بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14323
متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد: حضرت استاد ممنون از جوابی که فرمودین من باز برای این که اطمینان قلبی پیدا کنم عرض می کنم: سوال اول) در مبنای عرفانی اگر واژه عین الربط رو برای تجلیات استفاده کنیم آیا از مبنای عرفان به تشکیک وجود تنزل کردیم؟ یعنی ملاصدرا برای عین الربط هم بهره ای از وجود قائله؟ در واقع صدرا در مساله تشکیک وجود عین الربط رو مطرح میکنه یا وقتی به وحدت شخصی میرسه عین الربط رو مطرح میکنه؟ سوال دوم) در حین تدریس من اینطور متوجه شدم که به جای استفاده از کلمه ماهیت در مورد تجلیات از کلمه ی مفاهیم استفاده کردین آیا در عرفان از تعینات خلقی تعبیر به مفهوم میشه؟؟ سوال3) فرمودین ظهورات رو اگ متفاوت میبینیم این به جهت ماست منظورتون این بود که ما وقتی کثرات خلقی رو که در عرض هم هستن رو با چشم ظاهری میبینیم ما در واقع به غلط کثرت میبینیم؟؟ سوال چهارم) تفاوت تجلی در تشکیک وجود و عرفان آیا اینه که توی عرفان هم تجلی رو مطرح میکنن اما برای تجلی حظی از وجود قائل نیستن اما در تشکیک وجود تجلی مطرح میشه ولی برای تجلی هم وجود قائل هستن؟؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألهین در رابطه با تشکیک وجود، عین‌الربط‌بودنِ معلول را مطرح می‌کند، نه در رابطه با وحدت وجود. ولی اگر به نحوی وحدت وجود در منظرش نبود بحث عین‌الربط‌بودنِ مخلوق به این شکل برایش ظهور نمی‌کرد 2- به اعتبار آن‌‌چه از آن تعینات در ذهن هست، آن‌ها را مفهوم می‌نامیم 3- همین‌طور است 4- تجلی در عرفان با نظر به تشکیک در ظهور مطرح است. موفق باشید

13290
متن پرسش
بسمه تعالی سلام خدمت استاد گرامی: در فضای کنونی انقلاب و با توجه به نیاز یک زن به رشد معنوی شخصی و به تبع آن تاثیر بر خانواده به خصوص فرزندان، به نظر شما مادری که برای امری مثل تحصیل همسر به شهر دیگری رفته، نمی تواند از کسی کمک بگیرد و همچنین نوزاد چند ماهه دارد و به تبع آن با دو مسئله زیر روبرو است چگونه می تواند کارهای معرفتی از مسجد رفتن و شرکت در نماز جماعت گرفته تا حضور در دعا، سخنرانی، کلاس معرفتی و مطالعه کتب معرفتی را انجام دهد؟ اولین مسئله این است که تمام وقت او را یا فرزندان و به خصوص نوزاد تازه به دنیا آمده به خود اختصاص می دهد یا کارهای خانه و مسئله دیگر اینکه خیلی نمی توان کودکان را ساکت نگه داشت و در بیشتر جاها که نیاز به سکوت هست مثل مساجد و کلاس ها و ... به دلیل اینکه کودکان کوچک تر گریه و کودکان بزرگتر صبحت و بازی می کنند و باعث مزاحمت برای دیگران می شود امکان حضور مادر نیست و از طرفی با توجه به آنچه صحیح به نظر می رسد نمی تواند فاصله سنی بچه ها را زیاد کند تا در این بین به کارهای معرفتی برسد چون بهتر است حداکثر تا سه سال بعد بار دیگر بچه دار شود و و هم نمی تواند این امور را موکول به وقتی کند که بچه ها بزرگ شوند چون قطعا تا هنگامی که فرزندان بزرگ شوند انجام کارهای معرفتی متناسب با نیازهای فرزندان و خانواده تقریبا خیلی دیر شده است. مشغولیات و حال نامساعد دوران بارداری را هم که به مسائل گفته شده اضافه کنیم تقریبا وقت مناسبی برای کار معرفتی منسجم برایش باقی نمی ماند. ممنون می شویم به این سوال که مشکل من و خیلی از خانم های دیگر است پاسخ دهید. ضمنا شاید همسرتان نیز بتوانند راهنماییمان کنند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین این‌که مادری‌کردن برای فرزندان به قصد تربیت معنوی، خود به خود زمینه‌ی نور معرفت از طرف خداوند را در مادر ایجاد می‌کند، شما سعی کنید در کلیّات معارف وارد شوید نه در جزئیات. و در این موارد کمک‌گرفتن برای امورات کودکان اشکال ندارد. موفق باشید

13090

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: من به توفیق الهی دروس عقیدتی شما را تمام کرده ام و این دروس در منظرم هست. اما به تازگی اتفاقی افتاده که فکر می کنم به صورت عمیق این دروس را کار نکرده ام. من دچار حادثه ای شده ام که بدنم آسیب دیده و عضوی از بدنم برای همیشه معلول شده و در پی این آسیب دیدگی به هیچ وجه نتوانستم بحث من مجرد فارق از بدنم را تفکیک کنم و دروس از منظرم می رفت و دچار بی حوصله ای می شدم در صورتی که در ابتدای شروع دروس با خود عهد کرده بودم به بدنم اصالت ندهم. اشکال کار را در کجا می بینید آیا خدا دانیم با خدا داریم متفاوت بوده؟ آیا نیاز به بازنگری در دروس دارم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته طول می‌کشد که انسان از اعضایی که مدت‌ها بدان عادت کرده است و نفس ناطقه‌ی او مبتنی بر آن اعضاء تصور هر عملی را داشته است، آرام‌آرام در حیطه‌ای فوق اعضاء مطلوبات خود را شکل دهد. در این راستا تمرکز و توجه کارساز است. مباحث «رسالة الولایة» إن‌شاءاللّه راه‌گشاست. موفق باشید

12470

عالم «ذر»بازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزيزمان: سوال بنده اين بود که عالمى به اسم عالم «ذر» وجود دارد؟ و ابعاد آن چگونه است؟ بنده به ياد دارم در يکى از سخنرانى هايتان به روايتى با اين کليات اشاره کرديد که زمانى که مردم با حضرت على عليه السلام بيعت مى کردند حضرت از يکى از آنها خواست که چند بار با ايشان دوباره بيعت کند و بعد حضرت گفت آن زمانى که يارانم با من بيعت کردند چهره تو در بين آنها نبود که گفته ميشه اون شخص ابن ملجم بود و در اينجا هم منظور حضرت همان عالم ذر است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن شرایطی که انسان در حقیقت و فطرت خود با حضرت حق روبرو شده‌ است را به تعبیری عالم «ذر» گویند ولی شرایطی که بدان در رابطه با حدیث مذکور اشاره کردید را عالَم «ارواح» گویند و ربطی به عالم «ذر» ندارد. موفق باشید

