بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
550
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی.1.آیا امام علی (ع) نام فرزندان خود را عثمان و ابوبکر و عمر نام نهاده است . چرا؟2- آیا عمر داماد امام علی بوده است (به یک عبارتی) اگر آری چرا ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: جواب جنابعالی را سایت محترم http://www.valiasr-aj.com/fa/index.php به طور کامل داده‌اند. لطفاً به آن سایت رجوع فرمایید. موفق باشید
11581
متن پرسش
در مورد «اگر به اسم مذهبی‌بودن در عهد قاجار زندگی می‌کند برود...» و یکی دو سوال مشابه در مورد کار خانم‌ها بیرون از منزل تحلیل دقیق، جدید، موجز و مورد پسندی را ارائه داده‌اید. اما این روایت «...عرض کرد که نزدیک‌ترین حالات زن به خدا، آن است که ملازم خانه‌ی خود باشد و بیرون از خانه نشود...» را چه کنیم استاد؟ من به شخصه ده‌ها مورد دختر را به خاطر کار در بیرون اصلا از بررسی بیشتر جهت ازدواج بی‌خیال شدم، آخه خودم عمری در دانشگاه یا سر کار، دیدم آنچه را باید ببینم، هر چند موارد بی‌نظیری از عفاف و حیا و حجاب هم هست و آن‌ها را هم دیدیم. احساسم این است حضرت حجت«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» فضای کاری فعلی را اصلاح بفرمایند. یعنی هم خانم‌ها در حد نیاز خود و مهم‌تر نیاز جامعه کار کنند و هم محیط مختلط نباشد. محیط فعلی مختلط، رهاورد زهرماری مدرنیته و خروجی فرهنگ غربی‌هاست و در کنار هم قراردادن بشکه‌ی باروت و آتش و انتظار برای شعله‌ورنشدن آن است، که مضحک است و اوحدی از اوتاد حریف این شرایط می‌شود و لاغیر. محیط مختلط ادارات و شرکت‌ها از وایبر و فیس بوک و... کلاً شبکه‌های اجتماعی در تضعیف محبت بین همسران و داغون‌کردن بنیان خانواده به نظر من موثرتر است. دوستی مذهبی داشتم که می‌گفت پس از دو سه سال کار در کنار یک خانمی در بانک، حالا شدت محبت و روابطمان به حدّی شده که جز با ... دیگه ارضا نمیشه این آتش محبت و دلبستگی! گریه می‌کرد و می‌گفت هر دو متأهل هستیم!! متوجه قبح گناه و خیانت به همسرانمان هستیم اما... در پایان عشق منی استاد. تمام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید وقتی شرایط طوری باشد که نیاز نباشد خانم‌ها در بین مردم نامحرم حاضر باشند چرا باید حاضر شوند؟ و آن روایت مربوط به آن شرایط است. ولی وقتی امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند: «ما مفتخريم‏ كه بانوان ما و زنان پير و جوان و خرد و كلان، در صحنه‏هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر، و همدوش مردان يا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن كريم فعاليت دارند» پس معلوم است که ما در شرایط دیگری قرار داریم و بحث بر سر حضور زن متدیّن در این تاریخ است. آیا زنان متدیّن ما در این تاریخ می‌توانند مثل تاریخ مادر بزرگ‌هایشان زندگی کنند؟! موفق باشید

11531
متن پرسش
با عرض سلام و احترام. استاد بنده دانشجو هستم. دکتری دامپزشکی دارم و از آنجایی که محیط بیرون برای کار در این زمینه برای خانم ها از نظر من خیلی مناسب نیست 1 سال است که وارد شاخه تحقیقاتی (برای توضیح بیشتر تحقیقاتی که روی سلول های بنیادی یا ژنوم و ژنتیک انجام می شود) در رشته خودم شده ام. اما اخیرا مرتب مباحثی را می شنوم از اطرافیان که برای زن در خانه بودن بهتر است یا اینکه برای زن بهتر اینست که نامحرمی او را نبیند و یا او نا محرمی را نبیند. البته قبلا هم شنیده بودم اما اخیرا خیلی به این موضوع فکر می کنم. الان در مورد ضرورت حضورم در بیرون از خانه دچار شک شده ام (البته ازدواج نکرده ام) و حجاب دارم و در برخورد با نامحرم هم رعایت می کنم. چیزی که وجود دارد اینست که من احساس می کنم قشر ولایتی و مذهبی در تحصیلات عالیه کم تعداد شده اند خصوصا در رشته ما. آیا علاقه بنده و این هدف حضور بنده در محیط دانشگاهی را از نظر دینی توجیه می کند؟ در قسمت سوالات خانمی همین سوال را مطرح کرده بودند که پزشک بودند و این مسئله برای پزشکان خانم که حضورشان ضروری است متفاوت است اما من در مورد حضور خودم دچار شک شده ام. استاد لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسلام ما را – اعم از زن و مرد – دعوت به بیکارگی نکرده است و امروز شرایط زندگی طوری است که اگر خانم‌ها به حضور در خانه بسنده کنند گرفتار بیکارگی و بطالت می‌شوند. در گذشته معنا نمی‌داد یک زن در بیرون خانه باشد زیرا نوع زندگی طوری بود که به‌راحتی در درون خانه می‌توانست فعالیت مناسب روح خود را داشته باشد، ولی امروز نمی‌توانیم در گذشته زندگی کنیم. انسان با کار و فعالیت معنا پیدا می‌کند و نمی‌توانید به اسم ماندن در خانه خود را گرفتار بیکارگی و بطالت کنید. نمی‌شود که فقط مطالعه و عبادت کرد، باید اگر زمینه‌ی کار در بیرون خانه فراهم است از آن استقبال نمود بدون آن‌که از قالب عفاف خارج شوید. موفق باشید

