بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
225

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خسته نباشید شمادرسایت نوشته اید :"آنچه در سده اخیر روح جامعه را عموما آزار می دهد این است که روشنفکران ما نه اسلام را درست میشناسندو...." سوال استاد این حرف نشان می دهد که شما اسلام را می شناسید.درسته؟ ما چگونه می توانیم به این حرف شما اعتماد کنیم؟ آیا استاد درحرفهای شما نمی شود نوعی تعصب وتکروی را مشاهده کرد؟خواهشمند است برای ما روشن کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: اگر بتوانیم اسلام را از علماء بزرگ مثل حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و یا علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» و یا شاگردان این بزرگواران بگیریم و با اسلام روشنفکران مقایسه کنیم، نه‌تنها متوجه نقص فاحش اسلام روشنفکران می‌شویم حتی می‌فهمیم کدام اسلام است که جان و روح را از درون تغذیه می‌کند و از بیرون جامعه را ماوراء فرهنگ غربی، به سوی سلامت هدایت می‌نماید. موفق باشید
13242
متن پرسش
راجع به بیانات رهبری سوال داشتم که در ادامه می نویسم و آن این است که فرهنگ غرب سراسر بد است و فرهنگش با تکنولوژی اش فرقی ندارد یعنی اگر تکنولوژی آن را بگیری انگار فرهنگ آن را گرفتی چون آن تکنولوژی زاییده ی آن فرهنگ است. انسان ها بر اساس فکرشان عمل می کنند. اگر با نگاه غیر توحیدی به عالم نگاه کردیم خب ابزاری می سازیم مطابق با آن نگاه و اگر توحیدی نگاه کردیم ابزارمان هم مطابق آن نگاه می شود. اما از بیانات آقا این جوری فهمیدم که ایشان چنین نظری ندارند و من نمی توانم حرف ایشان را بپذیرم لطفا راهنمایی کنید. شاید بد فهمیدم شاید غرب شناسی من ضعیف است و شاید رهبری در این برهه ی زمانی که اکثرا شیفته ی تکنولوژی غرب هستند دارند تقیه می کنند متن بیانات رهبری در جلسه ی پرسش و پاسخ با جوانان «13/11/1377»: سوال یکی از جوانان: جوانانی که در دوران انقلاب بوده‌اند، حضور سلطه استعمار را به‌خوبی لمس کرده‌اند؛ به خاطر این که خیلی چیزها را دیده و درک نموده‌اند. ولی جوانانِ امروز مفهوم و تصویر روشنی از سلطه و استعمار در ذهنشان نیست و این طبیعی است؛ به دلیل این که در دوران انقلاب نبوده‌اند، مستشاران خارجی را ندیده‌اند و کلاًّ حضور چکمه‌های استعمار را در میهن اسلامیمان لمس نکرده‌اند. با توجّه به این که هر موقع حرف نفی غرب به میان می‌آید، به دلیل همین تصویر روشنی که جوانان در ذهن خودشان ندارند، سریعاً نفی فنآوری به ذهنشان می رسد؛ با توجّه به این که عدّه‌ای تبعیّت از غرب را دربست قبول کرده‌اند و عدّه‌ای پذیرش غرب را نفی ارزشها و اصول اسلامی و ملی دانسته‌اند و با توجّه به این که نفی غرب و تبعیّت غرب، حتماً در انقلاب و نظام حاکم دلایل مشخّصی داشته است، می خواستم از حضورتان خواهش کنم که تعریف جامع و مانعی از غرب داشته باشید، که در کنار این که خوبیها را از غرب اخذ می کنیم، با حفظ اصول و ارزشهای اسلامی و ملی مان، بدی ها را کنار بگذاریم. به نظر شما کلاًّ نقطه تعادل در این میان چیست؟ پاسخ رهبری: این سؤال خیلی مهمّی است. من این‌جا چند نکته را در همین زمینه عرض می کنم. اوّل این که نفی غرب، به هیچ‌وجه به معنی نفی فنآوری و علم و پیشرفت و تجربه‌های غرب نیست و هیچ عاقلی چنین کاری را نمی کند. نفی غرب، به معنای نفی سلطه غرب است که هم سلطه سیاسی مورد نظر است، هم سلطه اقتصادی و هم سلطه فرهنگی. من در این فرصت اندک، در زمینه سلطه فرهنگىِ غرب چند جمله می گویم، شاید ان‌شاءاللَّه برای شما مفید باشد. ببینید؛ فرهنگ غرب، مجموعه‌ای از زیباییها و زشتیهاست. هیچ کس نمی تواند بگوید فرهنگ غرب یکسره زشت است؛ نه، مثل هر فرهنگ دیگری، حتماً زیباییهایی هم دارد. هیچ کس با هیچ فرهنگ بیگانه‌ای این‌گونه برخورد نمی کند که بگوید که ما درِ خانه‌مان را صددرصد روی این فرهنگ ببندیم؛ نه. فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هرجای دیگر دنیا، یک فرهنگ است که مجموعه‌ای از خوبیها و بدیهاست. یک ملت عاقل و یک مجموعه خردمند، آن خوبیها را می گیرد، به فرهنگ خودش می افزاید، فرهنگ خودش را غنی می سازد و آن بدیها را رد می کند. همان‌طور که گفتم، در این زمینه، بین فرهنگ اروپایی، غرب، امریکایی، امریکای لاتین، آفریقا و ژاپن فرقی نیست و هیچ تفاوتی ندارد و در این حکمی که می گویم، همه یکسان هستند. ما در مقابل هر فرهنگی که قرار می گیریم، به‌طور طبیعی تا آن جایی که می توانیم، باید محسّنات آن را بگیریم و چیزهایی که مناسب ما نیست - بد و مضرّ است - و با چیزهایی که به نظر