بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18759
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد. نزدیک به دو سالی می شود که با مباحث شما آشنا شده ام و همراه با چند نفر از دوستان مباحث شما رو کار می کنیم. اوایل مات و مبهوت این مباحث بودم. کمی که گذشت رفته رفته به فکر رفع حجاب های ظلمانی و حب دنیا و دل کندن از پوچی ها شدم. الهی شکر دگرگونی هایی هم در بنده ایجاد شد که اگر قرار بود به یکباره این دگرگونی ها ایجاد می شد اصلا ظرفیتش را نداشتم. ولی استاد چند ماهی است که دیگر شور و شوق قبل را ندارم. هر چه جلوتر می روم خود را بیشتر غرق در حجاب و منیت و پوچی می بینم. حتی حوصله ای هم برای کار کردن مباحث نیست. اگر هم کار می کنم حصول است و حضور نیست، نه عزمی و نه تلاشی. استاد گرفتار مشتی الفاظ شده ام. به وضوح کم شدن و حتی قطع شدن رابطه ام با حضرت رب العالمین را می بینم. استاد شاید پرسیدن راهکار برای رفع مشکل در اینجا اشتباه باشد چرا که شما راهکار ها را در کتاب ها و مطالبتون گفتین. اما استاد عزیز راهکاری می خواهم تا بتواند همچون آبی زلال این قلب سیاه و آلوده به گناه من رو از آلودگی پاک کنه. شرمنده که مزاحم وقتتون شدم. التماس دعا. یا ستار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صبر در مسیر دین‌داری غوغا می‌کند. معلوم است که در این مسیر گاهی ما با بهارِ شور و شوق معنوی روبه‌روئیم، و گاهی با خزانِ آن. به قول مولوی: «ای برادر عقل یک‌دم با خود آر / دم به دم در تو خزان است و بهار». موفق باشید

18516
متن پرسش
حقیقت انسان از دیدگاه عرفان در اسلام، انسان را چیز جدایی از خدا نمی داند و به میزانی که در طاعت و عبودیت بالا رود می تواند به مقام ربوبیت برسد یعنی کاری را که خداوند می کند انجام دهد. مانند کرامات و معجزاتی که ائمه و پیامبران داشتند (زنده کردن مردگان، شفای بیماران و).... این نوع تلقی از انسان یعنی انسان شناسی عرفانی چه تغییراتی در تعاملات اجتماعی در حوزه رفتارها و حوزه نظام سازی رقم می زند؟ یعنی یکی در بعد خانواده و رفتار با دوستان، محل کار و ... به کجا خواهد رسید؟ و دیگری در نظام سازی چگونه عمل می کند؟ یعنی این نوع نگاه چگونه منجر به تشکیل و ساخت نظامات اداری یک جامعه خواهد شد؟ مثل نظام اقتصادی، آموزشی، علمی، فرهنگی و غیره. به عبارتی دیگر چگونه می تواند مدلهایی برای اداره کشور از بعد محتوا و روش ارائه کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان از طریق عبادات منوّر به نگاهِ حقّانی شد، می‌تواند وجهِ حقّانی عالَم را از وجهِ باطل آن – که وَهم ایجاد می‌کند - تشخیص دهد و گرفتار آن نوع زندگی که امروز فرهنگ غربی برای بشر ایجاد کرده، نشود. بلکه عالَم را بستر تعالیِ خود بیابد نه آن‌که کارش بشود تخریب طبیعت برای جوابگویی به هوس‌هایش. موفق باشید

18313
متن پرسش
با سلام استاد: آیا منظور از زنده بودن شهدا همان است که ما از یک فرد زنده توقع داریم؟ مثلا فرزندش خطایی می کند به اولیای فرزند شکایت می بریم و او خود را مسئول می داند؟ و یا در این عالم در قبال مشکلات عزیزان خود را مسئول می دانیم، آیا شهدا هم اینگونه اند؟ توصیه شده ارتباط روزانه با قرآن کریم و امام زمان (عج) این ارتباط صرف خواندن قرآن کریم است؟ و سلام بر امام و یا نه ابعاد دیگری دارد؟ با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این‌گونه نسبت‌ها که در این دنیا انسان‌ها با خانواده‌هایشان دارند، بعد از شهادت و رحلت آن‌ها دیگر در میان نیست. ولی شهدا به اعتبار «عند ربّهم یرزقون» بهره‌های خاصی بعد از شهادت دارند، مضافاً آن‌که به اعتبار «وَیسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلاَ هُمْ یحْزَنُون» می‌توانند به بازماندگان خود که در جبهه‌ی آن‌ها قرار دارند و به رفقایشان بشارت دهند که این مسیر، چه برکاتی برای آن‌ها دارد 2- قرائت قرآن و سلام به آن حضرت و دعای عهد خوب است. موفق باشید

