بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10393

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: هر چند وقتی که شهدای گمنام را تفحص می کنند، از چه طریقی هویت ایرانی بودنشان معلوم می شود؟ آیا امکان ندارد که استخوانهای مردم عراق با استخوانهای ایرانی اشتباه شود؟ اگر بخواهند از طریق dna متوجه شوند هزینه آن بسیار بالاست. این سوالی بود که شخصی از بنده پرسید و گفت که این شهدای گمنامی را که هر چند وقت یکبار استخوانشان پیدا می شود را قبول ندارد، چون ممکن با استخوانهای عراقی اشتباه شود. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اخیراً مسئولان بنیاد شهید شرح دادند که با برنامه‌ای که از طریق گرفتن dna خانواده‌ها شکل داده‌اند این کار را می‌کنند. بنده در همین حدّ اطلاع دارم. موفق باشید
9915

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. سلام: آیا هر جا توصیه به خواندن آیت الکرسی شده مثلا هنگام خروج از منزل یا وقت خواب یا بعد از نماز، فقط همان آیه ی اصلی مد نطر است یا باید تا «هم فیها خالدون» خوانده شود؟ با تشکر.
متن پاسخ
مه تعالی: سلام علیکم: اگر گفته نشود تا «هم فیها خالدون»، منظور همان آیه‌ی اول است. موفق باشید
8474
متن پرسش
سلام استاد خداوند توفیق داد خیلی از کتاب های شما رو خوندم جای یک کتاب یا جزوه رو خالی دیدم البته با نگاه دانشجویی و ناقص خودم . استاد یک کتاب یا جزوه ای مستقل در مورد لطافت نفس بنویسید . تاثیر نفس برطبیعت و تاثیر طبیعت بر نفس البته به صورت پراکنده در کتاب هاتون نوشته شده ولی مستقل و تفصیلی باشه اهمیت مطلب روشن تر میشه و اثر اون بیشتره ان شاء الله ولایت امیرالمومنین و شفاعت پیامبر و درک توحید نسیب ما و شما بشود
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: إن‌شاءاللّه به لطف الهی دعایتان در حق‌مان مستجاب شود. شاید آنچه انتظار دارید در مباحث عرفانی ظهور کند. موفق باشید
8345
متن پرسش
با سلام حضور استاد عزیز و گرانقدرم بنده زنی28 ساله ام حدود1سال پیش ازدواج کردم.قبل از ازدواج در مورد همسرم کاملا تحقیق کردیم و همه وی را تایید کردن در مورد خانواده اش زیاد تحقیق نکردیم.باشوهرم از لحاظ عقیدتی مشکل ندارم ولی با خانواده اش در تضاد کامل هستم.3خواهر و پدر و مادرش بی قید و بندن فجیع آرایش میکنن واجبات رو انجام نمیدن ب راحتی دروغ میگن غیبت میکنن تهمت میزنن یکی از خواهراشم شوهر داره ولی با مردانامحرم ارتباط جنسی داره ب تازگی متوجه شدم 3 خواهر و مادرش دستشون کج و دزدی میکنن.من خیلی پرهیز میکنم از لقمه ی حرام .چون نمیدونم غذاشون از کجا تهیه شده رفت و امدمو ب خونشون کم کردم.مدام ب من میگن برا شام و ناهار بیا خونمون و من هر دفه طفره میرم.با توجه ب اینکه والدین در قران شامل پدر و مادر همسر هم میشه من از شما تقاضا دارم به بنده راهنمایی کنین من در چه حد باید با این خانواده رفت و امد کنم؟ ارادتمند استاد عزیز و گرانقدرم هستم با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این موارد را سعی بفرمایید از دفتر مرجع تقلیدتان سؤال بفرمایید. ظاهراً در این موارد سخت‌گیری نمی‌کنند و اجازه می‌دهند ارتباط‌ها برقرار باشد. موفق باشید
8175
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشی خدمت استاد گرامی و مسئولین سایت استاد یه سواله چند وقته ذهنم را مشغول کرده و آن اینکه : اگر إن شاءلله دوران ما دوران ظهور باشد ، ماندن و دوران ظهور را درک کردن بهتر است یا الان به شهادت رسیدنو رفتن ؟ یعنی دوران بین شهادت و درک دوران ظهور تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: تنها با انجام وظیفه در این دوران است که ما نور ظهور مولایمان را درک می‌کنیم، حتی اگر آن وظیفه شهادت در زیر سایه‌ی فرامین رهبری عزیزی چون حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» باشد. مواظب باش راه را گم نکنی. موفق باشید
7505

