بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
729

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشی اگر حیات و زنده بودن به تدبیر روح است . چگونه برخی از بافت های زنده ی بدن را جدا می کنند و در آزمایشگاه پرورش میدهند و در بدن شخص دیگری میکارند(مثلاً در سلولهای بنیادی یادر نیو ایمپلنت ها) در مدتی که این بافت خارج بدن است تحت تدبیر چه چیزی است؟ با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی سلولی که از بافت جدا می شود به جهت آن که نظم ارگانیک خود را تا مدتی حفظ می‌کند، چنانچه در همین مدت آن را به بدن دیگری پیوند بزنند آن بدن آن را می‌پذیرد، بدون آن که نیاز باشد آن سلول حیات مستقلی داشته‌باشد، و یا می‌توان شرایط محیط را طوری شکل داد که روحی مخصوص آن سلول را تدبیر کند، همان‌طور که روح آمیب به عنوان یک موجود تک سلولی، بدن آمیب را تدبیر می‌کند.
18485
متن پرسش
بسم الله با عرض سلام خدمت استاد عزیز: در یکی از شهرستانها مشغول مباحثه کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(ره) شما هستیم جلسه قبل به قسمت «راز توجه به مردم» رسیدیم و قسمتی که بحث شد و دوستان ایراداتی گرفتند و شاید متوجه نشده باشیم به همین دلیل مزاحم شدیم؛ قسمتی از آن مورد شبهه را از کتاب در زیر آورده ام: ----------------------------- وقتي رسيديد به اين که در نگاه اشراقي، خاستگاه نهادهاي بين المللي بر مبناي وَهم گذاشته شده و به حقيقت ملکوتي انسان ها نظر ندارد، ارزش و اعتبار آن ها همچون دود به هوا مي رود و راه کار جايگزين کردن چيزي به جاي آن نهادها بر قلب شما مي گذرد و نظر به «مردم» ظهور مي کند. متأسفانه هنوز موضوعِ رجوع به مردم به عنوان يک حقيقت اشراقي در بين ما پذيرفته نشده است، ولي امام معتقدند خداوند قلب مردم را در اختيار دارد. بنابراين اگر ما خارج از نگاه سودانگارانه با نگاهي که خداوند اين قلب ها را محل الطاف خودش قرار داده، به مردم نگاه کنيم انقلاب اسلامي مسير خود را به سرعت طي مي کند و همواره نوري بر نور آن افزوده مي گردد. يکي از برادران بسيجي خدمت حضرت امام گزارش داده بود که رفته بودند خانه اي را که در آن مشروب مي سازند تفتيش کنند، بعد از آن که کارشان تمام مي شود مي بينند که سگ آن خانه نمي گذارد به طرف درِ خروجي خانه بروند، آن ها را مجبور مي کند بروند داخل زير زمين، وقتي وارد زير زمين مي شوند ملاحظه مي کنند به واقع يک اسلحه خانه است و يک تيم بسيار قوي براي اين که يک کشت و کشتار گسترده اي در کشور راه بيندازند آن را مجهز کرده اند و بالاخره آن تيم لو مي روند. حضرت امام در سخنراني شان فرمودند: آن سگ مأمور بود که نگذارد ما ضربه بخوريم. (85) اين را عرض کردم تا ملاحظه فرمائيد با اين که حضرت امام خودشان اشراقشان را که همان انقلاب اسلامي است، مي شناسند ولي با اين خبر متوجه جلوه اي از نور اشراقي خود در آن صحنه مي شوند که چگونه آن بسيجيان مظهر ظهور آن مدد الهي شدند. و معني «المؤمن مرآت المؤمن» به همين صورت است. در عالم شهود و اشراق هر چه شواهد بيشتر باشد انسان بيشتر مطمئن مي شود که حضرت حق نظرِ رحمت به انسان دارد، تا آنجايي که در خبر داريم در کربلا امام حسين (ع) وقتي به بعضي از افراد نفرين مي کنند و تأثير آن را در همان لحظه مي يابند، آن را شاهد بر حقانيت مسير مي گيرند و اميدوار مي شوند. امام حسين (ع) دستور دادند در گودالِ پشت لشكرگاه آتش افروختند تا فقط از يك سو با دشمن بجنگند. سواره اي از سپاه عمر سعد به نام «ابن ابي جويريه» چون نگاهش به آتش هاي برافروخته افتاد، ندا داد: اي حسين و اي ياران حسين! بشارتتان باد به آتش، در دنيا به سوي آتش شتاب كرديد. امام پرسيدند اين مرد كيست. گفتند ابن ابي جويريه است و امام او را چنين نفرين كرد: خدايا در دنيا عذاب آتش را به او بچشان. چنين نقل شده كه اسب او رميد و او را در آن آتش افكند و سوخت. مرد ديگري از سپاه عمر سعد به نام «محمد بن اشعث» بيرون آمد و گفت: اي حسين پسر فاطمه! تو نسبت به پيامبرِ خدا چه حرمتي داري كه ديگران ندارند؟ امام فرمود: اين مرد كيست؟ گفتند او محمد بن اشعث است و امام دست به آسمان بردند و عرض داشتند: خدايا! امروز، ذلت و خواري را به محمد بن اشعث نشان بده، ذلتي كه پس از امروز هرگز روي عزت نبيند. چنين نقل شده كه ابن اشعث نياز به قضاي حاجت پيدا كرد، از لشكرگاه بيرون آمد، عقربي او را گزيد و در حالي كه عورت او آشكار بود از دنيا رفت. عبدالله بن حوزه تميمی از سپاه عمر سعد با صدای بلند داد می زد و می پرسيد: حسين در ميان شماست؟ «أفيكم حسين؟» كسی به او جواب نمی داد و او باز هم تكرار می كرد تا در مرتبه ي سوم كه تكرار كرد يكی از ياران امام حسين (ع) در حالی كه به امام اشاره می كرد گفت: حسين اين است چه مي خواهی؟ با كمال پرروئی و بی ادبی جسارت كرد و گفت: يا حسين! تو را به آتش دوزخ مژده باد! امام (ع) در پاسخ او فرمود: تو دروغ می گويی، من بر خدای آمرزنده ي كريم و شفاعت پذير كه امرش مطاع است وارد می شوم، تو كيستی؟ گفت من پسر حوزه ام. پس از آن كه خودش را معرفی كرد، امام (ع) دست هايشان را به سوی آسمان بلند نمودند، به اندازه اي كه سفيدی زير بغل شان ظاهر شد و او را به تناسب اسمش نفرين كردند و فرمودند: «اللَّهُمَّ حُزْهُ إِلَی النَّار» (86) خداوندا! او را به جانب آتش بكش. پسر حوزه كه نفرين امام را شنيد خشمگين شد، تازيانه ای بر اسب خود زد تا از نهری كه جلويش بود بپرد و به امام حمله كند، با پريدن اسب از پشت زين افتاد و يكی از پاهايش در ركاب گير كرد، اسب رم كرد و او را به اين طرف و آن طرف زد، پايش از چند جا شكست و جدا شد و هنوز پای ديگرش در ركاب آويزان بود، اسب بدن نيمه جانش را بر هر سنگ و بوته ای مي زد تا بالاخره اسب به سوی خندقی كه در آن آتش افروخته بودند دويد و بدن تكه تكه اش را در آتش انداخت و بدين وسيله قبل از آتش آخرت، به آتش دنيا نيز گرفتار گرديد. و دعای امام مستجاب گرديد. حضرت سيد الشهداء (ع) شکر نمودند که خداوند چقدر زود دعايشان را مستجاب کردند. حضرت در نگاه اشراقي خود به بهترين شکل حقانيت خود را در اين صحنه ها ديدند، چون انوار اشراقي گاهي شديد است و گاهي اَشدّ و حضرت ملاحظه کردند که حضرت حق به شديدترين وجه نظر به نهضت کربلا دارد و با انعکاس صحنه هاي مختلف عزم حضرت از شديد به اَشدّ سير مي کند و مي فرمايند اين همان وعده است که خداوند به رسولش داده. چون در اشراق، حقيقت به حالت وجودي ظهور مي کند و نه به حالت ماهيتي، مثل موبايل نيست که انسان از طرف بپرسد صبح چي خوردي، در نگاه اشراقي نوع صبحانه مشخص نيست ولي طرف مي فهمد فرزندش سير است و لذا براي اين که اين اشراق جوانبش ظاهر شود بايد به صورت هاي مختلف انعکاس يابد. عرض ما به اين جا ختم شد که: جنس نگاه اشراقي به عالَم آن است که صاحب آن نگاه به نهادهاي معمولِ دنياي ظلماني هيچ توجهي ندارد و به آن ها اميدي نمي بندد، او به مردم رجوع مي کند و به همين جهت جز تشکيل بسيجِ مردمي در منظرش نمي آيد. در ساير امور نيز از کارهاي سطحي و از مشهورات بي پايه و اعتباريات خالي از نفس الأمر پرهيز دارد. و يکي از عوامل رسيدن به وحدت حقيقي و تفاهم، توجه به اين امر است در ذيل شخصيت حضرت امام (ره). خداوندا! به حقيقت آن نوري که شهداء را به سير صحيح راهنمايي کردي ما را از هدايت هاي قدسي خودت محروم مگردان. «والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته» ------------------------------------------- استاد یکی از جملات که بسیار جای سوال داشت این بود: «حضرت سيد الشهداء (ع) شکر نمودند که خداوند چقدر زود دعايشان را مستجاب کردند. حضرت در نگاه اشراقي خود به بهترين شکل حقانيت خود را در اين صحنه ها ديدند» یعنی امام که واسطه فیض اند و تجلی اسم الله حال چطور با این دعا و استجابت متوجه حقانیت خود می شوند!؟ آیا این مخالف با دیگر حرفهای شما در مورد حقیقت امام نیست؟ البته یکی از دوستان گفت به خاطر اینکه حضرت حق در صحنه به «اشد» ظهور داشتند و امام از این جهت خوشحال اند که باز دوستان خیلی متوجه یا شاید متقاعد نشدند! اگر راهنمایی بفرمایید تشکر داریم. همچنین التماس دعا برای رفع حجب ما. یا علی مدد.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته‌ی مهمی است در موضوع علمِ امام. که بنا به فرمایش خودشان هر وقت خدا بخواهد، آن‌طور که خدا بخواهد به موضوعات علم دارند و لذا مطابق سخنان خودشان می‌توان گفت خودشان نیز منتظر چیزی هستند که از طرف حضرت حق به آن برسند و از این جهت شواهد این‌چنینی را حجّتی برای حقانیت راه خود می‌یابند. خوب است در این مورد بحث «علم امام» را که در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بحث شده، دنبال فرمایید. از آن جهت که روشن شود علم امام، علمِ «ماهوی» نیست بلکه علمِ «وجودی» است. موفق باشید

