بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1955

زندگی دینیبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز! بنده چندوقتی است دچارمشکلی شدم ودروجودم دائما چیزی به من میگوید تو الان25 سال سن داری ودیگرازتو گذشت،طوری که احساس میکنم همه چیز ازکف دستم بیرون رفته،البته مشاهدات دیگرهم به این قضایا به این ماجرا دامن میزند مثلا دوستانم که دارندکم کم ازدواج می کنند میبینم گرفتاریهایشان را . هم جلسات شما ودیگراساتیدرا از دست دادند و فقط زندگیشان شده کاروکاروکار! آخر هم دریک خانه کوچک آپارتمانی وآن فضای دلتنگی که بارها شما درکتاب تمدن زایی شیعه بحث کردید زندگی پرازاسترس ونگرانی را شاملشان میشود. من نمیدانم این چه نصف ایمان کامل شدنیست که بعد ازازدواج جز(به معنای درست کلمه!) گرفتاری نصیب قسمت وروزی ما میشود؟ جناب استاد بنده مانده ام من با این 25 سالگی که چند وقتی ازروزتولدم نمیگذردوازآن طرف با آن آمال وحاجت های شخصی در عرصه فرهنگ وهنر ،درزمینه ترویج زندگی دینی (که هنوز بنده به آن ایده آل خودم نرسیده)و با این دیوی بنام ازدواج که اطرافیانم برایم ساخته اند،چه کنم؟؟؟؟؟؟ تازه استاد جدیدا دیو دیگری هم به زندگیم اضافه شده وازآن هم میترسم: پیری وبه دنبالش ناتوانی و افسوس وحسرت!!! استاد ممنون میشوم من را نجات دهید با راهنمایی هایتان!
متن پاسخ
.باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر به لطف الهی زندگی را درست تعریف کنید و وارد عالَم دینی شدید نه پیری و ناتوانی چیز بدی است و نه ازدواج. اگر در شرایطی هستید که نیاز به ازدواج دارید و امکان آن نیز تا حدّی فراهم است با کسی که به دنبال زندگی دینی است ازدواج کنید و دلواپس آن نباشید .خدا کمک می‌کند. مشکل ما در افراط و تفریط‌ها است. موفق باشید
1334

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد گرامی. از خداوند متعال میخواهم روز به روز بر توفیقات شما بیفزاید. دعا میکنم این گامهایی را که درجهت پاسخگویی به مشکلات و سوالات مردم برمیدارید ذخیره قبر و قیامت شما قرار دهد. استاد گرامی بعضی افرد معتقدندخدا "کسی" نیست بلکه " چیزی" است. این کلام یعنی چه؟ خدا کسی است یا چیزی. لطفا توضیح جامع دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در توحید نباید گرفتار الفاظ شد؛‌به ما فرموده‌اند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» هر کس خودش را شناخت مسلّم پروردگار خود را می‌شناسد. شما در خود شناسی متوجه می‌شوید که یک «من» دارید و یک «تن» و حقیقت شما همان «من» شما است و من شما یک حقیقت معنوی و غیر مادی است که در سراسر بدن شما حاضر است. خداوند این‌گونه در عالم حضور دارد. موفق باشید
802

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام آقای طاهر زاده،خیلی دوست داشتم که در ارتباط با علم بدونم که جایگاهش در نظام توحیدی کجاست روی این سوال هم خیلی فکر کردم که جایگاه علم در نظام توحیدی چیه؟ به لطف خدا به نتایج خیلی خوبی هم رسیدم مخصوصا با خواندن کتاب"منزلت عقل در هندسه معرفت دینی"استاد جوادی آملی همه چیز برایم روشن شد، اما یک مشکل اینجا بود که ما در رشته های مهندسی بیشتر میخواهیم از این فرمولها و قواعد استفاده کنیم در جهت اهدافمون و اون بحث خشیت اصلا پیش نمیاد یا کمتر پیش میاد،همش در تحلیل هستیم برای رفع نیاز خودمون،و همیشه این خیلی من رو سرد میکنه،به نظرم بحث خشیت تنها در رشته های "علوم پایه "باید اتفاق بیفته از طرف دیگر به نظرم ما با همین علوم پایه را هم درست یاد نمیگیریم نظام آن نظام "حافظه محوری "است و اصلا تجربه نمیکنیم و اصلا متوجه نمیشیم که این افراد چه طور توانستند به این موضوعات پی ببرند احساس میکنم تنها حفظ میکنیم.(؟!) کتب غرب شناسی شما را خواندم اما راستش نتوانستم راهی درست را پیش بگیرم ،حالا تکلیف دانشجویان مهندسی چیست در این زمینه فکری، و چطور میتوانیم به مسئله خشیت بپردازیم؟(جدا از مسئله مفید بودن در زندگی و ساختن کشور) اگه تمام این جهان پدیده اومده تا نشانه و دلیل و آیت راه ما باشند تا ما پروردگارمان را بهتر بشناسیم و این تعریف را که با رشته خودم که عمران و معماری است می سنجم اصلا جور در نمیاد،اصلا نمیتونم اون نگاه درست که آقای جوادی آملی میگن رو وارد رشته خودم بکنم احساس میکنم اون تعریف فقط برای علوم پایه است.نمیدونم شاید نگاهم اشتباه باشه!
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: آنچه موضوع را مشکل کرده نگاهی است که غرب به عالم و آدم دارد که اولاً: همه‌چیز را مستقل و بریده از خدا می‌بیند و ثانیاً: نگاه حصولی بر نگاه حضوری غلبه دارد و این نه‌تنها موجب خشیت نمی‌گردد بلکه موجب کبر می‌شود در حالی‌که اگر بدانیم علم حقیقی علمی است که با اُنس قلب با عالم غیب حاصل می‌شود می‌فهمیم هر اندازه در ایجاد سجایای اخلاقی بیشترتلاش کنیم بیشتر آماده‌ی تجلی انوار غیبی می‌گردیم. سعی شده در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» این مسئله تبیین شود. موفق باشید
21507
متن پرسش
سلام استاد عزیز: آیا برداشت من از انسان کامل صحیح می باشد ممنون میشم اگه راهنمایی بفرمایید. ۱. یه وجود داریم مثل نمک که خاصیت وجودی آن در مرتبه وجودیش شوری هست. ۲. یه وجود انسان کامل داریم که مرتبه عالی و اتم وجود هست که خاصیت وجودی آن، وجود ما انسان ها و زمین و کهکشان ها و برزخ و قیامت هست. درست مثل شوری برای نمک! با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و در همین رابطه است که ما معتقدیم انسانِ کامل، واسطه‌ی فیض‌اند و در مخلوقیت در مرتبه‌ی عالی و اتمّ می‌باشند. موفق باشید