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام اخیرا شنیده ام که در شهرداری مسابقه ای در رابطه با کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود برگزار می شود آیا این موضوع با اصل این کتاب در تناقض نیست؟شاید به نظر بنده روح این کتاب خارج از هیاهوی فهمیدن و حصولی شدن است و حیف است که...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر متذکر این نکته باشند که باید آن کتاب را به عنوان تذکر به عالم معنا نگاه کرد و مسابقه را زمینه‌ی خواندن کتاب با این رویکرد بپذیرند، بد نیست، وگرنه مشکل همان است که جنابعالی متذکر شده‌اید. موفق باشید
6543
متن پرسش
باسلام بنده مباحث معرفت نفس و ازبرهان تا عرفان و معاد را کارکردم ولی غرب شناسی شما را کار نکردم آیا جلسات پیراامون سلوک ذیل اندیشه امام شما که در قم برگزار می شود و صوتهایش را در سایت گذاشتند را گوش بدهم یابگذارم بعد از غرب شناسی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت لازم است که با مباحث غرب‌شناسی تا حدّی آشنا باشید تا معلوم شود این مباحث به کجا اشاره دارد. و از کجا با ید عبور کند. موفق باشید
6218

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم 1.نظر شما در مورد آقای امامی که شاگرد علامه حسن زاده هستند و فکر می کنم در نجف آباد اصفهان جلساتی دارند چیست و سیر ایشان چگونه است؟ 2.عده ای از طلاب با سیکل یا دیپلم وارد حوزه شده اند و برای شروع مطالعات خودشان از کتب علامه طهرانی و علامه حسن زاده استفاده می کنند ولی آیا به نظر شما این کتب برای این آقایان سنگین نیست و احساس نمی کنید بعضا بازی با اصطلاحات برایشان است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ جناب آقای امامی را نمی‌شناسم. 2ـ بهتر است طلاب عزیز در ابتدا، دروس رسمی حوزه را خوب مطالعه کنند و پس از چند سال مباحثی مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» شروع کنند و بعد به متون دقیق تر بپردازند تا حیران نگردند. موفق باشید.
5843
متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید قرآن در ابتدا کتاب بود و یا بعدا کتاب شد
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در ابتدا اصحاب، قرآن را بر روی الواح مختلف یادداشت می‌کردند. امیرالمومنین علیه السلام همه‌ی قرآن را بر روی استخوان‌هایی از کتف شتر نوشته بودند و بعد از رحلت رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به صورت کتاب در آمد و در میان دو جلد قرار گرفت.
4077
متن پرسش
سلام استاد جان. نظر شما در خصوص روانشناسی غربی چیست؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روان‌شناسی موجود همان روان‌شناسی غربی است. ما در اسلام اخلاق تعلیم و تربیت را به جای آن داریم و چون نگاه روان‌شناسی غربی به انسان، نگاه اومانیستی است نمی‌تواند چیز مفیدی باشد. این را بنده از قول بعضی از روان‌شناس‌هایی می‌گویم که پس از بررسی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی به آن رسیده‌اند. موفق باشید
1887

