بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1029

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید. استاد من دوبار از طریق این بخش سوالی را از شما رسیدم یک مرتبه ارجاع دادید به مباحث معرفت النفس و ... که مباحث را دنبال کردم اما به طور صریح جواب نگرفتم. دوباره سوال را پرسیدم از همین طریق اما شما پاسخ دادید که قبلا جواب داده اید من دوباره سوالات و پاسخهای موجود در سایت را بررسی کردم به طوری که سرم گیج رفت اما جواب واضحی نگرفتم. میخواستم خواهش کنم حتی اگر قبلا به کسی دیگر در همین سایت پاسخ این سوال را داده اید یکبار برای خدا هم هم به من پاسخ بدهید چون هرچه گشتم چیزی نیافتم. سوالم این است که آیا خدا دوست دارد مثلا ما بگوییم یا امام رضا من فلان حاجت را از شما میخواهم و یا از سایر ائمه حات بخواهیم و یا بیشتر دوست دارد که ما از خودش بخواهیم اما به مقام ائمه قسمش بدهیم. در واقع از ائمه بخواهیم برای ما دعا کنند و یا اینکه بخواهیم حوائجمان را مستقیم خودشان بدهند(با علم به اینکه قدرتشان را از خدا دارند). ممنون.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی عمده توجه ما باید به حضرت حق باشد چون اوست که منشأ همه‌ی کمالات است منتها یک وقت با نظر به امامان معصوم – که آیننه‌ی نمایش کمالات الهی هستند – به حق نظر می‌کنیم و از امام می‌خواهیم مظهر رسیدن لطف خدا به ما شوند که این همان است که می‌گویید: ای امام رئوف شما سبب شوید تا خداوند فلان حاجت مرا برآورده فرماید. اما یک‌وقت نظر به خداوند دارید و متوجه‌اید آن خدا آنچنان لطف دارد که چنین انسان‌های معصومی را پرورانده و لذا می‌گویید: ای خدا به حق لطفی که به حضرت زهرای مرضیه«سلام‌الله‌علیها» کرده مرا از برآوردن فلان حاجت محروم مگردان. هر دو شکل فوق ممکن است. شما در خودتان ملاحظه کنید از کدام مشرب می‌توانید استفاده کنید. موفق باشید
21900
متن پرسش
سلام استاد: در خصوص سوال ۲۱۸۹۴ شما اخلاق و حسن عقلی را یکی می دانید در حالی که شهید مطهری (ره) در جلد اول اسلام و نیازهای زمان می گوید که پایه اخلاق، حسن و قبح عقلی نیست. آیا شهید مطهری (ره) در این مورد اشتباه کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مبتنی بر کلام شیعی حسن و قبح را در نظر بگیریم یعنی عقل، حُسن و خوبیِ فعل و قبح و بدی فعل را خودش می‌تواند تشخیص دهد و شرع، بر اساس همین عقل حکمِ بدی و خوبی فعلی را مطرح می‌کند که به اصطلاح می‌گویند: نه چون شرع گفته است خوب است، بلکه چون عقل خوب می‌داند، شرع گفته است. با توجه به این امر، اخلاق که عبارت است از علم به فضائل و رذائل، دیگر از نظر شیعه مبتنی بر حسن و قبح عقلی می‌شود و حکم شرع، رجوع به حکم عقل دارد. بدین معنا که عقل می‌فهمد که شرع مطابق عقل عمل کرده است وگرنه گرفتار نگاه اشعری می‌شویم که آثار سوء خود را به همراه دارد. موفق باشید 