2052
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده 1-می خواستم بدانم که استفاده از اشعار عرفانی و معارف آن ها و انس گرفتن با آن در سلوک الی الله چه نقشی دارد؟ فضل و اضافی است و یا ضروری و یا برای مراحل بالاتر بدرد می خورد؟ یا مخصوص کسانی است که ذوق شعری دارند؟ 2-با توجه به اینکه اشعار عرفان عرفائی چون حضرت امام (ره) و حافظ مشحون از تعابیر و اصطلاحات عرفانی است می خواستم ببینم آیا کتابی یا نوشته ای از خودتان یا دیگری وجود دارد که این اصطلاحات را به خوبی و به طور کامل شرح داده باشد ؟ 3-ظاهرا جناب آقای میرباقری (حفظه الله)که در سال 88 در مدرسه فضیه در رابطه با مولوی صحبتی داشته بودند فرموده بودند که از عرفان مولوی مبارزه با کفار در نمی آید یا اینکه در اشعار او هم از حضرت امیر صلوات الله علیه و هم از ابن ملجم مدح شده. می خواستم نظر جناب عالی را در رابطه با مولوی و حافظ بدانم که آیا عرفانشان کاملا اهل بیتی است یا صوفی مسلکانه؟ و یا به عبارتی درصد خلوص عرفانشان چقدر است و چقدر می توان به آن ها اطمینان داشت؟ یا به عبارتی عرفان انقلابی یا عرفان حضرت امام(ره) یا عرفانی متناسب با انقلاب اسلامی در می آید؟ یا با انس با اشعار اینان دچار گوشه گیری نمی شویم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- اشعار عرفانی گزارش حال عارفان است که می‌تواند برای انسان راه‌گشا باشد 2- شرح سودی از حافظ و یا جمال آفتاب از آقای سعادت‌پرور خوب است. 3- مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در جمع شعرا در سال 1387 فرمودند: مثنوی همان‌طور که مولوی می‌گوید: «هُوَ اُصولُ اصولِ الدین» است و فرمودند: مرحوم مطهری هم با من هم‌عقیده بود. آیت الله انصاری همدانی می‌فرمایند یک سالک عارف تا آخر عمر به مثنوی نیازمند است و هیچ‌وقت از آن بی‌نیاز نمی‌شود. موفق باشید
1806
متن پرسش
سلام.سوالی که از خدنتتان دارم این است که نظر شما درباره ی نحوه ی عملکرد تشکل آرمان در دانشگاه و نگاه این تشکل در باره ی غرب و عبور از آن و همچنین نحوه ی ورود دوستان در این موضوع و همچنین نسبتی که تشکل در رابطه با رهبری و جایگاه و نظر خاص رهبری دارد چیست؟از شما بارها شنیده شده که فرمودید رهبری در حال مدیریت کشور به سمت الگوی اسلامی است و نگاهشان نسبت به غرب به صورت نفی کلی است و فرموده اید که مگر می شود ایشان متوجه به این موضوع نباشند.اما سوال این است که بنده هر چه فکر کردم نمی توانم این را درک کنم که رهبری چگونه این مدیریت را انجام می دهد؟هر چه فکر می کنم می بینم رهبری مدام در حال تاکید به گرفتن تکنولوژیهای پیشرفته و گسترش آنها هستند که با این تئوری گزینش تکنولوژی نمی خواند وبه نظر می رسد که ایشان معتقد به نگاه سوم نیستند.لذا از شما می خواهم که لطف کرده و استراتژی آقا را در عبور از غرب برایمان تبیین کنید چون این مطلب به صورتی شایع در بین دوستان وجود دارد که رهبری قطعا نگاه دوم است.با توجه به مطالبی که دوستان آرمان به شما دادند می خواستیم پاسختان را به صورت تفصیلی و مستدل نسبت به افق انقلاب و نحوه ی مدیریت آن و همچنین جایگاه رهبری و به تبع آن اشکالات و محسنات نشریات آرمان را بیان کنید.با تشکر
متن پاسخ
سمه تعالی؛ علیک السلام بنده معتقدم نه‌تنها مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» بلکه هر متفکری متوجه است که تکنولوژی با فرهنگ خاصی ساخته شده و در هر جایی که بیاید فرهنگ خاص خود را به همراه می‌آورد و به‌جز افراد خاصی که منور به خودآگاهی و دل‌آگاهی هستند، تحت تأثیر فرهنگ خاصِ همراه با تکنولوژی قرار می‌گیرند، حرفی در این نیست. حرف در این است که در حال حاضر چه باید کرد که نه کشور را گرفتار طالبانیسم کنیم و از اسلام یک چهره‌ی زشتِ دور از تعقل بسازیم و نه مسحور تکنولوژی شویم و تا آخر در ذیل غرب باشیم. به نظرم مقام رهبری با بصیرتی حکیمانه و با تأکید بر علم و پیشرفت – و نه بر تکنولوژی – سعی می‌کنند روح علمی را در جامعه ما نهادینه کنند، وقتی نظر به علم – حتی به همان شکلی که فعلاً غرب دارد – به میدان آمد خود به خود به ضرورت‌های بومی جامعه نظر می‌شود و این مرحله‌ی دوم مدیریت مقام معظم رهبری است که تأکید خواهند کرد بر کشف و اختراع آنچه این ملت حقیقتاً نیاز به آن دارد و چون در آن شرایط زیرساخت‌های روح علمی از قبل فراهم است به‌راحتی ما از تحمیل‌هایی که تکنولوژی غربی به ما کرده است آزاد می‌شویم. بنده در این امرتفاوت معتزله و فیلسوفانی مثل فارابی و ابن‌سینا را مدّ نظر قرار می‌دهم که معتزلیان مقلدانه در بست تسلیم گفته های فیلسوفان یونان شدند – مثل آقای هاشمی که مقهورتکنولوژی غرب شد – ولی فلاسفه با فیلسوفان یونانی برخورد علمی و عقلی کردند و همین امر باعث شد که در دل فلسفه عقل رشد کرد و تا آن‌جا جلو آمد که منجر به حکمت متعالیه شد. حکمت متعالیه‌ای که تماماً روح تشیع در آن جاری است و هرگز نمی‌توانیم آن را با فلسفه‌ی یونان قابل مقایسه دانست. برخورد علمی با غرب چنین نتایجی به همراه دارد که پس از مدتی ما را به جایی می‌رساند که بر اساس فرهنگ خود و با روحیه‌ی علمی که به‌دست آورده‌ایم ابزارهای مناسب زندگی خود را می‌سازیم و تمدنی که مورد نظرمان است شکل می‌دهیم. آن چه مرا در این تحلیل تا حدی مطمئن می کند این سخن رهبری است که در دیدار خود با جمعی از نخبگان علمی کشور در تاریخ 6/8/1388 در عین تکیه بر روی علم و تحقیق، موضوع «شکستن مرزهای علمی موجود» را به میان می‌کشند تا جهت‌گیری علمی کشور مطابق فرهنگ دینی جلو رود. می‌فرمایند: «علم را اهمیت بدهید. این که من سال‌هاست روى مسئله‌ى علم، تحقیق، پژوهش، پیشرفت، نوآورى، شکستن مرزهاى علمىِ موجود تکیه می‌کنم، به خاطر این است. بدون انواع دانش، اقتدار کشور امکان‌پذیر نیست. دانش اقتدار مى‌آورد. یا درجایی دیگر می‌فرمایند:« ما وقتى میگوئیم پیشرفت، نباید توسعه‏ى به مفهوم رائج غربى تداعى بشود. امروز توسعه، در اصطلاحات سیاسى و جهانى و بین المللى حرف رائجى است. ممکن است پیشرفتى که ما میگوئیم، با آن چه که امروز از مفهوم توسعه در دنیا فهمیده میشود، وجوه مشترکى داشته باشد - که حتماً دارد - اما در نظام واژگانى ما، کلمه‏ى پیشرفت معناى خاص خودش را داشته باشد که با توسعه در نظام واژگانى امروز غرب، نبایستى اشتباه بشود. آن چه ما دنبالش هستیم، لزوماً توسعه‏ى غربى - با همان مختصات و با همان شاخصها - نیست.»( 27/2/1388) موفق باشید
1521

