مثلا روشنفکرا گرفته تا عادی ها زیاد شده و آن ها را الگوی خود می دانند، آیا فلسفه ی این سبک زندگی آنها صرفا ایدئولوژی آنهاست. و مثلا مطالعه می کردم که در مدارس ژاپن یا چین از کودکی در مدارسشون تواضع و انسان دوستی را آموزش میدن. استاد آیا این کارهای آنها که قطع از آسمان و ریشه های دینی و خدایی است ارزشی هم دارد؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌ها با عقلِ معاش، زندگی دنیایی خود را مدیریت می‌کنند ولی به گفته‌ی پروفسور کربن، نسبت به مرگ و معنویت سخت، شکننده‌اند و به همین جهت به‌کلی در پوچی به‌سر می‌برند. می‌ماند که ما چرا عقلِ معاش و عقلِ معاد را مطابق فرهنگ دینی خود به‌کار نمی‌گیریم! موفق باشید

21265
متن پرسش
بسم الله سلام با توجه به اینکه حضرت حق در این عالم با اسم مرید و مختار در انسان تجلی کرده است سوال پیش می آید که این تجلی پس از مرگ هم ادامه خواهد داشت در صورت تداوم، انتخابهای پس از مرگ به چه شیوه و در چه حیطه ایست و آیا ثواب و عقاب نسبت به آن انتخابها صورت می گیرد و اگر پس از مرگ اختیاری نیست یا صرفا بر اساس اختیارهایی که در دنیا داشتیم زندگی می کنیم این زندگی قهری ولو در بهشت باشیم چه لذتی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسم مرید و مختار خداوند در تمام مراتب هستی جاری است و عالَم را در بقای خودش محفوظ می‌دارد. انسان در بهشت، در مقام لقاء است به همان معنایی که فرمود: «سوار چون که به منزل رسد پیاده شود» همه‌ی تلاش‌ها برای آن بود که به این‌جا برسیم، از این به بعد نگران باید باشیم نکند این حالت تغییر کند. موفق باشید

20354
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده پس از تحمل رنج ها برای رسیدن به زلال حقیقت در شرایط فکری و روحی قرار دارم که تنها راه حل خود را بازخوانی هویت دینی و ملی خود می دانم. استدعا دارم در این مسیر یاورم باشید و مرا همچون هانری کربن در جستجوی معنا بدانید که علامه طباطبایی دوران خود را گم کرده ام و به شما پناه آوردم. می خواهم هر هفته چند سوال مبنایی از حضورتان بپرسم و امید دارم شما با جواب های مستدل و مشروح مرا در پیدا کردن گم شده خود یاری کنید. ابتدای سوالاتم عنوان بازخوانی هویت دینی و ملی را درج می کنم و امید دارم شما با بزرگواری پیر طریقت این حقیر باشید، خواهش می کنم منت سر بنده بگذارید و تا جای ممکن جواب های مستدل و مشروح بفرمایید تا اگر این حقیر خواستم نتایج این بحث را در کتابی در آینده منتشر کنم جواب ها کاملا متقن و مطلوب باشد. می دانم جناب شریفتان با محدودیت وقت مواجه هستید ولی بدانید بنده به دلیل اینکه می خواهم جواب های شما را دقیق بررسی کنم نیاز دارم مکتوب جواب شما را داشته باشم. آیا این لطف رو در حق بنده می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در امر مطالعه و تحقیق، یک قاعده همیشه در میان است و آن رجوع به متون معتبر است با نظر به سؤال و دغدغه‌ای که هرکس دارد. حتی علامه طباطبایی که به قرآن رجوع می کنند، دغدغه‌ی اصلاحِ امور جامعه‌ی خود در این تاریخ را بر اساس رهنمودهای کتاب خدا دارند. مثلاً اگر شما مطالعه‌ی تفسیر المیزان را شروع کنید و در دل آن در جستجوی جواب دغدغه‌ی خود یعنی «بازخوانیِ هویت دینی و ملی» باشید، جواب‌های خوبی دریافت می‌کنید. آری! در این رابطه است که ممکن می‌باشد سؤالی برایتان پیش آید، و با امثال بنده در میان بگذارید. ولی اگر بخواهید از همان ابتدا بنده مثلاً در رابطه با آن موضوع که می‌فرمایید، سخن بگویم، عملاً باید بنده یک یا چند کتاب بنویسم و فضا از گفتمانِ علمی خارج می‌شود. موفق باشید

19836

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بر اساس آیه قرآن رزق هر جنبنده بر عهده خداست پس بچه هایی که در آفریقا بر اثر گرسنگی می میرند رزق ندارند که بر عهده خدا نبوده رزق آنها؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول مرحوم دکتر علی شریعتی آری! خداوند رزق هرکس را تعیین کرده است ولی باید ببیند که چه کسی از او قاپیده است؟ و یا چه کسی می‌خواهد از او بقاپد؟ مسئله‌ی قحطی آفریقا خیلی گسترده‌تر از این صحبت‌ها است و بعضی از قسمت‌های آن ریشه در روانِ قومی دارد که رواناً قحطی‌زدگی به جانشان افتاده است و نه قحطی. این را می‌توانید در کتاب «ژئوپلوتیک گرسنگی» اثر «خوزه دو کاسترو» دنبال کنید. موفق باشید

