بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6095
متن پرسش
سلام علیکم .عید سعید غدیر را به شما استاد گرامی تبریک عرض مینمایم سوال اول : من با علاقه ی بسیار زیادی که به کتاب و مباحث ده نکته در معرفت نفس داشتم به احادیث زیر برخود کردم که نظرم کمی سست شده است اگر میشود کمی برایم توضیح دهید الامام‌ الجواد علیه السلام: ان‌ّ ماسوی‌ الواحد متجزّی‌، و الله‌ واحد أحد لامتجزی‌، ولا متوهم‌ بالقلّة و الکثرة ـ جز خدای‌ یگانه‌ و واحد، همه‌چیز دارای‌ جزء است‌ و تنها خداوند یکتا و یگانه‌ است‌ که‌ نه‌ جزء دارد و نه‌ قابل‌ توهم‌ به‌ کمی‌ و زیادی‌ است‌. کافی‌۱/ ۱۱۶، بحار الانوار ۴/ ۱۵۳ از امام‌ کاظم علیه السلام روایت‌ شده‌ است‌ که‌ فرمود: شخص‌ وقتی‌ به‌ خواب‌ می‌رود، روح‌ حیوانی‌ در بدن‌ او باقی‌ است‌ اما روح‌ عقلی‌ از بدن‌ او خارج‌ می‌شود. عبدالغفار اسلمی‌ از امام علیه السلام درباره آیه‌ «الله‌ یتوفی‌ الانفس‌ حین‌ موتها…» می‌پرسد، مگر آیه‌ بیانگر این‌ امر نیست‌ که‌ ارواح‌ همگی‌ هنگام‌ خواب‌ توسط‌ خداوند توفی‌ و نگاه‌ داشته‌ می‌شوند، آن‌ را که‌ بخواهد، نگاه‌ می‌دارد و آن‌ را نخواهد، باز می‌گرداند؟ امام علیه السلام فرمود: آن‌که‌ هنگام‌ خواب‌ نزد خداوند برده‌ می‌شود، ارواح‌ عقول‌ است‌ اما ارواح‌ حیات‌ در ابدان‌ باقی‌ مانده‌ و جز با مرگ‌ از بدن‌ خارج‌ نمی‌شوند… اصحاب‌ کهف‌ مثالی‌ از این‌ مسأله‌ هستند که‌ هنگام‌ خوابشان‌ روح‌ حیات‌ در بدن‌ آن‌ها باقی‌ بود و از همین‌ رو به‌ طرف‌ راست‌ و چپ‌ گردانیده‌ می‌شدند. بحارالانوار ۵۸/۴۳ الامام‌ الصادق علیه السلام: والروح‌ جسم‌ رقیق‌ قد البس‌ قالبا کثیفاً ـ روح‌ جسمی‌ رقیق‌ و لطیف‌ است‌ که‌ در قالبی‌ ضخیم‌ و غلیظ‌ (بدن‌) قرار گرفته‌ است‌. بحارالانوار 185/10 1 الامام‌ الباقر علیه السلام: ان‌ العباد اذا ناموا خرجت‌ ارواحهم‌ الی‌ السماء فما رأت‌ الروح‌ فی‌ السماء فهوالحق‌ و مارأت‌ فی‌ الهواء فهو الاضغاث[۱۴] ـ وقتی‌ که‌ بندگان‌ خدا به‌ خواب‌ می‌روند، ارواح‌ آن‌ها به‌ سوی‌ آسمان‌ صعود می‌کند؛ پس‌ آنچه‌ روح‌ (از رویا و خواب‌) در آسمان‌ ببیند، رؤیایی‌ صادق‌ است‌ و آنچه‌ در هوا می‌بیند، خواب‌ آشفته‌ و بدون‌ تعبیر است‌. بحارالانوار 61/31 ۵ـ الامام‌ علی علیه السلام: ان‌ الله‌ خلق‌ الارواح‌ قبل‌ الاجساد بالفی‌ عام‌، فاسکنها الهواء فمهما تعارف‌ هناک‌ ائتلف‌ هیهنا و مهما تناکر هناک‌ اختلف‌ هیهنا ـ خداوند ارواح‌ آدمیان‌ را دو هزار سال‌ قبل‌ از اجساد آن‌ها آفرید و آن‌ها را در هوا جای‌ داد؛ پس‌ ارواحی‌ که‌ در آنجا به‌ یکدیگر انس‌ گرفتند، در اینجا نیز انس‌ می‌گیرند و دوست‌ می‌شوند و ارواحی‌ که‌ در آنجا از هم‌ فاصله‌ گرفتند، در اینجا نیز با هم‌ دشمن‌ می‌شوند. بحارالانوار 61/41 ۶٫ ان‌ الله‌ خلق‌ الروح‌ و جعل‌ لها سلطاناً فسلطانها النفس‌ فاذا نام‌ العبد خرج‌ الروح‌ و بقی‌ سلطانه‌ فیمر به‌ جیل‌ من‌ الملائکة و جیل‌ من‌ الجن‌، فمهما کان‌ من‌ الرؤیا الصادقة فمن‌ الملائکة و مهما کان‌ من‌ الرؤیا الکاذبة فمن‌ الجن‌ ـ خداوند متعال‌ روح‌ را آفرید و برای‌ او سلطان‌ و اقتداری‌ قرار داد که‌ عبارت‌ است‌ از نفس‌. پس‌ هرگاه‌ بنده‌ به‌ خواب‌ می‌رود، روح‌ از بدن‌ او خارج‌ می‌شود و سلطنتش‌ [بر بدن‌] باقی‌ می‌ماند؛ در این‌ هنگام‌ روح‌ با فوجی‌ از فرشتگان‌ روبرو می‌شود و با فوجی‌ از جنیان‌؛ پس‌ آنچه‌ رؤیای‌ صادقه‌ است‌، از جانب‌ فرشتگان‌ [به‌ او القاء شده‌] است‌ و رؤیای‌ کاذبه‌ از جانب‌ جنیان‌ است‌. سوال دوم : استاد اگر به احادیث بالا و مخصوصا حدیث امام جواد دقت کنید میگوید جز خدای یگانه همه چیز دارای جزء است پس چطور میتوان گفت که نفس ناطقه لیس کمثله شی است ؟ و با چه منطقی میتوان کلام یکی از عرفا که اخیرا گفته بود لاتاخذنی سنه ولانوم را توجیه کرد؟اینکه برخلاف حرف امام میشود . سوال سوم : در احادیث به وفور دیده میشود که اهل بیت از تفکر در ذات خدا نهی کرده اند و فرموده اند هرکس به ذات فکر و اندیشید هلاک میشود . حال چرا فلسفه اسلامی نقطه ی تکیه اش و تمام حرف اش صحبت از ذات است ؟ سوال چهارم : و اما در احادیث دیگر به چشم میخورد که پیامبر خصوصیت جسمی جبرئیل را هم ذکر کرده و حتی تعداد بال های او را هم گفته است و از این دست احادیث زیاد است که خصوصیت جسمی ملائک ذکر میشود . وقی پیغمبر میگوید جبرئیل نزدیک به سیصد تا یا سیصد هزار تا ( دقیق یادم نیست ) پز داشت آیا بازهم میتوان گفت جبرئیل مجرد است؟ سوال پنجم : در خصوص اینکه خداوند در تمام مکان ها و زمان هاست . من هرچه فکر کردم نمیتوانم قبول کنم . زمان و مکان خلق شده به دست خداوند است پس محدود است و خدا در محدود نمیگنجد . پس اینکه خداوند فرموده است همه جا با شما هستم فکر کنم یعنی اینکه خداوند با قدرت و تسلطی که دارد بر همه چیز احاطه دارد نه اینکه همه جا با شخص باشد . چطور نامتناهی ( خداوند ) در متناهی ( زمان و مکان ) جای میگرد ؟ سوال ششم : خداوند خود خالق وجود است پس چطور میتوان خود واژه وجود را برای خداوند به کار برد؟ و به نظرم یک مشکل فلسفه اسلامی همین است که خواست خدا را زیرواژه وجود تعریف کند . چون وجود لایتناهی ( خدا ) را ذیل متناهی( وجود) رسم کردن جالب نیست . چطور میتوان کوزه را از دریا پر کرد . حال واژه وجود به مثابه کوزه و بلاتشبیه خداوند به مثابه دریا . به نظر من این جمله بهتر است که" وجود خدا دارد" , نه اینکه "خدا وجود دارد" .خدا قطعا وجود دارد . چون خود وجود را خدا بوجود آورده است . مثلا خداوند خود خالق مکان است .مگر میتوان گفت مکان خدا کجاست ؟ و خود خالق زمان است مگر میتوان گفت از چه زمانی بوده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیاری از سؤالاتتان در صورتی که بحث معرفت نفس را ادامه می‌دادید حل می‌شد. زیرا در بحث معرفت نفس، نظر به جنبه‌ی مجرد انسان می‌شود بدون آن‌که در آن بحث به جنبه‌های دیگر آن نظر شود، در حالی‌که انسان در روایات از جنبه‌های مختلف مدّ نظر قرار می‌گیرد و این‌که حضرت جواد«علیه‌السلام» می‌فرمایند: حضرت اللّه «واحدٌ اَحَدٌ لا متجزی» یعنی حضرت اللّه، یگانه‌ای هستند که هیچ موجودی در کنار آن نمی‌تواند وجود داشته باشد و او جزءپذیر نیست و به زیادی و کم توهم نمی‌شود. در حالی‌که وقتی بحث نفس ناطقه یا هر مجرد دیگری مثل ملائکه می‌شود همین‌که هرکدام غیر دیگری هستند نشان می‌دهد که هرکدام جنبه‌هایی دارند که دیگری ندارد و از این جهت در یگانگی مطلق نیستند که نفی غیر کنند ولی اَحدبودن خداوند به تعبیر علی«علیه‌السلام» یعنی یکی که دومی در کنارش نیست. به هرحال این روایات هرکدام نوری از انوار توحید را در مقابل ما می‌گشاید که برای فهم آن‌ها نه‌تنها فلسفه‌ حجاب نیست بلکه کمک‌کننده است. به‌خصوص که در نتیجه‌گیری‌هایی که کرده‌اید یک خطای بزرگ را متوجه نشده‌اید. آن‌جایی که می‌گویند خداوند با قدرت و تسلط‌اش همه‌جا هست نه این‌که همه‌جا با شخص باشد. این حرف شما به این معنا است که ذات خدا از صفات او جدا است که در فلسفه و کلام به این نگاه اشکال اساسی دارند چون معنای این حرف آن است که ذات خدا از کمالاتش خالی است. در ضمن این در مباحث معرفت نفس بحث می شود که باید بین مزاجی که در حین خواب بدن را تدبیر می کند با روحی که در حین خواب از بدن جدا می شود فرق گذاشت که این موضوع در زبان روایات به صورتی دیگر مطرح است که جای بحث آن در این جا نیست .موفق باشید
2256
متن پرسش
سلام علیکم! در بحث ازدواج از دیدگاه اسلامی خوب است که پسر و دختر هر چه زودتر ازدواج بکنند. تا آنجائیکه از حضرت رسول ص حدیث داریم که از سعادت های مرد این است که دحترش در خانه خودش حیض نبیند. خوب با توجه به این منطق یعنی دختر در سنین 10 و 11 و 12 و پسر در سنین 16 و 17 ازدواج بکند. خوب اگر تنها هدف از ازدواج ارضای غریزه جنسی بود ازدواج در این سنین خوب بود. اما ازدواج که فقط این نیست. ازدواج یک نیاز متقابل به جنس مخالف است یک نیاز به محبت است یک نیازی است که خیلی بعید است در یک دختر 10 یا 11 ساله یا در یک پسر 16 یا 17 ساله پیدا شود. پس چرا دستور به زود ازدواج کردن در اسلام شده است!؟ الان خیلی از پسرها به سنین 24 و 25 و بالاتر حتی می رسند اما بجز نیاز جنسی هیچ نیاز دیگری به ازدواج در خود نمی بینند. پس اینجا مشکل از کجاست!؟ آیا دستور اسلام مبنی بر زود ازدواج کردن فقط ناظر به مسائل جنسی بوده یا نه واقعا در آن زمان مثلا یک دختر 10 یا 11 ساله یا یک پسر 16 یا 17 ساله به آن میزان از تکامل و رشد عقلی رسیده بوده که بخواهد ازدواج کند؟! خوب اگر یک بلوغ عقلی و اجتماعی نیز بجز بلوغ جنسی برای ازدواج نیاز است چه کار کنیم که الان هم در یک پسر 16 17 ساله یا در یک دختر 10 11 ساله این بلوغ پیدا شود؟! از طرفی چون الان در پسران 16 17 ساله این بلوغ و رشد عقلی وجود ندارد و شاید این رشد و بلوغ عقلی تا سنین 22 و 23 هم پیدا نشود اما خوب عریزه جنسی که از همان ابتدا وجود دارد. با این مشکل چه کنیم؟! آیا بگوئیم پسر تا سنی که به آن رشد عقلی لازم رسید از لحاظ جنسی خود را نگه دارد و در این فاصله حدود 10 ساله بسوزد و بسازد؟! یا اینکه بگوئیم علیرغم وجود نداشتن آن بلوغ اجتماعی و عقلی لازم مثلا پسر در همان سنین 16 و 17 ازدواج کند؟! یا راه دیگری وجود دارد؟! از طرفی اگر بگوئیم علیرغم وجود نداشتن این بلوغ عقلی و اجتماعی لازم پسر در سنین 16 و 17 ازدواج کند خوب این فقط از لحاظ جنسی خوب است که پسر از افتادن به گناه مصون می ماند. اما خوب قطعا مشکلات بسیاری در زندگی مشترک پیدا می کند به دلیل همین به بلوغ عقلی لازم نرسیدن. از طرفی ممکن است چند سال بعد که مقداری رشد و تکامل عقلی اش بیشتر شد بگوید من این زن را نمی خواهم و این زن، زن مطلوب من نیست و کارشان به طلاق برسد.چون که برای یک پسر در سنین 16 و 17 تنها ملاک ملاک زیبائی دختر باشد چون در این سن تنها هدف ازدواج مسأله جنسی است. پس احتمالش خیلی زیاد است که چند سالی که گذشت و ملاکهای پسر تغییر کرد بگوید این زن را نمی خواهم. از طرفی ما اینجا با یک زن شاید حداکثر 20 و 21 ساله طرف باشیم که مطلقه شده است و احتمال ازدواج مجددش پائین می آید. با این مشکل چه گنیم؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: دستورات اسلام به عنوان دستورات خالق بشر، مبتنی بر مبانی خلقت انسان‌هاست و خداوند به صورت تکوینی در بین زن و مرد یک نوع «مودت و رحمت» قرار می‌دهد که زندگی را با هدایت الهی ـ‌که به صورت هدایت غریزی و تکوینی به آن‌ها الهام می‌کندـ ادامه می‌دهند و آن رشد عقلی که مدّ نظر جنابعالی است در کنار غریزه‌ی جنسی در میان است و تجربه نیز نشان داده‌است این نوع ازدواج‌ها کمتر به طلاق منجر شده زیرا خاطرات روحی و روحانی ابتدایی همواره آن‌دو را نسبت به همدیگر وفادارد و علاقه‌مند نگه داشته‌است. موفق
11511
متن پرسش
با سلام: جناب استاد اگر ما طرز تفکرمان را بسپاریم به حکمت متعالیه ی ملاصدرا و آنگونه که در این حکمت آمده و با اصول این حکمت تفکر کنیم کافیست و ما را به سر منزل مقصود می رساند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حکمت متعالیه قدرت تفکر بر روی آیات و روایات را به ما می‌دهد و تفکر و تدبّر بر روی آیات و روایات إن‌شاءاللّه ما را به سر منزل مقصود می‌رساند. موفق باشید

402

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
1- پیامبران از چه طریقی راه کمال را در برابر انسان قرار داده اند؟ 2- رابطه ی علم وانسانیت چیست؟
متن پاسخ
در جواب شماره 380 جواب داده شده
2731
متن پرسش
سلام علیکم در کتاب «جایگاه اشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیته» بخش کشف تام محمدی«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» مطلبی را نوشته بودید که برای من سوالی پیش آورد و اینکه آیا خداوند به خاطر دعای پیامبر دین اسلام را فرستاد و اینکه پیامبر از قبل از بعثت میدانسته که پیامبر خواهد شد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» با توجه به مشکلات بشر نظر به عالم غیب و معنا نمود و خداوند که بر اساس ربوبیت خود باید آخرین هدایت را اظهار می‌داشت آن حضرت را شایسته‌ی هدایت دید و آخرین وَحی را بر قلب مبارک او متجلی نمود. موفق باشید
2294

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام.استاد با تشکر از جواب قبلی خدا خیرتان دهد.در مورد تمرکز واقعی که فرمودید تمرکز واقعی همانا به خداوند است در2240. بنده جواب خود را گرفتم که دوری از پرخوری و پر حرفی است.اما یک قسمت از جواب ماند و آن اینکه از نظر مبانی دین که شما به ما می آموزید غیر از تمرکزی که شما فرمودید و اساس است تمرکز بر بقیه چیزها اشگال دارد.یعنی حرام است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: منظورتان را از تمرکز بر بقیه‌ی چیز‌ها نفهمیدم. موفق باشید.
