باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «خویشتن پنهان» صفحهی 267 عرایضی به این شکل شده است: مولوى در نقد به خود و فرار از فانى شدن در اوامر الهى مى گويد:
اى فسرده عاشق ننگين نمد |
كاو ز بيم جان ز جانان مى رمد |
|
سوى تيغ عشقش اى ننگ زنان |
صد هزاران جان نگر دستك زنان |
|
جوى ديدى كوزه اندر جوى ريز |
آب را از جوى كى باشد گريز |
|
آب كوزه چون در آب جو شود |
محو گردد در وى و جو او شود |
|
وصف او فانى شد و ذاتش بقا |
زين سپس نه كم شود نه بد لقا |
|
آب كوزه اگر در جوى آب، با نفى نظر به خود، خود را احساس كند جز جوى احساس نمى كند.
در راستاى نفى نظر به خود ملاحظه كنيد رسول خدا (ص) تا كجا جلو رفته اند كه خداوند به ايشان مى فرمايد: «قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً»[1] بگو: «پروردگارا! علمم را زياد كن.» پيغمبر خدا (ص) به جاى اين كه بگويد: «پروردگارا! علمم را زيادكن.» عيناً همان سخن را به عنوان وحى تكرار مى فرمايند و مى گويند: «بگو: پروردگارا! علمم را زيادكن.» چون اگر ملاحظه كنيد در درون آن جمله يك نحوه نظر به خود هست و مى گويد «من». در حالى كه اگر بگويد «من»، حضرت الله به عنوان حقيقت مطلق نفى مى شود، چون او در كنار حضرت حق قرار مى گيرد. ولى وقتى عيناً حرف خدا را تكرار بفرمايد ديگر «منِ» او در ميان نيست. به او فرموده: «قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً» او هم عيناً همان را تكرار مى كند. اگر مى گفت: «رَبِّ زِدْنِي عِلْماً» خودِ حضرت در ميان مى آمد و اين ديگر فناى فى الله نيست. در قرآن هرجا به نحوى رسول خدا (ص) خود را در ميان دارند آنجايى است كه قبل از آن «قل» آمده زيرا ايشان به خودى خود هيچ نظرى به خود ندارند. قرآن به او مى فرمايد: «قُلْ حَسْبِيَ اللّهُ لا إِلَهَ إِلَّا هُوَ»[2] بگو خداى يگانه مرا بس است. حضرت به جاى آن كه بگويند: خداى يگانه مرا بس است، عيناً جمله را با «قل» تكرار مى كنند. همينطور درآيه «قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ»[3] قضيه از همين قرار است چون در متن آيه «من» هست. گفت:
فانى ز خود و به دوست باقى |
اين طرفه كه نيستند و هستند |
|
موفق باشید
[1] - سوره ى طه، آيه ى 114.
[2] - سوره ى توبه، آيه ى 129.
[3] - سوره ى زمر، آيه ى 38.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده افتخار میکنم که در خدمت رفقا باشم و منّت میکشم.
عنایت داشته باشید که در مورد «عین ثابته» از این موضوع غفلت نشود که اگر همانطور که میفرمایید فیوضاتی که برای عین ثابته است از فیض اقدس و مشیت الهی است؛ از طرف دیگر آن فیوضات مطابق آمادگیِ خود انسان است و طلبی که در ذات خود کرده و همواره در این طلب، به جهتِ ذاتِ مختاربودنش میتواند تجدید نظر کند و منشأ پذیرش فیض متفاوتی گردد. به همین جهت عرض شد «عین ثابته» آن انتخاب بنیادینِ انسان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در جواب سؤالهای شمارهی 13418 و 16713 و 17925 شده، خوب است که به آن جوابها رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- برای کنترل خیال به همان معنایی که میفرمایید کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» با شما سخن میگوید. زیرا هر اندازه انسان با نور توحید الهی مرتبط شود، بقیهی افراد برایش از هویت میافتند 2- آری! هیچکس نیست که از جنس مخالف بدش بیاید، ولی نباید برای خوشآمدنِ جنس مخالفِ نامحرم خودآرایی کند 3- حضور در محافل دینی جهت شوهریابی لازم نیست. آری! ما به حکم وظیفه و برای کسب معارف الهی در چنین جلساتی شرکت میکنیم خود به خود در چنین بسترهایی به صورتی سالم امکان انتخاب پیش میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا حجاب را طوری معنا کنیم که به چنین نتایجی برسیم؟! چرا نباید زنان ما در عین رعایت حجاب شرعی، ظاهری آراسته و پیراسته داشته باشند؟! برادر عزیزم آقای رحیم صفوی میفرمودند «وقتی حضرت امام در نوفلشاتو بودند خانمی با مانتوی نسبتاً بلند که بلندی آن کمی زیر زانو بود و جورابهای خاکستری ضخیم و با یک روسری خاکستری که تمام گردن و موهای او را در بر میگرفت، خدمت امام رسید و پرسید: این حجاب چطور است؟ و حضرت امام کاملاً از سر تا پای ایشان را با دقت نگاه کردند و فرمودند خوب است.» موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعهی کتابهای «ده نکته» و «برهان صدیقین» و «معاد» همراه با شرح صوتی آنها، کتاب «خویشتن پنهان» مطالعه شود و سپس به شرح صوتی «تفسیر سورهی حمد» امام بپردازید تا إنشاءاللّه مقدمات فهم کتاب «مصباح الهدایه» فراهم شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به ضعفهایی که در نظام اجرایی کشور هست ولی نمیدانم در مورد موضعگیریهای ولیّ فقیه، کدام مورد است که تفاوتی بین موضعگیری رهبری با سیرهی امیرالمؤمنین«علیهالسلام» میباشد؟ مگر در زمان امیرالمؤمنین«علیهالسلام» که کلیّت نظام، مقابل معاویه و امثال معاویه بود در درون نظام خنّاسهایی نبودند که چهرهی نظام را آلوده میکردند؟ ولی با آن موضعگیری کلّی که حضرت داشتند، مسیر، مسیر درستی بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن از یک طرف در مورد شیطان میفرماید: «إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبينٌ» او دشمن آشکار شما است. و از طرف دیگر میفرماید: «کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّه» یعنی شیطان از جنّ است منتها از جنیّانی که از فرمان پروردگارش سرباز زد و فاسق شد. و قرآن راههای دوری از جنّ به معنای شیطان را بندگی خداوند و رعایت دستورات پیامبر خدا قرار داده است. بنابراین بهترین راهِ تشخیصِ حضور جنّ به آن معنا که جنّ دشمن ما میباشد بندگی و تواضع در مقابل خدا است، برعکسِ شیطان که در مقابل فرمان حضرت حق استکبار کرد، بقیهی راهها بازیهای بیفایده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سؤال شمارهی 12003 اینطور جواب دادم: « باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در مورد فضای کل اشعارآئینی نظر خود را اظهار کردم. با اینکه بعضاً بزرگان دین جهت اظهار نهایت تواضع، جملاتی را بهکار بردهاند مثل «تو که سگ نبرده بودی»، ولی رویهمرفته به نظر میرسد اهلالبیت«علیهمالسلام» راضی نباشند ما به جای تواضع نسبت به آنها خود را در مقابل آنها تحقیر کنیم. لذا خوب است از آوردن چنین اشعاری خودداری کنید. موفق باشید». در ضمن نباید طوری نسبت به سایر انبیاء سخن گفت که پیروان آنها سخن ما را حمل بر بیحرمتیِ آن پیامبران بزرگ استنباط کنند. موفق باشید