بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14526

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: 1. از لحاظ علمی، کتب عمومی علامه طباطبایی سنگین تر است و نیاز به پیش نیاز بیشتری دارد یا کتب عمومی آیت الله جوادی حفظه الله تعالی؟ منظورم از عمومی اینست: کتبی مانند شیعه در اسلام و قرآن در اسلام از علامه - و - کتبی مانند دین شناسی و اسلام و محیط زیست و .. از آیت الله جوادی. 2. دومین سوال که در گرو سوال اول پاسخ داده می شود اینکه: اول نظر علامه را در هر زمینه بخوانیم بعد نظر آیت الله جوادی را بالعکس؟ البته تفسیر را نمی گویم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به موضوعی دارد که باید دنبال کنید. آری! در مورد تفسیر قرآن خوب است ابتدا تفسیر «المیزان» را شروع کنید. در سایر امور نیز با نگاه علامه شروع کنید، بهتر است زیرا عموماً آیت اللّه جوادی مبتنی بر نظر علامه، موضوع را شرح می‌دهند. موفق باشید

13443
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر و عرض تبریک به مناسبت عید غدیر: حضرتعالی در کتاب خویشتن پنهان می فرمایید: «حضور مطلق خدا چيزي است بالاتر از حضور حضرت جبرائيل و عزرائيل؛ چون آن‌ها بر اساس استعداد ما بر ما تجلي مي‌کنند امّا حضرت حق با حضور مطلق خود در صحنه است، کافي است متوجه چنين حضوري باشيم و جهت جان خود را به او بيندازيم، او به جهت رحمت واسعه‌اش بر ما تجلي مي‌کند.» آیا این درک حضور مطلق خداوند و ارتباط حضوری با خداوند بی واسطه صورت می گیرد یا از طریق ارتباط و رجوع به مظاهر جامع خداوند که همان ائمه (ع) و در مرتبه پایین تر ولی فقیه است، متذکر حضور خداوند می شویم؟ همانطور که حضرتعالی در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) می فرمایید: «اگر بخواهيم به خدا رجوع کنيم به مظهر تامّ حضرت حق بايد رجوع کنيم که همان خليفه‌ي الهي است.» با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد نسبت خدا با ما بدون حجاب و بدون واسطه است که در این رابطه فرمود: «إنّی قریب»، ولی نسبت ما با خدا از طریق مظاهر و واسطه‌ها ممکن است. موفق باشید

13423
متن پرسش
سلام علیکم: در مورد نحوه مطالعه تفسیر المیزان جزوه مربوط را خواندم. خواستم از تجربه شما استفاده کنم: آیا همه آیات قرآن را کاملا بنویسم یعنی در پایان یک دوره قرآن را نوشته باشم؟ (البته همراه با تفسیر) دیگر آنکه از آنجایی که ممکن است برخی مطالب بعدا بخواهد اضافه شود دفتر را پیشنهاد می کنید یا برگ کلاسور قطع A4 مناسب تر است یا گونه ای دیگر؟ برخی اوقات که نفس پشت می کند ادامه ندهم؟ چکار کنم یاری خدا شامل شود و اکثر اوقات بتوانم با شوق و ذوق ادامه دهم؟ دعایم کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر طور صلاح می‌دانید عمل کنید از آن جهت دفترِ خاصی را پیشنهاد کردم که بتوانید راحت‌تر در اختیار بگیرید. سعی کنید کارهای دیگر را تا حدّ ممکن تعطیل کنید و فقط به تفسیر بپردازید. در عین حال خود را درگیر کارهای دردِ سردار و رقابت‌آفرین، ننمایید. موفق باشید

