بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10939
متن پرسش
سلام: چرا با وجود اینکه تخیل مقدمه و عامل تحریک گناه است مراجع تقلید فکر با اراده نسبت به گناه را حرام نمی دانند مگر همه فتنه ها از این خیالات نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به فرمایش آیت اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه» فکر و خیالِ گناه، خودش می‌آید ولی ما نباید آن را دنبال کنیم. دنبال‌کردن آن منجر به عمل می‌شود. موفق باشید
8088
متن پرسش
باعرض سلام وطول عمرباعزت برای استاد 1)درخصوص تربت فرزندچه منبع یاکتابی را پیشنهادمی فرماییدوتوصیه تان چه می باشد؟ 2)درفقراتی از دعای کمیل حضرت سبقت خودشان را درمیادین بندگی طلب می نمایندوجلوزدن از سایرین را جمع بین این تقاضا با سجایای اخلاقی همچون مواساه وایثاروازاین قبیل چه می باشد؟ 3)دراسلام توصیه بعلم ودانش آموزی فراوان شده است ودرایه قران علم را نوری می داندکه خداوندبه قلب کسی که مستعدمی باشدمی تاباندوبه نوعی ان طرفی می باشدپس جایگاه مطالعه وتحقیق چه می شود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- این در تخصص من نیست از کارشناسان رادیو معارف سؤال بفرمایید 2- در بندگی خدا باید از خدا خواست عالی‌ترین شکل بندگی‌اش را به ما مرحمت کند ولی ایثار و مواسات مربوط به رعایت مردم است در امورات زندگی‌شان 3- مطالعه و تحقیق باید زمینه باشد برای مستعدشدن تا خداوند نور علم را بر قلب انسان بتاباند. موفق باشید
6152
متن پرسش
السلام علیکم و رحمت الله: عطار در تذکره اولیا در احوال امام شافعی چنین آورده است: نقل است که یک‌بار در میان درس ده بار برخاست و بنشست. گفتند: چه حال است؟ گفت: علوی زاده‌ای بر در بازی می‌کند. هربار که در برابر من آید، حرمت او را بر می‌خیزم که روا نبود فرزند رسول فراز آید و برنخیزی. حال سوال این است که با چنین نمونه‌هایی که تعداد آن‌ها هم کم نیست آیا پذیرش دیدگاه مشهور درباره‌ی عناد ائمه‌ی چهارگانه‌ی اهل سنت اندکی دشوار نمی‌نماید؟ ایراد مشهور این است که چرا اینان در جایی که صادقین علیهماالسلام حضور دارند برای خود کرسی درس راه انداخته و به نوعی در کنار ائمه دکانی برای خود گشوده‌اند و حال آن‌که با بررسی اوضاع سیاسی اجتماعی آن زمان روشن می‌شود که مقام واقعی آن حضرات معصوم حتی برای خواص ایشان نامعلوم بود چنان که هنوز هم چنین است چه رسد به امثال حسن بصری و نعمان ابن ثابت که اهل فقه بودند و حدیث، و چه رسد به مثل مالک ابن انس که حتی با کلام و استدلال نیز میانه‌ی خوبی نداشت. به نظر می‌رسد نگاه اینان به ائمه را می‌توان با نگاه فلان فقیه مشهور امروزی به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مقایسه کرد که در عین احترام به ایشان برای نظر خود نیز وجهی قائل است آنان ائمه را فرزندان پاک و عالم رسول الله می‌دانستند اما از فهم این‌که اینان امام مفترض الطاعه هستند در استضعاف به‌سر می بردند. یا علی.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از این‌که جریان‌های مشکوک شکاف و شقاقی این‌چنین در بین ما و اهل سنت ایجاد کردند نباید شک به خود راه داد ، ولی عنایت داشته باشید نور اسلام وقتی ظهور می‌کند که نظامی اسلامی در صحنه آید و چنین نظامی با امامی معصوم و یا فرهنگ امام معصوم محقق می‌شود که برگشت به غدیر دارد و همچنان که در جواب سؤال6140عرض کردم ما برای عبور از تمدن ظلمانی غرب نیاز به نظامی داریم که دین اسلام با قرائتی که انسان‌های معصوم مبین آن هستند بر آن حاکم باشد و از این جهت با اهل سنت متفاوت فکر می‌کنیم نه در خوبی و قابل احترام‌بودن اهل‌البیت«علیهم‌السلام» ولی با این‌همه هرگز جایی برای تقابل با برادران اهل سنت نیست. موفق باشید
6027
متن پرسش
