بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2075

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد استاد بنده یکی از نزدیکانم که حدود43سال سن دارند واجباتشان را انجام میدهند اما متوسفانه بعضی ازمکروهات(مثل تماشای سریال های ماهواره ای)را هم انجام میدهند و در ان فضای خوب دینی قرار ندارند.بنده چند بار به ایشان تذکرداده ام اما فایده ای نداشته.استاد بنده می خواهم ایشان را با کتابهای شما اشنا کنم اما نمی دانم به چه طریق و احساس میکنم کتاب هایی که خودم از جناب عالی خوانده ام برای ایشان سنگین میباشد خواستم لطف بفرمایید بنده راراهنمایی کنید وخودتان کتاب یا کتاب هایی را که مناسن میدانید را به من معرفی کنید تا به ایشان بدهم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در این مورد بنده چیزی نمی‌دانم. موفق باشید
1682

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام استاد گرامی.آرزوی سالی پرخیر و برکت را برای شما دارم. استاد سوال من این است، من با توجه به اعتقاداتم پوشش و ظاهر اسلامی دارم و غالبا افراد از ظاهرم متوجه عقایدم می شوند. گاهی به خاطر اینکه مایه سرشکست ائمه اطار علیهم السلام نباشم و در واقع چون دیگران امثال ما را نماد اسلام میدانند، سعی میکنم رفتار معقول تری داشته باشم مثلا در برابر افراد نادان حلم بیشتری داشته باشم و ... که البته این تاثیر خوبی دارد. حال، استاد، مشکل این است که گاهی فکر میکنم نکند این ریا باشد و من برای خودنمایی این کار را میکنم و خودم متوجه نیستم.. استاد تکلیف من چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام کار شما مصداق ریا نیست. مصداق این روایت است که به ما می‌گویند ظاهر خود را حلیم نشان بده تا به‌واقع حلیم و بردبار شوی. چون مسیری را طی می‌کنید که مطابق فطرت شما است، آرام‌آرام فطرت‌تان با ظهور بیشتری به صحنه‌ی عمل می‌آید و جانتان متخلق به اعمالی می‌شود که ابتدا بر آن تحمیل کردید. موفق باشید
1531

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید:همسر بنده فردی معتقد و مذهبی است منتهی گاهی در مباحث مربوط به تفکرات غربزدگی و زندگی امروزی صحبتهایی می کنند که برای من سوال پیش میاید. از جمله اینکه ایشان می گویند: در قدیم اسم فرزندانشان را اگر مثلا غلامعلی می گذاشتد منظورشان این بود که فرزندشان غلام امام علی است،اما امروزه که امیر علی یا امیر محمد می گذارند صحیح نیست چون اسم علی و محمد مافوق است و اصل با آنها است نه اینکه مثلا فرزند من امیر و فرمانده علی یا محمد باشد.بسیار متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: دقت خوبی است ولی شاید آن‌هایی که اسم فرزندشان را امیرعلی می‌گذارند منظورشان تقدّم صفت علی«علیه‌السلام» است بر اسم آن حضرت. موفق باشید
1455

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا میتوان در جواب سؤال آیا ملک وجود دارد یا نه گفت که هر موجود غیبی یک ظهور تام دارد و یک ظهور خاص . همانطور که ظهور تام من بدنم هست و ظهور خاص من چشم و گوش و ... هستند خدا هم ظهور تامش انسان کامل است ظهور خاصش ملک ؟ اگر چنین باشد آیا ملک ، هم ظهور انسان کامل است هم ظهور خدا ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: آری ملائکه نیز از مقام «روح» نازل می‌شوند که مقام اصلی انسان کامل است و قرآن می‌فرماید: « یُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ بِالرُّوح‏ » خداوند ملائکه را از روح خلق کرد. تفاوت در آن است که یک وقت روح با حفظ جامعیت نازل می‌شود – مثل نازل‌شدن نور بی‌رنگ – که به آن «مِنْ روحی» می‌گویند و آن روح انسان‌ها است که نازله‌ی روح است. ولی یک وقت روح در مظاهر مختلف ظهور می‌کند که می‌شود ملائکه در صفت علم و قبض و رزّاق‌بودن و غیره، مثل ظهور نور بی‌رنگ به هفت رنگ. موفق باشید
1445