18098

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: یکی از همکاران بنده به گونه ای به حقانیت آمریکا و غرب اعتقاد و یقین دارد و به گونه ای از لیبرال دفاع می کند که انگار نعوذبالله وحی الهی می باشد، که اگر با این سماجت و پشتکار و یقین در راه دین و اسلام قدم بر می داشت یکی از مومنین حقیقی بود، و به گونه ای با نظام و روحانیت دشمن است که اگر توان و موقعیت داشت از ضربه زدن به نظام و روحانیت از هیچ تلاشی چشم پوشی نمی کرد گویی این نظام دشمن قسم خورده ایشان هست و از نظام و روحانیت نفرت عجیبی دارد، سن ایشان 40 می باشد و ملاک خبر ایشان رسانه های غربی و جبهه استکبار است و تنها روحانیی که قبول دارد خاتمی رئیس جمهور چند دوره پیش است، حال سوال بنده این است: چرا شخصی که در جامعه اسلامی رشد کرده در خانواده مسلمان به دنیا آمده و اسلام ناب و تشیع به او رسیده اینگونه تمایل به لیبرال و غرب پیدا کرده که حتی حاضر است ضد اسلام حرف بزند و شاید عمل هم بکند؟ چه پرسه ای این فرد و امثال ایشان طی می کنند که اینگونه منحرف می شوند و اینقدر بر حق بودن غرب و تفکر لیبرال اسرار دارند گویی نعوذبالله وحی منزل است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر برادر امام رضا«علیه‌السلام» در آن محیط مقدس آن‌قدر بدی نکرد که حضرت نام او را «زید نار» گذاشتند. هرکس بر اساس انتخاب‌های خود زندگی خوب و بد خود را رقم می‌زند. موفق باشید

17630
متن پرسش
سلام استاد عزیز: یک سئوالی ذهنم را مشغول نموده بود که گفتم به کتاب «تمدن زایی شیعه» رجوع کنم و آن را دریابم که البته با یک نگاه اجمالی و چشمی آن را نیافتم لذا مزاحم اوقات شریف شدم. آیا تحقق ظهور حضرت ولی عصر روحی له الفدا مستلزم تحقق تمدن نوین اسلامی است؟ علت مثبت بودن یا منفی بود پاسختان را هم ذکر نمایید. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تعریف تمدن نوین اسلامی آن‌چه مدّ نظر است به صحنه‌آوردنِ بستری است که معلوم شود اسلام به خودی خود برای اداره‌ی بشر و تعالی همه‌ی ابعاد او برنامه‌ی عملی دارد و در متن چنین بستری است که امام معصوم می‌توانند برنامه‌‌های خود را مطرح کنند. و از این جهت می‌توان گفت تحقق تمدن نوین اسلامی، مقدمه‌ی امیدواریِ حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» برای ظهور خواهد بود. در کتاب «جایگاه واسطه‌ی فیض» نکاتی در این مورد مطرح شده است. موفق باشید

16412

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: می خواستم نظرتون در مورد این متن رو بدونم. میشه گفت مهمترین ویژگی من بی نهایت طلبیش هست؟ یا اینکه ثابت بودنش هست؟ ما توی این دنیا مثل یک بنا هستیم که میخوایم ساختمون زندگی رو بسازیم. حالا اگه شانسی آجر ها رو روی همدیگه بزاریم بدون هیچ نقشه و طرحی به نظرتون این کار ما درست هست؟ از همه بدتر اینه ما در مورد زمین تحقیق نکنیم، مثلا بریم یک زمینی رو انتخاب کنیم ولی بعدها معلوم بشه روی گسل زلزله قرار داره، یا بعدها معلوم بشه زمینش مرطوبه، هم شناخت زمین مهمه، هم نقشه داشتن، زندگی های امروزی معمولا طوری شده که ما فقط آجرها رو روی همدیگه میزاریم، بدون اینکه بدونیم داریم چه ساختمونی می سازیم، اتاق هاش چه اندازه ای باید باشن، دیوارهاش چطور باشن، پنجره هاش کجا باشن، ما آجر علم، آجر رفیق، آجر همسر و فرزند، آجر شغل و هزاران هزار آجر دیگه رو روی هم میزاریم، اولین کاری که باید بکنیم چی هست؟ باید اول از همه بهترین و مناسبترین زمین رو انتخاب کنیم. بهترین نقشه ها رو روی زمین مرطوب اجرا کنیم به جایی نمیرسه، حتی اگه بهترین مصالح و بهترین بناها هم انتخاب کنیم اول باید زمین رو خوب انتخاب کنیم، این زمین چی باشه تا ما بتونیم زندگی خوبی داشته باشیم؟ اون زمین باید خودمون باشیم، اون زمین اگه حتی خدا هم باشه بازم ساختمونمون ممکنه خوب ساخته نشه، حالا این خودمون یعنی چی؟ این من که میگیم یعنی چی؟ ما توی روز هزاران بار میگیم من من من، پای من دست من عقل من درس من دوست من، این من یعنی چی؟ میشه گفت این من یعنی همین جسم ما؟ شما وقتی میخوابی جسم شما حرکتی نمیکنه ولی صبح بیدار میشی میگی من رفته بودم همدان یا تهران، اگه من یعنی جسم، چطور میگی من رفتم الان ثابت شده جسم ما هر هفت سال یک بار تمام سلولهاش میمیرن؟ یعنی ما در طول عمرمون نزدیک به 8 بار حداقل دچار مرگ جسمی میشیم و مرگ جسمی آخرمون همون مرگی هست که همه ازش میترسن درحالی که اکثر آدم ها این مرگ رو تجربه کردن، خواب هم نوعی مرگ جسمی هست و ما با اینکه جسم 20 سال پیشمون با الانمون فرق داره بازم وقتی خاطره میگیم میگیم من بودم که کلاس اول ابتدایی فلان کار رو کردم، الان هم میگیم من هستم دارم میرم مدرسه درس میدم، این من ثابته، ما اگه دو دست و دو پامون قطع باشه بازم میگیم من خیلی ناراحتم که دست و پاهام قطع شدن، یعنی من هنوز هست، پس این من جسم ما نیست، ما حتی وقتی میگیم روح من، یعنی روح مال من هست. انگار روح از من جداس، انگار من بزرگتره و روح جزو من هست. مهم نیست من چه جنسی داره، جسم هست، روح هست، آتیشه، خاکه از همه مهمتر اینه که من چه ویژگی داره، مهمترین ویژگی من که ما با اون ویژگی میشناسیمش چیه؟ مهمترین ویژگی من بی نهایت طلبی هست. ما آرامش میخوایم ولی چقدر؟ لذت میخوایم چقدر؟ محبت؟ رفاه؟ آسایش؟ از همه چیز بی نهایتشو میخوایم... این همون مهمترین ویژگی من هست. من یعنی موجودی که دنبال بی نهایت هست. مهمترین نیاز من بی نهایت هست
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. زیرا حقیقت انسان، مجرد است و تنها در ابدیت یعنی پس از مرگ به معنای واقعی برای انسان ظهور می‌کند و اگر کسی خود را از تعلقات دنیای مادی آزاد نکند، در حضور ابدیِ خود به زحمت می‌افتد. موفق باشید