16877
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم: از کجا ما باید متوجه شویم که این کار ما از سر انجام وظیفه است. آیا این حسی که در ما وجود دارد که اگر هر گمراهی را و یا هر انسانی که دینداری ناقصی دارد را مشاهده کرد به دنبال هدایت و راهنمایی او باشد در حالی که ما خودمان می دانیم که هنوز انسان خود ساخته نشده ایم. آیا بعد از این که خود را شناختیم باید به دنبال راهنمایی و هدایت دگران باشیم یا در همان مسیر خودشناسی باید دیگران را نیز راهنمایی کنیم. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بنا بر این باشد که شما انسان‌ها را هدایت کنید، مسلم تا کسی هدایت نشده باشد نمی‌تواند کس دیگری را هدایت کند. ولی اگر بر اساس شریعت الهی و هدایت حضرت حق بخواهید تذکرات دینی به مردم بدهید، عملاً بر اساس سخن امیرالمؤمنین علیه السلام که فرمودند امر به معروف کنید تا اهل معروف شوید، می‌توانید رفقا و اطرافیان خود را بر اساس هدایت الهی متذکر شوید و در همین بستر خود را نیز متذکر نمایید. موفق باشید

16856
متن پرسش
سلام عليكم خدمت استاد عزیزم: مدت زیادی است که شبهه ای، خواب را از سرم گرفته و مرا حیران و سرگشته کرده. استاد ببخشید که صریح خدمتتان عرض می کنم. عقیده ی شیعه این است که خداوند ظالم نیست و به کسی ستم نمی کند. آیا این ظلم نیست که بالاجبار ما را خلق کرده و بار سنگین مسئولیت انسان بودن را هم بالاجبار بر دوشمان گذاشته و بعد هم گفته اگر این وظایفت را انجام ندهی بفرما جهنم؟ آیا این اجبار، نوعی ستم نیست؟ بله می دانم که اصل وجود، خودش یک نعمت است و خداوند هم انسان را آفریده تا به کمال برسد ولی ممکن است انسانی بگوید مگر زور است، نه وجود می خواهم و نه کمال. خدایی که اولا علام الغیوب است و می داند این بندگانی که دارد خلق می کند اکثرشان جهنمی می شوند و ثانیا بسیار مهربان است، و با توجه به رحمت و مهربانی عظیم و خارج از درک ما، چطور افرادی را خلق می کند که می داند اکثرشان جهنمی می شوند؟ آیا این ظلم نیست؟ گیریم که گفتیم ظلم نیست و خودشان راه را انتخاب کرده اند ولی آیا این کم لطفی نیست از خدایی که می گویند لطفش بسیار است؟ استاد راستش را بخواهید اینها حرف دل خیلی هاست. خدا که جوابش رو اون دنیا با چماق می ده ولی لا اقل شما راهنمای کنید. استاد اگه جواب مطالب بالا رو هم خواستید ندید، ندید ولی فقط این سوالم را جواب بدید که مگر روایت نداریم خداوند هفتاد مرتبه از مادر بیشتر نسبت به بندگانش مهربان است؟ و هفتاد هم که می دانیم در عربی عدد کثرت است و فقط به هفتاد منتهی نمی شود بلکه یعنی خیلی بی نهایت و زیاد. من که تا حالا مادری رو سراغ ندارم که حاضر باشه بچه اش ولو اینکه فرزندش خیلی بد باشه، اونو آتیش بزنه! استاد اگه شما یک مادر رو پیدا کردید ولو مشرک، که فرزندش رو زنده زنده سوزونده باشه، حتما به من بگید! من که بعید می دانم چنین مادری در جهان وجود داشته باشه. اون وقت خدایی که هفتاد مرتبه مهربون تر از مادره و اصلا خودش مهر رو در درون مادر قرار داده، چطوری می خواد بنده اش رو به جرم نماز نخوندن و روزه نگرفتن، تازه اونم تا ابد بسوزونه؟ اصلا میشه بفرمایید که فرق خدا با پادشاه ها در چیه؟ خوب پادشاه ها هم همینطور بودن دیگه! می گفتن اگه از ما اطاعت نکنید گردنتونو می زنیم! استاد ازت خواهش می کنم شما رو به حق ........ اگه به هیچ کدوم از حرفام جواب ندادی، فقط اون مادری را که حاضر باشه بچه ی فاسق و کافر و بدکارش را زنده زنده آتیش بزنه به من معرفی کنید حتما معرفی کنید. استاد، من واقعا خیلی دوستون دارم، جسارتمو ببخشید ولی یا جوابم رو ندهید یا دقیقا اون چیزی رو که پرسیدم راجع به مادر و فرزندش، جواب بدهید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حال با توجه به همه‌ی این حرف‌ها؛ بیایید موضوع را از زاویه‌ی دیگری بنگریم، یعنی از زاویه‌ی وجودی و تکوینی و با نظر به این‌که «امکان» ذاتیِ انسان است و این امکانِ ذاتی است که طلبِ وجود می‌کند و در ذات خود، وجوهِ مختلفی دارد که با اختیار و انتخاب ذاتیِ خود، می‌تواند هر وجهی را برای خود انتخاب کند و پیامبران یعنی رسولانِ حضرت خالق در این حدّ متذکر او هستند که متوجه باشد در إزای انتخاب‌هایی که کرده است، خودِ او را به او می‌دهند. و به تعبیر قرآن: «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ» قیامت چیزی نیست جز صحنه‌ای که هرکس آن‌چه را خود، انتخاب کرده است به او می‌دهند. حال! خدایی که هزار برابر از مادر به ما نزدیک‌تر است، با آوردنِ پیامبرانش چنین قاعده‌ی تکوینی را به ما تذکر نداده است؟! موفق باشید

16827
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوة خدمت استاد عزيز و بزرگوار طاهرزاده: چند وقت پيش سوالي از محضر جنابعالي پرسيدم كه جوابش را نداديد. احساس كردم كه شايد متن سوال ايراد داشته يا به دست شما نرسيده به همين دليل بازهم مي پرسم به اميد گرفتن جواب. استاد عزيز خداوند در چند جاي قرآن مردم را دعوت به اين كرده كه شبيه قرآن را يا شبيه به سوره اي از آن را بياوريد. حال سوال من اين است كه آيا خطبه اول نهج البلاغه و بعضي ديگر از خطبه ها و جمله هاي امام علي (ع) نه تنها در حد قرآن بلكه بهتر از آن (چه از لحاظ ادبي و چه تفسير ) نيست؟ به طور مثال مقايسه كنيد خطبه اول نهج البلاغه و سوره قل يا ايها الكافرون را اگه ميشه حتما جواب بديد. اگه به صورت عمومي نمي شود به ايميلم بفرستيد. با تشكر از زحماتتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید قرآن می‌فرماید: «وَ إِنْ كُنْتُمْ في‏ رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ (23)/بقره). در آیه‌ی فوق موضوعِ  «مِنْ دُونِ اللَّهِ» را به میان آورده است یعنی بدون کمک‌گرفتن از خدا و فرهنگی که حضرت حق ایجاد کرده است. در حالی‌که اولاً: ادبیاتی که حضرت علی«علیه‌السلام» در نهج‌البلاغه به‌کار می‌برند به کمک همان فرهنگ قرآنی است و خودشان چنین ادعایی ندارند که کلماتشان رقیب قرآن است. ثانیاً: از نظر اهل ادب اگر تمام نهج‌البلاغه را جمع کنیم از جهت جامع‌بودن در حدّ سوره‌ی «قل یا ایهاالکافرون» حرف ندارد. به همین جهت اهل فن در وصف نهج‌البلاغه می‌گویند: «کلامی است مافوق کلام بشر و مادون کلام خدا». موفق باشید

16073
متن پرسش
سلام علیکم استاد طاهرزاده: بنده در کوچه و خیابان در حد ممکن سر به زیر راه می روم اما گاهی که سرم را بلند می کنم چشمم به نامحرم می افتد، ولی فورا سرم را به زیر می اندازم. می دانم که شاید از نظر فقهی گناهی بر بنده مترتب نباشد اما آیا به نظر شما همان یک نگاه اثر وضعی خود را بر نفس نخواهد گذاشت؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. اتفاقاً ثواب دنبال‌نکردنِ نگاه به نامحرم نصیب شما می‌شود. موفق باشید

