بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3414
متن پرسش
باسلام -دریک تشکل اسلامی فعالیت میکردم ازبدو ورودبامسائلی همچون دروغ،تهمت،زیرآب زنی،عدم رعایت حقوق مادی ومعنوی افراد،تحقیرو...ازناحیه مسئولان این تشکل مواجه بودم اگرهم اعتراضی میکردیم برچسب منتقدبه مامی زدندبعضی هاگفتندبایدسکوت کنیدوصبرداشته باشیدیااینکه ازاین تشکل خارج شوید به نظرشماآیااین امرصحیح است؟لطفاراهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر محیط نامناسب باشد بنده خارج می‌شدم. موفق باشید
544
متن پرسش
جناب استاد طاهرزاده سلام علیکم. ضمن تشکر از مطالب ارزنده و کتابها و جزوات حضرتعالی که بهره‏های فراوان از آن بردم سؤالی از محضرتان داشتم که مدت زیادی است ذهن مرا درگیر خود کرده و احساس میکنم باید یافت های مهمی در درون آن نهفته باشد. شما در بخش پرسش و پاسخ کتاب مدرنیته و توهم به نکته بسیار مهمی اشاره کردید و آن هم این که هایدگر و ملاصدرا همچون آینه هایی هستند که یکدیگر را نشان می دهند. بنده با مطالعه آراء مرحوم دکتر فردید و آقای دکتر داوری( که البته در برخی از موارد تفاوت هایی هم با نظر دکتر فردید دارد) به یک اشراف کلی نسبت به این نظر شما پیدا کردم اما خود آقای دکتر فردید خود ملاصدرا را نیز با تعریفی غربزده میخواند. با فرض پذیرش مطلب شما که احساس میکنم باید درست باشد می توانید مسأله نسبت بین رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیک هایدگر و فلسفه ملاصدرا به ویژه بحث حرکت جوهری را بیشتر برایم باز کنید و در خصوص منابعی که میتواند راهگشا باشد هم بنده را راهنمایی نمایید. ضمناً بنده در مقطع کارشناسی ارشد رشته فلسفه علوم اجتماعی تحصیل میکنم و فکر میکنم برای ورود به مباحث این رشته باید این گره را که در سؤالم مطرح کردم در ابتدای کار بگشایم. اگر در خصوص نحوه ورود و کیفیت پرداخت و منابع فلسفه علوم اجتماعی هم نظری دارید با راهنمایی خود را من را به مصداق کلام امیر بیان علیه السلام که فرمود: « قد علمنی حرفاً فقد صیرنی عبداً » بنده خویش ساخته اید. یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: آقای فردید در کتابی که آقای دکتر دیباج تحت عنوان «مفردات فردیدی» از سخنان ایشان منتشر کردند جمله‌ای دارند که قابل تأمل است. ایشان در آن‌جا در صفحه‌ی290می‌فرمایند: «من می‌خواهم از نو، ملاصدرا بخوانم تا آن‌جا که سوبژکتیو و ابژکتیویته در ملاصدرا محو شود، تفسیر من از ملاصدرا غیر از تفسیر خودبنیادانه‌ای است که حوالت دوره‌ی جدید است». از این جمله معلوم می‌شود سخنانی که در قبل نسبت به فلسفه‌ی ملاصدرا گفته‌اند و آقای مددپور در کتاب «دیدار فرهی» آورده، آخرین حرف دکتر فردید در رابطه با ملاصدرا نیست و تحول مهمی در دیدگاه ایشان به‌وجود آمده که متوجه شده‌اند «وجودی» که جناب ملاصدرا به آن نظر دارد در نهایت نظر به «وجود» در خارج دارد و نه به مفهوم وجود که عموماً فلسفه به آن می‌پردازد. در صفحه‌ی 231 آن کتاب می‌گوید: «ملاصدرا پریروز دارد». یا در صفحه‌ی 440 می‌گوید: «وقت ملاصدرا در مقایسه با وقت میرداماد دوری از طاغوت است». در مورد منظور شما از بحث حرکت جوهری ملاصدرا و پدیدارشناسی هرمنوتیلی هایدگر را درست نفهمیدم که از چه جهت سؤال دارید. موفق باشید
453

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام یک مشکل شخصی جدی دارم بادوستان وبرادرانم رابطه مومنانه وخوبی دارم ولی یک دوستی دارم که فردبسیارمومن ومذهبی ای هم است ولی من هروقت بااوبرخورد می کنم حس شهوانی بهم دست می دهد بیش ازاندازه اورادوست دارم.قیافه چندانی هم نداردولی بیش ازاندازه به اووابسته شدم البته اواین حس شدیدمیل وعلاقه وعشق افراطی که من به اودارم راندارد.هرچه سعی کردم نتوانستم علاقه ام رامتعادل کنم نسبت به این برادرم راهکارچیست ؟
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی یک موضوع وَهمی است، باید با کنترل وَهم خود و پیروی‌نکردن از وَهم با عادی برخوردکردن با او و ارتباط‌های محدود، قدرت حاکمیت وَهم را ضعیف کنید.
305