16044
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: 1. در بعضی احادیث هست که حضرت علی اکبر (ع) اگر در کربلا شهید نمی شدند امام می شدند، حال اگر این احادیت صحیح باشد‌ آیا در امام بودن آن حضرت بداء حاصل شده است؟ مقام و جایگاه آن بزرگوار تا کجاست؟ 2. در مورد روز جوان که به نام حضرت علی اکبر (ع) هست لطف بفرمایید بگویید آن حضرت چه کمالات و ویژگی های عالی داشتند که برای نسل جوان و آینده سازان تاریخ اسلام الگو و اسوه باشد؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این نوع روایات ما را متوجه عظمت مقام حضرت علی اکبر علیه السلام می کند به همان معنایی که از نظر اخلاقی و از نظر ظاهر اشبه ناس به رسول خدا صلوات الله علیه و آله بودند 2- همین اندازه در عظمت جناب علی اکبر بس که به زیباترین شکل در وفاداری نسبت به امام زمان شان در صحنه صحنه آرایی کردند و در مرز بین دنیا و آخرت توانستند گزارش رویت خود را که ملاقات با رسول خدا صلوات الله علیه و آله بود و سیراب شدن از دست مبارک ایشان را با انتقال به این دنیا به پدرشان خبر دهند. این یعنی مقام جمع بین دنیا و آخرت که به ندرت برای اولیاء الهی پیش می آید. راستی حسین علیه السلام در چنین علی اکبری چه دیده اند که فرمودند: بعد از وجود مبارک آن حضرت دیگر این دنیا هیچ چیزی برای ماندن ندارد. موفق باشید

14012

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی با سلام و عرض ادب استاد گرامی زیارت قبول ان شا الله: سوالی برای بنده پیش آمده و اینکه چرا بعضی وقتها تا صحبت کردن با خواستگار پیش می رویم اما پاسخ منفی می دهیم؟ آیا ازدواج قسمت و تقدیر است؟ آیا پاسخ منفی دادن گناه محسوب می شود و دل شکستن است؟ بنده حقیر خیلی نیازمند دعام خیلی برام دعا کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ جای شما و همه‌ی شیعیانی که نظر به اولیاء معصوم دارند در کربلا که همه جا آن‌جاست، خالی بود. 2ـ در هر حال وظیفه آن است که بدون دلیل، خواستگاران ردّ نشوند؛ باید بهانه‌ای عقل پسند و شرع پذیر داشته‌باشیم حتی در این حد که ظاهرش پسندیده‌ نباشد. موفق باشید

13823

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خدا قوت. 1. از جناب استاد عاجزانه خواهشمندیم که یادداشتی درباره اربعین و زیارت در اربعین بنویسند 2. از جناب استاد عاجزانه خواهشمندیم بعد از اینکه یکی از سه جلسه هفتگیشان که تمام شد، زحمت بکشند. منت بر سرمان بگزارند اگر صلاح می دانند کتاب معرفت نفس و حشر را شرح بفرمایند. چون کسانی مثل بنده که توفیق داریم با سیر شما کار کنیم تنها مشکلمان این است که شرح آن کتاب بسیار کم کیفیت و اجمالیست. 3. از جناب استاد عاجزانه خواهشمندیم که بعد از کتاب مصباح الهدایه. کتاب چهل حدیث را هم عنایتی داشته باشند اگر صلاح می دانند. استاد. اینها فقط صحبت بنده حقیر نیست. خیلی ها این صحبتها را قبول دارند و منتظر شما هستند. خیلی از شما ممنونم. خدا ان شاءالله به شما قوت و قدرت و توفیق روز افزون عنایت کند تا به فرهنگ ناب محمدی صلوات الله علیه، خدمت کنید. همانطور که تا الان بسیار این کار را کردید. ما شاگردان کوچکتان را هم حتما دعا بفرمایید در کربلا. یا علی التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- إن‌شاءاللّه  2- دعا کنید خداوند توفیق تشکیل محافلی را به بنده بدهد که در آن علاوه بر تبیین اشارات کتاب «مصباح الهدایه» به اشارات کتاب «معرفتِ نفس و حشر» نیز بپردازیم. «شکر بسیار که ما عاشق این انجمنیم». موفق باشید