11881
متن پرسش
سلام: حیف شما که با ورود در مباحث سیاسی هم نگاه ها را به خودتان تغییر می دهید و هم فضای سایت را سیاسی می کنید. شاید بفرمایید که سیاست عین دیانت است ولی وقتی فضای امروز این را نمی فهمد، چرا نگوییم حکمت اقتضا می کند که سکوت کنیم؟ استاد محترم من در صدد نصیحت نیستم که شکسته باد دهانم که چون شمایی را نصیحت کنم ولی خدا شاهد است این روشی که حضرت عالی دارید و در انتخابات و توافق نامه ها و بیانیه ها و هر ریزه خرده ی سیاست وارد می شوید نه مد نظر آقا ست و نه مطلوب مخاطبینتان کافی است نیم نگاهی به نحوه ی سوال و جواب ها بیاندازید تا ببینید نتوانسته اید حتی شاگردان خود را متوجه کنید که به این قضایا سیاسی صرف نگاه نکنند؟ حضرت استاد شما را به خدا این چنین وارد مباحث سیاسی نشوید تا فعالیت های فکری ـ فرهنگی فعلی و بعدی تان در محاق نرود. حضرت استاد شما مال خودتان نیستید تا بتوانید از خودتان خرج کنید. شما مال جبهه ی فرهنگی انقلاب هستید. خواهشا فرض کنید در این قضایای لوزان وارد این صحبت ها نمی شدید. الآن چه اتفاقی افتاده بود؟ آیا مخاطبتان گمراه شده بود؟ آیا الآن که وارد شده اید توانستید حرف تان را تفهیم کنید؟ به نظرم بهتر است در این فضاها با بیان کلیات فکری و توجه دادن به مبانی بدون ورود مستقیم به متن بیانیه و این خرده ریزه های زهر ماری هم جامعه را هدایت کنید هم گرد زمانه را بر وجهه ی خود نریزید. خدا حفظتان کند حفظکم الله عن الزلل
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکر مشفقانه‌ای است، با توجه به این‌که بنده هرگز نمی‌خواهم خودم و کاربران عزیز را گرفتار امور سیاسی جزیی و موسمی کنم خوب است که سایر کاربران عزیز مثل این عزیز نظر خود را در این مورد بفرمایند تا به بنده کمک کرده باشند. ما باید در هر زمانی به بهانه‌های مختلف جامعه را به سوی تفکری دعوت کنیم که اقتضای تاریخی است که در آن زندگی می‌کنند و از این طریق می‌توان به شکل حضوری در ذیل اراده‌ی الهی قرار گرفت. آیا در این کار موفق هستم یا نه؟! آیا با ورود به چنین بحث‌هایی کمکی به شخصیت قدسی و معنوی کاربران در این زمانه می‌شود؟ یا آن‌ها را مانند بعضی از روزنامه‌ها مشغول امور سیاسی زودگذر می‌کنیم؟ موفق باشید

9435

نماز شببازدید:

متن پرسش
سلام من با بلند شدن از خواب در نیمه شب برای نماز شب مشکل دارم، آیا از فضائل نماز شب آگاهی کامل ندارم یا باید کار دیگری برای محدودیت خواب انجام بدهم یا توفیقی است که من ندارم؟ و یا .....؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید با کنترل غذا در شب بدن را آماده کنید و اگر بیدار نشدید در روز قضای آن را انجام دهید تا روح، نماز شب را بشناسد و آثار حضور روحانیت نیمه شب را احساس کند. موفق باشید
8304

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام ببخشید می خواستم ببینم نطر شما در مورد کار های فرهنگی برای یک طلبه چه قدر است
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در حدّی که به دروس حوزوی‌اش لطمه نخورد. موفق باشید
7826
متن پرسش
سلام استاد . داد از اینهمه رابطه ی عادی که بین دختر و پسرهای مذهبی ما در این هیئت ها و گروه های فرهنگی تحت عنوان کار فرهنگی هست.در حالیکه روحشان خبر ندارد که این یک رابطه ی مدرن شده است در قالب دین. استاد شاید دوستان ناراحت شوند ولی بنده شهرستانهای مختلف کار کرده ام و شیوع آنرا در بین اعضای هیئات اصفهانی متاسفانه بیشتر دیدم. آیا نباید چنین مکرهایی را هم متذکر بود؟یا بنده فکرم جمود دارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: متأسفانه دوستان هیئتی بر روی معارف اسلامی و اخلاق کمتر وقت می‌گذارند تا جایگاه احکام الهی را بدانند و آن را کامل رعایت کنند. ابتدا باید هیئت‌های ما کلاس معارف شود تا عزاداری‌ها انسان‌سازتر گردد. موفق باشید
7376

تبلیغبازدید:

متن پرسش
سلام استاد.شخصی روحانی مراتب سیر و سلوک را میگذراند و با آثار عرفا مانوس است و افرادی چون سیدعلی آقا قاضی را مد نظر دارد .حال اگر ایشان بخواهد برای تبلیغ به کشورهای اروپایی برود چه کند ؟ ایشان خودش هم رغبت ندارد . آخر در بلاد کفر که تا سرت را بالا کنی به تصاویر مبتذل و فضاهای نابه هنجار می افتی و با آن همه فسق و فجور چطور باسیره سیدعلی آقا قاضی جورد در می آید ؟ به نظر شما نظر امام زمان چیست ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نمی‌دانم نظر مبارک حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» در این مورد چیست. ولی اگر آن فرد در خود این توانایی را می‌بیند که ماوراء فضاهای نامناسب غرب، نظر به وظیفه‌ی خود که تبلیغ اسلام است بیندازد، برود. وگرنه، نه. موفق باشید
5875
متن پرسش
سلام آیا داشتن قوه ی تخیل قوی برای انسان مفید است یا نه؟ از این قوه اگر قوی باشد در کجاها مفیدتر است که استفاده بشود؟ و آیا لازم است این قوه که در انسان هایی از جمله خودم که بسیار قوی است به وسیله کارهایی که باعث میشود این قوه کنترل شدید شود کنترل شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: . در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
5452
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید در پاسخ به سوال شماره 5166 فرموده اید که " بنده سخت معتقدم اگر طلبه‌ی فلسفه‌خوان از فقه بهره‌ی کافی نداشته باشد بیش از آن‌که مفید باشد مضر خواهد بود". سوال داشتم که اولا، آیا این مضر شدن مخصوص طلبه است یا برای غیر طلبه هم هست و ثانیا، دلیل این مضر بودن و ضررهای مترتب بر آن را توضیح بفرمایید و ثالثا، مقدار فقه خواندن چقدر باید باشد تا این ضرر پیش نیاید؟ در حد لمعه یا مکاسب یا خارج فقه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد طلبه که نقش تبیین دین را به عهده دارد بحث فقه و فقه‌دانی از دو زاویه مهم است یکی از آن جهت که باید جایگاه حرکات و گفتار خود را در فقه بداند و دیگر آن‌که سخنانی که می‌گوید و راهنمایی‌هایی که در امور دین مثل عقاید و اخلاق دارد مرز فقهی آن‌ها را نیز مشخص کند و همواره در فضای فقهی عمل کند. ولی برای غیر طلبه موضوع تا این اندازه حساس نیست در عین آن‌که هیچ‌کس نباید در مسیر فلسفه و عرفان از تقیّد به فقه و احکام الهی کوچک‌ترین فاصله‌ای داشته باشد. در مورد طلبه‌ای که نقش تبیین دین را به عهده می‌گیرد خارج فقه نیاز است در آن حدّی که فضای استنباط فقها را بشناسد. موفق باشید
5411
متن پرسش
باسمه تعالی.سلام علیکم.شما در جلسه دوم شرح ده نکته و همچنین در صفحه 113 کتاب خویشتن پنهان عرایضی در رابطه با عدم پوسیدن برخی از بدن ها داشتید ولی بنده به هیچ عنوان قانع نمی شوم. تمام عرایض شما چه در کتاب آشتی با خدا، چه در ده نکته و چه در سایر کتب و اصوات این است که این بدن حجاب من است و باید توجهمان را به این بدن کم کرد چون حقیقت ما مجرد است و بدن تنها وسیله ای برای رسیدن به کمال است و پس از رسیدن به کمال(چه انسانی و چه حیوانی) من، تن خود را رها میکند و بارها این شعر را خوانده اید:سوار چون که به منزل رسد پیاده شود.حال که به هنگام مرگ، من از مرکب تن پیاده شده است و روح ما به صورت کامل (توفی) گرفته شده است اولا و ثانیا با وسعت وجودی خود در عالم برزخ مواجه شده است چگونه حاضر است به بدنی که حجابش بوده است نظر کند هر چند به اندازه ای بسیار کم. شما فرموده اید که لا یشغله فعل عن فعل. خب بحثی نیست و کاملا قابل قبول است ولی چرا باید یکی از این افعال توجه به بدن باشد؟ اولا این نظر کردن امکان ندارد چون در آیه قرآن فرموده توفی یعنی دیگر توجهی نیست. اصلا حضرتعالی در تفاوت خواب و مرگ به همین نکته اشاره کرده اید و فرمودید در هر دو توفی است ولی چون در خواب انقطاع به صورت کامل نیست، من به تن توجه می کند و به صورت کنترل از راه دور سبب ضربان قلب و ... می شود ولی در مرگ چون انقطاع کامل است پس دیگر من به تن توجه نمی کند و ضربان قلب و ... از کار می افتند. ثانیا با توجه به وسعت وجودی ای که انسان مومن در برزخ متوجه آن می شود(به صورت کامل و به صورت کامل تر در قیامت) دیگر حاضر نیست به تن خود که حجابش بود توجه کند هر چند نظری کوتاه و به صورت لا یشغله فعل عن فعل. خلاصه یا ادله شما کامل نیست یا این مساله پاسخ دیگری دارد که یکی از آنها می تواند لطف حضرت حق به بندگان خاصش باشد که این مساله سبب عبرت سایرین شود نظیر سالم ماندن بدن مطهر شیخ صدوق. با تشکر.التماس دعا
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که بدن‌هایی سالم مانده و در تیررس باکتری‌های فاسدکننده قرار نگرفته‌ایم با هم اختلافی نداریم و فکر می‌کنم در این مورد هم به توافق برسیم که بالاخره یک نحوه حضوری از نفس ناطقه در بدن این افراد هست که مثل بدن ما که در تحت هجوم باکتری‌های فاسدکننده قرار نمی‌گیرد، بدن آن‌ها نیز تحت هجوم آن باکتری‌ها قرار نمی‌گیرد. می‌ماند که هدف از این زنده‌ماندن چیست که بنده در این قسمت چیزی نگفتم و حکمت آن را دقیقاً نمی‌دانم شاید به فرمایش شما برای عبرت دیگران باشد و شایدهای دیگری مثل تجلی نور بقای حق حتی تا این اندازه که در بدن این افراد نیز این نور متجلی است. اما این‌که می‌فرمایید چون متوفی بدن خود را حجاب می‌بیند و بدین لحاظ به آن نظر ندارد، قابل بحث است، چون به همان اندازه که برای بعضی حجاب بوده برای بعضی ابزار تعالی بوده و این‌که می‌فرمایید تفاوت خواب و مرگ آن است که در مرگ دیگر تدبیری نیست که حرف درستی است، به این معنا نیست که نفس اگر گرفتار گناه نباشد، نتواند بعد از مرگ به بدن خود نظر کند و در آن حضور داشته باشد، حضور در حدّی که بر تأثیر باکتری‌ها غلبه کند. موفق باشید
5169
متن پرسش
با سلام وقبولی طاعات 1.کتاب «جایگاه تاریخی حادثه ها و هنر اصحاب کربلا در فهم آن» بیرون آمده است؟چون درسایتم نیست. 2.کتاب انسان در اسلام خیلی وقت پیش گفتید اماده چاپه چطور؟ 3.کتاب ترجمه اسفارتون نه درسایت است نه بیرون ولی درسیر است چطور؟ 4.شرح صحیفه سجادیه صوت آن چطور؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:موارد 1-2و4 بزودی انشاالله اصلاح میگردد.
2500

مشکلات سلوکبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز در جهت ریاضت های شرعی در حال گرفتن روزه به صورت یک در میان هستم ولی بجای اینکه تعلقاتم به بدن کم شود خلق و خویم تند میشود و بداخلاق میشوم چه کنم سوال دوم در راستای حضوری کردن سعی میکنم در هر کاری قلبم در صحنه باشد چه در حال نماز خواندن چه در حال ذکر گفتن آیا درست فهیمدم سوال سوم من کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ میشود و خویشتن پنهان را خوانده ام به خودم نهیب میزنم که دیگر چیزی از شما را نخوانم و همینها را عملی کنم چون ساعت ده شب از سرکار میرسم منزل یک ساعت و نیم راه دارم تا خانه و دیر به خانه رسیدن و کار کردن 16 ساعت دیگر رمقی نمی ماند تا نماز شب بیدار شوم ولی برای نماز شب خواندن یک عشقی من را بیدار میکند سعی میکنم همین ها را حفظ و ادامه بدهم بجای اینکه معلومات خود را زیاد کنم نظر جنابعالی چیست منتظر جواب هستم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- وقتی نفس آماده‌ی انتقال به عالم معنا می‌شود تعلقات نهایت تلاش را می‌کنند که نگذارند او پرواز کند و تازه انسان می‌بیند که عجب این‌ها کجا بود؟ غافل از آن‌که این‌ها را تا حالا داشت و بر اساس آن‌ها عمل می‌کرد ولی نمی‌دید. راه‌کار آن است که بدانیم این‌ها در ما نهفته است و اگر حالا تکلیفش را روشن نکنیم در مسیر انتقال به عالم برزخ در قبر سراغ ما می‌آید و فشار قبر ما را تشکیل می‌دهد. صبری که در دین توصیه می‌شود ، مقاومت در مقابل این تعلقات و رذائلی است که ظهور کرده تا شما را از ادامه‌ی مسیر باز دارد 2- کار خوب و با برکتی است ادامه دهید 3- «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود... رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود» باید تعادل در امور داشته باشید، اُنس با خانواده و ارحام در کنار کار لازم است، به خودتان سخت نگیرید. موفق باشید
2456