کنترل خیالبازدید:

متن پرسش
سلام جوانی هستم بیست ساله که بخاطر کنترل نکردن چشمها و بی تقوایی در سنین نوجوانی الان از افکارجنسی بشدت اذیت میشوم وهرکاری میکنم که خلاص شوم نمیتوانم میترسم به گناه بیفتم وقتی تنها نیستم هم بسراغم می اید.درس و زندگیم فلج شده.شرایط ازدواج هم فراهم نیست چکارکنم؟ازدواج موقت راه مناسبی است؟ کمکم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همین‌طور که می‌دانید اگر به افکار آنچنانی که سراغ شما می‌آید توجه نکنید قدرت آن افکار کم می‌شود و در خود قدرت مقابله با چنین افکاری را می‌یابید. با این‌همه ازدواج موقت سنت خوبی است. موفق باشید
186

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
با عرض سلام لطفا بفرمایید ایا اگر کسی دین خود را از اسلام به ادیان دیگر تغییر دهد مجازات او اعدام است ؟ اگر جواب مثبت است لطفا دلایل آن را ذکر کنید . التماس دعا
متن پاسخ

سلام علیکم :
باسمه تعالی
اصل موضوع یک موضوع فقهی است و بنا به حکم الهی انجام می‌شود، و مسلّم پروردگارخیر خواهی که تمام شرایط را برای کمال بشر فراهم کرده وقتی حکم اعدام برای شخصی تشریع می‌فرماید نظر به جنبه‌ی کمالی جامعه دارد، و در همان راستا برای بشر دین ‌آورده تا انسان‌ها در ظلمات زندگیِ دنیایی پوچ و بی‌ثمر نگردند. پس شاید بتوان گفت کسی که با روبه‌روشدن با اسلام و این‌همه زیبایی که این دین با خود دارد، به اسلام پشت کند در اوج فساد و پستی است و چنین انسانی نبودنش برای خود و دیگران بهتر از بودنش است. والله اعلم
موفق باشید

13667
متن پرسش
با سلام: 1. در روایت داریم هرچه که در زنان دیگر می بینی در زن خودت هست حال این سئوال می شود که برخی از مردها می گویند واقعا ما می بینیم زن دیگری از زن من زیباتر است زن دیگری از زن من معنوی تر است و اینها را بنده نیز خیلی شنیده ام حال جواب چیست؟ گویا آنها واقعیت را می بینند ولی روایت کلی یک چیزی می فرمایند ولی با خارج تطابق ندارد؟ 2. اینکه در روایت می فرماید کسی که نیت عملی را بکند آن عمل برایش نوشته می شود سوال پیش می آید که مثلا کسی نیت کند که شهید در نبرد شود آیا واقعا ثواب آن کسی که در نبرد شهید شد به او داده می شود پس فرق او که در نبرد شهید شده با آنکه فقط نیت کرده در چیست چون آن شخص نیت شهادت را در عمل و خرج تحقق بخشیده است ولی آن یکی فقط نیت کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آن روایت چشم‌ها را متوجه‌ی حقیقت زن‌بودن می‌کند تا مرد، با روح زن‌بودنِ همسرش مرتبط شود و بهره‌ گیرد و در همین رابطه رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «حُبِّبَ‏ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا ثَلَاثٌ، النِّسَاءُ وَ الطِّيبُ وَ قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاةِ»[1] براى من پسنديده شده از دنيا سه چيز: زنان، و بوى خوش، و نور چشم من در نماز است». حضرت نگاه ما را به عنصر زن‌بودن و زیبایی‌های او جلب می‌کنند که به طور مختصر در ظاهر زن ظهور می‌کند. ولی همه‌ی آن زیبایی‌ها در روح زنان هست 2- نیّت واقعی نیّتی است که وقتی زمینه‌ی عمل فراهم شود انسان، عمل می‌کند. موفق باشید

 


[1] ( 1)-« بحار الأنوار»، ج 73، ص 141.

4635
متن پرسش

بسمه تعالی. . . سلام علیکم استاد عزیزم. . .حقیقتا اون جوابی که فرمودید برای امید به ماه رجب بسیار کمک کرد و حتی در 3 روز اول کم کم داشت نماز ها پیدا میشد،اما بی عرضگی کردیم انداختنمون دور،سعی میکنیم برگردیم و مطمئنیم همونی که این را به دلمون انداخت،همون هم منتظره تا آمادگی پیدا کنیم تا متجلی شه بر دل سیاهمون. . .حقیقتا استاد یک دفعه به دلمون افتاد که بریم اعتکاف(البته بسیار علاقمند بودیم بریم و چند ساله طلبش هست اما فرصت نه،امسال دیگه دل تو دل نبود)،هرچند شرایطش اصلا ممکن نبود،چون متاهلیم و از همسر دور و خب محدودیتی بود،اما خب جواب دل کثیف رو دادن و امسال اعتکاف جور شد. . .حالا سوالی از محضرتون داشتیم. . .میریم اعتکاف که خدا گیر بیاریم،منتها،به نظرتون چون خیالمون زیاد سر جاش نیست و شاید بره به فکرای دنیایی برسه(استاد منظورم فکر حرام نیست اصلا،منظور همین مثلا فکر فلان کار دنیایی هست)،بخوایم خیال را کنترل کنیم،خوبه با خوندن نافله قضا و حالا وقتی حال نافله نبود با گوش دادن به سخنرانی شما در ایام اعتکاف،کمی خیال رو در امور نورانی نگه داریم یا نه؟. . .ناگفته نمونه به همه عرض کردیم که انگار کنن 3 روز ما در دنیا نیستیم که مزاحممون نشن. . .اگر توصیه دیگه ای داریم با گوش جان میشنویم(جزوه اعتکافتون با دقت کامل مطالعه شده). . .لطفا قبل اعتکاف جواب بدید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در شروع هر اعتکافی که در خدمت معتکفین بوده‌ام عرایضی در این رابطه داشته‌ام که به صورت صوت در سایت هست. خوب است که اگر فرصت کردید استفاده کنید، شاید که مفید افتد. موفق باشید