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد گرامی... سوالی دارم از خدمتتان آیا درس خواندن و زندگی موقت داشتن در کشورهایی مثل آمریکا اشکال دارد؟ حتی اگر به نیت خدمت به کشور باشد؟آیا این یک توجیه است و یا واقعن یک شرایطی پیش می آید که شخص موظف است برای تحصیل به آن کشورها برود؟ آیا می شود گفت چون هزینه ی چنین تحصیل هایی از پول پایمال کردن مستضعفان جهان صرف می شود نمی توان از آن استفاده کرد؟آیا یج حکم قطعی در این مورد وجود دارد؟ ممنون التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: با توجه به این شرطی که شما می‌فرمایید عقلاً نباید اشکال داشته باشد و حکم شرعی را هم باید از مرجع خود بپرسید. موفق باشید
972

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
مشکل من تو دانشگاه از اون جایی شروع شد که نتونستم یه سؤالو جواب بدم. هست کسی که تو دانشگاهی که ما هستیم شیطان پرسته، بهش می گی مگه خدا رو قبول نداری، می گه بهم ثابت کن که هست ولی بودنه این که بگی تو کجایی قرآن اومده یا این که دور خودتو ببین اینا کار خداست. منظورش اینه که مثل آدم خدا رو اثبات کن که هست ولی زیر آبی نرو؟ خوب اگه بگی تو کجایه قزآن اومده، خوب می گه من خدا رو قبول ندارم، حرفاشو قبول داشته باشم. حالا از شما می خوام به قول دوستم بدونه زیر آبی ثابت کنی که خدا هست
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی کافی است که انسان عقل خود را تعطیل نکند در آن صورت به نظر بنده «برهان صدیقین» به‌خوبی عقل را در اثبات خدا قانع می‌کند و حتی قلب را جهت اُنس با او آماده می‌سازد. این شخص شیطان‌پرست چگونه ثابت کرده است شیطان هست؟ موفق باشید
20931

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بنده طلبه پایه دوم حوزه مشکات هستم، این ترم به ما درس نهج البلاغه ارائه شده و پژوهش علمی ترویجی مبتنی بر نهج البلاغه از ما خواسته شده، بنده در انتخاب موضوع، موضوعی رو از کتاب کربلا مبارزه با پوچی های شما الهام گرفتم مبتنی بر نحوه مواجهه با تاریخ در نهج البلاغه و اونجا مبتنی بر این جمله امیرالمومنین (ع) در نامه به امام حسن (ع) که می فرمایند: «گونه ای با گذشتگان زندگی کردم که گویی یکی از آنان شدم» می خواستم در مورد تایخ حضوری یه تحقیق چند هزار کلمه ای بنویسم، با یه جستجو متجه شدم مطلب خاصی توی این موضوع تولید نشده، خواستم اگر مقدور است در معرفی منابع و یا اگر ایده ای دارید بنده رو یاری کنیدد. در ادامه طرح اولیه را که حوزه قبول کرده براتان می فرستم که بیشتر با مراد بنده آگاه شوید: الگوی مواجهه با حوادث تاریخی در نهج البلاغه روش معمول در فهم حادثه‌های تاریخی اینگونه است که به واسطه آثار، بقایا و متون تاریخی درکی حصولی از آن به دست می‌آوریم اما گاهی به وسیله اتحاد روحانی با حادثه مذکور، محقق به آن حادثه وصل شده و نه تنها شناسای آن بلکه به بازیگر آن حادثه تبدیل می‌شود. این روش تنها با شناخت حضوری از تاریخ به دست می‌آید. تاریخ حضوری درآمدن از امروز و فردا و وارد شدن به ساحت اقدس وقت حضوری است. تمام تلاش عرفان عملی فهم حادثه‌ها از این طریق است به همین دلیل در اشعار فراوانی مضامینی اینگونه وارد شده که: صوفی ابن وقت است ای رفیق. در نامه ای از امیرالمومنین به امام حسن (ع) وارد شده است که: چنان در احوال گذشتگان نظر کردم که یکی از آنها به حساب آیم و گویی با آن‌ها زندگی کرده ام. از این روایت این ایده به ذهن خطور می کند که نحوه مواجهه حضرت امیر (ع) با تاریخ نه از جنس مطالعه بلکه از جنس تدبر حضوری و هم عالم شدن با آنان بوده است. راز مطرح کردن روایت‌های تاریخی از زندگی انبیاء توسط قرآن در همین نکته نهفته است. هدف نه بیان نکاتی تاریخی بلکه هم عهد شدن و هم تاریخ شدن با زندگی آن نبی است. اگر تاریخ پا در صحنه حضور بگذارد به فکر و ذکر منتهی می‌شود در غیر این صورت تنها اساطیر الولینی بیش نیست. لازمه این نوع نگاه به تاریخ تبیین فلسفه تاریخی یا به عبارت دقیق تر تبیین نوع جدیدی از حکمت تاریخ است. کلید واژه ها. فلسفه تاریخ. حکمت تاریخ. تاریخ حضوری. وقت اقدس. مفسر حضوری حادثه ها. عالم حوادث تاریخی.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در مواجهه‌ی حضرت با معاویه و نامه‌هایی که حضرت در این رابطه نوشته‌اند، به کمک شرح نهج‌البلاغه‌ی ابن ابی‌الحدید نکات خوبی به‌دست آورید. در ضمن جلد چهارم کتاب «عنصر شجاعت» از آیت اللّه کمره‌ای در تبیین فضای تاریخی امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» در کوفه نکات ارزشمندی را در اختیار شما می‌گذارد. موفق باشید

