بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1792

ذکر یونسیهبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد.همانطور که در کتاب عالم انسان دینی فرمودید سجده های طولانی بروید تا حالت بقا برایتان بماند در سجده چه گفته شود بهتر است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام ذکر سجده‌های مستحب همان ذکری است که در نمازهای یومیه می‌گویید. در ضمن ذکر یونسیه را نیز می‌توان در سجده‌های طولانی داشت که عبارت باشد از «لا إله إلاّ أنت سبحانک إنّی کنتُ من الظالمین». موفق باشید
1180

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز بنده شرح خطبه 1 نهج البلاغه را گوش داده و قسمت ملائکه شما بسیار عالی بود درخواستی داشتم اگر کتابهایی در مورد ملائکه موجود میباشد به بنده معرفی بکنید تا بیشتر آشتا شویم ممنون از لطف شما
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی چند جلسه اول سوره فاطر هم انشاءالها کمک‌تان می‌کند. موفق باشید
22056
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما. در پاسخ به سوال ۲۲۰۴۷ در مورد مرحوم آیت الله سید محمدحسین طهرانی (ره) مطلبی نوشتید که شبهه جسارت به آن مقام شریف را دارد. هر چند در پرسش‌های پیشین رعایت ادب و احترام آن وجود نازنین شده بود اما احتمالا برخی رفتارهای فرزند کوچک ایشان (آقای سید محمد محسن) شما را بر آن داشت تا از لفظ «فرقه بازی» استفاده کنید والا آن مرحوم اگر می‌خواست فرقه بازی راه بیندازد بسیار می‌توانست در آن زمینه گروه و دسته شکل دهد. اما جسارتا چند نکته را از جایگاه یک دانشجو خدمت شما یادآوری می‌کنم. ۱. نقل قول مشهوری از پسر ارشد و همچنین داماد ارشد مرحوم شهید مطهری مطرح شده است (و بنده ندیدم این نقل توسط هیچ یک از فرزندان دیگر یا وابستگان آن شهید والامقام تکذیب شود) که آن شهید بنا بر رویای صادقه‌ای به دستور پیامبر اکرم (ص) و سید الشهدا (ع) در سال‌های آخر عمر و با هدایت مرحوم علامه طباطبائی (ره)، در کسب مقامات معنوی از مرحوم آیت الله طهرانی راهنمایی می‌گرفتند. عزیزان برای جزئیات ماجرا می‌توانند با جستجویی نقل قول‌ها را بخوانند. حال یا ما باید ناقلان آن ماجرا را دروغگو بدانیم یا اگر بپذیریم ماجرا واقعیت داشته و مرحوم شهید مطهری با وجود کبر سن و اعلمیت در علوم فلسفی نسبت به مرحوم آیت الله طهرانی و همچنین با وجود حاضر بودن مرحوم علامه طباطبائی (ره)، زانوی شاگردی نزد آن مرحوم زدند. حقیقتا برای اهل تحقیق این سوال در مواجهه با آن واقعه مطرح می‌شود که چرا باید خداوند متعال آن شهید والامقام را با آن درجه فهم و درک فلسفی و فقهی برای کسب فیوضات معنوی به در خانه آیت الله طهرانی بفرستد؟ و نکته عجیب‌تر ماجرا این است که طبق این نقل، شهید مطهری از استادشان (یعنی مرحوم علامه طباطبایی) سوال می‌کنند و با راهنمایی آن بزرگوار آن شهید به شاگردی معنوی مرحوم طهرانی می‌رود. برای اهل اندیشه همین ماجرا دارای درس‌های عمیقی است در مقام و مرتبه معنوی و جایگاه عرفانی مرحوم طهرانی و علم به این جایگاه نزد استادشان یعنی علامه طباطبائی. ۲. الفاظی که مقام معظم رهبری در مورد مرحوم طهرانی به کار بردند اتفاقا بسیار دقیق بیان کننده مراتب عرفانی آن بزرگوار است. البته شما و دیگران حق دارند در اموری از این دست با مقام رهبری موافق نباشند و نظر دیگری داشته باشند، اما سیره رهبری این است که در پیام‌های کتبی خود به شدت در به کار بردن الفاظ دقت دارند و اهل مبالغه نمی‌باشند. اینکه در مورد آن مرحوم آن الفاظ را به کار بردند و در مورد دیگران یا أصلا به کار نبردند یا موارد بسیار نادری بوده نشان از اعتقاد ایشان به جایگاه استثنائی و بسیار خاص مرحوم آیت الله طهرانی دارد. بر خلاف جنابعالی که به هر دلیل آن مرحوم را مانند دیگران برشمردید. ۳. این نقل مشهور از مرحوم آیت الله بهجت (ره) که افراد را تشویق به تبعیت از علم خودشان کردند و ظاهرا بر خلاف سیره استادشان (مرحوم آیت الله سید علی قاضی) شاگرد پروری نداشتند باعث شده برخی به اشتباه فکر کنند ایشان بالکل با روش استاد-شاگردی در مسائل سلوکی مخالف بودند. اما حقیقت امر آن است که آن بزرگوار این صحبت‌شان برای عموم بوده است و برای جلوگیری از راه افتادن شیادی در بازار سیر و سلوک. والا برای اهل تحقیق و کسانی که از نزدیک با ایشان ارتباط داشتند ایشان اتفاقا شاگردان سلوکی داشتند، به ایشان دستورات چله نشینی و ذکر هم می‌دادند و ارتباط شاگرد-استادی بین آن بزرگوار و خواصی از شاگردان (که ایشان در آنها صلاحیت ورود در این مسائل را می‌دیدند) وجود داشته است. بنده به نقل از دو بزرگوار از اساتید حوزه و دانشگاه و متخصصین این أمور و کسانی که از نزدیک با آن مرحوم و سیره ایشان اطلاع دارند این برداشت را دارم. ۴. متعجبم از جنابعالی که کتاب منتشر می‌کنید، سخنرانی می‌کنید، راهکار ارائه می‌دهید، اما در مسائل سلوکی به ظاهر این کلام مرحوم بهجت که «استاد شما علم شماست» اتکا کرده و نیاز به استاد سلوکی را علی الظاهر انکار می‌کنید. بله، در این أمور متاسفانه آنقدر کلاش و دغل باز زیاد است که أمثال مرحوم بهجت را وادار به اظهار آن دست عبارات کردند اما نه عقلا و نه بنا به سنت بزرگان رسیدن به مقامات معنوی بدون دستگیری استادی کامل ممکن نمی‌باشد (مگر در موارد نادر که النادر کالعدم). ۵. پسندیده‌تر بود شما نیز یا به سیره اهل احتیاط در اظهار نظر در مورد امثال آیت الله طهرانی سکوت می‌کردید یا اظهار ندانستن. نه اینکه صحبتی کنید که متاسفانه شائبه توهین دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید بحث در شخصیت علمی و سلوکی آیت اللّه حسینی طهرانی نیست. بحث در این است که عده‌ای می‌خواهند ایشان را تافته‌ای جدابافته نسبت به دیگر علماء قلمداد کنند و به انواع خواب‌ها هم متوسل می‌شوند. با این‌که این‌همه در روایات ما تأکید شده است که خواب، حجت نیست. و این نحوه برجسته‌کردنِ آیت اللّه حسینی موجب محروم‌شدن اهل دل از سایر علماء باللّه است به‌خصوص که تاریخ ما تاریخِ نظر به حقیقتی است که از طریق انقلاب اسلامی و حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» ظهور کرده است. به طوری‌که در این مکتب، حججی‌ها به میدان آمده‌اند که مورد حسرت و غبطه‌ی هزاران شب‌زنده‌دارِ اهل سلوک است. زیرا راه را در این زمانه درست پیدا کرده است و رهِ صدساله را یک‌شبه طی نموده. به آوینی‌ها بنگرید که چگونه در مکتب امام پروریده شده‌اند.