2594
متن پرسش
آفات همسر دوم چرا آفت؟؟ آیا ارتباط او با آن دختر فقط در همین حد بوده و به همین اندازه خلاصه شده است یا .. و .. و .. 2ـ به قول خود ایشان که آقایی متأهل است مگر با سابقه زندگی مشترک و آشنایی با خلقیات و حساسیت های عاطفی یه دختر یا خانم آشنا نبود پس چرا به حریم یه دختر خانم وارد شده و با احساسات و عواطف او تا این حد پیش رفته و در مورد زندگی مشترک تا حدی با هم صحبت نموده اند که دختر خانوم پذیرفته همه سختیها را تحمل کند و حال که این آقا تا این حد پیشرفته پس جای سئوال است و بایس از این آقا توضیح خواست حالا یادش اومده خانواده داره و .. و .. پس این آقا اصلاً مرد؟ بوده و بویی از انسانیت؟ برده که تا این حد به دختری نزدیک شده اگر رابطه ای فراتر از این نباشد و او را وابسته و دلبسته خود کرده حالا که قرار به پذیرفتن تعهد شده یادش اومده خونواده داره واقعاً اگر استاد طاهرزاده نسبت به این مسأله توضیحی نفرمایند و به بیان مسایل دیگر شرعی به نقل از رسول خدا نپردازند به ایمان و مسلمانی ایشان هم باید شک کرد مطمئناً این مسأله ریشه دارتر و فراتر از این است این آقای متأهل اگر مشکل با همسر اولش نداشت پس چرا دختر دیگری رو درگیر کرده هم اکنون هم مطمئناً ترس از پذیرفتن تعهد و... جناب استاد طاهرزاده در قرآن به دختر و احساسات و عواطف او و باکره ای او از لحاظ جنسی نه بلکه خداوند روحی و عاطفی به آن تذکر و هشدار داده شما خودتان را به جای آن دختر گذاشته و سپس با دیدگاه خداترسی خود چنین نظری را بیان فرمایید اصل مطلب و این رابطه چیست و تا چه اندازه پیش رفته و.. و آیا شایسته است در مملکتی که داد از اسلام و جایگاه زن است و حفظ حریم او هر آقای متأهل با شعور؟ به یه دختر خانوم نزدیک شود و بعد از مأنوس کردن آن دختر بکر و پذیرفتن تعهد، یادش آید که خانواده داره نفرین خدا و انبیاء الله بر او و خانواده و نسلش باد. جناب ستاد طاهرزاده منتظرم تا پاسخ دقیق و تحلیلی و با تمام جزییات و احتمالات بیان فرمایید یا اقرار به نقص در ارائه مطالب شفاف سازی کامل در مسأله و جزییات پرسش این آقای متأهل به طور دقیق این طور که نمیشه هر آقای متأهلی از راه رسیده و دختری را بازیچه خود قرار دهد و سپس یادش آید خانواده دارد بایس با توجه به فصاحت و بلاغتی که دارم مطالب را پشت سرهم، مرتب و دقیق بیان می کردم اما فکر می کنم مسأله به قدری مهم بود.. اصلاً تمرکز ندارم و کاملا بهم ریخته ام با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که ملاحظه می‌فرمایید متأسفانه هم‌اکنون که شرایط طوری شده که زنان و مردانِ نامحرم در محیط اداره در کنار هم قرار دارند و یا به انحاء مختلف با هم مرتبط هستند، ادب شرعیِ لازم رعایت نمی‌شود و به اصطلاحِ امروز‌ی‌ها با همدیگر برخوردهای باز و بی‌پروایی دارند و همین امر منجر به آن چیزی می‌شود که برای آن آقا و آن خانم پیش آمد در حالی‌که اگر رعایت احکام شرعی می‌شد مسلماً کار به این‌جا نمی‌کشید که ذهن‌ها یشان مشغول همدیگر شود و بنده نیز با شما هم‌عقیده هستم که آن آقایی که همسر دارد بیشتر باید مواظب می‌بود که با حرکات و سخنان خود ذهن آن خانم را به خود مشغول نکند. و اما این‌که عنوان جواب را «آفت همسر دوم» گذاشتم مبتنی بر همان سخنی بود که در ابتدای جواب عرض شد که شرایط تاریخی و اجتماعی ما طوری است که همسر دوم برای خانواده‌های امروزی ما بحران ایجاد می‌کند و این غیر از آن است که در شریعت اسلامی رخصت داده‌اند که اگر شرایط مناسب بود مرد اجازه داشته باشد همسر دوم اختیار کند و به همین جهت که احساس شد عنوان «آفت» به اصل رخصت شریعت تعمیم داده شود واژه‌ی «آفت» از قسمت اول عنوان حذف شد. شاید جوابی که به سوال 2566 داده شد در این مورد نیز مفید باشد موفق باشید .
10346
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: ببخشید که بحث شاید نامربوطی را مطرح می کنم. در این صورت می توانید آن را منتشر نکنید. سایت تان را می خواندم که به بحث آن دوستی که گفت در مورد کنترل شهوت خود مشکل دارد بر خوردم. بنده با توجه به این که دراین زمینه زیاد مطالعه و تجربه داشتم می خواستم با اجازه تان یک توضیح جامعی در مورد عارضه شدت شهوت بدهم تا دوستان مبتلا به این بلای زندگی سوز که امروز بسیار رایج شده و مذهبی و غیر مذهبی هم نمی‌شناسد و می تواند زندگی و آینده حتی بهترین انسان ها را هم نابود کند بتوانند انشاالله از شر آن خلاص شوند. نکته اول و بسیار مهم این است که معمولا مذهبی ها برای کنترل وسوسه‌های شهوانی به امور معنوی روی می آورند که البته مطئنا لازم است اما در اغلب موارد کافی نیست. این تجربه که انسان بلافاصله بعد از یک سری احوالات خوب معنوی باز وسوسه و به آسانی شهوت اش برانگیخته می شود نشان دهنده ملکه شدن شهوت در وجود انسان است که در این صورت نیاز به درمان جامع دارد و بنا به تجربه بنده صرفا با توبه و عهد برای عدم بازگشت به گناه میسر نمی شود. ریشه‌ی مشکل این جا است که بعد از یک دوره شهوت‌رانی غیر از این که ذهن و روان انسان به طور متناوب اسیر افکار جنسی می‌شود (که برای درمان این بخش از مشکل همان روش های معنوی و کنترل خیال مؤثر است)، ساختار مزاجی و عصبی بدن او نیز از حالت عادی خارج می‌شود به طوری که خواه ناخواه نرخ ترشح هورمون‌های جنسی و اسپرم‌سازی بدن فرد مبتلا از حد نرمال بسیار فراتر می رود و او از این به بعد غیر از وسوسه‌های ذهنی، مقهور کارکردهای غیرعادی غدد و اعصاب خود نیز خواهد بود. در این حالت فرد دقیقا مثل یک معتاد دوره‌های خماری و نئشگی را تجربه می‌کند: 1. فشارهای جسمی - روانی برای ارضاء نیاز 2. لذت و آرامش موقت بعد از ارضاء 3. عذاب روحی و جسمی موقت؛ و تکرار مجدد این سیکل. لذا دوستانی که به این عارضه که در واقع یک اعتیاد از نوع جنسی است مبتلا شده‌اند باید بدانند که این‌ها در اثر یک مدت شهوت‌رانی کارکردهای طبیعی بدن خود را کاملا مختل و دگرگون کرده‌اند و تا این کارکردهای به حالت عادی برنگردد اعتیاد جنسی‌شان به طور کامل و واقعی قابل درمان نیست. اما برای درمان جامع بنده روش‌های طب سنتی را توصیه می‌کنم. چرا که تنها اطباء سنتی هستند که مبتنی بر نظریه‌ی مزاج‌ها می‌توانند تعادل شیمیایی و مزاجی غدد و اعصاب را به حالت نرمال خود برگردانند و اعتیاد جنسی را به طور کامل درمان کنند هر چند دوره‌ی درمان معمولا کمی طولانی است. از آن جایی که نسخه یکسان جامع برای همه نمی شود ارائه کرد دوستان باید خودشان به طبیب مراجعه کنند اما تجویزات عموما شامل کاهش مصرف غذاهای صفرا زا، مصرف غذاها و داروهای صفرابر، غذاهای خون ساز، غذاهای مقوی اعصاب و روان، داروها و درمان های موضعی برای تقویت کمر و اعصاب می باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد کاملاً درست و مبنایی است و تأیید می‌کند که چگونه باید در درمان‌ها نسبت بین جسم و روح را رعایت کرد. البته عنایت داشته باشید که همین ترشحات هورمونی در اثر آن تمرکزهای روحی بود و چنانچه با جدّیت تمرکزات خود را به سوی معانی صرف کنیم آن ترشحات هورمونی نیز کم خواهد شد، با این‌همه از راه‌کار پیشنهادی شما نباید غفلت کرد. موفق باشید
4342
