بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27841
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: طاعات قبول. با توجه به کتاب حقیقت نوری اهل بیت این پارادوکس ایجاد شده در ذهن بنده که می توان گفت مقام پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) در یک جایگاه هست و یا صرفا در خلقت یکسانند؟ اشاره محی الدین هم در تولد زودتر پیامبر مزید بر پارادوکس من شده است. ممنون می‌شوم کمی مبسوط تر توضیح بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که می‌فرمایند همه‌ی آن ذوات مقدس از نور واحدند؛ مربوط به مقام ولایت و قرب است و به همین جهت مثلاً آنجا که قرآن می‌فرماید: «اولئک المقربون» مصداق آن را علی «علیه‌السلام» می‌گیرند. با اینهمه وقتی امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» می‌فرمایند من بنده‌ای از بندگان محمد هستم، نظر به مقام نبوت آن حضرت دارند. موفق باشید

27840
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات خدمت استاد محترم و عزیز: بنده مقلد آقای مکارم بودم که یکی از مراجع معرفی شده از سوی جامعه مدرسین قم بودند و فکر می‌کردم که همه این بزرگواران مساوی هستند تا اینکه در طی تماس تلفنی که با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی داشتم یکی از روحانیون گفتن که بنده از اهل خبره پرسیده ام آقای سیستانی اعلم است. همچنین بنده به دفاتر آیات عظام وحید خراسانی، شبیری زنجانی نیز تماس گرفتم که آنها هم مرجع فاالاعلم رو آقای سیستانی معرفی کردند. با توجه به تحقیق و بررسی های شما استاد عزیز نیز مبنی بر اعلم بودن آقای سیستانی آیا بنده در حال حاضر باید از آقای مکارم به آقای سیستانی عدول کنم؟ یعنی با توجه به اطلاعات و روش های تحقیق و بررسی بنده آیا در حال حاضر عدول واجب است؟ دعاگوی شما استاد عزیز هستم اگه لطف کنین و بنده رو از این بلاتکلیفی نجات بدین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث حکم عدول از مرجع تقلید فعلی به مرجعی دیگر و روش های یافتن مجتهد اعلم، بحثی فقهی است و در این مورد بایستی به کارشناسان این بحث رجوع کنید. موفق باشید

27838
متن پرسش
سلام استاد وقت بخیر: شما در کتاب زن آنگونه که باید باشد صفحه ۲۵۰ فرمودید زن از دنده ای خلق شده. آیا منظور شده همان حدیثی است که می گوید زن از دنده چپ مرد خلق شده؟ اگر اینگونه نیست که هیچ. اما اگر هست، شنیدید صوت شهید دیالمه که فرمودند ما چنین حدیثی نداریم. و این بسیار ضعیف هست سندش.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که خود جنابعالی متوجه شده‌اید در روایتی که از پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در صفحه‌ی ۲۵۰ آن کتاب آمده است؛ اصلاً بحث دنده‌ی چپ نیست، بلکه اصطلاحی در میان است که می‌خواهد بگوید بعضی از شخصیت‌ها چون دنده، نرم هستند و نباید برخوردی سخت و خشن با آن‌ها داشت. و در این رابطه رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در مورد زنان چنین توصیه‌ای دارند و شرحِ ذیل حدیث نیز در این رابطه متذکر نکاتی شده است. موفق باشید

27837
متن پرسش
سلام طاعاتتان قبول حق: ببخشید وقت شریفتون را می‌گیرم. بنده از اوایل دوره راهنمایی علاقمند به طلبگی شدم و اتفاقا می‌خواستم بعد از سیکل به حوزه بروم. اما به دلایلی از جمله دیدگاه های خانواده و فامیل و در اصل کم اراده بودن خودم وارد حوزه نشدم. بجای آن، دبیرستان و رشته ریاضی و دانشگاه فرهنگیان و الان هم چندسالی است که رسماً معلمم. معلم ابتدایی. همه ی این سالهای بعد از علاقمندی به طلبگی، تقریباً به صورت (باری به هرجهت) گذشت و همیشه فکر و دلم به سمت حوزه بود و از آن سالها تا همین الان، دل آرامی پیدا نکردم. فقط در سالهای دبیرستان و دانشگاه کمی ذهنم از این نا آرامی غافل می شد. مدام فکر می‌کنم سرمایه عمر و درواقع آخرت و ابدیتم دارد دچار خسران می‌شود. الان که متأهل و کارمند رسمی ام و اوقات فراغت، دوباره دچار تشویش و فرسایش روحی ام کرده به نظر شما چه کنم؟ نه پای رفتن هست و نه دل ماندن. استاد عزیز، مشغول شدن به مطالعه، علی الخصوص مطالعه ریاضی سرگرمم می‌کند. اما وقتی هدفی از این کار نمی‌بینم باز دل مشغولی سراغم می آید. استاد عزیز لطفاً راهنمایی بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرکجا که هستید، زندگی را گسترده احساس کنید تا در عین معلمِ ابتدایی‌بودن، با رشد فکری و عمق‌بخشیدن به روح و روحانیت خود به‌خصوص به کمک قرآن و روایات، در همان موقعیت معلمِ ابتدایی‌بودن دانش‌آموزان و همکاران و بقیه‌ی افراد از شما بهره‌های فراوان می‌برند و شخصیت‌تان بسط پیدا می‌کند. موفق باشید

