بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11099
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز من فایل سخنرانی شما را در خصوص عصمت معصومین گوش دادم و سوالی برایم حل نشده و آن اینکه آیا معصومین از ابتدای تولد معصوم بوده اند و به عبارت دیگر عصمت تکوینی چرا به آنها داده شده؟ چرا به ما داده نشده این با عدالت خداوند سازگار است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه این موضوع در شرح آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب در بحثی که بر روی سوره‌ی احزاب شده، مورد بررسی قرار گرفت سعی بفرمایید مطلب را در آن‌جا دنبال بفرمایید. به این موضوع فکر کنید که اگر خداوند نمونه‌هایی از عصمت را در معرض نگاه بشر قرار نداده بود، چطور با عدالت خدا سازگار بود که ما را به چیزی بخواند که نمونه‌ای از آن را نشان نمی‌دهد. موفق باشید
10079

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان: چند روز دیگه عازم کربلا هستم ان شاءالله، ولی شیطان به جونم افتاده که بعد از این همه که قبر امام حسین (ع) بارها در طول تاریخ شخم خورده و به آب بسته شده و ... از کجا معلوم قبر حضرت همون جا باشه؟ بعد میگم خب اونجا نباشه اونجا که شهید شدن، خلاصه نمیدونم چه خاکی به سر کنم؟ استاد شمارو به دم المظلوم کمکم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر راهنمایی‌هایی که از طرف خود حضرت می‌شد تا زائرین را به قبر شریف‌شان راهنمایی کنند شیعیان با تمام دقت جایگاه مضجعِ شریف آن حضرت را نشانه کرده بودند و بدین‌جهت هیچ‌کس تا حال در جایگاه قبر شریف حضرت شک نکرده است. موفق باشید
8840
متن پرسش
سلام: آیا این همه هزینه ای که سپاه و بسیج برای عزیمت مردم بصورت رایگان به مرقد امام خمینی (رحمت الله علیه) در سالروز رحلت ایشان انجام می دهند ملیاردها تومان از هزینه بیت المال و با این شرایط اقتصادی درست است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: آدم حسابی! وقتی هدف از خلقت ما بندگی خدا است و این‌همه هزینه می‌کنیم تا مسیر بندگی خود را هموار کنیم چه کاری بهتر از آن‌که مسیری فراهم شود تا توجه مردم به مظهر کامل بندگی خدا در این عصر و زمانه، یعی حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بیفتد تا از این طریق راه بندگی خدا گم نشود؟. موفق باشید
8476
متن پرسش
سلام استاد. من جدیدا طوری شدم که اصلا دلم نمی خواد از خونه بیرون برم، با دیدن مردم متشتت می شم، حواسم پرت می شه و اگه چشمامو کنترل نکنم سردرد می گیرم، مخصوصا با دیدن نا محرم که خیلی شدیدتر میشه، دوست ندارم زیاد تو جمع ظاهر بشم و اگه زیاد تو جمع برم و صحبت کنم سردرد می گیرم و احساس پراکندگی حواس می کنم، نمی دونم می خوام بپرسم آیا این حالت بده یا خوب؟ اینکه من نمی دونم بدون مشکل با دیگران روبرو بشم آیا نشونه نداشتن عزت نفسه یا نه؟ البته با همه هم این طوری نیستم، خب کی از مصاحبت با خوبا سردرد که نمی گیره هیچ، لذت هم می بره؟ آیا هنر به این نیست که آدم حاضر در جمع باشه و بتونه خودش رو حفظ کنه تا اینکه زمینه رو برا خودش از بین ببره؟ خیلی ممنون از شما و حقیقتا التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: به هرحال همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 8471 از حضرت صادق«علیه‌السلام» آن حدیث نقل شد؛ حضور در جمع مؤمنین لازم است. از طرفی آنچه می‌گویید دو حالت دارد: یا یک حالت معنوی است، و یا یک مشکل روحی است که با اختلالات هورمون‌ها ایجاد شده. که در حالت دوم باید به پزشک رجوع کرد. از ورزش و تغذیه‌ی مقوی غفلت نکنید. موفق باشید
6777
متن پرسش
با سلام خدمت استاد زیارت قبول مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه 29/03/1388 درباره مشروعیت نظام می فرمایند: "دشمنان ملت ایران میدانند که وقتى اعتماد وجود نداشت، مشارکت ضعیف خواهد شد؛ وقتى مشارکت و حضور در صحنه ضعیف شد، مشروعیت نظام دچار تزلزل خواهد شد؛ آنها این را میخواهند؛ هدف دشمن این است. میخواهند اعتماد را بگیرند تا مشارکت را بگیرند، تا مشروعیت را از جمهورى اسلامى بگیرند" به نظر می رسد در اینجا مقام معظم رهبری مشارکت مردم را در مشروعیت نظام دخیل می دانند درحالیکه علامه مصباح یزدی نقش مردم را در مقبولیت نظام تعریف می کنند و مشروعیت نظام را کاملا از مقبولیت جدا می کنند: "به اعتقاد ما اصل تشریع حکومت و حاکمیت فقیه از طرف خداوند و امام زمان(علیه السلام) است و همچنین تعیین شخص آن هم باید به نوعى به امام زمان(علیه السلام) و اجازه آن جضرت انتساب پیدا کند امّا تحقّق و استقرار حاکمیت و حکومتش بستگى به قبول و پذیرش مردم دارد" (در کتاب نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه) به نظر شما آیا این دو نظر با هم متفاوت هستند؟ زیرا در ظاهر متفاوت به نظر می رسند. اگر متفاوت نیستند لطفا تبیین کنید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصطلاح مشروعیت در جمله‌ای که از رهبری آوردید به معنای مشروعیت شرعی نیست بلکه به معنای مشروعیت عرفی است که در مباحث سیاسی به‌کار می‌رود. ولی در هرحال سخنان دیگر رهبری در جای دیگر که جمهوریت نظام را از اسلامیت آن جدا نمی‌دانند حاکی از آن است که اگر مردم نظام اسلامی را قبول نداشته باشند حاکمیت ولیّ فقیه شرعی نیست و از این جهت می‌توان گفت دو نگاه در موضوع قبول و ردّ مردم مطرح است: یکی آن‌که قبول مردم را شرط مشروعیت شرعی نظام می‌داند و دیگری مقبولیت مردم را شرط تحقق نظام می‌داند. موفق باشید
6506