19338

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: 1. اگر بنده هم مباحثه ای ندارم که با او مباحثه کنم چه کنم که مقولات علمی ملکه شوند؟ ۲. آیا هر کتابی که خواندیم باید خلاصه نویسی اش کنیم؟ ۳. یک کتاب از شما بخوانم و یک کتاب از آیت الله جوادی این دو کتاب عالم بنده را به هم نمی زند چون باید شخصیت فکری شکل گیرد و باید یک استاد داشت لطفا به کتاب ادب خیال...ارجاع ندهید. جواب را سر سایت بفرستید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خلاصه‌نویسی جهت تبدیل موضوعات به ملکه، کار خوبی است. در ضمن عنایت بفرمایید عرایض امثال بنده در راستای تبیین و تفصیل سخنان بزرگانی چون امام و علامه طباطبایی و شاگردان ایشان می‌باشد و از این جهت موجب دوگانگی نخواهد شد. موفق باشید

18108

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: تفاسیر قرآن تان توی سایت نیست. اصلا قسمتی برای تفسیر نیست. چطور به دست بیارم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تازگی‌ها شروع کرده‌اند. موفق باشید

17500

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی: سلام علیکم: استاد اگر کسی نعوذبالله به پیامبر (ص) فحاشی کند و کسی او را بکشد حکم قاتل پیش خدای متعال چیست؟ می دانم که می خواهید بفرمایید نباید کسی دست به اقدام شخصی بزند و نظم اجتماع را بهم بزند حقیر هم اینقدر غیرت و جرئت ندارم و مال این حرفها نیستم فقط می خواهم بدانم حساب و کتاب قاتل در نزد خدای متعال چیست؟ آیا خداوند با رحمتش با قاتل رفتار می کند یا با غضبش؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم حکم سبّ رسول اللّه«صلی‌اللّه‌علیه‌واله» قتل است ولی قواعد فقهی آن باید رعایت شود که متخصص آن بنده نیستم. موفق باشید

14247
متن پرسش
سلام استاد: این شعر مرا دیوانه کرد. مولانا: «گفتم ای عشق، من از چیز دگر می ترسم / گفت: آن چیز دگر نیست، دگر هیچ مگو» این معنی اش چیست که هم نمی دانم و هم انگار جانم با آن آشناست...؟ استاد نمی دانم چرا اشعار مولوی و حافظ و امام (ره) را وقتی می خوانم قلبم تند تند می زند. یک نوع شوقی می آید که نمی دانم چیست. خیلی عجیب است که بعضا معنی را هم نمی دانم ولی باز هم حالت دیوانگی پیدا می کنم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابیاتی این‌چنین را باید در متن غزل معنا کرد که آن‌هم کار می‌برد و به جهت کثرت سؤالات، امکان چنین کاری برای بنده نیست، هرچند بنا دارم إن‌شاءاللّه هر هفته شرح یک غزل جناب حافظ را در اختیار کاربرانِ محترم قرار دهم. موفق باشید

13972
متن پرسش
سلام: می خواستم در مورد این جمله جناب دکتر داوری توضیح بفرمایند حضرت استاد. «شعر بیان عواطف نیست بلکه صورتی از سکنی گزیدن در زمین و شرط زندگی انسانی است... فضائل دیگر آدمی اعم از علم و تدبیر و صنعت، همه فرع سکنی گزیدن شاعرانه آدمی است». التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که استاد می‌فرمایند زیرا تا انسان از گذشته و آینده آزاد نشود و در سکنی‌گزیدن موفق نگردد، حقیقت بر او تجلی نمی‌کند تا شاعر به زبان شعر از آن حقیقت گزارش دهد. در کتاب «عالم انسان دینی» نکاتی در این مورد هست می‌توانید به آن کتاب رجوع فرمایید. موفق باشید

