بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3257

عقل و قلببازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد عالیقدر اصغر طاهرزاده بنده چند روزی است که با وب سایت و سخنرانی های حضرت عالی آشنا شده ام و آشنایی با شما و معارفتان حقیقتا باعث وجد بنده شد که اولین گام های خود را در کسب معارف عقلی بر می دارم. آشنایی با امکان مطرح کردن سوال در سایت باعث شد که با شوق زیاد بخشی از سوالاتی که از گذشته در ذهنم جمع شده را خدمتتان مطرح کنم. از این که با این پرسش طولانی وقت شریفتان را می‌گیرم عذرخواهی می‌کنم و از سعه‌ی صدر شما در پاسخگویی به آن بسیار متشکرم. انشاءاله خداوند بر توفیقات شما بیافزاید. سوالی که از محضرتان داشتم در مورد نسبت بین عقل و قلب است و مهم تر از آن این که چرا با وجود این که عقل در قرآن، روایات دینی و حکمت صدرایی منزلت بسیار بالایی دارد اما همین عقل در لسان عرفا مورد مذمت قرار می گیرد؟ اجمالا جواب هایی به این سوال خودم دارم. از جمله این که آن عقلی که مورد مذمت است عقل مشوب به وهم است، یا این که عقلی است که به واسطه مفاهیم و اصطلاحات میخواهد حقایق را درک کند و به همین خاطر توقف در عقل باعث می شود انسان به معارفی که بدون واسطه صورت های عقلی و از طریق اشراق و حضور قابل دریافت است باز بماند. اما سوال بنده این است. مگر نه این است که تمام معارف انسان اعم از معارف مفهومی و دریافت‌های اشراقی از عقل فعال (جبرئیل) اخذ می شود؟ و مگر در میان انسان ها کسی غیر از رسول اکرم (ص) بوده‌اند که در سلوک خود فراعقلی شوند و از جبرئیل نیز به خدا نزدیک تر شوند به گونه ای که جبرئیل نیز برای ایشان حجاب شود؟ پس با این حال چرا عقل مورد مذمت عرفا است؟ در همین راستا باز می‌توان پرسید که انسان‌هایی که بدون کسب معارف به اصطلاح عقلی به مراتب بسیار بالایی از معنویت و بندگی عاشقانه رسیده‌اند (مثل شهدای دفاع مقدس) آیا می‌توان همه‌ی حالات و مقاماتشان را به عقل فعال ارجاع داد؟ در آن صورت آیا باز تمام مقامات معنوی و عرفانی و حتی عبودیت عاشقانه به عقل فعال رجوع نمی‌کند؟ در این میان جایگاه قلب که فراتر از عقل منفصل (عقل نازل انسان) پنداشته می‌شود چیست؟ آیا همه‌ی این‌ها در ذیل عقل فعال قرار می‌گیرند، و عقل حجاب‌سازی که به قول شهید آوینی منشأ تمام خودبینی‌های انسان است همان عقل منفصل انسان است که هنوز از شر وهم آزاد نشده است؟ با تشکر فراوان از توجه حضرت عالی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: سؤالی است که نیاز به بحث گسترده دارد اولاً: عنایت بفرمایید که اصطلاحات فلسفی با اصطلاحات دینی خلط نشود. عقلی که قرآن می‌فرماید جدا از قلب نیست. می‌فرماید: «لَهم قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها» انسان‌ها می‌توانند به مقامی برسند که برای آن‌ها قلوبی است که با آن تعقل می‌کنند که این همان عقل قدسی دینی است. ثانیاً: عقل فعّال مربوط به نگاه فلسفی به حقایق قدسی است چون در فلسفه انسان سعی دارد با مفاهیم حقایق مرتبط شود در حالی‌که در عرفان سعی بر آن است که قلب با خودِ حقایق مأنوس گردد و از این جهت حرف عرفا این است که درک مفهومی حقایق کافی نیست. ثالثاً: عرفا عموماً عقل جزیی را نقد می‌کنند که نظر به ماهیات دارد و حجاب «وجود» است. مولوی در همین رابطه می‌گوید: «عقلِ جزوِی عقل را بد نام کرد.... کامِ دنیا مرد را بی‌کام کرد». رابعاً: شهداء در ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» توانستند به ملکوت عالم رجوع کنند. در این رابطه طرح عقل فعّال که در نگاه فلسفی مدّ نظر قرار می‌گیرد و سعی در فهم حقایق دارد و نه اتحاد با حقایق، موضوع را در حجاب می‌برد. شاید کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» تا حدّی بحث را باز کند. موفق باشید
3165
متن پرسش
سلام استاد. وقتتان بخیر. من خیلی سعی می کنم برایم مدارج و مفاخر دنیوی مهم نباشدو...منتهی پدر من راننده است. انسان زحمت کشی که در جاده ها کار می کند روز عاشورا هم کلی برای امام حسین گریه می کند یا بقول خودش در جاده چقدر به یاد امام علی اشک می ریزدو... اما با توجه به اینکه در جامعه از رانندگان بد گفته می شود ومردم فرهنگ این قشر را پائین می دانند من سعی می کنم جایی عنوان نکنم که شغل پدرم چیست. در واقع از بس به خاطر شغل پدرم تحقیر شدم سعی میکنم کسی نفهمد من فرزند یک راننده هستم. با اینکه به لطف خدا تربیت خوبی داشته ایم اما تا بقیه شغل پدرم را می فهمند نگاهشان به من تغییر می کند. استاد آیا این بد است که من از شغل پدرم خجالت می کشم؟ یا آن را پنهان می کنم؟استاد یعنی اگر شما راننده بودید خجالت نمی کشیدید؟lممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده اگر در ذیل شریعت محمدی«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» راننده و یا رفتگر بودم همان اندازه راضی بودم که سایر موحدین در سمت‌های دیگر اجتماعی از شغل خود راضی‌اند. شما هم با راحتی تمام بگویید شغل پدرتان رانندگی است و در مقابل طعنه‌ی بقیه نیز صبور باشید. موفق باشید
3157