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی! سوال جدی من از شما این است که به چه حقی و با چه موازین شرعی سخنانی را که در سایت مقام معظم رهبری و یا صدا و سیما منتشر نشده است( هرچند قائل به سانسور شدید سخنان رهبری در این دو ارگان دارم) را به پرسش گران ارائه می دهید ؟ شرعا چطور می توانید این گفته ها را اثبات کنید؟ اگر شما این سخنان بی اساس و بدون سند را از رهبری نقل نمی کردید آیا کسی از درون دوستان شما و دوستان دولت، جرات می کرد به جریان احمدی ن‍ژاد و مشایی حمله داشته باشد؟ این چه وضعش است که شما بنا بر مسموعات خودتان و از روایت های افرادی که در بیت رهبری و غیر آن هستند و دروغ گویی شان اگر مبرهن نباشد محل سوال است، روز به روز حامیان دولت انقلابی که تاییدات بی شمار مستند ( نه بی اساس و مسموعات)از رهبری دارند را نا امید کنید؟ چرا کسانی که شما را به عنوان استاد قبول دارند را از مشایی متنفر می کنید؟ سند شما برای این نقل قول هایتان از رهبری چیست؟ 1- «شناختی از آقای مشائی ندارم ولی با گفته‌های او مخالفم» 2- «بنده با این تاکید این گروه بر ایرانی گری مخالفم ولی احساس نمی کنم می خواهند ایران را مقابل اسلام قرار دهند» و نقل قول های دیگری که باز هم بعضا بی اساس و بر اساس جلسات خصوصی و وهمی بزرگان با رهبری بوده است. رهبری نظام که در حوزه ایران و زبان فارسی از بنده حقیری که اینطور به شما ایراد می گیرم نیز تند رو تر هستند را با چه استنادی مخالف گفته های مشایی می دانید ؟ و اصلا بدتر از آن این که چرا این تحلیل خود را با نقل قول از رهبری به خورد مخاطب می دهید؟ من قائل به این نیستم که شما سند سازی می کنید و یا تهمت می زنید چون به تقوایتان ایمان دارم. ولی تقوا وجه دیگری هم دارد. وآن اینکه بر مبنای مسموعاتمان قضاوت نکنیم. اگر قرار باشد شما هم به روایت اشخاصی ( ولو اینکه از چشمتان هم بیشتر به آن ها اعتماد داشته باشید) اعتماد کنید فرق شما با آیت الله مصباح چیست که 3 سال است بد ترین حملات را علیه دولت ترتیب داده و ابلیس را رئیس جریان انجرافی دانسته و از تهمت سحر و جادو مضایقه نکرده، چیست؟ ایشان هم بر مبنای مسموعات خودشان اینچنین مفتون فتنه جریان آقای هاشمی شده اند ولی از شما به هیچ وجه انتظار نداریم... و من الله توفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا عنایت داشته باشید که یکی از کاربران محترم در مورد سخنان آقای مشایی در مورد دوره‌ی اسلام‌گرایی در سؤال شماره‌ی 4279 پرسیدند و بنده نظر خود را دادم مبنی بر این‌که آن سخنان دقیق و همه‌جانبه نیست. و از شما انتظار دارم که با وفاداری به آزاداندیشی از تضارب آراء استقبال کنید و گمان نفرمایید که نباید به آقای مشایی و یا غیر آقای مشایی انتقاد کرد و پس از آن بود که به سخن رهبر معظم انقلاب در مورد آقای مشایی اشاره کردم که به نظر شما غیر مستند است در حالی‌که این سخنان را جناب آقای حجت‌الاسلام و المسلمین جناب آقای علیرضا اسلامیان از اعضای جامعه‌ی مدرسین گزارش دادند و در روزنامه‌های رسمی کشور چاپ شد و در نظر داشته باشید که آقای اسلامیان از طرفداران دولت بودند و در همان گزارش تأییداتی که رهبر معظم انقلاب در دفاع از دولت کردند را گزارش دادند، مضافاً این‌که عنایت داشته باشید اگر مبادی رسمی سخنی را از طرف رهبری اعلام کنند که مبتنی بر اظهارات رهبری نباشد سریعاً دفتر رهبری موضع‌گیری می‌کند همان‌طور که چندسال پیش چنین کاری را در رابطه با خبری که در مجلس از قول رهبری در مورد دولت گفته شد، انجام دادند. نمی دانم چگونه می فرمائید « چرا کسانی که شما را به عنوان استاد قبول دارند را از مشایی متنفر می کنید؟ » مگر بناست ما مرید پروری کنیم ؟ مگر غیر از این است که بنده و امثال بنده باید با عقل مردم با مردم سخن بگوئیم تا خود آن ها فکر کنند و مثل شما بتوانید انتقاد کنید؟ و بنده نیز بیش از آن‌که از تأیید سخنانم به وجد آیم، از انتقادات اندیشه‌افزای رفقا مسرور گردم. ؟ مضافاً این‌که بنده این سخن شما را در مورد آیت‌الهی مصباح نمی‌توانم تأیید کنم. موفق باشید
16178
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام خدمت استاد عزيزمان: از اين كه وقت گرانبهای شما را می گیرم عذر خواهی می کنیم خدا به شما خیر کثیر عنایت فرماید. جناب استاد در رابطه با دعا و مقدرات نظر شما برایمان روشن و قابل قبول نیست و با آنچه بزرگان می فرمایند و حتی دریافت و برداشت و عمل عامه مسلمانان انگار همخوانی ندارد البته به فهم ناقص من. چه اشکالی دارد دعا باعث تغییر تقدیر شود. چنانچه امام موسی ابن جعفر علیه السلام می فرماید: «ان الدعا یرد ما قدر و ما لم یقدر قال قلت ما قدر فقد عرفته فما لم یقدر قال حتی لا یکون» (عده الداعی) حضرت در این روایت تصریح دارند دعا باعث تغیر تقدیر می شوند چرا که وقتی تقدیری بر گردانده شود به طور طبیعی تقدیر جدیدی جایگزین خواهد شد. و یا حضرت صادق علیه السلام به میسر می فرماید: «یا میسر ادع الله و لاتقل ان الامر قد فرغ منه....» (همان) و یا روایت دیگر امام کاظم علیه السلام که فرمودند: «علیکم بالدعاء فان الدعاء و الطلب الی الله یردالبلاءو قد قدر و قضی فلم یبق الا امضاءوها فاذا دعی الله و سئل صرفه صرفه» (همان) در این روایت نیز حضرت می فرمایند دعا قدر و قضا را تغیر می دهد زیرا وقتی بلایی طبق این روایت مقدر شده باشد و با دعا صرفه شود یعنی تغییر مقدر با دعا. یا روایتی که امام صادق علیه السلام می فرمایند: «من تخوف من بلاءیصیبه فتقدم فیه بالدعاء لم یره الله ذلک البلاء ابدا» (همان) این روایت هم می فرماید با دعا می توانی بلایی که نگرانی در تقدیر تو باشد و بر تو نازل شود را به عافیت از آن بلاء تغیر دهی و موارد بسیار دیگر از روایات و داستانهای بزرگان. حال چه اشکالی دارد بگوییم خداوند در شرایط عادی فلان تقدیر را برای فلان شخص رقم زده است و در همان علم الهی نیز ثبت است که با دعا یا صدقه یا..... تقدیر او از آن حالت اول بدون دعا و صدقه و.... به حالت دوم تبدیل خواهد شد، یعنی اولی محو و با قدرت دعا دومی ثبت خواهد شد چنانچه ابن فهد حلی در پاسخ به اشکال فوق و نقش دعا می فرماید ممکن است آنچه مصلحت گردیده و ذات اقدس الهه آن را انجام خواهد داد بعد از دعا مصلحت شده باشد. با این نگاه آیه 22 سوره مبارکه حدید را نیز می توان اینچنین گفت که در کتاب الهی ثبت است که فلان شخص با دعای اختیاری خود شایسته دریافت فلان نعمت می شود یا فلان بلاء از او رفع می شود و در عین این که جایگاه قضا و قدر الهی حفظ می شود نقش دعا هم بر جا می ماند البته آنجا که قضای حتمی الهی همچون وجود مرگ و رفتن حتمی از این دنیا و از این قبیل باشد که محل پرسش نیست با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار خوبی را متذکر شده‌اید و واقعاً بحثی بر روی نقش دعا و تغییر تقدیرها نیست تا آن‌جایی که قرآن می‌فرماید: «قُلْ ما یَعْبَؤُاْ بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ»؛ اگر دعای شما نبود، خداوند به شما اعتنا و توجهی نداشت. دعا "بهترین و برترین عبادت"، "مغز عبادت"، "کلید رستگاری"، "گشاینده درِ رحمت" و "سلاح مؤمن و ستون دین و نور آسمان‏ها و زمین" است. می‌ماند که آیا قضا و قدرهای ثابتی هست که با دعا قابل تغییر نباشد؟ در جواب آن سؤال‌کننده‌ی محترم که سؤال کرده بود، چرا با این‌همه دعا آن‌چه می‌خواستم محقق نشد؛ عرض شد متوجه قضا و قدرهای ثابتی که به مصلحت بندگان است نیز باشند. و روایاتی که جنابعالی متذکر شدید برای آن است که بفهمیم نقش دعا چه اندازه در تغییر سرنوشت انسان‌ها موثر است ولی نه به آن معنا که هرچه ما بخواهیم باید با دعا محقق شود و به قول اساتید محترم؛ خدا در اختیار ما باشد و ما فرمانده‌ی همه‌چیز. موفق باشید 

