بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6425
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید با توجه به اینکه مسئولیت خانواده بر عهده مرد بوده و زن موظف به اطاعت از مرد است، تکلیف مرد در مقابل نافرمانی زن در چه حدی است؟وظیفه شرعی مرد چیست؟ آیا باید مرد نظرات خود را حتما تحمیل کند یا باید مدارا کند؟برای مدارا کردن چه مرزی وجود دارد و تا چه حدی باید این مطلب صورت گیرد؟ آیا بین امور واجب، مستحب و مکروه می توان این مرز را تعریف کرد؟ ممنون، خدا خیرتان بدهد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فقها و مراجع ما که روایات و آیات را جمع‌بندی می‌کنند می‌فرمایند تنها در دو مورد زن موظف است از مرد اطاعت کند یکی در استمتائات جنسی و دیگر در عدم خروج از خانه، غیر از این دو مورد در دیگر موارد مرد حقی بر زن ندارد هرچند بحمداللّه زنان و مردان ما با تفاهم کارها را جلو می‌برند. آری اگر در مورد واجب و حرام زن یا مرد کوتاهی کرد باید به همدیگر تذکر بدهند. خوب است در این مورد نظر فقها را در اینترنت جستجو کنید. با این عنوان: «وظیفه‌ی زن نسبت به مرد». موفق باشید
14044
متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده هر طور فکر می کنم احساس می کنم عرفا موضع گیری سیاسی شان کم است. مثلا تا حالا شنیده نشده بود در صوتی، سخنرانی از آیت الله العظمی بهجت (ره) که نام مقام معظم رهبری را ببرند. یا مثلا در جریانات سال 78 چیزی بگویند. علنی گفتن بعضی از موضع گیریهای سیاسی باعث می شود تا بسیاری از مردم روشن شوند. مثلا اگر ایشون در سخنرانی از حضرت آقا یک تعریف ولو کوچک هم می کردند باعث می شد که بسیاری از عاشقان ایشون عاشقان آقا هم بشوند در حالی که الان ما می بینیم طرفداران ایشون دو دسته اند. یکی ولایی، یکی هم غیر ولایی. غیر ولایی ها استدلالشان این است که ما از آقا بدمان می آید. آقای بهجت هم چون عارف بودند و می دیدند موضع گیری نکردند نسبت به آقا. پس سری هست که آقای بهجت از آقا صحبت نکرده است. بنده قصد توهین ندارم اصلا ولی موضع گیریهای امام کجا و موضع گیری های عرفای الان کجا؟ البته بعضا. بنده یکی از الگوهای سیر و سلوک خود را جناب آیت الله بهجت می دانم ولی در این مساله نمی توانم کوتاه بیایم. سوال بزرگی که در ذهنم است: آیا اگر امام هم در موقعیت آیت الله بهجت می بودند، این گونه بودند؟ جوابش هم فکر کنم مشخص است. امام در زمان رضا شاه لعنت الله علیه بالای منبر برضد او موضع گیری می کردند. چه برسد از این دست موضع گیری ها درکل اینکه: در عرفا یک نوع روحیه احتیاط حاکم است که باعث شده از سیاست واهمه داشته باشند و موضعی نگیرند یا کم موضع بگیرند. اگر این احتیاط خوب است چرا امام و آقا ندارند؟ اگر بد است که بنده می گویم بد است پس چرا عرفا دارند؟ این اشکال نیست؟ البته برعکس هم داریم. مثل علامه حسن زاده که آن گونه قربان صدقه آقا می روند. هر دو هم عارفند. بنده در این زمینه به مشورت عمیق استاد نیازمندم. لطفا مرا راهنمایی کنید استاد گرامی. التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که عالم و عارف واقعی همیشه از باطل متنفر و به حق گرایش دارد، حرفی نیست، منتها شرایط تاریخی و خصوصیات روحی و محیط پرورشی آن‌ها منجر می‌شود که موضع‌گیری آن‌ها متفاوت باشد. سه جلد زندگی‌نامه و سخنان آیت اللّه بهجت را تنظیم شده. شما در آن‌جا ملاحظه خواهید کرد که آیت اللّه بهجت نسبت به زمانه‌ی خود و مشروطیت موضع‌گیری‌های خوبی داشته‌اند و تا آن‌جا که من می‌دانم نسبت به حضرت امام و مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» ارادت کامل داشته‌اند در مورد انتصاب مقام معظم رهبری در سال 68 به رهبری نظام، عده ای به آیت الله بهجت گفتند: آقای خامنه ای جوان است برای رهبر شدن! آیت الله بهجت در جواب آن عده فرمودند: «همان یک بار که گفتند حضرت علی علیه السلام جوان است و ایشان را از خلافت منع کردند برای ما کافیست.»
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی آقا تهرانی در پاسخ به سوالی در خصوص ارتباط مقام معظم رهبری و آیت الله بهجت می گوید: «ما مشهد بودیم که حاج آقا مصباح برای بیعت با آقا به تهران آمده بودند و از آن جا هم به مشهد آمدند. ما خدمتشان رسیدیم و از وضع و اوضاع پرسیدیم. حاج آقا فرمودند که برای بیعت خدمت آقا رفته بودم ولی خدا را شکر دست خالی نرفتم، چون آیت الله بهجت یک نامه چهار صفحه ‌ای برای حضرت آقا که تازه رهبر شده بودند، نوشتند. شروع نامه هم این بود که بنده انتصاب حضرت عالی را به سمت مقام ولایت و رهبری تبریک عرض می‌ کنم. بعد آقا به آیت الله مصباح فرموده بودند که تا حالا خیلی ‌ها از مردم و مسئولان با من بیعت کردند ولی هیچ کدام دلم را آرام نکرد که من در این جایگاه باید باشم یا نه؛ الا این نامه که خیالم را راحت کرد. چون می ‌دانم که ایشان اصلا بر مبنایی که دیگران ممکن است بنویسند و حرف بزنند، نمی ‌نویسند و صحبت نمی ‌کنند.
آقاتهرانی ادامه می دهد: چند سال پیش که رهبری یک هفته‌ ای تشریف آوردند قم، جمعیت زیادی برای استقبال آمده بودند در خیابان ‌ها. آیت الله بهجت  هم آمدند جزء جمعیت استقبال کنندگان. حالا یک مرجعی در سن حدود نود سال‌! ایشان هم آمدند در جمع استقبال کنندگان. شخصی به ایشان گفت که حاج آقا شما با این سن و سال آمدید وسط این جمعیت استقبال کنندگان؟ آیت الله العظمی بهجت فرمودند‌: اگر مردم می‌ دانستند که استقبال این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس در خانه نمی ‌نشست‌. موفق باشید

