بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9670

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
نظر شما درباره استاد مرتضی رضوی و آثار ایشان و نگاه نو ایشان به عالم از دریچه سخنان اهل بیت و انتقادات ایشان به تصوف و عرفان یا به قول خودشان بوداییات و یونانیات چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاعی در این مورد ندارم. موفق باشید
9573

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام حضرت دوست با سلام خدمت استاد: جناب استاد به نظر شما در میان ادعیه و توسلات کدام برای رسیدن به کمال موثرتر است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام با حال شما خواند. از مناجات خمس عشر غافل نباشید. (در ضمن به عرض جنابعالی و سایر کاربران عزیزی که آدرس الکترونیک و یا ایمیل خود را ثبت نمی‌کنند می‌رسانیم که این سایت از آن‌جایی که بنا دارد سؤالاتی را در معرض دید کاربران قرار دهد که بیشتر در رابطه با معارف اسلامی و سلوک اخلاقی و یا مربوط به مبانی انقلاب اسلامی است، چنانچه ایمیل خود را ثبت نفرمایید از جواب‌دادن معذوریم) موفق باشید
9279

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بخشی از صحبت های علامه طباطبایی (ره) در مورد نفس: «نفس خود را مى یابد که منقطع از غیر خداست و حال آن که غیر متذکر چنین درکى ندارد و همین متذکر هم قبل از تذکرش نفس خود را بسته و مربوط به عالم مى یافت ...» غیر متذکر چنین درکی ندارد یعنی چه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور موجوداتی است که علم به خدا ندارند مثل جمادات. موفق باشید
8748
متن پرسش
سلام علیکم اسعد الله ایامکم در آیه «و ما رمیت اذ رمیت و لاکن الله رمی» جایگاه اختیار پیامبر (ص) کجاست؟ یعنی در کدام مرحله پیامبر (ص) اختیار کردند که تیر بیاندازند؟ 2. آیا مقام معنوی پیامبر (ص) که در شرح این آیه فرمودید مختص خود پیامبر (ص) است یا اهل البیت (ع) هم دارای چنین مقامی هستند؟ سایر مومنین هم می توانند به این مقام به نازله برسند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- با تمام وجود خود رسول اللّه«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» اختیار کردند ولی اختیارشان با اراده‌ی الهی تطبیق کامل دارد به طوری که اختیارشان به وسعت اراده‌ی الهی گسترش یافته. 2- رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» و اهل البیت«علیهم‌السلام» از این جهت همه در مقام بقای بعد از فنا هستند، حتی در زیر سایه‌ی این بزرگان، کُمَّلینی مثل حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نیز این‌چنین‌اند. موفق باشید
8344

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
منظور شما از معرفت نفس چیست آیا همان خودشناسی است؟چه کار کنم خدارا بشناسم و باورش کنم و چه کار انجام دهم که بر افکار پلید غلبه کنم و راهم راپیدا کنم تا دچار لغزش نشوم و مهربان و با محبت بشوم نسبت به همه چیز وهمه کس،واینقدر دنیاو همه چیزهایش برایم بی ارزش نباشد طوری که همیشه آرزوی مرگ نداشته باشم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شاید سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست شروع خوبی باشد. موفق باشید
8265
متن پرسش
باسلام در این سایت بحمدالله با عالمان و فیلسوفان کثیری آشنا شدیم که کارشان فقط اشکال به شما و علمای گرامیست و البته علت های آن مشخص است اما امثال کاربر محترمِ صاحبِ سوال8232 و امثال ایشان ای کاش کتب خودشان را به ما معرفی میکردند تا ما کتب شما رو رها کرده به عالمتر از شما که قدرت اشکال گیری از شما را دارند رجوع کنیم و مطالب آنها بی استفاده نماند.نه اینکه نظر شخصی خودشان را به همه تحمیل کنند و نگران جوانانِ در حال رشد باشند.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اتفاقاً عرض من هم به آن کاربر عزیز همان است که چقدر خوب است که بیایند آنچه به نظرشان دارای اشکال است مطرح کنند و بعد نظر صحیح را اظهار نمایند تا برای ما هم قابل استفاده باشد. کاری که بعضی از کاربران دلسوز کرده‌اند و بر ما منت گذارده‌اند. موفق باشید
7428