20421
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: ایام تسلیت. خواستم در مورد موضوعی که درگیرش بودم حضوری خدمتتون برسم اما راستش خجالت کشیدم و ترجیح دادم اینجا با شما مطرح کنم. حاج آقا می خواهم خیلی صریح و راحت دردم را به شما بگویم تا مثل همیشه طبیب وار مرهمی بگذارید به دلم که سوخت در این مدت ولی روی حرف زدن نداشت. نمی دانم محسن حججی با شما چه کرد؟ محسن همه ی به هم ریختگی های مرا به هم ریخت، قبل از اینکه حاج حسین یکتا این حرف را بزند خودم به روی خودم نمی آوردم اما راستش منم اولش حس کردم دارم غبطه می خورم بعدش دیدم انگار حسادته، بعدش دیدم از محسن بدم آمده، حس اون پادشاهی را دارم که در عین عریان بودنش فکر می کرد لباس زیبایی بر تن داره اما پسر بچه ای اونو به خودش آورد. محسن همه ی حال بدم را بدتر کرد، به خیال خودم داشتم سلوک می کردم ، این کتاب را بخونم از اون استاد سوال کنم؛ خلاصه محسن آمد و با همه ی سر و صدا و ادعاهایی که داشتم خاموش شدم و یه گوشه خزیدم، از خودم بدم آمده از خودم خجالت می کشم، چند سال انگار خودم را سرکار گذاشتم ؛ داشتم از تشییع محسن برمی گشتم به این فکر می کردم که از سر بگیرم اما نمیدونم چه جوری، از کجا، با چی؟ انگار این راه، راه معرفتی نیست فقط قلبه. قلب، نمیدونم اما اینو بگم که احساس هیچ بودن عمیقی کردم با ظهور محسن. سخنرانی روز تاسوعا و شب عاشورای شما هم شرکت کردم بلکه پیدا کنم گمشده ام را، اما تازه گیج تر شدم، من کجای این ظرفیت قرار دارم، چه جوری پیدا کنم راهی را که محسن رفت؟ عاجز شده قلبم، خیلی خواستم توی ده شب محرم پیدا کنم، خیلی به حضرت اباعبدلله (علیه السلام) متوسل شدم، همه ی اشک هام را با محسن همراه کردم، دیگه نمیدونم باید چکار کنم؟ محتاج دعای خیرتون هستم. یا زهرا.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض همیشگی بنده آن است که انقلاب اسلامی حقیقت دوران ما است کافی است نسبت خود را با انقلاب اسلامی و ولایت فقیه درست شکل دهیم تا مبادیِ میل ما شکل صحیحی به خود بگیرد، بقیه‌اش به دست خدا است که چه پیش می‌آید و چه پیش می‌آورد و ما به مدد او چه انتخابی خواهیم کرد. موفق باشید

19937

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: در مورد زمان ازدواج جوانان سئوال پرسیدم و حضرتعالی اشاره داشتید به روش حضرت امام خمینی (ره). بنده طی تحقیقات و مطالعاتی که داشتم، متوجه شدم که همسر مکرمه امام طی مصاحبه ای نقل کردند که امام فرموده من تا این سن یعنی حدود 27 سال کسی را نپسندیدم و بنا نداشته ام که از خمین زن بگیرم. استاد عزیز اما چند سئوال: 1. حضرتعالی نظر مبارک تان این است که امام عزیز به دلیل اینکه به مطالعات فکری و معرفتی شان آسیب نرساند، دیر ازدواج نمودند، اما با عنایت به خاطره مذکور آیا با فرمایش شما منافات ندارد؟ 2. استاد عزیز آیا شما فکر می کنید که ازدواج بهِ مطالعات فکری و معرفتی و مهم تر این که به سلوک عملی فرد آسیب می رساند؟ 3. استاد جان! با توجه به روایاتی از جمله این روایت که ازدواج نصف دین فرد را کامل می کند، آیا از این روایت نمی توان برداشت کرد، که ازدواج سبب می شود که حجاب های سالک برای روءیت حق تعالی گسسته می شود و سالک سریع تر به قرب الهی نائل می گردد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده مثال امام را زدم چون مرحوم علامه‌ی حلّی در کتاب «منیة المرید» که جهت طلاب تنظیم کرده است متذکر آن امر می‌شود که طلبه نباید زود ازدواج کند به جهت مشغله‌هایی که برایش پیش می‌آید، مگر آن‌که پیش نیاید و موضوع نصف دین‌بودنِ ازدواج در هر حال در جای خود ثابت است. موفق باشید