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام، در مورد اینکه جناب علامه در مورد قیومیت مار بر زن اشتباه کردند چند تا سوال داشتم اول اینکه مساله به این سادگی‌ نیست که بگیم علامه اشتباه کردند،چون این اشتباه به خانه نشین کردن نیمی از از اجتماع می‌‌انجامد و خوب ما خودمون بهتر میدونیم که علامه چه قدر روی این مسائل حساس بودن،و نمی‌شه گفت که علامه همین طوری این اشتباه رو کردن. ما هم قرار شد بنا بر بحثی‌ که در سوره فجر کردین کاری به قبول داشتن خود جناب علامه نداشته باشیم و با عقل خودمون اون فرضیه‌هایی‌ که علامه به این نتیجه میرسن رو بسنجیم و به اون نتیجه برسیم،چرا علامه برا این تتیجگیریشون هیچ دلیلی‌ نمیارن، شاید جای دیگه اشاره کردن که من نمیدونم لطفا راهنمایی کنید. یه مساله دیگه اینکه پس خدا آیا کمک نمی‌کنه که ادم هم چین اشتباهی‌ نکنه؟ممکنه بگین که کمک خدا اینه که یک نفر امروز مانند آیه لله جوادی میان و درست میفهمند ولی‌ خوب از کجا معلوم که یک نفر بعد از ایشون نیاد و یک چیز دیگه‌ای بگه درسته که نمی‌شه با وجود چند اشتباه در یک مجموعه از کل آن محروم شد که احادیث ما هم همگی‌ درست نیستند ولی‌ واقعا چه معیاری باید باشه که ادم بفهمه که این درسته یا غلط بالاخره ادم با یه اعتمادی میره سراغ تفسیر، فرض کنین یه حاج آقایی یک عمر رفته و بر اساس این تفسیر برا مردم گفته که ای مردم زن بر مرد قیم نیست و خودش هم این سختگیری‌ها رو با زن و بچه اش کرده الان فهمیده که نه اینطوریام نیست خوب تکلیف این بابا چیه؟ خوب اینم خودش می‌شه یه جور قرأت متفاوت از دین. و سوال دیگه من این بود که کسی‌ که به توحید میرسه و زشتی کار رو میبینه چطور دیگه اشتباه می‌کنه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام همان‌طور که متوجه‌اید اهل توحید وارد نور می‌شوند و نور الهی موجب می‌شود که آن‌ها حق را از باطل تشخیص دهند و بنده علامه طباطبایی و امثال ایشان را این‌طور می‌بینم که با نور الهی موضوعات را می‌نگرند و آیات را تفسیر می‌کنند و لذا تفاوت نظر چنین بزرگانی در اَدق و دقیق‌بودن نظرات آن‌ها است که یکی را خدا در موضوعی دقیق‌تر می‌کند و لذا این‌طور نیست که نظر دقیق نسبت به نظر اَدق باطل باشد تا بگوییم یکی درست می‌گوید و دیگری اشتباه. مثل نور که دارای شدت و ضعف است ولی این‌طور نیست که نور ضعیف واقعیات را نشان ندهد. همچنان‌که در قرآن در سوره‌ی حشر آیه‌ی 5 می‌فرماید: با این‌که بعضی مؤمنین نظرشان آن بود که نخل‌های یهودیان را قطع کنیم تا امیدشان قطع شود و از مدینه بروند و بعضی دیگر می‌گفتند این‌ها بالاخره می‌روند نخل‌ها را قطع نکنید تا برای مسلمانان بماند، خداوند می‌فرماید هر دو کاری که انجام شد به اذن الهی بود و نتیجه آن شد که فاسقان یعنی یهودیان که عهد خود را با پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» شکستند خوار و ذلیل شوند. عرض بنده آن است که عموماً علماء توحید هرکدام جلوه‌ای از حقیقت را برروی ما می‌گشایند و به هرکدام عمل کنیم راه توحید را پیموده‌ایم. موفق باشید
471

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام به استاد عزیز 1) چه شد که عمر سعد , عمر سعد شد و نتوانست بین یک خوب بزرگ و یک بد بزرگ انتخاب کند و آیا این شکاف بزرگ که ما امروز بین این دو گزینه می بینیم در نظر عمر سعد نیز وجود داشت؟ 2) بنده علاقه دارم که وقتی کتاب خوبی را می خوانم آن را به دوستانم هم امانت بدهم اما اول از همه آن کسانی به ذهنم می آیند که یا امانت دار نیستند یا بعضا باید چندین بار به آن ها بگویم تا آن کتاب را پس بدهند در این مواقع چه باید بکنم ؟ 3) در ذهن من با توجه به صحبت های شما و آیات قرآن کریم این گونه جای افتاده که در طول تاریخ کفار با خالقیت خداوند مشکلی نداشته اند بلکه با ربوبیت او مشکل داشته اند پس چگونه است که امروز بر سر وجود خداوند تشکیک می کنند؟
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی 1- هرکس در عین داشتن فطرت الهی دارای نفس امّاره است، اگر به فطرت خود پشت کند دیگر بزرگی گناهِ خود را نمی‌بیند. 2- بنده هم مثل شما به این مشکل افتاده‌ام. ظاهراً در این مورد بایدخیلی دست و دل باز نبود و یا از قید کتابی که به کسی می‌دهید باید بگذرید. 3- عموماً شک در وجود خدا یک امر نوظهوری است به جهت فرهنگ مدرنیته و هرچه بیشتر حسی‌شدن انسان‌ها و در همین افرادهم انکار خدا خیلی جدّی نیست، خدا را انکار می‌کنند تا مقیّد به شریعت الهی نباشند. موفق باشید
19093
متن پرسش
به نام خدا با سلام: جناب استاد 1. چرا در دعای ماه رجب آمده «اللهم انی اسئلک صبر الشاکرین» در حالی که به طور طبیعی صبر الصابرین به ذهن می آید. 2. منظور از فراز «و اصلح لنا خبیئه اسرارنا» چیست؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صبر شاکرین یعنی حتی سختی‌ها را نبینیم و در سختی‌ها هم خدا را بنگریم و این مربوط به مقام «رضا»ست و نه مقام صبر. و چقدر زیبا در این دعا ما را متوجه‌ی صبر شاکرین می‌کنند. خداوند این صبر را نصیب من و شما گرداند. 2- در این فراز از حضرت حق می‌خواهیم که زشتی‌هایی که در پنهانی‌ترین ابعاد ما جای دارد را نیز اصلاح گرداند. موفق باشید

11702
متن پرسش
سلام استاد بنده در حرکت جوهری مشکل دارم: شما وقتی حرکت اعراض یک سیب را می گویید آدم چیز هایی می فهمد. ولی یک سنگ تغییری ندارد که! حالا بنده گیر کردم که منظور شما کل عالم ماده یکجا عین حرکت است یا اجزا ... در اینکه حرکت جوهری است حرفی نیست ولی اون حرکت مشکله در ضمن من در حرکت مکانی نمیتونم حرف شمارو بفهمم جسم از یک نقطه به نقطه دیگر می رود حرکت در جوهر عالم است یا جوهر جسم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت جوهری نظر به جوهر و ذات عالم ماده دارد و دیگر در این نگاه فرقی بین حرکت اعراض یک سیب و یا عدم تغییر ظاهری یک سنگ نیست، زیرا هر دو ماده‌اند و ذات عالم ماده عین حرکت است. سعی بفرمایید صوت شرح بحث حرکت جوهری را دنبال کنید. موفق باشید