15593

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: استاد عزیز بنده 4 ساله با آثار شما آشنا شده ام و یه دوره کامل آثار شما را مطاله و گوش داده ام با این وجود دو سوال داشتم: 1. بنده با اینکه نظامی هستم و لباس حفظ ارکان انقلاب به تن دارم چه پیشنهادی برای رشد علمی معنوی معرفتی بنده در این مقام دارید همانطور که برای طلاب ایراد فرموده اید 2. چه کنم و چطور شما را یاری کنم تا من هم جزیی از شما و گروه شما باشم البته اگر قابل بدانید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همه‌ی ما باید تلاش کنیم نسبت خود را با حق و حقیقت، هرچه بهتر شکل دهیم. پیشنهاد بنده آن است که سه جلد کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را که بنده نیز شرح داده‌ام دنبال بفرمایید. صوت شرح کتاب مذکور را از جناب آقای مهندس نظری می‌توانید بگیرید. 2- همه‌ی ما در زیر سایه‌ی انقلاب اسلامی و ولایت فقیه، خود را یک گروه می‌دانیم. موفق باشید

15079
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: چگونه از موسیقی عبور کنیم؟ شما فرمودید: «حوزه‌ی موسیقی، مرتبه‌ی خیال انسان است، اگر انسان‌ها طالب حضور در مقام قلب و روح هستند باید از موسیقی عبور کنند و در این راستا اهل‌البیت«علیهم‌السلام» هیچ رجوعی به موسیقی نداشتند.» بنده اهل موسیقی نیستم، اما مدتی است احساس می کنم برخی موسیقی ها احساساتم را تغییر می دهند، اما می ترسم مرا از اصل و حقیقت باز بدارد و مشغول هوس های زود گذر کند، با وجود اینکه سعی می کنم موسیقی را وسیله ای برای قرب خدا و تذکر قلبی بدانم، البته موسیقی با محتوا و حلال. اما به هر حال در همین مدت کم نیز با احتیاط چند موسیقی محدود گوش کرده ام و می گویم اگر بنا باشد مرا به توهم بکشاند، نه توحد، حاضرم به راحتی ترکش کنم. استاد عزیزم، نظر نهایی شما برای بنده حقیر حجت است. دوستم با این نگرش زیاد موسیقی گوش می دهد، اما از شما تقاضا دارم مرا راهنمایی کنید که چه کنم، و جایگزین آن چه کنم؟ البته اشعار علامه حسن زاده حفظه الله را وقتی می خوانم، جلوی اشکهایم را گاها نمی توانم بگیرم، و احساس حضور می کنم، اما در موسیقی چنین حالی تابحال نداشته ام. با تشکر از دقت نظراتتان اجرکم عند الله تعالی التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم همین پیشنهاد را دارم. چیزهایی مثل اشعار و مطالب عرفانی را که اشاره به حقایق متعالی دارد، باید جایگزین این تمایل کرد. شاید خدا این میل را در قلب شما انداخته است که یک دوره مثنوی بخوانید. موفق باشید     

14468
متن پرسش
سلام استاد: کسی از بنده سوال کرد: اگر ما در نماز مثلا صورتمان به خارش افتاد، چه کنیم؟ بنده گفتم اگر خود را کنترل کنید روح یا نفستان را قوی کرده اید. ایشان پرسیدند چه رابطه ای بین قوی شدن روح و انجام ندادن حرکت در نماز وجود دارد؟ بنده (بنا بر چارچوب و قالبی که شما به ما آموختید) اینگونه جواب دادم: اگر در بدن حالتی پیش بیاید که باعث شود روح امر کند این ضعیف می کند روح را. یعنی باید در هر حالتی روح یا نفس حرف اول و آخر را بزند. یعنی اگر صورتمان آنطور شد، در واقع بدن دارد امر را به روح تحمیل می کند که (زود باش دستور بده که دست را بالا بیاورد). وقتی شما دستتان را بالا نمی آورید امر مستقیم روح را اجرا کرده اید که باعث تعالی و تقویت روح می شود. درست گفتم به ایشان یا اشتباه کردم استاد؟ (البته چون به مباحث شما مربوط می شد می پرسم تا ببینم چقدر پیشرفت کرده ام در نحوه ی پیگیری مباحثتان) التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف در جای خود درست است ولی بالاخره ما در بدن خود نسبت به کشش‌های آن، آزادِ آزاد نیستیم و همین‌طور که بعضاً گرسنگی را بر ما و حتی بر اولیاء معصوم تحمیل می‌کند، سایر عکس‌العمل‌های بدن مثل حرکت خون در رگ‌ها موجب خارش آن قسمت می‌شود. آری! می‌توان روح را در یک تمرکز عالی نسبت به عکس‌العمل‌دادن به آن آزاد کرد، ولی نه به معنای این‌که نباید این خارش وجود داشته باشد و یا روح مجبور باشد اگر مشغول خاراندن آن قسمت شود، از حضورش باز بماند. موفق باشید