9897
متن پرسش
با سلام: مبنای اینکه بشناسیم چه چیز و چه وسیله و عملی مدرنیته است یا خیر چیست؟ چون مسلم وسیله ای که صرفا ساخت غرب باشد مدرنیته نیست چون بسیاری از ساخت داخل هم بدتر از غرب است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: غرب یعنی انقطاع از عالم قدس و امید به قدرت بشر بریده از خدا، حال هر کجا که این فکر باشد، غرب آن‌جا است. غرب جغرافیای که مطرح نیست. در کناب «علل تزلزل تمدن غرب» در این موارد عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
8734
متن پرسش
بسمه تعالی سلام جناب استاد. فرض کنید شخصی مغازه بقالی تاسیس کرد و از خواست خدا مشتری زیادی به او مراجعه کرد و روز به روز از طریق شرعی و معامله حلال مال او زیاد و زیادتر شد و به ثروت فراوانی رسید وظیفه شرعی این فرد چیست در قبال این اموال و آیا اسلام چنین ثروتی را اگر خمسش را حتی داده باشد قبول دارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آری قبول دارد. زیرا چنین آدمی ثروتش را در مسیر کارآفرینی بیشتر خرج می‌کند و باز خمس‌اش را می‌دهد. وقتی کار او حرام است که ثروتش را از گردونه‌ی تولید و کار خارج کند که اصطلاحاً به آن کَنْز می‌گویند و قرآن در موردش می‌فرماید: «وَ الَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیم‏»(توبه/34 ) و کسانى که طلا و نقره را گنجینه(و ذخیره و پنهان) مى‏سازند، و در راه خدا انفاق نمى‏کنند، به مجازات دردناکى بشارت ده‏. موفق باشید
8279

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام می خواستم نظرتون رو در مورد ازدواج فامیلی بدونم-تفاوت و یا ویژگی خاصی در این نوع ازدواج نسبت به مابقی هست که باید مورد توجه قرار گیرد-این را پرسیدم چون حس میکنم نظریات و حساسیت هایی در مورد این نوع ازدواج فراگیر شده که واقعا اثبات و یا نفی شان سخت است...
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شاید علت مشکلاتی که آقایان می‌فرمایند نسبت به ازدواج علت اصلی نباشد. زیرا علاوه بر این‌که در سیره‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» این نوع ازدواج فامیلی را می‌یابیم، در موارد دیگر نیز می‌بینیم که پسر عمو با دختر عمو ازدواج کرده‌اند و مشکلی پیش نیامده. پس مشکل باید چیز دیگری باشد که هنوز درست ارزیابی نشده. موفق باشید
7341

انجمن حجتیهبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم آیا انجمن حجتیه هنوز برقرار است؟ اگر امکان دارد توضیحاتی در مورد کار انها و افق آنها عنایت بفر مایید و آیا با اصول انقلاب همراه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انجمن حجتیه کسانی‌اند که در عین اصالت‌دادن به فرهنگ غربی معتقدند فعلاً باید هیچ اقدامی در جهت اصلاح جامعه نکرد و عملاً و ناخواسته بازیچه‌ی فرهنگ غرب هستند و بالاخره نمی‌توان گفت در کشور حضور ندارند به‌خصوص که دشمن در پر و بال‌دادن به آن‌ها نقش دارد. موفق باشید
6512
متن پرسش
سلام علیکم اگر امکان دارد رابطه قسم و جواب قسم در سوره مبارک بلد را بفرمایید.از تفسیر المیزان در این رابطه چیزی نفهمیدم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اصطلاح عرب کاهی «لا اقسم» به معنای قسم است به این معنا که چرا قسم نخورم، می فرماید: چرا قسم نخورم در حالی‌که به جهت حضور تو در مکه جای قسم و تجلیل آن مکان هست و نیز به جهت حضور مقدس سنت ابراهیم و اسماعیل«علیهماالسلام» نیز جای تجلیل از این مکان هست، مکانی که ظرفیت سیر انسان به سوی آزادشدن از همه‌ی قیودات را برای رسیدن به بُعد یُمن و مبارکی دارد. موفق باشید
6011

