بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32695
متن پرسش

جناب استاد طاهر زاده با عرض سلام و احترام: برای توکل کردن به حضرت حق در امور دو دیدگاه در ذهن خود دارم: اولی همان دیدگاه توحیدی و باور همه کاره بودن خداوند و بقول جناب مولوی: «چون‌که رخنه نیست در عالم پدید /  خیره یوسف‌وار می‌باید دوید» و دومی همان داستانیست که از حضرت پیامبر موقع بستن زانوی شتر نقل کرده اند همانکه جناب مولوی می فرمایند با «توکل زانوی اشتر ببند». هر چه می اندیشم برای مورد دوم هیچ سنخیتی با مورد اول نمیابم و در ذهن خود به تناقض رسیده ام و بنظرم در این مورد حق با صحابه‌ ی پیامبر است وقتی داریم کارهایمان را حتی در کارهای جزئی مثل بستن زانوی شتر یه درستی و محکمی انجام می‌دهیم دیگر چه جایی برای توکل باقی می ماند؟ مثلا به طور خاص اگر در امر تصمیم برای ازدواج وقتی هیچ شرایطی حتی شرایط حدااقلی (مسکن و درآمد مطمئن) را نمی توان به طور محکم و جدی فراهم کرد پس نباید ازدواج کرد و توکل نوعی توهم ذهنی است! جناب استاد لطفا جهت حل این تناقض بنده را یاری بفرمایید. با کمال تشکر از لطف حضرت عالی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهانی که در آن زندگی می‌کنیم ظرفیت آن را دارد که نیازهای منطقی ما را جواب دهد و از این جهت تلاش می‌کنیم هرچند در ابتدای امر رخنه‌ای به چشم نیاید. از طرف دیگر در این جهان و همراه با این تلاش‌ها با هرکاری که روبه‌رو شدیم باید احتیاط‌های لازم را در حدّ توان خود انجام دهیم تا در عین حضور در جهان با ظرفیت‌های خاص و امید به گشوده‌شدن راه، با بی‌باکی جلو نرویم. موارد زیادی پیش آمده که بعضی‌ها پس از گشوده‌شدن رخنه‌ها با بی‌باکی عمل کردند و زانوی اشتر را نبستند و به مشکل افتادند. موفق باشید    

32694
متن پرسش

با سلام و عرض ادب استاد عزیز طاعات و عباداتتان مورد قبول درگاه احدیت. استاد عزیزم سؤالی از محضرتان داشتم، اینکه در تمامی دعای های مخصوص ده شب آخر رمضان از خدا می خواهیم که "وَ أَنْ تَجْعَلَ اسْمِی فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ فِی السُّعَدَاءِ وَ رُوحِی مَعَ الشُّهَدَاءِ... " آیا این همراه شدن روح با شهدا می تواند علاوه به بهره مندی در آخرت به معنای شنیدن بشارتشان در همین دنیا از سوی ما نیز باشد؟ (مطابق آیه ۱۷۰ سوره آل عمران)؟ با تشکر از محضرتان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست طلبی است که انسان ظرفیت تحقق آن را دارا می‌باشد و در این راستا چنین طلبی را به میان می‌آورد تا در حضوری که شهدا در خود و در عالم داشتند، حاضر شوند و شنیدن بشارت شهدا از عمق جان، یکی از ابعاد آن است. شنیدن‌هایی که به گفته مولوی: «دمبدم زمزمه بی الف و لام بگو» است. موفق باشید

32693
متن پرسش

سلام علیکم: طاعات قبول. چند تفسیر قرآن عرفانی و اخلاقی از تفاسیر موجود پیشنهاد می‌کنید؟ مثلا تفسیر منسوب به ابن عربی یا خواجه عبدالله انصاری چطور است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً همین تفاسیری که نام بردید در بازار هست. البته تفسیری که مشهور به تفسیر ابن عربی است از جناب عبدالرّزاق کاشانی است و بنده نیز از آن استفاده کرده‌ام تفسیر «المحیط الاعظم و البحر الخضم» از جناب سید حیدر آملی نیز نکات ظریفی دارد. موفق باشید

32692
متن پرسش

جناب استاد سلام علیکم: ارادتمندیم. سایه اتان مستدام. طی چند سال اخیر مدام در وجودم در کش و قوسم از اینکه چرا شغلی دارم که هنوز مزدورم و کارمند و نتوانستم نجات پیدا کنم. یکبار هم تلاش کردم از این وضعیت شغلی خارج بشم اما وضعیت اقتصادی اجازه نداد. الان تو وضعیتی هستم که از آینده ای که میخوام باهاش مواجه بشم ترس دارم. می‌ترسم نکنه تا آخر کارمند بمونم و مزدور این و آن. لحظه و ساعتی نیست که بهش فکر نکنم. اما انگار توان جدا شدن ندارم. انگار به این جای ظاهرا گرم و نرم عادت کردم. (هر چند قطعا آن را نپذیرفتم و ازش متنفرم) انگار راهی به جدا شدن از این وضعیت نمی‌بینم که بخوام پشت پا بزنم به این سکون و انجماد خودم. گاهی فکر می‌کنم در این مدت شاید خدا موقعیتی قرار داده بود و من استفاده نکردم. اما چیزی بذهنم نمیرسه. گاهی میگم «آقا جان تا وقتی چسبیدی به کارمندی و کارگری، فرد موثری برای این انقلاب و جامعه نیستی. چون زوری نداری. به هیچ دردی نمیخوری» و یاس من رو فرا میگیره. استاد راه برون رفتم از این شرایط چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید خوب است به این نکته فکر کنید که حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌فرمودند هرکس هرجا که هست سعی کند به بهترین شکل وظیفه خود را انجام دهد تا مورد رضایت الهی قرار گیرد. موفق باشید

32690
متن پرسش

سلام: در کانال مطالب ویژه از امام خمینی آمده است: «...و از اخبار کثیره و آیات شریفه نیز استفاده شود که شرف و نحوست زمانها و مکانها به واسطه وقایع در آن است‏» حال دو سوال دارم ۱. به یاد دارم شما در یکی از جلسات در مورد عظمت نیمه شعبان فرمودید این شرافت مربوط به تولد حضرت مهدی نیست بلکه خود نیمه شعبان روز شریفی است و این جمله با گفته حضرت امام یکی نیست. ۲. شب قدر چه وقایعی در آن اتفاق افتاده که شریف شده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اهمیت نیمه شعبان بنا به روایات ما در جای خود موضوعیت دارد مانند ماه رمضان. ولی چون این قاعده مطرح است که «شرف المکان بالمکین» شرف هر مکان و زمانی به آن چیزی و یا شخصی است که در آن جای گرفته است؛ می‌توان گفت شاید همان ماه شعبان نیز به جهت تولد حضرت از قبل مورد توجه بوده و ماه رمضان به جهت نزول فرشتگان اهمیت داشته باشد، إلاّ این‌که آن قاعده را به عنوان یک قاعده کلی نپذیریم. در این صورت، بعضی از مکان‌ها خود به خود ظرفیت بیشتری نسبت به سایر مکان‌ها دارند مثل این‌که چشم، ظرفیت ظهور قوه بینایی دارد، ولی ناخن چنین ظرفیتی ندارد. موفق باشید

