بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13232
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: آیا کودکی که توسط حضرت خضر (ع) کشته شد در روز قیامت می تواند به خداوند متعال اعتراض کند که اگر من کشته نمی شدم هدایت می شدم چرا من کشته شدم؟ لطفا هم کلامی و هم با دید عرفانی جواب را بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع تشریع که حضرت موسی«علیه‌السلام» حامل آن هستند، با موضوع تکوین فرق می‌کند. حضرت خضر مأمور اراده‌ی تکوینی حضرت حق هستند و از این جهت کسی در مقابل اراده‌ی تکوینی حق اراده‌ای ندارد تا اعتراضی برایش معنا دهد. زیرا همان‌ خدایی که ایجادش کرده است هرطور خواست به وسیله‌ی امثال حضرت خضر در او تصرف می‌کند. موفق باشید  

12442
متن پرسش
سلام علیکم: سوالی درباره نحوه بینش توحیدی داشتم که پاسخ این سوال بسیار برایم کلیدی خواهد بود در بینش توحیدی داریم که اگر کسی کاری خیر برای ما انجام می دهد در واقع خدا خواسته که چنین کاری انجام بشود و آن بنده خدا وسیله بوده است، حال روش وسیله دیدن بنده چگونه است؟ چون درک می کنیم که بالاخره این شخص این کار برای ما نجام داده است و عامل کار خیر بوده است، به عبارتی عامل دیدن شخصی که کار خیر انجام می دهد منافاتی با وسیله دانستن او ندارد؟ 2. ما در باطن خود اعتقاد داریم الطافی که از طریق بندگان بما می رسد از جانب حق است ولی در زندگی روزمره تنها به عامل بودن بنده نظر داریم و به لطف حق منتقل نمی شویم. درست است که ما متنقل نمی شویم ولی آیا اعقاد باطنی که عرض شد بما کمکم میک ند که در حیطه جهان بینی توحیدی باشیم هرچند با نازله؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری همه‌ی عالم واسطه و وسیله‌ی ظهور اراده‌ی حضرت حق هستند ولی بالاخره شایستگی آن را داشته‌اند که حضرت حق از آن طریق با ما ارتباط داشته باشد و بدین لحاظ ارزش و احترام واسطه‌ها را پاس می‌داریم و در روایت داریم چون پدر و مادر واسطه‌ی وجود شما از طرف خداوند هستند، باید مورد احترام‌تان باشند 2- در هر صورت مبنای کلی هر انسان موحدی آن است که همه‌چیز از آن خدا است و لذا غفلت‌های جزئیه او را از آن حضور کلی خارج نمی‌کند هرچند که به طور عادی به واسطه‌ها، بیشتر نظر داشته باشد. موفق باشید

12224
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: آیا داشتن روزی بیش از کفاف فضل خداوند است یا خیر؟ البته فضل به معنی برتری و ارزش منظور نیست با توجه به آنکه صاحب آن مال می تواند اگر اهل ایمان باشد و درست عمل کند باعث رستگاریش هم بشود تا جایی که حتی رسول خدا فرمود (یکی از گذشتگان شما را به حساب کشیدند و هیچ خیری در توشه اش نیافتند جز آن که مردی بود توانگر و با مردم داد و ستد می کرد و به غلامان خود می گفت از بدهی در ماندگان در گذرید خدا به فرشتگان فرمود ما سزاوارتریم که در گذریم از او در گذرید. نهج الفصاحه حدیث 2089 ترجمه ابراهیم احمدیان) حال آیا خواستن چنین مالی از خدا با ذکر و اسئل الله من فضله صحیح است؟ با تشکر از استاد عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در دعاها بیشتر به ما یاد داده‌اند کفاف را از خداوند تقاضا کنیم ولی اگر بیش از کفاف دادند و ما مسئولیت مدیریت درست آن را به عهده گرفتیم، برکات و ثواب مخصوص آن را هم خواهیم داشت، إن‌شاءاللّه. موفق باشید