13163
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون به خیر: با شماره ای که دادید تماس گرفتم و راهنمایی شدم و شماره خانمی رو بهم دادن که ازشون راهنمایی خواستم و راهنماییم کردند دقیق منظورم رو نتونستم برسونم و ایشون هم روی روند سیر مطالعاتی تاکید داشتنند. و اینکه اول راه هستیم و فعلا باید به مطالعات و... بپردازیم. البته من با واژه ها نتونستم مقصودم رو برسونم. الان مساله ای که برای بنده تو این مقطع زمانی هست من یه سری توضیحات رو براتون میدم که مقصودم رو برسونم و ازتون راهنمایی میخوام. به عالم استاد و شاگردی و... اعتقاد نداشتم و این رو می فهمیدم که باید خوب بود و خدا راههاش رو به انسان نشون میده. با گذشت زمان و با نوسانات و... که کم کم باعث برداشته شدن حجاب های عقلی اطرافم شد (به اندازه درک و ظرفیت و فهم خودم) فهمیدم این انرژی و توان باید در مسیر نماینده خدا روی زمین قرار بگیره تا اثر کامل و مناسب رو داشته باشه. این جمله کتاب معرفت نفستون رو تجربی حس کردم و بهش باور دارم «با نظر به «وجود» از طریق معرفت نفس، مسیر رجوع به حضرت حق گشوده می‌شود و در چنین مسیری است که نه‌تنها امکان نظر به انسان کامل فراهم می‌گردد بلکه ضرورت و اهمیت ارتباط وجودی با امام زمان (عج) برای ما آشکار می‌شود و در نتیجه در ظلمات آخرالزمان به جای گرفتارشدن در انواع توهمات و ماهیات، به حقیقی‌ترین حقیقت رجوع می‌کنیم و از منظر شناخت صحیح امام بر هر چیز می‌نگریم.» یه بنده خدایی کتاب های شما رو به بنده معرفی کرد. فهمیدم مطالبی هست که باید بدونم و از این مسیر باید به بحث مهدویت و شناخت برسم. چندکتاب انسان شناسی شما رو مطالعه کردم و هم زمان هم به مراقبت نفس یا ترک گناه هم می پرداختم و اینکه با توجه به علم خودم کاری نکنم که امام (عج) و خدا ازم ناراضی باشند (در حد درک خودم) به دعا و خلوت علاقه مند شدم و از خلوت انرژی و نیرو می گرفتم ولی بعد از مدتی هضم دنیای جدید و تطبیقش با دنیای واقعی برام سخت شد، عالم جدید عالم زیبا و خوبی هست اون چیزی که باید باشه ولی اون چیزی که هست با واقعیت موجود در جامعه و محل کار و خانواده و.....تفاوت زیاد داره. از دیگران فاصله نگرفتم به هر حال خدا خدای همه هست با هر وجودی، ولی هضم شرایط برام سخت شده در دعاها میخونیم که همه جا خداست اصلا فقط خداست این موضوع یه باور قلبی قشنگ به انسان میده ولی اینکه من هیچی نمی بینم. یا تفاوت دغدغه ها و دنیاهامون با دیگران... شاید مطرح کردن این مسایل برام زود باشه یا عجله داشته باشم ولی واقعا نمیدونم الان کجای قصه هستم. تو این راه چی میخوام، شهود نیروی ماورایی و یا... و از خدا خواستم نقشم رو بهم نشون بده اینکه در این دنیا نقش من چیه و قرار هست برای حکومت جهانی چه کاری انجام بدم. یعنی ازش خواستم من رو برای امامش تربیت کنه، هر چه بیشتر پیش می رفتم با افزایش اطلاعات و ورودی تحیر و سرگردانیم بیشتر میشه، احساس هایی شامل ترس، شوق و تمنا، امیدواری به رحمت و گشایش دچار درگیری هایی ذهنی که هضمش در این مقطع زمانی برای من یا ممکن نیست یا زوده یا یه جای کار من لنگ میزنه که قدرت درک ندارم و فقط درماندگی و تحیر نصیبم میشه. در مناجات امیرالمومنین (ع) میخونیم «خدایا از تو امان می خواهم روزی که پدر و مادر و مال و... به داد آدم نمیرسن» شرایط الان منم همینه همه هستن و خدا رو شکر همه چیز هست ولی اون چیزی نیست که باید باشه برای بنده. یا اصلا به کسی نمیشه مراجعه کرد یا کسی نمیتونه به داد آدم برسه چون فاصله دنیاهامون زیاده. گفتم گناهانم باعث شده که قدرت درک نداشته باشم یا متحیر باشم. توبه کردم و باز بیشتر روی اعمالم حساس شدم. شاید حساسیت هایی که به قول دوستم علما چنین گیرهایی به خودشون میدن. ولی موندن تو این موقعیت خیلی عذاب آوره، روز به روز واژه ها در نظر آدم رنگ می بازه. نمیدونم سیر صعودیه، نزولیه یعنی به بی چیز بودنم به تمام معنا به درگاه خدا پی بردم. تا جایی که گفتم خدایا من فقط امامت رو دوست دارم، هیچ چیزی دیگری ندارم به درگاهت. درمانده شدم و فعلا خوراکم اشک شده و عجز و درماندگی که به درگاه خدا می برم. شاید دچار افراط و تفریط و شتابزدگی ام. میدونم یک جای کارم لنگ میزنه اما نمیدونم کجا و آیا اینکه الان باید فهمید یا... نمیدونم باید صبر کنم، باید بی تفاوت باشم نسبت به این پریشانی ها یا ادامه بدم یا... کتاب ده نکته و جوان و... رو خوندم با اینکه بقیه کتاب ها رو هم خریداری کردم اما توانایی خوندنش رو ندارم. الانم درست و کامل منظورم رو نتونستم برسونم. ببخشید پراکنده صحبت کردم. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع بین خراباتی‌بودن و مناجاتی‌بودن مسئله‌ی اصلی این دوران است. و علمای ما نمونه‌ی کامل این حالت‌اند. و لذا زبان حالشان را این‌طور بیان می‌کنند: «در اندرونِ منِ خسته‌دل ندانم چیست/ که من خموشم و او در فغان و در غوغاست». در ابتدای راه این نوع جمع و جمعیت‌داشتن مشکل است تا آن‌جا که انسان به جایی برسد به تعبیر حضرت علی«علیه‌السلام» که فرمودند: «المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه»؛ مؤمن به ظاهر با همه معاشرت دارد ولی روح و روانش در جای دیگری سیر می‌نماید. در همین فضا امثال مولوی در مورد رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌گوید:

اين يكى نقش اش نشسته در جهان‏

 

وآن دگر نقش اش چو مه در آسمان‏

اين دها نش نكته گويان با جليس‏

 

وآن دگر با حق به گفتار و انيس‏

پاى ظاهر در صف مسجد صواف‏

 

پاى معنى فوق گردون در طواف‏

     

لذا است که باید با صبر و حوصله از یک‌طرف خود را منوّر به معارف عالیه نمود و از طرف دیگر سختْ مواظبِ دل بود که به کدورت نظر به انسان کامل گرفتار نشود و از طرف دیگر معاشرت با مردم را یک‌نوع سلوک و خودسازی بداند. و در این رابطه به رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» اقتداء کند. موفق باشید

12769

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرفان نظري را بايد در كجا جستجو كرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «مبانی و اصول عرفان نظری» از استاد حجت‌الاسلام سید یداللّه یزدان‌پناه خوب است. موفق باشید

10978

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهر زاده: من کتاب آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین شما را خواندم ولی در صفحه 193 و 194 که داستان زید ابن حارثه را بیان فرمودید دچار یک سرگردانی شدم که آیا این زید همان زید بن حارثه ای بود که ماجرایش در قرآن آمده و زینب را طلاق داده؟ (چون می خواستم به این نتیجه برسم که آیا یک انسان باتقوا زنش را طلاق می دهد یا نه؟) پس از پرسش از دو روحانی باز این سرگردانی من حل نشد چون یکی می گفت خودش است و دیگری می گفت این اشتباه است آن که چشم برزخی داشت حارث بن زید است نه زید ابن حارثه. و می دونم که این مربوط به علم رجال است. بالاخره استاد حقیقت چیست؟؟؟ ممنون میشم جواب بدید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نام اصلی آن شخصی که در آن کتاب آمده حَارِثَةَ بْنَ مَالِک‏ است و همان سال‌های اول که اسلام در مدینه آمد شهید می‌شود و این غیر از زیدی است که در سوره‌ی احزاب از آن نام برده شده. البته این هم مرد فرهیخته‌ای بوده و جریان طلاق زینب بنت جحش حکمتی دارد که در بحث سوره‌ی احزاب عرض کرده‌ام. موفق باشید
10598