کسی با جنابعالی سخن می‌گوید که می‌تواند ادعا کند روی هم رفته همه‌ی آثار آیت اللّه طهرانی را مطالعه کرده و از بعضی از آن‌ها بهره‌مند شده. ولی با توجه به آن‌که علماء باللّه در ذیل اسلام و فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» آن‌چه می‌نویسند و یا می‌گویند آثار إشراق و یافتی است که به آن‌ها می‌شود؛ بنده در مقایسه با سایر علماء باللّه ایشان را چیزی بالاتر از آن‌ها نیافتم و این بدین معنا نیست که شخصیت علمی و سلوکی ایشان را نفی نمایم. بلکه برعکس، بنده همواره رفقا را به مطالعه‌ی آثار ایشان توصیه می‌کنم. ولی باز تأکید می‌کنم به هیچ‌وجه این راه را درست نمی‌‌دانم که ایشان تافته‌ای جدابافته قلمداد شوند که در آن صورت رجوع طالبان راه حقیقت را به سوی سایر علماء باللّه به‌خصوص آثار حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که حقیقتاً قابل مقایسه با بسیاری از علماء نیست؛ مسدود کرده‌ایم. موفق باشید

18238
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: با گذشت ایام 9 دی (روز بصیرت) و دوباره گرم شدن تنور مباحث مربوط به فتنه، کلیپ ها و صوت هایی از برخی عاملان و سران فتنه و کسانی که به شدت جهت براندازی نظام فعال شده بودند، در فضای مجازی منتشر گردیده است. (من جمله صوت مکالمه بین نیک آهنگ کوثر فراری از کشور با برخی اعضای خانواده جناب هاشمی رفسنجانی) پس از در میان گذاشتن این محتوا با برخی دوستان نزدیک، این بحث مطرح گردید، که چنین کاری (یعنی انتشار صوت مکالمه ی چنین اشخاصی که بنده به این اطمینان رسیدم که از معاندین نظام هستند) می تواند مصداق تجسس باشد و انتشارش اشکال دارد. در اینجا یک بابی باز می شود تحت عنوان انواع مخالف (اپوزیسیون) در نظام اسلامی. طبق تعاریف علوم سیاسی (موریس دورژه) مخالفین به دو دسته تقسیم می شوند: 1. اپوزیسیون قانونی: این نیروهای سیاسی شاید علاوه بر سیاست‌مداران و مجریان با برخی سیاست‌ها هم مخالفت بورزند، اما مخالفتشان به اصول کلی و مبانی مشروعیت نظام برنمی‌گردد. این گروه، چهارچوب قانونی موجود را در حکم قاعده بازی می‌پذیرد. 2. اپوزیسیون معارض: یعنی گروهی که معاند نظام بوده و در پی براندازی است. این گروه نه تنها با مجریان سیاسی، بلکه با اصول کلی و مبانی مشروعیت نظام هم مخالفت دارد. در تاریخ اسلام نیز پیامبر و ائمه مخالفان نظام اسلامی را به دو گروه کلی تقسیم نموده اند: 1. منتقدان حکومت که صرفا در چهارچوب پذیرفته شده نظام، انتقاد می کنند و به سلاح متوسل نمی شوند. 2.معارضان: یعنی آنان که در برابر نظام اسلامی شورش مسلحانه می کنند که به اصطلاح فقهی «باغی » محسوب می شوند. نمونه های فراوانی از برخورد ائمه با این دو گروه در تاریخ اسلام ذکر شده است که در لینک زیر می توانید به آنها دسترسی پیدا کنید: http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/89/3410/15879/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C-(%D8%B9)-%D9%88-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%A7%D9%86 حال در اینجا بحث بر سر مصداق یابی است. آیا کسانی که فیلم حضورشان در بین فتنه گران در خیابان و سخنان بسیار زشتشان در مورد براندازی نظام و ولایت فقیه منتشر شده (اشاره به برخی فرزندان جناب هاشمی رفسنجانی) و مهدی هاشمی ای که طبق تحقیقات به عمل آمده از دفتر کارش در دانشگاه آزاد کلی مدارک مهم کشوری (از قراردادهای مهم گرفته تا نامه های محرمانه و ...) کشف شده و اخیرا هم صوت مکالمه ی او با نیک آهنگ کوثر در فضای مجازی منتشر گردیده است، و سایر فتنه گران؛ آیا پخش کردن چنین محتواهایی به منظور آگاه نمودن مردم و شناخت دوست از دشمن، می تواند مصداق تجسس و ... باشد؟!؟ انتشار کردن آنها چه حکمی دارد؟!؟ تکلیف تقوای سیاسی چه می شود؟!؟ ممنون می شوم اگر به این سوال پاسخ دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً بر روی نکته‌ی مهم و مشکلی دست گذاشته‌اید زیرا از یک طرف اندیشمندان جامعه باید متوجه‌ی جایگاه افراد و افکار باشند چرا که این افراد تابع قانون «همه یا هیچ» نمی‌باشند و همه را با یک چوب نمی‌رانند. ولی افراد معمولی نمی‌توانند با دیدن این صحنه‌ها قضاوت‌های حکیمانه‌ای بکنند حتی متوجه نیستند ابتدای اعتراض به انتخابات سال 88 با انتهایِ آن متفاوت بود و انتهای اعتراض‌ها را که بیشتر به جنبه‌ی براندازیِ نظام کشیده می‌شد را، نباید پای کسانی گذاشت که در ابتدایِ اعتراض‌ها پا به میان گذاردند و تذکرات رهبری که به بعضی از سران جریان اعتراض فرموده بودند ابتدایِ این کار دست شماست ولی انتهای آن دست شما نیست؛ در همین رابطه است. اشکال اساسی و واقعاً عنادآمیزِ امثال آقای میرحسین موسوی و آقای کروبی آن بود که پس از آن‌که معلوم شد جریان، جریانِ اعتراض سیاسی نیست بلکه جریان، براندازی است، کوچک‌ترین سخن و قدمی در راستای جدایی از جریان انتهایی برنداشتند. موفق باشید 

15828

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده ی عزیز: با توجه به تاکیدات مکرر شما در کتب «جوان و انتخاب بزرگ» و «ادب خیال، عقل و قلب» به ورزش کردن، سئوالی در ذهن ما پیش آمده که چه نوع ورزشی مدنظر اسلام است یا در کدام ورزش می توان به تمام ابعاد وجودی خود پاسخ داد؟ و مسئله ی دیگر این که چقدر باید برای این موضوع وقت گذاشت؟ آیا توصیه می شود که در باشگاه ها ثبت نام کرد و در هفته، سه جلسه ی یک ساعت و نیمه به باشگاه رفت تا ورزش کرد؟ خیلی ممنون و متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده در ورزش تحرکی منظم و کلاسیک است، حال به هر صورت که باشد، ولی ورزش قهرمانی منظور نیست. موفق باشید

