باسمه تعالی: سلام علیکم: در چهار جلسهی اول کتاب «آشتی با خدا» عرایضی در این رابطه شده است. بالاخره همه در هر شغل و کسوتی باید نظر به اُنس و قرب خدا داشته باشیم تا در زندگی احساس بیثمری نکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور آن بود که ظلمات حاکم اموی و پذیرفتن آن حاکمیت توسط مردم ظرفیتی جهت نزول ملائکة اللّه در شب قدر برای مردم باقی نبوده است تا با نور نزول ملائکه افق آیندهشان برایشان روشن گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» در یکی از خاطراتشان میفرمایند: امام تصور میکردند که برادران اهل سنت، احترام خاصی برای معاویه قائل نیستند و از این جهت صراحتاً او را نقد میکردند – نه لعن – ولی بعد که به ایشان عرض شد اهل سنت، معاویه را نیز محترم میشمارند از آن به بعد حضرت امام از انتقاد به معاویه نیز خودداری نمودند تا این اندازه احترام به برادران اهل سنت را برای خود فرض میدانستند. عرایض نسبتاً مفصلی در بحثی که نسبت به آیهی 4 سورهی احزاب در تبیین آن سوره شد؛ خدمت عزیزان شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2 – آری! 3- علم حضوری مثل نور است و انسان را به یک کلیّتی در مورد فهم بسیاری از امور میرساند. ولی در صورتی حقیقتاً عارف واقعی خواهد شد که متوجه تجلیات حضرت حق در زمان و تاریخ خود باشد و با اسمی با حضرت حق مرتبط گردد که در آن تاریخ، ظهور کرده است. به همین جهت با آمدن یک پیامبر، باقیماندن بر دینِ پیامبر قبلی، کفر است. زیرا با اسمی که در قبل متجلی بوده است، دیگر نمیتوان به طور حضوری با حضرت حق مرتبط شد، بلکه از آن به بعد در علم حصولی با آن انوار الهی مرتبطاند که این در واقع، ارتباط نیست بلکه اطلاع است. عمدهی بحث را باید در حضور تاریخیِ حادثهها دنبال کنید که حضرت حق، همواره مطابق ظرف زمانه تجلی میکند وگرنه خدای او یک خدای ذهنی است. - اگر بپذیریم که در هر تاریخی، فهمی و خردی به صحنه میآید تا آن تاریخ ساخته شود و فهم زمانه است که تفکر مخصوص آن دوران را به ما میدهد؛ باید در نسبت بین انقلاب اسلامی و تفکر، کمی تأمل کرد همچنانکه همهی متفکران تاریخ در زمان خود از عقل معیّن زمان خود برخاستهاند و از آن سخن میگویند. باید از خود پرسید در حال حاضر چه عقلی در میان است و معنای بیعقلی در این زمانه به چه معنا است. با این عقل است که میتوان اهداف انقلاب اسلامی را تأمین کرد و نه عقل دیگر که به ما بستگی ندارد. - فهم غیر تاریخی نمیتواند روح تاریخ زمانهی خود را تجربه و احساس کند، لذا متوجه نمیشود که بعضی از آرزوهایش، مربوط به تاریخ او نیست. دهها سال یک خواست و آرزو را حفظ میکند بدون اینکه از خود بپرسد چرا جامعهی او به آن آرزو و خواست نرسیدهاند.
در تاریخِ تجدد همهی آنچه باید در آن سرزمین شکل میگرفت تا آن تاریخ ظهور کند، شکل گرفت و این ربطی به تاریخ ما نداشت. آری! امور تاریخی، امور واقعشدنی و تحققیافتنی هستند، اما در وقت و جایگاه خود و در میان مردمی که مربوط به آن تاریخاند، به همان معنایی که رسول خدا(ص)فرمودند: «الْأُمُورُ مَرْهُونَةٌ بِأَوْقَاتِهَا»[1] وقوع حادثهها در گرو وقت و تاریخ خاص آنها است. و با این آگاهی باید متوجه باشیم همیشه و در همهجا قادر به هر کاری نیستیم، تنها در بستری که تاریخ ما در مقابل ما گشوده است، ما به آنچه باید برسیم و تقدیر و مصلحت ماست میرسیم؛ مگر آنکه با فهم غیر تاریخی خود، همچنان اصرار داشته باشیم به آنچه در جهان تجدد است، ما نیز خواهیم رسید و باز دهها سال در این آرزو دست به هیچ کاری مناسب تاریخ خود نخواهیم زد.