5142
متن پرسش
با سلاممدت مدیدی استدر پی راهنمائئ میگردم چند بار سعی بر ارتباط با ایت اله ناصری داشتم محقق نشد مدتی است گرفتاریهایزندگی زیادشده.در زمان خواب (قبل از خواب )تصاویر نامربوطی میبینم که بعضا تصاویر ترسناکی است .سعی میکنم خیلی سریع از ذهنم بیرون کنم و با ذکر و اعوذ ب..........از حالت ترس خارج شوم لازم به توضیح است اکثر خوابهای شبانه روزی من هم هر موقع از شبانه روز که رویت شود تعبیر و یا عینارویت میگردد. ضمنا دوسال گذشته با کسی آشنا شدم که به زعم برخی دوستان از اولیائ شیطان بوده ضمنا از شیطانهم زیادمیترسم لطفا راهنمایی بفزمائید کتاب ده نکته جنابعالی را هم خوانده ام و سخنرانی های شمارا هم بعضا از طریق اینترنت میشنوم .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال همان‌طور که حضرت آیت‌الله حسن‌زاده«حفظه‌الله» می‌فرمایند: اگر ما ذهن خود را مشغول معارف الهی نکنیم و متخلق به اخلاق فاضله نگردیم، ذهن ما، ما را مشغول وَهمیات می‌کند. سعی بفرمایید با تعمق در معارف الهی و تدبّر در قرآن و رعایت اخلاق و خوش‌بینی به خلق و بدبینی به نفس امّاره‌ی خود ،صراط دنیا را طی کنید و إن‌شاءالله به بهشتی برسید که در روبه‌روی خود خدا را و انوار اسماء الهی را مشاهده کنید. موفق باشید
3965
متن پرسش
شما معتقدید که روح حاکم بر غرب را باید قلباً احساس کنیم. آیا منظور شما این است که: خود مبادی تمدن غرب را قلباً بشناسیم یا بطلانش را؟ یعنی آیا قلباً بپذیریم که: «باید مشهور شویم»؟ یا باطل‌بودنِ این قانون را قلباً درک کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که انسان روح حاکم بر گناه را می‌شناسد باید روح حاکم بر غرب را شناخت. موفق باشید
1918
متن پرسش
سلام علیکم! در رساله های مراجع آمده اگر در هنگام صحبت و مشاهده نامحرم خوف مفسده و افتادن به گناه افتادن باشد باید اجتناب شود و گرنه اشکال ندارد. حال این مفسده دقیقا یعنی چه؟! چون که اگر مفسده و گناه را صرفا استمناء و زنا بدانیم آنوقت می توان گفت خیلی از این صحبت ها مخصوصا آن صحبت هائی که در مکان عمومی است این مفسده را ندارد. چون واقعا مثلا چند کلام صحبت با نامحرم یا در خیلی از موارد نگاه به نامحرم موجب استمناء و زنا نمی شود. اما اگر بخواهیم دامنه مفسده را آنچنان وسیع در نظر بگیریم که حتی مثلا اینکه ممکن است بعد از صحبت با نامحرم انسان تا چند دقیقه بعد از آن صحبت نیز به فکر نامحرم باشد یا مثلا حتی اینکه مقداری دل انسان در هنگام صحبت بلرزد و ... آنوقت باید گفت شاید بالای 95% مکالمات اینچنین وضعی داشته باشند و طبق این مبنا تقریبا باید گفت بطور مطلق مرد و زن نامحرم نه به هم نگاه کنند نه حتی با هم صحبت کنند. حتی طبق این مبنا مثلا اگر در خیابان زنی از ما آدرس سوال کرد نیز نباید به او جواب داد. یا مثلا زن حتی برای خرید به سر مغازه نیز نباید برود. مخصوصا مغازه ای که صاحب مغازه جوان باشد. یا طبق این مبنا زن باید کلا در خانه بنشیند. یا حتی به اخبار تلوزیون که مجریش زن است نیز نباید گوش داد. فیلم ها که دیگر جای خود دارد. فیلم خارجی که دیگر اظهر من الشمس است. طبق این مبنا حتی مثلا طلبه های مجرد در فقه کتاب النکاح را نباید بخوانند چون بالاخره ذهن جوان را بخود مشغول می کند. علاوه بر کتاب النکاح مثلا مبحث دماء ثلاثة را از کتاب الطهارة، مباحث مربوط به اماء در ابواب مختلف فقه را نیز نباید بخوانند چون ذهنشان مشغول می شود. حتی طبق این مبنا شاید بشود گفت مجرد برخی آیات قرآن را نیز نباید بخواند. آن آیاتی که از حوری و قاصرات طرف و حورات مقصورات و .... صحبت می کند چون موجب دلمشغولی می شود. یا مثلا سوره یوسف آیات مربوطه را نیز نباید بخوانند. حتی بنده یک فایل از بخشی از سخنرانی علامه حسن زاده حفظه الله را گوش می دادم در آنجا به مناسبتی یک زن تقاضای صلوات از مردم کرد. علامه حفظه الله البته مودبانه اما به شدت به زن تذکر دادند که زن نباید در حضور نامحرم اینچنین حرف بزند. در حالی که واقعا در یک همچون مجلسی آنهم تقاضای صلوات به هیچ وجه مفسده ای ندارد. در مجموع بصورت مفصل و کامل و موردی در این مورد بحث کنید که این مفسده دقیقا یعنی چه؟! و حدودش کجاست؟! و طبق تعریف شما از مفسده به نظرتان در چه مواردی صحبت با نامحرم مفسده دارد و در چه مواردی ندارد؟! البته لطفا یک جواب عمقی و بر اساس مبانی ناب اسلامی بدهید نه آن جوابهای معمولی و سطحی که در همه سایت ها و سخنرانی ها وجود دارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مسلّم منظور از مفسده در ارتباط با نامحرم، همان نوع دوم است ولی باید توجه داشت حتّی برای یک جوان در حال عادی این‌طور نیست که اگر نامحرمی از او مثلا آدرسی بپرسد دل او بلرزد مگر این‌که او از تعادل اولیّه‌ای که عموم انسان‌ها دارند به جهت غلبه‌ی خیالات (به هر دلیلی که غلبه کرده‌است) خارج شده و صورت‌های ذهنی که خودش به ایجاد آن‌ها دامن زده همواره مدّ نظرش باشد و در برخورد با نامحرم برای او تداعی شود. چنین افرادی برای درمان خیال نامعتدلشان باید از ایجاد زمینه‌های رجوع به صورت‌های نامناسب خودداری نمایند تا به مرور خیالاتشان به حاشیه رود و تعقّل به صحنه آید. در مورد ادب خیال می‌توانید به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» مراجعه نمایید. موفق باشید.
11527
متن پرسش
سلام علیکم: به نظر شما نزاع هدف و وسیله در سینما به چه نحو است؟ آیا مطلقا هدف، وسیله را توجیه نمی کند و یا این توجیه حدی دارد؟ حد آن تا کجاست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر هم بپذیریم که هیچ‌وقت هدف وسیله را توجیه نمی‌کند نمی‌توان گفت سینما وسیله‌ی نامقدسی است و نباید در راستای اهداف مقدس از آن استفاده کرد. موفق باشید