19683

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در بحث سوره واقعه فرمودید مقام حور مقام بالائیست که به مقربین داده می شود که حتی بالاتر از نیت آنهاست. و وقتی خداوند بخواهد به بهترین وجه از مقربین احوال بپرسد بصورت حور تجلی می کند و... حال با چنین توصیفاتی دو سوال دارم: ۱. اگر این مقام مخصوص مقربین و معصومین هست پس تکلیف غیر مقربین چه می شود؟ و آیا شاهد قرآنی هست که برای غیر مقربین حور وجود دارد؟ ۲.با توجه به این مقام حور چرا علامه طباطبائی در آن قضیه ای که نقل می کند بین نماز حوری را دیدم و نهایتا به او محل نگذاشتم و او رفت به آن حور اعتنا نکردند؟ مگر اعمال دنیا غیر از این است که به یکی از بالاترین تجلیات خدا دست پیدا کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ در همان بحث روش شد که اصحاب یمین منوّر به تجلّی «وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ (34) إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً (35) فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً (36) عُرُباً أَتْراباً (37)» هستند. 2ـ امثال علامه طباطبایی ها که از جمله‌ی اصحاب یمین هستند آن نوع حوری که مربوط به مقرّبین است را نخواهند داشت و تعبیر حوری که در آن گزارش آمده‌است از جمله‌ی همان جمال زیبایی است که برای اصحاب یمین ظهور می‌کند. موفق باشید

19501
متن پرسش
استاد عزیز سلام: استاد من از عبادت لذت نمی برم مثلا الان حدود 10 ساله نماز اول وقت میخونم. نافله ها رو میخونم (وایل با اداب کامل ولی الان چند ساله نشسته یا در حال راه رفتن). اوایل روزی یه جز قران می خوندم و الان نیم جز میخونم. حدود دو سال زیارت عاشورا با صد لعن و سلام میخوندم. احساس می کنم این مستحبات مناجات با خدا رو در من خیلی کم کرد و من فقط بر اساس عادت همین جوری انجامشون میدم (بی توجه). هر جا سر کار میرم نمیتونم دوام بیارم اصلا نمیتونم این محیط ها و آدما رو تو محیط کار تحمل کنم. تصمیم گرفتم دیگه این مستحبات رو انجام ندم شاید این مستحبات یه غرور پنهانی در من به وجود آورده که من از این عبادات لذت نمی برم و آدما رو نمیتونم تحمل کنم. فکرم مشغول اینه که یه کاری پیدا کنم تا خرج زن و بچه ام رو در بیارم تا دیگران و خانوادم نگن پدرش کار میکنه و من مفت می خورم. نظر شما چیه در مورد اینکه دیگه این مستحبات رو نمیخوام انجام بدم.
متن پاسخ

بباسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، افراط و تفریط در هر کاری خوب نیست. سعی کنید مثل سایر متدینین عمل نمایید و در عین حال، فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی داشته باشید. مؤمن باید اهل الفت با دیگران باشد. عرایضی در شرح «دعای مکارم» شده است خوب است به آن رجوع فرمایید. – در قسمت صوتِ سایت، و یا در قسمت جلسات هفتگی جلسه‌ی روز دوشنبه آن‌ها را می‌توانید بیابید-. در این تاریخ، ارادت به رهبری به‌عنوان عقلِ ولیّ الهی در این تاریخ، نورِ لازم را به عبادات و حرکات شما می‌دهد. متوجه باشید که آن‌چه دیندار را به نتیجه می‌رساند تنها انجام تکلیف نیست، بلکه زندگی در هوایِ حقیقت است و دغدغه‌ی زندگیِ بقیه‌ را داشتن. موفق باشید