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام اگه خدا بخواد ایشالا تا چند ماه دیگه یه سفره عمره دارم میخواستم بدونم برای کسب آمادگی روحی بیشتر وبهره ی بیشتر از این سفر ازالان باید چیکار کنم .باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که دو جزوه‌‌ای را که در این رابطه عرض کرده‌ام مطالعه بفرمایید: یکی «حقیقت حج» و دیگری «وظیفه‌ی حجاج پس از برگشت». موفق باشید
6419
متن پرسش
با سلام با توجه به کتاب معرفت نفس آیا مجردات هم در تجردشان با هم فرق دارند؟مثلا تجرد خداوند و ملائکه یکی است و فقط تجرد خداوند به دلیل حضور شدیدتر بیشتر است؟یا حضور شدید تر تجرد بیشتر را سبب میشود و مجرد مطلق تنها فقط خداست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجرد یعنی جدا بودن از ماده. هر اندازه در نظام طولی مخلوقات در درجه‌ی وجودی به خدا که مجرد مطلق است نزدیک‌تر باشند و از ماده و محدودیت‌های ماده فاصله داشته باشند، مجردتر می‌باشند. در بحث برهان صدیقین نظام طولی خوب‌تر روشن می‌شود. موفق باشید
5839
متن پرسش
سلام گریه کردن برای امام حسین هم نفسانی میشه؟ یعنی من که عاشق گریه کردن برای امام حسینم برای دل خودمه؟ برای امام حسین نیست؟ یعنی اگه خواسته ی نفسمه یه جا اروم بشینم به خودم بگم مبارزه کن با نفست گریه نکن؟ سینه زنی چی؟ محکم سینه زدن چی؟ میشه یه کم این قضیه رو شرح بدید
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: راز گریه بر امام حسین«علیه‌السلام» را باید در طلب اُنس با آن حضرت جستجو کرد و این‌که بعد از اشک برای آن حضرت جان انسان به یک نحوه ای خاص از آرامش می‌رسد، به جهت آن است که اشک موجب اُنس شده و ربطی به رضایت نفس امّاره‌ی ما ندارد. در مورد سینه‌زنی هم باید نیت ما اُنس بیشتر با آن مقام منیع باشد، مثل کاری که اصحاب آن حضرت کردند تا در اُنس بیشتر با امامشان قرار گیرند. در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
5775
متن پرسش
با سلام و تشکر فراوان از استاد عزیز. چرا دین اسلام کامل ترین دین است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» داشته‌ام شاید شروع خوبی برای تفکر در این موضوع باشد. متن کتاب روی سایت هست. موفق باشید
5274
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و آرزوی طول عمر و سلامتی برای جنابعالی. با یکی از دوستان در حال مباحثه برهان صدیقین و هستیم و چند سوال داشتیک که از شما بپرسیم: 1- با توجه به شباهت زیادی که برهان صدیقین با برهان امکان و وجوب دارد، اصلی ترین تفاوت های آنها چیست؟ 2- آیا اینکه ما در مورد صفات اشیاء به صورت نسبی صحبت می کنیم و مثلا می گوییم سفت تر، بلند تر، زبر تر و... نشان می دهد که اینها از مقوله وجود و به صورت مشکک هستند؟یعنی صفات اشیاء از مقوله ماهیت نیستند؟ 3- با توجه به این نکته که موجودی که در مرتبه بالاتر از ماده باشد، می تواند(یا باید) معلولی داشته باشد، پس صورت های ذهنی ما که از مقوله مجردات هستند چه معلولی می توانند داشته باشند؟ 4- با توجه به اینکه عالم ماده همه اش در یک مرتبه وجودی است، پس تفاوت هایی که در بین اشیاء مادی دیده می شود ناشی از چیست؟ با توجه به اینکه اعراض بازگشت به ذات دارند. 