5838
متن پرسش
سلام علیکم با تشکر از پاسخ شما به سوال بنده در مورد نهی از منکر زنان بدحجاب از منظر مقام معظم رهبری-مدظله- که باید بدون ایجاد نفرت باشد. اما شما فرموده اید: «از آن طرف وقتی نظام حاکم بر اساس قوانین جاری کاری را انجام دهد فرق می‌کند تا یک فرد بخواهد اِعمال قانون کند. حدّ جاری‌کردن وظیفه‌ی نظام حاکم است و نه افراد جامعه.» بله بنده نیز میدانم که اجرای حدود وظیفه حکومت است. بنده نیز نگفتم که افراد جامعه این کار را انجام دهند. اما حکومت هم که انجام دهد ایجاد نفرت میشود. حتی نهی از منکر لسانی نیز برخی مواقع باعث ایجاد نفرت و حتی درگیری می شود. کما اینکه در همین تابستان امسال چند ناهی از منکر توسط انجام دهندگان منکر ضرب و شتم شده بودند. حتی همانطور که گفتم الان همین گشت ارشاد نیز کلی ایجاد نفرت کرده حتی در بین قشر مذهبی و حزب اللهی جامعه.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در جلد اول کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» در شرح فرمایش مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» به فرزندشان که می‌فرمایند: امر به معروف کن تا اهل معروف شوی، عرض کردم اگر به طرف مقابل بفهمانیم از سر محبت و به حکم شریعت الهی من این تذکر را می‌دهم، عموماً جبهه نمی‌گیرند و مواردی که اخیراً پیش آمده است از موارد استثناء است که ماهواره‌ها این افراد را تحریک کردند تا امتحان کنند ببینند ما چه عکس‌العملی نشان می‌دهیم. در مورد اعمال قانون از طریق نظام مثل جریمه‌کردن است در اثر تخلفات رانندگی و این نوع عدم رضایت با تنفری که شما می‌فرمایید فرق می‌کند. در مورد امر به معروف در آن کتاب عرایضی شده که به طور مختصر از این قرار است: « امر به معروف موجب آزاد شدن جامعه از افتخارهاى دروغین و مقیدشدن به ارزش‌هاى حقیقى مى‏شود. مگر افتخار حقیقى به تقوا نبود که خداوند فرمود: «اِنّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاَللّه‏ِ اَتْقیکُمْ». پس چرا افتخاراتِ دروغین زندگىِ ما را از ما ربوده است؟ مگر بنا نشد به گونه‏اى زندگى کنیم که دینداری برای ما اصل باشد و در جهت رضایت خدا قدم برداریم؟ پس چرا بسیارى از مردم عمر خود را صرف یک نوع زندگى کرده‌اند که با ایجاد افتخاراتِ وَهْمى از همدیگر خجالت می‌کشند؟! از این زاویه به امر به معروف نظر کنید که موجب می‌شود انسان در این سایه‏هاى دروغین و رودربایستى‏هاى خیالى اسیر نگردد. وقتى به فردى که کار غلطى مى‏کند شما بگویید این کار را نکند و روشن کنید از سر دل‌سوزی و خیرخواهی حکم خدا را به او تذکر می‌دهید، هر اندازه هم از نظر ظاهر مقاومت کند و زیر بار نرود، در درون خود نمی‌تواند مثل قبل آن کار را ادامه دهد، بالأخره در درون خود با خودش درگیر می‌شود چون شما چیزی را به او تذکر داده‌اید که بیرون از فطرت او نیست. حضرت ابتدا به فرزندشان فرمودند: توقف در آستانه‌‌ی گمراهی‌ها بهتر است از سوارشدن بر امواج سهمگین و بعد فرمودند: امر به معروف کن تا از اهل معروف شوى و اگر معروف الهی را به افراد جامعه متذکر نشویم آن‌ها با منکر خود طلبکار ما مى‏شوند. اگر نگویید این تجملات چیست که خود را گرفتار آن کرده‌اید؟ مى‏گویند چرا شما مثل ما عمل نمی‌کنید. حضرت مى‏فرمایند: امر به معروف کن تا اهل معروف شوى چون با تأکید بر معروفِ الهی، نگاه آدم به دنیا و امور دنیا درست مى‏شود و از انحرافاتی که مردم عادی را مشغول خودش کرده فاصله می‌گیرید، ممکن است با تأکید بر معروفِ الهی کار به جایى برسد که طاغوتی‌هاى فامیل‌تان از شما فاصله بگیرند و بدین ترتیب بدون آن‌که شما قطع رَحِم کرده باشید، زندگى‌تان از لگدمال شدن زیر پای آدم‌هاى پر ادّعا آزاد ‏شود. با تأکید بر روی معروف الهی از سر دلسوزی و خیرخواهی، این افراد یا راهشان را از شما جدا مى‏کنند، یا دیگر انتظار نخواهند داشت که شما هم مثل آنها عمل کنید و یا إن‌شاءالله تغییر روش می‌دهند و مقید به احکام الهی می‌شوند، در هر صورت امور به نفع شما تمام می‌شود. در یک جمع‌بندی می‌توان گفت امر به معروف موجب پدیدآوردن فضایى می‌گردد که انسان‌هاى متمایل به منکر، در آن فضا منفعل باشند و نه فعّال. البته باید تأکید کنم که امر به معروف نباید به گونه‏اى باشد که طرفِ مقابلِ شما تصور کند با او دعوا دارید. بعضی موارد افراد به خاطر برخورد بدِ ما چنین تصورى برای‌شان به وجود مى‏آید و باعث موضع‏گیرى آنها در مقابل ما می‌شود و در نتیجه اصل قضیه از دست می‌رود. همین قدر که خواهران به افرادى که حجاب درستى ندارند تذکر دهند که خودشان را در مقابل چشم نامحرمان حفظ کنند، افراد بدحجاب چه خودشان را حفظ کنند و چه حفظ نکنند، خجالت مى‏کشند. آن‌وقت دیگر نمى‏گویند که این چادری‌ها در این کشور چه مى‏کنند. امّا اگر الآن زنانِ با حجاب در مقابل بی‌حجابی سکوت کنند بعداً خودشان مورد مؤاخذه واقع مى‏شوند زیرا از معروف خداوند آن طور که شایسته است قدردانی نکرده‌اند و نباید انتظار داشته باشند با تبسم عالی خداوند روبه‌رو شوند. آبرویی که برای حفظ دین خداوند ریخته شود بالاترین آبروها است و مولایمان حضرت سیدالشهداء در همین وادی گام گذاشتند و فرمودند: «أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَی عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی‏عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ»؛ من براى سرکشى و عداوت و فساد کردن و ظلم نمودن خروج نکردم، بلکه؛ جز این نیست که من به منظور اصلاح در دین جدّم قیام نمودم، من در نظر دارم امر به معروف و نهى از منکر نمایم. من مى‏خواهم مطابق سیره‏ى جدّم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب «علیهماالسّلام» رفتار نمایم. در منظر آن‏ها چنین فردى طغیان‏گر است و طبق عقل جامعه عمل نمى‏کند و مى‏خواهد ما را به گذشته برگرداند. در هر صورت موضوع امر به معروف و نهی از منکر موضوع بسیار گسترده‌ای است که نباید آن را محدود به چند مثال کرد. شرایط امروز تاریخ جهان شرایط خاصی را به وجود آورده که باید مطابق این شرایط امر به معروف کرد، امروز یک فیلم می‌تواند در امر به معروف و نهی از منکر نقش بسیار فعّالی را داشته باشد، عمده شناخت درست معروف و درست مطرح‌کردن آن است، با هر زبانی و به هر شکلی، تا اهل معروف شویم. حضرت در ادامه به فرزندشان مى‏فرمایند: «وَ اَنْکِرِ الْمُنْکَرَ بِیَدِکَ وَ لِسانِکَ وَ بایِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجَهْدِکَ» با دست و زبان از زشتی و منکر بپرهیز و بکوش راهت را از بدکاران جدا کنی. با انکار ارزش اعمال و افکار منکر و زشت، اردوگاه خود را از زشتکاران جدا می‌کنیم و روشن می‌نماییم با آن‌ها پیوندى نداریم و درست در هنگامى که عده‏اى به سراغ دنیاطلبى رفته‏اند باید با عمل نشان دهیم که دنیاپرست نیستیم و با زبان هم آن را تأکید می‌کنیم تا فضاى فرهنگى به ضرر ما و جامعه‌ی مسلمین تمام نشود، به همین جهت حضرت می‌فرمایند: «وَ بایِنْ مَنْ فَعَلَهُ» و راه خود را از کسانى که با زشتی‌ها و تجملات و دنیاداری‌ها زندگى مى‏کنند، جدا کن و در این رابطه جبهه‌ی خود را از جبهه‌ی آنان متمایز بگردان وگرنه اسیر فضاهاى باطلی مى‏شوى که آن‌ها همواره ایجاد می‌کنند. اگر یک کارمند مذهبى که در اداره‏اى مشغول به کار است به روشی سالم و دوستانه در مقابل انحراف‏های سایر همکاران انتقاد نکند بر اثر جوّى که آن‌ها می‌سازند منزوى مى‏گردد. امّا اگر هنگامى که همکار او فضای خدمتگزاری را با انواع غیبت‌ها و تهمت‌ها خراب کرد به او بگوید: برادرم این کار تو غیبت و تهمت است، آن فرد متوجه می‌شود نمى‏تواند در فضای اداره هر کارى که مایل بود انجام دهد. آن فردِ متعهد دست به یقه هم با کسی نشده فقط دوستانه تذکر داده، امّا جنس فطرت انسان‌ها به گونه‏اى است که در مقابل برخورد خوب، متأثر مى‏شوند. کارمندِ جزءبودن و یا رئیس‌بودن وظیفه را تغییر نمى‏دهد حتی رؤساى غیرمذهبى هم در مقابل امر به معروف و نهی از منکر وقتی به شیوه صحیح باشد، منفعل و متأثر مى‏شوند و شما مى‏توانید بعد از امر به معروف و نهی از منکر، این را در سخنان و رفتار آنها مشاهده کنید. بعضاً ملاحظه کرده‌اید حرف‌هایى مى‏زنند که به تیپ آنها نمى‏خورد و پیداست که علت آن، انفعالی است که با تذکر شما در فطرت آن‌ها ایجاد شده است. جنس آدمى این گونه است که از تذکرات الهی متأثر می‌شود، چون خدا نیروى اصلى تصدیق خوبی‌ها و دوری از بدی‌ها را در درون انسان‏ها قرار داده است و بدین لحاظ است که ما موظفیم از آن نیرو در اصلاح جامعه استفاده کنیم. از این نکته نیز غفلت نفرمائید که خداوند مزه‌ی امر به معروف در قلبِ آمر به معروف را گذاشته همان‌طور که نفوذ امر به معروف و نهى از منکر را در طرف مقابل قرار داده، فقط انسان باید بداند که چه استفاده‏اى مى‏خواهد از امر به معروف و نهی از منکر بکند و این از حساس‌ترین قسمت‌های موضوع است. باید بتوانیم برای انسان‌ها روشن کنیم حضور در عالمی که معروفِ الهی مورد علاقه انسان است و زشتی‌هایی که خداوند زشت می‌داند، مورد تنفر انسان است، حضوری است بسیار آرامش‌بخش و تعالی‌زا و بر این اساس ما انسان‌ها را به معروف الهی دعوت می‌کنیم و از زشتی‌هایی که خداوند آن‌ها را زشت می‌داند برحذر می‌داریم. در این رابطه است که مولی الموحدین می‌فرمایند: «أَصْلِحِ الْمُسِی‏ءَ بِحُسْنِ فِعَالِکَ وَ دُلَّ عَلَى الْخَیْرِ بِجَمِیلِ مَقَالِک‏» به صلاح آور گنه‌کار را به نیکوئىِ کردارِ خود و دلالت کن بر نیکوئى، به زیبائىِ گفتار خود. در امر به معروف لازم نیست که براى طرفِ مقابل بحث و استدلال پیش بکشیم، با حالت خیرخواهانه به او متذکر می‌شویم که راه سعادت تو در جای دیگر است، بگذارید او به ظاهر با شما مخالفت کند، شما آنچه را باید بگوئید و یا آن عملی را که باید انجام دهید، انجام داده‌اید، شما با حرکات و گفتار خود امر به معروف کنید، حتی اگر فرهنگ جامعه تغییر نکند، حداقلِّ حُسنش آن است که گروه‌های مذهبی نشان می‌دهند در جامعه از جریان‌های منفی منفعل نیستند. البته واقعیت این است که باید متوجه باشیم فرهنگ جامعه در یک فرآیند، آرام‌آرام تغییر مى‏کند. شما با موضع‏گیرى در مقابل کار خلاف و دفاع از معروف، شخصیت الهى خود را قوت بخشیده‌اید و وارد نظام ارزشی دیگرى خواهید شد، غیر از آن نظامی که مردم عادی گرفتار شده‌اند. ». موفق باشید
9337
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: یکی از دوستان بنده بیش از دو سال است با نامزدش که عقد هستند اختلاف دارند و دوست بنده درخواست طلاق و نامزدش درخواست مهریه کرده است. با توجه به اینکه طی این مدت بین اینها ماجراهای زیادی اتفاق افتاده دوست بنده از من نظر خواستند چه باید کرد و من هم بهترین گزینه را شما می دانم برای مشورت کردن تا انشاءالله بهترین راه را برای زندگی انتخاب کند لذا اگر امکانش است بفرمایید می تواند با آن شماره قبلی که در اختیار دوستان قرار می دادید با شما تماس بگیرد و حرفهایش را بشنوید و او را راهنمایی کنید.؟ لطفا روز و ساعتش را بفرمایید چون مسله حیاتی است لطفا زود جواب مرا بدهید. اگر شماره تغییر کرده لطفا شماره جدید را بگویید. یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً تخصص و توان بنده این امور نیست، مضافاً این‌که وقتی برای این کار نمی‌توانم در اختیار عزیزان قرار دهم. موفق باشید
3616

