بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7146
متن پرسش
با سلام خدمت استاد در مقابل برخی رفتارهای بقیه دچار حالت درونی بدی می شوم. مثلا وقتی فخر می فروشند. از خودشان تعریف می کنند. از خوبی های زندگی شان تعریف می کنند. نمی دانم حسادت است یا نه. چون بدون این رفتارشان هیچ احساسی درونی بدی نسبت به آنها نداشتم و برایشان دعا می کنم. اما با دیدن این رفتار مغرورانه و فخرفروشی زده می شوم و ازشان فاصله می گیرم. و این دلزدگی و ناراحتی در دلم می ماند گاهی فکرم را مشغول می کند، مگر تغییری در رفتارشان ببینم. و هرچه متواضع تر باشند بیشتر دوستشان می دارم. دوست ندارم درونم به این خاطر به هم بریزد. احساس درست یا غلطی است؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با بدیِ آن‌ها باید بد بود ولی با خود آن‌ها نه. این‌ها در جهت‌گیری کلی به دنبال خوبی هستند از این جهت صمیمانه به آن‌ها بنگرید. إن‌شاءاللّه بحث‌های شرح دعای مکارم‌الأخلاق اگر دنبال کنیدکمک می‌کند،. موفق باشید
6392

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد عزیز اگر مکان مناسبی باشه برای تشکیل کلاس به شما معرفی کنیم؟قبول می کنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با عرض معذرت امکانش برایم نیست. موفق باشید
6086
متن پرسش
سلام علیکم ایا در اسلام سبکی معده منظور است یا مطلق امساک منظور است یعنی اگر کسی مثلا شش وعده بخورد ولی مواظب باشد که سنگین نشود یعنی به نحوی معده اش را فریب دهد مثل کودکی که وقتی خیلی بی تابی می کند شکلاتی دست او می دهند تا ارام گیرد و به این نحو او را می فریبند ایا این کار کار درستی است ویا انکه بهره های سلوکی بر مطلق امساک بار می شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً امساک است که نفس را از مشغول‌شدن نسبت به بدن فارغ می‌کند تا بتواند به جنبه‌ی ملکوتی خود رجوع داشته باشد. موفق باشید
5706
متن پرسش
سلام علیکم. نعمت های بهشتی مانند خرما یا موز که در قرآن آورده شده آیا با موز و خرمای این دنیا ارتباطی در حد مثال دارند یا ارتباط واقعی دارند مثلا ظاهر خرمای بهشتی همین خرمای دنیایی است.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: با همان اراده‌ی الهی که شکل موز و خرمای این دنیا شکل گرفته مؤمنین در بهشت به اراده‌ی الهی و با همان تصور متعالی خداوند که منجر به ایجاد موز و خرما شده، آن‌ها در بهشت میوه‌های بهشتی خود را ایجاد می‌کنند منتها با جنس بهشت که سراسر نور است و معنویت. مثل آن‌که شما در خواب صورت و اعمال نیک خود را بعضاً به صورت میوه می‌بینید و معبّر به شما می‌گوید مثلاً آن گلابی که در خواب دیدی صورت دعای کمیل تو بود و آن میوه به همان اندازه آن دعای کمیل جان شما را نورانی می‌کند. موفق باشید
5620
متن پرسش
نقش عشق در تکامل وجود انسان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی؛ مگر عشق تعریف‌کردنی است که نقش آن در تکامل انسان معلوم شود! باید کاری کرد تا خداوند ما را شایسته‌ی عشق خودش بگرداند و نظر به حق سراسر وجودمان را بگیرد و آن‌وقت می‌فهمی عشق یعنی چه و نقش آن در تکامل انسان چگونه است. راه‌کارِ این، تنها بندگی خدا است از طریق شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله»، همان انسانی که عشق الهی تا معراج جلویش برد. آری «نام ما بر مهر او ببریده‌اند.... عشق او در جان ما کاریده‌اند» مولوی که یک عمر در عشق الهی مثنوی را سرورد می‌گوید: «هرچه گویم عشق را شرح و بیان .... چون به عشق آیم خجل باشم از آن» پس به امید تجلی عشق الهی پای در مسیر بندگی بگذار که «تو پای به راه در نه و هیچ مپرس .... خود عشق بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
4193
متن پرسش
سلام. استاد عزیز، با توجه به اشراف حضرتعالی به مباحث معاد، ایا اهداء اعضای بدن، بعد از مرگ باعث آزار و اذیت روح متوفی می شود؟اصلا بخشیدن اعضاء بدن، پس از مرگ، فایده ای برای روح دارد. جسارت است اما شما حاضرید این کار را انجام دهید(ببخشید حمل بر فضولی ننمایید)ممنون استاد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر فقهی همان طور که فقهای گرامی نظر داده‌اند، اهداء اعضای بدن جایز است. از جهت معرفت‌النفس این هست که آیا وقتی روح هنوز از بدن منصرف نشده – به دلیل آن‌که به قول پزشکان انسان در آن حالت، حیات گیاهی دارد- قطع اعضاء او یک نوع آزار برای روح به‌حساب نمی‌آید؟ بعید است بنده چنین وصیتی بکنم. موفق باشید
2927

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد آیا کتابهایی مثل معاد وفعالیتهای فرهنگی و سلوک در ذیل اندیشه امام حتما باید با نوار دنبال شود یا اینکه با مطالعه خود کتاب هم می توان مقصود شما را دریافت؟ چون برنامه گوش دادنم دائم به هم می ریزد ولی مطالعه کردنم منظم تر می شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: دو کتاب اول نوشته شده تا مبنایی باشد برای شرح مطالب و لذا لازم است با سی‌دی دنبال شود ولی در مورد کتاب «سلوک ذیل شخصیت.....» لازم نیست صوت آن گوش داده شود. موفق باشید
2090
متن پرسش
با عرض سلام محضر شما عزیز استاد میخواستم بدونم شما دقیقا پس از چه مدت زمانی بعد از ارسال سوال کاربرانجواب را عنایت میفرمایید؟ وبعد از چه مدت زمانی جواب روی سایت گذاشته میشود؟ الآن هفته هاست من منتظر دریافت جوابم هستم! با تشکر از زحمات گرانقدر شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: پس از آن‌که سوالات از سایت کپی می‌شوند و پرینت آن‌ها در اختیار بنده قرار می‌گیرد ، بعد از دو الی سه روز جواب می‌دهم و جواب آن تایپ می‌شود و تصحیح می‌گردد و به سایت منتقل می‌شود، حدود یک هفته طول می‌کشد. البته اگر سوال طوری باشد که صلاح نیست در معرض عموم قرارگیرد و آدرس ایمیل هم نداشته باشید، سوال حذف می‌شود. موفق باشید.
1389

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی در کتاب زمزم عرفان ایت الله بهجت در خصوص مساله وحدت مجود مطلبی فرموده اند تحت عنوان وحدت حکمیه و کثرت حقیقیه و اضافه می نماید ندیدم کسی این مطلب را گفته باشد و در توضیح ان می فرماید وقتی خورشید امد ستارگان دیده نمی شوند اما واقعا هستند انچه می بینند واحد است تجلی حضرت حق است (ظاهرا منظور ایشان این است که در ان حال کثرات از نظر انان محو می شود در حالی که وجود دارند ) و می فرماید فردی مانند سید محمد کربلایی که یک شب تا صیح گریه می کند اگر وحدت حقیقیه باشد گریه برای چه ؟ کلمه حکمیه در این جا به چه معنا ست؟ و نظر شما در این باره چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: به نظرم آقا در مورد محو صورت مخلوق در موقع تجلی نور حق، نظر به محو اعیان ثابته‌ی مخلوق دارند وگرنه لازم می‌آید که در عرض حضرت حق مخلوق موجود باشد که این با بی‌نهایت‌بودن خدا نمی‌سازد. ولی در مورد رجوع عبد به حق که امثال آیت‌الله محمد کربلایی دارند، موضوع عبارت است از سیر از وجود موهوم به فنای در حق است و باقی‌شدن به حق در عین احساس عبودیت به عنوان عین ثابته‌ای که معلوم حق است و نه مخلوقی در عرض خداوند. موفق باشید
24330
متن پرسش
سلام: استاد بنده حدود ۲-۳ سالی هست که مبتلا به خطورات نفسانی، شیطانی در باب عقاید و خصوصا خداشناسی هستم. این خطورات که خارج از اختیار هست درست به عقاید حقیر حمله ور شده و هرچه برهان های فلسفی می خوانم، هرچه برهان های کلامی می خوانم اصلا فایده ندارد. مرحوم آیت الله شجاعی حدود چهل دقیقه در این باره توضیح فرمودند در فایل صوتی حدیث نفس و آنجا فرمودند که این خطورات ظاهرشان به شک می ماند که مثلا نعوذبالله نکند خدا نباشد؟ نکند اینها دروغ است و... فرمودند بهترین راه درمان این خطوراتی که خارج از اختیار هست بی اعتنایی است. فرمودن شک نیست مبادا فکر کنید اینها شک است. اگر شک بود که با بررسی برهان و...برطرف می شد ولی اینها تا آخر عمرتان هم استدلال و بررسی کنید برطرف نمی شود و این خود بهترین دلیل براین است که اینها شک نیست اگرچه ظاهرشان شبیه به شک است. بنده یکسالی هست که بی اعتنایی کردم نسبت به این خطورات بحمدالله دیگه مثل قبل دائما این وساوس به ذهنم نمیاد ولی خب دلم هم از کار افتاده. انگار به کلی ایمان از قلبم بیرون شده. هیچ برهانی بر دلم اثر نمی کند. اشک چشمم خشک شده. عباداتم بی روح شده. سمت فلسفه و معرفت نفس هم که می روم حالم بدتر می شود و این شک و تردید ها بیشتر می شود به همین دلیل از برکات فلسفه و معرفت النفس هم محروم مانده ام. نمی دانم چه کنم. بی اعتنایی به این خطورات اگرچه مفید بود ولی مسئله را حل نکرده. دلم سخت شده. تازیک شده. نمیتوانم حرکتی کنم. نمیدانم چطور از این بیماری خلاص شوم. اگر شک است باید با استدلال برطرف شود اگر شک نیست هم باید با بی اعتنایی برطرف شود. نمی دانم چه هست که نه با ان برطرف می شود و نه با این. چه کنم استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتا مرحوم استاد آیت‌الله شجاعی بهترین پیشنهاد را کرده‌اند. عجله نکنید به مرور نفس ناطقه به فطرت اصلی خود بر می‌گردد. بد نیست سری به غزل‌های حافظ که بر روی سایت هست بزنید و مدّتی با یکی از آن غزل‌ها به سر ببرید. موفق باشید