11803
متن پرسش
با سلام: در قسمت کتاب ها کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» جلد یک معرفی شده ولی بخش دانلود جلد دو است لطفا جلد یک را هم قرار بدهید. باتشکر فروان
متن پاسخ

به نام خدا

باسلام

تشکر از تذکرتان، اصلاح انجام و در اولین فرصت فایل جلد 1 نیز آماده بارگذاری می گردد. ان شاءالله. مدیریت سایت

10157
متن پرسش
با عرض معذرت اگر ممکن است شرحی مختصر بر این جمله از دعای عرفه بدهید: «و اجعل سمعی و بصری الوارثین منی»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم با توجه به این که قبل از این فراز حضرت تقاضا می‌کنند «متعنی بجوارحی» و می‌خواهند حضرت حق او را نسبت به اعضاء و جوارحش بهره مند و کام‌روا گرداند، می‌توان گفت در فراز بعدی که تقاضا می‌کنند سمع و بصرشان را وارث‌شان قراردهد، شاید بخواهند که حاصل آن‌چه را که سمع و بصرشان برایشان ایجاد می‌کند وسیله‌ی کامروایی و بهره‌مندی ابدی آن‌ها باشد به این معنی که سمع آن‌ها جز حق را نشنود و بصر آن‌ها جز حق را نبیند چرا که تنها در این صورت است که سمع و بصر موجب کام‌روایی و بهره‌مندی انسان می‌شود. موفق باشید
316

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی جناب آقای طاهرزاده در جزوه دوم تمدن زایی شیعه مطلبی در مورد مرحوم آقای بهلول بیان فرموده اید که چند مطلب در مورد ان قابل ذکر است: اولا مطلب شما با آنچه در کتاب خاطرات سیاسی آن مرحوم امده است متفاوت است در آنجا آقای بهلول می گوید عموی من مرا از مخالفت با دولت پهلوی منع می کرد ولی اینکه بگوید هنوز وقتش نرسیده و فعلا درست را بخوان چنین مطلبی بیان نشده است ثانیا ایرادی که شما گرفته اید وارد نیست چون مرحوم بهلول به دستور مرحوم آیت ا... اسدابوالحسن اصفهانی وارد مبارزه جدی با رضا شاه می شود و اقدامات قبلی او هم به طور ضمنی مورد تایید آن مرجع بزرگ قرار می گیرد و مرحوم آسدابوالحسن صریحا درس خواندن را بر او حرام می کند و او را تشویق به مبارزه با پهلوی می کند و اگر ایرادی وارد باشد به حکمایی مانند پدر مرحوم بهلول و عموی اوست که جنبه مبارزاتی و حکومتی مکتب شیعه همیشه مورد اغفال انهاست و زمانی هم که امام علیه رحمه قیام کرد ما از این قبیل حکما کم نداشتیم که اگر امام حرکتی نمی کرد آنها 500 سال دیگر هم اقدامی نمی کردند. با تشکر از جنابعالی
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام حقیقت امر آن است که بنده نمی‌خواهم مرحوم اقای بهلول را تضعیف کنم، ولی موضوعی در آن جزوه مورد بحث قرار گرفته که فکر می‌کنم اگر با عمق بیشتری فعالیت مرحوم بهلول را بررسی کنیم، مثال خوبی برای موضوع مورد بحث باشد و مسئله‌ی اجازه‌ی آن مرحوم از آیت‌الله ‌سیدابوالحسن اصفهانی و غیره مباحثی است که احتیاج به بررسی همه‌جانبه‌تری دارد، چون کلیات مخالفت با نظام پهلوی و تلاش برای مقابله با آن نظام یک بحث است، روش مبارزه یک بحث دیگر. در هر صورت خداوند مرحوم بهلول را رحمت کند و به جهت نیّات خیری که در جهت اعلای کلمه‌ی اسلام در قلب خود داشت به عالی‌ترین مقامات در بهشت نایل فرماید. موفق باشید
11116

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد ارجمندم: از اینکه با حوصله سئوالات مخاطبین و جوانان را پاسخ میدید به نوبه خودم سپاسگزارم خداوند بهتون سلامتی و جزای خیر بده. مبحثی که خوب برای بعضی جوانان حزب اللهی روشن نشده دو اقدام آقای دکتر احمدی نژاد در دوره قبل هستش که از اون تعبیر به عدم تمکین به نظر رهبری می کنند و میگن ایشون جلوی رهبر ایستاد. مورد اول در انتصاب آقای مشایی به معاونت اولی است که می گویند رهبر انقلاب حکم حکومتی صادر کردند و دکتر احمدی نژاد می خواست صداش را درنیاره و اجرا نکنه. مورد دوم بحث 11 روز خانه نشینی ایشان و به نوعی استعفا بخاطر اینکه نمی خواست زیر بار حرف رهبر برود. نظر و تحلیل حضرتعالی برای ما راهگشاست. سپاسگزارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله‌ی 11 روز خانه‌نشینی آقای احمدی‌نژاد برای بنده نیز سؤال است، ولی همان‌طور که در جزوه‌ی «احمدی‌نژاد، اولین خاکریز» عرض شد مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» بعد