باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدای کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در رابطه با این موضوع به نحو رسایی بحث شده است. کتاب بر روی سایت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر ابتدا از طریق معرفت نفس موضوعات را برای خود حلّ کنید و سپس با نگاهی فلسفی بخواهید بر آن موضوعات نگاه کنید بهتر است. در ضمن متوجه باشید که فلسفه یک علم است و مثل هر علمی باید از طریق استاد آن را دنبال کرد. حداقل باید از طریق شرح اساتید محترم مطالعهی «بدایة الحکمة» و «نهایة الحکمة» علامه را دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان همیشه باید آمادهی مرگ باشد و سعی کند طوری خود را در دنیا به کمالات لازمه برساند که در ابدیتِ خود با خدا و زیر سایهی رحمت او باشد. زیرا بالاخره ماییم و یک ابدیت، اگر آنجا نتوانیم از رحمت پروردگار بهرهمند شویم، سرنوشت سختی را برای خود رقم زدهایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رفیق! مشکل ایمیل خودتان است. تا حال دوبار فرستادهام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این سخنان را سخنانِ هوشیارانهی کسی میبینم که میخواهد یک قدم از همهی آنچه در اطراف او ست، جلوتر بگذارد تا شاید گشایشی زنده او را در برگیرد. سخنان کسی که نمیخواهد خود را با مفاهیم بلند قانع کند، ولی از حضوری متعالی جا بماند. ماندهام که چگونه با شما در این واژههای بس طوفانی قدم بزنم و از کجا شروع کنم؟!
میگویی من با امام، خودم را در کجا پیدا کنم؟ میدانم که میدانی خواهم گفت: در حضور در مقابل استکبار، با روحی جستجوگر که میخواهد در این تقابل، خدا را ملاقات کند به همان معنایی که شهداء شروع کردند.
میگویی ما چوبِ چه میخوریم که اینهمه تاریکی؟! و باز خواهم گفت چوبِ غفلت از حضور تاریخی انقلاب اسلامی. اما نه به آن معنا که در فکر خود مطلب را دنبال کنی، بلکه این یک احساس عارفانه است که در لحظهلحظههای انقلاب اسلامی میتوان با آن زندگی کرد.
نه! نه! هرگز انقلاب همراهِ دروغ و تأییدهای دروغین و اندیشههای سطحی نمیخواهد. اینها قاتل انقلاباند. انقلاب اسلامی حقیقتی است که بر جانِ هوشیارانِ این تاریخ مستقر شده است و تمام آن چیزی است که فطرت ما به دنبال آن است.
میگویی انقلاب اسلامی، فطرتها و صدقها را نمیفهمد! در حالیکه خدا میداند تنها در بستر نور انقلاب اسلامی است که درستیها و صدقها و کذبها و دوروییها و ریاها، هرکدام نمایان میشوند.
من از تو نمیپذیرم که رجوع به افرادی که نام بردی آویزانشدن به آنها است. نه! انقلاب اسلامی مظاهری دارد که رجوع به آنها، رجوع به زاویههای مختلف منشوری است که هر صفحهی آن وجهی از خود را نشان میدهد.
خوب متوجهای که نه با مطالعهی کتاب و نه با مباحث تمدن اسلامی و نقد مدرنیته، به آن افقی که در عهد با انقلاب اسلامی به دنبال آن هستیم نخواهیم رسید. و باید آن افق را در همان کند و کاوِ فطرت و حریّت و صدق جستجو کرد.
اگر به کتاب رجوع میشود قصّهی ما قصّهی آن است که گفت:
ما جامه نمازی به سر خم کردیم
از خاک خرابات تیمم کردیم
شاید که در این میکده ما دریابیم
آن عمر که در مدرسه ها گم کردیم
پس قضیه، کتابخوانی و یافتنِ تحلیلی برای دلخوشکردن نیست؛ قضیه، دربهدر به دنبال تذکری است که راهِ گشودهشده را فراموش نکنیم.
