باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه با جایگاه فقها در زمان غیبت امام معصوم در قسمت دوم کتاب «چه نیازی به نبی» شده است. عنایت داشته باشید که ما نهایتاً به همان طریقی که فعلاً در مقابل خود داریم وظیفهی فقهی خود را از دفتر مرجعمان جویا میشویم، و بعد از آن دیگر نباید خود را گرفتار دغدغه کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معرفت نفس موجب میشود که انسان با وجود خود و نه با ماهیت خود مرتبط گردد و از این جهت دریچهی عرفان است از آن جهت که در عرفان ما با وجود حضرت حق مأنوس میگردیم. به عنوان نمونه میتوانید بحث «ده نکته در معرفت نفس» که کتاب و شرح صوتی آن بر روی سایت هست را دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نه 2- غرب تحت عنوان «آزادی قلم» اجازه میدهد هر حرفی نوشته شود. مرحوم شهید آوینی متذکر میگردد تا صاحبان قلم، از خودخواهیها و منیّتها و کینهها و جهلها و شهوتها آزاد نباشند، چگونه قلم که یک ابزار است میتواند آزاد باشد و آزادگی را ترسیم کند؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجا که اطلاع دارم برخورد اولیهی جناب گورباچف با جوابی که توسط وزیر امور خارجهاش فرستاد، یک جواب دیپلماتیک بود. ولی بعداً که بحران شوروی شروع شد و معلوم گشت واقعاً باید مارکسیسملنینیسم را در موزهها سراغ گرفت، گورباچف در مصاحبهای به نحوی احساس پشیمانی کرده بود که درست با آن نامه برخورد نکرده. ولی نامه در کشور روسیه تأثیر خود را در آن حدّی که ظرفیت آن کشور اجازه میداد، گذاشت. به طوری که امروز گرایش جریانهای سیاسی آن کشور به شیعه، یک گرایش مثبت است به نحوی که ملاحظه کردید جناب پوتین در این سفر اخیر قرآن خطی بسیار نفیسی را به عنوان بهترین هدیه تقدیم رهبری نمود و این معنای بسیار زیادی در دنیای جدید به همراه دارد و در نشستی هم که با مقام معظم رهبری داشتند سخنها بسیار ماوراء عرف دیپلماتیک رد و بدل شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعات به طور مفصل بحث شده است و نقد مدرنیته بیشتر به فرهنگی است که در درون این تکنیکها نهفته است و مسلّم با وجود چنین تکنیکهایی به جای اینکه انسانها در گسترهی زمین، پراکنده باشند و در دل طبیعت با طبیعت زندگی کنند، شهرها را شلوغ و پر ازدحام میکنند و این بدین معنا نیست که ما امروز بتوانیم به این تکنولوژی که بیشتر در شرایط تقابل با طبیعت است، به راحتی عبور کنیم و به تکنیکی برسیم که در مقام تعامل با طبیعت میباشد. در کتاب «شیعه و تمدنزایی» عرایضی شده است. شاید مفید افتد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه با حضرت زینب«سلاماللّهعلیها» داشتهام. فکر میکنم بتواند مفید باشد. کتاب «آفتاب در حجاب» جناب آقای شجاعی نکاتی دارد. از یادداشتهایی که در بایگانی خود داشتم، خدمتتان ارسال میدارم. موفق باشید
فاطمه صغرا مي گويد: من بر در خيمه ايستاده بودم و به پدرم و اصحاب او نگاه مي كردم كه با بدنهاى بىسر نظير قربانيها بر روى رمل افتادهاند و اسبان بر فراز اجسادشان جولان مي زدند. من با خودم فكر مي كردم كه آيا بعد از پدرم از دست بنى اميه چه بر سر ما خواهد آمد!؟ آيا ما را بقتل مي رسانند، يا اسير مي كنند؟
ناگاه ديدم مردمى كه بر اسب خود سوار است زنان را با كعب نيزه خود مي راند و آن زنان به يك ديگر پناهنده مي شدند. كليه چادر و دستبند زنان را ربوده بودند. آن زنان فرياد مي زدند: وا جداه، وا ابتاه، وا عليا، وا قلة ناصراه، وا حسناه!! آيا فريادرسى نيست كه بفرياد ما برسد، آيا كسى نيست كه از ما دفاع نمايد!؟ قلب من از اين منظره دلخراش دچار خفقان شد و اعضايم بلرزه افتادند. لذا از خوف اينكه مبادا آن مرد نزد من بيايد از طرف راست و چپ خود را به عمهام ام كلثوم مي رساندم.
