بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1497

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام خدمت استاد عزیزو تشکر فراوان از صحبت های بسیار ارزشمند و مفید شما.خدا خیرتون بده استاد که واقعا فرمایشات شما برای من مفید و تاثیرگذار است. چند سوال از خدمت شما داشتم استاد: 1- اگر عازم سفر زیارتی به قم و جمکران باشیم و اطلاع داشته باشیم که کاروان هنگام نماز مغرب و عشا در میان راه توقف نمیکند و تقریبا 1ساعت بعد از اذان مغرب و عشا به مسجد جمکران میرسد و نماز اول وقت تقریبا 1 ساعت به تاخیر میفتد.حال آیا به این سفر برویم یا اینکه از رفتن منصرف شویم تا نماز اول وقت به تاخیر نیفتد؟(اگر خداوند توفیق دهدشاید این سفر هر هفه انجام شود) 2- استاد من به چهره بزرگان که نگاه میکردم متوجه شدم که حضرت امام (ره)و آیت ا...بهجت(ره) و 000 در پیشانی مبارکشان جای مهر آنچنان به چشم نمی آید.خواستم در خواست کنم راهی به من نشان دهید که جای مهر در پیشانی من ظاهر نشود.دوست ندارم توفیق سجده طولانی که خداوند به من داده است عیان شود و همه ببینند و متوجه شوند.خواهش میکنم راهنماییی بفرمایید چه کنم که جای مهر در پیشانی من ظاهر نشود تا بین خودم و خدا بماند؟ 3- استاد در روایات داریم که شخصی نزد حضرت علی(ع) گفت( استغفرالله ربی و اتوب علیه) و حضرت بسیار تند با ایشون برخورد کردند.آیا به این معناست که به دلیل شرایطی که این ذکر دارد ما نبایددر طول روز زیاد این ذکر را بکار ببریم؟چون من در طول روز بسیار این ذکر را میگویم تا گناهانی که تا آن زمان از روز انجام داده ام پاک شود. با تشکر فراوان .خدا خیرتون بده. دعام کنید استاد. یا علی (علیه السلام) گفت که دیوانه نهی لایق این خانه نهی کاش که دیوانه شوم لایق این خانه شوم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- چون شریعت الهی رخصت داده که در صورت ضرورت نماز را به تأخیر بیندازید، با توجه به برکات زیارت قم و جمکران می‌توان از این رخصت استفاده کرد، مثل آن‌که نماز را جهت شرکت در نماز جماعت به تأخیر می‌اندازید. 2- اگر مهر بزرگ باشد و پوست پیشانی شما نیز مستعد باشد ممکن است آثار مهر بر پیشانی نماند. 3- تذکر حضرت در مورد کسی است که عزم عبور از گناه را ندارد ولی ذکر استغفار را بر زبان می‌آورد. موفق باشید
666
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی وقتی در حال خواند ن نماز هستم متاسفانه گاهی حواسم پرت می شود به منظور جبران ، گاهی چندین بارمثلا نماز ظهر را تکرار می کنم تا حضور قلب به دست آورم.گرچه کمتر نتیجه می دهد اما می خواستم بدونم این روند درسته یا نه و اینکه همون یه دفعه نمازم رو بخونم و نیازی نیست چندین بار تکرار کنم تا حضور قلب رو به دست بیاورم؟سوال دیگه ای هم از محضرتون داشتم و اینه که آیا بحث های سیاسی با دوستانی که عقاید مخالفی با من دارند درسته یا نه؟ و خیلی وقتا احساس می کنم که واقعا غیر منطقی هستند و تنها آزارم می دهد. گاهی واقعا حرف هایی می شنوم که باعث تردید می شود و خیلی اذیتم می کند.در مورد ادامه تحصیل در مقطع ارشد کامپیوتر بعد از خواندن مباحث مدرنیته دچار تردید شدم اما جو خانوادگی به من اجازه ی ترک تحصیل و نشستن در خانه را نمی دهد. از طرفی اشتیاقم به تحصیل کمتر شده و نمی دانم آیا ادامه ی این رشته می تواند مفید باشد یا نه.خواهشمندم راهنمایی ام بفرمایید که آیا تحصیلم را ترک کنم یا نه.در مورد مباحث روزه خواستم بدونم بحث کمبود ویتامین ها و ... که پزشکان بیان می کنند توهم است؟ و اینکه بدن احتیاج داره به این موارد واقعا اما حضرت علی با قطعه ای نان این چنین قدرت داشتند؟ در چه حد می توان روی حرف پزشکان حساب کرد در مورد احتیاجات بدن؟با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: اگر نماز را از نظر آداب فقهی درست انجام می‌دهید نباید به جهت نداشتن حضور قلب آن را تکرار کنید. به ما فرموده‌اند سعی کنید از طریق نافله‌ها عدم حضور قلب را جبران کنید و بیش از این نیاز نیست، خداوند إن‌شاءالله به وقتش کمک می‌کند. با کسانی که اهداف الهی مدّ نظرشان نیست اگر آمادگی آموختن مطالب را از شما ندارند، بی‌خود بحث نکنید چون ممکن است به جدال و مراء بکشد، در حالی‌که رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «لا مِراءَ فی الإسلام» در اسلام مراء نداریم. اگر رسیدید قسمت مراء یا جدال از کتاب مصباح‌الشریعه را بخوانید. رشته‌ی کامپیوتر به عنوان یک وسیله‌ای که امروز جامعه به آن نیاز دارد رشته‌ی خوبی است، نیت شما از ادامه‌ی تحصیل شناخت آن است و نه ستایش از آن، ما در حال حاضر در شرایطی هستیم که باید بر کامپیوتر مسلط باشیم. در مورد روزه باید با خود مدارا کنید، آری نفس آن‌قدر قدرت دارد که مایحتاج خود را ایجاد کند ولی ما در آن حدّ نیستیم و لذا نه آنچنان به این حرف‌ها اعتماد کنیم که بدن با روزه ضعیف می‌شود و کمبود ویتامین پیدا می‌کند و نه به بدن خیلی سخت بگیریم. موفق باشید
544
متن پرسش
جناب استاد طاهرزاده سلام علیکم. ضمن تشکر از مطالب ارزنده و کتابها و جزوات حضرتعالی که بهره‏های فراوان از آن بردم سؤالی از محضرتان داشتم که مدت زیادی است ذهن مرا درگیر خود کرده و احساس میکنم باید یافت های مهمی در درون آن نهفته باشد. شما در بخش پرسش و پاسخ کتاب مدرنیته و توهم به نکته بسیار مهمی اشاره کردید و آن هم این که هایدگر و ملاصدرا همچون آینه هایی هستند که یکدیگر را نشان می دهند. بنده با مطالعه آراء مرحوم دکتر فردید و آقای دکتر داوری( که البته در برخی از موارد تفاوت هایی هم با نظر دکتر فردید دارد) به یک اشراف کلی نسبت به این نظر شما پیدا کردم اما خود آقای دکتر فردید خود ملاصدرا را نیز با تعریفی غربزده میخواند. با فرض پذیرش مطلب شما که احساس میکنم باید درست باشد می توانید مسأله نسبت بین رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیک هایدگر و فلسفه ملاصدرا به ویژه بحث حرکت جوهری را بیشتر برایم باز کنید و در خصوص منابعی که میتواند راهگشا باشد هم بنده را راهنمایی نمایید. ضمناً بنده در مقطع کارشناسی ارشد رشته فلسفه علوم اجتماعی تحصیل میکنم و فکر میکنم برای ورود به مباحث این رشته باید این گره را که در سؤالم مطرح کردم در ابتدای کار بگشایم. اگر در خصوص نحوه ورود و کیفیت پرداخت و منابع فلسفه علوم اجتماعی هم نظری دارید با راهنمایی خود را من را به مصداق کلام امیر بیان علیه السلام که فرمود: « قد علمنی حرفاً فقد صیرنی عبداً » بنده خویش ساخته اید. یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: آقای فردید در کتابی که آقای دکتر دیباج تحت عنوان «مفردات فردیدی» از سخنان ایشان منتشر کردند جمله‌ای دارند که قابل تأمل است. ایشان در آن‌جا در صفحه‌ی290می‌فرمایند: «من می‌خواهم از نو، ملاصدرا بخوانم تا آن‌جا که سوبژکتیو و ابژکتیویته در ملاصدرا محو شود، تفسیر من از ملاصدرا غیر از تفسیر خودبنیادانه‌ای است که حوالت دوره‌ی جدید است». از این جمله معلوم می‌شود سخنانی که در قبل نسبت به فلسفه‌ی ملاصدرا گفته‌اند و آقای مددپور در کتاب «دیدار فرهی» آورده، آخرین حرف دکتر فردید در رابطه با ملاصدرا نیست و تحول مهمی در دیدگاه ایشان به‌وجود آمده که متوجه شده‌اند «وجودی» که جناب ملاصدرا به آن نظر دارد در نهایت نظر به «وجود» در خارج دارد و نه به مفهوم وجود که عموماً فلسفه به آن می‌پردازد. در صفحه‌ی 231 آن کتاب می‌گوید: «ملاصدرا پریروز دارد». یا در صفحه‌ی 440 می‌گوید: «وقت ملاصدرا در مقایسه با وقت میرداماد دوری از طاغوت است». در مورد منظور شما از بحث حرکت جوهری ملاصدرا و پدیدارشناسی هرمنوتیلی هایدگر را درست نفهمیدم که از چه جهت سؤال دارید. موفق باشید
11512
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی چرا شخصی مثل دیوید هیوم اینقدر شکاک بود و در همه چیز شک می کرد؟ مگر عقلی که همه دارند و شک نمی کنند را نداشت؟ مشکل دیوید هیوم چه بود و چه چیز باعث شد که به اینجا رسید و در دام شکاکیت افتاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیوم مثل اکثر فیلسوفان انگلیسی خود را در ادراک حسّی متوقف کرده بود. موفق باشید

