بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3226
متن پرسش
با عرض سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار همانطور که در قرآن آمده هدف از خلقت ما بندگی و عبودیت است. حال من یک سوال داشتم اینکه یک نفر چگونه می تواند بفهمد که از چه راهی بهتر می تواند بندگی خدا را به جا آورد؟ ممکن است انسانی به طرق مختلفی بتواند کار کند ولی چگونه می تواند بفهمد که بهتر ین راه کدام است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شریعت الهی مطابق فطرت همه‌ی انسان‌ها نازل شده، با عقیده‌ سالم قرآنی و رعایت حرام و حلال الهی می‌توان بندگی کرد و خداوند در این راه آن‌چه شما را به سعادت نزدیک می‌کند در قلب شما القاء می‌فرماید. موفق باشید
3098

بهائیانبازدید:

متن پرسش
باسلام وخسته نباشید.چرا بهائیان در ایران حقوق شهروندی ندارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: دارند. موفق باشید
2711
متن پرسش
سلام آقای خامنه ای خودشان در خراسان فرموند باید از روحیه تقلید بپرهیزید و شخصیت تابع نداشته باشید ولی چرا همه مذهبیا کورکورانه و بدون نظر به امام زمان از ایشان تقلید میکنند ؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آن افرادی که بنده می‌شناسم ارادتشان به مقام معظم رهبری بر اساس تحقیق است و چون فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را می‌شناسند و می‌بینند مقام معظم رهبری احیاگر آن فرهنگ و سرباز حضرت حجت«عجل‌الله‌‌تعالی‌فرجه» هستند به ایشان ارادت دارند و ارادت ما صدچندان شد وقتی ایشان در نمازجمعه‌ی بعد از فتنه‌ی 88 در آن خطبه‌ی قدسی، خطاب به حضرت حجت«ارواحنا لتراب مقدمه فداه» عرض کردند: مولای من بنده با این بدن ناقص در خدمت شما هستم. موفق باشید
1473

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله ... جناب استاد، ضمن تشکر فراوان به خاطر زحمات بی دریغی که در راه احیاء فرهنگ اسلامی متحمل میشوید، سوالی که بنده داشتم مربوط به برخی ایده هایی می شود که در بحث تولید علوم اسلامی ذهنم را مشغول کرده و اگر بدانم اصل آن صحیح است انشاء الله تحقیقات جدی تری را در این زمینه آغاز خواهم کرد. لذا از اینکه موارد مطرح شده از جانب بنده بدلیل عدم تسلط بر این مباحث ناشیانه هستند عذرخواهی می کنم و امیدوارم نظرات شما برای بنده راهگشا باشد .... در بخش های ابتدایی دعای کمیل اینطور می خوانیم که: «و باسمائک التی ملات ارکان کل شیء» ؛ حال در ابتدا سوالم را مطرح می کنم و بعد توضیحات بیشتر را در ادامه برای روشن شدن موضوع عرض می کنم: 1- آیا "کل شیء" شامل قواعد و اصول علمی جاری در عالم هم میشود؟! 2-و آیا اگر جواب مثبت باشد، میتوان بدون در نظر گرفتن این اسماء، به علوم حقیقی در تبیین قواعد علمی عالم دست یافت؟ ..... برای توضیح بیشتر مثالی می زنم. یکی از مشهورترین قواعد ریاضی، قواعد مثلثاتی است و همه دانشجویان می دانند که یک دور کامل، شامل 360 درجه میشود. حال اگر سوال کنیم که چرا این تقسیم بندی بر 360 بنا نهاده شده و مثلا 100 یا 400 درجه نشده، جواب خاصی نخواهیم شنید. اما از آنجایی که اصل این علم برخاسته از مبانی معرفتی الهی است، می توان توضیح داد که این تقسیم بندی بر اساس اسماء الهی بنا شده است و از لطائف آن این است که اسم شریف «رفیع الدرجات» شامل "رفیع" که عدد آن 360 است و همچنین "درجات" که جمع درجه است ساخته شده است. بر این اساس رفیعترین درجه که در یک دور کامل اتفاق می افتد باید هماهنگ با این اسم الهی باشد و همچنین اسم «محیط» بر اساس قواعد خاص عددی بر عدد 360 بنا شده و محیط دایره باید هماهنگ با آن درجه بندی شود. و یا در مورد دیگر، اینکه سور قرآن 114 سوره است به این دلیل است که کتاب جامع الهی باید عدد سوره هایش هماهنگ با اسم شریف «جامع» باشد که برابر 114 است. یعنی میتوان توضیح داد که تمام عالم و قواعد چینش آن بر اساس اسماءالله بنا شده اند. از اینرو اگر بشر بخواهد فارغ از اسماءالله نظمی در عالم ایجاد کند، آن نظم باطل خواهد بود. بعنوان مثال تقسیم بندی دمای آب از صفر تا صد درجه چون یک قرارداد بشری است و در ایجاد آن هیچ رجوعی به اسماء الله نشده است، یک قرارداد باطل است و در علوم اسلامی حتی این درجه بندی نیز بر اساس دیگری انجام خواهد گرفت. بر این اساس میخواستم بدانم که آیا قواعد علمی آفرینش نیز جزء «کل شیء» هستند که اسماء الهی ارکان آن ها را پر کرده باشد و آیا علوم دانشگاهی امروز و قواعد آن (مثل فرمول های نیوتون) که فارغ از این اسماء ایجاد شده اند را میتوان بر اساس تفکر رایج، قواعدی دانست که بخشی از پدیده های هستی را به درستی تحلیل می کنند؟ .... با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: تصوری که بنده از اسماء الهی دارم آن است که هرگاه حضرت حق با صفت خاص در عالم ظاهر شوند، آن نوع حضور را، حضور ذات حق به اسم خاص می‌گویند. ولی نمی‌دانم چرا می‌فرمایید 360 درجه نمود اسم رفیع‌الدرجات است یا عدد 114 نمود اسم جامع است. موفق باشید
1124