11882
متن پرسش
با سلام: آیا بدی موجود است یا خیر؟ در بعضی جاها مثالی که زده اند مثال نور است بدین صورت که هرجا نور در آن مکان به حداقل خود برسد آنجا را تاریکی می نامند و این در صورتی است که اگر همه ی وجودات، موجودیت خود را از خدا می گیرند و ما بخواهیم به مثال بالا استناد کنیم در آن صورت یک عدم وجود دارد که خدا در آنجا نیست و این حضور تام خدا را زیر سوال می برد. حال اگر پاسخ شما در تایید موجود بودن بدی است انتصاب آن به هستی خدا چگونه خواهد بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم «شرّ» عدمِ «خیر» است و مسلّم چون «عدم» غیر از «وجود» است، عدم خیر نیست و موجود شرّ از آن جهت که وجود دارد و خیر است به خدا منسوب است نه از آن جهت که نسبت به ما شرّ است. مثل سیل که از جهت آب‌بودن خیر است، ولی آب از آن جهت که روان است نسبت به ما به عنوان سیل شرّ می‌شود که با درست‌عمل‌کردن می‌توانیم خود را در معرض شرّبودن آب قرار ندهیم. و در همین رابطه در قرآن داریم: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِنْ شَرِّ ما خَلَق‏» یعنی اگر در زیر سایه‌ی حضرت حق زندگی کنید و از این طریق به او پناه ببرید از وجه شرّی مخلوقات در امان خواهید بود. موفق باشید

10889
متن پرسش
سلام: لطفا جواب این سوال رو نمیتونم بدم می تونید کمکم کنید ممنونم: مگر وقتی شیطان به آدم سجده نکرد، خدا او را از بهشت بیرون نکرد؟ پس چطور توانسته دوباره وارد بهشت بشود و آدم و حوا را گول بزند تا سیب را بخورند؟ چه سوال جالبی؟ کسی جوابی دارد؟ بر همه ی موحدان مبرهن است که شیطان رجیم است و رانده شده از بهشت. پس هنگام گول زدن در بهشت چه غلطی می کرده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث بر روی سوره‌ی مبارک اعراف بحمداللّه در این مورد بحث شد که یک مقام، مقامی است که آدم اسماء الهی را تعلیم گرفت و سپس آن را نمایاند و در این مقام خداوند به ملائکه که شیطان هم در آن مقام بود، فرمود به آدم سجده کنید که آیه‌ی 11 سوره‌ی اعراف متذکر آن است و در این‌جا جناب حوّا مطرح نیست، زیرا حقیقت آدمیت مطرح است که آیه‌ی اول سوره‌ی نساء متذکر آن است تحت عنوان «نفس واحده». یک مقام، مقامی است که آیه‌ی 12 سوره‌ی اعراف متذکر آن است که شیطان از آن مقام قدسی رانده شده ولی در بهشت برزخی که آدم همراه با همسر خود در آن جای دارند هبوط کرده، ولی نه آن هبوطی که آیه‌ی 24 سوره‌ی اعراف متذکر آن است، بلکه هبوطی که آیه‌ی 13 سوره‌ی اعراف آن را مطرح می‌کند و لذا با هبوط از مقام قدسی به بهشت برزخی با آدم و حوّا روبه‌رو است که شجره‌ی ممنوعه مدّ نظر آن‌ها قرار می‌گیرد که صورت مثالی عالَم کثرت است، و چون به آن نزدیک شدند عملاً به دنیا و عالم کثرت نزدیک شدند که حاصل آن هبوط در دنیا بود. موفق باشید
9988
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: 1- وجه التفاتی شهود فرد (مثل شهود قلبی مرگ) ماده اش چیست؟ 2- آیا صورت های خیالی حقه و نورانی می توانند ماده وجه التفاتی شهود افراد باشند؟ 3- غیر از صورت های خیالی نورانی چه چیز دیگری می تواند وجه التفاتی شهود قرار گیرد؟ 4- آیا اصطلاح خواطر رحمانی معادل کامل صورت های خیالی حقه است؟ یا صورت های خیالی حقه قسمی از خواطر رحمانی به حساب می آیند؟ خداوند بر توفیقات شما بیفزاید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در امور مجرد از جمله شهودی اموری که نفس ناطقه دارد بحث ماده و صورت معنا ندارد و تنها بحث حضور نفس در مراتب مختلف عالم مطرح است و احساس حضوری نفس در آن مراتب 2- صورت‌های حقه‌ی نورانی همان حضور نفس است در آن مرتبه‌ای که آن صُوَر بر نفس تجلی می‌کنند که اصطلاحاً گفته می‌شود بر قلب سالک تجلی کرده. ولی حقیقت قضیه آن است که نفس وقتی در آن مرتبه قرار گیرد یک نحوه یگانگی و اتحاد با آن حقایق نورانی پیدا می‌کند 3- عرض کردم اساساً بین شهود حقایق و حضور نفس در آن مرتبه دوگانگی مطرح نیست. تنها باید سالک تلاش کند از کثرات منصرف شود تا به آن حضور دست یابد 4- حرف خوبی است تنها بحث در شدت و ضعف درجه‌ی صورت‌های حقه‌ی خیالی است که مراتب بالاتر آن را خواطر رحمانی تشکیل می‌دهد. موفق باشید
9698