5- با توجه به برهان صدیقین آیا این شبهه به وجود نمی آید که خداوند- نعوذ بالله- در خلقت مخلوقات مجبور است؟ یعنی امکان ندارد که خداوند که عین هستی است وجود داشته باشد ولی موجود دیگری نباشد؟ 6- آیا اینکه شدت وجود دلیل تجلی و نزول وجود است یک مسئله بدیهی است یا برای آن اثباتی وجود دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در برهان صدیقین ملاصدرا نظر به وجود دارد بدون آن‌که بخواهد از طریق ابطال دور و تسلسل از ممکن‌الوجود به واجب‌الوجود برسد. ملاصدرا نظر به وجود دارد از آن جهت که یا عین وجود است و یا عین وجود نیست 2- دراین‌ یی که شما مثال می‌زنید پای اعتبار و مقایسه ‌در میان است، ولی یک وقت در عین نظر به واقعیت بحث شدت و ضعف در میان است در آن حال بحث وجود در میان است. مثل آن‌که می‌گوییم آن آقا عالم‌تر است، علم به اعتبار ما نیست و لذا شدت و ضعف در این موارد به جهت وجودی‌بودن موضوع است در حالی‌که زبری و نرمی به اعتبار ما است، ممکن است آنچه به یک اعتبار زبر است به اعتبار چیز زبرتر، نرم باشد . اساسا در فلسفه نظر به اعتبارات بشری نمی شود 3- معلول صور ذهنی همان علمی است که ما نسبت به آن‌ صور پیدا می‌کنیم 4- چون عالم ماده عین حرکت است و حرکت در مراحل مختلف ظهورات مختلفی دارد، آن ظهورات مختلف موجب می‌شود تا در عالم ماده پدیده‌های مختلف در عرض هم داشته باشیم که این در بحث حرکت جوهری بهتر روشن می‌شود 5- جبر از آن جهت قبیح است که زمینه‌ی کمالی برای موجودی باشد ولی مانعی موجب توقف آن کمال باشد ولی این‌که خداوند در ذات خود عین تجلی و فیض‌رسانی باشد جبر نیست بلکه اقتضای واجب‌الوجودی او آن است که در همه‌ی کمالات واجب باشد از جمله در فیض‌دادن به موجودی که امکان وجودیافتن دارد 6- اگر متوجه باشیم وجود در ذات خود عین شدت و ضعف است تصدیق می‌کنیم که حتماً هرجا پای وجود در میان است پای تجلی در میان است. موفق باشید
4267
متن پرسش
با سلام استاد گرامی. سوالی دارم که مدتهاست ذهنم را مشغول کرده. در واقع از بس با این موضوع سروکار دارم و آن نحوه ارتباط با مردم است. در حدیث عنوان بصری امام صادق می فرماید: اگر کسی به تو بگوید سخنی بگویی 10 تا می شنوی، بگو اگر 10 بگویی هم سخنی نشنوی. و نیز اگر کسی تورا تهدید به ناسزاگویی کرد تو اورا به خیرخواهی و مراعات مژده بده. استاد عزیز جایگاه این سخن ائمه کجاست؟برخی از کسانی که من باهاشان درارتباطم و کلا بخشی از مردم، هرچه دربرابرشان کوتاه بیایی، بیشتر سوارت می شوند. اگر در برابر حرفها و اعمال نادرستشان مدارا کنی، فکر می کنن احمقی و شدیدترش می کنند. استاد اگر ما بخواهیم گفتار ائمه را بکار بندیم و در برابر اعمال و رفتارشان تغافل کنیم و به رویشان نیاوریم، مردم سوارمان می شوند و عزت انسان را زیر سوال می برند. می دانم عزت از خداست، اما استاد من نمیدانم مطابق شرع مقدس و فرمایشهای حضرات معصومین، نحوه درست ارتباط با مردم چیست؟جایگاه کاربست سخن امام صادق (علیه السلام) کجاست؟سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت مذکور و آن توصیه حضرت‌، انسانی می‌سازد که روحیه‌ی درگیری با مردم در او فرو می‌نشیند، همان حرف مولوی است که می‌گوید: «گر شوم مشغول اشکال و جواب.... تشنگان را کی توانم داد آب». موفق باشید
4126

