در زمان هخامنشیان، داریوش یکم ادعا می کرد که اهورامزدا ایشان را به پادشاهی انتخاب کرده و جنبه دینی به حکومت خود می داد، حال برای ما باور چنین امری سخت است. آیا ولی فقیه نوعی بدعت توسط شیعیان نمی باشد؟ منشا انتخاب شخصی به عنوان ولی فقیه چیست؟! آیه صریح و واضح قرآن، امام معصوم!...منشا چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگان دین در رابطه با «ولایت فقیه» مفصلاً بر مبنای آیات و روایات و دلایل عقلی سخنها گفتهاند. بنده مختصری از سخنان آن بزرگان را در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تحت عنوان «مبانی حکومت دینی» عرض کردهام که ذیلاً خدمتتان ارسال میشود: موفق باشید
مباني حكومت دينـي
در رابطه با جايگاه انقلاب اسلامي دو نکته را بايد مدّ نظر داشت؛ يک نکته در مورد جايگاه آن به عنوان نظام ديني، در مباني عقلي و شرعي است و نکتهی ديگر جايگاه تاريخي و اهدافي است که دنبال ميکند. در رابطه با مباني عقلي و شرعي نظام ديني به طور مختصر ميتوان موارد زير را برشمرد:
1- در مباحث عقلي اين نکته روشن است که در هر موضوعي همواره مقام وحداني، عامل حفظ و بقاي جنبههاي كثرت در آن موضوع است، مثل روح انسان که به عنوان مقام وحداني عامل حفظ و بقاي بدن است و تا نظر به بدن دارد مانع ميگردد تا بدن متلاشي شود و بين سلولهاي آن گسستگي ايجاد گردد.
از آن جايي که جامعه عبارت است از مجموعهاي از افراد که جهت رفع حوائجِ خود کنار هم آمدهاند، اگر از طريق پذيرش حکم حضرت اَحد به مقام وحدت متصل نشود، نميتواند داراي بقاء و حياتِ حقيقي باشد و به مقصدي که به دنبال آن است دست يابد، بلكه حياتش دروغين و انسجامش وَهْمي خواهد شد. مثل بدن مردهاي است كه به واقع انسجام و يگانگي حقيقي ندارد و در آن صورت اعضای آن در اختيار يك هدف واقعي قرار نميگيرد و زماني نميگذرد که متلاشي ميشود. پس بايد نظام اجتماعي انسانها، همچون نظام فرديشان، تحت تدبير و حاكميت حضرت «اَحد» باشد تا به ثمرهي حقيقي دست يابد و بر اساس قاعدهي ارتباط کثرتها به وحدت، ادامهي حيات متعالي در آن فراهم باشد.
2- خداوند در سورهي شوري آيهي 9 ميفرمايد: «فَاللّهُ هُوَ الْوَليُّ» يعني فقط خدا «وليّ» است و لذا فقط حكم خدا بايد در امور انسانها - اعم از امور شخصي و اجتماعي- حاكم باشد، و هرگونه حاكميتي در امور انسانها كه مظهر حكم خدا نباشد، خلاف واقعيت جاري در هستي است.
3- براي حاكميت حكم خدا بر انسانِ مختار، «نبي» و «امام» نياز است. پس نبي و امام آينهي نمايش حكم خداونداند و هيچ چيزي از خود ندارند، مثل آينه كه صِرفاً حكايتكننده و نمايشدهندهي وجود شخصي است كه در مقابل آن است. در همين راستا امام باقر(ع) ميفرمايند: «بَلْ قُلُوبُنَا أَوْعِيَةٌ لِمَشِيَّةِ اللَّهِ فَإِذَا شَاءَ شِئْنَا»[1] قلب هاي ما ظرف خواست و مشيت خداوند است چون او بخواهد ما مي خواهيم.
4- در زمان غيبتِ امام زمان(عج) براي اينكه رابطهي انسانها و جامعه با حضرت اَحد قطع نشود و حكم خدا در امور انسانها - اعم از امور شخصي و امور اجتماعي- جاري و حاكم باشد، ضرورت دارد يك كارشناسِ كشف حكم خدا از طريق كتاب و سنت، در صحنهي مديريتِ بالاي جامعه باشد تا اين نياز برآورده شود و جايگاه مراجعِ صاحب فتوي در امور فردي و وَليّ فقيه در امور اجتماعي بر همين مبنا است.
5- خدايي كه براساس حكمت بالغهاش هيچ نيازي را بيجواب نميگذارد و بر همين اساس پيامبر و امام را براي بشر ميپروراند[2] در زمان غيبت امام زمان(عج) چون جامعه نياز به يك فقيه اَعْلم و شجاع و متقي دارد، اين چنين فقيهي را هم ميپروراند. حالا وظيفهي مردم این است که از طريق خبرگان فقيهشناس او را كشف نمايند و اگر افراد در اين مورد حساسيت لازم را بهکار نگيرند و تلاش نكنند، گرفتار حاكماني ميشوند كه افكار و خواستهاي خودشان را بر مردم حاكم ميكنند. در حالي كه فقيه، حكم خدا را بر جامعه حاكم ميكند، حکمي که مطابق فطرت همهي انسانها است و تمام ابعاد وجودي انسان را رشد ميدهد.