حرکت جوهریبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: یکی از دوستان می گفت اگر نفس مجرد است حرکت از قوه به فعل در مجردات چگونه معنا پیدا می کند؟ بنده بعدا که به سوال اش فکر کردم یاد مثال شما آمدم. فرمودید که پیری وجود دارد ولی انسان باید بهش برسد. حال پس مقام تجرد هم اینگونه است. یعنی مقام تجرد وجود دارد ولی شخص باید به آن برسد. خب مثلا علامه طباطبائی در 20 سالگی به مقام تجرد رسیدند و ما هم معلوم نیست تا کی بتوانیم برسیم. از طرفی نمی توان منکر حرکت در جوهر و رسیدن از قوه به فعل شد. پس قبل از اینکه نفس ما به مقام تجرد برسد از جنس چیست؟ یعنی تا قبل از رسیدن به مقام تجرد مجرد بودن نفس معنا نمی دهد؟ یعنی الآن نفس ما مجرد نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این در بحث حرکت جوهری روشن شد که چون تجرد نفس ناطقه نسبی است و به بدن تعلق دارد، حرکت جوهری بدن به نفس سرایت می‌کند با این تفاوت که در نفس حرکت به صورت لَبْسِ بعد از لَبس صورت می‌گیرد و نه به صورت خَلع و لبس. به همین جهت شما در عین آن‌که 20 ساله شده‌اید در 5 سالگی خود نیز حاضرید. در جزوه‌ی جدید «حرکت جوهری» که به صورت مختصر تهیه شده، این نکته طرح شده است. موفق باشید
8128
متن پرسش
سلام علیکم . استاد اساتید زیادی هستند که مثنوی را شرح میدهند اما اینکه استاد شارح صاحب نفس باشد خیلی در تاثیر پذیری آن فرق دارد . مثلا علامه طهرانی گه گاهی در آثارشان بعضی از ابیات مثنوی را توضیح میدادند یا گاهی تعابیر مرحوم حداد را بر بعضی از ابیات مولوی آورده اند که تاثیرر خوبی بر انسان دارد .شما شارحی را میشناسید که جنس نفس او از جنس علامه طهرانی و... باشد . شما خودتان شرح مثنوی دارید ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: متأسفانه نمی‌شناسم امیدوارم تاریخی شروع شود تا مثنوی به آن معنایی که متشرعین به آن رجوع دارند و آیت‌اللّه انصاری همدانی می‌فرمایند سالک تا آخر عمر از مثنوی مستغنی نمی‌شود، به زندگی ما برگردد. آن مثنوی که مقام معظم رهبری در موردش می‌فرمایند: « مثنوى همان طور که مولوى مى‏گوید: «هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّین» و گفتند مرحوم مطهرى هم با من هم عقیده بود ». موفق باشید . در دیدار با شعراء در سال 1387- مولوى در دیباچه‏ى دفتر اول مى‏گوید: هذا کِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّین، فى کَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْیقین
7781
متن پرسش
باسلام 1.طلا داشتن برای زن سبقه دینی دارد و زینتی است که موکد است؟نداشته باشد چه اتفاقی می افتد؟چون امروزه 1 مورد اجباری برای زنان شده که نداشتنش افت است.چون نقره هم برای مردان حلال است ولی اینطور نیست که دنبال آن باشند.2.در اقتصاد چرا طلا اینقدر مهم شده که زندگی عوام الناس بر اساس آن میچرخد؟نبود چه میشد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: طلانداشتن برای زن هیچ اشکالی ندارد برعکس، گفته‌اند اگر به عنوان زینت داشته باشد عیب ندارد. 2- طلا به عنوان یک وسیله‌ی ارزش‌گذاری اقتصادی مطرح است و نه ارزش‌گذاری انسانی. آری برای این‌که امور اقتصادی جامعه در گردش باشد باید یک چیزی را ملاک قرار داد تا داد و ستد آسان‌تر انجام گیرد و تنها رابطه‌ی کالا به کالا در میان نباشد. موفق باشید
7602
متن پرسش
سلام فرق عصمت انبیا با عصمت اهل بیت(14 معصوم ) در چیست؟؟ در کتاب"مبانی نظری امامت و نبوت" نوشته شده بود که هردو موهبتی است. خودتون گفتید که عصمت درجه دارد.میخوام بدونم درچه عصمت اهل بیت با دیگر انبیا چه فرقی دارد؟؟ 2-آیا جریان آتش زدن خانه حضرت زهرا(س) بعد از ایراد خطبه ایشان در مسجد مدینه است؟؟ آیا سقیفه درست در روز دوشنبه که پیامبر رحلت کرد،تشکیل شد یا فردای آن روز سه شنبه؟؟؟ آیا جمله حضرت زینب در عصر عاشورا که همه را متوجه روز دوشنبه میکند،مربوط به رحلت پیامبر است یا تشکیل سقیفه؟؟ ممنون یاعلی مدد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- درجه ی عصمت انبیاء به درجه ی توحیدی است که در کتاب آسمانی آن‌ها هست و از آن جایی که قرآن عالی‌ترین درجه ی توحید را داراست و قلب مبارک ائمه منطبق بر قرآن است عصمت ائمه از عصمت همه ی انبیاء شدیدتر است 2- بلی 3- هنوز رسول خدا (ص) را دفن نکرده بودند و علی(علیه السلام) مشغول غسل حضرت بودند که عازبن براء خبر آورد که ابابکر خلیفه شد. در حالی که عصر روز سه شنبه یعنی روز بعد از رحلت و غسل رسول اللَه (ص) آن حضرت را دفن کردند. 4- معلوم است که اشاره ی حضرت زینب(س) به روز دوشنبه است که سقیفه کار خود را کرد. موفق باشید
7083
متن پرسش
سلام استادچندماهی است توی این دوتامشکل بدگیرکردم چه کارکنیم که جایگاه خودمون رو توی این دنیایی که خیلی وضعیتش خیلی بهم ریختس بدونیم کجاست تا بعدنشویم هرسخنرانی وهرکسی ادعایی میکنددرباره تحصیل و کار وآینده من سریع فکرمیکنم آهان باید همین کارو بکنم ومدام پوپی روی پوچی و ایجاد وظایف وهمی؟ ساکن تهرانم وضعییت بیرون اصلاجالب نیس چه کارکنم بااین حرف که مگه چه اشکالی داره بی حجابی ونگاه عادی شده افرادبه نامحرماین بدترمیشه وقتی همین وضع توی فامیل وتلویزیون و..هم هست یاجمله رییس جمهورمون مهم عفت است درسته شایدبی حجاب باشند؟! باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید مباحثی که در مدرسه‌ی معصومیه‌ی قم عرض شد و صوت آن روی سایت هست کمک کند. آن‌جا روشن شد بخواهیم و نخواهیم تاریخی با حضور امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این عصر شروع شده که آن تاریخ رجوع به معنویت و بندگی خدا است حال اگر کسی خود را وارد این تقدیر بزرگ الهی نکند گرفتار رنج بی‌تاریخی می‌شود و پوچی تا عمق استخوانش نفوذ می‌کند. موفق باشید
6572
متن پرسش
باسلام وخداقوت مدتی دریک تشکل اسلامی درحال فعالیت بودم درحقم ظلم شدوبابی انصافی ازمن خواسته شدکه مجموعه راترک کنم یک سال برای اثبات بی گناهی خودتلاش کردم نتیجه ای بدست نیاوردمالان بسیارآشفته هستم فقط دلم میخواهدگریه کنم هم ازبیکاری رنج میرم وهم ازاین اتفاق خیلی تلاش کردم مجموعه دیگری برای فعالیت بروم ولی نشد لطفاراهنماییم کنید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:از کجا می‌دانید مصلحت شما فعالیت در آن‌جا بوده. چرا متوجه نیستید خداوند راه دیگری را جلوی شما گشوده است. راه رجوع به خدا به عدد انفاس خلایق است. موفق باشید
6252