6704
متن پرسش
با سلام آیا از نظر شرع درست است که یک دختر خاستگار مذهبی و خوب خود را برای آمدن خاستگار بهتر رد کند تا با کسی ازدواج کند که در مورد مسایل معرفتی و انقلابی و ... همانند خودش به تفضیل رسیده باشد و یا به صرف قبول داشتن انقلاب و مذهب و مقید بودن به آن تکلیف شرعی دختر میشود که با خاستگار خود ازدواج کنیم ؟ با توجه به اینکه احتمال آمدن چنین خاستگاری در آینده 50-50 است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر خداوند خواستگار خوبی بفرستد که دلیل منطقی بر نپذیرفتن آن نداشته باشید خداوند بعد از آن امور ما را به خودمان وامی‌گذارد و عملاً ناکام می‌شویم. موفق باشید
3613

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم - اینجانب موضوع تحقیقی دارم در ابطه با ایات انفسی در نهج البلاغه ( روح وفطرت وخلقت انسان ) از جناب عالی درخواست دارم که بنده را دراین زمینه راهنمایی کنید - معرفی کتاب و سایت ومطلب در این موضوع و.... با تشکر از جناب عالی
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به این شکل روی نهج البلاغه کار نکرده‌ام. موفق باشید
244

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز استاد طاهرزاده. سوالی از خدمت شما دارم. به طور کلی ذکر و نام ائمه اطهار از امام علی بن حسین تا امام عسکری علیهم السلام کمتر در اعیاد و عزاداری ها و دعاها آورده می شود. این امر سبب شده که ارتباط بنده با حقیقت نوری این حضرات سخت تر از پیامبر اکرم (ص) و حضرت فاطمه زهرا (س) و امام علی و امام حسن و امام حسین علیهم السلام انجام گیرد. شما برای برطرف کردن این حجاب چه توصیه ای به بنده دارید. بسیار ممنون و متشکر. در پناه حضرت حق...
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: اولاً: خود ائمه«علیهم‌السلام» ما را بیشتر به آن معصومینی بیشتر ارجاع می‌دهند که روح شیعیان بیشتر آن‌ها را می‌شناسد. ثانیاً: وقتی فهمیدیم همه‌ی آن‌ها نور واحدند و دارای حقیقت نوری هستند، آرام‌آرام می‌توانیم از سایر ائمه«علیهم‌السلام» نیز برکات لازم را بگیریم. موفق باشید
64
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز .از جنابعالی سوالی دارم آیا انسان بعد از کامل شدن باز هم نیاز به مطالعه کتاب های عرفانی دارد یا خیر به عنوان مثال آیا ایت الله بهجت چگونه روز های خود را سپری می کند و ایا ایشان هنوز هم کتب اخلاقی عرفانی را می خواند یا نه در غیر این صورت چگونه شناخت خود را کامل می کنند و از شما می خواهم که در صورت امکان برای ما برنامه روزانه خودتان را بفرمایید تا ما بهتر شرایط سیر و سلوک را بدانیم التماس دعا
متن پاسخ