اداب زیارتبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد کسی که می خواهد به سفر کربلا برود باید چه کتابهایی مطالعه کند و چه سفارشاتی دارید و آیا با فرزندان 3 و 8 ساله می شود کربلا رفت یا نتیجه ای که باید بگیریم حاصل نمیشود؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: جزوه‌ای در رابطه با دعا و زیارت در سایت هست إن‌شاءالله مفید خواهد بود به‌خصوص قسمت آخر جزوه که مربوط به زیارت است. عموماً بچه‌های کوچک بهره‌ای از زیارت نمی‌برند و ممکن است مانع زیارت شما هم بشوند. موفق باشید
2229
متن پرسش
سلام علیکم. باتوجه به سوال 2208 نمونه هایی برای اثبات دلیلتان مبنی بر اینکه جسم اگرنورانی شود دیگر از جسم بودن خارج میشود و میتواند به آسمان برود اگر اینگونه است پس چرا امثال علامه ها امثال آیت الله بهجتها اینگونه نشدند؟
متن پاسخ
بسمه تعالی. مرد حسابی در بحث برهان صدیقین مگر روشن نشد که از وجود و تکوینیات بحث می‌کنیم شما مثال تشریعی در مورد اشخاص و انتخاب آن‌ها می‌زنید؟ موفق باشید.
1304

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم من طلبه ای هستم چند ماهی است که به قم آمده ام وتصمیمم این است که بعد از گذراندن چند سالی تحصیل در قم به شهرستانهای اطراف اصفهان برگشته ودر یکی از حوزه های آنجا فعالیت حوزوی وتبلیغی ام را انجام دهم حالا چند سوال دارم یکی اینکه آیا اساسا چنین هدفی را در سنین جوانی دنبال کردن به صلاح است یا نه؟ دوما برای چنین هدفی بهترین راه برای آمادگی پیداکردن برای این مسئولیت خطیر چیست؟ با توجه به اینکه چندین سال هم هست با کتابهای شما کم وبیش مأنوس بودم آیا باید زودتر سیر کتب شما را تمام کرده وبه مطالعات دیگر بپردازم یا اینکه بیشترین وقتم را باید در همین کتب صرف کنم؟ از اینکه برای ما وقت می گذارید وخود را به زحمت می اندازید اجر شما با امام زمان علیه السلام ما از تشکر عاجزیم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- به نظر بنده اگر سعی کنید اخلاص خود را نگهدارید، راه خوبی را انتخاب کرده‌اید. 2- در کنار مطالعه‌ی کتاب‌ها آرام‌آرام انس با المیزان و کتاب‌های روایی را شروع کنید. موفق باشید
1143

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم خانمی هستم صاحب دو فرزند و مشغول به کار که این مشغله ها همه وقتم را پر کرده و فکر میکنم که اصلا کار مفیدی انجام نمیدهم بطوریکه شاید فقط بتوانم هر شب یک ساعت مطالعه کنم یا قرآن بخوانم یا ... احساس میکنم همه وقتم بیهوده صرف بچه داری و شغلی که مجبور به انجام آن هستم میشود لطفا راهنمایی بفرمایید چگونه میتوانم همه فعالیتهایم را در جهت پروردگار قرار دهم .
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی پرورش دو فرزند چنانچه با حفظ سجایای اخلاقی و نمایش ایمان از طرف شما باشد راه شیطان را به قلب شما می‌بندد و راه رجوع به حضرت حق را می‌گشاید بر این امر پایدار باشید که نتیجه‌ی نهایی از آن شما است. سعی کنید آن فرزندان سرباز انقلاب و علاقه‌مند به مقام ولایت فقیه باشند. موفق باشید
21071
متن پرسش
سلام استاد گرامی: حرکت عجیب و غریب برای قدسی جلوه دادن مرحوم آقای رفسنجانی از یک طرف و برخورد عجیب‌تر حضرت آیت الله العظمی حکیم متألهه و عارف و مفسر بزرگ ما یعنی علامه جوادی آملی هم از طرف دیگر جمع کثیری را برآشفته، از جمله آقای اکبرنژاد بزرگوار را و این بیانیه از ایشان است که از کانال خودشون نقل قول می کنم: هاشمی اخلاقی نخواهد شد حتی اگر... امروز هفت دی ماه است یعنی تنها دو روز مانده به یوم الله نه دی! روزی که دست خدا دوباره از آستین ملت بیرون آمد و فتنه را با فتنه گران ربود و چون سیلی خروشان و بارانی ریزان، هوای کشور را بهاری کرد. هاشمی نه در 19 دی 95 که در 9 دی 88 از خاطره انقلاب حذف شد. کسی که نامه ای بدون سلام نوشت و در آن از دود و آتش و خیابان سخن راند. کسی که وزارت خارجه اسرائیل مردم را به نماز او فراخواند! کسی که در نظرگاه ملت شریف ایران راس فتنه بود و صحنه گردان آن! کسی که پایه گذار اقتصاد لیبرالی در جامعه بود و چرخ شدن بخشی از جامعه را در میان دنده های اقتصاد طبیعی می دانست و هزینه برای فرهنگ را مصرف و کار اقتصادی را شکوفایی می شمرد. آقای هاشمی که تجسم یک انسان لیبرال، سیاست زده غیر اخلاقی در ارتکاز تاریخی ملت ما به ویژه مومنین به انقلاب اسلامی ماندگار شد، درست دو روز مانده به نه دی یعنی روز حذف از تاریخ ملت ایران، به عنوان مرد اخلاق و مستجمع جمیع صفات باری تعالی قاب گرفته می شود. آن هم در قم! آن هم با همکاری دفتر تبلیغات اسلامی! و مهمتر اینکه با پیام بیاد ماندنی پیر معرفت و مرجع انقلابی حضرت آیت الله جوادی آملی (دامت تاییداته)! این همه رندی در روز روشن! فرزندان انقلابی روح خدا مرده بودند که این اتفاق افتاد و کسی دم برنیاورد! هاشمی که در روزهای آخر حیات خود گرفتار هجر شده بود و قدرت دفاعی کشور را انکار می کرد و از هیچ بی اخلاقی در برابر انقلاب و مردم ابا نکرد، چطور شد مستجمع جمیع صفات باری تعالی و محاسن اخلاقی و... اینها مرا به این نتیجه می رساند که اولا خدا خواست تا دوباره برخی را رسوا کند و نقاب از چهره نفاقشان بیندازد و در ثانی خواست به امثال من بیاموزد که برای عرفان علاوه بر فتوحات مکیه و حکمتهای فصوص، عرفان به زمان هم لازم است وگرنه بازی می خوری که صاحب عرفان و حکمت فرمود: (مِنْ عِرْفَانِهِ‏ عِلْمُهُ بِزَمَانِهِ‏) و این است بازی روزگار که اگر نافذ البصیره نباشی، آن همه عرفان و ادب هم به دادت نمی رسد و دار و ندارت را مفت به پای سیاست بازان می ریزی و می بازی و دست خالی باز می گردی! خدا نگذرد از برخی بیوت که بدترین جفاها را با کسانی کردند که از سفره محبتشان بیشترین لقمه ها را گرفته بودند! اما بدانند که اگر ده ها شخصیت اخلاقی را به ضرب و زور به هاشمی سنجاق کنند، هاشمی اخلاقی نخواهد شد گرچه از اعتبار اخلاقی آنان بکاهد. خدا نگذرد از کسانی که با آیت الله نامیدن برخی و قالب کردن آنان به عنوان اسوه اخلاق و قاب گرفتن آن در کوی و برزن با دین مردم بازی کردند و با گشودن پای برخی بزرگان به این بازی های کثیف، به وجاهت روحانیت و مرجعیت عظیم شیعه آسیب زنند. محمد تقی اکبرنژاد 7/10/96 @akbar_nejad ببخشید استاد وقت شریفتان را می‌گیرم. می خواستیم نظر شریفتان را جویا شویم در این رابطه. بنده احساس می کنم خود آیت الله جوادی خیلی در جریان نیستند. نمی دانم. یعنی ایشان عارف به زمانه نیستند. و برای افرادی مانند من که علاقه وافر به فلسفه و عرفان دارند برای اینکه در فتنه‌ ها مقاوم باشند و بصیرت پیدا کنند چه توصیه ای دارید؟ واقعا می ترسم استاد. استاد شما در شرح دستورالعمل های سلوکی آیت الله بهجت ره می فرمودید که اونی که عارف است، سیاسی هم هست و عارف بصیرت دارد. دعای اساسی این روزهام فقط دعای عاقبت بخیری برای همه هست استاد عزیز تر از جانم. دعا کنید برای ما استاد. با تشکر.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم عرایضی در جواب سؤال‌های شماره‌ی 21057 و 21065 عرض شد از یک طرف ما را به نگاه و حساسیت آقای اکبرنژاد نزدیک می‌کند، و از طرف دیگر ما را متذکر می‌شود تا نگاه‌های سیاسی افراد را در رابطه با تصوری که نسبت به آینده‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ دارند، بررسی کنیم. به این معنا که سعی شود جایگاه افراد را نسبت به انقلاب اسلامی بسنجیم، در همان حدّ بر روی آن‌ها حساب کنیم و از آن‌ها استفاده نماییم. فکر می‌کنم روش رهبری این‌چنین است. زیرا این افراد خود را بیرون از انقلاب نمی‌دانند تا ما آن‌ها را بیرون از انقلاب تصور کنیم. موفق باشید