سلام علیکم همین طور که پرسش و پاسخ های درون سایت را مطالعه میکردم به نکته ای برخوردم که عرض فرموده بودید . اینکه به سیدعلی آقا قاضی لقب صوفی داده بودن و این بزرگ مرد عرفان و موحد کبیر را مورد انتهام قرار داده بودند و تا پای ترور این عارف کبیر هم رفته بودند که خوشبختانه نافرجام بوده است . البته من هم خودم چیزهایی شنیدم که زمانی که آیت الله بهجت شاگرد آقای قاضی بودند , به گوش پدر آیت الله بهجت رسانده بودند که فرزندت با صوفی ها برخاست و بنشین دارد و این عکس العمل پدر آقای بهجت را برانگیخته بود و پیامی برای آقای بهجت فرستاده بود . که به ادامه ی داستان آن کارنداریم . از طرفی دیگر هم کرامات مرحوم قاضی بر کسی پوشیده نیست . از طرفی در خاطرات آقای بهجت این مطلب بود که ایشان برای پیدا کردن استاد تهذیب اخلاق زمانی که در کربلا مشغول تحصیل بودند هر روز به حرم سیدالشهدا میرفتند و از این ذات مقدسه در خواست میکردند که استادی رابه من نشان دهید که بتوانم توسط ایشان راه عرفان اهل بیتی و شیعی را بپیمایم تا اینکه توسط برادر علامه طباطبایی با مرحوم قاضی آشنا میشوند . و یا ماجرای آشنایی خود علامه طباطبایی با مرحوم قاضی که شگفت انگیزست یا ماجرای ملاقات امام خمینی با مرحوم قاضی که عجیب است و هزار تا کرامات دیگر که در کتابهایی که برای آقای قاضی نوشته اند میتوان یافت . و از طرفی دیگر هم مواجه هستیم با عارفی هم عصر با سیدعلی آقا قاضی به نام شیخ محمد جواد انصاری . در کتابی که مربوط به سیره شیخ محمد جواد انصاری بود خواندم که خبر مرحوم انصاری به گوش آیت الله بروجردی رسیده بود و این عارف کبیر را در ذهن آیت الله بروجردی بصورت یک صوفی معرفی کرده بودند , و هنگامی که آقای بروجردی چند نفر را به محضر مرحوم انصاری میفرستد تا با این فرض که با مرحوم انصاری صحبت کنند . همین که مرحوم انصاری آن دو نفر فرستاده از طرف آقای بروجردی را میبیند بدون آنکه حرفی رد و بدل شود میگوید بروید به آقا بگویید راه ما راه همان شرع و تشیع است . در حالیکه در همان کتاب میخواندید مرحوم انصاری خود با صوفیان صحبت میکردند وآنها را از صوفی گری نهی میکردند و صوفی گری را مخالف سیره اهل بیت میدانستند . برای من یک سوال برگ است که سیره ی مرحوم قاضی و مرحوم انصاری مگر چگونه بوده است که به آنان لفظ صوفی میدادند ؟ شاید اگر ما هم در زمان این بزرگواران زندگی میکردیم با این عزیزان شاید همین برخورد را میداشتیم.از شما خواهشمندم کمی فضای شخصیتی و نوع سیره ی این بزرگواران را برای من توضیح دهید و علت لقب دادن صوفی به این بزرگواران چه بوده است .خلاصه اینکه غیر ممکن است شیوه ی این دو بزرگوار برخلاف آیات و احادیث بوده باشد اگر در این زمینه حدیث یا نقلی هم در خاطر دارید برای من بیان کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در پیامشان تحت عنوان «منشور بیداری» روشن می‌کنند که چگونه دشمنان اسلام و متحجرین هرکس پای در معارف عالیه می‌گذاشت را با انواع تهمت‌ها منزوی می‌کردند. تنها راه رفع مشکل آن است که بپذیریم باید برای دینداری در کنار فقه و اخلاق به علم توحید هم رجوع کرد در آن صورت نه‌تنها عالمان علم توحید را صوفی قلمداد نمی‌کنیم بلکه نزدیک‌ترین انسان‌ها به رسول اللّه«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌شناسیم. موفق باشید
2034
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار اینکه در شرع یک سری احکام وارد شده که انسان نباید بدون چون وچرا به آن عمل کند و از روی عبودیت به آن عمل شود چگونه گاهی در مواردی حقه هایی شرعی وجود دارد؟ آیا این حقه های شرعی یک جهت سازی دین با تمایلات نفسانی نیست؟لطفا در این مورد توضیح مفصلی بدهید؟ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ای کاش مثال می‌زدید تا مقصود شما روشن می‌شد چون ما تنها در مواقعی که شریعت رخصت می‌دهد می‌توانیم از دستورات دین عدول کنیم چون همان عدول را هم دین گفته . بنابراین در هیچ شرایطی ما نباید از زیر سایه‌ی ولایت الهی به زیر ولایت نفس امّاره برویم. موفق باشید
1643