14358

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بعد از اتفاقات یک سال اخیر در عربستان از توهین و هتک حرمت به ملت ایران در فرودگاه گرفته تا قربانی شدن چندین هزار نفر در منا و حتی کشتار مسلمانان یمن و الی ماشالله و سکوت دولت مردان و مراجع تقلید ایرانی وقت آن نیست که حج از سوی مردم تعطیل شود؟ آیا ما نیز این حرکات را مثل همه ی مقامات ارشد کشوری محکوم کنیم و سپس به حج برویم و تحقیر شویم و پول هایمان را خرج کشتار مردم مظلوم یمن و بحرین و سوریه کنیم؟ آیا مراجع تقلید خوابن یا این هم مصلحت است؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع حساسی است. فکر می‌کنم مسئولان مربوطه با نظر مقام معظم رهبری و با توجه به جوانب دیگر تصمیم نهایی را بگیرند. موفق باشید

13430

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامي: اينجانب از كتب و دروس صوتي اساتيد مرحوم علامه طباطبايي -علامه حسن زاده - علامه جوادي - حضرات صمدي املي و جنابعالي موضوعات معرفت نفس - اتحاد عاقل و معقول شرح مقالات استاد شجاعي - بدايه و نهايت الحكمت - اسفار ج 8 و 9 -شرح سوره حمد و مصباح الهدايه امام خميني - ده نكته - خوشتن پنهان و اكثر كتب اساتيد و شما بهره مند شده ام. بفرماييد بعد از ج 8 و 9 اسفار سير مطالعات و نحوه تهيه آن چگونه است. سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم مقالات آیت اللّه شجاعی را اگر با شرحی که بنده عرض کرده‌ام دنبال بفرمایید، مقدمه‌ای جهت درک فصوص‌الحکم باشد. جناب حجت‌الاسلام و المسلمین استاد یزدان‌پناه، شرح خوبی از اسفار دارند. موفق باشید

13325
متن پرسش
سلام علیکم: استاد شما می فرمایید با عقل ارسطویی نمیشه دین رو فهمید در عین حال وقتی میگیم چطوری فرق توهمات رو با اشراق بفهمیم می فرمایید بالاخره باید عقل در صحنه باشه. می خواستم بدونم چه طوری باید در این حوزه وارد شد که هم اشراق رو درک کرد و هم میزانی داشته باشیم که به وهم آلوده نشویم و هم عقل در صحنه باشه و از عقل استفاده کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! عقل ارسطویی یک نوع عقل است و نمی‌تواند متوجه همه‌ی ابعاد حقیقت شود، همان‌طور که عقل ریاضی تنها در حوزه‌ی کمیّت‌ها می‌تواند نظر بدهد. عقلی که بتواند إشراق را بفهمد، عقلِ منوّر به قلب است یعنی عقل فطری، که قرآن تحت عنوان «قلوبٌ یعقلونِ بها» از آن یاد می‌کند. موفق باشید

13138

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: دو پیشنهاد داشتم: 1. با توجه به این که سعی و هدف شما فراهم کردن زیرساختهای فرهنگی مورد نیاز برای تربیت یک نیروی فرهنگی در طراز انقلاب هست لطف کنید یک سیر در حوزه فلسفه برای کسی که قصد دارد در این حوزه مطالعه و فعالیت کند مبتنی بر هدف فوق در سایت خود قرار دهید. 2. اگر می شود کتاب «معرفت نفس و حشر» را دوباره درس بدهید. قطعا یک حفره مهم پر می شود زیرا این شروح یا با زبان مخصوصی گفته می شود و یا برخی از این صوتها را انسان حس می کند در افق صدرا بیان نمی شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر بنده اگر کسی بخواهد به طور جدّی مطالعه‌ی فلسفه را دنبال کند همین سیری که امروزه در حوزه‌ها جاری است، خوب است که پس از بدایه و نهایه، سراغ اسفار بروند 2- شرح مجدد کتاب «معرفتِ نفس و حشر» بسیار پیشنهاد خوبی است خدا توفیقش را به بنده بدهد. موفق باشید

12964

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: نظر جنابعالی درباره ی شاخصه های یک نماینده ی تراز انقلاب اسلامی چیست آیا ورود دوستانی که مباحث شما را کار می کنند به عرصه ی انتخابات مجلس را با توجه به اینکه توانمندی هایی نیز دارند را تا چه حد لازم و ضروری می دانید؟ با تشکر از لطف شما
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر زمینه لازم جهت متذکرشدن تمدن اسلامی باشد، لازم است عزیزان در چنین میدانی که جمع بین سیاست و دیانت است حاضر شوند. موفق باشید