12925
متن پرسش
سلام علیکم: استاد می خواستم نظرتون رو نسبت به چله گرفتن بدونم؟ با توجه به اینکه شنیدم باید زیر نظر استاد انجام بشه. بنده متوجه نمیشم اینکه مثلا آدم بخواد 40 روز گناهاش رو کمتر کنه یا زیارت عاشورا بخونه و یا هر قرار دیگه ای چه نیازی به استاد داره؟ در ضمن کتاب منازل السائرین رو برای سلوک عرفانی معرفی کردید می خواستم بدونم در چه سطحی میشه به این کتاب مراجعه کرد؟ یه آدم معمولی بدون استاد هم میتونه این کتاب رو مطالعه کنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موقعی که انسان از همه‌چیز بخواهد منقطع شود و از طریق وجه روحانی خود به حضرت حق وصل شود، تازه خطورات و افکار باطله ظهور خواهد کرد. به همان معنا که «آب گِل خواهد که در دریا رود / گِل گرفته پای او را می‌کشد». این گِلی که پای سالک را می‌کشد، همان خطورات و تعلقاتی است که در پنهان وجود او رسوب کرده بود و استادِ ره‌رفته می‌داند که چگونه سالک مبتدی را از این رسوبات عبور دهد. در هر صورت مقدماتی مثل معرفت نفس بسیار ضرروی است و لاأقل در این چهل ‌روز اُنس با مطالبی مثل آن‌چه حضرت مولا با فرزندشان در نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در میان می‌گذارند، لازم است. «منازل‌السائرین» را باید بعد از داشتن معارفی مثل معرفت نفس و برهان صدیقین و معاد، شروع کرد آن‌هم با شرح استاد. موفق باشید

12547
متن پرسش
با عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات خدمت استاد عزیز: درخصوص اینکه انسان بایستی خودش را از دیگران پایین ببیند و اینگونه درجامعه قدم بزند مواردی هست که قطع یقین میدانی که کناریت آدم لاابالی و بی بندباری است و یا مثل حکایت حضرت موسی و سگ که خداوند خطاب به حضرت از آوردن پایین تر از خودشان درخواست کردند که حضرت موسی سر آخر از آوردن سگ بی مو هم بجای خود نزد پروردگار خوداری فرمودند در حالی که می دانیم پیغمبر اولوالعزم از یک سگ که برتر است لذا فلسفه این دید گاه چیست؟ غیر از دچار شدن انسان به عجب دلیل دیگری دارد؟ توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کوچک‌دانستنِ خود در این موارد به این معنا است که همه‌ی کارهای خوب خود را توفیق الهی بدانیم و به خود نسبت ندهیم و از این جهت آن حضرت خود را تا آن اندازه پایین می‌بینند نه این‌که کار خیر او رابا کار بد افراد لااُبالی بخواهند مقایسه کنند و آن کار خیر را کم ببینند. موفق باشید

12137
متن پرسش
سلام: لطفا بفرمایید دعای حضرت خضر (ع) که در نیمه شعبان خوانده می شود چه دعایی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای حضرت خضر (ع) همان دعای کمیل عزیز جان ما و شما است. موفق باشید

 

11884
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد عزیزتر از جانم: استاد بنده با توجه به تحقیقات و مطالعاتی مختصری که در حوزه حکمت متعالیه و معرفت النفس کرده ام و همچنین شرکت در کلاسهای شما طرز تفکرم نسبت به قبل خیلی عوض شده مخصوصا نسبت به نفسم و مسئله وجود و جهان خارج و.... 1- از طرفی می بینم خیلی چیزها را می فهمم که قبلا نمی فهمیدم یا اصلا توجه نمی کردم که این فهم برایم خوشایند است از طرفی می ترسم پای وهم وسط بیاید و فهمم در بعضی مراحل وهمی شود، چگونه فهم حقیقی را از وهمی تشخیص دهم که خدای ناکرده دچار انحراف نشوم؟ 2- بنده به علت نامنظم بودن مطالعاتم بعضی مواقع احساس سردرگمی در مسیر دارم و احساس می کنم به یک راهنما و استاد در مسیر مطالعاتی و فکریم نیاز دارم، البته هدف نهایی را مشخص کرده ام ولی نمی دانم مسیر را چگونه طی کنم که وهم وارد مسیر نشود و به حقیقت و حق به صورت کامل و مستقیم بدون دخالت وهم و خیال برسم؟ 3- در حال حاضر می دانم نباید در اینجا توقف کنم و باید جلوتر بروم و نباید خودم را مشغول این سطح کنم و باید از این سطح بگذرم و به بالاتر بروم، چون مطمئنم اگر در اینجا متوقف شوم خیالات و موهومات مرا مشغول می کند، این را می فهمم که باید بالاتر بروم اما نمی دانم چگونه، لطفا به من سیر و راهی را ارائه دهید که دائما مشغول حق و حقیقت باشم و من بتوانم خیال و وهمم را مشغول کنم نه وهم و خیالم مرا مشغول کند و خدای ناکرده از مسیر رسیدن به کمال و حق بازدارد. با تشکر صلوات بر محمد و آل محمد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- برای عبور از وَهم، شریعت و سنت اولیاء کارساز است 2 و 3- طوری سیر مطالعاتی سایت را دنبال کنید که إن‌شاءاللّه پس از مدتی سر و کار شما با قرآن و روایات باشد. موفق باشید