27836
متن پرسش
سلام و درود بر استاد عزیزم: ببخشید استاد، بنده به سرودن شعر علاقه‌ي زیاد دارم و حس می‌کنم استعداد شعر نوشتن رو هم دارم، به نظرتون کتب خاصی رو مطالعه کنم؟ و اینکه چیکار کنم ذهنم احساسی صرف نشود؟ و اینکه به نظرتون شعر موزون اثرگذارتر است یا شعر نو و سپید؟ در کل راهکار جنابعالی به حقیر چیست؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بزرگان صاحب‌نظر در این مورد توصیه می‌کنند باید دواوینِ شاعران بزرگ را با حوصله و پشتکار مطالعه کرد. ۲. به نظر می‌آید فرق نکند، زیرا شاعر، در دستِ خودش نیست که شعر می‌گوید و در این زمانه که شعر نو نیز وارد روح شاعرانگی شده است خود به خود شعر، یا به صورت موزون و یا به صورت سپید از کلمات شاعر ظهور می‌کند. موفق باشید

27834
متن پرسش
سلام و خدا قوت: منظور از تفکر در این جمله امام صادق (ع) که می فرمایند بیشتر عبادت ابوذر غفاری تفکر در دین و.. بود، چیست؟ تفکر در دین و دیدن دست خدا در حوادث و عبرت و... را شنیدم ولی راضی نشدم. یه سوال دیگه هم حاجی داشتم. اینکه مثلا اولیا خدا بخاطر نعمت چشم یا گوش خدا را عجیب شکر می‌کردند یعنی نعمتهایی که به ظاهر برای همه هستن رو ائمه شخصی میدیدن! این رو با چه دیدی ببینم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به گفته‌ی جناب شیخ محمود شبستری:

تفکر رفتن از باطل سوی حق / به جزء اندر بدیدن کلّ مطلق

۲. با دیدِ «بالحقّ». لذا هرچیزی را آینه‌ی ظهور اسماء الهی می‌یابند. موفق باشید

27832
متن پرسش
سلام علیکم: یکی از مواردی که مطرح شده برای دوری از گناه جنسی بحث اینکه انسان تنها نباشد این درست است ولی آن چه مورد سوال بنده است این است که اساس تنها بودن منفی نیست. مثلا بنده ممکنه است در تنهایی مطالعه کنم یا در تنهایی دعا و نماز بخوانم اتفاقا در مواری که انسان تنها هست احساس می‌کند راحت تر است. مثلا تمرکز بیشتر روی مطالعه مباحث دینی یا دعا و نیایش دارد البته منظورم این نیست که انسان در جماعات حاضر نشود مورد سوال من این است که اصل تنها بودن کلا نمی‌تواند مذموم باشد درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. آن توصیه مربوط به کسانی است که توهّم در آن‌ها غلبه دارد و نمی‌توانند اندیشه‌ی خود را مدیریت کنند. موفق باشید

27831
متن پرسش
سلام علیکم استاد وقت به خیر: پیرو سئوال ۲۷۸۱۰ که فرمودید نماز جوری بخونید مثل اینکه با همدیگر صحبت می‌کنید. خوب استاد در صحبت کردن با همدیگر بالاخره یک چیز من میگم یه چیز اون طرف مقابل میگه صحبت شکل میگیره و آدم به همدیگر توجه داره اما در نماز علی الظاهر ماییم که با خدا داریم صحبت می‌کنیم او چیزی به ما نمیگه به خاطر همین رابطه یک طرفه میشه و حواس انسان پرت میشه چون فقط ماییم که صحبت می‌کنیم و جوابی نمی‌شنویم نظرتون چیه در این باره این مشکل رو چیکارش کنیم؟ موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره به جای نشستن و گفتنِ چطور و چطور، باید وارد شد تا إن‌شاءاللّه خداوند هم با شما نجوا کند. صبر در عبادات به همین معناست. موفق باشید

27830
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز اگه امکانش هست به صورت خلاصه رابطه معرفت النفس و اخلاق رو در مکتب تربیتی علامه طباطبایی بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مشخص به یاد ندارم که علامه چه می‌فرمایند. ولی عموماً در مقدمه‌ی کتاب‌های اخلاقی بحث معرفت نفس را به میان می‌آورند تا رابطه‌ی آن را با اخلاق روشن کنند. در این مورد خوب است به کتاب «معراج السعادة» یا «کیمیای سعادت» رجوع فرمایید. موفق باشید