18525

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم استاد گرامی: حقیقتا استاد بنده دندانپزشک هستم و همسرم هم کارمند دولت هستند. حدود ۵ سال است که ازدواج کرده ایم و ۱ سال است که به خانه ای که والدین همسرم تدارک دیده اند رفته ایم. این خانه در طبقه فوقانی والدین همسرم قرار دارد و حدود ۲۵ پله دارد. حقیر در دوران باراداری برای رفت و آمد از این پله ها واقعا اذیت می شدم.داین خانه واقعا خانه خوبی است (۲۵۰ متر زیر بنا) و بنده هم از جهت بودن با خانواده همسرم مشکلی ندارم. اما به خاطر وجود این پله ها و عدم وجود فضای سبز (که همسرم برایم گلدان خریده است حقیقتا) ایشان را مجبور می کنم تا منزلی دیگر بسازد که مستقل و همکف باشد و دارای فضای سبزی در حیاط منزلمان باشیم. ایشان در جوابم می گوید حیف وقت و عمرمان که صرف خانه سازی شود و البته هزینه اش را هم فعلا نداریم ولی جواب ایشان به خاطر هزینه ها نیست. بلکه به خاطر تلف شدن عمرشان است. منتها برداشت من این است که احساس تنبلی می کنند از اینکه وارد مسیر ساخت خانه شوند. حال بفرمایید بزرگوار آیا این فکر حقیر و این تصمیم بجاست؟ یا پاسخ همسرم؟ لطفا راهنماییمان بفرمایید چون واقعا حیاتی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به تجربه‌ی بنده در جمع‌بندی برای سال‌های آتی، بودن فرزندتان در کنار پدر و مادربزرگ آن‌قدر برکت دارد که جبران آن نقیصه‌ها را بنماید. موفق باشید

18154

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: اگر امکان داره بفرمایید که جامعه که از نظر علامه حقیقت داره، چه نوع حقیقتی رو داره؟ حقیقت جامعه که مثل حقیقت انسان و درخت و گل و اینها نیست درسته؟ در کتاب جامعه در قرآن از آیة الله جوادی آملی، فرمودند که جامعه حقیقتی اعتباری داره. اگر نظر شما هم این هست امکان داره یه مقدار در این باره توضیح بدید. اگر از آثارتون جزوه یا کتابی در این مورد هست لطفا معرفی کنید. با تشکر از زحمات شما و با آرزوی سلامتی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی ذیل آیه‌ی 200 سوره‌ی آل‌عمران مفصلاً در این مورد بحث کرده‌اند و بنده نیز در جزوه‌ی «راز سقوط تمدن‌ها» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید

17961

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در مورد اینکه جامعه برای ظهور آقا امام زمان (عج) باید خوب بشود یا بد آیا این توضیح درست است کهاز نظر شرایط خارجی و اجتماعی و... شرایط بسیار خطرناک و بد می شود اما این شرایط بد بیرونی باعث می شود که انسانهایی که سرمایه ی وجودی خود را هنوز از دست نداده اند با قرار گرفتن در شرایط بد بیرونی به اوج تنفر از بدی رسیده و از درون اتصال به امام زمان (عج) رسیده و اینجا فهم و ظرفیت ظهور آقا فراهم آمده حداقل کمی درک وجود امام زمان میسر شده و آقا ظهور می کنند در اینجا، آیا در زمان ظهور پیامبران قبلی هم اینگونه بوده؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته همین‌طور است. به تعبیر حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» ملتی که منتظر مصلح است خود باید صالح باشد. موفق باشید

17745
متن پرسش
حضرت استاد سلام علیکم و رحمه الله: به نظر حضرتعالی چرا این همه اندیشمند در انقلاب وجود دارد لکن کسی نظیر رهبر انقلاب، جامع و عمیق و بی هوا وجود ندارد؟ چرا این انقلاب همچنان در انتظار فردی جامع است تا بیاید و صحنه عالم را کارگردانی کند؟ (البته منظور حضرت حجت نیست.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر انقلاب به خوبی نشان داده‌اند که متوجه‌ی حضور تاریخی انقلاب اسلامی هستند و این رازِ بصیرت هرکسی است که چنین فهمی را در خود ایجاد کند و در همین رابطه عرض شد به شرح کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» بپردازید. موفق باشید