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد عزیزم خیلی وقت است که باخودم درگیرم، به سخنرانی های شما گوش میدهم یا کتابهایتان را میخوانم زندگی را به گونه ای می فهمم که بدور از هرگونه اسراف، تجمل و تلاش برای کفاف و دوری از دنیا زدگی است اما وقتی میخواهم در زندگی خودم این را پیاده کنم باهزار و یک مشکل مواجه می شوم که انجام آن را غیر ممکن می سازد مثلا نداشتن چنین روحیه ای در خانواده خودم و همسرم و حتی همسرم به شدت دچار دوگانگی شده ام و نمی دانم چه کنم از شما هم که سوال می پرسم برخلاف مطالب سخنرانی هاتان جواب می شنوم خیلی سرخورده ام ، آیا مطالبی که شما میفرمایید در حال حاضر آرمان است و با آنچه امروز در زندگیهای غریی ما واقع است فاصله دارد و باید آن را در حد یه روش درست و آرمان قبول کرد یا راه دیگری پیشنهاد میفرمایید باتشکر از شما و التماس دعای خیر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همین طور که فرموده‌اید برای تحقق یک آرمان باید زمینه‌ی تاریخی و اجتماعی آن فراهم شود، داشتن آرمان الهی موجب می‌شود شیفته‌ی زیبایی‌های دنیایی نشویم ولی این به معنای آن نیست که شما از فردا بتوانید آن را پیاده کنید، همین‌طور که ملاحظه می‌فرمایید با موانع روبه‌رو می‌شوید و باید به آنها حقّ بدهید و با مدارا با آن‌ها آرام‌آرام وقتی شرایط فراهم شد آن‌ها با شما همراهی می‌کنند. موفق باشید
1627

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.خدا قوت. خانمی 24 ساله ام.چند وقتی است بدنم سنگین شده.خیلی زیاد میخوابم.علاقه ی زیاد به مطالعه دارم اما حالش رو ندارم.عادتم شده ساعت زیادی در روز به مشاهده ی وبلاگها و نظرات آنها میگذرانم.حتی حال کار منزل را هم ندارم.احساس خیلی بدی دارم.عمرم دارم به هدر میره.ازین که کار مفیدی انجام نمیدم عذاب وجدان دارم.چه باید بکنم که حال قبلم برگرده؟البته الانم کلاس میرم.مباحثه میکنیم اما نه آنگونه که باید.لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: شاید مشکلی در فیزیولوژی بدنتان ایجادشده در این مورد به پزشک رجوع کنید. علاوه بر آن با برنامه‌ریزی جهت آنچه وظیفه‌ی خود می‌دانید نگذارید زندگی‌تان به روزمرّگی بگذرد. نهایتاً زمانی محدود را جهت مطالعه‌ی وبلاگ‌های مفید بگذارید. با دوستانتان در مورد مباحث معرفتی مباحثه کنید. موفق باشید
718

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد و سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز 4 سوال خدمتتان داشتم : 1.در صفحه 109 کتاب "معاد،بازگشت به جدی ترین زندگی" میفرمایید که « در مرتبه قیامت قوه ی واهمه همان صورت هایی را که در موطن خیال ایجاد میکرد ، وقتی از مشغولیت حس (بدن مادی) آزاد شده با قدرت زیادتری صورت عقاید و اعمال را در بیرون نفس ایجاد میکند و بهشت یا جهنّم انسان را میسازد. » حال : مگرنه آنکه ما در قیامت فقط قلب هستیم پس قوای واهمه و خیال دیگر چه اثری دارند؟ ، آیا این قوای واهمه و خیال غیر از قلب هستند! آیا اصلا تفکیکی حقیقی میان قوای انسان است که در قیامت فقط قلب میماند یا اینکه این نامگذاری ها اعتباری اند به لحاظ شئون مختلف حقیقت واحده ی انسان؟ 2.اعمال هرشخص قائم به خود اوست و حقیقتاً با وی ارتباط دارند و در قیامت هیچ حیثیت اعتباری میان اعمال و انسان نیست و اگر انسان خودش نباشد اعمالش هم نخواهند بود. پس چطور در روایات است که برای ادای حق الناس از اعمال صالح ما میگیرند و به صاحب حق میدهند تا راضی شود( ویا از اعمال ناصالح او میگیرند و به ما میدهند)! این چه نوع انتقالی است که اعمال ضمن رابطه ی حقیقی که با انسان دارند از وی گرفته میشوند؟ 3.انصراف نفس از بدن چگونه است؟ آیا همانطور که هنگام موت قوای عزرائیلی نفس را تماماً میگیرد درهنگام خواب هم به همین شکل است یا اینکه صرف " انقطاع از صورت های ظاهر" نفس به عالم مثال منتقل میشود؟ آیا همین "عدم توجه نفس به صورت های ظاهر" و "قطع تعلق به غیرخود" اگر در بیداری محقق شود همین اثر انتقالی ایجاد میشود؟ آیا این اثرات نشانه کمال نفس است و رتبه ای از رسیدن به مطلوب واحد و توحیدخداوند را دارد؟ 4.آیا ما بمانند انبیاء مکلّفیم که حساسیّت به حقایق ملکوتی و توجه به باطن امور داشته باشیم و یا اینکه باید صرفا براساس ظاهر امور تصمیم بگیریم و عمل کنیم؟ مثلا خواب های صادقه ی انبیاء که به شکلی باطن و ملکوت نفس صادق آنها برایشان حکایت گری میکند حجّت دارد که براساس آن تکلیفی را انجام دهند ، آیا این حالت برای ما هم تکلیف آور است؟ در آخر یک مشورت میخواستم : بزودی اولین فرزند ما به دنیا می آید ، اوّل از شما استاد عزیزم میخواهم برای این فرزند دختر که رحمت الهی برای ماست دعا کنید که سالم و صالح باشد و خداوند او را وارث و حامل و نشر دهنده فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام ) قرار دهد. و بعد اینکه بدنبال عالم عارفی هستیم که نامی زیبا و الهی که متناسب حقیقت ملکوتی این بنده ی خدا باشد برایش برگزیند ، اسمی که با مسمّی بخواند. آیا اصلاً اینقدر دقّت نظر ما نیاز است یا اینکه این انتخاب صرفا یک امر ذوقی است؟ نام بانوان اهل بیت برای ما که زوجی طلبه هستیم زیباست امّا راضی شدن جوانان خانواده های دوطرف مسئله ساز شده! ؛ لطفا شما با قلم خیرتان تفضّلی مرحمت بفرمایید. برای توفیق روزافزونتان دعا میکنم.اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیکم السلام 1- خدا را شکر می‌کنم که بحمدالله مطالب کتاب معاد را درست گرفته‌اید. عنایت داشته باشید که در قیامت نفس ناطقه یا قلب با تمام شئوناتش حاضر می‌شود، از جمله با قوه‌ی خیال و قوه‌ی واهمه. 2- قیامت شرایط ظهور صورت اعمالی است که انسان در دنیا انجام داده و همان‌طور که انسان سخن‌چین زبانش به طول چهل ذراع است و آن چیزی نیست جز صورت سخن‌چینی‌اش، صورت عمل انسانی که غیبت کرده به آن صورت ظاهر می‌شود که از عمل نیک او کاسته می‌شود و به عمل انسانی که غیبت شده افزوده می‌گردد، چون غیبت او زمینه‌ی عمل نیک او را محدود کرده است. پس موضوع صورتِ انتقالیِ است که در دنیا محقق شده وگرنه همان‌طور که فرمودید هیچ اعتباری در آن جا جای ندارد. 3- همیشه انصراف نفس چیزی جز تغییر منظر و توجه نفس ناطقه نیست که با قبض حضرت عزرائیل انجام می‌شود – چه در خواب و چه در مرگ و چه در شهود – 4- ما به نور کشف تامّ نبی‌الله می‌توانیم تکلیف خود را پیدا کنیم، حال یا به ظاهر بسنده می‌کنیم که بنا به وعده‌ی خداوند، مصاب هستیم، و یا سعی می‌کنیم همچون عارفان به باطن ملکوتی تکالیف نظر کنیم که لذت اُنس با ملکوت نصیب ما می‌شود. ولی در هر حال آنچه محور عمل ما است شریعت الهی است و نه چیز دیگری مثل شهود یا خواب. 5- تا آن‌جا که ممکن است نام فرزند را به عهده‌ی مادرش بگذارید و ایشان هم سعی کنند صاحب نام فرزندشان انسانی الهی و آشنا برای اذهان باشد. موفق باشید
18380
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی در دعا در غیبت امام زمان علیه ااسلام که اول دعا با «اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی» شروع می شود در صفحه دوم آمده است ای خدا به من صبر و شکیبایی ده در امر غیبت آن حضرت که آنچه را تو تأخیرش خواهی من تعجیل آن نخواهم و... هرگز چون و چرا نکنم و نگویم چه شده که ولی امر امام غایب ظاهر نمی شود ووو.... سپس در ادامه درخواست می کند جمال ولی امرت را به من ظاهر و آشکار بنما. سؤال بنده این ست که بین این دو درخواست آیا تضادی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مثل آن است که انسان در عین آن‌که از خداوند می‌خواهد در مصیبت وارده به او صبر بدهد، بخواهد که آن مصیبت را رفع کند. موفق باشید

15694
متن پرسش
سلام علیکم: چون سر و کار بنده با دانش آموزان دبیرستانی هست و این مورد که سوال دارم بسیار مبتلا به است مزاحم می شوم و سوال می کنم. حضرت عالی فرمودید: مراء یعنی رد و بدل‌کردن یک حرف که یکی بگوید به این دلیل تو اشتباه می‌کنی و دیگری مقابله کند. فرض کنیم ما دانش آموزس را ارشاد می کنیم یا موضوع دینی را برایش مطرح می کنیم که او به خاطر جوانیش به پاسخ ما مقابله می کند و ما پاسخ دیگر به او می دهیم و او دوباره جواب به نظر ما می دهد تا در نهایت متوجه نظر اشتباهش می شود. مثلا ما می گوییم ماهواره ضررش بیشتر از سودش است. ولی دانش آموز می گوید نظر شما را قبول ندارم و عصر ارتباطات است و ما می گوییم عصر ارتباطات اگر میانه ما را با حقیقت بر هم بزند که اصالت ندارد و تا اینجا پیش می رویم که می توانیم نظر صحیح را به جوان بفهمانیم و او درست است با ما مقابله کرد ولی جوابهای ما باعث تقکر و تجدید نظر در تفکر اش می شود. حال سوالم این است هر مقابله در بحثی به معنی مراء است؟ چون ممکن است هدف جوان از مقابله آگاهی باشد و یا اصلا مقابله اش به جهت ناآگاهی اش بوده که پس از صحبت با ما آگاه می شود. حضرت عالی در کتاب فرزندم چنین بود فرموده اید: بنده مکرراً تجربه کرده ام که دانشجویی بـر سر موضوعی با بنده مخالفت می کرد اما وقتى بر سر همان موضوع با دیگران بحث مى نمـود بـر همان سخنانی تأکید می کرد که ابتدا مخالف بود، چون نمی توانست با وجدان خود بازي کنـد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مراء؛ روحیه‌ی استعلاء و برتری‌جویی مطرح است، ولی به این صورت که شما می‌فرمایید چنین روحیه‌ای مطرح نیست. موفق باشید

13852
متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد طاهرزاده: یکی از سوال های اساسی ما این بوده و هست که همواره تحلیل بچه حزب اللهی ها از فضای جامعه و وضعیت انقلاب اسلامی منجر به یک یاس و سیاه نمایی شده است و از طرف دیگر شاهد آن هستیم که تحلیل کلان مقام معظم رهبری با در نظر داشتن عیوب بسیار روشن بینانه و به همراه امیدواری است. اهمیت این سوال در فضای فعلی کشور بر همگان روشن است. به نظر ما راز این تفاوت نگاه در این جمله مقام معظم رهبری است که فرمودند: اصل نظام اسلامی با رأی مردم، قانون اساسی با رأی مردم، مدیریتهای اساسی کشور با رأی مردم تعیین شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. ظرفیت این نظام، نظامی که برخاسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی از این حقیقت است، بسیار والا و فراتر از آن چیزی است که دیگران از بیرون صحنه نگاه می کنند و تحلیل می کنند و درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی این نظام سخن می گویند. با قطع نظر از حرفهای مغرضانه، حتّی آنچه که از روی غرض هم ادا نمی شود، غالباً ناشی از عدم فهم حقیقت جمهوری اسلامی است. این ظرفیت عظیم در نظام اسلامی وجود داشته است؛ در طول این سی سال که گرایشهای مختلف، سلایق گوناگون سیاسی در درون این ظرفیت عظیم جایگزین شدند، انتقال قدرت با آرامش، با مهربانی، با احترام انجام گرفته است و قدرت اجرائی در طول این سی سال دست به دست شده است. سلایق مختلفی آمدند؛ بعضی از مدیریتها در بخشی از برهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های این سی سال زاویه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هائی با مبانی انقلاب داشتند؛ اما ظرفیت انقلاب توانست اینها را در درون خود قرار بدهد؛ آنها را در کوره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خود ذوب کند؛ هضم کند و انقلاب بر ظرفیت خود، بر تجربه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خود بیفزاید و با قدرت بیشتر راه خود را ادامه بدهد. آن کسانی که می خواستند از درونِ این نظام، به نظام جمهوری اسلامی ضربه بزنند، نتوانستند موفق بشوند. انقلاب راه خود را، مسیر مستقیم خود را با قدرت روزافزون تا امروز ادامه داده است و همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی کسانی که با انگیزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مختلف در درون این نظام قرار گرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، خواسته یا ناخواسته، به تواناییهای این نظام کمک کردند. به این حقیقت بایستی با دقت نگاه کرد؛ این ظرفیت عظیم، ناشی از همین جمهوریت و اسلامیت است؛ از همین مردم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سالاری دینی و اسلامی است؛ این است که این ظرفیت عظیم را به وجود آورده است. و راز ماندگاری و مصونیت و آسیب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ناپذیری جمهوری اسلامی هم این است و این را