18435

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: از اینکه وقت حضرتعالی را می گیرم عذرخواهی می کنم: نگرانی بنده این است که وارد دهه چهارم عمر شده ام اما هنوز به نافله شب تقید ندارم. در دوران نوجوانی تا جایی که در توان بود مقید بودم اما اکنون بیدار شدن در دل شب برایم بسیار سخت است. خدا می داند این آرزو هیچ وقت از یاد من نرفته است و یکی از دعاهای بنده در حرم های اهل بیت (ع) روزی شدن نافله شب است. می دانم که رسیدن به مقام بندگی کامل بدون نافله شب میسر نیست اما از پس خودم برنمی آیم. لطفا راهنمایی و دعا فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساتید اهل فن می‌فرمایند «در این حالت در روز قضای نافله‌ی شب را به جا آورند». موفق باشید

18307

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده خود طلبه و اهل مطالعه و نقد و آزاد اندیشی هستم، از رویکرد معرفتی و مطالب و آثار شما هم بسیار استفاده کردم و می کنم سوال و درخواستی از شما دارم: چرا شما به مطالب و مسائلی که امثال جناب ملکیان مطرح می کنند پاسخ در خور و نقدهایی قوی نمی نویسید؟ به نظرم اساتیدی چون شما در این زمینه نوعی کم کاری داشته اند و این باعث شده در طیف زیادی از جوانان چه دانشگاهی و چه حوزوی مطالب و سخنان امثال ایشان رواج زیادی بگیرد و پایه های معرفتی انها را متزلزل کند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم به جای جدال و تقابل، اگر معارف الهی را درست مطرح کنیم ضعیف‌بودن آن سخنان به‌خوبی معلوم می‌شود. چند وقت پیش که ایشان به دانشگاه صنعتی اصفهان آمدند و بنده صوت سخنان ایشان را گوش دادم، مطالبی را نوشتم تا از طریق جامعه‌ی اسلامی مطرح شود و آن فرصت خوبی بود، ولی متأسفانه رفقای جامعه آن‌طور که باید همراهی نکردند. در حالی‌که بهترین کار آن است که وقتی چنین صحنه‌هایی پیش می‌آید بدون آن‌که ما مستقیماً وارد شویم، خود دانشجویان به صحنه بیایند و اشکال‌ها را مطرح کنند و امثال ما کمک کنیم. موفق باشید