22664
متن پرسش
حضور محترم استاد طاهرزاده سلام: واقعاً بعد از خواندن جواب سوال 22639 انگشت حیرت به دهان گرفتم. پرسشگر می پرسد در میانه این همه فساد اقتصادی چرا رهبری به قضایا ورود نمی کنند و با بگیر و ببند فساد را ریشه کن نمی کنند؟ و جواب می دهید که روش بگیر و ببند روش سعودی هاست و رهبری با مدیریت حکیمانه دارند مدیریت کلان خود را اعمال می کنند! و در تکمیل بیانات خود به مقاله ای از سایت مشرق نیوز اشاره کردید که می نویسد: توجه شود که بدتر از فساد، احساس فساد است. ورود مستقیم رهبری یعنی ناامیدی از نهادهای موجود و نتیجه این ناامیدی احساس فساد بیشتر است که فساد اکبر است! یا للعجب! یعنی کمر آدمی با شنیدن این استدلال های سهمگین، خم می شود! رهبری به مسائل و فساد های اقتصادی ورود نمی کنند چون ورود ایشان تأیید این باور است که کار فساد خیلی بیخ پیدا کرده تا جایی که خود رهبر آمده وسط گود و بسط و تأیید این باور از همه فساد ها بزرگ تر است! اما هم شما و هم نویسنده مقاله مشرق نیوز فراموش کرده اید که از این فساد بالاتر هم وجود دارد و آن این که اکنون در میان مردم این باور به وجود آمده که از بالا و پایین نظام همه و همه دزد هستند. سپاه دزد است، نیروی انتظامی دزد است، شهرداری دزد است، قوه قضاییه دزد است، تمام ارگان های دولتی مشغول دزدی و زد و بند هستند، تمام جناح ها دزد هستند و حتی عده ای که 5 سال می گفتند روحانی مچکریم و دزدی ها کار احمدی نژاد بود الان کار به جایی رسیده که می گویند روحانی هم دزد است همه دزد هستند و رهبری هم کاری نمی کند و می گذارد اینها به کار خودشان برسد و رهبری به تعبیر مردم عادی یک «مترسک» است. عجب، این باور عمومی که روز بروز بسان سیلابی دارد اذهان مردم را در خود می بلعد این «فساد» نیست؟ اما اگر مردم بفهمند که فساد خیلی فراگیر شده تا جایی که خود رهبر ناجار شده ورود کنند این «فساد اکبر» است!! استاد واقعاً شما با چه دستگاه فلسفی و منطقی به این نتایج رسیدید و می رسید؟! ساده تر بگویم چطوری حساب می کنید تا ما هم مشتری این تحلیل ها بشویم؟! و عجیب تر این که نویسنده مقاله به زعم خودش رفته برای توجیه کار - و البته این جا دیگر نباید گفت کار باید گفت کم کاری رهبری - یک مصداق تاریخی را بررسی کرده و موضوع فساد نماینده امیر المومنین در بازار اهواز را مورد بحث قرار داده، بالاخره ما متوجه نشدیم چطور امیرالمونین در موضوع فساد مالی دولتش در بازار اهواز شخصاً ورود کردند؟ آیا امیرالمونین نمی فهمیدند که ورود شخص خلیفه به چنین پرونده ای موجب ترویج و بسط این باور می شود که «فساد فراگیر» است و «احساس فساد فراگیر» از خود «فساد» خطرناکتر است؟ چرا ایشان مانند رهبری مدیریت کلان مسأله را به عهده نگرفتند و به جای اینکه شخصاً به موضوع ورود کنند به قاضی القضات خود طوماری ننوشتند که مسأله را با جدیت پیگیری کند؟ مثل کاری که رهبری کردند و به رییس ق. ق نامه نوشتند. یعنی امام علی علیه السلام نمی فهمیده اند که به جای اینکه خودشان با فساد مبارزه کنند باید مردمسالاری حکومت علوی را تقویت کنند تا با رشد خودآگاهی مردم، هر کس وظایف خودش را انجام دهد؟! انگار امام علی باید می آمدند و درس حکومت داری را هم از جمهوری اسلامی فرا می گرفتند که چطور از فساد 123 میلیارد تومانی بانک صادرات و فاضل خداداد به فساد چندین هزار میلیاردی رسیده ایم و هنوز هم نباید رهبری در مسائل ورود کنند و با همین فرمان اگر ادامه بدهیم دیگر نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان! امام علی اشتباه فکر می کرده با بگیر و ببند می تواند مسائل را حل کند، تا به حکومت رسید کل مسئولان فاسد را کنار زد، طلحه و زبیر هم که آمدند شمع را خاموش کرد، به مفسدان هم که می رسید می گفت آن ها را ببرید در شهر آبروی شان را ببرید. نتیجه روش غلط حکومت داری امام علی این شد که حکومت امام علی حتی 5 سال هم دوام نیاورد. اما جمهوری اسلامی ما 40 سال است دوام آورده و به گفته رهبری با اطلاع دقیق می گویم که کشور در حال حرکت به سمت مفاهیم و آرمانها و حقایق انقلابی است. خلاصه این که نتیجه تحلیل شما و مقاله مشرق نیوز ما و شما یک جمهوری اسلامی ساخته ایم که از حکومت علی هم علوی تر و و رهبر ما از علی هم حکیم تر است! اگر این برداشت درست است که هیچ و گرنه بگویید کجای تحلیل بنده اشتباه است؟! این که در تمام جهان و علی الخصوص کشورهای غربی و اسیر توهم مدرن، یک مسئولی به خاطر سوء استفاده ناچیز از اموال دولتی بلافاصله توسط دستگاه قضایی آن کشور مورد تعقیب قرار می گیرد اشتباه است و مثلا در فلان کشور اسکاندیناوی شهردار از بنزین دولتی برای خودرو شخصی استفاده می کرده سریع کنار نهاده می شود این روش بد است؟! اما این که سیف که در پرونده فاضل خداداد خودش مسأله داشته می رود رییس بانک مرکزی کشور می شود و کشور را این گونه به خاک سیاه می نشاند این درست است؟! البته فرمایش شما به یک جهت درست است چون واقعاً بعد از سی سال مماشات و سکوت قطعاً دیگر با بگیر و ببند کار به جایی نمی رسد چون مفسدان با پول خود نماینده مجلس می خرند و می فروشند و وزیر عوض می کنند و برای نهادینه شدن نظام مردم سالاری منتظر ماند که همین وزیر صنعت - که دخترش مفسد اقتصادی است - برای ما کاری کند و یا آن نماینده که پول می گیرد که برای استیضاح امضایش را پس بگیرد دلشان به حال ما بسوزد. ما فکر می کردیم که هدف از این نظام مردم سالار، «عدالت» است اما با بیانات شما معلوم شد که مردم سالاری به خودی خود - و با میانگین انتخابات سالی یک بار - خودش هدف است. ولو اینکه «ظلم» تمام عرصه های اداری و اجرایی و قضایی ما را فرابگیرد. اما چون مردم سالاری وجود دارد خوب است! و رهبری هم بیدی نیست که از این بادها بترسند. حال سوال دیگر این است که در این صورت این حقیقت را که اهل بیت به ما یاد داده اند چه کنیم که فرمودند: «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم» در این صورت انگار نه تنها رهبری و جمهوری اسلامی بلکه هیچ حکومتی با ظلم دوام نمی آورد. ولو سالی یک انتخابات برگزار کند. ولو اینکه هر روز انتخابات برگزار کند. خلاصه مطلب این چند سوال است: اول آیا امیرالمونین بد کشور را اداره کرده اند که مستقیم با فساد دولتی در موضوع بازار اهواز ورود می کرده اند یا رهبری؟ دوم اگر این که رهبری در موضوع فسادهای مالی مستقیماً ورود نمی کنند به این دلیل است که ناامیدی مردم بیشتر می شود و این «فساد اکبر» است، در این صورت عدم ورود ایشان و ناامیدی بیشتر مردم آیا این «فساد کبری» نیست؟ سوم این که در تمام کشورهای دنیا از چین ملحد گرفته تا کره و ژاپن تا اروپا و آمریکا، یک مسئولی به اندک سوء استفاده از مقام و موقعیت دولتی خود به بدترین شکل فروکوفته می شود، آیا بد است؟ اصلاً مبارزه با سوء استفاده بد است؟ یا هر کس با مفسدان برخورد می کند مثل آل سعود است؟ این سوال آخر را واقعاً جدی پرسیدم چون بعد از خواندن بیانات شما دچار این شبهه شدم اصلاً نکند در نگاه شما مبارزه با فساد ذاتا یک امر سعودی است؟! خلاصه این که زندگی مردم تباه شده و رفته لااقل روشی به ما یاد بدهید که بتوانیم مانند شما تحلیل کنیم و بلکه خودمان و دیگران را توجیه کنیم که اشتباه ما کجا بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر معتقدید که رهبر معظم انقلاب به عنوان نایب امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» و کسی که کامل‌ترین اطلاعات را نسبت به جریان‌های جاری و به‌خصوص روندِ دولت دارند؛ آخرین سخنان ایشان که با اعضای مجلس خبرگان داشتند و تحلیلی که جناب آقای دکتر سعداللّه زارعی نسبت به آن سخنان انجام دادند را، مروری بفرمایید. بنده متن هر دوی آن‌ها را خدمتتان ارسال می‌کنم:

۱۳۹۷/۰۶/۱۵ بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری

  ما در دوره‌ی حسّاسی قرار داریم؛ الان - آن دوره‌ای که ما داریم می گذرانیم - دوره‌ی حسّاسی است؛ نه به این معنا که دشمن بیشتری داریم یا دشمن قوی‌تری داریم؛ نه، این دشمن های امروز، همه از روز اوّل انقلاب بوده‌اند و چیزی اضافه نشده؛ علاوه ‌بر این، آن کسانی که قبل از اینها بودند، از اینها قوی‌تر بودند؛ در این هم تردیدی نداشته باشید؛ هم در رژیم صهیونیستی این‌جوری است، هم در رژیم آمریکا این‌جوری است، و هم بعضی از این مرتجعین منطقه؛ آن قبلی‌هایشان از امروزی‌هایشان قوی‌تر و کارکشته‌تر بودند؛ هیچ کاری هم نتوانستند با انقلاب بکنند، [درحالی‌که] انقلاب هم آن روز یک نهال ضعیفی بود، یک نهال تازه‌ای بود که کَندن آن از زمین خیلی تفاوت داشت با قلع این شجره‌ی طیّبه‌ای که امروز وجود دارد و گسترده‌ [شده] و «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء».(۸) بنابراین «حسّاس» که می گوییم، از این جهت نیست. و آنها آن روز کارهای تندی هم کردند؛ هواپیمای مسافری ما را زدند، به طبس حمله کردند، یک جنگ هشت‌ساله را به‌وسیله‌ی یک دیوانه‌ی منطقه بر ما تحمیل کردند، محاصره‌ی اقتصادی کردند، کارهای زیادی کردند؛ همه‌ی این کارها آن‌وقت انجام گرفته و الان خیلی از آن کارهایی که آن‌وقت کردند قابل انجام نیست یعنی قادر نیستند آن کارها را انجام بدهند. پس، از این جهت نمی خواهیم بگوییم [این] دوران خطیرتر از آن‌وقت است؛ بلکه از این جهت که یک جامعه و یک نظام، وقتی در یک راه نویی قدم می گذارد و یک مدّعای غیرمتعارفی را، یک مدّعای متفاوتی را مطرح می کند، و با این مدّعای متفاوت و راهِ نو وارد این جنگل انبوه تعارضات بین‌المللی می شود، با این خصوصیّات طبعاً در دوره‌های مختلف، اوضاع گوناگونی پیدا می کند که بایستی برطبق آن اوضاع، شرایطِ خودش را تطبیق کند و برطبق آنها پیش برود. در صدر اسلام هم همین‌جور بوده است، امروز هم همین‌جور است؛ تعارضهای جهانی وجود دارد؛ این دنیای سیاست بین‌المللی یک جنگل انبوهی است، ما هم برخلاف جریان داریم حرکت می کنیم. جریان کلّی دنیا، جریان استکبار و جریان نظام سلطه است؛ یعنی یک عدّه سلطه‌گرند، یک عدّه هم زیر بار این سلطه می روند، سلطه‌پذیرند؛ ما برخلاف این جریان داریم حرکت می کنیم؛ در این چهل سال این‌جوری پیش رفته‌ایم، این‌جوری حرکت کرده‌ایم. طبعاً اوضاع و احوالی برای ما پیش می‌آید که ناگزیر بایستی نسبت به این اوضاع و احوال حواسمان جمع باشد، دقّتمان زیاد باشد، جوانب گوناگون قضیّه را دائماً رصد کنیم و بسنجیم و ببینیم.

 عرض کردم، در صدر اسلام هم قضیّه همین‌جور بوده است. در آنجا هم اقتضائات گوناگون و شرایط گوناگون، وظایف گوناگونی به وجود می‌آورده. یک روز خدای متعال می فرماید که «اِن یَکُن‌ مِنکُم‌ عِشرونَ‌ صابِرونَ‌ یَغلِبوا مِائَتَین»،(۹) یک روز می فرماید: فَاِن ‌یَکُن مِنکُم مِائَةٌ صابِرَةٌ یَغلِبوا مِائَتَین.(۱۰) یعنی یک روز باید با ده برابر بجنگند، یک روز با دو برابر باید بجنگند. در حکمت الهی بلاشک قصوری وجود ندارد، خب معلوم است، این مربوط به شرایط است. در یک شرایطی وضع جوری است که خدای متعال می گوید بایستی یکی‌تان با ده نفر بجنگید، یک شرایط دیگر هم پیش می‌آید که وضع جوری است که خدای متعال می فرماید یکی‌تان با دو نفر باید بجنگید. این اختلاف شرایط، اختلاف احکام و اختلاف تکالیف را پیش می‌آورد. یک روز، بدر است و حرکت آن‌چنانی یا فتح مکّه است و مانند اینها، یک روز هم «اِذ اَعجَبَتکُم کَثرَتُکُم» در روز حُنین است. وَ یَومَ حُنَینٍ اِذ اَعجَبَتکُم کَثرَتُکُم فَلَم تُغنِ عَنکُم شَیئًا؛(۱۱) این‌جوری است. در هرجایی یک شرایطی وجود دارد، باید برطبق آن شرایط عمل کرد. خب، اگر از شرایط غفلت شد، ضرر می کنیم؛ چه مردم شرایط را ندانند، چه نخبگان به شرایط توجّه نداشته باشند. بخصوص اگر چنانچه نخبگان از اوضاع و شرایط و وضعیّت موجود و جایگاهی که نظام قرار دارد غفلت بکنند، ضربه خواهیم خورد.

 خب حالا من با این مقدّمه، این را عرض می کنم: امروز جنگ ما کجا است؟ خب گفته می شود جنگ اقتصادی، درست هم هست. دشمن یک جنگ اقتصادی همه‌جانبه‌ای را علیه ما شروع کرده. اتاق جنگ هم دارند، با دقّت هم دارند بررسی می کنند، مأمور دارند و دائم در حال تحرّکند؛ در این تردیدی نیست، یک چنین جنگی ما داریم، لکن یک جنگ دیگری هم هست که از آن جنگ، خیلی اوقات غفلت داریم؛ اهمّیّت آن جنگ، کمتر از جنگ اقتصادی نیست، بلکه گاهی زمینه‌ساز تأثیر جنگ اقتصادی است؛ آن جنگ چیست؟ آن جنگ، جنگ رسانه‌ای، جنگ فضاسازی عمومی، جنگ تبلیغاتی است؛ خیلی مهم است. بله، از قبل هم این وجود داشته، علیه ما تبلیغات، همیشه زیاد بوده؛ امروز وضعیّت، شدّت بیشتری پیدا کرده است؛ مثل جنگ اقتصادی، قبلاً تحریم بود، امروز شدّت پیدا کرده.

 در این جنگ دوّم، در این عرصه‌ِی دّوم، شدّت فعّالیّت دشمن و تحرّک دشمن زیاد شده، چند برابر شده؛ ما نباید از این جنگ غفلت کنیم. خبرهای ما، اطّلاعات ما نشان می دهد که - یعنی اینها اطّلاع است، تحلیل نیست - تشکیلاتی به وجود آمده است به‌وسیله‌ی دستگاه جاسوسی رژیم صهیونیست و دستگاه جاسوسی آمریکا، اینها تشکیلات درست کرده‌اند، از سوی قارون‌های منطقه هم دارند پشتیبانی مالی می شوند؛ در اطراف کشور، در بعضی از این کشورهای نزدیک به ما، اصلاً نشسته‌اند برنامه‌ریزی می کنند و به‌طور جدّی دارند کار می کنند. بعضی‌هایشان لازم است زبان یاد بگیرند، زبان یاد می گیرند؛ بعضی لازم است با شرایط کشور آشنا بشوند، پول می دهند این کار را می کنند؛ برای اینکه بتوانند فضای فکری و تبلیغاتی کشور را آلوده کنند. و این مسئله،‌ مسئله‌ی مهمّی است؛ بسیار مسئله‌ی حسّاسی است؛ اینکه فضای تبلیغاتی کشور، فضایی باشد که مردم را، یا دچار اضطراب کند، یا دچار یأس و ناامیدی کند، یا دچار بدبینی کند -نسبت به یکدیگر و نسبت به دستگاه‌ها - یا احساس بُن‌بست به مردم بدهد، یا حتّی مشکلات مربوط به اقتصاد را افزایش بدهد. حالا شما اشاره کردید به مسئله‌ی سکّه و ارز و کاهش ارزش پول ملّی و بالا رفتن قیمت ارزهای بیگانه؛ بله، این درست است؛ بخش مهمّی از این به‌وسیله‌ی همین تبلیغات دارد اتّفاق می‌افتد؛ یعنی همین تبلیغات است، همین رسانه‌هایند که دارند زمینه‌سازی می کنند، شما ناگهان می‌بینید که یک قیمت، دو برابر شد؛ [یعنی] به فاصله‌ی کمی ارزش پول ملّی نصف شد، مثلاً توان و قدرت خرید پول ملّی در مدّت کوتاهی نصف شد؛ این رسانه‌ها این کار را دارند انجام می دهند.

 البتّه از دشمن توقّعی نیست؛ یعنی جز رذالت از دشمن توقّعی نیست؛ دشمن، دشمن است دیگر. آنچه مهم است این است که ما به این جَو کمک نکنیم؛ من این را می خواهم عرض بکنم؛ آن نقطه‌ی اصلی عرض من همین است. ما به این جو کمک نکنیم؛ ما در آلوده کردن فضای عمومی ذهن مردم تأثیر نگذاریم؛ یعنی ما باید در جهت عکس عمل کنیم. گاهی اوقات توجّه نمی کنیم و این اتّفاق می‌افتد؛ گاهی اوقات در بیان برخی از مشکلات مبالغه می کنیم، گاهی اوقات در بیان آن انتقادی که نسبت به یک دستگاهی یا به یک شخصی داریم، مبالغه می کنیم. این مبالغه مضر است؛ این مبالغه در آلوده کردن و هرچه بیشتر مضطرب کردنِ افکار عمومی به کار خواهد رفت؛ این کاری است که باید به آن توجّه کرد. و ویروس بدبینی را نباید گسترش داد. ببینید! بنده خودم اهل انتقادم؛ من به همه‌ی این دولتهایی که از اوّلِ این مسئولیّتِ این حقیر تا امروز سرِ کار آمده‌اند، در موارد گوناگون اعتراض و انتقاد داشته‌ام و انتقادها گاهی هم انتقادهای تندی بوده، سختی بوده؛ انجام داده‌ایم انتقادها را. من خودم اهل مسامحه‌ی در برخورد با مشکلات دستگاه‌های مسئول نیستم، لکن نوع گفتن، نوع اقدام کردن،‌ نوع برخورد کردن باید جوری نباشد که موجب بشود که مردم اسیر و دچار بیماری بدبینی بشوند؛ این بدبینی را دیگر نمی شود درست کرد. جوری نباشد که مردم به وضعی دربیایند که هرچه تبلیغات مثبت در یک جهتی انجام بگیرد، قابل باور نباشد برای مردم، [امّا] یک کلمه‌ی دروغ از طرف دشمن تا گفته می شود، قابل باور باشد برای مردم؛ این چیز خیلی خطرناکی است؛ نباید اجازه داد که این‌جوری بشود؛ ما می توانیم در این زمینه تأثیر بگذاریم. این ویروس بدبینی چیز بدی است؛ بدبینی به سپاه، بدبینی به دولت، بدبینی به مجلس، بدبینی به قوّه‌ی قضائیّه، بدبینی به نهادهای انقلابی و بنیادهای انقلابی، بدبینی به اینها.