جواب: مراحل سلوک ابتدا معرفت به حقایق است، سپس کسب فضائل اخلاقی برای به فعلیت رساندن معارف در قلب، آری:
اول قدم آن است که او را یابی..... آخر قدم آن است که با او باشی
وقتی فهمیدیم دل را دائم باید متوجه خدا نمود، متوجه می‌شویم پرحرفی‌ها و کینه‌ها و خودخواهی‌ها مانع چنین توجهی است و لذا همت برای کسب فضائل اخلاقی، یعنی زدودن این ضعف‌ها، به میان می‌آید. وقتی انسان تا حدّی از این دو مرحله گذشت حجاب‌های بین او و خدای بی‌نهایت خوبی ها، آرام‌آرام کنار می‌رود. حال همه‌ی عالم برای او آیت الهی هستند و می‌تواند با آیات الهی به‌سر ببرد و همواره جمال محبوب را در جلوه‌های مختلف بنگرد، این‌جاست که قرآن و روایات معنی دیگری پیدا می‌کنند، و کتاب ذکر برای قلب سالک می‌شوند و لذا در شرح حال حضرت امام خمینی«رحمة‌الله‌‌علیه» داریم روزی هشت مرتبه قرآن می‌خواندند، یعنی روزی هشت مرتبه از کتاب «ذکرٌ للعالمین» جمال محبوب را در جلوات مختلف می‌دیدند و متذکر می‌شدند. علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» می‌فرمایند: اواخر عمر مرحوم قاضی طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» خدمتشان می‌رفتیم و فتوحات مکّیّه از محی‌الدین‌عربی را می‌خواندیم. آیت‌الله ‌انصاری ‌همدانی«رحمة‌الله‌علیه» می‌فرمایند: مثنوی کتابی است که سالکِ عارف هرگز تا آخر عمر نمی‌تواند از آن جدا شود، زیرا فتوحات و کشفیات دیگر عارفان آینه برای بقیه‌ی عارفان می‌گردد. خوشا به حال آنانی که در گلستان روایات ائمه معصومین«علیهم‌السلام» نورها می‌گیرند و مستی‌ها می‌کنند. گفت:
به هر رنگی که خواهی جامه می‌پوش..... که من آن قد رعنا می‌شناسم
موفق باشید

3237
متن پرسش
ضمن سلام و احترام ، نظر جناب عالی راجع به آموزش های تشعشع دفاعی استاد طاهری (عرفان حلقه ) چیست ؟ یک نمونه از فیلم کامل سه ساعته ی آن را در آدرس...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام:حیف من و شما نیست که مشغول این حرف‌ها شویم و سخنان متقن عرفای بزرگی مثل حضرت امام را رها کنیم و به این حرف‌های وَهمی بپردازیم؟ موفق باشید
2563

نگاه عرفانیبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز با توجه به اینکه فرمودید آیت الله جوادی آملی نظر به اسما دارند آیا تفکر ایشان با امام (ره) یکی است یا تفاوت دارد ؟اگر جزئی هست هم آن را بیان کنید ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نگاه عرفانی حضرت آیت‌الله جوادی و حضرت امام هر دو مبتنی بر دستگاه محی‌الدین است، منتها رجوع امام به اسماء، ظاهراً حضوری‌تر است. موفق باشید
13349
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: می خواستم نظرتون را درباره آثار استاد محمدرضا حکیمی و خود ایشان بدونم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غیر از نگاه تفکیکی ایشان که موجب حیرانی خوانندگان کتابهایشان می‌شود، سایر کتب ایشان بسیار مفید و با برکت خواهد بود. موفق باشید

