بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38271
متن پرسش

با سلام: در بحث برهان صدیقین آیا درست است بگوییم هر کمالی مانند: علم، قدرت، نافع، قابض، باسط، باطن، اول، آخر و...، به جامعیت در عین وجود، وجود دارد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مشروط به آن‌که بین صفات ذات مثل علم و حیات با صفات فعل که مربوط به نسبت خداوند با مخلوقات است، بتوانیم جدا کنیم. موفق باشید

38270
متن پرسش

با سلام! در برهان صدیقین داریم که علم کمال است. عین کمال عین علم است. قدرت کمال است. عین کمال عین قدرت است. حالا آیا این درست است که رزاقیت کمال است. عین کمال عین رزاقیت است. قابض کمال است. عین کمال عین قابض است؟ نمی‌دانم منظورم را درست منتقل کردم یا نه. توضیح بیشتر اینکه منظورم آن است که: آیا کمالاتی مانند رزاقیت، قابض، ممیت، باسط، ضار، نافع، ظاهر، باطن و...، عین کمال هستند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در بحث «برهان صدیقین» مطرح شد صفاتی مانند رازقیت که در نسبت با مخلوق پیش می‌آید، ذاتیِ خداوند نیست تا شامل آن قاعده‌ای باشد که می‌فرمایید. موفق باشید

38269
متن پرسش

عرض سلام و ادب خدمت شما استاد گرانقدر: بنده دانشجوی دبیری شیمی هستم. اما خانواده به شدت علاقه مند هستند و اصرار می‌کنند که من در رشته پزشکی تحصیل کنم. برای بنده قطعی شده که اکنون در مسیر درستی قرار دارم و همین رشته که دبیری شیمی هست، بهترین انتخاب برای من هست و رشته پزشکی برای من مناسب نیست. و این تصمیم را با توجه به تکلیفم در ادای دین به نظام اسلامی و خدمت به امام زمان گرفته ام، گرچه که در رشته پزشکی شاید درآمد و رفاه بیشتری داشته باشم. حالا سوال من اینه که برخلاف خواست پدر و مادر عمل کنم؟ آیا این مسیر زندگی من رو بی برکت نمیکنه؟ آیا برخلاف عقلم و بخاطر رضایت پدر و مادر مسیری رو که از آن مطمئن هستم عوض کنم؟ محبت می‌کنید اگر پاسخ بدهید🙏

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احترام به والدین غیر از تبعیت از نظرات آن‌ها می‌باشد. در این موارد انسان باید مطابق فهمی که از خود دارد عمل کند. موفق باشید

38268
متن پرسش

سلام استاد: نظرتون در باره ی مکاشفه ی علامه طباطبایی از محی الدین ابن عربی که هنوز نسبت به ولایت امیرالمومنین پذیرش ندارد چیست؟ همچنین نظر خود علامه درباره ی مستضعف نبودن او

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در جریان هستم این است که جناب علامه به تبع استادشان جناب قاضی، جایگاه بلندی برای ابن عربی قائل بوده‌اند در عین تفاوت نظرهایی که با ایشان داشته‌اند. موفق باشید

38267
متن پرسش

سلام استاد خسته نباشید: ۱. تعریف و جایگاه حرکت حبی چیست؟ ۲. در مورد اطلاعات بیشتر در این موضوع به کدام جلسات و یا کتاب می‌شود رجوع کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باورود در مباحث «معرفت نفس» راه گشوده می‌شود. https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA%20%D9%86%D9%81%D8%B3 موفق باشید