17422

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم: 1. ناظر به جواب سوال 17397 و با توجه به بیان امام خمینی (ره) در ومیض 12 مصباح کارکرد این سفر چهارم که بالتبع برای ائمه حاصل می شود چیست؟ 2. و آیا این بالتبع را می توان برای افراد دیگر نیز محقق بدانیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث مفصل می‌خواهد که جایش کلاس و درس است. موفق باشید

15607
متن پرسش
با سلام: سوالاتی از خدمتتان داشتم. یکی اینکه آیا با وقوع قیامت عالم ماده کلا برچیده می شود؟ یکی در مورد این بحث از قرآن که خداوند می فرمایند با نفوذ شیاطین به آسمان برای دزدیدن اخبار آسمان شهاب هایی آنها را دور می کند که شما فرمودید انوار عقلی است که توهمات شیطانی را دور می کند حال آیا این بحث شکل خارجی هم دارد؟ آیا این شهاب های آسمان ظاهری هم همان سنگ پرتاب شده بسوی شیاطین است؟ سوم اینکه در سوره بروج منظور از بروج که برج های آسمان است، در آسمان اصلی و وجودی ما آیا عالم عقل است اگر آری علت اینکه آن را به شکل بروج ترسیم فرمودند چیست؟ تفسیر المیزان را مطالعه کردم. و در آخر اینکه هر فرشته مظهر اطاعت از خداوند است طبق فرمایشتان حال در کتابی از کتابهایتان خواندم که بال فرشتگان اسما آنهاست چرا بال آنها اسما آنهاست؟ خواهشا به تمام سوالاتم پاسخ دهید. بخشی از تفسیر المیزان و بر خی کتابهایتان را هم مطالعه کرده ام. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حرکت جوهری روشن می‌شود که این عالم ماده ذاتاً از عالمِ ماده‌بودن خارج می‌گردد ولی باز فیض خدا عالَمی را با همین هویت، متجلی می‌سازد 2- موضوع شهاب‌های مدّ نظر قرآن هیچ ربطی به سنگ‌های آسمانی که نام آن را شهاب گذاشته‌اند، ندارد. این سنگ‌ها با برخورد با طبقات آسمانی آتش می‌گیرند 3- بروج، از نظر لغت یعنی آن‌چیزی که نمایان است و در مسیر عالم غیب، حقایقی که نمایان می‌شوند بروج نامیده می‌شوند مثل آن‌که در سفرهای قدیم، آن‌چه از دور نمایان می‌شد برجِ مربوط به آن شهر بود 4- اسماء الهی مظاهرِ مقام احدی هستند و فرشتگان از آن جهت که مأمور تجلیّات انوار الهی می‌باشند، اسماء الهی را متجلی می‌کنند که در صورتِ مثالی آن‌ها، آن تجلیّات به صورت بال‌های آن‌ها ظاهر می‌شود. موفق باشید