امام خميني«رضواناللهتعاليعليه» در کتاب ولايت فقيه با استدلال به لزوم وجود مؤسسات اجرايي و ضرورت اجراي احکام اسلام و ماهيت و کيفيت قوانين اسلام (احکام مالي، احکام دفاع ملي و احکام احقاق حقوق و احکام جزايي) و لزوم وحدت بين امت اسلام و ضرورت قيام علما براي نجات مردم مظلوم و محروم و همچنين با استناد به سنت و رويّهی رسول اکرم(ص)و رويّهي امير مؤمنان علي بن ابيطالب(ع)و... بر ضرورت تشکيل حکومت اسلامي در عصر غيبت تاکيد کرده و ميفرمايد: «اکنون که دوران غيبت امامu پيش آمده و بناست احکام حکومتي اسلام باقي بماند و استمرار پيدا کند و هرج و مرج روا نيست، تشکيل حکومت لازم مي آيد. عقل هم به ما حکم ميکند که تشکيلات لازم است... اکنون که شخص معيني از طرف خداي تبارک و تعالي براي احراز امر حکومت در دورهي غيبت تعيين نشده است، تکليف چيست؟ آيا بايد اسلام را رها کنيد؟ ديگر اسلام نمي خواهيم؟ اسلام فقط براي دويست سال بود؟ ...يا اينکه حکومت لازم است، و اگر خدا شخص معيني را براي حکومت در دورهی غيبت تعيين نکرده است، لکن آن خاصيت حکومتي را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب الزمان(عج)موجود بود براي بعد از غيبت هم قرار داده است. اين خاصيت که عبارت از علم به قانون و عدالت باشد در عدهی بيشماري از فقهاي عصر ما موجود است. اگر با هم اجتماع کنند، مي توانند حکومت عدل عمومي در عالم تشکيل دهند. اگر فرد لايقي که داراي اين خصلت باشد به پا خاست و تشکيل حکومت داد، همان ولايت را که حضرت رسول اکرم(ص)در امر ادارهی جامعه داشت دارا مي باشد، و بر همهي مردم لازم است که از او اطاعت کنند».[3]
امام خميني«رضواناللهتعاليعليه» در کتاب البيع مي فرمايند: «همان دلايلي که لزوم امامت را پس از نبوت اثبات ميکند، عينا لزوم حکومت در دوران غيبت حضرت ولي عصرg را در بر دارد... آيا مي توان تصور کرد که آفريدگار حکيم، امت اسلامي را به حال خود رها کرده و تکليفي براي آنان معين نکرده باشد؟ و آيا خردمندانه است که بگوييم خداوند حکيم به هرج و مرج ميان مسلمين و پريشاني احوال آنان رضا داده است؟ و آيا چنين گماني به شارع مقدس رواست که بگوييم حکمي قاطع جهت رفع نيازهاي اساسي بندگان خدا تشريع نکرده است تا حجت بر آنان تمام شده باشد؟»[4]
آري، لزوم حکومت به منظور بسط عدالت و تعليم و تربيت و حفظ نظام جامعه و رفع ظلم و حراست مرزهاي کشور و جلوگيري از تجاوز بيگانگان، از بديهي ترين امور و واضحات عقل است، بي آنکه بين زمان حضور و غيبت امام و اين کشور و آن کشور فرقي باشد.
آيت الله العظمي بروجردي به طور منظم و منطقي بر اثبات ولايت فقيه استدلال عقلي کرده و در بين کلمات خويش صراحتاً از نصب فقيه براي سرپرستي جامعهی اسلامي سخن گفته است.ايشان، در بارهی اثبات ولايت فقيه و بيان ضوابط کلي و شئون و حدود ولايت مي فرمايند:
اولا: در جامعه اموري وجود دارد که مربوط به فرد خاصي نيست بلکه از امور عمومي اجتماعي است که حفظ نظام جامعه بدان وابسته است، نظير قضاوت، سرپستي اموال غايب و ناتوان و مجهول المالک، و حفظ نظام داخلي جامعه و پاسداري از مرزها و دستور جهاد و دفاع هنگام هجوم دشمنان و مشابه آن که با سياست مُدُن مرتبط است.اين امور از مواردي نيست که هر شخصي مستقلا بتواند عهده دار آن گردد، بلکه از وظايف سرپرست جامعه و آن کسي است که زمام امور اجتماعي مردم به دست اوست.
ثانيا: براي کسي که قوانين اسلام و ضوابط آن را بررسي کند، ترديدي باقي نمي ماند که اسلام دين سياسي، اجتماعي است و احکام آن به اعمال عبادي شرعي محض که هدف آن، تکامل فرد و تامين سعادت اخروي است منحصر نيست، بلکه اکثر احکام آن مربوط به امور سياسي و تنظيم اجتماع و تامين سعادت دنياي مردم است.مانند احکام معاملات و سياسات و جزاييات از قبيل حدود و قصاص و ديات و احکام قضايي، و مالياتهايي نظير خمس و زکات که حفظ دولت اسلام متوقف بر آن است.به همين خاطر علماي خاصه و عامه اتفاق نظر دارند که در محيط اسلام وجود سياستمدار و رهبري که امور مسلمانان را اداره کند ضروري است بلکه از ضروريات اسلام است.هرچند در خصوصيات و شرايط او و چگونگي تعيين او از سوي رسول اللهf يا با انتخاب عمومي، اختلاف نظر دارند.
ثالثا: بي ترديد سياست بلاد و تامين جهات اجتماعي در دين اسلام جداي از جهات روحاني و شئون مربوط به تبليغ احکام و ارشاد مسلمانان نيست، بلکه از همان صدر اسلام سياست با ديانت در هم آميخته و سياست از شئون ديانت محسوب مي شده است.رسول الله(ص) شخصا به تدبير امور مسلمانان مي پرداخت و امور آنان را سياستگزاري ميکرد و مسلمانان براي حل و فصل خصومتهاي خويش به وي مراجعه ميکردند. پس از آن حضرت نيز سيرهي خلفاي راشدين و غير راشدين و امير المؤمنين(ع) به همين منوال بود. آن حضرت پس از تصدي ظاهري خلافت، امور مسلمانان را تدبير ميکرد و براي ولايات، قاضي و حاکم منصوب ميفرمود.[5]
اين است مباني عقلي و شرعي حکومت ديني.
[1] - بحار الأنوار ، ج52، ص 51.
[2] - در راستای پرورش انسانی که حکم خدا را در جامعه جاری کند در مورد رسول خدا، حضرت علي(ع) در خطبهي 193 ميفرمايند: «...وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ.(ص)مِنْ لَدُنْ اَنْ كانَ فَطيماً اَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَريقَ الْمَكارِم و مَحاسِنَ اخلاقِ العالَمِ، لَيْلَهُ وَ نهارَهُ» از همان لحظهاي كه پيامبر(ص) را از شير گرفتند، خداوند بزرگترين فرشتهي خود را مأمور تربيت پيامبر كرد تا شب و روز، او را به راههاي بزرگواري و راستي و اخلاق نيكو راهنمايي كند.
[3] - به کتاب ولايت فقيه(حکومت اسلامي)، امام خميني، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1373، ص 39- 40 رجوع شود.
[4] - به کتاب البيع، امام خميني، مؤسسه اسماعيليان، ج 2، ص 461- 462 رجوع شود.
[5] - به کتاب البدر الزاهر في صلوة الجمعه و المسافر، حسينعلي منتظري، (تقرير لما افاده آيت الله العظمي حاج آقا حسين بروجردي طباطبائي)، ص 52- 57 رجوع شود.