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم ورحمة الله جوانی 17 ساله هستم بسیار شهوت بالای دارم ونمی توانم جلوی خودم را بگیرم ومر تکب گناه می شوم(فیلم های شهوت انگیز نگاه میکنم) لطفا من را در این برطرف کردن این مشکل راهنمایی کنید.وچون به مسائل دینی هم اعتقاد دارم این مشکل بسیار عذابم می دهد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هیچ راهی جز نگاه‌نکردن به این فیلم‌ها ندارید، مثل این است که انسان برای پرت‌نشدن از کوه خود را به پرتگاه‌های خطرناک وارد کند. موفق باشید
2006
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی من دختر مجردی هستم که در منزل پدری زندگی می کنم.مدتی است سیر آثار شما را آغاز کرده ام و به مطالعه درسهایم و کار فرهنگی علاقه دارم. اما والدینم کار فرهنگی ومطالعات آثار شما را کار جانبی و حتی غیر ضروری می دانند و مرا سفارش به راه اندازی کسب و کار کرده اند. من اعتقادم بر این است که دختر تا زمانی که در منزل پدر است تامین مخارج معمول اوبا ایشان است و لزومی به کارکردن برای من نیست از طرفی درگیری با مسائل مادی من را از توجه بیشتر و عمیقتر به فعالیتهای دینی که دارم بازمی دارد. لطفا مرا راهنمایی کنید آیا باید به خواسته والدینم عمل کنم یا خیر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر کاری شرافتمندانه‌ای در میان باشد که همه‌ی وقت شما را نگیرد اشکال ندارد. موفق باشید
1168