11118

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: اوقات شریف بخیر! جسارتا می خواستم بدانم که آیا آثار آقای عبدالله شهبازی مورخ تاریخ سیاسی ایران و جهان با محوریت زرسالاران یهود و استعمار معرف حضور عالی هست یا خیر؟ آثار ایشان که حاصل بیش از 20 سال تحقیقات پیگیر ایشان است اطلاعات ذی قیمت و ناگفته ای را از تاریخ پنهان غرب جدید از منابع زبان اصلی و ایرانی گرد آوری می کند. از نقطه نظر تاریخ تحلیلی نیز یک سری قواعد کلی بسیار جالب و مهم به دست می دهد که آنها را به نظر حقیر می توان سنت شیطانی تاریخ در برابر سنت الهی تاریخ دانست! این قواعد را ایشان البته نه تحت چنین عنوانی در مقدمه اثر پنج جلدی خود با عنوان تاریخ زرسالاران یهود و پارس که از این لینک زیر قابل دانلود است بیان کرده اند. البته آقای شهبازی سابقه عضویت در حزب توده دارند و طی یک دهه اخیر نیز از لحاظ سیاسی شخصیت جنجال سازی بودند اما با این حال تحقیقات شگرف ایشان در تاریخ بنی اسرائیل و زرسالاران یهود در قرون وسطی و جدید از حیث یافته های بکر و جامعیت یگانه و بی نظیر است. البته از حیث معرفتی آنچه که حداقل در آثار ایشان برای بنده غیر از اطلاعات ذی قیمت اش مفید است همان چیزی است که تحت عنوان سنن شیطانی تاریخ می نامم. یعنی روش ها و قواعد عینی و انضمامی اعلاء ترین صحابی شیطان برای انقیاد و سیطره بر بشر که قرن ها سابقه دارد و نسل اندر نسل منتقل می شود. لذا مطالعه آثار ایشان را در کنار آن نگاهی که ما به فلسفه تاریخ داریم بسیار مفید می دانم. لذا مناسب دیدم که مطالعه آثار ایشان را به دوستانی که در زمینه تاریخ غرب مطالعه می کنند توصیه کنم. http://ketabnak.com/comment.php?dlid=10851 با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید باید از آثار آقای عبداللّه شهبازی استفاده کرد، ولی با نگاهی که در دل حوادث تاریخ به حضور خدا و سنت‌های الهی نظر داشت، همان‌طور که قرآن در نگاه به حادثه‌ها به ما می‌آموزد. موفق باشید
4007
متن پرسش
با سلام ببخشید که مزاحم وقتتان میشوم چند وقتی است گهگاهی روحم از چند مسیله که پاسخ کامل یا درستی برایشان نمی یابم آزرده میشود یکی اینکه نمیدانم من برای تحقق انقلاب مهدوی چه باید بکنم آیا اصلا من برای امامم فایده ای دارم به دردش میخورم؟ دیگر اینکه دوست دارم به باوری"صحیح"از آقای خامنه ای برسم دوست دارم به حدی برسم که حتی اگر گفتند بمیر باور داشته باشم که حتما مصلحت همین است و واقعا بروم بمیرم حالا از این ارادتهای احساسی حقیقتا خسته شده ام از این بی دلیل پذیرفتن ها و بی دلیل نپذیرفتن ها استاد شما بهتر از من میدانید که بعد از مرگ ماییم و ابدیتمان و هیچ شوخی هم در کار نیست اگر مرگ مرا دربربگیرد نمیدانم با اینهمه حق الناس چه کنم با این همه شرمندگی با این اخلاقی که هرگز نمی خواهم لحظه ای همنشینم باشد من خودم را لابلای این حقارتها وبد خلقی ها و خشکی ها زنده به گور کرده ام هم دارم میسوزم هم بیرحمانه می سوزانم آقا مهارم را داده ام دست خشم ونمیدانم چطور خودم را نجات دهم آقامن حقیقتا وحقیقتا اسیر و برده ی جهلم من از جاهلیتی که خدا میگوید هم جاهلترم چونکه میدانم کارهایی جاهلانه است وباز انجام میدهم اگر امام مهدی را ببینم نمیدانم چه کنم با این همه خفت واینهمه شرم حالا هم هرچه به خودم نگاه می کنم میبینم متاسفانه همانم که بوده ام برای من دعا کنید که خدا هرچه زودتر مرا از دست خودم نجاتم بدهد گویی میبینم که هرچه هم که مثلا کار خوب کنم تا این اخلاقهایم حقیقتا زشت است هیچ وهیچ فایده ندارد گویی گاهی میبینم که حقیقتا لجنزاری شده ام که عالمم را به پلیدی کشانده ام دنیا مرا حسابی بازی میدهد اسیرم کرده و منزل به منزل میکشاندم سخت مرا بسته ی خود کرده همان کاری که این نفس بدبختم واین وسوسه های شیطان میکند خدایا اگرتونجاتم ندهی و پناهم ندهی من چه کنم استاد حقیقتا محتاج دعای خیرتان هستیم "اگرچه تا کنون کاری نکردم دعاکن تا ز میدان بر نگردم"
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با رعایت حرام و حلال الهی و دغدغه‌ی حفظ نظام اسلامی، به قلب مبارک امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» می‌توانید نزدیک شوید و آماده‌ی هدایت‌های باطنی آن حضرت بگردید 2- با دقت به سخنان و رهنمودهای رهبری توجه کنید متوجه عمق بصیرت و حکمت ایشان می‌گردید تا آن حدّی که تبعیت از ایشان را عین به ثمررساندن زندگی‌تان می‌یابید، در ضمن از مطالعه‌ی کتاب «شرح اسم» که با دقت به شرح زندگی آیت‌الله خامنه‌ای«حفظه‌الله» پرداخته، غفلت نکنید 3- حق‌النّاس را تا آن‌جا که ممکن است باید اداء کنید و آن‌جا هم که ممکن نیست اگر مالی است ردّ مظالم دهید و اگر مالی نیست برایشان استغفار نمایید تا ان‌شاءالله گشایش روحی حاصل شود 4- در اصلاح نفس کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» کمک می‌کند. موفق باشید
3030
متن پرسش
سلام آرزوی برکت وقت برای استاد عزیز جهت وقت گذاشتن و جواب به پرسشها. انشاالله مشمول نظر خاص امام زمان علیه السلام قرار گیرید. استاد عزیز نظر شما در مورد واکنش حجت الاسلام جعفریان و حرفهای مختلفی که در موضوعات ذیل زده اند چیست؟ 1 واکنش به صحبتهای حجت الاسلام پناهیان در مورد قواعد ظهور و نزدیکی ظهور (نظر خود شما در مورد صحبتهای ٱقای پناهیان در بیت رهبری چیست؟) 2 این بحث مورد اشاره آقای جعفریان که :(در این دولت تفکر عمیق، برنامه ریزی و خرد گرایی دینی جایی ندارد، و سیاست گذاریهایش بر اساس مداح ها و مدیران هیاتی انجام میشود)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده نظرات جناب آقای پناهیان را رویهم‌رفته عالمانه می‌دانم هرچند سال گذشته نباید موضوع تبعیت از رهبری را با حضور آقای احمدی‌نژاد طوری مطرح می‌کردند که شائبه‌ی طعنه به رئیس جمهور در اذهان تقویت شود ولی وقتی از ایشان پرسیده بودند ایشان فرموده بودند بنده چنین قصدی نداشتم. بهتر بود آقای جعفریان به آن نکته ای که به آقای پناهیان اشکال دارند اشاره بفرمایند و دلایل اشکال خود را بفرمایند تا با جوابی که اقای پناهیان می دهند حقانیت سخن هر کدام روشن شود. این خیلی عجبب است که اقای جعفریان شخصیت علمی اقای پناهیان را زیر سوال ببرند. آقای جعفریان از همان ابتدا یعنی در دولت نهم نظر مثبتی به دولت آقای احمدی‌نژاد نداشتند و موضوعات را طور دیگری می‌بینند که فکر نمی‌کنم در اظهار نظر انصاف را رعایت کنند. موفق باشید
10440
متن پرسش
سلام علیکم: نظر جناب عالی در مورد مقاله اخیر سعید حجاریان با عنوان «فرهنگ عاشورا فرهنگ اربعین» چیست؟ http://www.jamaran.ir/fa/NewsContent-id_63228.aspx
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع نگاه به نهضت امام حسین«علیه‌السلام» در کربلا حاکی از عدم اعتقاد به قدسی‌بودن آن است و لذا می‌گوید: «هرکس عاشورای خود را می‌سازد» نه این‌که هرکس سعی می‌کند به حقیقت قدسی کربلا که همه‌ی انبیاء به آن نظر داشتند، نزدیک شود. و خبر از آن دارد که نه‌تنها آقای حجاریان هیچ‌گونه اعتقادی به الهی‌بودن و قدسی‌بودن کربلا ندارد، حتی اطلاعات مختصری هم از واقعه و قبل و بعد از آن ندارد و این مصیبت تاریخ ما است که روشنفکران ما تا این اندازه از حقایق عالم و تاریخی که در آن زندگی می‌کنند، بیگانه‌اند. آقای حجاریان معتقد است حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» یک کاری کرد و تمام شد، و به زعم آقای حجاریان ما شیعیان بعداً آن را رها نکردیم و تبدیل به اربعین نمودیم و ما می‌خواهیم با آن نظام‌سازی کنیم. پاسخی هم که در سایت رجانیوز تحت عنوان «عقل دینی در برابر عقل مدرن» در جواب آن داده‌اند، نکات خوبی را در این رابطه متذکر شده‌اند. موفق باشید
8370

رزقبازدید:

متن پرسش
سلام ایا این حرف درسته؟ با تلاش بسیار بیش از حد معمول،روزی بیشتر نمیشه یعنی روزی من مشخصه و من در دو شیفت کار میکنم که هزینهی بچه ای را بدهم کار بیهوده ایست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: وقتی ما در حدّ وظیفه تلاش کنیم و با خوش‌رویی و صله‌ی رحم کار را جلو ببریم رزقی که باید به ما برسد می‌رسد. موفق باشید
نمایش چاپی