سلام استاد گرامی: وقتتون بخیر. از خدای متعال میخام که بتونم منظورم را برسونم و پاسخم را بگیرم. ان شاء الله. استاد وقتی با اکثر کتابهایی که در مورد دین در حوزه و دانشگاه تالیف و تدریس میشود روبرو میشوم یا با اساتید حوزه و دانشگاه که اتفاقا انسانهای خوب و بسیار فعالی در امر پژوهش و تالیف هستند برخورد کرده و صحبت میکنم ضمن احساس شور و اشتیاق به امر پژوهش و تحقیق در عرصه دین بعد از کمی فاصله زمانی و دور شدن از فضایی که آنها داشتند نوعی دوگانگی بین حال و هوای آن عزیزان و آثار برخی از علما مخصوصا آثار و رویکرد شما و حتی حال و هوای حضرت آقای خامنه ای احساس میکنم. خودم حال و هوای دسته دوم را ترجیح میدم و باهاش زندگی میکنم. آیا واقعا دوگانگی هست بین این رویکرد به اصطلاح کلامی به دین و پرداختن به ابعاد مختلف و تعاریف و... و رویکرد وجودی، فطری یا هر نام دیگری که مناسب حال و هوای امثال شمای عزیز است؟ با رویکرد شما ظاهرا در عرصه علم نظری و دانشگاهی نمیتوان وارد شد. یه حالت کلافگی دارم انگار جامعه علمی ما به رویکرد و حال و هوای شما نیاز شدید دارد ولی مجالی برای ورود این حالت را در خود مهیا نکرده است و امثال بنده در عین اینکه ناخودآگاه از این فضاهای علمی و پیشرفت در آن و تالیف کتابها با استانداردهای حوزوی و دانشگاهی فاصله میگیریم (چون احساس میکنم حقیقت را حبس میکنن) گاهی حس میکنم باید بتوان در قالب این روشها آن روحیه را به صحنه آورد، ولی انگار نمیشود. نمیدانم وظیفه ام چیست؟ ورود به این عرصه ها یا ماندن در فضای آرامش بخش و با خود به سر بردن ممنون از توجه و راهنمایی شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید به خوبی کتابهای اصیل معرفتیِ خود را که میراث متفکران گذشته ما است مطالعه نمود ولی در تاریخی که با حضرت امام شروع شد، حاضر گشت با توجه به اینکه در مسیر تاریخی ما، بین ما و سنتهایی که در آن قرار داشتیم، نسبت به امروزمان گسستهایی پیش آمده و این منجر شده تا گذشته ما از جهاتی برای ما نامعلوم شود، نیاز داریم با خودآگاهی به این امر، سنتهای قبلی را برای خود قابل فهم کنیم و این نوع ورود به سنتهای گذشته را که با خودآگاهیِ مخصوص همراه است، حرکتی هرمنوتیکی میگویند که در آن نظر به تاریخ فهمها است در بستر تاریخی خودشان و کوششی است برای فهم چیزی که درون نویسنده متن میگذشته و انسان در نگاه هرمنوتیکی با نوعی آشکارشدنِ معنا روبهرو میشود که ماورای مفاهیمی است که از ظاهر متن فهم میشود، از آن جهت که بالاخره فهمها تاریخمنداند و باید با آن متن در تاریخی که در آن قرار داشته و به ظهور آمده، ارتباط برقرار کرد. موفق باشید
سلام بر استاد: با توجه به این که مطالعات عمیقی در زمینه سلوک داشتید و کتاب هایی هم نوشته اید و خوانده ام، می خواستم چند منبع دیگری که به نظرتون خیلی مفید استخراج کردند در مقاله و کتاب درباره موضوع مشخص کیفیت وصول به معرفت الله از منظر امام و علامه بیان کنید (موضوع رساله من همین عنوان است کیفیت وصول به معرفت الله از منظر امام خمینی و علامه طباطبایی) با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این مورد به کتاب «مصباح الهدایه» از حضرت امام و کتاب «انسان از آغاز تا انجام» از علامه طباطبایی سری بزنید. موفق باشید
سلام علیکم. بی مقدمه میرم سر حرف اصلیم...... دعا کنید. یاعلی
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر شما باید این باشد که در همین فضای سخت، استعدادهای خود را شکوفا کنید. زنان بزرگ همواره در دلِ سختیها و نداریها توانستهاند فرزندان بزرگی همچون علامه طباطباییها بپرورانند. از طرفی رابطه محبتآمیز خود و فرزندانتان را به بهانههایی که میفرمایید از مادر و پدر خودتان و والدین همسرتان قطع نکنید تا گشایش لازم حاصل شود. با محبت و گشادهرویی، کار جلو میرود. موفق باشید
سلام و ارادت محضر استاد گرامی: در ارتباط با رویکردتون در جوابگویی به دو سوال ۳۲۳۶۰ و ۳۲۳۶۳ بسیار سپاسگذارم، لذا به خودم جرئت دادم که کمی بیشتر وقت گرانبهای شما رو بگیرم. از آنجایی که به تعبیر آیت الله میرباقری که فرمودند کرونا پدیده ایی تمدنی است و نه صرفا پزشکی و میخواهند با آن جهان را بازسازی کنند لذا بنا بر حوالت تاریخی ما مبنی بر نگاه تمدنی پیگیر این پدیده شدم. حقیقتا خیلی ذهن من درگیر شده و تا الان به جرات بالای پنجاه ساعت سخنرانی از اساتید و متخصصین در رشته های مختلف گوش داده ام، فیلم، کلیپ، لایو و کتاب و مقالات مختلف خوانده ام اوایل فقط از سر حس کنجکاوی و تردید بود ولی الان تقریبا به یقین رسیدم که کلاهی یا بهتر بگم فاجعه ایی به عمق همان فاجعه کنترل جمعیت بلکه از جهاتی بیشتر در حال شکل گیری بر سر ملت ها علی الخصوص ایران است و جالب اینکه توسط همان تیم و افرادی که بواسطه آن کار حتی جایزه هم از سازمان ملل گرفته اند رخ میدهد بعد از تقریبا دو سال فریاد و تضرع ما بالاخره تلویزیون مستند «برنامه کرونا» را راجع به ماهیت ویروس کرونا پخش کرد، هر چند در چرایی پخش همچین مستندی با این تاخیر و در این برهه زمانی جای حرف هست اما باز روشن کرد که ویروس دست ساز هست و دقیقا همان افرادی که در راس سازمان های جهانی و بهداشتی آمریکا قراردارند و الانه پروتکل ها و داروهای مختلف را برای مردم جهان تجویز میکنند همانها متهم اصلی در ساخت این ویروس هستند! پس آیا نباید شک کرد؟ هرچند در مورد واکسن و طب مدرن انتقادات بسیاری وارد است مثل همان که شهید آوینی معالجات طب مدرن را مضحک خواندند و یا همین استاد میرباقری که فرمودند اگر واکسن را بخواهیم بالکل نفی کنیم از ما نخواهند پذیرفت لذا حداقل باید بپذیریم که آن چیزی حقی است که در این موضوع دارند از آن اراده باطل میکنند. ولی جناب استاد در حال حاضر بحث من بر سر دو قطبی های طب مدرن و سنتی یا موافقان و مخالفان واکسن نیست، بلکه همه بحث سر اعتماد کردن یا اعتماد نکردن به دشمن است به گفته صریح وزیر اسبق بهداشت دکتر طریقت منفرد در برنامه عصر شبکه افق بین نزدیک به دویست کشور جهان فقط سی کشور پروتکل های WHO را پذیرفته و انجام میدهند و ایران در بین این سی کشور نه تنها اول است بلکه خیلی اول است و در فاصله بسیار زیادی از کشور دوم قرار دارد! آیا مسولین ماهیت WHO را نمیدانند؟! یا چرا بگفته دکتر ملک زاده ایران در مسئله تست و کارآزمایی بالینی داروهای کرونا که در سطح جهان تحت عنوان سولیداریتی انجام شد نه تنها شرکت کرده بلکه بيشترين افراد شرکت داده شده در این کارآزمایی یعنی در حدود نصف آنها! از ایران بوده است و حدود ۴۰ درصد از این شرکت داده شدها هم فوت کرده اند؟ آیا رواست شیعه خانه امام زمان اینطور موش آزمایشگاهی سازمان های جهانی یا بهتر بگم آمریکایی صهیونیستی باشد؟ آیا اینها به فرموده رهبری که در همین سخنرانی اخیر خود با مردم تبریز مقابله با استکبار رو جزو اهداف انقلاب شمردند عمل کرده اند؟ چرا به عنوان اینکه رهبری به اصرار دیگران واکسن زدند و اینکه ما الان دولت و مجلس انقلابی داریم چشممون رو روی همه این قضایا بسته ایم؟ آیا رهبری نفرمودند که مطالبه کنيد؟ نفرمودند در مواجه با حوادث مختلف که پیش می آید تنها به فعل من به عنوان رهبری نگاه نکنید؟ نفرمودند تحقیق و تفحص کنید؟ آیا رهبری موضوع نفوذ جدی را مطرح نکردند؟ آیا نفوذ جدی یعنی نفوذ در چهارتا اداره و شهرداری یا ارگان بالاتر؟ چرا ما به تعبیر رهبری جنگ بیولوژیک و ترکیبی حال حاضر را قبول نداریم؟ مگر رهبری نفرمودند که ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی ممنوع است؟ پس چرا از مبدا هر کشوری که در آن استرازنکا ممنوع شده است ما واردات انجام دادیم؟ کافیست شما لیست کشورهایی که در آن این واکسن ممنوع شده است را در فضای سایبر جستجو کنید دوست و دشمن دلسوز ما شده و واکسن به ما اهدا میکند! چرا کسی توافقنامه کوواکس را برای واردات واکسن بررسی نکرده است؟ مگر نباید هر پیمان نامه و قراردادی با نظارت مجلس انجام شود! این قرارداد ننگین که از برجام برجام تر است بدون گذر از هیچ نهاد نظارتی امضا شده است کاش راهی بود که مستندات عرایضم را محضرتان ارسال کنم از جناب نظری خواهش کردم پل ارتباطی جهت ارسال فایل و فیلم خدمتتون معرفی کنند فرمودند خدمت خودتون بگم در صورت صلاحدید خوشحال میشم آیدی یا شماره ایی را معرفی کنید. در آخر از اینکه وقت گرانبهای شما را گرفته ام عذر میخوام ولی این حس تاریخی طوری مرا در برگرفته که تقریبا بیشتر وقت روزانه من رو به خودش اختصاص داده و امیدوارم که به دعای شما خداوند من را نیز در خیل جهادگران تبیین که مد نظر حضرت آقاست قرار دهد ان شاءالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان کانالها و سایتهایی که میفرمایید هستم. عمده آن است که با توجه به حضور مقام معظم رهبری در این میدان و مشاورانِ کارآزمودهای که دارند و همچنان تأکید بر رعایت دستوراتی را میکنند که همین مشاوران تأکید دارند؛ این میدان، میدانی نیست که امثال بنده وارد شویم. اشکال بسیار اساسی که به سخن شما و بعضی از دوستانی که مانند جنابعالی فکر میکنند دارم، این است که میفرمایید: «رهبری به اصرار دیگران واکسن زدند». و متأسفانه رفقا آنقدر این جمله را تکرار میکنند که باورشان آمده راست میگویند. در حالیکه این یک تهمت بزرگ است به کسی که تا خودش به حقّانیتِ یک عمل نرسند، اقدام به آن عمل نمیکنند. موفق باشید
باسمه تعالی. سلام علیکم خدمت استاد عزیز: دو سوال خدمتتان داشتم : ۱. راز عبور جامعه اسلامی از فرهنگ شهرت طلبی و شهوت دیده شدن و سلبریتی زدگی چیست؟ ۲. در بحث جهان گمشده در عالم خیال، و بحث ادب عقل و قلب و خیال، مباحثی در مورد جایگاه خیال مقدس بحث شد، من به تازگی این مباحث را خواندم، البته در مسیر مطالعاتی که داشتم از فلسفه و عرفان اسلامی و فلسفه غرب، به ویژه منشا اثر هنری هایدگر و مباحث هانری کربن که به عنوان شاگرد هایدگر و یک فیلسوف تطبیقی، متوجه شد که آنچه غرب امروز را به این حد دچار تفکر مکانیکی و مفهوم زدگی و سوبژکتیویسم و سکولاریسم رسانده، در غفلت عالم خیال و مثال است، من هم دیدم واقعا عالم خیال، از آن معارفی است که می تواند هزاران باب معرفتی و افق ها را به روی انسان باز کند، من در یک خلاصه نویسی و یادداشت برداری، حدود ۵۰۰ صفحه مطالب گوناگون از ارتباط عالم خیال با دین، عرفان، حکمت، هنر، معماری، ادبیات، سیاست، مدیریت، فیزیک، روان شناسی، فرهنگ و جامعه شناسی، اخلاق و تربیت، تاریخ و فراتاریخ، فضای مجازی، سینما، علم هیات و افلاک، فلسفه ذهن، تمدن و مهدویت و... جمع آوری کردم و صدها کتاب مرتبط را شناسایی کردم. به نظرم راه به فعلیت رسیدن باور های دینی، از راه عالم خیال و مثال می گذرد و خیلی از مشکلات پیچیده معرفتی را حل می کند. این مرا خیلی شگفت زده کرد و خدا را شاکرم که این معرفت را به من هدیه داد، انگار تازه