14619
متن پرسش
سلام استاد: بنده در حال مطالعه سوالای دوستامون بودم که چند پیشنهاد به ذهنم رسید که خواستم هم با شما هم با شاگردانتون و هم دوستان موسسه المیزان مطرح کنم. کاش که گوش بدهند. و خوبها را عمل کنند. «پیشنهادها» به نظرتان امثال سوالات 14588 نشان از این نمیده که نیاز هست یک فهرست موضوعی تهیه بشه؟ دوستان که بعضیاشون بسیار فعالن و بسیار هم مطالعه کردن آثار شما رو. خب اینها همت کنند و فهرست موضوعی تهیه کنند تا هم وقت شما گرفته نشه هم کسی ناراحت نشه. مثل سوال 14588 و چند نمونه دیگه. که احتمال زیاد دوستان ناراحت می شوند. ما که نمی شناسیم چه کسی هستند که سوال می فرستند. ولی این را می دانیم که افرادی که با مباحث شما کار میکنن خیلی روحیه ذوقی و لطیفی دارند. پیشنهاد دیگرم اینه که اگه میشه در برخی مسایل مهم مثل کتب پیشنهادی در موضوعات مختلف (از نظر استاد) یا یادداشت ویژه تهیه شود. یا نظر استاد رو بنویسند به هر نوعی که دوست دارند. مثلا در مورد سیر مطالعاتی فلسفه از نظر استاد (بدایه - نهایه و...) یا مثلا در مورد عرفان (فصوص با شرح استاد یزدان پناه. و...) در مورد سیاست (صحبتهای رهبر و کتب سیاسی رهبر مثلا ) اینهارو یک بار تهیه کنند که دیگر دوباره کاری پیش نیاید و اگر کسی خواست رجوع کند. این خودش از حجم سوالات کم می کند. «انتقادها»: 1. دوستان سایت المیزان سایت را ارتقاء بدهند و قابلیت به آن بیفزایند که استاد راحت تر باشند. 2. استاد! بعضی وقتا شما به دوستان یک ضدحالی می زنید که من وقتی دارم اینجا سوالارو میخونم .سنگینیش رو حس می کنم. البته من کوچیک شمام. ولی حرف رو باید گفت..... . چون از لحاظ روانی (متن) لهجه و گویش نداره طرف سریع ناراحت میشه. حتی ممکنه شما با خنده نوشته باشید متنی را ولی آن طرف چون این را نمی داند ناراحت می شود. 3. در اطلاع رسانی ضعیف هستند دوستان المیزان. کتاب جامع السعادات شروع شده و خیلی ها نمیدونند. 4. استاد! سرتان بسیار شلوغ است درست. سوالات بی ربط می پرسند درست. ولی بعضی از سوالات مربوط هم بعضا جواب داده نمیشه. این بخاطر چیه؟ واس منم پیش اومده. 5. بعضی ها طلبه اند. بعضی ها دانشجو و... . اگر بشه یک یادداشت کوچکی مثل یادداشتی که برای طلاب است برای دانشجویان هم روی سایت باشد چقدر خوب می شود تا آنها هم با سیستم مزخرف دانشگاه بدانند چه کنند. (احساس می کنم شما طلاب رو بیشتر دوست دارید.) خلاصه بیخشید طولانی شد. بنده قصد جسارت نداشتم. قصدم کمک بود و دیگر هیچ. اگر می شود روی سایت قرار بگیرد تا همه ببینند و از پاسخ شما استفاده شود. خداحافظ استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهادهای خوبی است ولی شرایط و امکانات ما چندان نیست. إن‌شاءاللّه آرام‌آرام تاریخِ تحقق این نوع پیشنهادها توسط دوستان فراهم می‌شود. حقیقتاً اگر رفقا سؤال‌های دمِ دستی خود را مطرح نکنند، ما در جواب‌دادن به سؤال‌های جدّی رفقا فرصت بیشتری به خرج می‌دهیم. در مورد طلاب، مشکل موقعیت تاریخی خاصی است که آن عزیزان در آن قرار دارند و لازم است با تأمّل بیشتر این نوع موقعیت تبیین شود وگرنه اگر دانشجویان عزیز هم مباحثی آن‌چنان را به طور مشخص مطرح بفرمایند، بنده در حدّ توان خود در خدمت آن عزیزان هستم. موفق باشید