27829
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: امام خمینی در جائی به جوانان می‌فرمایند تا دیر نشده حرکت خودتان را شروع کنید و به پیری موکول نکنید بعد می‌فرمایند ما ها هنوز راه نیوفتاده‌ایم و پیر شده ایم و توان نداریم جایی دیگر از یادگار امام نقل شده پس گریه های طولانی می‌فرمودند ببینید من هر چه قدر تلاش می‌کنم نمی‌شود. تا جوانید فکری به حال خودتان بکنید. همین مضمون را علامه حسن زاده از قول ابن مسکویه نقل می‌کردند. سوال اینجاست که اولا این حرکت که امام می‌فرمایند کدام حرکت است که خود امام با آن درجه علمی و تهذیبی می‌فرمایند ما هنوز راه نیوفتاده‌ایم؟ و دوما آثار و نشانه هایش چیست از کجا بدانیم که راه افتاده ایم و از کجا مطمئن شویم در مسیری هستیم که به آن منتها خواهیم رسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث اجمال و تفصیل در مسیر توحید است. لذا هر اندازه انسان در این مسیر درست حرکت کند، اجمالِ قبلی به تفصیل در می‌آید و همان تفصیل، در سیر خود نسبت به تفصیل بعدی، اجمال است و هرکس در مسیر توحید قرار بگیرد و چشم‌انداز خود را حقیقتِ حیّ و حاضر قرار دهد، چنین حالتی را دارا می‌باشد حتی اگر او اشرف مخلوقات باشد. لذا آن حضرت در محضر حق عرضه می‌دارند: «ما عرفناک حق معرفتک و ما عبدناک حق عبادتک». موفق باشید

27828
متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات خدمت استاد. ما معتقدیم که انبیاء و ائمه هدی علیهم السلام از کودکی قرار بر نبوت و امامت آن ها بوده است؛ همانطور که عیسی در گهواره بر نبوت خویش گواهی داد و یوسف در کودکی آن خواب عجیب را دید. اما در قرآن کریم می خوانیم: «و آمن له لوط» این که لوط قبل از نبوت خویش کافر بوده است با عقاید ما شیعیان تناقض دارد. جواب این شبهه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت حضرت لوط «علیه‌السلام» قبل از ارتباط با حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» در نبوتِ اجمالی خود به‌سر می‌بردند تا آن‌که مصداق آن را یافتند و آن اجمال به تفصیل درآمد، به همان معنایی که بعثت انبیاء به صورتی خاص و در زمانی خاص انجام می‌گیرد و امامت ائمه «علیهم‌السلام» بعد از رحلت و شهادت امام قبلی، به تفصیل و تعیّن درمی‌آید. موفق باشید  

27827
متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات خدمت استاد. با توجه به این موضوع که هستی و وجود عدم نمی شود و ما پس از مرگ به عالم برزخ می رویم و بعد از برزخ در قیامت جاودان خواهیم ماند؛ منظور هلاکت و فنا در آیات «کل شیء هالک الا وجهه» و «کل من علیها فان * و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام» چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر شیئ دو وجه دارد، وجهی که در نسبت با بقیه در عالم کثرات معنا دارد و وجهی که مربوط به هستی و وجود آن است. آیه‌ی مذکور می‌فرماید هر شیئ و هر موجودی، وجهی و نسبتی دارد که هم‌اکنون هالک و نابود است، مگر آن وجهی که وجهِ الهی و وجودی هر موجود و شیئ می‌باشد. وجه وجودیِ درخت همان حیات است که به نور ظهور حیاتِ حق در صحنه است. ولی وجه نسبی آن همان درخت خاص می‌باشد. آنچه می ماند وجه وجودی آن درخت است. با همین نگاه در آیه‌ی بعد می‌فرماید هر آنچه بر زمین است فانی است، به اعتبارِ وجهِ نسبیِ کثراتِ عالم ارض، و آنچه می‌ماند وجهِ ذولجلالی و والای هر مخلوقی است. مثل حیات که در درخت به ظاهر محسوس نیست، چرا که حیات، اجلّ از برگ و ساقه می‌باشد که به طور محسوس به حسّ مادی دیده شود. موفق باشید

27825
متن پرسش
سلام علیکم استاد: دقیقا نقطهٔ شروع حرکت به سمت نقطهٔ رضوان الهی چیست و از کجا باید شروع کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از ایمان و عمل صالح و آن سه «خود»ی که در جواب سؤال شماره‌ی ۲۷۸۲۱ عرض شد. موفق باشید

27824
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد عزیز: آیا می‌توان گفت یکی از نشانه های اینکه بفهمیم اعتقاداتمان حقیقی و در مسیر درست و خالصانه بوده این است که ببینیم آیا در طول زندگی به مدارج و حالات عرفانی رسیده ایم یا نه؟ یعنی بنده که تا کنون با انجام امور دینی و پایبندی به اعتقاداتم به این حالات نرسیده ام پس یک جای کارم میلنگه و باید درصدد رفع مشکل و عیبم بربیام، درصورتی که اگر مسیر را درست و خالصانه تا کنون طی کرده بودم حالات عرفانی جزو لاینفک زندگی بنده بود، آیا می‌توان گفت حالات عرفانی در طول زندگی نوعی شاخص به جهت تشخیص صحت عملکرد در طی مسیر دینداری و اعتقادی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید عجله کرد. واژه‌ی «صبر» در قرآن در همین رابطه آمده است. وقتی مسیر ما در بستر سیره‌ی اولیای الهی و علمای ربّانی باشد، باید امیدوار بود ولی صبر باید کرد. موفق باشید