11877

معاد جسمانیبازدید:

متن پرسش
سلام: شما در کتاب «خویشتن پنهان» بیان کرده‌اید که معاد جسمانی ما در قیامت همان تجسم اعمال ماست که جسم ما را می‌سازد و آن جسم این جسم دنیایی ما نیست. با توجه به این نکته می‌خواهم بدانم شما آیات و روایاتی که اشاره به بازسازی این جسم دنیوی و به هم پیوستن آن دارد را چگونه تفسیر می‌کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «معاد از دیدگاه حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و یا کتاب «معاد، بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» که روی سایت هست و یا در جزوه‌ی «چگونگی حیات بدن اُخروی» می‌توانید موضوع را دنبال بفرمایید و جواب سؤال خود را بگیرید. علماء در این مورد مفصلاً بحث کرده‌اند. موفق باشید

10708

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: خدا قوت. تشکر فراوان از وقت و حوصله ای که برای این جانب می گذارید. بنده یکی از فصول تحقیق ام قنوط است اما متاسفانه در یک قسمت از آن دچار مشکل شده ام، من تقریبا سه مقتل را خوانده ام اما نتوانستم مصداق قنوط (نا امیدی از رحمت خدا که ضد صفت رجا است) را به صورت مصداقی در سپاهیان یزید پیدا کنم. حتما این رذیله اخلاقی در آنها وجود داشته است اما من نمی دانم کدام فعل آنها بیانگر این صفت است. مثلا برای قساوت قلب موجود در حرمله، شهید کردن حضرت علی اصغر (ع) نمونه ای خوبی است اما برای قنوط موجود در یزیدیان مورد خاصی در نظرم نیست. اگر لطف کنید و به صورت اشاره ای چند مصداق قنوط در واقعه ی عاشورا را ذکر کنید خیلی راه گشا خواهد بود. سپاسگذارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید یأس از نتایج به‌دست آمده در مورد قاتلان سیدالشهداء«علیه‌السلام» را پس از واقعه‌ی کربلا دنبال کرد که چگونه مأیوس و ناکام شدند، از عمر سعد بگیر که چگونه به ملک ری نرسید، تا خولی که جهت سر مبارک حضرت هدیه‌ای دریافت نکرد. موفق باشید
10693
متن پرسش
سلام علیکم: آن گونه که بنده از فرمایشات شما متوجه شدم بدون اتصال به انسان کامل اتصال به قرآن و نماز و حج و... ممکن نیست و اگر هم بتوانبم متصل بشویم به درد نمی خورد چون هنوز به انسان کامل وصل نشده ایم و انسانیت ما زیر سوال است. ولی سوال بنده از شما این است که اولا چگونه به انسان کامل وصل شویم تا ما هم وارد وادی انسانیت شده و بتوانیم به حقایق قرآن دست یابیم، با توجه به اینکه صرف احساس حضور در اردوگاه آن حضرت به معنای اتصال به آن حضرت نیست؟ ثانیا خود آن حضرت چگونه به آن مقام (یعنی انسان کامل) رسیده است؟ مگر غیر از قرآن توسط چیز دیگری به این مقام رسیده؟ پس شما از روی چه استدلالی می گویید بدون مهدی نمی شود وارد وادی انسانیت شد پس قرآن چه کاره است؟ مگر قران برای هدایت مسلمین و مومنین و متقین و محسنین نیست؟ مگر انسان برخوردار از موهبت عقل و خرد نیست؟ با سپاس
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عرایضی در راستای چگونگی اتصال به انسان کامل در کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» داشته‌ام 2- در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرض شده که طبق آیه‌ی تطهیر طهارت و عصمت آن عزیزان تکوینی است و عبادات آن‌ها جهت حفظ آن عصمت است که بحمداللّه در شرح آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب این مسئله تا حدّی روشن شد و در شرح سوره‌ی واقعه عرض شد که قلب مطهرون با حقیقت قرآن و وجه مکنون آن متحد است. پس عملاً هرچه آن‌ها دارند از قرآن است و ما نیز اگر با نگاه آن‌ها به قرآن بپردازیم برای ما حرف دارد. موفق باشید
9831
متن پرسش
سلام استاد معظم: لطفا نظر خود را در مورد این چکیده مقاله بفرمایید به همراه تصحیحات و بیان نکات ضروری و لطفا منابعی راجع به این مقاله ذکر بفرمایید «نظام عالم، نظام انّا لله و انّا الیه راجعون بسم الله الرحمن الرحیم نظام عالم، نظام انّا لله و انّا الیه راجعون است. نظامی که در آن ملکوت عالم به ملک متصل گردد و جز پاک بازی و عشقبازی با معبود در جان ها سودایی نباشد. روشن است که این رجوع دسته جمعی بسوی الله، سنت الهی و وعده ای تخلف ناپذیر است. اما خرق حجب و تآخر و تقدم در اتصال به معدن عظمت با اذن الهی به دست این جمع است. حرکت بسوی الله نیازمند به راهبری است که خود رجوعی تامّه داشته است. پیامبران و اهل بیت (ع) در این بستر هزاران ساله هرکدام با توجه به ظرفیت خود و اقتضائات