38266
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی: استاد عزیز ببخشید اگر وقت ارزشمندتان گرفته می شود اما راهی دیگه ندارم جز سوال از شما، چون بحث هایی که اواخر فرمودید احساس می کنم در پیدا کردن خودم راهگشاتر باشد و حقیقت اینکه در فضایی زندگی می کنم که خیلی از این مباحث بیگانه هستند. سعی می کنم خلاصه عرض کنم که قبل از سال نود پرت در عالمی غیر دینی بودم، توفیق تحصیل ازم گرفته شد و به خدمت در محل دشواری اعزام شدم که الان احساس می کنم تنبیهی بود برایم. در اواسط خدمت روزی در تنهایی هر چند که قبلا هم به ترک گناهان فکر می کردم اما نمیدونم چه شد که در اون برجک نگهبانی این سری اراده ام فرق کرد و تصمیمم گرفت ودرونم پررنگ تر شد وسرآغازی شد برای برگشتم. با ترک هر گناه، رذایل بعدی هم نمیدونم چگونه در درونم کم رنگ می‌شد طوری که راحت می توانستم انجام ندم و تا جایی که از آن متنفر می شدم. الان اگر نادانسته گناهی کنم احساس می کنم از درونم چیزی بیرون کشیده میشه. ممنون میشم اگر امکان داشت به سوالاتم پاسخ فرمایید. حال ۱. سوال اول؛ در مورد نسبتم با رهبری است که قبلها احساسی نسبت به ایشان نداشتم ولی فی الحال نمی‌دانم چگونه و می دانم که من خودم تصمیم نگرفتم ولی نسبت به ایشان مثل ناموسم غیرت پیدا کردم، استاد نمی دانم که این جمله را از شما شنیدم یا شاگردانتان که انسان زمانی که تقوی پیشه کند از رذایل هر قدر پاک شود آینه می شود. داستان این علاقه چیست؟ ۲. حال و احوالم الان طوری شده که فقط در مسجد و مزار شهدا و قبرستان و اماکن مذهبی آرامش دارم در زندگی روزمره غیر از اینجاها لذتی ندارم. استاد حال شما هم اینگونه هست باید چه کار کنم؟ آیا باید تقویتش کنم؟ ۳. استاد شرح حال افرادی که تقوی دارند ولی نسبت به انقلاب و رهبری حساس نیستند چیست؟ ۴. استاد در مورد شرح حالم اول اینکه نمی‌دانم چرا نسبت به افراد کمتر گشوده و دارای سعه صدرم باید چه کنم؟ ۵. استاد سوال آخرم اینکه تکه شعری شما چند بار فرمودید که خود راه بگویدت که چه باید کرد؛ استاد عزیز راستیتش به گذشته خودم که نگاه می‌کنم می‌فهمم که خداوند علاقه و راه کشیده شدن به راه دینی را برایم گشوده و منتهی در بیرون فضا و شرایط متفاوت می بینم به نظر شما چکار کنم؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قبلاً عرض شد در این موارد باید در همان راهی که مقابل ما گشوده شده، خود را ادامه دهیم و بدانیم به گفته جناب مولوی: «گر نپرسی، زودتر کشفت شود». با حضور در هرچه بیشتر ذیل تذکرات قرآنی. توصیه می‌شود مباحثی که در رابطه با سوره «آل‌عمران» شده است را دنبال فرمایید. موفق باشید

https://lobolmizan.ir/sound/644?mark=%D8%A2%D9%84%20%D8%B9%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86

38265
متن پرسش

سلام بر شما کربلایی: امروز در اربعین حسینی، این رخداد پر نور و شرایطی کاملا بی نظیر برای حضور فوق العاده انسانیت این زندگی سرشار از امید و زندگی که ما را در آینده ای روشن حاضر کرد و به ما نشان داد در این شرایط عالم اتفاقا چقدر زندگی و حقیقت حاضرتر است. هنوز از سخن حضرت اباعبدالله که در عاشورا به فرزند عزیزشان نوید پیروزی اسلام را چنین دادند: «گویا دنیا هرگز نبوده و آخرت پیوسته بوده است» سیر نمیشم. این همه سختی های ما نتیجه داد و هیچ زمان دین خدا را تا این اندازه درک نکرده بودم. دین و صراط مستقیم همان عبور از نیهیلیسم و زندگی در زندگیه حضرت حق تبارک تعالی است در این جهان. فکر نمی‌کنم هیچ زمان این اندازه خوشحال و امیدوار بوده باشم و بر این باورم خدا جای خود را در وجود ما پذیرفته و این یعنی خدا هست که هست و هرگز نخواهد رفت. این پایداری و زندگی پایدار منت خداست بر ما، بر مایی که به خدا قسم بدترین بشریت بودیم در عین بالاترین توانایی های بشری. من از خدا یک خواسته دارم که منت بر سر ما بگذارند! ما را موفق به بندگی و دین و ایمان و زندگی دینی تمام عیار خود کنند که این ناتوانی امثال بنده را به فضل و رحمت بی منت خود بر ما ببخشند ان شاء الله. دوست دارم آن مرد الهی آن شخصیت معصوم آن انسان عظیم و فوق العاده را ببینم و بشناسم و با او زندگی کنم، آن حضرتی که به یقین در تمام مخلوقات عالم رنج کشیده تر از او نیست. دلم برای اوست، از او می‌خواهم من حقیر را هم بپذیرند. از برادران و خواهران عزیزم که گشودگی دل با آنها را یافتم می‌خواهم که بدانند آنها را از وجودم و دلم صادقانه و با عشق دوست دارم پس بمانند با منی که دوستدار آنهایم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است. ببین که چگونه او یعنی حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» در این صحنه‌ها همه ما شده، و در جستجوی خود در او هستیم و در نسبت او با خدا، نسبت خود با خدا را جستجو می‌کنیم و نیز در نسبت او با مردم، نسبت خود با مردم را جستجو می‌نماییم که آن، رعایتِ انسانیت انسان‌ها است. و این است معنای اربعینی‌شدن. موفق باشید              