8661

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد بزرگوار همانگونه که مستحضرید برای آموزش زبان انگلیسی آموزشگاههای موجود و منابعی که استفاده می کنند فرهنگ غرب را به زبان آموز منتقل می کنند به نظر شما برای یادگیری زبان چه روش یا منابعی را پیشنهاد می کنید؟ روحانیونی که رشته تبلیغ در کشورهای دیگر را دنبال می کنند آیا از روش خاصی زبان انگلیسی را فرا می گیرند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این مشکلی است که انقلاب اسلامی آرام آرام باید حل‌ اش کند. از طرز آموزش زبان آن آقایانی که به تبلیغ در کشور‌های دیگر می‌روند خبر ندارم. موفق باشید
8159
متن پرسش
با سلام وقتتان بخیر استاد من و نامزدم در نحوه ی برگزاری مراسم عروسی دچار مشکل شدیم ،نمی دونیم چی درست و چی درست نیست،تا چه حد به خانواده و خواسته های آنها توجه شود ؟مثلا در مورد فیلبردار و عکاس میگن همه خانم است اما ترس از اینکه زمان درست کردنش دست آقا باشد، برای انتخاب لباس عروس و اینکه میگن باید آلبوم را نگاه کنند و نظر دهندوموارد مشابه زیاد دیگه ما را دچار سردرگمی زیادی کرده است.لطفا در مورد حدو حدودی که باید رعایت شود و چی را حذف کنیم چی داشته باشیم ما را راهنمایی کنید.ممنون از لطفتان
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: تا می‌شود باید از این تشریفات کم کنید و احتیاط لازم را در همه‌ی موارد انجام دهید وگرنه فردای قیامت وبال گردن‌تان می‌شود. هرچه می‌توانید حذف کنید، حذف کنید تا محبت الهی برایتان پایدار بماند. موفق باشید
10129
متن پرسش
سلام: در دعای دهه اول ذی الحجه داریم «لا اله الا الله عدد الیالی و دهور...» نیست خدایی جز الله به شماره شبها و روزگاران و الی آخر دعا... بنده از متن عربی چیزی متوجه نمی شوم ترجمه هم کاملا برایم نامفهوم است. لطفا در مورد این دعا توضیح بفرمایید. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی جملات اولیائ الهی مثل جملات عرفا حالت اشاره دارد و لذا نمی‌توانید تحت‌اللفظی آن ها را معنا کنید. شاید در این چند فراز که در دعا آمده می‌خواهد نظر توحیدی خود را در تمام نمونه‌های متکثر به خود متذکر شود. مثلاً در این قسمت یگانگی حق را در مظاهری مثل کثرت لیالی و دهور مدّ نظر داشته باشد. موفق باشید
7500
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید من خدا رو شکر از وقتی با آثار شما آشنا شدم رغبت زیادی به فلسفه اسلامی پیدا کرده ام و آثار بزرگان را در حد بضاعت خود دنبال میکنم . چند روز پیش دوستی گفت ببین ابن سینا در یک جمعی برای عده ای توسط براهین عقلی اثبات کرد که الان روز است در حالی که شب بود و این قضیه را در شب باز انجام داد و با براهین عقلی اثبات کرد که الان روز است در حالیکه شب بود. در جایی دیگر شیخ الرئیس عده ای را کنار حوض آب جمع کرد و استدلال کرد که درون حوض هیچ آبی نیست . و در حالیکه درون حوض آب بود . این عزیز معتقد بود فلسفه خیلی حساس است و ممکن است شما را به نتایجی بر خلاف عقیده ی معصوم سوق دهد.حال دوتا سوال داشتم و اول اینکه انسان توسط چه خط کشی میتواند بفهمد حاصل براهین عقلی اش مماس با عقید ی معصوم است یا خیر؟ اینکه بیایی شب را بگویی روز است و روز را بگویی شب است و آن هم با براهین عقلی به نظرتان نشان از خطا رفتن عقل نمیدهد؟و سوال دوم اینکه آیا روایتی هست که مضمون آن تفکرات فلسفی و برهانی را به ما گوشزد کند و ما را دعوت به تعقل عمیق(فلسفه اسلامی )‌کند یا خیر ؟ آخر بعضی از روایات اهل بیت که معمولا علامه مجلسی هم اگر اشتباه نکنم به آنها استناد میکند بر این مفاد است که عقل فقط حسن و قبح و امثال مسائل در این سطح را میفهمد و از درک مسائل هستی و عمیق عاجز است.حال اگر شما روایتی میدانید که ماا را دعوت به تفکر عمیق فلسفی کند به من بدهید . در ضمن من کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی را هم نگاهی کردم ولی زیاد متوجه نشدم . کمی دشوار بود . با تشکر برای شنا استاد گرامی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت‌دادن سخنانی این‌چنان سخیف به بزرگانی مثل ابن‌سینا که در پیروی از عقل آنچنان محتاط است که مواظب است با شعر که عموماً از مقام خیال صادر می‌شود، حریم انضباط عقلی محفوظ بماند و حفظ حریم عقل را برای شخصیت خود واجب می‌داند چه رسد که بخواهد با پشت‌کردن به احکام عقل مباحث تناقض‌آمیز را که در دل آن یک نحوه مغالطه و فرونشاندن عقل است را دامن بزند. در مورد جایگاه عقل فلسفی در روایات در آثار حضرت آیت‌اللّه حسن‌زاده نکاتی هست که باید به آن‌جا رجوع شود و فراموش نکنیم که در زمان ائمه عموماً معتزله خود را مدعی فلسفه می‌دانسته‌اند که ائمه«علیهم‌السلام» با نگاه آن‌ها مخالف بودند و این غیر از فلسفه‌ای است که از طریق جناب فارابی و ابن‌سینا ظهور کرد. موفق باشید
20173
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد جان! بنده وقتی اوصاف و بیانات برخی از شهداء دفاع مقدس را که در سن پایین می شنوم یا آیت الله بهجت «ره» یا امام خمینی «ره» که نقل شده در سن پانزده سالگی نماز شب می خواندند!! این سئوال اساسی و مهم برایم پیش می آید، که حقیقتا این بزرگورانی که در سن پایین حرف های عارفانه می زدند یا اعمال عارفانه انجام می دادند! پس کی مبارزه با نفس کردند؟ پس کی این قوه خیال را کنترل می کردند؟ حقیقت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع سالکِ مجذوب با مجذوبِ سالک فرق می‌کند. یکی حرکت می‌کند تا نورِ الهی او را در برگیرد و یکی نور الهی او را در بر می‌گیرد و سعی می‌کند آن نور را حفظ کند. افرادی که نام برده‌اید از نوع دوم‌اند. مرحوم عبدالرزاق کاشانی در مقدمه‌ی شرح «منازل السائرین» می‌گوید:

عرفا به طور کلی متفق‌اند که نهایات تصحیح نمی‌شود مگر با تصحیح بدایات و تصحیح بدایات عبارت است از 1- امتثال امر الهی 2- مشاهده اخلاص و این‌که انسان در خود ببیند برای خدا خواسته 3- رعایت سنت 4- تعظیم نهی در عین مشاهده خوف از عقاب الهی 5- شفقت بر عالم با بذل خیرخواهی و این که بار خود را بر روی دوش مردم نیندازد 6- دوری از همنشینی که وقت را تباه می‌کند 7- دوری از هر سببی که دل را مفتون و شیفته می‌نماید.

می‌فرماید: مردم در این بیان و شأن سه دسته‌اند: آن‌که بین خوف و رجاء عمل می‌کند، با توجه به محبت و همراه با حیاء، که چنین کسی را «مرید» گویند.[1] و آن‌که از وادی تفرقه و پراکندگی به وادی جمع ربوده شده‌ که او را «مراد» نامند[2] و غیر از این دو هرکه هست مدعی و نیرنگ‌باز است.

می‌توان گفت: همه‌ی مقامات در سه مرتبه جمع می‌شوند. رتبه‌ی نخست که مساوی است با آغاز کار سالک در سیر سلوک. رتبه‌ی دوم با داخل‌شدن سالک در غربت شروع می‌شود و رتبه‌ی سوم دست‌یابی سالک به مشاهده‌ای است که او را به سوی عین توحید در طریق فنا می‌کشاند و جذب می‌کند.

در معنای رتبه‌ی نخست که آغازکردن کار سالک در سیر و سلوک بود، در روایت از رسول خدا (ص) داریم: «سیروُا سَبَقَ الْمُفْرِدون» سیر کنید که مُفْرِدون پیشی گرفتند. مردم سؤال کردند ای رسول خدا مفردون چه کسانی هستند؟ فرمودند: «المهترّون، الذين يهترّون في ذكر الله عزّ و جلّ، يضع الذّكر عنهم أثقالهم فيأتون يوم القيامة خفافا» متحیرون آن‌هایی که در یاد خدا سرگشته‌اند و یاد خدا بارهای گران را از ایشان برمی‌دارد، از این روی در قیامت سبک بال خواهند آمد. (ترمذی، کتاب‌الدعویات، باب 129)

در رابطه با مرتبه‌ی دوم که واردشدن در غربت است از رسول خدا (ص) داریم «طَلَبُ الْحَقِّ غُرَبةٌ»[3] طلب‌کردن و خواستن حق، غربت است. و در رابطه با مرتبه‌ی سوم که دست‌یابی به مشاهده است در روایت داریم که جبرائیل از رسول خدا (ص) پرسید: «مَا الإحْسان؟» احسان چیست؟ حضرت فرمودند: «اَنْ تَعْبُدَ الله کَاَنَّکَ تَراه فَاِن لَمْ تَکُن تَراه فَاِنَّه یَراک»[4] احسان آن است که خدا را به گونه‌ای عبادت کنی که گویا او را می‌بینی و اگر او را نمی‌بینی پس بدان او تو را می‌بیند. که این حدیث اشاره جامعی است به مذهب عرفا و متصوفه.

خواجه عبداللّه انصاری می‌فرماید: من درجات هر مقام را به تفصیل برایت باز می‌گویم تا درجه‌ی عامه و سالک و محقق را در هر مقام بشناسی زیرا برای هر یک نشانی است که به سوی آن برانگیخته می‌شود. موفق باشید  

 


[1] - مرید همان سالک مجذوب است که جز خدا را اراده نکرده و مراد همان مجذوب سالک است که خداوند او را اراده و جذب کرده.

[2] - حافظ در رابطه با عبور از تفرقه می‌گوید: «از فکر تفرقه باز آی تا شوی مجموع» که عبور از خلق به حق است و  به حق اشتغال‌یافتن.

[3] - تاریخ دمشق، ج 51، ص 832- کنز العمال، ج 1، ص 239

[4] - صحیح مسلم، کتاب‌الإیمان، ج 1، ص 37.

2184
متن پرسش
چرا به جای امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شخصیت اشراقی علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» را مبادی تفکر در دنیای معاصر ندانیم؟
متن پاسخ
رویکرد علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» به عالم معنا بر مبنای کشف راه‌کاری است که بتواند موانع فرهنگی فرهنگ مدرنیته را دفع کنند و مانع حاکمیت اندیشه‌های دیویدهیوم و امثال او باشد و خداوند نیز ایشان را مفتخر و منوّر به آن راه‌کارها می‌کند تا بشریت از طریق شخصیت و آثار ایشان خود را از موانع حاکمیت آن فرهنگ آزاد نماید ولی رویکرد حضرت امام رویکرد به عالم معنا است بر اساس تحقق نظامی که نفی نظام مدرنیته بکند و امروزه تنها با نظر به شخصیت اشراقی حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌توان در نظامی قرار گرفت که در عین تفکر و تفاهم و وحدت ، بتوانیم از نظام سوبژکتیویته‌ی غربی عبور کنیم و این همه ی هویت اسلامی امروذین ماست همان طور که اگر قرآن و نبوت را بپذیریم ولی امام زمان خود را نشناسیم به مرگ جاهلیت مرده ایم و از هویت اسلامی بی بهره ایم.
580