32688
متن پرسش

«لولا الحجة لساخت الارض بأهلها» با توجه به حدیث فوق منظور از حجت کیست؟ آیا شامل همه ی پیامبران می‌شود مانند یوسف و... یعنی هر پیامبری حجت زمان خودش است؟ اگر چنین است حد فاصل تاریخی بین حضرت اسماعیل (ع) تا پیامبر اسلام که نه پیامبری بوده و نه امام چگونه توجیه می‌فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه حجّت خدا در زمین بوده و در همان زمان هم حضرت موسی «علیه‌السلام» و جانشینان آن حضرت و حضرت عیسی «علیه‌السلام» و حواریون بوده‌اند. موفق باشید

32687
متن پرسش

سلام استاد گرامی: اخیرا سوالی از محضر شما پرسیدم با کد lobolmizan_pu7thimm6u و لطف فرمودید و جواب دادین. بسیار تشکر می‌کنم. سوال اول در مورد این بود که چرا مخاطب قرآن جنس مرد است. و البته در سوال ذکر کرده بودم که منظورم ضمایر مذکر نیست. چون این را می‌دانم که ضمیر مذکر برای کل زن و مرد به کار می‌رود. که شما در پاسخ بنده همان ضمایر مذکر را اشاره فرمودین. منظور من این نبود. ببینید، مثلا در آیه ای از قران می‌فرمایند: «هن لباس لکم، و انتم لباس لهن.» برای زن ضمیر غایب به کار رفته و برای مرد ضمیر مخاطب. ترجمه هم می‌شود: آنها لباس شمایند و شما لباس آنهایید. دقت بفرمایید که «آنها» و «شما». یعنی قران داره با مردان سخن میگه. میگه شما. یعنی خداوند عرص می‌کنند مخاطب من شمایید. ولی وقتی از زنان سخن میگه، می‌فرماید آنها. پس من به عنوان یک خانم وقتی قران میخونم احساس می‌کنم مخاطب نیستم. واقعا چرا؟ در بسیاری از آیات دیگر هم همینطور هست. فقط این آیه ای که اشاره کردم نیست. من می‌خواهم جواب دخترم و دختران جوان دیگر را بتوانم خیلی زیبا و منطقی در این باب  بگویم. ممنون میشم اگر لطف کرده و پاسخ مرا بدهید. سوال دومم در خصوص این بود که چرا به حضرت فاطمه سلام الله علیها می‌گویند «سیده النسا العالمین» در صورتی که ایشان سرور کل عالم است. شما فرموده بودید این نساء اشاره به جنسیت خود خانم فاطمه زهرا دارند. من متوجه نشدم. مگر ترجمه این لفظ نمی‌شود «سرور بانوان عالم»؟ واگر اینطور هست که می‌فرمایید، یعنی بانویی که سرور عالم است، آیا در آیه ۴۲ سوره آل عمران نیز منظور همین است؟ «و (یاد کن) آن گاه که فرشتگان گفتند: ای مریم، همانا خدا تو را برگزید و پاکیزه گردانید و بر زنان جهانیان برتری بخشید». ترجمه لفظی در هر دو مورد اینجور می‌گوید که «بر زنان عالم شما برتری دارید.» میشه لطفا بیشتر معنی و مفهوم مورد نظرتون رو که فرمودید به جنسیت خود بانو فاطمه زهرا و حضرت مریم اشاره دارد تبیین بفرمایید؟ تا بتوانم بهتر پاسخگوی خودم و دیگران باشم. بسیار از وقت و لطف شما ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به این نکته فکر کنید که بالاخره تاریخ، مذکر است و مخاطب مستقیم قرآن از این جهت مردان هستند. آیا با ضمیر غایب از زنان سخن‌گفتن، نوعی رعایت احترام و حیا در میان نیست؟ از آن جهت که در دروس بلاغت می‌خوانیم، غایبانه از کسی سخن‌گفتن به جهت تفخیم و بزرگ‌داشتن او است. ۲. عرض بنده آن بود که در این نوع جمله‌ها باید روح تاریخی یا هرمنوتیکیِ آن جمله‌ها را مدّ نظر داشت و نه ترجمه تحت اللفظیِ آن‌ها را، و از این جهت عرض شد آیه مذکور می‌خواهد بفرماید آنان که از جنس زن‌ و از برترینِ زنان‌اند، برای مرد و زن اسوه می‌باشند. موفق باشید

32685
متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: استاد نمیدونم چرا این جنس رفتارها چطور در من به وجود آمده، لکن من از این جنسم که اگر شخصی در قالب مذهبی و حتی طلبه از مفاهیم و آیات و روایات در جهت اثبات فضائل ائمه بگوید و بگوید نوکر خدا و پیغمبر هم هستم ولی در پایان سخنش نسبتی با انقلاب و ولایت فقیه نداشته باشد و جایگاه ولی امرمسلمین و اولی الامری که در رأس نظام اسلامی است را با روایات و قرآن نفی کند، نمی‌توانم ساکت بنشینم و او را تایید کنم. انگار جنس امیرالمومنین او با ما فرق می‌کند. امیرالمونینی که در قسمتی از تاریخ بوده و حالا امتدادی ندارد! «یک امیرالمومنین وهمی و انتزاعی که نسبتی با حقیقت امروز ما ندارد.» معنی ندارد شخص از امام امت اطاعت نکند و بگوید من راه خدا و ائمه اطهار را می‌روم، حضرت آقا می‌فرمایند: نه آقا این راه خدا نیست، راه شیطان است. حالا این شخص استاد حوزه هم که باشد بنده نمی‌توانم ساکت بنشینم، لکن با اینکه این جنس رفتار را در خود مشاهده می‌کنم، می‌خواهم خودم را بازیابی کنم و نسبت به برخوردم با این اشخاص که گاه با غرض این حرف ها را می‌زنند، چگونه باید رفتار کرد که حد اعتدال باشد و او متوجه غلط فاحش خود شود در عین حالی که حرمت ها حفظ شود؟! چون این افراد بسیار محکم و با تعصب مذهبی نمی‌خواهند متوجه حقیقت شوند‌. اینها فقط نقل را قبول دارند نه عقل را ...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که باید به حکم «کلّ یومٍ هو فی شأن» در هر تاریخی مظاهر الهیه آن تاریخ را ذیل اسلام بشناسیم، حرفی نیست و امروزه غفلت از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی غفلت از توحید و نور خداوند است. با این‌همه نمی‌توان آن افراد مذهبی که هنوز متوجه این امر نشده و در تاریخ گذشته زندگی می‌کنند را طرد و یا نفی کرد. اگر زمینه هست باید متذکرشان شد و اگر زمینه نیست، باید به حالِ خودشان واگذار کرد تا إن‌شاءالله به مرور متوجه شوند، آیا خُلقِ محمدی «صلوات‌الله علیه‌وآله» جز این است؟ موفق باشید