فرق نمیکند، هم شمایِ تازه به دورانرسیده از سرگشتگی و تنهایی و بیهمزبانیِ در زمانهی فترت خسته شدهاید، و هم این پیرمردی که دورانهای گذشته را دیده است. و اگر جوان بودم به جای قدمقدمزدنهای امروزی، به سوی آیندهای که روشنیگاهِ این تاریخ است مثل شما گریبان پاره میکردم و کفش از پا در میآوردم و میدویدم.
شما نسل سوختهای نیستید، نسلی هستید که بویِ میّ تاریخیِ انقلاب اسلامی به مشامتان خورده است و طالب مستیِ دوران نسلی هستید که شهیدان آن را نشان دادهاند و شما ماندهاید که مستی شما چگونه باید باشد. و ماندن در دورانِ فترت، از همین جنس است. چه سخت است اسیر قبض و بسطی باشیم که نه میتوانیم به وضع موجود که باز، سیاهیِ دورانِ غربزدگی است راضی باشیم و نه راه آزادشدن از ریسمان غربزدگی به راحتی به عنوان یک سبک، نمایان شده است.
تنها و تنها وقتی در باور رهبری انقلاب جستجو میکنیم و با او به تاریخ خود مینگریم میبینیم شرری از دور و قاصدکی پیامآور، از پشت ابرها و در پشت کوهها – کوههای تاریک بیروح سرد دنیای مدرن – بسی نمایان است. مائیم و همچنان پایداری و پایداری، زیرا آن شرر خبر از آیندهای میدهد که رهبری انقلاب، گزارشگر آن است وقتی که گفت: قطعاً آیندهی شما بهتر از امروز است؛ دروغ نمیگوید. باید در باور او نشست تا آن آینده را احساس کرد و با گرمی تمام، زندگی را معنا بخشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در شرایطی که منجر به مشاجره نشود، ضعفهای دولت از آن جهت که مردم متوجه شوند دولت نسبت به اهداف اصلی انقلاب اسلامی متعهد نیست؛ برای مردم روشن شود. مثل صحبت اخیر مقام معظم رهبری که موضوع سند ۲۰۳۰ سازمان ملل و یونسکو را مطرح کردند که بهکلّی نسبت به ارزشهای نظام اسلامی نهتنها بیگانه، بلکه در تضاد است. سند 2030 صریحاً میگوید هر نوع تربیت دینی خلاف حقوق بشر است/طبق این سند در مدارس ما همجنسبازان میتوانند کلاس آموزشی داشته باشند. موفق باشید. رجوع شود به سخنان حسن رحیمپور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در نشست بررسی تربیت و آموزش لیبرالی یا اسلامی در سند 2030 که به همت انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشکده حقوق و علومسیاسی دانشگاه تهران در تالار شیخ انصاری این دانشکده در تاریخ 23 اسفند 95 برگزار شد، http://www.mashreghnews.ir/news/701627/%D8%B3%D9%86%D8%AF-2030-%D8%B5%D8%B1%DB%8C%D8%AD%D8%A7-%D9%85%DB%8C-%DA%AF%D9%88%DB%8C%D8%AF-%D9%87%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B9-%D8%AA%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%81-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A8%D8%B4%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%B7%D8%A8%D9%82
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! رزّاق خدا است ولی مسیری که او در مقابل ما میگذارد را نیز ما باید مدّ نظر قرار دهیم و اگر گرفتار حرص و زیادهخواهی شویم، خودمان آن مسیر را خراب میکنیم 2- امثال علامه با توجه به امر فوق متوجه میشوند باید مسیر دیگری را جهت تأمین رزق انتخاب کنند که مقدمات آن برگشت به تبریز بود، و بعد به قم میآیند و از این جهت همان مدت که در تبریز بودند را خسران مینامند که از فضای علمی دور شدند 3- آن روایت میخواهد بفرماید اگر ما جهت تأمین رزق خود و جهت تأمین رزق جامعه تلاش نکنیم و گرفتار فقر شدیم، باید منتظر انواع بیماریها باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر اینها با هم فرق دارد؟! در حضور برزخی، انسان از گذشته و آینده آزاد میشود تا در آن فضا، درکی از نور عصمت اولیاء معصوم پیدا