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ضمن عرض سلام خدمت شما کتاب زن آنگونه که باید باشد شما رو مطالعه کردم بسیار عالی بود و همه این مسائل به نوعی تو زندگی من جای خالیش رو شدیداً احساس می‌کنم جوری که شب و روز من تفکر و گریه و چاره جویی شده . من پنج سال پیش با آقایی نامزد کردم و علی رغم علاقه‌ای که برای تشکیل خانواده اسلامی داشتم تو این موضوع شکست خوردم و در آستانه جدایی هستیم البته ما به صورت موقت با هم ازدواج کردیم و خانواده من و ایشان خبری از این مسئله ندارند و علاوه بر این من مجبورم به دلائلی به دور از خانواده‌ام زندگی کنم و با اتفاقاتی که افتاده و آرزوی تشکیل خانواده توحیدی که در درونم شعله میکشه نمی‌دونم چه جوری از این بحران بیرون بیام و خودم رو به اون هدف واقعی‌ام برسونم. لطفاً اگر امکان ارتباط با شما وجود داره می‌خواستم ازتون راهنمایی بخوام. با سپاس
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی اگر شرایط شما طوری است که نمی‌توانید خانواده‌ای تشکیل دهید به آن شکل که در کتاب مذکور گفته شده، بدانید خداوند از طریق دیگر انواری را به قلب شما می‌رساند که به صورتی دیگر با نور توحیدی حضرت حق مرتبط شوید. تلاش کنید شرایطی را که خداوند برای ارتباط با خودش برایتان فراهم کرده بشناسید و استفاده کنید. بگو: خدایا! هرچه تو برای من پسندیدی، من پسندیدم. پس مرا آنچنان گردان تا پسند تو گردم و در سایه‌ی قرب با تو به‌سر ببرم. موفق باشید
863

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام و تحیت خدمت استاد عزیزم.چند وقتی است که جلسات ده نکته از معرفت نفس را با دوستان شروع کردیم.سوالاتی پرسیده شده است. ممنون میشویم که پاسخ ها را مبسوط و به ترتیب مرحمت فرمایید.1: در نکته یک گفته می شود که ادراکات مربوط به نفس است.یکی از دوستان می گفت که ادراکات مربوط به مغز است حتی خواب هم تصورات ذهنی مغز است.در پاسخ چه می توان گفت؟ 2: یک دیگر از دوستان می گفت که بعضی وقتها پس از بیدار شدن از خواب چیزی از خواب یادم نمی آید.این یعنی اینکه روح وارد عالم خواب نشده است و در بدن حضور داشته است. من گفتم که چیزهایی از خواب به یادت می ماند که برایت مهم باشد.گفت که پذیرفتنی نیست که هیچ چیز از یک خواب مهم نباشد و در نتیجه هیچ چیز یادمان نیاید.پاسخ این سوال چیست؟ 3: در بیداری مثلا اگر کسی بخواهد ضرری به ما برساند ما دفع ضرر می کنیم یا اگر عالمی را ببینیم از او سوال می پرسیم یا اگر دوستی که چند سال است که او را ندیده ایم ببینیم او را در آغوش می گیریم و ... اما بعضی وقتها در خواب هیچ اراده ای نداریم نه می توانیم دفع ضرر کنیم نه می توانیم سوال از عالمی بپرسیم اگر دوستمان را ببینیم عادی برخورد می کنیم و... آیا این تفاوت بین خواب و بیداری به معنی آن نیست که بیداری به نحوی واقعی تر از خواب است و (( من )) ما در موقع بیداری واقعی تر وحقیقی تر از ((من)) ما در موقع خواب است؟ 4: بعضی وقتها در بیداری ذهن و روح ما مشغول فلان مساله درسی یا فلان فعالیت است.شب در خواب با همان موضوع برخورد می کنیم.از طرف دیگر بعضی وقتها مثلا دلتنگ امام رضا می شویم و شب در خواب حرم امام رضا را می بینیم. سوال این است که با توجه به اینکه منشا این دو نوع خواب یکی است چه تفاوتی بین این دو نوع خواب است؟ آیا هردو بی اعتبار و توهمی است؟ 5: در بیداری مثلا وقتی یک صحنه یا منظره را می بینیم یا با دوست خود صحبت می کنیم تمام جزئیات را به خاطر داریم رنگ لباس دوست شکل موی دوست حرکاتی که انجام می داد و ... اما در خوابها معمولا صورت کلی و مبهم از صحنه ها و گفتگوها را به یاد داریم مثلا خواب حرم امام رضا را می بینیم اما حرم امام رضا را به گونه ای غیر این شکل فعلی می بینیم.علت چیست؟ 6 : آیا این درست است که یکی از ملاک های مهم در تشخیص شخصیت افراد خوابهایی است که می بینند .یا اینکه نه.ممکن است طرف در حال فعلیت رساندن شخصیت خودش باشد اما خواب های پست هم زیاد ببیند؟ 7: اصولا آیا ما خواب باطل هم داریم یا اینکه همه خواب ها واقعیت دارند چه رویا های صادقه و چه خوابهای پریشان؟ 8: بعضی وقت ها شده که خواب هستیم و داریم خواب ترسناک می بینیم و می دانیم که خواب هستیم و می خواهیم خود را به زور بیدار کنیم تا از دست رنج درون آن خواب راحت شوی.سوال این است که آن کس که در خواب دارد خواب ترسناک می بیند کیست و آن کسی که می خواهد خود را از خواب بیدار کند کیست؟. در پایان اگر توصیه ای در خصوص نحوه ی برگزاری جلسات دارید با گوش دل می شنویم. از حوصله و مرحمت عزیزم ممنون هستم.خداوند شما را موید بدارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- بحث بر سر آن است که چه کسی ادراک می‌کند نه این‌که با چه وسیله‌ای ادراک می‌شود. مگر وقتی ما با چشم خود می‌بینیم می‌توانیم بگوییم چشم می‌بیند؟ به هر حال آنچه در خود می‌یابیم شخص ادراک‌کننده است و این را نمی‌توانیم انکار کنیم. 2- مگر ما در عالم بیداری آنچه را احساس می‌کنیم همیشه در حافظه داریم؟ آیا از پریروز خود آنچه حسّ کردیم را فعلاً داریم یا اگر حادثه‌ی مهمی اتفاق افتاده باشد در حافظه می‌ماند؟ تازه اگر یک حادثه از خواب را بعداً به یاد داشته باشیم کافی است تا روشن شود نفس انسان بدون بدن حقیقت دارد و ادراک می‌کند. 3- انسان در خواب در اختیار ملکاتش می‌باشد و نمی‌تواند مثل بیداری اراده‌ای جدید داشته باشد، از این جهت بیداری جهت تعالی ما جدّی‌تر از خواب است ولی از جهت رتبه‌ی وجودی، عالم مثال درجه‌ی وجودی شدیدتری دارد. 4- بعضی مواقع روح انسان در هنگام خواب – که از حسّ خود آزاد است – با شدیّت بیشتر با خیالات خود مرتبط می‌شود و گاهی هم نفس در هنگام خواب سیر می‌کند و با واقعیتی در عالم خارج – اعم از عالم ماده یا عالم مثال – روبه‌رو می‌شود، ولی چون به‌راحتی نمی‌تواند بین آن دو واقعه تفکیک کرد گفته می‌شود نباید به خواب اعتماد نمود. 5- ما در خواب با صورت کلی واقعیات روبه‌روئیم و زمان زیادی نیاز دارد که بتوانیم با جزئیات واقعیات مأنوس شویم، چیزی که در برزخ محقق می‌شود. 6- شخصیت انسان موضوع بسیار گسترده‌ای است که در هر مرحله در موقعیتی خاص قرار دارد و نمی‌توان یک قاعده‌ی کلی برای آن تعیین کرد. 7- به اعتبار نفس انسان همه‌ی خواب‌ها واقعیت دارند ، یا ریشه در خیالات ما دارند و چگونگی آن‌ها، یا ریشه در سیر ما در عالم مثال دارند و چگونگی صورت‌های آن عالم ولی به اعتبار واقعیت خارج، بعضی خواب‌ها واقعیت ندارند. 8- نفس انسان یک حقیقت مجرد و تشکیکی است و لذا از موطن مرتبه‌ی بالاتر می‌تواند به مرتبه‌ی پایین‌ترِ خود نظر کند و در هر حال هر دو مرتبه را به خود نسبت دهد. 9- همین‌طور که جلو می‌روید خوب است ولی معطل نشوید، مطلب را خوب بگیرید و جلو بروید تا با ظهور نکات دیگر مطالب قبلی نیز روشن‌تر شود. موفق باشید
19440
متن پرسش
با عرض سلام: ۱. استاد زبانم لال، اگه یک وقت برای رهبرمون اتفاقی بیفته، آیا انقلاب اسلامی به پایان نمی رسه؟ آخه بعد از رهبری چه کسی می تونه این راه را مثل ایشون ادامه بده؟ ۲. آیا آخرش دولت میتونه سند ۲۰۳۰ را اجرا کنه یا این که متوقف می شود؟ این دولتی که من دیدم تا این سند را به لطایف الحیلی اجرا نکنه دست بردار نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا متوجه نباشیم در بستری که حضرت روح الله خمینی در این تاریخ گشوده‌است همواره زیبایی‌های برتری ظهور خواهد کرد. مگر به این آیه‌ی قرآن شک دارید که می‌فرماید: «ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ» (106/بقره). هیچ آیه‌ای از آیات الهی – مثل آیت حق حضرت روح اللّه خمینی – نبردیم مگر آن‌که آیه‌ای بهتر از او یا مثل او را آوردیم، آیا نمی‌دانید خداوند بر هرچیز قادر است – و خودش این انقلاب قدسی را به‌خوبی حفظ می‌نماید -. در رابطه با این‌که هرگاه حقیقتی قدسی در تاریخ ظهور کرد، بر عکس باطل که زهوق و بی‌آینده خواهد بود، همواره زنده‌تر و تازه‌تر به بهترین نحو جلو خواهد رفت. و مولوی در همین رابطه می‌گوید:

اندک اندک جمع مستان می‌رسند

اندک اندک می پرستان می‌رسند

دلنوازان نازنازان در ره اند

گلعذاران از گلستان می‌رسند

اندک اندک زین جهان هست و نیست

نیستان رفتند و هستان می‌رسند

جمله دامن‌های پرزر همچو کان

از برای تنگدستان می‌رسند

لاغران خسته از مرعای عشق

فربهان و تندرستان می‌رسند

جان پاکان چون شعاع آفتاب

از چنان بالا به پَستان می‌رسند

خرم آن باغی که بهر مریمان

میوه‌های نو زمستان می‌رسند

موفق باشید    

17241
متن پرسش
با سلام: یکی از منبری های غیر روحانی شهر خودمان اصفهان، در بحث مشیت الهی به موضوع جبر و اختیار گریزی زدند و با استفاده از بیت زیر که نمی دانم از کجاست گفتند ما در عالم چیزی به اسم جبر نداریم و اصلا جبر و اجبار توهین به خداست و وقتی ما علت چیزی را نمیفهیم برای توجیه جهلمان می گوییم در عالم جبر وجود دارد. ایشان می گفتند حتی وجود ما و اینکه ما انسان هستیم نیز به اخیار خودمان است. و با اشاره به حدیث لا جبر و لا تفویض گفتند این (لا) لای نفی جنس است و ما در عالم اصلا ً از جنس جبر و تفویض چیزی نداریم. بیت شعر: تا نباشد فاعل و قابل قرین / هیچ موجودی نمی گردد مبین . قابل در اینجا یعنی قبول کننده فعل فاعل. آیا این مطالب به نظرتان صحیح است؟ کمی توضیح دهید. این شعر می دانید از کیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جبر به همان معنایی که فرموده‌اند در میان نیست ولی طبق همان سخن، تفویض هم که به معنای به خودواگذشته‌شدن باشد نیز نیست. و جمع این دو کار مشکلی است و هنر شیعه در جمع این دو است که نه جبر است و نه تفویض. عرایضی در جزوه‌ی «جبر و اختیار» که بر روی سایت هست شده است، خوب است به آن رجوع فرمایید. موفق باشید