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام وخسته نباشیدبه دست اندرکاران گروه فرهنگی المیزان ودرراس انان استادطاهرزاده دربحث سیرمطالعاتی پس از مطالعه چندکتاب مربوط به معرفت نفس مباحث قرانی ونهج البلاغه مطر ح شده که باجستجودرسایت نتیجه ای حاصل نشدلطفا راهنمایی بفرماییدتفسیرسوره هاوخطبه های مطرح شده را از چه طریق تهیه نماییم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تماس با گروه فرهنگی المیزان دی‌وی‌دی‌ها را برایتان می‌فرستند. موفق باشید
5498
متن پرسش
استاد بزرگوارم سلام در جلسه تفسیر فرمودید خداوند اراده ی هدایت بعضی را ندارد به دلیل مشکلی که در خود این ها است آیا خطاب های یاایها الناس و یا ایها الذین امنو این افراد را هم مخاطب خود قرار می دهد ایا اصلا قران با این افراد سخنی دارد منظورم این است که ایا این ها اصلا هدایت نمی شوند یا فقط به دلایلی در زمانی شرایط هدایتی خاص را ندارند و ممکن است مشکل بعدا بر طرف شود
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون علت عدم هدایت را روشن فرموده و گفته چون قلبی دارند که تفقه نمی‌کنند و با چشم خود متوجه آیات الهی نمی‌شوند پس اگر خود را تغییر دهد حکم خدا نسبت به او تغییر می‌کند. موفق باشید
3748
متن پرسش
سلام استاد مشکلی دارم و آن حب شدید خواب است در روایات خیلی مذمت شده، میدانم. اما چه کنم که این حب خواب و راحت طلبی را از خودم برانم. البته استاد من کلا بدنم بیش از سایرین به خواب نیاز دارد اما خب خودم هم کلا خواب را دوست دارم. خواهشمندم یک راهکار عملی مقابلم بگذارید.تشکرمیکنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با مطالعه‌ی کتاب‌های معرفتی و تفسیر قرآن، عقل را بر وَهم غالب کنید تا میل زیاد به خواب ضعیف شود، ورزش هم فراموش نشود. موفق باشید
3204