38264
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: از استادی یک سیر مطالعاتی فلسفه غرب خواستم که ایشون این سیر رو پیشنهاد دادن ۱. رساله های افلاطون ۲. آثار آگوستین و توماس آکویناس ۳. آثار کانت ۴. آثار دکارت ۵ اسپینوزا آیا این سیر مورد تایید شما می‌باشد و در غیر اینصورت ممنون میشم یک سیر مطالعاتی فلسفه غرب پیشنهاد بدید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید این موارد را طی سیر مطالعاتی مورد توجه قرار داد. در این موارد می‌توانید به جزوات «تاریخ فلسفه غرب» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/leaflet/397?mark=%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%20%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87%20%D8%BA%D8%B1%D8%A8
https://lobolmizan.ir/leaflet/960?mark=%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%20%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87%20%D8%BA%D8%B1%D8%A8
 

38263
متن پرسش

وقتی مهربون ترین آدم دنیا، وقتی دلنازک ترین آدم دنیا، تو را به خودش راهی نده و دست رد بهت بزنه یعنی خیلی بدبخت شدی. حسین، خودمانیم، تو دلت می آمد هیچ کسی را رد کنی؟ تو حتی دلت برای قاتلت هم سوخت ولی دست رد به من زدی. باشد، این هم بماند به یادگاری برای من و ابدیتم و اینهمه شرمندگی. حتما این ناکامی حقّ من است، وگرنه عدل شما که پایدار است. این بار از شما هم سوالی ندارم، این ها را فقط می نویسم مثل یک اقرارنامه، مثل یک وصیتنامه. باشد به یادگاری دست شما، باشد به امانت دست شما. ما که دستمان به خدا نرسید، به بالابلندانش هم نرسید، کاش این متن من به جای شما به دست رهبری می رسید، به دست نایب مهدی، بگذار اگر قرار است غرق شوم در عمیق ترین هایش غرق شوم، بگذار اگر قرار است طرد شوم از بالاترین هایش طرد شوم، بگذار اگر قرار است تمام شوم از کامل ترین هایش تمام شوم، بگذار اگر قرار است رانده شوم رو به کریم ترین ها بزنم که بعدها دلم نسوزد، بگذار اگر قرار است مجازات شوم اگر معدوم شوم اگر سوخته شوم به دست حضرت عدلشان باشد، به دست کریمان مردن مرگش شیرین تر است، بگذار اگر قرار است تمام شوم و بمیرم لااقل مرگ شیرین مرا در بر بگیرد، بگذار پایان این زیستن تلخ، این بودن تلخ، این راه تلخ، شیرین باشد. کاش این متن به دست ایشان می رسید، یا کاش صدای دردهای من، و کاش حرف های من،، دوست دارم به ایشان برسد تا خبردار باشد که جوانی، جوانی اش طی شد، ولی به ناکامی، به غفلت، به بی خبری، ولی با اینهمه دوست داشت به راه او باشد، برای او باشد، ولی نشد، حالا در بی خیال ترین حالت ممکن به سر می برم، من وسط اقیانوس زندگی، وسط اقیانوس حیات بی هیچ کمکی، بی هیچ نیرویی، فقط غرق تماشای غرق شدن خویشم، تماما غرق تماشای تمام شدن خویشم، مَثَل من مَثَل آن کشاورزی است که روزها و مدتها در زمینش رفته و آمده و کار کرده و انتظار کشیده ولی اصلا جنس بذرش جنس پرورش یافتن نبوده، فقط زمین حیف شد و زمان حیف شد و آب و باد و خاک و حتی آتش هم حیف شد، آری آتش هم حتی حیف شد، اینهمه در انواع آتش سوختم ولی حالا از درد خامی دارم می میرم. سلام مرا به ایشان برسانید و فقط بگویید که گفت شرمنده، من در میان نبودم که بتوانم در میدان باشم. آری اگر اهل هدایت باشم پس شاید «علمه بحالی» کفایتم بکند، وگرنه نمی دانم کلید قفل روحم کجا افتاده که سری به خودم بزنم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با حضور دیروزین نمی‌توان در امروز و فردای خود زیست. باید به حضور دیگری نظر کرد، وگرنه «تغابن» و «مغبون‌شدن». عرایضی در مورد سوره تغابن شروع شده است که خوب است به آن‌جا رجوع شودhttps://lobolmizan.ir/sound/1514 موفق باشید

