بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13728
متن پرسش
سلام خدمت استاد: من 18 سالمه الحمدلله، زندگیمو بر اساس اندیشه ها مهدوی چیندم و فک می کنم هدفم درسته و راه درستی رو برای ایندم انتخاب کردم. با توصیه های شما و استاد رائفی پور اما یه سد بزرگی که جلوی خودم می بینم، ارضا نشدن جنسیم هست. چند سال پیش به گناه افتادم و توبه و توبه تا اینکه الان که خیلی پیشرفت کردم، رسوندمش به دو ماه یه بار، و تو این دو ماه با این وضع جامعه خیلی سختی می کشم، اما مقاومت شیرینی خیلی خوبی داره که فوق العادس؛ اما امان از روزی که سر دو ماه میرسه و من هر سریع دژ خودمو محکم می کنم تا قصه دو ماه پیش تکرار نشه و اندازه بال مگسی دل امام زمانو شاد کنم اما امان از غفلت؛ ینی خداوکیلی یه لحضسا، یه لحظه. و بعد ساعت ها و روز ها حسرت. "کسایی که کوچکترین گناه هم نمیکردن به قافله اما حسین نرسیدن، من که نمیتونم جلو خودمو بگیرم میخام مهدی رو یاری کنم؟" تلاش دو ماهه رو به باد دادی، همه سختی ها و تحمل کردن ها به باد رفت" و ... جملاتیه که به خودم میگم و باعث سرشکستگیم میشه. سرتونو درد آوردم، غرض از مزاحمت می خواستم بپرسم چه میشه کرد؟ نگرش من درباره ازدواج موقت درسته؟: ازدواج موقت برای جوانی که شرایط ازدواج نداره گذاشته شده تا نیاز خودشو ارضا کنه. خب خدا که این قانون رو گذاشته پس ینی اینکه واقعا مقاومت حداقل 6-7 ساله ما (از بلوغ تا ازدواج) یه کار غیر ممکنه و کسی که شرایط ازدواج دائم نداره باید اینطوری (ازدواج موقت) خودشو ارضا کنه. این نیاز مگه مثه نیاز به غذا نیست؟ کسی که غذا نخوره میمیره، حالا هر چقدر هم تحمل داشته باشه، توانش تا یه حده. نیاز جنسی هم مگه همین طور نیست؟ حالا ما چطور میتونیم 7 سال تحمل کنیم؟ که از قضا بدبختانه راهی که خدا گذاشته (ازدواج موقت) هم شرایطش برای من و امثال من فراهم نیست!!! حالا تو این اوضاع که این جور مسائل به من فشار میاره من باید برا کنکور بخونم تا دانشگاه خوب قبول شم تا برا مملکت امام زمان مفید باشم و ان شاءالله یه گوشه ای رو بگیرم، چیزیه که مادرم از بچگی دم گوشم خونده و خدا شاهده، تمام ارزوم اینه، ینی همین الان بمیرم ناراحت نیستم الا بخاطر اینکه نتونستم کاری واسه امام زمان و نایبش انجام بدم، ولی مشکلی که عرض کردم ... امان امان امان از سرشکستگی (نمیگم نا امیدی چون هنوز خدا امام حسینو ازم نگرفته)، امید هست اما سرشکستگی بهترین واژه ایه که برای حالم پیدا کردم. به این امید اومدم اینجا که راهکاری برای مشکل بزرگم باشه، پاسخی برای سوالم باشه تا ببینم مشکلم به وسیله شما حل میشه یا نه. الان راهی که خدا گذاشته صیغه موقت هست، راستشو بخواید من اصلا بهم بگن هم و شرایطشم فراهم کنن دوست ندارم. من پس فردا میخوام به امید خدا با یه دختر خانم ازدواج دائم کنم، چطور میتونم برای رفع نیاز جنسیم با یکی دو ساعت ازدواج کنم بعد تموم؛ پس فردا تو جلسه خواستگاری چی بگم؟ اگه اون این کارو کرده باشه بهم بگه من قبولش نمیکنم، چطور خودم به این کار رضایت بدم. پس ازدواج موقت هم شرایطش اصلا اصلا نیست و هم این دلیل که عرض کردم. پس چی می شود کرد؟ قبول دارید به گناه افتادن یه ثانیس، بخدا قسم یه ثانیه، یه ثانیه غفلت واقعا کار سختی نیست من 6-7 سال یه ثانیه هم غفلت نکنم؟ خواهشی دارم، جواب منو مثل یه پدر بدید؛ فک کنید پسرتون ازتون سوال کرده! باهاتون درد و دل کردم، به همه مشکلاتم پاسخ بدید، با هام حرف بزنید، نصیحتم کنید، به یکی دو خط اکتفا نکنید. میدونم 15-20 دیقه وقت گذاشتن برا سوال یه پسر جوون معمولی زیاده، ولی فک کنید من با بقیه فرق دارم، واقعا هم دارم، من اوضاعم خیلی خطریه، اگه ضعفمو ترمیم نکنم ممکنه بکلی دژم فرو بریزه، پس این 15-20 دیقه رو به من هدیه بدید و صرف خوندن درد و دل طولانیم و پاسخ دادن بهم بکنید. یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  1- در هر صورت حرف، دو کلمه بیش نیست: یکی توبه‌کردن و باز توبه‌کردن و دیگر این‌که وقتی شیطان شما را گرفتار گناه کرد تا مأیوس کند، مأیوس‌نشدن. خدا را شکر کنید که گناه، به کام شما شیرین نیامده است 2- منطق‌تان برای ازدواج موقت، صحیح نیست. خداوند طوری عالم را شکل داده که زن در هرحال آماده‌ی ازدواج است، ولی مرد را تحریک برای ازدواج کرده است و در إزای این تحریک است که اگر مرد نتواند ازدواج دائمی داشته باشد، ازدواج موقت انجام دهد و لازم نیست که بعد از ازدواج دائم آن را با همسر خود در میان بگذارید. دژی که برافراشته‌اید با این نقشه‌های ضعیف شیطان فرو نمی‌ریزد. سعی کنید با خدا معامله‌ای را صورت دهید که شما در انجام عبادات کوتاهی نکنید و او یا مسئله‌ی ازدواج‌تان را حل کند و یا این میل را به عقب بیندازد. موفق باشید

2447
متن پرسش
سلام . مگر بعد از رحلت امام خمینی (ره) ، خود امام آقای منتظری را بعنوان رهبر پیشنهاد ندادند؟ چرا ایشان رهبر نشد؟ و مگر آقای خامنه ای را امام پیشنهاد دادند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در آخر عمر، اعضای مجلس خبرگان را خواستند و دستور دادند وظیفه‌ی ما است که آقای منتظری را – با توجه به مشکلاتی که دارند – از قائم مقام رهبری‌بودن عزل کنیم و خبرگان به اتفاق آراء آقای منتظری را عزل کردند و بعد از رحلت حضرت امام مجلس خبرگان آیت‌الله خامنه‌ای را به عنوان رهبر انقلاب انتخاب کردند. نظر جنابعالی را به نامه‌ی حضرت امام به آقای منتظری جلب می‌کنم که می فرمایند: بسم الله الرّحمن الرّحیم: با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه ای برایتان می نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته اید که نظر تو را شرعا بر نظر خود مقدم می دانم ؛ خدا را در نظر می گیرم و مسائلی را گوشزد می کنم . از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین می سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام رااز دست داده اید. شما در اکثر نامه ها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می گفتیددیکته شده منافقین بود که من فایده ای برای جواب به آنها نمی دیدم . مثلا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند ومی بینید که چه خدمت ارزنده ای به استکبار کرده اید. در مسئله مهدی هاشمی قاتل ، شمااو را از همه متدینین متدینتر می دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می دادید که او را نکشید. از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم . شما از این پس وکیل من نمی باشید و به طلابی که پول برای شما می آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمدالله از این پس شما مسئله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می دانید - که مسلما منافقین صلاح نمی دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می شوید که آخرتتان را خرابتر می کند - با دلی شکسته و سینه ای گداخته ازآتش بی مهریها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می کنم دیگر خود دانید: جناب آقای منتظری: 1- سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین وگروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد. 2- از آنجا که ساده لوح هستید و سریعا تحریک می شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم ، ولی در آن وقت شما را ساده لوح می دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزه های علمیه بودید و اگر اینگونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و می دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی کنم . والله قسم ، من با نخست وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می دانستم . والله قسم ، من رای به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم . 3- دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند. 4- نامه ها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانه های گروهی به مردم می رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان - روحی له الفدا - و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند. سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم : من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگزچشم پوشی نکنم . من با خدای خود پیمان بسته ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم ؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی دارم . روح الله الموسوی الخمینی یکشنبه 6/1/68 در ضمن آقای هاشمی رفسنجانی خاطرات خود را در این رابطه نوشته‌اند که خبرگزاری فارس آن را آورده، به این آدرس رجوع فرمایید: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8801080186 موفق باشید
17059
متن پرسش
سلام علیکم: 1. طلبه رشته فلسفه و کلام اسلامی دانشکاه رضوی هستم. مشغول مطالعه دروس مرسوم حوزوی و تخصصی در رشته خودم بدایه و تاریخ فلسفه اسلامی و تاریخ فرق را خوانده ام. و منظومه را نیز در سه ترم دانشگاهی مطالعه کرده ام. برای ترم جدید نیز نهایه الحکمه و تاریخ فسلفه غرب داریم. سوال: آیا کتاب منظومه را به عنوان متن اصلی و محور قرار دهم و هر روز آن را مطالعه و مباحثه کنم و به حواشی و کتاب نهایه در ذیل منظومه بپردازم یا نهایه و یا شواهد را محور قرار دهم؟ (تا اینک به کتب فلسفه مشا و اسفار و اشراق برسم) 2. بسیار علاقه دارم که عرفان نظری کار کنم. وقت شروع به مطالعه عرفان نظری همراه با استاد از چه زمانی باید باشد؟ آیا می توانم هم اکنون با عین النضاخ یا صوت دروس مرحوم مهندسی و یزدان پناه و امینی نژاد شروع کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خیلی فرق نمی‌کند. این را با اساتیدی که می‌شناسید و شما را می‌شناسند، در میان بگذارید 2- اگر بعد از مطالعه‌ی جلد هشتم و نهم «اسفار» سراغ عرفان نظری بروید، بهتر است. موفق باشید