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام آیا درست است که قسمت عمده ی وضعیت آشفته بازار ، کار افرادی همچون هاشمی رفسنجانی است ؟ و در این وضعیت آشفته دولت هم با عدم نظارت به این آشفتگی کمک می کند ؟ از طرفی اقدام این گروه همسو با اهداف دشمنان است؟ عده ای می گویند تحریم ها تنها 25 درصد تأثیر داشته و 75 درصد اثرات ناشی از اقدامات داخلی است، چرا که به فرموده امام خامنه ای تحریم ها قابل پیش بینی و پیشگیری است ؟ آیا وظیفه امروز ما این نیست که نسبت به پشت پرده وضعیت بازار روشنگری کنیم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به همان روشی که رهبری عمل می‌کنند عمل کنیم و بر روی همان نکاتی که رهبری طرح می‌کنند تأکید کنیم. موفق باشید
544
متن پرسش
جناب استاد طاهرزاده سلام علیکم. ضمن تشکر از مطالب ارزنده و کتابها و جزوات حضرتعالی که بهره‏های فراوان از آن بردم سؤالی از محضرتان داشتم که مدت زیادی است ذهن مرا درگیر خود کرده و احساس میکنم باید یافت های مهمی در درون آن نهفته باشد. شما در بخش پرسش و پاسخ کتاب مدرنیته و توهم به نکته بسیار مهمی اشاره کردید و آن هم این که هایدگر و ملاصدرا همچون آینه هایی هستند که یکدیگر را نشان می دهند. بنده با مطالعه آراء مرحوم دکتر فردید و آقای دکتر داوری( که البته در برخی از موارد تفاوت هایی هم با نظر دکتر فردید دارد) به یک اشراف کلی نسبت به این نظر شما پیدا کردم اما خود آقای دکتر فردید خود ملاصدرا را نیز با تعریفی غربزده میخواند. با فرض پذیرش مطلب شما که احساس میکنم باید درست باشد می توانید مسأله نسبت بین رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیک هایدگر و فلسفه ملاصدرا به ویژه بحث حرکت جوهری را بیشتر برایم باز کنید و در خصوص منابعی که میتواند راهگشا باشد هم بنده را راهنمایی نمایید. ضمناً بنده در مقطع کارشناسی ارشد رشته فلسفه علوم اجتماعی تحصیل میکنم و فکر میکنم برای ورود به مباحث این رشته باید این گره را که در سؤالم مطرح کردم در ابتدای کار بگشایم. اگر در خصوص نحوه ورود و کیفیت پرداخت و منابع فلسفه علوم اجتماعی هم نظری دارید با راهنمایی خود را من را به مصداق کلام امیر بیان علیه السلام که فرمود: « قد علمنی حرفاً فقد صیرنی عبداً » بنده خویش ساخته اید. یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: آقای فردید در کتابی که آقای دکتر دیباج تحت عنوان «مفردات فردیدی» از سخنان ایشان منتشر کردند جمله‌ای دارند که قابل تأمل است. ایشان در آن‌جا در صفحه‌ی290می‌فرمایند: «من می‌خواهم از نو، ملاصدرا بخوانم تا آن‌جا که سوبژکتیو و ابژکتیویته در ملاصدرا محو شود، تفسیر من از ملاصدرا غیر از تفسیر خودبنیادانه‌ای است که حوالت دوره‌ی جدید است». از این جمله معلوم می‌شود سخنانی که در قبل نسبت به فلسفه‌ی ملاصدرا گفته‌اند و آقای مددپور در کتاب «دیدار فرهی» آورده، آخرین حرف دکتر فردید در رابطه با ملاصدرا نیست و تحول مهمی در دیدگاه ایشان به‌وجود آمده که متوجه شده‌اند «وجودی» که جناب ملاصدرا به آن نظر دارد در نهایت نظر به «وجود» در خارج دارد و نه به مفهوم وجود که عموماً فلسفه به آن می‌پردازد. در صفحه‌ی 231 آن کتاب می‌گوید: «ملاصدرا پریروز دارد». یا در صفحه‌ی 440 می‌گوید: «وقت ملاصدرا در مقایسه با وقت میرداماد دوری از طاغوت است». در مورد منظور شما از بحث حرکت جوهری ملاصدرا و پدیدارشناسی هرمنوتیلی هایدگر را درست نفهمیدم که از چه جهت سؤال دارید. موفق باشید
22361
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی آیا حضرتعالی کار کردن بر روی نفس و رسیدن به مرحله ای که بتوان از انرژی مثبت بدن برای درمان و کمک رساندن به دیگران استفاده کرد، (بر اساس اصول نه کاری که در عرفان های کاذب پیشنهاد می شود) اعتقاد دارید؟ در صورت پاسخ مثبت برای ریاضت و رسیدن به این مرحله شما چه راه عملی دستور می فرمائید؟ استاد خوب؟ تعبد؟ ریاضت نفس؟ و ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راه انبیاء آن است که با نور توحید سعی می‌کنند انسان‌ها ذیل توحید ربوبی و در پرتو اسمِ حیّ امور دنیایی و آخرتی خود را شکل دهند، نه آن‌که ما بخواهیم با تقویت قوای نفس، نفسِ بقیه را تحت تأثیر قرار دهیم. و بدین لحاظ مسیر اهل توحید مثل آیت اللّه قاضی با مسیر امثال شیخ رجبعلی که اهل کرامت‌اند، متفاوت است. و آن‌چه از اهل توحید تحت عنوان کرامت به چشم می‌خورد ربطی به تقویت نفس آن‌ها برای ارتباط با نفس طرف مقابل به معنای اصلاحِ مشکلات بدنی او ندارد، بیشتر کار آن‌ها منوّرکردن جسم و روح است از طریق نور ربوبیت ربّ. موفق باشید  