27822
متن پرسش
سلام علیکم: آیا وسیله‌ای غیر از اولیای خدا برای رسیدن به خدا داریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اخیراً عرایضی شده است که فکر می‌کنم با ارسال آن تا حدّی إن‌شاءاللّه بتوانید جواب سؤال خود را دریافت کنید. موفق باشید

 برای اُنس با تعیّن حقایق عالم و برای آن‌که نظر به آن حقایق تنها انتزاعی و ذهنی نماند، باید اولیای الهی را در این شب به عنوان آینه‌ی نمایش «قرآن» و «فرشتگان» و «روح» در مدّ نظر آورد، به همان معنایی که امام صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «وَ انْوِ عِنْدَ افْتِتَاحِ الصَّلَاةِ ذِكْرَ اللَّهِ وَ ذِكْرَ رَسُولِ اللَّهِ «صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» وَ اجْعَلْ وَاحِداً مِنَ الْأَئِمَّةِ نُصْبَ عَيْنَيْك»‏ یعنی در هنگام شروع نماز یاد خدا و یاد رسول خدا باش و یکی از ائمه«علیهم‌السلام» را مدّ نظر قرار بده. این کار در شب قدر نیز کارآیی دارد. زیرا:

چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است        بر رخ او نظر از آینه پاک انداز

آینه‌ی پاک یعنی با علی «علیه‌السلام» و سیره و شخصیت آن حضرت که باید مدّ نظر قرار داد.

27821
متن پرسش
سلام علیکم: از منظر کلام الله مجید، لغزش گاه ها و به تعبیر بهتر عوامل لغزش تعقل و تدبّر در انسانها چیست و از کجا نشات می‌گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اصلی‌ترین عامل لغزش از تدبّر و تعقل، سه «خود» است: خودخواهی، خودبینی و خودنمایی. این سه موجب می‌شود انسان‌ها، خودشان را فریب دهند و به خودشان دروغ بگویند. ۲. از آنچه بگذریم، تنبلی هم عامل بعدی است که انسان همّت نکند مطالب را به صورت عمیقی دنبال نماید. موفق باشید

27820
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به روایت حضرت صادق (ع) در این باب که باطن شب قدر، حضرت صدیقه طاهره است و منظور از لیله همان وجود مقدس این بانوی بزرگوار است، این مطلب چه جایگاهی دارد که بیان می‌شود به این علت مقام حضرت زهرا مقام لیله القدری و نام ایشان فاطمه است که مردم از معرفت ایشان بریده اند کما اینکه در باب لیله القدر هم داریم «و ما ادراک ما لیله القدر»؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرایضی در کتاب «مقام لیلة القدری حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» شده و اخیراً بحثی تحت عنوان «معنای درک شب قدر» شده است که رفقا بنا دارند در اسرع وقت در معرض دید کاربران قرار دهند. إن‌شاءاللّه بحث اخیر، جهت بازکردن باب تفکر در رابطه با «لیلة القدر» کمکی خواهد کرد. موفق باشید

27819
متن پرسش
سلام علیکم: با تسلیت ایام شهادت امیرالمومنین و التماس دعا در این لیالی پر عظمت؛ استاد عزیز در مباحث اخیرتان درباره خودآگاهی بشر امروز نسبت به دعا نکات ظریفی را متذکر شدید و بسیار قابل تامل است. اینکه بشر به حالت قرون وسطایی، به حالت جدایی نظر و دعا از عمل دچار شد و می‌رفت عملش را انجام می‌داد و اوقاتی هم دعا می‌کرد و در یک حالت فردی مشغول راز و نیاز و طلب فردی از خدا می‌شد و این دعا مقابلش افق و جهانی متعالی و قدسی باز نمی‌کرد که بتواند هویت جمعی هم پیدا کند و هم و غم تمدن سازی و جامعه پردازی کند. بشر مدرن هم که خواست هویت جمعی را زنده کند و روح اجتماعی را احیا کند و از حالت قرون وسطایی و پذیرش عقایدی جهت حفظ شخصی خود و مطابقت با آنچه بوده رها کند و ظرفیت های فراروری طبیعت را هم در عین حال استفاده کند، به رویکردی رفت که هویت انسان ارضای حال درونی و حضور علمی اش منهای عقل قدسی به قصد تبدیل نظام عالم متناسب مطلوب او و تغییر مناسبات در جهت منقطع از ملکوت و قدس بود و دیگر دعا به غریبت عجیبی رفت و بشر مدرن به حالاتی نزدیک شد که حضرتعالی در ذیل آیات شریفه مطرح شده در ابتدای کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم درباره اش بیاناتی داشتید. اما حقیقتا اگر ایمان زاینده و فیّاض و در تراز سیره معصومین و زعمای ربانی پیدا کنیم و در یک نگاه کلان و جامع ببینیم، اتفاقا ادعیه به ما، ظرفیت رشد بستر روحی جهت حضور با هویت جمعی جهت تمدن سازی توحیدی و ظهور و بروز اجتماعی را می‌دهد و دیگر دین و دعا را در حد دانایی ها و دارایی های شخصی که تعالیم کلی است و در محدوده شخصی مناجات می‌کنیم و عمل مان هم متفاوت از نظر است، نمی آوریم و از بستر مدرن و انسان ابزار ساز و انسان غریب با عالم قدس و گشودن جهان قدسی و در تراز ابدیت و عزت حقیقی بشر هم عبور می‌کنیم. در دعای عهد می‌خوانیم «و اوسع منهجه» یعنی بارالها مسیر ظهورش را وسیع بگردان. این همان گمشده و خودآگاهی است که جا دارد بسیار درباره اش تامل کنیم که از خداوند می‌خواهیم که بستر روحی و ظرف وجودی ما را عظیم کند و اراده ما را به وسعت عزت و تعالی بشر با حضور و ولایت وجود نازنین انسان کامل قرار دهد تا بتوانیم با تمام وجود در جهت وسیع کردن مسیر و راه عصر ظهور بکوشیم و افق مد نظرمان هم عالم انسان دینی و پیرو حضرت ولیعصر است که دیگر دعا و عمل خود را در اختیار کسی قرار می‌دهد که انسان کامل است و در ادعیه به انوار الهی متوسل می‌شود تا هر چه بیشتر حقایق را درک کرده و در مسیر تمدن سازی و جامعه سازی با ولی خدا همراه شود و با استقامت و عشق برخاسته از آن ادعیه ثابت قدم و بدون شک و شبهه و بدور از ظلمات وجودی بماند و این همان نکته ای است که امام و شهدا را آن انسان های عزیز و تراز اسلام و قرآن کرد. این بشخصه نظر من درباره مبحث مطرح شده و زیبای حضرتعالی بود که بسیار جای تامل دارد و امیدوارم بتوانیم روی آن دقیق، تعمق و تدبر کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مقصدی که سعی شده بود در رابطه با دعا در نسبت با تاریخی که در آن قرار داریم، به خوبی تبیین فرموده‌اید. آری! حقیقتاً دعا ما را در جهانی بس گشوده و در عین حال کیفی و تعالی‌بخش وارد می‌کند تا همه‌چیز معنای دیگری پیدا کند و این به معنای برآورده‌شدن حاجات اصیل انسان است. زیرا در آن فضا معنایی از زندگی در مقابل انسان قرار می‌گیرد که عملاً خود را در بهشت احساس می‌کند. بهشت، به همان معنایی که هر آنچه انسان بخواهد در اختیار اوست. موفق باشید 