از آن جریان، دولت را با تعبیرهای خاصی تأیید کردند که نشان می‌داد حضرت آقا نظر مثبت به دولت دارند. و در مورد معاونت اولی آقای مشایی محتوای دستور حکم حکومتی نبود و خود آقای احمدی‌نژاد در یک جایی مفصل صحبت کرده‌اند که بنا بود بعد از یادداشت رهبری روز دوشنبه بروم خدمت آقا، که سایت‌ها موضوع را آفتابی کردند و فضا را از حالت عادی در آوردند. ولی ای کاش بعد از آن‌که عذر آقای مشایی را از معاونت اولی خواستند، ایشان را به مسئولیت دفترشان منصوب نمی‌کردند. با همه‌ی این‌ها نمی‌توان نتیجه گرفت آقای احمدی‌نژاد کمتر از مدعیان ولایت‌مداری، ولایت‌مدار است. موفق باشید
11931
متن پرسش
سلام علیکم: آیا دستور العمل خاصی برای از بین بردن ترس وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هراندازه انسان متوجه سنت‌های الهی در عالم شود از وَهم که عامل ترس است نجات می‌یابد و تدبّر در قرآن یکی از بهترین راه‌کارهای نظر به حضور سنت‌های الهی در عالم است. موفق باشید

6634
متن پرسش
سلام راه های رسیدن به وحدت درونی چیست؟؟ اگه میشه چند مورد تیتر وار بگید ممنون میشم.مباحث شمارا دنبال میکنم،اشاره کنید در کتاب های مربوطه دنبال میکنم. یا علی مدد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بخواهیم خیلی مختصر عرض کنم مختصرتر از توصیه‌های علی«علیه‌السلام» به فرزندشان در نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه نمی‌شناسم که در دو جلد کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» آن نامه را شرح مختصری داده‌ام که چگونه حضرت ما را از توقف بر عالَم کثرت‌‌ها به حقیقت وحدانی درونی که پنجره‌ی اتصال به حضرت اَحد است راهنمایی می‌کنند. إن‌شاءاللّه مطالب آن دو کتاب را دنبال بفرمایید به حکمتی که گمشده‌ی مؤمن است می‌رسید. موفق باشید
6073
متن پرسش
سلام قسمت دوم سوال6024 (اگرمی شود درمورد مباحث شما که میفرمایید امام فرموده برای مقدمات لازم است آدرسش کجاست؟ مثلا گفتید امام گفتند عرفان را از اسفار آن دوجلدی که شما ترجمه کردید شروع کنید ومباحث معرفت نفس درآن است. دراداب الصلوه گفتید امام میگویند برهان صدیقین و هرکسی باید بلد باشه(قریب به مضمون) ومباحث دیگر...؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عرض کردم همان اوایل انقلاب که امام در قم تشریف داشتند رفقا خدمتشان رفته بودند پرسیده بودند برای عرفان از کجا شروع کنیم و حضرت امام جلد 8 و 9 اسفار را پیشنهاد کرده بودند و بنده نیز بر همین اساس آن دو جلد را ترجمه کردم و درس دادم. قسمت دوم سؤال را می‌توانید در کتاب آداب‌الصلات پیدا کنید که می‌فرمایند برهان صدیقین مقدمه است. موفق باشید
6019
متن پرسش
با سلام من جوان 28 ساله مجرد هستم که به خانمی از اهل تسنن که هم سن خودم است تدریس خصوصی می کنم پدر ایشان در قید حیات هستند و ایشان تاکنون ازدواج نکرده اند. مرجع تقلیدم آیت الله خامنه ای است می خواستم بدانم آیا این امکان هست که ایشان را صیغه کنم چون در کلاس می خواهم با ایشان راحتتر باشم و اگر دستم به ایشان خورد یا مسائل دیگر گناه نکرده باشم. نظر اقای خامنه ای احتیاط واجب اجازه پدر را لازم می داند البته در رابطه با دختر سنی اطلاع ندارم می خواستم راهنمایی ام کنید تا بتوانم ایشان را صیغه کنم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. از دفتر رهبری استفتاء کنید. موفق باشید
9317
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید. نماز و روزه هاتون قبول باشه. بنده مطلبی را خواندم که مربوط به سخنرانی رهبری در سال 1370 بود. (لینک سخنرانی http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2603 ) در قسمتی از این سخنرانی رهبری می فرمایند: «... مسأله‌ی دیگر، مسأله‌ی روضه‌هاست. روضه‌خوانی و سینه‌زنی باید باشد؛ اما نه در هر عزایی. این را بدانید که روضه خواندن و گریه کردن - آن سنت سنیه - مربوط به همه‌ی ائمه نیست؛ متعلق به بعضی از ائمه است. حالا یک وقت در جمع و مجلسی کسی روضه‌یی میخواند، عده‌یی دلشان نرم میشود و گریه میکنند؛ این عیبی ندارد. اصلاً عزاداری کردن یک حرف است، روضه‌خوانی