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم بر استاد عزیزخداشمارابرای این انقلاب نگه دارد.استاد من مطالبی داشتم که برای شما عرض میکنم.من رشته راهنمایی و مشاوره هستم از زیرشاخه های علوم تربیتی و روانشناسی.استاد من کتابهای شما بنام های اشتی باخدا و جوان وانتخاب بزرگ را خواندم.سوال من این هست که قرار بود در دبیرستان بروم حوزه که با مخالفت خانواده مواجه شدم البته اشتباه نکنید بدر من ایثارگر هستندولی عقیده دارند که باید اخوند مثل حضرت امام خمینی باشدکه عالم با عمل باشند.من وقتی دبیرستان بودم کمی زرنگ نبودم و به قول هم کلاسی هام مفتی و با سهمیه اومدم.خواستم بدانم که ایا من حق دیگران را خورده ام و کار حرامی انجام داده ام که مردم من مسخره میکنند.سوال دیگرم این هستش که من جون مذهبی هستم میخواستم بدونم که برای نقد روانشناسی غرب باید چکارهایی انجام بدهم چون وقتی میبینم استاد های ما اینقدر از فروید حمایت میکنند یا اریکسون زجر میکشم و بهتر بگم جرا ما مطالب غرب را مطالعه میکنیم مگر اسلام نظریات در باب روانشناسی نذارد.بس لطفا با تامل به من کمک کنید چطور مشاور اسلامی بشم درمدارس که با خودم فکرمیکنم برم جوزه و از دانشگاه انضراف بدم که مشکل اول را دارم.و نمیشود فقط نظریه حفظ کردو شد مثل این مشاوران که وضع جوانان ما اینطور میشه.در اخر چطور میشه با موسسه امام خمینی ارتباط برقرار کرد .باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این حرف‌ها چیست؟ نظام اسلامی این حق را برای شما تعیین کرده همان‌طور که برای یک کارمند حقوقی تعیین می‌کند 2- فکر می‌کنم اگر سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست را با حوصله دنبال کنید و بعد مباحث غرب‌شناسی را نیز مطالعه بفرمایید در کارتان موفق خواهید شد. موفق باشید
5140
متن پرسش
هدف از متن ذیل ارائه فکر و اعتقادم است تا به بیراه نروم امید وارم جواب مبصوتی از حضرتعالی داشته باشیم واقعیت آن است که نظام ما در دل تمدن غرب شکل گرفته بنابر این رهبر انقلاب نظامی تشکیل داد که هرچند در محتوا اسلامی بود اما در ساختار ظاهری با سازو کار مرسوم این تمدن همخوانی داشت که همان نظام رای گیری و پارلمانی بود نظام می بایست با این فرم پی تمدن اسلامی را می ریخت تا دوام بیاورد . این قالب تام و کامل نیست و نظام اسلامی وقتی توانست به دوران بلوغ حود برسد قاعدتا باید قالبی متناسب با ظرفیت جدیدش بریزد دمکراسی یک مفهوم متناقض است که هیچ جا پیاده نشده و اصل آن بر مبنای تفکر اومانیستی بنا شده و قابل تحقق نیست این مهفوم و مطالب رابطی به مقبولیت نظام ندارد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع در مباحث دوران گذار بحث شده و بنده هم در کتاب «تمدن زایی شیعه» عرایضی داشتم. آری ما برای عبور از این شرایط باید واقعیت‌ها را نادیده نگیریم ولی هدف اصلی خود را نیز نباید فراموش کنیم که لازمه‌ی چنین نگاهی یک خردمندی بزرگی است که بنده در رهبر عزیز می‌بینم. موفق باشید
3510

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام اینجانب جواب سوالم را دریافت نکردم باید چی کار کنم؟//در مورد انتخاب محل زندگی بود
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: باید ایمیل داشته باشید تا این نوع سؤالات که مربوط به امور فردی است به ایمیل‌تان ارسال شود. حال با توجه به این که ایمیل خود را نوشته اید اگر لازم می‌دانید سؤال را بفرمایید تا در خدمتتان باشیم. موفق باشید
3277