ما خوب است، منافات دارد، آن را رد کنیم. این اصل کلّی است. منتها در زمینه فرهنگ غربی نکته مهمّی وجود دارد که من دلم می خواهد شما جوانان به این نکته توجّه کنید. فرهنگ غرب - یعنی فرهنگ اروپایی ها - عیبی دارد که فرهنگهای دیگر، تا آن جایی که ما می شناسیم، آن عیب را ندارند، و آن «سلطه‌طلبی» است. این، قطعاً دلایل انسانی و جغرافیایی و تاریخی ای دارد. از اوّلی که اینها در دنیا به یک برترىِ علمی دست یافتند، سعی کردند همراه با سلطه سیاسی و اقتصادی خودشان - که به شکل استعمار مستقیم در قرن نوزدهم انجامید - فرهنگ خودشان را هم حتماً تحمیل کنند. اینها با فرهنگ ملتها مبارزه کردند؛ این بد است. ملتی می گوید فرهنگ من باید در این کشور جاری شود! این چیز قابل قبولی نیست. هر چند هم خوب باشد، آن ملتی که این فرهنگ بر او تحمیل می شود، این را نمی پسندد. شما یقیناً خوردن نان و ماست را به میل و اشتهای خودتان، ترجیح می دهید به این که چلوکباب را به زور در دهانتان بگذارند و بگویند باید بخوری! وقتی کاری زورکی و تحمیلی شد؛ وقتی از موضع قدرت انجام گرفت و وقتی متکبّرانه و مستکبرانه تحمیل گردید، هر ملتی آن را پس می زند؛ باید هم بزند. مثلاً کراوات یک پدیده غربی است. غربیها این را می خواهند، دوست می دارند و با سنّتشان هماهنگ است؛ اما اگر شما که اهل فلان کشورِ دیگر هستید و تصادفاً کت و شلوار را انتخاب کرده‌اید، کراوات نزدید، یک آدم بیادب محسوب می شوید! چرا؟! این فرهنگ شماست؛ تقصیر من چیست؟ اگر کت و شلوار پوشیدید، باید پاپیون و کروات بزنید، و الاّ در فلان مجلس رسمی راه ندارید و یک آدم بی ادب و غیرمنضبط و بی نزاکت تلقّی می شوید! این، آن تحمیل فرهنگ غربی است. زن غربی، روشهایی دارد. آنها نسبت به مسأله زن و روش زن و پوشش زن و ارتباطش با مردان و حضورش در جامعه، فرهنگی دارند - خوب یابد، بحثی سرِ آن نداریم - اما سعی دارند این فرهنگ را به همه ملتهای دنیا تحمیل کنند! در باب فرهنگ غربی، این بد است. من یک وقت مثالی زدم و گفتم شما گاهی خودتان به انتخاب خود غذای مقوّی و یا داروی شفابخشی را مصرف می کنید؛ اما یک وقت بیهوشتان می کنند، یا می خوابانند، دست و پایتان را می گیرند و با آمپول چیزی را به شما تزریق می کنند! سعی شده است از طریق رؤسای کشورها و رژیمهای فاسد، فرهنگ غربی به ملتها تزریق شود! رژیم و خاندان فاسد پهلوی - که خدا از اینها به خاطر آنچه که با ملت ایران کردند، نگذرد - از این قبیل بودند. اینها با انواع روشها و شیوه‌ها سعی کردند فرهنگ غربی را بر کشور ما حاکم کنند. به خاطر این، ملت ایران را تحقیر می کردند؛ فرهنگ ملی را تحقیر می کردند؛ باورهای ملی را تحقیر می کردند. شما ببینید در دوران حکومت پهلوی ها و اندکی قبل از آن در اواخر حکومت قاجارها، که همین حمله غربی ها شروع شده بود و در دوران پهلوی ها به اوج خود رسید، پرورش یافته‌های آن دوران، ملت ایران را اصلاً قابل این نمی دانستند که بتواند خودش را اداره کند، بتواند کاری بکند، بتواند چیزی بسازد، چیزی به دنیا ارائه دهد و یا بر معلومات دنیا اضافه کند. این به خاطر چیست؟ این به خاطر تحقیر فرهنگ ملت، تحقیر هویّت ملی و تحمیل فرهنگ بیگانه است. هویّت ملی با «فرهنگ» شکل می گیرد. هویت هر ملتی، فرهنگ اوست؛ این را نبایستی زخمی و جریحه‌دار کرد. علت مقابله ملت ایران با فرهنگ غربی این است، والاّ بله، فرهنگ غربی محسّنات و زیبایی هایی هم دارد. البته زشتی هایی هم دارد که آن زشتی ها بیخ ریش خودشان! اشکالی ندارد که ما زیبایی های فرهنگ آنها را فرا بگیریم. این که حالا آن زیبایی ها چیست، می تواند مورد بحث قرار گیرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که اگر به‌جای نظر به تکنولوژی و گرفتارشدن به فرهنگ پنهان آن، همان‌طور که مقام معظم رهبری می‌فرمایند نظر به علمی داشته باشیم که غرب در آن از جهتی حضور دارد، دیگر گرفتار فرهنگ تکنولوژی نمی‌شویم و به مرور تکنیکی که مطابق فکر و فرهنگ خودمان است را ابداع و اختراع می‌کنیم. و نکته‌ی دوم موضوع نکات مثبت فرهنگ غربی است که متأسفانه روحِ غرب‌زدگیِ تاریخ گذشته‌ی ما نتوانسته است بین زشتی‌های غرب و نکات مثبت فرهنگ غربی تفکیک کند چیزی که امثال آقای دکتر داوری نیز بر آن تأکید دارند و معلوم است روحیه‌ی سلطه‌طلبیِ غرب چیزی نیست که بتوان آن را به بهانه‌ی تکنیک غربی پذیرفت. بنده در حال تهیه‌ی مقاله‌ای هستم تحت عنوان «ما و غرب در پایداریِ تعهدات انسانی»؛ شاید در آن‌جا بتوانیم روشن کنیم چه نسبتی باید با غرب برقرار کرد؟ إن‌شاءاللّه مقاله در هفته‌ی آینده بر روی سایت قرار داده می‌شود. موفق باشید