32684
متن پرسش

سلام: در یکی از گفتارهای جنابعالی در خصوص زمان شناسی و آگاهی به علم زمان، اشاره به داستانی ظاهرا منقول از امام حسن عسکری در خصوص «پادشاه و شخص عالم به علم زمان» کردید. که در این داستان پادشاه هر از چندگاهی از آن عالم جویای روح حاکم بر زمان می‌شود. خواهشمندم منبع روایت رو ذکر کنید تا با تحقیق بیشتر به مطالعه آن بپردازم. متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدرس حدیث در  الكافي، ج‏ ۸، ص: ۳۶۳  می‌‌باشد. ذیلاً متن حدیث خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید

متن حدیث عبارت است از: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ جَمِيعاً عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلَهُ حُمْرَانُ فَقَالَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ لَوْ حَدَّثْتَنَا مَتَى يَكُونُ هَذَا الْأَمْرُ فَسُرِرْنَا بِهِ فَقَالَ يَا حُمْرَانُ إِنَّ لَكَ أَصْدِقَاءَ وَ إِخْوَاناً وَ مَعَارِفَ إِنَّ رَجُلًا كَانَ فِيمَا مَضَى مِنَ الْعُلَمَاءِ وَ كَانَ لَهُ ابْنٌ لَمْ يَكُنْ يَرْغَبُ فِي عِلْمِ أَبِيهِ وَ لَا يَسْأَلُهُ عَنْ شَيْ‏ءٍ وَ كَانَ لَهُ جَارٌ يَأْتِيهِ وَ يَسْأَلُهُ وَ يَأْخُذُ عَنْهُ فَحَضَرَ الرَّجُلَ الْمَوْتُ فَدَعَا ابْنَهُ فَقَالَ يَا بُنَيَّ إِنَّكَ قَدْ كُنْتَ تَزْهَدُ فِيمَا عِنْدِي وَ تَقِلُّ رَغْبَتُكَ فِيهِ وَ لَمْ تَكُنْ تَسْأَلُنِي عَنْ شَيْ‏ءٍ وَ لِي جَارٌ قَدْ كَانَ يَأْتِينِي وَ يَسْأَلُنِي وَ يَأْخُذُ مِنِّي وَ يَحْفَظُ عَنِّي فَإِنِ احْتَجْتَ إِلَى شَيْ‏ءٍ فَأْتِهِ وَ عَرَّفَهُ جَارَهُ فَهَلَكَ الرَّجُلُ وَ بَقِيَ ابْنُهُ فَرَأَى مَلِكُ ذَلِكَ الزَّمَانِ رُؤْيَا فَسَأَلَ عَنِ الرَّجُلِ فَقِيلَ لَهُ قَدْ هَلَكَ فَقَالَ الْمَلِكُ هَلْ تَرَكَ وَلَداً فَقِيلَ لَهُ نَعَمْ تَرَكَ ابْناً فَقَالَ ائْتُونِي بِهِ فَبُعِثَ إِلَيْهِ لِيَأْتِيَ الْمَلِكَ فَقَالَ الْغُلَامُ وَ اللَّهِ مَا أَدْرِي لِمَا يَدْعُونِي الْمَلِكُ وَ مَا عِنْدِي عِلْمٌ وَ لَئِنْ سَأَلَنِي عَنْ شَيْ‏ءٍ لَأَفْتَضِحَنَّ فَذَكَرَ مَا كَانَ أَوْصَاهُ أَبُوهُ بِهِ فَأَتَى الرَّجُلَ الَّذِي كَانَ يَأْخُذُ الْعِلْمَ مِنْ أَبِيهِ فَقَالَ لَهُ إِنَّ الْمَلِكَ قَدْ بَعَثَ إِلَيَّ يَسْأَلُنِي وَ لَسْتُ أَدْرِي فِيمَ بَعَثَ إِلَيَّ وَ قَدْ كَانَ أَبِي أَمَرَنِي أَنْ آتِيَكَ إِنِ احْتَجْتُ إِلَى شَيْ‏ءٍ فَقَالَ الرَّجُلُ وَ لَكِنِّي أَدْرِي فِيمَا بَعَثَ إِلَيْكَ فَإِنْ أَخْبَرْتُكَ فَمَا أَخْرَجَ اللَّهُ لَكَ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ فَقَالَ نَعَمْ فَاسْتَحْلَفَهُ وَ اسْتَوْثَقَ مِنْهُ أَنْ يَفِيَ لَهُ فَأَوْثَقَ لَهُ الْغُلَامُ فَقَالَ إِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَسْأَلَكَ عَنْ رُؤْيَا رَآهَا أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقُلْ لَهُ هَذَا زَمَانُ الذِّئْبِ فَأَتَاهُ الْغُلَامُ فَقَالَ لَهُ الْمَلِكُ هَلْ تَدْرِي لِمَ أَرْسَلْتُ إِلَيْكَ فَقَالَ أَرْسَلْتَ إِلَيَّ تُرِيدُ أَنْ تَسْأَلَنِي عَنْ رُؤْيَا رَأَيْتَهَا أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ لَهُ الْمَلِكُ صَدَقْتَ فَأَخْبِرْنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ لَهُ زَمَانُ الذِّئْبِ فَأَمَرَ لَهُ بِجَائِزَةٍ فَقَبَضَهَا الْغُلَامُ وَ انْصَرَفَ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ أَبَى أَنْ يَفِيَ لِصَاحِبِهِ وَ قَالَ لَعَلِّي لَا أُنْفِدُ هَذَا الْمَالَ وَ لَا آكُلُهُ حَتَّى أَهْلِكَ وَ لَعَلِّي لَا أَحْتَاجُ وَ لَا أُسْأَلُ عَنْ مِثْلِ هَذَا الَّذِي سُئِلْتُ عَنْهُ فَمَكَثَ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ إِنَّ الْمَلِكَ رَأَى رُؤْيَا فَبَعَثَ إِلَيْهِ يَدْعُوهُ فَنَدِمَ عَلَى مَا صَنَعَ وَ قَالَ وَ اللَّهِ مَا عِنْدِي عِلْمٌ آتِيهِ بِهِ وَ مَا أَدْرِي كَيْفَ أَصْنَعُ بِصَاحِبِي وَ قَدْ غَدَرْتُ‏