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام خدمت حضرت استاد-بنده طلبه حوزه قم هستم چندسالی فلسفه وعرفان می خوانم الان ج8اسفاردرس میگیریم برای تحقیق بیشتروبیان نووجدیدبه کتاب معرفت النفس والحشراستادعزیزنیازداریم-کتب زیادی ازاستادعزیزمطالعه کرده ایم وازنوع بیان ایشان استفاده زیادبرده ایم-والحمدلله
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با تلفن شماره‌ی 7854814 تماس بگیرید. موفق باشید
2879
متن پرسش
با سلام. 1- بنده به عنوان یک مهندس در حال حاضر بالاجبار می بایست در محیطهای خصوصی کار کنم که رعایت حدود محرم و نامحرم نمی شود و مثلا منشی و دیگر کارکنان شرکت با آرایشهای شدید وارد فضای کار می شود. البته خود بنده بسیار رعایت می کنم ولی می خواستم بدانم نفس حضور در این فضا چگونه است؟ 2- حال فرض کنید بنده خواستار آن باشم که برای خود شرکتی تشکیل بدهم و کارکنانی جذب کنم، آیا در هنگام جذب افراد یا شرکا باید انطباق تفکر دینی آنها را هم در تصمیم گیریهاش لحاظ کنم یا همینکه معاند دین و نظام نباشند و یا ظاهر نامناسبی نداشته باشند برای همکاری یا شراکت کافی است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این سؤال را باید از مرجع تقلیدتان بپرسید. موفق باشید
1905
متن پرسش
عرض سلام و ادب دوستی پرسید که چرا در جنگ تحمیلی برخی افراد را که در خدمت سربازی بودند و رضایت نداشتند که در جنگ شرکت کنند، بالاجبار باید در جنگ شرکت می کردند و اگر شرکت نمی کردند مجرم محسوب می شدند و ....؟ این با فرار کردن از معرکه جنگ فرق می کند، چرا که اینها از همان ابتدا تمایل شرکت در جنگ را نداشته اند. بعد دوستم پرسید که آیا سنت پیامبر صل الله علیه و آله و امیر مومنان علیه السلام نیز همینگونه بود؟ البته شکی نیست که این گونه افراد کم بودند و اکثر رزمنده ها مخلص نو متعهد اما خب منکر این گونه موارد هم نمی توان شد. در جواب چه باید گفت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: حضور در جبهه ها در رابطه با حفظ نظام اسلامی واجب شرعی مطرح است و اجباری نیست ولی در رابطه با حفظ ثعور کشور قانون آن است که هرکس در سن خاصی رسید باید وظیفه‌ی قانونی خود را در دفع دشمن به عهده بگیرد و خدمت سربازی از نوع دوم است. موفق باشید
1750

شرایط هدایتبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم .استاد عزیز اینکه بسیاری از مردم جهان با اصول تشیع آشنا نیستند و در اکثر نقاط کره زمین مردم دعوت اسلام را حداقل بصورت مفصل و اصولی نشنیده اند و تنها قلیلی از مردم جهان شیعه هستند چطور با رحمت خداوند متعال سازگار است چگونه با هدایت خدا مطابقت دارد چرا باید فقط کمی از مردم و آدم های خلق شده به چنن وری دسترسی داشته باشند حال آنکه خود بیتقصیرند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام از آن‌جایی که خداوند هادی است محال است شرایط هدایت انسان‌ها را فراهم نکند و هرکس را در معرض امتحان نسبت به نور هدایت قرار ندهد. ما شیعیان در معرض هدایت الهی باید امتحان بدهیم و آن‌کس که با نور هدایت الهی درست برخورد کرد او را به مراحل بعدی نور هدایت خود راهنمایی می‌کند و این در همه‌ی دنیا به شکلی انجام می‌شود. نه همه‌ی شیعیان توانستند امام خمینی شوند و نه همه‌ی غیر شیعیان از مسیر رسیدن به تشیع محرومند. ملاحظه کنید که وقتی کسی نسبت به هدایت اولیه‌ی الهی درست برخورد کرد اگر فیلم‌ساز هالیوود یعنی شان استون باشد چطور به‌دست آیت‌الله ناصری شیعه می‌شود. موفق باشید
1540