زنده شده ام. عالم خیال و مثال اندیشی، می تواند ما را به سمت عالم غیب و ملکوتی شدن، هدایت کند، گرچه این به معنای آن نیست که ما در این مرحله متوقف شویم، اما راه و آستانه غیب، از این جاست به ویژه در زمانه ما که به شدت تفکر مفهومی و مادی سیطره یافته، عالم خیال که نزدیک به عالم ماده است، می تواند بشر امروز را کمی از عالم ماده جدا کند و راه را برای معارف بالاتر آماده کند و از طرفی خیال مقدس، هم حس را متحول می کند و هم عقل را نورانی می کند، به نظرم بدون خیال، این طور نیست که ما حداقل حس و عقل داشته باشیم، بلکه هم حس و هم عقل ما از آن حقیقت خود خارج می شوند، حس به شدت مادی می شود و دید آیه بین را از دست می دهد و عقل هم به شدت مفهومی می شود و نورانیت خود را از دست می دهد و در واقع عقل هم مادی می شود نه شهودی. راه رسیدن به علم حضوری و عبور از تفکر مفهومی، ارتباط با عالم خیال است. درخواستی که دارم از محضر شما، این است که آیا بهتر نیست بیش تر در این مورد بحث شود؟ گرچه مباحثی داشته اید ولی به نظرم شاید باید بیش تر پرداخته شود. عذر خواهم طول کشید ان شاء الله سلامت باشید التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته بسیار مهمی را مطرح میفرمایید. آری! «آدمی را فربهی هست از خیال» و اساساً اشارات که یکی از ابعاد قرآن است، نظر به عالم خیال دارد. در این مورد خوب است سری به کانال «اشارات» بزنیدhttps://eitaa.com/tashakole_esharat . موفق باشید
سلام استاد عزیز....
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد:
32364- باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که در این موارد امثال بنده کاری نمیتوانم بکنم. مگر اینکه جنابعالی با یکی از بزرگان فامیل آن خانواده صحبت کنید تا آن خانم را راهنمایی نمایند. موفق باشید
با سلام: بین تعریف حیوان ناطق و صحبت رهبری مبنی بر اینکه بسیاری از مباحث علوم انسانی مبتنی بر فلسفه هاییست که مبنایش حیوان انگاشتن انسان است رابطه ای وجود دارد؟ اگر خیر منظور چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بین این دو موضوع تفاوت اساسی هست. تعریف انسان به عنوان حیوان ناطق به معنای موجود دارای حیاتی است که دارای ادراک نیز هست که به اصطلاح به آن گفته میشود «تعریف جنس و فصل». و این غیر از نگاههای حسّگرا و پوزیتیویستی است که انسان را در حدّ یک حیوان با امیال حیوانی تعریف میکند.
موفق باشید
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: انسان همینکه می داند یکی در گوشه ای از دنیا او را دوست دارد در تمام ناملایمات زندگی هم حال اش خوب است، خوشحال است و در واقع احساس رضایتی دارد. حال همین انسان می داند یک هستی بی نیاز همیشه بی نهایت دوستش دارد اما این باعث نمی شود حالش خوب باشد. به نظر می رسد یک جای کار می لنگد. در صورت امکان راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمیدانم. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد بزرگوار و عرض خدا قوت و آرزوی سلامتی برای شما و عزیزان: در سایت لب المیزان بنده در مورد موضوعی با عنوان مراحل سیر سلوک بر اساس مناجات خمسه عشر امام سجاد علیه السلام کار پژوهشی دارم. به ذهن رسید با تکیه بر نظریه حضرت امام خمینی این پژوهش را انجام دهم .حضرت امام رحمه الله علیه مراحل سلوک را در ۴ منزل منزل که عبارتند از علم، ایمان، طمانینه و شهود خلاصه نموده اند. (برداشت از مقاله استاد عبدالحسین خسروپناه) سوال بنده این هست که آیا حضرت زین العابدین علیه السلام در مناجات شریف، منظور شریفشان بیان ۱۵ منزل سیروسلوک بوده است؟ جمع بین نظر امام رحمه الله علیه و ۱۵ منزل در مناجات چگونه خواهد بود؟ در مورد عنوان تحقیق از نکات و راهنمایی استاد بزرگوار استفاده می نمایم. در صورتی که منابعی مرتبط با مسئله در خاطر شریف استاد باشد بفرمایند ممنون می شوم از راهنمایی و عنایت استاد متشکرم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این رابطه چنین ورودی نداشتهام و تطبیق این امر به نظر میآید یک امر ذوقی باشد که البته در جای خود خوب است. موفق باشید
استاد گرامی سلام: ۱. در خصوص آیه مبارکه که می فرماید «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا» ﴿الإسراء: ٣٦﴾ اولا کمی توضیح بفرمایید و ۲. چرا نامی از زبان برده نشده با آنکه زبان منشا و مسئول بسیاری گناهان و فسادهاست؟ خدا شما را حفظ بفرماید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در آیه فوق در آن است ادعای چیزی را که از آن آگاهی و علم نداریم، نکنیم. زیرا بنا به فرمایش علامه طباطبایی در این صورت به زودی از گوش و چشم و قلب که وسایل تحصیل علماند، بازخواست میشود. میپرسند در آنچه به کار بستی، علمی به دست آوردی یا نه؟ و اگر به دست آوردی، پیروی نمودی یا نه؟ و «فؤاد» همان است که انسان هرچه را ادراک میکند به وسیله آن درک مینماید. و این از عجیبترین مطالبی است که انسان از آیات راجع به محشر استفاده میکند که حدّ انتقال نفس انسانیِ انسان را مورد بازخواست قرار میدهد و از او آنچه که در زندگیِ دنیا درک نموده میپرسد و آن عضو، علیه انسان که همان خودِ او است، شهادت میدهد. البته این نکات نفی نقش زبان را نمی کند موضوع را در مبانی می برد که زبان نیز بر آن اساس سخن می گوید. موفق باشید