16990
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: می شود دلیل اختلاف علامه ی طهرانی که برخی معتقدند ایشان عارف کاملند با امام خمینی رحمة الله علیهما در موضوع لفظ امام که علامه در جلد آخر معاد شناسی خود آورده اند چیست و حق با کیست؟ همچنین در موارد اختلافی دیگر این دو بزرگوار هم توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب بعضی از سؤال‌ها شده است. این‌ها چیزی نیست که فعلاً خود را در این تاریخ به آن‌ها مشغول کنیم. تاریخی که با حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این زمان ظهور کرده، افقِ توحیدی کسی را که بخواهد در مقام اُنس با حضرت حق قرار گیرد، برایش گشوده شده است، در آن حدّ که ملاحظه می‌کنید چگونه رزمندگان ما، رهِ صدساله را یک‌شبه طی کردند. آن اختلاف‌ها که جناب آیت اللّه علامه‌ی طهرانی مطرح می‌کنند مربوط به این تاریخ نیست. معنای سلوک إلی اللّه در این تاریخ را مدّ نظر قرار داد، به همان معنایی که حضرت حق می‌فرمایند: «کلّ یومٍ هو فی شأنٍٍ» باید از خود پرسید امروز و در این تاریخ، حضرت حق در چه شأنی است؟ تا ما مطابق آن شأن به پروردگار خود رجوع نماییم. موفق باشید

15739
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده عزیز: استاد بنده 18 سال دارم و آزمون ورودی حوزه دادم و اگر امام زمان (عج) بنده را قبول کنند قصد دارم سرباز آن حضرت بشوم ان شاءلله. اما یک سئوالی داشتم؟ بنده شروع به مطالعات دینی کردم از کتب شما هم شروع کردم. اما می خواستم نظر شما رو بدونم که چون تنوع در نویسندگان و کتب بسیار است مثلا مثل شهید مطهری و...من چیکار کنم؟! بنظرتون اول کتب شما رو بخونم یا کسان دیگه ای؟! لطف بفرمایید راهنمایی ام کنید. ممنون و متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که در کنار مطالعاتی که از کتاب‌ها دارید یک برنامه‌ی کامل جهت مطالعه‌ی آثار شهید مطهری با یادداشت نکات مهم در یک دفتر قطور و با صحافی خوب داشته باشید که آن یادداشت‌ها، سال‌های سال برایتان بماند. موفق باشید

15078

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض احترام خدمت استاد گرامی: در رابطه ی با اهمیت بحث موسیقی و درگیری اجتماع و خصوصا نوجوانان و جوانانی که فدایشان بشوم، سؤالاتی داشتم. بنده طلبه هستم استاد. ۱. کتب و مقالاتی در جهت اطلاعاتی در باره ی موسیقی می خواستم، همراه با نظرات، از جهت فقهی، اخلاقی، عرفانی و علمی. ۲. مقام معظم رهبری در کتابی در رابطه با هنر و موسیقی می فرمایند: (قریب به مضمون) موسیقی هایی هست که یک عارف باید بلیط تهیه کند و به آنجا برود و گوش کند. این جمله رهبرم چه توضیحی دارد، با توجه به فرمایش شما که فرمودید، باید از خیال عبور کنیم، و کلمه ی «عارف» در فرمایش آقا. با تشکر، خدا خیرتان بدهد التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در این مورد صاحب‌نظر نیستم. به طور پراکنده مطالعاتی داشته‌ام. به همین جهت هم عرض کردم در سیره‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» چنین کاری وجود نداشته است 2- اگر جایگاه سخن حضرت آقا گفته شود، احتمالاً به این نتیجه خواهیم رسید که نظر به نکته‌ی خاصی دارند زیرا خودِ ایشان منکر این بودند که با موسیقی، مرتبط بودند. موفق باشید

14174

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ارادت: استاد گرانقدر طلبه هستم در هر شبانه روز چند ساعت بخوابم صحیح است؟ در هر هفته چه میزان برای خلوت با خدا باید گذاشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی فرموده‌اند خوابیدن در یک‌سوم و یا یک‌چهارم از 24 ساعت، منطقی است و شما به حال خودتان نگاه کنید 2- طلبه همه کارش، خلوت با خدا است. موفق باشید

13828
متن پرسش
سلام ستاد: مرا ببخشید که زیاد مزاحمتان می شوم ولی چه کنم که جز شما کسی نیست که حرف دلم را بفهمد. طلبه ی پایه ی سوم هستم. تابستان امسال، حضوری خدمتتان رسیدم و از شما مشورت خواستم. شما وظیفه ی اصلی طلبه را ممحض شدن در دروس حوزه می دانید و کاملا حرفتان صحیح است. ولی من هر کاری می کنم و هرچه در این سه سال با خودم کلنجار می روم، نتوانسته ام با این درسها کنار بیایم. در این سه سال فقط درسهایم را شب امتحان می خواندم و نمره ی بالا هم کسب کردم. مشکلم در فهم دروس نیست بلکه به آنها علاقه ندارم و خوب می دانم که در آینده خیلی به این دروس احتیاج دارم. علاقه ی شدیدی به کتب حدیثی و اعتقادی و تحقیق و پژوهش دارم و این سه سال هم کارم فقط مطالعه ی از این قبیل کتب بوده است. اصلا نطق بیانم خوب نیست ولی در تحقیق و نوشتن و پژوهش خیلی استعداد بالای دارم. تحقیقی هم راجع به موسیقی نوشتم و سه تا از اساتیدم هم خیلی تأکید کردند که تو دست به قلمت خوب است و این راه را ادامه بده. اصلا وقتی دست به قلم می برم خیلی چیزها و معارفی که به ذهنم هم قبلا خطور می کرد بر روی کاغذ می نویسم. استاد از طلبه ها زده شده ام. خیلی وضعیت خراب است مدام در حجرات، غیبت و قهقهه زدن و مسخره بازی شده و دیگر بویی از اخلاق و تقوا نیست. اینهمه را گفتم که سؤال از محضرتان بپرسم استاد! حیران و سرگردان شده ام و نمی دانم در پیمودن رسالت تاریخی خودم در چه راهی قدم بگذارم و چطور انجام وظیفه کنم؟ این را خوب می دانم که وظیفه ام کار فرهنگی است ولی این را هم خوب فهمیده ام که کار فرهنگی از هزاران هزار جنگ، سخت تر است.احساس می کنم من آدم کار فرهنگی نیستم و بدرد طلبگی نمی خورم یعنی توان مقاومت در این جبهه را ندارم، می ترسم در این راه، شرمنده ی شهدا بشم چون کار تبلیغ دین و کار فرهنگی، مسئولیتی است دقیق و عظیم که اگر یک اشتباه کوچک انجام بدهی شاید عواقب خیلی سنگینی داشته باشد. تصمیم گرفتم هر طور شده راهی دفاع از حرم ام المصائب بشوم. فکر می کنم من مرد جبهه ی فرهنگی نیستم. نمی دانم کارم درست است یا نه از خودم و این دنیا خسته شدم. فقط می خوام جان بی ارزشم را فدای حضرت زینب سلام الله علیها کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصمیم بدی نگرفته‌اید. ولی اگر مطابق آن‌چه می‌فرمایید با نوشتن می‌توانید موضوعات فرهنگی را دنبال کنید، تلاش بفرمایید در همان حوزه بمانید و با زیربنای تفکر حوزوی کار را ادامه دهید تا سخنانتان با پایه‌های محکمی ارائه شود. موفق باشید