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ما که هر وقت می خوایم دنبال یه شماره ی سوال بگردیم، کلی وقتمون میره آخرش هم به نتیجه نمی رسیم و تنها ثمری که برامون میمونه اینه که از دست طراحان سایت عصبانی میشیم. لطفا حالا که اینقدر شماره ی سوالهاتون بی نظمه، یه زحمتی بکشید توی بخش جستجو، علاوه بر امکان جستجوی عبارت که زحمت کشیدید و مهیا کردید، امکان جستجوی شماره ی سوال را هم قرار بدید. مخصوصا که در موارد زیادی میشه ارجاعتون به شماره ی سوال هست ولی ما علی رغم رجوع، دستمون خالی می مونه.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. به همین جهت دوستان با صرف هزینه و وقت زیاد، سایت جدیدی را طرّاحی کرده‌اند که إن‌شاءاللّه همین روزها به میدان می‌آید. موفق باشید
10294
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: دو تا سوال داشتم که امیدوارم استاد عزیز جواب بدن. 1- ما که در سنین جوانی هستیم چگونه وقتمون رو پر کنیم که موقع پیری احساس حسرت نداشته باشیم؟ 2- برای از بین بردن دلگیری چه کار باید کرد؟ با تشکر فراوان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی کرد در دوره‌ی جوانی با معارف خوبی آشنا شد تا جهت روح ما را از خاک به سوی افلاک بیندازد در آن صورت دلگیری معنا نخواهد داد. سیر مطالعاتی روی سایت می‌تواند کارساز باشد. موفق باشید
9387
متن پرسش
سلام استاد: من برای نیت دستیابی به فضائل اخلاقی دچار مشکل هستم. من هدف خودم رو پاک شدن از رذایل برای دستیابی به قرب الهی و سعادت در آخرت قرار دادم. اما این رذایل رندگی من رو هم تلخ کرده اند. به همین دلیل یک نفر انگار مدام در گوش من می خواند که تو برای رهایی از این تلخی دنبال تهذیب هستی و علاوه بر سعادت آخرت، سعادت دنیا هم مد نظر توست. به همیل دلیل انگیزه ام کم میشه و فکر می کنم کارم مورد قبول خدا قرار نمی گیره. آیا این وسوسه شیطانه؟ ضمنا من قبلا سابقه ابتلا به وسواس رو داشتم و البته الان هم به مقداری کمتر از قبل با آن مواجه هستم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی هدف کلی انسان رجوع به حق است باید دیگر به انگیزه‌های نفس امّاره که بعضاً در میان می‌آید کاری نداشته باشد، از آن مهم‌تر نباید به وسوسه‌های شیطان که با برجسته‌کردن انگیزه‌های نفس امّاره می‌خواهد ما را مأیوس کند به هیچ‌وجه اعتنا کرد. کار خودتان را بکنید تا ان‌شاءاللّه نور خلوص هرچه بیشتر قوت بگیرد. موفق باشید
9115
متن پرسش
با عرض سلام حضور حضرتعالی: یکی از مسائلی که با شروع ماه مبارک رمضان به عنوان یک مسئله فکری آزار دهنده به سراغ من می آید مسئله ی روزه خواری در جامعه و نهی از منکر است. چون احساس می کنم به وظیفه ی خود در این موضوع به خوبی عمل نمی کنم. البته مواردی را نهی از منکر می کنم ولی برخی را نه. مثلا اگر سوار بر ماشین شخصی منکری مشاهده کنم غالبا برای نهی از منکر نمی ایستم. نمی دانم چقدر وظیفه دارم. آیا همه ی حرمت شکنان را وظیفه دارم نهی از منکر کنم؟ جسارتا جنابعالی در این گونه موارد چگونه رفتار می کنید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون باید در نهی از منکر و امر به معروف ارتباطی منطقی برقرار شود باید اگر با منکری برخورد کردید، در فضایی صمیمی به آن فرد تذکر دهید که « مؤمن! اگر هم نمی‌توا‌نید روزه بگیرید، حرمت ماه رمضان را نگه دارید و علنی روزه‌خواری نکنید». ولی بنا نیست ما به دنبال مردم راه بیفتیم و ببینیم چه کسی روزه‌خواری می‌کند و به او تذکر دهیم. موفق باشید.
9029

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: برای تربیت فرزند چه کتابی را پیشنهاد میکنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این امور تخصصی ندارم. قبلاً که در این وادی مطالعاتی داشتم کتاب «گامی در مسیر تربیت اسلامی» از مرحوم رجبعلی مظلومی خوب بود ولی امروز کتاب‌های بیشتری آمده که صاحب‌نظران این فن از آن اطلاع دارند کتاب‌ها و بحث‌های آقای دهنوی و آقای تراشیون هم خوب است. موفق باشید
8646