16917
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام خدمت استاد گرانمايه: جناب استاد آيا مى توانیم به طور کامل موسيقى را نفى کنيم چون در سيره امامان عليهم السلام نيست با اين که بعضى موسيقى ها حس عشق به خدا و اهل البيت را در انسان شعله ور مى کند و گاهى اشک انسان را در مى آورد. وقتى انسان موسيقى: اى نامت از دل و جان در همه جا به هر زبان جارى / عطر پاک نفست سبز و رها از اسمان جارى / چگونه فريادت نزنم چرا دم از يادت نزنم در اوج تنهايى؟ اگر زمين ويرانه شود جهان همه بيگانه شود تويى که با مايى / با يادت اى بهشت من آتش دوزخ کجاست / عشق تو در سرشت من با دل و جان آشناست. و از اين دست را مى شنود ياد و ذکر خدا در دلش شعله مى کشد. درست است موطن موسيقى خيال است ولى آيا از همين موطن نمى توان زمينه تعقل و حضور را فراهم کرد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا موسیقی را به طور کلّی نفی کنیم؟ آری! در سیر و سلوک انسانی رویهم‌رفته موسیقی جایی ندارد و به این جهت، سیره‌ی ائمه«علیهم‌السلام» نظر به موسیقی نبوده‌ است. موفق باشید

15924
متن پرسش
با عرض سلام و ادب محضر جناب استاد: آنگونه که بنده از بیانات جنابعالی متوجه شده ام این است که نه تنها به خداوند متعال و امامان معصوم (ع) بایستی نگاه وجودی داشت به قرآن کریم نیز بایستی نگاه وجودی داشت که فرم نازله معنایی می باشند. آیا اینچنین نگاهی را می توان به ماه رجب، شعبان و یا رمضان نیز داشت؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماه رجب و شعبان، ظرف‌های زمانی مقدسی هستند که زمینه‌ی نزول حقایق عالیه بر قلب انسانی که خود را آماده کرده باشد، بیشتر فراهم است، مثل مکان‌های مقدس. موفق باشید

15910
متن پرسش
با سلام: تازگی افرادی را می بینم که صحبت از اخلاق و رفتاری خوب می کنند ولی نه برای دین و نه به نیت رضایت خدا، بلکه برای اینکه می گویند چون محبوبیت خودشان را بین مردم دوست دارند! آیا این اخلاق و رفتار برای آنها در قیامت فایده ای خواهد داشت؟ دوم اینکه در مورد اشیایی که در خارج از ذهن ما موجودند مثلا میز، فرمودید که در اصل میز بودن عدم است و اعتباری است که ذهن ما ساخته، آیا درباره ی ظلمت ها وبدی های عالم هم می توان این حرف را زد. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ظاهراً برای چنین افرادی در قیامت خیری نیست زیرا به حضرت حق رجوع نکرده‌اند تا از حضرت حق بهره بگیرند 2- همین‌طور است که می‌فرمایید. مرحوم شهید مطهری در کتاب شریف «عدل الهی» این موضوع را تبیین نموده‌اند. موفق باشید

15714

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز جناب استاد با توجه به روایتهای ذیل مرد متاهل اگر بخواهد می تواند متعه کند اگر چه در شهر خودش باشد و با همسرش اقامت داشته باشد برای مرد مستحب است نکاح متعه انجام دهد دوست ندارم مردی از شما از دنیا برود مگر این که حداقل یک بار هم که شده متعه کند خداوند هر شراب مست کننده را بر شیعیان ما حرام کرده در عوض آن متعه را برای آنها قرار داده است و موارد بسیاری دیگر چرا جامعه ما این مسئله را بد می داند و اساسا نظر حضرتعالی در این باره چیست ؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که خلیفه‌ی دوم می‌گوید: «مُتْعَتان‏ كانَتا عَلى عَهْدِ رَسُولِ اللّه (ص) أَنَا أَنْهى عَنْهُما وَ أَعاقبِ عَلَيْهِما»[1] «دو متعه در زمان پيغمبر (ص) حلال بود من حرام كردم و عامل به آن دو را كيفر مى‏كنم». برای مقابله با این سخن، چنین توصیه‌هایی می‌شد. در حالی‌که در حالِ حاضر ما در چنین شرایط تاریخی قرار نداریم و برعکس، اگر بخواهیم چنین اعمالی را دنبال کنیم خانواده‌ها از هم پاشیده می‌شود. موفق باشید

 


[1] ( 1)- على‏رضا كهنسال، نهج‏الحق و كشف‏الصدق، ص 281. تفسير كبير فخر رازى، ضمن تفسير آيه‏ى‏\i« فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُن ..».\E

14831

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: در صحیت های شهید بهشتی جایی هست که ایشان فرموده اند: «من مكرر به جناب آقای مصباح هم گفته ام. گفته ام دوست عزیز، چرا این بحث هایی كه احتیاج به رسیدگی بیشتر دارد باید اینطور مطرح شود؟.... مدرسه ای كه بخواهد یك مشت انسان لجوج، پرخاشگر بی جا و متعصب تربیت كند، نتوانند با هم دو كلمه حرف بزنند چه ارزشی دارد؟ در این صورت جه خدمتی به اسلام و به حق كرده اند؟ به چه انگیزه ای ؟....» حال سوال این است که اختلافات شهید بهشتی با علامه مصباح بر سر چه بوده است وشروع این اختلافات از چه موقعی وبر سر چه موضوعی بوده است ؟؟؟ وسوال بعد به نظر شما علامه مصباح امروز نظراتشان احتیاج به رسیدگی بیشتر ندارد به قول شهید بهشتی ؟؟؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده در جریان این سخن‌ها نیستم ولی می‌دانم آن دو بزرگوار که ذیل سایه‌ی فرهنگِ روحانیت عمل می‌کنند هر دو احترام همدیگر را دارند و متوجه‌ی دل‌سوزهای همدیگر نسبت به اسلام هستند 2- در مورد آیت اللّه مصباح، سخنان مقام معظم رهبری باید برای ما حجت باشد، در عین آن‌که نمی‌خواهیم آیت اللّه مصباح را در قابی از عصمت بپیچانیم. بیشتر متوجه‌ی جریان‌های مغرضی هستیم که می‌خواهند ایشان را تخریب کنند. موفق باشید