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد 1-می خواستم با توجه به مطلبی که چهارشنبه ی هفته ی پیش پیرامون آیات 1-5 سوره ی نازعات مطرح کردید.فرشتگان الهی و قوانین فیزیکی درتحولات این عالم هر کدام دارای چه جایگاهی هستند.مثلا در فیزیک علت کنده شدن سیب از درخت را اینگونه توجیه میکنیم که نیروی گرانش زمین یا هر نیروی دیگری بر نیروی بین ذره ای ساقه ی سیب و درخت غلبه کرده است حال نقش حضرت عزرائیل در این پدیده چیست؟ 2-آیا شما وجود اتم،الکترون،پروتون و... را به عنوان مخلوق قبول دارید؟ 3-می خواستم بدانم برای انجام فعالیت های فرهنگی در مدارس مقطع متوسطه با توجه به کوتاه بودن دوره ی زمانی و وجود سنین مختلف و گرایشات فکری متفاوت وشرایط روحی،روانی این مقطع اولاً از کجا باید این فعالیت ها را شروع کرد و چگونه ادامه داد که باعث جذب قلب دانش آموز به دین ،بازگشت از پوچی به فطرت الهی و جدا شدن از محیط فساد انگیز پیرامون او شود؟ و آیا می توان در این مقطع مطالب روشنگرانه ی سیاسی بدون خط وخط بازی را برای مقابله با جنگ نرم فکری وسیاسی ارائه داد؟ دانش آموزسال سوم ریاضی -فیزیک
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- وقتی متوجه باشیم عالم ماده تحت تدبیر عالم ملکوت است – مثل این‌که بدن ما تحت تدبیر نفس ناطقه‌ی ما است – متوجه می‌شویم هر حرکتی و فعل و انفعالی که در زمین انجام می‌گیرد بر اساس تدبیر عالم ملکوت است که اگر از زاویه‌ی حسّ و تجربه‌ی مادی با آن روبه‌رو شویم، همان دریافت‌هایی می‌شود که در علوم تجربی می‌شناسیم. مثل این‌که در یک حادثه وقتی نفس شما بترسد عکس‌العمل فیزیولوژیک آن ترشح هورمون آدرنالین در خون و در نتیجه تپش قلب است، در حالی‌که اصل قضیه ریشه در ملکوت شما یعنی نفس ناطقه‌ی شما دارد. لذا توجه به نقش ملائکه در تدبیر عالم، توجه به مبادی اصلی عالم است. 2- فراموش نفرمایید که طرح وجود اتم و الکترون و پروتون و نوترون مربوط به اتم، یک تئوری است که «دالتون» طرح کرده و این تئوری تضادهایی در درون خود دارد که باید اهلش به آن بپردازد. 3- اگر از طریق خودشناسی شروع کنیم خوب است و موضوع را به معاد بکشانیم. آری کار بسیار خوبی است اگر دانش‌آموزان را متوجه جنگ نرمی کنیم که دشمنان برای این ملت طرح‌ریزی کرده‌اند.
5690
متن پرسش
با عرض سلام و خداقوت. حاج‌آقا همسر من نزدیک 12 ساعت کارند و بعد هم که برمی‌گردند دو کار خیلی واجب دارند یکی فیلم و سریال دیدن و دیگری پیش پدر و مادرشون رفتن. ایشان به تلویزیون آن‌چنان نگاه می‌کنند که اولیای الهی نماز می‌خوانند. خودشان که حتما می‌بینند هیچ بنده هم باید از عرعر های خنده بازار و ... در حال رفت و آمد در خانه بهره‌مند شوم. این در حالی است که ایشان نماز صبح یا بلند نمی‌شوند یا اگر بلند شوند و توفیقی دست دهد بین‌الطلوعین بیدار شوند اول Ifilm و نمایش می‌بینند بعد که دم رفتنشان شد نماز می‌خوانند . اگر من هم بخواهم بین‌الطلوعین بیدار شوم به شدت نهی می‌کنند.جالب است بدانید جلوی تلویزیون نماز می‌خوانند. اگر توفیق رفتن به مسجد را پیدا کنند طوری می‌روند که به رکعت آخر نماز عشا برسند. اگر در خانه باشند نماز عشاشان نزدیک ساعت 1 خوانده می‌شود. هیچ چیزی ایشان را از حالت آرامششان خارج نمی‌کند مگر خواب و خوراکشان. ایشان در آرامش و غنای کامل نسبت به خداوند قرار دارند. ما آن قدر گرفتاریم که اگر بنده باز کنم مراجعان به سایت دست به دعا می‌شوند.اما ایشان را دریغ از یک دعا توسل خواندن. تا دیر وقت بیدارند اما یک نماز شب نمی‌خوانند با لذت تمام فیلم می‌بینند.نکته‌ی جالب اینکه اخیرا آداب‌الصلوه می‌خوانند.هر چقدر بنده از ایشان خواسته‌ام بخاطر آرامشمان تلویزیون نبینند دست بردار نیستند تازه به بهانه‌ی ‌زبان کارتن دانلود می‌کنند و می‌بینند. خیلی مراعات بنده را بکنند با اجازه‌ی زوری باز تلویزیون می‌بینند.بعد که فارغ شدند سراغ پدر و مادرشان می‌روند که ما24 ساعته در خدمت آمال و آرزوهای آن‌ها هستیم و از خودمان جز بر آوردن خواسته‌های آن‌ها هویتی نداریم. پدر و مادری که عروسشان را برده‌ی خود می‌دانند و چون آن‌ها فرزندشان را دوست دارند دایم در جوارشان باشد بنده باید هر صدمه‌ای از این نزدیکی به این‌ها به بنده می‌رسد روی چشم بگذارم و متشکر آن‌ها باشم. پدر مادری که بدون اغراق خواسته و ناخواسته از اذیت به بنده فروگذار نکرده‌اند. آن موقع همسر بنده نه تنها معترف به این همه آزار نیست برای رفع تکلیف از پدر و مادر ،ناتوانیشان را در داشتن خانه‌ی مستقل بر دوش خود می‌دانند و اذیت‌های آن‌ها را توجیه می‌کنند و با رفت و آمد و تفقد بیشتر از آن‌ها در قبال صدمات وارده بنده را بیشتر مکدر می‌سازند.حضرتعالی خطاب به همسرم راجع به موارد ذکر شده توصیه بفرمایید بلکه نفس شما در ایشان اثر کند. از تصدیع وقت حضرتعالی عذر می‌خواهم.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: حقیقتش بنده تنها خود را در آن حدّ که جواب سؤالات عقیدتی کابران محترم سایت را بدهم آماده کرده‌ام این نوع خلقیات را باید با فرصت‌دادن به همدیگر اصلاح کرد. موفق باشید
350

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز - 1- استاد در مورد کتابی در مورد نماز از خودتان، سوال کردم ازتان کتابی از امام خمینی بهم معرفی کردید، نام آن کتاب از خاطرم رفته است؛ می خواهم در مورد فهم نماز ، اعمال آن ، کلامی که بویژه در آن بکار می بریم آشنا شوم-درباره مفاهیم نماز. 2- استاد به نظرتان ترجمه چه شخصی یا اشخاصی - ترجمه قرآن و ترجمه نهج البلاغه - مناسب تر است به نظرتان، البته می دانم که نظرتان در مورد فهم زبان عربی و خواندن متن عربی است، اما اکنون این امکان برایم فراهم نیست، ضمن آنکه فهم زبان عربی ام هم در حال حاضر مناسب نیست. متشکرم -
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام 1- کتاب آداب‌الصلواة حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» نکات ارزنده‌ای در مورد نماز دارد. 2- هرکدام از ترجمه‌ها حُسن خود را دارند ولی روی‌هم‌رفته ترجمه‌ی آیت‌الله‌مکارم جهت قرآن و ترجمه‌ی مرحوم دشتی برای نهج‌البلاغه روان و قابل استفاده است. موفق باشید
11553
متن پرسش
سلام علیکم: به نظر شما جذابیت در رسانه و سینمای انقلابی به چه نحو باید باشد؟ آیا اساسا جذابیت و عقلانیت در سینما جمع شدنی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ما وجه معنوی انسان‌ها را مخاطب قرار دهیم می‌توانیم جذابیت و عقلانیت را در سینما در کنار هم جمع کنیم. موفق باشید