11119

معنای یقینبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی با سلام خدمت استاد گرامی: ضمن عرض تشکر فراوان به خاطر مباحث بسیار ارزشمند و حکیمانه حضرتعالی که حقیقتا گمشده و راهگشای جوانان حزب اللهی است، بنده چند آیه کلیدی را در مباحث جنابعالی دیده ام و توضیحی که برای هر یک ارائه داده اید مطالعه کرده ام. اما نتوانستم به یک نظمی در این چند آیه شریفه برسم. هم چنین یک روایت مرتبط از اصول کافی یافتم که ابهام را برای بنده بیشتر کرد: 1. «و ما خلقت الجنّ و الإنس إلّا لیعبدون» 2. «و اعبد ربّک حتی یأتیک الیقین» (حضرت علامه (ره) ذیل این آیه شریفه، مراد از یقین را مرگ دانسته که عالم یقین است؛ و می فرمایند: "اگر مقصود از یقین، آن یقین معمولى باشد که گفتیم از راه تفکر یا عبادت، در نفس پدید مى آید رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) در هر حال آن یقین را داشته، و آیه شریفه که خطابش به شخص رسول اکرم است مى فرماید عبادت کن تا یقین برایت بیاید، چطور رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) یقین نداشته با اینکه آیات بسیارى از کتاب خدا او را از موقنین و همواره بر بصیرت و بر بینه اى از پروردگارش، و معصوم و مهتدى به هدایت الهى و امثال این اوصاف دانسته است". ظاهر این تفسیر با توضیح حضرتعالی که فرموده اید علت غائی خلقت انسان به استناد این آیه، یقین است هماهنگ نیست). 3. «کلّا لو تعلمون علم الیقین لترونّ الجحیم ثم لترونها عین الیقین» 4. «و اتّقوا الله و یعلّمکم الله» 5. روایت شریف در اصول کافی جلد 4 صفحه 164 باب برتری ایمان بر اسلام و برتری یقین بر ایمان: «ایمان یک درجه از اسلام بالاتر است و تقوی یک درجه بالاتر از ایمان است و یقین یک درجه از تقوی بالاتر است و میان مردم چیزی کمتر از یقین تقسیم نشده است». از حضرتعالی تقاضا دارم تعریف و ارتباط تسلیم، ایمان، تقوا و یقین را با توجه به آیات و روایت فوق بفرمایید. نیز ارتباط علمِ بیان شده در آیه شریفه بند 5 که حاصل تقوا است با یقین (آیا منظور از این علم، همان علم الیقین است؟) هم چنین ناهماهنگی ظاهری مذکور در بند 3 را تبیین فرمایید. جزاکم الله خیرا و من الله التوفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که علامه می‌فرمایند و روایت هم تأیید می‌کند آن‌جا که به رسول خود می‌فرماید: تا رسیدن به یقین عبادت خدا را همچنان ادامه بده، یعنی تا آخر عمر و رسیدن مرگ عبادت حضرت پروردگار را ادامه بده. و یا وقتی در زیارت ائمه«علیهم‌السلام» می‌گویید «مُجَاهِداً فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ عَابِداً لِلَّهِ حَتَّى أَتَاهُ الْیَقِین‏» شما تا رسیدن به یقین مجاهده در راه خدا را ادامه دادید، یعنی تا آخر عمر. ولی عنایت داشته باشید در متن آیه یک نکته خوابیده که چرا به جای مرگ، فرموده‌ است یقین، زیرا در مرگ حجاب‌ها برطرف می‌شود و عالم غیب و معنا برای انسان ظهور می‌کند و لذا می‌توان نتیجه گرفت آیه می‌خواهد خبر از آن بدهد که عبادت باید تا رفع حجاب و اُنس با عالم غیب ادامه یابد و به همین جهت بزرگان دین که بنده نیز سخن آن‌ها را پذیرفتم می‌فرمایند هدف خلقت عبادتی است که منجر به یقین شود. حال در همین رابطه که یقین را رفع حجاب بگیریم و در روایت داریم چیزی کمتر از یقین بین مردم تقسیم نشده؛ می‌توان فهمید باید انسان مراحلی را طی کند تا به مقام یقین و نس قلبی با خدا برسد. ابتدا باید در عین پذیرفتن احکام اسلام، قلب خود را به نور ایمان متوجه خدا بگرداند و در این مسیر رعایت تقوا را بنماید تا آرام‌آرام حجاب‌های بین او و انوار الهی برطرف شود و از علم الیقینی به عین الیقینی که چشم دل او باز می‌شود، نایل گردد. موفق باشید
5988
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد شبهه ای در باب تناسخ به ذهنم رسیده است و آن این که اگر حیات طبیعی در این دنیا تحت تدبیر و فعالیت عقول مجرد است، انسانی که عقل مجرد شود میتواند با تصرف در عالم طبیعت مجددا در آن متولد شود در حالی که زندگی دنیایی قبلی خود را نیز به یاد می آورد. بدیهی است که در این صورت، نفسِ بدنِ جدید، قوه محض نخواهد بود و از همان کودکی با یک سِری فعلیت ها به دنیا می آید که آن فعلیت ها در مقام عقلی اش از حیات دنیایی قبلی محفوظ مانده است. در بحث هایی که با قائلین به تناسخ دارم شواهدی هم از کودکانی که مرده اند و با بازگشت به دنیا زندگی قبلی خود را به یاد دارند ارائه میکنند. البته همه این ها گزارشات افرادی است که مدعی اند این ها را با چشم خود دیده اند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانی که عقل مجرد شده مگر بیکار است خود را گرفتار بدن کند؟ تصرف بر طبیعت ربطی به داشتن بدن و فعلیت یافتن به وسیله ی بدن ندارد. در مورد موضوع احساسی که اهل تناسخ نسبت به دوران قبل از تولد خود دارند باید آن را به القائات شیطان نسبت داد و تصوراتی که شیطان در ذهن این آدم های ساده ایجاد می کند. موفق باشید
5277
متن پرسش
سلام خسته نباشید.فرموده اید من هیچ انسانی ناقص نیست مثلا فردی که در خیابان با خودش حرف میزند و میخندد ما دیوانه به حساب میارییم خب حالا این فرد تن ناقص دارد یعنی محل ظهور من آن مختل شده که اینگونه است؟؟ مطلب دیگر که فرمودید مثلا جرج بوش هم یک دیوانه است.خب ظاهرش که عادی است یعنی همان تنش من او هم که نمیتواند دیوانه باشد پس علت دیوانه وار رفتار کردنش چست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها به اعتبار نفس‌شان متعادل‌اند حال یا قوه‌ی واهمه در آن‌ها به طور غیرعادی رشد می‌کند و می‌شوند جرج بوش و یا نظام عصبی آن‌ها مختل می‌شود می‌شوند بیماران تیمارستان ها. موفق باشید
4452