19432
متن پرسش
سلام علیکم: استاد درد و دلی بود که شاید مطرح کردنش با شما برایم میسر بود شاید از این جهت که شما ادبیات این سخن را درک می کنید (همراهی با شهدا در ادامه ی مسیر انقلاب) در سوره ی انفال آمده است که خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید: «ان یخدعوک فان حسبک الله هو الذی آیدک بنصره و بالمومنین» خیلی زیباست که می فرماید پیامبر الله همان خدایی است که تو را با نصرتش و با مومنین یاری می دهد این وعده الهی است به قلب پیامبر عزیز و عظیم الشانمان که ما امروز در مسیر انقلاب در ادامه ی همان خطاب و در مسیر همان نصرت داریم گام می نهیم مگر غیر از این است که امروز این خطاب در این تاریخ بر قلب امام مان نازل شد و خداوند او را با شهیدانمان یاری فرمود مگر غیر از این است؟ و الان در حال حاضر این رهبر عزیزمان است که داعیه دار این ندای الهی است و جوانان انقلابی امروز لبیک گوی این دعوتند و خداوند از همین جوانان قلب هایی را برای نصرت این رهبر عزیز تجهیز کرده است. اگر رهبر عزیز تر از جانمان می فرماید عزیزان من خرمشهرها در پیش است برای این است که قلبش را زمزمه ها و آواهای قرآنی پر کرده است که بر قلب رسول خدا (صلی الله علیه و آله )‌ نازل شده است، بشارت های از جنس بشارت هایی که در تاریخ نمونه اش را از ائمه (علیهم السلام) شینده ایم و دیده ایم و امروز داریم از قلب عالمی می شنویم که در ادامه همان مسیر و مسیر و روش و سنت است. عالمی آگاه و بصیر به زمانه که در وصفش حضرت امام صادق (علیه الاسم) فرمودند: لا تهجم علیه اللوابس حضرت آقا فرمودن عزیزان من خرمشهر ها در پیش است اما این جهد ویرانی های آن جنگ را ندارد ولی سختی های بیش تر ی دارد، این کدام نگاه است که ما را از نگاه های ساده و سطحی مرسوم دولت ها فرار می برد و این کدام اندیشه و افق است که پیش روی ما باز است تا ما خودمان را با انقلاب و جریان ها و دولت ها به گونه ای دیگر تعریف کنیم و باز خوانی کنیم، رهبری به این ساحت توجه دارند که انقلابیون باید خودشان را با متن انقلاب بازخوانی کنند نه جریان های سیاسی و نه دولت ها، ما در ادامه ی مسیر شهدا و در مسیر جهاد کبیر با دولت ها معنا نمی شویم بلکه نظر به دولت ها و جریان های سیاسی ما را متوقف می کند، بلکه در ادامه ی این مسیر مائیم که دولت ها را می سازیم اما با عبور از جریان ها و سیاست زدگی های مرسوم و نظر به دولت ها، یادمان نرود که ما با فرهنگ ناب محمدی و در مسیر مبارزه برای اعتلای دین و در جهت حفظ و تحکیم پرچم دین شناخته شدیم و این را از طریق این نظام ممکن دیدیم و یافتیم و این همان مسیری بود که شهدای ما پیشاهنگان آن بودند و امروز حفظ و ادامه ی آن با ماست، تاریخ گواه است که مبارزه و حرکت شهدای ما در آن تاریخ متوقف و اسیر نگاه ها و جناح های سیاسی روز نشد و از حرکت در مسیر اصلی انقلاب باز نماند اگر چه در برهه ای از تاریخ کند شد اما باز نماند و به راهش و به شکوفایی اش ادامه داد چناجه شهدای ما با دولت بنی صدر از پا نیفتادند تازه ایستادند و از آن عبور کردند و متوقف در این دولت نشدند و در انتظار حرکت انقلابی خویش صبوری کردند و فرج را در نگاه و افق امام راحل یافتند چیزی که امروز کمتر به آن توجه می شود! غصه ی امروز ما غصه ی بر مسند نشینی دولت ها نیست، غصه ی ما جا ماندن از راهی است که شهدای ما بر دوش کشیدند و امام آن را برای ما ترسیم کرد، ما معطل دولت ها نمی مانیم همانگونه که شهیدانمان نماندند، امروز ما انقلاب را با تگاه به افق زعیم الهی مان ادامه می دهیم و می دانیم که هر آن کس که در این مسیر ما را همراهی نکند دوامی نخواهد داشت زیرا ذات و ماهیت و اساس این افق و این مسیر حق و حقیقت است و به فرموده ی آیت الله جوادی آملی باطل در مسیر حق و حقیقت رسوا می شود و طرد و مطرود است و اساسا جایگاهی ندارد و این دولت های هستند که اگر خواهان ماندگاری اندیشه شان در انقلاب هستند باید خودشان را با این افق تعریف و بازخوانی کنند همان افقی که حضرت آقا در حرم امام در 14 خرداد در جهت خطر انحراف از خط امام فرمودند. پس باید ببینیم نگرانی مان امروز بر چه پایه ایست؟ امروز ما محتاج افقی هستیم فراتر از جناح ها و نگاه های سیاسی، امروز ادامه ی ما و نسل ما در گرو همراهی مسیری است که شهیدانمان پیمودند مسیری که لحظه ای دست از مبارزه و مقاومت بر نداشتند چه آن روز که بنی صدر فرمانده کل قوا بود و چه آن روز که امام عزیز و دیدیم که در این انتظار انقلابی شان نصرت خدا را و حذف و طرد بنی صدر را، ما ادامه را در همراهی با این عزیزان می بینیم که در جریانات و مسائل مختلف تاریخ شان دل به امام عزیز دادند و از نگاه و افق توحیدی زعیم دین شان جدا نشدند و راحت به او دل سپردند. امروز هم حرکت تاریخ ما در گرو نظر به زعیم الهی است، نه گرفتار شدن به دولت هاست و نه به بی تفاوت شدن به آن، بلکه راه آن عبور است آن هم به همراهی با شهدا با نظر به افق زعیم الهی. این بار به دوش ماست و ما باید تکلیفمان را با خودمان بدانیم و خودمان را در تاریخ بیابیم همان مسیری که شهدا یافتند و حضرت آقا فرمدند با این ستارگان (شهدا) می توان آن را پیدا کرد اشاره به این مطلب است. امروز در شناخت مسیر اگر اشتباه کنیم به تاریخمان بد کردیم به خودمان ظلم کردیم. باید در نگاه عالمان دین راه را یافت و با رهروان را همراه شد با همان صالحانی که آقا فرمودند شهدا جزو همان صالحانند باید همراه شد. باید از خود بپرسیم قبل از انقلاب که دولت دست شاه بود مگر مردم معطل دولت ها شدند و مگر در دولت ها متوقف شدند؟ آن روز مردم دل به امام سپرده بودند و امروز هم حماسه های بزرگ را که می بینیم نشان از همین دل سپردگی است. یاد جمله ی شهیدان افتادم که می گفتند: این راه رفتنی است حتی بدون سر حتی بدون دست حتی بدون پا. استاد از اینکه وقت عزیزتان را گرفتم واقعا عذر خواهم و همچنین وقت کسانی که این مطلب ناچیز بنده را می خوانند ببخشید مطالبی که شاید درست هم نباشد و با شما در میان گذاشتم تا شما هم ما را به اشتبامان متذکر کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید حضور در تاریخی غیر از تاریخ مدرنیته که همه‌ی عالم را فراگرفته است، با تنگناهایی روبه‌روست. و همین‌طور که گفته‌اید انقلابیون باید خود را با متن چنین انقلابی معنا کنند، نه با جریان‌های سیاسی و نه با دولت‌ها، وگرنه ناخواسته متوقف می‌شوند. آری! درست می‌فرمایید که غم ما باید، غمِ جاماندن از راهی باشد که شهداء در مقابل ما گشودند، نه غمِ بر مسندنشینی این دولت و آن دولت. غمِ جاماندن از افقی که زعیم الهی ما در مقابل ما گشود که آن راه، فراتر از نگاه جریان‌های سیاسی است. همان‌طور که به قول شما مردم ما برای تحقق انقلاب فهمیدند از چه راهی کار را شروع کنند تا در یک عزم عمومی، خود را ماورای حاکمیت دوران در امور اجرایی حاضر کند و این‌جاست که بنا به فرمایش رهبری مطالبات مردم آن‌چنان متعالی می‌شود که یقیناً به دولتی نظر خواهند کرد که هم‌ترازِ اهداف مقدس انقلاب اسلامی است. بنده چیزی به سخن شما نیفزودم و همین اندازه متوجه هستم چه عالم زیبایی است عالمِ فهم تاریخی انقلاب اسلامی در قرائت شهدا. موفق باشید 

