باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده یکی از جلسات ایشان را گوش دادم. بحمداللّه با مبانیِ حِکمی و روایی سخن میگفتند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز واجبی نیست. ولی اگر رویهمرفته بتوانیم رعایت آنها را در این امور نیز بکنیم، چرا نکنیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلماً ایمان، قدرت دفاعی انسان را نسبت به عوامل خارجی تقویت میکند. ولی در نظر داشته باشید رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» هم در مقابل با دشمن زره میپوشیدند و کلاهخود بر سر میگذاشتند، یعنی باید از وظیفهی حفظ خود در مقابل عوامل خارجی غفلت نکرد و رهبر معظم انقلاب بر همین مبنا رعایت دستورات ستاد مبارزه با کرونا را الزامی میدانند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام اذکار؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با حضور ذیل معارف الهی و اعمال صالح، بودنِ ما در دنیا و آخرت بودنی متعالی و قابل قبول برای خودمان و در محضر حق خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره این نفسِ رحمانی است که در جلوهی انسان کامل یا سایر مظاهر اسماء الهی به ظهور میآید. مثل کلمات ما که همان تنفس ما میباشد که از حنجره عبور میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جهت مطالعه و تحقیق در این موارد پیشنهاد میشود کتاب «مبانی و اصول عرفان نظری» از استاد یزدانپناه مطالعه شود. زیرا این نوع مباحث در قالب یک سؤال و جواب نمیگنجد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حکم الهی است. شاید بتوان گفت روح انسان که ناظر بر بدنش میباشد، در آنچنان شرایطی اذیت نمیشود ولی چنانچه کفن نداشته باشد اذیت میشود مگر آنکه در دریا غرق شده باشد و امثال آن که ظاهراً در این موارد، روحِ او را از بدنش منصرف میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عالَم را «وجود» پر کرده با شدت و ضعف در ظهور، حال این ظهور است که در مجالی و ممکنالوجودهای مختلف به ظهور میآید و «چیستی» معنا پیدا میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید بتوان گفت روح حضرت امام به سوی اموری میل داشته که در ضمیرِ ناخداگاهشان متوجهی چنین مسئولیتی بوده و آمادهی چنین مسئولیتی میشده .۲. به نظر بنده راهی که حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» گشودند، روز به روز وسعت و عمق مییابد ولی در بستر همان راه. ۳. رابطه با حقیقت، همیشه از این قرار است چون حالت حصولی و سوبژکتیو ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمان حاکمیت حضرت علی «علیهالسلام» هم عدهای در انحراف بودند، حضرت هم در حدّ خود اقدام میکردند ولی مردم، خودشان باید اصلاح شوند. فرق نظام اسلامی با نظام شاهنشاهی آن است که در آن نظام، حاکمان فاسد بودند، پس مردم باید خودشان در اصلاح جامعه بکوشند وقتی حاکمان مانع اصلاح جامعه نیستند وگرنه اگر امیرالمؤمنین «علیهالسلام» هم حاکم باشند برای اصلاح جامعه کافی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وقتی پذیرفتیم حضرت حق عین حکمت عمل میکند و اولیای معصوم «علیهمالسلام» مظهر حکم خدایند؛ عقلاً جایی برای اعتراض درونی نمیماند هرچند از نظر احساس و عاطفه ممکن است ناراحت باشیم و همین اندازه که عقل، انکارِ حکمت الهی را نمیکند برای توحید و عدم شرک کافی است. ۲. به اندازهای که انسانها به حقّ رجوع داشته باشند با جلوات انوار الهی در مظاهر مختلف روبهرو میشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر است جایی باشد که صیغهی مسجد