زمانه سعی در تحقق بخشی از این رجوع داشته اند. از مسلمات عقلیه و شرعیه است که این حرکت عظیم نیازمند به بستری هماهنگ و منسجم در تمام ابعاد می باشد تا در آن بستر و عالم، این رجوع تحقق یابد. ما این بستر را جامعه اسلامی و تمدن اسلامی می نامیم تمدنی که در آنجا جاده ای هموار برای سیر بسوی خدا وجود دارد. تمام جان فشانی ها و تمام سختی ها و مصیبت هایی که بر سر انبیا و به خصوص اهل بیت (ع) آمده است جهت تحقق این تمدن عظیم الهی بوده است. ما برآنیم تا در این نوشتار از یک سو روند حرکت انسانی 250 ساله را در جهت تحقق این تمدن بررسی کنیم و از سوی دیگر دشمنان قسم خورده این حرکت را در هر برهه از زمان نمایش دهیم تا روشن گردد مبارزات اهل بیت (ع) سلسله ای منسجم است که علاوه بر دوران زندگی شان در همه دوران ها ادامه دارد زیرا حرکت ما به سوی الله سنت الهی است و وجود دشمن هم سنت الهی است پس مبارزه و جهاد هم از سنت های الهی خواهد بود و شایان توجه است که به جهت ذو ابعاد بودن و هم جانبه بودن حرکت به سمت تمدن الهی مثل اقتصاد فرهنگ علم و غیره، پس رویارویی و مبارزه با دشمن در همه ابعاد قهری است. در حین بحث متذکر می شویم که رجوع فردی چه جایگاه و تاثیری در رجوع جمعی دارد.»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این متن شریف متذکر می‌شوند که همه‌ی انبیاء و اولیاء آمده‌اند نظام‌سازی کنند. ایمان فردی در کنار نظام‌سازی محقق می‌شود، می‌فرمایند: برای اهداف مقدس بستری هماهنگ نیاز داریم که این یعنی تمدن‌سازی و نظام‌سازی. موفق باشید
9149
متن پرسش
در سؤال 9134 حقیر اشکال کردم که: «غایت خارجی، در خانه بودن است، نه خود خانه.»، شما در پاسخ فرمودید که: «این امکان، به صورتی بالفعل در خارج بود.». طبق این فرمایش شما، اولاً پس امکان رسیدن به غایت باید در خارج موجود باشد، نه خود غایت! (درحالیکه در فلسفه میگویند که علت غائی خودش باید موجود باشد نه امکانش) ثانیاً با این بیان اخیر شما، امکان وجود امام زمان حیّ، در خارجْ بالفعل موجود است (اگر بتوان «امکان» را به «وجود بالفعل در خارج» متصف کرد)، اما لازم نمیآید که پس این امکانْ محقق شده باشد! و لذا اگر با این بیان هم پیش برویم که منظور از قاعدة «غایت مفقود، محال است.» این است که: «امکان غایت، در خارج موجود است.»، باز نمیتوان وجود امام زمان حیّ را از طریق این قاعده ثابت کرد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که موضوع «محال بودن غایت مفقود» در بحث تبدیل قوه و فعل مطرح است و مثال مورد بحث جهت تقریب به ذهن بود در حالی که حرکت ما به سوی خانه یک حرکت نسبی و عرضی است و اگر بخواهیم روی آن بحث کنیم باید آن را به طرف موضوعی ببریم که حرکت ذاتی در میان باشد. از این جهت گفته می‌شود در مثال نباید مناقشه کرد. چون مثال‌ها همیشه نظر به وجهی خاص از موضوع دارد. موفق باشید
7871
متن پرسش
سلام علیکم استاد استاد اینکه افرادی مثل رسول ترک در اوج الواتی بودند و به برکت نور سیدالشهدا (ع)‌به درجات بالا نائل شدند و یا اینکه افرادی از قبیل حر ریاحی که اباعبدالله او را از فرش به عرش کشاند و نه تنها ایشان بلکه افرادی دیگر . مثلا مثل شیخ محمدجواد انصاری همدانی که اسفار اربعه را طی کرد بود اگر شرح حال ایشان را بخوانید خودشان گفته بودند که اصلا من ضد عرفان بودم . در کتاب سوخته میتوان جزییات زندگی ایشان را خواند . اینکه مادرشان قبل از تولد ایشان خواب رسول اکرم را میبینند و حضرت رسول مژده ی به دنیا آمدن چنین فرزندی را میدهد و اینکه خداوند حال ایشان را در بازه ای از زندگی دگرگون میکند و ایشان را به سوی عشق خود سوق میدهد. ریشه ی این تحولات در کجاست ؟ اگر آقای انصاری که میفرمود شرع مقدس همین فقه است و یک جایی خداوند قلب او را میلرزاند . اینکه حر ریاحی که در سپاه کفر بود و به حق پیوست و امثال رسول ترک ها و ... که از فرش به عرش رفتند ریشه اش در کجاست ؟ آیا این ریشه در اعیان ثابته و عالم قبل از خلقت دارد ؟‌یا اینکه شخص خود کاری حسنه انجام داده که اینگونه خداوند از او دستگیری کرده است ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همه‌ی این توفیقات در صداقت آن عزیزان نسبت به حق نهفته است هرچند در مسیرهای انحرافی قرار می‌گرفتند ولی صداقت خود را نسبت به حق زیر پا نمی‌گذاردند و هیچ‌چیزی را جایگزین حق نمی‌کردند و لذا حضرت حق نیز به موقع‌اش خود را به آن‌ها می‌نمایاند. موفق باشید
7741