27818
متن پرسش
با سلام و ادب، توضیح اینکه پیامبر و ائمه در برابر خداوند «لایسبقونه بالقول» هستند را در مقایسه با برخی آیات قرآن می خواستم بدانم. مثلا آیه ی اول سوره ی تحریم: اینکه پیامبر خدا (ص) چیزی (حالا هر چیز را) بر خود حرام کرده و بعد به دستور الهی بایستی قسم را بشکنند در سوره ی تحریم، بیان شده است. اینکه ترک اولی بوده یا نبوده اصلا بحث من نیست. بحث این است که لا اقل در این مورد، پیامبر مورد عتاب قرار گرفته اند (به بیان علامه طباطبائی) که چیزی را خلاف آنچه که باید انجام داده اند و بایستی اصلاح کنند. این چطور با «لا یسبقونه بالقول» می خواند؟ می‌شود که خداوند اول امر به گفتن چیزی کند و بعد رسولش را عتاب کند که چرا گفتی؟! با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در راستای تحریم خود برای سلوکی برتر، غیر از آن است که در امر دین و یا وظیفه‌ی خود امری را انتخاب کنند که در راستای حکم خدا نباشد. مثل کاری که حضرت یونس «علیه‌السلام» انجام دادند، در حالی‌که باید هیچ اقدامی نمی‌کردند تا در آن مورد حضرت حق تکلیف‌شان را روشن کند. موفق باشید

27816
متن پرسش
سلام استادِجان، طاعات و عبادات قبول، إن شاء الله خوش مهمانی برای خداوند متعال باشید. مدتی است چندتا موضوع را کنار هم می‌گذارم و هربار درکی خاص پیدا می‌کنم، بحث حضور نرم زنان را در تمدن مطرح فرمودید، از طرفی بحث شهادت و جایگاه شهید را و همچنین جایگاه ایشان در تمدن سازی با توجه با آیات قابل تأمل است، و هر بار می‌رسم به جایگاه شهادت برای زنان طبق درک حقیر ارتحال و پرکشیدن عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها یک شهادت زن گونه است. آخر چندین دهه است دفاع از حرم بانو سکان دار مسیر اسلام ناب است و راه حفظ و تعالی انقلاب اسلامی را خدا در دفاع از حرم بانو گذاشت، و این همه اثرگذاری جز در ائمه معصومین علیهم‌السلام نبوده است و این باعث شد به یاد آیات سوره محمد (ص) در مورد هدایت گری شهید بعد از شهادتشان بیفتم، از طرفی طبق روایت «من عشقنی..‌. قتلنی...» آیا این همه عشق ورزی بانویی چون حضرت زینب کبری سلام الله علیها به شهادت و کشته شدن در راه خدا ختم نمی‌شود؟ مگر نه اینکه دم به دم حیات بانویِ صبور، عشق سوزان امام زمان (عج) (در تمام برهه های زندگی شان) و غم امت جدشان نیست؟ درکم این است رحلت بانو هم شهادتی زن گونه است از جنسی نرم نه سخت و حال آیا جنس شهادت زنان را چگونه باید یافت؟ شهادت زن انقلابی و دختر انقلابی و رسیدن به روحیه ایثار و تواضع و خدمت تا پای جان است؟ چه کنیم که از بیگانگی با این حقایق دراییم و به اتحاد با آنها برسیم؟ گاه به فعالیت و کار کردن تا پای جان می اندیشم که گاه تجربه اش کرده ام ولی هم می‌شود هم نمی‌شود. تا ظرف زمان و مکان نباشد هیچ هیچ می‌شود همه چیز. لطفا نظرتان را بگویید استاد، شاید نیاز به تأمل بیشتری است، تشنه خواندن نگاه تان هستم. حلال کنید باز طولانی شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات دقیقی را مطرح فرموده‌اید. آری! تا ظرف زمان و مکانِ کاری در میان نباشد آن کار محقق نمی‌شود، ولی خود را باید در بستری از وظیفه قرار داد تا اگر شرایط تحقق هدف متعالی‌مان پیش آمد، امکان ورود برایمان باشد به همان معنایی که به ما فرموده‌اند: «انتظار الفرج من الفرج». موفق باشید