11144
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: وقتی آیت اللّه بهجت و علامه حسن‌زاده و علامه طباطبایی را می بینم که به چه مقاماتی رسیدند دلم جوش می زند برای بهترین‌شدن، الآن من نوجوانم، به اون خدا قسم من نمی‌خوام گناه کنم، اما بعد از هر دفعه که گرفتار می‌شوم پشیمان می‌شم و توبه می‌کنم. دارو تهیه کردم، هر کاری بگیند کردم. شب‌زنده دار هستم، نماز شب می‌خوانم و ....! چی‌کار کنم؟! نمیشه! شما را به ‌خدا قسم، حاضرم سرم را بکوبم به دیوار، به جای این‌کار چی‌کار کنم؟! لطفاً این پیام را پخش نکنید یک‌بار هم سؤال کرده بودم، گفتید؛ حارث محاسبی هم توبه می‌کرد، آخه حارث محاسبی اگه در این دوره بود که حالش گرفته می‌شد!!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این قصه‌ی همه‌ی ما است، پس چرا در معرض دید بقیه نباشد؟! با توجه به جواب سؤال شماره‌ی 11143 شما در همان حدّی که از دست تان بر می‌آید وظایف دینی‌ات را انجام بده تا کمی به نور عصمت اولیاء معصوم نزدیک شوی، آن‌وقت می‌بینی گناهانی که بدان‌ها تمایل داشتی دیگر جاذبه‌ی لازم را ندارند. در راستای نزدیکی به نور عصمت، زیارت آن انوار مقدس هم کارساز است. موفق باشید
7500
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید من خدا رو شکر از وقتی با آثار شما آشنا شدم رغبت زیادی به فلسفه اسلامی پیدا کرده ام و آثار بزرگان را در حد بضاعت خود دنبال میکنم . چند روز پیش دوستی گفت ببین ابن سینا در یک جمعی برای عده ای توسط براهین عقلی اثبات کرد که الان روز است در حالی که شب بود و این قضیه را در شب باز انجام داد و با براهین عقلی اثبات کرد که الان روز است در حالیکه شب بود. در جایی دیگر شیخ الرئیس عده ای را کنار حوض آب جمع کرد و استدلال کرد که درون حوض هیچ آبی نیست . و در حالیکه درون حوض آب بود . این عزیز معتقد بود فلسفه خیلی حساس است و ممکن است شما را به نتایجی بر خلاف عقیده ی معصوم سوق دهد.حال دوتا سوال داشتم و اول اینکه انسان توسط چه خط کشی میتواند بفهمد حاصل براهین عقلی اش مماس با عقید ی معصوم است یا خیر؟ اینکه بیایی شب را بگویی روز است و روز را بگویی شب است و آن هم با براهین عقلی به نظرتان نشان از خطا رفتن عقل نمیدهد؟و سوال دوم اینکه آیا روایتی هست که مضمون آن تفکرات فلسفی و برهانی را به ما گوشزد کند و ما را دعوت به تعقل عمیق(فلسفه اسلامی )‌کند یا خیر ؟ آخر بعضی از روایات اهل بیت که معمولا علامه مجلسی هم اگر اشتباه نکنم به آنها استناد میکند بر این مفاد است که عقل فقط حسن و قبح و امثال مسائل در این سطح را میفهمد و از درک مسائل هستی و عمیق عاجز است.حال اگر شما روایتی میدانید که ماا را دعوت به تفکر عمیق فلسفی کند به من بدهید . در ضمن من کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی را هم نگاهی کردم ولی زیاد متوجه نشدم . کمی دشوار بود . با تشکر برای شنا استاد گرامی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت‌دادن سخنانی این‌چنان سخیف به بزرگانی مثل ابن‌سینا که در پیروی از عقل آنچنان محتاط است که مواظب است با شعر که عموماً از مقام خیال صادر می‌شود، حریم انضباط عقلی محفوظ بماند و حفظ حریم عقل را برای شخصیت خود واجب می‌داند چه رسد که بخواهد با پشت‌کردن به احکام عقل مباحث تناقض‌آمیز را که در دل آن یک نحوه مغالطه و فرونشاندن عقل است را دامن بزند. در مورد جایگاه عقل فلسفی در روایات در آثار حضرت آیت‌اللّه حسن‌زاده نکاتی هست که باید به آن‌جا رجوع شود و فراموش نکنیم که در زمان ائمه عموماً معتزله خود را مدعی فلسفه می‌دانسته‌اند که ائمه«علیهم‌السلام» با نگاه آن‌ها مخالف بودند و این غیر از فلسفه‌ای است که از طریق جناب فارابی و ابن‌سینا ظهور کرد. موفق باشید
156

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
سلام علیکم موضع جنابعالی در باره مطالب کتاب (مسله حجاب)اقای مطهری چیست بعضی مطرح می کنند که اقای مطهری این کتاب را نوشتند تا مینی جوب بوشان زمان شاه را مانتویی کنند و حالا رسالت جمهوری اسلامی این است که مانتویی ها را چادری کند درحقیقت اقای مطهری دفع افسد به فاسد کردند نظر شما چیست ایا مانتو گونه فاسد حجاب اسلامی است و چادر گونه اصلاح شده ان.متشکرم
متن پاسخ

علیک السلام
به نظرم همین حرف آخرتان درست باشد.

13747
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده چند سالی می شود خدا لطف نمودند و خواستم سالک الی الله شوم که رعایت حلال و حرام الهی را بکنم درست است که کم گذاشتم ولی خدا را در نظر گرفتم حالا به خود که نگاه می کنم ایمان درست و درمان ندارم! خیلی غصه می خورم. می گویند ایمان و یقین براثر عمل است. خوب ما هم خودمان را کشتیم عملمان الهی باشد پس چرا ایمان حاصل نشد یقین کجاست؟!! چرا این دل لیاقت محبت و عشق الهی را پیدا نکرده بعد این همه که خواستیم خدا محور باشد. درست است که ما کم گذاشتیم ولی انتظار نداشتیم اوضاع ما اینقدر ناامید کننده باشد. دعایمان کنید استاد تا گیر کارمان را پیدا کنیم. خیلی سخت است تحمل این وضع. این دست و پا زدن های بی حاصل یا مذبوحانه به جایی نمی رسد. آیا کسی هست در عالم که دلش به حال ما بسوزد و دستی از ما بگیرد؟ (دعایمان بفرمایید استاد. ببخشید که مصدع اوقات می شویم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول جناب فیض کاشانی: «گفتم رخت ندیدم گفتا ندیده باشی / گفتم ز غم خمیدم گفتا خمیده باشی. گفتم ز گلستانت گفتا که بوی بردی / گفتم گلی نچیدم گفتا نچیده باشی. گفتم جفات تا کی گفتا همیشه باشد / از ما وفا نیاید شاید شنیده باشی. گفتم شراب لطفت آیا چه طعم دارد / گفتا گهی ز قهرم شاید مزیده باشی. گفتم که طعم آن لب گفتا ز حسرت آن / جان بر لبت چه آید شاید چشیده باشی. گفتم بکام وصلت خواهم رسید روزی؟ / گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی. خود را اگر نه بینی از وصل گل بچینی / کار تو فیض اینست خود را ندیده باشی. آری به قول فیض؛ شاید رسیده باشی! از کجا می‌گویی از نور ایمان برخوردار نیستید؟ ثانیاً: بشتر برکات تبعیت از شریعت الهی در زندگی ابدی سراغ انسان می‌آید. همه‌ی فکر و ذهن خود را در راستای اطاعت از حکم خدا برای آبادانی قیامت باید به‌کار برد. موفق باشید