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام چرا ادامه دانلود شرح صوتی کتاب معاد را نمیگذارید؟50 به بعد را کی میگذارید؟متشکرم
متن پاسخ
به نام خدا باسلام خدمت کاربران گرامی، با توجه به مشکلات سایت موجود وپیگیری طراحی وجایگزینی سایت جدید ،انشاالله این نقیصه برطرف خواهد شد.باتشکر.مدیریت سایت
7355
متن پرسش
باسلام وعرض ادب خدمت استاد بزرگوار.استاد من درحال نوشتن مقاله ای تحت عنوان ارتباط غیر کلامی خالق ومخلوق درقرآن هستم.فهرست مطالب من به طور خلاصه اینگونه است:کلیات شامل مفهوم ارتباط غیر کلامی،ارتباط غیرکلامی درقرآن،انواع ارتباط غیرکلامی،اهداف ارتباط غیرکلامی.فصل1:ارتباط غیر کلامی خداوند باانسان که شامل ارتباط غیر کلامی درآینه احساس،ارتباط غیر کلامی درآینه فطرت،ارتباط غیر کلامی درآینه عقل،ارتباط غیرکلامی دراینه قلب.فصل2:ارتباط غیرکلامی انسان باخداوند که زیرمجموعه هایش مانندفصل قبلی است.فصل3و4هم موانع ارتباط وراه های برون رفت ازآن است.استادچون روی این موضوع کار نشده من برای اینکه بحثم مستند به علم باشددرتبیین موضوعم میخواهم درمورد اینکه انسان موجودی دوبعدی است وازطریق نفس خود می تواند انواع ارتباط غیرکلامی(فطری ،حسی،عقلی وقلبی)باخود ،بامحیط اطرافش،وباموجودات ماوراوخداوندداشته باشد.یعنی میخوام سطوح انواع ارتباط غیرکلامی رامشخص کنم وبگم مثلااولین پل ارتباط انسان باخداوند ازطریق حواس 5گانه اش است.سوال من ازشما این هست که ایاروح ونفس باهم فرق میکنه واینکه دررتبه بندی این چهارنوع ارتباط غیرکلامی اول انسان ازطریق حس بعد باتکامل نفس ازطریق عقل ودرنهایت ازطریق قلب ارتباط باخداونددارد.دراینجا فطرت درکدام مرتبه قرار میگیرد.ایاهرکدام ازحس وعقل وقلب خودمراتب دارند.نمی دونم توانستم مطلبم رادرست بیان کنم.باتشکرازلطفتون.یاحق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار ارزنده‌ای است زیرا آن‌قدر که خداوند بدون کلام با ما سخن می‌گوید با کلمات با ما سخن نگفته. گفتگوهایی که اگر دریاها مرکب شود و اشجار قلم شود تا کلمات او را بنویسند تمام نمی‌شود. خداوند با کلمات شروع کرد تا ما را آماده کند و استعداد یافتن حقایق را با ابزاری ماوراء این کلمات در ما ایجاد نماید. به قول مولوی: «باقی این نکته آید بی‌زبان .... در دل آن‌کس که دارد نور جان». اگر بخواهیم یک دستگاه کلی داشته باشید و مبتنی بر آن، کار را شروع کنید چهار قسم «جسم، نفس، قلب و روح » را در نظر بگیرید. که نفس یک طرفش به جسم است و وجه گرایش به دنیا در آن قوت دارد و یک وجه آن گرایش به قلب دارد و وجه معرفت وجودی به حقایق در آن غلبه دارد و قلب مقام معرفت به حقایق است، حال در وجهی که نظر به نفس دارد، وجه توهّم‌زای قلب است و وجهی که نظر به روح دارد، وجه طلب حق و لقاء، حقِ آن است و روح مقام مشاهده‌ی حق است که باز آن وجهی از روح که نظر به قلب دارد وجه محدودشدن آن به معارف حقه است و آن وجهی که نظر به سرّ دارد، وجهی است که از مشاهده‌ی حق بالاتر می‌رود و مقام فناء در حق برایش پیش می‌آید. امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در همین رابطه دعایی دارند به این شکل: «اللّهمّ نَوِّر ظاهرى بطاعتک، و باطنى بمحبّتک، و قلبى بمعرفتک، و روحى بمشاهدتک، و سرّى باستقلال اتّصال حضرتک یا ذا الجلال و الاکرام» که باطن در این دعا همان نفس ناطقه است که باطن بدن است و فطرت آن زمینه‌ی بالقوه‌ای است که استعداد حضور انسان را در همه‌ی این مراتب در خود دارد. موفق باشید
7014
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی. می خواستم ببینم نظر اهل سنت در مورد امام زمان چیست؟و چه اعتقادی دارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. بعضی از اهل سنت معتقدند هنوز حضرت متولد نشده اند و بعضی معتقدند متولد شده و فرزند حضرت عسگری«علیه السلام» است. اکثراً معتقد به نظر اول اند. به عنوان شاهد بر این‏که همیشه جهان داراى انسان کامل یا امام‏ زمان‏ است. این روایت که راویان اهل‏ سنّت‏ نیز بالاتفاق در جوامع روائى خود ذکر کرده ‏اند، قابل توجه است و تکرار آن در این بحث اولًا: موجب مى‏شود از افقى که این روایات به ما نشان مى‏دهد غافل نمانیم، ثانیاً: دائماً با رویکردى دقیق‏تر به آن توجه شود.حضرت رسول (ص) فرمودند:«مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ امامَ زَمانِهِ ماتَ مِیْتَةً جاهِلِیَّةً»«مسند»، احمد حنبل، ج 4، ص 96- «مجمع‏الزوائد»، ج 5، ص 224 و 235- «صحیح مسلم»، ج 6، ص 22 (نقل از ترجمه الغدیر ج 20 ص 242).