13388
متن پرسش
سلام بر استاد معظم: در مورد سخنان دکتر داوری و سخنان شما در خود و یا بی خود بودم که مطلب شما در مورد ظرفیت انقلاب در ظهور مجریان حکیم مرا به تامل وا داشت و به نظرم آمد که نباید این سخنان را سرسری گرفت. وقتی روز قبل از انتخابات متوجه شدم جلیلی قطعا رای نمی آورد و او نتوانست با ظرفیت های حزب الله جریانی قوی ایجاد کند، از جهتی خوشحال بودم و امیدوار بودم تا فضایی فراهم شود تا خط اصیل حزب الله به تعمیق معارف انقلاب همت گمارد. به نظرم رسید باید فضای دولت نهم و دهم، مفاهیم آن و در ذیل آن فتنه 88 مورد موشکافی قرار گیرد ولی متاسفانه دولت یازدهم فضا را بیشتر سیاست زده کرد و امکان تعقل در ظرفیت های انقلاب فراهم نشد. این که انقلاب ظرفیت حضور افرادی مثل احمدی نژاد را در امور اجرایی دارد، بسیار محل تامل است و باید در مورد بستری که احمدی نژاد ظهور کرد و انقلاب او را به شخصیتی جهانی تبدیل کرد زمینه تفکر را فراهم کرد. جالب آن جا بود که این فرد تمنای عدالت داشت و شدیدترین اختلافات در حوزه نظری پیرامون همین مفهوم رخ داد. یکی گفت عدالت برترین ارزش، دیگری آن را توزیع فقر و آن سیاستمدار چکمه پوش آن را به خواسته رابین هود تقلیل داد. وقتی احمدی نژاد وارد عرصه اجرایی عدالت شد، سوالاتی را از نخبگان پرسید که استاد میرباقری برای پاسخ گویی ابتدا نیاز دید که پایه ی این سوالات را بررسی کند و پاسخ دهد: « آیا عدالت یک امر مجرد و تبعی است یا یک امر ذاتی و ناشی از ماهیت احکام و رفتار است؟» و این در کتاب پاسخی به پرسش های رییس جمهور روشن است. همین عدالت است که روشن می کند ماهیت صلح و جنگ و خشونت هم به او وابسته است؛ چه مضحک است عده ای عدالت را مسخ کرده اند و واژه اعتدال را ساخته اند و با افراط و تفریط به عنوان دو سوی آن در جنگ خیالی روزگار می گذرانند. همین ها ضرورت تامل تئوریک معطوف به واقعیت را بیشتر روشن می سازد. حزب الله جریانی عدالت طلب بود و آن را به اجمال نزد خود یافته بود اما بعد از جنگ به حاشیه رانده شد و به قول رهبر انقلاب، انقلاب از ریل خارج شد و فضای گفت و گوی تمدن ها، عدالت خواهان جهان را غافلگیر کرد. به نظرم ظهور داعش و النصره را نباید خارج از به حجاب رفتن انقلاب و عدالت مد نظر آن در دوران به اصطلاح سازندگی و اصلاحات تعریف کرد؛ همچنان که نباید بیداری اسلامی را بیرون از فرآیندهای استکبار ستیزی، پیشرفت و عدالت انقلاب اسلامی در دوران احمدی نژاد تعریف کرد. متاسفانه برخی متفکرین و جامعه شناسان ما از ترس برخی انگ ها و شانتاژها نمی خواهند این حقایق را بررسی کنند. احمدی نژاد و به عبارت بهتر دولت نهم و دهم جریانی قوی را در داخل کشور شکل داد تا بتواند با جریان غرب زده و ظلم پذیر مقابله کند و این راز شکل گیری فتنه 88 بود. استاد همچنان که نسل شما استکبار را دست کم گرفت و فکر کرد « به راحتی و به زودی» (تاکید می کنم به راحتی) نسخه لیبرال دموکراسی را جمع خواهد کرد، نسل ما هم جریان غرب زده داخلی را دست کم گرفت و مخصوصا بعد از 9 دی جنازه رو به احتضار این جریان را مرده فرض کرد و در غافلگیری 92 خنجری از پشت خوردیم که امیدواریم با خون دل ولی فقیه نصرت الهی فرا برسد. به هر حال فتنه 88، به قدرت رسیدن دوباره جریان تکنوکرات به فهم دولت های احمدی نژاد وابسته است و اینکه چه کسانی نمی خواهند به سادگی به ولی فقیه اجازه ساختارسازی، نهادسازی و جامعه سازی در راستای عدالت دهند. تاریخ مشروطه به ما یاد می دهد نباید نفوذ مفاهیم غربی را در داخل جامعه دست کم گرفت؛ همچنان که به دلیل نفوذ مفاهیم شیعی در عمق جامعه نمی خواهیم توان خود را نادیده بگیریم و پدیده احمدی نژاد شاهد عینی مدعای ماست. زمانی در یکی از سایت های خبر رسانی مغرض عربی کامنتی دیدم مبنی بر این که : «کاش یک روز صبح از خواب بیدار می‏شدم و یک ایرانی بودم» با توجه به سابقه چند ده ساله جریان های نژاد پرستی پان عربیسم متوجه شدم استقبال هایی که از رفتارهای احمدی نژاد در کشورهای اسلامی می شود رفتاری احساسی نیست و قطعا ساختار نظام های عربی را دگرگون خواهد کرد. ساختاری که می توانست براساس عدالت شکل بگیرد و چگونه می توان بدون مبارزه با ظلم عدالت را به صحنه آورد؟ هنوز هم بیداری اسلامی ادامه دارد و آنچه که با مشکل مواجه شده است بهار عربی است که او هم هرزه تناوری است. بیداری اسلامی هم در تمنای عدالت مسلمانان است که دیگر آنها را از خود بی خود کرده است و لازم نیست نسلی دیگر بگذرد تا شاهد نابودی جریان بدلی اسلامی و بهار عربی باشیم. جالب نیست که پروژه بیداری اسلامی اساسا در چارت مطالعاتی هیچ متفکری نیست؛ با آن که رهبر انقلاب آینده انقلاب را در بیداری اسلامی تعریف می کند و از دانشجویان به عنوان پایه های اداره آینده انقلاب بررسی آن را می خواهد. تعجب می کنم کسانی که مذاکرات را برای فرار از افراطی گری مناسب و با تردستی زبانی سفاهتی عمیق را در گفته وابستگان به صنعت هسته ای می کارد هیچ گاه کلامی در ظهور عدالت در فضای امت اسلامی نمی گوید. جنس بیداری اسلامی و بهار عربی که با ترافیک و خودرو سازی یکی نیست؟ هست؟! چه زمان امید داشته باشیم انسان انقلاب اسلامی ظهور کند و فکر متناسب با خود را به صحنه بیاورد؟ عدالت مفهومی شبکه ای به گستره کل خلقت است و آنگاهی می توان از ظهور اسم عدل الهی در مکانی خاص سخن گفت که تلالویی حداقلی در محیط پیرامونی آن دیده شود و چگونه می توان به ایران اسلامی و انقلاب آن اندیشید ولی چشم از امت اسلامی فروبست؟ همان قدر که دیدن انرژی هسته ای بدون بررسی خشکسالی بی فکری است و هیچ بچه ای این گونه نمی اندیشد، نقد وضع تاریخی و فرهنگی کشور بدون حداقل نیم نگاهی به تقدیر مشترک مسلمانان فکر و تفکر و تعقل است؟! رهبر انقلاب چندین بار تفکری را اشاره داشتند که «انقلاب اسلامی» را مادر «بیداری اسلامی» می داند با وجود این که این سخن تلاطم های شدیدی را در فضای ایران هراسی ایجاد می کرد ولی ایشان مجبور بودند یک تنه این بار را تا به عرش به دوش بکشد. مگر یک مادر می تواند بدون توجه به فرزند ، هویت خود را بشناسد و معضلات خود را حل کند و بنیادهای مشکلات جسمی و روحی خود را چاره ای بیندیشد که ما معضلات انقلاب اسلامی را بیرون از دایره امت نقد کنیم؟ لب سخن آن است که باید عدالت را در تحقق آن دید و تحقق با قیود مکان و زمان شناخته می شود و آن کس که گستره عدالت در جهان را نادیده بگیرد با فرض تبیین عدالت دریایی را در فنجانی می گنجاند! تمدن حضوری آینده با طراحی به دست می آید و این طراحی باید به دست مردان قدسی اتفاق بیافتد تا هم قضا و تقدیر را متوجه باشند و هم اراده انسانی را. هم تاریخ را بفهمند و هم تاریخ سازی را، هم جبر را و هم اختیار را، هم حق و هم شیطان را؛ هم اولوالعلم را بفهمد و هم قلوب مریض را، هم فعل انسان را و هم فعال لما یشاء و به عبارتی تنها «فعل» را بفهمند. چقدر زیبا قرآن بیان کرده است: «وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَ لَا نَبىِ‏ إِلَّا إِذَا تَمَنىَّ أَلْقَى الشَّيْطَنُ فىِ أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِى الشَّيْطَنُ ثُمَّ يحُكِمُ اللَّهُ ءَايَتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ، لِّيَجْعَلَ مَا يُلْقِى الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فىِ قُلُوبهِم مَّرَضٌ وَ الْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ الظَّلِمِينَ لَفِى شِقَاقِ بَعِيدٍ؛ وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُواْ بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِلىَ‏ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ همچنان که این طراحی باید مبتنی بر عدالت باشد و قطعا مردان قدسی همین امر را در نظر داشته اند: «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط» اگر قرار باشد ما از خود بیرون برویم تا جایگاه اشیا را بفهمیم، باید در وجود برتر مستقر شویم تا خود نازله را در جایگاه خود قرار دهیم و این همان معنای «المیزان» است که خداوند نازل کرده است: « َأَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ» البته اثبات این که قول علامه طباطبایی در «دین» بودن المیزان استوار نمی نماید تدوین شده است و به زودی جهت تایید تقدیم حضور خواهد شد ولی ما هنوز عدالت را به عنوان پایه ای ترین مفهوم و وجود را معطوف به واقعیت نکرده ایم که انتظار داریم روشن شود. حتی فقهای شیعه با وجود آن که در بحث مستقلات عقلیه غوغا کرده اند و حسن و قبح عقلی و ذیل آن عدالت را تبیین کرده اند، فقه را فردی نگریسته اند و فقه را ظهور حق در گستره اجتماع ندیده اند از ظرفیت های عدالت محروم مانده اند و برخی هم که در احکام فردی برخی زوایای عدالت را مطرح کرده اند متهم به قیاس و امثالهم شده اند. به هر حال راه طولانی است اما یک انقلابی به طلب عدالت در قلوب جا می گیرد و به اجرای عدالت مغضوب مستکبران خواهد شد و به تعریف کردن دایره جهانی آن شرایط را برای کسی فراهم می آورد که «بقیه الله است در ظهور عدل الهی» عفو بفرمایید استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار خوبی را مطرح فرموده بودید و حقیقتاً همین‌طور که می‌فرمایید تازه اولِ تفکر است و امکان تعقل در ظرفیت‌های انقلاب فراهم نشده است. و چه خوب می‌گویید که ما بعد از 9 دی، جنازه‌ی رو به احتضار جریان اصلاح‌طلب را مرده فرض کردیم و با دقت تمام متوجه‌اید عده‌ای به جدّ اجازه‌ی نهادسازی و جامعه‌سازی در راستای عدالت را به ولیّ فقیه نمی‌دهند، ولی در زیر پوشش رفع تشنج با استکبار جهانی و غفلت از هویت اصلی انقلاب که آن تقابل با استکبار است! آری همان‌طور که می‌گویید نباید با نظر به تجربه‌ی مشروطه، نفوذ مفاهیم غربی را در جامعه دستِ کم گرفت و از آن مهم‌تر، مدعی تمدن اسلامی  هستیم ولی پروژه‌ی بیداری اسلامی در فضای مطالعاتی ما نیست. و چشم از امت اسلامی فرو بسته‌ایم و تقدیر مشترک خود را با سایر مسلمانان جدّی نمی‌گیریم و عدالت را در گستره‌ی جهان دنبال نمی‌کنیم. و اگر هم از عدالت سخن می‌گوییم به معنای رفع تبعیض و نابودی فقر نیست، در تعریفی آکادمیک و رشدِ درآمد ملی سخن می‌گوییم که این، غیر از عدالت اسلامی است. خدا را شکر می‌کنم که می‌توانید اراده‌ی انسانی را در کنار قضا و قدر الهی بفهمید و هم تاریخ را بفهمیم و هم تاریخ‌سازی را و هم جبر را و هم اختیار را و هم فعل انسان را و هم نقش فعّال مایشاء‌بودن خداوند را. این نوع جمع‌کردن‌ها لازمه‌ی شخصیت فکری آینده‌ی ما است. همیشه برای شروع‌شدن یک تاریخ، فرایندی در میان است که آرام‌آرام ملاک‌ها و ارزش‌های تمدن حاکم به حاشیه می‌رود و برگشت به تمدن برتر به ظهور می‌رسد و انسان‌هایی در زمانه‌ی خود زندگی می‌کنند که در بین آن رفتن و این آمدن، تنفس کنند. موفق باشید