11349

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد و خدا قوت: استاد کیلیپی هست در فضای مجازی که اشاره به کشف اسکلت انسان های غول پیکری داره در صحرای عربستان و در اون ادعا شده که این اجساد متعلق به قوم عاد هستن و ترجمه آیات 6 و 7 و 8 سوره فجر و آیه 7 سوره الحاقه را دلیل بر صحت ادعای خود آورده است که ترجمه صریح این آیات چنین ادعایی رو حداقل در ظاهر نشون نمیده... حالا استاد از شما خواهش دارم با توجه به تفاسیر قرآن این قضیه رو برامون روشن کنید، درضمن خیلی ها هم میگن که این عکس ها فوتوشاپ هستن خود کیلیپ رو در سایت آپارات دانلود کنین... ممنون و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آیات مذکور این‌چنین برمی‌آید که قوم عاد توانایی‌های زیادی داشته‌اند، همان‌طور که در فرعونیان این امر مشهود است و روایاتی داریم که عمالقه دارای هیکل‌های بسیار بزرگ بوده‌اند، حال می‌توان با این کشفیات تطبیق داد یا نه، واللّه اعلم! موفق باشید

10534
متن پرسش
سلام: ما در روایاتی از امام صادق (علیه السلام) داریم که مثلا اگر فلان کار را فلان شخص در تاریخ می کرد تاریخ اینگونه تغییر می کرد و یا در سخنرانی آقا داریم که اگر شریح قاضی در مورد هانی بن عروه آن شهادت را به نفع عبیدالله نمی داد شاید تاریخ عوض شده بود و کار به قتل امام حسین (علیه السلام) نمی کشید. با این حساب تقدیر تاریخی یا موجبیت تاریخی چه می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین موارد از حضرت علی«علیه‌السلام» داریم که به کسی می‌گفتند تو سعی کن جزو لشکر عمر سعد نباشی ولی خواهی بود. این‌ها نشان می‌دهد ما یک وظیفه‌ای جهت اصلاح خود داریم و خداوند نیز اراده‌ای جهت مدیریت عالم دارد. در گرماگرم جنگ صفین جبهه‌ی معاویه به‌هم ریخت. به حضرت عرض کردند معاویه کشته شد، حضرت فرمودند او کشته نمی‌شود و بر شما حکومت خواهد کرد. سؤال کردند پس چرا با او جنگ می‌کنید؟ حضرت متذکر وظیفه‌ای شدند که به عهده دارند. شریح قاضی به وظیفه‌ی خود عمل نکرد و اگر عمل می‌کرد آن حادثه پیش نمی‌آمد، ولی از قبل نوشته شده است او به وظیفه‌ی خود عمل نمی‌کند و آن حادثه واقع می‌شود و قرآن در این رابطه در سوره‌ی حدید می‌فرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی‏ أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ (22) هیچ مصیبتى در زمین و نه در وجود شما روى نمى‏دهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در کتابی ثبت است؛ و این امر براى خدا آسان است!» موفق باشید
8835
متن پرسش
با سلام. استاد میخواستم نظرتون رو درباره ی آقای دکتر عباسی بدونم تا اگر سفارشی دارید تو نگاه و دید به ایشون مد نظر بگیریم تا به خطا نریم. چون هر چی سخرانی های ایشون رو گوش میدم صحبت هاشون منطق قوی ای دارد. از مشکلات داخلی و ریشه ی آنها.. حمایت از رهبری.. محکم ایستادن جلوی مستکبران و .. آخه خودتون بهتر میدونید روزگار منطق هست نه مثل زمان جنگ روزگار عشق...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: ایشان یکی از سربازان انقلاب‌اند که خطرات را خوب می‌بینند و گوشزد می‌کنند. سعی کنید در عین استفاده از ایشان از مدد الهی و نصرت حق غافل نشوید و مبادا گمان کنید حالا که دشمن این‌قدر نقشه دارد، خدا بی‌کار است! موفق باشید
11569
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: آیت ا... رحیقی از اساتید برجسته فلسفه و عرفان - شرح بدایه و نهایه ایشان خیلی عالی است - از قول مرحوم علامه جعفری نقل می کرد هیوم در جایی بیان کرده اصل علیت را انکار کردم تا مشهور شوم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در مباحث علمی وظیفه‌ی نقد علمی داریم، تا حیطه‌ی علم در تاریخ و جامعه گسترش یابد. بحث نفی علیّت توسط هیوم و جواب آن یک موضوع مهم فلسفی است و اگر ما جواب هیوم را به‌درستی ندهیم در یک ضعف تاریخی به‌سر می‌بریم. موفق باشید

11521
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: 1- آيا خداوند قبل از آنكه جهان مخلوقات را به وجود آورد به چه كاري مشغول بود؟ 2- پاسخ اهل ‌بيت‌ عليهم السلام در جواب سوال بزرگ خداوند آن موجود اوليه را از چه چيزي خلق كرد چیست؟ نظر شخصی حضرتعالی در این مورد چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:خداوند به عنوان وجود مطلق، عین تجلی است بنابراین قبلیت و بعدیت برای او معنا ندارد. به تعبیر قرآن: «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» همواره خداوند در ایجاد است و همواره در خلقت مخلوقات می باشد. موفق باشید