19320

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار! اعیاد شعبان را خدمت تان تبریک میگم. می خواستم بپرسم که چطور میشه یا چطور ممکن هست که فردی به زیارت حرم ائمه هدی (علیهم السلام) نائل بشود ولی باعث ناراحتی زائران آن آستان بشه! استاد برای من واقعا قابل درک نیست که چرا باید کسی به خودش جرات بده و به کیف و وسایل یکی دیگه تعرض کنه و پول و مدارک زائر را ببره آن هم دقیقا تو حرم پیش روی ساحت آن معصوم!؟ آیا این امتحانی برای زائران هست؟ یا برای آن افرادی؟ یا نادانی افراد است؟ یا نظر معصوم است؟ چرا باید افراد همچین جراتی به خودشون بدند؟ چرا بین زائرانی که به زیارت نائل می شوند همچین افرادی هم طلبیده میشند؟ در جوار حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) دعاگوی شما و دوستان هستیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی آیت اللّه بروجردی این‌ها گرگ‌هایی هستند در لباس میش، تا میش‌ها همواره متوجه گرگ‌ها حتی در حرم امامان معصوم باشند. زیرا: «ای بسا ابلیسِ آدم‌روی است». موفق باشید

18381
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. چگونه می توان دردمند شد و در این درد مستقر ماند؟ درد محرومین، درد گرسنگان، درد مشکلات و مسائل فرهنگی، درد نجات بشریت و... مثلا در مورد گورخواب ها آیا باید هم ذات پنداری کرد و خود را در چنین موقعیتی گذاشت؟ پس سوال اول اینکه می خواهم انسان دردمندی باشم و نه آنکه درد را نقاشی و فقط به آن آگاه باشم بلکه به معنای واقعی می خواهم صاحب درد باشم. چطور؟ ۲. سوال دومم در مورد کرامت نفس است. چه راهکارهایی در جهت تقویت عزت و کرامت نفس وجود دارد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- دردمند واقعی کسی است که همچون پیامبران در این موارد متوجه باشد مشکلات بشر ریشه در ضعف ایمان و نقص توکل و عدم قناعت دارد. لذا است که اگر به گرسنه‌ای نان می‌دهد که باید بدهد، سعی می‌کند به او کشاورزی یاد دهد که چگونه گندم بکارد. و این با ایجاد روحیه‌ی ایمان و قناعت ممکن است و دردمندی آن است که سعی کنیم این نقیصه‌ها را برطرف کنیم تا طرف خود را از شهر و روستا آواره‌ی تهران و شهرهای بزرگ نکند 2- کسی که قیمت خود را دانست در مقابل دنیا به‌راحتی خود را خوار نمی‌کند. اميرمؤمنان على عليه السلام فرمودند: «انّه ليس لاَنفُسكم ثَمنٌ الاّ الجّنة فلاتَبيعوها الاّ بها» (نهج البلاغه، حکمت 456)
بدانيد كه جان شما هيچ بهايى جز بهشت ندارد پس آن را به كمتر از بهشت نفروشيد. و نیز می‌فرمایند: «و لبئس المتجر اَن تَرَى الدّنيا لنفسك ثمناً» (خطبه 32)  و چه تجارت زشتى است كه انسان دنيا را بهاى خويشتن بنگرد. موفق باشید  