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم.استاد به نظر خودتان این مباحث شما جایگاهش در مرتبه ی زبان برای تبیین لزوم رجوع به ائمه و قران و خدا یک زبان ناقص یا به عبارتی حد واسط نیست؟چون که شما در تمام مباحثتان عموما برای شروع تبیین جایگاه هر حقیقتی ابتدا از خود انسان و اینکه انسان را از پوچی نجات میدهد بحث میکنید!البته به این بحث که باید از حقیقت انسان شروع کرد تا او را در مفاهیم متوقف نکنیم واقفم ولی به نظرم اینگونه شروع برای کسی که در وادی دنیاست خوبست(آشتی با خدا)ولی بعد از آن باید با زبانی حرف زد که از خدا شروع کرد و انسان با نظر به خدا خود را ببیند و تکلیف خود را روشن کند نه اینکه دائم خدا را نیز برای اینکه خودش به یک جایی برسد بخواهد و به عبارتی عبادتش مانند بردگان باشد!آیا این نوع از سخن گفتن متفاوت از نحوه ی رجوع امام خمینی به فلسفه نیست که میگفت ما هیچیم و هر چه هست تویی!ما اگر چنانچه خطا میکنیم نادانیم!البته در اینکه شما هم برهان صدیقین را گفتید و در تفسیر قران نیز از اینکه خدا همه کاره است میگویید واقفم ولی کتاب کربلا و آشتی و فعالیتها ی فرهنگی و چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی و ...را به نظر میرسد که خود محوری مضمری پشت آن است و لازم است که از این ادبیات عبور کنیم و زبان جدیدی را تاسیس کنیم.خدا حفظتان کند به حق زهرای مرضیه.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر بتوانیم آرام‌آرام به زبانی که حضرت امام روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» سخن می‌گویند نزدیک شویم خیلی بهتر است. موفق باشید
2333
متن پرسش
سلام استاد.برای من مساله ای پیش آمده و میخواستم شما راهنمایی بفرمایید.قضیه از این قراره که یه آقایی هست که به وسیله قرآن،غیب میگه.اصطلاحا بهشون دعا نویش میگن.این آقا تو یه اتاق کوچیک با یه مبلغ خیلی مختصر(1000 تومن) و فقط از طریق قرآن راحت از آینده یا مشکلات فرد یا کارایی که باید بکنه خیر میده،تا اینجا همه چی خوبه،اما چند وقت قبل یکی از آشناها چند سال بود چند تیکه وسیلش رو یهم گم کرده بود و مطلقا پیدا نمی شد،این آقا گفته بود اجنه برداشتنشون،بعدش با کلمات قران و ورق زدن جاهای مختلف و یادداشت کردن کلمات و عبارات،دعایی درست کرده بود و گفته بود اینو ب توسل به ائمه و صلوات فرستادن و بردن نامه ائمه میسوزونی.سوزونده ود و چند ساعت بعد به طرز عجیبی وسایلش تو خونه پیدا شده بودن.استاد چیزی که منو گیج کرده و توانایی تشخیص حق و باطل رو از من گرفته اینه که آیا سوزوندن کلمات و عباراتی که از قرآن نوشته شده جایز و شرعی و درسته؟این آقا که نه دنبال پول و دکون زدنه،کارشم که فقط با قرآنه،از اون طرف گفته این سوزوندن حتما باید با صلوات و توسل باشه،چجوری میشه اینا رو با هم جمع کرد؟پس باید نتیجه بگیریم کارش درست و شرعیه و اون عبارات و کلمات رو هم که درآورده طبق یه رموز خاصی بوده نه اینکه اسمش قرآن سوزوندن باشه.این آقا هیچ جای کارش شبیه جن گیرا نیست و به نظر نمیرسه کارش سیاه و شیطانی و ضاله باشه.لطفا جوابی بدین تا مرز حق و باطل کار این آقا روشن بشه
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فریب این افراد را نخورید، قرآن بهانه است این خبرها همه از طرف جنّیان شرور به او می‌رسد و جنّیان شرور به او خدمت می‌کنند و هیچ برکتی برای شما ندارد. به کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» رجوع بفرمایید مسائل آن‌جا عرض شده. موفق باشید
1008