12205
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: شما در بحث معرفت النفس والحشر فرمودید روح و اول ما خلق الله، یعنی نفس پیامبر (ص) در عالم امر یک چیز است ولی شخص پیامبر (ص) در عالم ماده که نفسش از مقام روح نازل شده است مثل ما یک انسان است. سئوال بنده این است که طبق قاعده معرفت النفس نفس در مقام نفسیت تعلق به تن دارد چون بالقوه هایی دارد می خواهد به فعلیت برساند و برود. حال آیا نفس پیامبر (ص) هم مثل ما انسانها است که می خواهد بالقوه ها را بالفعل کند تا برود؟ اگر این‌گونه باشد پس این‌که می فرمایند مقام پیامبر (ص) عین علم، عین صدق، عین کرم.... است این یعنی فعلیت، اما از طرفی پیامبر (ص) هم باید کمال پیدا کند و بنده کمال پیامبر (ص) را در این می‌بینم که این عین بودن در صفات کمالی را حفظ کند همان فرق دفع و رفع که فرمودید. پس نتیجتاً پیامبر (ص) از اول عمر باید در نمازش دائم در حضور باشد و غفلت در مقامش نیست. آیا این عین علم و عین صدق و کرم و... بودن در نفس پیامبر (ص) از همان آغازی که نفس نازل شد بر بدن شریف پیامبر (ص) بوده؟ یا بعداً این امر اتفاق افتاده؟ و در ثانی نفوس که از مقام روح نازل می‌شوند اگر تفاوت کند که دوگانگی و کثرت حاصل می‌شود و در مقام روح کثرت معنا ندارد و مقام وحدت است و نیز فرمودید، جلوه‌های متفاوت مقام عقل فعّال بر اساس شرایط متفاوت است، حال این شرایط منظور عالم ماده است؟ مثلاً بدن پیامبر (ص)شرایط دریافت آن نفس متعال را دارد؟ یا منظورتان از شرایط چیز دیگری است؟ و این‌که فرمودید مظهر کامل عقل کل در این عالم پیامبر (ص) هستند یعنی چه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید تکامل رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و ائمه«علیهم‌السلام» تلاش برای باقی‌ماندن در عصمت است و لذا در عین آن‌که روح در بدن آن‌ها دمیده شد، نور عصمت هم در کنار آن روح بر آن‌ها متجلی است. در عین آن‌که هراندازه در بدن زمینه‌ی دمیدن روح با جامعیت بهتری فراهم ‌شود، بهتر خود را در مقام روح احساس می‌کند. عقل یک حقیقت متعالی است که مظهرش کامل‌ترین انسان‌ها باید باشد. موفق باشید

12095
متن پرسش
خداوند در برنامه مالی انسان خمس و زکات را قرار داده است، پس چرا انسان نباید مال و ثروت اندوزی داشته باشد و هر گونه که بخواهد مصرف کند در حالی که آنچه خدا واجب کرده است را انجام داده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی بخواهد در قیامت گرفتار آتش نشود همین اندازه که خمس و زکات خود را بدهد و بعد از آن‌ هرچه خواست ثروت‌اندوزی کند و زندگی خود را با دنیا بگذراند ،کافی است، ولی اگر بخواهد سلوک إلی اللّه داشته باشد و به او خطاب شود: « يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة × ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة × فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي × وَ ادْخُلي‏ جَنَّتي‏»؛ باید تعلقات دنیایی‌اش را کم کند تا در دنیا و آخرت افقی خاص در مقابل‌اش گشوده شود. شریعت الهی برای هرکس راه را مشخص کرد تا آن‌جا که برای عده‌ای فرموده: «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» آن‌هایی که در مسیر إلی اللّه تلاش کنند راه‌های رسیدن به خدا را حتماً به آن‌ها نشان می‌دهد که معلوم است این راه ها راه های خاصی است . موفق باشید  

11240
متن پرسش
سلام استاد گرامی: آیا خداوند انسانها را با انداختن شک در دل در برخی مسائل امتحان می کند یا نه اگر شکی ایجاد شد کار شیطان است که انسان را به هلاکت و گمراهی بکشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرصورت شک به خودی خود چیز بدی نیست و موجب می‌شود که انسان عمیق‌تر فکر کند، مگر این‌که تسلیم شک شویم. به همین جهت مرحوم شهید مطهری می‌فرمایند: «شک؛ گذر گاهی خوب و منزلگاه بدی است». موفق باشید
10373