5052
متن پرسش
سلام استاد عزیز 1- هنگامی که آثار فیلسوفان الهی مثل ملاصدرا (ره) را مطالعه میکنم حالت وجد و سروری در درون خود احساس میکنم انگار که نور علم است که به قلبم میتابد. البته مطالب همان مطالب قبلی است ولی تذکر مجدد آن ها باز باعث سرور میشود. منتها هر دفعه بعد از مدتی آن حالت از دست می رود و هیچ گاه حالت پایدار پیدا نمیکند. چگونه میتوان این حالت اتحاد را تقویت و حفظ کرد. آیا بهتر است که مدتی خلوت گزینیم و از زندگی دنیایی کاملا فارغ شویم و با کتب مأنوس شویم تا آن حالت حضور برای همیشه حفظ شود؟ این چه قدر طول میکشد؟ آیا توصیه میکنید که پیگیری اخبار و مسائل سیاسی و اجتماعی را قطع کنیم تا وحدت فکری و عقلی مان تثبیت شود و بعد مجددا به جامعه برگردیم؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید اشاره‌ حکمت متعالیه به نکات و مطالب عرشی است ولی در قالب مفاهیمی که به آن مطالب عرشی اشاره دارد باید سعی بفرمایید با تزکیه‌ی لازم آن مفاهیم از حالت مفهومی به حالت وجودی تبدیل شود که بعد از فهم آن مطالب، با عبور از مفاهیم و نظر به« وجود حقایق» عملی می‌شود. شاید کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» کمک کند. نیاز نیست مطلقاً خلوت‌گزینی کنید ولی سعی کنید خیلی با مردم مخلوط نشوید و در امور سیاسی هم فقط ذیل نور رهبری حرکت کنید. موفق باشید
4289
متن پرسش
بسمه تعالی.سلام.اینکه خدا گناه های انسان را ببخشد و با صفت جبار خود آن ها را جبران کند و یا آن ها را با حسنات تعویض کند در برزخ به چه صورتی خود را نشان می دهد.اینکه در برزخ به صورت فیلمی تمام ریز به ریز اعمال خودمون رو در مدت عمر خودمون میبینیم و برای گناهان عذاب می کشیم آن قسمت های جبران شده یا با حسنات جبران شده به چه صورتی خواهد بود؟آیا به طور کلی محو شدن؟با تشکر از شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از طرفی با کلیت شخص برخورد می‌شود که در مجموع در کدام جایگاه قرار می‌گیرد، هرچند در روایات بعضاً داریم که مثلاً این عذاب به جهت سخن‌چینی یا خوردن مال حرام است و یا این رحمت به جهت آن عمل خیر است. موفق باشید
3298
متن پرسش
سلام قبل از جنگ صفین امام یکی از نمایندگان بی بصیرت خود را به سمت معاویه می فرستد که موجب اعتراض مالک میشود. وقتی نماینده شکست خورده بر میگردد مالک جلوی امام به شدت او را تحقیر میکند. ایا کار امام در فرستادن این ادم ساده درست بود. ایا کار مالک در اعتراض به نماینده ای که امام فرستاده بود درست بود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در این موارد باید تاریخ را با عمق بیشتری مطالعه کرد زیرا شخص مالک اشتر آنچنان ولایت‌مدار است که نمی‌توان این گزارش تاریخی را در مورد او صادق دانست. موفق باشید
2557
متن پرسش
با سلام خدمت حضرتعالی می خواستم در مورد تاثیر تفکر مدرنیته و سکولاریس بر مدیریت کشور و نیز لایه های پنهان سکولاریسم در مدیریت اسلامی که از آن غفلت شده و آسیب پذیری مدیریت اسلامی از آن بصورت پایان نامه کارشناسی ارشد کار کنم لطفا راهنمایی بفرمایید ۱- حقیر در شهر مقدس قم هستم در این مورد از وجود چه افرادی در اینجا می توانم استفاده کنم ۲- کتابهایی که بتواند کمک کند را نیز لطف بفرمایید ۳- اگر زحمتی نیست حضرتعالی راهنمایی بفرمایید لااقل درحد تیترهایی قابل تحقیق کمک بفرمایید ۴- در میان آثار حضرتعالی کدام را برای مطالعه ادر مورد این موضوع انتخاب کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در چهار کتاب در رابطه با مدرنیته عرایضی داشته‌ام پس از مطالعه‌ی آن‌ها باید نمونه‌ها و مصداق‌ها را خودتان پیدا کنید و مبتنی بر مباحث آن‌ کتاب‌ها نمونه‌ها را تحلیل نمایید. فکر می‌کنم با ورق‌زدن کتاب‌های مذکور و کتاب «انقلاب اسلامی عامل برون‌رفت از عهد غربی» بتوانید تیترهای مناسب بحث را به‌دست آورید. موفق باشید
2295
متن پرسش
با سلام.استاد سوالی در مورد ائمه(ع)داشتم.اینکه افراد به ائمه متوسل میشوند و جواب نیز گاها میگیرند مگر در احادیث نداریم که باید حتی بند کفش خود را از خدا بخواهیم.این دو چگونه هم جهت اند.بالاخره ما باید به که رجوع کنیم.مثلا از خدا بخواهیم قدرت فهم دین بما بدهد یا ائمه(ع)؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خداوند در قرآن می‌فرماید «ابتغوا الیه الوسیله» در مسیر تقوی و رسیدن به مقصد، تنها خدا مدّ نظرتان باشد ولی خداوند وسایلی را قرارداده که از طریق آن واسطه‌ها رجوع شما به خدا عملی می‌شود زیرا خداوند فرموده «و لله الاسماء الحسنی فادعوه بها» خدای را اسماء حسنایی است و او ر ابه اسمای حسنایش بخوانید و امام صادق علیه‌السلام فرمودند «نحن والله الاسماء الحسنی» به خدا قسم ماییم اسماء حسنای خداوند. یعنی با توجه به شخصیت و سیره‌ی آن عزیزان رجوع انسان‌ها به اسماء حسنای خداوند عملی می‌شود زیرا شخصیت امامان آینه‌ی نمایش جمال وجلال خداوند می‌باشد. موفق باشید.
19529