38262
متن پرسش

سلام و ادب: جناب استاد یه راهنمایی و مشورت می‌خواستم از خدمتتون. حقیر قراره یه دوره ۲.۳ ماهه با موضوع مبانی دین و غرب برگزار کنم با محوریت شرح عالم دین و عالم غرب و بررسی ثمرات و خروجی هردو عالم و مقایسه این دو فضا. ابتدا می‌خواستم برای سیر مطالعاتی مخاطبین از کتاب عالم انسان دینی استفاده کنم منتها متوجه شدم که اکثر مخاطبای دوره قبلا ذیل یه دوره ای این کتاب رو کار کردن و می‌خواستم از خدمتتون بپرسم در امتداد کتاب عالم انسان دینی، از چه کتاب، جزوه یا اصواتی که شما بیان کردید میتونم استفاده کنم؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد گسترده است. بعد از نظر به کتاب «مدرنیته و توهم»، خوب است به کتاب «جایگاه عقل تکنیکی» رجوع شود. موفق باشید 

38261
متن پرسش

سلام علیکم: قاعده «بسیط الحقیقه کل الاشیا» و... آیا منظور همان مقام وحدت علمی و اعیان ثابته است یا نه؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور، همان وجود است بما هو وجود. موفق باشید

38260
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: مشکل انسانها کجاست که این همه به بیراهه می‌روند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت عدم درک حقیقت خود به عنوان بندگی حضرت ربّ العالمین. موفق باشید

38258
متن پرسش

سلام علیکم: در بحث معرفت نفس، در بخش جامع بودن کمالات موجود مجرد، سوالم این است که آیا تمام ملکه هایی که من در اثر اعمالم پیدا کرده‌ام، آیا درست است که بگویم این ملکه ها به نحو جامع در من هستند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌هایی که به صورت ملکه در آمده‌اند و عملاً بر ما احاطه یافته‌اند، آری! موفق باشید