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
اگه کسی امکان استفاده از سهمیه ای که به ایثارگران و شهدا رو میدن واسه تحصیلات استفاده کنه،‌ مخصوصا در زمینه های مالی، ‌به نظر شما با خط و راه اصلی که شهدا واسش رفتن،‌ در تضاد نیست؟ آیا بهتر نیست کسی که میتونه ازش استفاده کنه،‌ هر چند نیاز هم داشته باشه، ‌استفاده نکنه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این امکانات، امکاناتی است که نظام اسلامی برای جبران خساراتی که به آن خانواده‌های گرامی رسیده است، قرار داده‌اند و دلیل ندارد برای جبران یک‌هزارم آن خسارات از آن امکانات استفاده نکنید. حقی است که نظام برای آن‌ها قائل شده. موفق باشید
7596
متن پرسش
بسمه تعالی محضر مبارک جناب استاد طاهر زاده اینجانب دانشجوی دکتری دانشکده دارو سازی دانشگاه علوم پزشکی تهران میباشم. بنده ودوستانم از مباحث عرفانی جناب عالی بهره ها برده ایم. اینجانب پس از گوش دادن به سخنرانیهای مربوط به ده نکته در معرفت النفس ، برهان صدیقین و حرکت جوهری سوالاتی برایم پیش امده است که خواهشمندم پاسخ بفرمایید 1 . در مورد جنس یا ماهیت ذات حضرت اله که نمی توان اظهار نظرکرد اما هرچه هست مجرد است . ایا میتوان در مورد جنس یا ماهیت وجودی مجردات دیگر مثل روح یا ملایکه اظهار نظری نمود لطفا نظرخود را بفرمایید 2 . در هنگام بحث پیرامون "تنزل" در عالم مجردات از مثال نور یا مثال سلسله مراتب نفس، عقل، و خیال استفاده نمودید. ایا مثالهای ملموستر یا رساتر دیگری نیز در این ارتباط دارید لطفا بیان بفرمایید 3 . نقش عملکردی ملک در عالم ماده چیست 4 . فرمودید روح انسانها مرتبه نازله روح جون (به تعبیر جنابعالی) میباشد ایا این روح جون دارای استقلال است ایا همچون ملک دارای اطاعت محض بوده وفاقد قدرت انتخاب میباشد با تشکر بسیار فراوان از محضر استاد عزیز
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: با توجه به این‌که موجودات مجرد وجودی هستند، در عین شدت ضعف و وجود تعریف‌بردار نیست. حقیقتاً هیچ موجود مجردی قابل تعریف نیست باید با قلب آن‌ها را احساس کرد 2- مثال ملموس در این مورد یعنی آنچه انسان‌ها می‌توانند احساس کنند یکی نور است و دیگری نفس، پس از آن باید به عالم عقول ورود پیدا کرد 3- مثل نقش نفس ناطقه است در بدن 4- روح عالی‌ترین مقام در عالم وجود است که ملائکه نیز از آن ایجاد می‌شود و در عین آن با شعور بالایی که دارد در بندگی محض الهی است. در کتاب «خویشتن پنهان» در مورد روح، عرایضی مطرح شده. موفق باشید
7219
متن پرسش
سلام علیکم بنده برای تعدادی نوجوان در حد 11الی13 سال کلاس معرفتی گذاشته ام مخواستم بدانم برای این رده سنی چه موضوعی و چه کتابی مناسب می باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که مباحث معرفت النفسی و معاد را مدّ نظر قرار می‌دهد و کتاب «چه نیاز به نبی» که نبوت و فقاهت را می‌نمایاند و کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» را که اخلاق و عرفان را گوشزد می‌کند، خوب می‌دانم. موفق باشید
5959
متن پرسش
باسلام کتابی به نام بهشت وحوریان بهشتی از حمید عزیزی - جواد حسینی شرح داستانی رادارد که بایکی اموات صحبت کرده وطرف می گوید به دلیل تکه تکه شدن عذاب قبر نداشته است ایا چنین چیزی ممکن است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: ملاک عدم عذاب، عدم گناه است و یا توبه از گناه و شهید از آن جهت که با تمام وجود نظر به حق می‌کند عملاً با تمام وجود توبه کرده است ولی تکه‌تکه‌شدن و لی تکه‌تکه‌نشدن نقشی در رفع عذاب قبر ندارد. موفق باشید
5930
متن پرسش