؛یعنى، اگر کسى بمیرد و امام زمان خودش را درک نکند به مرگ جاهلیت مرده است. پیام این حدیث این است که تنها با قرآن نمى‏توان مسلمان بود و به‏عنوان مسلمان از این دنیا رفت، بلکه باید امام زمان خود را بشناسید، وگرنه به مرگ جاهلیت- که همان بت‏پرستى باشد- مرده‏اید و مسلّم است شناخت امام زمان (ع) که در این روایت مدّ نظر دارد، شناختى است که بهره‏هاى معرفتى و اخلاقى براى ما دارد و نیز امام زمان (عج) باید مقامى باشد که شناخت آن، شناخت حقیقتى بزرگ به حساب آید، که بحث آن با تفصیل در جاى خودش شده است. در این‏جا فقط به‏عنوان شاهدى بر این‏که همواره یک انسان کاملى در هستى، هست مطرح کردیم. روایت روشن مى‏کند که در صورت نشناختن امام زمان، قرآن و سنّت پیامبر (ص) به تنهایى به دردتان نخورده است. در زمان وجود مقدس پیامبر (ص) امام زمان، خود پیغمبرند، زیرا پیامبر خدا (ص) علاوه بر مقام نبوت، مقام امامت را نیز داشته‏اند، چون آن حضرت فرزند ابراهیم (ع) هستند و در قرآن مى‏فرماید: پس از آن‏که ابراهیم (ع) را به مقام امامت رساندیم آن حضرت به خداوند عرضه داشت، آیا به ذریّه و فرزندان من این امامت مى‏رسد؟! خداوند فرمود: «... لَایَنَالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ» امامت عهد من است و به فرزندانى از تو مى‏رسد که هیچ‏گونه ظلمى نداشته باشند، یعنى معصوم باشند. حال که طبق آیه قرآن، پیامبر اسلام (ص) معصوم است و از طرفى ذریه و فرزند حضرت ابراهیم (ع) مى‏باشد، پس در زمان خودشان علاوه بر مقام نبوت، داراى مقام امامت نیز بودند و امام زمان محسوب مى‏شدند. حالا در این روایت آمده است که هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است. پس پیامبر (ص) علاوه بر جنبه نبوت، جنبه دیگرى دارند که شناخت آن جنبه نیز ضرورى است، همان جنبه‏اى که در سایر ائمه هست، بدون آن‏که آن‏ها پیامبر باشند. از طرفى باز فکر کنید که مقام امام زمان و شناخت آن مقام چقدر مهم است که نشناختن آن مقام مساوى با مرگ جاهلیت است، چون اگر مقام او را در هستى نشناسیم، خیلى از چیزها را نشناخته‏ایم، چیزهایى که ما را از روحیه بت‏پرستى نجات مى‏دهد. موفق باشید
5825
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز بنده کتاب معاد شما را مطالعه کردم چند سوال برایم پیش امد میخواستم از شما بپرسم 1-اینکه بعضی از انسان های مخلص در همین دنیا برزخ خود را میگذرانند به چه معناست؟ یعنی دیگر بعد از مرگ وارد بهشت برزخی میشوند ودیگر عذاب نمی بینند(بعد از مرگ برزخ این افراد به چه شکل است) 2-میتوان این گونه گفت که دربرزخ از انسان حساب رسی کلی است ودر قیامت جزیی ودقیق میشود ؟کمی توضیح دهید 3- اینکه میگویند که مثلا هر کس که نسبت دیگران غضب داشته باشد در قیامت شکل حیوانی میشود یعنی اینکه هر صفت انسان شکلی رابه خود میگیرد یا اینکه مجموعه صفات انسان فقط یک چهره دارد ؟کمی توضیح دهید میخواهم از زبان خودتان بشنوم باتشکر از شما استاد گرامی
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- در کتاب روشن شده زندگی در برزخ یعنی زندگی در شرایطی که اعتباریات دنیایی و حرص و شهوت دنیایی در آن شرایط حاکم نیست و انسان‌هایی که در این دنیا خود را از اعتباریات دنیایی آزاد کنند متوجه حضور برزخی خود می‌شوند و عملاً بعد از مرگ همان زندگی زیبای دنیایی را دارند با شدت بیشتر و حجاب کمتر 2- همین‌طور است، در سی‌دی شرح کتاب معاد شرح داده شده 3- عالم مجردات ظرفیت ظهور چند صفت را به صورت‌های مختلف دارد یعنی طرف در عین آن‌که انسان است، گرگ و مورچه هم هست، مثل آن‌که شما در نفس خود هم گوینده‌اید و هم شنونده و هم متفکر. موفق باشید
3836
متن پرسش
باسلام جایگاه داستانهای حقیقی بخصوص قرآنی درشخصیت انسان کجاست وچراانسانهاعلاقه مند به داستان هستند واگررفرنسی دراین زمینه درالمیزان هست برای تحقیق بیشتر اشره بفرمایید تادرآنجانیز پیگیری کنم باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: داستان‌های قرآنی صورت ظهور سنن الهی است تا انسان جایگاه خود را نسبت به سنن الهی پیدا کند. رفرنسی در این مورد در المیزان نمی‌شناسم. موفق باشید
3649
متن پرسش
با سلام شما روز شنبه 21 بهمن در عظمت این انقلاب و اتصال آن به حرکت توحیدی مفصل صحبت کردید. بنده شخصا از طرفداران این نظام هستم اما همیشه در مقابل این سول که چرا در نظام بانکی ما ربا و جود دارد. که جزء خط قرمزهایی است که صریحا در قرآن آمده است نمیتوانم پاسخ دهم. همیشه این سوال مطرح است که ما که انقلاب کردیم درست است که ایراداتی وجود دارد وباید سخت گیری نکرد تا ان شا الله حضرت مهدی همه مشکلات را حل کنند ولی ربا که خط قرمز است چگونه ربا در انقلاب اسلامی را توجیه کنیم. منتقدان میگویند کلا انقلاب اشتباه بود. چون از خط قرمز گذشته است. لطفا راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا منتقدانی که می‌گویند انقلاب اشتباه بوده چون ربا در بانک‌های ما ریشه‌کن نشده به نظام شاهنشاهی معتقدند که سراسر ربا و فحشاء بود یا باید نظام اسلامی آمادگی لازم را پیدا کند و بتواند از این مشکل اقتصادی نجات یابد؟ موفق باشید
2719
متن پرسش
با سلام به خدمت استاد عزیز سوالی داشتم فردی هستم که قصد ادامه تحصیل در معارف اسلامی داشتم می خواستم ببینم که به نظر شما دانشگاه بهتر است یا حوزه
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در یکی از سی‌دی‌ها بحثی داشته‌ام تحت عنوان «حوزه یا دانشگاه»، شاید به کارتان بیاید. موفق باشید
2686