بِهِ وَ لَمْ أَفِ لَهُ ثُمَّ قَالَ لآَتِيَنَّهُ عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ لَأَعْتَذِرَنَّ إِلَيْهِ وَ لَأَحْلِفَنَّ لَهُ فَلَعَلَّهُ يُخْبِرُنِي فَأَتَاهُ فَقَالَ لَهُ إِنِّي قَدْ صَنَعْتُ الَّذِي صَنَعْتُ وَ لَمْ أَفِ لَكَ بِمَا كَانَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ وَ تَفَرَّقَ مَا كَانَ فِي يَدِي وَ قَدِ احْتَجْتُ إِلَيْكَ فَأَنْشُدُكَ اللَّهَ أَنْ لَا تَخْذُلَنِي وَ أَنَا أُوثِقُ لَكَ أَنْ لَا يَخْرُجَ لِي شَيْ‏ءٌ إِلَّا كَانَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ وَ قَدْ بَعَثَ إِلَيَّ الْمَلِكُ وَ لَسْتُ أَدْرِي عَمَّا يَسْأَلُنِي فَقَالَ إِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَسْأَلَكَ عَنْ رُؤْيَا رَآهَا أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقُلْ لَهُ إِنَّ هَذَا زَمَانُ الْكَبْشِ فَأَتَى الْمَلِكَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ فَقَالَ لِمَا بَعَثْتُ إِلَيْكَ فَقَالَ إِنَّكَ رَأَيْتَ رُؤْيَا وَ إِنَّكَ تُرِيدُ أَنْ تَسْأَلَنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ لَهُ صَدَقْتَ فَأَخْبِرْنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ هَذَا زَمَانُ الْكَبْشِ فَأَمَرَ لَهُ بِصِلَةٍ فَقَبَضَهَا وَ انْصَرَفَ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ تَدَبَّرَ فِي رَأْيِهِ فِي أَنْ يَفِيَ لِصَاحِبِهِ أَوْ لَا يَفِيَ لَهُ فَهَمَّ مَرَّةً أَنْ يَفْعَلَ وَ مَرَّةً أَنْ لَا يَفْعَلَ ثُمَّ قَالَ لَعَلِّي أَنْ لَا أَحْتَاجَ إِلَيْهِ بَعْدَ هَذِهِ الْمَرَّةِ أَبَداً وَ أَجْمَعَ رَأْيَهُ عَلَى الْغَدْرِ وَ تَرْكِ الْوَفَاءِ فَمَكَثَ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ إِنَّ الْمَلِكَ رَأَى رُؤْيَا فَبَعَثَ إِلَيْهِ فَنَدِمَ عَلَى مَا صَنَعَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ صَاحِبِهِ وَ قَالَ بَعْدَ غَدْرٍ مَرَّتَيْنِ كَيْفَ أَصْنَعُ وَ لَيْسَ عِنْدِي عِلْمٌ ثُمَّ أَجْمَعَ رَأْيَهُ عَلَى إِتْيَانِ الرَّجُلِ فَأَتَاهُ فَنَاشَدَهُ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ سَأَلَهُ أَنْ يُعَلِّمَهُ وَ أَخْبَرَهُ أَنَّ هَذِهِ الْمَرَّةَ يَفِي مِنْهُ وَ أَوْثَقَ لَهُ وَ قَالَ لَا تَدَعْنِي عَلَى هَذِهِ الْحَالِ فَإِنِّي لَا أَعُودُ إِلَى الْغَدْرِ وَ سَأَفِي لَكَ فَاسْتَوْثَقَ مِنْهُ فَقَالَ إِنَّهُ يَدْعُوكَ يَسْأَلُكَ عَنْ رُؤْيَا رَآهَا أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَإِذَا سَأَلَكَ فَأَخْبِرْهُ أَنَّهُ زَمَانُ الْمِيزَانِ قَالَ فَأَتَى الْمَلِكَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ فَقَالَ لَهُ لِمَ بَعَثْتُ إِلَيْكَ فَقَالَ إِنَّكَ رَأَيْتَ رُؤْيَا وَ تُرِيدُ أَنْ تَسْأَلَنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ صَدَقْتَ فَأَخْبِرْنِي أَيُّ زَمَانٍ هَذَا فَقَالَ هَذَا زَمَانُ الْمِيزَانِ فَأَمَرَ لَهُ بِصِلَةٍ فَقَبَضَهَا وَ انْطَلَقَ بِهَا إِلَى الرَّجُلِ فَوَضَعَهَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَ قَالَ قَدْ جِئْتُكَ بِمَا خَرَجَ لِي فَقَاسِمْنِيهِ فَقَالَ لَهُ الْعَالِمُ إِنَّ الزَّمَانَ الْأَوَّلَ كَانَ زَمَانَ الذِّئْبِ وَ إِنَّكَ كُنْتَ مِنَ الذِّئَابِ وَ إِنَّ الزَّمَانَ الثَّانِيَ كَانَ زَمَانَ الْكَبْشِ يَهُمُّ وَ لَا يَفْعَلُ وَ كَذَلِكَ كُنْتَ أَنْتَ تَهُمُّ وَ لَا تَفِي وَ كَانَ هَذَا زَمَانَ الْمِيزَانِ وَ كُنْتَ فِيهِ عَلَى الْوَفَاءِ فَاقْبِضْ مَالَكَ لَا حَاجَةَ لِي فِيهِ وَ رَدَّهُ عَلَيْه‏.