جناب استاد با عرض سلام و احترام: احتراما حدیثی از حضرت پیامبر در موضوع دروغ گفتن و وعده دروغ به همسر دادن به شرح ذیل می باشد: کلینى، کافى، ج ۲، ص ۳۴۲، ح ۱۸. قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ کُلُّ کَذِبٍ مَسْئُولٌ عَنْهُ صَاحِبُهُ یَوْماً إِلَّا کَذِباً فِی ثَلَاثَةٍ رَجُلٌ کَائِدٌ فِی حَرْبِهِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُ أَوْ رَجُلٌ أَصْلَحَ بَیْنَ اثْنَیْنِ یَلْقَى هَذَا بِغَیْرِ مَا یَلْقَى بِهِ هَذَا یُرِیدُ بِذَلِکَ الْإِصْلَاحَ مَا بَیْنَهُمَا أَوْ رَجُلٌ وَعَدَ أَهْلَهُ شَیْئاً وَ هُوَ لَا یُرِیدُ أَنْ یُتِمَّ لَهُمْ. البته در برخی سایت ها می گویند منظور دروغ مصلحتی و با هدف حفظ و تحکیم و بنیان خانواده است و برخی این روایت را فاقد سند می دانند نظر حضرت عالی درباره ی این موضوع و روایت چیست؟! مثلا ما موقع خواستگاری وعده ی فراهم کردن شرایط مالی مانند خرید خانه و خودرو و مثلا کنار آمدن با نحوه پوشش و برخی خلق و خوهای طرف مقابل را بدیهم در حالی که می دانیم حقیقت چیز دیگریست به نوعی نفی خود کرده و زمینه ساز مشکلات عمده در آینده را فراهم کرده ایم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: دروغ در موضوع سوم را باید در فضای دو موضوع قبلی مدّ نظر قرار داد به آن معنا که بخواهیم از خشونت و دوگانگی عبور کنیم. مثل آنکه طرف از ما چیزی را طلب میکند که اگر از همان ابتدا بگوییم نمیشود، ناراحت میگردد. لذا چیزی نمیگوییم و یا قبول میکنیم و سپس میگوییم نشد و امکانش نبود. موفق باشید
۱۱۱: سلام و تحیت بزرگوار: خواهشی از شما دارم لطفا مطلب بنده رو خدمت استاد برسانید بنده خادم و مسئول هیئتی در جنوب تهران هستم که اساتید مختلف که وقت داشتند و ما توفیق داشتیم رو برای افاضه به هیئت دعوت میکردم اخیرا موردی پیش آمده که.... ممنون از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً اگر اینطور که میفرمایید عمل مینمایند، تندروی مینمایند. سعی کنید به ایشان تذکر دهید. به گفته جناب مولوی:
چون خدا خواهد که پردهٔ کس درد
میلش اندر طعنهٔ پاکان برد
ور خدا خواهد که پوشد عیب کس
کم زند در عیب معیوبان نفس
به هر حال ایشان از سر دلسوزی این سخنان را میگویند و تذکر به ایشان مؤثر خواهد بود. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام: خدای متعال خیر کثیر به شما عطا فرماید. دو سوال داشتم : ۱. با توجه به اینکه عالم برزخ، مکان ندارد، میتوان گفت برزخ، ساحتی از وجود است که توسط انسان، ظهور می یابد؟ یعنی برزخ یک ظهور کامل دارد که توسط روح انسان کامل است و برای هر انسانی نیز ظهور خاص خود آن انسان را دارد؟ ۲. استاد عزیز با توجه به اینکه روح انسان، جسمانی الحدوث است وجود ما قبل از این دنیا و قالوا بلا گفتن انسان را چطور مطرح میکنیم آیا باید گفت نوعی وجود و ادراک در علم خدا داشتیم بدون اینکه شخصیت و وجود مشخصی داشته باشیم؟ ممنونم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- برزخ به عنوان عالمی از عوالم وجود، هماکنون موجود است و انسان با هرچه بیشتر مجردترشدن، در آن عالم بیشتر حاضر میشود که نهایت آن حضور با مرگ و انقطاع از بدن پیش میآید و نمیتوان گفت چون مکان ندارد از طریق انسان به ظهور میآید. خداوند هم مکان ندارد ولی ظهورش نیز به خودش است. آری! در نسبت با ما هرچه مجردتر شویم، ظهور او برای ما بیشتر است 2- همینطور است. موفق باشید
استاد سلام علیکم: استاد تازگی متوجه شدم دبیر دینی ما در سال ۶۷ شاگرد شما بودن. اسم ایشون ... هست. ایشان با یک حسرتی از روزگاری که با شما بودند صحبت میکنند و آرزو داشتند کاش ۵ دقیقه به سال ۶۷ برمیگشتند. شما ایشون رو میشناسید و نظرتان در این مورد چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا حفظشان کند. دقتهای خوبی داشتند. بعضی مواقع هم به بنده اشکال میگرفتند که شیرینی کار را بیشتر میکرد. سلام بنده را به ایشان برسانید. بعضاً نکاتی در کانال «مطالب ویژه» از بنده آورده میشود که خوب است ایشان نظری بیندازند و نظرشان را بفرمایند. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh
سلام و رحمت خدا: استاد عزیز؛ طلبه ۳۰ ساله ای هستم و حدود ۱۰ سال است با کتابها و مطالبتان انس دارم. الغرض، از وقتی جملات دیروز حضرت آقا در باب «جهاد تبیین» و اینکه: «هرکس مرکزی و منبری برای حرف زدن با افکار عمومی مردم دارد در این زمینه موظف است» و «جهاد تبیین یک فریضه قطعی و فوری است.» را خواندم تپش قلب گرفتم. حس میکنم شب عاشورای من است و من آماده نیستم. افکارم سراسر فریاد: لوددت انی قتلت ثم نشرت الف مره ... اما قلبم لرزان است! دستی بر رسانه و کارگردانی و فیلمنامه و تدوین و گرافیک و فضای مجازی و... دارم دستی در کار فرهنگی بسیج و حدود ۲۰۰ نوجوان و جوان خطابه و منبر بدی هم ندارم خواستم از شما کمک بگیرم؟ چه کنم؟ و چطور لبیک خود را در میدان سردست بگیرم تا شاید از من نیز بخرند؟ بی صبرانه منتظر راهنمایی های تان هستم یا حسین علیه السلام
باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک طرف با نشاندادن حقیقت اسلام باید تبیین را جهادگونه به میدان آورد، مثل مباحث «معرفت نفس» و نکاتی که در تفسیر المیزان مطرح است و در جواب سؤال شماره 32380 نسبت به آن تذکر داده شد. و از طرف دیگر توجه به لجنپراکنیهای دشمن و حیلههای ناامیدکننده آنها که از طریق توجه به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی خنثی میشود؛ میتوان کار را جلو برد، إنشاءالله. «جهاد تبیین» نرم افزاری است، «درک دقیق دشمن و دوست» یکی از الزامات جهاد تبیین است؛ اینکه ما دقیقا بدانیم دشمن چیست و چه اهداف و برنامه هایی دارد و دوستان چه کسانی هستند و چه اهداف و برنامه هایی را دنبال می کنند. فهم دقیق این مسأله باعث می شود که ما علیه دوستان موضع نگیریم و به نفع دشمن وارد صحنه نشویم و آب به آسیاب دشمن نریزیم. موفق باشید
سلام و ادب محضر حضرتعالی: آرزوی توفیق روز افزون برای شما، با توجه به ارتباط زیادی که با جوانان دانشجو و دانش آموز دارم در بحث کارآیی دین و پذیرش دین به نظر می رسد که این قشر و بسیاری از افراد چه عام و چه تحصیل کرده جایگاه حقیقی دین رو در زندگی خودشان فهم نکرده اند یا به عبارت دیگر قدرت تطبیق آموزه های دینی و حتی درسی را با واقعیت ها و متن زندگی خویش ندارند که یک عاملش به نظر عدم آگاهی به مبانی و اصول کاربردی و عملی دین است، به نظر حضرتعالی برای رفع این مشکل راه کار های مفید و قابل ارائه و پیاده شدن چیست؟ پیشاپیش از بذل لطف و عنایت شما سپاسگزارم ملتمس دعای خیرتان هستم
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بنده نیز با توجه به همین امر و رابطهای که با این نسل داشتهام، مباحث «معرفت نفس» و انس با قرآن در نگاه علامه طباطبایی را تأکید میکنم. اخیراً عرایضی در این رابطه تحت عنوان «نگاهی هرمنوتیکی به شخصیت علامه طباطبایی (ره ) در تفسیر المیزان» شد که خوب است به آن بحث نیز رجوع شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/8538. موفق باشید
سلام و عرض ادب وقتتون بخیر استاد: استاد ببخشید بنده ۱۹ سالمه و دانشجوی پزشکی هستم و به فسلفه علاقه دارم دوست دارم تخصصی تو این حیطه کار کنم امکانش هست بفرمایید چه کنم و از کجا شروع کنم؟ البته دوره طرح ولایت رو گذروندم و از بنده خدایی پرسیدم گفتن باید مشخص کنید در کدام حیطه فلسفه میخوای تخصصی کارکنی. بنظر شما کدام حیطه نیاز روز جامعه الان است. ممنون از پاسخگوییتون🌷
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آنکه حضرت امام نگاهِ فلسفه صدرایی برای این زمانه مدّ نظر دارند؛ پیشنهاد بنده آن است که اگر بتوانیدکتاب «ده نکته» و کتاب «از برهان تا عرفان» و کتاب «معاد بازگشت به جدّیترین زندگی» را همراه با شرح صوتی آنها دنبال کنید، إنشاءالله ورود خوبی در فلسفه صدرایی برایتان فراهم میشود. کتابها و شرح صوتی آنها روی سایت هست. موفق باشید
سلام علیکم: ضمن تشکر فراوان از مباحث معرفتی و تفسیر قرآن جنابعالی دو سوال دارم یکی عمومی است و دوم شخصی. اول همانطور که مستحضرید مراکز ناباروری توسعه یافته و نطفه مرد را با زن مخلوط کرده منجمد میکنند تا هر وقت خواستند در رحم مناسب قراردهند. بعضی زوجها جنینهای زیادی منجمد میکنند و در مرکز ناباروری به امانت میگذارند تا بعدا استفاده کنند. بعضی این جنینهای منجمد یک زوج را به خانواده های مختلف میفروشند. با این کار احتمال دارد جنینهای یک زوج که در رحم های مختلف پرورش یافته بعد بدنیا آمده اند بزرگ که شدند تصادفی با هم ازدواج کنند این از نظر شرعی چطور میشود؟ مگر جنین های یک زوج محرم نیستند به هم؟ سوال دوم اینجانب در اثر غور در تفسیر قرآن حضرتعالی و دیگر گویندگان محترم پوچی دنیا و ثروت و اولاد برایم محرز شده و بدنبال راهی برای ارتباط با روح خودم هستم. متاسفانه نمیشه. واجبات و حتی المقدور مستحبات را هم بجا میآورم، حق الناس هم بنظرم ندارم. رزقم هم حلال بوده کارمندی جمهوری اسلامی پس اشکال کار کجاست؟ لطفا راهنمایی ام فرمائید جزاکم الله خیرا
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این مورد را باید فقهای محترم و با نظر به مبانی قرآنی و روایی که دارند به عنوان یک مسئلهای که در این زمانه ما با آن روبهرو هستیم بررسی نمایند 2- به هر حال ما در دل وظایف شرعی و با نظر به رخصتهایی که در امر مستحبّات و عدم اجبار در انجام آنها و مکروهات و عدم اجبار در ترک آنها، داریم باید صبر پیشه کرد و با استمراری که در انجام وظایف پیشه میکنیم، امیدوار نتیجه باشیم و صفت صابربودن را برای خود نهادینه کنیم. موفق باشید
با سلام: آیا داشتن حس برتری طلبی نسبت به دیگران و یا کشورهای دیگر و دنبال بهترین بودن ایرادی دارد؟ اینکه سعی کنیم از دیگران بهتر باشیم مثلا توس کلاس درس سعی کنیم بهترین دانش آموز باشیم و با دیگران رقابت کنیم ایرادی در این کار هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به معنایی که قرآن میفرماید: «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَ ما تَكُونُوا» به سوی خیرات و خوبیها بشتابید، هرکجا که هستید. آری! اینطور فعالیت برتریجویی نیست. ولی اگر منجر به خودبزرگبینی و تکبّر بر دیگران شود، خوب نیست. موفق باشید