18331
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز اینکه فرمودید علم خداوند به آنچه واقع می شود، است و چون علم او اشتباه نمی شود پس آن حتما واقع می شود و بر اساس حکمت و علم خود تقدیر ما را می داند و ترتیب می دهد برای رسیدن به بهترین سرنوشت، پس در اینجا گویی افعال من تقدیر مرا رقم می زند، پس اینکه شما می فرمایید تقدیر ثابت است آیا می توانیم بگوییم که چون افعال ما ثابت و شخصیت درون من که افعالم از آن سر می زند ثابت است پس تقدیری ثابت داریم؟ یا فقط سر قدر است که ثابت و تقدیر ما با عوض شدن افعالمان عوض می شود؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد انسان با توجه به اختیاری که دارد، هیچ‌چیز ثابت نیست، حتی سرِّ قَدَر او که انتخابِ بنیادین او می‌باشد و شخصیت خود را آن‌گونه برای خود انتخاب کرده است، باز جای تغییر هست. آن‌چه ثابت است سنت‌های الهی است که ما نمی‌توانیم تغییر دهیم. سرّ قَدَر به این معنا قابل تغییر نمی‌باشد. موفق باشید

17826

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد احتمالا واقف هستید که شکل حکومت کشور ما با تأسی از نظریه ی منتسکیو که تحت عنوان تفکیک قوای سه گانه هست کار خود را آغاز نموده و تا الان ادامه داده، خواستم نظر مبارک حضرتعالی را در خصوص آن جویا بشم؟ آیا برچیده شدن این شکل از حکومت در راستای نظام سازی شدنی می باشد؟ آیا اساسا نیاز هست که چنین تغییر وسیع و عظیمی صورت بگیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فعلاً که نباید کار خاصی انجام داد. شاید با حاکمیت ولایت فقیه عملاً تفکیک قوا به آن معنا که هر قوه‌ای بدون مسئولیت‌داشتن نسبت به قوه‌ی دیگر مرتفع شده باشد و همه ذیل ولایت فقیه در جهت اهداف کلّی نظام عمل کنند. موفق باشید

17179

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: این که حضرتعالی در جزوات مختلف متذکر می شوید باید برای نظام سازی مشکلات را از ریشه یافت و با قانون یا بخش نامه کاستی ها و نقص ها، حل نمی شود و مکر را دیدم تاکید دارید بر این که نظام «آموزشی» ما باید اصلاح گردد، لطف بفرمایید که به طور مشخص و جامع چه رکنی یا ارکانی از نظام آموزشی حل شود؟ چون حقیقتا بنده در حال تحقیق و تعقیب حل این مسئله هستیم تا نظام آموزشی اصلاح شده ای را در قالب کوچک اجرایی کنیم. مضاف بر این که فرمودید نظام «قضایی» ما هم باید اصلاح شود در این موضوع هم نکات لازم و جامع را بفرمایید؟ شایان ذکر است که اگر جزوه یا نوشتاری در این موارد اشاره شده از خودتان یا دیگران هست معرفی نمایید. حلال بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که به مباحث «متن خوانی» کتاب «خرد سیاسی زمان توسعه نیافتگی» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

16995

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد یکی از از اقوام ما که اخیرا در خواب فوت کردند کاغذی در جیبشان بود که نوشته بود. بسمه تعالی من عزرائیل را دیدم گفتم مرا چگونه می بری گفت با سکته قلبی. جالب این که نتایج کالبد شکافی او نیز همین نکته را تائید کرد از طرفی او یک انسان معمولی بود و خیلی هم خود را گرفتار مادیات و حرص و بدهکاری و....کرده بود حال می خواستم لطف بفرمائید این نوشته چه تحلیلی دارد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا باید به موضوعاتی که هیچ مبنایی ندارد مشغول شویم؟! مگر اگر کسی حضرت عزرائیل را ببیند، از رؤیتِ خود گزارش می‌دهد و آن‌هم به صورت کتبی آن را می‌نویسد؟!! موفق باشید

16142
متن پرسش
سلام استاد عزیز و گدان قدر: خسته نباشید بنده مدت طولانی است که مباحث شما رو کار می کنم و الحمدلله در ترک رذایل زبانی خداوند متعال کمکم کرده است ولی متاسفانه از نظر شکم و خوردن در حدی شکم پرست هستم. دوست دارم روزه بگیرم ولی متاسفانه به علت بیماری سنگ کلیه چند سالی است از این تکلیف الهی بی نصیب هستم. لطفا جهت رهایی از این رذیله راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در غذاخوردن به خودتان سهم دهید و سهمِ کم هم ندهید، ولی بعد از خوردن سهم، دیگر دست بکشید تا ملکه‌ی کنترلِ خوردن در شما ایجاد شود. موفق باشید  

15135

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: استاد همه جوابهایی که در مورد انتخابات دادید رو خوندم امیدوارم همین طور که شما می فرمایید باشد ولی استاد شما خبر دارید که بعضی از این اعضا در سر فکر رهبری شورایی را می پرورانند و خبر دارید که اگر اینها شش نفر باشند می توانند این کار را بکنند و خبر دارید که ماهواره ها اعلام کرده اند ما رهبر جدید را معرفی می کنیم (البته این جمله اخیر را از مردم شنیده ام و صحت و سقمش را نمی دانم) به خدا بغض گلومو فشار میده. نباشه روزی که بخوام رهبر رو خونه نشین ببینم. ببخشید استاد خیلی ناراحت و داغونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم کلیّات این جریان را بیرون از انقلاب نمی‌بینم. ولی نه به معنای این‌که همه را سالم تلقی کنم. مطمئن باشید قضیه‌ی انقلاب اسلامی خیلی بزرگ‌تر از این حرف‌هاست که بعضی بخواهند با این نحوه حرکات به آن لطمه‌ای وارد کنند. موفق باشید