16926

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت حضرت امام رحمت الله علیه، ظاهرا مخالف این بودند که روحانیون وارد دستگاه اجرایی شوند و باید به عنوان ناظر باشند، به نظر استاد، اولا منظور امام راحل از این عقیده چه بوده؟ و ثانیا، برای حالا هم این صدق می کند؟ التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:

در ابتدایِ امر حضرت امام نظرشان این بود که روحانیون وارد مسائل اجرائی نشوند. ولی بعد از جریان بنی‌صدر وقتی معلوم شد تحصیل‌کردگان دانشگاهی به تنهایی آن فکر و فرهنگی که مدّ نظر انقلاب است، درست نمی‌شناسند نظر حضرت امام بنا به فرمایش خودشان تغییر کرد. موفق باشید

15272

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: در دوران ما داشتن سیر مطالعات اعتقادی برای جوانان لازم است؟ چرا و تا چه حدی؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: دوران، دورانی است که محسوسات بر ذهن‌‌ها غلبه دارد و اگر با رشد عقلی، عقل‌ها متوجه‌ی حقایق ماوراء محسوسات نشود، عملاً در انتخاب‌های خود، سعادت خود را دنبال نمی‌کند. موفق باشید

13950
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فاضل و گرانقدر برای رفع رذایل اخلاقی از جمله تکبر و کینه آیا مطالعه آثار توحیدی و معرفت نفسی کافی است یا باید به آثار اساتید اخلاق نیز مراجعه کرد؟ منظورم این است کسی با مطالعه آثار توحیدی و معرفت نفسی مانند ده نکته در معرفت نفس و حرکت جوهری بدون خواندن کتابهای اخلاقی مانند معراج می تواند رذایل اخلاقی را بر طرف کند؟ استاد امامی بیشتر آثارشان توحیدی است آیا با مطالعه آثار توحیدی و معرفت نفسی می توات تمام رذایل اخلاقی را دفع کرد؟ برای رفع تک تک رذایل اخلاقی آیا راهکار جدا وجود دارد؟ مثلا برای حلم راهکار جدا، برای کینه راه کار جدا، برای غرور راه کار جدا، یا کسی که فقط آثار توحیدی و معرفت نفسی می خواند کم کم رذایل را دفع می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با توحیدی آشنا شویم که حضرت حق را در عالم احساس نماییم در آن صورت می‌یابیم که هرگونه رذیله‌ی اخلاقی نور حضور حق را از ما می‌برد. در این فضا است که توحید، اخلاق فاضله را نیز به همراه دارد. موفق باشید

13761
متن پرسش
سلام بر استاد بزرگوار: سوالاتی پیرامون 10 تکته داشتم که خدمتتان عارض می شوم: 1. چرا می فرمایید وقتی مریض می شویم روح مریض می شود و تن تحت حکومت میکروب قرار می گیرد. 2. شما در جواب کسی که عرض کرد چرا من را به مغز نسبت ندهیم فرمودید شما می گویید مغز من پس یک منی هست و یک مغزی و باید مغایرت بین مدرک و مدرک وحود داشته باشد و حال آنکه این مغز من که می گوییم بالمسامحه است و در و این همان مغز است. 3. آیا می توانید عقلا ثابت کنید که دیوانه ها هم نفسشان کامل است و فقط ارتباطش با بدن مختل شده؟ 4. شما در جواب سوال کسی که عرض کرد چرا پیغمبر اکرم با جنبه حقیقی شخص در عالم خواب رو به رو نشدند فرمودید که حقیقتا اینها انسان نبودند و این جنبه غیر انسانی شان بود و حال آنکه حیوانات مظهر تجلی الهی اند و اگر این گونه، افراد گنه کار نشان داده می شوند به خاطر این است که از طریق این شکل به پستی شان پی برند نه اینکه حقیقتا میمون باشند و باز سوال آن بزرگوار تکرار گردد (ادامه سوالات معرفت النفس را ان شاء الله دفعه دیگر به عرضتان می رسانم) 5. می خواهم مقاله ای پیرامون انسان از دیدگاه اسلام یا عام ترش مثلا حق بنویسم می توانید جناب عالی چند کتاب یا مقاله معرفی کنید (غیر از آشتی با خدا و ده نکته که خوانده ام)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در بحث معرفت نفس در کتاب «خویشتن پنهان» روشن شد که چرا بدن‌های مختلف در مقابل میکروب‌ها یک عکس‌العمل نشان نمی‌دهند و چنان‌چه روح انسان در شدت وجودی بیشتر باشد، بر تأثیر میکروب‌ها غلبه می‌کند 2- بالاخره این ادراک را اگر کسی نپذیرد، عملاً به هیچ ادراکی از ادراکات خود نمی‌تواند اعتماد کند و گرفتار یک نوع سوفسطایی‌گری می‌شود 3- همین‌که می‌توان در بسیاری موارد دیوانگان را به کمک درمان بدن‌شان درمان کرد، نشان می‌دهد که مشکل آن‌ها در عدم ارتباط صحیح بین جسم و روح است و این‌که جسم نمی‌تواند آن‌چه که روح اراده می‌کند را، صورتِ عمل بپوشاند. شاید کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» در این مورد بتواند کمک کند. موفق باشید