11175
متن پرسش
سلام استاد: لطف کنید در مورد ایده الیسم و رئالیسم توضیح بدید که کدام یک حق است؟ شهید مطهری و علامه ایده الیسم را مساوی با سفسطه گری دانستند که این درست نیست همچنین برای اثبات رئالیسم دلایلی آوردند که قانع کننده نیست .چه اشکالی دارد جهان هستی که مشاهده می شود را ساخته ذهن بدانیم و به این اشکال رئالیست ها که چیزهایی هستند که در اختیار من نیستند پس ساخته ذهن نیستند این گونه پاسخ دهیم که ذهن به دو قسم خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم می شود و جهانی که مشاهده می کنیم چهارچوب های ذهنی است که ذهن ناخودآگاه ساخته و در اختیار من نبوده با این نظر اشکالی که شهید مطهری کردند که در صورت قائل شدن به ایده الیسم علم ما جهل مرکب می شود که این به نظر صحیح نیست زیرا پاسخ می دهیم که با قائل شدن به ایده الیسم قائل می شویم که تنها موطن حقیقت عوض می شود و از عالم خارج به ذهن می اید و علم هم همان علم می ماند. استاد اگر شما رئالیسم رو حق می دونید لطف کنید دلایلی قانع کننده که غیر از دلایل کتاب اصول و روش رئالیسم بیاورید. ممنونم مرا راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته‌ای که در آخر سؤال فرمودید مشکل را حل می‌کند که می‌فرمایید «در ادراکات تنها موطن حقیقت عوض می‌شود و از عالم خارج به ذهن می‌آید و علم هم همان علم است». ایده‌آلیست‌ها معتقدند ذهن ما ملاک هست‌ها و نیست‌ها است، بدون آن‌که دغدغه‌ای داشته باشند که باید با نفس الأمر و واقعیت مرتبط بود. به همین جهت کارشان تا آن‌جا جلو رفت که گفتند ما آن‌چه در ذهنمان تصور می‌کنیم را به خارج تحمیل می‌کنیم و کار به سوبژکتیویته کشید که هیچ حقیقتی را در خارج از ذهن نمی‌پذیرد. البته ایده آلیستی که علامه نقد می‌کنند به همان معنایی است که عرض کردم و این غیر از معنای ایده آلیسم هگلی و یا کسانی است که می خواهند بین دکارت و افلاطون در موضوعات معرفتی جمع کنند همچنان که غیر از ایده آلیسم افلاطونی است. موفق باشید
9998
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز 1) رابطه رذایل اخلاقی و گناهان چیست؟ توضیح فرمایید. 2) در خصوص تفسیر المیزان فرمودید باید به مقام طهارت رسید تا بتوان بهره برد آیا بدون ایجاد آمادگی در خود می توان به بهره کافی رسید؟ 3) در خصوص آثار آیت الله محمد شجاعی (حفظه اله) و مباحث سلوک، ایشان را تایید می فرمایید؟ چطور است؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رذائل اخلاقی همان گناهان است. وقتی کسی رذیله‌ی دروغ‌گویی دارد یعنی گرفتار گناه دروغ‌گویی است 2- تفسیر قرآن چیزی جز توجه‌دادن به اشارات قرآن نیست و کسی که قلب‌اش آمادگی نظر به اشارات را ندارد و گرفتار دنیا و آرزوهای دنیایی است چیزی دستگیرش نمی‌شود 3- فدای ایشان بشوم از بس نورانی و خودساخته و دلسوز و بصیر هستند. موفق باشید
7405
متن پرسش
باسلام خدمت آقای طاهرزاده گرامی. یک خبری در خبرگزاری فارس منتشر شد از قول آقای صادق زیباکلام که متن کاملش در ذیل می آید. ایشان در مناظره آزاداندیشی مطالبی را عنوان کردند؛ بعد از آن خبری در فارس منتشر شد در خصوص یادداشت آقای عباس مقتدایی به آقای زیبا کلام که کامل آن را هم در زیر می آورم. جناب طاهرزاده از نظر شما لازم بود با توجه به اینکه یک مناظره بود و هرکس حق داشته هرچه می خواهد بگوید ، این نماینده مجلس درصدد پاسخ برآید؟خوب آقای زیباکلام اسرائیل را در صحبتهایش به رسمیت شناخته و یا گفته جمهوری اسلامی نیز به سرنوشت شوروی دچار می شود و یا گفته رهبران ایران به تقلید از کمونیسم با آمریکا مبارزه می کنند؛ خب نظرش را گفته. مگر نمی شود انسان نظرش را بگوید؟چه دلیل دارد آقای مقتدایی موضع گرفته؟دوست دارم برای تنویر اذهان نظر شما رو هم بدونم ممنون متن خبر خبرگزاری فارس در مورد صحبتهای آقای زیباکلام: ««««به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، صادق زیباکلام عضو هیات علمی دانشگاه تهران و عبدالله گنجی مدیرمسئول روزنامه جوان در مناظره‌ای با موضوع «تعامل انقلاب اسلامی با غرب» در دانشگاه امام صادق (ع) حضور یافتند. در این مناظره گنجی به ایدئولوژیک بودن جنگ غرب با ایران اشاره کرد و تأکید کرد که تشیع و صهیونیسم تضاد معرفتی دارند از سوی دیگر زیباکلام تأکید کرد که اسرائیل را به رسمیت می‌شناسد و مشکل اصلی را نگاه ایدئولوژیک به جهان مطرح کرد. گزارش کامل این نشست را در زیر بخوانید: گنجی:جنگ غرب با ایران ایدئولوژیک است/ تشیع و صهیونیسم تضاد معرفتی دارند مدیرمسئول روزنامه جوان با بیان اینکه مشکل ما با غرب یک مسئله معرفتی است، گفت: ما باید بدانیم که اگر از مواضع دینی‌مان عدول کنیم و اسلام را در عرصه سیاسی کنار بگذاریم افول ما دور از ذهن نخواهد بود. عبدالله گنجی مدیرمسئول روزنامه جوان در مناظره‌ای با موضوع «تعامل انقلاب اسلامی با غرب» به همت هیئت حمایت از کرسی‌های نظریه پردازی با همکاری مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه امام صادق(ع) اظهار داشت: کشور ایران سه بار در معرض تمدن غیر قرار گرفته است. اولین آن تمدن اسلامی بود که غنای فرهنگی ایرانیان باعث شد قرآن را بگیریم و عربیت را پس بزنیم. وی افزود: تمدن دیگری که ایران با آن مواجه شد تمدن مغول‌ها بود که آنان نیز در فرهنگ شیعی و اسلامی ایرانیان هضم شدند. حال هم که در مقابل تمدن غرب قرار گرفته‌ایم که اولین مواجهه ما با آنها نیز در جنگ ایران و روس بود. گنجی در ادامه با دو وجهی خواندن غرب گفت: یک وجه تمدن غرب سلطه‌گری و یک وجه دیگر آن تمدن علم و سخت‌کوشی است و ایرانیان زمانی از غرب ضربه خوردند که نتوانستند بین این دو وجه تفکیک قائل شوند و هر چه جلوتر رفتیم تاثیرپذیری فرهنگی ما بیشتر شد، از فروپاشی عثمانی تا امروز یک تقابل بین اسلام و غرب شکل گرفته است. مدیرمسئول روزنامه جوان با اشاره به سه نگاه به غرب در جهان اسلام، گفت: یک نگاه آن است که تقی‌زاده‌ها داشتند و آن وادادگی مطلق به غرب بود. نگاه دیگر مقاومت مطلق بود که خورشید احمد نماینده این نگاه است و نگاه آخر به غرب در جهان اسلام نگاه گزینشی است که دو وجه غرب را در نظر دارد. نگاه انقلاب اسلامی به غرب نیز نگاه گزینشی است که در برخی موارد مانند مجلس موفق شدیم آن را به وسیله تاسیس شورای نگهبان بومی کنیم. عبدالله گنجی با بیان اینکه مسئله ما با غرب یک مسئله معرفتی است، گفت: ما این مسئله را نباید تنها برای موضوع هسته‌ای خرج کنیم. اصل دعوای ما با غرب معرفتی است و مسئله هسته‌ای و حمایت از حزب‌الله و غیره بهانه‌های عرفی بین‌المللی غرب علیه ماست. ما در ساکت‌ترین حالت نیز از گزند غرب در امان نخواهیم بود چرا که امام (ره) می‌فرمایند ما چه بخواهیم و چه نخواهیم آمریکا و صهیونیست‌ها به دنبال ما خواهند بود تا حیثیت ما را لکه‌دار کنند. وی در ادامه با طرح این سؤال که آیا غرب هم مانند ما ایدئولوژی دارد یا خیر؟ گفت: از آنجا که غرب با ما در مبارزه است، پس مبارزه بدون ایدئولوژی امکان پذیر نیست به همین خاطر غرب با ما مرزبندی گفتمانی دارد. غرب برای پویایی خود نیاز به غیریت دارد. هانتینگتون وقتی از برخورد تمدن‌ها صحبت می‌کند می‌خواهد یک غیریتی را برای غرب به وجود آورد. مدیرمسئول روزنامه جوان در ادامه در پاسخ به زیباکلام که اعتقاد داشت مارکسیست‌ها در اوایل انقلاب از وزن بالایی برخوردار بودند،‌ گفت: اگر مارکسیست‌ها در اوایل انقلاب از وزن بالا و پرستیژ بالایی برخوردار بودند پس چگونه 98 درصد به جمهوری اسلامی رای دادند. امام (ره) حتی مجاهدین خلق که رده‌هایی از مارکسیسم داشتند را نپذیرفتند. نهضت آزادی‌ها که مخالف پهلوی بودند اما انقلابی نبودند در سایه امام (ره) روی کار آمدند. * ایران زایشگاه شیعه سیاسی است گنجی با بیان اینکه صفویه محل تولد سیاست شیعه بود، گفت: ما باید قبول کنیم ایران زایشگاه شیعه سیاسی است. سیاست در ذات شیعه است چون ما عاشورای سیاسی داریم و دوام و بقای نظام ما به خاطر داشتن همین ویژگی‌هاست. وی پیرامون تحلیل شرق‌شناسان از وضعیت خودشان گفت: ادوارد سعید می‌گوید غربی‌ها نه تنها شرق را تفسیر می‌کنند بلکه آن را تولید نیز می‌کنند. بعد روشنفکران شرق تفاسیر غرب از شرق را می‌خوانند و آنگاه به تحلیل می‌پردازند. در حالی که ما باید با معرفت بومی به شرق نگاه کنیم. ما باید بدانیم که دین ما مولد سیاست ماست و ما نقطه تحقیر تاریخی‌مان را با انقلاب اسلامی پاسخ دادیم. حال بعضی از روشنفکران ما بدون تحلیل انقلاب اسلامی از آن عبور می‌کنند. حتی یکی از اساتید دانشگاهی بنده امام خمینی (ره) را از اندیشمندان قرن 20 قلمداد نمی‌کرد. این نگاه خود کم‌بینی آفت کار ماست و ما باید بدانیم که غرب برای حذف ایدئولوژی ما قد علم کرده است. مدیرمسئول روزنامه جوان افزود: شاهد این مدعا نیز اتفاقات اخیر است که ما در مذاکرات خیلی امتیازها به غرب دادیم اما آنان دست بردار نیستند و مسائل موشکی و هسته‌ای را علم کردند قطعا در ادامه نیز به اصل نظام وارد می‌شوند. گنجی با اشاره به مشکلات شوروی که باعث فروپاشی آن رژیم شد، گفت: مشکل اندیشه‌ای که شوروی را اداره می‌کرد این بود که با فطرت انسان سازگار نبود و آنچه که با فطرت انسان سازگاری نداشته باشد دوام نخواهد آورد. غرب نیز شوروی را در یک جنگ سرد وارد کرد و شوروی نیز در این رویارویی کم آورد. وی ادامه داد: ما نیز الان در حال تجربه و تمرین کردن حاکمیت هستیم چرا که با سر کار آمدن هر دولتی ما یک تجربه جدید کسب می‌کنیم اما این موضوع برخلاف نظر زیباکلام به فروپاشی ما نمی‌انجامد اما اگر ما از مواضع دینی‌مان عدول کنیم فروپاشی ما نزدیک خواهد بود. مدیرمسئول روزنامه جوان با تاکید بر اینکه قدرت تشیع بود که ایران را یکپارچه کرد، گفت: این تشیع بود که ایران را به صورت ملت درآورد و وحدت ملی کنونی ما به تشیع برمی‌گردد، ما مانند پهلوی اول نیستیم که زبان فارسی را برای ملیت علم کنیم بلکه بر اسلام شیعی تاکید می‌کنیم. بنده در رد سخنان زیباکلام که بیان می‌داشت علمای اسلام سیاسی نبودند، باید بگویم که ما در این خصوص حکم میرزای شیرازی را داریم. در زمان صفویه از اینکه شاه تاجش را از علمای دینی می‌گیرد، بدین معنی است که شاه مشروعیت خود را از عالم دینی اخذ می‌کند و این نشان از سیاسی بودن علمای اسلام خصوصا شیعه دارد. گنجی تصریح کرد: اگر تشیع خطری برای غرب نداشت چرا آنان بهائیت را به وجود آوردند. خطری که انگلیس در شیعه دیده بود باعث شد فرقه بهائیت را در شیعه بوجود بیاورد. همچنین امام (ره) می‌فرمایند اسلامی که خطری برای جهانخواران نداشته باشد اسلام نیست. مدیرمسئول روزنامه جوان افزود: امام (ره) می‌فرمایند اگر هم اکنون آمریکا یک کشور اسلامی را با خاک یکسان کند مسلمانان چه کار خواهند کرد؟ ما با آمریکا چه کار کردیم که آنها اینقدر علیه ما فعالیت می‌کنند. اشتباه است که تعارض‌مان و تضاد‌مان با آمریکا را تنها به تسخیر سفارت آمریکا تقلیل دهیم. تسخیر سفارت تنها یک معلول است. وی ادامه داد: بعد از دوره کریم خان زند تا انقلاب اسلامی ایران هر روز کوچک‌تر شد اما آیا امروز جمهوری اسلامی به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل شده است یا نه؟ آیا این به برکت شیعه سیاسی نیست؟ بین ایران و اپوزیسیون و غرب این اشتراک نگاه وجود دارد که ایران استقلال خود را حفظ کرده است در حالی که قبل از انقلاب این وضعیت وجود نداشت. استقلال کنونی ما به برکت اسلام است چرا که اگر اسلام را از عرصه سیاسی خود بگیریم به گذشته برخواهیم گشت. از پایان صفویه تا انقلاب اسلامی اندیشه سیاسی از حوزه اندیشه دینی خارج بوده است. به همین خاطر بود که در ایران در عرصه حکومت سردرگمی وجود داشت. * امام خمینی(ره) نظام سیاسی را بومی کرد گنجی خاطرنشان کرد: امام (ره) نظام سیاسی به وجود آورد و آن را بومی کرد حال آیا ما نمی‌توانیم در عرصه‌های دیگر تفکر کنیم و نظام‌های متناسب با خودمان را به وجود آوریم؟ البته ما می‌خواهیم سرپای خود بایستیم اما غرب چنین چیزی را نمی‌خواهد و چهره ایدئولوژیک اسلام وقتی که در عرصه مبارزه وارد شود ظهور پیدا می‌کند. وی در ادامه به نقد بازرگان گفت: البته بازرگان معتقد نبود که دین از سیاست جداست اما مشکل وی این بود که در عرصه نظر خوب عمل می‌کرد اما وقتی وارد عمل شد نتوانست مکانیسمی بین لیبرالیسم و ‌حکومت اسلامی برای اجرای احکام اسلام ایجاد کند. مدیرمسئول روزنامه جوان با بیان اینکه مسئله ما با رژیم صهیونیستی تنها مشکل فلسطین نیست، گفت: تشیع و صهیونیسم به جهت فکری با هم تضاد دارند. راهبرد صهیونیست‌ها تشکیل حکومت از نیل تا فرات است حال آیا انقلاب اسلامی باعث نشد که آنان همان جایی که الان حضور دارند محصور شوند؟ گنجی با تاکید بر اینکه بشار اسد بخشی از قدرت منطقه‌ای ماست، گفت: شیعه‌هراسی که آمریکا به وجود آورده مگر در همین دو سال جنگ در سوریه است؟ آمریکا از اول انقلاب شیعه‌هراسی و ایران‌هراسی را به وجود آورده بود. مصر و پاکستان نیز مشکلی با غرب ندارند، حال آیا آنان مشکلات بیشتری دارند یا جمهوری اسلامی؟ آیا آنان در برابر آمریکا اقتدار بیشتری دارند یا جمهوری اسلامی؟ وی با بیان اینکه ما امام (ره) را به عنوان یک اندیشمند سیاسی می‌شناسیم، گفت: ما منهای امام چیزی برای گفتن نداریم ما علاوه بر نگاه استدلالی به سخنان امام نگاه تعبدی نیز داریم. ما سخن امام که بیان داشتند غرب ما را رها نخواهد کرد در این 35 سال به عینه تجربه کردیم و معتقدیم تنها چیزی که می‌توانیم با آن با جهانخواران مبارزه کنیم‌، اسلام است. وی در پایان گفت: ما باید ایران را از نگاه خودمان مطالعه کنیم نه آنچه که غرب برای ما تولید کرده است. البته باید این را بگویم که ما رژیم صهیونیستی را یک رژیم غاصب می‌دانیم و هیچ گاه آنان را به رسمیت نخواهیم شناخت. زیباکلام: اسرائیل را به رسمیت می‌شناسم/ مشکل اصلی ما نگاه ایدئولوژیک به جهان است عضو هیات علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه علت دشمنی رژیم صهیونیستی با ایران بدین خاطر است که ما می‌خواهیم آنان را محو کنیم، گفت: من کشور اسرائیل را به رسمیت می‌شناسم چرا که سازمان ملل آن را به رسمیت شناخته است. به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، صادق زیباکلام عضو هیات علمی دانشگاه تهران در این مناظره گفت: من در گذشته تضاد و مبارزه ایدئولوژیک جمهوری اسلامی با غرب را متاثر از میراثی که از جریان چپ مارکسیستی به جریانات انقلابی رسیده بود، می‌دانستم اما الان معتقدم شروع ستیز جمهوری اسلامی با غرب از جایی بود که مسلمانان انقلابی در سال 58 جا پای مارکسیست‌ها گذاشت و همان باورهای آنان را پذیرفتند. وی افزود: ضدیت جریانات اسلام‌گرا با غرب که نقطه تحقق آن با اشغال سفارت همراه بود به خاطر رقابت نفس‌گیری بود که بین مارکسیست‌ها و بچه مسلمانان وجود داشت. این رقابت آنقدر جدی بود که این بچه‌ها تنها با گلوله به هم شلیک نمی‌کردند البته دست بالا به مارکسیست‌ها تعلق داشت به همین خاطر از طرف یاران امام(ره) قول و قرارهایی با سفارت آمریکا در ایران گذاشته شد و «شان من» عنوان می‌کند که من دیدم آقای بازرگان، بهشتی و موسوی اردبیلی به سفارت می‌آمدند و مذاکره می‌کردند. استاد علوم سیاسی ادامه داد: مارکسیست‌ها جریانات اسلام‌گرا را به حالت تدافعی کشیده بودند و این جریانات تلاش می‌کردند تا از سلامت انقلاب دفاع کنند و بعد از اشغال سفارت آمریکا موازنه به سرعت به نفع مسلمانان انقلابی برگشت و آن هیبت انقلابی برای جریانات اسلام‌گرا به وجود آمد و رهبران انقلاب نیز با همه وجود به این جریان پیوستند چون متوجه شدند هیبت و پرستیژ اجتماعی برای آنان به وجود می‌آورد و از این طریق می‌توانند رقبای خود را قلع و قمع کنند. شنل آمریکاستیزی که بر دوش رهبران انقلاب ایران افتاد باعث شد آنان به راحتی این شنل را از دوش خود بر ندارند. عضو هیات علمی دانشگاه تهران با اشاره به تفاوت روحیه انقلابی در سال 58 و 92 گفت: در سال 58 چهره‌های متشخص انقلابی کسانی بودند که با امپریالیست آمریکا مبارزه می‌کردند و مانند الان نبود که پرستیژ انقلابی را افرادی مانند نلسون ماندلا داشته باشند که بعد از روی کار آمدنش یک نفر را هم اعدام نکرد. وی افزود: زمانی که ما قبول کردیم گروگان‌ها را آزاد کنیم نتوانستیم هیچ امتیازی از آمریکا بگیریم و حال کسی نیز از بیانیه الجزایر دفاع نمی‌کند. در مورد مسئله هسته‌ای نیز این داستان در حال تکرار شدن است. زیباکلام با طرح این سوال که چه شد این جریان آمریکاستیزی ادامه پیدا کرد، گفت: در ایران موج امپریالیسم‌ستیزی ادامه پیدا کرد اما این موج در جهان ادامه پیدا نکرد بدین خاطر که جمهوری اسلامی خود را یک نظام ایدئولوژیک تعریف می‌کند. تفاوت ما با ترکیه و دیگر کشورهای اسلامی این است که آنان مسلمانانی هستند که در یک انتخابات دموکراتیک نصف 1 را به دست آوردند و به قدرت رسیدند اما ما این نگاه را نداریم و نگاهمان به نظام جمهوری اسلامی یک نگاه ایدئولوژیک است که مرکز همه خوبی‌ها است. وی ادامه داد: این نظام به طور طبیعی خود را رقیب جلوه می‌دهد و وارد پیکار می‌شود در حالی که ما مشاهده می‌کنیم حزب عدالت و توسعه در ترکیه نگاه ایدئولوژیک به حکومت ندارد در حالی که ما معتقدیم نظام سیاسی و اقتصادی ما برترین است و به همین خاطر مجبوریم خودمان را در تضاد با غرب ببینیم و نمی‌توانیم قبول کنیم که غرب از جهت اقتصاد و مناسبات سیاسی از ما برتر است. این استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه رویکرد ما به اسلام ایدئولوژیک‌محور است، گفت: البته این نوع نگاه بیشتر در حکومت وجود دارد و بیرون از حوزه حکومت در حال رنگ باختن است و بزرگترین مشکل آن نیز نسل تحصیل‌کرده است. وی افزود: اسلامی کردن علوم انسانی نیز بدین خاطر است که نظام متوجه شده که نسل تحصیل‌کرده ما خودشان را در تضاد با غرب نمی‌بینند و فکر نمی‌کنند نظام اسلامی ما در حوزه سیاسی و اقتصادی برتر است. * آنچه در شوروی اتفاق افتاد در جمهوری اسلامی هم اتفاق می‌افتد زیباکلام تاکید کرد: نظام ما روزبه‌روز مانند شوروی در اقلیت قرار می‌گیرد و آنچه که در شوروی اتفاق افتاد در جمهوری اسلامی نیز اتفاق خواهد افتاد و این نظام خود را از درون اصلاح خواهد کرد. استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت: اگر در تشیع یک روحیه مبارزه و ستیز نهفته است که باعث می‌شود جمهوری اسلامی روحیه مبارزه‌گرایانه داشته باشد پس چرا در شیعیان عراق این وضعیت وجود ندارد و چرا آیت‌الله سیستانی شیعیان را علیه آمریکا بسیج نمی‌کند؟ البته نمی‌دانم اگر حمایت ایران از حزب‌الله برداشته شود آنان چقدر می‌توانند دوام بیاورند. وی با تاکید بر اینکه بزرگترین ویژگی تشیع غیرسیاسی بودن آن است، گفت: کافی است به نظر علمای گذشته از صفویه تا پهلوی نگاه کنید و ببینید که راجع به حکومت و سیاست چه گفته‌اند ما شاهدیم که در دوره صفویه علما تاج پادشاهی را بر سر شاهان قرار می‌دادند و در آن دوران علمای شیعه در کنار حکومت هستند و نهضت مشروطه نیز علما را همسو با خود کردند و در زمان محمدرضا پهلوی نیز علما کاری به سیاست نداشتند تنها روحانی‌ای که این وضعیت را به هم زد امام(ره) بود در غیر این صورت تمام علمای بزرگ تشیع با حکومت همراه بودند به همین خاطر وقتی ما می‌بینیم که علما با شاه و حکومت طاغوت کاری نداشتند طبیعتا با غرب نیز کاری نداشتند. عضو هیات علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه دو نگاه به اسلام وجود دارد، گفت: یک عده معتقد هستند که اسلام باید رو به جلو حرکت کند و باید توسعه‌گرا باشد و دین تنها برای دنیای دیگر ما نیست مانند بن‌لادن. در ایران نیز این نگاه غالب است که باید با نظام سلطه مبارزه کنیم و یک نگاه کاملا ایدئولوژیک‌زده به دین در حالی که دیگر مسلمانان این نوع نگاه را ندارند. آنچه که افول خواهد کرد نگاه ایدئولوژیک‌زده به دین است چراکه نگاهی سیاست‌زده است. زیباکلام در ادامه با اشاره به نگاه بازرگان به دین گفت: بازرگان تمام عمرش را صرف این کرد که بگوید اسلام برای این دنیا نیز حرف دارد تا این دنیا را برای ما بهشت کند و نسل 57 نیز با تمام وجود معتقد بود که اقتصاد توحیدی وجود دارد و ما در اوایل انقلاب نگاه ایدئولوژیک به اسلام داشتیم و معتقد بودیم که کامل‌تر از ایده‌های غرب و شرق است. وی افزود: اما بازرگان در آخرین سخنرانی‌اش در حسینیه ارشاد طوری سخن می‌گوید که انگار می‌خواهد عنوان کند تجربه نظام جمهوری اسلامی باعث شده به این نتیجه برسد که اسلام آمده است تا بگوید آن دنیا و پیامبری نیز وجود دارد. شما از کجای قرآن می‌توانید استخراج کنید که نظام بانک به وجود بیاید و بتوانیم عربستان را سر جایش بنشانیم اما این نگاه در سال 57 وجود داشت. زیباکلام در ادامه افزود: ما در اوایل انقلاب اعتراض داشتیم که چرا اقتصادی که در شورای نگهبان تصویب شد لفظ توحیدی ندارد ما تا این حد ایدآل‌گرا بودیم به همین خاطر به خانه شهید بهشتی رفتیم تا اعتراضمان را به آنان اعلام کنیم که شهید بهشتی در پاسخ به ما گفتند ما تلاش کردیم اما دیگران موافق نبودند و این موضوع رای نیاورد البته الان متوجه می‌شوم که آن دیگران درست می‌گفتند الان ما می‌بینیم که اقتصاد توحیدی ما بهره 25 درصد می‌گیرد و حال آیا شما فکر می‌کنید در اسلام اقتصاد وجود دارد. این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در ادامه مشکلات رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی ایران را برشمرد و گفت: ما قائل هستیم که باید اسرائیل را نابود کنیم به همین خاطر جنبه ایدئولوژیک گرفته‌ایم و برای آن همه‌کار می‌کنیم، سوال بنده این است که این رسالت را چه کسی برعهده ما گذاشته است؟ چرا سیاست خارجی ما براساس همین تفکر اقدام می‌کند؟ * مشکل اصلی ما نگاه ایدئولوژیک ما به جهان است زیباکلام تصریح کرد: ما وقتی صحبت از اقدامات آمریکا علیه خودمان را می‌خواهیم بیان کنیم لیست بلندبالایی ارائه می‌دهیم اما هیچ‌وقت نمی‌گوییم که با نگاه ایدئولوژیکمان چه اقداماتی علیه غرب و آمریکا کرده‌ایم و چه تحریفات و دروغ‌هایی علیه آنان به کار برده‌ایم، مشکل اصلی ما نگاه ایدئولوژیک ما به جهان است. وقتی ما می‌خواهیم نظام سلطه و اسرائیل را نابود کنیم آیا می‌شود توقع داشته باشیم که آنان کاری نکنند؟ عضو هیات علمی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: ما روز به روز در حال باختن هستیم چراکه نتوانسته‌ایم نسل‌های تحصیل‌کرده بعد از انقلاب را حفظ کنیم و حمایتمان از بشاراسد باعث شده تمام اعراب را علیه خودمان بسیج کنیم و به دلیل سیاست‌های غلطمان سنی‌ها از هویت سنی بودنشان آگاه شدند. زیباکلام با اشاره به حضور در دانشگاه زاهدان گفت: حدود 80 نفر از دانشجویان آن دانشگاه با لباس بلوچی و با حرارت کامل از کینه‌هایشان صحبت می‌کردند و هیچ ترسی نیز از حراست دانشگاه نداشتند. ما نه‌تنها در عرصه بین‌الملل هر کسی را که توانستیم علیه خودمان دشمن کردیم بلکه در عرصه داخلی نیز همین کار را انجام دادیم. سرمایه‌گذاری‌های ما در ونزوئلا چه نتیجه‌ای داشت اگر امام (ره) الان حاضر بودند چقدر تضمین می‌دادید که سخنان سال 57 را تکرار می‌کردند اگر ما فقط به سخنان امام در 30، 40 سال گذشته رجوع کنیم پس باید درب دانشگاه امام صادق(ع) و تهران را گل بگیریم. وی در پایان سخنان خود گفت: ما به جای اینکه نگران غرب باشیم سعی کنیم وضعیت مملکت خودمان را حل کنیم. بنده کشور اسرائیل را به رسمیت می‌شناسم چراکه سازمان ملل آن را به رسمیت شناخته است.»»» متن خبر خبرگزاری فارس در مورد یادداشت آقای عباس مقتدایی در پاسخ به آقای زیباکلام ««« گزارش حوزه پارلمانی خبرگزاری فارس، عباس مقتدایی استاد دانشگاه و عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی با ارسال یادداشتی به خبرگزاری فارس به اظهارات اخیر صادق زیباکلام در مناظره با عبدالله گنجی در دانشگاه امام صادق(ع) پاسخ گفت. متن این یاداشت به شرح ذیل است: من بر این گمانم که متأسفانه آقای دکتر زیباکلام، در زمینه مباحث سیاست اسلامی از سواد(دانش و آگاهی) لازم برخوردار نیست و به همین جهت غالباً موضوعاتی التقاطی را مطرح می نمایند و البته برخی معتقدند این تلاشها از جانب ایشان، از آن روست که همچنان نامش بر سر زبان‌ها بیفتد و معتقدند ایشان به همین خاطر دیدگاه های تاریخ مصرف گذشته را در هر دوره به اقتضای زمان، به گونه‌ای دیگر تکرار می‌کند تا مبادا نامش مانند بسیاری دیگر از هم اندیشانش، به فراموشخانه یادها سپرده شود. اما من به هرحال نمی‌دانم آیا این حرف‌های طرح شده از سوی ایشان برای آن است که بتواند منافع مادی و یا کمک ها و مساعدت‌هایی را از آن سوی مرزها، «مثلا اسرائیل» برای خود، دست و پا کند و یا اینکه واقعاً انگیزه های دیگر، سبب می شود که موضوعاتی از نوع مطالب منتشر شده در رسانه‌ها را مطرح نماید؛ به‌ هر تقدیر چون اینجانب دانش آموخته دانشگاه امام صادق (علیه السلام) هستم و سال‌ها در مقاطع دکتری و کارشناسی ارشد، اندیشه های سیاسی اسلام را تدریس نموده ام؛ علیرغم اینکه پیشتر هیچگاه تمایلی نسبت به پاسخ دادن به اظهارات آقای زیباکلام نداشتم و بهترین جواب، در برابر گفته های ایشان را خاموشی می دانستم، اما اینک چون می بینم مطالب وی ممکن است بخشی از افکار جامعه را به انحراف بکشاند؛ از سر ضرورت و به اختصار، چند نکته را متذکر می شوم: 1. ایشان روحیه ضداستکباری مردم و رهبری ایران را به گونه ای تفسیر کرده اند که گویی این رفتار، متأثر از نگرش مارکسیستی است؛ البته چون ایشان اطلاعات قرآنی و دینی ندارند و بدیهی است در حد بضاعت اندک خود در این زمینه، اظهار نظر می نمایند؛ فلذا توجه ایشان را به آیات متعدد قرآن جلب می کنم که در آن مبارزه با طاغوت و نفی روحیه ستمگری و ستم پذیری و دوری از روحیات شیطانی و غیر دینی و نیز نفی فساد در زمین تبیین شده است؛ از جمله آیات: دهم و هجدهم سوره فاطر، شصت و چهارم سوره مائده و صدها آیه دیگر که در پایان نامه اینجانب در دانشگاه امام صادق (علیه السلام) موجود است و می توانند مراجعه و مطالعه نمایند. به علاوه این موضوع در قانون اساسی ایران که میثاق ملی کشور هم محسوب می شود و قاعدتاً همه افراد یک ملت به آن پای بند هستند؛ تصریح شده است و در مقدمه قانون اساسی و نیز در بند 5 اصل سوم و بند 16 همان اصل این موضوع مطرح شده است و علاوه بر آن در اصول 152 تا 155 از فصل دهم قانون اساسی، خط مشیء کشور در سیاست خارجی ، بیان شده است؛ لذا نباید روحیه ضداستکباری و ظلم ستیزی مردم را تقلیل داده و آن را حمل بر عوامل بی اساسی چون تفکرات مارکسیستی نماییم؛ چرا که این رفتار و منش ملت مسلمان ایران، ریشه در مبانی و آموزه های دینی آنان دارد و قطعاً و یقیناً تقلید از مارکسیسم نیست و مبتنی بر پشتوانه های قوی و منطقی دینی و عقلانی و قانونی است و مباحث عمیق تولی و تبری به عنوان آموزه های اسلامی در آن دخیل است. 2. ایشان گفته اند: «اسرائیل را به رسمیت می شناسند»؛ چون اینجانب دانش آموخته رشته علوم سیاسی و روابط بین الملل هستم؛ این نکته را به خوانندگان این مطلب یادآوری می‌کنم که اصولاً موضوع «به رسمیت شناختن یا نشناختن»، موضوعی است که در صلاحیت دولت‌هاست و به فرد یا افراد خاص یک ملت مربوط نمی شود؛ زیرا اگر قرار باشد به رسمیت شناختن و یا نشناختن به دست و نظر افراد باشد؛ در هر لحظه و یا ساعتی یک نوع خاصی از نظر و نگرش شکل می‌گیرد و طبیعی است که در صحنه و عرصه روابط بین الملل این دولتها هستند که باید از مجاری قانونی، مسأله به رسمیت شناختن و یا نشناختن دولت دیگر را، آن هم در دو حالت اصطلاحاً دوژوره یا دوفاکتو با تعریف علمی خاص، مورد اقدام قرار دهند؛ بنابراین اظهارنظر این آقا در مورد اسرائیل، از اساس مبنایی غیرعلمی و غیرقانونی دارد چون قانون برای ایشان حقی در به رسمیت شناختن یا نشناختن قائل نشده و ایشان هم مانند شهروندان دیگر، باید به قانون پای بند باشد و رفتارهای غیرقانونی انجام ندهد. علاوه بر این فصل دهم قانون اساسی ایران به ویژه اصل 152 آن، نوع و کیفیت روابط خارجی را مشخص نموده است و اگر ایشان به این استناد که چون سازمان ملل چیزی را پذیرفته، ماهم می پذیریم؛ معتقد است باید اسرائیل را به رسمیت شناخت؛ باید گوشزد کرد که بر طبق حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی ایران مواردی را که رسماً از سوی دولت ایران پذیرفته شده است را باید مبنای مراودات و عمل بین المللی قرارداد؛ در غیر این صورت موارد زیادی هست که در در پاره ای از مجامع بین المللی به رسمیت شناخته می‌شود و لیکن ما به دلایل دینی و عقلی و حتی اخلاق اسلامی از پذیرش آن سر باز می زنیم؛ مثلاً پدیده همجنس گرایی، در برخی از مجامع بین المللی پذیرفته شده و بدیهی است که ما بر اساس اخلاق اسلامی آن را نفی می کنیم. بنابراین باید به ایشان یادآوری کرد که شما به دلیل اینکه تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران را دارید باید در گام اول آن چیزی را بپذیرد که قانون اساسی کشوری که تابعیت آن را دارید پذیرفته است و پس از این مرحله، این دولت جمهوری اسلامی ایران است که بر اساس رأی ملت، حق اعمال حاکمیت دارد؛ نه جنابعالی که چنین حقی از سوی ملت، به شما واگذار نشده است. البته این موضوعات از مباحث اولیه ای است که ما معمولاً به دانشجویان ترم اول رشته علوم سیاسی و روابط بین الملل آموزش می دهیم و من فکر می کنم ایشان این مباحث را بداند لیکن شاید در فضایی احساسی، بخشی از آن را نادیده گرفته اند و در هر صورت از یک فرد دانشگاهی، همواره توقع و انتظار است که رفتار و گفتار علمی و منطقی و مبتنی بر قانون داشته باشد. 3. غرب سال‌هاست وقت و هزینه صرف نموده تا رویکردهای خود را در تمام نقاط عالم فراگیر نماید. یکی از خواسته های کشورهای غربی، نگاه غیرایدئولوژیک از سوی سایرین به عرصه بین الملل و سیاست است(در حالی که خودشان دائماً در حال ترویج رویکردهای لیبرالیستی و کاپیتالیستی هستند) و این نقطه مقابل دیدگاه اسلام نابی است که امام خمینی(ره) برای احیاء آن در دوران معاصر تلاش نمود و انقلاب اسلامی امروز پرچم دار آن است و کوشش و اهتمام عمومی غرب هم، بر افتادن این پرچم الهام بخش بر زمین است و جای تعجب نیست که پرورش یافتگان در دامان رویکردهای غربی، نگاه دین مدارانه را صراحتاً به عنوان یک «مشکل» مطرح نمایند؛ نکته ای که آقای زیباکلام بر آن اصرار دارد و به تصریح گفته است که:«مشکل اصلی ما، نگاه ایدئولوژیک به جهان است». 