14075
متن پرسش
سلام علیکم: با تبریک حلول ماه ربیع الاول لطف و کرم امام حسین (ع) به جناب حر را می دانم و ثواب های بی حد زیارت آقا را شنیده ام اما به دلیل گناهان زیاد خجالت می کشم به کربلا بروم (شاید هم چون دستم به گوشت نمی رسد می گویم بو می دهد). البته می دانم (یا حداقل به زبان می گویم ) که عالم محضر اهل بیت (ع) است اما باز هم از رویارویی با حضرت به شدت خجالت می کشم. لطفا راهنمایی بفرمایید با تشکر و آرزوی توفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «با کریمان کارها دشوار نیست» آن‌ها خانواده‌ی کرم‌اند بدون آن‌که بدی‌های ما را به چشم آورند، دستگیری می‌کنند، آن‌هم چه دستگیری‌هایی! موفق باشید

13263
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: در پاسخ به سوال 13242 قانع نشدم و سوالاتی در ذهن دارم که عرض می کنم: اولا چگونه به آن علم نظر داشته باشیم که گرفتار فرهنگ پنهان تکنولوژی نشویم در ثانی این روحیه را چگونه در خود به وجود آوریم که مدام به آن علم نظر داشته داشته باشیم چون تفکیک آن علم و این تکنولوژی خیلی سخته و هر لحظه باید مراقب بود به بهانه نظر داشتن به آن علم گرفتار تکنولوژی و فرهنگ پنهان آن نشویم. سوال دیگر این است که مگر آن علمی که شما می گویید اصلا قابل تفکیک با این تکنولوژی است؟ من در بحث تفسیر خطبه ی 83 نهج البلاغه «قسمت4» شما یک بحث معرفت نفس پیش کشیدید و فرمودید که: اسلحه این جوری به وجود آمد: از مرگ ترسیدیم پس گشتیم در طبیعت نظام عالم دنبال چیزی که مرگ را کنترل کند و آن چیز اسلحه بود که تند تند آدم بکشیم که یک وقت ما را نکشند. شما هر چیزی که در دنیا بطلبی دنیا بهت می دهد روح شما مجرد است مجرد در عالم تجرد می تواند سیر کند عالم ماده باطنش عالم مجرد است اگر روح دنبال چیزی بود کجا سیر می کند؟ در عالم مجرد، در عالم مجرد که سیر کرد اشارات عالم مجرد قلب او را متوجه ی ابزاری از عالم ماده می کند که مطلوب اوست (که در عالم مجرد دنبالش می گشت). پس انسان قبل از رنسانس این جوری نبود که ابزارهای رنسانسی را می خواست و نیافت بلکه چون نمی خواست نیافت پس شما آنچه می خواهید را می یابید. تا این جا سخن شما بود. حالا می خواهم نتیجه بگیرم که انسان رنسانسی در عالم تجرد دنبال علمی گشت که باهاش بتواند تکنولوژی درست کند. علم که جنسش مادی نیست بلکه مجرد است پس روح انسان رنسانسی در عالم تجرد آن علم را یافت و در عالم ماده مطابق آن علم تکنولوژی را ساخت پس چه جوری شما می گویید یک علمی در دل این تکنولوژی نهفته که اگر ما به آن نظر کنیم به مرور تکنیک مطابق فرهنگ خودمان را می یابیم؟ مثلا روح خواجه نصیر در عالم تجرد گشت علمی را پیدا کرد که آن علم در عالم ماده شد رصد خانه ی مراغه، حالا یک انسان رنسانسی خودش را بکشد نمی تواند با علم خواجه نصیر به ابزاری غیر از رصد خانه ی مراغه برسد چون آن علم و ابزار مطابق هم هستند. البته این غرب شناسی خیلی پیچیده است (لااقل برای خودم) چون من برای رد حرف خودم مثال نقض دارم و آن این که شنیدم (البته فقط شنیدم مطالعه و تحقیق نکردم) که غربی ها آثار دانشمندان ما را ترجمه کردند و یاد گرفتند. یعنی مدتی شاگردی ما را کردند که حالا به این جا رسیدند. سوال این جاست که آنها چطور توانستند علم را از دانشمندان اسلامی بگیرند اما به تکنولوژی ای برسند که ضد اسلام و یا ضد عالم دینی است در حالی که طبق سخن قبل آن علم عالم تجرد و این ابزار عالم ماده مطابق هم هستند و در ثانی در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» شما خواندم که اگر می خواهید عالم دار شوید کتابهای علمای عالم دار (مثل علامه طباطبایی) را بخوانید، خب علمای گذشته ی ما مثل ابن سینا و غیره هم که عالم دینی داشتند چطور غربی ها با ترجمه ی آثار آنها وارد عالم آنها نشدند و ابزاری ساختند بر خلاف عالم آنها؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در این مورد سخن هایدگر کمک می‌کند که می‌گوید: «علم نمی‌اندیشد» یعنی در دل علم تکنیکی غرب می‌توان اندیشه‌ای را إعمال کرد که رویکردش به غیر از رویکردی باشد که غرب از علم خود گرفته است و از آن طریق از دام تکنولوژی و حکومت آن رهایی یافت. فراموش نکنید که امروز متفکران دنیا معتقدند این تکنیک است که بر اندیشه‌ی عالمان حکومت می‌کند و آن‌ها را به تکنیکی مافوقِ تکنیک گذشته می‌کشاند. اصلاً علم و تکنیک نمی‌اندیشید که بخواهد به تفکر گوش کند. متفکر معاصر باید بداند که مهار زندگی و فرهنگ انسان معاصر در دست اموری است که نمی‌اندیشند؛ بنابراین برای فهم وضع کنونی بی‌خانمانی و رفع بحران، باید در جستجوی راه‌های دیگری باشد. اگر قرار است انسان‌ها آینده‌ای روشن داشته باشند، این آینده نمی‌تواند تداوم گذشته یا حال باشد. «هورکهایمر» و «آدورنو» سرنوشت انسان اسیر تکنیک و مناسبات ساخته‌ی خودش را شرح دادند. اگر انسان به قصد سلطه بر طبیعت صاحب دانش و تکنولوژی شده، اکنون همین دستاوردها اسارت وی را باعث شده است. امروز تهدید سرشت انسان موضوعی کاملاً ملموس است. در گذشته، طبیعت مرجع نهایی نظم و سامان حیات ما تلقی می‌شد و همه‌ی تغییرات و تخریب‌ها، در نهایت، در دریای طبیعت منحل می‌گشت؛ اما امروز، بنیاد طبیعت دستخوش تهدید است و به دشواری می‌توان علائمی حاکی از غلبه‌ی عقل و اراده‌ی آدمی بر سرنوشت خود نشان داد. موفق باشید