13743
متن پرسش
با سلام و احترام: اعدام هاي دسته جمعي اوايل انقلاب، بدون برگزاري دادگاه چگونه توجيه پذير است؟ در حالي كه ممكن است فرد اعدام شده بگويد در حاكميت قبل من به وظيفه ام عمل مي كردم و در انقلاب هم به وظيفه ام كه خدمت به حكومت جديد است عمل مي كنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که بنده اطلاع دارم و با توجه به این‌که در شرایط اولیه‌ی انقلاب نسبت به جریان‌ها بیگانه نبوده‌ام؛ چنین چیزی نبوده. حتی رئیس ساواک یعنی نصیری را هم، نظام اسلامی محاکمه کرد. موفق باشید

13505

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: جناب آقای دکتر صادق خرازی در مصاحبه با آقای رشیدپور فرموده اند که امام موسی صدر و شهید بهشتی با زنان اجنبی دست می دادند. می خواستم بدانم آیا واقعا منع شرعی دارد دست دادن به زن اجنبی و اگر ندارد به چه علت الان عده ای مخالفت می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً هیچ‌یک از مراجع مخالف امر فوق نیستند. می‌ماند که شرایط خاص آن را روشن می‌کنند. در این مورد می‌توانید به فتاوای آیت اللّه بروجردی مراجعه فرمایید. موفق باشید

13441

جایگاه برزخبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی، در مبحث معاد دو سوال داشتم: 1. با توجه به اینکه هر انسانی برزخی را طی می کند تا به قیامت برسد آیا می توان گفت که برزخ عالم ماده همان زمان ظهور حضرت حجت و رجعت می باشد؟ 2. چه تفاوت و یا چه تداخلی میان قیامت عالم ماده و قیامت نفس هر انسان وجود دارد؟ مثلا چطور می شود که قیامت عالم ماده برسد در حالی که نفس شخص قیامتی نشده باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برزخ برای عالم ماده معنا ندارد و انسان برای رسیدن به قیامت باید در برزخ آمادگی‌های لازم را پیدا کند، حتی وقتی که تمام دنیا، آخر می‌شود مدتی طول می‌کشد تا با نفخه‌ی دوم، قیامت کبری ظهور کند. موفق باشید

13067

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: مزاحم همیشگی شما دوباره مزاحم شد. عذر خواهم. چون ما توفیق نزدیکی به شما رو نداریم مجبوریم اینطوری مزاحم شما بشیم. ازین مساله واقعا معذرت می خواهم. دیروز صحبت حضرت آقا را گوش می دادم. وسط بحث چیزی قریب به این مضمون فرمودند: این انقلاب باعث یقظه در دنیا شده و بیداری اسلامی ایجاد شده. آیا این یقظه همان یقظه ای است که در عرفان از آن یاد می شود؟ یا ایشون صرف کلمه عربی فرمودند؟ یعنی این انقلاب نوری ایجاد کرده که یقظه ای که قبلا لازم بود استاد دید تا فراهم شود به سرعت در جهان در حال انتشار است؟ ۲. خود رهبر شریف هم در سیر و سلوک هستند؟ ایشان را می توان از عرفای نادر این زمان دانست؟ آخر جملات علامه حسن زاده راجع به ایشان بسیار اعجاب انگیز است. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم منظور مقام معظم رهبری در این سخنرانی «یقظه» به معنای عرفی آن باشد و نه به معنای عرفانی آن 2- همه‌ی شواهد خبر از آن می‌دهد که بحمداللّه رهبری عزیز از انوار خاص الهی بهره‌مندند. موفق باشید