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی خطاب "ولا تجعل یدک مغلوله الی عنقک..." و از این قبیل خطاب ها در قرآن چگونه با عصمت پیامبر سازگار است ؟ اگر با استناد به آیه "ما ینطق عن الهوی" بخواهیم جواب بدهیم و بگوییم همان کار اولیه ی پیامبر (قبل از خطاب آیه) هم طبق دستور الهی بوده مستشکل می گوید : خداوند که به کار خطا دستور نمی دهد از طرفی دو کار ضد هم نمی تواند درست باشد . لطفاً راهنمایی فرمایید .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: دستوراتی از آن قبیل که می‌فرمایید و یا این‌که به رسول خود می‌فرماید: «اتقوا الله» برای حفظ عصمت آن حضرت است. تا حضرت را در شرایطی قرار دهد که همه‌ی شخصیت او وَحی الهی باشد. موفق باشید
792

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم مگه خدا نمیدونست که قوم مثلا لوط یا هر قوم ظالم دیگه ای عاقبتشون هلاک شدن است پس چرا اونا رو آفرید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: خداوند انسان‌ها را خلق می‌کند تا در امتحانات الهی هرکس با انتخاب‌های خودش شخصیت خود را بسازد و اگر کسی می‌خواهد به کمال لازم برسد میدان برایش باز باشد و دانایی خدا نقشی در فعلیت‌یافتن شخصیت انسان ندارد، هرکس باید خودش در زندگی شخصیت خود را شکل دهد. موفق باشید
265

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام من جزوه نحوه و ضرورت مطالعه شما را مطالعه نمودم ودر مورد این مطلب که گفته اید (باید دانشجو تخصصش را در شخصیتش بیابد نه شخصیتش را در تخصصش )تقاضای شرح بیشتر و راهنمایی شما را دارم. باتشکر
متن پاسخ
بسمه تعالی .سلام علیکم در ویراستاری جدید که تحت عنوان ادب خیال و عقل چاپ شده شرح بیشتری داده شده
21224
متن پرسش
سلام استاد عزیز: حسن روحانی رئیس جمهور در تاریخ ۱۸ دی ماه در جمع وزیر و معاونان وزارت امور اقتصاد و دارایی با اشاره به ضرورت نقد در هر شرایطی عنوان کرد: همه باید انتقاد بشوند استثنا نداریم، تمام مسئولین در کشور قابل نقد هستند، ما در کشور معصوم نداریم، اگر یک وقتی امام زمان ظهور کرد آن وقت هم می شود نقد کرد. او در ادامه افزود: پیامبر (ص) هم اجازه نقد می‌داد. دیگه بالاتر از پیامبر (ص) در تاریخ نداریم. وقتی پیامبر (ص) صحبت می‌کرد، طرف بلند می‌شد روبروی پیامبر (ص) و می‌گفت: «حرفی که داری می‌زنی نظر توست یا وحی است؟» اگر پیامبر (ص) می‌گفت: «نظر من است» انتقاد می‌کرد و می‌گفت: «من قبول ندارم». ما در زمان حکومت معصوم هم نقد داریم. اگر نقد توأم باشه با امید، اراده و راه حل درست، همیشه مفید است. باید راه حل بدهیم. حال با توجه به متن بالا ۱. علت سکوت علما و مراجع در برابر این سخنان چیست؟ چون الان خیلی ها در برابر مراجع مواضع گرفتند و اون ها رو زیر سوال بردند و..... ۲. برداشت حضرتعالی از سخنان رئیس جمهور چه می باشد؟ ۳. وظیفه ما در مقابل این گونه سخنان و مواضعی از این مورد چه می باشد. لطفاً کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا خوب است عین سخن آقای روحانی که روزنامه‌ی کیهان آورده‌اند را با هم نگاه کنیم و به آن تفکر نماییم. آقای روحانی می‌گوید: «همه باید انتقاد بشوند استثنا نداریم، تمام مسئولین در کشور قابل نقد هستند، ما در کشور معصوم نداریم، اگر یک وقتی امام زمان ظهور کرد آن‌وقت هم می‌شود نقد کرد. پیامبر(ص) هم اجازه نقد می‌داد. دیگر بالاتر از پیامبر(ص) که در تاریخ نداریم. وقتی پیامبر(ص) یک صحبتی می‌کرد، طرف بلند می‌شد روبروی پیامبر(ص) و می‌گفت: «حرفی که داری می‌زنی نظر خودت است یا وحی است؟» اگر پیامبر(ص) می‌گفت: «نظر من است» انتقاد می‌کرد و می‌گفت: «من قبول ندارم». ما در زمان حکومت معصوم هم نقد داریم»!