13231
متن پرسش
تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم (بقره-۲۵۳) برخی از فرستادگان را بر برخی دیگر برتری بخشیدیم. ولی در آیه ۲۸۵ از همین سوره: لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ (بقره- ۲۸۵) میان هیچ کدام از فرستادگانش فرق نمی گذاریم. بالاخره فرقی هست، هست، یا نه؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ارائه‌ی توحیدی که بشر نیاز دارد و در ارائه‌ی دستورالعمل‌هایی که در هر زمان برای بشر لازم بوده است، تفاوتی بین پیامبران نیست ولی بنا به فرمایش علامه طباطبایی تفاوت انبیاء نسبت به خودشان در درجه‌ی توحیدی است که هرکدام دارند. موفق باشید

9470
متن پرسش
سلام استاد: استاد مشکلی برای من پیش اومده، با توجه به اینکه آقا گفته تذکر لسانی واجبه وقتی بیرون میروم و این وضعیت حجاب را میبینم به هم میریزم و حتی همه فکر و ذکر بنده همین شده که چه جوری برخورد کنم، نمیدانم وظیفم چقدره؟ اگر بنا باشد به همه آنها تذکر بدهم که فقط باید تذکر داد و به هیچ کاری دیگه نمیشه رسید. چون بدحجابی خیلی غالب شده. وقتی میخواهم تذکر بدهم انگار دهنم قفل میشه. خیلی با خودم به خاطر این موضوع درگیرم. میترسم کوتاهی کنم. احساس میکنم که شیطان با استفاده از همین وسواس باعث شده از بقیه کارام بمونم نمیدانم تعادل چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع امر به معروف به‌خصوص به صورت مستقیم با حاکمیت فرهنگ اسلامی و در آن حوزه‌ای که فرهنگ اسلامی حاکم است مورد نظر است و اکنون حوزه‌ی امر به معروف مثل قبل نیست که در شهر و یا روستایی محدود اگر کسی ظاهر دینی را حفظ نمی‌کرد همه موظف بودند او را متذکر وظیفه‌اش کنند. امروز شهرهای ما از فضای فرهنگی غرب متأثر است و آن‌قدر که باید به صورت فرهنگی جایگاه آن فرهنگ را نقد کرد و به طرف مقابل متذکر فرهنگ اسلامی شد نمی‌توان به صورت مستقیم متذکر وظیفه‌ای شد که افراد از آن غفلت کرده‌اند. تهاجمی فرهنگی رخ داده است باید این تهاجم را با ساز و کارهای فرهنگی دفع نمود. موفق باشید
9297

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام از چه طریقی میتونم سیدی (شرح 10نکته از عزت نفس) و (از برهان تا عرفان) رو بگیرم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت جناب آقای دکتر قدوسی: لطفاً کاربر محترم را راهنمایی فرمایید. موفق باشید
4076
متن پرسش
سلام به فلسفه باید با چه دیدی نگاه کرد ؟(دید موضوعی یا دید طریقی) اگر دید طریقی باید به فلسفه داشت، تا چه حد باید فلسفه خوانده شود تا غرض حاصل شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فلسفه یک نوع فکر کردن است مثل آن که ریاضی یک نوع فکر کردن می‌باشد و به همین جهت باید به عنوان طریق به آن نظر داشت و با مطالعه‌ای جدّی آن راه را در خود احساس کرد و تا اسفارملاصدرا باید جلو رفت. موفق باشید.
2656

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی.اینجانب قصد ازدواج نموده ام و فرد خاصی مدنظرم می باشد اگر امکان دارد برایم استخاره بزنید آیا رضایت خداوند در این انتخاب هست؟آیا مصلحت اینجانب هست؟از شما برای این امر خطیر و فراهم شدن شرایط و رفع موانع التماس دعا دارم .ان شاالله مساله همگان در این زمینه به زیبایی حل شود.متشکرم.پیشاپیش شهادت امام محمد تقی علیه السلام را تسلیت عرض می نمایم و پس از آن سالروز ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها را تبریک.خدانگهدار.من الله توفیق.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ( در خانه برای کسی استخاره نمی‌کنم. موفق باشید
1031

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وظیفه کنونی ما به عنوان یک دانشجو یا طلبه نسبت به مردم مظلوم لیبی وبحرین چیست؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی به نظرم وظیفه‌ی ما پشتیبانی از همان کاری است که نظام اسلامی انجام می‌دهد. موفق باشید
24129