سلام استاد گرامی: پیشاپیش عذرخواهم در مورد همچین موضوعی سؤال میپرسم. در قشر جوان ما چنان که در مطلب زیر از کانال خرمگس اشاره شده ظاهرا یک حالت عقده به لذت طلبی افراطی و شهوت رانی ایجاد شده است. ظاهراً از بعضی جهات قشر جوان ما دارد از امریکایی ها جلو میزند و کلا پدیده عجیبی است که در خاورمیانه ما شهره شدیم به این که از لحاظ فرهنگ عمومیِ مردم، ما آمریکایی ترین کشور خاورمیانه هستیم و شاید از آمریکایی ترین کشورهای دنیا. این غیر از این است که در این سی سال سبک معماری و شهرسازی و حتی سیاست های توسعه مان هم از آمریکا گرفته شده و شاید یک علت این فرهنگ عمومی همین سیاست های آمریکایی باشد (نمونه ای از الناس علی دین ملوکهم). سؤالم این است آیا این را فقط پدیده ای باید بدانیم که ناشی از سیاست های لیبرالی کارگزاران و اصلاح طلبان و تاثیر ماهواره ها و شبکه های اجتماعی ولنگ و باز ما است یا سیاست های دینی و تبلیغی ضعیف ما هم نقشی داشته؟ ظاهراً دقیقاً عکس آن چیزی که مد نظر امام و رهبری بوده در جامعه ما اتفاق افتاده و این تناقض خیلی آزاردهنده است. البته بالا رفتن سن ازدواج هم ظاهرا در اینها دخیل است اما این فرهنگ تجرد هم بی ارتباط با سیاست های فمینیستی و جذابیت زندگی شهری و فرهنگ عیاشی فارغ از مسئولیت خانوادگی نیست. خلاصه اوضاع وانفسایی است و واقعا باعث سرافکندگی حکومت دینی است. [Forwarded from خرمگس] [ Photo ] فکر نمیکنم هیچ کشوری در دنیا بتوان یافت که در آن به اندازه ایران بازیگران پورن و افراد عیاش، شهرت داشته باشند. امروز نگاهی به صفحه اینستاگرام و کامنت های زیر پست های این شخص (با نام بلیزریان) که تنها هنر او قمار و زندگی در کاباره ها است داشتم. مسئله باور نکردنی آن بود که بیش از نیمی از کامنت های زیر تصاویر و عکس های عیاشانه این فرد به زبان فارسی است که همگی حسرت سبک زندگی او داشته و به حال او غبطه خورده اند. (جالب آنکه یک کامنت به زبان چینی یا هندی که بیش از یک میلیارد جمعیت دارند دیده نمی شد) در صفحات مربوط به بازیگران پورن، کیم کارداشیان یا دختر و همسر ترامپ هم شرایط به همین گونه است. "ناخوداگاه بیرون است" ایرانیان به قهرمانان صفحات پورن و ابتذال تبدیل شده اند و با افتخار آن را فریاد می زنند. و این عبرتی برای ماست. درس عبرت برای جامعه ای که با اعدام و آتش زدن خانه روسپی ها می خواست سردمدار اخلاق و معنویت در جهان باشد. @kharmagaas
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری ای برادر! شرایط، شرایطِ آخرالزمانی است آنهم در امّ القرایی که مهد ظهور نور آن حضرت است و به همین جهت در این کشور نور کامل ایمان از یک طرف و ظلمات غلیظ آخرالزمانی در حال ظهور است و همین امر موجب شده تا بنده کراراً عرض کنم در شرایطی نیستیم که با آموزههای دینی متوسط بتوانیم این نسل را در مقابل آن ظلمات قرار دهیم. آیا اینکه حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» در سالهای آخر عمر مباحث عرفانی سوره «حمد» را مطرح کردند، بیحساب میدانید؟ جالب است که اتفاقاً این نسل در مواجهه با ظلمات آخرالزمانی است که متوجه ظرفیتهای بس بزرگ حقالیقینی خود میشود. موفق باشید
سلام پسری جوان هستم: اخلاقم به شدت تند است و همه را عاصی کرده، اول از همه خودم. دلم البته اندکی مهربانتر از مزاجم است، و این تندی خیلی عذابم میدهد. علاقه مند به مباحث معنوی هستم و برخی آثار حضرتعالی را نیز خوانده ام. اما با این خلق تند چگونه میشود منتظر شکافتن حجابهای ظلمانی نفس و دستیابی به نور غیب شد؟ شما را به خدا راهکاری بدهید. هم برای خودم و این که بتوانم ان شاء الله پس از رهایی خودم از این باتلاق ظلمانی، برخی دیگر را که مثل خودم درگیر این مشکلند نجات دهم. ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه بحمدلله متوجه این نوع ضعفها در خودتان شدهاید حکایت از آن دارد که حضرت ربّ العالمین متوجه شما هست و فرشتگان او شما را نسبت به چنین ضعفهایی متذکر میشوند. پیشنهاد میشود با حوصله کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» را بنوشید. موفق باشید
استاد: با پسری ۱۷ ساله که نماز میخوانده حالا نماز نمیخواند دلیل هم نمی آورد وارد بحث نمیشود مهربانی هم میکنیم ولی نمیدانیم دردش چیست چه کنیم تا کی مدارا کنیم؟ دعا کنید برای همه جوانانی که گرفتار مکر لیل و نهارند. دلم گرفته چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید سختگیری نکرد. این جوانان وقتی مزه خوبیهای مسلمانیِ مسلمانان را چشیدند، آرامآرام به آداب اسلامی نیز متخلق میگردند. موفق باشید
سلام علیکم و رحمه الله: بنده بعضی وقتها شک میکنم که نکنه ایمان محکمی نداشته باشم و درحال شک نسبت به عقاید باشم و اعمالم سودی به من نبخشه. اخیرا هم بیشتر شک کردم که نکنه یقین یا ایمان محکمی ندارم و بدون یقین پذیرفتم عقاید رو چه کنم؟ اگر توصیه ای دارید بفرمایید خیلی ممنون🌹🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره این احوال چیز بدی نیست. زیرا منجر میشود تا نسبت به آنچه داریم بهتر و بهتر بازخوانی کنیم. پیشنهاد بنده دنبالکردنِ کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن است. موفق باشید
سلام: این که این همه حرم های ائمه را با طلا و... زینت میدهند آیا جایز است و بهتر نیست پولش صرف فقرا و ازدواج جوانان و.... شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه مساجد و حرم ائمه باید با شکوه باشد تا نماد شکوه الهی در منظرها پیش بیاید؛ سخنی نیست. ولی به نظر بنده هم بین شکوه و زیبایی و تجمل در حرمها، خلط شده است. آیت الله جوادی میفرمودند چون حضرت ظهور کنند بسیاری از این تجملات را بیرون میریزند، یکی از طلاب عرض کرد چرا خود شما دست به کار نمیشوید؟ فرمودند در آن صورت همانهایی که این مساجد و حرمها را اینگونه کردهاند، ما را بیرون میاندازند، پس اجازه بدهید فعلاً کاری که میتوانیم بکنیم را بکنیم، بقیهاش طلب ما. موفق باشید