32683
متن پرسش

سلام استاد عزیز: بنده سالهاست در رکعت اول نماز سوره کوثر را می‌خوانم. دلیلش هم اینست که طبق تفسیر بعضی مفسرین این سوره در شأن حضرت زهرا سلام الله علیها نازل شده است و بنده به جهت ارادت به بانوی دو عالم سلام الله علیها این سوره رو در نماز می‌خوانم. به نظر شما ۱. این نیت و فعل درست هست؟ ۲. یا من باید به نیت دیگری این سوره را بخوانم؟ ۳. یا کلا بهتر هست سوره دیگری مثل سوره قدر بخوانم که بسیار سفارش شده به مداومت قرائت آن در نماز؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کار خوبی است البته این کار خوب مانعی برای خواندن سایر سوره‌ها نمی‌باشد. موفق باشید

32682
متن پرسش

سلام: وقت بخیر. بنده با استدلال به این مطلب که علامت ظاهری احترام به مقام عالی و سلام گفتن و ابراز فرمانبرداری در زمان ما بالا بردن دست کنار سر است، هنگام عرض سلام خدمت صاحب الامر، به این نحو عمل می‌کنم ، آیا یه نظر حضرتعالی این گونه ای از توجیه شخصی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم هرگاه که نام حضرت مهدی «عجل الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» در مقابل حضرت رضا «علیه‌السلام» می‌آمد، حضرت به پا می‌خواستند و از سر احترام دست را بر سر می‌گذاشتند و البته این غیر از آن است که وقتی می‌خواهیم سلام به حضرت بدهیم، دست برسینه می‌گذاریم. موفق باشید

32681
متن پرسش

با سلام: طاعات و عباداتون قبول. استاد چرا کتاب نهج البلاغه که حاوی مطالب عمیق درباره انسان و جهان است در جامعه ما کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و چندان مورد مطالعه واقع نمی شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک مصیبت بزرگ است امید است مردم ما متوجه شوند که بسیاری از نقص‌های تفکر خود را می‌توانیم از طریق تدبّر در کتاب شریف نهج‌البلاغه جبران نماییم. موفق باشید

32680
متن پرسش

با سلام. من یک دختر ۱۴ساله هستم. مشکل اساسی در نماز دارم. یعنی از نظر من این دلایل کلیشه ای که برایمان از نماز امروزه میاورن. همه فرع است. نماز باید فلسفه و دلیل عظیم واصلی دیگر داشته باشد. چون خدا قطعا نماز را فقط برای تشکر از او نگذاشته این دلایل من را نمی‌تواند قانع کند. می‌خواهم بدانم شما که در کتاب بصیرت فاطمه گفتید حضرت زهرا (س) فرمودند وقتی ولایت جامعه از دست امام معصوم گرفته می‌شود بشریت هیچ‌وقت دلیل نماز خواندن را نمیفهمد. پس شما چطور تونستید خودتان را قانع به خواندن نماز کنید؟ اگر می‌شود راهنماییم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید خوب است بعد از مباحث «معرفت نفس» که روی سایت هست به شرح کتاب «آداب الصلواة» از حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌‌تعالی‌علیه» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید  https://lobolmizan.ir/sound/674

32679
متن پرسش

سلام و وقت شما بخیر: من بیست ساله هستم و بعد از گذراندن دوره ای در فضاهایی که متفاوت از مذهب و امام و... بود عمقی را و احساسی را از این فضا دریافت کرده ام که مرا وادار به سیر در آن می‌کند. می‌شود گفت همه چیز را عوض کرد. در این فضا کتاب هایی خواندم و سخنانی گوش دادم. اما می‌دانم برای افق بالاتر این ها کم است. مثلا می‌دانم باید نهج البلاغه را با یک رویکرد کمالی از به دست آوردن شخصیتی همه جانبه بخوانم. این را از شهید علم الهدی به الگو برداشته ام. یا ‌می‌خواهم تاریخ بخوانم. کتبی را بخوانم که خواندنشان ارزشمند است. اما به یکباره گاهی خود را با انبوهی از سخنان و کتاب ها و... روبه رو می‌بینم و نمی‌دانم به تنهایی اصلا می‌توانم بخوانم از آن نتیجه گیری کنم یا نه؟ از کدام شروع کنم؟ چه کنم چه نکنم؟ پیش خود نتیجه گرفتم که بروم حوزه اما خانواده مخالفت زیادی دارند. رشته دانشگاهی من الان ادبیات زیان انگلیسی ست. حتی درمورد دانشگاه هم نمی‌دانم باید این کتاب و درس ها را بخوانم یا نه. چون امر ولی ست با اینکه کنار گذاشته بودم خواندنش را، مدتی ست تصمیم گرفته ام بخوانم و اگر بلدش باشم بد نیست. اما آنجا هم دلم به کم قانع نمی‌شود و هی میخوام همه اش را بدانم: نمی‌دانم برم حوزه یا نه. آماده اش هستم یا نه. چه سیری شروع کنم که دلم راضی شود مسیرم درست است؟ البته می‌دانم در همه حال تحت تربیت و نگاه امام هستم. اینها را شاید دارم از خودشان می‌پرسم. ممنون می‌شوم اگر کمی این درهم پیچیدگی ها را نظم دهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید در کنار دروس دانشگاهی از جایی شروع کنید. بنده در ابتدای امر سیر مطالعاتی سایت را پیشنهاد می‌کنم زیرا رویهمرفته مخاطب آن مباحث، افرادی مانند جنابعالی هستند. آری! پس از مدتی إن‌شاءالله خودتان می‌توانید تصمیم نهایی را اخذ کنید. موفق باشید

