باسمه تعالی: سلام علیکم: مسألهی زینت به تشخیص عرف است. یعنی به صورت کلی باید دید که عرف چه چیزی را زینت به حساب میآورد به این شکل که اگر شخصی آن کار را بکند عرفا گفته میشود که «زینت کردهاست». بنابر این تشخیص این امور به نگاه عرفیِ خودتان بر میگردد و اینچنین نیست که یک مجتهد مصداقی را اثبات و مصداق دیگری را نفی کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم هر فرزندی که به خانواده اضافه شود فرشتگانی را با خود میآورد که مدتها در آن خانه میمانند و موجب برکت مادی و معنوی میشوند. چرا آن خانوادهها متوجه این امر نیستند؟! چشمزخم را با خواندن آیت الکرسی در هر روز رفع کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رویکرد کلّی حضرت امام«رضواناللّهتعالیعلیه» عبور از روحِ سکولاریتهی نظام غربی بود. به این معنا که حکم شریعت در همهی مناسبات در میان باشد و جایی برای غیر حکم خدا مدّ نظرها قرار نگیرد. در حالیکه در نظام آموزشی ما اعم از دانشگاه و آموزش و پرورش از این موضوع غفلت شده است و زیرساختهای مناسب برای رجوع به رهنمودهای دینی فراهم نگردیده، در آن حدّی که بعضاً اصالت به نظر اساتیدی داده میشود که بهرهی لازم از ایدههای دینی و نگاه انسانشناسیِ دینی ندارند. و از آن مهمتر حضرت امام«رضواناللّهتعالیعلیه» به حضورِ تمدنی فکر میکردند بیرون از تمدن غربی و نه آنکه ما بخواهیم دینداریِ خود را ذیل غرب داشته باشیم. عمده آن است که حدّ اقل به اسلامی فکر کنیم که تمدنی غیر از تمدن غربی را دنبال میکند و آن تمدن را اصیل نمیداند. 2- وقتی متوجه باشیم انسانی که اسلامْ مدّ نظر دارد غیر از نگاهی است که از طریق اومانیسم به اسلام میشود؛ کار شروع میگردد. انسانِ اسلامی که متوجهی هدفداریِ نظام الهی است از طریق هماهنگی با نظام احسن خداوندی سعی در تربیت خود دارد. در حالیکه در نظام سکولاریته انسان سعی دارد عالَم را بر اساس اهداف نفس امّارهی خود تغییر دهد و این اساسیترین مسئلهای است که باید مدّ نظر قرار داد. 3- حضرت امام و علمایی مانند علامه طباطبایی آثار گرانقدری برای عبور از غفلتهای مذکور و رجوع به انسان اسلامی برای ما در میان گذاردهاند، مثل کتاب «مصباحالهدایه» از حضرت امام و کتاب «رساله الولایه» از حضرت علامه طباطبایی. موفق باشید
بباسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین را میگویند مراء، زیرا ما تنها وظیفه داریم حرف حق خود را اگر زمینهی گفتن آن فراهم است، تبیین کنیم بدون آنکه به دنبال محکومکردن طرف مقابل باشیم 2- در همان فوتبال هم باید بازی و فعالیت بدنی مدّ نظر باشد. به همین جهت امروز فضای فوتبال سالم نیست و از مسیر اصلی خود خارج شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سؤالاتی که متذکر یک افق برای مخاطب باشد، نه جزئی است و نه شخصی. ولی بعضاً سؤالاتی است که نیاز دارد با مبانی معرفتی مرتفع شود. این نوع سوالات است که باید افراد را به آن مبانی و کتابها رجوع داد 2- کتاب «مبانی نظری حبّ اهلالبیت» اشاره دارد به حقیقتِ فطری هر انسانی. زیرا امام صورت تعیّنیافتهی فطرت هر انسانی میباشد و به همین جهت اگر کسی در فضای تهذیبِ لازم قرار بگیرد و از طرف دیگر متذکر امام باشد، نور وجود امام را در جان خود احساس میکند، در آن حدّ که امام را آشنایِ جان خود مییابد. در مورد سایر نوشتجات بنده، موضوع تا حدّی متفاوت است. زیرا بنده به روش حکمت متعالیه، سعی بر عقل و قلب دارم، بدین معنا که