12822
متن پرسش
مولام علی درد دلش رو با چاه می گفت اما من شما رو دارم. پس بذار برات قصه پر غصه ام رو بگم. من جوونی هستم که زیر این آسمون هیچی برام ارزشمند تر از بندگی حق در نظر نیست اما نمیدونم چرا غفلت پدرم رو در آورده. استاد من هر چند وقتی به خاطر مجرد بودن و امکان ازدواج نداشتن عمل منفوره و خبیثه و شیطانی استمنا رو مرتکب میشم و از این جهت از خودم عصبانیم. علت عصبانیتم اینه که حیا و عفت جزءخطوط قرمز منه حاج اصغر باورت میشه اگه بگم یه بار موقعیت زنای شیرین برام پیش اومد اما فقط و فقط به حرمت خدا و ترس از او این کار رو نکردم بذار قصه اش رو بگم و خوب دقت کن که تو دل این قصه عمق ناراحتی من رو از خودم بدونی. من جایی کلاس زبان میرفتم که اونجا یه خانم مجردی هم با من هم کلاس بود که از شهری دیگه برا ادامه تحصیل به اصفهان اومده بود و یه خونه مجردی برا خودش گرفته بود و با بهانه های درسی به من نزدیک شد و خودش شماره تلفن ازم گرفت و بعد از مدتی به بهانه درس خوندن منو به خونش چندین بار دعوت کرد و چون پدرش پولدار بود از من توقع پول هم نداشت و خونش هم جایی بود که دور از خونه من بود و مشکل آبروریزی هم وسط نبود و خلاصه همه چیز برا گناهی پر لذت فراهم بود اما به عزت خدا قسم من خونه اون خانم نرفتم و حتی شمارشو پاک کردم تا شیطان منو فریب نده و حاضر به زنا به حرمت حق نشدم. یک بار دیگه هم برام شرایط زنای محصنه فرام بود که بازهم جلو نفسم و خواستش ایستادگی کردم و مرتکب نشدم. حال عصبانیت من اینه که من به لطف حق زیر بار گناه پر لذت زنا نمیرم اما چرا هر چند و قت یک بار مرتکب این خبیثه ملعونه شیطانی استمنا میشم آخه چیکار کنم این گناه رو هم مثل زنا بزرگ ببینم. خسته ام آخه وقتی این عمل رو انجام میدم دوری از خدا و حجاب رو حس می کنم یه راهی جلو پام بذار بر فرض خدا ارحم الراحمین باشه به من بگو نگاه پسر فاطمه رو چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان اگر با تمام تلاشی که کرد و نتوانست بحمداللّه شما را آلوده به گناه بزرگی به نام زنا بکند، سعی می‌کند اولاً: گرفتار گناه دیگری بشوید و ثانیاً: از آن مهم‌تر سعی می‌کند شما را از ادامه‌ی مسیر إلی اللّه که بحمداللّه از آن جدا نیستید مأیوس کند. تنها عرض بنده آن است که مطمئن باشید اگر بتوانید با آزادشدن از این گناه پوزه‌ی شیطان را به خاک بمالید دریچه‌هایی از آرامش و اطمینان برایتان گشوده می‌شود که تصور آن را هم نمی‌کردید. موفق باشید

9817
متن پرسش
سلام استاد: اینکه می فرمایید کار باید مخلصانه برای خدا باشد؛ آیا صرف کسب رزق حلال کافی نیست؟ با توجه به اینکه خداوند اجر کسی که دنبال رزق حلال است را با مجاهدان فی سبیل الله یکی دانسته؟ صرف اینکه روزی حلال کسب کنم و بارم روی دوش خانواده ام نباشد؟ استاد سوال دومم این است که: طی سوالاتی از حضرتعالی در خصوص اموات و یاد ایشان و گریه برای آنها، شما فرمودید ما یاد خاطرات این دنیای آنها می افتیم حال آنکه ایشان وارد نشئه دیگری شده اند، لذا من زیاد گریه برای پدر متوفای تازه درگذشته ام نمی کردم و هر وقت هم گریه می کردم حس بدی داشتم ولی وقتی برایش دعا می خواندم احساس خوبی داشتم؛ گذشت تا در اصول کافی فکر کنم در باب دعا بود که بحث گریه مطرح شده بود و شخصی از امام صادق علیه السلام پرسیده بود: اگر اشک چشمم خشک بود و نمی آمد با یاد اموات گریه کنم و دعا کنم اشکالی دارد و امام فرمودند نه اشکالی ندارد. استاد از آن موقع هر وقت دلم هوای گریه می کند یاد پدرم می افتم و گریه می کنم با نظر به اجازه امام صادق و دعا می کنم ؛ بسیار حس خوبی دارم. استاد چرا قبلا که گریه می کردم برای پدرم با الان که گریه می کنم فرق دارد؟ فی امان الله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کسب رزق حلال به خودی خود یک سلوک است زیرا در این رابطه حقوق افراد رعایت شده و این فوق العاده ارزشمند است 2- به هرحال اذن امام برای گریه‌ی وابستگان یک بحث است که حکایت از عاطفه‌ی انسان دارد و دعا برای آن‌ها یک بحث دیگری است و ارزش خود را دارد. موفق باشید
7809

مکتب تفکیکبازدید:

متن پرسش
با سلام...آیا شما آثار استاد حکیمی را خوانده اید ؟ نظر شما در مورد شخصیت ایشان ومکتب تفکیک چیست ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: کتاب‌ها ایشان رامطالعه کرده‌ام؛ نکات خوبی مطرح می‌فرمایند. مشکل ایشان در بحث تفکیک است که گمان می‌کنند تفکر فلسفی جزء دین نیست در حالی که تفکر فلسفی یک نوع تفکر است و اگر با آن تفکر به متون دینی رجوع کنیم نتایج خوبی می‌گیریم و برداشت‌های ارزشمندی نصیب ما می‌شود که شما نمونه‌ی آن برداشت‌ها را در کتب شهید مطهری و یا مرحوم علامه طباطبایی«رحمةالله‌علیهما» ملاحظه‌ می‌کنید. موفق باشید
5988
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد شبهه ای در باب تناسخ به ذهنم رسیده است و آن این که اگر حیات طبیعی در این دنیا تحت تدبیر و فعالیت عقول مجرد است، انسانی که عقل مجرد شود میتواند با تصرف در عالم طبیعت مجددا در آن متولد شود در حالی که زندگی دنیایی قبلی خود را نیز به یاد می آورد. بدیهی است که در این صورت، نفسِ بدنِ جدید، قوه محض نخواهد بود و از همان کودکی با یک سِری فعلیت ها به دنیا می آید که آن فعلیت ها در مقام عقلی اش از حیات دنیایی قبلی محفوظ مانده است. در بحث هایی که با قائلین به تناسخ دارم شواهدی هم از کودکانی که مرده اند و با بازگشت به دنیا زندگی قبلی خود را به یاد دارند ارائه میکنند. البته همه این ها گزارشات افرادی است که مدعی اند این ها را با چشم خود دیده اند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانی که عقل مجرد شده مگر بیکار است خود را گرفتار بدن کند؟ تصرف بر طبیعت ربطی به داشتن بدن و فعلیت یافتن به وسیله ی بدن ندارد. در مورد موضوع احساسی که اهل تناسخ نسبت به دوران قبل از تولد خود دارند باید آن را به القائات شیطان نسبت داد و تصوراتی که شیطان در ذهن این آدم های ساده ایجاد می کند. موفق باشید
10722
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: می خواستم بدونم چرا شما آنقدر که به علامه ی بزرگوار یا آیت الله جوادی اهمیت میدید به آیت الله مصباح توجه ندارید؟ آیا این یعنی ما با آثار آیت الله مصباح کار نداشته باشیم و بیشتر آثار علامه و آیت الله جوادی رو بخونیم؟ برای مسایل سیاسی پیرو چه کسی باشیم؟ آیت الله مصباح پیشوای خوبی هستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دوی این بزرگواران نور چشمان بنده هستند. منتها چون کار من معلّمی است و چون باید مباحث قرآنی را دسته‌بندی کنم و ارائه دهم، بیشتر با آثار آیت‌اللّه جوادی سر و کار دارم وگرنه بنده و چند نفر از رفقا به مدت یک‌سال هفته‌ای یک‌شب خدمت آیت اللّه مصباح در خانه‌شان جهت مباحث کلام اسلامی می‌رسیدیم و به‌جز خوبی و درایت و دلسوزی و تعمق علمی چیزی از ایشان ندیدم و بصیرت ایشان را در امور سیاسی خوب می‌دانم. موفق باشید
319