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: بعضی گفته اند منظور از شجره ممنوعه مقام و یا علم محمد و آل محمد(علیهم السلام) بوده و گویا منبع روایی هم دارد. نظر شما راجع به این تفسیر چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین طور است که هیچ کس نباید طلب مقام عصمت آن عزیزان را بکند بلکه باید به کمک هدایت آن عزیزان به سعادت برسد. موفق باشید
7403
متن پرسش
سلام. هنگام ورزش کردن آیا باید به چیز خاصی فکر کنیم تا روحمان قوی شود؟ آیا ذکر خاصی را پیشنهاد میکنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید توجه ما به نفوذ اراده در بدن‌مان باشد. موفق باشید
6810
متن پرسش
سلام علیکم در این تهاجم فرهنگی , در این فسادهای اقتصادی و اجتماعی , و تمام مشکلات جامعه چه از نظر اقتصادی و چه سیاسی و اجتماعی و با در نظرگرفتن سطح بصیرت مردم ( مردمی که از آنها امید میرود توحیدی فکر کنند و در زیر سایه ی رهبری در برابر تحریم ها ایستادگی کنند , همانطور که مردم صدر اسلام در زیر سایه ی پیامبر در شعب ابی طالب در برابر تحریم ها ایستادگی کردند اما متاسفانه از خیلی ها میشنوی که میگویند چرا با آمریکا نباید رابطه برقرار کنیم .من که یک عضو عادی این جامعه هستم و اطلاعات زیاد بالایی ندارم با شنیدن این حرفها از مردم ناامید میشوم خدا به درد دل حضرت حجت برسد ) از طرفی دیگر محیط های انحرافی و رسانه ای زندگی مردم را چنان جذب خود کرده که رهایی از آن ممکن نیست . و با توجه به اینکه چند وقت پیش یکی از بزرگان فرموده بود حوزه های علمیه مشهد و قم حوزه هایی منفعل هستند نظر شما چیست ؟ مباحث عظیم و سنگین شرح اسفار و شرح فصوص و تفاسیرقرآن علامه جوادی مدظله العالی برای افرادی مثل من و شما و مخاطبین این سایت که به دنبال یقین است کارآیی دارد ولی یک فرد عادی با یک شغل آزاد را چگونه میتواند توحیدی کند؟ یک عضو جوان این جامعه که اسیر فیس بوک و هزارتا سایت دیگر است چطور میتواند توحیدی کند؟ یک زن خانه دار که از مباحث علمی دور است را چگونه میتواند توحیدی کند ؟ چرا عصاره ی آثار توحیدی بزرگان فلسفه و عرفان در جامعه پخش نمیشود که جامعه را معطر کند؟ آیا واقعا باید بپذیریم که حوزه های مشهد و قم حوزه هایی منفعل است ؟من که خودم یک دانشجو هستم در جوامع دانشجویی میبینم که دانشجویان نسبت به مباحث و سخنرانی های افرادی مثل آقای رحیم پورازغدی ( که واقعا زحمت میکشند و اجرشان با حضرت حجت)بیشتر شناخت دارند تا با مباحث آیت الله جوادی و یا مباحث شما . مرحوم شریعتی که مربوط به سی سال پیش میشود و چامعیت هم نداشت و عمق اسلام را هم معرفی نمیکرد مردم و تیپ روشنفکر برایش سینه چاک میدهند اما این درد است که امثال آیت الله جوادی را در بین عموم مردم ما زیاد نمیشناسند . سوال من این است که فلسفه صدرائی و عرفان صاحب فصوصی چه زمانی میخواهد فلسفه مضاف بدهد و برای سیستم هایی از قبیل آموزش و پرورش , بهداشت و درمان , نظام آی کیو پرور , تفریح ورزش , حوزه فرهنگ , اقتصاد, سیاست و.... برنامه ای جامع و کامل بدهد ؟ آیا فلسفه و عرفان در زمینه سیاست و اقتصاد برنامه ای دارد و آیا کسی تا به حال بر روی این قضیه کار کرده اند ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری فلسفه و عرفان شدیداً برای تحقق جامعه‌ی آرمانی و تمدن اسلامی حرف دارد و می‌تواند انسان‌هایی همچون امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تربیت کند ولی فراموش نکنید که ما در کجای تاریخ قرار داریم. ما در شرایطی هستیم که تقابل بین ایمان و کفر شروع شده و مسلّم کفر جهانی در همه‌ی چهره‌هایش به صحنه آمده و تلاش می‌کند. اما جبهه‌ی توحید هم به‌خوبی به صحنه آمده و مسلّم تاریخ آینده‌، تاریخی نیست که بتواند جوان ما را تحت تأثیر فیس بوک قرار دهد. همین اندازه حضور علمایی مثل آیت‌اللّه جوادی که اشاره به حقایق دارد زمینه را فراهم می‌کند که نخبه‌گان فرهنگی نگذارند فضای جامعه منفعل فرهنگ کفر شود و در تغییر تاریخی که در آن هستیم حوزه‌ها از طریق طلاب جوان در حال نقش‌آفرینی هستند. موفق باشید
6632
متن پرسش