38257
متن پرسش

باسمه تعالی. سلام علیکم: در جایی از پرسش و پاسخ ها (۳۷۲۸۴) فرموده اید شمس تبریزی، مولوی، حافظ، عطار، بایزید، جنید، ابن عربی، منصور حلاج، ترمذی و... همگی شیعیانی بودند با روح و فرهنگ اهل بیت که تقیه می‌کردند. برایم سوال ست که ادعای تقیه ی برخی از این افراد را چگونه مطرح کردید با توجه به اینکه برخی از این شخصیت ها گاه تند ترین حرف ها را علیه مسلمات شیعه می‌زنند که اهل تسنن نزدند بلکه برعکس، اهل سنت نیز در آن عقاید همسو با شیعه مطالب بسیاری دارند، وجهی برای تقیه باقی می‌ماند؟ و یا گاه در سیره و رفتار بر سنتی بوده اند که یا با فرهنگ اهل بیت نه تنها همسویی ندارد بلکه نهی های فراوانی رسیده و از طرفی اهل تسنن و دیگر فِرَق اسلامی نیز آن رفتار را غیر اسلامی یا ضد اسلامی تلقی کرده اند. از طرفی تضاد واضحی میان این افراد به چشم می‌خورد از جمله اینکه مثلا جنید از فتوا دهندگان به قتل منصورست که سلطان ولد، تاج الدین خوارزمی، بابا رکن‌الدین شیرازی، عطار نیشابوری و ... تصریح کرده اند. یا ترمذی شخصی‌ست که در عداوت با اهل بیت و امیرالمومنین و شیعیان، صاحب سبک است و انکار متعدد فضائلِ اهل بیت موردِ پذیرش صحاح سته ی اهل تسنن و حتی متواتر با توهین و بد دهنی و جعل حدیث برای خلفا و نسبت شهوترانی دادن به امیرالمومنین و... را در کارنامه دارد و در عین حال خود را مصداق اهل بیت در آیه ی تطهیر می داند و حتی اظهار فرح در روز عاشورا را مطرح کرده است و ده ها جسارت و توهین و... شیعه ی در حال تقیه دانسته اید؟ و یا جناب عطار را بر چه وجهی؟ بر اساس مدح هایی که برای اهل بیت در آثار معتبرش دارد همانگونه که تصریح به مذهب خویش و مدح خلفا دارد؟ یا محتویاتِ آثاری که انتسابشان به عطار به شدت توسط بزرگان ادبیات رد شده و یا بر اساس اینکه مشرب عرفانی او را پسندیده اید؟ همچنین پیرامون منصور که حرف بسیار است و...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که در این موارد بسیار بحث شده است. به نظرم آیت الله جوادی در جلسه ۲۰۰ شرح فصوص می‌فرمودند ابن عربی در عقیده شیعه بوده است و یا آیت الله طهرانی در کتاب «روح مجرد» از قول مرحوم قاضی می‌فرمایند که ابن عربی و مولوی شیعه بوده‌اند و در عقیده و عمل، تقیه می‌کردند. و حتما در جریان هستید که جناب عطار را به جرم شیعه‌بودن از شهر هرات اخراج کردند. موفق باشید 

38256
متن پرسش

سلام علیکم: طبق فرمایشات شما مدبر امور بدن نفس انسان است اما آیت الله طهرانی در کتاب معادشناسی مدبر امور بدن را از جمله قوای هاضمه و تغذیه و رشد دهنده و رفع کننده و جاذبه و دافعه و ماسکه و غیرها ملائکه می داند. لطفا توضیح بفرمایید. عافاکم الله.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حال همان قوا را باید مربوط به نفس دانست. موفق باشید

38254
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: چه کنیم پیری را قبول کنیم و جهتش دهیم به سمت الله؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیری، موقعیت هرچه بیشتر به خود آمدن است برای حضور در ابدیت. موفق باشید 

38253
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: دنیا مانند آب روان است که می‌رود. چه کنیم از دنیا بهترین بهره را ببریم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که فرموده‌اند زندگی دنیایی یک فرصت است برای حضور در ابدیتی بیکرانه. حال ماییم و ابدیت ما. موفق باشید

38252
متن پرسش

با سلام خدمت کاربران عزیز: حتماً در جریان هستید که موسم، موسم زیارت اربعینیِ حضرت سیدالشهداء«علیه السلام» است و به جهت سفر اربعینی چند روزی از پاسخگویی به سؤالات کاربران محترم معذور هستیم. با آرزوی توفیق برای همه رفقا و امیدواری به دعایتان در امر بهره مندیِ هرچه بیشتر در سفری که معلوم نیست آسمان به زمین آمده است و یا زمین را آسمانی کرده است!! فدای آنهایی که در حال پیاده روی هستند و از آن بیشتر، فدای دلدادگانِ جامانده که با اشکهایشان گامهایی به سوی عرش در قرب امام برای خود به میان می آورده ند. موفق باشید