4. ایشان مباحث دیگری هم در خصوص حضرت امام (ره)، شهید بهشتی و نیز دانشگاه امام صادق(علیه السلام) بیان نموده‌اند که گمان من بر این است که یا دچار فقر اطلاعات در خصوص موارد یادشده هستند و یا آنکه مأموریتی از محلی خاص، برای تخریب اذهان مردم دارند. در هر صورت ایشان را اولاً به تقوا و رعایت مبانی اسلامی توصیه می کنم و آمادگی خود را برای آموزش و یا در اختیار گذاشتن متون مناسب جهت افزایش اطلاعات ایشان اعلام می دارم و البته همین پاسخ هایی که به ایشان داده می شود را نیز موجب بزرگتر شدن ایشان و درشت نمایی وی می دانم لذا از سایر همکاران فرهیخته و اندیشمند تقاضا دارم صرفاً در حد ضرورت ، مطالب ایشان را مورد پاسخ و نقد قرار دهند؛ چون بخش عمده ای از مطالب ایشان فاقد پشتوانه های علمی و فنی است.»»»»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته جوابی که آن برادر به آقای زیباکلام داده است نکات خوبی دارد ولی عمده مشکل نظام اسلامی با این نوع تفکر مسئله‌ی غفلت از تقابل دو تمدن است، یکی تقابل تمدن اسلامی با آرمان‌های خاص خود که امروز جمهوری اسلامی بنای پایه‌ریزی آن را دارد و دیگری تقابل تمدن غربی و اصراری که آن تمدن بر نفی نظام دینی در مناسبات بشری دارد و اگر بنای احیای تمدن اسلامی در میان نباشد راه، همان است که آقای زیباکلام می‌فرماید که ما نیز به عنوان یک کشور جزء اقمار نظامی شویم که بالاخره آمریکا و تفکر استکباری دنیای مدرن فرمانده‌ی آن هستند. در حالی‌که آموزه‌های دینی و مردم ما با انقلابی که کرده‌اند بحمداللّه تاریخی را شروع نموده‌اند که این تاریخ ما را وارد در زندگی توحیدی خواهد کرد و از این‌همه مشکلات و بحران‌هایی که جهان مدرن بدان گرفتار است نجات خواهد داد و گِله‌ی رهبری از این‌که فرمودند عده‌ای می‌خواهند دشمنی آمریکا با ملت ما را بی‌رنگ جلوه دهند، از آن جهت است که این عده عملاً موجب بسط تمدن غربی خواهند شد و این ادامه‌ی یک نوع بردگی است برای ملت ما. مثل بردگی بسیاری از ملل امروز دنیا که یوغ بندگی آمریکا را بر گردن انداخته‌اند. آیا این با سخن امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» که می‌فرمایند: «وَ لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّا» بنده‌ی دیگران مباش که خدا تو را آزاد آفریده است می خواند؟ حضرت امام در سوم اسفند 1367 می فرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می‌کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدید نظر نماییم و ما خامی کرده‌ایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتا انزوای کشور شده است و اگر ما واقع‌گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می‌کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین می‌گذارند، این یک نمونه است که خدا می‌خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز آیات شیطانی در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت، چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینه‌اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده‌اندیشی به در آییم و همه چیز را به حساب اشتباه و سوء مدیریت و بی‌تجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله، اشتباه ما نیست بلکه تعمد جهانخواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الّا مسئله فردی سلمان رشدی آن قدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیست‌ها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند.». موفق باشید
4570
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار جناب طاهرزاده اگر ممکن است منبع و یا منابعی جهت راههای عملی تربیت فرزندان در اسلام معرفی بفرمایید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این در تخصص بنده نیست، بنده همان کلیات را می‌دانم که در کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» شرح داده‌ام. یا باید خودتان آن کلیات را کاربردی کنید و یا از افرادی که به روش تجربی آن کلیات را کاربردی کرده‌اند، استفاده نمایید. کارشناسان رادیو معارف ( مثل آقای دهنوی و آقای تراشیون) خوب‌اند. موفق باشید
2154
متن پرسش
سلام علیکم! چند سوال در مورد رزق و روزی داشتم: 1- فرض کنید کسی بتواند مهم و اهم رو کامل تشخیص دهد. حالا اگر در شرایطِ نابسامانِ اقتصادیِ خانواده‌اش، و در حالی که دارد کارِ اهم رو انجام میدهد، کارِ مهمی به او پیشنهاد بشود اما با اجرِ مادی خیلی خیلی بالاتر. حالا اگر این بنده خدا دست از کار اهم بزند و به کار مهم بپردازد تا وضعِ معیشتِ خانواده‌اش بهبود پیدا کند. آیا چنین شخصی به رزاقیتِ خداوند شک کرده است یا خیر؟! آیا این تغییر کار این شخص مطابق موازین دینی صحیح است یا خیر!؟ 2- در مورد سوال بالا حدیث قدسی داریم که «ضَمِنْتُ لِاَهْلِ الْعِلْمِ اَرْزاقَهُم»(البته این حدیث در کتاب رزق شما نیز بود اما شما منبعی برای آن ذکر نکرده بودید. بنده نیز هر چه گشتم منبع را پیدا نکردم. اگر منبع را لطف کنید ممنون می شوم.) خب دیگر اهل علم هم باشیم که دیگر نور علی نور. من از این حدیث اینطور برداشت کردم که حتا اگر کارمان، کفایت زندگی را نمی دهد، و مطمئن هستیم که داریم وظیفه‌مان را انجام می‌دهیم، نباید تغییر مسیر بدهیم. بلکه ما مأموریم به وظیفه، رزق را هم توکل می‌کنیم به خدا. آیا این برداشت، صحیح است؟ 3- باز در مورد سوال اول امیرالمومنین ع می فرمایند «قَدْ تَکَفَّلَ لَکُمْ بِالرِّزْقِ وَ أُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ فَلَا یَکُونَنَّ الْمَضْمُونُ لَکُمْ طَلَبُهُ أَوْلَى بِکُمْ مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَیْکُمْ عَمَلُهُ مَعَ أَنَّهُ وَ اللَّهِ لَقَدِ اعْتَرَضَ الشَّکُّ وَ [دَخَلَ‏] دَخِلَ الْیَقِینُ حَتَّى کَأَنَّ الَّذِی ضُمِنَ لَکُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ وَ کَأَنَّ الَّذِی قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ قَدْ [وَضِعَ‏] وُضِعَ عَنْکُمْ فَبَادِرُوا الْعَمَلَ وَ خَافُوا بَغْتَةَ الْأَجَل‏»(نهج البلاغه خطبه114) در این زمینه هم سؤال‌ام این است که وقتی خداوند روزی ما را ضمانت کرده‌اند، مطمئن هم هستیم که خداوند روزی می‌دهد، خب دیگر این که آدم کار اهم را کنار بگذارد و به کار مهم بپردازد تا کفاف زندگی‌اش را بدهد و به اهل و عیال اجحاف نشود، آیا این شک به رزاق بودن خداوند نیست؟ 4- متن حدیث یادم نیست اما یادم هست چنین برداشت می‌کردم که انسان نمی‌تواند از طریق دین کسب روزی کند. لطف کنید این موضوع را بیشتر توضیح دهید. مثلاً آیا روحانیون می‌توانند برای تأمین معاش خود، یکی-دو نوبت در مدارس و مساجد نماز بخوانند تا حقوق‌شان بیشتر شود؟ آیا چنین کاری ایراد دارد؟ همچنین کسی که به خاطر تنگی معاش، منبر برود و ...؟ 5- آیا اساساً کسی که به جای این که ببیند جائی که در آن کار می کند ورودی‌اش چیست، خروجی‌اش چیست و چه جایگاهی در جامعهٔ اسلامی دارد و ... به این نگاه کند که چقدر حقوق می‌دهند، آیا چنین کسی باز هم کاری که می‌کند مصداق عبادت است؟ آیا چنین کسی مصداق حدیثی که در ادامه می‌آید هست یا خیر؟ (با این پیشفرض که چنین فردی، تنها دغدغه‌اش تأمین معاش همسر و فرزندان‌اش است، همچنین این حدیث را هم در نظر بگیرید:«الْکَمَالُ کُلُّ الْکَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَةِ.») اصولا این حدیث یعنی چه؟! 6- آیا این به این طرز تفکر بنده ایراد وارد است یا نه؟: «بنده به هر کاری راضی نمی‌شوم - مثلاً اگر پدرم بگوید باید بیایی کنار دست من در مغازه، رسم و راه کارکردن (فروشندگی) را یادبگیری، من به اون جواب می‌دهم، نه پدر من به این کارها علاقه‌ای ندارم، من باید درس بخوانم، من می‌خواهم از نتیجهٔ همان درس‌هایی که در دانشگاه می‌خوانم، کسب درآمد داشته باشم. - مثال دیگر اگر شرکتی پیدا شود که حقوق بالایی داشته باشد و من هم شرایط کار در آن شرکت را داشته باشم، اما اگر ببینم که اهداف مدیران آن شرکت فقط کسبِ منفعت و سود بیشتر است، و اگر خدمتی هم به جامعه انجام می‌دهند در همین راستا است، به هیچ وجه حاضر نمی‌شوم که در آن شرکت مشغول به کار شوم، حتا اگر از نظر مالی خود و خانواده‌ام در تنگنا قرار گیرند. - یا مثلاً اگر در برهه‌ای از زمان، از نظر مالی در تنگنا قرار بگیرم، حاضر نیستم دست به کارهایِ عملگی، مسافرکشی و ... بزنم، نه این که این کارها را در شأن یک تحصیل‌کرده ندانم، نه مسئله نیست، احساس می‌کنم رسالت من این است که در عرصهٔ فرهنگی وارد بازار کار شوم و از این رو، نگران تضییع عمرم هستم، نمی‌خواهم عمرم بیهوده تلف شود» 7- آیا در انتخاب کار باید به استعداد و علایق شخصی نیز توجه کرد یا باید دید احتیاج نظام اسلامی در چه زمینه ای است؟! 8- اگر بتوانید در مورد این حدیث نیز توضیح دهید ممنون می شوم. البته عبارت آخر حدیث مد نظرم است چون به نظر می رسد مثال نقض زیادی داشته باشد:«وَلْیَکُنْ نَفَقَتُکَ عَلَى نَفْسِکَ وَ عِیَالِکَ قَصْداً فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ وَ الْعَفْوُ الْوَسَطُ وَ قَالَ اللَّهُ وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا إِلَى آخِرِهِ. وَ قَالَ الْعَالِمُ: ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لا یَفْتَقِرَ»
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فکر می‌کنم موضوع اَهم و مهم برای یک مسلمان و با توجه به سخن حضرت علی‌«علیه‌السلام» که مطرح فرموده‌اید آن است که مهم انسان باید آبادانی قیامتش باشد ولی از تلاش اقتصادی جهت رونق امور مسلمین باز نایستد همان‌طور که حضرت نخلستان درست می‌کردند. از طرفی زندگی را برای همسر و فرزند و حتی والدین آسان‌کردن به خودی خود یک نوع آبادانی قیامت است – به شرطی که از مرز اعتدال به اسراف کشیده نشود –گاهی خداوند رزق بعضی را در کاری قرار داده تا با انجام آن کار مردم به نتیجه‌ی لازم برسند و در ضمن آن افراد نیز به رزق خود دست یابند مثل نماز و منبر برای روحانیون. آن‌چه کراهت دارد آن است که یک روحانی شرط کند اگر این مقدار پول ندهید نماز و منبر را نمی‌پذیرم و این غیر از آن است که مردم در عین دعوت روحانی وظیفه دارند حقوق او را رعایت کنند. تقدیر معیشت یعنی انضباط در خرج‌کردن به طوری که نه اسراف کند و نه تنگ بگیرد و بخل بورزد. مسلّم کار هرچه پاک‌تر باشد و در عین فضای دینی وسیله‌ی رزق حلال می‌شود بهتر است.مواظب باشید که به مسیر رزق خود پشت نکنید اگر مسیر رزق شما حضور در مغازه‌ی پدرتان است به آن پشت نکنید چون می‌شود در عین تلاش در بازار کار فرهنگی هم کرد. در جواب قسمت هفتم سؤال باید عرض کنم هر دو، ولی نیاز نظام اسلامی اولویت دارد. 8- فکر می‌کنم در کتاب رزق قسمت آخر حدیث با روایات مختلف روشن شده که حقیقتاً ظرفیت نظام عالم آن است که در میانه‌روی فقری پیش نمی‌آید. در ضمن حدیث «ضمنتُ لاهل العلم ارزاقهم» را از فرمایشات آیت‌الله بهجت«رحمة‌الله‌علیه» گرفتم ولی فکر می‌کنم اگر جستجو کنیم سند آن را پیدا کنیم. موفق باشید
9404
متن پرسش
با سلام: استاد نظرتونو در مورد این قسمت از سخنرانی آقای خاتمی در مورد رابطه ی آزادی و دین بفرمایید: «و من به برادران و خواهران به صراحت اعتقاد خودم را بگویم، که سرنوشت وجهه اجتماعی دین در امروز و فردا در گروی این است که جوری ما دین را ببینیم که با آزادی سازگار باشد، (تشویق حضار). شما به تاریخ بشر مراجعه بکنید، ببینید هر چه که با آزادی مقابل شده است لطمه دیده است، حتی فضیلت های انسانی. دین اگر در مقابل آزادی قرار گرفته است دین لطمه خورده است (تشویق حضار). عدالت اگر در مقابل آزادی قرار گرفته است عدالت لطمه خورده است ساختن و توسعه اگر در مقابل آزادی قرار گرفته است سازندگی لطمه خورده است. دو نمونه ی بزرگ آن را برای شما که اغلب شما اهل مطالعه هستید عرض میکنم یکی تجربه قرون وسطی که دین و آزادی در مقابل هم قرار گرفتند دین شکست خورد (تشویق حضار) و یکی در دنیای امروز در دنیای کمونیزم که عدالت اقتصادی در مقابل آزادی قرار گرفت و عدالت شکست خورد.» استاد بفرمایید اون دینی که بخواهد با آزادی سازگار باشه چجور دینی است؟ آیا دین به عنوان حکم خدا باید با ما هماهنگ باشه یا ما باید خودمونو با احکام خدا هماهنگ کنیم؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف درستی است که دین نباید جلو آزادی بشر را بگیرد و اساساً انبیاء آمدند تا بشر را از خرافات و انحرافات آزاد کند. مشکل آن است که اگر لیبرال‌دموکراسی به اسم آزادی خواست انواع بی‌بند و باری‌ها را در جامعه به بشر تحمیل کند، آیا باید به آن اجازه داد؟ آیا اگر شخصی به اسم آزادی صدای موسیقی ماشین خود را در حدّی بلند کرد که امکان زندگی برای بقیه سخت شد و خواستیم مانع آن شویم، به اسم دین جلوی آزادی او را گرفته‌ایم؟ آیا خانمی که به زشت‌ترین شکل بی‌بند و باری در جامعه ظاهر می‌شود مثل همان کسی نیست که صدای موسیقی خود را بلند کرده و محیط را با حضورِ بی‌بند و بار خود از حالت تعادل خارج کرده؟ خارج از چنین فضایی وظیفه‌ی همه‌ی ما است که پاسدار آزادی باشیم و به اسم تحجرهای دینی نگذاریم آزادی که هدیه‌ی خدا است به بشریت، نادیده گرفته شود و ما تنها با مقدس‌دانستن آزادی است که می‌توانیم تمدن اسلامی را شکل دهیم و در آن تمدن همه‌ی افکار و اقشار احساس خودی نسبت به انقلاب اسلامی داشته باشند. آیا آن‌کسی که نمی‌خواهد مثل یک مسلمان مقیّد حجاب خود را رعایت کند ولی هنجارشکنی و بی‌بند و باری نیز پیشه نمی‌کند، جایی در تمدن اسلامی دارد؟ و او نیز نباید احساس کند که عضو جامعه‌ی اسلامی است وجامعه‌ی اسلامی او را متعلق به خود می‌داند؟ موفق باشید
12341