10257
متن پرسش
با عرض سلام حضور استاد گرانقدر طاهرزاده: من در خانواده ای مذهبی هستم الآن 45 سال دارم. در عین حالی که به اهلبیت (ع) و اسلام اعتقاد و علاقه دارم و وظایف شرعی ام را انجام می دهم، شش سال است به وسوسه فکری و شک در مورد وجود اهل بیت (ع) دچار شده ام تحقیق و مطالعه کرده ام ذکرهایی را هم بنا به گفته اساتید داشته ام نذر هم کرده ام و از اساتید هم سوال کرده ام و می دانم دین حق است، اما در موقع دعا صحبت با امامان شک و شیطان به سراغم می اید. از این وضع خیلی معذب هستم دلم می خواهد یقین صددرصدی داشته باشم لطفا به غیر از مطالعه راهکار دیگری به حقیر بدهید. متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از مطالعه‌ی کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» یک‌سری به زیارت حضرت ثامن الأئمه«علیه‌السلام» بروید تا حضور متعالی آن حضرت را در جان خود احساس کنید و همه‌ی شک‌هایتان برطرف شود. موفق باشید
7413
متن پرسش
سلام باتشکر از جواب صریح استاد در جواب سوال یکی از طلاب در شماره 7398 که فرمودند : چه نیازی است که طلبه مبل داشته باشد ... چه به سزاست که در بین طلاب مخصوصا خواهران ساده زیستی فراموش نشود چون گاهی چنان با تجمل مواجه میشویم که دقیقا مشخص نیست مدرک حوزه با لیسانس دانشگاه تفاوتی دارد یا نه.اثری دارد یا نه؟... و ما به یاد جمله ایی از آیت الله مرحوم مشکینی در درس اخلاقشان افتادیم که در جمع طلاب فرمودند: دنیا داشتن بد نیست ولی تا جای ممکن برای رضای خدا از دنیایتان هم بگذرید، شما در چشم هستید...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم اگر اهل علم، طالب دنیا هستند، در عالم‌بودن آن‌ها شک کنید. حضرت على علیه‌السلام در خطبه 159نهج‌البلاغه مى‌فرماید: روش پیامبر خدا صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم در این که به او تأسى و از او پیروى کنى براى تو کافى است، و رفتار او دلیل بر زشتى و نقص دنیا و بسیارى رسوایى‌ها و بدى‌هاى آن مى‌باشد، زیرا دنیا به‌کلى از او گرفته شد، و از همه سو براى دیگران مهیا گردید. او از پستان دنیا شیر ننوشید، و از زیب و زیور آن دورى جست. محبوب‌ترین بندگان نزد خداوند کسى است که به پیامبر او اقتدا کند، و به دنبال او گام بردارد. او لقمه دنیا را با اطراف دندان مى‌جوید؛ یعنى به خوراک کم بسنده مى‌کرد، و به دنیا توجهى نداشت. از همه مردم دنیا بیشتر پهلویش از آن تهى، و شکمش از همگان گرسنه‌تر بود. نعمات دنیا به او پیشنهاد شد، لیکن از پذیرفتن آن خوددارى کرد. او آن چیزى را که خداوند دشمن داشته است، دشمن مى‌داشت، آن‌چه را خداوند حقیر شمرده او نیز حقیر شمرد و چیزى را که خداوند خرد و کوچک دانسته، او نیز خرد و ناچیز مى‌دانست. پیامبر صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم روى زمین طعام مى‌خورد، مانند بردگان مى‌نشست، به دست خود بر کفش و جامه‌اش وصله مى‌زد، بر الاغ برهنه سوار مى‌شد، و یکى را هم در پشت سر خود سوار مى‌کرد. پرده‌اى بر در اطاقش آویخته دید که در آن تصویرهایى بود؛ به یکى از همسرانش فرمود: اى زن، این را از نظر من پنهان کن، زیرا هنگامى که به آن مى‌نگرم به یاد زیب و زیور دنیا مى‌افتم! او با تمام قلب خویش از دنیا رو گردانید، و یاد آن‌را از خود دور ساخت، و دوست‌ داشت که زیورهاى دنیا از نظرش ناپدید باشد مبادا از آن جامه فاخرى برگیرد، یا دنیا را جاى آرمیدن بشمارد، و امید درنگ در آن داشته باشد. بنابراین، بیننده باید با چشم خرد بنگرد که آیا خداوند با این کار، محمد صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم را گرامى داشته و یا خوار ساخته است. اگر بگوید خوار کرده است، دروغ گفته و به خداوند بزرگ سوگند، بهتان بزرگى زده است، و اگر بگوید او را گرامى داشته، باید بداند که خداوند آن دیگرى را خوار داشته که دنیا را براى او فراخ و گسترده ساخته، زیرا آن‌را از مقرب‌ترین کسان به درگاهش دریغ داشته است. بنابراین کسى که مى‌خواهد تأسى جوید باید از پیامبر خود پیروى کند و در پى او گام بردارد، و به هر جا او وارد شده به آن‌جا در‌آید. و اگر چنین نکند، از هلاکت ایمن نخواهد بود، زیرا خداوند، حضرت محمد صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم را نشانه قیامت و مژده‌دهنده بهشت و بیم‌دهنده عقوبت‌ها و کیفرها قرار داده است. آرى، او با شکم گرسنه از دنیا رفت. و با قلبى سلیم به دیار آخرت وارد شد. او تا آن‌گاه که به سراى باقى شتافت و دعوت پروردگارش را اجابت کرد، سنگى روى سنگى ننهاد. چه بزرگ است منت خدا بر ما که نعمت وجود چنین رهبرى را به ما عطا فرمود تا از او پیروى کنیم، و به دنبال چنین پیشوایى گام برداریم! به خدا سوگند، من به این جبه خود آن‌قدر وصله زدم که دیگر از وصله‌زننده آن شرم کردم. کسى به من گفت: دیگر این لباس کهنه را از خود دور نمى‌کنى؟ گفتم: از من دور شو که راهیان شب در بامداد مورد ستایش قوم قرار مى‌گیرند.موفق باشید
6275
متن پرسش
با سلام ، خانوم متأهل هستم که کارشناسی مهندسی را گرفتم و مشغول دروس حوزوی شده ام. با رویکرد کار علمی در جاهایی که نظام اسلامی خلاء دارد در راستای تمدن سازی و پرکردن خلاء های محتوایی و روشی در نظام تربیت دینی و بازکردن گره های کور مقابل حرکت انقلاب اسلامی در جاهایی که تشخیص بدهیم . در این مسیر کارهایی که خدا پیش می آورد همچون تبلیغ یا تدریس یا حتی کارهای اجرایی در موارد خاص یا کارهای دیگر هم در صورت توانایی انجام می دهم. و مطالب معرفتی هم به جد در کنار درسم کار می کنم. مستحضر هستید که تقریبا حداقل باید 15 سال دروس حوزوی را خواند تا به نقطه ی مطلوب برای اهداف مورد نظرمان برسیم. در این بین اهداف سطحی تر و سهل الوصول با تلاش کوتاه مدت هم هستند مثلا تدریس رسمی در مدارس راهنمایی و دبیرستان و ... که به راحتی بدست می آیند ولی ممکن است اشتغال به آن ها ، سرعت یا کیفیت کار اصلی ما را پایین بیاورد. مثلا می شود دو سال ارشد فلسفه اسلامی را بگیرم و در دانشگاه یا بهتر از آن در مدارس مشغول به تدریس درس های معارف بشم. می خواستم در کل نظر حضرتعالی را بدانم راجع به مطالبی که خدمتتان عرض کردم. هم چنین با توجه به این که تا چند سال دیگر ممکن است فرزند داری هم به کارهای من و به طور کلی خانوم ها ، اضافه شود و طبیعتا محدودیت خانوم ها نسبت به آقایان از جهت بچه داری بیشتر است ، رسالت آن ها چه تفاوتی با آقایان دارد ؟؟؟ آیا همان افقی که از تحصیلات حوزوی با مجهز شدن به اجتهاد فقهی و فلسفه و عرفان برای آقایان متصور است، برای خانوم ها نیز به همان صورت متصور است ؟؟؟ و آیا خانوم ها هم می توانند در این جبهه از طریق تحصیلات عالیه ی حوزوی راهگشایی عظیمی بکنند ؟ یک جایی فرمودید که حوزه های خواهران به اندازه ی برادران برنامه ی خاصی ندارند ، من برنامه ی سطح 1 حوزه معصومیه خواهران را با معصومیه برادران مقایسه کردم ، دقیقا یکی است با این تفاوت که دو سه تا از دروس ، کتاب هایی که خواهران می خوانند منبع بهتر و اصلاح شده اش هست. مثل اصول. خواستم بدانم که شما آن حرف را ناظر به همه ی حوزه ها فرمودید یا خیر؟ عالی ترین و بهترین کاری که خانوم ها بتوانند انجام بدهند - اگر توانایی و استعداد همه کاری در جبهه انقلاب داشته باشند - چیست ؟ منظورم به صورت رسمی است (به جز همسرداری و بچه داری و افزایش معرفت ). کتاب های شما را مطالعه کرده ام ، از نظر امام ره که نقش اجتماعی زنان را در پیشبرد اهداف انقلاب ضروری می دانند ، عالی ترین نقش اجتماعی که امام از زنان توقع داشتند چیست ؟ متأسفانه خانوم ها الگوی جامعی ندارند که برای حرکت به آن نظر کنند درحالیکه آقایان ، امام و رهبری و خیلی های دیگر را دارند، لطفا راهنمایی بفرمایید تا این خلاء به خانوم ها آسیب نرساند. و در آخر اینکه متأسفانه در جلساتی که شما به قم تشریف می آورید اغلب به گونه ای برنامه ریزی می شود که خانوم ها اجازه ی ورود به جلسات رو ندارند، اگر زمان شاه بود عیبی نداشت ولی بعد از گذشت 35 سال از حیات انقلاب اسلامی، این کار توهین و تحقیر و البته آسیب رساندن به جامعه ی زنان کشور است . من اگر جای شما بودم به دعوت هایی که در جلسات فقط با حضور آقایان می شد پاسخ مثبت نمی دادم تا مجبور شوند خانوم ها رو هم راه بدهند . من بررسی کردم در این جلسات واقعا امکان ورود خانوم ها هم بود و مطلع شدم که تعدادی از طلاب هم به این که چرا خانوم ها نیستند اعتراض کرده بودند ، ولی باز هر بار به نوعی جلسه ی شما فقط برای آقایان است، حتی اگر یک خانوم هم محروم شود از این فیض ، در حقش ظلم شده. لطفا رسیدگی کنید. خیلی متشکرم . التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً ما در رابطه با جایگاهی که تاریخ ما باید در فضای بیرون از فرهنگ مدرنیته برای حضور خانم‌ها معنا کند هنوز در یک فترت تاریخی هستیم. در این مورد تا حدّی فکر کرده‌ام و امیدوارم بتوانیم به طور جدّی روی این موضوع فکر کنیم. دو راه در مقابل ما هست که هیچ‌کدام جواب‌گو نیست؛ یکی آن‌که ما هم به همان صورتی که غرب مسئله‌ی زنان را حل کرد ورود پیدا کنیم که عملاً انقلاب ما بخواهیم و نخواهیم در لعابی اسلامی در حوزه‌ی غرب هضم می‌شود و می‌شویم بسط تمدن غربی. و دیگر آن‌که زنان را در تاریخی که از آن گذشته‌ایم متوقف کنیم و بخواهیم مثل مادران و مادربزرگان‌مان زندگی کنند که این هم بخواهیم و نخواهیم چون جوابگوی امروز ما نیست، بازکردن مسیر حضور زنان در حوزه‌ی غرب است. راه سومی که با جوانب زن مسلمان در انقلاب اسلامی هنوز به طور تعریف‌شده ظهور نکرده و باید شدیداً در این مورد فکر کرد تا اشراق لازم فرا برسد و اجمالی که منجر به تفصیل می‌شود به صحنه بیاید، گشوده نشده است. باید راهی برای تفکر در این موضوع باز شود تا بتوانیم در مواجهه با مسئله‌ی زن فکر کنیم. تنها چیزی که فعلاً در آن فکر می‌کنم آن است که آرام‌آرام زنان ما بتوانند با اراده‌ی معطوف به حضوری فعّال در هر فرصتی که به نحوی می‌توانند گمشده‌ی خود را دنبال کنند و ظهور دهند، خود را به صحنه بیاورند، بدون آن‌که بخواهند مرد باشند. من احساسی که هیدگر دارد که می‌گوید: «خدایی بیاید و کاری بکند» را درک می‌کنم ولی دیدید که خدای خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» آمد و بحمداللّه افقی جهت عبور از مدرنیته گشوده شد و در همین رابطه با روح انقلاب اسلامی و با خدای خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» باید در مورد جایگاه زنان که به نظر بنده پیچیده‌ترین وجهی است که باید انقلاب اسلامی ظهور دهد، فکر کرد. اگر به این دستگاهی که عرض کردم فکر شود و به آن دو راهی که مقابل زنان است وارد نشویم، راهی که باید گشوده شود ظهور می‌کند و این رسالتی است که خودِ زنان در شرایط جدید باید به‌عهده بگیرند تا با فهم نسبت جدیدی که برای آن‌ها با عالم و آدم پیدا شده است خود را معنا کنند. رهبری عزیز در سومین جلسه‌ی نشست اندیشه‌های راهبردی با موضوع زن و خانواده در تاریخ 14/10/90 اشاره‌هایی بس گرانقدر در این رابطه داشتند؛ فرمودند: «اصلاً نمی‌شود نقش زن را محاسبه کرد و من اقرار می‌کنم، اعتراف می‌کنم اولین کسی که این نقش را فهمید امام بزرگوار ما بود مثل خیلی چیزهای دیگری که اول او فهمید، در حالی‌که هیچ‌کدام از ما نمی‌فهمیدیم». رهبری در آن جلسه مسئله‌ی زن و خانواده را برای کشور جزء مسائل درجه‌ی یک معرفی کردند و فرمودند: «نقش زنان یک نقش بی‌بدیلی است، پس خودِ این نقش اقتضا می‌کند – چون آینده دارد – لذا آینده احتیاج دارد به این حضور زنانه در مجموعه‌ی حضور ملی». ایشان تأکید دارند: «بایستی راجع به مسئله‌ی زن و حفظ این ظرفیت که در جامعه‌ی ما وجود دارد تلاش کنیم». و می‌فرمایند: «در حوزه‌ی زن و خانواده از لحاظ علمی – کارشناسی‌های زمین‌مانده الی ماشاءاللّه در مقابل خود داریم... باید گفتمان‌سازی کنیم – باید در این زمینه خلأهای نظری را پر کنیم». ملاحظه کنید که رهبرى در شرایط امروز جهان چه چیزى را درک مى‏کنند که مى‏فرمایند: نقش زن را نمى‏شود محاسبه کرد و اولین کسى که این را فهمید امام بزرگوار ما بود. در کتاب «زن؛ آن‏گونه که باید باشد» عرض شد که چگونه تکنیک یک پدیده‏ى جدیدى است و نباید تصور کرد که مثلًا یک لودِر عبارت است از هزار تا کلنگ‏، بلکه پدیده‏اى است که مناسبات‏ خاصى با طبیعت ایجاد مى‏کند که هرگز هزار نفر با هزار کلنگ نمى‏توانند آن مناسبات را پدید آورند. شما اگر بخواهید با هزار کلنگ جنگلى را خراب کنید هزار تا آدم مى‏خواهید، یعنى هزارتا بازو مى‏خواهید ولى با یک لودر به راحتى مى‏توانید آن را تخریب کنید، این نشان مى‏دهد لودر مجموعه‏ى ابزارهاى گذشته نیست، بلکه یک پدیده‏ى جدیدى است که مناسبات خاصى با طبیعت دارد. حال عرض بنده آن است که در دنیاى جدید ما پدیده‏ى جدیدى داریم به نام «زن» که نحوه‏ى مناسبات او با عالم و آدم غیر از مناسباتى است که «زن» قبل از این دوره داشت. ممکن است کسى بگوید «زنِ امروز همان زن دیروز است و باید تلاش کنیم زن امروز هم مثل مادربزرگ ما عمل کند»، چنین فردى هنوز زمانه را نشناخته است. جالب است که رهبرى مى‏فرمایند: «من اقرار مى‏کنم، اعتراف مى‏کنم اولین کسى که این نقش را فهمید امام بزرگوار ما بود». این چه نقشى است که در تاریخ جدید، امام مى‏فهمد و تازه امثال مقام معظم رهبرى مى‏فهمند که تا قبل از امام نمى‏فهمیدند. و چرا حالا ایشان مى‏فهمند ولى بقیه هنوز هم نمى‏فهمند؟ اگر امروز هم نگاه اشراقى به مکتب حضرت امام نکنیم متوجه نقش زن نخواهیم شد که بحث آن مفصل است‏. باز تأکید می‌کنم زنان باید خودشان مطابق اهداف نظام اسلامی به دنبال هویت گمشده‌شان باشند تا مسئولیت تحقق تمدن اسلامی را از دوش خود فروگذار نکرده باشند. ممکن است خانمی از این‌که دارد در مسئولیتی نقش ایفا می‌کند و مثلاً در دبیرستان و یا دانشگاه با رویکرد دفاع از نظام اسلامی تدریس می‌کند خود را راضی نماید که مسئولیتی مطابق روحِ زن‌بودنش به‌عهده گرفته، بر او از این جهت اشکالی نیست ولی باید از خود بپرسند با کدام هویت و در ذیل کدام تعریف از زن در این تاریخ حضور دارد که بتواند نگاه‌ها را به افقی معطوف دارد که آینده، زنان ما باید وارد آن افق گردند. بنده معتقدم برای عبور از لایه‌های تاریخی دیروز و امروز بسیار باید تلاش کرد، به همین جهت بر شورای اندیشه‌های راهبردی در مورد زن و خانواده نبایداشکال گرفت که چرا سریعاً راه‌کار نشان نمی‌دهند. زیرا این یک کار عادی نیست که باید آن‌ها انجام داده باشند و انجام نداده‌اند. این، ایجاد یک معنای جدیدی است برای آن‌که زن نسبت‌های خود را در شرایط جدید بازخوانی کند، لذا بعد از آن‌که باید بسیار فکر کند و خوب هم فکر کند باید در یک انتظار تاریخی آماده باشند که حادثه‌ای رخ دهد و در آن حادثه معنای آن فکر و انتظار ظهور خاص خود را به صحنه آورد و در آن صورت نقش خود را بیابد، چیزی که انقلاب اسلامی در مقابل صدام در رابطه با فرهنگ مقاومت توانست از خود نشان دهد و معلوم کرد حقیقتاً این ملت به امام حسین«علیه‌السلام» متصل است. باید معلوم شود ما به زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» متصل‌ایم و تاریخ آینده‌ی خود را با آن پشتوانه‌ی فرهنگی و معنوی شکل خواهیم داد. کتاب «زن‌؛ آن‌گونه که باید باشد» و جزوه‌ی «فاطمه«سلام‌اللّه‌علیها» هویت گمشده‌ی زن» که حدود بیست‌سال پیش نوشتم می‌تواند نگاهی باشد به آنچه هست و نباید باشد و آنچه نیست و باید باشد و یک روحیه‌ی انتظار ایجاد می‌کند تا اشراقی فراهم شود. ملت ما تا قبل از سال‌های 41 و 42 فقط می‌دانستند باید نقش دیگری در تاریخی که پیش‌آمده برای خود داشته باشند و هرگز ماوراء محمدرضاشاه نمی‌توانستند فکر کنند چیزی که شما در سال‌های 1330 و نهضت ملی‌شدن نفت می‌یابید. ولی در سال 42 امام تاریخ جدید ما را با نقدِ نظام شاهنشاهی و نقد شخص شاه به صورت بسیار اجمالی گشودند. از آن به بعد فقط فهمیدیم که باید نسبت خود را با شاه و نظام شاهنشاهی تغییر دهیم ولی همچنان در اجمال و ابهام بودیم تا آرام‌ارام صورت تفصیلی این اجمال این‌طور ظهور کرد که باید شاه برود و برای کشف این هویت تاریخی به اندازه‌ی سال 42 تا 56 ، زمان نیاز بود. و قتی معلوم شد نقش ما در تاریخ جدید چیست، دیدی که یک‌سال طول نکشید که توانستیم شاه را از کشور بیرون کنیم و نسبت جدیدی ماوراء زندگی در نظام شاهنشاهی را برای خود معنا نماییم و بنده این حالت را در مقاله‌ی «ای امام!» در کتاب «انقلاب اسلامى؛ برون رفت از عالم غربى» ص: 235 تا حدّی ترسیم کرده‌ام. اما در مورد دروس مربوط به خواهران سؤالات متعددی دارم؛ اولاً: در اکثر حوزه‌های شهرستان‌های مربوط به خواهران که بعضاً هم بنده قبلاً درس می‌دادم، برنامه‌ها در سطح مطلوب و در حدّ برداران نبود. ثانیاً: بر فرض که برنامه‌ها عین برنامه‌ی برادران باشد، آیا این درست است؟ آیا زمینه‌ی اجتماعی ما همان نوع فعالیتی که برای طلّابِ مرد فراهم کرده است برای خواهری هم که رسائل و مکاسب خوانده و در درس خارج فقه شرکت کرده، فراهم نموده؟ و در مورد جلسات قم هم حق با شما است نباید رفقا از این وظیفه‌ی خود کوتاهی کنند. بنده تذکر لازم را می‌دهم و در این جلسه‌ی اخیر هم بنده وقتی وارد سالن شدم دیدم فقط برادران هستند. موفق باشید .