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد طاهرزاده‌ی عزیز چندی پیش، توفیق مطالعه‌ی کتاب «جایگاه رزق انسان در هستی» نصیبمان شد. در رابطه با مجموعه سخنرانی‌‌هایی که در این کتاب گردآوری شده‌اند، سؤالی برایم پیش آمد. فرمایش حضرت علی (علیه السلام) خطاب به فرزندشان، امام حسن (علیه السلام)،«واعلم یا بنی! ان الرزق رزقان: رزق تطلبه و رزق یطلبک»، را این گونه ترجمه و تفسیر فرموده‌اید: «ای فرزندم! رزق دو نوع است، یکی آن رزقی که تو به دنبالش می‌دوی تا آن را بیابی، و یکی هم رزقی که خودش به دنبال توست. رزق اولی چون برای تو تقدیر نشده، به آن نمی‌رسی، هرچند همواره به دنبال آن باشی، ولی رزقی که دنبال توست و برای تو مقدر شده، حرکت می‌کند تا به تو برسد.» (صفحه‌ی 22 کتاب) و در صفحه‌ی بعد، مجدداً تأکید نموده‌اید که: «سخن امیرالمؤمنین (علیه السلام) به فرزندشان این بود؛ یک رزق است که به سراغ تو می‌آید و یک رزقی هم هست که به سراغ تو نمی‌آید، هرچند هم به دنبالش بدوی، به آن نمی‌رسی.» سؤال این است که آیا این ترجمه و تفسیر با فرمایش آن حضرت مطابقت دارد؟ با توجه به این که این فرماش حضرت امیر (علیه السلام)، در ابتدای 4 فصل از مجموع 5 فصل کتاب آمده است، به نظر می‌رسد، فهم صحیح از این فرمایش، از اهمیت بسزایی برخوردار باشد. درست است که سخن امام معصوم، از عقل قدسی نشأت گرفته است و اگر عقل معمولی (وهم) آن را تصدیق نکرد، باید آن وهم عقل‌نما را عوض کرد؛ لیکن همانگونه فرموده‌اید باید تک‌تک حرف‌هایی را که امام معصوم زده است بگیریم و بر آن‌ها دقت کنیم و ببینیم منظور آن حضرت چه بوده است. (صفحه‌ی 23) به نظر می‌رسد، ترجمه و تفسیر جناب استاد، از فرمایش حضرت امیر (علیه السلام) با منظور آن حضرت، تفاوت‌هایی دارد. 1-به نظر حقیر ترجمه‌ی صحیح‌تر فرمایش حضرت علی (علیه السلام)، چنین می‌تواند باشد که رزق دو قسم است، قسمی که بسته به تلاش و فعالیت فرد حاصل می‌شود و قسمت دیگر که مقدر است و هرچند شخص در طلب آن نباشد، آن رزق در طلب اوست. 2-در متن فرمایش حضرت، در مورد رزق نوع اول، عبارت «به آن نمی‌رسی» اساساً وجود ندارد. 3-برداشت جناب استاد، بیشتر شبیه برداشتی جبرگرایانه از قضا و قدر است که رزق را به صورت امری تقدیر شده و محتوم تلقی می‌نماید؛ تا تفکر اهل بیت (علیهم السلام) که بر «امر بین الامرین» تأکید می‌ورزد و ضمن رد اندیشه‌ی جبرگرایانه به تفویض کامل هم معتقد نیست. 4-مؤید این مسأله، حدیث منقول ازحضرت امام رضا (علیهم السلام) در صفحه‌ی 167 همین کتاب است که می‌فرمایند: «و بدان که رزق دو نوع است؛ رزقی که به دنبال توست و رزقی که تو به دنبال آن هستی، پس آن رزقی که تو به دنبال آن هستی، از طریق حلال آن را دنبال کن که اگر آن را از راه درست طلب کرده باشی برایت حلال است و الا اگر از راه حرام به دست آورده باشی، استفاده از آن حرام است.» و رزقی را که فرد آن را طلب می‌کند «دست یافتنی» می‌داند و توصیه می‌فرماید که آن را از طریق حلال به دست آورید. 5-مسأله‌ی کار و کوشش و کسب درآمد را ظاهراً حضرت استاد، صرفاً جهت تأمین معاش می‌دانند و در صفحه‌ی 36 توصیه می‌فرمایند که «شما عموماً مال مناسبی که بتوانید لباس و مسکن و غذا برای خود تهیه کنید، دارید، بقیه اوقاتی را که صرف بیشتر کردن این مال می‌کنید باید صرف معرفت و عبادت خدا کنید» در حالی که اگر حضرت علی (علیه السلام) به میزان مایحتاج اندکی که از دنیا از خوراک و پوشاک مصرف می‌فرمودند، می‌خواستند کار کنند، قائدتاً دلیلی بر آن همه تلاش و کار و کوشش و آباد کردن زمینهای بسیار و کندن آن همه چاه نبود. فی‌الواقع عبادت را نمی‌توان در شکلهای خاصی مثل نماز و تلاوت قرآن و ... محصور کرد. و همان گونه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود: عبادت ده جزء دارد، نُه جزء آن در طلب حلال است. به نظر حقیر به جای تشویق مردم به رها کردن تلاش و کوشش اضافه بر نیاز شخصی باید به اصلاح نیت‌ها همت گماشت و انگیزه‌هایی مثل کمک به نیازمندان، آبادانی و پیشرفت نظام اسلامی، خودکفایی از کفار و دشمنان در زمینه‌های مختلف و ... را تقویت نمود. در پایان از محضر استاد بزرگوار بابت تصدیع وقت و جسارت سؤال پوزش می‌طلبم و استدعای دعای خیر در این ایام و لیالی ماه مبارک رمضان دارم.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی ضمن تشکر از دقت و توجهی که نسبت به متن کتاب فرموده‌اید، عنایت داشته‌باشید که مبنای بحث را در آیات قرآن داریم که می‌فرماید: رزق بعضی را بسط داده‌ایم و رزق بعضی را محدود کرده‌ایم« اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِر» و این جبر به معنای آن که ما نتوانیم سرنوشت خود را تغییر بدهیم نیست، مثل آن که انسان ها را در دو جنس خلق کرده‌اند. در سوره‌ی فجر ملاحظه فرموده‌اید که خداوند می‌فرماید برای امتحان انسان‌ها بعضی را « إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ » رزق او را محدود قرار می‌دهند. این نوع انسان‌ها باید متوجه این موضوع باشند که در محدود بودن رزق خود بندگی خود را ادامه دهند. ولی این‌که فرموده‌اید از بعضی روایات بر می‌آید که انسان‌ها می‌توانند ماوراء رزقی که برای آن‌ها مقدر شده، رزق به دست آورند حرف درستی است. عمده آن است که این ها بدانند عمر خود را گرفتار کثرت گرایی کرده‌اند و این غیر از آن است که تصور شود چون رزق مقسوم است پس تلاش لازم نیست، آری هم تلاش برای رشد معارف باید داشته‌باشیم و هم همین‌طور که فرموده‌اید برای رونق اجتماع و ایجاد ثروت برای جامعه باید تلاش کرد. موفق باشید
1124

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ضمن عرض سلام خدمت شما کتاب زن آنگونه که باید باشد شما رو مطالعه کردم بسیار عالی بود و همه این مسائل به نوعی تو زندگی من جای خالیش رو شدیداً احساس می‌کنم جوری که شب و روز من تفکر و گریه و چاره جویی شده . من پنج سال پیش با آقایی نامزد کردم و علی رغم علاقه‌ای که برای تشکیل خانواده اسلامی داشتم تو این موضوع شکست خوردم و در آستانه جدایی هستیم البته ما به صورت موقت با هم ازدواج کردیم و خانواده من و ایشان خبری از این مسئله ندارند و علاوه بر این من مجبورم به دلائلی به دور از خانواده‌ام زندگی کنم و با اتفاقاتی که افتاده و آرزوی تشکیل خانواده توحیدی که در درونم شعله میکشه نمی‌دونم چه جوری از این بحران بیرون بیام و خودم رو به اون هدف واقعی‌ام برسونم. لطفاً اگر امکان ارتباط با شما وجود داره می‌خواستم ازتون راهنمایی بخوام. با سپاس
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی اگر شرایط شما طوری است که نمی‌توانید خانواده‌ای تشکیل دهید به آن شکل که در کتاب مذکور گفته شده، بدانید خداوند از طریق دیگر انواری را به قلب شما می‌رساند که به صورتی دیگر با نور توحیدی حضرت حق مرتبط شوید. تلاش کنید شرایطی را که خداوند برای ارتباط با خودش برایتان فراهم کرده بشناسید و استفاده کنید. بگو: خدایا! هرچه تو برای من پسندیدی، من پسندیدم. پس مرا آنچنان گردان تا پسند تو گردم و در سایه‌ی قرب با تو به‌سر ببرم. موفق باشید
491