کند – مثل همانکه در قبر و برزخ مؤمنین با امامان معصوم ملاقات دارند – در فضای نور عصمت، تازه افق شخصیت انسان جهت اُنس با حضرت حق گشوده میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شغل، آنچه مهم است طلب رزق حلال و خدمت به مردم است و بنده کسانی را میشناسم که مشغول همین نوع شغلهای ساده هستند و در مسیر دینداری و تقوا، در سلامت و کمال بهسر میبرند. حال چه کارفرمایِ شما آدم بدی باشد یا آدم خوبی. شما طبق قراردادی که با او میبندید، کاری را به عهده میگیرید، مگر آنکه آن کار، کار حرامی باشد. میماند که اگر در شهر خود با درآمد کم زندگیتان میگذرد بهتر است که در شهر خود باشید. و انسان هرگز نباید شغل سادهی خود را از بقیه پنهان کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن مى فرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا»[1] خدا آن گاه كه بنى آدم در پشت پدرانشان بودند از آنها اقرار به ربوبيتش گرفت و آنها تصديق كردند و بلى گفتند. بديهى است كه اين رويارويى و اخذ پيمان دلالت بر وجود انسان و ادراك او در نشئه هاى قبل از دنيا دارد. بنابراین هرکس با فطرت خود میتواند متوجه باشد چه کاری حق است و چه کاری باطل است و در واقع پیامبران متذکر همان چیزی هستند که فطرت انسانها بر اساس آن سرشته شده است. قرآن در تذكرى بسيار عميق و عالمانه مى فرمايد: «فَاقِمْ وَجْهَكَ لِلدّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لَا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدّينُ الْقَيّمُ وَ لَكِنَّ اكْثَرَ النَاسِ لَايَعْلَمُونَ»[2] پس به پا خيز و جهت خود را در جهت دينِ حنيف قرار ده كه آن همان سرشت و فطرتى است كه خداوند انسانها را بر اساس آن خلق نموده، اين فطرت در بين انسانها يكسان است، اين دين و راه پايدارى است ولى اكثر مردم متوجه اين موضوع نيستند. درنتيجه به زندگى خيالى و كارهاى ناپايدار خود را مشغول مى كنند و با پوچى و بى ثمرى زندگى روبه رو مى شوند. انسان بايد به پا خيزد و جهتش را جهت پيامبران بزرگ قرار دهد. چون جهت آنها بر اساس دين خدايى است كه سرشت آدميان را نيز بر آن اساس سرشته اند. اينكه مى گويد سرشت انسانى به دست خدا سرشته شده يعنى گرايش «جان» انسان به سوى خداست. به عبارت ديگر بنيان «جانِ» انسانها الهى است. پس كسى كه به خدا رجوع كند به بنيان جان خودش رجوع كرده است و كسى كه از خدا دور شود از «جانِ» خودش دور شده است. موفق باشید
[1] ( 1)- سوره ى اعراف، آيه ى 172.
[2] ( 1)- سوره روم، آيه 30.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این آدمها زیبایی را در همهی ابعاد نمیشناسند و متوجه نیستند آنچه در نظام طبیعی از طریق حضرت حق شکل گرفته است، همان زیباییِ واقعی برای هرکسی است مگر آنکه نفس او به طور غیر عادی با موانعی روبهرو شده باشد که نتواند بدن خود را شکل دهد؛ مثل موجودات ناقصالخلقه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجهاید ماهیات در عرفان، مربوط به اعیان ثابتهی مخلوقات است و جعلِ آنها به معنای وجوددادنِ آنها است از طریق تجلیّات اسماء الهی به امکانِ ذاتی آنها. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن میفرماید: «فإذا سویّته و نفخت فیه من روحی» یعنی وقتی آن بدن آماده شد پس از روح خود در آن دمیدم. بنابراین هرکس مطابق بدنی که دارد، روح در آن ظهور میکند و چون آن روح در نسبت به آن بدن برای انسان شکل میگیرد، آن روح مربوط به خود آن فرد خواهد بود. مثل آبی که در یک ظرف ریخته شود. در آن صورت با تغییر رنگِ آن آب در آن ظرف، بقیهی آبها تغییر نمیکند. آن روح نیز صِرفاً متعلق به آن بدن است. موفق باشید.