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد عزیز کتاب های شما را می خواهیم در حلقه های صالحین تزریق کنیم لطفا بفرمایید برای چه سنی می توانیم استفاده کنیم و عده ای هم هستند اعم از دانشجو و .. که فقط برای ثبت فعالیت و.. می آیند آیا صلاح می دانید برای این قشر هم استفاده کنیم ضمنا برای سنین پایین تر از مرزی که شما خواهید گفت چه سیری را پیشنهاد می کنید . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بحث‌هایی مثل «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» و جزوه‌های «چه نیاز به نبی» و «فلسفه‌ی تقلید» برای دانش‌آموزان راهنمایی هم إن‌شاءالله مفید است. فکر می‌کنم اگر برای همان دانشجویانی هم که می‌گویید بحث‌های معرفت نفس را بحث کنید جذب می‌شوند. موفق باشید
17459
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: نظرتان در مورد متن زیر چیست؟ و طریقه برخورد صحیح با این امر (قوه ی شهویه) چگونه باید باشد؟ لطفا کمی شرح دهید. ‍تهيیج قواي شهوي تضعيف قواي روحاني خواهد بود؛ ولو به صورت حلال. حرام كه تكليفش ‏جداست. زياد پرداختن به مسائل شهویِ حلال و اسير آن شدن طبيعتًا عوارض و عواقب بعدي دارد؛ از جمله ضعف قواي روحي و ضعف استعدادها. اشتغال بیش از حد به اموري كه حرام نيست اما مضعِّف است، توجهات را از بین مي ‏برد. خيلي افراد در مرحله‏ حساسي از توجهات قرار مي‏ گيرند اما با پرداختنِ بی حساب و کتاب به شهوات حلال ضعیف می شوند و نمي ‏دانند چرا ضعيف شدند و لطمه خوردند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: افراط در هر کاری بد است ولی سیره‌ی معصومین و سخنانشان حکایت از آن دارد که با لذّاتِ حلال، شوقِ عبادت را مدّ نظر دارند. امام صادق (عليه السلام) مى ‏فرمايند: «إِنَّ فِي حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ لَا يُرَى ظَاعِناً إِلَّا فِي ثَلَاثٍ؛ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ، أَوْ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ، أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ ذَاتِ مُحَرَّمٍ، وَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ لَهُ سَاعَةٌ يُفْضِي بِهَا إِلَى عَمَلِهِ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ سَاعَةٌ يُلَاقِي إِخْوَانَهُ الَّذِينَ يُفَاوِضُهُمْ وَ يُفَاوِضُونَهُ فِي أَمْرِ آخِرَتِهِ، وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّاتِهَا فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ، فَإِنَّهَا عَوْنٌ عَلَى تِلْكَ السَّاعَتَيْنِ».[1] در حكمت آل داود چنين است كه شايسته است مسلمانِ عاقل، زمانى از روزِ خود را براى كارهائى كه بين او و خداوند انجام مى ‏گيرد، اختصاص دهد، و زمانى ديگر برادران ايمانى خود را كه با همديگر در امر آخرت مشاركت دارند ملاقات كند، و زمانى نفس خود را با لذائذ و مشتهياتش كه گناه نباشد آزاد بگذارد. زيرا اين زمان؛ آدمى را در انجام وظائف دو امر ديگرش كمك مى‏ كند. حرف بنده توجه به نكته‏ ى آخر است كه مى‏ فرمايند؛ لذت با محرم خود روحيه‏ ى عبادت و ارتباط با مؤمنين را رشد مى ‏دهد و از انحراف ساير ابعاد انسان جلوگيرى مى‏ كند. موفق باشید

 


[1] ( 1)- الكافى، ج 5، ص 87 ..

16532

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: با عرض پوزش. چطور در حدیث داریم که چهار زن برتر بهشت، آسیه (س) و مریم (س) و خدیجه (س) و حضرت زهرا (س) هستند. ولی اسمی از حضرت زینب (س) یا رقیه یا معصومه (س) نیامده با وجود اینکه شما گفتید امم گذشته از پیامبران گرفته تا ... همه مظهر یک یا چند اسم خاص خداوند جلت عظمته بوده اند ولی فقط امت پیامبر (ص) جامع همه اسماء الهی و مظهر اسم الله بوده اند. پس چطوری میشه قضیه بین حضرت آسیه (س) و مریم (س) با حضرت معصومه (س) و زینب (س) را حل کرد که چرا نباید حضرت معصومه (س) و زینب (س) جای حضرت مریم (س) و آسیه (س) باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب حضرت معصومه و حضرت زینب«سلام‌اللّه‌علیهما» ذیل نور حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» قرار دارند و به نور آن حضرت، در این تاریخ که تاریخِ محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است ظهور کردند. موفق باشید 

16116

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خسته نباشید. ببخشید آیا ذوالقرنین در قرآن کریم منظور همان کورش کبیر است؟ مثلا علامه طباطبایی فرمودند که ایشان از هر شخص دیگری نزدیک ترند. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی در این مورد خودشان نظری ندارند ولی تا اندازه‌ای نظر «سراحمدخان هندی» را که در مورد کورش تحقیق کرده است، به ذوالقرنین نزدیک می‌دانند. با این‌همه باید متوجه باشیم ذوالقرنین قرآن، انسان معصومی است و لذا باید کورشی را دنبال کنیم که ماوراء شخصیت تاریخی کورشی است که تاریخ به ما معرفی کرده است. موفق باشید