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خسته نباشيد: در نهج البلاغه عبارتي هست درباره زنان؛ خطبه ٨٠ بعد فراغه من حرب الجمل: معاشر الماس ان انسا نواقص الايمان نواقص الحظوظ و نواقص العقول اين جمله با عقايد قرآني روايي و حتي معرفت النفسي مخالف است حداقل ظاهرش چه توجيهي مي توان براي اين عبارت داشت؟ از طرفي مي گوييم نهج البلاغه قطعي الصدور است و از طرفي هم اين مطلب. متشكرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» در نظر نسبت به این خطبه می‌فرمودند افسوس که جناب سید رضی با تقطیع چنین خطبه‌هایی موجب اشکال شده، زیرا نه‌تنها محتوای این خطبه با آموزه‌های اسلامی نمی‌خواند، حتی در درون خطبه تناقض وجود دارد. زیرا چه ربطی بین نقص ایمان زن و این‌که مدتی از ماه را نمی‌تواند به جهت نظام طبیعی‌اش عبادت کند؛ هست؟ و تازه این چه ربطی به نقص عقل دارد؟!! موفق باشید

18405
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: در کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت‌‌‌‌‌ (ع) ‌‌‌صفحه ۳۲۶ فرمودین «مخلص بودن مقام است و مقوله ای است وجودی و تشکیکی، و قاعده ی شدید و اشد در آن جاری است و لذا اگر صفات مطرح در امثال زیارت جامعه برای اهل بیت به نحو اشد مطرح است برای سایر انبیاء به نحو شدید مطرح است و در آنجا نیز موضوع تشکیکی بودن جاری است» حال آیا می توان گفت مخلص بودن برای چهارده معصوم هم تشکیکی است؟ مثلا می توان گفت حضرت محمد (ص) از امام علی (ع) مخلص ترند؟ یا اینکه چهاده معصوم همگی در یک مقام هستند ولی یکی نسبت به دیگری این مقام را بیشتر به نمایش گذاشته اند؟ و من الله التوفیق التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت از زيد بن الشّحَّام است كه از حضرت صادق«علیه‌السلام» سؤال مى‏ كند: «أَيُّمَا أَفْضَلُ الْحَسَنُ أَمِ الْحُسَيْنُ؟ فَقَالَ: «إِنَّ فَضْلَ أَوَّلِنَا يَلْحَقُ بِفَضْلِ آخِرِنَا وَ فَضْلَ آخِرِنَا يَلْحَقُ بِفَضْلِ أَوَّلِنَا وَ كُلٌّ لَهُ فَضْلٌ» قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَسِّعْ عَلَيَّ فِي الْجَوَابِ فَإِنِّي وَ اللَّهِ مَا سَأَلْتُكَ إِلَّا مُرْتَاداً فَقَالَ: «نَحْنُ مِنْ شَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ بَرَأَنَا اللَّهُ مِنْ طِينَةٍ وَاحِدَةٍ فَضْلُنَا مِنَ اللَّهِ وَ عِلْمُنَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ نَحْنُ أُمَنَاؤُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ وَ الْحُجَّابُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ، أَزِيدُكَ يَا زَيْدُ؟» قُلْتُ نَعَمْ. فَقَالَ: «خَلْقُنَا وَاحِدٌ وَ عِلْمُنَا وَاحِدٌ وَ فَضْلُنَا وَاحِدٌ وَ كُلُّنَا وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى» فَقَالَ أَخْبِرْنِي‏ بِعِدَّتِكُمْ فَقَالَ: «نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ هَكَذَا حَوْلَ عَرْشِ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ فِي مُبْتَدَإِ خَلْقِنَا أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ».[1] زيد بن الشّحَّام از حضرت صادق«علیه‌السلام» سؤال مى ‏كند: از حسن و حسين كدام‏يك افضل‏اند؟ حضرت صادق«علیه‌السلام» فرمودند: فضيلت و برترى اولين ما ملحق به برترى و فضيلت آخرين ما مى شود و فضيلت آخرين ما به اولين ما برمى ‏گردد، هر كدام را فضلى است. عرض كردم: فدايت شوم توضيح بيشتر بفرماييد؛ به خدا قسم من چون جوياى فضل و منقبت شما هستم اين سؤال را مى‏ پرسم. حضرت فرمودند: ما از شجره‏ ى طيبه ‏اى هستيم كه خدا ما را از يك طينت به‏ وجود آورد، فضل ما از جانب خدا و علم ما از اوست، ما امين خدا ميان مردم هستيم و دعوت‏ كنندگان به سوى دين خدائيم و نگهبانان و واسطه ‏ها بين خدا و مردم مى ‏باشيم. اى زيد! هنوز هم برايت توضيح بدهم؟ عرض كردم آرى. فرمود: سرشت ما يكى و علم ما يكى و فضل ما يكى است و همه در نزد خدا يكسانيم، عرض كردم بفرمائيد چند نفر هستيد؟ فرمود: ما دوازده نفريم در اطراف عرشِ پروردگار در شروع آفرينش خود، اول ما محمّد، وسط ما محمّد و آخر ما نيز محمّد است. موفق باشید

 


[1] - «الغيبةللنعمانى»، محمد بن ابراهيم نعمانى، ص 86. بحارالأنوار، ج 25، ص 363 ..

17485
متن پرسش
سلام: چرا عزای امام حسین (علیه السلام) اینقدر عظیم است که آدم و تمام انبیا و آسمان و زمین بر آن گریه کرده؟! شدت اتفاق (کشتن و سر بریدن مردان و اسارن زنان و کشتن نوزاد و ...) بسیار زیاد است، اما خب تو یمن یا سوریه یا جاهایی که داعش حمله میکنه هم ممکنه مشابه این اتفاقات بیفته مثلا دختر بچه ای که جلو خانوادشو کشتن یا چمیدونم حمله چنگیز خان و اینا... چه چیز باعث میشه این واقعه اینقدر مستوجب عزاداری در تمام دوران بشه! در همین راستا کتابی هم معرفی کنید ممنون میشم، حماسه ی حسینی رو خوندم، در بعد حماسی عاشورا تقویتی کردم خودم رو، اما در بعد مقابل که عظمت غم عاشوراست مشکل دارم. ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کربلا، موضوعِ تقابلِ حق مطلق با باطلِ مطلق در میان است. امام معصومی که حجت خدا در زمین بودند به قتل می‌رسند آن‌هم از طرف مدعیان دین اسلام، و از این جهت، بشریت باید متوجه عمق این فاجعه بر روی زمین باشد تا خود را مواظبت کند که تا کجاها خطر سقوط هست. کتاب «کربلا مبارزه با پوچی‌ها» روشن می‌کند که کربلا و سیره‌ی حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» راهِ گشوده‌ای است که حتی امثال مردم یمن از آن طریق می‌توانند از سیطره‌ی شجره‌ی ملعونه‌ی آل سعود آزاد شوند. موفق باشید

15604

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد جدیدا با کانالی در تلگرام برخورد کردم به نام کانال تخصصی فلسفه و دین که متعلقه به آیت الله علوی سرشکی، ایشون در کانالشون به صورت صوتی به سوالات جواب می دهند و نظرشون اینه که علم امروز برهان حرکت جوهری رو باطل کرده و همچنین نظریه وحدت وجود هم غلطه "در ضمن به سایت ایشون مراجعه کردم و مطلبی دیدم که برام جای تعجب داشت." ایشون یه مناظره با آیت الله جوادی آملی داشتند و طبق اسناد و مدارک سایتشون در این مناظره آیت الله جوادی رو شکست دادند حال از شما تقاضا دارم که نظر خود را در رابطه به این چند مورد بفرمایید؟ 1. آیا ادعای ایشون مبنی بر بطلان حرکت جوهری ملاصدرا از نظر علمی اثبات شده؟ 2. آیا نظریه وحدت وجود غلطه؟ 3. آیا واقعا ایشون با آیت الله جوادی مناظره کردند و از نظر علمی آیت الله جوادی نتونستن جواب ایشون رو بدهند؟ لینک سایت ایشان بی صبرانه منتظر پاسخ شما هستم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که گفته می‌شود نظر حرکت جوهری را، علم رد کرده، نشانه‌ی آن است که اساساً حوزه‌ی علم و فلسفه را نمی‌شناسند. حرکت جوهری یک نظریه‌ی فلسفی است و اگر کسی بخواهد آن را رد کند باید با دلایل فلسفی رد نماید و در مورد «وحدت وجود» نیز باید همین روش را به‌کار برد. ما فرزندِ دلیلیم ولی نباید وقت خود را صرف حرف‌هایی کرد که بیشتر، وقت ما را از بین می‌برد. موفق باشید