ملاحظه می‌فرمایید که با کمی تفکر می‌توان متوجه شد که از سخن آقای روحانی نفی عصمت امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» و رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» بر نمی‌آید، حتی آن‌جایی که می‌گوید طرف به سخن پیامبر انتقاد کرد، به معنای آن است که آن طرف رسول خدا را معصوم نمی‌دانسته است و تنها وَحی الهی را بی‌خطا می‌پذیرفته. و از این جمله بر نمی‌آید که آقای روحانی مثل او فکر می‌کرده، بلکه تأکید آقای روحانی آن است که ببینید رسول خدا چه فضایی را فراهم کرده‌اند که افراد می‌توانستند نظر خود را و نقد خود را اظهار کنند. گله‌ی بنده آن است که چرا امثال آقای شریعتمداری در کیهان، امکان تفکر را به چنین جملاتی از خود و مخاطبان خود می‌گیرد؟ و این‌جاست که می‌توان گفت اگر تفکر در جامعه به حاشیه رود، چه کدورت‌های بی‌جایی ظهور می‌کند. در ضمن آن‌چه که بعضی فقها در مورد «سهوالنبی» مطرح می‌کنند در رابطه با امور فردی است، مثل آن‌چه که آن فرد همراه حضرت موسی «علیه‌السلام» در مسیر ملاقات حضرت خضر، فراموش کرد که به حضرت جریان آن ماهی را بگوید و گفت شیطان مرا به فراموشی کشاند. علامه طباطبایی می‌فرمایند با فرض آن‌که آن شخص همراه حضرت موسی، جناب یوشع‌بن‌نون باشد که پیامبر است و معصوم، چنین اموری با عصمت آن پیامبر منافات ندارد. بنابراین «سهوالنبی» مربوط به امور عادی زندگی است، نه آن‌که کسی که معتقد به «سهوالنبی» باشد معتقد باشد به روایات غیر از قرآن نباید اعتماد کرد و از این جهت عصمت پیامبر برایش سؤال باشد. موفق باشید 

18353

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد پیرو سوال 18334 شما فرمودید (امیر المومنین با اسلام خلفا کنار اومدن ولی با اسلام معاویه نه) همون طور که خودتون میدونید کنار اومدن مولا با اسلام خلفا به معنای قبول داشتن اونا نیس. مگه مولا نفرمودن اگه 40 یار داشتم قیام می کردم. شما در جهنمی بودن معاویه و اونا شکی دارید؟ منتها مولا با توجه به شرایط زمانه رفتار میکردن. تفکر آقای هاشمی به لیبرالیسم ختم می شود حالا در پوشش معاویه یا خلفا فرقی ندارد. ما که نباید از هاشمی به خاطر اینکه موضعی شبیه موسوی و کروبی نگرفته تشکر کنیم. همان طور که به خلفا در شرایط امروزی که نیاز به وحدت هست هیچ توهینی از جانب ما در محافل عمومی صورت نمیگیره در مورد هاشمی هم این موضوع صدق میکنه ولی در محافل خصوصی آقای هاشمی شایستگیه لعن رو دارن. استاد عذر خواهی می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام معظم رهبری در روز عید غدیر امسال فرمودند که هنر علی«علیه‌السلام» آن بود که دوستان و دشمنان‌شان را درجه‌مندی کرده بودند. و همین مثال را زدند که آن موضعی که برای معاویه داشتند، برای خلفا و یا طلحه و زبیر نداشتند. موفق باشید