15686
متن پرسش
سلام: اگر در مسیر سیر و سلوک، عمر انسان کفاف نداد، آیا این سیر در برزخ ادامه خواهد داشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. در برزخ حجاب‌های بین او و حقیقتی که طالب آن بود، مرتفع می‌شود. موفق باشید

15598
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استاد: عاجزانه التماس می نمایم گره کار بنده حقیر را باز کنید که با حالی نزار خدمتتان رسیده ام. بعد از استمداد از حضرت حق تعالی و توسل به ساحت مقدس پیامبر اکرم حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام)، اینک دست یاری بسوی شما دراز کرده ام، باشد که خداوند این بنده ی حقیر را توسط شما از ضلالت و گمراهی نجات دهد. سالها پیش، در سن ۱۴ سالگی، با لطف و توفیق الهی شروع کردم به نماز خواندن. همین طور که روزها می گذشت به وضوح ید الهی را می دیدم که مرا بسمت قرب خودش پیش می کشید. کم کم نمازهایم در اول وقت و در مسجد اقامه می شد. تمام واجبات را انجام می دادم و کوچکترین گناهی مرتکب نمی شدم. بعد از مدتی شک و شبهاتی برای اینجانب در مورد خداوند و نبوت حضرت ختمی مرتبت پیش آمد که برای اقناع ذهنی مجبور گشتم به کتب کلامی پیرامون توحید و نبوت و معاد رجوع کنم و مدتی مشغول آن بودم که البته مطمئنا این شکیات از جانب باری تعالی بوجود آمده بودند زیرا هم کنترل شده بودند و هم اینکه اینجانب بدنبال مطالعه ی کتب ضاله نبودم که برایم شکی بوجود بیاید و بطور یقین خواست خدا بود برای تقویت ایمانم که الحمداله به اقناع ذهنی و فکری رسیدم. با هر گره ی ذهنی که برطرف می گشت گویی بیشتر به معنای آیه ی «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» پی می بردم و کاری جز سجده بر آستانش نمی توانستم انجام دهم. اما مسائل فلسفی و کلامی ارضا و سیرابم نمی کرد و فقط برای اقناع ذهنم مفید بود، از این رو قدم در راه عاشقی با او نهادیم که صراط مستقیم و مسیر قرب الهی را در اینجا یافتم. به مرور زمان مستحبات را نیز انجام داده و از مکروهات اجتناب نمودم. در تمام روز چشمانم به احدی از نامحرم نمی افتاد. نماز شب و تهجدم ترک نمی شد. چنان از حلاوت و شیرینی مناجات سیراب می شدم که ترک غیرالله نمودم. بیشتر اوقاتم در مسجد سپری می گشت. به هنگام نماز حضور قلبی کامل داشتم و از خطورات قلبی و نفخات الهی، حظ لازم را می بردم. از استهزاء دیگران باکی نداشتم و هدفم در زندگی که قرب الهی بود برایم کاملا بصورت ملکه در آمده بود، و با جان و در سیر درونی که باخود داشتم به این هدف متعالی رسیده بودم  پس به کارهای بیهوده و معاشرت با افراد لاابالی مشغول نمی شدم. هر از چند گاهی بابی از ابواب معرفت بر من گشوده می شد و چیزهایی از حقایق قرآن و یا عبادت و یا معرفت خدا بصورت آنی بر قلبم وارد می گشت که هیچ پیش زمینه و مطالعه ای، مسبب آن نبود. هر روز بصورت ناخودآگاه مراقبه انجام می شد، بدون اینکه اصلا بدانم مراقبه چیست، گویی نیرویی خارجی به هنگام نزدیک شدن به مناهی و معاصی و مکروهات در گوشم زمزمه می کرد که نزدیکش نشوم. در واقع سیر و اطوار مختلف نفسم را بطور کامل درک می کردم. روحم به قدری لطیف شده بود که کوچکترین کدورتی حضور قلبم در نماز را بهم می زد. گاهی گمان می کردم مخاطب خاص قرآن مجید منم زیرا آیات کریمه ای کاملا منطبق بر نفس و حالات