27815
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: این روزهای خوب ماه رمضان هر جا که میشینی از تلویزیون گرفته تا منبر علما، همه از رحمت و قابل توب بودن پروردگار صحبت می‌کنند و داستان و احادیثی از توبه و تحول های درونی گنهکاران نقل می‌کنند که به حق هم درسته و امیدوار کننده. ولی استاد عزیز تو همه این حکایات و احادیث فردی که بش رحم شده و توبه کرده با محیط مذهبی و ادعیه و ائمه بیگانه بوده و بنا بر صفای ذاتی و مصلحت الهی متحول شدند و خب خدا هم واسه کسی که برگشته سنگ تموم میذاره. اما من و امثال من چه کنیم که از بچگی سر سفره اهل بیت بودیم، نمک خوردیم و نمکدان شکستیم. من آدم ظاهر الصلاحیم، از بچگی فرائض دینی رو به جا می آوردم و جلسات رو شرکت می‌کردم. روم سیاه پام لغزید. بدم لغزید؛ خیلی بد. اتفاقی افتاده که روم نمیشه به خدا بگم ببخشید جبران می‌کنم؛ چه جوری میخوام جبران کنم؟ من که خیر سرم از قبل نماز و روزه و زیارتم به جا بوده دیگه چه کاری مونده که بخوام خودم رو بش دلخوش کنم و به خدا قول بدم. من عمل کردنم خوب بوده ولی گناه نکردنم نه! الان حتی روم نمیشه کسی نماز خوندنم رو ببینه؛همش میگم خدایا بنده هات نماز خوندن و زیارت رفتنم رو می‌بینن؛ زشتی و پلیدیم رو نمیبینن فکر میکنن من آدم حسابیم؛ می‌ترسم وقتی با باطنم آشنا بشن آبروی امام حسین و بچه مذهبیا رو ببرم. من میدونم من تو زرد از آب دراومدم و بقیه بچه مذهبیا اینطوری نیستن و نمیخوام باعث بی آبرویی و بدبینی بقیه بشم. استاد دست و دلم دیگه به توبه، نماز و دعا خوندن و زیارت رفتن نمیره؛ همش فکر می‌کنم دارم خدا رو مسخره می‌کنم با این کارم. استاد عیب نماز خوندن من چی بوده که تنهی عن الفحشا و المنکر نشد؟ زیارت رفتنم کجاش می‌لنگید که بعد دو هفته دیگه مانع لغزشم نمی‌شد؟ چه کنم که خدا رسوام نکنه و باعث بی آبرویی بقیه نشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به آیه‌ی ۵۳ سوره زمر فکر کنید که خداوند به پیامبر خود می‌فرماید به بنده‌های من یعنی به همان‌هایی که خود را از تعادل و انسجام و یگانگیِ شخصیت محروم کرده‌اند به آن‌ها بگو برای جبران آن کوتاهی‌ها راهشان بسته نیست، «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم‏» ای بنده‌های من که در مورد خود تندروی کرده‌اید و از مرز بندگی خدا خارج شده‌اید! از رحمت خدا مایوس نگردید. به تعبیر «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» نظر بفرمایید تا روشن شود چه اندازه خداوند متوجه نحوه لغزش‌های ما می‌باشد و در همان راستا تذکر می‌دهد راه جبران بسته نیست. اسرافِ بر جان، یعنی روح و روان و جان خود را از تعادل و یگانگی خارج‌کردن. یعنی یک بُعدی‌شدن و در اموری که مهم نیست افراط و تفریط به خرج‌دادن. گاهی انسان نمی‌فهمد مشکلش چیست، وقتی خداوند به آن مشکل اشاره می‌کند تازه می‌فهمیم دردمان و مشکل‌مان جهت و ریشه‌ی آن کجاست و چرا کارمان به انتخاب اموری کشیده شده که ربطی به شخصیت اصیل انسانی‌مان نداشته و عملاً گرفتار نوعی از خودبیگانگی شده‌ایم، در آن حدّ که نمی‌دانیم چگونه باید باشیم و چه نوع شخصیتی را در رابطه با خود باید دنبال کنیم؟ احساس می‌کنیم که نمی‌دانیم چه هستیم و آن انضباط قلبی را که راحت با آن با خدا بتوانیم ارتباط پیدا کنیم را گم کرده‌ایم. حسرت افرادی را می‌خوریم که در عالم روحانی خود به‌سر می‌برند و ما آن کیفیتی را که به کمک آن بتوانیم ماورای زمان، با روح تاریخی که اولیای الهی در آن زندگی می‌کردند، زندگی کنیم از دست داده‌ایم.