جمهوری اسلامی در ذات خود دارد و ان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شاءاللَّه آن را همواره حفظ خواهد کرد. خواهشمندیم با تبیین خویش از این بیانات ایشان همچون همیشه یاری دهنده ما در مسیر انقلابی گری باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما بحمداللّه حقِ مطلب را در سخنانتان ادا کردید. آری! عده‌ای متوجه نیستند با انقلاب اسلامی چه‌چیزی در این تاریخ شروع شده است و نمی‌دانند برای آن‌که تمدنی جایگزین تمدنی منحط بگردد و از آن عبور کند، آثار تمدنِ در حال انحطاط و سقوط، در اوج خود ظهور می‌کند. ولی همین برای انسان‌های بصیر نشانه‌ی سرعت سقوط آن تمدن است. انقلاب اسلامی راهی است که در این تاریخ شروع شده و با تأنّی و علیرغم اراده‌ی استکبار جهانی جلو می‌رود و رهبری بصیر و هوشیار انقلاب متوجه این موضوع می‌باشند و امیدوارانه به آینده نظر دارند و هر روز منتظر چهره‌ای تفصیلی از حقیقت اجمالی انقلاب هستند. موفق باشید

12800
متن پرسش
4. در مورد کشف حدسی آیت الله شجاعی علاوه بر اسم علیم، اشاره به اسم حکیم فرموده‌اند، ولی در سایر کشف‌ها نفرموده‌اند. قطعاً در بقیه‌ی کشف‌ها هم اسم حکیمِ حضرت حق تجلی می‌کند. ولی این نشان از عنایت استاد به اسم حکیم در رابطه با این کشف و احتمالاً نکته‌ای دارد که تجلی اسم حکیم شاید در کشف حدسی وقتی بیشتر است. می‌شود توضیح بفرمایید در رابطه با اسم حکیم و این نوع کشف یا کتاب معرفی بفرمایید ممنون می‌شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حدسِ معنوی انسان متوجه حقایقی می‌شود که با فکر به‌دست نیامده است، در حالی‌که آن حقایق برای انسان قابل اعتماد و دارای استحکام است و از این جهت فرموده‌اند تجلی اسم حکیم در کشف حدسی در صحنه است. موفق باشید

11018

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا می شود گفت که در عصر ظهور قیمت هر چیز به اندازه مرتبه وجودی آن و به میزانی که حقیقت را منکشف کند است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است به نظرم همین‌طور است. موفق باشید
10888
متن پرسش
سلام علیکم: آیا امام حسین (ع) جزییات واقعه کربلا را از قبل وقوع می دانستند؟ آیا از حمله به خیام و شهادت 6 ماهه و معجر و ... خبر داشته اند؟ من رو سیاه می گویم اگر خبر داشته اند قبل از شهادت جسمی واقعا یتوفی شده اند و این قالب بدن مبارکشان به اذن الله متحرک بوده!! حال شما در موقع شنیدن خبر 6 ماهه چگونه است؟؟ برای من زنده ماندن کسی چون طاهرزاده با شنیدن خبر کربلا بعد از اینکه خود را شناخته معادله غیر قابل حلی شده! خدا صبرتان دهد همه بگید امین.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ولیّ اللّه با سعه‌ی وجودی که دارند تمام ظرفیت‌های عالم را می‌شناسند و اگر از یک طرف هیچ عاطفه‌ای تحمل نمی‌کند که زینب کبری«سلام‌اللّه‌علیها» آن اسوه‌ی عفاف و حیا بدون هیچ پوششی در سر از کربلا تا شام در منظر دید نامحرمان باشد و تصور آن نیز برای بنده همراه است با فشار شدید قلب، از طرف دیگر ولیّ اللّه متوجه‌اند چه برنامه‌ای حضرت حق در إزاء این حرکت در سنت خود دارد که یک نمونه‌اش خیزش بیست میلیونی اربعین است که پس از هزار و چهارصد و اندی سال می‌تواند این‌چنین مردم را بسیج کند تا ملت‌ها به تاریخ دینی و قدسی خود برگردند. امام حسین«صلوات‌اللّه‌علیه» با دلی به وسعت همه‌ی عالم هستی در کربلا ایستاده است و تاریخ را مدیریت می‌کند و لازمه‌ی این مدیریت آن چیزهایی است که امثال من و شما حقیقتاً نمی‌توانیم تحمل کنیم و خداوند ما را از اجر این بی‌قراری محروم نکند. خدا می‌داند بعضاً پیش آمده که نزدیک بوده قالب تهی کنم. موفق باشید. علامه مجلسی در بحارالانوار، حادثه ای را از زبان فاطمه صغرا دختر امام حسین(ع) به این مضمون نقل می کند:«جلوی خیمه ایستاده بودم و بر بدن پدر و اصحابش که قطعه قطعه شده بودند و مانند گوشتهای قربانی بر زمین ریخته بودند و اسبها بر بدنهای آنان می تاختند، نظر می کردم و فکر می کردم که بنی امیه بعد از کشته شدن پدرم با ما چگونه رفتار می کنند؟ آیا ما را می کشند؟ اسیر می کنند؟ ... ناگهان مردی را دیدم بر اسبی سوار است و با ته نیزه، زنان را می راند و آنان به یکدیگر پناه می برند، و چادرها، مقنعه ها و ... آنها گرفته شده است و فریاد وا محمداه، وا علیاه، وا جداه، وا ابتاه و ... بلند است. قلبم فرو ریخت و بدنم به لرزه افتاد. از ترس او شروع کردم به این طرف و آن طرف به دنبال عمه ام ام کلثوم دویدن. در همین حال ناگهان دیدم که آن سوار به طرف من آمد. با سرعت تمام پا به فرار گذاشتم. فکر می کردم از دست او نجات می یابم.. دیدم به طرف من می آید. از خود بی خود شدم. ناگهان ته نیزه او به کتفم خورد. با صورت به زمین خوردم. مقنعه ام را کشید، پرّه گوشم را پاره کرد و گوشواره هایم را برد و خون بر گونه هایم جاری شد و آفتاب بر سرم می تابید. او به طرف خیمه ها برگشت و من بی هوش شدم. ناگهان عمه ام را دیدم که در کنار من قرار گرفته و گریه می کند و می گوید: بلند شو برویم ببینیم بر سر خواهران و برادر بیمارت چه آمده است! بلند شدم و گفتم: «یا عمتاه! هل من خرقة استربها رأسی عن اعین النظّار؟ فقالت: یا بنتاه و عمتکِ مثلکِ، فرأیتُ رأسها مکشوفة و متنها قد اسود من الضرب».«ای عمه! آیا پارچه ای هست که سرم را از دید تماشاچیان با آن بپوشانم؟ فرمود: عزیزم عمه تو نیز همانند توست. نگاه کردم دیدم سرش برهنه است و دستش از کتک سیاه شده است.
10008

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام ضمن خسته نباشید لطفا" یادادشت هایی که می گذارید برای ایمیل من هم ارسال شود
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت ملاحظه فرمایند. موفق باشید
9273

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: نظر حضرتعالی در مورد مطابقت هایی که این روزها مد شده است در قضایای شام و عراق و سفیانی و این دست مسائل، به شکلی که گویا ظهور نزدیک است، توسط عده ای چیست؟ اصلا آیا روایات این چنینی سند دارند یا خیر؟ اگر سد دارند پس چرا تطبیقشان معمولا درست در نمی آید؟ اگر سند دارند و نباید تطبیق داد که خب پس چرا اهل بیت علیهم السلام بیان فرمودند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه اهل البیت«علیهم‌السلام» مطرح کرده‌اند خبر از یک حادثه‌ی کلی است که در آخر الزمان رخ می‌دهد. ولی آیا ما می‌توانیم هر حادثه‌ای را که پیش می‌آید با آن خبرها تطبیق دهیم؟ تازه بعضی از این روایات نیاز به تأویل دارد. کتاب «تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور» از آقای مصطفی صادقی کتاب بسیار خوبی است برای فهم روایات درست از نادرست. موفق باشید
7998
متن پرسش
سلام اگر می شود توضیحی براین جمه حضرت آقا بدید با توجه به عالم امروزه ومشکلات آن؟ کسی را می بینید خلافی مر تکب می شود، دروغی را ، غیبتی را ، بی اعتنایی به محرمات دین را ، بی اعتنایی به مقررات را ، پوشش نامناسب را ، هر کدام از این کارها را کسی انجام داد یک کلمه،لازم نیست با خشم باشد، یک کلمه آسان بگویید این کار شما خلاف است، نکنید.شما بگویید، دیگری بگوید گناه در جامعه می خشکد. (سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان و دانش آموزان 1370/8/15) باتشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حضرت آقا فضای امر به معروف را متذکر می‌شوند که در چه فضایی باید امر به معروف شود. این کار به‌خصوص در ارتباط با نزدیکانمان به‌خوبی عملی است. موفق باشید
7107
متن پرسش
سلام.باتوجه به اینکه حضرات معصومین درعالی ترین درجت انسانی و الهی بوده اند چرا به اسباب مثلا جهت رفع بیماری متوسل میشدند وحال اینکه حضرت استادمیفرمایند بارسیدن یقین به افضل یقین انسان از ابزار بریده شده وفقط به حضرت حق واصل است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در زندگی طبیعی و در راستای رفع حوائج بدن، ائمه«علیهم‌السلام» دوست دارند در بستر طبیعی خود باشند. یقین آن‌ها آن است که نقش استقلالی برای این امور قائل نبودند نه آن‌که از آن استفاده نمی‌کردند و می‌دانستند خداوند فرموده: «أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَاب‏» خداوند ابا دارد امور را جاری کند مگر به اسباب. موفق باشید