وسعت توبهبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استادطاهرزاده استاد عزیز جاهای مباحث را ندونستم کجا قرار بدهم. استاد عزیز من در سایت دنبال جزوه آیت الله بهجت گشتم، ولی پیدا نکردم. سخنرانی های شما درباره دستورالعمل آیت الله بهجت را گرفتم ؛ ولی در داخل آن هم جزوه نوشتاری آن نبود. لطف می کنید آن را برای من بفرستید. من درسم را در دانشگاه تمام کرده ام؛یه سوال دیگری از خدمت شما دارم: شهوتم را چه جور خاموش کنم، به سن 23 رسیده ام ولی توان مالی ازدواج ندارم و پدر و مادرم هم در حدی نیستند که به من کمک کنند. دنبال کار زیاد گشته ام ؛ ولی تا به حال موفق نشده ام؛ دوستم به من گفت برای کارگری ساختمان هم باید آشنا داشته باشی ؛ چون بناها آشنایان خودشان را سر کار می برند. آزمون های استخدامی هم شرکت می کنم، می گویند مردودم، ولی رتبه و درصدم را نمی گویند و حق اعتراض هم نگذاشته اند. سوال دیگری هم که داشته ام : من دچار گناهانی شده ام ، و الان توبه کرده ام، حال سوال من این است آیا تمام عمرم را به کمک خدا در راه بندگی صرف کنم آیا می توان به مقامات افرادی همچون آیت الله بهجت رسید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- إن‌شاءالله مسئول محترم سایت جزوه را بر روی سایت قرار می‌دهند 2- کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه کنید إن‌شاءالله کارساز است 3- به امید خدا به وقتش مشغول کار می‌شوید 4- توبه از گناه، کاری با انسان می‌کند که گویا آن گناه را انجام نداده، پس چرا مأیوس باشیم؟ موفق باشید
2806
متن پرسش
با سلام محضر استاد ارجمند. پاسخ جنابعالی به پرسشی را که راجع به نامه نگاری اخیر و تاکید لزوم وحدت قوا از سوی رهبری بود مطالعه کردم ولی در آن راجع به موضوع پرسش مطلبی مشاهده نکردم. امام خامنه ای در دیدار 10 آبان فرمودند" هم اختلافات بین مسئولین مضر است؛ هم بدتر از آن، کشاندن اختلاف میان مردم مضر است. این را من به مسئولین، به رؤساى محترم هشدار میدهم" و در قسمت دیگری فرمودند:"این اختلافاتى که انسان میبیند بین این حضرات هست، چیزهائى نیست که اینقدر اهمیت داشته باشد که حالا با ادعاهاى گوناگون، ما اینها را بزرگ کنیم، جلوى چشم مردم نگه داریم، به اینها اهمیت بدهیم؛ که اهمیتى هم ندارد. اختلافات را نباید علنى کرد؛ اختلافات را نباید به مردم کشاند؛ احساسات مردم را نباید در جهت ایجاد اختلاف تحریک کرد... از امروز تا روز انتخابات، هر کسى احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار بگیرد، قطعاً به کشور خیانت کرده. " آیا اکنون به پرسش قبلی همان پاسخ را خواهید داد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همان‌طور که ملاحظه فرمودید بنده در آن جواب عرض کردم این نامه‌ها که هرکدام از مسئولان عزیز بر مواردی از قانون اسای استناد کنند مشکلی را حل نمی‌کند و حیرانی مردم را بیشتر می‌نماید ای کاش قوه‌ی قضائیه به رئیس جمهور احترام می‌گذاشت و اجازه می‌داد از زندان دیدن کنند و مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» هم فرمودند چیز مهمی نبوده، نه از جهت آن‌که قوه‌ی قضائیه و آن بازدید را سخت‌گیری کند ونه از جهت آن‌که آقای احمدی‌نژاد باید موضوع را خیلی مهم تلقی کنند و کار را به مردم بکشانند. موفق باشید
288

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب به محضر استاد فکور.از آنجا که "یکی" از رویکرد های جدی شما در عرصه نقد فرهنگ مدرنیته، مباحث انقلاب اسلامی و مهدویت "تدوین زبان "برای هر یک از مباحث گفته شده است، بفرمایید که ضرورت تدوین زبان در موضوعات مختلف چیست؟به اجمال دلایل آن را می دانیم اما نیاز به تفصیل بیشتری است.با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام به نظرم در کتاب‌هایی که در مورد انقلاب اسلامی تدوین شده و انشاء‌الله به زودی در درسترس‌تان قرار می‌گیرد با این نکته روبه‌رو می‌شوید که چگونه باید برای طرح هر موضوعی زبان آن موضوع را به صحنه آورد، ولی بحث در اصل موضوع چیزی نیست که در یک سؤال وجواب بگنجد. موفق باشید
12822
متن پرسش
مولام علی درد دلش رو با چاه می گفت اما من شما رو دارم. پس بذار برات قصه پر غصه ام رو بگم. من جوونی هستم که زیر این آسمون هیچی برام ارزشمند تر از بندگی حق در نظر نیست اما نمیدونم چرا غفلت پدرم رو در آورده. استاد من هر چند وقتی به خاطر مجرد بودن و امکان ازدواج نداشتن عمل منفوره و خبیثه و شیطانی استمنا رو مرتکب میشم و از این جهت از خودم عصبانیم. علت عصبانیتم اینه که حیا و عفت جزءخطوط قرمز منه حاج اصغر باورت میشه اگه بگم یه بار موقعیت زنای شیرین برام پیش اومد اما فقط و فقط به حرمت خدا و ترس از او این کار رو نکردم بذار قصه اش رو بگم و خوب دقت کن که تو دل این قصه عمق ناراحتی من رو از خودم بدونی. من جایی کلاس زبان میرفتم که اونجا یه خانم مجردی هم با من هم کلاس بود که از شهری دیگه برا ادامه تحصیل به اصفهان اومده بود و یه خونه مجردی برا خودش گرفته بود و با بهانه های درسی به من نزدیک شد و خودش شماره تلفن ازم گرفت و بعد از مدتی به بهانه درس خوندن منو به خونش چندین بار دعوت کرد و چون پدرش پولدار بود از من توقع پول هم نداشت و خونش هم جایی بود که دور از خونه من بود و مشکل آبروریزی هم وسط نبود و خلاصه همه چیز برا گناهی پر لذت فراهم بود اما به عزت خدا قسم من خونه اون خانم نرفتم و حتی شمارشو پاک کردم تا شیطان منو فریب نده و حاضر به زنا به حرمت حق نشدم. یک بار دیگه هم برام شرایط زنای محصنه فرام بود که بازهم جلو نفسم و خواستش ایستادگی کردم و مرتکب نشدم. حال عصبانیت من اینه که من به لطف حق زیر بار گناه پر لذت زنا نمیرم اما چرا هر چند و قت یک بار مرتکب این خبیثه ملعونه شیطانی استمنا میشم آخه چیکار کنم این گناه رو هم مثل زنا بزرگ ببینم. خسته ام آخه وقتی این عمل رو انجام میدم دوری از خدا و حجاب رو حس می کنم یه راهی جلو پام بذار بر فرض خدا ارحم الراحمین باشه به من بگو نگاه پسر فاطمه رو چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان اگر با تمام تلاشی که کرد و نتوانست بحمداللّه شما را آلوده به گناه بزرگی به نام زنا بکند، سعی می‌کند اولاً: گرفتار گناه دیگری بشوید و ثانیاً: از آن مهم‌تر سعی می‌کند شما را از ادامه‌ی مسیر إلی اللّه که بحمداللّه از آن جدا نیستید مأیوس کند. تنها عرض بنده آن است که مطمئن باشید اگر بتوانید با آزادشدن از این گناه پوزه‌ی شیطان را به خاک بمالید دریچه‌هایی از آرامش و اطمینان برایتان گشوده می‌شود که تصور آن را هم نمی‌کردید. موفق باشید