32678
متن پرسش

با سلام و تشکر فراوان از استاد عزیز و تمام همکارانشان، پرسشم رو حتی المقدور کوتاه می‌کنم که از زحمت خواندن بکاهم. ۱. چرا مخاطب قرآن مردان هستند؟ منظور از جهت ضمیر و افعال مذکر نیست. بلکه در غالب آیات ضمیر مخاطب برای مردان بوده و ضمیر غایب برای زنان است. جوری که وقتی قرآن می‌خوانم و به این آیات، که کم هم نیستند، برخورد می‌کنم احساس ناخوشایندی سراغم میاید. به فرض که در زمان نزول آیات فقط مردان در اطراف پیامبر بودند، که بعید می‌دانم همیشه اینطور بوده، آیا نمی‌شد تمام ضمایر غایب باشد؟ یعنی خدا بفرمایند مومنین چنین و چنان بکنند. یا اگر مخاطب هست، لااقل جداگانه نشود؟ مطالب چندی در پاسخ به این مقوله خوانده ام اما بیشتر به نظر توجیه میایند و قلبم را قانع نمی‌کنند، چرا که قرآن کلام پروردگار عالم مطلق است بی زمان است (نه فقط مخصوص اعراب ۱۴۰۰ سال پیش) و هیچ نقصی از آن انتظار نمی‌رود. ۲. چرا در قرآن وقتی خداوند از حضرت مریم می‌گوید، می‌فرمایند ما او را به زنان عالم برتری دادیم؟ چرا نفرمودند به کل انسانهای عالم، مردان و زنان عالم؟ مگر حضرت مریم فقط بر زنان زمان خود برتری داشت؟ یا مثلا برای حضرت فاطمه سلام الله علیها، می‌گویند سیده النساء العالمین؟ آیا مادرم فاطمه زهرا، فقط سرور زنان عالمین است؟ مگر در قرآن و دعاهای رسیده از اهل بیت، وقتی از پیامبران یا امامان ما گفته می‌شود، در ادامه سید مردان عالم خطاب می‌شوند؟ چرا در مورد زنان جنسیت مطرح می‌شود؟ من متوجه این موضوع نمی‌شوم. چطور تصور کنم مقام انسان نزد خدا به جنسیت بدن مادی مربوط نیست، و مقام انسانی زن و مرد در نزد خدا برابر است در عین حال اینگونه موارد واضح را چطور پاسخ گویم. اگر دخترم که در این عصر و زمان و با فرهنگ حاکم بر این زمان زندگی می‌کند از من این سوالات را بپرسد، چگونه به او پاسخ دهم؟ بگویم روح جنسیت ندارد و روح انسانی مطرح است؟ پس این موارد چگونه توجیه می‌شوند. در پایان طلب عفو می‌کنم از استاد عزیز بابت طولانی شدن سوال و قدردانی می‌کنم از اینکه وقت گرانبهای خود را صرف مطالعه این سوال نمودید. از خداوند اجر بی پایان برای شما مسئلت دارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اتفاقاً مرحوم شهید مطهری متذکر نکته خوبی در این مورد هستند و در مورد روایت مشهورِ «طَلَبُ اَلْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ» می‌فرمایند این‌جا واژه «مُسْلم» به معنای همه مردم است و نباید «مُسلمه» را به آن اضافه می‌کردند. و با توجه به این نکته عنایت داشته باشید اگر ضمیر «کُم» به کار می‌رود نباید گمان کرد این‌جا مردان را خطاب قرار داده، بلکه برعکس اگر عرب بخواهد تنها زنان را مخاطب قرار دهد، واژه «کُنّ» را به کار می‌برد. ۲. به نظر می‌آید جمله «سیده النساء العالمین» نظر به جنسیت آن حضرات دارد و تأکید بر این‌که اینان که سرور همه بشریت‌اند، از جنس زن می‌باشند، نه آن‌که آن‌ها را صرفاً پیش‌روِ زنان بدانند. و در همین رابطه امام عسگرى‏ «عليه السلام» مى ‏فرمايند: «نَحْنُ‏ حُجَجُ اللهِ عَلي خَلْقِهِ وَجَدَّتُنا فاطِمَةُ حُجَّةٌ عَلَيْنا»[1] يعنى؛ ما حجّت خداوند بر خلق هستيم و جدّه ما فاطمه حجّت است بر ما. يعنى راه را به ما نشان داد و جبهه‏ اى را كه بايد ما پس از رحلت رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله وسلم و حذف حاكميت على عليه السلام در آن قرار گيريم، بر ما نماياند. موفق باشید        

 

[1] ( 1)-« تفسير طيب‏ البيان»، ج، 13 ص 223( نقل از شرح« فَصّ حكمة عِصْمَتِيَّة فى كلمة فاطميّه»، از آيت‏ الله‏ حسن ‏زاده، ص 159).

32677
متن پرسش

سلام خدا قوت: ۱. جمله «خدا بد نده»، جمله درستی هست؟ ۲. و اینکه فکر می‌کنم اگر قرار باشه تغییر رفتاری و اخلاقی در کسانی به وجود بیاوریم باید از معاد شروع کنیم، درست میگم؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این جمله مخفف جمله‌ای است که می‌گوید: امید است خداوند در آن موضوع بد نداده باشد و خیری در آن باشد. ۲. به نظر بنده همین‌‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید

32676
متن پرسش

سلام حاج آقا خسته نباشید. اعیاد گذشته مبارک، حاج آقا من نمی‌دونم چیکار کنم، یعنی میدونم ولی انگاری نمیتونم، ی روز به دوست بابام گفتم خوش به حال شما چون در دوره شما امثال آیت الله بهجت دردسترس بودند مثلا ی طلبه می‌آمد می‌گفت من چند سالی است مشکل دارم آقای بهجت می‌فرمودن فلان سال طلبگیت فلان جا فلان اشتباه رو کردی برو فلان کار رو کن درست میشه، حاجی من نمیگم خدا عوض شده، بله! همون خدایی که آیت الله بهجت رو دردسترس مردم گذاشت میتونه دردسترس ما هم بگذاره ولی من دیگه خیلی حالم بده نمیتونم تا جایی بیام که همچنین اتفاقی برام قَالَ عليه‌السلام كَمْ مِنْ صَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيَامِهِ إِلاَّ اَلْجُوعُ وَ اَلظَّمَأُ وَ كَمْ مِنْ قَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلاَّ اَلسَّهَرُ وَ اَلْعَنَاءُ حَبَّذَا نَوْمُ اَلْأَكْيَاسِ وَ إِفْطَارُهُمْ خیلی خیلی، شما فکرش را کنید شخص در بهترین سن در بهترین ماه در شغلی که دارم... و... ولی بعد از نماز صبح نمیتونم خودم رو بیدار نگه دارم از روی غفلت می‌خوابم نمیدونم چی بگم. بعد تازه بعضی وقتا میرم احوالات شیخ جعفر مجتهدی اون عارف کبیر رو بررسی می‌کنم میگم یک گناه نکردن چقدر تو زندگیش تاثیر گذاشته، درضمن اون سیر مطالعاتی که دادین تا جای خوبی پیش رفتم. الحمدالله خیلی خوب بود حتی به دردم هم خورد خدا خیرتون بده

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه بزرگان عرفان و اخلاق به ما دستور داده‌اند آن است که در حدّ طاقت خود وظایف شرعیه خود را انچام دهیم و بدون ناامیدی، امیدوار به کمک خداوند باشیم. مگر نه آن‌که حضرت سجاد «علیه‌السلام» در دعای «ابوحمزه» به حضرت پرودگار عرضه دارند: «اِذَا رَأيتُ مَولاي ذُنُوبِي فَزِعتُ، وَ اِذَا رَأيتُ كَرَمَكَ طَمِعتُ»؟ موفق باشید