13007

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: برای شروع کردن تفسیر آقای جوادی آملی از کدام سوره شروع کنیم خوب است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین روش آن است که از همان ابتدای سوره‌ی حمد شروع فرمایید. موفق باشید

12650
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: در یکی از سؤال ها، دوستی از شما درخواست کردند که مواضعتان را نسبت به یک مقاله در یک نشریه زودتر مشخص کنید چون فضا بد است و کلی ریزش در طالبان معارف شما به وجود آمده است. البته بنده نمی دانم حفظ این جماعت و نگرانی از ریزش آدم هایی که با بادی می رویند و با نسیمی می ریزند چه اهمیتی دارد، اما استاد عزیز به نظر می رسد باید کمی تندتر و واضح تر احمدی‌نژاد را زیر سؤال ببرید بلکه این جماعت کمتر بریزند!!! یا کمتر بریزانند!!! بگذریم اما چند نکته: 1. استاد عزیز حداقل به واسطه چندسال مانوس بودن با آثار شما به خوبی می فهمیم که انتقاد شما از احمدی‌نژاد با نوع انتقاد جماعت مذکور در بالا فرق دارد. در دستگاه تفکری شما اگر احمدی‌نژاد نمره 15 می گیرد و باید به فکر رویش جدید بود، بسیاری از این آدمهایی که جماعت حزب اللهی دنبالشون راه افتادند نمره زیر 5 هم نمی گیرند؛ اما گویا شما اصرار دارید که با در لفافه حرف زدن، خودتان را در کنار نقادی شریعتمداری، قدیانی، زاکانی و هرندی و ... بگذارید. اشکالی ندارد خسروان صلاح خویش بهتر بدانند. لابد حفظ این جماعت خیلی مهم است! 2. فرمودید موافق بازگشت به گذشته نیستید، حق با شماست چون در همین دو سال دیدیم چند تا بهتر از احمدی‌نژاد توی این مملکت ظهور پیدا کرده!!! هر طرف را که نگاه می کنیم یک مسئول انقلابیِ توانمندِ هزارهزاربار بهتر از احمدی‌نژاد می بینیم. احمدی‌نژاد دیگه کیه! فورانی از توانمندی های انقلابی داریم!!!! 3. استاد ببخشید لحنمان بد است! خود من هم موافق بازگشت احمدی‌نژاد به قدرت نیستم؛ اما احمدی‌نژاد یکی از سرمایه های واقعی انقلاب بود. او یکی از رویش های این تاریخ است. مگر هر تاریخی چندتا از این آدمها می پروراند. بله درست است انقلاب ظرفیت ساختن چند پله بالاتر از احمدی‌نژاد را هم دارد، اما با همین یکی چه کردیم که حالا دنبال بهترش را می گردیم. می خواهید چشم بر روی این واقعیت ببندید که بیشتر مشکلات پیش آمده از فاعلیت احمدی‌نژاد نبود بلکه مشکل قابلیت حزب اللهی ها بود. این سؤال را منصفانه جواب دهید که بر فرض احمدی‌نژاد هیچ کدام از این اشتباهاتش را نمی کرد، ما الان به نقطه ای بهتر از الان می رسیدیم. به جای انتظارِ کسی بهتر را کشیدن، بهتر است برویم خودمان را اصلاح کنیم تا بتوانیم از همین سرمایه هایی که در اختیارمان قرار گرفته بهترین استفاده را بکنیم؛ آن موقع بهترین ها هم برایمان پرورانده می شود. مگر یاران امام علی همه بدون اشتباه و ناب ناب بودند. جناب مالک اشتباه نداشت. حتی اشتباهاتی که باعث شد امام معصوم در معذوریت قرار گیرد. حالا استاد عزیز خوب است عده ای که خود صبح و شام با کارهایشان به ولی اشان چیزهایی تحمیل می کنند به جای اصلاح خود، دنبال ضعف های مالک بگردند که چنین بود و چنان بود، خدایا بهتر تر! از آن را نصیبمان کن. البته قصدم تقدس بخشیدن نبود که بگویم احمدی‌نژاد شأن مالک اشتر را دارد. حاشا و کلا؛ اما باور دارم که هنوز فاصله ای عمیق با بسیاری از این انقلابی نماهای ما دارد. باور بفرمایید که کار کردن در آن موقعیت واقعا سخت بود و معتقدم احمدی‌نژاد خیلی مراقبه و خودسازی کرده بود که تازه این طور شد! (خدا واقعا به داد ما برسد) براستی استاد این جماعت مدعی فکر می کنند در آن موقعیت بودند اشتباهات کمتری می کردند؟؟؟!!؟ 4. البته که نباید به فکر بازگشت به گذشته بود؛ اما گذشته احمدی‌نژاد نیست. گذشته سطحی نگری، دهن بینی، بی تقوایی و جمود و قبیله گرایی ما حزب الهی هاست که تا اصلاح نشود هزار تا بهتر از احمدی‌نژاد بیاید آش همین آش و کاسه همین کاسه است. 5. استاد عزیز عذر می‌خواهم این مطالب را نوشتم باور بفرمایید که اصلاً مسئله من احمدی‌نژاد یا فلانی یا بهمانی نیست. بلکه مسئله عدم انتقاد شما از این رفتارهای حزب‌اللهی‌هاست. برای چه و به چه قیمتی؟!!! طرف می‌آید سؤال می‌پرسد که به خاطر فلان موضعِ شما تمام معارفتان زیر سؤال رفته و شما به جای متذکر کردن ایشان که مؤمن خدا اصلاً این چه منطقی است، تازه کلی قسم حضرت عباس می‌خورید که نه بابا این‌طور نیست و آن‌طور است!!!! یاللعجب!!! آخر چه خیری در این جماعت است مادام که متذکر نگردند که کمی خود را اصلاح کنند. استاد عزیز به جای انتظارِ بهتر از احمدی‌نژاد را داشتن، خوب است دعا بفرمایید که خدا ما نیروهای به اصطلاح انقلابی را کمی هدایت فرماید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید «بهتر است برویم خودمان را اصلاح کنیم تا بتوانیم از همین سرمایه هایی که در اختیارمان قرار گرفته بهترین استفاده را بکنیم؛ آن موقع بهترین ها هم برایمان پرورانده می‌شود.» و به همین دلیل بنده احساس می‌کنم کارهای فرهنگی بسیار حساسی زمین مانده است و باید کاری کرد که ماوراء جبهه‌بندی‌های سیاسی، تفکر به جامعه برگردد. موفق باشید