باسلام. استاد بزرگوار، 1. آیه سوم سوره زمر أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ، منظور از اینکه افرادی غیر از خدا را ولی خودگرفتند و گفتند به خاطر تقرب به خدا این کار را می کنیم یعنی چه؟استاد نکند منظور ما شیعیان هستیم که ائمه معصومین را اولیاء خودمون می گیریم و میگوییم به قصد آنکه به خدا تقرب پیدا کنیم و ....اولیاءمون هستند؟2. استاد در ایه دیگر همین سوره آمده است خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا، ایا این موید آن نیست که می گویند آدم خلق شد و از باقیمانده گلش و یا از پهلوی آدم حوا خلق شد؟ممنون از حوصله و صبر شما
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- آیه نظر به بت‌پرستان دارد که برای بت‌های خود نقش استقلالی قائل بودند و لذا بت‌ها را می‌پرستیدند و از بت‌ها طلب رفع حوائج می‌کردند، ولی ائمه‌ی ما«علیهم‌السلام» دائم ما را متوجه خدا می‌کنند و خودشان نهایت بندگی را انجام می‌دهند و ما ولایت آن‌ها را در طول ولایت الهی می‌دانیم آن هم به اعتبار آیه‌ی قرآن که می‌فرماید در کنار خدا و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از اولی‌الأمر خود پیروی کنید. در سوره‌ی نساء آیه‌ی 59 می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم‏». 2- می‌فرماید همه‌ی شما را از یک نفس واحد خلق کردیم و زوج آن نفس واحد را از آن نفس واحد خلق نمودیم و از آن دو، رجل کثیر و نساء کثیر گسترش یافت که از جمله رجال و نساء جناب آدم و حوّاء هستند. پس این نفس واحد یک حقیقت قدسی است که عرفا به آن عقل کلّ می‌گویند و زوج آن تجلی آن است که همان نفس کلّ است. موفق باشید
5044
متن پرسش
ذکر و اقسام ذکر؟ این سوال را کجا میتوانم عمقی دنبال کنم در کدام کتاب یا سخنرانیتان؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب «اسماء حسنا، دریچه‌ی ارتباط با حق» کمک کند. موفق باشید
4658
متن پرسش
چگونه از قرآن فیض علمی و اخلاقی کامل را ببریم؟ چگونه قرآنی برخورد کنیم؟ و چگونه با افراد غیر مذهبی در مورد قرآن صحبت کنیم؟ یا علی...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود قرآن راه را نشان داده. آن‌جایی که می‌فرماید: «افلا یتدبّرون القرآن» یعنی از ما می‌خواهد در آن تدبر کنیم و سطحی با آن برخورد نکنیم در آن صورت از فیض علمی و اخلاقی قرآن بهره‌مند می‌شوید. به افراد غیر مذهبی هم توصیه کنید مدتی در قرآن تدبّر کنند اگر به این نتیجه نرسیدید که این سخنان سخنان خالق هستی است رهایش کنید. موفق باشید
3313
متن پرسش
سلام علیکم از محضرتون سوالاتی داشتم :1-علت احساس ضعف ونبودن شخصیت عزتمند در مومنان در جامعه امروزی چیست؟2-راه های جبران این نقیصه کدام است ؟3-ایجاد روحیه امید در خود ودیگران کدام است ؟یعنی به چه عواملی بستگی دارد ؟4-بنده از لحاظ روحی در ترس عجیبی نسبت به آینده به سر می برم وتاالان که 28سال از خدا عمر گرفته ام مدام در شک وتردید وعدم توانایی در تطبیق فکر وعمل خود می باشم هر چه بیشتر از معارف الهی را مطالعه می کنم ومی خواهم آن را با جامعه تطبیق بدهم ناتوانم وبیشتر موجب گیجی وسر درگمی می شوم خلاصه اینکه دچار گیجی فراوانی هستم وتقریبا تمر کزم را در حل مسائل از دست داده ام یعنی نمیدانم حق چیست وباید چگونه آن را اجرا کنم هم در امور فردی وهم در امور اجتماعی راهنمایی بفرمایید.ظاهرا این مطلب درست است که مادر این دنیا باید همیشه غصه دار باشیم؟بله؟خب با این غم چگونه باید برخورد کرد؟ یا علی .خیلی ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: پیشنهاد می‌کنم ابتدا کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» را و سپس کتاب «بصیرت و انتظار فرج» را مطالعه فرمایید. موفق باشید
2881