واسطه فیضبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. چرا موجودات نمی توانند بدون واسطه، فیوضات را دریافت کنند؟لزوم منطقی واسطه فیض چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شدت مرتبه‌ی عالیه‌ی وجود اقتضاء می‌کند که تنها از آن مرتبه چیزی صادر شود که همسنخ آن مرتبه باشد و سایر موجودات با واسطه‌ی مراتب عالی‌تر وجودشان ایجاد شوند. این موضوع را در بحث برهان صدیقین می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید
1889

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام در جواب سوالمان (1832) فرمودید چقدر باید آدم خلق بشود تا حضرت محمد (ص) خلق شود و... این جمله اتان را خوب درک نکردم- برای خلقت حضرت (ص) چه نیازی به خلقت آدم هاست و همچنین آیا مگرحقیقت وجودی حضرت در همان ابتدا به صورت نور آفریده نشد و همچنین اگر این نور به فعلیت نرسیده بود خدا در همان ابتدا به صورت کاملش را با تمام اسمائش می آفرید - استاد عزیز هرچی روی هدف خلقت کار میکنم قانع نمیشم ... ضمنا از وقت گذاری اتان خیلی خیلی ممنونم این کارتان بسیار ارزشمند است از کلیه عزیزانی که این مطلب را می خوانند تقاضا میکنم برای این استاد بزرگوار بخاطر وجود مبارکشان و این حرکت ارزشمندشان دعای خیر نمایند .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در نظام عالم ماده تدریج حاکم است و بحث در این عالم بود که تا مقدمات فراهم نشود مراحل بعدی ظهور نمی‌کند. ولی در عالم مجردات معدّات مطرح نیست، مقام مجردات مقام «امر» است که با «کن فیکون» همراه است. بهترین بحث در مورد هدف خلقت بحثی است که در رابطه با «اعیان ثابته» شده است إن‌شاءالله به وقتش برایتان روشن می‌شود. موفق باشید
1630