 بله، انتقاد اشکالی ندارد، بلکه لازم است؛ انتقاد برای اصلاح لازم است، انتقاد یک عمل دوستانه است، عمل خصمانه نیست؛ وقتی شما انتقاد می کنید یک عمل دوستانه است؛ همین«اَلمُؤمِنُ مِرآةُ المُؤمِن»،(۱۲) [یعنی] آنچه را در طرف مقابل وجود دارد که عیب در او است و مورد انتقاد شما است، شما آن را درمی‌آورید، به او می گویید، این بسیار کار خوبی است؛ انتقاد باید انجام بگیرد. گاهی اوقات انتقاد بایستی عمومی هم باشد؛ ما همیشه معتقد نیستیم که انتقاد بایستی درِگوشی باشد؛ نه، گاهی هم باید عمومی باشد، امّا اینکه ما به نحوی انتقاد بکنیم که آن شنونده‌ی انتقاد به تعبیر رایج بندِ دلش پاره بشود و بگوید «دیگر همه چیز از دست رفت، پدرمان درآمد»، این‌جوری نباید انتقاد بکنیم؛ ما گاهی اوقات اشتباه می کنیم در کیفیّت انتقاد کردن و این‌جوری کار می کنیم. این دستگاه‌هایی هم که مورد انتقاد قرار می گیرند، خب کارهای خوب هم دارند، آن کارهای خوب را هم باید گفت. بنده چند روز پیش از این در یک جلسه‌ای که با آقایان داشتیم،(۱۳) به آقایان دولتی‌ها گفتم که کارهای مثبت را باید دید، کارهای منفی را هم باید دید؛ این‌جور نباشد که ما همه‌ی کارهای منفی را ببینیم. دولت، هم کارهای مثبت دارد، هم مشکلاتی دارد؛ مجلس همین‌جور، قوّه‌ی قضائیّه همین‌جور، دستگاه‌های گوناگون همین‌جور؛ همه‌مان این‌جور هستیم که یک چیزهای مثبتی داریم؛ خَلَطوا عَمَلًا صالِحًا وَ ءاخَرَ سَیِّـئًا عَسَی اللهُ اَن یَتوبَ عَلَیهِم،(۱۴) این خَلط عمل صالح و سیّئه، یک چیزی است که در همه وجود دارد، در همه‌جا وجود دارد. ما اگر عمل سیّئه را ذکر می کنیم، عمل صالح را هم ذکر کنیم؛ این موجب می شود که مردم، هم متوجّه بشوند که اینجا اشکال دارد، هم این موجب نشود که بکلّی مأیوس بشوند و بگویند «آقا! همه چیز از دست رفت»؛ این[طور] نباید باشد. کارهای خوب هست، کارهای بد هم هست؛ همه را باید انسان ببیند و بگوید. آن آیه‌ی شریفه [می گوید]: یا اَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اِتَّقُوا اللهَ وَ قولوا قَولًا سَدیدًا * یُصلِح لَکُم اَعمالَکُم وَ یَغفِرلَکُم ذُنوبَکُم،(۱۵) اگر چنانچه بخواهیم قول سدید داشته باشیم - قول سدید یعنی قول با پشتوانه - باید این‌جوری حرکت بکنیم، این‌جوری باید عمل بکنیم. لَولا یَنهاهُمُ الرَّبانِیّونَ وَ الاَحبارُ عَن قَولِهِمُ الاِثمَ وَ اَکلِهِمُ السُّحت،(۱۶) این دو نکته‌ی مهم [در این آیه] این است که قرآن نهیب می زند که چرا احبار و رهبّانیّون، اینها را از این دو چیز منع نکردند [که از] این دو چیز یکی‌شان «قَولِهِمُ الاِثم» است، [یعنی] حرف دروغ، حرف غلط، حرف نسنجیده، قولِ بغیرعلم؛ یکی هم «اَکلِهِمُ السُّحت» - که همین مسائل اقتصادی است، روابط اقتصادی ناسالم، همین فسادها و مفسدین و امثال اینها - هر دوی اینها را بایستی بکلّی علاج کرد.

 خب، اینکه عرض می کنم و می گویم انقلاب و کشور در حال پیشرفت است؛ این چیزی است که بنده به‌عنوان رجزخوانی نمی گویم؛ من این را از روی اطّلاع عرض می کنم که کشور در حال پیشرفت است، انقلاب و مبانی انقلابی در حال پیشرفت است. بله، حرف ضدّ انقلابی از دهان خارج می شود، مطالبی گفته می شود امّا آنچه در واقع قضیّه وجود دارد عبارت است از اینکه کشور دارد به سمت مفاهیم انقلابی و آرمانهای انقلابی و حقایق انقلابی حرکت می کند؛ حالا این حرکت ممکن است به آن سرعت و شتابی که مورد نیاز است نباشد، امّا هست، این حرکت وجود دارد. کشور در حال پیشرفت است؛ ما در زمینه‌های گوناگون پیشرفت داریم: در زمینه‌ی علمی پیشرفت داریم، در زمینه‌ی صنعتی پیشرفت داریم، در زمینه‌ی عزّت سیاسی پیشرفت داریم، در زمینه‌ی رشد فکری پیشرفت داریم، در زمینه‌های معنوی پیشرفت داریم. بنده حالا یک نمونه‌ای را بعداً در آخر صحبتم عرض خواهم کرد. از این نمونه‌ها یکی دو تا نیست؛ ما پیشرفت داریم. این‌همه جوانِ خوب در کشور هست؛ شما ببینید الان در فضای مجازی چه خبر است! چقدر «مُضِلّاتُ الفِتَن»(۱۷) در این فضای مجازی و در ماهواره‌ها و در این تشکیلات وجود دارد و جوان در معرض همه‌ی اینها است، درعین‌حال شما ببینید راه‌پیمایی اربعین چه‌جوری است، اعتکاف چه‌جوری است، نمازجماعت‌های دانشگاه‌ها چه‌جوری است. اینها خیلی مهم است؛ چرا ما اینها را نباید ببینیم؟ اینها نشان‌دهنده‌ی این است که حتّی معنویّت که سخت‌ترین [بخش] است - آن بخش معنویِ فرهنگ - دارد پیشرفت می کند. جلسات ماه رمضان را شما ملاحظه کنید؛ بنده بخصوص در ماه رمضان‌ها و همچنین محرّم و صفر از این معنا استفسار می کنم(۱۸) و از کسانی سؤال می کنم که بروند تحقیق کنند، کار کنند و ببینند نسبتِ جلساتِ امسالِ ماه رمضان به سال گذشته چیست؛ می روند گزارش می‌آورند؛ انسان واقعاً حیرت می کند از این پیشرفت، از این حرکتِ رو به جلو. اینها را ما چرا نباید ملاحظه کنیم، چرا نباید ببینیم؟ اینها دیده بشود، تحلیل بشود و گفته بشود؛ اینهایی که بلندگوهای پُرمخاطب در اختیار دارند، اینها را بایستی بیان کنند و بگویند.

 یک نکته‌ی مهم، انسجام مردم و دستگاه‌های مدیریّتی کشور است. مردم بایستی با دستگاه‌های مدیریّتی کشور - چه دستگاه قضائی، چه قوّه‌ی مجریّه، چه بقیّه‌ِی دستگا‌ه‌ها - ارتباط پیدا کنند؛ انسجام. البتّه بخش مهمّی از این اعتمادسازی به عهده‌ِی خود دستگاه‌ها است؛ یعنی خود دولت، خود قوّه‌ی قضائیّه، خود دستگاه‌های دیگر بایستی رفتارشان، عملشان جوری باشد که جلب اعتماد بکند؛ این بخش به عهده‌ی آنها است، امّا بخشی هم به عهده‌ی من و شما است، بخشی هم به عهده‌ی کسانی است که مخاطب دارند؛ کسانی که بلندگو دارند که بایستی در این بلندگوهای رسمی و غیررسمی، حرفهایی زده بشود. هیچ دولتی هم بدون کمک و پشتیبانیِ مردم قادر به کار نیست، نه دولتِ ما و نه هیچ دولتی در دنیا. ما نباید کاری کنیم که این پشتیبانی و اعتماد مردم نسبت به دستگاه‌های دولتی و دستگاه‌های اجرائی کشور - چه در بخش قضائی، چه در بخش قوّه‌ی مجریّه و بقیّه‌ی بخشها [مانند] نیروهای مسلّح - سلب بشود. علاجِ مشکلات این نیست که ما پشت دولت را خالی کنیم؛ علاج مشکلات این نیست که ما تبرّی کنیم از آنچه دستگاه‌های مسئول انجام می دهند؛ نخیر، علاج این است که ما انتقاد کنیم، حرفمان را بزنیم، کمک کنیم، کمک فکری بکنیم و کمک عملی بکنیم؛ علاج این است.