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خدا قوت! میخواستم ببینم تفسیر شما از این بیت حضرت حافظ چیه؟ "قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست/ قوم دگر حواله به تقدیر میکنند" یا علی...
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی شرح این بیت احتیاج به مقدمه دارد که این مقال جای آن نیست ولی همین اندازه بدانید که حافظ متذکر دو انسان است؛ انسانی که می‌خواهد با تلاش خود امورات خود را به نتیجه برساند و انسانی که در عین انجام وظیفه امورات خود را به خدا می‌سپارد و بر اساس تقدیراتی که خداوند اراده کرده عمل می‌کند با توجه به این امر که معلوم نیست انسان نوع اول با تلاش بیشتر به چیزی بیشتر از تقدیرات الهی دست یابد. موفق باشید
803

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد در حدیثی از امیرالمومنین(ع) داریم که می فرمایند خدا چیزهایی را واجب کرده انها را ترک نکنید و چیزهایی را هم ممنوع کرده به انها تجاوز نکنید و در مورد بعضی از مسائل سکوت کرده البته فراموش نکرده بلکه خواسته است که سکوت کند و بندگانش در ان مسائل ازاد و مختار باشند در انچه خدا مردم را ازاد گذاشته است شما دیگر تکلیف معین نکنید یا در حدیثی دیگر به این مضمون داریم که خدا دوست دارد در مسائلی که مردم را ازاد گذاشته مردم هم ازاد باشند از طرفی میدانیم بسیاری از مسائل در مورد انها دلیل نقلی از ناحیه شارع نرسیده و فقط از باب اینکه عقل اینجور حکم میکند فتوا داده میشود لذا میخواستم بدانم در اینجا منظور از مسائل ازاد و مختار اداب و رسوم مردم می باشد اگر نه چه مسائلی می باشد و چگونه تشخیص داده میشود با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: اموری که خداوند حرام یا واجب و یا مکروه و مستحب ننموده امور مباح می‌گویند و حضرت در مورد امور مباح می‌فرمایند: مردم آزادند و اموری که عقل تشخیص می‌دهد همان حکمی را دارد که شرع می‌فرماید مثل این‌که عقل تشخیص می‌دهد آلوده‌کردن محیط زیست موجب ضرر و زیان به انسان‌ها است در این‌جا حکم شرع نیز همین خواهد بود که علم تشخیص داده و ترک آلوده‌کردن محیط زیست واجب است مثل ترک سایر محرمات.
799