5802
متن پرسش
باسلام خدمت استاد توصیه های حضرتعالی برای دانشجویان دختر که امسال وارد دانشگاه میشوند جیست بطورمفصل
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده تنها می‌توانم بگویم در کنار علوم دانشگاهی سعی کنید در ذیل ولایت رهبری وارد تاریخی شوید که با انقلاب اسلامی شروع شد، در آن صورت با توصیه‌های رهبری خودتان متوجه‌ی راه‌های جزیی می‌شوید و از پوچی آزاردهنده‌ای که ممکن است در دانشگاه با آن روبه‌رو شوید و گرفتار انواع فسادهای عقیدتی و اخلاقی گردید، نجات می‌یابید. موفق باشید
291

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و قبولی طاعات لطفا بفرمایید برای رفع مشکلات عدیده در زندگی چکار کنیم.دیگر از همه جا نا امید شده ایم.هر چند لطف خدا و ائمه را شامل حال خود می دانیم. اما مشکلات بزرگی در خانواده ما است که بعضی وقتها به نظر غیر قابل حل می رسد. در اطراف خود دیده ام افرادی را که ایمانی ندارند اما براحتی مسائل شان حل می گردد اما در مقابل ما دچار مسائل زیادی هستیم که تا کنون حل نگردیده .در ضمن تو را خدا نگویید مورد ازمایش الهی قرار دارید . اخر ما که جزء افراد خاص نیستیم.تمنا می کنم بنده را راهنمایی فرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام شما یک نفر انسان بزرگ را به من نشان دهید که در مقابل مشکلات زندگی ؛خود را باخته است و با صبر درست و پنجه نرم کردن با مشکلات به جایی نرسیده. به قول مولوی: گر به هر زخمی تو پر کینه شوی ....... پس کجا بی صیقل آیینه شوی همیشه با وضو باشید، صله رحم و احترام به بزرگان را پیشه کنید. انشاءالله آثار رحمت خدا ظاهر می‌شود. موفق باشید
9575

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: همانگونه که استحضار دارید دانشگاههای ما عموما مختلط هستند. خوب طبیعی هم هست ارتباطات دختران و پسران ممکن است در بیرون از دانشگاه هم ادامه داشته باشد. جالب است در تذکری که اینجانب به پسرم در رعایت حدود شرع در ارتباط با نامحرم می‌دهم همسرم که خود زنی کاملا معتقد است با تندی می‌گوید که اینقدر نباید جوانان را محدود کرد! چون تاثیر منفی آن بسیار زیاد است و باید جوانان را درک کرد. واقعا در شرایط تعارض آمیزی به سر می بریم، وضعیتی که نمی‌دانیم چگونه باید تربیت اسلامی را در رفتار با نزدیکانمان داشته باشیم. نمونه‌اش همسر بنده که علیرغم میل باطنی و اعتقادات عمیق خود و به قول جنابعالی در یکی از سخنرانی‌هایتان (با چنین مضمونی) نه فرزند زمان خود بلکه به شرایط زمانه تن داده اند. آیا واقعا رفتار بنده که در کمال ملایمت و بدون تندی ابراز می‌شود اشتباه است و تبعات منفی دارد؟ با احترام و تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم منظور همسرتان چیست؟ اگر به آن معنا است که فرزندتان از ترس تماس با نامحرم در حدّ معمول هم با هم‌کلاسی‌های دختر هیچ‌گونه ارتباط ضروری هم نداشته باشد، این خوب است، ولی می‌توان گفت محدودیت است. ولی اگر به آن معنا است که رعایت حریم الهی را نسبت به نامحرم نکند که حتماً خطرناک است و شیطان وارد روح و روان او می‌شود. (در ضمن به عرض جنابعالی و سایر کاربران عزیزی که آدرس الکترونیک و یا ایمیل خود را ثبت نمی‌کنند می‌رسانیم که این سایت از آن‌جایی که بنا دارد سؤالاتی را در معرض دید کاربران قرار دهد که بیشتر در رابطه با معارف اسلامی و سلوک اخلاقی و یا مربوط به مبانی انقلاب اسلامی است، چنانچه ایمیل خود را ثبت نفرمایید از جواب‌دادن معذوریم)موفق باشید
5703
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی بنده هیچ حب و بغضی نسبت به شریعتی ندارم هر چند معتقدم کسانی که ابشخور فکریشان فقط شریعتی است تفکرشان نسبت به دین ضررش بیش از نفعش هست حالا کاری هم به سخنان مرحوم سید هاشم حداد نداریم که درباره شریعتی چه فرمود ولی بحث من این است که شرعتی مسلما هیچ تفکر عمیق در متون اصلی دین نداشته است نه در قران نه در احادیث نه در کتب بزرگان نه استاد بزرگی دیده نه متون اصلی را عمیق فرا گرفته است به قول شهید بهشتی که از مدافعان ایشان هست میفرماید اگر کسی بدون داشتن تفکر درستی در معارف اسلامی به سراغ کتب شریعتی برود حتما به ضرر اوست منظورم از این حرفها تعجب زیاد از سخنان شهید بزرگوار چمران در مورد شریعتی است که به شعر سرایی بیشتر میماند تا به حقیقت نمیدانم دلیل این همه ابراز ارادت چیست اخر ای شهید بزرگوار شریعتی خود چقدر از معارف و معنویت بهرمند بود تا تو را سیراب کند ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: مرحوم شهید چمران یا مقام معظم رهبری نظر به شخصیت مرحوم دکتر شریعتی دارند و این به معنای آن نیست که بتوانیم با کتاب‌های دکتر شریعتی اسلام را بشناسیم و وارد سلوک دینی شویم ولی می‌توان گفت نسل روشنفکر غیر مذهبی با مطالعه‌ی کتاب‌های دکتر شریعتی به اسلام علاقمند می‌شوند. موفق باشید
3834
متن پرسش

با عرض سلام وخدا قوت خدمت استاد عزیز!وبا عرض معذرت به جهت وقتی که از شما می گیرم!سوال این حقیر در مورد نسل امروز است,این حقیر یک طلبه هستم وسخت در گیر مسایل ومشکلات درونی اما از آن بیشتر در گیر وداغون از وضعیت ظاهری جامعه بخصوص نسل جوان.خدا می داند به جهت اصلی انقلاب ونظام ایمان دارم ولی به هر حال ما در مقابل این وضعیت موظفیم خدا می داند که از دیدن وشنیدن این وضعیت حجاب وروابط در جامعه چه فشاری به روح وقلب این حقیر می آید از طرفی شدیدا احساس عجز در مقابل این افراد ونسل می کنم انگار که فرسنگها باهم فاصله داریم که حتی از وضعیت ظاهری ماهم متنفر وگریزانند از آن جایی که گاهی با نوجوانان در ارتباطم حس می کنم از هم بیگانه ایم وهیچ رغبتی به رابطه برقرار کردن با ما وشنیدن حرف های ما را ندارند.وقتی از روابط ناسالم وخودکشی و فرار حرف می زنند گوشی برای شنیدن حر ف دیگری ندارند.من حتی با بچه برادر خودم هم مشکل دارم واز هم دوریم چه برسد به بقیه...!عاجزانه از شما تقاضامندم که بفرمایید واقعا باید چه کرد فقط افسوس خورد وتماشا کرد؟چه وظیفه ای داریم وچگونه باید عملی کرد؟چطور به این نسل به خصوص این افراد نزدیک شویم؟اصلا باید نزدیک شد یا فقط از دور مرتبط شویم؟چطور باید حق راشناخت ومعرفی کرد که جان آنها هم همراه شود؟غصه وفشاری که بر انسان هجوم می آورد خوب است یابد؟چگونه وقتی ناگزیر از رفتن در جامعه هستیم با این وضع برخورد کنیم یا فقط غصه بخوریم و داغون شویم؟با چنین فشاری به نظر شما این حقیر کار تبلیغی انجام بدهم یانه؟