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام ضمن تشکر از توجه و عنایتی که جنابعالی به سوالات دارید و وبخشی از وقت خود را برای مطالعه و پاسخگویی به آنها قرار می دهید ، مدتی است یک حالت روحی خاصی برای بنده رخ داده که می خواهم در رابطه با آن بدانم . بنده چندین بار تجربه دوستی داشته ام که همه آنها تداوم نداشته است . ووقتیکه به آنها فکر می کنم می بینم عواملی از قبیل عدم امتحان دوست ، اعتماد سریع به شخص و یا اموری مانند شوخی زیاد باعث عدم تداوم آن ها شده است . اما حال که فکر می کنم شخصی که مرا دوست داشته باشد و به فکر سعادت بنده باشد و از طرفی رفیق سر قافله نباشد که با پایان راه کنارم بگذارد ، نمی توانم در حال حاضر پیدا کنم . حال سوالم این است که آیا نداشتن چنین دوستی امری منفی به حساب نمی آید ؟ اگر نیست چه کاری انجام دهد که این تنهایی اذیت نکند مرا و از وظایف عظیمی که بر عهده بنده است با توجه به اینکه طلبه هستم و باید دیدی جهادی در عرصه انقلاب اسلامی داشته باشم ، این امر مرا سست نکند ؟ البته گاهی که ارتباطی با خداوند متعال و ائمه اطهار علیهم السلام عنایت می شود بسیار از این تنهایی خرسندم ولی گاهی این امر آزارم می دهد ، به خصوص گاهی رفاقت دیگران را می بینم و تا آنجا که می توانم با تفکر می توانم حتی از دوستی آنها خرسند شوم چون امری خداپسندانه ولی گاهی می ترسم دچار حسد شوم که این خصوصیت را جدای از عواقب معنوی ، روحا خوش نمی دارم لطفا مرا راهنمایی نمایید . ضمنا از اینکه سوالاتی که می کنم شاید وقت شما بگیرد ولی با توجه با بزرگواری شما می پرسم . البته در سوال قبلی ام در رابطه با یک موضوعی فرمودید که کتاب جنود عقل و جهل امام ره را مطالعه کنم ، منظورتان با شرح خودتان بود یا صرف مطالعه خود کتاب کفایت می کند ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- اگر دوست خوبی را خداوند سر راه شما قرار داد که متذکر بندگی شما بود و وقت شما را با نشست‌های بی‌مورد ضایع نکرد که خدا را شکر می‌کنید. ولی اگر خداوند خواست با تنهایی‌هایی که به شما می‌دهد فرصت تدبّر در درس و متون دینی را به شما ارزانی دارد، مواظب باشید این فرصت را از دست ندهید زیرا پس از مدتی باید از مطالعاتتان در راه تبلیغ دین استفاده کنید. پس روی‌هم‌رفته از تنهایی‌ها دلگیر نباشید، آن را فرصت بدانید که باید با تدبّر در متون دینی – اعم از قرآن و روایات و کتاب‌های علماء – به ثمر برسانید. 2- شرح بنده از کتاب «شرح جنود عقل و جهل» شاید منجر به آن شود که مطالب بهتر در ذهن شما بماند، ولی اگر با مطالعه‌ی خودِ کتاب قلب شما به‌خوبی متذکر می‌شود، همان کتاب کافی است. موفق باشید
32348
متن پرسش

با سلام: بعضی از خواهران جبهه فرهنگی لازم دیدند با خواهر محترم خانم دکتر انسیه خزعلی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری تماس داشته باشند. هر کدام از کار بران محترم اطلاع دارند که چگونه این کار را انجام دهند خبر دهند تا به آن خواهران اطلاع دهیم.