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام شما در جایی فرموده بودید که حداقل خوردن گوشت سه روز یکبار است حال میخواستم بدانم تخم مرغ هم جزء گوشت حساب میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: علماء اخلاق توصیه می‌کنند هر روز گوشت مصرف نکنید، یک روز در میان مصرف شود تا قوه‌ی بهیمیه غلبه نکند ولی در مورد تخم مرغ بنده چیزی نشنیده‌ام. شهید اول در کتاب دروس مى گوید: ((انه یستحب فى کل ثلاثة ایام ، و لو دام علیه اسبوعین و نحوها لعلة و فى الصوم فلا باس و یکره اکله فى الیوم مرتین خوردن گوشت در هر سه روز یکمرتبه مستحب است و اگر به واسطه کسالت و بیمارى یا بواسطه گرفتن روزه به خوردن آن هر روز ادامه داه شود ایراد و اشکالى ندارد و دو مرتبه خوردن آن در روز مکروه و ناپسند است .موفق باشید
177

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد ارجمند از آنجا که رهبر معظم انقلاب امسال را سال "اصلاح الگوی مصرف" نامیده اند و از انجا که کلمه کلمه این عزیز انسان را به عالم وجود نزدیک میکند خواهشمندم که چگونگی ارتباط با "اصلاح الگوی مصرف" برای قدسی شدنمان را تبیین فرمایید. با تشکر فراوان از حضرت عالی (اجرتان با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف))
متن پاسخ

جواب: سلام علیکم :
باسمه تعالی
بحمدالله در ویرایش جدید کتاب «نگرشی بر تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» بحث نسبتاً مبسوطی در این مورد عرض شده. و کتاب نزدیک به چاپ است. إن‌شاءالله آن مباحث را دنبال فرمایید.
موفق باشید

20462
متن پرسش
سلام: امروز رییس جمهور محترم مجددا شبهه ای تاریخی را مطرح نمودند که متن آن بدین شرح است امروز اگر آمریکا تخلف کند، همه دنیا آمریکا را محکوم می‌کنند و نه ایران را و جالب اینکه عده‌ای با وجود این شرایط به ما می‌گویند که چرا اعتماد و مذاکره کردید. این عده اگر شاید در زمان پیامبر (ص) نیز بودند به پیامبر گرامی اسلام (ص) ایراد می‌گرفتند چرا که در قرآن مجید خطاب به پیامبر (ص) آمده است «تو معاهدات فراوانی با کفار بستی که هر دفعه هم آن را نقض کردند». آیا می‌شود به پیامبر (ص) ایراد گرفت که چرا با وجود نقض عهدهای متعدد باز هم نسبت به آن اقدام می‌نمودند؟ آیا امروز واقعا شرایط با مثال ایشان یکسان است؟ لطفا مرقوم فرمایید تا این شبهه حل بشود. ان شا الله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم آن سخنان را شنیدم فکر نمی‌کنم استناد درستی برای معاهده با استکبار باشد زیرا قرآن می‌فرماید: «كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فيكُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى‏ قُلُوبُهُمْ وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ» (8/توبه) چگونه به اینان اعتماد می‌کنید در حالی‌که اگر بر شما غلبه کنند نه‌ رعایت شما را می‌کنند و نه رعایت تعهداتی که با شما بسته‌اند، اینان بر خلاف آن‌چه که در قلب‌شان هست سخنانی می‌گویند که شما را راضی کنند ولی در درون‌شان نیّت دیگری دارند و اکثر آن‌ها فاسق‌اند. زیرا امروز بحث استکبار و نقض عهد در میان است. آیا باید باز به آن‌ها اعتماد کرد؟ یا به نور ولایت متوجه‌ی بی‌اعتمادی به آمریکا شویم؟! ای کاش این آقایان یک کلمه می‌گفتند اشتباه کردیم به آمریکا اعتماد نمودیم و به دنبال آیه و روایتی نمی‌گشتند تا خود را تطهیر کنند! موفق باشید