غریزه وفطرتبازدید:

متن پرسش
با سلام تفاوت غریزه وفطرت چیست؟آیا غریزه جزیی از فطرت می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فطرت و غریزه دو نوع گرایش‌اند در انسان که انسان در وجود آن‌ها نقشی ندارد و به همین جهت به آن‌ها فطری یا غریزی می‌گویند. منتها جهت گرایش‌های فطری به سوی موضوعات روحی و پایدار است ولی گرایش‌های غریزی به سوی موضوعات جسمانی است. وظیفه‌ی ما است که گرایش‌های فطری و غریزی خود را از طریق شریعت الهی جهت‌دهی کنیم. موفق باشید
1600

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد انساءالله حالتوخوب باشد.برای فردی که میخواهد دوره ی جوانی را در زمینه ی تدبر درقرآن واحادیث قراردهد آیا نیاز به یادگیری فلسفه ومنطق دارد؟آیا فلسفه ومنطق ابزار فهم قرآن و تفقه دردین اند؟چرا علمای بزرگ شیعه در پایان عمر از سرمایه گذاری در این موضوع احساس رضایتمندی ندارند؟.باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: تفکر فلسفی یک نوع تفکر است، مثل تفکر ریاضی. معلوم است اگر انسان خواست با فکری متعادل و جامع زندگی را ادامه دهد باید تفکر فلسفی را بشناسد تا مثل علامه‌ی طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» بدون آن‌که تفکر فلسفی را بر تفسیر قرآن غالب کند، از نگاه فلسفی به قرآن نیز غافل نباشد، چنانچه تفسیر شریف المیزان را ملاحظه بفرمایید؛ علامه‌ی طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» بعد از آن‌که آیات را تفسیر می‌کنند، بابی را باز می‌کنند و از نظر فلسفی آن موضوع را بررسی می‌نمایند تا اولاً: بحث قرآنی با فلسفه مخلوط نشود. ثانیاً: معلوم شود از نگاه فلسفی نیز آیات پیام‌های بزرگی دارند. اگر علامه‌ی طباطبایی«رحمة‌الهع‌علیه» فلسفه نمی‌دانستند نمی‌توانستند این دو موضوع را تفکیک کنند. آیا شما شخصیت‌های بزرگی مثل حضرت امام و علامه طباطبایی«رضوان‌اله ‌علیهما» را می‌شناسید که در آخر عمر از تفکر فلسفی خود پشیمان شده باشند؟ یا خود را محدود به تفکر فلسفی نمی‌دانستند و درست همان زمان که تفکر فلسفی داشتند می‌گفتند: «طومار حکیم و فیلسوف و عارف.... فریادکشان و پای‌کوبان بِدَرم» این شعر از حضرت امام«رضوان‌الها‌علیه» است، زیرا این بزرگان حرفشان این است: «یک دوست که آن جمال مطلق باشد... بگزین تو و از کون و مکان دل بر کن». موفق باشید
460