11879

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد عزیز علت تطابق علم ما با عالم خارج چیست؟ یا بهتر است بگویم علت تطابق وجود ذهنی با وجود عینی در خارج چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علت نمی‌خواهد، این یک امر و احساس بدیهی است. موفق باشید

11275
متن پرسش
به نام خدا عرض سلام: می خواستم نظر جنابعالی را در مورد علم روانشناسی که متاسفانه در جامعه کنونی مخصوصا نسل جوان خیلی رایج شده و بخصوص در بحث ازدواج خیلی مورد استقبال قرار گرفته را جویا شوم که آیا به این روانشناسان و اصل علم آنها می شود اعتماد کرد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از بعضی جهات که به روش تجربی – و نه نظریه‌پردازی - به عکس‌العمل‌هایی نسبت به رفتار انسان‌ها رسیده‌اند مثل هر علم تجربی و تنها در حوزه‌ی تجربه می‌توان به آن علم توجه کرد. جناب آقای دکتر خسرو باقری که خودشان در این رشته کار کرده‌اند به‌خوبی محدودیت‌های این علم را متذکر می‌شوند، امید است دست به قلم شوند و اندیشه‌های خود را به رشته‌ی تحریر در آورند. موفق باشید
10700
متن پرسش
با عرض سلام: آیادر قیامت تکامل وجود دارد؟ چرا ؟ در مورد دلایل موافقان و مخالفان تکامل قیامتی کتاب معرفی می فرمایید؟ بسیار متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «معاد یا بازگشت به خدا» از آیت‌اللّه شجاعی در این مورد خوب است. بنده هم در کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» سخن آیت‌اللّه شجاعی را در مورد تکامل در برزخ آورده‌ام. ایشان می‌فرمایند در برزخ و قیامت تکامل به معنایی که ما کمالاتی بر کمالات دنیایی خود اضافه کنیم نیست، ولی رفع حجاب هست و از این جهت می‌توان گفت در برزخ و قیامت برای مؤمن تکامل می باشد. موفق باشید
10558