با سلام و احترام استاد گرانقدر خواهشمندم به پرسش اینجانب که محضرتان عرض می کنم پاسخ دهید چرا که این شبه دامن یکی از همکاران بنده را گرفته است و دلایل و استدلال بنده کمکی به قانع شدنش نکرده است. سوال:چرا میزان فساد اجتماعی , فرهنگی , اقتصادی و جنسی در سطح جامعه امروز نسبت به رژیم گذشته بیشتر است؟؟ چرا ولی فقیه در جهت کنترل و بهبود اوضاع موجود که حاوی فساد اقتصادی , فرهنگی واجتماعی است برخورد نمی کند مثلا اگر رئیس جمهور به وعده هایش عمل نکرد برخورد صریح و محکم با ایشان نمی کند؟ چرا با وجود اینکه دستور داده شده است که زناکاران را سنگسار کنند یا دست دزدان را قطع کنند این امور در جامعه شیعه کنونی انجام نمی شود؟ چرا رهبر فقط نگاه می کند و حرف می زند و دیگر برخورد قهری انجام نمی دهد تا درس عبرتی باشد برای دیگران؟؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید برای آن‌که یک ملت ساخته شود دستور و بخشنامه کافی نیست باید کار فرهنگی کرد تا تاریخ جدیدی ظهور کند. امروز در تمام دنیا به جهت حضور فرهنگ غربی و از بین‌رفتن فرهنگ سنتی، فساد غوغا می‌کند و فساد آن‌ها با ایران قابل مقایسه نیست، رهبری نمی‌خواهند دخالت مستقیم بکنند تا جامعه با رشد فرهنگی خودش در انتخاب‌هایش الهی عمل کند، هرچند آن‌جاکه احساس وظیفه کرده‌اند نیز عمل کرده‌اند. موفق باشید
6228
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز استاد می خواستم بدانم ما چرا باید بر امام حسین گریه کنیم ؟ و فلسفه ی گریه کردن ما چیست ؟ و اینکه احساس میکنم که گریه هایم از روی عاطفه و مظلومیت این خاندان است. باتشکر از مسئولین سایت خواهش میکنم اگر امکان دارد جواب سوال را ایمیل کنند با تشکر ve
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم:بر روی سایت در قسمت یاد داشت ویژه بحث جایگاه اشک شده عین آن متن را خدمتتان کپی می کنم. بسم‌الله‌ الرّحمن ‌الرّحیم قال الحسین (ع) : أ َنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَر[1] من کشته‏ام براى اشک، مؤمن یادم نکند جز آنکه گریه‏اش گیرد اشکی که در شیعه هست با ناراحتی‌های عاطفی و احساساتی فرق اساسی دارد، اشک برای حسین(ع) عامل رابطه انسان است با مقاصد قدسی و لذا نه تنها شادی و نشاط را از شیعیان نمی‌گیرد، بلکه شادی و نشاط در زندگی شیعیان موج می‌زند. ولی نباید آن را با لذت‌گرایی یکی گرفت، زیرا تفاوت زیادی است بین آن شادی که با پرهیزکاری همراه است و روح معنوی دارد با آنچه امروز در غرب هست که لذت‌گرایی در آن مقصد و معبود شده است. در شیعه، شور زندگی با یادآوری غم غربت نسبت به عالم قدس همراه است و با فرهنگِ مرگ آگاهی راه خود را از قهقهه‌های اهل غفلت جدا کرده و سعی دارد خود را در فرحِ حضورِ با حق حفظ کند و اشک بر حسین(ع) نوعی طلب آن فرح است و آن‌هایی که غم غربت در این دنیا را می‌شناسند می‌فهمند حزن مقدس چه حلاوتی دارد و مواظب‌اند گرفتار لذت‌گرایی و خوش‌گذرانی اهل دنیا نشوند و از ارتباط با حقایق وجودی عالم محروم گردند. شیعه و غم و شادی و اشک در زندگی شیعه شادی و طرب موج می‌زند، اما نباید آن را با لذت‌گرایی یکی گرفت، تفاوت زیادی است میان آن شادی که با پرهیزکاری همراه است و ویژگی معنوی دارد و آنچه امروز در فرهنگ غرب هست که در آن لذّت‌گرایی مقصد و معبود شده است. در شیعه شور زندگی یا فرح، با یادآوری نوعی غمِ غربت نسبت به وطن معنوی، همراه است، که موجب حزن می‌گردد. این حالت از جمله حالاتی است که در اشعار عرفانی ما هویدا است و معلوم است که این حزن با ناراحتی عاطفی فرق بسیار دارد. از آن‌جا که ما مرگ را در پیش داریم ناممکن است چون غافلان از غیب و قیامت از زندگی لذّت مستانه ببریم، و لذا فرهنگ شیعه در این «مرگ‌آگاهی» راه خود را از قهقهه‌های مستانه‌ی اهل غفلت جدا کرده است و با حزنی معنوی در فرحِ حضور است و متوجه است که ما در مقام موجوداتی معنوی با این عالم بیگانه‌ایم و یک نحوه باطن‌گرایی را دائماً مدّ نظر داریم. آن‌هایی که غم غربت را می‌شناسند در دل حزن مقدس، فرح و حلاوتی می‌یابند که قابل مقایسه با شادی‌های اهل دنیا نمی‌باشد. دیدگاه شیعه با پیروی از ائمه«علیهم‌السلام» این نکته را دائماً مدّ نظر دارد که این جهان ناقص‌تر از آن است که بتوان با نور حقیقت به طور کامل ارتباط پیدا کرد. اگر این غم مقدس نبود عناصر شادی‌بخش افراطی بر زندگی تشیع غالب می‌شد و به مردمی تبدیل می‌شدند که بیشتر لذت‌گرا و خوش گذرانند. حزن شیعه نیز به جهت احساس غم غربت یا حزن معنوی او است که خود را و بقیه را در این غم شریک می‌بیند و اگر این حزن معنوی نبود، خیلی زود فرح، شکل شادیِ بی‌محتوا به خود می‌گرفت و گرفتار لذّت‌جویی