متن پاسخ

مه تعالی: سلام علیکم: 1- وجه دیگر همین جوانان را در اعتکاف‌ها می‌توان دید 2- باید با زبان خودشان با آن‌ها رفاقت کرد بدون آن‌که کار آن‌ها را تأیید کنید 3- به مرور بعد از رفاقت با آن‌ها صاحب تجربه می‌شوید که از کجا شروع کنید 4- اگر آماده‌ی یک بحث علمی بودند روش کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» بد نیست. موفق باشید

3371

کتاب اشاراتبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم استاد عزیز،زیارتتان مقبول درگاه ایزد متعال نسخه ای از شرح اشارات و تنبیهات ، در بازار موجود است ، که مترجم و شارح آن ، دکتر حسن ملکشاهی است. آیا جنابعالی شناختی از مترجم دارید؟ و آیا این نسخه برای کار کردن روی این متن ، مناسب است،یا نسخه مناسبتری می شناسید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ترجمه‌ای غیر از آقای دکتر ملک‌شاهی از اشارات نمی‌شناسم ولی در هرحال اشارات کتابی است که باید با شرح استاد همراه باشد و خواجه نصیرالدین طوسی برای این‌که روشن کند مطالب عمیقی در اشارات مطرح است باب آن شرح را باز کرده‌اند. موفق باشید
10073