حب الهیبازدید:

متن پرسش
(استاد بنده درباره سوال 2619 مجددا سوالی ارسال کردم که فکر کنم ناقص بود اگر این سوال من را پاسخ فرمایید پاسخ سوال قبل خود را نیز دریافت نموده ام سلام علیکم استاد درباره سوال 2619 و پاسخ حضرتعالی مجدا سوال داشتم خواهشا به سوالات من به صورت جداگانه پاسخ پاسخ فرمایید حضرتعالی در پاسخ به سوال بنده فرمودید --معشوق از آن جهت محبوب است که عشق را به ما هدیه می‌کند-- استاد ما خدا و اهل البیت را به عنوان معشوق حقیقی می شناسیم . حال اگر در متن پاسخ شما به جای معشوق . خدا و اهل البیت را قراردهیم پاسخ شما اینگونه می شود خدا واهل البیت از آن جهت محبوب است که عشق را به ما هدیه می‌کند. آیا شما عشق را برتر معشوق دانسته اید ؟مگر ما بالاتر از معشوق (خدا و اهل البیت )داریم؟ 2- آموخته ایم که بالاترین چیزی که خدا و اهل البیت به ما هدیه می کنند خودشان هستند . خودشان هم که معشوق هستند پس بهتر نیست بگوییم عشق از آن جهت مطلوب است که معشوق را به ما هدیه می کند؟ 3- در سوال قبلی که قسمتی از فایل شما را عینا نقل کردم فرمودید : ----.حتی ادم محبوب را می خواهد برای ان حب .آدم عاشق عشق است نه عاشق .معشوق . چرا فرمودید( آدم عاشق عشق است نه عاشق معشوق) ؟ مگر معشوق ما اهل البیت نیستند بهتر نبودید می فرمودید آدم هم عاشق عشق است و هم عاشق معشوق؟ (بنده به هیچ وجه قصد جسارت نسبت به نظرات حضرتعالی ندارم . به لطف خدا در جلسات چهارشنبه حضور یافته ام و بسیاری از مواردی که فرموده اید را در حد توان درک نموده ام و این موردی که سوال کردم برایم حل نشده است و پاسخ حضرتعالی بسیار برایم مهم است و منتظر پاسخ فرمایی حضرتعالی هستم با تشکر ) )
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: انسان خدا را به جهت این‌که خوبی مطلق است محبوب خود می‌داند، یعنی در این مورد هم نظر به خوبی‌ها دارد و خوبی‌ها از آن جهت خوب‌اند که محبوب ما هستند و حب ما یا عشق ما را جواب می‌دهند تا عشق در ما زنده بماند. مواظب باشید داستان ما داستان آن کسی نشود که رفته بود جنگل و بعد برای رفیقش گفته بود: «از بس درخت بود جنگل را ندیدم» در حالی‌که همان درخت‌ها جنگل بود و نمی‌شود جنگل را از درخت‌ها جدا کرد. خوبی‌ها را نمی‌توان از محبوب جدا کرد و محبوب جز عشق ما نیست. موفق باشید
2677
متن پرسش
سلام علیکم استاد در باره پاسخ سوال 2619 سوالی دیگر برایم پیش آمد که عرض می کنم . حضرتعالی فرمودید: معشوق از آن جهت محبوب است که عشق را به ما هدیه می‌کند. . لطفا این جمله را کمی شرح دهید و بفرمایید چرا عشق را بر تر و با اهمیت تر از معشوق دانسته اید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این یک امر بدیهی است که انسان در رابطه با معشوق هم با عشق سر و کار دارد همین طور که در رابطه با آب به سیراب‌شدن نظر داریم. موفق باشید
1456