3650
متن پرسش
استاد سلام علیکم -امیدوارم سایه شما بر سر ما مستدام باشد. برای بنده سوالی پیش آمده که مدت ها ست درگیر هستم اما بلاخره راهنمای شما بعنوان استاد ما انشالله راهگشاست . من جوانی 25 ساله و متاهل می باشم بنا به شرایطی پیش مادرم زندگی می کنیم و پدرم نیز مرحوم شده اند .مادرم با من و عیالم بسیار ناسازگاری می کند و دایما بر سر هر چیزی دعوا درست میکند و شروع به نفرین کردن میکند و این تا جایی است که بنده و عیالم بسیار مراعات حال او را میکنیم اما اگر ما به جلسات شما ، راهپیمایی ،کوهنوردی و ... برویم آنقدر پشت سرمان و در روی مان بد و بیراه می گوید و خلاصه خلق مان را تنگ و زندگی را تلخ میکند و این در حالی است که با رفتن ما به بیرون او در هیچ عسر و حرجی نمی افتد و زحمتی برایش ندارد .استاد شما بقرمایید من با مادرم چه کنم ؟آیا ناراحتی های او برای سیر و سلوک مان ضرری ندارد؟خداوند حافظ شما التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر عیال‌تان آمادگی داشته باشد که برای خدا مادر شما را تحمل کند در این حال رعایت چنین مادری حتماً برکات دنیوی و اُخروی دارد ولی به شرطی که حقوق عیال‌تان رعایت شود و از ترس مادرتان وظایفی که نسبت به همدیگر دارید را ترک نکنید. موفق باشید
2978
متن پرسش
با سلام اینجانب نزدیک 4 سال است ازدواج کرده ام. معیارهای اصلی من برای ازدواج خوش اخلاقی مذهبی بودن، زرنگ و با هدف بودن و زیبایی بود. روز اول که با همسرم صحبت کردم از اهداف بلند مذهبی اش می گفت و مادرش هم از اخلاق خوب دخترش. ولی بعد از ازدواج به سرعت متوجه شدم ایشان فقط معیار زیبایی و مذهبی بودن را دارد. بینهایت تنبل است. هیچ هدفی در زندگی ندارد. من ادامه تحصیل همسرم برایم مهم بود ولی ایشان بعد از گرفتن لیسانس کلا از درس بدش می آید در صورتی که قبل ازدواج به من گفت می خواهد ادامه تحصیل بدهد. از بس تنبل است و حال درس ندارد. حتی بعد از ازدواج گفت من لیسانسم رو هم به زور بابام گرفتم و اگر فشار ایشان نبود درس نمیخواندم. همین تنبلی باعث شده بداخلاق هم باشد. هم بداخلاق و هم جوشی و عصبی است. و من همیشه باید با احتیاط با او حرف بزنم. به شدت از این امر ناراحتم. و همیشه به ازدواج مجدد با دختری زرنگ و خوش اخلاق فکر می کنم. ولی میدانم او بینهایت من را دوست دارد. و ضربه سختی از ازدواج مجدد من می خورد. ولی هر چه به او میگویم درس بخوان از صبح تا شب نخواب. اینقدر تلویزیون نبین مطلقا گوش نمی کند. چه کنم استاد؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چرا از همسرتان انتظاری دارید که با روح او هماهنگی ندارد؟ چرا باید این درس‌های رسمی را دنبال کند؟ چرا از این جهت به او گیر می‌دهید که ناراحت شود و شما تصور کنید بد اخلاق است؟ شوهر کرده است یا در کلاس ادامه‌ی تحصیل وارد شده؟ همسر شما وظایفی نسبت به شما دارد و شما هم همان اندازه از او انتظار داشته باشید. إن‌شاءالله مادر می‌شود و انگیزه‌های رشد و تربیت فرزندش او را از بی‌انگیزگی در می‌آورد. حواستان باشد همسر گرفته‌اید و نه همکار. سخن پیامبر خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» را فراموش نکنید که فرمودند آنچه در زنان دیگر سراغ دارید در همسر خودتان هست. منظور گوهر زن‌بودن است. چرا این را در همسر خود نمی‌بینید؟
7633
متن پرسش
با سلام با توجه به تساوی من زن و مرد چرا از 14 معصوم فقط یکی از انها زن بوده و مابقی شان مرد می باشند؟ همچنین بروز و ظهور خصوصیاتی همچون ترس و ... در زن و مرد متفاوت بوده در حالی که من همگی آنها یکی و متعلق به خدا می باشد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- از آن‌جایی که امام باید در امور اجتماعی از جمله در جهاد شرکت داشته باشد و جبهه را فرماندهی کند اقتضا می‌کند که باید امام مرد باشد. ولی در اسلام از نظر مقام قدسی بین زن و مرد تفاوتی نیست که بنده در این مورد در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» عرایضی داشته‌ام 2- اگر انسان‌ها اعم از زن و مرد در زیر سایه‌ی اسلام قرار گیرند ضعف‌هایشان برطرف می‌شود وگرنه بعضی ضعف‌ها در مردها هست که در زن‌ها نیست و بالعکس. موفق باشید
59
متن پرسش
با سلام وخسته نباشی. آیا خواندن کتب نویسندگان خارجی مثل اینشتین ویا گاموف و.. می تواند مانع از دریافت معارف الهی شود.ودر ترجمه ی فارسی این کتب مطلبی مغایر با دین ناب ما وجود دارد که ممکن باشد با درک آن ما از دین تخلف کنیم.
متن پاسخ

جواب: اندیشمندان بزرگ دنیا بعضاً دریافت‌های خوبی دارند که موجب افزایش بصیرت انسان می‌شود ولی نباید انتظار داشت مطالب آن ها مغایر معارف الهی نباشد. شما معارف ناب الهی را از دین اسلام که تنها دینِ منسوخ نشده‌ی عالم است بگیرید و از آن طرف دریافت‌های دانشمندان بزرگ دنیا را در کتاب‌هایشان دنبال کنید. موفق باشید

14453
متن پرسش
سلام: معمولا شاید حدود 90 درصد از مذهبی ها حضرت آیت الله جوادی را با شهره ی علمیشان می شناسند. این قضیه موجب شده این شخصیت جامع منقول و معقول و مشهود فقط به دوتای اول شناخته شود. استاد اگر می شود کمی در مورد شخصیت عرفانی جناب استاد جوادی آملی حفظه الله تعالی به بنده و دیگر کاربران سایت توضیح بفرمایید. مطمئنا این سوال بسیاری از کاربران خواهد بود. یا حداقل برایشان مفید خواهد بود. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شخصیتِ فوق‌العاده حِکمی و عرفانیِ ایشان را باید در لابه‌لای آثار ایشان مثل مقدماتی که بر کتاب‌های «رحیق مختوم» دارند؛ می‌توان جستجو کرد. حضرت ایشان، بسیار در نشان‌دادنِ احوالات عرفانی خود از ترس آن‌که شخصیت علمی و تمدن‌سازِ ایشان به حاشیه رود؛ احتیاط می‌کنند و از این جهت بسیار مکتوم‌اند. موفق باشید