خداوند دقیقاً در آیه‌ی فوق به چنین انسانی پیغام می‌فرستد که ای پیامبر به همان‌هایی که در به کارگیری خود جانب افراط را طی کردند بگو راه بسته نیست و می‌توانید به همان نقطه‌ی کمالی که در طلب آن بودید برسید. مگر تحت تأثیر دام‌های دنیای مدرن زندگیت را خراب نکرده‌ای و انضباطی را که باید در بندگی داشته باشی از دست نداده‌ای؟ از رحمت الهی مأیوس نباش. باز هم آن حالات روحانی رزمندگان، باز مناجات‌های شبانه‌ی دلسوختگان. باز ایثار و محبت همه‌ی آنها در سعه‌ی رحمت الهی، در پیش است. چرا یأس؟

آنچه مانع می‌شود تا به راحتی وارد این نجوا و نیایش با خدا شویم این تصور است که می‌دانیم نسبت به جان و نفس خود اسراف کرده‌ایم و از تعادل لازم خارج شده‌ایم، پس امکان برگشت نیست و خداوند درست بر روی همین نکته دست گذاشته است و می‌فرماید ای پیامبر به بندگان من بگو، ای بنده‌های من، «يا عِبادِي‏». خداوند خطاب به همان گنهکاران می‌فرماید: ای بندگان من. آن وقت من و شما بگوییم چون ما گرفتار انواع افراط و تفریط‌ها شده‌ایم، ما را به بندگی قبول ندارد. می‌فرماید با همان شما هستم که «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» با همین خود شما حرف دارم که نتوانستید در مسیر صحیح جلو بروید. ای پیامبر به بنده‌های من که رعایت بندگی را آن‌طور که شایسته است نکردند بگو از رحمت خدا مأیوس نشوید. انسان در تصور اولیه پیش خود می‌گوید مگر می‌شود خداوند متعال منِ گنهکار را جزء بنده‌های خود به حساب آورد؟ ولی خدا درست با قبول این‌که آن افراد در مسیر انحراف قدم گذاشته‌اند به معنای «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ»، آن‌ها را بنده‌های خود می‌نامد، تا راهی بس گشوده و حیات بخشی را در مقابل آن‌ها بگشاید، تا راه ارتباط با خدا را که دوست‌داشتنی‌ترین دوست‌داشتنی‌هاست، به ما نشان دهد و از روزمرّگی‌ها و یأس‌های بی‌جا رهایمان سازد. ای پیامبر به همین افراد بگو با حضور در رعایت دستورات ساده الهی، حق مأیوس‌شدن ندارید. «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» از رحمت خدا مأیوس نباشید، در حالی‌که راه رجوع به رحمت الهی به‌راحتی در مقابل شما گشوده است.

در ادامه نکته‌ای فوق‌العاده امیدبخشی را با ما درمیان می‌گذارد که با نظر به آن می‌توانیم امیدوار راهی باشیم که خداوند آماده است در آن راه، همه‌ی حجاب‌های بین ما و خود را رفع کند. لذا می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً» خداوند همه‌ی گناهان را می‌بخشد. آری! درست دیدید، همه‌ی گناهان را، همه‌ی آن کوتاهی‌هایی که موجب آشفتگی شخصیت ما گشته و نمی‌توانیم خود را در گستره‌ی ارتباط با خدا بیابیم. این همان برآورده‌شدن آرزوی یگانگی با حضرت حق است تا در افق حضور حق در عالم، در عالم حاضر شویم و احساس ما، احساس حضور حق در عالم باشد و نه احساس حضور در محدوده‌ی تنگ و تاریک خودمان. احساس حضور در بیکرانه‌ی عالم وجود. در این قسمت از آیه‌ی مذکور نه‌تنها جایی برای ناامیدی به جهت افراط و تفریط‌ها نمی‌گذارد، بلکه امیدی بسیار عمیق را در مقابل بنده‌ی گنهکارش می‌گذارد، در مقابل همان بندگانی که «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ»، امیدی که همه‌ی بهشت‌ها در مقابل‌ انسان‌ها گشوده می‌شود و می‌توانند بدون هرگونه حجابی با حضرت محبوب مأنوس شوند و شب هجران را به کمک پروانه‌ی امید به صبحگاهان وصل بدل کنند. امیدی که قبل از آن، تصور این را هم نمی‌کرد که بتواند با آن‌همه کوتاهی، در آینده‌ای دیگر خود را درک کند که آینده‌ی رفاه‌زده و اشرافیِ هم‌کلاسی‌های گذشته‌اش نیست که حسرت زندگی آن‌ها را می‌خورد.