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد بزرگوار در جلسه ی سلوک ذیل اندیشه امام خمینی سخنان امام خامنه ای در جمع دانشجویان کرمانشاه که مطرح شد این سوال پیش آمد که این میدان دادن به تفکرات در چه حدی باید باشد؟ چطور باید تشخیص داد که تشکیل چه تحزبی و گروهی فساد ایجاد می کند و شامل این بیانات رهبری نمی شود؟ و این که می فرمایید اشخاص و گروه هایی که شخصیت اشراقی امام خمینی را قبول دارند با هم تفاهم دارند...آیا این طور نیست که فقط عده ی کمی از اشخاص فعال در عرصه های اجتماعی و سیاسی چنین دیدی رو دارند؟ و نمی توان با اکثریت متحد شد و عالم همدیگر را درک نخواهیم کرد ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: باید در تبیین اندیشه‌ی امام تلاش کرد تا اولاً: افراد اصول‌گرای حقیقی به این درجه از رشد برسند که در ذیل اندیشه‌ی حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» همدیگر را تحمل کنند و به همدیگر اتهام نزنند و روح آزاداندیشی در بین‌شان حاکم باشد. ثانیاً: در چنین فضایی اگر کسانی نظر به شخصیت اشراقی امام هم نداشته باشند در عین آزادبودن جهت فعالیت‌های اجتماعی، متوجه باشند در صورت عدم براندازی می‌توانند آزاد باشند. زیرا مقام معظم رهبری فرمودند: «بعضی احزاب باشگاهی برای کسب قدرت هستند ما این‌گونه تحزب را تأیید نمی‌کنیم. اما اگر کسانی با همین نگاه دنبال تشکیل حزب باشند جلوی آن‌ها را نمی‌گیریم.» چنان‌چه ملاحظه می‌کنید به نظر رهبری ممکن است احزابی باشند که به فکر قدرت‌اند و عملاً یک نوع فساد سیاسی را پیش می‌آورند ولی جامعه‌ی اسلامی و مسلمانان طوری باید تربیت شده باشند که این نوع احزاب هم میدان فعالیت داشته باشند به شرطی که خطوط قرمز را رعایت کنند، عمده توانایی‌هایی است که افراد اصول‌گرا باید از خود نشان دهند که جامعه‌ی اصول‌گرا در ذیل اندیشه‌ی حضرت امام به آزاداندیشی برسد، در آن صورت به آن درجه از شکوفایی می‌رسد که غیر خودی‌ها جایی برای خود نمی بینند. موفق باشید
1326

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
وهم با خیال چه فرقی دارد ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: از جهت اخلاقی فرق خاصی ندارند و هر دو اشاره به چیزی در ذهن دارد که در خارج واقعیّتی برای آن نیست ولی از نظر فلسفی خیال محلّ صورت‌هایی است که انسان یا از عالم عقل در خود دارد و یا از عالم محسوس و وهم بُعدی از ادراک انسان است که معانی همراه با صورت را در خود ایجاد می‌کند. موفق باشید
1020

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام.استاد چگونکی دستیابی به مراحل عالی عقل عملی وعقل نظری را بطورهمراه با روایات برایمان شرح دهید؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی با تدبّر در اصول عقاید حقّه مثل معرفت به اسماء الهی و معرفت به معاد و نبوت و امامت، عقل نظری رشد می‌کند و با متخلّق‌شدن به اخلاق فاضله، عقل عملی متعالی می‌گردد و با جمع آن دو عقل، نفس ناطقه‌ی انسان به تعادلی می‌رسد که می‌تواند راه قرب الهی را برای خود هموار گرداند. موفق باشید
98
متن پرسش
ضمن عرض سلام به استاد عزیزم . بعد از مطالعه سیر غرب شناسی و تمدن زایی حضرت عالی فهمیدیم تمدن آینده اولا تمام ابعاد بشر را باید پاسخ گو باشد و در ثانی بتواند با طبیعت موانست داشته باشد . حال سوال این است علومی همچون فیزیک و مکانیک که بشترین ضربه را به طبیعت می زنند آیا قابل اصلاح هستند( با تغییر نگاه ما نسبت به عالم) ؟ آیا برای اینگونه نگاه به عالم بخصوص برای دانشجویان فیزیکی که می خواهند در تمدن اسلامی_ ایرانی آینده نقش موثری داشته باشند منابع قابل رجوع وجود دارد؟
متن پاسخ