15288
متن پرسش
سلام استاد: 1. خداوند شما رو برای ما حفظ کند ان شاءالله. در این سال پربرکتی که محضر شما گذشت خیلی استفاده بردیم. خیلی... و خیلی هم بنده اذیتتان کردم. و از این بابت شرمنده ام. و این تواضع و صبر شما در برابر بنده. من را بیشتر شرمنده می کند و گرفته شدن وقت شما در پاسخ گویی به سوالتمان بیشتر.... نمی دانم چگونه از استاد عزیزم تشکر کنم که باعث شده هم ما رشد عقلی داشته باشیم. هم معنوی و هم سیاسی و... و این خود نشان دهنده این است که استاد جامع هستند بحمدلله. و این جامع بودن هم دوباره نشان دهنده این است که با حقیقت علم سروکار دارند (از دروس خود شما یاد گرفتیم). و خدا را شاکریم که پای سفره ای نشستیم که خودِ سفره دار هم پای سفره ی حضرت روح الله است و حضرت امام هم خودشان پای سفره ی اهل البیت علیهم السلام. نمی دانم با چه بیانی از شما تشکر کنم که لایق شما باشد./ بیانی بجز این بلد نیستم استاد. پس مرا ببخشید. ان شاءالله در بستر «محوِّلَ الحولِ والاحوال» قرار بگیرید و با الله مانوس تر شوید. (بنده را هم دعا کنید) درست است که شما را نمی بینم ولی دلم با شماست استاد. خیلی دوستتان دارم. 2. در ایام عید ما را دعا بفرمایید و خواهشی از شما بزرگوار داشتم: اگر می شود برای عید جملاتی بفرمایید تا در عید از آن استفاده کنیم تا در معنویتمان هم موثر باشد ان شاءالله. ممنون شما هستم. التماس دعا. ما را حلال کنید. شاگرد کوچک شما (مهدی وحدتی فر)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا کند که ما نیز در زمره‌ی فرزندان این انقلاب موفق با انجام وظیفه باشیم که البته این، تنها با توفیق الهی ممکن است. در رابطه با عید نوروز در حدّی که خیلی وقتتان را نگیرد از فرصت استفاده کنید و صله‌ی رحم را شکل دهید. در مورد «رحم» خیلی به انقلابی‌نبودن‌شان سخت‌گیری نکنید. موفق باشید

15005
متن پرسش
بسم الله و سلام عليكم استاد گرامی: به راستی دارد چه خبر می شود؟! ما که اجمالا می دانیم آخرالزمان چه طور می شود اما نمی دانم چه طور می خواهیم این بلاهای عجیب را از سر بگذرانیم! تازه خدا به داد بقیه مسلمانان و بشریت برسد! الأمان الأمان من جور الزمان! http://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/11/19/993917/ http://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/11/26/1000583/
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. خداوند ظرفیت جهان را برای برآورده‌شدنِ هوس‌ها و اسراف‌های ما خلق نکرده است و اگر ما به‌جای کنترلِ مصرف، به چیزهایی رو آوریم که به ظاهر جواب مصرف‌های غیر قابل کنترلِ ما بخواهد بدهد، درستْ نتیجه عکس می‌شود. موفق باشید

14888

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
در سیر و سلوک روش پیشنهادی شما چیست؟ آیا به ترتیب اینگونه است: ۱. خواندن مقدمات ۲. خواندن عرفان نظری تا حد اعلی. فصوص + اعمال معمولی با نیت عرفانی. ۳. عرفان عملی با مشورت استادِ حاذق (ولی نه گونه ای که همه زندگی دست استاد باشد) + اعمال خاصه و اذکار و اوراد خاصه. آیا بطور کلی به این ترتیبی که گفتم است؟ توضیح بدهید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این ترتیب خوب است منتها در قسمت مقدمات، مباحث حکمت متعالیه و در قسمت عرفان عملی، کتاب «منازل‌السائرین» کمک‌کار هستند. مقالات آیت اللّه شجاعی رویهمرفته در موقعیت خودش می‌تواند عهده‌دارِ چنین کاری باشد. موفق باشید

14673
متن پرسش
1. سلام. پیش نیاز ورود به المیزان از کتب شما کدوم کتابا است؟ 2. خواندن المیزان واسه من چقدر باید طول بکشه؟ در طول چند سال باید بخونمش؟ روزی چقدر وقت بزارم؟ (همه کارارو تعطیل کردم.) 3. آیا سید بن طاووس عارف بوده اند؟ 4-اگر من ماهیانه 200 تومن درآمد داشته باشم. قرار باشه بعد از عید این پول بشه ماهیانه سیصد و خورده ای. از نظر شرع و دین من میتونم زن بگیرم؟ یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- معرفت نفس و برهان صدیقین 2- بنا را بر 6 یا 7 سال بگذارید و روزی 3 تا 4 ساعت به همان شکلی که در جزوه‌ی «روش کار با المیزان» عرض شد؛ کار را ادامه دهید 3- آن مرد بزرگ یعنی سیدبن طاووس در عرفان عملی یک عارفِ مجسم است چیزی که همه‌ی عارفان که عرفان نظری را طی کرده‌اند، حسرتش را می‌خورند 4- خداوند خودش روزی‌رسان است، روزیِ عیال‌تان را بعد از ازدواج به روزی شما اضافه می‌کند. موفق باشید

14578

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام: استاد فرزانه من به مطالعات معرفتی بیشتر از مناجات با خدا علاقه دارم. آنقدر که به مطالعات معرفتی علاقه دارم به مناجات و راز و نیاز در دل شب علاقه ندارم؟ در یک هفته 40 ساعت برای مطالعات معرفتی و اخلاقی وقت می گذارم ولی برای مناجات و گریه در دل شب با خدا یک ساعت در یک هفته وقت نمی گذارم. آیا این کار صحیح است؟ اگر نیست راهنمایی کنید. سپاس فراوان. من بیشتر آثار معرفتی شما را خوانده ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه این مسیر شما را به آن‌جا هم می‌رساند. موفق باشید

14316
متن پرسش
سلام: سکوت به معنای عرفانی اش در این زمانه همان سکوتی است که آیت الله بهجت انجام دادند؟ در این شرایط که الان داریم و ارتباطات بسیار قوی است چطور می شود سکوت مثل آیت الله بهجت رعایت کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست آن نوع سکوت را داشته باشید. آن مربوط به خودِ حضرت آقای بهجت بود در آن موقعیت خاص. سعی کنید بیجا سخن نگویید. موفق باشید

نمایش چاپی