و سینه‌زنی راه انداختن یک حرف دیگر است. روضه‌خوانی و سینه‌زنی راه انداختن، مخصوص امام حسین است؛ حداکثر مربوط به بعضی از ائمه است؛ آن هم نه به این وسعت. مثلاً در شب و روز تاسوعا و عاشورا بخصوص، در شب و روز بیست‌ویکم ماه رمضان، سینه‌زنی و عزاداری و برپایی جلسات خوب است؛ ولی مثلاً در مورد حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) - با این‌که وفات آن بزرگوار از وفاتهای دارای روضه‌خوانی است - من لزومی نمیبینم که سینه‌زنی بشود؛ یا مثلاً در سالگرد شهادت حضرت زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) مناسبتی ندارد که ما بیاییم نوحه‌خوانی و سینه‌زنی کنیم؛ بهتر این است که در آن موارد، شرح مصایبشان گفته بشود. شرح مصایب، گریه‌آور است.....» بنده توفیق خدمت در هیات های مذهبی را دارم. در هیات، همیشه این زمزمه ها وجود داشته که مثلا امسال میخواهیم همه ی مراسمات را به طور مفصل (سخنرانی، سینه زنی و...) برگزار کنیم. حالا سوال بنده اینست که: 1- آیا این حرف رهبری مربوط به همان زمان است یا امروز هم ما باید چنین کنیم؟ 2- اگر برای امامان دیگر (مثلا امام هادی(ع)) مراسمات با قوت و مفصل گرفته نشود، آیا این باعث نمی شود که کافران با خود فکر کنند حساسیت نسبت به آن امامان کمتر است و اجازه هک حرمت به خود بدهند؟ 3- اصولا دلیل این سخن رهبری چی هست؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مقام معظم رهبری یک اصل را که سنت امامان است برای همیشه مطرح فرمودند 2- برای سایر ائمه مراسمی در غالب سخنرانی جهت نشان‌دادن مقام و جایگاه تاریخی آن‌ها خوب است ولی سینه‌زنی و دسته راه‌انداختن، سنت نبوده 3- رهبر عزیز متوجه‌اند نقش عملی حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» در کربلا با دسته و سینه‌زنی آن‌هم در روزهای تاسوعا و عاشورا نقش‌آفرین است و لی در مورد سایر ائمه موضوع فرق می‌کند و باید مردم را متوجه شخصیت آن‌ها نمود. موفق باشید
7129
متن پرسش
باسلام درجواب سئوال عین ثابته فرموده اید:همواره انتخاب‌کردن با او است و هر لحظه می‌تواند به جای انتخاب‌های بد، انتخاب‌های خوب داشته باشد، سئوال این است که همین انتخاب بدیاخوب را هم که می کند در عین ثابته اش آمده که انتخاب خوب می کنم یا بد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ولی خودش بالاخره انتخاب می‌کند، مگر اگر خداوند از قبل بداند بنده فردا چه‌کار می‌کنم جبر پیش می‌آید؟ یا چون من فردا با انتخاب خود کاری را انجام می‌دهم خداوند از قبل می‌داند؟ عین ثابته‌ی ما که چیزی جز خودِ ما نیست. موفق باشید
6269
متن پرسش
سلام . استاد برای تقویت ایمان و معرفت به ائمه اطهار مطالعه کردن چند درصد راه است؟ آیا مطالعه میتواند ما را به ایمان واقعی برساند . تازگی ها سینه ام تنگ شده و فقط از خدا طلب ایمان و معرفت به اهل بیت میکنم ولی به جوابی نمیرسم . لطفا کمک کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم شناخت ائمه«علیهم‌السلام» بسیار در رجوع به آن‌ها مؤثر است. مثلاً آن‌طور که علی«علیه‌السلام» در روایت حقیقت نوری خود را معرفی کرده‌اند می‌تواند زمینه‌ی اُنس با آن انوار مقدس را فراهم کند. موفق باشید
6053
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عریز این که شما در پاسخ بسیاری از دوستان این روایت که می فرماید هر چه در دیگر زنان می بینی در زن خودت تست ببین یعنی چه انسان طبیعتا زیبا پسند است تا جایی که خداوند در قران به پیامبر می فرماید از این به بعد زنان دیگر بر شما حرام است حتی اگر از زیبایی ان به شگفت ایی حال کسی همسری دارد که وقتی به او نگاه می کند هیچ زیبایی در او نمی بیند و برایش هیچ کششی و جذابیتی ندارد و زیبایی های معمولی که در دیگران می بیند رادر او نمی بیند چطور این حدیث را برایش بیان می فرمایید اری ممکن است کسی از جهت اخلاقی انقدر رشد داشته باشد که به خاطر خدا تحمل کند ولی چکونه کشش و زیبایی که در زنان دیگر می بیند در زن خود ببیند با توجه به این که حتی از لحاظ جنسی هم مسئله یکسان نیست وبا توجه به این که در روایت دیگری حضرت همسر زیبا را از نعمتهای خدا میداند