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
سلام: خسته نباشید حدود 8 سال پیش در مواجهه با پدیده ای تحت عنوان اختلال روانی در بنده، این سوال برایم پیش آمد که «روح و روان [1] چه رابطه ای دارند؟» برای پاسخ به این سوال نیاز است هر دو جنبه ی جسم [2] و روح را خوب شناخت، واضح است که بنده اشراف کافی و قابل اعتمادی بر مباحث ندارم اما می شود گفت اولیات لازم را با مطالعه مباحث نفس شناسی علمای مسلمان، برخی مباحث مطرح شده در روان شناسی تجربی، تفکر در احوالات خویش و مشاهده رفتار اطرافیان را می دانم. به علاوه دانستن مباحث بیولوژیکی و ژنتیک در حد الفبای این علوم باعث شد رویکرد بنده بیشتر به سمت این برود که این رابطه در تنگاتنگی بسیاری با هم قرار دارد. حدود دو سال پیش این سوال را نزد دوستم که گویا در دانشگاه تهران یا تربیت مدرس کلاس فلسفه ملاصدرا یا شاید هم معرفت النفس شرکت می کردند، مطرح کردم. ایشان گفتند طبق فلسفه صدرا نمی توان برای این دو جدایی قائل شد. دوستم می گفت آنجا حتی استاد شاگردان را از استفاده از تعبیر جسم و روح منع می کرده و حداقل جدایی را با تعبیر جسم ـ روح مطرح می کرده است. به علاوه حدود یک سال پیش گفتگوی بسیار مختصری پیرامون این سوال با ایشان داشتم این بار بنده را به مباحث نفس شناسی مطرح شده در کتب اخلاقی حضرت امام (ره) ارجاع دادند و گفتند نمی توان این دو را از هم جدا دانست و این دو در تأثیر و تأثر بسیار نزدیکی بر هم به سر می برند. این گذشت، تا همین چند وقت پیش که بنده در جلسه ای شرکت کردم که کتاب آشتی با خدای استاد طاهرزاده را مطالعه و مباحثه می کردند. در این جلسه باز سوال مذکور به ذهنم متبادر شد و تقریبا تمام بحث جلسه به این سمت کشیده شد، نمی گویم استاد حاضر در جلسه استاد توانمندی بود اما بالاخره با استفاده از واژه اتحاد بین جسم و روح تا حدی بنده را قانع کرد اما این قناعت به طول نینجامید. در همین بین بنده برای یافتن مطلبی به سایت استاد طاهرزاده مراجعه کردم و کتاب ترجمه اسفار را دیدم. به فهرست کتاب نگاه کردم و مرور کلی تا آخر کتاب داشتم در حد ورق زدن فقط و احساس کردم پاسخ خیلی از سوالاتم را در آنجا می توانم بیابم (که به علت نداشتن وقت کافی و ندانستن خیلی از مقدمات ضروری فلسفه مطالعه را به زمان مناسبش موکول کردم). همچنین مجدداً به «شرح جنود عقل و جهل امام(ره)» مراجعه کرده و آن جمله نسبت غیب نفس به شهادت و برزخ آن، نسبت ظاهریت و مظهریت نیز نیست، بلکه نسبت ظهور و بطون شى ء واحد است و مباحث بعدی آن را دیدم. این مبحث قوت این سوال و انگیزه پرداختن به آن را برای بنده دو چندان کرده است. ----------------------------------------------------------------------------------------------------------- [1] الف) روان به آن بعد از انسان اطلاق می شود که توسط مغز و اجزاء آن با سازوکار خاصی کنترل می شود (مثل عواطف، احساسات، ادراک، حافظه و... شاید بشود تا حدی لذات و شهوات را هم در این دسته بندی قرار داد). آثار این ها در رفتار و حالات و زندگی فرد مشهود است که البته وجود این ها در حیوان هم اثبات شده... از طرفی وجود انسان یک نشئه دیگری دارد که او را از حیوان متمایز می کند و اکثراً به روح تعبیر می شود در این مجال هم ما از واژه روح استفاده خواهیم کرد. این که این روح چیست و چه آثاری بدان مترتب می شود این جا موضوع بحث ما نیست. با اینکه تفاوتهایی در تعاریف اهل این علم وجود دارد، اشتراکاتی هم وجود دارد، فعلا اشتراکات را مد نظر گرفته و تفاوتها را مورد مناقشه قرار نمی دهیم. ب) اکثر اختلالات روانی ناشی از اختلالات سلولی ـ مولکولی یا بافتی مغز هستند که اگر اینها را به طریق مادی یا همان فیزیولوژیکی رفع و یا کنترل نکنیم ادعای گزافی است که بتوان آن را تحت اراده انسان بیمار کنترل کرد! حتی اثبات شده که خیلی از رفتارها و سبک زندگی های اشتباه هم اثرات فیزیولوژیک در حد سلولی ـ مولکولی در بدن یا به تعبیر دقیقتر مغز ایجاد می کند که باز برای درمان آنها باید از روش فیزیولوژیک اقدام کرد هرچند در مواردی که خیلی تأثیر شدیدی بر بدن نگذاشته اند می توان درمان را از راههای نرم افزاری صورت داد. [2] که روان هم ذیل آن قرار می گیرد. [3] ناگفته نماند که حقیر تا به حال کتاب آشتی با خدا، ده نکته در معرفت نفس, از برهان تا عرفان, هدف حیات زمینی استاد طاهرزاده، بخش هایی از فرزندم این چنین باید بود را مطالعه کرده ام و تا حد زیادی با مباحث ایشان آشنایی دارم و خب ارتباط خوبی هم با تفکر ایشان گرفته ام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته‌ای که شما مطرح می‌فرمایید در مباحث معرفت نفس ردّ نمی‌شود، با این تفاوت که ما می‌گوییم اگر بدن به عنوان بستری مناسب در میان باشد نفس انسان بهتر می‌تواند نقش خود را انجام دهد، این یعنی نفس و جسم در این موقعیت رابطه‌ای تنگاتنگ دارند و اگر بدن گرفتار اختلال شود نفس در مرتبه‌ای که با بدن ارتباط دارد -که شما آن را روح می‌نامید - در تدبیر بدن گرفتار مشکل می‌شود و روان‌پزشک با درمان بدن عملاً باری از روی روان انسان برمی‌دارد. موفق باشید
10543
متن پرسش
سلام علیکم در کتاب حقیقت نوری اهل بیت چنین آمده: اهل بیت علیهم السلام عین کمال اند! آیا این مطلب با عینیت کمال خداوند تناقض ندارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عین کمال از جهت انسانی غیر از عین کمال از جهت وجودی است. امامان«علیهم‌السلام» به عنوان انسان‌های معصوم عین آن کمالی هستند که هر انسانی باید به آن برسد و لذا در جایی دیگر عرض شده آن‌ها عین‌الانسان‌اند. موفق باشید
9670

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
نظر شما درباره استاد مرتضی رضوی و آثار ایشان و نگاه نو ایشان به عالم از دریچه سخنان اهل بیت و انتقادات ایشان به تصوف و عرفان یا به قول خودشان بوداییات و یونانیات چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاعی در این مورد ندارم. موفق باشید
9543

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آدمهایی هستند که در 60-70 سال عمرشان نه نماز خوندن و نه روزه گرفتند، بعد از مرگشان از آن ثروتی که گذاشته اند برایشان اصطلاحا نماز و روزه میخردند. اینکه یک نفر را اجیر می کنند تا این واجبات را ادا کند: 1- این کار چه قدر جبران واجباتی را که فرد در دوران حیات خود ترک کرده را می کند و موثر است؟ 2- بهتر نیست با این ثروت مدرسه یا مسجدی ساخت تا دیگران از آن سودی ببرند؟ 3- درست است که واجبات است ولی مگر نمی گوییم خداوند نیازی به این نماز ما ندارد و همه ی آن به سود خود بنده است پس آیا این نمازی که کسی دیگر بعد مرگ ما بخواند سودی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این نکته‌ی مهمی است که باید فقهای گرامی وارد موضوع شوند. متأسفانه مردم در این امور با فقیهی کارآزموده مشورت نمی‌کنند. موفق باشید
9279

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بخشی از صحبت های علامه طباطبایی (ره) در مورد نفس: «نفس خود را مى یابد که منقطع از غیر خداست و حال آن که غیر متذکر چنین درکى ندارد و همین متذکر هم قبل از تذکرش نفس خود را بسته و مربوط به عالم مى یافت ...» غیر متذکر چنین درکی ندارد یعنی چه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور موجوداتی است که علم به خدا ندارند مثل جمادات. موفق باشید
نمایش چاپی