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر هیشه برایم سوال بوده که چرا اگر من در جایی که موسیقی مطرب پخش میشود از روی اضطرار و در حالی که مایل به شنیدنش نیستم و برایم زجر اور نیز هست قرار بگیرم هر چند گناهی برایم محسوب نشود ولی اثراث منفی روحی ان را باید متحمل شوم و یا در مورد لقمه حرامی که از حرام بودن ان مطلع نیستم در حالیکه اختیاری در این مورد نداشتم اثرات منفی و بعضی محرومیتها را باید متحمل شوم که در مورد دوم نیز باعث امتناع از گرفتن خوردنی از دست بعضی افراد و نخوردن غذا در خانه بعضی از اقوام شده لطف کنید مرا راهنمایی کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: فرمودند استماع موسیقیِ مطرب حرام است. یعنی اگر شما به آن گوش فرا دهید ، نه این‌که به گوش شما بخورد، و لذا اگر در جایی هستید که اضطراراً آن نوع موسیقی به گوش شما می‌خورد هیچ آثار منفی برای شما نیست. همین طور در مورد لقمه‌ی حرام، اگر شما کسب لقمه‌ی حرام را اراده کنید آثار منفی دارد . ما حق نداریم اگر مسلمانی غذایی را به ما تعارف کرد و هدیه نمود و یا ما را به میهمانی دعوت کرد، آن را ردّ کنیم و او را متهم به فسق نماییم. موفق باشید
17791
متن پرسش
بسمه تعالی. محضر مبارک استاد طاهر زاده سلام علیکم: نظر جنابعالی در مورد شخصیت آیت ا... صافی گلپایگانی و آثار ایشان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در فقه، از ارادتمندانِ ایشان هستم ولی در فلسفه و عرفان، حرف حضرت امام را بیشتر می‌فهمم. موفق باشید

17789

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. محضر مبارک استاد طاهر زاده سلام علیکم: نظر جنابعالی در مورد این سخن آیت ا... وحیدخراسانی‌ که در مورد فلسفه و عرفان فرمودند که: «اگر می شناختیم امام ششم علیه السلام کیست دنبال این و آن نمی رفتیم، قی کرده های فلاسفه یونان را نشخوار نمی کردیم، زباله های عرفان اکسلوفان را هضم نمی کردیم، خواه ناخواه واماندیم و بیچاره شدیم و از این اقیانوس معرفت محروم شدیم. عرفان پیش من است، همه ی مولوی را می خواهید پیش من است، هرجا را می خواهید برایت می گویم، فلسفه را بخواهید از اول اسفار تا آخر از هرجا بگی، از اول مفهوم وجود تا آخر مباحث طبیعیات برایت می گویم، اما همه اش کشک است. هرچه هست در قرآن و روایات است» چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه اسفارخوانده‌هایی مثل امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و آیت اللّه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» طور دیگری است. موفق باشید

15699
متن پرسش
با سلام: می خواستم بدانم رابطه تفکر و حرکت جوهری نفس چیست؟ آیا تفکر نفس را شدت می بخشد؟ در بحث زیبایتان در مورد شیاطین آسمان و شهاب پرتاب شده بسوی آنها که توهمات و.. است منظور از اینکه شیاطین استراق سمع می کنند چیست؟ توهم ابلیسی چگونه استراق می کند؟ و آن اخباری را که فرمایند، مگر اینکه مخفیانه خبر را بدزدند منظور چیست؟ آیا علم و وجود مساوق هستند؟ در پایان هم یک سوال تاریخی از هبوط حضرت آدم (ع) تا الان چند سال می گذرد. من کتابهای معرفت و... و بخشی از المیزان را خوانده ام. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حرکت جوهری مربوط به ماده است و حرکت نفس از طریق تفکر و شدیّت‌بخشیدن به نفس، موضوع دیگری است که نفس به عنوان یک موجود مجرد با رفع حجاب بین خود و حقایق شدت می‌یابد 2- در مورد پرتاب شهاب به سوی شیاطین و رابطه‌ی شیاطین با جادوگران در رابطه با استراق سمع، به شرح بنده از سوره‌ها‌ی «ق» و «حجرات» رجوع فرمایید 3- آری! علم و وجود مساوق است 4- نمی‌دانم. موفق باشید