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
"هوالودود" سلام علیکم 1-چگونه میتوان تمام سال را ماه رمضان کرد؟2-چگونه میتوان در طول سال همانند ماه رمضان پاک زندگی کرد؟3-چگونه میتوان از سرمایه به وجود آمده در ماه رمضان محاحفظت کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام اگر به لطف خداوند خودمان را دست خدا دادیم و به حکم او عمل کردیم به نوری از عشق الهی می‌رسیم که در مورد آن فرموده‌اند: استاد تو عشق است چو آنجا برسی .....او خود به زبان حال گوید چون کن آری! نور که جلو آمد انسان قدم‌هایش را درست برمی‌دارد. دستورات اخلاقی ؛ نور به جان انسان می‌افشاند. کم‌حرفی، نداشتن کینه، دوری از آرزوهای بلند دنیایی، تواضع و امثال آن‌ زمینه‌ی حفظ نور ماه رمضان و تجلی عشق الهی است. پیشنهاد می‌کنم کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را نصب‌العین خود قرار دهید و در امور اخلاقی با آن زندگی کنید. موفق باشید
11010
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به پرسش شماره 10984 به نظر می رسد نیاز به پاسخ مبسوط‌تری از جانب شما درباره بحث تنها مسیر استاد پناهیان می‌باشد. در این بحث تنها راه رشد انسان مبارزه با نفس معرفی می‌شود و ارزش همه مولفه های دینی و سلوکی به میزان مبارزه ای که در شخص ایجاد می کند دانسته می شود. در این شکی نیست که مبارزه با نفس از اصلی‌ترین بخشهای دین ماست اما آیا می توان کل توصیه های دین را در یک کلمه مبارزه با نفس خلاصه کرد و به آن تنها مسیر گفت. مثلا در این بحث ارزش ولایت، نماز، اشک بر حسین (ع)، زیارت، تلاوت قرآن و.... همه و همه تنها از آن جهت است که هر کدام به شکلی که در بحث گفته می‌شود باعث کوچک شدن نفس انسان می‌شود. خود اطاعت از دستورات خدا هم از آن جهت اهمیت دارند که تبعیت از دستورات غیر است و نه من. آیا شما این نگاه و بخصوص انحصار این نگاه را می‌پسندید؟ لطفا اگر در این رابطه نکاتی در نظر دارید ما را محروم نفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عزیزانی مثل آقایان پناهیان، ازغدی، میرباقری، حسن عباسی و سردار سعید قاسمی و بسیاری از این بزرگان را در جمع سربازانی برای انقلاب اسلامی می‌دانم که هرکدام در جای خود ارزشمند‌اند و اگر همه در میدان فکری انقلاب اسلامی حاضر باشند و جوانان ما از هر کدام بهره‌ی لازم را ببرند، ما وارد تاریخی می‌شویم که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در جلو ما قرار دادند و رهبری عزیز، سعی در به تفصیل‌درآوردن آن تاریخ دارند. موفق باشید
9793
متن پرسش
سلام: می خواستم بدونم آیا این درسته که پدر و یا مادر گناهی می کنند و فرزند آنها به گرفتاری مبتلا می شود و ناراحتی والدین جهت این گرفتاری بابت همان گناهان است؟ تکلیف فرزند این وسط چه می شود؟ به دعای خیرتان احتیاج مبرم دارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که والدین تعلقی به فرزند دارند گناهان آن‌ها مسائلی را برای فرزندشان پیش می‌آورد که مربوط به والدین است وگرنه آن مسائل نقشی در سرنوشت فرزندشان ندارد. موفق باشید
5836
متن پرسش
سلام علیکم چند وقتی هست مباحث شرح نامه 31 نهج البلاغه اتون رو گوش میدم . امروز رسیده بود به علم لاینفع . سوالی ذهن ام را اشغال کرده که میخواستم از حضورتان بپرسم . یک روز در یک کتابی جمله ای زیبا دیدم که خلاصه اش این بود که (قلب المومن عرش الرحمن ) قلب مومن عرش خداست . یعنی ای بشر اگر کل عالم ماده و محسوس را به تو بدهند و کل کهکشان راه شیری را به تو بدهند باز هم احساس کمبود میکنی و از فردا دچار تکرار و روزمرگی میشوی و باز بیشتر میخوای, و قلب تو عرش خداست و فقط با خدا پر میشود و لاغیر. من روی این جمله کار کردم . چیزهایی رو که احساس میکردم به دل ام گره خورده قطع میکردم . مثلا از خودم میپرسیدم فلانی چرا تو همیشه مسجد سرکوچه میری ؟ چرا مسجد ته کوچه نمیری؟ خوب که فکر کردم دیدم چون این مسجد شلوغ تره و دوست هام تو این مسجد میان , و بعد نماز باهم حرف میزنیم . فهمیدم واسه دوست هام میام مسجد , نه واسه خدا . تعلقات نفس را به کمک خدا شناسایی میکردم و روی آنها کار میکردم . مثلا تو خیابون که ناخودآگاه چشم ام میرفت یک سمتی تا یک منظره ای را نگاه کنم , از خودم میپرسیدم فلانی دیدن این منظره چقدر میتونه تو را در رسیدن به هدف ات کمک کنه ؟ مگه خدا نگفته عالم را برای انسان آفریدم و انسان را برای خودم . پس دیدن این منظره اگر به قصد رسیدن به قرب خدا نباشه , کاری بیهوده است و شبیه به سرابه .تا یک جایی خوب بود .اما جلوی یک چیز نتونستم بایستم , و اون هم مطالعه زیاد کتاب بود . استاد من با حرص ولع مطالعه میکنم. اون هم فقط آثار دینی , عرفانی , فلسفی .عاشق کتابهای آیت الله جوادی آملی , علامه حسن زاده و جدیدا آثار شما هستم . محصولات صوتی سخنرانی هاتون رو تهیه کردم و مدام گوش میکنم . و اصولا به مطالعه شهوت پیدا کردم . از یک طرفی هم میشه گفت که این علم لاینفع نیست .چون این مباحث ذهن ام را خیلی باز کرده , مثلا همین سخنرانی های ده نکته در معرفت نفس یا کتاب اسرار نماز آیت الله جوادی و ...تو افکارم خیلی تاثیر گذاشته .اما از همه مهمتر که احساس میکنم این ها برایم حجاب شده است . استاد چند بار اومدم خواندنم هایم را کم کنم , می بینم که بیکار میشوم . من با اینکه دانشجو هستم ولی در کل بیشتر وقت ام را کتاب میخوانم . اگه آدم بخواد اوقات بیکاری اش را سرکار برود باز با خودش میگه چه چیزی از خواندن کتاب بهتر , که فکرت را باز کنه واسه اینکه وقتی یک سجده میروی , حداقل اون سجده با شناخت و معرفت باشه . همیشه با خودم میگفتم سرکار بروم بهترست ؟ یا اینکه در این مابین موضع مطالعه ام را برای تنوع عوض کنم بهترست ؟( یعنی اینکه مدام مباحث دینی نخوانم و مباحث سیاسی و اجتماعی را هم دنبال کنم به خصوص سخنرانی های دکتر عباسی و استاد پورازغدی که سیاست دینی را خیلی خوب توضیح میده ) و یا اینکه برم مباحث عرفانی و معرفتی بخونم تا شناخت ام نسبت به خود و خدایم بهتر و بیشتر شود تا حداقل نماز و عبادات ام مرا رشد دهد .و همیشه راه سوم را انتخاب میکردم . سوال اول : اینکه من واسه کتاب خوندن چکار کنم , اگر بخواهم کتاب نخوانم یا کم بخوانم که خب نمیشود , تا شناختی نباشد حرکتی نیست , و اگر کتاب نخوانم وقت عظیم بیکاری ام را چه کنم؟ و از طرفی دیگر دقیقا متوجه میشوم که مطالعه زیاد حجاب میشود , این دو حالت را چگونه باهم جمع کنم؟, یعنی در راه سیر و سلوک باید مطالعه را تعطیل کنی و منتظر علم حضوری باشید تا به قلب ات افاضه شود ؟ سوال دوم : گاهی اوقات اینقدر حال ام خوب است که اگر تمام دنیا را جلوی ام بگذارند حاضر نیستم بین من و خدا حجابی حاصل شود و این حالت ام را از دست بدهم و گاهی اینقدر تنها میشوم که به دنبال چیزی هستم تا با آن آرامش پیدا کنم ( خواندن کتابی , صحبت با دوستی , و....).این تعویض حالت هاخیلی زیاد است . یک لحظه دل ام محکم است و گاهی لرزان لرزان .شش ماه است که هیچ سکونی پیدا نکرده و هیچ رشدی هم در قلب ام ندیدم.دستورالعمل یا چیزی میشود بدهید ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- فعلاً که این فرصت پیش‌ آمده است در کنار دروس دانشگاهی از مطالعه کوتاهی نکنید و این را لطف خدا بدانید زیرا بعداً در شرایطی قرار می‌گیرید که این مطالعات به کارتان می‌آید. در کنار مطالعه از ورزش و صله‌ی رحم و عبادات غفلت نشود 2- مشکل قبض و بسط چیزی است که عموماً با آن روبه‌روئید، به هر دو حال‌تان راضی باشید. موفق باشید
584