12924
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام علیکم خدمت استاد گرامی: با عرض تشکر فراوان به جهت پاسخگویی به سؤال بنده (سؤال شماره 12894) خواستم عرض کنم خدمت حضرتعالی که سؤال بنده برخاسته از خلأیی است که به شدت در نهادهای حاکمیتی (خصوصا نهادهایی که مولود انقلاب هستند) و نیز تشکیلات مردمی (اعم از فرهنگی و غیر آن) و به طور کلی در جمهوری اسلامی احساس می شود. بنده همزمان هم در تشکیلات فرهنگی و هم در نهاد حاکمیتی انقلابی مشغول فعالیت هستم و حقیقتا می بینم که کارد این مشکل به استخوان آنها رسیده است. بحمدالله در راستای تولید روش طراحی نرم افزار، اقداماتی صورت گرفته است و طبیعتا حضرتعالی هم در جریان هستید (از جمله فرهنگستان علوم، مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام مشهد و ....) و ما هم سعی می کنیم در حد فهم خود این روش ها را بفهمیم و با کمک پژوهشگران حوزوی از این روش ها استفاده کنیم. البته بنده از مباحث حضرتعالی متوجه شده ام که بیش و پیش از مهم بودن وجود روش و استفاده از آن، ایجاد خودآگاهی و دل آگاهی و عالَم سازی توحیدی برای خود و دیگران اهمیت دارد و همین امر است که منجر به منکشف شدن روش تولید نرم افزار و سخت افزار تمدن اسلامی می شود؛ به طوریکه در حالت ایده آل، ابتدا باید خواص جامعه با تعریف خود ذیل شخصیت ولیّ جامعه از اشراقاتی که بر قلب وی وارد می شود بهره مند گردند و سپس بر اساس آن اشراقات و در واقع آن تکوین، تشریع را طراحی و پیاده سازی کنند. طبعا روش طراحی تشریع هم در صورت حصول چنین شرایط ایده آلی به دست خواهد آمد. اما دردی که ما را بی طاقت می کند این است که به موازات ایجاد خودآگاهی و دل آگاهی و تمرین در مسیر انسان تراز انقلاب اسلامی، یک نهاد انقلابی یا یک تشکیلات فرهنگی نمی تواند فعالیت های خود را متوقف کند. بله حتما باید به عالَم سازی اصالت دهد و این خود، یک فعالیت است. اما بالاخره مأموریت های خود را نمی تواند واگذارد (خصوصا در مورد نهادهای حاکمیتی انقلابی). بنابراین، چگونه مأموریت های خود را انجام دهد تا دوران گذار به تمدن اسلامی را به سلامت طی کند؟ بالاخره برای این وضعیت ناچار است از نرم افزارهایی استفاده کند. آن هم نرم افزارهایی که نمی توان حتی با فرض أکل میته از دانش امروزین بشر به عاریت گرفت. تولید نرم افزار هم روش می خواهد. مثلا ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر برای تحقق هدف خود نیازمند یک طرح کلان است مبنی بر اینکه چگونه این فریضه را اقامه کند. خوب با چه روشی به این طرح برسد؟ به هرحال از حضرتعالی تقاضامندم که در این خصوص نیز با کتب، جزوات و یادداشت های خود ما را بهره مند فرمایید. این نکته را هم عرض کنم: بنده بحمدالله حدود 5 سال است که با کتب حضرتعالی مأنوس شده ام و البته الان افسوس می خورم ای کاش زودتر از اینها از چشمه های معرفتی - با زبان مناسب عصر و مناسب حجب کنونی – بهره مند می شدم. لذا از شما استاد گرانقدر بسیار تشکر و قدردانی می کنم. کتب، جزوات و یادداشت های شما هم به دلیل زلالی مبانی معرفتی توحیدی و هم به دلیل دارا بودن زبان مورد نیاز انقلاب اسلامی و البته اخلاص حضرتعالی، بحمدالله به شکل گسترده ای (حداقل در سطح تهران که بنده مطلع هستم) در بین جوانان و تشکل های فرهنگی نشر پیدا کرده و منجر به آماده سازی ورود آنان به تفکر توحیدی دوران گذار به تمدن اسلامی شده است. خداوند ان شاءالله حضرتعالی را مورد پسند امام زمان (عج) قرار داده و به ما هم توفیق حرکت در مسیر انسان تراز انقلاب اسلامی را بدهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که انقلاب اسلامی در این تاریخ افقی را در مقابل بشر امروز به‌خصوص در مقابل مسلمانان و بالأخص در مقابل شیعیان باز کرده که کافی است ما بتوانیم با درک صحیح انقلاب اسلامی آن افق را تفصیل دهیم. و این ممکن نیست مگر آن‌که حقیقت انقلاب در مظاهر خاص خودش به تفصیل در آید و آن مظاهر چیزی نیست جز از یک‌طرف حرکات و سکنات انقلابیون - مثل شهداء - و از طرف دیگر تاریخی که به عنوان یوم اللّه محلِ ظهور آن باشد، مثل هشت‌سال دفاع مقدس یا مواقعی که ملت بزرگ ایران در راستای عهد با انقلاب به صحنه می‌آیند. چنان‌چه تلاش کنیم روح انقلاب اسلامی را درست تبیین کنیم، انقلاب اسلامی در دو مظهر فوق ظهور لازم را به صحنه می‌آورد و از این به بعد است که دست‌ها و دل‌ها در راستای تحقق مدینه‌ی فاضله‌ی تمدن اسلامی جلو می‌رود. ما امروز در مرحله‌ی تحقق دو مظهر فوق هستیم. قسمت آخر کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» حرف‌هایی در این مورد دارد. موفق باشید