12884
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام: در یک بحث دوستانه و محترمانه موضوعی درباره مباحث قضا و قدر و انتخاب انسان ها قبل از ورود به این دنیا پیش اومد که من با توجه به بعضی احادیث ذکر کردم که ورود به این بحث جز برای اهلش در احادیث منع شده است که دوست بنده از من خواست احادیثی ذیل این موضوع بیان کنم که دو حدیث زیر رو ذیل اون مثال آوردم. از امام سجّاد(ع) دربارۀ توحید سؤال شد، حضرتش فرمود: «خداوند عزّوجلّ می‌دانست در آخرالزّمان مردمانی ژرف‌اندیش خواهند آمد، پس سورۀ اخلاص و شش آیۀ اوّل سورۀ حدید را نازل فرمود، هر کس ورای آن را طلب کند، هلاک شود.» از حضرت علی(ع) درباره قضا و قدر سئوال شد ایشان فرمودند: راهی است تاریک، آن را نپیمایید و دریایی است ژرف؛ وارد آن نشوید و رازی است خدایی، خود را به زحمت نیندازید. و به عنوان نمونه هم گفتم که بحثی هست که این طور ازش مستفاد میشه که در دنیا کسانی هستند که جبراً به اختیار خودشون راه گمراهی رو طی می کنند و به قول حافظ: در کارگه عشق از کفر ناگزیر است آتش که را بسوزد گر بولهب نباشد و اگر کسی جایگاه درست و دقیق مفاهیم رو نفهمه به جبری مسلک شدن ممکن هست روی پیدا کنه در حالی که افق این بحث بسیار بالاتر هست و با استدلال ها و ادراکات قیاسی نتیجه خطا به دست میاد. ایشون از بحث بنده این طور برداشت کردن که نباید به مباحث توحید ورود کرد که البته نظر بنده این بود که جز برای کسانی که اهلیت فهم علوم توحیدی رو دارند بقیه بهتر هست به این مباحث ورود نکنند و بهتر هست به فکر این باشند که فطرت توحیدی شون رو در انجام شرع به صحنه بیارند و این علوم ذهنی خوب هست ولی نه برای هر کسی که نسبتاً ایشون پذیرفتند. ولی در باب موضوع حدیث اول ایشون گفتند که: به نظر می‌رسد که آن حدیث در ذم متعمقین است، نه در مدحشان. این را شارحین حدیث (علامه مجلسی، آیت‌الله صافی و ...) گفته‌اند و البته برخی گفته‌اند که اگر در ذم متعمقین نباشد، قطعا در مدحشان هم نیست. یعنی اینطور نیست که متعمقان درک و فهم بالایی دارند. آیا دلیلی بر این دارید که آن حدیث در مدح متعمقین است؟ من کلام زیر رو از علامه جوادی آملی (حفظه الله) از کتاب رازهای نماز براشون آوردم: از اینجا روشن شد که ظاهر حدیث گذشته - سخن امام سجاد علیه السلام - ستایش از ژرف نگری و تشویق ژرف اندیشان است و حدی فراتر از محتوای سوره توحید و شش آیه اول سوره حدید نیست و ذیل حدیث اشاره به هلاکت کسی داشت که فراسوی آن ها را قصد کند و این خود دلیل نفی حد فراتر از آن هاست زیرا ره پویی به سوی جایی که راه ندارد و حد و مرزی برای آن تصور نمی شود گمراهی است و گمراه نابود است و هر کسی که با دلیل روشن نابود شده در دوزخی قرار می گیرد که رحمت حق تعالی در آن نیست چنان که در نامه ای از نهج البلاغه آمده است: «دار لیس فیها رحمه و لاتسمع فیها دعوه / در دوزخ رحمت نیست و خواسته کسی شنیده و مستجاب نمی شود.» ولی ایشون چون علامه در کلامشون به ظاهر کلام استناد کرده بودند چندان قانع نشدند (البته ایشون شخصیت جدلی ندارند بیشتر قانع نشدند نه این که از سر جدل این گونه باشند). ببخشید شما دلایل محکم تری دارید که در باطن این حدیث هم مدح متعمقین باشد و از کلام علمای دیگر هم درباره این حدیث اگر در خاطرتان هست بیان کنید؟ بسیار ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که دوست جنابعالی متوجه‌اند و بعضی از علماء نیز برداشت کرده‌اند «متعمقین» بعضاً در روایات ما به معنای کسانی است که بیجا در هر ساحتی و بدون رسیدن و درک آن ساحت ورود پیدا می‌کنند و از این جهت این عنوان، یک نوع قدح است. ولی فکر می‌کنم در حدیث مذکور بتوان سخن ملاصدرا و حضرت آیت اللّه جوادی را پذیرفت، زیرا روایت می‌فرماید: خداوند شش آیه‌ی اول سوره‌ی حدید و سوره‌ی توحید را برای آن متعمقین آورده است. و این نشان می‌دهد که این افراد انسان‌های فرهیخته‌ای هستند که می‌توانند چنین فهمی از توحید داشته باشند. موفق باشید