10655
متن پرسش
سلام و عرض ارادت: استاد، من نمیتونم بپذیرم که انقلاب داره رو به جلو حرکت میکنه، الان جمهوری اسلامی به بزرگترین دشمن انقلاب اسلامی تبدیل شده، چرا از این موضوع داره غفلت میشه و داریم شعار میدیم؟ چرا واقع بینی نداریم؟ حجم عظیم فساد، ناکارآمدی ، ‌رابطه بازی و بی عدالتی که الان در سیستم اجرایی، قضایی و مقننه ما بوجود اومده کمر انقلاب رو شکسته! این ناکارآمدی باعث شده با تحریم ها زمین بخوریم و خیلی راحت مذاکره با امریکا رو قبول کنیم! استاد هرچی رو بشه توجیه کرد و شعار داد، وضعیت الان گل و بلبل شنیدن با امریکا و کری و اشتون رو نمیشه توجیه کرد. این صحبت ها رو آقا توی نماز جمعه سال 76 داشتند، با توجه به وضعیت الان، به نظر شما هیچ حرفی باقی میمونه؟! «نماز جمعه بیست و ششم دی ماه سال 76 : هدف اینها چیست؟ هدف حکومت امریکا و دستگاه امپراتوری خبری امریکایی از این حرفها چیست که مرتّب می گویند: ایران میخواهد مذاکره کند؟ هدف، چند چیز است: 1- یکی این‌که اینها می خواهند آن چیزی را که تا امروز وسیله وحدت ملت ایران بوده است، به وسیله اختلاف ملت ایران تبدیل کنند. تا به حال آحاد ملت ایران به خاطر این‌که می دانستند دولت امریکا دشمن آنهاست، در مقابل دشمنی آمریکا، اگر یک وقت اختلافات جزئی هم داشتند، کنار می گذاشتند و متّحد می شدند. مقابله با آمریکا، یکی از وسایل وحدت این ملت بوده است. اینها می خواهند با این جنجالها، همین وسیله وحدت را، به وسیله اختلاف تبدیل کنند. این علیه آن، آن علیه این. این بگوید مذاکره، آن بگوید مذاکره چه فایده‌ای دارد؛ آن یکی بگوید چه ضرری دارد؟ یک عدّه از این طرف بحث کنند، یک عدّه از آن طرف بحث کنند! و اینها هم این وحدت عظیم ملی را که ملت ایران در مقابله با حضور دشمن دارد، به اختلاف ملت ایران تبدیل کنند. 2- هدف دوم این است که می خواهند با تکرار این قضیه - مذاکره و رابطه با آمریکا - قضیه‌ای را که در چشم ملت ایران، به دلایلی منطقی، یکی از زشت‌ترین چیزهاست، قبحش را از بین ببرند. می خواهند قبح این را از بین ببرند؛ مثل کاری که سرِ قضیه اسرائیل با اعراب کردند. یک روز بود که دولتهای عرب، صحبت کردن با اسرائیل، رابطه با اسرائیل و حتّی آوردن اسم اسرائیل را یکی از کارهای بسیار زشت می دانستند. اینها با مطرح کردن و پیش کشیدن این قضیه، آنها را یکی یکی از صفوف ملت عرب خارج کردند و بار را به گردن او انداختند. بتدریج کاری کردند که قبح این قضیه ریخت؛ حتّی دولتهایی که در مرزهای اسرائیل نیستند و هیچ خطر و ضرری هم از اسرائیل نمی بینند، در خانه خودشان نشسته‌اند و صحبت از مذاکره با اسرائیل می کنند! واقعاً چه لزومی دارد؟ اما می کنند؛ چون قبحش ریخته است. 3- هدف سوم این است که اصل مذاکره با ایران، برای امریکا به عنوان ابرقدرت، بسیار مهم است... ابرقدرت، یعنی آن قدرتی که از همه قدرتهای سیاسی دنیا بالاتر است و می تواند اراده خود را بر آنها تحمیل کند... حال ابرقدرتی با این همه ادّعا، با این همه باد و بروت جهانی و سیاسی، یک جا هست که برایش ارزش و اعتبار و احترامی قائل نمی شوند؛ آن یک جا کجاست؟ جمهوری اسلامی ایران. برای آمریکا مهم است که ایران اسلامی که از روز اوّل به دلایل روشنی در مقابل امریکا ایستاد و تسلیم امریکا نشد و گفت که با امریکا مذاکره نمی کنم، حالا بگوید که بسیار خوب، چَشم، ما هم مذاکره می کنیم! می گویند بفرما، ابرقدرتی کامل شد! این منطقه‌ای هم که زیر بار نمی رفت، زیر بار آمد؛ این‌جا هم عتبه را بوسیدند! بنابراین، صِرف مذاکره برایشان خیلی مهّم است. 4- نکته دوم برای این‌که مذاکره با ایران برای امریکا اهمیت دارد، این است که حرکت جمهوری اسلامی و ملت ایران موجب شد که احساسات اسلامی در هر گوشه دنیا بیدار شود؛ در آسیا، در آفریقا و حتّی در اروپا، مسلمانان با نام اسلام، احساسات اسلامی خودشان را سرِ دست گیرند و مبارزه‌ای را به نحوی شروع کنند. اگر جمهوری اسلامی با امریکا پشت میز مذاکره بنشیند، آمریکاییها خیالشان از این جهت راحت می شود؛ به هرجایی در دنیا می گویند: شما برای چه تلاش می کنید؟ شما که مثل ایران نخواهید شد، به پای ایران که نخواهید رسید! هر چه بشوید، یک ملت و یک نظام و آن شکوه و شجاعت را که پیدا نخواهید کرد؛ آنها هم بالاخره مجبور شدند و این‌جا پای میز مذاکره آمدند؛ شما دیگر چه می گویید!؟ یعنی با تسلیم ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران به نشستن پای میز مذاکره با آمریکا، خیال آمریکا از بسیاری از این مبارزات دنیای اسلام آسوده خواهد شد. این سؤال امروز در ذهن بسیاری از مسؤولان کشورهای اسلامی و غیر اسلامىِ به اصطلاح خودشان جهان سومی وجود دارد و برای دستگاه آمریکا موجب زحمت جدّی شده است؛ خارج شدن از حالت تبعیت و تسلیم، به خاطر وجود جمهوری اسلامی، که جمهوری اسلامی هست، هیچ اعتنایی هم به امریکا نمی کند و آمریکا نمی تواند هیچ کار مهمّی با آن انجام دهد. چرا؛ گاهی اوقات هارت و هورت می کنند؛ مثلاً قانون «داماتو» یی می گذرانند، قانون هم بعد از چند ماه به خودی خود منسوخ می شود؛ کار اساسی نمی توانند بکنند. پس، چرا ما خودمان را بیخودی معطّل کردیم و اسیر امریکا شدیم؟ امریکا در پی یک جواب است؛ باید کاری کند که به آنها این‌طور تفهیم شود که: «دیدید، این محاصره اقتصادی و همین فشارهایی که ما علیه جمهوری اسلامی به خرج دادیم، بالأخره جمهوری اسلامی را هم خسته کرد و مجبور نمود که او هم بیاید و زانو بزند و از آن پایگاه و از آن گردن برافراشته‌ای که داشت، بناچار پایین آید!». این را به دولتهایی که پیرو و تابعش هستند، تفهیم کند که: «نخیر؛ این‌طور هم نیست که شما خیال کنید کسی که با ما نباشد، می تواند از آسیب در امان بماند. جمهوری اسلامی هم بالاخره مجبور شد بیاید»! اینها می خواهند با شایعه مذاکره جمهوری اسلامی - که بگویند جمهوری اسلامی تسلیم شد؛ طرف ما آمد و مجبور شد کنار بیاید و با ما مذاکره کند - این‌طور وانمود کنند که در این مصاف، بالاخره قطب اسلامی شکست خورد و مجبور به عقب‌نشینی شد و قطب استکبار در این مصاف پیروز گردید. بالاخره امریکا از این‌که شایع شود جمهوری اسلامی تسلیم شده است تا با آمریکا مذاکره کند و پشت میز مذاکره بنشیند - یعنی از حرفها و ادّعاهای خود نسبت به استکبار دست بردارد - بیشترین استفاده را می کند. آمریکایی ها مستکبرند. آدم مستکبر و دولت مستکبر، دنبال سبز کردن حرف خودش است. بنابراین، این‌طور نیست که رابطه‌برای کشور ما فایده‌ای داشته باشد؛ که اگر رابطه نباشد یا مذاکره نباشد، این مشکلات به وجود خواهد آمد و اگر این مذاکره و رابطه انجام شد، مشکلات از بین خواهد رفت؛ نه. نه امریکا برای ایجاد مشکلات آن‌چنان دستش باز است و نه رابطه و مذاکره این چنین معجزه‌گریای برای رفع مشکلات دارد. هیچکدام از اینها نیست؛ بسته به توان ملت است، بسته به عُرضه یک حکومت است، بسته به اقتدار و عزّت‌خواهی ماست که بتوانیم در مقابل امریکا بایستیم و برطبق اراده و برطبق مصالح کشورمان اقدام کنیم. رابطه و مذاکره، برای ملت ایران و برای نهضت جهانی مضّر است. اولین ضرر این است که آمریکایی ها با ورود در این میدان، این‌طور تفهیم خواهند کرد که جمهوری اسلامی از همه حرفهای دوران امام و دوران جنگ و دفاع مقدّس و دوران انقلاب صرف‌نظر کرده و گذشته است. اوّلین چیزی که امریکاییها ادّعا می کنند، این است. اوّلین مطلبی که در دنیا شایع می کنند، این است که انقلاب اسلامی تمام شد و پایان گرفت؛ کما این‌که هنوز هیچ چیز نشده، همین حرفها را زمزمه می کنند!»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موضوع با شما موافقم که قصد آمریکا در مذاکره با انقلاب اسلامی همین است که جنابعالی و سایر اندیشمندان انقلاب اسلامی متوجه شده‌اند، ولی عنایت داشته باشید ما در شرایطی بحمداللّه هستیم که یقیناً آمریکا را ناکام خواهیم گذاشت و انقلاب اسلامی چهره‌ی دیگری از فرهنگ مقابل با استکبارش را به نمایش می‌گذارد. زیرا انقلاب اسلامی در سر تا سر جهان یک لحظه در دفاع از جریان‌های ضد استکباری کوتاه نیامده، درست در حین مذاکره با آمریکا در تقویت حماسه‌ی یمن نقش خود را بازی می‌کند که حیات خلوت سعودی بود. درست در حین مذاکره تلاش دارد کرانه‌ی باختری را مسلح کند و در قدس انتفاضه‌ی دوم را راه بیندازد. از طرفی ما باید جای این فکر را که مدعی است می‌توان در مذاکره با آمریکا مسائل انقلاب را حل کرد روشن می‌کردیم. فراموش نکنید ما در عین آن‌که از جهتی نسبت به انقلاب اسلامی در زمانِ «فانی» زندگی می‌کنیم و هر روز همان‌طور که در ابتدای سخن فرمودید با انواع ظلم‌ها و بی‌عدالتی‌ها روبه‌روییم، نسبت به انقلاب اسلامی در زمانِ «باقی» زندگی می‌کنیم و حقیقتی که انقلاب اسلامی در تاریخ ما وارد کرده و در ذیل نگاه قدسی در حال عبوردادن بشریت است از فرهنگ استکباری به حاکمیت مهدوی. نگاهی که شیعه در به میدان‌آمدنِ سقیفه داشت و سقیفه را همه‌ی اسلام ندانست. انقلاب اسلامی در «زمان باقی» با هدایت‌های رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» راه‌هایی را گشوده که مذاکره با آمریکا به محاکمه با آمریکا تبدیل می‌شود و با روشن‌شدن قصد ایران در عدم داشتن تسلیحات اتمی، این آمریکا است که در جای متهم قرار می‌گیرد و انقلاب اسلامی یک گام جلو می‌رود. عنایت داشته باشید ماوراء تبلیغات غربی، متفکران جهان حرف انقلاب اسلامی را به‌خوبی می‌فهمند و این متفکران هستند که راهنمای افکار مردمشان خواهند بود. اجازه بدهید از ذکر نمونه‌ها صرف نظر کنیم. موفق باشید
10558