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: یک سیر مطالعاتی برای منطق می خواستم. منطق به طور خاص و عالی خواندن مد نظرم است. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد صاحب‌نظر نیستم. بنده بیش از منطق مظفر و منطق منظومه‌ی سبزواری نخوانده‌ام و بیشتر آن‌ها را هم فراموش کرده‌ام. موفق باشید

11530
متن پرسش
سلام خدمت استاد: شما در بحث مدرنیته و توهم فرمودید از نظر فلسفه غرب تنها انسان موجود زنده محسوب می شود و مثال شاگردان دکارت را بیان کردید که یه سگ را می زدند و تعجب می کردند که چرا مانند موجودی بی جان واکنش نشان نمی دهد. از طرفی در غرب مدرن و به خصوص در قرن اخیر ما شاهدیم که غربیان به شدت این موضوع را دنبال و تبلیغ می کنند (به خصوص برای کودکان در قالب فیلمهای کودکان و کتب و غیره) که موجودات دیگر مخصوصا حیوانات همانند انسانها فکر، احساسات، غرایز و دیگر ویژگیهای انسانها را دارند و حتی در مواردی حیوانات به مراتب از انسانها متعالی تر هستند. البته این نگاه در چند دهه اخیر به اشیا نیز تعمیم داده می شود به عنوان مثال فیلمهای داستان اسباب بازی و یا فیلم ماشینها. سوال بنده اینست که جایگاه این قبیل رویکردها در نظام تربیتی غرب در حال حاضر چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع فیلم‌ها که نظر به حیوانات و محیط زیست دارند را رمانتیک‌ها می‌سازند که مخالف تفکرات امثال دکارت هستند مثل حزب سبزها، و از طرفی موضوع بحران محیط زیست آن‌ها را به فکر فرو برد، و در هرحال حرف دکارت در عموم مردم پذیرفته نشد ولی در اثر همان روحیه است که هنوز برخورد تخریبی با طبیعت می‌شود. موفق باشید