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام . شما در مباحث ولایت فقیه فرمودید که ولایت فقیه از امور حسبیه محسوب میشود . و بعد آن را شرح فرمودید . استاد انقلاب ما سر کلاس گفتند که امام این را قبول نداشتند که ولایت فقیه از امور حسبیه است و استاد ما گفتند که از امور حسبیه بودن ولایت فقیه با ولایت مطلقه بودن فقیه در تضاد است . و گفتند که امور حسبیه 4 الی 5 مورد محدود است که ولایت فقیه به آنها محدود نمیباشد بلکه ولایت فقیه در همه ی امور است . لطفا در این باره توضیح بفرمایید . البته استاد رحیم پود ازغدی میفرمودند که ولایت فقیه از هر سه ولایت حسبیه , فتوا و قضا اثبات میشود . نظر شما چیست ؟ علاوه بر آن لطفا بفرمایید که اگر بخواهیم تحقیقی برای درس انقلاب بنویسیم بهتر است از کدامیک از کتب شما استفاده شود و کدام بخش آن ؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همان‌طور که استاد محرمتان فرموده‌اند حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» ولایت فقیه را امور حسبه یا حسبیه نمی‌دانند و آیت‌الله خویی آن را از امور حسبه می‌دانند و به واقع ولایت فقیه ادامه‌ی امامت امام معصوم است توسط فقیهی که کارشناس کشف حکم خدا است و به همین جهت همه‌ی اموری که مربوط به رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» هست به ولایت فقیه تسری می‌یابد. جزوه‌ی «ولایت در قرآن» و جزوه‌ی «ولایت فقیه؛ موافقت‌ها و مخالفت‌ها» در جواب آقای کدیور إن‌شاءالله مفید خواهد بود. در مورد انقلاب اسلامی چهار کتاب از بنده چاپ شده می‌توانید به آن‌ها رجوع کنید. موفق باشید
199

بدون عنوان**بازدید:

متن پرسش
علیک االسلامسلام استاد عزیزم سایت باشگاه اندیشه انعکاس مهمترین مقالات است مثل مقالات آقای دکتر داوری و آقار رحیم پور ازغدی و فردید و آیت الله جوادی و آیت ااه مصباح معمولاً هم اهل تحقیق به این سایت رجوع می کنند. ظاهرا در هر ماه پنج میلیون بیننده دارد. کسانی که اهل معرفتند و یا مباحث به روز مثل غربشناسی را دنبال می کنند معمولا مستقیم از همین سایت استفاده می کنند. از ویژگی های این سایت این است که تعداد بیننده ی هر مقاله را گزارش می دهد. در این سایت جای مباحث شما واقعا خالیه. می خواستم مقالات شمارا هم درون این سایت بگذارم . فقط اجازه میخواستم. مطمئنم افراد زیادی در این سایت پی مقالات شما می گردند. من راه اندازیش می کنم و خودتون مقالات را بریزید. خیلی راحته. http://bashgah.net
متن پاسخ

بسمه تعالی.علیک االسلام
هرطور صلاح می دانید عمل بفرمایید.

13242
متن پرسش
راجع به بیانات رهبری سوال داشتم که در ادامه می نویسم و آن این است که فرهنگ غرب سراسر بد است و فرهنگش با تکنولوژی اش فرقی ندارد یعنی اگر تکنولوژی آن را بگیری انگار فرهنگ آن را گرفتی چون آن تکنولوژی زاییده ی آن فرهنگ است. انسان ها بر اساس فکرشان عمل می کنند. اگر با نگاه غیر توحیدی به عالم نگاه کردیم خب ابزاری می سازیم مطابق با آن نگاه و اگر توحیدی نگاه کردیم ابزارمان هم مطابق آن نگاه می شود. اما از بیانات آقا این جوری فهمیدم که ایشان چنین نظری ندارند و من نمی توانم حرف ایشان را بپذیرم لطفا راهنمایی کنید. شاید بد فهمیدم شاید غرب شناسی من ضعیف است و شاید رهبری در این برهه ی زمانی که اکثرا شیفته ی تکنولوژی غرب هستند دارند تقیه می کنند متن بیانات رهبری در جلسه ی پرسش و پاسخ با جوانان «13/11/1377»: سوال یکی از جوانان: جوانانی که در دوران انقلاب بوده‌اند، حضور سلطه استعمار را به‌خوبی لمس کرده‌اند؛ به خاطر این که خیلی چیزها را دیده و درک نموده‌اند. ولی جوانانِ امروز مفهوم و تصویر روشنی از سلطه و استعمار در ذهنشان نیست و این طبیعی است؛ به دلیل این که در دوران انقلاب نبوده‌اند، مستشاران خارجی را ندیده‌اند و کلاًّ حضور چکمه‌های استعمار را در میهن اسلامیمان لمس نکرده‌اند. با توجّه به این که هر موقع حرف نفی غرب به میان می‌آید، به دلیل همین تصویر روشنی که جوانان در ذهن خودشان ندارند، سریعاً نفی فنآوری به ذهنشان می رسد؛ با توجّه به این که عدّه‌ای تبعیّت از غرب را دربست قبول کرده‌اند و عدّه‌ای پذیرش غرب را نفی ارزشها و اصول اسلامی و ملی دانسته‌اند و با توجّه به این که نفی غرب و تبعیّت غرب، حتماً در انقلاب و نظام حاکم دلایل مشخّصی داشته است، می خواستم از حضورتان خواهش کنم که تعریف جامع و مانعی از غرب داشته باشید، که در کنار این که خوبیها را از غرب اخذ می کنیم، با حفظ اصول و ارزشهای اسلامی و ملی مان، بدی ها را کنار بگذاریم. به نظر شما کلاًّ نقطه تعادل در این میان چیست؟ پاسخ رهبری: این سؤال خیلی مهمّی است. من این‌جا چند نکته را در همین زمینه عرض می کنم. اوّل این که نفی غرب، به هیچ‌وجه به معنی نفی فنآوری و علم و پیشرفت و تجربه‌های غرب نیست و هیچ عاقلی چنین کاری را نمی کند. نفی غرب، به معنای نفی سلطه غرب است که هم سلطه سیاسی مورد نظر است، هم سلطه اقتصادی و هم سلطه فرهنگی. من در این فرصت اندک، در زمینه سلطه فرهنگىِ غرب چند جمله می گویم، شاید ان‌شاءاللَّه برای شما مفید باشد. ببینید؛ فرهنگ غرب، مجموعه‌ای از زیباییها و زشتیهاست. هیچ کس نمی تواند بگوید فرهنگ غرب یکسره زشت است؛ نه، مثل هر فرهنگ دیگری، حتماً زیباییهایی هم دارد. هیچ کس با هیچ فرهنگ بیگانه‌ای این‌گونه برخورد نمی کند که بگوید که ما درِ خانه‌مان را صددرصد روی این فرهنگ ببندیم؛ نه. فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هرجای دیگر دنیا، یک فرهنگ است که مجموعه‌ای از خوبیها و بدیهاست. یک ملت عاقل و یک مجموعه خردمند، آن خوبیها را می گیرد، به فرهنگ خودش می افزاید، فرهنگ خودش را غنی می سازد و آن بدیها را رد می کند. همان‌طور که گفتم، در این زمینه، بین فرهنگ اروپایی، غرب، امریکایی، امریکای لاتین، آفریقا و ژاپن فرقی نیست و هیچ تفاوتی ندارد و در این حکمی که می گویم، همه یکسان هستند. ما در مقابل هر فرهنگی که قرار می گیریم، به‌طور طبیعی تا آن جایی که می توانیم، باید محسّنات آن را بگیریم و چیزهایی که مناسب ما نیست - بد و مضرّ است - و با چیزهایی که به نظر ما خوب است، منافات دارد، آن را رد کنیم. این اصل کلّی است. منتها در زمینه فرهنگ غربی نکته مهمّی وجود دارد که من دلم می خواهد شما جوانان به این نکته توجّه کنید. فرهنگ غرب - یعنی فرهنگ اروپایی ها - عیبی دارد که فرهنگهای دیگر، تا آن جایی که ما می شناسیم، آن عیب را ندارند، و آن «سلطه‌طلبی» است. این، قطعاً دلایل انسانی و جغرافیایی و تاریخی ای دارد. از اوّلی که اینها در دنیا به یک برترىِ علمی دست یافتند، سعی کردند همراه با سلطه سیاسی و اقتصادی خودشان - که به شکل استعمار مستقیم در قرن نوزدهم انجامید - فرهنگ خودشان را هم حتماً تحمیل کنند. اینها با فرهنگ ملتها مبارزه کردند؛ این بد است. ملتی می گوید فرهنگ من باید در این کشور جاری شود! این چیز قابل قبولی نیست. هر چند هم خوب باشد، آن ملتی که این فرهنگ بر او تحمیل می شود، این را نمی پسندد. شما یقیناً خوردن نان و ماست را به میل و اشتهای خودتان، ترجیح می دهید به این که چلوکباب را به زور در دهانتان بگذارند و بگویند باید بخوری! وقتی کاری زورکی و تحمیلی شد؛ وقتی از موضع قدرت انجام گرفت و وقتی متکبّرانه و مستکبرانه تحمیل گردید، هر ملتی آن را پس می زند؛ باید هم بزند. مثلاً کراوات یک پدیده غربی است. غربیها این را می خواهند، دوست می دارند و با سنّتشان هماهنگ است؛ اما اگر شما که اهل فلان کشورِ دیگر هستید و تصادفاً کت و شلوار را انتخاب کرده‌اید، کراوات نزدید، یک آدم بیادب محسوب می شوید! چرا؟! این فرهنگ شماست؛ تقصیر من چیست؟ اگر کت و شلوار پوشیدید، باید پاپیون و کروات بزنید، و الاّ در فلان مجلس رسمی راه ندارید و یک آدم بی ادب و غیرمنضبط و بی نزاکت تلقّی می شوید! این، آن تحمیل فرهنگ غربی است. زن غربی، روشهایی دارد. آنها نسبت به مسأله زن و روش زن و پوشش زن و ارتباطش با مردان و حضورش در جامعه، فرهنگی دارند - خوب یابد، بحثی سرِ آن نداریم - اما سعی دارند این فرهنگ را به همه ملتهای دنیا تحمیل کنند! در باب فرهنگ غربی، این بد است. من یک وقت مثالی زدم و گفتم شما گاهی خودتان به انتخاب خود غذای مقوّی و یا داروی شفابخشی را مصرف می کنید؛ اما یک وقت بیهوشتان می کنند، یا می خوابانند، دست و پایتان را می گیرند و با آمپول چیزی را به شما تزریق می کنند! سعی شده است از طریق رؤسای کشورها و رژیمهای فاسد، فرهنگ غربی به ملتها تزریق شود! رژیم و خاندان فاسد پهلوی - که خدا از اینها به خاطر آنچه که با ملت ایران کردند، نگذرد - از این قبیل بودند. اینها با انواع روشها و شیوه‌ها سعی کردند فرهنگ غربی را بر کشور ما حاکم کنند. به خاطر این، ملت ایران را تحقیر می کردند؛ فرهنگ ملی را تحقیر می کردند؛ باورهای ملی را تحقیر می کردند. شما ببینید در دوران حکومت پهلوی ها و اندکی قبل از آن در اواخر حکومت قاجارها، که همین حمله غربی ها شروع شده بود و در دوران پهلوی ها به اوج خود رسید، پرورش یافته‌های آن دوران، ملت ایران را اصلاً قابل این نمی دانستند که بتواند خودش را اداره کند، بتواند کاری بکند، بتواند چیزی بسازد، چیزی به دنیا ارائه دهد و یا بر معلومات دنیا اضافه کند. این به خاطر چیست؟ این به خاطر تحقیر فرهنگ ملت، تحقیر هویّت ملی و تحمیل فرهنگ بیگانه است. هویّت ملی با «فرهنگ» شکل می گیرد. هویت هر ملتی، فرهنگ اوست؛ این را نبایستی زخمی و جریحه‌دار کرد. علت مقابله ملت ایران با فرهنگ غربی این است، والاّ بله، فرهنگ غربی محسّنات و زیبایی هایی هم دارد. البته زشتی هایی هم دارد که آن زشتی ها بیخ ریش خودشان! اشکالی ندارد که ما زیبایی های فرهنگ آنها را فرا بگیریم. این که حالا آن زیبایی ها چیست، می تواند مورد بحث قرار گیرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که اگر به‌جای نظر به تکنولوژی و گرفتارشدن به فرهنگ پنهان آن، همان‌طور که مقام معظم رهبری می‌فرمایند نظر به علمی داشته باشیم که غرب در آن از جهتی حضور دارد، دیگر گرفتار فرهنگ تکنولوژی نمی‌شویم و به مرور تکنیکی که مطابق فکر و فرهنگ خودمان است را ابداع و اختراع می‌کنیم. و نکته‌ی دوم موضوع نکات مثبت فرهنگ غربی است که متأسفانه روحِ غرب‌زدگیِ تاریخ گذشته‌ی ما نتوانسته است بین زشتی‌های غرب و نکات مثبت فرهنگ غربی تفکیک کند چیزی که امثال آقای دکتر داوری نیز بر آن تأکید دارند و معلوم است روحیه‌ی سلطه‌طلبیِ غرب چیزی نیست که بتوان آن را به بهانه‌ی تکنیک غربی پذیرفت. بنده در حال تهیه‌ی مقاله‌ای هستم تحت عنوان «ما و غرب در پایداریِ تعهدات انسانی»؛ شاید در آن‌جا بتوانیم روشن کنیم چه نسبتی باید با غرب برقرار کرد؟ إن‌شاءاللّه مقاله در هفته‌ی آینده بر روی سایت قرار داده می‌شود. موفق باشید