با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: درست می‌فرمایید، ولی روح زنان صفا و زیبایی‌هایی دارد که اگر انسان بتواند آن را در همسر خود ببیند می‌تواند به‌خوبی با او مأنوس باشد و این‌که شما می‌فرمایید؛ در موقعی است که انسان می‌خواهد همسری انتخاب کند، باید آن خانم در نظرش زیبا جلوه کند و زیبایی او برایش ملاک باشد ولی آنچه بنده عرض می‌کنم مربوط به بعد از ازدواج است و از این لحاظ جواب آن آقایی را دادم که در مورد همسرش سؤال کرد و سخن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نیز در همین ارتباط است که طرف با داشتن همسر چشمش به دنبال زیبایی‌های دیگر زنان است. موفق باشید
4277
متن پرسش
سلام احساساتم را در وصف شما نمی گویم که وقتتان گرفته نشود واما بعد یه شبهه برام بوجود آمده و آن اینکه شما در جواب طلبه ای که امکان ازدواج داشت گفته بودید که اگر بتوانید ملکات علم را در خود نهادینه کنید بهتر است و بعد ازدواج کنید حال چرا بهتره ؟تفسیرش چیه؟ آیا این با تأکید اسلام ناسازگار نیست که می گویند فرد مجرد را فلان و فلان نفرین .... همچنین شما در جواب یکی دیگر از سؤالات گفته بودید ازدواج کنید خداوند مسیر رسیدن به اهداف عالیه را به مرور در طول زندگی پیش روی شما قرار می دهد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شهید ثانی کتابی برای طلاب دینی نوشت با نام منیة المرید که بعداً تحت عنوان «آداب تعلیم و تعلم» نیز ترجمه شد، و در آن‌جا روایات مربوط به وظیفه‌ی طلاب را می‌آورد و در این رابطه روشن می‌کند طلبه‌ی علوم دینی اگر می‌تواند مسئله‌ی شهوت خود را کنترل کند و خطر به گناه‌افتادن در آن نیست، بهتر است زود ازدواج نکند، مثل آن‌که حضرت امام در 27 سالگی ازدواج کردند. ولی این وظیفه در مورد غیر طلاب لازم نیست. موفق باشید
542
متن پرسش
سلام علیکم: بنده دانشجوی خوابگاهی هستم می‌خواهم زندگی توحیدی داشنه باشم ،نمی‌دونم از کجا باید شروع کنم؟ خیلی افسرده شدم، زندگیمو دارم برای چیزای پوچ خراب می‌کنم ، چطوری باید با یاد خدابودن به رضای «حق‌» رسید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: از کتاب «آشتی با خدا» شروع کنید تا آرام‌آرام به افقی که باید نسبت به آن خود را به تعادل برسانید، بیندیشید و سپس سلسله مباحث «ای اباذر» را دنبال بفرمایید. موفق باشید
2213
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد ارجمند، دختری هستم 25 ساله که در دوران دانشجویی با مباحث شما آشنا شدم و دوران خوشی را گذراندم اما با اتمام دوران تحصیل و برگشت به خانواده ای با عقاید متفاوت، و وجود موانع بسیار زیاد در داشتن سلوک دینی به تدریج از خدا دور شدم به صورتی که مدت زیادی است که نمازهایم را فقط در حد انجام واجب و بدون هیچ لذتی میخوانم و از رحمت خداوند ناامید شده ام و از نظر روحی و معنوی وضعیت خیلی بدی دارم البته مدتی است که نیاز شدید به ازدواج و داشتن یک همراه و همسفر دارم که متاسفانه هیچ خواستگاری ندارم و این نیز بر ناامیدیم می افزاید. هر روز که میگذرد بار گناهم سنگینتر میشود . از شما استاد گرامی تقاضای راهنمایی برای بیرون آمدن از این وضعیت دارم. البته مدت زیادی است که نمیتوانم مطالعه کنم وقلب و روحم برای مطالعه همراهی نمیکنند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: سعی کنید در زندگی افق‌های بلند را در نظر بگیرید مثل تعالی معرفتی و روحانی و مثل حیات ابدی، نگذارید ذهنیّت نداشتن خواستگار شما را به خود مشغول کند بلکه به چیزی بالاتر از همسر داشتن فکر کنید حال اگر همسر آمد، خوش آمد، اگر نیامد، الله اکبر، خدا بزرگ است. باز تأکید می‌کنم قلب و روح خود را در اموری متمرکز نکنید که اساس حیات و کمال شما نیست تا افق‌های بلند را در مقابل خود بیابید. زندگی با همسر و یا بی همسر پایانی دارد، هدف از خلقت ما برگشت به خداست و دل‌بستگی به حقیقت. بنده هم قبول دارم که «اگر آدمی تنهای تنها باشد نمی‌تواند به ادامه‌ی زندگی امیدوارگردد» ولی کسانی به واقع تنهایند که مشغول زندگی دنیایی شدند. زمام امور خود را از ذهنیاتی که شما را به تباهی می‌کشاند خارج کنید. موفق باشید.