12860
متن پرسش
با عرض سلام: جنابعالی در مورد مسئله انتخابات 96 و حضور جناب آقای احمدی نژاد نظر منفی داشتید که مشکلی نیست ولی تناقض اینجاست که این مخالفت با مبانی اندیشه ای شما در تناقض است. شما در سخنرانی هایتان بارها گفته اید که باید دشمن را از دشمنی کردن مایوس کرد. خوب بنده کار با شخص جناب آقای احمدی نژاد ندارم ولی اگه ایشون بیایید و رای بیاورد دیگر انگیزه ای برای دروغ بافی نمی ماند چون علت این همه شایعه و دروغ بافی آلوده کردن انقلاب و حذف رقیب و اثر گذاری بر روی مردم می باشد که در صورت حضور ایشان این توطئه خاموش می شود. 2. شما بحث جریانها و نسبت آنها را با انقلاب مطرح می کنید ولی باز هم در اینجا نظر شما دارای تناقض هست چون اگر احمدی نژاد از جنس انقلاب هست پس چرا مخالفت و اگر احمدی نژاد از جنس انقلاب نیست پس چرا نسبتش با انقلاب مشخص نشود پس باز هم چرا مخالفت؟ 3. حضرت استاد آیا انقلاب اسلامی با ظلم جلو می رود؟ به نظر می رسد در مورد رئیس دولت های 9 و 10 و خود دولت های 9 و 10 ظلمهای زیادی در حال وقوع است و وظیفه ذاتی این انقلاب دفاع از مظلوم است پس اگر شرایط مناسبی برای دفع این ظلم به وجود نیاورد به نظر می رسد روند تکاملی این انقلاب با مشکل روبه رو می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هنوز هم تفکر آقای احمدی‌نژاد را از جنس انقلاب می‌دانم و معتقدم دشمنان انقلاب اسلامی به همان اندازه که با انقلاب مخالفند، با آقای احمدی‌نژاد نیز مخالفند. و نیز معتقدم به آقای احمدی‌نژاد ظلم شده است، چه در زمان ریاست جمهوری ایشان و چه در این زمان که دولت یازدهم میدان‌دارِ امور اجرایی است که عملاً ظلم مضاعفی با قلب واقعیت به ایشان شده‌ است، و این غیر از ضعف‌های شخصی ایشان است که روحیه‌ی تک‌روی بر نگاه جمعی بر ایشان غلبه دارد و این غیر از ضعفی است که جریان اصول‌گرا در عدم تعامل با ایشان از خود نشان داد و همه‌ی این‌ها حکایت از آن دارد که هنوز ما زیرساخت‌های فکری و فرهنگی عبور از جبهه‌ی غرب‌گرایِ انقلاب را در خود شکل نداده‌ایم. با این‌همه به نظرم نباید ذهن خود را مشغول چیزی بکنیم که نه به دار است و نه به بار، و خودِ آقای احمدی‌نژاد بنای کاندیداشدن ندارند، البته بنده فکر می‌کنم بهتر است آقای احمدی‌نژاد خودشان هم وارد عرصه‌ی کاندیداشدن برای رئیس جمهوری نشوند. و مطمئن باشید شرایط روز به روز برای نمایاندن هرچه بیشتر حقانیت ایشان فراهم خواهد شد، چه بهتر به احمدی‌نژادی فکر کنیم که تعالی‌یافته‌ی تاریخ گذشته‌ی ما باشد. موفق باشید

12664

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: لطفا سیر پیشنهادی استاد طاهر زاده برای کتب شهید مطهری را در دسترس قرار بدهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حال حاضر سیری مشخص نشده است. موفق باشید

12476
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات: سوالی که بنده از خدمتتان داشتم در رابطه با حضور قلب در نماز بود. بنده متن کوتاهی از جناب استاد در کتاب آشتی با خدا در ارتباط با حضور قلب در نماز خواندم اما واقعا از نمازهایم راضی نیستم. سعی داشتم دقیقا طبق فرمایشتان به «هست واقعی» فکر کنم ولی متاسفانه اصلا موفق نشدم و از آنجا که خود را از نمازهایم دور می بینم آن هم در این ماه مبارک واقعا نگرانم. بسیار لطف می فرمایید به بنده کمک کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما در آن حدّی که جان و قلبتان عزم رجوع به حضرت حق دارد، وارد نماز می‌شوید و چون تا آخر در این عزم و رجوع هستید نماز شما مورد قبول پروردگارتان می‌باشد و معلوم است که در متن نماز و در حاشیه‌ی آن عزم و رجوع، غفلت‌هایی در ذهن شما خطور می‌کند. عمده آن است که وقتی فرشته‌ی الهی در حین نماز متذکر شما می‌شود دل از آن خطورات بکَنید و باز به نماز رجوع کنید و این در تمام عمر باید مدّ نظر همه‌ی ما باشد. پیشنهاد می‌کنم کتاب «آداب الصلوات» امام خمینی را مطالعه فرمایید و اگر صلاح دیدید از شرح صوتی بنده نیز می‌توانید استفاده کنید. موفق باشید