4494
متن پرسش
سلام علیکم با عرض ارادت استاد گرامی من دانشجوی ارشد هستم و می خواهم برم حوزه و باید از پایه یک شروع کنم که از عربی هم شروع می شه ولی من هم عربی ام در دبیرستان خوب بود و هم عربی در حوزه دانشجویی کمی یادگرفتم البته دست و پا شکسته و می دانم عربی سطح یک و دو با توجه به وقتی که می گذارند یه جوری برا من زیادی است به نظر شما خوب هست که من مباحث اولیه را با صوت گوش بدم و برم امتحان بدم و ارتقا بگیرم برای پایه های بعد یا نه! بهتره از همان اول به طور مبنایی بخوانم برم بالا؟ چون بعضی دوستان من این کار را می خواهند انجام دهند و به صورت خود خوان یا دعوت از فرد با جربه صوت و ..... کلا دوره مقدماتی را خودشان بخوانند و به اصطلاح وقتشان را روی مباحث عربی و ...که ابتدایی و ابزاری است نگذارندو مستقیم بروند برای دوره سطح به نظر شما دام بهتره (با توجه به اینکه من ارشدم و 25 سالمه و بخواهم دوباره از مقدمات شروع کنم!!)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به خودتان مربوط است، اگر واقعاً بعداً در ادبیات عرب کم نیاورید کار خوبی است. موفق باشید
2154
متن پرسش
سلام علیکم! چند سوال در مورد رزق و روزی داشتم: 1- فرض کنید کسی بتواند مهم و اهم رو کامل تشخیص دهد. حالا اگر در شرایطِ نابسامانِ اقتصادیِ خانواده‌اش، و در حالی که دارد کارِ اهم رو انجام میدهد، کارِ مهمی به او پیشنهاد بشود اما با اجرِ مادی خیلی خیلی بالاتر. حالا اگر این بنده خدا دست از کار اهم بزند و به کار مهم بپردازد تا وضعِ معیشتِ خانواده‌اش بهبود پیدا کند. آیا چنین شخصی به رزاقیتِ خداوند شک کرده است یا خیر؟! آیا این تغییر کار این شخص مطابق موازین دینی صحیح است یا خیر!؟ 2- در مورد سوال بالا حدیث قدسی داریم که «ضَمِنْتُ لِاَهْلِ الْعِلْمِ اَرْزاقَهُم»(البته این حدیث در کتاب رزق شما نیز بود اما شما منبعی برای آن ذکر نکرده بودید. بنده نیز هر چه گشتم منبع را پیدا نکردم. اگر منبع را لطف کنید ممنون می شوم.) خب دیگر اهل علم هم باشیم که دیگر نور علی نور. من از این حدیث اینطور برداشت کردم که حتا اگر کارمان، کفایت زندگی را نمی دهد، و مطمئن هستیم که داریم وظیفه‌مان را انجام می‌دهیم، نباید تغییر مسیر بدهیم. بلکه ما مأموریم به وظیفه، رزق را هم توکل می‌کنیم به خدا. آیا این برداشت، صحیح است؟ 3- باز در مورد سوال اول امیرالمومنین ع می فرمایند «قَدْ تَکَفَّلَ لَکُمْ بِالرِّزْقِ وَ أُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ فَلَا یَکُونَنَّ الْمَضْمُونُ لَکُمْ طَلَبُهُ أَوْلَى بِکُمْ مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَیْکُمْ عَمَلُهُ مَعَ أَنَّهُ وَ اللَّهِ لَقَدِ اعْتَرَضَ الشَّکُّ وَ [دَخَلَ‏] دَخِلَ الْیَقِینُ حَتَّى کَأَنَّ الَّذِی ضُمِنَ لَکُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ وَ کَأَنَّ الَّذِی قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ قَدْ [وَضِعَ‏] وُضِعَ عَنْکُمْ فَبَادِرُوا الْعَمَلَ وَ خَافُوا بَغْتَةَ الْأَجَل‏»(نهج البلاغه خطبه114) در این زمینه هم سؤال‌ام این است که وقتی خداوند روزی ما را ضمانت کرده‌اند، مطمئن هم هستیم که خداوند روزی می‌دهد، خب دیگر این که آدم کار اهم را کنار بگذارد و به کار مهم بپردازد تا کفاف زندگی‌اش را بدهد و به اهل و عیال اجحاف نشود، آیا این شک به رزاق بودن خداوند نیست؟ 4- متن حدیث یادم نیست اما یادم هست چنین برداشت می‌کردم که انسان نمی‌تواند از طریق دین کسب روزی کند. لطف کنید این موضوع را بیشتر توضیح دهید. مثلاً آیا روحانیون می‌توانند برای تأمین معاش خود، یکی-دو نوبت در مدارس و مساجد نماز بخوانند تا حقوق‌شان بیشتر شود؟ آیا چنین کاری ایراد دارد؟ همچنین کسی که به خاطر تنگی معاش، منبر برود و ...؟ 5- آیا اساساً کسی که به جای این که ببیند جائی که در آن کار می کند ورودی‌اش چیست، خروجی‌اش چیست و چه جایگاهی در جامعهٔ اسلامی دارد و ... به این نگاه کند که چقدر حقوق می‌دهند، آیا چنین کسی باز هم کاری که می‌کند مصداق عبادت است؟ آیا چنین کسی مصداق حدیثی که در ادامه می‌آید هست یا خیر؟ (با این پیشفرض که چنین فردی، تنها دغدغه‌اش تأمین معاش همسر و فرزندان‌اش است، همچنین این حدیث را هم در نظر بگیرید:«الْکَمَالُ کُلُّ الْکَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَةِ.») اصولا این حدیث یعنی چه؟! 6- آیا این به این طرز تفکر بنده ایراد وارد است یا نه؟: «بنده به هر کاری راضی نمی‌شوم - مثلاً اگر پدرم بگوید باید بیایی کنار دست من در مغازه، رسم و راه کارکردن (فروشندگی) را یادبگیری، من به اون جواب می‌دهم، نه پدر من به این کارها علاقه‌ای ندارم، من باید درس بخوانم، من می‌خواهم از نتیجهٔ همان درس‌هایی که در دانشگاه می‌خوانم، کسب درآمد داشته باشم. - مثال دیگر اگر شرکتی پیدا شود که حقوق بالایی داشته باشد و من هم شرایط کار در آن شرکت را داشته باشم، اما اگر ببینم که اهداف مدیران آن شرکت فقط کسبِ منفعت و سود بیشتر است، و اگر خدمتی هم به جامعه انجام می‌دهند در همین راستا است، به هیچ وجه حاضر نمی‌شوم که در آن شرکت مشغول به کار شوم، حتا اگر از نظر مالی خود و خانواده‌ام در تنگنا قرار گیرند. - یا مثلاً اگر در برهه‌ای از زمان، از نظر مالی در تنگنا قرار بگیرم، حاضر نیستم دست به کارهایِ عملگی، مسافرکشی و ... بزنم، نه این که این کارها را در شأن یک تحصیل‌کرده ندانم، نه مسئله نیست، احساس می‌کنم رسالت من این است که در عرصهٔ فرهنگی وارد بازار کار شوم و از این رو، نگران تضییع عمرم هستم، نمی‌خواهم عمرم بیهوده تلف شود» 7- آیا در انتخاب کار باید به استعداد و علایق شخصی نیز توجه کرد یا باید دید احتیاج نظام اسلامی در چه زمینه ای است؟! 8- اگر بتوانید در مورد این حدیث نیز توضیح دهید ممنون می شوم. البته عبارت آخر حدیث مد نظرم است چون به نظر می رسد مثال نقض زیادی داشته باشد:«وَلْیَکُنْ نَفَقَتُکَ عَلَى نَفْسِکَ وَ عِیَالِکَ قَصْداً فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ وَ الْعَفْوُ الْوَسَطُ وَ قَالَ اللَّهُ وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا إِلَى آخِرِهِ. وَ قَالَ الْعَالِمُ: ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لا یَفْتَقِرَ»
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فکر می‌کنم موضوع اَهم و مهم برای یک مسلمان و با توجه به سخن حضرت علی‌«علیه‌السلام» که مطرح فرموده‌اید آن است که مهم انسان باید آبادانی قیامتش باشد ولی از تلاش اقتصادی جهت رونق امور مسلمین باز نایستد همان‌طور که حضرت نخلستان درست می‌کردند. از طرفی زندگی را برای همسر و فرزند و حتی والدین آسان‌کردن به خودی خود یک نوع آبادانی قیامت است – به شرطی که از مرز اعتدال به اسراف کشیده نشود –گاهی خداوند رزق بعضی را در کاری قرار داده تا با انجام آن کار مردم به نتیجه‌ی لازم برسند و در ضمن آن افراد نیز به رزق خود دست یابند مثل نماز و منبر برای روحانیون. آن‌چه کراهت دارد آن است که یک روحانی شرط کند اگر این مقدار پول ندهید نماز و منبر را نمی‌پذیرم و این غیر از آن است که مردم در عین دعوت روحانی وظیفه دارند حقوق او را رعایت کنند. تقدیر معیشت یعنی انضباط در خرج‌کردن به طوری که نه اسراف کند و نه تنگ بگیرد و بخل بورزد. مسلّم کار هرچه پاک‌تر باشد و در عین فضای دینی وسیله‌ی رزق حلال می‌شود بهتر است.مواظب باشید که به مسیر رزق خود پشت نکنید اگر مسیر رزق شما حضور در مغازه‌ی پدرتان است به آن پشت نکنید چون می‌شود در عین تلاش در بازار کار فرهنگی هم کرد. در جواب قسمت هفتم سؤال باید عرض کنم هر دو، ولی نیاز نظام اسلامی اولویت دارد. 8- فکر می‌کنم در کتاب رزق قسمت آخر حدیث با روایات مختلف روشن شده که حقیقتاً ظرفیت نظام عالم آن است که در میانه‌روی فقری پیش نمی‌آید. در ضمن حدیث «ضمنتُ لاهل العلم ارزاقهم» را از فرمایشات آیت‌الله بهجت«رحمة‌الله‌علیه» گرفتم ولی فکر می‌کنم اگر جستجو کنیم سند آن را پیدا کنیم. موفق باشید
11344