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقت بخیر: نظر حضرتعالی را در خصوص پرسش و پاسخ ذیل که مربوط به نشریه سپیده دانایی از دکتر محمود گلزاری است را می خواستم بدونم: با خیانت همسر چه برخوردی باید کرد؟ پشیمان است، رازداری کنید. پرسش یکی از مخاطبان مجله: «مردی 45 ساله هستم و 2 سال است که در کانادا زندگی می کنم. در سن 20 سالگی به اصرار خانواده با دختری ازدواج کردم و اکنون 3 فرزند دارم. همسرم قبل از مسافرت به کانادا از لحاظ تقوی و نجابت شهره ی فامیل بود ولی پس از مسافرت متوجه ارتباط او با یکی از دوستانم شدم. برای روشن شدن موضوع اقدام به ضبط صدای او در زمانی که در منزل نبودم کردم و متأسفانه شکّم تبدیل به یقین شد. این ارتباط در حد یک تلفن نبود. طبیعی است که مدتی به زد و خورد و جنگ و دعوا گذشت. به مادرش از طریق تلفن خبر دادم ولی او نیز باور نکرد. همچنین دکتر معالج وی، به داشتن افسردگی شدید او بر اثر تنهایی و حس کینه ی شدید از من به خاطر مسافرت و جدایی از خانواده اذعان کرده است. ماه گذشته او به همراه فرزندانم به ایران برگشتند. اکنون فرزندانم برای آشتی دادن ما تلاش می کنند. با توجه به شرایط سنی آنها نمی توانم وخامت اوضاع را بیان کنم و از طرفی مطمئن هستم که این زن به من حلال نمی باشد. نمی دانم چه کنم؟ هم اکنون دختر بزرگم به شدت از من کینه دارد که چرا این قهر و دعوا را تمام نکردی و به شدت عصبی شده است. پسرم هر شب با نیت آشتی من و مادرش دعای توسل می خواند. قبول نکردن خواهش فرزندانم ضربه ای جبران ناپذیر دارد. از طرف دیگر، همسرم نیز به شدت از کرده ی خود پشیمان است. لطفا من را راهنمایی کنید.» ................................................. پاسخ دکتر محمود گلزاری: برادر خوب و بلادیده، سلام. بلا در معارف اسلامی به معنای آزمایش است. «اذابتلی ابراهیم ربه بکلمات» (بقره؛ 124) و نیز دقت کنید در معنای آیه ی 35 سوره ی انبیاء که خداوند می فرماید: «و نبلوکم بالشر و الخیر فتنه؛ ما شما را از طریق شرها و خیرها آزمایش می کنیم.» امیدوارم شما و همسرتان از این آزمایش شری که پیش آمده سربلند بیرون آیید. برای این کار توجه شما را به نکات زیر جلب می کنم: 1- همسرتان با آن که مرتکب گناهی کبیره شده، همچنان بر شما حلال است و عقد شرعی شما با کار خطای او فسخ و باطل نشده است. 2- انسان غیرمعصوم از کوچک و بزرگ به دلیل اختیاری که دارد در معرض انواع اشتباهات و گناهان است. ما هر روز، دانسته و ندانسته، گناهان ریز و درشتی را انجام می دهیم و متأسفانه چون حالت پشیمانی به ما دست نمی دهد، به فکر اصلاح خودمان نمی افتیم! 3- اصل توبه که بازگشت به وضعیت پاک و سالم است، «پشیمانی» است و همسر شما بر خلاف بسیاری از گناهکاران براستی پشیمان است و این خود نشانه ی پذیرفته شدن توبــــه ی او است. قدر این حالت زیبا و معنوی اش را بدانید. 4- دربارهی مشکل پیش آمده رازداری کنیــــد. حتی اگر فرزندانتان چیزی دانسته اند، بگویید اشتباه کرده اند و منکر آن شوید. آبروریزی از بندگان خداوند، از هر گناهی بزرگتر است. 5- از یک روانشناس باتجربه و دین باور برای بازسازی همه ی اعضای خانواده کمک بگیرید و به کمک او نقاط ضعف هر کدام از شما دو نفر، زن و شوهر، و مشکلی را که در ارتباط با هم داشته اید با واقع بینی بررسی کنید. 6- به خداوند و خودتان قول دهید که دیگر در ذهنتان مسئله را مرور نکنید تا چه رسد به اینکه با صراحت و کنایه آن را به همسرتان گوشزد کنید. 7- در پایان این گفته ی مولای موحدان، امام علی(ع) را به خاطر بسپارید: « گناهی که باعث اصلاح و رشد تو شود، بهتر از کار خوبی است که بر خودبینی و غرورت بیفزاید.»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم جواب خوبی داده‌اند به‌خصوص که آن آقا خودش هم معتقد است همسرش به‌شدت پشیمان شده، یعنی از آن کار کثیف بسیار متنفر است. موفق باشید
9817
متن پرسش
سلام استاد: اینکه می فرمایید کار باید مخلصانه برای خدا باشد؛ آیا صرف کسب رزق حلال کافی نیست؟ با توجه به اینکه خداوند اجر کسی که دنبال رزق حلال است را با مجاهدان فی سبیل الله یکی دانسته؟ صرف اینکه روزی حلال کسب کنم و بارم روی دوش خانواده ام نباشد؟ استاد سوال دومم این است که: طی سوالاتی از حضرتعالی در خصوص اموات و یاد ایشان و گریه برای آنها، شما فرمودید ما یاد خاطرات این دنیای آنها می افتیم حال آنکه ایشان وارد نشئه دیگری شده اند، لذا من زیاد گریه برای پدر متوفای تازه درگذشته ام نمی کردم و هر وقت هم گریه می کردم حس بدی داشتم ولی وقتی برایش دعا می خواندم احساس خوبی داشتم؛ گذشت تا در اصول کافی فکر کنم در باب دعا بود که بحث گریه مطرح شده بود و شخصی از امام صادق علیه السلام پرسیده بود: اگر اشک چشمم خشک بود و نمی آمد با یاد اموات گریه کنم و دعا کنم اشکالی دارد و امام فرمودند نه اشکالی ندارد. استاد از آن موقع هر وقت دلم هوای گریه می کند یاد پدرم می افتم و گریه می کنم با نظر به اجازه امام صادق و دعا می کنم ؛ بسیار حس خوبی دارم. استاد چرا قبلا که گریه می کردم برای پدرم با الان که گریه می کنم فرق دارد؟ فی امان الله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کسب رزق حلال به خودی خود یک سلوک است زیرا در این رابطه حقوق افراد رعایت شده و این فوق العاده ارزشمند است 2- به هرحال اذن امام برای گریه‌ی وابستگان یک بحث است که حکایت از عاطفه‌ی انسان دارد و دعا برای آن‌ها یک بحث دیگری است و ارزش خود را دارد. موفق باشید
5142
متن پرسش
با سلاممدت مدیدی استدر پی راهنمائئ میگردم چند بار سعی بر ارتباط با ایت اله ناصری داشتم محقق نشد مدتی است گرفتاریهایزندگی زیادشده.در زمان خواب (قبل از خواب )تصاویر نامربوطی میبینم که بعضا تصاویر ترسناکی است .سعی میکنم خیلی سریع از ذهنم بیرون کنم و با ذکر و اعوذ ب..........از حالت ترس خارج شوم لازم به توضیح است اکثر خوابهای شبانه روزی من هم هر موقع از شبانه روز که رویت شود تعبیر و یا عینارویت میگردد. ضمنا دوسال گذشته با کسی آشنا شدم که به زعم برخی دوستان از اولیائ شیطان بوده ضمنا از شیطانهم زیادمیترسم لطفا راهنمایی بفزمائید کتاب ده نکته جنابعالی را هم خوانده ام و سخنرانی های شمارا هم بعضا از طریق اینترنت میشنوم .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال همان‌طور که حضرت آیت‌الله حسن‌زاده«حفظه‌الله» می‌فرمایند: اگر ما ذهن خود را مشغول معارف الهی نکنیم و متخلق به اخلاق فاضله نگردیم، ذهن ما، ما را مشغول وَهمیات می‌کند. سعی بفرمایید با تعمق در معارف الهی و تدبّر در قرآن و رعایت اخلاق و خوش‌بینی به خلق و بدبینی به نفس امّاره‌ی خود ،صراط دنیا را طی کنید و إن‌شاءالله به بهشتی برسید که در روبه‌روی خود خدا را و انوار اسماء الهی را مشاهده کنید. موفق باشید
4553
متن پرسش
باسلام: همسری دارم که نزدیک به 8سال است که وسواس زیادی دارد زندگی زناشویی را خیلی تلخ وناگوار کرده خانه برایم زنذان شده ویک روز خوش ندیدم قلبم ازاو پراز کینه ونفرت شده دیگرطاقت زندگی باااو را ندارم ازطرفی بخاطر دوفرزندم نمیتوانم ازاوجداشوم.چگونه باچنین شرایطی به خوبی کنار ایم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره بیمار است که اگر کمکش کنید و با او تندی نکنید در سلامتش مؤثر خواهد بود و از تلخی زندگانی کاسته می‌شود. تشوییقش کنید به مرکز فرهنگی إنشاء رجوع کند. شماره‌ی آن مرکز 6260205 است. طلاب عزیز و متخصص در آن‌جا مشغول خدمت‌اند. موفق باشید
12351
متن پرسش
با عرض سلام: با توجه به مصاحبه اخیر جناب آقای دکتر مصباحی مقدم با روزنامه اعتماد سوال من این است که افرادی خود را انقلابی و اصول گرا و ولایت مدار مطرح می کنند ولی در عمل در بسیاری از جاها مقابل اندیشه های امام و رهبری می ایستند. 1. با این نوع افراد چه رویکردی باید داشت؟ 2. با توجه به این موانع سخت و پر حجاب، آیا ورود بچه های انقلاب را به میدان کارهای اجرایی مفید خواهد بود؟ 3. یکی از مشکلات این است که این نوع افراد واقعا خود را ولایت مدار می دانند و در اظهار ولایت مداری خود صادق اند و حذف چنین افرادی کار صحیحی نیست.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: به این راحتی نباید افراد را مقابل رهبری و امام پنداشت، شاید برداشت‌های دیگری از سخنان امام و رهبری دارند که واقعاً از نظر خودش آن برداشت‌ها حقّ است. ثانیاً: هنر ما آن است که دقیقاً این‌گونه افراد را بفهمیم و به اندازه‌ای که معتقدیم در جایگاه اصلی نیستند با آن‌ها برخورد کنیم و این سخت‌ترین مرحله‌ی انقلاب اسلامی است که باید در آن به بلوغ لازم برسد و در این راستا إن‌شاءاللّه کشور به مرحله‌ای می‌رسد که اندازه‌ی هر جریانی که معتقد است در ذیل ولایت قرار دارد، برای رقیب او که او نیز خود را در چنین شرایطی می‌داند معلوم می‌شود و به‌خوبی هرکدام می‌فهمند دیگری چه می‌گوید و لازمه‌ی گفتار هرکدام چه‌چیز است. موفق باشید