32675
متن پرسش

استاد گرامی سلام: با آرزوی قبولی طاعات و عبادات پرسش و پاسخ شماره 32644 در خصوص مسکن را مطالعه کردم. قصد دارم مورد دیگری از فاسد بودن اقتصاد در این کشور را با یک مثال بیان کنم. امسال نرخ دیه در ماه های عادی ۶۰۰ میلیون و در ماه های حرام ۸۰۰ میلیون اعلام شده. حقوق بنده حدود ۶ میلیون تومان است. حداقل یکی از بانک هایی که سراغ دارم سالیانه ۲۰ درصد به سپرده ها سود پرداخت می کند. حساب کردم اگر بنده در اثر تصادف فوت کنم و ۶۰۰ میلیون دیه به خانواده ام بدهند ماهیانه ۱۰ میلیون از طریق سود بانکی می توانند درآمد داشته باشند ضمن این که یک نانخور هم کم شده است. (اگر در ماه حرام این اتفاق بیفتد که چه بهتر). پس نتیجه می گیریم شرایط اقتصادی طوری شده که مرده بودن بنده بهتر از زنده بودنم است. این موضوع ناشی از ناهماهنگی در افزایش نرخ ها و قیمت هاست. نرخ تورم را امسال حدود ۴۳ درصد اعلام کرده اند بعد به عنوان مثال نرخ دیه را بر اساس تورم ۲۵ درصد اضافه می کنند. کرایه های حمل و نقل را ۲۵ درصد اضافه می کنند. کتاب های درسی را ۲۲ درصد گران می کنند و نوبت به حقوق کارمند بدبخت که می رسد ۱۰ درصد اضافه می شود. معلوم است وقتی اجاره خانه ۲۵ درصد اضافه شود ولی حقوق ۱۰ درصد مشکل مسکن ایجاد می شود. مورد دیگر که هزینه سنگینی بر دوش خانواده ها گذاشته موضوع تحصیل است که قرار بود رایگان باشد. (ایجاد مدارس غیرانتفاعی و شهریه گرفتن مدارس دولتی) آموزش و پرورش که مهمترین نهاد و آینده ساز کشور است پولی شده و قسمت پرورش آن هم عملا تعطیل شده و فقط به آموزش و پر کردن ذهن بچه ها با مقداری اطلاعات توجه می شود. الان هم وضعیت طوری شده که هر گروهی تجمع کند به خواسته شان می رسند مثل معلمان و هر کس ساکت باشد گمان می کنند از وضعیت راضی است. اصلا قوانین و تئوری های اقتصادی در این کشور به چالش کشیده شده. به عنوان مثال بحث عرضه و تقاضا و تاثیر آن بر قیمت ها. مثلا اگر تقاضا برای جنسی کم شود و مردم همه با هم آن جنس را نخرند نمی توانی امید داشته باشی که قیمت آن جنس پایین بیاید یا مثلا رهبر معظم انقلاب واردات لوازم خانگی را ممنوع کردند تا تولید داخلی افزایش و قیمت ها کاهش یابد ولی دیدیم که اینطور نشد. خلاصه با این وضعیت امیدی به آینده انقلاب نیست. اگر قرار بود درست شود ۴۳ سال زمان کمی نیست. اگر هم بفرمایید علت تحریم هاست باید پرسید چگونه بعد از ۴۳ سال شعار نه شرقی نه غربی تحریم ها به این شدت اثرگذار است؟ با عرض پوزش برای تصدیع اوقات جنابعالی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. آری! ما هستیم و معضلاتی که در پیشِ رو داریم. بنده سال‌های پیش متوجه این امور شدم و به همین جهت چاره کار برای رفع این معضلات را فعالیت‌های فرهنگی در بستر انقلاب اسلامی یافتم و از این جهت به آینده امید دارم که امکان عبور از این معضلات، تنها و تنها از طریق انقلاب اسلامی و ادامه روحیه انقلاب اسلامی ممکن است. موفق باشید

32674
متن پرسش

سلام استاد طاهرزاده، ان شالله پربرکت ترین ماه رمضان را داشته باشد. در مورد صورتِ زندگی شهیدانه و سینما بفرمایید. خیلی ممنونم از راهنمایی های شما.

طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر    کین طفل یک شبه ره صد ساله می‌رود

 شهدای دفاع مقدس ره صد ساله را یک شبه رفتند و شعر جاودانگی را سرودند ولی قصه ی اینکه چگونه طی مکان و زمان کردند، تکنیک هنر قصه گویی سینمایی را به سلوک فرا می خواند. زیرا عبارت «اگر کسی شهید نباشد، شهید نمی شود.» نشان از نحوه ی حضور و زندگی کردنی می دهد که هر لحظه اش شهید بودن است. و اینچنین قصه ی شهید بودن و شهید زندگی کردن سروده می شود و انفطار صورت رخ می‌دهد، همان اتفاقی که در سینما در جستجوی آن هستیم، صورتِ زندگی و تقدیری که رقم می خورد. «سبحانک یا مصوّر، تعالیت یا مقدّر»؛ لحظه ی شهادت بر صورتِ بودن و زندگی کردنی از جنس شهادت رقم می خورد. و حضرت حق در لحظات چنین زندگی حاضر است و انفطار در صورتِ چنین زندگی ایی رخ می‌دهد. «سبحانک یا فاطر، تعالیت یا حاضر». و شهید سلیمانی از این فطر و حضور به گفته ی خودش مانند کبوتر ها از بسیجی ها و شهدا دانه بر می چیند، و چگونه شهید زیستن را به ذهن می سپارد تا باز به گفته خودش بر رقبای عشق پیروز شود. دوربین شهید آوینی هم چنین قصدی دارد، در جستجوی شهیدِ زنده است. شهید زنده خصوصیاتی دارد. اگر شهید «عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ» است، شهیدانه زندگی کردن بودنی است از جنس روزه. عاشقی است که روزه عشق گرفته است برای دیدار معشوق. و دوربین جلوتر از همه می‌رود تا امام باشد در به خاطر سپردن صورتِ فطر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  آری! اگر «دوربین جلوتر از همه می‌رود تا امام باشد» می‌داند که خبری در پیش است و باید به سوی آن خبر حرکت کرد و آن را جستجو نمود مثل آنچه شهدا در آینده حضور تاریخیِ خود یافتند و آن را آنچنان با ارزش دیدند که فداکردن جان را کم‌ترین بهاء برای تحقق آن آینده یافتند. روحىه تاریخی ما حکایت از آن دارد که امروز، تفکرْ تنها با شنیدن و یا مطالعه‌کردن کافی نیست بلکه نوعی تفکر در میان است که با دیدن پیش می‌آید و انسانِ متفکر گاهی از یک صحنه، اموری را می‌یابد که از مطالعه کتاب‌های زیاد، آن امور پیش نمی‌آید. بنده در «بله‌گفتنِ» بدون مقدمه همسر شهید باکری در جواب عاقد، در کنار حرکت قبلی او که پس از شنیدن شرط‌های شهید باکری، بلند شدند تا بدون معطلی در راهی وارد شوند که باید در آن قدم بگذارند؛ آن صحنه را از صدها کتاب که این واقعه را نقل کند، روشن‌تر و بزرگ‌تر یافتم و عزمی که عزم زنان انقلاب اسلامی بود را بدون هر کلامی شنیدم. و این برای هرکسی که آن صحنه را دید، پیش آمد بدون آن‌که حتی نیاز به پرحرفی‌های امثال بنده باشد. موفق باشید      