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا قرائتهای هفت‎گانه در زمان پیامبر اسلام (ص) وجود داشت؟ منشأ این قرائت‎ها کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم ولی باید موضوع را از اساتید قرائت پرسید. موفق باشید

6534
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی من قصددارم سیرکتب شمارا دنبال کنم ده نکته ازمعرفت نفس ازبرهان تاعرفان آشتی باخدارا کارکردم واینک به بحث معاد رسیده ام اما یکی ازدوستانم براین باور است که بایدبحث ها راموازی پیش ببرم مثلا معاد وانقلاب وتاریخ راباهم کارکنم لطفامن راراهنمایی فرمایید که چگونه سیرراکارکنم آیابه ترتیبی که هست برم جلویا بحث هار اموازی پیش ببرم لطفا پیشنهاد کتب راهم بدهید زیرا درسایت همه مباحث گنجانده نشده است باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر معرفتی همان‌طور است که عمل کرده‌اید ولی خوب است که در کنار سیر معرفتی مباحث انقلاب اسلامی را هم کار کنید تا متوجه شوید در کجای تاریخ هستید و با بصیرت بیشتر جلو بروید. موفق باشید
5425
متن پرسش
سلام علیکم استاد 1. در مورد رهایی از کثرات و رسیدن به وحدت و آرامش تنهایی و درونی، چه راهکار عملی دارید؟ من خیلی از این مساله رنج می برم که حتا نمی تونم یک ساعت با آرامش خاطر درس بخونم تو تنهایی، انگار همه ش ی حس فرار دارم، بی قرارم از کتابای شما در این مورد زیاد خوندم و خودم می دونم مشکلم چیه، از شما راهکار عملی می خوام 2. آبا بر زیبایی و آراستگی زن و نمایش آن برای شوهر، (با توجه به تاکید دین بر این مساله) اثرات مثبتی از نظر سلوکی مترتب هست یا خیر؟ (مثلا اینکه خداوند حب جمال را در آن ها قرار داده، آیا نمی خواسته بذین شکل جمال خود را حلوه گر کند) آیا این مساله باغت توجه آن ها به ذخارف دنیوی نمی شود و مانع آن ها برای سلوک نخواهد شد؟ آیا توجه شوهر به جمال ظاهری زن، نشان از سطحی بینی مرد و پایین آوردن شان زن نیست؟ 3. اینکه زن -عموما و با توجه به انچه دیده ام- به دنبال جلب رضایت همسر است. مثلا از آشپزی و خانه داری و آراستگی خود تا اطاعت از شوهر به دنبال رضایت اوست، مانع رشد او و عدم توجه تام به رضایت خداوند نخواهد شد؟ چرا خداوند زن را -عموما و براساس آنچه دیده ام- اینگونه آفریده است؟ چه طور می شود ازدواج کرد اما توجه تام را به خداوند داد در عین حال همسر شایسته ای هم بود؟ آیا می شود از این ها (وظایف زن، خانه داری و...) -به طور تام و واقعا- رضایت خدا را طلب کرد؟ التماس دعا باتشکر پیشاپیش از راهنمایی تان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- راه‌کار عملی برای رهایی از کثرات توجه کامل به خداوند است و این‌که بدانید تمام امور در مدیریت او است پس جایی برای دیگری نمی‌ماند که ذهن شما را به خود مشغول کند 2- آرایش زن برای شوهر اگر با این رویکرد انجام گیرد که نعمت‌های الهی را می‌نمایاند تا از یک طرف نشان دهد آمادگی در پرورندان فرزند را دارد و از طرف دیگر مأمور ایجاد آرامش در خانه است تا شیاطین به بهانه‌ی ارضای شهوت، زن و مرد را از مسیر بندگی خدا بیرون نیندازد. اگر زنان متوجه چنین رسالتی نسبت به خود و همسرشان بشوند نه‌تنها با نمایش زیبایی‌های خود برای همسرشان ازسلوکش باز نمی‌مانند بلکه به تعبیر امام صادق«علیه‌السلام» با مدیریت لذّات جنسی، مسیر صحیح شوق عبادت الهی را در خودش و همسرش ایجاد می‌کند 3- یک زن مؤمن در مسیر رعایت بندگی ازدواج می‌کند و در همان مسیر رسالت ایجاد آرامش در خانه را به عهده می‌گیرد. در کتاب «زن؛ این‌گونه باید باشد» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
666
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی وقتی در حال خواند ن نماز هستم متاسفانه گاهی حواسم پرت می شود به منظور جبران ، گاهی چندین بارمثلا نماز ظهر را تکرار می کنم تا حضور قلب به دست آورم.گرچه کمتر نتیجه می دهد اما می خواستم بدونم این روند درسته یا نه و اینکه همون یه دفعه نمازم رو بخونم و نیازی نیست چندین بار تکرار کنم تا حضور قلب رو به دست بیاورم؟سوال دیگه ای هم از محضرتون داشتم و اینه که آیا بحث های سیاسی با دوستانی که عقاید مخالفی با من دارند درسته یا نه؟ و خیلی وقتا احساس می کنم که واقعا غیر منطقی هستند و تنها آزارم می دهد. گاهی واقعا حرف هایی می شنوم که باعث تردید می شود و خیلی اذیتم می کند.در مورد ادامه تحصیل در مقطع ارشد کامپیوتر بعد از خواندن مباحث مدرنیته دچار تردید شدم اما جو خانوادگی به من اجازه ی ترک تحصیل و نشستن در خانه را نمی دهد. از طرفی اشتیاقم به تحصیل کمتر شده و نمی دانم آیا ادامه ی این رشته می تواند مفید باشد یا نه.خواهشمندم راهنمایی ام بفرمایید که آیا تحصیلم را ترک کنم یا نه.در مورد مباحث روزه خواستم بدونم بحث کمبود ویتامین ها و ... که پزشکان بیان می کنند توهم است؟ و اینکه بدن احتیاج داره به این موارد واقعا اما حضرت علی با قطعه ای نان این چنین قدرت داشتند؟ در چه حد می توان روی حرف پزشکان حساب کرد در مورد احتیاجات بدن؟با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: اگر نماز را از نظر آداب فقهی درست انجام می‌دهید نباید به جهت نداشتن حضور قلب آن را تکرار کنید. به ما فرموده‌اند سعی کنید از طریق نافله‌ها عدم حضور قلب را جبران کنید و بیش از این نیاز نیست، خداوند إن‌شاءالله به وقتش کمک می‌کند. با کسانی که اهداف الهی مدّ نظرشان نیست اگر آمادگی آموختن مطالب را از شما ندارند، بی‌خود بحث نکنید چون ممکن است به جدال و مراء بکشد، در حالی‌که رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «لا مِراءَ فی الإسلام» در اسلام مراء نداریم. اگر رسیدید قسمت مراء یا جدال از کتاب مصباح‌الشریعه را بخوانید. رشته‌ی کامپیوتر به عنوان یک وسیله‌ای که امروز جامعه به آن نیاز دارد رشته‌ی خوبی است، نیت شما از ادامه‌ی تحصیل شناخت آن است و نه ستایش از آن، ما در حال حاضر در شرایطی هستیم که باید بر کامپیوتر مسلط باشیم. در مورد روزه باید با خود مدارا کنید، آری نفس آن‌قدر قدرت دارد که مایحتاج خود را ایجاد کند ولی ما در آن حدّ نیستیم و لذا نه آنچنان به این حرف‌ها اعتماد کنیم که بدن با روزه ضعیف می‌شود و کمبود ویتامین پیدا می‌کند و نه به بدن خیلی سخت بگیریم. موفق باشید
11175
متن پرسش
سلام استاد: لطف کنید در مورد ایده الیسم و رئالیسم توضیح بدید که کدام یک حق است؟ شهید مطهری و علامه ایده الیسم را مساوی با سفسطه گری دانستند که این درست نیست همچنین برای اثبات رئالیسم دلایلی آوردند که قانع کننده نیست .چه اشکالی دارد جهان هستی که مشاهده می شود را ساخته ذهن بدانیم و به این اشکال رئالیست ها که چیزهایی هستند که در اختیار من نیستند پس ساخته ذهن نیستند این گونه پاسخ دهیم که ذهن به دو قسم خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم می شود و جهانی که مشاهده می کنیم چهارچوب های ذهنی است که ذهن ناخودآگاه ساخته و در اختیار من نبوده با این نظر اشکالی که شهید مطهری کردند که در صورت قائل شدن به ایده الیسم علم ما جهل مرکب می شود که این به نظر صحیح نیست زیرا پاسخ می دهیم که با قائل شدن به ایده الیسم قائل می شویم که تنها موطن حقیقت عوض می شود و از عالم خارج به ذهن می اید و علم هم همان علم می ماند. استاد اگر شما رئالیسم رو حق می دونید لطف کنید دلایلی قانع کننده که غیر از دلایل کتاب اصول و روش رئالیسم بیاورید. ممنونم مرا راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته‌ای که در آخر سؤال فرمودید مشکل را حل می‌کند که می‌فرمایید «در ادراکات تنها موطن حقیقت عوض می‌شود و از عالم خارج به ذهن می‌آید و علم هم همان علم است». ایده‌آلیست‌ها معتقدند ذهن ما ملاک هست‌ها و نیست‌ها است، بدون آن‌که دغدغه‌ای داشته باشند که باید با نفس الأمر و واقعیت مرتبط بود. به همین جهت کارشان تا آن‌جا جلو رفت که گفتند ما آن‌چه در ذهنمان تصور می‌کنیم را به خارج تحمیل می‌کنیم و کار به سوبژکتیویته کشید که هیچ حقیقتی را در خارج از ذهن نمی‌پذیرد. البته ایده آلیستی که علامه نقد می‌کنند به همان معنایی است که عرض کردم و این غیر از معنای ایده آلیسم هگلی و یا کسانی است که می خواهند بین دکارت و افلاطون در موضوعات معرفتی جمع کنند همچنان که غیر از ایده آلیسم افلاطونی است. موفق باشید
54
متن پرسش
بسمه تعالی: سلام علیکم؛ مولوی در ابیات : قطره‌ای کان در هوا شد یا که ریخت...از خزینه قدرت تو کی گریخت گر در آید در عدم یا صد عدم....چون بخوانیش او کند از سر قدم باز فرمان آید از سالار ده.... مر عدم را کانچه خوردی باز ده آنچه خوردی واده ای مرگ سیاه....از نبات و ورد و از برگ و گیاه. این مطلب با قاعده فلسفی اعاده معدوم محال است چگونه قابل جمع و توجیه است؟ به هر حال فلاسفه برای آن قاعده دلیل و برهان اقامه می کنند در صورتی‌که در این ابیات عکس آن بیان شده است. لطفا توضیحی بفرمایید. با تشکر از جنابعالی
متن پاسخ