 با شمایی که «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» دارد آن موضوع را درمیان می‌گذارد که «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً» پس مواظب باشید به این وعده‌ی الهی جفا نکنید و تصور نمایید برای ورود به عالم عرفا شأنیت دیگری نیاز است. به گفته‌ی جناب جامی:

غرّه مشو، که مرکب مردان مرد را         در تنگنای بادیه، پِی‌ها بریده‌اند

نومید هم مباش، که رندان جرعه نوش        ناگه ز یک ترانه به منزل رسیده‌اند

 آیه‌ی مذکور از همین زاویه با ما سخن می‌گوید. یعنی حال که می‌خواهی از زندگیِ اهل دنیا فاصله بگیری و وارد جهان گسترده‌ی معنویت شوی؛ نگاه نکن به عرفای بزرگ و ریاضت‌های آن‌ها و بگو مرا در آن وادی‌ها راهی نیست، بلکه بدان اگر رند جرعه نوش شدی و با آزادی تمام بنای اُنس با پروردگار خود را از طریق همین مناجات‌ها شروع کردید، با یک کرشمه خود را در منزل انس با پروردگارتان می‌یابید. با دقت در آیه‌ی فوق جای دوست داشتن و عشق ورزیدن به خداوند در میان است و نه جای محاکمه‌کردن خود. موفق باشید

27810
متن پرسش
در نماز توجه ات فقط به خدا باشد و به معانی توجه مکن. یعنی چه و چگونه می‌توان بدان جا رسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل آن‌که وقتی با همدیگر صحبت می‌کنیم به جای توجه به معانی کلمات، توجه‌مان به ارتباط روحی است، هرچند کلمات را با معانیِ لازمش به‌کار می‌بریم. موفق باشید

27806
متن پرسش
سلام: من ۵۷ سال سن دارم حدودا و در هامبورگ آلمان زندگی می‌کنم تقریبا ۲۸ سال است که اینجا هستم. چند سالی بود که یک اشکالاتی در زندگی ام پیش آمد و برایم قابل هضم نبود به هر حال حدود دو سال پیش متوجه شدم که کسی برای من سحر و جادو می‌کند من خودم در این زمینه مطالعه داشتم ولی هیچ‌وقت کاری انجام ندادم به هر حال از طریق حساب ابجدی متوجه شدم که برایم جادو شده به یک دعانویس مراجعه کردم که آدم مومنی است ایشان هم حرفم را تایید کرد بالاخره ایشان یک نسخه ای داد ولی اثر نکرد بعدا در تهران از شخص دیگری یک دعا تهیه کردم و لای قرآن گذاشتم و تا چند ماه مشکلی نداشتم ولی دوباره شروع شده، موقع نماز خواندن اجنه ای سراغم می آیند و با انحاء مختلف سعی می‌کنند من را از نماز باز دارند. اگر مقدور است این رو از آیت الله بپرسید و ببینید آیا می‌تواند برای من کاری بکند به اذن الله یا خیر. از لطف شما ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است برای خوددرمانی به کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» و پس از آن به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که هر دو در قسمت نوشتار سایت هست، رجوع فرمایید. در ضمن بد نیست با توجه به توصیه‌ای که در آن کتاب‌ها می‌شود که باید ذهن را مشغول امور متعالی کرد؛ بعضاً سری به کانال «مطالب ویژه» به آدرس @matalebevijeh در ایتا و یا تلگرام بزنید. موفق باشید

27805
متن پرسش
سلام علیکم: منظور از صفت «سابق» برای حضرت حق چیست و اینکه خداوند متعال پیش گیرنده است و از اسماء مذکور در روایات و ادعیه ماست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسم «سابق» حضرت ربّ یعنی سبقت‌گیرنده در همه‌ی امور، به همان معنایی که او در عین اول‌بودن، آخر است. موفق باشید

27804
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب و احترام و التماس دعا در لیالی قدر؛ اینکه وارد است از ائمه هدی که فرموده اند برای فرج صاحب الامر دعا کنید که فرج او فرج همه شما است، می‌توان چنین به آن نظر کرد وقتی انسان حضور متعالی و جهانی و بصیرتی به وسعت تمام عالم پیدا کرد و هدفش اتصال عالم و مُلک به افلاک و عالم قدس باشد از طریق وجود امام، دعا می‌کند برای حضور و طلوع خورشید ولایت عظمی و قطعا به همین سبب همان مشکلات شخصی و دنیوی او هم رفع می‌شود چون دعایی به وسعت ابدیت و گره گشای تمام بشریت را کرده و خود را در یک طرح کلان که طرح وجود مقدس انسان کامل است، حاضر کرده و طلب عافیت برای تمام جوامع از طریق حضور حجت الهی کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. زیرا در آن صورت در جهانی حاضر می‌شویم که جهان اولیای الهی است و افقی در پیش روی خود حاضر می‌کنیم که آینده‌ای بس متعالی و حیات‌بخش در مقابل ما گشوده می‌شود و امروزِ ما با نظر به آن آینده از پوچی‌ها و نیهیلیسم نجات می‌یابد. موفق باشید

نمایش چاپی