303

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام. خسته نباشید.با توجه به مباحث معرفت النفس متوجه وسعت نفس شده ام شما می گویید که جهت اینکه ما این وسعت رادر خودمان محقق کنیم نیاز به شریعت وتزکیه می با شد حال ماچه گونه می توانیم به حقانیت دستورات اسلام ایمان بیاوریم مثلا آیا نمیشود از طریق مکتب بودا به آن نتیجه رسید ؟واگر شما بگوییدخیر ما به شما حق می دهیم شما فرزند دوران امام (ره)هستیدوبه عنوان یک معلم با تجربه در معارف دینی هستید اما ما دستمون جایی بند نیست چه خاکی به سرکنیم؟استاد آیا این گیج شدن هایی که برای من و امثال من هست برای شما هم هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام وقتی روشن شد که وسعت نفس ناطقه‌ی انسان آنچنان است که در ذات خود در همه‌ی عوالم وجود حاضر است،و وقتی روشن شد که برای به فعلیت‌آوردن وسعت نفس ناطقه در شخصیت خود نیاز به شریعت پروردگار داریم ـ پروردگاری که به همه‌ی ابعاد وجودی انسان عالم است ـ پیداکردن شریعت الهی مشکل نیست، زیرا شریعت باید با معجزه همراه باشد و معجزه به آن معنی است که انجام آن از حدّ بشر بیرون است. بنده فکر می‌کنم با کمی اُنس با قرآن و تدبّر در آیات آن به‌راحتی به لطف الهی این موضوع برای انسان روشن می‌شود که قرآن یک حقیقت بزرگ الهی است برای رساندن انسان به آن مراتبی که نیاز روحی و قلبی انسان است. موفق باشید
11690
متن پرسش
سلام علیکم: حقیر به لطف الهی به گونه ای مباحث پایه ای شما را کار کرده ام که حدودا از نظر کلمات نقصی در فهمیدن در خود نمی یابم اما هنوز برای عمل کردن به این حقایق قدم عملی برنداشته ام. مشخصا سوالم اینست که چطور می توانم هنگامی که می خواهم میلهای پستم را با دانسته هایم به مبارزه بکشم موفق شوم؟ مثلا چطور خود واقعیم را با ناخودم اشتباه نگیرم؟ و برای نگاه نکردن؟ و نخوردن؟ و مغرور نشدن به حرفهایی که گوینده اش شمایید و من در جمع مردم به خود منتسب نکنم؟ و نخوابم؟ و چطور می توانم سیلی نقد را به حلوای نسیه ندهم؟ و شهوت چرب را با تزکیه استخوان خرد کن عوض کنم؟ و ....؟ حتی این را هم تا اینجا آمده ام که می شود همینجا قیامتی شد و آن موضوع نسیه تبدیل به حلوای نقد شود. ما با شهواتمان خوش بودیم سر کله شما از کجا پیدا شد کاسه کوزه ما را به هم ریخت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خدایی را در مقابل خود دیدید که حقیقتاً همه‌ی آمال و آرزوی ما است و او بی‌قید و مطلق است؛ در خود می‌یابیم برای نزدیکی به آن آمال حقیقی باید از قیدها و محدودیت‌ها فاصله گرفت و همچنان نزدیک شد و به گفته‌ی مولوی: «گر تو خواهی حرّی و آزادگی/ بندگی کن، بندگی کن، بندگی». موفق باشید

11066
متن پرسش

سلام: در اعتکاف با خودم چه کتابی ببرم تا مطالعه کنم؟ توصیه استاد گرامی در این زمینه به بنده چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مباحث معرفت نفسی را گذرانده‌اید؛ یا کتاب «همراه با راهیان کوی دوست» از آیت اللّه مصباح در «شرح حدیث معراج» را مطالعه کنید و یا «حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را. موفق باشید

8435
متن پرسش
عرض سلام و تسلیت شهادت امام هادی علیه السلام استاد شما اقای محمد شجاعی که معمم نیستند و در تهران جلساتی دارند میشناسید؟اگر بله نظرتون در مورد ایشون و سخنرانی هاشون چیه؟ جایی دیدم اقای نجات بخش را در تهران معرفی کردین.جلسات ایشون کجاست و چطوره؟ اگر بخواهم ازیندو یکی را بروم کدام راهگشا تر است؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: جناب استاد شجاعی از اساتید ارزشمندند و بنده به ایشان ارادت دارم. جناب آقای نجات‌بخش اصفهان تشریف دارند ولی در جریان جلسات تهران هستند. شماره‌شان 09133057948 است. موفق باشید
5868
متن پرسش
سلام من یک نوجوان 17 سالم استاد من تا حالا خدا بهم 3 بار توفیق داده برم کربلا ولی هر بار که رفتم اون حالی که باید در حرم حضرت علی پیدا میکردم رو پیدا نکردم من حضرت علی رو قبول دارم مثل همه ی مردم ولی مثلا اگه 2 ساعت در حرم بشینم خسته میشم ولی کربلا لحظه شماری میکردم تا برم حرم امام حسین من ماه رمضان جلساتی رو هم رفتم که درباره حضرت علی بود ولی اون ها هم موثر نبود حالا ب نظرتون منی که ادعای شیعه بودن امام علی رو دارم باید چکار کنم ؟؟؟ اگر کتابی هم هست که میتونه بهم کمک کنه معرفی کنید ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همه‌ی اولیاء نور واحدند حال نور امام حسین«علیه‌السلام» بر پنجره‌ی جان شما تجلی کرده مبارک‌تان باشد، إن‌شاءاللّه به نور حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» متوجه تجلی نور مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» می‌شوید. خدا را شکر کنید که در همه‌ی امور حقانیت علی«علیه‌السلام» را تصدیق می‌کنید. پیشنهاد می‌کنم کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» (شرح نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه) که مولایمان به امام حسن«علیه‌السلام» نوشته‌اند را مطالعه کنید. موفق باشید
4980
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید من روزگار خوبی داشتم قبل از اینکه دچار شک بشم هرچند که باعث اصلیش شاید خودم بودم من هم مثل همه شیعه به دنیا اومدم وقبولش داشتم ودارم اما یه روز با کتاب از یقین تا یقین آقای یثربی که مال انتشارات بوستان کتاب(حوزه علمیه) بود آشنا شدم وحقیقتا حرف های درستی داخلش بود اینکه همه ی افراد به دینی که در جامعه خودشون هست اعتقاد دارند وعده کمی به این شک می کنند ویاحداقل درمورد حق بودن دینش تحقیق می کنند من هم به شک افتادم که شاید مذهب من حق نباشه وشاید در اون غلو بشه امیدوارم درک کنید چی میگم همون طور که یک سنی که با هیچ یک از ادیان ومذاهب دیگه آشنا نیست ودر برحق بودن مذهب خودش شک نمی کنه ماهم نمی کنیم وقتی میخوای قضاوت کنی نباید به طرف قضاوت کنی مثلا ما میگیم پیامبر حدیث داره انی تارک ... کتاب الله وعترتی اهل بیتی اهل تسنن می گن و سنتی مامیگیم بر اساس صحاح خودتون ویا کتب دیگرتون اهل بیتی درسته ولی من به صحاح دسترسی ندارم ویااگرداشته باشم عربی آنچنان درستی ندارم ویا چیزهایی شبیه این امیدوارم کمکم کنید باتشکر
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان با عقل خود جلو برود و عقاید خود را با عقل خود ارزیابی کند جای شک نمی‌ماند. پیشنهاد بنده آن است که کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را به‌عنوان شروع یک تحقیق در این امر مطالعه فرمایید. از طرفی مرحوم امینی در کتاب «الغدیر» در رابطه با دلایل عقاید شیعه تماماً مستندات خود را از کتاب‌های اصلی اهل سنت آورده‌اند، خلاصه‌ی کتاب الغدیر را مطالعه کنید موضوعات برایتان روشن می‌شود. موفق باشید
89
متن پرسش
با عرض سلام بنده با مطالعۀ کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهم» نتوانستم تفاوت دید شما را با «فرهنگستان علوم اسلامی» درک کنم. فقط شما در قسمتی اشاره فرمودید که : آینده فکری ما در جهان اسلام متعلق به فلسفه ‏ملاصدرا «رحمة‌الله‌علیه» و در نهایت متعلق به تفکر معتقد به مهدویت ‏است‏... فلسفه ی ملاصدرا (رحمة الله علیه) از دید فرهنگستان علوم اسلامی، فلسفه ی «شدن» نیست، و به همین علت نمی تواند (برداشت بنده:) برای تمدن اسلامی ابزار سازی کند. در ثانی فلسفه ی ایشان، فلسفه ی اسلامی نیست، بلکه تحت تاثیر فرهنگ اسلام قرار گرفته و به آن نزدیک شده. و مباحث دیگری که باید مطلع باشید ... اگر امکان دارد نظر خود را در مورد تفکرات «فرهنگستان علوم اسلامی» اعلام کنید. خیلی ممنون.
متن پاسخ