جواب: علیک السلام:
همچنان که در جلسات آخر بحث تمدن‌زایی شیعه عرض شد؛ اشکال فیزیک و مکانیک در رویکرد آن‌ها به طبیعت است وگرنه دقت‌های علمی به خودی خود چیز خوبی است، علاوه بر آن نگاه فیزیک و مکانیک به بُعدی از ابعاد طبیعت است ونه به همه ابعاد آن، ولذا بهره‌ی لازم را نمی‌تواند از پتانسیل‌های معنوی و حکیمانه‌ی طبیعت ببرد. در تمدن اسلامی می‌توان با تغییر رویکردِ علومی مثل فیزیک و مکانیک و توجه به ابعاد حکیمانه‌ی عالم قدم‌های مؤثری برداشت. وظیفه‌ی ما تعطیلی علوم موجود نیست، بلکه توجه به نقص‌های آن و رفع آن‌هاست از طریق نگاهِ توحیدی به عالم هستی. کاری که به عنوان مثال طبّ سنتی در درمان‌ بیماری‌های بدن انجام می‌دهد. «موفق باشید»

18756
متن پرسش
سلام: سوالات زیادی ذهنم رو مشغول کرده من به این نتیجه رسیدم خیلی از جوونا به وادی دین وارد نشدن پس نمیشه بهشون گفت دین اینو میگه پس چرا تو انجام نمیدی. همه خوشونو اسیر تکنولوژی کردن و دارن مثه خدا می پرستنش حتی شاید خود من. اگه به مردم بگی پیامبر فلان حرفو گفته شاید دیگه براشون اهمیت چندانی نداشته باشه ولی اگه بفهمن دانشمندان فلان حرفو زدن حتما انجام میدن. چند وقتی است خیلی کم با نوشته های به اصطلاح نواندیشان دینی مثل دکتر سروش، مجتهد شبستری، بابایی و ... آشنا شدم واقعا چه تفاسیر اشتباهی از دین دارند. بیشتر به متن های ادبی شبیه است تا فلسفی. انگار فقط با کلمات بازی می کنند. و وقتی اینها را می خوانم چقدر جای خالی افرادی مثل شهید مطهری را احساس می کنم. واقعا جامعه ما این روزها به این چیزها گره خورده است و من احساس می کنم چقدر دستم برای مبارزه برای دین خالیست. نمی دانم باید چه کاری بکنم. آیا باید فلسفه بخوانم؟ چطور می توانم فهمم را از دین، از تفکر اسلامی و ... به آن درجه برسانم که بتوانم به این جریانات پاسخ بدهم؟ درد دل اندکی از یک جوان دانشجو!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر کنید که این شور و شعور را در شما ایجاد کرده است. به نظرم اگر سیر مطالعاتی روی سایت را دنبال کنید و آرام‌آرام با قرآن و منطق قرآنی آشنا شوید، راه برایتان گشوده می‌شود. زمان پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» از این‌هم بدتر بود، ولی خداوند با منطق قرآن، کار را جلو برد و هدایت واقعی را به صحنه آورد. موفق باشید

16531
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید. ببخشید: 1. گاهی اوقات بعضی ها می گویند که سعه وجودی انسان ها با پیشرفت و ترقی در دو جنبه علم و عمل، زیاد می شود و گاهی بعضی دیگر می گویند که هر کسی یک سعه وجودی ثابتی دارد و به هیچ وجه نمی توان ان را کم و زیاد کرد. اخر آقای طاهرزاده من گیج شدم. لطفا کمکم کنید که سرانجام آیا سعه وجودی انسان کم و زیاد می شود یا نه؟ و اگر جواب مثبت است لطفا بگویید چگونه؟ 2. آیا معنای اصطلاح سعه وجودی با اصطلاح عین ثابت فرق می کند؟ لطفا توضیح دهید؟ 3. ببخشید آیا این حرف صحیح است که بگوییم ما در این زمان که از نعمت تفکرات و نظریات ابن عربی و ملاصدرا و ... مطلعیم، پس عرفان و خداوند و هستی و ... را بهتر از رسول اکرم (ص) و اهلبیت (ع) شناختیم؟ آخر آن ها که به این شکلی که ما اکنون از ابن عربی ها و ملاصدرا ها بهره بردیم، آن ها که بهره نبردند. لطفا توضیح بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در ذات خود ممکن‌الوجود است و هرکس دارایِ امکان خاص و یا سعه‌ی خاصی است که همان «عین ثابته‌ی» اوست و هرکس باید تلاش کند به نور محمد و آل محمد«علیهم‌السلام» سعه‌ی خود را در مقام امکان از قوه به فعل درآورد. مسلّم یک خانم با وسعت‌دادنِ امکان خود، مرد نمی‌شود ولی می‌تواند زنِ خوبی بشود. و هرکس از جمله ملاصدرا و محی‌الدین اگر در راه سلوک إلی اللّه قرار گیرند، خود را جیره‌خوار سفره‌ی محمد و آل‌محمد«علیهم‌السلام» می‌دانند. سگ کیست کسی بتواند حتی خود را در عرض آن ذوات مقدس قرار دهد، چه رسد بخواهد از آن بزرگانِ بزرگ برتر باشد! موفق باشید