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی حضور شریف استاد سلام علیکم: اگر بر این باوریم که پیامبران الهی نظریه پردازان سنن الهی هستند و ۱۲ امام هم مدیران و مجریان این سنن بر روی زمین هستند و نقش پیامبر و امام در کنار هم مکمل احیای حکومت الهی روی زمین است. سوال بنده این است چرا بعد از حضور هر پیامبر اولولعزم ما چندین امام معصوم برای تحقق وحی و تفکر آن پیامبر نداشته ایم و حضور امام تنها پس از آخرین پیامبر معنا پیدا می کند؟ حال ممکن است بفرمایید ما بعد از پیامبران تشریعی تعداد قابل توجهی پیامبر تبلیغی داشته ایم ولی پیامبران تبلیغی هم در نهایت نظریه پرداز بوده اند و نقشی که امام می تواند ایفا کند را نمی توانستند ایفا کنند. چرا هر پیامبر تشریعی پس از خود مستقلا نیاز به چندین امام معصوم برای عملی کردن وحی خود نداشته است و این تنها مختص پیامبر اسلام است؟ با تشکر. (ما برآنیم که لطافت مکتب لائوتسه در شرق و نظم مکتب هایدگر در غرب را با عقل محمدی مکتب صدرا پیوند زنیم و جهان را برای حضور منجی الهی آماده سازیم و این است رسالت ما سربازان لشکر آوینی)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره این دین آخرین پیامبر است که باید در پرتو حضور دین او تا قیامت به وسیله‌ی کسانی که آنان قلب‌شان مطابق قرآن است، بشریت متوجه‌ی مسیر هدایت شود. چنین شرایطی برای پیامبران قبلی نبوده است تا انتظاری این‌چنینی برای دین آن‌ها باشد. همان اندازه که آنان نوّابی برای ادامه‌ی دین و رساندن دین به پیامبر بعدی داشته‌اند، کافی بوده است. ۲. کار بسیار خوبی است وقتی متوجه‌ی حضور تاریخی خود در بستر انقلاب اسلامی باشیم و بدانیم هدف همه‌ی دانایی‌ها و معارف، رجوعِ بهتر به حضرت حق و به محتوای بیشتررساندنِ عبادات است. نکند بخواهیم با نگاه هایدگر، دین را ارزیابی کنیم. در حالی‌که با حقّانیتِ دین و سیره‌ی اولیاء الهی باید بقیه‌ی اندیشه‌ها را اندازه‌گیری کرد و استفاده نمود. آری! سفر به سرزمین‌های فکری بیگانه برای رجوع به وطن کار خوبی است. موفق باشید

21721
متن پرسش
سلام استاد: من جوان ۲۱ ساله‌ای هستم پر از تضاد و نفاق ساختاری. در جامعه فردی مذهبی و انقلابی محسوب می شوم، اما پس از فرار از شلوغی زمانه وقتی با خودحقیقی ام رو به رو میشوم پر از ابهامم، پر از شک و سوالم نسبت به انقلاب و اتفافات زمانه ام. استاد کار به اینجا ختم‌ نمی شود، این تضادها مرا از زندگی نا امید کرده است، تقریبا حوصله هیچ کاری ندارم و به شدت منفعل شده ام. مشکلاتم با مطالعه درست نشده است. بعضی وقتها به لقمه ام شک می کنم که نکند خدایی نکرده این همه حال بد و نفاق ناشی از لقمه حرام باشد. استاد، با زیارت ائمه انرژی می گیرم اما به هفته نمی کشد که روزمرگی مرا با خود می برد، انگار نه انگار از زیارت امام معصوم برگشته ام و دوباره گناه روی گناه. استاد از روزمرگی، روز را شب کردن و شب را روز کردن می ترسم، می ترسم مثل پدرهایم زندگی کنم اما عزم و انگیزه ای برای زندگی متفاوت ندارم. می دانم که تنها راه برون رفت از ظلمت زمانه شهادت طلبی است اما استاد نمی توانم خودم را فریب دهم، در عمق وجودم چنین طلبی ندارم. هنوز ظاهرم برایم اهمیت دارد و در قید و بند ظاهر و زیبایی گرفتارم. چرا به چنین روزی افتاده ام؟ از کجا باید شروع کنم؟ خودم را فریب بدهم و ادا در بیاورم یا به ندای وجودیم گوش دهم؟ استاد عزیز در یک کلام آشفته ام و آشفتگی ام حتی در پرسشم هم هویداست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا نشد که وقتی در راه قرار گرفتیم انتظار داشته باشیم از همان ابتدا به انتها خواهیم رسید. بحمداللّه اولین قدم آن است که متوجه باشیم با آن‌که اصل ذات‌مان آسمانی است، سختْ خاک‌آلود و ناسوتی شده‌ایم و قدم دوم آن است که پای در راه گذاریم و قدم‌قدم با نفس امّاره تکلیف‌مان را روشن کنیم. نه باید مأیوس بود و نه مغرور. مولایمان علی «علیه‌السلام» خطاب به فرزندشان امام حسن «علیه‌السلام» آن را گفتند که مربوط به همه‌ی جوانان است. نامه‌ی آن حضرت به فرزندشان نقشه‌ی راه است، به‌خصوص در این دنیایی که سختْ ظلمانی است. در این رابطه پیشنهادم آن است که کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» را نه‌تنها بخوانید، که در جان خود «یافت» کنید. آفتاب طلوع خواهد کرد و چراغ را خاموش خواهیم نمود. موفق باشید