17230
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد در رابطه با سوال 12217 روشن نشدم. اشکالی که از صحبت های آقای جوادی به ذهن می رسد این نیست که چرا ایشان هاشمی را سیاه مطلق نمی بینند و در مقابل نظام و رهبری، که خدای نکرده فضای دو قطبی ایجاد شود. بلکه اشکال آن است که با آن همه انحراف و انحطاط و عدول از مسیر امام و انقلاب و از همه مهمتر به مذبح بردن عدالت و تقسیم جامعه به تضاد طبقاتی دهشتناک ضد اسلامی و استقرار توسعه لیبرالیسم و اشرافی گری شخصی و اجتماعی و به تبع آن به مذبح رفتن بسیاری از ارزشها و آرمانها و نهادینه شدن اشکالات که تا سالیان متمادی انقلاب باید هزینه بپردازد تا از آنها رها شود و دفاع محکم همچنان ایشان از آن تفکرات و روشها و ..... چرا آقای جوادی به گونه ای در باره ایشان صحبت می کند که تو گویی منتقدان ایشان که شخصیت های بزرگی هستند بی انصافانی هستند که از حقیقت بدور افتاده اند و از صحبتهای ایشان بوی تائید و تشویق نزدیک به مطلق ایشان به مشام می رسد ما ریشه این تفکر برایمان روشن نشده است. با تشکر از استاد گرامی و التناس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به همین سخنان و تنگناهایی که با آن روبه‌رو هستیم، بنده جواب خود را در چند قسمت ارائه کردم. یکی آن‌که بین سخنان آقای هاشمی قبل از صحبت مقام معظم رهبری در آن مورد خاص و بعد از صحبت ایشان تأمل شود که البته فضای رسانه‌ای اصول‌گرای حزبی از این جهت کاملاً در غفلت است. و دیگر، عبور از روحیه‌ی قبل از انقلاب که روحیه‌ی صفر و یا صد بود. تا در این فضا هر دو موضوع یعنی سخنان آقای هاشمی و مواضع آیت اللّه جوادی در این رابطه مورد تفکر قرار گیرد؛ وگرنه آن می‌شود که جنابعالی در فضای سؤال خود به میان آورده‌اید. و این نه‌تنها مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه ما را وارد تاریخی سختْ ظلمانی می‌نماید. بسیار آسان است که در یک جمله آقای هاشمی را این‌طور توصیف کنیم و بگوییم «با آن همه انحراف و انحطاط و عدول از مسیر امام و انقلاب و از همه مهمتر به مذبح بردن عدالت و تقسیم جامعه به تضاد طبقاتی دهشتناک ضد اسلامی و استقرار توسعه لیبرالیسم و اشرافی گری شخصی و اجتماعی و به تبع آن به مذبح رفتن بسیاری از ارزشها و آرمانها و نهادینه شدن اشکالات که تا سالیان متمادی انقلاب باید هزینه بپردازد». در نظر بگیرید اگر آقای هاشمی همین است که در این جملات فرمودید اولین کسی که باید مورد سؤال قرار گیرد شخص رهبری است و واقعاً اگر تنها آقای هاشمی همین است و لاغیر؛ چرا باید توسط نظام و طرفداران او تحمل شود؟ به هر حال مشکل عجیبی است! نه آن‌طور است که بشود راحت از آقای هاشمی دفاع کرد و خونِ دل‌های خود را نادیده گرفت، و نه آن‌چنان است که بتوان هیچ جایگاهی در انقلاب اسلامی و در این شرایط تاریخی برای او قائل نشد و محوریت او و پدر معنوی‌بودنِ او را توسط جبهه‌ی اصلاح‌طلب حمل بر جهل و حماقت آن جبهه دانست. آیا برای ادامه‌ی انقلاب، عقل و ادب دیگری نیاز نیست؟! عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 17236 شده است، خوب است به آن سری بزنید. موفق باشید

نمایش چاپی