متن پاسخ

با سلام خدمت کاربران عزیز: حتماً در جریان هستید که موسم، موسم زیارت اربعینیِ حضرت سیدالشهداء «علیه السلام» است و به جهت سفر اربعینی چند روزی از پاسخگویی به سؤالات کاربران محترم معذور هستیم. با آرزوی توفیق برای همه رفقا و امیدواری به دعایتان در امر بهره مندیِ هرچه بیشتر در سفری که معلوم نیست آسمان به زمین آمده است و یا زمین را آسمانی کرده است!! فدای آنهایی که در حال پیاده روی هستند و از آن بیشتر، فدای دلدادگانِ جامانده که با اشکهایشان گامهایی به سوی عرش در قرب امام برای خود به میان می آورده ند. موفق باشید

38251
متن پرسش

بسمه تعالی. سلام علیکم: با توجه به این‌که می‌فرمایید حضور اربعینیِ این سال‌ها، حاضرشدنِ انسان‌ها در وسعت حیات توحیدی خاصی است که در این تاریخ به میان آمده است؛ جایگاه ما جاماندگان از این میدان که تنها می‌توانیم در روز اربعین با پیاده‌روی خود به سوی گلزارها و گلستان‌های شهداء حرکت کنیم، کجاست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم حضور در این راهی است که در مقابل ما گشوده شده است آن‌هم به سوی روحانیتی که حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» مقابل ما گشودند و با توجه به روایاتی که تأکید بر زیارت آن حضرت در اربعین دارد؛ این گشودگی بیشتر در مقابل ما به ظهور می‌آید. حال ماییم و مدّ نظرقراردادنِ حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» چه در مسیری که به کربلا ختم می‌شود و چه در مسیری که به شهدایی ختم می‌شود که منوّر به نور شهادت حضرت امام حسین «علیه‌السلام» هستند. البته معلوم است که اگر بتوانیم در مسیری حاضر شویم که به کربلا ختم شود، چرا آن‌جا نباشیم؟ بحث بر سر آن است که آیا در این زمان می‌توان به همان صورتی که می‌فرمایید به یک معنا در آن میدان و در این تاریخ حاضر شد؟ مهم حضور در تاریخی است که در حال شروع و گشایش است. در آن صورت جاماندگان به هیچ وجه جامانده نیستند. دل‌های مشتاقی که از ماه‌ها قبل در انتظار سفری ملکوتی‌اند؛ جا نمی‌مانند، هرچند محدودیتِ عالم خاک زنجیر به پایشان بسته باشد. «بُعد منزل نبود در سفر روحانی». اینان همان «دل دادگانند» نه «جاماندگان». به اندازه حسرتی که از نرفتن دارند، آن حسرت، آنان را بیشتر از رفتن‌های معمولی در آن‌جا حاضر می‌کند. و در این رابطه می‌توان گفت: خوشا به حالِ دل‌دادگانِ جامانده. موفق باشید

38250
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: وقتی که داریم به حرف دلمان گوش می‌دهیم چه کنیم که گوش به حرف شیطان ندهیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم نظر به عبودیتی است که باید مدّ نظر باشد از آن جهت که مشکل شیطان در مقابل امر الهی، تکبّر بود به جای عبودیت و بدین لحاظ هر صدایی که ما را از روح عبودیت منصرف کند، صدای شیطان است. و هر صدایی که ما را از خودبینی و خودخواهی و دنیاطلبی آزاد کند، صدای پروردگار ما برای تعالی ما می‌باشد به همان معنایی که جناب مولوی فرمود: «هر ندایی که ترا بالا کشید / آن ندا می‌دان که از بالا رسید. هر ندایی که ترا حرص آورد / بانگ گرگی دان که او مردم درد. موفق باشید