16087
متن پرسش
با عرض سلام مجدد خدمت استاد: پیش از این در قالب سئوالی وضعیت موجود در تلگرام و برخی شبکه های اجتماعی خارجی برای جنابعالی شرح دادم و نسبت به حضور سایت شما و برخی از سایتهای مذهبی دیگر اعتراض کردم که در پاسخ فرموده بودید: «باسمه تعالی: سلام علیکم: رفقای دست‌اندر کار موضوع سایت، مفصل در این مورد بحث و بررسی داشته‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که در هر حال فعلاً نباید میدان این‌گونه وسایل را برای دشمن خالی گذاشت و پیام انقلاب اسلامی را از این طریق به گوش افراد نرساند. همان‌کاری که جمهوری اسلامی به تعبیر رهبری عزیز با تریبون سازمان ملل انجام می دهد. موفق باشید» البته بنده به عنوان شاگرد شما و کسی که مبانی فکری جهان مدرن را از شما آموخته ام همواره از سخنانتان استفاده کرده و مدیون هستم. پایان نامه ارشد خود را با عنوان بررسی و نقد مبانی علم مدرن برایتان فرستادم مقاله ای تحت عنوان نقش اعتقاد به رزق مقدر از منظر اهل بیت (ع) با کمک کتابتان استخراج کردم که چاپ شد و اکنون مشغول رساله دکترا در همین فضا هستم. به نظرم در پاسخ شما سه نکته قابل تامل وجود دارد! اول اینکه فرمودید رفقای دست اندرکار سایت شما به این نتیجه رسیده اند. من نمی دانم این عزیزان تا چه حد نسبت به این شبکه ها مطلعند اما یقین دارم از ماهیت حقیقی شبکه های اجتماعی خارجی آگاه نیستند چنان که بسیاری از جوانان حزب اللهی این گونه اند. اساسا مدیریت این شبکه ها با طراحی آنها قصد جمع آوری اطلاعات، داده کاوی و مدیریت افکار عمومی را دارند و هرچه در این شبکه ها می گذرد تحت تسلط کامل آنهاست. با این اوصاف مشارکت در این شبکه قطعا بازی در زمین دشمن است. البته در زمین دشمن هم می توان رفت اما نه برای بازی بلکه برای عملیات و کسانی هم که برای عملیات می روند اولا نباید با پرچم و نشان خاصی بروند و ثانیا باید کاملا آموزش دیده و در هماهنگی با مدیران عملیات برون مرزی باشد تا با شکست مواجهه نشود. برادارن عزیز ما که برای چنین کاری وارد این فضا شده اند با فاصله اندک مورد شناسایی قرار گرفته و اکانت آنها حذف شده است چنانکه تلگرام سال قبل 26 هزار نفر از برادرانی که با این قصد وارد آن شدند شناسایی و حذف نمود که نمونه اش کانالهای مربوط به رهبران مقاومت در لبنان و یمن و بحرین است. با این اساس یقین دارم هر کانالی که وارد این شبکه ها شده و حذف نشود یا برای آنها بیضرر است یا نفعش به ضرر آن می چربد. نکته دوم اینکه فرمودید نباید زمین را برای دشمن خالی گذاشت. البته حرف درستی است ولی اولا چنانکه گفتم نباید هم در زمین دشمن بازی کرد. ثانیا این سخن باز نشان از عدم آگاهی نسبت به ماهیت این شبکه هاست. اساسا مدیریت این برنامه ها با استفاده از فناوری هوش مصنوعی قادر است ضریب اثرگذاری برای گروههای خاص را به حداقل برساند و آنها را در یک لوپ قرار دهد که صرفا اعضای همفکر گروه در یک چرخه ی بسته تبادل اطلاعات می کنند اما توهم اثرگذاری دارند. برادرم جناب آقای مومنی نسب می گفتند در گفتگو با آقای شریعتمداری نسبت به حضورشان در تلگرام و اینستاگرام اعتراض کردم که پاسخ دادند ما برای اثرگذاری رفته ایم که به ایشان متذکر شدم این توهم اثرگذاری است در حالی که دارید مدیریت می شوید و خودتان نمی دانید. هنر شما فقط این است که جوانان حزب اللهی را به شبکه هایی می برید که در مجاورت شما بی بی سی و شبکه های دیگر اعم از فساد و فحشا هم هستند و آنها را آسیب پذیر و دست کم سکولار می کنید، علاوه بر اینکه با افزیش کاربرانش قدرت آنها را افزایش و از قدرت شبکه های داخلی می کاهید. نکته سوم فرمودید رهبری عزیز پیام اسلام را از تریبون سازمان ملل به گوش افراد رساند. این یک مثال مغالطه آمیز است. زیرا اولا در شبکه های اجتماعی در یک چرخه بسته شما فقط پیامتان را به همفکران خود می رسانید که هنر زیادی نیست. ثانیا چنانچه گفتم این توهم اثرگذاری است که ما را به چنین می دانهایی می برد. بجای این مثال حضرت آقای مکارم مثال صفوان جمال را زدند که می خواست شترانش را به عامل ظلم اجاره دهد ولی مورد نهی امام کاظم علیه السلام قرار گرفت زیرا ضمن کمک به ظالم؛ امید داشت که تا برگشت شترانش، عامل ظلم زنده بماند. به هرحال بنده وظیفه داشتم نسبت به این خطر هشدار بدهم. خطری که گاها خواب را از چشمانم می رباید. نتیجه خبرگان تهران و مدیریت افکار عمومی توسط این شبکه های انگلیسی آمریکایی صهیونیستی شاهدی روشن بر دغدغه حقیر است. رفقای دست اندرکار شما اگر می خواهند در شبکه های اجتماعی کار کنند شبکه های داخلی مثل بیسفون و سروش و سلام و ... هم هستند که با این کار شما هم کمک و هم تقویت می شوند و هم کار عقلایی تری است. اگر هم نسبت به این کار تردید دارند دوستان طلبه و متخصص در دفتر مطالعات فضای مجازی انقلاب اسلامی dmfm.ir می توانند جنبه های پنهانی از ماهیت خطرناک موضوع را که رهبری معظم هم چندین بار هشدار داده اند روشن کنند. هشداری که تا کنون هیج توجهی به آن نشده است. با عذر فراوان از اینکه مصدع اوقات ارزشمنتان شدم. یکی از شاگردانتان در شهر مقدس قم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نظرات جنابعالی را به دوستان می‌رسانم. در هر حال باید موضوع از جوانب مختلف بررسی شود. واژه‌ی بازی‌کردن در زمین دشمن وقتی به‌کار می‌رود که بخواهیم اهداف دشمن را رعایت کنیم. عنایت داشته باشید دشمنان اسلام بیش از آن‌که هوشیار باشند، احمق‌اند. لذا در عین دقت به نقشه‌های آن‌ها نباید مرعوب آن‌ها شد. موفق باشید