5573
متن پرسش
با سلام خدمت استاد در رابطه با فردوسی و شاهنامه چیز هایی شنیده ام که بحث عرفانیست لکن مهجور واقع شده است مثلا رستم نماد انسان کامل و اسفندیار نماد توهم و.... در باره چه می فرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً همین‌طورها است ولی همین‌طور که می‌گویید از این دیدگاه روی شاهنامه کم کار شده هرچند شواهدی در تأیید این امر هست، حتی اسم‌ها در شاهنامه روی حساب انتخاب شده. موفق باشید
5369

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. استاد گرانقدر بنده جزوه مربوط به خنده و قهقهه را خواندم نوشته بودید کسانی که بدون دلیل خنده شان می گیرد باید قوه عاقله را رشد دهند و در امور حکمی تدبر کنند؛ استاد من گاهی سر موضوعی خنده ام می گیرد نمی توانم خودم را کنترل کنم تا آبرویم می رود.چه کنم؟در چه اموری تدبر کنم؟لطفا راهنماییم کنید. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعه‌ی کتاب‌های امثال شهید مطهری«رحمت‌اللّه‌علیه» کمک می‌کند. موفق باشید
5196
متن پرسش
سلام.قسمت سیر مطالعاتی غیر فعال است. لطفا بفرمایید رسیدگی کنند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فعال است.
3183
متن پرسش
باسلام و دعای خیر. در رابطه با برگشتن کاروان اهل بیت (ع )از شام به کربلا در اولین اربعین بعد از عاشورا اقوال و تنازعات زیادی است ، مجلسی ره و سید مرتضی قاضی در بحار و اربعین خود این مسئله را تایید و سید بن طاووس ره در اقبال و شهید مطهری ره و ... در سخنرانی های خود آن را رد میکنند . و شما نیز در سخنرانی های قدیمی خود مدت اقامت ایشان در شام را 1 ماه ذکر کردید که با این حساب امکان برگشت وجود ندارد.لطفا رفع ابهام بفرمایید.و در صورت اشتباه بودن این مسئله و باتوجه به ترویج آن در روضه ها و مقارن دانستن آن با ورود جابر در اولین اربعین ، آیا جلوگیری از ترویج آن لازم است؟ جزاکم الله
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در جواب یکی از سؤالات که عزیزان فرمودند عرض کردم. من در این مورد صاحب‌نظر نیستم و هرکدام از دو گروه نکاتی را مطرح می‌فرمایند که قابل تأمل است به همین جهت نباید در این مورد حساس بود. موفق باشید
3158
متن پرسش
با سلام و احترام مطالعه آیات 17 تا 33 سوره رعد بطور ضمنی قیام امام حسین و یارانش را بیاد می آورد ، گوئی این آیات بعد از واقعه عاشورا نازل شده است .نظر استاد در این باره چیست؟ ضمنا پرسش قبلی من در مورد تزلزل غرب و کتاب حق و باطل استاد مطهری پاسخش دریافت شد ولی قابل خواندن نبود اگر لطف کنید یکبار دیگر ارسال نمائید ممنون می شوم مطلب دیگر اینکه استاد بزرگوار آیت الله جوادی آملی شعر مولانا را می خواندند که: خود هنر دان دیدن آتش عیان نی گپ دل علی النار دخان آیا ما بطور قطع باید کوشش کنیم که به مقام عین الیقین برسیم ؟ و اگر نرسیدیم آیا مجازیم به سخن آنها که به این مقام رسیده اند چشم و گوش بسته یقین پیدا کنیم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- مسلّم از مصداق‌های عالیه‌ی اولوالالباب حضرت سیدالشهدا«علیه‌السلام» و یارانشان هستند 2- اگر جواب سؤال‌تان را نتوانستید بر روی ایمیل خود بخوانید از روی سایت بخوانید چون ما نمی‌دانیم سؤال شما چه شماره‌ای داشته 3- از آن‌جایی که عقل و قلب مخالف هم نیستند اگر انسان چیزی را با عقل‌اش پذیرفت می‌تواند به آن اعتماد کند هرچند قلبش تصدیق نکند. موفق باشید
2992

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم با توجه به بخشی از متن مقاله ای درباره ادبیات کودک که اظهار کرده بود حدیث کسا خلاف نظر شیخ عباس قمی وارد مفاتیح شده است وحدیث کساء اصلی در خانه ام سلمه به وقوع پیوسته است نه در خانه حضرت زهرا.نظر شما درباره صحت این نظریه چیست ؟باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در این مورد تحقیق نکرده ام. موفق باشید
نمایش چاپی