 البتّه مسئولین دولتی - که امروز خوشبختانه [از] آقایان رؤسا هم اینجا حضور دارند - باید از نظرات مردم استفاده کنند، از نظرات خبرگان استفاده کنند. همین مطالبی که اینجا گفته شد، این فهرست طولانی‌ای که خوانده شد، برخی از موادّ این فهرست بسیار مهم است؛ مسئله‌ی ارزش پول ملّی خیلی مهم است. واقعاً گروه‌هایی را بگذارند که بنشینند درست فکر کنند؛ نه فقط گروه‌های دولتی، [بلکه] گروه‌هایی خارج از دولت؛ اقتصاددان‌ها هستند، متخصّصینِ مسائلِ پولی در کشور هستند؛ ادّعا می کنند، به ما هم می نویسند، به ما هم می گویند، گاهی در روزنامه‌ها هم می نویسند و می گویند که اینها همه علاج دارد، راه دارد و راهش را بلدیم؛ خیلی خب، اینها را بخواهید، با آنها صحبت بکنید، راهش را پیدا کنید و این مشکل را برطرف [کنید]. یا مثلاً آن مسئله‌ای که ما به آقایان دولتی‌ها عرض کردیم که نقدینگیِ کشور را هدایت کنند به سمت کارهای سازندگی و به سمت تولید، این کارگروه لازم دارد و کسانی باید بنشینند [فکر کنند]؛ این کار، تحرّک لازم دارد. این کارها را باید بکنند؛ اینها وظیفه‌ی دولتی‌ها است که باید انجام بدهند. ما بایستی دولتی‌ها را به این سمت هدایت کنیم و کمک کنیم، و کاری بکنیم که مردم به آن تلاشی که آنها می کنند خوشبین باشند؛ ببینند بله، دارد تلاش انجام می گیرد. این است که آن مشکلِ گرهِ فکری افکار عمومی را باز می کند؛ بعضی‌ها نگران مشکلاتی در افکار عمومی هستند که نگرانی هم به‌جا است، بیجا نیست؛ آن چیزی که این را حل می کند، همین است که ما بتوانیم رابطه‌ی صحیح و سالمی بین افکار عمومی مردم و بین دستگاه‌های مسئول به وجود بیاوریم؛ نه به‌معنای خوش‌بینی مطلق.

 حالا به بنده گاهی می گویند شما چرا به دولت تشر نمی زنید؛ مرادشان لابد تشر در معرض عام است، وَالّا از جلسات خصوصی ما که خبر ندارند! بنده اقلّاً ده برابر آن مقداری که در رسانه‌ها بعضی جلسات ما منعکس می شود، جلسات دیگر داریم با مسئولین مختلف - نظامی، غیرنظامی، دولتی، قضائی و غیره - خب از آنها که مطّلع نیستند، دلشان می خواهد که بنده در معرض عام تشر بزنم. خب فایده‌ی این تشر چیست؟ فایده‌ی این تشر این است که دلِ شما خنک می شود، همین! یعنی بیش از این فایده‌ای ندارد؛ امّا ضررهای بزرگی دارد؛ این ضررها را باید بسنجید. دعوا کردن راه اصلاح نیست، همچنان‌که ایجاد تشکیلات موازی با دولت هم راه اصلاح نیست. اینکه آقای جنّتی فرمودند کار جهادی، کاملاً حرف درستی است؛ کار جهادی باید انجام بگیرد، امّا به‌وسیله‌ی چه‌کسی؟ به‌وسیله‌ی خود مسئولین؛ در مجاری قانونی باید این کار انجام بگیرد. بله، یک موردی ممکن است باشد که [به] مسئول دستگاه دولتی، قانون جواب ندهد، احتیاج باشد یک کار برخلاف قانون انجام بدهد، احتیاج باشد از ما اجازه بگیرد که ما حتماً همراهی و کمک خواهیم کرد؛ این مشکلی ندارد - مثل کاری که رئیس محترم قوّه‌ی قضائیّه کردند- (۱۹) امّا کار را باید خود مسئولین مربوطه انجام بدهند. کار موازی در کنار دستگاه دولتی کار موفّقی نیست؛ این تجربه‌ی قطعی این حقیر است در طول این سالها. بله، بایست کار را جهادی انجام داد، منتها جهادی را چه‌کسی انجام بدهد؟ مسئولین مربوطه بایستی این را انجام بدهند؛ این هم این مطلب.

 عرض کردم که دشمن تحرّکی می کند و ما قطعاً دشمن را در این مرحله و در همه‌ی مراحل بعدی به توفیق الهی شکست می دهیم. وَ لَو قاتَلَکُمُ الَّذینَ کَفَروا لَوَلَّوُا الاَدبارَ ثُمَّ لا یَجِدونَ وَلِیًّا وَ لا نَصیرًا * سُنَّةَ اللهِ الَّتی قَد خَلَت مِن قَبلُ وَ لَن تَجِـدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبدیلًا. (۲۰) اگر دشمنِ کافر با شما مواجه بشود، حتماً مجبور به عقب‌نشینی است؛ البتّه وقتی شما می جنگید، وقتی‌که شما مبارزه می کنید؛ [اگر] بنشینید و بیکار بمانید نه؛ امّا وقتی‌که داریم حرکت می کنیم، داریم کار می کنیم، حتماً دشمن شکست میخورد. ما بحمدالله در طول زمان هم این را دیده‌ایم. عرض کردم، حتّی در زمینه‌های معنوی.

 حالا من یک نمونه‌ای را [بگویم]. یک کتابی (۲۱) تازه خوانده‌ام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان -زن و شوهر- متولّدین دهه‌ی ۷۰، می‌نشینند برای اینکه در جشن عروسی‌شان گناه انجام نگیرد، نذر می کنند سه روز روزه بگیرند! به ‌نظر من این را باید ثبت کرد در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسی‌شان ناخواسته خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد، به‌ خدای متعال متوسّل می شوند، سه روز روزه می گیرند. پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) می شود؛ گریه‌ی ناخواسته‌ی این دختر، دل او را می لرزاند؛ به این دختر - به خانمش- می گوید که گریه‌ی تو دل من را لرزاند، امّا ایمان من را نمی لرزانَد! و آن خانم می گوید که من مانع رفتن تو نمی شوم، من نمی خواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمه‌ی زهرا سرافکنده باشم! ببینید، اینها مال قضایای صد سال پیش و دویست سال پیش نیست، مال سال ۹۴ و ۹۵ و مال همین سالها است، مال همین روزهای در پیش [روی] ما است؛ امروز این است. در نسل جوانِ ما یک چنین عناصری حضور دارند، یک چنین حقیقت‌های درخشانی در آنها حضور دارد و وجود دارد؛ اینها را باید یادداشت کرد، اینها را باید دید، اینها را باید فهمید. فقط هم این [یک نمونه] نیست که بگویید «آقا! به یک گل بهار نمی شود»؛ نه، بحث یک گل نیست؛ زیاد هستند از این قبیل. این دو - زن و شوهری که عرض کردم - هر دو دانشجو بودند که البتّه آن پسر هم بعد می رود شهید می شود؛ جزو شهدای گران‌قدر دفاع از حریم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) است. وضعیّت این‌جوری است.

 ما داریم پیش می رویم. ما در مادّه و معنا پیش می رویم؛ ما به توفیق الهی در مادّه و معنا استکبار را شکست می دهیم و آنها را به زانو درمی‌آوریم و نشان می دهیم که اسلام، اگر چنانچه طرف‌دارانی داشته باشد که آماده باشند برای مجاهدت کردن و دفاع کردن، قطعاً در هر جا و [هر] نقطه‌ی دنیا پیروز خواهد شد و این الگو خواهد شد برای همه‌ی مسلمانها.

 پروردگارا! آنچه گفتیم، آنچه می کنیم، آنچه کردیم و آنچه شنیدیم، برای خودت و در راه خودت قرار بده؛ به آنچه گفتیم و می خواهیم بکنیم برکت عنایت بفرما؛ ما را در راه اسلام زنده بدار و در راه اسلام بمیران.

 