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام فرموده اید:"مرتبه‌ی بالاتر از قلب، روح است که مقام مشاهده‌ی حضرت حق است"اگر امکان دارد توضیح بیشتری در این رابطه بدهید.یعنی انسان علاوه بر عقل و قلب روح هم دارد؟قلب مگر جایگاه رویت حقایق فوق قلب نیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این دیگر طلب‌تان تا دروس عرفان نظری و عملی. جایش این‌جاها نیست. قلب توان وجهی از رویت را دارد. موفق باشید
5581

استخارهبازدید:

متن پرسش
سلام استاد، وقتی علامه حسن زاده با اون لهجه شیرین و ملکوتیشون این روایت در مورد آیات قرآن رو تکرار میکنن که "اقرأ ورقع"این کلمات به عمق جان من نفوذ میکنه ، میخوام بگم من تاحدودی به اندازه وسعم قدر قرآن رو میدونم، میدونم و آرزو میکنم بتونم تک تک آیات این کتاب رو در خودم و زنگیم و جامعه ام پیاده کنم، میخوام بگم من از اون دسته آدما نیستم که فکر کنم قرآن فقط سر سفره عقد و موقع سفر و موقع مرگ به کارمون میاد اونم به قول شریعتی به عنوان یه شئ مقدس و نه یه کتاب، میدونم قرآن برای این نیست که ما چپ و راست برای هر موضوع سخیفی بهش تفأل بزنیم و استخاره بگیریم، اما من برای یه موضوع خاص، استخاره گرفتم، صادقانه بگم در مورد ازدواج و خواستگاری بود، 1-چقدر میشه به استخاره تکیه کرد؟آیاتی که اومد به شدت به واقعیت و شرایط من منطبق بود به طوری که الان دارم با اشک اینا رو مینوسم، بعد از این آیات منطبق با واقعیت آیاتی اومد که بشارت از یه وعده الهی میداد، من به این وعده اعتماد کردم ولی بعضی وقتها احساس میکنم توهم زدم، میدونم وعده الهی تخلف ناپذیره اما مشکلم اینه که میترسم وعده ای در کار نباشه و من تکیه بر باد داده باشم، الان دارم اشک میرزم و اینا رو مینویسم، کاش میشد بهم وقت بدید بیام خدمتتون حضوری اینا رو بگم، دیگه نمیتونم سؤالمو ادامه بدم...........
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در روایات هست استخاره در شرایط خاص خودش یک نحوه الهام الهی است پس بدین معنا نیست که اگر عقل و تحقیق ما چیز دیگری را متذکر شد بر استخاره پافشاری کنیم به اسم این‌که آن را پیام قرآن بدانیم، به همین جهت علامه طباطبایی«رحمت‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند: پشت به استخاره پشت به قرآن نیست. موفق باشید
4925