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله! نقش زیارت امامزاده ها در زندگی ما چیست؟ همچنین نقش علماء بزرگ از دنیا رفته و شهدا و زیارت قبور آنها چیست؟ آیا توسل به علماء زنده هم ممکن است؟
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی امام‌زاده‌ها و علماء بزرگی که از از دنیا رفته‌اند به جهت آن‌که در برزخ گرفتار گناهانشان نیستند قدرت تصرف در روح زائر خود را دارند و لذا امام رضا«علیه‌السلام» می‌فرمایند: شما در کنار قبرشان برای آن‌ها دعا کنید (با زیارت و نماز و قرآن) آن‌ها نیز برای شما دعا می‌کنند و میل‌های شما را به صورت صحیح جهت می‌دهند. توسل به علماء زنده به این معنی درست است که از خدا بخواهیم از حقیقتی که به لطف خود بر قلب این انسان بزرگ انداختی ما را محروم مکن. مشهور است که روزی مرحوم آقا مصطفی خمینی«رحمة‌الله‌علیه» به زیارت مولانا علی«علیه‌السلام» می‌روند، می‌بینند مرحوم علامه‌ی امینی صاحب «الغدیر» در کنار ضریح مطهر مشغول زیارت هستند؛ می‌گویند: خدایا به حق این امینی ما را از لطف خود محروم مکن. چون مرحوم آقا مصطفی خمینی«رحمة‌الله‌علیه» می‌فهمد خداوند چگونه بر قلب آن عالم جلیل‌القدر تجلی کرده، از خدا می‌خواهد از آن نور، او را نیز بی‌بهره نکند. موفق باشید
227

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام با توجه به مباحث کتاب ده نکته وجوان شما سوال من کو؟را مطرح کرده اید ودر کتاب ده نکته در باره نفس نکاتی را ذکر کرده اید وگفته اید که این دستگاه معرفتی علم حضوری است نه حصولی سوال:مگر معرفت به نفس با خواندن کتاب حل می شود این که باز علم حصولی است اینکه می گویند طرف آدم خود آگاه وخود هوشیاری است آیا او کتب معارف نفس خوانده؟آیا آیت الله قاضی هم که می گویند همین دستکاه را سفارش می کردند منظور خواندن کتابهای معرفت النفس بوده است؟یعنی اگر کسی سواد نداشت نمی تواند خودش را بشناسد؟چرا شما اینقدر روی کتاب 10نکته تاکید دارید؟خواهشمند است به تک تک سوالاتم جواب دهید. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: مباحث معرفت‌النفس اگر به صورت حضوری طرح شود دیگر به صورت محفوظات در نزد نفس نخواهد بود، بلکه به صورت تذکر است تا انسان آن نکات را در درون جان خود به صورت حضوری پیدا کند و کتاب «ده نکته» سعی شده بر مبنای تذکر حضوری تدوین و شرح داده شود، حال اگر کسی سواد هم نداشت باید از طریق کسی که حجاب‌های بین او و نفس‌اش برطرف شده متذکر شود. موفق باشید
16327
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: ببخشید چند سوال از محضرتان داشتم: 1. در پاسخ بعضی سوالات دیدم که نوشتید، مثلا خداوند زردآلو را زردآلو نکرد بلکه فقط او را وجود بخشید. خواستم بدانم یعنی خداوند قدرت خلق کردن زردآلو را ندارد؟ آخه اینطور قدرت خدا محدود میشه که فقط خداوند میتونه یه چیزی رو موجود کنه ولی اون چیزی که موجود میشه دیگه دست خدا نیست که چی باشه و به ذات اون موجود بستگی داره که زردآلو بشه یا...؟ 2. در همین موضوع سوال دیگری ازتون دارم که عین ثابت و سعه وجودی انسان ها هم آیا باز خداوند به آن ها وجود میبخشه؟ یعنی مثلا آقای قاضی (ره)، با سعه وجودی مثلا 20، آیا خداوند اراده کرد سعه وجودی ایشون بشه 20 یا نه بلکه اقتضای ذات و روح آقای قاضی این سعه وجودی (20) است و مثلا با سعه وجودی 19 نمی تواند به عالم دنیا وارد شود و متولد شود؟ خوب اگه اقتضای ذات ایشون باشه خوب باز قدرت خدا محدود میشه؟ 3. ببخشید ابهامی برام پیش اومده که میگم مگه خداوند عادل نیست پس چرا مثلا اقتضای ذات آقای قاضی مثلا 20 باشه که فقط در این سعه وجودی می تواند متولد شود ولی سعه من مثلا 5 باشه. اگه اقتضای ذات اون 20 است چرا مال من نباشه. آیا اینکه اقتضای هر ذاتی چه عین ثابت و چه مقدار سعه وجودی داشته باشد را خدا تعیین میکنه؟ یعنی خداوند اراده می کند سعه وجودی من چقدر و سعه وجودی آقای قاضی چقدر باشد؟ خواهشا به همه سوالات جواب بفرمایید تا شاید با کنار هم گذاشتن جواب ها، ابهام و شبهه ام حل شود. خداوند خیرتان دهد. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع از موضوعات ظریف فلسفی و کلامی است. مرحوم شهید مطهری تا حدّی در کتاب ارزشمند «عدل الهی» موضوع را مورد مداقّه قرار داده‌اند. زیرا «امکان»، ذاتیِ هر شیئی است و حضرت حق، امکانِ هر شیئ را «وجود» می‌دهد. به همین جهت می‌فرماید: « قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ» حجت بالغه از آن خداوند است. بدین معنا که فردای قیامت کسی نمی‌تواند بگوید چرا من چنین شدم که هستم. زیرا در جواب گفته می‌شود خداوند آن‌چه تو بوده‌ای را، وجود داده است. که البته این بحث، عرضِ عریضی دارد. موفق باشید