جواب: علیک السلام؛
بنده فکر می‌کنم عزیزان فرهنگستان اگر عمیق‌تر فلسفه‌ی صدرایی را مطالعه کنند متوجه می‌شوند فلسفه‌ی «شدن» یکی از ابعاد حکمت متعالیه است. چون وقتی مکتبی اصالت را به «وجود» داد، دیگر نظر به «وجود» دارد از آن‌جهت که در خارج هست و عملاً دیگر از حدّ مفهوم پا را جلوتر گذاشته، نکته‌ی دیگر نگاه هیدگر به غرب است که اگر دوستان فرهنگستان به اندیشه‌های این دانشمند بزرگ نیز عنایت بفرمایند و متوجه نگاه وجودی این متفکر بزرگ در نقد غرب بشوند، می‌پذیرند که حرف آن‌ها در گستره‌ی بیشتری در جهان مطرح است و با بهره‌گیری از اندیشه‌های دیگران بهتر می‌توان کار را جلو برد. در جلسه اول «تمدن‌زایی شیعه» موضوع فوق، بیشتر شرح داده شده.
موفق باشید

7777

شروع خوببازدید:

متن پرسش
سلام براستاد گرامی: سوال بنده این است که چراشما مبانی تفکری خودرا تدریس نمی‌کنید؟ یعنی مثلا چرا فلسفه‌ی ملاصدرا(اسفار)را آن طور که دیده‌اید ودرک کرده‌اید تدریس نمی‌کنید؟ و همین‌طور چرا نوع دریافتی که از هایدگر دارید را خود تدریس وارائه نمی‌کنید؟ فکر می‌کنم عدم این کارها مشکلاتی پیش می‌آورد. آیا مثلاً صدسال بعد که خود شما نیستید، دستگاه فکری شما همین‌طور که شما می‌بینید ارائه و دیده می‌شود؟ آیا بدون ارائه‌ی مبانی‌تان منحرف نمی‌شود الان افرادی را می‌شناسم که بعد از رجوعشان به آقای داوری و هایدگر از دستگاه فکری شما فاصله گرفتند . فکر نمی‌کنید علاوه بر بنای فکری شما که خوب هم ارائه شده، نیاز است که مبنای آن هم ارائه شود. تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: فکر می‌کنم این در حال انجام است و هر اندازه جلو برویم، إن‌شاءاللّه مباحث با تفصیل بیشتر ظهور می‌کند. شاید جزوه‌های چهار جلسه‌ی اخیر که حاصل جلسات مدرسه‌ی معصومیه است و بنده روی آن ها وقت گذاشتم، شروع خوبی باشد. موفق باشید
6275
متن پرسش
با سلام ، خانوم متأهل هستم که کارشناسی مهندسی را گرفتم و مشغول دروس حوزوی شده ام. با رویکرد کار علمی در جاهایی که نظام اسلامی خلاء دارد در راستای تمدن سازی و پرکردن خلاء های محتوایی و روشی در نظام تربیت دینی و بازکردن گره های کور مقابل حرکت انقلاب اسلامی در جاهایی که تشخیص بدهیم . در این مسیر کارهایی که خدا پیش می آورد همچون تبلیغ یا تدریس یا حتی کارهای اجرایی در موارد خاص یا کارهای دیگر هم در صورت توانایی انجام می دهم. و مطالب معرفتی هم به جد در کنار درسم کار می کنم. مستحضر هستید که تقریبا حداقل باید 15 سال دروس حوزوی را خواند تا به نقطه ی مطلوب برای اهداف مورد نظرمان برسیم. در این بین اهداف سطحی تر و سهل الوصول با تلاش کوتاه مدت هم هستند مثلا تدریس رسمی در مدارس راهنمایی و دبیرستان و ... که به راحتی بدست می آیند ولی ممکن است اشتغال به آن ها ، سرعت یا کیفیت کار اصلی ما را پایین بیاورد. مثلا می شود دو سال ارشد فلسفه اسلامی را بگیرم و در دانشگاه یا بهتر از آن در مدارس مشغول به تدریس درس های معارف بشم. می خواستم در کل نظر حضرتعالی را بدانم راجع به مطالبی که خدمتتان عرض کردم. هم چنین با توجه به این که تا چند سال دیگر ممکن است فرزند داری هم به کارهای من و به طور کلی خانوم ها ، اضافه شود و طبیعتا محدودیت خانوم ها نسبت به آقایان از جهت بچه داری بیشتر است ، رسالت آن ها چه تفاوتی با آقایان دارد ؟؟؟ آیا همان افقی که از تحصیلات حوزوی با مجهز شدن به اجتهاد فقهی و فلسفه و عرفان برای آقایان متصور است، برای خانوم ها نیز به همان صورت متصور است ؟؟؟ و آیا خانوم ها هم می توانند در این جبهه از طریق تحصیلات عالیه ی حوزوی راهگشایی عظیمی بکنند ؟ یک جایی فرمودید که حوزه های خواهران به اندازه ی برادران برنامه ی خاصی ندارند ، من برنامه ی سطح 1 حوزه معصومیه خواهران را با معصومیه برادران مقایسه کردم ، دقیقا یکی است با این تفاوت که دو سه تا از دروس ، کتاب هایی که خواهران می خوانند منبع بهتر و اصلاح شده اش هست. مثل اصول. خواستم بدانم که شما آن حرف را ناظر به همه ی حوزه ها فرمودید یا خیر؟ عالی ترین و بهترین کاری که خانوم ها بتوانند انجام بدهند - اگر توانایی و استعداد همه کاری در جبهه انقلاب داشته باشند - چیست ؟ منظورم به صورت رسمی است (به جز همسرداری و بچه داری و افزایش معرفت ). کتاب های شما را مطالعه کرده ام ، از نظر امام ره که نقش اجتماعی زنان را در پیشبرد اهداف انقلاب ضروری می دانند ، عالی ترین نقش اجتماعی که امام از زنان توقع داشتند چیست ؟ متأسفانه خانوم ها الگوی جامعی ندارند که برای حرکت به آن نظر کنند درحالیکه آقایان ، امام و رهبری و خیلی های دیگر را دارند، لطفا راهنمایی بفرمایید تا این خلاء به خانوم ها آسیب نرساند. و در آخر اینکه متأسفانه در جلساتی که شما به قم تشریف می آورید اغلب به گونه ای برنامه ریزی می شود که خانوم ها اجازه ی ورود به جلسات رو ندارند، اگر زمان شاه بود عیبی نداشت ولی بعد از گذشت 35 سال از حیات انقلاب اسلامی، این کار توهین و تحقیر و البته آسیب رساندن به جامعه ی زنان کشور است . من اگر جای شما بودم به دعوت هایی که در جلسات فقط با حضور آقایان می شد پاسخ مثبت نمی دادم تا مجبور شوند خانوم ها رو هم راه بدهند . من بررسی کردم در این جلسات واقعا امکان ورود خانوم ها هم بود و مطلع شدم که تعدادی از طلاب هم به این که چرا خانوم ها نیستند اعتراض کرده بودند ، ولی باز هر بار به نوعی جلسه ی شما فقط برای آقایان است، حتی اگر یک خانوم هم محروم شود از این فیض ، در حقش ظلم شده. لطفا رسیدگی کنید. خیلی متشکرم . التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً ما در رابطه با جایگاهی که تاریخ ما باید در فضای بیرون از فرهنگ مدرنیته برای حضور خانم‌ها معنا کند هنوز در یک فترت تاریخی هستیم. در این مورد تا حدّی فکر کرده‌ام و امیدوارم بتوانیم به طور جدّی روی این موضوع فکر کنیم. دو راه در مقابل ما هست که هیچ‌کدام جواب‌گو نیست؛ یکی آن‌که ما هم به همان صورتی که غرب مسئله‌ی زنان را حل کرد ورود پیدا کنیم که عملاً انقلاب ما بخواهیم و نخواهیم در لعابی اسلامی در حوزه‌ی غرب هضم می‌شود و می‌شویم بسط تمدن غربی. و دیگر آن‌که زنان را در تاریخی که از آن گذشته‌ایم متوقف کنیم و بخواهیم مثل مادران و مادربزرگان‌مان زندگی کنند که این هم بخواهیم و نخواهیم چون جوابگوی امروز ما نیست، بازکردن مسیر حضور زنان در حوزه‌ی غرب است. راه سومی که با جوانب زن مسلمان در انقلاب اسلامی هنوز به طور تعریف‌شده ظهور نکرده و باید شدیداً در این مورد فکر کرد تا اشراق لازم فرا برسد و اجمالی که منجر به تفصیل می‌شود به صحنه بیاید، گشوده نشده است. باید راهی برای تفکر در این موضوع باز شود تا بتوانیم در مواجهه با مسئله‌ی زن فکر کنیم. تنها چیزی که فعلاً در آن فکر می‌کنم آن است که آرام‌آرام زنان ما بتوانند با اراده‌ی معطوف به حضوری فعّال در هر فرصتی که به نحوی می‌توانند گمشده‌ی خود را دنبال کنند و ظهور دهند، خود را به صحنه بیاورند، بدون آن‌که بخواهند مرد باشند. من احساسی که هیدگر دارد که می‌گوید: «خدایی بیاید و کاری بکند» را درک