38249
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: چگونه می‌توان انسانی را که تمام ویژگی‌های یک انسان منافق در درون او است را شناخت؟ و چگونه می‌توان او را به دیگران معرفی کرد تا مردم ارتباطشان را با این فرد قطع کنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما را چه به این حرف‌ها. ماییم و وظیفه حمل بر صحت نسبت به گفتار و رفتار افراد. حتی اگر خلافی واقع شد در همان حدّ تذکر می‌دهیم. مهم سبک و سلوکی است که حضرت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب پیش آوردند تا هر آن کس را که روحانیت لازم در او نبود، خود به خود به حاشیه می‌رود چه طلحه و زبیر باشند و چه رزمندگان دیروز که امروز اهل رانت و آقازاده بازی شده‌اند. «از همه محروم‌تر خفاش بود / که عدوی آفتابِ فاش بود». خوشا به حال شهدا، خوشا به حال مادران شهدا که از مسیر فرزندانشان جدا نشدند. و بدا به حال سیاست‌زدگان که گمان کردند این نظام الهی جایگاه چپاول اموال ملت است!! اینان خود به خود رسوا و رسواترند. مهم سبک و سلوک ما می‌باشد. موفق باشید

38248
متن پرسش

سلام استاد بزرگوارم: ارتباط با خدای تاریخی ارتباط با خدای تشبیهی است نه تنزیهی در حالی که توحید هم تشبیه هم تنزیه است یا حرکت بین تشبیه و تنزیه است. اگر این مطلب درست باشه، پس ما باید علاوه بر ارتباط با خدای تشبیهی که اسم تاریخ ماست، باید با خدای فراتاریخی هم مرتبط باشیم، درسته؟ اگر درسته چطور با خدایی که در تاریخ هم طلوع نکرده مرتبط باشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در حضور خداوند است در تاریخی که در آن به‌سر می‌بریم تا ذیل اراده او در این تاریخ حاضر شویم. حال ماییم و انوار الهی. ما را در آن رؤیت چه به مباحث مفهومیِ تنزیه و تشبیه؟!! «تا به دریا سیر اسب و زین بُود / بعد از آنش مرکب چوبین بود». موفق باشید 

38247
متن پرسش

سلام استاد بزرگوارم: خدا قوت. استاد جان با توجه به اینکه در تاریخ نیست انگاری هستیم چطور نماز با حضور قلب بخوانیم؟ خدا از ما همچون اقوامی که در چنین تاریخی زندگی نکردند توقع دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! و صد آری! همین‌که متوجه شدیم ظرفیتی بیش از ایمان دیروزین داریم، این شمایید که به دنبال آن ایمان، راهِ حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» مدّ نظر می‌آید. و در این مورد خوب است به سؤال و جواب شماره 20694 تحت عنوان «اربعین؛ چشم‌اندازِ عبور از نیهیلیسم دوران» رجوع فرمایید. موفق باشید

38246
متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: پیرامون برگزاری یک سری کلاسهای عرفانی با موضوعات توسعه فردی در خانه حکمت اصفهان شماره هماهنگی جنابعالی را از دکتر احمدی دریافت کردم و برای هماهنگی یک همکاری با خانه حکمت تقاضای یک جلسه ملاقات حضوری با جنابعالی را دارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با کمال معذرت، در شرایطی نیستم که بتوانم خدمت رفقا باشم. مگر از طریق همین سایت و یا بعد از نماز صبح در مسجد خدیجه کبری بعد از اربعین. موفق باشید