فهم غیر تاریخی گمان میکند راه توسعهی غربی، آزاد از هرگونه سرزمینی و تاریخی برای هر ملتی قابل تحقق است. در حالیکه در صدسالهی اخیر به جهت همین تفکر، فاصلهی ملت ما با توسعهیافتگیِ غربی، نزدیک که نه، بلکه زیاد هم شده است مگر در مصرفکردنِ آنچه جهان توسعهیافته عرضه میکند. ما نسبت به غرب دارای دو تاریخ هستیم و نمیتوانیم برای رسیدن به غرب به فرهنگ و تاریخ خود پشت کنیم زیرا در این صورت نه به درستی در تاریخ تجدد وارد میشویم و نه دیگر پاهایی استوار در زمین و زمان خود داریم ـ از این جا رانده و از آنجا مانده ـ و این رنج بی تاریخی است که با انقلاب اسلامی به خوبی می توان از آن عبور کرد و به عهدی که مربوط به تاریخ خودمان است پایدار ماند. باید متوجه باشیم در حال حاضر در کنار تاریخ تجدد که دوران تکنیک است با انقلاب اسلامی تاریخ دیگری ظهور کردهاست و در آن از اصولی میتوان سخن گفت که غیر از اصول تجدد غربی است. آری دورانهای تاریخی به راحتی ظهور و تعیّن نمیکنند بلکه تعیّنشان به اندیشه و نگاهی است که در آنها به جهان و به غایات زندگی میشود. با توجه به این امر آیا نباید متوجه شد که تاریخ جدیدی شروع شده است؟ در ضمن بحث «زهرای مرضیه «سلام الله علیها» و هوشیاری نسبت به ظرفیت تاریخی که با اسلام شروع شد» که صوت آن نیز در صفحهی اول سایت هست، نکاتی در مورد تشخیص حضور تاریخی، در اختیار شما میگذارم. موفق باشید
[1] - درر الأخبار، ص: 532
باسمه تعالی: سلام علیکم: در تاریخ هم باید متوجهی حقیقتی شد که در زمانها و ادوار مختلف، چهرههای خود را به نور اسماء و صفات در حادثهها مینمایاند، لذا است که تاریخ، تاریخِ ظهور انوار الهی است و قرآن در بسیاری از موارد متذکر چنین ایّامی است تحت عنوان «ایّامُ اللّه». منتها به عنوان یک بحث عقلی و فلسفی، هگل و از آن دقیقتر هایدگر در کتاب «هستی و زمان خود» این کار را کرده است. اگر استاد حاذقی «هستی و زمان» هایدگر را تدریس کند، میتواند از اشارات او نکات دقیق قرآنی را تبیین نمایید. زبان تفکر هایدگر زبان خوبی برای تبیین سنن الهی است که قرآن در متن تاریخ متذکر آن شده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که بتوانیم در هر صحنهای در عین استغناء از غرب، اولاً خود را در جهان اثبات کنیم، ثانیاً: روحِ فریبکار و دروغگوی فرهنگ غربی را نشان دهیم، وگرنه آری! پشیمان خواهیم شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از کتابهای جدیدی که در بازار هست و مسلّم مفید خواهد بود اطلاع ندارم. ولی از کتابهای جناب آقای صفائی حائری غافل نباشید. موفق باشید
سلام استاد: زیارت قبول. میشه بفرمایید کربلا چه خبر بود و شما چه دیدید؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانی بس عظیم و بزرگ در مقام عصمت و طهارت به نام حضرت حسین بن علی«علیهالسلام» در کربلا حقایقی را به نمایش گذارد که بس عظیم بود که تنها انسانهای معصوم توانِ دیدن آن را داشتند و در زیارتنامههایشان آن نگاه را عرضه نمودند و بنده در بین عمل آن امام و نگاه این امام سعی داشتم با زیارتنامههای مأثور از امامان، به حقیقت کار حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» نظر کنم و خدا را شکر میکنم که به تصدیق محتوای آن زیارات مفتخرم و ارزش معارفی که دنبال کردهام را در تصدیق مضامین زیارت اربعین و زیارت اول از زیارات امام حسین«علیهالسلام» یافتم. چه بگویم که چگونه خداوند در زیارت اربعین حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» چه حرفهایی با ما دارد!! موفق باشید