نفسانیم بود. تعجب تمام سراپای وجودم را می گرفت وقتی می دیدم مردم لذت نماز و مناجات را رها کرده و به امور دنیوی مشغولند. ۴، ۵ سال به این منوال گذشت و من هر روز با عهدی که با رب العالمین بسته بودم، پای بند تر می شدم, می توانم بگویم در طول این مدت کوچکترین مکروهی از من سر نزد. اما... در سن ۱۹ سالگی (بعد از گذشت 5 سال)، هنوز نمی دانم در کدام امتحان الهی شکست خوردم و شیطان رجیم به کدامین فریب مرا گمراه نمود (شاید به خاطر همین منیت و عجب و غروری که در سطور بالا به چشم می خورد که سراپای مرا فرا گرفته بود) ناگهان تمامی حالات روحانیم به یکباره از بین رفت، احساس می کردم خداوند دیگر به من نظر نمی کند، من که لذت معاشقه با یار را چشیده بودم، اینک نمی توانستم این بی مهری را تحمل کنم، گمان می کردم  به استدراج مبتلا شده و در عرض مدت بسیار کمی به همان ترتیب که پله های قرب را طی نموده بودم، به همان ترتیب نزول نمودم، اصلا نفهمیدم چه شد ولی تا به خود آمدم از آن همه مراعات شرعیه چیزی نمانده بود، هیچ و هیچ و هیچ. (ناگفته نماند این مرحله با ورود این بنده ی حقیر به دانشگاه شروع شد و البته محیط فاقد طهارت دانشگاه و همچنین برخورد با نامحرم و جایگزین کردن عشق زمینی با عشق الهی تاثیر بسیار مخربی بر روح بنده داشت). نه تنها مستحبات بلکه واجباتم نیز ترک شد. این حالت عصیانگری در من از ۲۰ تا ۲۶ سالگی ادامه داشت. الامان من مکر الله. وای بر من! که آن توفیقات را از خود دانستم و ندانستم که اوست که اراده فرموده کم بخورم و کم بخوابم و کم بگویم. وای بر من از این تکبر و غرور. این حقیر عاصی در اثر جهل به عظمت و غنای خداوند و عجب به عمل و تکیه به خود، خود را به عجز و نیازمندی و حقارت نشناختم، به عمل خود دلخوش گردیده، ترس از دل بیرون کردم، غافل از اینکه چه عمل های بزرگی که فقط در نزد صاحبش بزرگ است و نه نزد خداوند. من روسیاه کی گمان می کردم از این توفیقات محروم گردم؟ وای بر من! گیرم که بابی هم از ابواب معرفت گشوده شده بود، اما حقیر از غرور و تکیه به فهم و کسب خود نترسیدم و در اداء شکر جل جلاله کوتاهی و سستی نمودم، آنگاه از فضل خدا محروم و به خذلان مبتلا گشتم و به بلای حجاب و فراق که نزد اهل معرفت، اشد عذاب است دچار شدم که آنقدر سنگین است که جوان را پیر می کند و پیر را فرتوت. می خواهم بگویم از آن نوجوان با تقوا اینک به پست تر از حیوان رسیده بودم. تا اینکه در سن 26 سالگی ازدواج نمودم. اینک که این نامه را می نویسم ۲۷ سال  دارم و دوباره آن ذوق و شوق الهی مانند دوران نوجوانی ام در من شعله کشیده است. آرام و قرار ندارم. می خواهم دوباره قدم در راه قرب الهی بگذارم. قسم می خورم هیچ فردی به اندازه ی این بنده ی حقیر بخاطر 6 سال از عمرش، اینچنین حسرت نخورده و نمی خورد. اینک می اندیشم که اگر این مسیر متعالی قرب الهی را گم نکرده بودم اینک بسیار به خدا نزدیک تر بودم و این فکر و حسرت و حسرت و حسرت هر لحظه می آزاردم. به زیارت شمس الشموس، امام رضا (ع) رفتم و در بارگاهش به درگاه خداوند توبه نمودم شاید که مقبول گردد. اینک خدا را مهربان یافتم و امیدوارم از گناهانم بگذرد، اما با این 6 سال خسران و گمراهی چه کنم؟ وای بر من.... ولله قسم که حجت بر من تمام شده بود (با وجود آن حلاوت ها، خطورات قلبی و نفحات الهی) چگونه می شود که کسی اینها را با قلبش درک کند و سپس گمراه شود؟ بخدا اگر از داغ این مصیبت بمیرم رواست. اینک نمازهایم را اول وقت و در مسجد می خوانم و از محرمات و مکروهات کناره گرفتم، وارد حوزه علمیه شده ام  و مانند گذشته می خواهم پا در مسیر قرب الهی بگذارم اما..... حسرت این 6 سال هر لحظه می آزاردم. هر لحظه بغضی در گلو دارم که به یک آه می شکند. آن الطاف و نفخات الهی کجاست؟ گویی دیگر از آن عشق بازی ها خبری نیست. بنده به حضرتش امیدوارم و صد امید دارم که این سراپا تقصیر را ببخشاید، اما به آن ذات لایزال الهی قسم، حاضرم مرا به سخت ترین عذاب ها گرفتار سازد ولی لحظه ای و آنی نگاهش را از من نگیرد که مرا تاب و توان تحمل فراقش نیست. (فهبنی یا الهی و سیدی و مولای و ربی صبرت الی عذابک فکیف اصبر علی فراقک). اینک به عنوان فردی سراپا تقصیر از حضرتعالی درخواست کمک دارم. اینک پر از خوف (و رجاء) هستم که آیا آن ارحم الراحمین توبه ام را می پذیرد؟ اما بزرگتر از این حزن و خوف و حسرت، اینست که نمی دانم با این 6 سال خسران چه کنم؟ مرا درک می کنید؟ 6 سال از جوانی و بهترین سالهای عمرم که می توانستم بسیار به خدا نزدیک شوم را در وادی گمراهی و ضلالت به سر بردم. اینک بفرمائید چه کنم تا در مقام جبران این سالهای از دست رفته ی بی بازگشت بر آیم؟ در صورت بخشش آن ذات بی همتا، آیا هنوز می توان از بندگان مقرب خداوند شد؟ این 6 سال را چگونه جبران کنم؟ بفرمائید آیا اصلا امکان جبران وجود دارد؟ چگونه می توان دوباره در مسیر سلوک الی الحق قرار گرفت؟ آیا باید از ابتدا شروع کرد؟ آیا اعمال آن 5 سال که در مسیر قرب بودم احباط شده و هیچ تاثیری در حالات کنونی من ندارد؟ خدمتتان تکرار کنم که اینک حالت نفسانی خاصی جز حسرت بر گذشته ندارم. استاد گرامی، در یک کلام، حال من خوب نیست. باور کنید خوب نیستم. هر لحظه انتظار مفارقت روح از بدنم را دارم. حسرت این 6 سال که می توانستم به خدا بیشتر نزدیک شوم، دارد ذره ذره مرا آب می کند. نمی دانم از کجا باید شروع کنم؟ الان که طلبه شده ام. حسرتم افزون نیز گشته. کاش بجای دانشگاه از ابتدا به حوزه علمیه می رفتم. آه از حماقت.... التماس می کنم این بنده ی حقیر را راهنمایی و دعا بفرمائید. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته بنده گنهکار عاصی ....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حداقل آن‌چه خداوند در این رابطه به ما فرموده است این است که می‌فرماید: «انّ الحسنات یُذهبنّ السیئات» به همان معنایی که اگر شریعت الهی را ادامه دهیم، سیئات برده می‌شود و از آن مهم‌تر آن‌جا است که می‌فرماید: « مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً ( فرقان70) در این آیه آن‌چنان ما را دلگرم و امیدوار می‌کند که در قیامت، گناهان ما تبدیل به حسنات شده است. زیرا دل‌کندن از گناهانی که نفس امّاره سخت، طالب آن است کارِ کمی نیست. از آن طرف درست است که آدم از بهشت رانده شد و از آن فضای روحانی محروم گشت و با ندای «إهبطوا» گرفتار سختی زمین شد، ولی به او فرمود: «فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (38)/بقره) چنان‌چه در تنگنای زمین از هدایتی که برایتان فرستاده می‌شود، تبعیت کنید، شما را خوف از آینده و غمِ از گذشته جایی ندارد. موفق باشید