12782
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: 1. استاد خیلی دوست دارم فقط از خدا خودش را بخواهم اما دوباره دعای متفاوتی را تکرار می کنم. یکی از دعاهام که زیاد تکرار می کنم اجابت نشده به همین خاطر دیگه نمی خواهم نه دعا کنم و ناخودآگاه از شنیدن معارف الهی دور شدم چرا؟ چون برای این سئوال جوابی ندارم از امامان بسیار شنیدم در رد نکردن گدا و اجابت خواسته مردمان کرامات ایشان حتی الان. حالا من یکی از آن انسان هایی ام که با شنیدن این اوصاف آمدم در خانه به توسل اما هیچ. چرا باید قبول کنم بقیه حرف هایی که می شنوم از معارف الهی چرا باید قبول کنم؟ من آدم بد اما ناامید کردن آدمای بد راه و رسم اهل البیت (ع) نیست. چرا قبول کنم رحمت العالمین غم و درخواست کمکم را می بینه بعد هیچی، این امر با این صفت نمی خونه وقتی این حرفا را نمی فهمم چرا باید قبول کنم؟ استاد از اینکه دیگه نمی تونم به احادیث و گفته ها اعتماد کنم در عذابم اما همه من را می پیچونند. صلاح نیست، آن امور استثناست، در بزم مقرب تر جام بلا بیشتر می دهند و... استاد دوست دارم به خدا نزدیک شم اما نمی خوام دیگه قدمی بردارم. قدم های که گفتند رفتم اما نتیجه را ندیدم احساس می کنم وقتی کسی جهنمیه این حرف ها مال بهشتی هاست نه مال آدمایی مثل من هر قدر صدا می کنم ذکر میگم انگار همه شنیده ها مال بقیست به من که می رسه استثنا می شود. استاد چرا؟ اصلا در عالم برای این سئوالا جوابی هست یا نه نیست یا برای من که یک آدم عادی ام نیست می دونم در عالم، هدایت و گمراهی من مهم نیست و گرنه حالم این نبود. گفتم شاید جوابی باشه و شما به من بدید استاد واقعا شما سوالها را می خونید و جواب می دید؟ همه متن ها را؟ ممنونم از وقتی که می گذارید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده یعنی طاهرزاده همه‌ی متن را و گِله‌های شما را از حضرت پروردگار که در متن‌تان مطرح کرده‌اید، می‌خوانم و تعجب می‌کنم که چطور به مرحله‌ای نرسیده‌اید که آن‌چنان محو حق باشید که بدانید هرچه آن خسرو کند، شیرین کند و ندا سر دهید: «در بلا هم می‌چشم الطاف او/ مات اویم، مات اویم، مات او» در آن حدّ که به خود آیی و از خود بپرسی: «زیر دریا خوش بود یا روی او / لطف او بهتر بود یا قهر او؟». موفق باشید

12180

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
استاد عزیز سلام: در نکته پنجم معرفت نفس می فرمائید چون شخص به تن علاقمند است از مرگ می هراسد، از طرفی علاقمندی نوعی درک است که به نفس مربوط است. منظور شما از «شخص» در اینجا چیست؟ آیا جلوه ای از نفس است؟ با تشکر از شما استاد عزیز که آگاهی دینی ام را مرهون شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شدید این نوع علاقه‌مندی وجهی از وجوه نفس است که بیشتر هم تکوینی است هرچند اراده‌ی انسان می‌تواند در آن سرایت کند و در نتیجه ترس از مرگ در انسان ضعیف گردد. موفق باشید

9610
متن پرسش
سلام علیکم: شما چه اندازه افراد مذهبی را دچار ثنویت عین و ذهن می بینید؟ منظورم این است در کجاها ما بیش تر دچار این عقیده می شویم؟ لطفا مثال بزنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها در شرایط فطری و به صورت عادی به‌راحتی ماوراء ثنویت عین و ذهن، زندگی می‌کنند و انسان‌های مذهبی به‌خصوص شیعه به جهت معنویت خاصی که دارد عالم را مظهر آیات الهی می‌داند و خود را در فضای اُنس با آیات الهی، محل تجلیات نفحات الهی می‌شناسد و به همین جهت تقوا پیشه می‌کند تا در اُنس با آیات الهی بهترین برخورد را بکند. مشکل از جایی شروع می‌شود که رجوع به حق مورد تردید قرار گیرد و به صورت‌های ذهنی بهاء داده شود و زندگی با صورت‌های ذهنی یک نوع زندگی محسوب شود، از این‌جاست که سوبژکتیویته ظهور می‌کند و مقابح دوگانگی ذهن و عین برای انسان ظاهر می‌شود و حالا باید به دنبال برگ‌هایی از انواع معرفت ها باشد که این مقابح را بپوشاند. موفق باشید
نمایش چاپی