حسی می‌شد. جایگاه عزاداری برای امام حسین«علیه‌السلام» 1- عزادران امام حسین«علیه‌السلام» با حضور در مراسم عزای آن حضرت، در واقع خویشتن را مصیبت‌زده و داغدارِ حادثه‌ی عاشورا می‌یابند، گریه سر می‌دهند و بی‌تاب می‌شوند. 2- در اشک برای حسین«علیه‌السلام» آرامشی ویژه و لذتی خاص هست متفاوت با غم‌ها و اشک‌های زندگی روزمرّه، غم معنویت، غم سوختن برای مظلوم، غمی است منشأ حرکت، و پویایی اجتماعی افراد را افزایش می‌دهد و به قلب و روح انسان نشاط همدلی با مظلوم را پدید می‌آورد و لذا از تکرار این غم و اشک ملول نمی‌شود. 3- مهر و محبت به امام معصوم در ژرفای احساسات و عواطف شیعیان آن حضرت جای دارد و با تلاش شیعیان این پیوندِ عمیق عاطفی هرسال تکرار می‌شود، آن‌هم تلاش برای پیوندی عمیق‌تر. و لذا رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا» [2] برای شهادت حسین«علیه‌السلام» در قلوب مؤمنین حرارتی است که هرگز خاموش و سرد نمی‌شود. 4- با توجهِ عاطفی به حضرت امام حسین«علیه‌السلام» سایر ابعاد شخصیت امام و اسلام مدّ نظر قرار می‌گیرد تا علاوه بر نظر به آزادگی و ظلم‌ستیزی و ایثار و حقیقت‌جویی که غذای جان انسان است، به مقام امامت نیز نظر ‌شود و آن دری می‌شود برای فهم معارف اسلامی از طریق روایات آن بزرگان، و فربه‌شدن در فضائلی چون صبر و حلم که زمینه‌ی نزدیکی به امامان معصوم می‌‌گردد و مرز تولّی و تبرّی که عامل نجات جامعه‌ی اسلامی است شکل می‌گیرد و معنویت به عنوان یک ارزش جا باز می‌کند. 5- گریه بر امام حسین«علیه‌السلام» از نوع گریه‌های نیمه‌شب‌ اولیاء الهی است که حسین«علیه‌السلام» توانست آن را برای عموم مردم عملی کند و خودِ آن حضرت به‌خوبی متوجه بودند که صحنه‌ی کربلا عامل چنین گریه‌هایی باید باشد تا زمینه‌ی اُنس قلب با حقایق فراهم شود و حجاب‌ها بین عبد و معبود رفع گردد. چرا که هرکس ناظر آن اندازه زیبایی وفاداری بین حسین«علیه‌السلام» و ابوالفضل عباس یا بین امام حسین«علیه‌السلام» و حرّ شود، از عمق فطرت گریه سر می‌دهد تا از اتصال به این زیبایی‌ها محروم نباشد و موجب پایداری بر عهد خود با حقیقت می‌شود و پیوندی جاودانه را که بین جان انسان است با دل‌ اولیاء الهی به صحنه می‌آورد. بنا به فرمایش امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه»؛ «هر مکتبی تا پایش سینه‌زن نباشد، تا پایش گریه‌کن نباشد، حفظ نمی‌شود. گریه‌کردن بر عزای امام حسین«علیه‌السلام»، زنده نگه‌داشتن نهضت و زنده نگه‌داشتن همین معنی است که یک جمعیتِ کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد... آن‌ها از همین گریه‌ها می‌ترسند. برای این‌که این گریه‌ای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است». با لباس سیاه به تن‌کردن و سینه و گریه جمعی نهایت تعلق خاطر را نشان می‌دهد که تا چه اندازه به آرمان‌های شخص مظلوم وفادار است و نیز کودکان این جامعه را متوجه چنین تعلق خاطری می‌کند و با نمادهای کربلا و عاشورا آشنا می‌نماید. رسول خدا(ص) فرمودند: «کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ- إِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْن»‏[3] هر چشمى فرداى قیامت گریان است غیر از چشمى که در مصیبت حسین«علیه‌السلام» گریه کند. روایت فوق خبر از عمق تأثیر اشک بر امام حسین«علیه‌السلام» در عمیق‌ترین ابعاد انسان می‌دهد که در قیامت ظاهر می‌شود. آن‌کس که عاطفه‌ی خود را درست مدیریت کند و بخواهد بهترین مصداق را جهت تغذیه‌ی عواطف بیابد، می‌پذیرد اشک برای اباعبدالله«علیه‌السلام» موجب صیقل قلوب و گشادگی روح می‌شود و عامل رشد ایمان و حفظ آن از یک طرف ،و دوری از دنیا و صفات رذیله از طرف دیگر می‌شود. اشک برای حسین«علیه‌السلام» نمونه‌ی به فعلیت‌رسیدن ایمان است، زیرا ایمانی که به پاک‌کردن قلب و زلال‌ساختن دل و دگرگونی آن منتهی نشود، ایمانِ فعلیت‌یافته نیست و نمی‌توان به وسیله‌ی آن ، انس با خدا را از یک طرف، و ایثار و فداکاری و جهاد از طرف دیگر به‌دست آورد. اشک برای حسین«علیه‌السلام» موجب احیاء قلوب و آزادی عقل از اسارت هوس‌ها و غفلت ها است و در همین راستا حضرت رضا«علیه‌السلام» به «دعبل خزایی» می‌فرمودند: قصیده‌ی خود را در رابطه با شهادت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» بخواند و حضرت با تمام وجود اشک می‌ریختند و دو بیت نیز به آن اضافه نمودند. «والسلام»
6207