11643
متن پرسش
با سلام خدمت حضرت عالی: بنده بسیار مشاق تذکر و امر به معروف و نهی از منکر کردن هستم اما لحظه ای که با آن مواجه می شوم دست و پایم را گم می کنم و هول م یشوم و می ترسم. در اینگونه موارد چکاری انجام دهم؟ ایا ذکری برای قوت قلب هست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید با فردی که می‌خواهید امر به معروفش کنید مأنوس باشید لذا قرآن می‌فرماید: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ » یعنی زنان و مردان مؤمن که رابطه‌ی محبت و دوستی دارند به همدیگر در انجام معروف امر می‌کنند و منکر را نهی می‌نمایند. موفق باشید

10541

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با سلام و عرض ادب با توجه به اینکه بنده طلبه سطح 3 حوزه و دانشجوی ارشد رشته دین و رسانه از زیر مجموعه های رشته ارتباطات در دانشکده صدا و سیمای قم می باشم و با توجه به علاقه اینجانب به موضوعات ذات یا ابزار گرا بودن تکنولوژی مخصوصا رسانه، خواهشمندم که بنده را در انتخاب و یا تحدید (و تکراری بودن یا نبودن) موضوع پایان نامه یاری نمایید لازم به ذکر است که موضوع مد نظر بنده در راستای بررسی و اثبات یا رد طرفین موضوع مذکور بر اساس تفسیر المیزان می باشد. لطفا در صورت عدم مقبولیت موضوع و در صورت امکان موضوع پیشنهادی خود را در این راستا اعلام نمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در مورد پایان‌نامه‌ها حتی زمانی که در آموزش عالی تدریس می‌کردم، ورودی نداشتم ولی تفسیر المیزان ظرفیت جواب‌گویی به این موضوع که می‌فرمایید را دارد. موفق باشید
4793
متن پرسش
باعرض سلام به استاد عزیز بنده مدتی است ذهنم مشغول شده وبه یک سردر گمی رسیده ام که امیدوارم شما جوابم رابدهید:چراکه وقتی سراغ مباحث وسخنرانی های آقای مشایی میروم و زمانی که مباحث وکتاب آقای شریف زاده(آوای خرد)دردفاع ازتفکر آقای مشایی رامطالعه میکنم وبعد آنهارابامباحث ودرس های شما تطبیق میدهم میبینم تقارب بسیاربسیار بالایی بامبانی تفکری شماداردوتطبیق فراوانی با مباحث امام ومحی الدین(در مبحث انسان محی الدین که ازخودشما درس گرفتیم)دارد -وهمین طورآقای شریف زاده نحوه ی عرضه ی دین درتفکر مشایی واحمدی نزاد راوتطابق آن با تفکرامام ره رادر کتابش تبین میکند وبازاین هم با مباحث شما تقارب زیادی دارد وبنده وامسال من از تفکر ومبانی شما به آن رسیده ایم اما وقتی به نقدهای شما به آقای مشایی نگاه میکنم واین که میفرمایید(مضمونا)تفکر مشایی دوراز تفکر امام است به سردرگمی عجیبی میرسم حضرت استاد سوال بنده صرفا ازجهت سیاسی نیست بلکه ازجهت علمی واشرقی هم برایم اهمیت دارد(این سوال نه برای من بلکه برای خیلی از دیگرشاگردان شمامطرح است) تشکروالتماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده اثباتاً و نفیاً در مورد تفکر و مبانی آقای مشائی سخنی نگفته‌ام. عرض بنده آن بود که صلاح نبود آقای احمدی‌نژاد آقای مشائی را به عنوان رئیس جمهور مطرح کنند که دلایل آن را تحت عنوان «چرایی عدم حمایت از کاندیداتوری آقای مشائی» عرض کردم. آن‌چه مهم است سخنان بنده و امثال بنده نیست نهایت ارزش سخنان اینجانب وقتی ظهور خواهد کرد که بتواند خوانندگان عزیز را به ستون‌های اصلی اندیشه‌ی دینی مثل علامه طباطبائی‌ها و مطهری‌ها و حضرت امام و آیت‌الله جوادی و آیت‌الله حسن‌زاده سوق دهد و در همین راستا خواهشمندم مواظب باشید در رجوع به آقای مشائی طوری برخورد نشود که ما در نهایت به اندیشه‌ی سلسله‌ی علماء بزرگ متصل نگردیم زیرا در آن صورت ناخواسته فرقه‌ای خواهیم شد جدا از دریای بیکران سلسله‌ی علماء دین که حامل فقه و حکمت و عرفان‌اند، وای اگر با روحیه‌ی علاقه‌مندی به عرفان و سیر قلبی ارتباط تنگاتنگ با فقه و حکمت در ما ضعیف شود. موفق باشید
3717

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
شما در تعریف «مبادی فکر غرب» در صفحة 30 فرموده‌اید: «اندیشیدن بر روی داده‌های حسی برای تسلط بر طبیعت»، چرا شما «مبادی» را «اندیشیدن» تعریف کرده‌اید؟ آیا برای آن که دقت این تعریف بالاتر برود، بهتر نیست عبارت «اندیشیدن بر» را حذف کرده «مبادی فکر غربی» را به «داده‌های حسی برای تسلط بر طبیعت» تعریف کنیم؟ و اگر «تسلط بر طبیعت» قید «اندیشیدن» بود، آیا بهتر نیست که با حذف «اندیشیدن»، این قید را هم حذف کنیم (چون صرف داده‌ها که هدف و غرض ندارد)؟ حال از این تعریف فقط «داده‌های حسی» می‌ماند! آیا شما تعریف دیگری از «مبادی فکر غربی» دارید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌شود اندیشیدن را در این جا به معنای تأمل روحی گرفت که تحت تأثیر مبادیِ مخصوص به خودش می‌باشد. موفق باشید
9337
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: یکی از دوستان بنده بیش از دو سال است با نامزدش که عقد هستند اختلاف دارند و دوست بنده درخواست طلاق و نامزدش درخواست مهریه کرده است. با توجه به اینکه طی این مدت بین اینها ماجراهای زیادی اتفاق افتاده دوست بنده از من نظر خواستند چه باید کرد و من هم بهترین گزینه را شما می دانم برای مشورت کردن تا انشاءالله بهترین راه را برای زندگی انتخاب کند لذا اگر امکانش است بفرمایید می تواند با آن شماره قبلی که در اختیار دوستان قرار می دادید با شما تماس بگیرد و حرفهایش را بشنوید و او را راهنمایی کنید.؟ لطفا روز و ساعتش را بفرمایید چون مسله حیاتی است لطفا زود جواب مرا بدهید. اگر شماره تغییر کرده لطفا شماره جدید را بگویید. یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً تخصص و توان بنده این امور نیست، مضافاً این‌که وقتی برای این کار نمی‌توانم در اختیار عزیزان قرار دهم. موفق باشید
نمایش چاپی