می‌کنم ولی دیدید که خدای خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» آمد و بحمداللّه افقی جهت عبور از مدرنیته گشوده شد و در همین رابطه با روح انقلاب اسلامی و با خدای خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» باید در مورد جایگاه زنان که به نظر بنده پیچیده‌ترین وجهی است که باید انقلاب اسلامی ظهور دهد، فکر کرد. اگر به این دستگاهی که عرض کردم فکر شود و به آن دو راهی که مقابل زنان است وارد نشویم، راهی که باید گشوده شود ظهور می‌کند و این رسالتی است که خودِ زنان در شرایط جدید باید به‌عهده بگیرند تا با فهم نسبت جدیدی که برای آن‌ها با عالم و آدم پیدا شده است خود را معنا کنند. رهبری عزیز در سومین جلسه‌ی نشست اندیشه‌های راهبردی با موضوع زن و خانواده در تاریخ 14/10/90 اشاره‌هایی بس گرانقدر در این رابطه داشتند؛ فرمودند: «اصلاً نمی‌شود نقش زن را محاسبه کرد و من اقرار می‌کنم، اعتراف می‌کنم اولین کسی که این نقش را فهمید امام بزرگوار ما بود مثل خیلی چیزهای دیگری که اول او فهمید، در حالی‌که هیچ‌کدام از ما نمی‌فهمیدیم». رهبری در آن جلسه مسئله‌ی زن و خانواده را برای کشور جزء مسائل درجه‌ی یک معرفی کردند و فرمودند: «نقش زنان یک نقش بی‌بدیلی است، پس خودِ این نقش اقتضا می‌کند – چون آینده دارد – لذا آینده احتیاج دارد به این حضور زنانه در مجموعه‌ی حضور ملی». ایشان تأکید دارند: «بایستی راجع به مسئله‌ی زن و حفظ این ظرفیت که در جامعه‌ی ما وجود دارد تلاش کنیم». و می‌فرمایند: «در حوزه‌ی زن و خانواده از لحاظ علمی – کارشناسی‌های زمین‌مانده الی ماشاءاللّه در مقابل خود داریم... باید گفتمان‌سازی کنیم – باید در این زمینه خلأهای نظری را پر کنیم». ملاحظه کنید که رهبرى در شرایط امروز جهان چه چیزى را درک مى‏کنند که مى‏فرمایند: نقش زن را نمى‏شود محاسبه کرد و اولین کسى که این را فهمید امام بزرگوار ما بود. در کتاب «زن؛ آن‏گونه که باید باشد» عرض شد که چگونه تکنیک یک پدیده‏ى جدیدى است و نباید تصور کرد که مثلًا یک لودِر عبارت است از هزار تا کلنگ‏، بلکه پدیده‏اى است که مناسبات‏ خاصى با طبیعت ایجاد مى‏کند که هرگز هزار نفر با هزار کلنگ نمى‏توانند آن مناسبات را پدید آورند. شما اگر بخواهید با هزار کلنگ جنگلى را خراب کنید هزار تا آدم مى‏خواهید، یعنى هزارتا بازو مى‏خواهید ولى با یک لودر به راحتى مى‏توانید آن را تخریب کنید، این نشان مى‏دهد لودر مجموعه‏ى ابزارهاى گذشته نیست، بلکه یک پدیده‏ى جدیدى است که مناسبات خاصى با طبیعت دارد. حال عرض بنده آن است که در دنیاى جدید ما پدیده‏ى جدیدى داریم به نام «زن» که نحوه‏ى مناسبات او با عالم و آدم غیر از مناسباتى است که «زن» قبل از این دوره داشت. ممکن است کسى بگوید «زنِ امروز همان زن دیروز است و باید تلاش کنیم زن امروز هم مثل مادربزرگ ما عمل کند»، چنین فردى هنوز زمانه را نشناخته است. جالب است که رهبرى مى‏فرمایند: «من اقرار مى‏کنم، اعتراف مى‏کنم اولین کسى که این نقش را فهمید امام بزرگوار ما بود». این چه نقشى است که در تاریخ جدید، امام مى‏فهمد و تازه امثال مقام معظم رهبرى مى‏فهمند که تا قبل از امام نمى‏فهمیدند. و چرا حالا ایشان مى‏فهمند ولى بقیه هنوز هم نمى‏فهمند؟ اگر امروز هم نگاه اشراقى به مکتب حضرت امام نکنیم متوجه نقش زن نخواهیم شد که بحث آن مفصل است‏. باز تأکید می‌کنم زنان باید خودشان مطابق اهداف نظام اسلامی به دنبال هویت گمشده‌شان باشند تا مسئولیت تحقق تمدن اسلامی را از دوش خود فروگذار نکرده باشند. ممکن است خانمی از این‌که دارد در مسئولیتی نقش ایفا می‌کند و مثلاً در دبیرستان و یا دانشگاه با رویکرد دفاع از نظام اسلامی تدریس می‌کند خود را راضی نماید که مسئولیتی مطابق روحِ زن‌بودنش به‌عهده گرفته، بر او از این جهت اشکالی نیست ولی باید از خود بپرسند با کدام هویت و در ذیل کدام تعریف از زن در این تاریخ حضور دارد که بتواند نگاه‌ها را به افقی معطوف دارد که آینده، زنان ما باید وارد آن افق گردند. بنده معتقدم برای عبور از لایه‌های تاریخی دیروز و امروز بسیار باید تلاش کرد، به همین جهت بر شورای اندیشه‌های راهبردی در مورد زن و خانواده نبایداشکال گرفت که چرا سریعاً راه‌کار نشان نمی‌دهند. زیرا این یک کار عادی نیست که باید آن‌ها انجام داده باشند و انجام نداده‌اند. این، ایجاد یک معنای جدیدی است برای آن‌که زن نسبت‌های خود را در شرایط جدید بازخوانی کند، لذا بعد از آن‌که باید بسیار فکر کند و خوب هم فکر کند باید در یک انتظار تاریخی آماده باشند که حادثه‌ای رخ دهد و در آن حادثه معنای آن فکر و انتظار ظهور خاص خود را به صحنه آورد و در آن صورت نقش خود را بیابد، چیزی که انقلاب اسلامی در مقابل صدام در رابطه با فرهنگ مقاومت توانست از خود نشان دهد و معلوم کرد حقیقتاً این ملت به امام حسین«علیه‌السلام» متصل است. باید معلوم شود ما به زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» متصل‌ایم و تاریخ آینده‌ی خود را با آن پشتوانه‌ی فرهنگی و معنوی شکل خواهیم داد. کتاب «زن‌؛ آن‌گونه که باید باشد» و جزوه‌ی «فاطمه«سلام‌اللّه‌علیها» هویت گمشده‌ی زن» که حدود بیست‌سال پیش نوشتم می‌تواند نگاهی باشد به آنچه هست و نباید باشد و آنچه نیست و باید باشد و یک روحیه‌ی انتظار ایجاد می‌کند تا اشراقی فراهم شود. ملت ما تا قبل از سال‌های 41 و 42 فقط می‌دانستند باید نقش دیگری در تاریخی که پیش‌آمده برای خود داشته باشند و هرگز ماوراء محمدرضاشاه نمی‌توانستند فکر کنند چیزی که شما در سال‌های 1330 و نهضت ملی‌شدن نفت می‌یابید. ولی در سال 42 امام تاریخ جدید ما را با نقدِ نظام شاهنشاهی و نقد شخص شاه به صورت بسیار اجمالی گشودند. از آن به بعد فقط فهمیدیم که باید نسبت خود را با شاه و نظام شاهنشاهی تغییر دهیم ولی همچنان در اجمال و ابهام بودیم تا آرام‌ارام صورت تفصیلی این اجمال این‌طور ظهور کرد که باید شاه برود و برای کشف این هویت تاریخی به اندازه‌ی سال 42 تا 56 ، زمان نیاز بود. و قتی معلوم شد نقش ما در تاریخ جدید چیست، دیدی که یک‌سال طول نکشید که توانستیم شاه را از کشور بیرون کنیم و نسبت جدیدی ماوراء زندگی در نظام شاهنشاهی را برای خود معنا نماییم و بنده این حالت را در مقاله‌ی «ای امام!» در کتاب «انقلاب اسلامى؛ برون رفت از عالم غربى» ص: 235 تا حدّی ترسیم کرده‌ام. اما در مورد دروس مربوط به خواهران سؤالات متعددی دارم؛ اولاً: در اکثر حوزه‌های شهرستان‌های مربوط به خواهران که بعضاً هم بنده قبلاً درس می‌دادم، برنامه‌ها در سطح مطلوب و در حدّ برداران نبود. ثانیاً: بر فرض که برنامه‌ها عین برنامه‌ی برادران باشد، آیا این درست است؟ آیا زمینه‌ی اجتماعی ما همان نوع فعالیتی که برای طلّابِ مرد فراهم کرده است برای خواهری هم که رسائل و مکاسب خوانده و در درس خارج فقه شرکت کرده، فراهم نموده؟ و در مورد جلسات قم هم حق با شما است نباید رفقا از این وظیفه‌ی خود کوتاهی کنند. بنده تذکر لازم را می‌دهم و در این جلسه‌ی اخیر هم بنده وقتی وارد سالن شدم دیدم فقط برادران هستند. موفق باشید .
1886