12209
متن پرسش
استاد سلام جمله‌ی معروف معرفت النفسی: «نفس وقتی کامل شود بدن را رها می‌کند حالا چه در حیوانیت و یا چه در انسانیت» استاد آیا لازمه‌ی این سخن این نیست که برای انسان شقی بالقوه‌های انسانی دیگر معنا ندارد (چون اگر چیزی هنوز بالقوه‌ای داشته باشد دیگر به آن کامل نمی‌گویند) و از طرف دیگر آیا بالقوه‌های حیوانی برای انسان سعید نباید رشد یابند؟ آیا ملاک بالقوه بودن برای نفس مسیری است که برمی‌گزیند؟ و اگر این گونه است این مسئله چه‌طور معنا می‌یابد یعنی چه‌طور بالقوه‌ها با افقی که انسان برای خود ترسیم می‌کند می‌تواند متفاوت شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال انسان دارای دو بُعد فجور و تقوا است و نفس در هرکدام کامل شود در تکوین خود به فعلیت رسیده و دیگر نیاز به بدن ندارد هرچند اگر در بُعد فجور کامل شده باشد از نظر فطرت انسانی مشکل او حلّ نشده است. موفق باشید

8620
متن پرسش
سلام علیکم. اینکه امام حسن مجتبی علیه السلام، صاحب حوض کوثر میباشند به چه معناست؟ جایگاه پیامبر و امام علی (علیهما السلام) نسبت به این حوض چگونه تعریف میشود؟ (منظورم باطن این قضیه است)
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همه‌ی ائمه«علیهم‌السلام» صاحب حوض کوثرند، زیرا همه‌، منبع و سرچشمه‌ی انوار توحیدی هستند که جان‌ها را سیراب می‌کنند. موفق باشید
7240

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام ، ببخشید استاد نظرتون راجع به همایش بزرگداشت صدرا که خرداد 93 بناست با عنوان "فلسفه و صلح جهانی" انجام بشه چیست ؟ من چون سیاسی به همه چیز نگاه می کنم، گفتم نظر شما رو بپرسم؟ http://www.mullasadra.org/new_site/persian/Site News/Latest/Farakhan93.htm
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سایت مذکور باز نشد ولی در هر صورت آن‌چنان حکمت متعالیه‌ی ملاصدرا گسترده است که می‌توان گوهرهای گران‌سنگی از جمله "فلسفه و صلح جهانی" را در آن به نمایش گذاشت. موفق باشید
6487

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید ببخشید بنده در رساله دکتری خودم، پیرامون مراتب آگاهی و هستی شناسی هر مرحله از آن کار می کنم، یعنی چگونه فرد به سطوح بالای آگاهی از وضعیتی که در آن قرار گرفته برسد و آن را با دیگران به اشتراک بگذارد. در این صورت سرعت عمل و تصمیم گیری در هنگامی که نیاز به همکاری و کار گروهی است، افزایش می یابد این موضوع نیاز بسیاری به دانستن چگونگی مکانیزم آگاهی و شناخت در انسان دارد. منابعی که موجود است بیشتر غربی بوده و پیرامون فلسفه ذهن می باشد که جایگاهی برای روح انسانی هم غالباً در نظر گرفته نمی شود. به نظر جنابعالی برای ورود بنده به مباحث آگاهی در اسلام، چه منابع و کتاب هایی از جنابعالی یا دیگر اندیشمندان مفید است. کتاب های شهید مطهری، آیت الله سبحانی، آیت الله مصباح را مطالعه کردم، اندکی کاربردی تر و دورتر از فضای فلسفه، مثلاً مانند بحث های روان شناسانه می خواستم با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب» در قسمت چگونگی ادراک کمک‌تان کند. موفق باشید
5901
متن پرسش
سلام 1- آیا باورهای قلبی ؛ همان ضمیر ناخودآگاه است که در روانشناسی به آن اشاره می شود؟ 2-چگونه ( با چه روش عملی) می توان یک مطلب را به قلب القاء کرد به گونه ای که آنرا بطور کامل باور کند و آثار این باور در اعمال انسان ظاهر شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: وقتی انسان از طریق عقل خود متوجه حقایق عالم معنا شد باید با تزکیه‌ی لازم حجاب بین قلب خود و آن حقایق را بزداید و واژه‌ی ضمیر ناخودآگاه نظر به خود انسان دارد ولی باورهای قلبی نظر به اتصال نفس انسان دارد با حقایقی که ماوراء نفس انسان است و انسان باید با تزکیه‌ی لازم با آن حقایق مأنوس گردد. موفق باشید
نمایش چاپی