جواب: پس از سلام و آرزوی توفیق برای حضرت‌عالی:
آنچه تحت عنوان «اعاده معدوم» درعلم کلام مورد بحث است و برگشت آن را محال می‌دانند، وقتی است که به‌واقع چیزی معدوم شود و از صحنه‌ی وجود خارج گردد، و مولوی و امثال مولوی در عین اعتقاد  به «محال‌بودن اعاده معدوم» در این ابیات حرف دیگری دارند و آن این‌که تغییر ماهیتِ پدیده‌ها آن را از عالم وجود به عدم نمی‌برد، بلکه از حالتی به حالت دیگر می‌رود و لذا چون از جهتی معدوم شده ولی از جهتی موجود است - مثل قطره‌ی آبی که تبدیل به بخار می‌شود- «چون بخوانیش او کند از سر قدم» یعنی نحوه‌ای از وجود دارد که مورد خطاب پروردگار قرار می‌گیرد. موفق باشید

19093
متن پرسش
به نام خدا با سلام: جناب استاد 1. چرا در دعای ماه رجب آمده «اللهم انی اسئلک صبر الشاکرین» در حالی که به طور طبیعی صبر الصابرین به ذهن می آید. 2. منظور از فراز «و اصلح لنا خبیئه اسرارنا» چیست؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صبر شاکرین یعنی حتی سختی‌ها را نبینیم و در سختی‌ها هم خدا را بنگریم و این مربوط به مقام «رضا»ست و نه مقام صبر. و چقدر زیبا در این دعا ما را متوجه‌ی صبر شاکرین می‌کنند. خداوند این صبر را نصیب من و شما گرداند. 2- در این فراز از حضرت حق می‌خواهیم که زشتی‌هایی که در پنهانی‌ترین ابعاد ما جای دارد را نیز اصلاح گرداند. موفق باشید

11512
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی چرا شخصی مثل دیوید هیوم اینقدر شکاک بود و در همه چیز شک می کرد؟ مگر عقلی که همه دارند و شک نمی کنند را نداشت؟ مشکل دیوید هیوم چه بود و چه چیز باعث شد که به اینجا رسید و در دام شکاکیت افتاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیوم مثل اکثر فیلسوفان انگلیسی خود را در ادراک حسّی متوقف کرده بود. موفق باشید

نمایش چاپی