من در همين حال بودم كه ناگاه ديدم آن مرد متوجه من گرديد. من از او فرار كردم - گمان مي كردم كه از دست او سالم خواهم بود. ناگاه ديدم وى مرا دنبال كرد و من از خوف او از خود بيخود شدم، ناگاه ديدم كعب نيزه در ميان كتف من قرار گرفته است! من بصورت بروى زمين سقوط كردم و او گوشم را پاره كرد و گوشواره و مقنعه مرا غارت كرد و خون ها همچنان بصورت و سر من فرو مي ريختند و آفتاب سرم را مي گداخت.
سپس آن مرد بسوى خيمهها برگشت و من همچنان غش كرده بودم.
ناگاه ديدم عمهام نزد من آمد و در حالى كه گريه مي كند مي گويد برخيز تا برويم، من نمي دانم بر سر دختران و برادر عليل تو چه آمده است، من برخاستم و گفتم:
اى عمه؟ آيا پارچهاى هست كه من سر خود را از نظر بينندگان بوسيله آن بپوشانم؟ فرمود: دختر جان! عمهات مثل تو مي باشد! من نگاه كردم و سر او را نيز باز ديدم، پشت او بوسيله ضربه سياه شده بود.
نگاهي به حضرت زینب(س)
عبدالمجید معادیخواه
عاشورا محملی است برای آنکه نیروهای بیحد و حصر درونی زینب(س) آزاد شود؛ از همین روست که حادثهای میآفریند که هر صحنهای از آن نیاز به کتابها بحث و بررسی دارد و الهام بخش خلق تابلوهای بینظیر هنری است.
سخن در اهمیت تاریخنگاری آنقدر موضوع نخنمایی شدهاست که دیگر حتی در کتابهای درسی هم از این موضوع گفتاری نمیرود. اما با این حال نمیدانم از چه روست که متولیان امر و پژوهندگان تاریخ برای خروج از وضعیت اسفبار فعلی در مورد تاریخ تلاشی نمیکنند.
این مسأله، که موضوع جدیدی نیست، در دورههای پیشین نیز وجود داشتهاست و در گاهی موارد آنقدر وضعیت نگران کننده است که ما حتی از چند نسل پیشتر از خود هم نگارشی از زاویه نگاه "تاریخ اسلام" نداریم.
اما اگر بخواهیم به زندگانی حضرت زینب(س) از منظر تاریخ نگاهی بیندازیم، مطمئنا باید به سراغ بیت زهرا(س) برویم. میخواهم در اینجا ادعایی را مطرح کنم که شاید برای بسیاری از مخاطبان به نوعی تازه و عجیب بنمایاند.
اگر بتوان رسالت پیامبر اکرم(ص) را به دو وظیفه مهم و اساسی تقسیم کرد، حتما وظیفه اول ایجاد جامعه و فرهنگ جدید است.
ازآنجاکه انجام این مهم، بخش اعظم آن به عهده خود جامعه هدف است، اگر کمکاری و کوتاهی در انجام آن باشد، از سوی مردم است؛ وگرنه پیامبر(ص) رسالت خود را به خوبی انجام دادهاست.
اما وظیفه دوم در نگاه اول چندان مهم و با ارزش به نظر نمیآید، درحالی که شاید همتراز با آن باشد. ایجاد خانواده نمونه که کفه دوم این ترازوست، به نظر من ارزش و اهمیت آن، هموزن با کفه نخست است.
چرا که آثار جامعه سالم، نمونه و اخلاقمند، با نبود ولی خدا به مرور رو به اضمحلال میگذارد. اما اگر خانواده نمونه باشد، میتواند جامعه را به سمت جامعه نمونه رهنمون کند.
پیامبر اکرم(ص) خانوادهای تحویل جامعه اسلامی داد که از هر نظر بهترین است. خانوادهای که در آن علی(ع) و فاطمه(س) پس از نبی اکرم(ص) دو رکن اساسی و مهم آن هستند، بسیار واضح است که تکتک اعضای آن از اثرگذارترین افراد تاریخ خواهند شد.
ازآنجاکه ایجاد خانواده نمونه کاملا دراختیار رسولالله بودهاست، این وظیفه به خوبی انجام شد و شاید برکات و ثمرات این نقش دوم پیامبر، ایجاد جامعه و فرهنگ جدید را به سرنوشت خود رساندهاست.
ولی باید دید پیامبر(ص) چه عملی انجام داد که سبب شد تا خانوادهای نمونه را برای همه تاریخ به همگان معرفی کند؟ به نظر من خداوند در درون همه انسانها نیروهای شگفت و حیرت انگیزی نهاده که با آزاد شدن آنها بسیاری از ناممکنها، ممکن میشود.