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منتظر خبردهیِ کاربران محترم هستیم. موفق باشید

19440
متن پرسش
با عرض سلام: ۱. استاد زبانم لال، اگه یک وقت برای رهبرمون اتفاقی بیفته، آیا انقلاب اسلامی به پایان نمی رسه؟ آخه بعد از رهبری چه کسی می تونه این راه را مثل ایشون ادامه بده؟ ۲. آیا آخرش دولت میتونه سند ۲۰۳۰ را اجرا کنه یا این که متوقف می شود؟ این دولتی که من دیدم تا این سند را به لطایف الحیلی اجرا نکنه دست بردار نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا متوجه نباشیم در بستری که حضرت روح الله خمینی در این تاریخ گشوده‌است همواره زیبایی‌های برتری ظهور خواهد کرد. مگر به این آیه‌ی قرآن شک دارید که می‌فرماید: «ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ» (106/بقره). هیچ آیه‌ای از آیات الهی – مثل آیت حق حضرت روح اللّه خمینی – نبردیم مگر آن‌که آیه‌ای بهتر از او یا مثل او را آوردیم، آیا نمی‌دانید خداوند بر هرچیز قادر است – و خودش این انقلاب قدسی را به‌خوبی حفظ می‌نماید -. در رابطه با این‌که هرگاه حقیقتی قدسی در تاریخ ظهور کرد، بر عکس باطل که زهوق و بی‌آینده خواهد بود، همواره زنده‌تر و تازه‌تر به بهترین نحو جلو خواهد رفت. و مولوی در همین رابطه می‌گوید:

اندک اندک جمع مستان می‌رسند

اندک اندک می پرستان می‌رسند

دلنوازان نازنازان در ره اند

گلعذاران از گلستان می‌رسند

اندک اندک زین جهان هست و نیست

نیستان رفتند و هستان می‌رسند

جمله دامن‌های پرزر همچو کان

از برای تنگدستان می‌رسند

لاغران خسته از مرعای عشق

فربهان و تندرستان می‌رسند

جان پاکان چون شعاع آفتاب

از چنان بالا به پَستان می‌رسند

خرم آن باغی که بهر مریمان

میوه‌های نو زمستان می‌رسند

موفق باشید    

17572
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: من احساس می کنم که اگر تفسیر سوره ی آل عمران از جنابتان را کار کنم از مطالعه ی سایر کتب و جزواتتان در این سایت بی نیاز خواهم شد چون به نظر تمامی سخنان شما به یک نور واحد اشاره دارد و از آن سرچشمه می گیرد و البته باید عرض کنم که من از کتب شما مباحث مقدماتی مثل معرفت النفس و آشتی با خدا و رزق را هم مطالعه نموده ام و جلسات تفسیر روز های شنبه را هم چند جلسه ایی تا کنون شرکت کرده ام و تا حدودی با سیستم فکریتان آشنایی دارم و بر همین اساس فکر می کنم که تفسیر سوره آل عمران مرا از سایر کتب شما بی نیاز می کند و اگر روی این تفسیر تمرکز کنم بهره ی بیشتری از مطالعه ی سیر مطالعاتی کتب خواهم برد حال نظر شما چیست؟ آیا چنین کنم یا که باید سیر مطالعاتی را هم قدم به قدم کامل کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام از مباحث موجب تفصیل مبحث دیگری می‌شود. موفق باشید

16032
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: 1. با توجه به مباحث کتاب مصباح الهدایه و با نظر به سوال 15246 که فرمودید: زهرای مرضیه «سلام‌اللّه‌علیها» حقیقتاً مظهر مشیت الهی هستند. برای حضرت فاطمه (س) آن حورة النسیه مقام یل الخلقی به چه معناست؟ و با توجه به «الیه راجعون» عقل آیا مقام یل الخلقی حضرت نیز برمی گردد؟ به چه معنا؟ 2. در این جایگاه رابطه بین مظهر مشیت مطلقه (فاطمه الزهرا(س)) و ظهور مشیت مطلقه به اعتبار مظهریت (عقل اول) چیست؟ بین مظهر و ظهور بودن چه ارتباطی است و از نظر مقامی کدام یک بالاتر است؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» در مقام قلبی و باطنی خود مظهر مشیت الهی هستند و شخصیت ایشان نمادی از آن‌چیزی است که حضرت حق در این عالَم به ظهور می‌رساند و لذا وجهِ خلقی ایشان، آینه‌ی نمایش وجهِ حقّانی ایشان است. موفق باشید

15924
متن پرسش
با عرض سلام و ادب محضر جناب استاد: آنگونه که بنده از بیانات جنابعالی متوجه شده ام این است که نه تنها به خداوند متعال و امامان معصوم (ع) بایستی نگاه وجودی داشت به قرآن کریم نیز بایستی نگاه وجودی داشت که فرم نازله معنایی می باشند. آیا اینچنین نگاهی را می توان به ماه رجب، شعبان و یا رمضان نیز داشت؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماه رجب و شعبان، ظرف‌های زمانی مقدسی هستند که زمینه‌ی نزول حقایق عالیه بر قلب انسانی که خود را آماده کرده باشد، بیشتر فراهم است، مثل مکان‌های مقدس. موفق باشید

15731

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام: برای تبلیغ دین همانطور که مستحضرید، بهتر است به مردم مطالب معرفتی و توحیدی بیان شود. ولی در بین مردم عوام و کم سواد و یا حتی زیر دیپلم، این مطلب امکان پذیر نیست. چه طوری باید مطلب معرفتی عنوان شود؟ فردی که مظهر و تجلی را نمی داند چیست، باید چه طوری به او اسلام و مطلب معرفتی عنوان شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با زبان حضوری و قلبی با مردم سخن بگوییم، قلب آن‌ها مطالب را تصدیق می‌کنند و این مهم است. موفق باشید