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خدا قوت. از پاسختان به سوالم ممنونم. میخواستم بدونم این کاری که جدیدا میکنن و برای انتخاب اسم به افرادی رجوع میکنند و میگویند نام فرزند باید با حروف ابجد نام پدر و مادرش همخوانی داشته باشد اگرنه در آینده دچار مشکلات متعددی میشود سندیت دارد.واقعا چنین چیزی هست؟من شنیده ام افرادی بر این اساس نامشان را از طریق افرادی که اینکاره اند تغییر داده اند و بکلی روند زندگی شان در جهت مثبت تغییر کرده.آیا واقعا چنین است؟ ضمنا هزینه های فراوانی هم جهت این عمل گرفته می شود. چرا جواب سوال هایم بین جوابهای قبلی گم میشه؟!نمیتونم جوابمو بگیرم.اگر ممکنه شماره سوالم رو به ایمیلم ارسال کنید تا پیداش کنم. ممنون.التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- در کتاب جایگاه جن و شیطان و جادوگر درص 99 عرض شده. اما این‌که عده‌ای با محاسبه‌های غیر قابل اعتماد می‌آیند بر اساس حروف اَبجد عدد مربوط به اسمی را تعیین می‌کنند و سپس آن عدد را نسبت به امری دیگر مثل عددِ مربوط به اسم همسر آن فرد، مقایسه می‌کنند و ادعا می‌نمایند این دو عدد همخوانی ندارد، پس باید اسم‌هایشان را عوض کنند تا همخوانی پیدا کنند؛ نه‌تنها حرف بی‌پایه و اساسی است، بلکه پشت‌کردن به عقل و دستور شریعت الهی است. و این‌که چرا بعضاً با تغییر اسم، مشکلات فرد یا خانواده مرتفع می‌شود و یا بیماری طرف بهبود می‌یابد، پای شیطان در میان است. آری شیطان برای هلاکت انسان مشکلاتی را ایجاد می‌کند تا او را از خدا باز دارد و به غیر خدا متوسل شود و عملاً از دین الهی فاصله بگیرد و لذا در این راستا راه‌های موفقیت‌های ظاهری را برای او می‌گشاید ولی در زیر این موفقیت‌ها ایمان طرف را از او می‌گیرد و سپس همان موفقیت‌های ظاهری را نیز از آن فرد دریغ می‌کند.. موفق باشید
4400
متن پرسش
باسلام استاد آیا کتاب معراج السعاده هم جزء اخلاق اعتباری است لطفا توضیح بدهید؟ و چگونه از این کتاب استفاده کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به رویکرد ما دارد وگرنه کتاب «معراج السعاده» بسیار کتاب خوبی است در صورتی‌که ما با قلب خود به آن رجوع کنیم. موفق باشید
308