پیامبر(ص) مهمترین کاری که کرد، آزاد کردن همین نیروهای شگفت انگیز است. حتی آن رستگاری و فلاحی که قرآن از آن یاد کرده، درنتیجه آزاد شدن همین نیروهای حیرت انگیز درونی است.
عاشورا محملی است برای آنکه نیروهای بیحد و حصر درونی زینب(س) آزاد شود؛ از همین روست که حادثهای میآفریند که هر صحنهای از آن نیاز به کتابها بحث و بررسی دارد و الهام بخش خلق تابلوهای بینظیر هنری است.
زینب(س) بار سنگین این حادثه را به دوش میکشد. مهمترین وظیفهاش رساندن پیام عاشورا به گوش تمام جهانیان است. او به خوبی از عهده وظیفه پیامرسانی اش برمیآید.
او قهرمان این عرصه است. اما این انسان بینظیر تاریخ را نباید صرفا فردی که در روز عاشورا به ناگاه زینب شد، پنداشت. مطمئنا پرورش او عقبه و متأخرهای داردکه سبب میشود زینب، زینب(س) شود. او ثمره همان خانواده نمونه است که برای خلق حادثهای عظیم چون عاشورا تربیت شدهاست.
روز عاشورا رزمندگان سپاه امام حسین(ع) یک به یک به میدان نبرد رفتهاند تا نوبت به خود اباعبدالله(ع) میرسد؛ تا این زمان مدیریت جریان با اباعبدالله است.
ایشان هنگام آماده شدن برای حضور در میدان از خواهر بزرگوارشان میخواهند تا از این پس مدیریت خانواده، اهل بیت و وقایع پس از آن را به عهده بگیرد.
نخستین آزمایش مدیریتی زینب در همین جا همین لحظه شکل میگیرد. حضرت از خواهرشان میخواهند تا در زمان جهاد، اجازه ندهند احدی از زنان کاروان کربلا از خیمهها بیرون بیاید.
زینب این وظیفه را به بهترین وجه انجام میدهد؛ تنها برای ثانیههایی رقیه، دختر کوچک امام حسین به دلیل عشق و علاقه وافری که به پدر دارد، از خیمه خارج میشود؛ ولی پس از زمان کوتاهی به نزد عمه برمیگردد؛ آنهم به حالت عذرخواهی.
نمیدانم نام آن را چه میتوان نهاد؟ من به آن معجزه میگویم. زنان اهل بیت(ع) امام و پیشوای خود را در میدان نبردی سخت درمییابند؛ ولی باید در خیمهها باقی بمانند.
تنها زینب است که میتواند این شور عظیم و غیرقابل مهار را تا زمانی که ذوالجناح از میدان بازمیگردد، مدیریت کند؛ پس از این بسیاری وقایع بر خاندان امام جاری میشود که در تمام آنها زینب به تنهایی مرجع حل و فصل مسائل کاروان و زنان اهل بیت است.
گویا در منابع تاریخی ما تنها یک مورد را آوردهاند که ایشان از امام سجاد(ع) استمدادمیطلبند؛ آن، وقتی است که دشمن خیمهها را به آتش کشانده و حضرت زینب دچار استیصال شدهاند.
امر بر ایشان دایر است میان بیرون رفتن از خیمه (که برابر است با مواجهه با حملههای ددمنشانه لشکریان کوفه به زنان و کودکان) و ماندن در خیمهها و سوختن در آتش سوزان چادرها.
پس از رتق و فتق امور حادثه عاشورا نوبت به مجالس کوفه و شام(دمشق) و دربارهای عبیدالله و یزید میرسد. آیا کسی غیر از زینب کبری(س) میتواند چنین خطابههایی آتشین در رد خلافت خلفای جور و تأیید اهل بیت(ع) بگوید؟
سخن در عبرت از عاشورا فراوان است؛ هر صحنهای از آن سرشار از درسهاست. برای مخاطبان پیامرسان کربلا، زینب کبری(س).