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد می خواستم کتب برای محرم امسال مطالعه کنم کتب شماراچند وقت پیش خواندم اما به اجمال بود و من نیزشناختم محدود وفضای صحبت شما سنگین می خواستم ببینم کدام کتب را برای شروع ومقدمه معرفی می کنید؟ یا از کتب وصوت خودتان؟(-راز شادی امام حسین(ع) در قتلگاه زیارت عاشورا اتحادی روحانی با امام حسین(ع)-کربلا مبارزه با پوچی ها) تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دی‌وی‌دی مربوط به مباحث کربلا و کتاب «کربلا مبارزه با پوچی‌ها» را دنبال بفرمایید، إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید
6001
متن پرسش
سلام خسته نباشید سوال اول : استاد به تازگی ترجمه تفسیرالبرهان چاپ شده است. تفسیر برهان که گردآوری احادیث از منابع روایی توسط ملاهاشم بحرانی هست به نظرم اثری فاخر است . کافی است به مقدمه ی آن در جلد اول نگاهی بیندازید .احادیثی در خصوص نهی از تفسیر قرآن وجود دارد که واقعا خوف وجودم رافراگرفت .کافیست نگاهی بیندازید . حتی در حدیثی امام صادق فروموده است : که حتی شخص اگر قرآن را صحیح هم تفسیر کند باز هم جایز نیست و انگار کاری انجام نداده و.... ( رجوع شود به جلد اول ترجمه تفسیرالبرهان ) . سوال اول من این است که ما این همه روایات داریم که آقا قرآن را تفسیر نکنید . آیا روایاتی هم داریم که بگویند قرآن را تفسیربکنید ؟بهترنیست باب تفسیر را ببندیم و به قول معصوم تکیه کنیم تا دچار عواقب الهی نشویم . آخر استاد احادیث واقعا لرزه به جان انسان من انداخت . حال اگر حدیثی از جانب معصوم مبنی بر اجازه تفسیر قرآن توسط غیر معصوم میدانید میشود به من هم بگویید سوال دوم : من تفاسیر روایی را نگاه میندازم و وقتی که به تفاسیر دیگر از بزرگان و علمای دین رجوع میکنم تفسیری مخالف با تفسیر معصوم میبینم . اگر همین تفسیر البرهان را نگاهی بیندازید و تفاسیر آیاتی را انتخاب کنید و سپس همان آیات را در تفاسیر علما پیگیری کنید متوجه میشوید که در اکثر جاها هیچ ربطی به هم ندارد . بعنوان مثال نمونه ای در زیر آورده ام درخصوص تفسیر آیه ی 18 سوره سبا: امام باقر به حسن بصری میگوید فقیه اهالی بصره شده ا ی. که امر بزرگی را به عهده گرفتی .امام آیه ی زیر را برای حسن بصری میخواند و میگوید تفسیرش چیست ؟( و جعلنا بینهم و بین القری التی بارکنا فیها قری ....) که ترجمه اش میشود میان آنان و میان آبادانی هایی که در آنها برکت نهاده بودیم شهرهای متصل به هم قرار داده بودیم و در میان آنها مسافت را به اندازه مقرر داشته بودیم.در این (راه) ها , شبان و روزان آسوده خاطر بگردید . سپس امام میگوید شنیدم جای امن را به مکه تفسیر کرده ای و این چه امنیتی است که کالای مردم به سرقت میرود و.... سپس امام باقر به سینه ی مبارک خود میزند و میگوید مراد از آن قریه ها ما هستیم (بحارالانوار جلد24 صفحه 232 ح 1 وبحاراالانوار جلد 24 صفحه 235 ح4).البته این را خلاصه ی کوچکی از حدیث بود که کامل آن را میتوانید در بحارالانوار دنبال کنید . تفسیر این آیه از لسان مبارک امام سجاد هم هست که دقیقا همین گونه تفسیر کرده اند و میگویند منظور از قریه ها ما اهل بیت هستیم . اگر اشتباه نکنم در مجمع البیان مرحوم طبرسی جلد 14 در تفسیر آیه 18 سوره سبا تو پاورقی این حدیث منظور گردیده است حال شما این آیه را در تفاسیر معتبر نگاهی بیندازید و ببینید علما چه تفسیر کرده اند . خب این تقابل بین حرف معصوم و حرف عالم شیعه در چیست ؟ و برای چیست ؟ سوال سوم : من خودم المیزان را نخواندم ولی شنیدم علامه در یکی از جلدهای المیزان فرموده راه رسیدن به حقایق سه تاست : عرفان و کشف و شهود – فلسفه – مسیر دینی . و سپس عرض کردند راه این سه از هم جداست و این سه در مقابل هم هستند . در حالیکه میبینیم شاگردان ایشان از قبیل آیت الله جوادی و علامه حسن زاده نظری برخلاف این دارند . حال میخواستم بپرسم این گفتار در المیزان آمده است یا خیر؟ و نظر شما چیست ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ذیل توصیه‌ی قرآن به تدبّر، ما معتقدیم خط را باید از معصوم گرفت که فرموده‌اند: «علینا بإلقاء الاصول و علیکم بالتفریع» بر ما است که اصول را بگیریم و بر شما است که آن را در امور جزیی وسعت دهید. کاری که فقهاء ما با آیات الاحکام به کمک روایات می‌کنند و یا کاری که علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در تفسیر المیزان کرده‌اند 2- عنایت داشته باشید که علماء بزرگ ما چه در فقه و چه در تفسیر سعی می‌‌کنند در بین روایات متعدد که بعضاً به خاطر شرایط مختلف و یا مخاطبان مختلف متعارض‌اند، جمع‌ بندی خوبی داشته باشند حتی در مورد همین آیه که می‌فرمایید از طریق معصوم راهنمایی‌های متفاوتی به ما می‌شود به طوری که وقتی حسن بصری مخاطب امام‌اند حضرت به نور آن آیه یک طور او را هدایت می‌کنند و وقتی زراره و محمدبن مسلم مخاطب حضرت‌اند حضرت به نور آن آیه یک طور دیگر آن‌ها را هدایت می‌کنند 3- باید با دقت منظور علامه را درست فهمید تا این سه راه با همدیگر قاطی نشود. اگر کسی شهود را عین شریعت و یا فلسفه را عین شریعت بداند، نه شریعت را فهمیده و نه فلسفه و عرفان را و اساتیدی که نام بردید به‌خوبی متوجه این امر هستند. موفق باشید
4853
متن پرسش
باسلام و احترام. برخی معتقدند بکار بردن اصل مفهوم تمدن سازی با حکمت متعالیه نمیسازد و نوعی غرب زدگی است. اقای عبدالکریمی اخیرا در پاسخ به اقای دهقان بر ان صحه گذارده اند. با عنایت به نکات شما در کتاب سلوک که یک بال تمدن سازی را حکمت متعالیه میدانید این مساله را توضیح دهید. سپاسگزارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در همان کتاب سلوک از حضرت امام به‌عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی شاهد آوردم که حضرت امام در جواب «حسنین هیکل» یکی از عواملی که مبنای حرکت‌شان را تشکیل می‌دهد فلسفه‌ی ملاصدرا یا حکمت متعالیه معرفی کردند. از طرفی اگر بخواهیم تمدن اسلامی داشته باشیم آن تمدن نیاز به یک تفکر و برداشت منسجم از اسلام دارد که چون خونی در همه‌ی ابعاد آن تمدن جاری باشد که به اصطلاح آن تفکر را فلسفه‌ای می‌دانند که آن تمدن براساس آن بنا می‌شود و عالم و آدم را در آن تمدن معنا می‌کند تا آن تمدن مبتنی بر آن خود را معنا کند و جلو برود، همان‌طور که تمدن غربی بر مبنای اومانیسم خود را معنا می‌کند و به زعم خود جلو می‌رود و این چیزی نیست که مربوط به غرب باشد بلکه یک موضوع عقلی است که همیشه این‌طور بوده حتی امویان و عباسیان برای خود برداشتی از اسلام داشتند که ترکیبی از اسلام و جاهلیت و یک نحوه یونان‌زدگی بود و بر آن مبنا تمدنی ناقص برای خود شکل دادند و لذا اگر شیعه بخواهد به عنوان یک تمدن به میان آید در کنار فقه شیعی باید تفسیری فلسفی از عالم و آدم به میدان آورد که بنده فکر می‌کنم خداوند حکمت متعالیه را جهت این منظور بر ملاصدرا اشراق کرده است تا عقل‌ها در فضای فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» آنچنان پرورش بیابد که بتوانند برای خود و دیگران حرف داشته باشند. موفق باشید
4815