11584
متن پرسش
سلام استاد: در کتاب مقام لیلة القدری حضرت فاطمه(س) نکته ای ذکر کردید در رابطه با سوالی که پیامبر مطرح کردند و هیچ کسی جواب نداد.حضرت علی از حضرت زهرا(س) پرسید و جواب را به پیامبر منتقل کرد. بعد از این جریان شما گفتید که یعنی حضرت علی (ع) هم وقتی نگاه به عالم غیب انداخت، اون سرّ و حقیقتی که پیامبر ازش حرف می زد را ندید ولی فاطمه زهرا (س) دیده بود. سوال بنده این است: 1- اگر حضرت علی(ع) مظهر عقل کل هستند و حضرت فاطمه(س) مظهر نفس کل، پس باید همه حقایق بطور مندمج در عقل کل باشد. پس چرا حضرت علی(ع) نتوانست آن حقیقت را مشاهده کند؟ آیا بخاطر این است که حضرت زهرا(س) بخاطر نفس کل بودن، همه حقایق مندمج را تفصیل می دهند و آن تفصیل دادن در جلوه ظاهری اینگونه تجلی کرده؟ 2- برای ما واضح است که مقامات اهل بیت(ع)، اکتسابی نبوده و از همان اول آنها دارای این مقامات بودند. پس چرا در جاهای مختلف می خوانیم که در معراج روح پیامبر(ص) عروج کرد؟ مگر قبل از معراج روح پیامبر(ص) در آن مقام ملکوتی نبود؟ آیا بیان قضیه معراج توسط پیامبر(ص) و اینگونه سوال پرسیدن از جبرائیل برای درک مردم عادی است؟ ممنون یاعلی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با توجه به قاعده‌ی اجمال و تفصیل، جواب هر دو سؤال را درست تحلیل می‌کنید. آری حتی آن‌گاه که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از جبرائیل سؤال می‌پرسند، در واقع در آینه‌ی جبرائیل، حقیقت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از اجمال به تفصیل می‌آید. موفق باشید

10527
متن پرسش
سلام استاد: بنده پس از مطالعه ی چند مطلب از عزیزان دکتر داوری، فردید و معارف و همین طور شما در باب غرب دچار حیرتی شده ام، دکتر داوری در کتاب «درباره ی غرب» می گوید: «غرب جلوه ای از تاریخ وجود است.» دکتر فردید در «مفرداتش» می گوید: تاریخ 2500 ساله ی غرب که همراه است با متافیزیک را تاریخ غفلت از وجود می دهند. مرحوم معارف هم همین مضامین را می گوید - و شما هم غرب (مدرنیته) را توهم می دانید. سوالم این است که تفاوت و تناقض سخن جناب داوری با بقیه اساتید چیست؟ آیا از نگاه دیگر است؟ آن نگاه دیگر چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور آقای دکتر داوری از وجود غیر از معنایی است که هایدگر و به تبع آن دکتر فردید در نظر دارند. منظور دکتر داوری از تاریخ وجود یعنی یک واقعیت تاریخی و تأکید ایشان در اکثر مقالاتشان آن است که غرب را به عنوان یک پدیده‌ی تاریخی نگاه کنیم که با تاریخی خاص در عالم ظهور کرده و این‌طور نیست که دل‌بخواهی بیاید و یا دل‌بخواهی برود. خطایی که روشنفکران رضاخانی کردند و فکر کردند می‌توانند با اراده‌ی خود، تجدد را در ایران شکل دهند. موفق باشید
4035
متن پرسش
باسلام 1.مباحث شما را کتاب و سخنرانی را پیگیری می کنم حالا می خواهم بدایه الحکمه را شروع کنم ولی می گویند برای فلسفه ذهن باید متمرکز فلسفه شود تا بخوبی مطلب روشن شود حالا دو سئوال دارم الف: آیا کتابهای شما را ادامه بدهم یا نه؟ ب:من الان مشغول خواندن پایه 4هستم و لمعه می خوانم آیا این مانع فلسفه نمی شود؟ 2. شرحی که برای جزوه عرفان نظری داده اید را چگونه پیدا کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فعلاً که در حال خواندن لمعه هستید فلسفه را شروع نکنید تا در فقه ممحض باشید 2- کتاب‌ها را در حدّی که به دروس رسمی آسیب نرساند مطالعه کنید 3- شرح جزوه‌ی «عرفان نظری» را فعلاً بی‌خیالش باشید. موفق باشید
4053
متن پرسش
با سلام و احترام استاد عزیز حضرتعالی با توجه به مشکلات فکری که برایتان مطرح کردم کار کردن معرفت نفس رو برایم پیشنهاد کردید - کتاب ده نکته را یکبار مطالعه کردم و دوباره مطالعه آن همراه با صوت را شروع کردم با توجه به ارجاع حضرتعالی عالی در پاورقی به معرفت نفس آقای صمدی بعد از ده نکته معرفت نفس ایشان را شروع کنم آیا به صلاح و صحیح است- ضمنا سیر پیشنهادی حضرتعالی در خصوص کتب شهید مطهری را از کجا می توان گیر آورد با تشکر فراوان .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور بنده از مباحث معرفت نفس جناب آقای صمدی آن نوارهایی بود که در رابطه با معرفت نفس فرموده‌اند که خوب است اگر دنبال کنید. در ضمن سیر مطالعاتی پیشنهادی حاج‌آقا معمار منتظرین در مورد کتاب‌های آیت الله مطهری خوب است از همان استفاده فرمایید. موفق باشید
نمایش چاپی