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
سلام: خسته نباشید حدود 8 سال پیش در مواجهه با پدیده ای تحت عنوان اختلال روانی در بنده، این سوال برایم پیش آمد که «روح و روان [1] چه رابطه ای دارند؟» برای پاسخ به این سوال نیاز است هر دو جنبه ی جسم [2] و روح را خوب شناخت، واضح است که بنده اشراف کافی و قابل اعتمادی بر مباحث ندارم اما می شود گفت اولیات لازم را با مطالعه مباحث نفس شناسی علمای مسلمان، برخی مباحث مطرح شده در روان شناسی تجربی، تفکر در احوالات خویش و مشاهده رفتار اطرافیان را می دانم. به علاوه دانستن مباحث بیولوژیکی و ژنتیک در حد الفبای این علوم باعث شد رویکرد بنده بیشتر به سمت این برود که این رابطه در تنگاتنگی بسیاری با هم قرار دارد. حدود دو سال پیش این سوال را نزد دوستم که گویا در دانشگاه تهران یا تربیت مدرس کلاس فلسفه ملاصدرا یا شاید هم معرفت النفس شرکت می کردند، مطرح کردم. ایشان گفتند طبق فلسفه صدرا نمی توان برای این دو جدایی قائل شد. دوستم می گفت آنجا حتی استاد شاگردان را از استفاده از تعبیر جسم و روح منع می کرده و حداقل جدایی را با تعبیر جسم ـ روح مطرح می کرده است. به علاوه حدود یک سال پیش گفتگوی بسیار مختصری پیرامون این سوال با ایشان داشتم این بار بنده را به مباحث نفس شناسی مطرح شده در کتب اخلاقی حضرت امام (ره) ارجاع دادند و گفتند نمی توان این دو را از هم جدا دانست و این دو در تأثیر و تأثر بسیار نزدیکی بر هم به سر می برند. این گذشت، تا همین چند وقت پیش که بنده در جلسه ای شرکت کردم که کتاب آشتی با خدای استاد طاهرزاده را مطالعه و مباحثه می کردند. در این جلسه باز سوال مذکور به ذهنم متبادر شد و تقریبا تمام بحث جلسه به این سمت کشیده شد، نمی گویم استاد حاضر در جلسه استاد توانمندی بود اما بالاخره با استفاده از واژه اتحاد بین جسم و روح تا حدی بنده را قانع کرد اما این قناعت به طول نینجامید. در همین بین بنده برای یافتن مطلبی به سایت استاد طاهرزاده مراجعه کردم و کتاب ترجمه اسفار را دیدم. به فهرست کتاب نگاه کردم و مرور کلی تا آخر کتاب داشتم در حد ورق زدن فقط و احساس کردم پاسخ خیلی از سوالاتم را در آنجا می توانم بیابم (که به علت نداشتن وقت کافی و ندانستن خیلی از مقدمات ضروری فلسفه مطالعه را به زمان مناسبش موکول کردم). همچنین مجدداً به «شرح جنود عقل و جهل امام(ره)» مراجعه کرده و آن جمله نسبت غیب نفس به شهادت و برزخ آن، نسبت ظاهریت و مظهریت نیز نیست، بلکه نسبت ظهور و بطون شى ء واحد است و مباحث بعدی آن را دیدم. این مبحث قوت این سوال و انگیزه پرداختن به آن را برای بنده دو چندان کرده است. ----------------------------------------------------------------------------------------------------------- [1] الف) روان به آن بعد از انسان اطلاق می شود که توسط مغز و اجزاء آن با سازوکار خاصی کنترل می شود (مثل عواطف، احساسات، ادراک، حافظه و... شاید بشود تا حدی لذات و شهوات را هم در این دسته بندی قرار داد). آثار این ها در رفتار و حالات و زندگی فرد مشهود است که البته وجود این ها در حیوان هم اثبات شده... از طرفی وجود انسان یک نشئه دیگری دارد که او را از حیوان متمایز می کند و اکثراً به روح تعبیر می شود در این مجال هم ما از واژه روح استفاده خواهیم کرد. این که این روح چیست و چه آثاری بدان مترتب می شود این جا موضوع بحث ما نیست. با اینکه تفاوتهایی در تعاریف اهل این علم وجود دارد، اشتراکاتی هم وجود دارد، فعلا اشتراکات را مد نظر گرفته و تفاوتها را مورد مناقشه قرار نمی دهیم. ب) اکثر اختلالات روانی ناشی از اختلالات سلولی ـ مولکولی یا بافتی مغز هستند که اگر اینها را به طریق مادی یا همان فیزیولوژیکی رفع و یا کنترل نکنیم ادعای گزافی است که بتوان آن را تحت اراده انسان بیمار کنترل کرد! حتی اثبات شده که خیلی از رفتارها و سبک زندگی های اشتباه هم اثرات فیزیولوژیک در حد سلولی ـ مولکولی در بدن یا به تعبیر دقیقتر مغز ایجاد می کند که باز برای درمان آنها باید از روش فیزیولوژیک اقدام کرد هرچند در مواردی که خیلی تأثیر شدیدی بر بدن نگذاشته اند می توان درمان را از راههای نرم افزاری صورت داد. [2] که روان هم ذیل آن قرار می گیرد. [3] ناگفته نماند که حقیر تا به حال کتاب آشتی با خدا، ده نکته در معرفت نفس, از برهان تا عرفان, هدف حیات زمینی استاد طاهرزاده، بخش هایی از فرزندم این چنین باید بود را مطالعه کرده ام و تا حد زیادی با مباحث ایشان آشنایی دارم و خب ارتباط خوبی هم با تفکر ایشان گرفته ام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته‌ای که شما مطرح می‌فرمایید در مباحث معرفت نفس ردّ نمی‌شود، با این تفاوت که ما می‌گوییم اگر بدن به عنوان بستری مناسب در میان باشد نفس انسان بهتر می‌تواند نقش خود را انجام دهد، این یعنی نفس و جسم در این موقعیت رابطه‌ای تنگاتنگ دارند و اگر بدن گرفتار اختلال شود نفس در مرتبه‌ای که با بدن ارتباط دارد -که شما آن را روح می‌نامید - در تدبیر بدن گرفتار مشکل می‌شود و روان‌پزشک با درمان بدن عملاً باری از روی روان انسان برمی‌دارد. موفق باشید
9751
متن پرسش
سلام علیکم: شما فرمودید برای تسخیر جوهر کامپیوتر که روحیه شتاب دارد باید به طمانینه نظر نمود. 1- منظورتان از طمانینه چیست؟ 2- آیا اگر نمازمان را با طمانینه بخوانیم می تواند تاثیری در تسخیر این پدیده داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق عین ثبات است، عالم ماده عین حرکت است، هر اندازه به حضرت حق نزدیک شویم از عجله فاصله می گیریم. کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» در این مورد نکاتی را متذکر می شود. موفق باشید
نمایش چاپی