8963

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: اطلاعاتی در رابطه با پسر علامه طهرانی سید محمد محسن طهرانی هم دارین؟ نظرتون درباره ی مرجعیت ایشون و افراطی گری مقلدینن چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه گرفتار مشکلاتی هستند که به نفع اسلام و مسلمین نیست. موفق باشید
5944
متن پرسش
باسلام خدمت استاد محترم استاد یه مدتی درتابستان بود که من در حال خوندن کتب شمابودم وخیلی باخوندن این کتاب ها تونسته بودم به خدا نزدیک بشم در یکی از کتاب ها شما گفته بودید اگه این معرفت از روی احساسات باشه زود ازبین میرود و فایده ای ندارد . استاد من الان دارم برای کنکور ارشد میخونم و نمیدونم چرا انقدر اون حالات قدیمی رو ندارم انگار دلم کورشده دیگه چیزی رو نمیبینه از همون حرف شما ترسیدم که گفتید از روی احساسات باشه من خیلی میترسم استاد شیطان به هرنحوی زندگی من رو تحت تاثیر قرار داده ازش میترسم جدیدا دختری رو که میخواستم به خاطر دین نداشتنش و باخدا نبودنش ازش گذشتم و یجورایی رابطه ام رو به خاطر احترام خانوم فاطمه زهرا باهاش قطع کرد چون میترسیدم دین من رو ازم بگیره هرموقع از قرآن در موردش سوال میکردم آیه منافقین میومد به هر حال ازش گذشتم اما توی ترم جدید هنوز مجبورم توی بعضی از کلاسها ببینمش اینو میدونم خدا داره من رو امتحان میکنه ولی استاد میترسم توی امتحان الهی موفق نشم . استاد همونطور که گفتم از یطرف شیطان از یک طرف اون کنکور بیخود که فکرم رو مشغول کرده و از یطرف این دختر ،استاد چیکار کنم میترسم دینم رو از دست بدم هرموقع که درس میخونم یهجورایی نمیتونم دیگه زهنم رو روی مسایل دینی متمرکز کنم و این باعث مشوش شدن فکر من میشه ، استاد یه سفر کربلا برا اربعین برام جورشده ولی به علت زیاد بودن زمانش میترسم برم که نکنه کنکورم خراب بشه اگه میشه نظرتون رو در این مورد هم بیان کنید استاد خواهش میکنم من رو راهنمایی کنید وبرام دعا کنید هر روز که میشه از مادرم میخواهم برام دعا کنه ، استاد من خیلی به خانوم توسل دارم ولی نمیدونم چرا جوابی ازشون نمیشنوم شاید از گناه کار بودن من باشه که جوابم رو نمیدن، خواهش میکنم من رو راهنمایی کنید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: پسر! کسی توفیق توسل به بانوی دو عالم حضرت زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» را داشته باشد و دلواپس باشد؟! با امنیت کامل درس‌تان را بخوانید، اگر دلواپس عقب‌افتادن درس‌تان هستید سفر زیارتی‌تان را به تعویق بیندازید و با همان نوری که متوجه هستید که آن خانم دین شما را تهدید می‌کند به‌کلّی نظرتان را از آن خانم منصرف کنید و به درس خود ادامه دهید تا به قدرت خود پی ببرید که چگونه می‌توانید بر خیالات و قوه‌ی وَهمیه‌ی خود فرمان‌روایی کنید. موفق باشید
نمایش چاپی