14687
متن پرسش
سلام استاد ببخشید مزاحم شدم. معنی این جمله علامه حسن زاده را می فرمایید: الهی، از من برهان توحید خواهند و من دلیل تکثیر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک دنیا حرف در این جمله خوابیده است. او می‌خواهد به جایی برسد که همه‌ی این کثرت‌ها در آن وحدت حقه‌ی حقیقیه محو شوند، زیرا واقعیت توحید جز این نیست. موفق باشید

14067
متن پرسش
سلام استاد: امیدوارم که حالتان خوب باشد. می خواستم راجع به موضوعی با شما مشورت کنم. من در خانواده مذهبی که باید اعتراف کنم که گاهی رفتار هایمان افراطی است بزرگ شدره ام سعی کرده ام به مبانی مذهبی دینم پایبند باشم البته از جایی به بعد واقعا خودم دوست داشتم که این گونه باشم اما استاد به عنوان یک دختر چادری که رهبر را قبول دارد چادر و اعتقاداتم سوال های زیادی را برای دوستانم در دانشگاه ایجاد می کند. من هیچ وقت نمی توانم به سوال های آن ها جواب قانع کننده ای بدهم در بحث ها مخصوصا بحث های سیاسی که جالب است غالبا خودشان شروع کننده آن اند یک جواب هایی را می دهم اما بعد که فکر می کنم جواب های بهتری را می یابم که دیگر دیر است از این که حضور ذهنم این قدر پایین است ناراحتم و یکی دیگر از ناراحتی هایم اینست که گاهی بی اختیار با حالت تندی جبهه می گیرم. آخر خیلی سخت است که آدم بداند چیزی درست است اما نتواند بیان کند. مثالش بحث موسیقی است. این موضوع برای خودم قابل درک است که موسیقی انسان را به اوهام می برد و 2 سال پیش خدا به من نشان داد وهم جهنم دره ایست که تمامی ندارد هرچند هنوز هم از وهم خارج نشده ام و تلاش های منقطعی می کنم اما این را چگونه به آن ها بگویم که معتقدند گاهی لازم است انسان با موسیقی به خیال برود چهارشنبه ی این هفته کرسی آزاد اندیشی برای موسیقی داریم 2 نفر موافق 2 نفر مخالف. استاد کمکم کنید که وظیه خودم را تا حد توان انجام دهم چه گونه موضوع را مطرح کنم و چه مطالعاتی انجام دهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که فقهای بزرگ می‌فرمایند، حرمت موسیقی، محتوایی است یعنی به خودی خود حرمت ندارد، می‌ماند که آیا یک کار لغو هست یا نه. و مؤمن باید «عن اللغوِ» معرض باشد یا نه. برای کسی که بیشتر در موطن خیالات با دین ارتباط دارد موسیقی در آن فضا می‌تواند تحرک‌زایِ همان حالات باشد. ولی برای کسی که نظر به حقایق غیر خیالی دارد، حجاب محسوب می‌شود و در این رابطه است که امامان نظری به موسیقی ندارند هرچند برای مردم عادی آن را نفی ننموده‌اند. توحیدی که امثال حضرت امام و محی‌الدین مدّ نظر دارند، نیاز به هیچ‌گونه موسیقی ندارد ولی نمی‌توان آن نوع موسیقی که مولوی مدّ نظر دارد را، کاری غیر توحیدی دانست. موفق باشید

13940

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. میشه لطفا نظرتون رو در مورد حامد زمانی و آهنگهایی که ایشون میخونن بفرمایید؟ آیا آهنگهاشون از نظر فقهی مشکلی نداره؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آهنگ‌های آقای حامد زمانی با آن محتوای خوب‌شان بسیار مؤثر است. بنده حکم فقهی آن‌ها را نمی‌دانم، ولی آهنگ سرود «ای مطهر» با این‌که موسیقی غلیظی داشت، حضرت امام فرمودند اشکال ندارد. موفق باشید

13027
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: فایل صوتی رهایی از بد گمانی را گوش دادم مشخص شد که نباید به مومنان بدبین بود و یا اگر موردی هم دیدیم با دلایل مختلف حمل بر صحت کنیم ولی بعضی مواقع ما عیب و یا گناهی را در مومنی می شناشیم مثلا یقین داریم بعضا غیبت می کند. در حدیث داریم «إن الله سبحانه یحب ان یکون نیت الانسان لانسان جمیلا» این برداشت درست است که اگر ما بدی از کسی سراغ داریم نباید نظر به بدی او بکنیم بلکه نظر به ایمان او بکنیم تا رابطه ما با او در عشق و صفا بماند؟ در حدیث دیگر می فرمایند با بدی شخص بد باشید نه با خودش. راه بد بودن با بدی چگونه است است همین که ما در باطن با بدی او بد باشیم کفایت می کند و نیازی نیست که او را با بدی اش در نظر داشت؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. زیرا بدی در جان مؤمن ریشه ندارد و پس از مدتی تلاش می‌کنند از آن عمل بد جدا شود. پس ما نباید او را عین عمل بدش قلمداد کنیم. موفق باشید