15714

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز جناب استاد با توجه به روایتهای ذیل مرد متاهل اگر بخواهد می تواند متعه کند اگر چه در شهر خودش باشد و با همسرش اقامت داشته باشد برای مرد مستحب است نکاح متعه انجام دهد دوست ندارم مردی از شما از دنیا برود مگر این که حداقل یک بار هم که شده متعه کند خداوند هر شراب مست کننده را بر شیعیان ما حرام کرده در عوض آن متعه را برای آنها قرار داده است و موارد بسیاری دیگر چرا جامعه ما این مسئله را بد می داند و اساسا نظر حضرتعالی در این باره چیست ؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که خلیفه‌ی دوم می‌گوید: «مُتْعَتان‏ كانَتا عَلى عَهْدِ رَسُولِ اللّه (ص) أَنَا أَنْهى عَنْهُما وَ أَعاقبِ عَلَيْهِما»[1] «دو متعه در زمان پيغمبر (ص) حلال بود من حرام كردم و عامل به آن دو را كيفر مى‏كنم». برای مقابله با این سخن، چنین توصیه‌هایی می‌شد. در حالی‌که در حالِ حاضر ما در چنین شرایط تاریخی قرار نداریم و برعکس، اگر بخواهیم چنین اعمالی را دنبال کنیم خانواده‌ها از هم پاشیده می‌شود. موفق باشید

 


[1] ( 1)- على‏رضا كهنسال، نهج‏الحق و كشف‏الصدق، ص 281. تفسير كبير فخر رازى، ضمن تفسير آيه‏ى‏\i« فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُن ..».\E

15658
متن پرسش
سلام علیکم: 1. فرموده اید: مراء آن نوع بگو مگویی است که طرفین قصد استعلا و برتری نسبت به هم داشته باشند. خب اگر کسی در بگو مگویی حرفش حق و درست باشد باعث استعلا و برتری اش می شود چون حرف حق فی نفسه برتر و عالیست اینجا مرا محسوب می شود؟ 2. فرض کنیم دو تیم فوتبال هر کدام سعی کند بر تیم دیگری استعلا و برتری پیدا کند این نوع استعلا و نظیر آن مشکل ندارد و با مساله مراء ربطی ندارد؟
متن پاسخ

 بباسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین را می‌گویند مراء، زیرا ما تنها وظیفه داریم حرف حق خود را اگر زمینه‌ی گفتن آن فراهم است، تبیین کنیم بدون آن‌که به دنبال محکوم‌کردن طرف مقابل باشیم 2- در همان فوتبال هم باید بازی و فعالیت بدنی مدّ نظر باشد. به همین جهت امروز فضای فوتبال سالم نیست و از مسیر اصلی خود خارج شده است. موفق باشید  

12796

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: در ابتدا تشکر از لطف و زحمت شما بابت جوابدهی به سوالات رصدخانه فرهنگی اصفهان، ولی حقیقتا در مورد سوالات پرسیده شده جواب مبسوط تری را احساس نیاز کردیم و خواستیم که حضرتعالی مقداری بیشتر این موضوعات را برای ما و بینندگانمان بسط دهید: 3. نقشه مهندسی فرهنگ را چه می دانید؟ و سند آماده شده توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی را به چه میزان درست و عملیاتی می دانید؟ 4. عمیلات و یا اقدام صحیح در حوزه فرهنگ از کجا باید آغاز گردد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه‌ی نقشه‌ی مهندسی فرهنگی و سند شورای عالی از کسی باید سؤال شود که مواد آن را به‌طور تخصصی بررسی کرده است  و قسمت چهارم سؤال را نیز در دلِ عرایض خود جواب داده‌ام. از بنده انتظار نگاه فلسفی به فرهنگ داشته باشید و نه نگاه اجرایی که در توان بنده نیست. موفق باشید