عبور از جبربازدید:

متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید سوالم این بود که آیا قانون تجربی قابل نقض است؟منظورم اینه که وقتی شخصی از دوران کودکی تحت یک شرایط خاص تربیت و بزرگ میشه حتی اگر قاتل باشه آیا این شخص کاری جز کشتن نداره؟ یعنی نمیتونه از اون محیطی که بزرگ شده از لحاظ فکری خارج بشه و شخصیت جدیدی درست کنه؟ اخه استاد روانشناسان میگن تجربه ثابت کرده که اکر شخصی در یک محیط رشد کنه صددرصد قابل تغییر نیست.........با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جزوه‌ی «جبر و اختیار» و در تفسیر آیه‌ی 172 سوره‌ی اعراف عرایضی در نقض این حرف‌ها داشته‌ام. موفق باشید
4291
متن پرسش
سلام علیکم خداقوت.به نظر شما بهترین فعالیت برای خانوم هایی که بچه دارند و نمیتوانند به کلاسهای حضوری بروند و دغدغه دین دارندچیست؟چه کارهای فرهنگی و هنری برایشان مفیدتر است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: سعی کنند به بهترین نحو همسرداری و بچه‌داری کنند تا راه تجلی انوار ملکوت را بر قلب خود گشوده باشند. ثانیاً: وقت اضافه‌ی خود را با مطالعه‌ی روایات و تدبّر در قرآن و کتاب‌های مذهبی، رونق ببخشند. موفق باشید
3805
متن پرسش
با سلام ایا پروتکل های منتشر شده یهود جعلی هست یا حقیقت دارد؟خواهش میکنم حقیقت را بگویید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد تحقیق نکرده‌ام ولی از حرکات و سکنات رژیم صهیونیستی و صهیونیست‌های دنیا برمی‌آیدزما که برنامه‌ای برای آینده‌ی خود در آن ن داشته‌اند. موفق باشید
2945
متن پرسش
سلام.آیه213بقره آیه ای است که من باب حکمت وفلسفه به وجود آمدن شریعت براثر اختلاف بین انسانها صحبت میکنددرتفسیرالمیزان وتسنیم آقای جوادی تفسیر مربوط به این آیه را ملاحظه کردم صحبتهای عالی بود ولی جوابمو نگرفتم.سوالم این بود که باظهور حضرت صاحب(عج) که به وسیله ی اعمال عدالت وتوحید همه جانبه وبلوغ انسانهاودربی آن نماندن اختلافی و... آیا شریعت به این معنا که الان موجود است آن زمان هم باقی می ماند؟به عنوان مثال با بی نیاز ماندن انسانها به زکات وخمس ونبود فقیر آیا مثلا این حکم وبه همین ترتیب تمامی شریغت می تواند جای خود را به فطرت بشری که اصیلترنیزنی باشد بدهد؟باتشکرازاستاد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ربط قسمت اول سؤال را با قسمت دوم آن متوجه نشدم. در روایت هم داریم که در زمان ظهور حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» آنچنان مردم بی‌نیاز می‌شوند که محتاج به زکات پیدا نمی‌شود ولی موارد دیگر زکات که آبادی شهر و روستا و خدمات جانبی به مردم است همواره در جای خود محفوظ است، چون این نیاز ها لازمه‌ی زندگی زمینی است. موفق باشید
2317
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی 1- چگونه به نماز قضاها نگاه کنیم که سختی آنها قابل تحمل شود و حتی انگیزه برای خواندن نماز قضاها ایجاد کنیم؟ (با توجه به این که برای خواندن نمازهای واجب یومیه و نمازهای مستحبی هم تنبلی داریم) 2- آیا برنامه ریزی برای خواندن نماز قضا لازم است و بهترین برنامه ریزی به نظر شما چگونه است ؟ 3- اشکالی دارد اگر مستحبات نماز قضا را انجام ندهیم ؟ و کدامیک را می توانیم انجام ندهیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- هر نماز واجبی خلائی از ما را در مسیر رجوع الی‌الله برطرف می‌کند و حجابی از ما در سیر قرب الهی رفع می‌شود. برنامه بریزید با هر نماز واجب یک نماز قضا بخوانید، نگران بقیه‌اش نباشید. 2- می‌توانید مستحبات را انجام ندهید ، مستحبات را در رساله‌ی عملیه مطالعه‌ کنید. موفق باشید
2253

غیر مربوطبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام وارادت مادر همسر م بسیار به ایشان وابسته است البته ایشان نسبت به دیگر فرزندان توجه بسیار ی به مادرش دارد وهمین توجه به مادر این وابستگی را ایجاد کرده است همسر من آرامش ورفاه مادی ومعنوی خود وهمسرش را در شهر دیگری می بیند من نیز به این نتیجه رسیده ام تنها گیر و مانع این مسافرت و جابجایی مادر ش است در ضمن چهار فرزند داریم ودر این شهر از نظر مالی هم تحت فشاریم اما در شهر مد نظر شرایط بهتری خواهیم داشت مادر ش بر حسب ظاهر نه نمی گوید اما قلبا بسیار ناراحت می شود وقتی مسأله را جدی می بیند اگر امکان دارد راهنمایی بفرمایید چه کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این‌چیزی نیست که بنده بتوانم جواب دهم. با کسی مشورت کنید که از نزدیک زندگی شما را می‌شناسد. موفق باشید.
نمایش چاپی