15375

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام 1. در بحث عدل الهی فرمودید: هر معلولی به علت خاص خودش مربوط است مثلا سیری در گرو غذا خوردن است. حال چند فرض پیش می آید یعنی اینکه معجزه ای شود و غذا در بدن ایجاد شود و سیری احساس شود باز هم در این مورد غذا علت سیری بود اما گاهی وقتها مثلا تجربه کرده ایم بدون غذا خوردن احساس سیری می کنیم مثلا طرف گرسنه است خبر ناگواری می شنود و احساس سیری می کند پس در این مورد خبر ناگوار احساس سیری ایجاد کرد نه غذا پس سیری در گرو علت خاص خودش که غذا خوردن است نیست یا مثل تولد بچه، که علت به وجود آمدن بچه نطفه پدر و مادر است،حال چگونه قضیه حضرت آدم (ع) و عیسی (ع) را توجیح می کنید در این دو مورد معلول از علت خاص خودش عدول کرده است؟ 2. شما در بحث عدل فرمودید: اگر آتش باشد حتما می سوزاند در بحث معجزه حضرت ابراهیم (ع) آتش گلستان می شود یعنی وجود عوض شود ولی در سر بریدن حضرت اسماعیل (ع) چاقو هست، تیزی هست ولی بریدن اتفاق نمی افتد در حالی که نمی شود چاقوی تیز باشد و نبرد در حالی که در بحث معجزه فرمودید قاعده کن فیکون مطرح است به عکس جادو و چشم بندی، و واقعیت عوض می شود در حالی که در بحث سربریدن اسماعیل (ع) چاقو سنگ را می برد ولی سر حضرت را نمی برید در حالی که علت که چاقو است هست ولی بریدن نیست این ضرورت علت و معلول را زیر سوال می برد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال رابطه‌ای بین علت و معلول برقرار است. آری! اگر علت، تغییر کند و یا شرایطی در کنار علت به‌وجود آید، معلولِ دیگری حاصل می‌شود. به این معنا که همیشه در شرایط حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» اگر آتشی فراهم شود، آن آتش نمی‌سوزاند و همچنین در سایر موارد. و در مورد خبرِ ناگوار و رفع گرسنگی، موضوع به غفلت از گرسنگی برمی‌گردد، نه آن‌که آن خبر، علتِ سیری شده باشد! موفق باشید

14724
متن پرسش
استاد بزرگوار سلام: بنده حقیقتا از روند فعلی سوال و جوابهای سایت از اون جهت که رنگ سیاسی دیگه به خودش نگرفته خیلی خوشحالم. واقعا خسته شده بودیم از این که این سایت وزین به انتخابات رسیدگی کنه و به توافق ژنو و بیانیه ی لوزان و .... ولی الان یه سوال برام پیش اومده که هر چند ظاهرش سیاسیه ولی واقعا از جنبه ی سیاسی این سوالو مطرح نمی کنم. حقیقتا نمیدونم رابطه ی ما با آمریکا هنوز بده؟ آیا انقلاب به اون بلوغی رسیده که دیگه در پی ارتباط با آمریکا استحاله نشه؟ آیا ارتباط ما با آمریکا مثل ارتباط ما با مثلا آلمان شده و دیگه ارتباط گرگ و میش نیست؟ به نظرتون نظر مقام معظم رهبری چیه؟ آیا آقا با روند فعلی ارتباط گیری دولت موافق هستند؟ مثلا آیا با دست دادن آقای ظریف با اوباما مخالف بودند؟ این که آقای روحانی خودشونو علاقه مند به ارتباط با آمریکا نشون میدن، بده یا خوبه؟ پیشرفت انقلاب در برهه ی کنونیه یا پس رفت انقلابه؟ ایشون هم توی سفر به نیویورک گفتند توی این دو سال رابطه ی ایران و آمریکا بهتر شده و هم توی ایتالیا گفتند می تونیم ارتباط بدون تنش داشته باشیم و اگه کلیدش دست من بود یه کاری می کردم. ببخشید وقتتونو گرفتم موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح و ذات انقلاب اسلامی ضد استکباری است و فکر نمی‌کنم دولت موجود ادامه‌ی انقلاب باشد. این‌ها بیشتر به دنبال کشوری هستند که در ادامه‌ی فرهنگ مدرنیته، مردم آن کشور مرفه باشند و در عین حال نماز هم بخوانند. ولی ذات انقلاب اسلامی و مردم انقلابی در راستای مبارزه با استکبار که آمریکا امروز نمونه‌ی کامل آن است، معنا پیدا می‌کنند و به این شکل تاریخی که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شروع کردند؛ ظهور می‌کند و ادامه می‌یابد. موفق باشید           

نمایش چاپی