11050
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب آشتی با خدا فرمودید چون خدا کمال مطلق است خلق می کند از اینجا دو سئوال پیش می آید: 1. پس اگر خلق نکند کمال مطلق نیست فلذا مجبور است که خلق کند، آیا مجبور است؟ 2. خداوند فرمود من گنجی بودم که می خواستم ظاهر شوم و خلق کردم، آیا خدا به ما نیاز دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ خداوند از آن‌جایی که کمال مطلق است و هیچ بخلی در ذاتش نیست هر موجودی که امکان خلقت دارد را خلق می‌کند نه ازآن جهت که مجبور است بلکه از آن جهت که ذاتش اقتضای آن را دارد که هیچ امکانی را بی جواب نگذارد. 2ـ خدا به ما نیاز ندارد بلکه شناخت او لطفی است به ما و لطف او منجر به خلقت ما شد. موفق باشید
10501
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: سوالی داشتم در مورد خوارج: اول اینکه آیا جنگ با آنها را حضرت شروع کردند یا در پاسخ توطئه آنها جنگ شد؟ دوما ضمن توجه با مساله تحمیلگری حکمیت و نیز اینکه آنها خیلی راحت با یک گناه، افراد را کافر می دانستند و مباحث شهید مطهری در جاذبه و دافعه علی (ع)، واقعا چه شد که حضرت امیر (ع) در مورد آنها به این تشخیص برسد که باید خوارج کشته شوند؟ حقیقتا انسان هرچه فکر می کند در مورد قتل خوارج کم می آورد. باید دلیل خیلی عمیق تر و مهم تر از این حرفها باشد؟ دلیل چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً اطلاع دارید که خوارج بر نظام اسلامی خروج کردند و جبهه‌ی مقابله با حضرت را تشکیل دادند و علناً مقابله می‌کردند و نه‌تنها دست به کشتار می‌زدند بلکه نافرمانی علنی راه انداخته بودند و در این حال بر حاکم اسلامی واجب است شرآن‌ها را دفع کند. موفق باشید
9974
متن پرسش
با سلام: شخصی کتابی نوشته و در آن ادعا کرده آیات 30 نازعات و 11-9 فصلت با هم تناقض دارند. اولی به آفرینش زمین بعد از آسمان و دومی به آفرینش زمین قبل از آسمان اشاره دارد. چه پاسخی برای این شبهه وجود دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ایه‌ی 30 سوره‌ی نازعات بحث گسترده‌کردن زمین است و آماده‌شدن آن جهت کشت‌زارهای آن و در آیات 9 تا 11 سوره‌ی فصلت، بحث خلقت زمین است و سپس به استواء و به انضباط خاص درآوردن آسمان، در حالی‌که به صورت دخان بوده، بنابراین تناقضی پیش نمی‌آید. موفق باشید
9135
متن پرسش
در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» در بحث «نحوة حضور حضرت حجت» میفرمایید که: «ما به آنها (مسیحیها که معتقدند منجیِ عالم بعداً به دنیا میآید) می‌گوییم؛ چیزی که غایت عالم است، اگر محقق نباشد، جهان چگونه دارد به سوی آن پیش می‌رود؟!»، و میفرمایید که دلیلتان این است که: «غایت مفقود محال است». آیا منظور از غایت، همان غایت خارجی است؟ یا منظورتان «علت فاعلی» است که در نفس فاعل محقق است و همان آرزو و علم و ارادة فاعل است؟ صورت اول (که منظور غایت خارجی است)، واضح است که مقصود نیست؛ چرا که اگر غایت در خارج موجود بود، فاعل اصلاً به سمت آن حرکت نمیکرد. خصوصاً (از اینجا هم مطمئن میشویم که منظورتان این نیست) که بعد میفرمایید: «هر غایت حقیقی باید در عالم غیب محقق باشد.». احتمالاً مقصود شما صورت دوم (که منظور علت فاعلی است) میباشد؛ چرا که بعد در مثال مولوی میفرمایید: «پس میوه اول است، اما در عالم غیب و در عالم ذهنِ باغبان.». اگر منظورتان از غایت این باشد، نیازی نیست امام زمان (عج) در بیرون محقق باشد، و کافی است که بعداً به دنیا بیایند، کما این که قبل از ولادت پیغمبر اسلام (ص)، با این که «پیغمبر در دنیا» محقق نبودند، جهان به سمتش پیش رفت. ممکن است بگویید: «ولی مقام پیغمبر (که قبل از خلقت حضرت آدم (ع) به وجود آمده بود) موجود بود»، خُب همین جواب را ما میتوانیم اینجا بدهیم؛ که مقام امام زمان (عج) موجود است، اما خود حضرت به دنیا نیامده اند و بعداً در این دنیا محقق میشوند. لذا از طریق عقلی نمیتوان وجود امام حیّ را ثابت کرد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که سایر پیامبران متوجه وجود مقدس رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بودند و از آن حضرت در راستای نبوتشان بهره می‌گرفتند ما در آن کتاب نظرها را متوجه حضور انسان کامل در هستی کرده‌ایم با توجه به این نکته که حقیقت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در طول تاریخ در جمال انبیاء ظهور خارجی داشته تا آن‌که ظهور تامّ و تمام آن در جمال محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به صحنه آمد. در مورد حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» نیز قضیه از این قرار است که حقیقت ولایت محمدی که در جمال علی«علیه‌السلام» با همه‌ی انبیاء سراً حاضر است – مثل حقیقت محمدی که با همه‌ی انبیاء بود- با ظهور حقیقت محمدی، در جمال علی‌بن‌ابی‌طالب ظاهر شد و از آن‌جایی که بر عکس نبوت که ختم شد، این ظهور باید در حوزه‌ی عمل به ظهور تامّ برسد، ولایت در ائمه«علیهم‌السلام» ادامه پیدا کرد و به حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ختم شد و بدین لحاظ حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» وجود خارجی دارند، زیرا با ظهور محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که