16030

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده عزیز: طبق سخنان امام خامنه ی (حفظه الله) در دیدار اخیرشان با مدیران و اساتید و طلبه های حوزه های علمیه ی تهران که فرمودند: بازار شبهات رواج دارد؛ هم فضای مجازی کمک می‌کند و هم انگیزه‌ی سیاسی برای ترویج آن وجود دارد، اینها مواجهه لازم دارد. برای جهاد لازم نیست فقط شمشیر برداریم؛ این بزرگترین جهاد است؛ برای این جهاد خود را آماده کنید. برای حضور در این عرصه و جهاد در این راه به نظر شما کدام راه و کدام صلاح بهترین است؟! یعنی شما در رابطه با کار در فضای مجازی چه موضوع را پیشنهاد می کنید. موضوع جامعی که اولا تمام قشر جامعه رو در نظر داشته باشد، دوما موثر باشد، سوما بشود بعد ها آن را گسترش داد تا جهانیان را هم مورد تاثیر قرار بدهد. خیلی ممنون و متشکر یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوعاتی مثل «معرفت نفس» و «جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی در این دوران» و «غرب‌شناسی» موضوعات خوبی است. موفق باشید

15289
متن پرسش
با سلام: در جریان آتش دیدن حضرت موسی (ع) در صحرای طوی چرا در اینجا حضرت موسی (ع) آتش می بینند؟ و اینکه آنجایی که ندا می آید که ای موسی من خدای تو هستم آیا صرفا یک گفته بوده یا شهود چیزی بوده؟ و در آخر لطفا بفرمایید که حمل عرش خدا توسط فرشتگان در قیامت یعنی چه؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1. حضرت موسی«علیه‌السلام» در مظهریت آتش، کلامِ الهی را شنیدند 2. فرشتگان، مظهر تدبیرات الهی در این عالم‌اند و بدین معنا عرش الهی را حمل می‌کنند. بحث «عرش» به صورتی نسبتاً مبسوط در شرح آیه‌ی 54 سوره‌ی اعراف شده است. خوب است که به صوت آن مباحث رجوع فرمایید، زیرا مطلب در حدّ یک سؤال و جواب روشن نمی‌شود. موفق باشید

13788
متن پرسش
سلام و تشکر بابت پاسخ مفصل تان به سوال 13774 (نقش شریعت در تحفظ اخلاق) ببخشید خواستم بدانم صریح و خلاصه جوابتان چیه؟ غیرمعتقد متخلق اصلا داریم؟ و اگر داریم جایگاه اخروی اونا چیه؟ ضمن اینکه باید قائل به تلازم سعادت و حقانیت دین و مذهب باشیم یا نه؟ معتقد به انحصار در حقانیت دینی اما تکثر در سعادت اخروی باید بود؟ راستی دلم براتون تنگ شده، والا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اخلاق به تنهایی اگر رویکرد توحیدی نداشته باشد و قرب الهی در آن لحاظ نگردد، منجر به راحتی روح در دنیا می‌شود ولی سعادت اخروی به همراه ندارد. در عین حال در قیامت مانند انسان‌هایی نیستند که به جهت ظلم و جنایت گرفتار عذاب می‌شوند و در موضوع انحصار در حقانیت دینی، باید بحث را به نگاه توحیدی دین سپرد. لذا هراندازه که آن دین به توحید نزدیک‌تر است، بیشتر موجب سعادت اخروی است. موفق باشید

نمایش چاپی