تنها یک صحنه از آن (همین مدیریت زینب(س) در مورد بازماندگان واقع) نمادی است از حقانیت شیعه در احترام به حقوق زن؛ این وظیفه ماست تا با واشکافی تاریخی واقعه، مخاطبان را با مباحثی غیر از عزا بر خاندان اهل بیت آشنا کنیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک ما آیات قرآن و روایات صحیح السند اهلالبیت«علیهمالسلام» است که در متن آنها هرگونه گناهی را با نور تواب حضرت حق در صورتیکه ما توبه کنیم، بهکلّی منتفی میدانند و نهتنها منتفی، بلکه اگر با توبهی خود زشتی گناه تا عمق جان ما پیدا شود، آن حالت به ما خودآگاهیِ تبدیل سیئه به حسنه را میدهد. خداوند یکجا میفرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات» (هود/114) یعنی کارهای خوب مثل عبادات و رعایت حرام و حلال بهکلّی سیئات را میبرد. و یکجا میفرماید: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً» (70) فرقان. یعنی اگر کسی از گناه دست بردارد و توبه کند و مسیر خود را در راستای ایمان و عمل صالح قرار دهد نهتنها آثار گناهان او بهکلّی از بین میرود بلکه آن گناهان به حسنات تبدیل میشود و روحیهی بسیار زیبا و پاک به او هدیه میگردد و در همین راستا در قرآن داریم: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ» (222) بقره. یعنی خداوند آنهایی که توبه کردند و از گناه پاک شدهاند را دوست دارد و آنها محبوب خدایند. و در روایات هم که اینهمه تأکید میشود هرکس از گناهی توبه کند همانند آن است که آن گناه را نکرده است؛ جایی برای ناامیدی نمیماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بزرگ و سنگینی است فعلاً در مورد سورهی کهف کار شد و بر روی سایت قرار گرفت. موفق باشید
سلام استاد عزیز. آیا برای بنده ای که ته دلش دوست دارد هدایت بشود و حقیقتا خدا را دوست دارد، خداوند راههای هدایت را به او الهام می کند و او را در مسیر هدایت قرار می دهد؟استاد من حقیر، بنده کمترین و قاصر و گنهکار معمولا دعا می کنم خدایا مرا به صراط اقوم به راه راست راهی که می پسندی هدایت کن، کم کم در زندگیم حس می کنم گاهی یه مسئله ای به ذهنم خطور می کند و بعد دنبالش می کنم می بینم چقدر برکات دارد؛ آخرین این الهامها این بودکه بهذهنم رسید خوب است بروم با اندیشه های شهید آوینی آشنا شوم؛ استاد میدانم که می دانید چه دنیایی داره حرفهای شهید آوینی. اصلا این حرفها که هنوز برای من عطر تازگی می داد حرفهاییکه مرا به دنیای حقیقی برد؛ نوشته هایی که از بس با امروز دنیا سنخیت داشت مدام چک می کردم ببینم تاریخ مقاله ها مال کیه و بعد که می دیدم دهه شصته و اشتباه نمی کنم تعجب میکردم.استاد زمانی که خدا فرصت آشنایی با اندیشه های شما را به من داد؛ نمی دانستم امروز دیدگاههای شما به فهم بهتر حرفهای سیدشهیدان اهل قلم کمکم می کند.استاد واقعا این خداوند است که مسیرها را اینگونه می گشاید؟چهکنم که اگر اینگونه هست بیشتر در معرض هدایت الهی قرار بگیرم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر جنابعالی را به جواب سؤال شمارهی 3785 جلب میکنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایطی که باید به عمیقترکردنِ معارف الهی خود بپردازید، همان کار را ترجیح دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئولیتی که در این نوعْ شرح، از غزلیاتِ حافظ بر خود لازم دیدم، در حدّی است که بشود اشاراتِ حافظ را متذکر مخاطبان کرد و نگذاریم حجاب ظلمانیِ زمانه، آن اشارات بس بلند را به حجاب ببرد و معلوم گردد عالَم حافظ، چه عالَمی است! تا انسانِ گرفتار در فضای سوبژکتیویته راه عبور از آن را بشناسد. از طرفی آن نوشته میتواند زمینهی بحث مفصل گردد و به یک اعتبار، حالت سرفصلِ یک مبحث را به خود میگیرد، وگرنه اگر بخواهیم هر غزل حافظ را به طور کامل در این دوران شرح دهیم؛ صفحات زیادی باید نوشته شود. شما سعی بفرمایید اشارات حافظ را از غزلهای او مدّ نظر قرار دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مترجم کتاب مذکور یعنی آقای مصفّا، کتابی دارند تحت عنوان «همراه با پیرِ بلخ»، انشاءاللّه میتواند در این رابطه مفید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر نوع مردن از جمله رحلت را موت گویند ولی فوت به معنای از بینرفتن است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مطلب در مصاحبهای که دختر حضرت امام داشتند و سایت رجانیوز حدود دو سال پیش آورده بود؛ ملاحظه کردم 2- نمیدانم ابهامی که میفرمایید در جملهی دوم هست، چیست؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم ابتکار خوبی است. شروع کنید إنشاءاللّه نتیجه میگیرید. موفق باشید