مشکلات سایتبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. بنده چندین بار از طریق سایت، اشکالاتی در رابطه با بخش "پرسش و پاسخ" سایت را حضور محترم مسئولین عرض کردم و چون التفاتی نشد حضوری به جناب آقای قدوسی منتقل کردم و چون باز التفاتی نشد از طریق سایت خدمت حضرتعالی عرض کردم اما نمی دانم چرا در هیچ کدام از این مراتب توجهی نشد و هر کدام با دادن پاسخی از کنار آن گذشتند به طوری که دیگه بنده بی خیالش شدم. اما چون در تازه ترین پرسش ها (سوال 4887) یکی از کاربران محترم اصل همان خواسته را تکرار کرد و مد نظر شما نیز قرار گرفت لذا یکبار دیگر مواردی را در این باره عرض می کنم باشد که مفید واقع شود: 1- بخواهید یا نخواهید بخش پرسش و پاسخ سایت مهمترین بخش مورد مراجعه کاربران می باشد. 2- به خاطر ارجاعات موجود در پاسخ ها به ماقبل، و سیر منطقی که در این راستا وجود دارد لازم است که ترتیب آنها حتما رعایت شود و به بهانه موضوعی کردن آنها ترتیب تاریخی و عددی آنها از بین نرود. البته وجود تقسیم بندی موضوعی پرسش و پاسخ ها به صورت مستقل و در کنار بخش ترتیب عددی، لازم است. 3- مطالعه مطالب در مانیتور علاوه بر آسیب رساندن به چشم اجازه تمرکز مناسب را نیز نمی دهد خصوصا اگر پاسخ طولانی و عمیق باشد که با یکبار خواندن حق مطلب ادا نشود. لذا معمولا کاربران مطالب را پرینت و سپس مطالعه می کنند. 4- با توجه به بند قبل لازم است یک فایل ضمیمه (به صورت word یا pdf) ایجاد شود جهت دانلود کل پرسش و پاسخ ها یا دانلود محدوده ای مشخص از سوالات (مثلا انتخاب سوال شماره فلان تا فلان برای دانلود) 5- نمایش پرسش و پاسخ ها در سایت به شکل سایت های خبری است. یعنی همیشه تازه ترین آنها بالاتر قرار می گیرد. در سایت اشکالی ندارد چون همین روش عرف است اما در موقع پرینت این نظام کاملا مشکل ساز است. چرا که در مطالعه پرینت نیز باید از پایین به بالا مطالعه کنید. لذا واجب است فایل ضمیمه بر عکس شیوه نمایش، طراحی شود یعنی ترتیب سوالات از بالا به پایین باشد.(این کار ممکنه، چون خروجی ها از database تغذیه می شوند که sort آنها توسط برنامه نویسی و به فراخور حال قابل تغییره). 6- علاوه بر ارائه موضوعی پرسش و پاسخ ها بهتره ارتباطات را نیز رعایت کرد. مثلا اگر در پاسخ سوال 55، به سوال 30 ارجاع داده شده است این دو سوال با حفظ عدد اصلی آنها اما به دنبال هم آورده شود. و حتی در نمایش موضوعی نیز سوالات نزدیک به هم با حفظ عدد اصلی خود اما پشت سر هم آورده شود. 7- امکان جستجوی سوال بر اساس (موضوع) یا (کلمه) یا (عدد سوال) وجود داشته باشد. 8- آنچه گفته شد زحماتی برای دست اندرکاران عزیز ایجاد می کند که حاصل آن به نفع کاربران خواهد بود در جهت دسترسی و استفاده از حضور مغتنم استاد طاهرزاده در فضای اینترنت. ما متوجه ارزش وجود استاد و زحمات شما عزیزان هستیم و ان شاء الله قدردان خواهیم بود. والسلام – 28 خرداد 92
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت: آیا می‌توان یک نفر را کمک گرفت تا پیشنهاد این عزیزان عملیاتی شود؟ موفق باشید--------------باسلام خدمت کاربران گرامی.همانطور که خدمت استاد گرامی وبعضی ازعزیزان دیگرنیز عرض کرده ایم،باپیگیری هایی که بامسول فنی وبرنامه نویس قسمت پرسش و پاسخ داشته ایم ظاهرا این برنامه توانایی رفع این نواقص را نداردوباتوجه به مشکلات فنی اخیر که برای سایت پیش آمده ثصمیم برطراحی مجدد سایت گرفته شده که انشاالله فاقد مشکلاتی که عزیزان آنرا بیان کرده اند باشد.
3091

درمان حسدبازدید:

متن پرسش
با سلام حسد داره نابودم میکنه. می دونم پاگذاشتن تو خط قرمز خداست. میدونم طمع ورزی به دنیاست. می دونم قبول نکردن عدل و حکمت خداست. می دونم اعتراض به صلاح و مصلحت الهیه فقط نمی دونم راه چارش چیه. کاملا متوجه ام جای خدارو توقلبم گرفته چکار باید کرد؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: راه چاره یک کلمه بیشتر نیست و آن این‌که به قلب خود بفهمانید خدایی که کوچک‌ترین نیاز مرا فروگذار نکرده اگر آن‌چه را که من به جهت آن حسادت می‌ورزم که چرا پیش دیگران است و پیش من نیست، نیاز من بود به من می‌داد. این حالت را همچنان به قلب خود القاء کنید و کمی پایداری نمایید مسئله حل می‌شود. موفق باشید
1359

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم آیا فلسفه هم مثل علم اصاول است که می گویند بعضی مباحث آن زاید است یا در فلسفه همه مباحث آن برای مباحث الهیات بالمعنی الاخص مفید است؟ البته منظورم مباحثی که به نحوی مقدمه می تواند باشد نیست چون با چند واسطه بالاخره مفید واقع می شود منظورم ارتباط مستقیم با مباحث الهیات است ویا با مباحث معرفتی دیگر آیا در همه مباحث معرفت دینی همه مباحث فلسفه مفید است؟ بسیار تشکر می کنم که اینجور از وقت خود برای سوالات ما می گذارید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: فکر می‌کنم اگر موضوعات موجود در فلسفه‌ی اسلامی بازخوانی شود، موضوعاتی هست که لااقل در ابتدا به آن‌ها نیاز نیست و برای تفکر فلسفی لازم نیست آن موضوعات دانسته شود، ولی از آن‌جایی که متون فلسفی ما با اصطلاحاتی ارائه شده که فهم آن‌ها منوط به دانستن آن اصطلاحات است به راحتی نمی‌توان موضوعات اضافی را حذف کرد. موفق باشید
1045

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام آیا انسان قبل از تولد پدر و مادر خود را انتخاب میکند؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی ظاهراً باید این‌طور باشد چون یکی از ابعاد شخصیت هرکس در نسبتی است که به پدر و مادر خود دارد. موفق باشید
نمایش چاپی