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

«ویروس بدبینی را نباید گسترش داد. من به همه دولت‌ها انتقاد داشته و انتقاد کرده‌ام. من اهل مسامحه در برخورد با اشکالات دستگاه‌ها نیستم لکن نوع انتقاد کردن باید جوری نباشد که ]براثر آن[ مردم دچار بیماری بدبینی شوند. این بدبینی را دیگر نمی‌شود درست کرد جوری نباشد که ]بر اثر تبلیغات دشمن و سخنان ما[ به وضعی دربیایند که هر چه تبلیغات مثبت در یک جهتی انجام بگیرد، برای مردم قابل باور نباشد ]در حالی که[ یک کلمه دروغ از طرف دشمن قابل باور باشد. این چیز خیلی خطرناکی است. این ویروس بدبینی چیز بدی است؛ بدبینی به سپاه، بدبینی به دولت، بدبینی به مجلس، بدبینی به
قوه قضائیه، بدبینی به نهادهای انقلابی... بله انتقاد اشکالی ندارد... گاهی انتقاد باید عمومی هم باشد نه اینکه همیشه در گوشی باشد اما اینکه ما به نحوی انتقاد کنیم که مخاطب بند دلش پاره شود و بگوید دیگر همه چیز از دست رفت، اینجوری نباید انتقاد بکنیم... اینجوری نباشد که ما فقط کارهای منفی را ببینیم. دولت هم کارهای مثبت دارد و هم مشکلاتی دارد، مجلس همین جور، قوه قضائیه همین جور، دستگاه‌های گوناگون همین جور.»
اگر مجموعه فرمایشات حکیمانه و پر نکته رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دو روز پیش با خبرگان را مرور کنیم، بی‌تردید آنچه ذکر شد یکی از فرازهای راهبردی آن می‌باشد و به عبارتی نسخه درمان یکی از بیماری‌های مهم امروز جامعه‌ماست. «ویروس بدبینی» به یک خطر اشاره می‌کند که اگر در وقت خود علاج نشده و راه اثرگذاری آن مسدود نگردد، از پا درآمدن موجودی که- هر چند بسیار توانمند هم باشد- به آن مبتلا شده، حتمی خواهد بود. در این خصوص نکته‌هایی وجود دارد:
1- «بدبینی» یک فعالیت ذهنی است که ارتباط مستقیمی با ورودی‌های ذهن دارد. ذهن آدمی ورودی‌ها را از طرق مختلف می‌گیرد و سپس به تجزیه و تحلیل آن‌ها می‌پردازد و در نتیجه بعضی از ورودی‌ها را قبول و بعضی را رد می‌کند. آنچه در ذهن بعنوان «ورودی قبول» باقی می‌ماند، تبدیل به «باوری» می‌شود که فرد براساس آن حکم صادر کرده و رفتار فعالانه یا منفعلانه خود را براساس آن شکل می‌دهد. خود این موضوع تبدیل به پایه‌ای می‌شود تا موارد بعدی ورودی ذهن براساس آن مورد «قضاوت سریع» فرد قرار گیرد. یعنی ذهن برخلاف مورد اول که به نوعی با وسواس درباره ورودی‌ها به تجزیه و تحلیل دست می‌زند، در موارد بعد با سرعت بسیار بیشتر و در واقع بدون تأمل کافی به «نظر» و «حکم» می‌رسد. در این شرایط، ذهن در واقع راه ورود را بر پاره‌ای از اطلاعات و آگاهی‌ها می‌بندد و متقابلاً بدون محابا به پاره‌ای دیگر از اطلاعات و آگاهی‌ها و حتی «ضد آگاهی‌ها»- آگاهی‌های کاذب- اجازه جولان می‌دهد. اگر فردی یا جامعه‌ای به این مرتبه برسد در واقع از عنصر «تفکر» جدا شده و در یک فرایند احساسی رفتاری منفعلانه پیدا می‌کند.
ذهن در ابتدا ورودی‌ها را دسته‌بندی می‌کند. پاره‌ای از ورودی‌ها از یک منبع یا منابع بالنسبه قابل اعتمادتر وارد ذهن می‌شوند و پاره‌ای از ورودی‌ها مربوط به منبع یا منابع بالنسبه غیرقابل اعتمادتر هستند. در اینجا ذهن بطور نسبتاً کامل تحت تأثیر ورودی‌های دسته اول قرار گرفته و در اکثر مواقع در برابر ورودی‌های دسته دوم مقاومت می‌کند. اما گاهی این فرایند دچار بحران و آشفتگی می‌شود و متقابلاً ذهن و کارکرد آن را مختل می‌گرداند. گاهی منبع یا منابع دسته اول کم و بیش همان آگاهی‌ها و یا ضدآگاهی‌های دسته دوم را وارد ذهن می‌کنند و در واقع مستقیم یا غیرمستقیم به مدد منبع یا منابع غیرقابل اعتماد می‌آیند و مقاومت ذهن را در برابر منابع غیر قابل اعتماد و نیز ورودی‌های آنان می‌شکنند. در اینجا و از این پس دیگر،‌ ذهن تقسیم ورودی‌ها و منابع به ورودی‌ها و منابع قابل اعتماد و غیرقابل اعتماد را کنار می‌گذارد و هر ورودی را «تلقی به قبول» می‌کند. این فرایند به اینجا هم ختم نمی‌شود.ذهن به مرور و زمانی که عادت به اعتماد به منابع غیرقابل اعتماد کرد، در ادامه نسبت به ورودی‌های تصحیحی منبع یا منابع دسته اول مقاومت کرده و یک سره به ظرف پذیرش منابع و ورودی‌های دسته دوم تبدیل می‌شود. خداوند بر درجات عالی حضرت امام خمینی(ره) بیفزاید که در مواردی- از جمله در مواجهه با مواضع مخرب آقای منتظری در سال‌های پایانی قائم مقامی رهبری- بشدت موضع می‌گرفتند و می‌فرمودند: بعضی از این حرف‌هایی که از حنجره این‌ها بیرون می‌آید، همان حرف‌های منافقین است و البته بسیار «مخرب‌تر از آن» و در جایی دیگر فرموده‌اند «کاری‌تر از آن».
2- امروز جامعه، بطور کاملاً سیستماتیک و موذیانه در معرض «بدبینی مفرط» و «یأس نسبت به نظام اسلامی» است در این میان آنچه این توطئه سیستماتیک که بدون شک دست سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و... پشت آن است را مجال موفقیت می‌دهد، «زیرپایی داده شدن» توسط اشخاص و جریاناتی در داخل است که بدون شک باید آنان را به دو دسته «مرتبط» و «غیر مرتبط دلسوز» تقسیم کرد. وقتی درست در گرماگرم این منازعه شاهد نامه‌پراکنی یک عنصر فتنه‌گر علیه مهمترین عنصر قوام بخش جمهوری اسلامی و تبدیل آن به تیتر اول رادیو فردا، VOA، یورو نیوز، دویچه‌وله، العربیه، رادیو آزادی و... هستیم، می‌توانیم با قاطعیت به این رابطه حکم کنیم. وقتی نمایندگانی در مجلس شورای اسلامی در کنار زیر سؤال بردن توانمندی‌های دفاعی و مدافعان امنیتی- نظامی کشور، از لزوم کنار گذاشتن سوءظن نظام نسبت به آمریکا سخن می‌گویند می‌توانیم به این رابطه حکم کنیم. اما همه حرف این نیست، بدون تردید در این میان بعضی دیگر نیز در این ماجرا- بدبینی نسبت به ارکان نظام- نقش دارند بدون اینکه رابطه‌ای بین آنان و اقداماتشان با سرویس‌ها و دولت‌های دشمن وجود داشته باشد و بدون آنکه اساساً چنین سوء ظنی به آنان و حتی درباره دلسوزی‌شان تردیدی روا باشد. از قضا با مراجعه به متن سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی که در دیدار دو روز پیش اعضای مجلس خبرگان بیان شد، درمی‌یابیم که روی سخن ایشان در بخشی از بیاناتشان با برخی از منتقدین دلسوزی است که گاهی جای انتقاد و نوع انتقاد‌شان به بدبین شدن مردم به نظام و توسعه هجوم «ویروس بدبینی» می‌انجامد و اگر این نباشد به میزان زیادی خط القایی دشمن ناکام شده و جلوی حرکت ویروس و غلبه بر گلبول‌های مدافع سد می‌گردد.
3- تلاش دشمن برای «بدبین‌سازی مفرط مردم نسبت به نظام جمهوری اسلامی»، همه ارکان نظام و اجزاء موثرتر آن را شامل می‌شود که‌ در سخنان رهبری هم به آن‌ها اشاره شد ولی از آن جا که در این معرکه، دشمن روی ناکارآمد نشان دادن نظام در «حل مسایل اقتصادی جامعه» متمرکز شده است، بدون تردید «بدبینی نسبت به دولت جمهوری اسلامی» در اولویت دشمن می‌باشد و از این روست که تمرکز رهبری هم در مقابله با توطئه دشمن و سدکردن حرکت ویروس بدبینی، روی دولت بیشتر از سایر نهادها است.
دولت یک کل است که علاوه بر رئیس‌جمهور، معاونین، وزرا و معاونین وزرا، طیف وسیعی شامل ده‌ها‌ هزار نفر مدیران میانی که نقش آنان به هیچ‌وجه کمتر از مسئولین اجرایی دسته اول نیست و شاید بیشتر هم باشد را دربر می‌گیرد و بدون کمترین تردید اکثر آنان و اکثر مسئولین دسته اول از خدوم‌ترین عناصر جامعه به حساب می‌آیند. با یک نگاه منصفانه اکثریت اعضای کابینه از مسئولان دلسوز و افراد و شخصیت‌های خدمتگزار ملت و نظام هستند در عین حال این قلم به خاطر پرهیز از سوءتفاهم از ذکر نام آنان خودداری می‌کند آنان در بخش‌های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و زیربنایی کشور مشغول فعالیت می‌باشند.
در این میان منتقدین دولت به طور کلی به دو دسته تقسیم می‌شوند. یک دسته جناح‌ها و افرادی هستندکه با هدف کاملا سیاسی و قدرت‌طلبانه به دولت و اجزاء آن می‌تازند و در حین تاختن، هیچ نقطه روشنی را در دولت نمی‌بینند. حزب کارگزاران، باز تولیدشده‌های حزب مشارکت و نیز سازمان مجاهدین انقلاب که دارای ابزارهای فراوان رسانه‌ای و فضای مجازی و انواعی از تریبون‌ها و جایگاه‌های دیگر می‌باشند، در این دسته قرار می‌گیرند. آنان که تا دیروز مدعی پیروز شدن در انتخابات‌های ریاست‌‌جمهوری 92 و 96 و پیروزی در انتخابات اخیر مجلس بودند با این برداشت که مردم این دولت و مجلس را ناکارآمد دانسته و از آن رویگردان شده‌اند، به نفی افراط‌گونه همه اجزاء دولت و همه کارکردهای آن - حتی اعتراض به وزارت‌خارجه که تا پیش از این، آن را قله افتخار خود و دولت معرفی می‌کردند- روی آورده‌اند اما دسته دوم، منتقد ضعف‌ها و بعضی سوءمدیریت‌های دولت هستند و از اول به این دولت رویکرد انتقادی داشته‌اند. اکثر آنان و انتقادات‌شان در اکثر موارد، نشانه‌ای از سودای قدرت مشاهده نمی‌شود اما در عین حال این دسته نیز در پاره‌ای از موارد به‌گونه‌ای برخورد می‌کنند که گویی تمام دولت را نقد می‌کنند و در برخی از موارد ناخواسته به بدبینی مطلق نسبت به دولت دامن زده می‌شود.
جامعه ما- بر اساس تجربه 200 ساله خود- به غرب بدبین است و آن را دشمن خود می‌داند و بر این اساس در برابر قضاوت‌های سیاسی و تبلیغات زهرآگین آنان مقاومت می‌کند. اما زمانی که همان داعیه‌ها را از درون جامعه خود  می‌شنود، سرگردان شده و در نهایت تحت تاثیر تبلیغات دشمنان خود قرار می‌گیرد. پس در این میان افراد و دسته‌های سیاسی هرچه به نظام مقدس جمهوری اسلامی نزدیکترند باید نسبت به این موضوع حساس توجه بیشتری نشان دهند باید این نکته که همین دولت هم علیرغم اشکالاتی که دارد می‌تواند برای اداره کشور کاملا کارآمد باشد، مدنظر و عمل قرار گیرد. سعداللّه زارعی