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز. شما در نکات معرفت النفس گفته اید که بر اساس آیه "کل نفس بما کسبت رهینه" ما در آخرت تنها با اعمال تشریعی خود روبرو هستیم و چون مرد و یا زن شدن ما اراده تکوینی ما بوده است پس مرد و زنی در قیامت نیست. حال سوال بنده این است که ازواج مطهره ای که قرآن از آن سخن به میان می آورد آیا هر دو از یک جنس هستند؟ و اگر این طور است چه نیازی است که دو نفر باشند؟ مگر دیگر تکامل مرد و زنی به معنای دنیایی آن در آنجا وجود دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام عرض شد علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» در تفسیر آیه‌ی 101 سوره‌ی مؤمنون می‌فرمایند: «فَلا اَنْسابَ بَیْنَهُم یَؤْمَئِذٍ...» در آن روز نسبتی بین انسان‌ها نیست تا یکی فرزند یا همسر دیگری باشد. می‌فرمایند: موضوع همسربودن زن برای مرد و یا مرد برای زن جهت تولید مثل است و چون در قیامت موضوع تولید مثل منتفی است پس چنین نسبت‌هایی در آن‌جا معنی ندارد، و لذا موضوع ازواج مطهره را باید طور دیگر نگاه کرد و آن عبارت است از این‌که آثار اعمال معنوی که انسان به خلوص نیّت انجام داده در آن‌جا با جان انسان ممزوج است و به‌عنوان جلوه‌هایی از انوار بهشتی با انسان مأنوس می‌باشد که در بحث در باره‌ی حوری در سوره‌ی واقعه مورد بررسی قرار گرفت. می‌توانید سی‌دی‌های مربوط به سوره‌ی واقعه را مطالعه فرمایید. موفق باشید
11498

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده نظری دارم که البته چون دستم کوتاه است نمی توانم به مسئولین بالا برسانم و البته ابتدا باید بدانم درسته یا نه و آن این است: اعتقاد بنده ی معلم که بین دانش آموزان و تحت تفکر سبک زندگی اسلامی و ضد مدرنیته ی شما هستم، اینست که درس زبان انگلیسی در مدارس نمی گویم حذف ولی اختیاری شود تا هرکس بنا بر رشته ای که در آینده می خواهد انتخاب کند و آن رشته نیاز به این درس دارد آن را در دوران متوسطه بگذراند تا این معضلی که الان هست و بسیاری از دانش آموزانمان بخاطر کم آوردن مقابل این درس یا به تحصیل بی رغبت می شوند یا ترک آن می کنند دیگر نباشد و مهمتر از همه وقتی که از ما می گیرد و نهایتش هم برای خیلی ها هیچ فایده ای ندارد آنچنان که برای خیلی از ماها جز معنای چند لغت باقی نمانده و الان در کشور ترویج این زبان که فرهنگش رو به افول است مانده و ما هم با این زبانکده هایمان در حسرت رسیدن به آن، تا آنجا که ما در امتحان کنکور ارشد رشته ی علوم قرآنی با 30 سوال زبان انگلیسی و فقط 20 سوال حدیث مواجه می شویم با اینکه رشته حدیث است!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم با شما موافقم و کشورهای پیشرفته فرزندان خود را گرفتار خواندن زبان انگلیسی نمی‌کنند. همین‌طور که می‌فرمایید هرکدام که احساس نیاز کردند خودشان آن را دنبال می‌کنند، نه روسی انگلیسی می‌خواند و نه چینی و نه فرانسوی و نه اسپانیائی و ...... موفق باشید

نمایش چاپی