32672
متن پرسش

با سلام و عرض احترام: طاعاتتون قبول، استاد گرامی این درست است که معتقد باشیم، عقیده افراد قابل نقد است اما خود افراد محترم هستند؟ مگه انسان همان اندیشه اش نیست؟ ممنون و التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسان‌ها همیشه در یک باور و عقیده نیستند لذا نباید طوری با آن‌ها برخورد کرد که وقتی در عقاید خود تجدید نظر کردند، تصور کنند ما هنوز آن‌ها را در عقیده و باور قبلی می‌بینیم و از این جهت باید نسبت به افراد حتی‌الإمکان گشوده بود. موفق باشید

32670
متن پرسش

ابر قدرت دنیا ایرانه جمهوری اسلامیه. کجای دنیا یه کشور تازه انقلاب کرده دست خالی مقابل این همه کشور متحد شده ی مجهز مقاومت میکنه؟؟  کدوم کشور ۴۴ سال تحریم و انواع و اقسام دشمنی ها رو متحمل میشه و مقتدر میمونه؟ سرانجام این نظام که روشن هست و به انقلاب حضرت ولیعصر میرسه ان‌شاءالله و رو سیاهی میمونه برای هرکسی که به قوه خیال و وهم خودش فکر میکنه زرنگی کرده و برده. علامه حسن زاده آملی چقدر زیبا گفتن که صحنه کربلا تقابل عقل و خیال بود واقعا برای من یکی که روشن شد که همه این نزاع ها و هر آنچه باعث میشه خطا بری ناشی از عدم تطهیر قوه ی خیال هست. خدا کمک کنه بهمون غافل نشیم از این نعمت فوق العاده ی جمهوری اسلامی. ایران حکم کشتی نوح رو داره هر کس خودشو رسوند به این کشتی نجات پیدا میکنه از ما گفتن بود🙂

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر عزیز انقلاب در این رابطه فرمودند: «واقعاً هم جفای به مردم است، هم جفای به کشور است، هم جفای به انقلاب است، اگر امروز کسی بخواهد مردم را ناامید کند و احساس بن‌بست را به مردم القاء کند و بخواهد روحیه‌ی مردم را بشکند و اراده‌ی مسئولین را تضعیف کند.» موفق باشید

32668
متن پرسش

سلام: من از مردم فرار نمی کنم فقط آنها را از گزند خودم در امان نگه می‌دارم، من همیشه کم حرف بودم و بدون توجه و دانستن قواعد حرف زدن در حد نیاز صحبت می کردم، اما حالا تفاوت کرده، حرف زدن برایم سخت شده نمی‌دانم جواب سوالاتی که از من می شود را چطور بدهم که کسی آسیب نبیند، انگار هوشم در این زمینه صفر است و علی‌رغم همه چیز این جور چیزها را هرگز نمی‌خواهم یاد بگیرم، حرفی هست که بخواهم بزنم؟ حتی پیش پا افتاده ترین سوالات باعث آسیب می‌شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت مولایمان علی «علیه‌السلام» سعی کردند با ظاهری به ظاهر شوخ، میدان ارتباط با بقیه را گشوده نگه دارند هرچند که متهم شدند او مرد شوخ طبعی است و شایسته حکومت نیست، ولی حضرت کار خود را کردند و نگذاشتند فضای ارتباط‌شان با انسان‌ها تنگ و تنگ‌تر شود. موفق باشید

32666
متن پرسش

سلام علیکم و خدا قوت: ۱: به نظر شما مقدمات و پیش نیاز های فهم و خواندن کتاب هایی مثل اصول و مبانی عرفان نظری آیت الله یزدان پناه و فصوص الحکم و امثالهم چیست؟ ۲. آیا بطور معمول و برای عموم افراد بدون خواندن فلسفه نمی‌توان کتب مذکور را فهمید؟ (ممنون میشم درباره مقدمات کتب مذکور راهنمایی بفرمایید)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده «حکمت متعالیه» جناب ملاصدرا بسیار در فهم کتاب‌های مذکور کمک می‌کند و به همین جهت گفته‌اند «اسفار» جناب ملاصدرا، شرح «فصوص الحکم» ابن عربی است. موفق باشید

32665
متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت! استاد جان، معنای زندگی در لغت یعنی حیات، زیستن و... اما معنای زندگی در اصطلاح چیست؟ یا به قولی تعریف ما از زندگی چیست؟ بی زحمت تعریف بنده از زندگی را اصلاح بفرمائید. زندگی: به کلیه ی اعمال، افکار و باورهای یک موجود زنده که جهت مشخصی دارند را زندگی می گویند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زندگی همیشه به معنای پاس‌داشت از حیاتی است که به ما عطا شده و شریعت الهی و تقوای ربّانی برای هرچه بیشتر حاضرشدن در آن حیات است وگرنه خود را در دنیا و جهان مرده و سرد دفن خواهیم کرد. موفق باشید

32664
متن پرسش

سلام و عرض احترام: استاد گرامی دلیل غیبت امام زمان علیه السلام چیست؟ اگر حفظ جان حضرت بوده که خداوند الان هم دارد قوانین غیرطبیعی و طول عمر بالا اعمال می‌کند، خب در آن زمان هم جان حضرت را با عوامل غیرطبیعی حفظ می‌کرد. عدم آمادگی مردم هم که همیشه تاریخ و در زمان سایر ائمه معصومین علیهم السلام بوده است. واقعا جریان غیبت حضرت امام زمان علیه السلام چیست؟ ممنون و التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که به کتاب «بصیرت و انتظار فرج» که در سایت هست مراجعه فرمایید. https://lobolmizan.ir/book/244?mark=%D8%A8%D8%B5%DB%8C%D8%B1%D8%AA  موفق باشید

نمایش چاپی