 موفق باشید    

22217
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. استاد بزرگوار می خواستم ببینم امروز شان روحانیت چه ماشینی می باشد لطفا مصداق تعیین کنید؟ ۲. علت اینکه در سیره برخی از ائمه می بینیم که سوار بهترین اسب ها و مرکب ها می شدند چیست و آیا این جواز برای خریدن ماشینی مثل پژو و تندر برای روحانیت نمی شود؟ ۳. در خرید خودرو و خانه ما از کجا باید عرف مردم را تشخیص دهیم، مثلا امروز خیلی از طلاب ماشین ندارند آیا باید به آنها نظر کرد و ماشینی نخرید و همینطور خانه؟ مرز اینها چگونه است لطفا به ۳ سئوال بصورت مجزا پاسخی عنایت بفرمایید. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- روحانیت باید نمونه‌ی زندگی صحیح در این زمانه باشند، زندگی که در آن افراط و تفریط نباشد، نه تحجر و نه تجددِ غرب‌زده 2- وسیله، برای رسیدن به هدف است، هرکس مطابق وظیفه‌ای که دارد باید وسایل مناسب آن را اگر می‌تواند تهیه کند. ولی اشرافیت یعنی برای فخرفروشی به وسایل نظرداشتن 3- عرفِ طلبه‌ی فعّال آن است که اگر می‌تواند وسیله‌ی مناسب زندگی‌اش را داشته باشد، نه این‌که بدون دلیل خود را به سختی بیندازد و کارهایش زمین بماند. موفق باشید

19716
متن پرسش
«سلام علیکم، ببخشید استاد یکی از اعضای این کلاس های شما هستم و شوهرم هم میاید کلاس ولی از دو ماه قبل از ماه رمضان و الان بعد ماه رمضان تا صبح میشینه پای نماز خوندن و روز ها روزه میگیره. به من میگه شما کاری به کاره من نداشته باش مگه میشه ایجوری زندگی کرد؟ شغلش کابینت سازی است. فقط میگه باید نماز بخونی و قرآن و شب زنده داری کنی؟ وقتی که باهاش صحبت می کنی میگه امامان ما هم همین طور بودن. من را خسته کرده لطفا راهنمای کنید. جلسه تفسر قرآن یعنی میاد کلاسهای شما رو که خوب بشه یا که اگه روزه نگیره نهار نمیخوره و میگه شما بخور و کاری به من نداشته باش این را میگن زندگی؟ خسته شدم! خسته شدم! لطفا تو این جلسات یه گوش زدی بهش بکن، با تشکر فراران»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود / رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود. به همسر محترم‌تان بفرمایید ره چنان رو که رهروان رفتند، مثل امثال امام رعایت خانواده را بکنند و به جای روزه‌های ان‌چنانی با کنترل غذا و با نشاط همراه با خوردن غذای مناسب چون شمعی به خانه و خانواده روشنی ببخشند. موفق باشید

19627
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد: ضمن قبولی طاعات و عبادات سوالی از محضرتان داشتم. با توجه به مطلبی که در کتاب فرزندم اینچنین باید بود در رابطه با برابر بودن حقیقت و مقام زن و مرد بیان کردید خواستم بدانم آیا نظرتان هم در رابطه با تساوی جنسیتی که اخیرا به بحث داغ تبدیل شده (که توسط زنان کابینه دولت آقای روحانی و خود ایشان هم مورد حمایت قرار گرفته) مثبت می باشد؟ استاد عزیز در این ایام ما را از دعای خیرتان فراموش نفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم نیست منظور آنان از تساوی جنسیتی چیست؟ در حالی‌که بوی فمینیستی از آن به مشام می‌رسد. ولی آن‌چه در آن کتاب مطرح شده مبتنی بر آیات قرآن است که می‌فرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» (97)/نحل) یعنی اگر چه زن و چه مرد در عین این‌که ایمان به خدا دارد عمل صالحی را انجام دهد، او را ما یعنی خدا به حیات طیّب حیات می‌بخشد و در إزای بهترین اعمالش او را پاداش می‌دهد و این نشان می‌دهد که شرط کمال، زن‌بودن و یا مردبودن نیست، بلکه انسان‌بودن است که آیت اللّه جوادی در کتاب «زن؛ آینه‌ی جمال و جلال» بحث آن را گشوده‌اند. موفق باشید

19331

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده در حین خدمت در سپاه (مرزبانی آبادان) هستم. چه باید بکنم تا از دوره خدمت بهترین استفاده را ببرم؟ گاهی فکر کنم دوران خدمت دوران بی ثمر و فایده است. فقط عمر و جوانی را هدر می‌دهد. چه باید بکنم تا این خدمت برایم شیرین شود و جنبه معنوی و رسیدن به لقاء الله را داشته باشد؟ در حین پست دادن با چه انگیزه و هدفی باشم‌؟ لطفا راهنمایی کنید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نفسِ چنین حضوری یک تجربه‌ی خوبی است و انسان را از خامی در می‌آورد 2- فرصت‌هایی که در حین کار پیدا می‌کنید را با گوش‌دادن مباحث قرآنی که بر روی سایت هست و با نگاه به آیات قرآن کوچکی که در اختیار دارید، آباد نگه دارید. گوش‌دادن مباحث اخلاقی مثل مباحث «ای اباذر» کمک‌کار خوبی در انتخاب‌های انسان است. موفق باشید

18735

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: لطفا جواب سوال 18719 را مرحمت فرمایید. با تشکر از زحمات فراوان شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این‌طور جواب داده بودم: باسمه تعالی: سلام علیکم: (شخصی)  اگر راه عبور از این‌ نقص‌ها را بشناسد و متوجه گردد باید از طرف معارف الهی و با رویکرد قلبی شوق اُنس با خدا را در خود ایجاد کند، خوب است که بماند، و إلاّ نه! موفق باشید

18140
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ به سئوال بنده فرمودید: امثال علامه با توجه به امر فوق متوجه می‌شوند باید مسیر دیگری را جهت تأمین رزق انتخاب کنند که مقدمات آن برگشت به تبریز بود، و بعد به قم می‌آیند و از این جهت همان مدت که در تبریز بودند را خسران می‌نامند که از فضای علمی دور شدند. خب جمع بین اینکه خدای متعال فرمود من رزق اهل علم را می رسانم با این قضیه که علامه از علم دوری کرد بخاطر رزق چه می شود؟ مسیر رزق علامه از طریق علم باید می آمد و حال اینکه می بینیم مسیر ایشان به تبریز افتاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند خواست به نحوی ایشان از نجف دل بکنند و تصوری جز برگشت به تبریز نداشتند و خداوند آرام‌آرام کار را به قم‌آمدنِ ایشان کشاند. مثل آن‌که خداوند کارِ حضرت یوسف«علیه‌السلام» را آرام‌آرام به عزیزی مصر ختم کرد. راه‌های رساندنِ رزق به علماء فنون خود را دارد که از عقل ما بیرون است ولی از دست خدا بیرون نیست. موفق باشید

17932
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: با توجه به این صحبت مقام معظم رهبری «همچنان‌که اروپایی‌ها آن‌روز از دانش مسلمین استفاده کردند، از تجربه‌ی مسلمین استفاده کردند، از فلسفه‌ی مسلمین استفاده کردند، ما [هم] امروز از دانش جهان استفاده می کنیم، از ابزارهای موجود جهانی استفاده می کنیم برای برپا کردن تمدّن اسلامی، منتها با روح اسلامی و با روح معنویّت. این وظیفه‌ی امروز ما است.» سوال من اینجاست که آن ها چگونه از دانش و فلسفه ی مسلمین استفاده کردند و تمدن خود را این چنین فراگیر ساختند!؟ (اگر بخواهیم تاریخی و تحلیلی نگاه کنیم) آیا می شه گفت که آن ها سو استفاده هم کردند؟ به هر حال تمدن آن ها یه تجربه موفق از درست استفاده کردن از دانش و فلسفه ی سایر امت ها به نفع خود است که ما می تونیم ازش استفاده کنیم. آیا می شه گفت آن ها دانشگاه را از مدل حوزه ی علمیه استخراج کردند. حالا ما چگونه از دانش و ابزار روز استفاده کنیم تا مثلا مدل اقتصاد مقاومتی خود را استخراج کنیم؟ اگر کتابی هم در این زمینه می شناسید ممنون می شم معرفی کنید. اگر ما جمعی از دانشجویان بعد از کمی مطالعه خواهان صحبت حضوری با شما در رابطه با این موضوع برای یک سیر عمیق باشیم آیا امکان پذیر هست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعه‌ی تاریخ قرون وسطی و جنگ‌های صلیبی این را روشن می‌کند که چگونه غرب متوجه شد می‌تواند با دقت‌های جهان اسلامِ آن روز، زندگی جدیدی غیر از آن‌چه در قرون وسطی می‌شناخت، شکل دهد. و در این امر با جدیّت زیاد کار را جلو برد و به روش‌های منظم در عقل تکنیکی دست یافت. و ما می‌توانیم از این جهت منتها با ایده‌ی اسلامی از آن‌ها استفاده کنیم که به طور نسبتاً مفصل در شرح صوتی کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه‌نیافتگی» بدان پرداخته شده است. صبح‌ها بعد از نماز، در مسجد خدیجه‌ی کبری«سلام‌اللّه‌علیها» در خدمت رفقا هستم؛ به استثنایِ صبح روز یکشنبه. موفق باشید

17682

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز من چندین کتاب از کتابهای شما را مطالعه کرده ام اما هنوز معنی تزویج های مرد وزن در بهشت را نفهمیده ام، آیا درست است که در بهشت ازدواج و زن وشوهری مثل این دنیا نیست؟ لطفا کمی توضیح فرمایید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این مورد به کتاب «هدف حیات زمینی آدم» رجوع شود که معارف خوبی را ان‌شاءاللّه در اختیار شما می‌گذارد. موفق باشید

16526
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: اینکه بزرگان می گویند: از منزلی به بعد سالک باید گناهانش را از یاد خود ببرد، و توبه کند از توبه خود اگر می شود این را برایم توضیح آسان بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب خواجه عبداللّه انصاری«رحمة‌اللّه‌علیه» در «منازل‌السائرین» می‌فرماید: سالک در ابتدای منازل باید با نظر به گناهان خود، باب «توبه» را باز کند. ولی در منازلِ بعدی، نباید با یادآوریِ گناهان، صفای بین خود و حضرت حق را مکدّر نماید. موفق باشید