برایش نخوانده باشند. مثل اطاق خادم مسجد، که درون مسجد هست ولی جزو مسجد حساب نمیشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود به مباحث «با دعا در آغوش خدا» که بر روی بنر سایت هست نظری بیندازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفتهی مرحوم قاضی طباطبایی «شما قبل از طلوع فجر بیدار شوید و حتی یک فنجان چایی بخورید.» آرامآرام، روحِ انسان مییابد که چه کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این رابطه در نگاه فلسفهی اسلامی در کتاب «معرفتِ نفس و حشر» شده است. از آن جهت که معلومات خارجی، معدّ هستند تا نفس ناطقه با نظر به «واهب الصور» صورتی مطابق معلوم خارجی ابداع کند که البته بحث آن مفصل و به نظر بنده بسیار مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید امثال حاج آقا نوراللّه در مواجهه با دنیای مدرن به آن نتیجه رسیدند، نه آنکه آن را تنها روش بدانند بلکه بیشتر، بحثِ «اکل میت» بوده است و پیشبینی شیخ شهید نیز در آن بسترِ تاریخی به خوبی درست درآمد که حاصلِ آن پارلمان، رضاخان شد تا بالاخره با انقلاب اسلامی، نگاهِ آن دو بزرگوار جمع شد و به اصطلاح متمم قانون اساسیِ شیخ شهید با تحقق شورای نگهبان تأمین گشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرایضی در این مورد شده است. از آن جهت که اسلام و نظام اسلامی چنین اجازهای ندارد تا به جریانهایی که باطل میداند، اجازه دهد از امکانات جامعهی اسلامی استفاده کنند. ولی در عین حال، مانعِ آنها نیز نمیشود که خودشان با امکانات خود فعالیت کنند مگر آنکه قصد براندازی داشته باشند، که محارب محسوب میشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در طبع و فطرت است. انسان از نظر طبعِ حیوانی خود رجوع به پستیها دارد و از نظر فطرت الهیِ خود، نظر به خوبیها. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر قرآن نفرموده: «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ»؟ پس هر اندازه تقوای الهی پیشه کنیم و از غیر حق، خود را مستغنی بدانیم و تدبّر در دین را دنبال کنیم.
گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی
موفق باشید
سلام علیکم: در پاسخ به سوال ۲۷۳۹۰ که راجع به مقاله چگونه هنرها را به خدمت اسلام دراوریم، پرسیده شده بود، فرمودید که: و با ولایت پیامبر خدا و در این تاریخ با ولایت حضرت امام و رهبری، وجوهی از حرفهای مارکس هم قابل پذیرش میشود بدون ولایت مارکس. مگر شیطان برای اغوایِ مردم از موضوعات حقی استفاده نمیکند تا ولایت خود را بر آنها إعمال نماید؟ و ولیّ الهی مانع ولایت شیطان میشود. در این بحث برای من ابهام وجود دارد. خود حضرتعالی در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم فرمودید و به ظرافت به آن آیه شریفه قرآن اشاره داشتید که راجع به شیطان است که می گوید من به شما وعده های دروغ می دهم و بستر را برای وهم و تغییر نظام عالم فراهم می کنم و حتی در سایر آیات داریم او روز قیامت هم چنین سخنانی دارد و دقیقا این مطلب در فرهنگ مدرنیته که مارکس هم یکی از متفکران آنست تجلی پیدا کرد. منظور از این که شیطان نسبتی با حقایق عالم دارد و از معارف حقه برای اغوا بهره می برد چیست؟ این برای خودم مبهم است. منظور شاید این باشد که شیطان در نظام حکیمانه عالم که توسط خالق حکیم تدبیر می شود نقشی دارد و باعث می شود وجودش که دنیا حقیقتا معبر و محل آزمایش بشر باشد ولی اینکه وجودش نسبتی با حقایق دارد و از معارف حقه در جهت اغوا بهره می برد را متوجه نمی شوم و اینکه می توان نسبت شیطان فرضا و یا مارکس را فهمید و وجوهی را پذیرفت با حقایق عالم حکیمانه و زیر ولایت آنها هم نرفت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً شهید آوینی در مورد مدرنیته در کتاب «حکمت سینما» میگوید با خودآگاهی نسبت به روح مدرنیته میتوان سینما را تسخیر کرد. مارکس که سهل است، آیا نمیشود تحریمهای شیطان بزرگ را به فرصت تبدیل نمود؟ دغدغهی مارکس، عبور از سیطرهی سرمایهداری است، هرچند در پازل فرهنگ مدرنیته تنفس میکند. زمانی که کتاب «فلسفهی تاریخ» شهید مطهری را مطالعه میکردم، طوری استاد نگاه به مارکس را تبیین مینمودند که آدم فکر میکرد استاد به مارکس علاقهمند شدهاند. به این روایت هم خوب است فکر کنید که میفرماید: روزی حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: با هر یک از افراد بشر شیطانی است که او را دعوت بگناه می کند. عرض کردند: ای رسول خدا آیا در وجود شما هم این شیطان موجود است؟ فرمود: بلی و لکن شیطانی اسلم بیدی " .آری! لکن شیطان من بدست من رام و مسلمان شده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن کتاب که چیزی نمیگوید که قابل فهم نباشد، میگوید با درونِ خود ارتباطی مستقیم داشت. با خودِ واقعیت باید ارتباط برقرار کرد، نه با پیشفرضهای ذهنی. میگوید نگاهمان به امور باید با پیشفرضهای ذهنی همراه نباشد و با ساکتکردنِ آنها با هرچیزی روبهرو شویم تا مشخص شود عالّم، زیبا و قابل پذیرش است. بنده مسلّم همهی مطالب کتاب را تأیید نمیکنم، ولی کلیّت آن را به عنوان روش سلطه بر پیشفرضهای ذهنی مفید میدانم. به قول خودش، «من تنها زمانی میتوانم به حرفهای شما گوش کنم که ذهنم مشغول پچپچ و نجوایِ با خودش نباشد، یعنی درگیر یک مجادله و گفتگویِ درونی نگشته باشد». به هر حال در این دنیا این نوع پیشنهادها کمک میکند تا وقتی با متون دینی خودمان روبهرو شویم اولاً: بهتر بفهمیم و ثانیاً: قدر آنها را بدانیم. با اینهمه فکر میکنم بد نیست با «تفکر زائد» کار را ادامه دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه در چنین شرایطی نیستم که مستقیماً بتوانم در خدمت عزیزان باشم. فکر میکنم اگر ابتدا به جزوهی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» و سپس به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که هر دو بر روی سایت هست، سری بزنید راههایی در مقابلتان گشوده خواهد شد إنشاءاللّه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چیزی به یاد ندارم. ۲. باید سعی کنیم با عالَمِ نویسندهی کتاب زندگی نماییم و در روحانیت او وارد شویم. برای بنده بعضاً برای بعضی از کتابها پیش آمده است که نگران بودهام اگر آن کتاب تمام شود، چه کار کنم. تفسیر «المیزان» یکی از آن نوع کتابها بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم شما چطور قرآن میخوانید که با چنین خدایی روبهرو میشوید؟!! خدایی که خودش در قرآن میفرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» (انبیاء/۱۰) حقیقت آن است که ما به سوی شما کتابی را نازل کردیم که در آن به یاد شما بودیم، آیا در این مورد فکر کردهاید؟ خداوند خواسته است ابعاد متعالی انسان به فراموشی سپرده نشود در حالیکه حتماً میدانید خداوند عذابی از خود ندارد مگر آنکه متذکر میشود نتیجهی اعمال ما چنین و چنان است. «وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ» (زمر/۲۴) به ظالمین یعنی آنهایی که به خود ظلم کردهاند گفته میشود آنچه را که خودتان به دست آوردهاید، بچشید. آیا خدایی مهربانتر از چنین خدایی میتوان تصور کرد؟! به گفتهی مولوی:
تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست.
موفق باشید