از یک طرف عقلِ افراد مخاطب بنده است و از طرف دیگر اشاره به فهمِ قلبی و شوقی افراد میشود. به همین جهت اگر خوانندگان محترم سعی بفرمایند در عین تعمق در مطالب، ارادهی سلوکیِ خود را نیز به صحنه بیاورند، بنده به آنچه باید در وظیفهی خود به آن برسم؛ بدان نایل خواهم شد 3- بنده دعاگوی جنابعالی به حکم تذکری که دادید بودم و امید آن میرود که خداوند توفیقات کامل ماه رجب و شعبان را برای جنابعالی مقدّر فرماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال رابطهای بین علت و معلول برقرار است. آری! اگر علت، تغییر کند و یا شرایطی در کنار علت بهوجود آید، معلولِ دیگری حاصل میشود. به این معنا که همیشه در شرایط حضرت ابراهیم«علیهالسلام» اگر آتشی فراهم شود، آن آتش نمیسوزاند و همچنین در سایر موارد. و در مورد خبرِ ناگوار و رفع گرسنگی، موضوع به غفلت از گرسنگی برمیگردد، نه آنکه آن خبر، علتِ سیری شده باشد! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به راحتی نمیتوان در این موضوع تفاوت مشخصی بین آنها گذاشت. شاید همه در نسبت حق به خلق به نحوی متوجهی تجلی باشند. ولی در معنای تجلی و لوازم آن نگاهشان متفاوت باشد. ملاصدرا تشکیک در وجود را به طرز عالمانهای تدوین کرد که ما متوجه لوازم آن از جمله هویت تعلقیِ معلول نسبت به علت حقیقی باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هراندازه انسان رقابت با اهل دنیا را کم کند و آرزوهای دنیایی را در درون خود فرو نشاند، قلب او به خودی خود، سیر به سوی پروردگارش را دنبال میکند. در این مورد خوب است شرح کتاب «حدیث جنود عقل و جهل» را که حضرت امام تنظیم کردهاند، همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث خمس بحث فنی و مفصلی است که شیعه بر اساس راهنمایی ائمه«علیهمالسلام» در جمع بین آیات و روایات بدان رسیده و در فقه به طور مفصل بدان پرداخته میشود، و نه در حدّ این سایت است و نه در حدّ بنده. البته بنده مطالعاتی در این مورد داشتهام و از نظر علمی حق را به شیعه میدهم. زیرا باید آیات دیگری مثل 26 المعارج که می فرماید «وَ الَّذينَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ» را میکند نیز در نظر گرفت. البته می توانید موضوع را تا حدی در سایت های زیر دنبال کنید.
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2691/6566/76348 http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa986 http://www.askdin.com/thread7660.html
http://fa.wikishia.net/%D8%AE%D9%85%D8%B3 .
موفق باشید
سلام علیکم استاد. حدیث داریم که در روز قیامت اگر نماز مورد قبول واقع شد همه اعمال مورد قبول قرار می گیرد و اگر نماز مورذ قبول واقع نگردد سایر اعمال قبول نیست. آیا قبولی نماز منحصر در حضور قلب است یعنی اگر کسی در طول عمری نمازش را خوانده باشد ولی حضور فلب نداشته باشد نماز و حتی سایر اعمالش قبول نمی شود؟ 2. بنده چندبن نماز قضا دارم ولی هنوز قضا نکرده ام آیا اعمال دیگری که انجام داده ام چه واجب و چه مستحب مورد قبول واقع نشده است؟ با سپاس
باسمهتعالی: سلامعلیکم: 1- همینکه اراده میکنید با نماز از حکم خدا تبعیت کنید و رویهمرفته عزم شما آن است که با خدا ملاقات کرده باشید؛ إنشاءاللّه نمازتان قبول است. باید سعی کرد کیفیت آن را بیشتر کرد 2- ربطی به هم ندارد، آن اعمالتان قبول است. إنشاءاللّه تصمیم بگیرید قضای نمازهایتان را اداء کنید. اعتکاف فرصت خوبی است. موفق باشید