ولایت نیز ظهور کرد زمینه‌ی ظهور تامّ و تمام ولایت کلی فراهم شد ولی به غایت خود که اِعمال ولایت الهی به صورت بالفعل در کل جهان است، محقق نشده؛ به همان معنایی که ولایت مهدی صورت ولایت کامل الهی است که باید در نهایت عالم بالفعل محقق شود ولی نبوت یک مأموریت است که با نبی خاتم به انتها می‌رسد. بنابر این از یک طرف بحث ختم نبوت است و از طرف دیگر بحث ختم ولایت. ختم نبوت با ظهور بالفعل نبی مکرم محقق شد ولی ختم ولایت که با حضور حضرت امیرالمومنین به نحو محمدی شروع شد، با ظهور مهدی به انتهای خود می‌رسد در حالی که با ظهور علی علیه‌السلام آن ولایت، حامل خاص در شخص خاص پیدا کرد و همان با ائمه علیهم السلام ادامه پیدا کرد و به مهدی علیه‌السلام رسید. در این راستا قاعده‌ای را که متذکّر می‌شود هر حقیقتی صورت خاص مناسب خود را در عالم مادون دارد فراموش نشود و از این لحاظ حقیقت ولایتی که با نور محمد«صلوات‌الها‌علیه‌وآله» از طریق امیرالمومنین«علیه‌السلام» ظاهر شد حتما آن ولایت در حال حاضر صورت خاص در انسان خاص را می‌طلبد و این غیر از صورت ولایتی است که در انبیاء گذشته و در کنار آن‌ها سرّاً محقق بود. موفق باشید
7016
متن پرسش
با سلام.آیا عایشه عمل خلافی انجام داده است؟نظر حضرتعالی در مورد این حدیث از امام صادق چیست؟( فاحشه ی مبینه کسی بود که در جنگ جمل مقابل امیرالمومنین ایستاد).البرهان جلد 4 صفحه441
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت صادق«علیه السلام» آن تهمتی که منافقان به جناب عایشه زدند را ردَ می کنند و می فرمایند کار زشت عایشه آن بود که در جنگ جمل بازی خورد. یعنی انتقاد جای خود را دارد ولی تهمت و لعن کار خلافی است. موفق باشید
6600
متن پرسش
سلا م اگه پدری متحجرداشته باشی والان به دلیل اینکه بدونی داره گناهی مثل تفرقه بین فامیل میندازه با او مشاجره کنی گناهکار محسوب میشی یعنی من از پدرم به خاطر اینکه سر او داد زدم عذر خواهی کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بله عذرخواهی کنید و با پدرتان مشاجره نکنید. موفق باشید
3226
متن پرسش
با عرض سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار همانطور که در قرآن آمده هدف از خلقت ما بندگی و عبودیت است. حال من یک سوال داشتم اینکه یک نفر چگونه می تواند بفهمد که از چه راهی بهتر می تواند بندگی خدا را به جا آورد؟ ممکن است انسانی به طرق مختلفی بتواند کار کند ولی چگونه می تواند بفهمد که بهتر ین راه کدام است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شریعت الهی مطابق فطرت همه‌ی انسان‌ها نازل شده، با عقیده‌ سالم قرآنی و رعایت حرام و حلال الهی می‌توان بندگی کرد و خداوند در این راه آن‌چه شما را به سعادت نزدیک می‌کند در قلب شما القاء می‌فرماید. موفق باشید
1823
متن پرسش
به نام خدا با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی بنده باید مطلب خیلی مهمی را خدمتتون عرض کنم که با بیانش آبروی یک شخص زیر سوال میره به همین خاطر خواستم قبل از بیانش از اینکه تنها کسی که این مطلب را می خونه خود شما هستید مطمئن بشم لطفا اگر اینطور هست بفرمایید تا مطالبم را خدمتتون عرض کنم این توضیح را هم اضافه کنم که گفتن این حرف از طریق نوشتار خیلی سخته علاوه بر اینکه فکر میکنم بیانش نیاز به سوال و جواب همزمان دوطرفه داره و من دانشجویی هستم که یکشنبه ساعتی که میشه تماس تلفنی داشت باید سر جلسه امتحان باشم در حالی که مطالب من طولانیه و البته ضرورت داره که هر چه زودتر گفته بشه تا اگر اقدامی قراره در جهتش بشه زودتر این اتفاق بیفته حالا با این شرایط اگر امکان تماس تلفنی هست خواهش می کنم بفرمایید وگر نه اجبارا از همین طریق مطالبم را خدمتتون عرض می کنم ا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام . عنایت داشته باشید که بنده در موقعیتی نیستم که غیر از جواب‌دادن به سؤالات از طریق سایت و یا جواب تلفن در روز‌های یکشنبه وقت دیگری در اختیار عزیزان باشم و انتظار دارم عزیزان در رابطه با موضوعات عقیدتی از بنده سؤال بفرمایند زیرا در سایر امور خود را صاحب‌نظر نمی‌دانم. موفق باشید
1475

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله رب محمد / سلام علیکم / بزرگان می فرمایند که رزق بندگان به صورت عام و رزق طلبه به صورت خاص از جانب خداوند تضمین شده است / استنادا به همین سخن برخی بر این عقیده اند که طلبه فقط باید درس بخواند و به کار دیگری مشغول نشود و خداوند روزی او را به هر نحوی باشد به او می رساند / از طرف دیگر علما و بزرگانی مانند شهید مدرس را می بینیم که با کارگری اموراتش را می گذراند و یا شهید اول (یا ثانی) است که از راه خارکنی ارتزاق می کند تا بتوانند درس بخوانند / سوال روشن است آیا برداشت مذکور در رابطه با رزق طلبه خطاست یا کار شهید مدرس و امثال او؟ / با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اصل بر این است که اگر انسان وظیفه‌ی خود را انجام دهد رزق او می‌رسد، همچنان که امثال حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» عمل کردند و اگر امثال شهید مدرس در برهه‌ای از زمان تشخیص دادند به کارگری رو آورند مربوط به تشخیصی است که در آن مرحله داده‌اند. موفق باشید
نمایش چاپی