16064
متن پرسش
سلام: شما تهران نیستید و نمی بینید چه خبره.خیلی اوضاع خراب شده. همه بد شدند. همه عصبانی اند. همه دروغ میگن. دزدی زیاد شده. هم کارگرا دزدی میکنن هم مدیرها، به کار گرها میگی دزدی نکن میگن: همه میدزدن ما هم باید بدزدیم. بی حجاب پر شده. پر! اوضاع خیلی خرابه حاج آقا. نمیدونیم چیکار کنیم. الان من می ترسم تو خیابون راه برم. آنقدر وضع بد شده. تفکر و منطق هم به حد صفر رسیده. همه عاشق برنامه خندوانه شدند، به چیزهای متفکرانه علاقه ندارند. به مسخره بازی و چیزای تخیلی علاقه دارند. 1. به نظر شما این اوضاع که تا الان به سمت بد شدن رفته است، مگر میشه که خوب بشه؟ همش بدتر میشه. 2. من تو تهران به گناه بیفتم باید برم جای دیگه؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همیشه یک تمدن در آخرین مراحل تاریخی‌اش نهایی‌ترین چهره‌ی خود را ظهور می‌دهد، به همان معنایی که گفته می‌شود حرکتِ مذبوحانه دارد. مثل گوسفندی که در عین سر بریده‌اش، تکان‌های شدید می‌خورد تا خود را مانند یک گوسفند زنده بنمایاند. آثار غرب‌زدگیِ تاریخ ما به همین شکل فعلاً در صحنه است ولی حضور انقلاب اسلامی نرم‌نرم شرایط دیگری را مدّ نظرها قرار می‌دهد و با بر ملاءشدنِ هیبت دروغین فرهنگ غربی همه‌چیز دگرگون می‌شود. پس «اصبروا و تتقوا». 2- چاره‌ی کار، خارج‌شدن از تهران نیست، چاره‌ی کار، رسیدن به بصیرتی است که ضعف این آدم‌ها را ببینیم و جذب آن‌ها نگردیم. موفق باشید

15710
متن پرسش
من مداح هستم و مي خواستم نظر معظم له را در رابطه با دو موضوع بدانم: 1) آيا گفتن بيش از يك بار «يا وجيها عندالله» در دعاي توسل، «یا اباعبدلله» در زیارت عاشورا و «یا رب» در دعای کمیل به نیت رجاء و ایجاد حالت تقرب اشكال دارد؟ 2) وقتي دعاي كميل مي خوانم در فرازهایی به معاني آن اشاره مي كنم و فورا دعا را ادامه می دهم آيا اشكال دارد؟ 3) شعر خواندن يا ذكر مصيبت در بين دعا آيا اشكال دارد؟ اگر وقت به شما اجازه می دهد دلایل رو هم مطرح بفرمایید. همیشه در مجالس دعا گوی شما هستیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده به همان نیتی که تکرار می‌کنید و موجب تأکید و توجه بیشتر می‌شود؛ اشکال ندارد 2- کار بسیار خوبی است که بعضی از معانی فرازهای دعا را در حین دعا متذکر می‌شوید 3- دعا؛ برای رجوعِ به حق است و این خوش‌سلیقگیِ مداح را می‌رساند که در بین دعا با شعری و یا مصیبتی، آن رجوع و آن حضور را تقویت کند مشروط بر آن‌که محوریت دعا به حاشیه نرود. موفق باشید

15224
متن پرسش
سلام: در روایات داریم: الكافي عن صالحِ بنِ الحكم: سَمِعتُ رجُلًا يسألُ أبا عبدِ اللَّهِ عليه السلام، فقالَ: الرّجُلُ يقولُ: أوَدُّك، فكيفَ أعلَمُ أنّه يَوَدُّني؟! فقال:امتحِنْ قلبَك؛ فإنْ كنتَ تَوَدُّهُ فإنّهُ يَوَدُّك‏. «شنيدم كه مردى از امام صادق عليه السلام مى‏پرسد: كسى مى‏گويد: من تو را دوست دارم؛ چگونه بدانم كه [واقعاً] دوستم دارد؟ فرمود: دلت را بكاو، اگر تو او را دوست داشتى او نيز تو را دوست دارد.» در حالی که به کرار در عمل خود و دوستانم خلاف این حدیث شریف را مشاهده کرده ایم. آیا منظور دوستی است که فقط و فقط برای خدا باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. قلب‌ها در مسیر اُنس با حق همدیگر را احساس می‌کنند و محبت بردران ایمانی از این جنس است. البته احترام به بقیه، بر اساس وظیفه‌ی شرعی، چیزِ دیگری است. موفق باشید

14808
متن پرسش
با سلام: استاد متن زیر را در یک سایت از قول اوباما که در مسجدی در آمریکا سخنرانی کرده دیدم. به نظر شما اینگونه اظهار نظر ها با توجه به روحی که ما از عالم غرب می شناسیم، هدف خاصی را دنبال می کند؟ اگر چنین است راه مقابله چیست؟ با تشکر «دفاع تمام قد اوباما از اسلام و مسلمانان در بازدیدش از یک مسجد» باراک حسین اوباما، اولین مسلمان زاده سیاهپوستی که در آمریکا به کاخ سفید راه یافت، امروز در اولین بازدیدش از یک مسجد در آمریکا در جمع مسلمانان به شدت از اسلام هراسی انتقاد کرد. اوباما ضمن تلاوت آیاتی از قرآن، گفت اسلام دین صلح است و برخی از اولین شهروندان آمریکایی مسلمان بوده اند و مسلمانانی در جامعه آمریکا داریم که پزشک، معلم، سرباز و ستاره ورزشی هستند. او با یادآوری دورانی که هیچ سیاهپوستی در آمریکا در تلویزیون نبود، گفت برنامه های تلویزیونی باید شخصیت های مسلمان بیشتری داشته باشند. او گفت هر کسی که ادعا کند آمریکا در جنگ با اسلام است با این کار فقط به گروه های تروریستی ای مانند داعش مشروعیت می دهد. او گفت تنوع مذهبی نقطه ضعف نیست بلکه نقطه قوت آمریکاست. برخی از کاندیداهای تندروی جمهوری خواه از بازدید اوباما از این مسجد در بالتیمور انتقاد کرده اند. ترامپ، یکی از همین کاندیداهای ریاست جمهوری، اخیرا در سخنانی جنجالی خواهان ممنوعیت ورود مسلمانان به خاک آمریکا شده بود. بر اساس یک نظرسجی، 29 درصد آمریکایی ها و 43 درصد جمهوری خواهان گمان می کنند اوباما یک مسلمان است. اوباما با اشاره به تندیس توماس جفرسون، از پدران آمریکا، که در آن به لزوم حفظ دین حضرت محمد در آمریکا تاکید شده، گفت جفرسون هم با چنین شایعاتی از سوی رقبا رو به رو شده بود و او اولین فرد نیست. اوباما گفت: «جفرسون و جان آدامز یک نسخه از قرآن داشتند و دین اسلام ریشه در تعهد به مهربانی، بخشش، عدالت و نیکوکاری دارد» اوباما گفت واژه اسلام از سلام می آید که به معنی صلح است و سلام علیکم به معنی درود و صلح و تهنیت بر شماست. اوباما گفت نبی اسلام محمد یاد داد که: «هر کس که می خواهد به بهشت برود، باید همان طور با مردم رفتار کند که از آنها انتظار دارد که با او رفتار کنند.» اوباما با تشویق مسیحیان به دفاع از مسلمانان، گفت: «حمله به یک دین حمله به کل ادیان است. ما باید در محکوم کردن الفاظ تنفرآمیز ثابت قدم باشیم» اوباما همچنین عناصر افراطی ای را که می خواهند نص و متن اسلام را به یک ایدئولوژی خشونت آمیز تبدیل و تحریف کنند محکوم کرد. او در سال 2009 هم در سخنرانی اش در یک مسجد در قاهره خواهان فصل تازه ای در روابط جهان اسلام و آمریکا شده بود. رئیس سازمان صهیونیست آمریکا با اشاره به سابقه این مسجد در محکومیت تحرکات نظامی اسرائیل، از بازدید اوباما از مسجد بالتیمور انتقاد کرد. کاندیداهای تندروی ریاست جمهوری بارها از اوباما خواسته اند حملات تروریستی را به اسلام رادیکال ارتباط دهد اما او گفته این کار به گروه هایی مثل داعش مشروعیت می دهد و او آنها را مسلمان نمی داند. منبع: نیویورک تایمز)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که آمریکایی‌ها همان خطایی را که با پرورش طالبان مرتکب شدند و بعد طالبان بیخ ریش‌شان مانده است؛ با اسلام‌هراسی مرتکب شدند و حالا می‌بینند چه بلایی بر سرشان آمده است. همه‌ی این حرف‌ها در همان جاده‌ی آمریکایی‌بودنِ اوباما انجام می‌شود. او از بقیه‌ی آمریکایی‌ها جدا نیست، ولی این آمریکا است که باز اشتباه می‌کند و با نگاه ابزاریِ دیگر به اسلام و مسلمین می‌خواهد اشتباه خود را جبران کند. موفق باشید.

12178
متن پرسش
سلام علیکم: هر چند فرمود: «يَا أَبَاذَرٍّ لَا تَنْظُرْ إِلَى صِغَرِ الْخَطِيئَةِ وَ لَكِنِ انْظُرْ إِلَى مَنْ عَصَيْتَه‏» که اینطور همه گناهان می شوند کبیره! اما بالاخره در آیات و روایات تفکیکی بین صغیره و کبیره هست. کبیره را می دانیم اما میشه چند تا صغیره مثال بزنید!!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صغیره‌بودنِ یک گناه بیشتر در نسبت به خود انسان با آن گناه شکل می‌گیرد. مثل آن کسی که از سر غلوّ خبری را بیش از حدّ بزرگ کند. نباید بگوییم ایشان دروغ گفته و دروغ گناه کبیره است. بسیاری از سهل‌انگاری‌های انسان ها گناه صغیره است مثل سر وقت به وعده نیامدن، نباید بگوییم این یک نوع تضییع حق است و کبیره محسوب می‌شود، باید موضوع را نسبت به طرفی که آن را انجام می‌دهد بررسی کرد که آیا مستقیماً اراده کرده حقِ رفیق خود را تضییع کند یا تنها یک سهل‌انگاری کرده؟! در مورد خودمان باید سخت‌گیری کنیم، ولی در مورد بقیه باید حمل بر صحت کرد. موفق باشید

نمایش چاپی