6492

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم محضر استاد عزیزم .تحلیل شما در مورد رویکرد دولت جدید بالاخص در بحث مذاکرات 5 1 جیست و جقدر نسبت به منویات اقا فاصله یا نزدیکی دارد ؟آیا انجه که به توافق رسیده است در بحث مذکرات؛ نشان دهنده ی رویکرد ی که موجب شروع به حجاب رفتن نور انقلاب نیست؟ لطفا خودتان بااین مختصر، جواب جامع و کاملی را بدهید والا باز باید در سوالات بعدی اطراف قضیه را بشکافم؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نمی‌توان نتیجه گرفت که این کار موجب به حجاب‌رفتن انقلاب است. ولی همین‌طور که رهبری فرمودند باید مواظب قدم‌های بعدی باشند که در پیش است. موفق باشید
5940
متن پرسش
سلام وزیارت قبول وآرزوی سلامتی استاد میخواستم درباره این جمله توضیحی بفرمایید؟ اساساً برای اینکه بتوانیم به دین مردم خدمت کنیم، باید فقیه بشویم و دین را بفهمیم. و این مهمتر از آن است که برای موفقیت در سایر رشته‌های علوم انسانی به سراغ فقه برویم، چون ما امروز به «فقیه خوب» خیلی بیشتر از روانشناس خوب یا متخصصین سایر رشته‌های علوم انسانی نیاز داریم. برای موفقیت در سایر رشته‌های علوم انسانی به سراغ فقه برویم چه اشکالی دارد مگربرای تولید علوم انسانی-اسلامی نباید این کاررا کرد؟ واگر وقت داشتید متن کامل را خواندید نظرتون رادرمورد مطلب بفرمایید؟ (برای متن کامل جهت معرفی به دوستان پاسخ حجت الاسلام پناهیان به سوال «حوزه برویم یا دانشگاه؟-http://panahian.blog.ir/post/172) باتشکرومعذرت وخداقوت
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید و بنده نظر خوب جناب حجت‌الاسلام حاج آقا پناهیان را دیدم. موفق باشید
156

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
سلام علیکم موضع جنابعالی در باره مطالب کتاب (مسله حجاب)اقای مطهری چیست بعضی مطرح می کنند که اقای مطهری این کتاب را نوشتند تا مینی جوب بوشان زمان شاه را مانتویی کنند و حالا رسالت جمهوری اسلامی این است که مانتویی ها را چادری کند درحقیقت اقای مطهری دفع افسد به فاسد کردند نظر شما چیست ایا مانتو گونه فاسد حجاب اسلامی است و چادر گونه اصلاح شده ان.متشکرم
متن پاسخ

علیک السلام
به نظرم همین حرف آخرتان درست باشد.

نمایش چاپی