21157
متن پرسش
سلام علیکم: استاد روایتی در ابتدای صحیفه ی سجادیه وجود دارد که از امام صادق (علیه السلام): «تا قیام قائم ما اهل بیت هیچ کس از خاندان ما برای براندازی دستگاه ظلم و برقراری آرمان حق برنخاسته و برنخیزد مگر آنکه بلا و مصیبت او را از پای درآورد و قیامش بر سختی ها و ناگواری های ما و پیروان ما بیفزاید.» استاد این روایتی است که اخیرا آیت الله گرامی هم در ضمن مصاحبه ای این را نقل می کنند و به این روایت استناد می کنند و می گویند ما در آن اوایل مبارزات که خدمت آقای بهجت می رسیدیم ایشان هم به این روایت استناد می کردند و ما آن موقع به ایشان معترض بودیم و حال امروز بعد از گذشت چند دهه از انقلاب گویی ایشان هم نظرشان به این روایت افتاده است و نظرشان بر مشکلات عدیده ای است که بعد از سال ها گذشت از انقلاب شاهد آن هستیم. 2. استاد مطلب بعدی اینکه اخیرا رئیس جمهور در بیانی که داشتند دوباره نطق هایی کردند و استناداتی دادند که به نظر می رسد اصلا جالب نبود در آنجا گفتند همه ی مسئولین باید نقد شوند ما مسئول معصوم در این نظام نداریم حتی در زمان حکومت معصوم نیز ما می توانیم نقد کنیم. مکتب انتظار مکتب اعتراض است می گوید در زمان رسول خدا شخصی در مقابل ایشان گفت این مطلب که فرمودید از خودتان بود یا خدا؟ و آقای روحانی این حرکت را نقد می فهمند! استاد این مغالطه نیست؟ این خلط مطلب نیست؟ اینکه ایشان اینگونه در سطح پایینی از معارف اسلامی است خبر نمی دهد؟ هرچند که صدر و ذیل کلام ایشان با هم نمی خواند اول می گوید معصوم نداریم پس می شود نقد کرد و بعد می گوید در زمان معصوم می شود نقد کرد. خدا می داند در این صحبت ها دنبال چه هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هم‌چنان‌که قبلاً عرض شد روایت اول صحیفه، به قول بزرگان نظر به کسی دارد که به عنوان مهدی امت قیام کند، بدون آن‌که مهدی باشد. در حالی‌که انقلاب اسلامی به خودی خود مقدمه‌ی ظهور آن حضرت است و وظیفه‌ی هرکسی که معتقد به ظهور آن حضرت است، آن است که مقدمه‌ی ظهور حضرت را فراهم کند 2- بنده هم این اشکالات را در سخنان آقای روحانی می‌بینم. موفق باشید

21125
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت. چند صباحی است که ذهنم در گیر و دار مسئله ای است که حتی ادبیات بیان کردن دقیق آن مسئله را هم ندارم. سعی می کنم با نوشتن عبارات مفاهیم را به خوبی منتقل کنم. وقتی با جامعه مواجه می شوم یک سری روزمرگی های افراطی را از افراد می بینم که اینقدر درگیر و دار مناسبات اکنون خودشان شده اند که انگار هدف از بودنشان همین است و لاغیر. گاهی اوقات با دیدن این احوالات و رفتار ها هدف از بودنم را گم می کنم. در این دوره که غرب همه اعمال ما را تحت کنترل خودش قرار داده و از فلسفه تا بازی سازی را می چیند، چگونه می توان به عالمی غیر از توسعه و تجدد چشم داشت؟! شما فرمودید که نگاهمان به افراد به گونه ای باشد که آنان را اسیر دنیای تجدد بدانیم نه مجرمان آن. این فرمایش شما واقعا راهگشاست. ولی در این عصر و زمانه چگونه می توان اسیران را به اسیر بودنشان تذکر داد؟! گاهی اوقات تنها عبارتی که می توانم به کار برم این است که «دم تمدن غرب گرم!». چقدر خوب توانستند ما را متوجه سرگرمی و بطالت هایی کنند که دور شویم از آنچه که باید باشیم. نمی دانم اصلا در این شرایط وظیفه ای که باید سنگینی اش را روی دوشم احساس کنم چیست!؟ نمی دانم چطور می توان عقلانیتی را دراین زمانه به صحنه آورد که بتوان کنشی فعالانه و تاریخ ساز داشت!! البته ممکن است هنوز در این شرایط سنگینی بار را احساس نکرده ام و وظیفه اصلی را فهم نکرده ام و صرفا فقط حرف هایی می زنم که شنیدم. (صحبت های بنده بیشتر ناظر به بانوان سرزمینم است، لطفا با توجه به این قید، جوابی را برای باز کردن این کلاف سر در گم ذهنی بنده بفرمایید.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر یک طرف شیطان است که در فرهنگ غربی انسان‌ها را گرفتار انواع خیالات می‌کند، در یک طرف دیگر هم اراده‌ی الهی است که قلب‌ها را متوجه‌ی بی‌ثمری آن فکر و فرهنگ می‌گرداند و ما وقتی خود را در گفتار و رفتار در جبهه‌ای قرار دادیم که نماد توجه به بی‌ثمری غرب بود؛ خود به خود رخنه‌ی لازم را در آن فکر و فرهنگ ایجاد کرده‌ایم و عبور از غرب، ظهور می‌کند و چیزی نمی‌گذرد که همین بانوان این سرزمین که شما می‌گویید، نیز متوجه‌ی بی‌معناییِ کار خود می‌شوند. موفق باشید

نمایش چاپی