16294

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در مناظره ای جدید (برنامه پرگار بی بی سی فارسی) دکتر سروش گفته الفاظ قرآن کریم از جانب پروردگار نیست بلکه پیامبر انچه را که دیده اند با توجه به مخاطبی که داشتند بیان کرده اند لذا مثلا اگر پیامبر در فرانسه بودند گونه‌ای دیگر پیام خود را ابلاغ می گردند. (نقل به مضمون) پاسخهایی داده شده و جوابهایی دکتر سروش داده که ضمیمه است. لطفا تبیین بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عده‌ی قلیلی نسبت به الفاظ قرآن چنین تصوری را دارند ولی شواهد قرآنی این نگاه را تأیید نمی‌کند به‌خصوص که قرآن، صورت الفاظ را نیز به عنوان معجزه معرفی می‌نماید.  عرایضی در جزوه‌ی «غفلت از مقام نبوت در پوشش تمجید از حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه» بر روی سایت هست. موفق باشید

13216
متن پرسش
سلام علیکم: از پاسخ حضرتعالی مستفیض شدیم که فرمودید بین میل به جنس مخالف و میل به انجام، گناه فرق است. ولی استاد سوال من اتفاقا در مورد کسی است که تمایل به ارضا میل جنسی از راه گناه دارد. مثلا شخصی که عادت به استمنا دارد معلوم است که هنوز لذت گناه دارد که بعد از توبه دوباره گناه می کند و جوابعالی بارها در مورد چنین اشخاصی فرموده اید که چنین کشمکشی بین نفس اماره و فطرت ادامه دارد و باید توبه کرد و چنین شعری مثال زدید که صد بار اگر توبه شکستید باز آ. خواهشا روی همین مثال شعر پاسخ دهید، که یعنی چنین شخصی دفعه اول و دوم، توبه اش قبول نبوده و فقط مثلا همان دفعه صدم، که از گناه رها شده توبه اش قبول شده؟ البته سوال من درباره لذت گناه جنسی نیست بلکه لذت سایر گناهان هم هست. با تشکر فراروان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم همین‌که انسان متوجه‌ی گناه‌بودنِ این کار می‌شود و عزم توبه در او ظهور می‌نماید، به جهت تذکری است که ملائکة اللّه از درون، او را متذکر آن گناه می‌نمایند و او از این جهت عمل گناه خود را نپذیرفته است و لذا هر توبه‌ای مقدمه‌ی عمیق‌شدن توبه‌ی بعدی او می‌گردد تا إن‌شاءاللّه در نتیجه‌ی نهایی به جای این‌که مثل یک انسان گناه‌آلوده به گناه خود ادامه دهد، به توبه‌ی نهایی نائل می‌گردد. موفق باشید

13130
متن پرسش

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد فرهیخته: غرض از مزاحمت، ما قصد داشتیم در روز تولد شهید آوینی 31 شهریور همایشی در تهران برای ایشان برگزار کنیم و جهت مراسم به دنبال استادی هستیم که نگاهی جامع مانند شما به این انسان حکیم داشته باشد. بسیار خوشحال می شویم اگر از وجود ارزشمند خود شما بهره مند شویم اما اگر مقدور نیست لطفا عزیزی را به ما معرفی بفرمایید. در پناه حق

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده که خودم متأسفانه نمی توانم خدمت‌تان باشم و بحمداللّه عزیزان زیادی در تهران جهت این امر تشریف دارند. مثل آقای دکتر محمد رجبی، و آقای دکتر اصغر مصلح و آقای دکتر یامین‌پور و آقای دکتر باوند و ده‌ها و صدها انسان فرهیخته‌ای که متوجه اشارات قدسی مرحوم شهید آوینی به تاریخی که در آن قرار داریم هستند، و این بهنرین نگاه به شهید آوینی است. موفق باشید

12546
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم بنده متأسفانه حدود چند سال نماز قضا دارم و شبها معمولا نمی توانم راحت بخوابم بنابراین بیدار می شوم و از نماز قضاهایم می خوانم، اما می خواهم بدانم آیا می شود با داشتن این همه نماز قضا شخص نماز شب بخواند یا با داشتن نماز قضا اولویت با آن است و نمی شود نماز شب خواند؟ متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی توفیق نماز شب را از حضرت حق بخواهید و در انجام آن مصر باشید. و در مورد نمازهای قضا بنا را بر آن بگذارید که طی چندسال ،بعد از هر نمازی، نماز قضای خود را بدون هیچ‌گونه انجام مستحباتی نسبت به نماز قضا، انجام دهید. در آن صورت چون عزمِ به‌جاآورن نمازهای قضا را کرده‌اید، اگر در اولین نماز قضا هم به رحمت ایزدی بپیوندید برای شما جبران همه‌ی نمازهای قضا را پذیرفته‌اند. موفق باشید

نمایش چاپی