38245
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم استاد معظم. اخیرا جناب دکتر دینانی در مصاحبه با شبکه ی عمانی مطالبی گفتند از جمله: «ابن عربی بعضی حرف های ظاهرا کفر آمیز دارد که ظاهرش کفر و باطنش توحیدست، ابن عربی می‌گوید اولین موحد خداوند است، دومین موحد ابلیس ست چون به غیر خدا سجده نکرد و غیرت داشت و سومی حضرت محمد. ما می‌گوییم ابلیس لعین اطاعت نکرد استکبار کرد اما تاویل باطنی قرآن این نیست. این غیرتِ توحیدست. تکوین با ظاهر فرق دارد، قرآن و حدیث ظاهرست، باطن این حرف ها همین ابن عربیست. دیانت را تاویلی نکنیم دچار مشکل می‌شویم، شرع و ظاهر برای عوام ست. متکلمین نمی‌فهمند، فلاسفه و ملاصدرا می‌فهمند. صوفی ها خوب فهمیدند» سوالم اینست: قبلا بحث تحریف و اضافه شدن برخی مطالب به مطالب ابن عربی را مطرح کرده اید، همچنین موضوع استبصار او را طرح کرده بودید، این مطالبی که جناب دینانی گفته اند از کدام بخش است؟ تحریفات؟ یا مطالب قبل از استبصار؟ و یا مطلبی همچون تفسیر ذیل که مشابه آن در آثار ابن عربی بسیار زیادست: ابن عربي در ذيل آيه «خَتَمَ الله عَلي قُلُوبِهِمْ وَ عَلي سَمْعِهِمْ وَ عَلي أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيم» مي‌گويد: «خلاصه مفهوم اين آيه چنين است: يا محمد، اينان كه محبّت مرا در دل پنهان داشتند (كافران)، برايشان تفاوتي ندارد. چه آنان را به وعيد خود بيم دهي و چه بيم ندهي به سخن تو ايمان نمي‌آورند؛ زيرا اينان جز مرا نمي‌بينند و درك نمي‌كنند. چگونه به تو ايمان آوردند در حالي كه بر دل‌هايشان مهر (محبّت خود) زده‌ام. تا جايي براي چشم‌هايشان پوششي از بهاء و عظمت خود افكنده‌ام تا ديگري را هرگز نبينند. اگر توجّه‌شان را از سوي خود به تو معطوف دارم، به رنج و اندوه مي‌افتند. در حالي كه محو جمال والاي من گشته‌اند و مبهوت، به اين منظر تابناك مي‌نگرند. پس چگونه اينان را از خود بازدارم و متوجّه بيم دادن‌هاي تو كنم!» پذیرش این مطالب با مبنای باطنی ها (تضاد باطن و ظاهر به خلاف ارتباط بطن با ظاهر) چه مشابهت و چه تفاوتی دارد؟ ارتباط این مطالب با مطالب عین القضات همدانی و منصور حلاج چیست که می‌گفتند: «هر کس در این معنی راه نبرد، ابلیس داعی است در راه، و لیکن دعوت می‌کند ازو، و مصطفی دعوت می‌کند بدو. ابلیس را به دربانی حضرت عزّت فروداشتند و گفتند: تو عاشق مایی، غیرت بر درگاه ما و بیگانگان از حضرت ما بازدار.» «ای دریغا گناه ابلیس عشق او آمد با خدا و گناه مصطفی دانی که چه آمد؟ عشق خدا آمد با او» سیر این افکار و عقاید چه ارتباطی با تصوف دارد؟ از تصوفی که در زمان ائمه می‌زیستند تا به حال؟ منظور جناب دینانی از تاویلی کردن دین چیست؟ همان چیزی که در احادیث متوار تحت عنوان تفسیر به رای معرفی شده؟ متشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نکته‌ای که آیت الله محی الدین الهی قمشه‌ای در این رابطه با عدم سجده شیطان به آدم فرموده‌اند بسیار کارساز است. آن‌جا که می‌فرمایند: 
جرمش آن بود که در آینه روی تو ندید     ورنه بر بوالبشری ترک سجود این همه نیست
همه حرف جناب ابن عربی آن است که حضرت حق در جلوه اسمای حسنایش در میان است و به اسماء حسنایش هست. و این راز بزرگی است در مکتب ابن عربی که چگونه ما او را از طریق اسماء حسنایش آن هم در آینه و مظاهر اسماء حسنایش بنگریم، وگرنه اگر به او نظر کنیم بدون اسماء‌اش، موحد هم که باشیم، شیطانیم. و ابن عربی به صورت‌های مختلف می‌خواهد این نکته را متذکر شود. و این درست مقابل این کلام الهی است که می‌فرماید: «له الاسماء الحسنی فدعوه بها». آری! رجوع به او به همان معنای «فدعوه بها» از طریق اسماء حسنا می‌باشد، آن هم از طریق مظاهرِ اسماء حسنا، که به گفته حضرت صادق آل محمد «صلوات‌الله‌علیه‌وآله»: «نحن والله الاسماء الحسنى التي لا يقبل الله من العباد عملا إلا بمعرفتنا» . و درک این موضوع از ظرائف توحید است و بحث آن بسی حساس و دقیق می‌باشد به همان معنای مرز کفر و ایمان. موفق باشید 
 

نمایش چاپی