12455
متن پرسش
سلام استاد: من جوان 18 ساله ای هستم که می خواهم مطالعات بیشتری در زمینه ی مهدویت داشته باشم. کسی شما را به من معرفی کرد که کتاب های شما را مطالعه کنم. اما من نمی دانم از کدام یک از کتاب های شما باید شروع کنم. لطف بفرمایید راهنمایی ام کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که بر روی سایت هست و سپس با مطالعه‌ی بحث برهان صدیقین در کتاب «از برهان تا عرفان» همراه با شرح صوتی آن، کار را شروع کنید و سپس به کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» بپردازید به لطف الهی معارف بلندی را در ذیل نور مهدویت به‌دست خواهید آورد. موفق باشید

11964

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام محضر استاد عزیز: شما در مباحث خود فرمودید که حضرت عیسی (ع) به روش حضرت محمد (ص) نماز می خوانند. مگر حضرت عیسی (ع) بعد از عروجشان به آسمان، مجددا بازگشت کردند که نیاز باشد نماز بخوانند آن هم به شیوه ی حضرت محمد (ص)؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که حضرت عیسی«علیه‌السلام» در خود احساس بندگی می‌کنند  - حال در هر عالَمی که باشند - و بخواهند حق ربوبیت ربّ را به‌جا آورند، باید مطابق نور محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» این کار را انجام دهند. موفق باشید

10882

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم انشاالله موفق و موید باشید. فایل های صوتی نقد مدرنیته شماره های 17 و 18 و 19 و 20 خراب است لطفا اعلام نمایید که فایل های سالم را روی سایت قرار دهند. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت
10561
متن پرسش
اگر کسی در همه عقایدش شک کند برای پاسخ به سوالاتش باید طبق روش خاصی پیش برود؟ ‬‏ اگر این فرد تصمیم بگیرد متون اسلامی رو کنار بگذاره برای اینکه شکش خالص باشه و مطمئن باشه پیش فرضهاش کمترین تأثیر رو در انتخابهاش ‏می ذاره کار درستیه؟ و اگر به هر دلیل روشمند عمل نکرد یا با روش های من درآوردی غلط کارش را شروع کرد و تا جایی ادامه داد تا رسید به اینکه دید ذهن شلوغی ‏داره که نمی دونه چی به چی بنده باید برای ساختن خونه خراب شده اش چی کار کنه؟‬‏
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره عقل ما به ما می‌گوید یک آقایی به نام محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مدعی پیامبری خدا است، و فعلاً کتاب او در میان است، آیا راه‌کاری بهتر از آن می‌یابید که به کمک شرح‌های آن کتاب یعنی تفاسیر سری به آن کتاب بزنید ببینید جواب‌گوی سؤالات تان هست یا نه؟ موفق باشید
10094

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: در فرقه شیخیه رکنی را از اصول دین می دانند به اسم رکن رابع یا شیعه کامل که معتقد است در هر عصر و زمانی شیعه ای کامل که در روایت همان عدول نامیده شده می آید و دین را از افراط ها و تفریط ها می رهاند و باید همه به دنبال او حرکت کنند که محمد کریم خان کرمانی در کتاب ارشاد العوام جلد 4 صفحه 218 تا 220 آن را بیان می کند. شما نیز سلوک ذیل شخصیت امام خمینی را مطرح فرمودید. سوال بنده تفاوت دقیق بین سلوک ذیل شخصیت امام (ره) و رکن رابع یا شیعه کامل شیخیه است؟ با تشکر از لطف و بزرگواری جناب عالی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه بشر در معرض چنین مشکلی قرار داشته، یک روز باید بتواند به نور فطرت بین پیامبران راستین و پیامبران دروغین تفکیک کند و یک روز باید بین عدولی که خداوند در زمان غیبت برایش پرورانده و بین مدعیان قلابی تفکیک کند که البته چندان هم مشکل نیست. زیرا به عنوان مثال رکن رابع که آقایان می‌گویند او را به عنوان شخص کامل معرفی می‌کنند؛ در صورتی که به راحتی می‌توانید متوجه شوید آن شخص با نقص‌هایی همراه است. ولی نه حضرت امام(رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» چنین ادعایی دارند و نه ما به این صورت به حضرت امام می‌نگریم. که حتماً در کتاب «سلوک ...» متوجه این امر شده‌اید. موفق باشید
نمایش چاپی