15930
متن پرسش
سلام علیکم: شهید مطهری رو ما بالاخره باید عالم بالله بدانیم یا عارف و عالم بالله؟ آخه یکی میگه عارف بوده. یکی میگه نه.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: روش شهید مطهری در مسیر علماء باللّه و به روش حکماء بوده است، هرچند خودشان از نظر سلوکی سیر عرفانی داشته‌اند. موفق باشید

15821
متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: استاد عزیز می شود زحمتی بکشید بر تشرفات خدمت امام زمان (عج) مثلا تشرف حاج فشندی توضیحی مرحمت فرمایید؟ خواهشا استاد راجع به خطبه 79 نهج البلاغه پس از پايان جنگ جمل در مذمّت زنان لطفا توضیحی مرحمت فرمایید. از زحماتتان بسیار ممنونم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد تشرفات چیزی ندارم بگویم مگر آن‌که هرکس به اندازه‌ای که با قلب خود رعایت شریعت بکند، از نور حضرت که مجسمه‌ی عصمت‌اند محروم نیست، مگر آن‌که مأموریت خاصی داشته باشد که حضرت به صورت خاص او را مدد می‌کنند، و امروز آن مددها را در کلام و رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» ملاحظه می‌کنید 2- در مورد قسمت دوم سوال نظرتان را به این سوال جاب می کنم. سؤال: گاه شبهاتى راجع به جايگاه زن در اسلام مطرح مى ‏شود و به آياتى از قبيل 5 و 6 سوره مؤمنون، 24 سوره نساء و 14 سوره آل عمران و آياتى كه مضمونى به ظاهر مردسالار دارد استناد شده و مى‏ گويند در خطبه‏ 80 نهج‏ البلاغه زنان افرادى كم عقل خوانده شده ‏اند يا به علت‏ عادت ماهيانه كه امرى غير ارادى است براى آنها نقص در ايمان قائل شده ‏اند. لطفاً راجع به خطبه حضرت و آيات نامبرده توضيح بفرماييد.

جواب: در مورد خطبه 80 نهج ‏البلاغه كه سيد رضى صراحت دارد كه پس از جنگ جمل ايراد شده و با توجه به اين‏كه روش سيد رضى تقطيع‏ كردن خطبه‏ هاى حضرت بوده و قسمت‏هايى را مى‏ آورده كه جنبه‏ ى بلاغت آن زياد بوده معلوم مى‏ شود عايشه مورد خطاب است. به گفته‏ ى آيت ‏اللّه‏ جوادى اين خطبه هيچ پايگاهى ندارد، چون برهان‏هايى مى‏ آورد كه خود را نقض مى‏ كند، لذا به اهلش وا مى‏ گذاريم. براى آن‏كه فرهنگ قرآن را در مورد زنان بدانيم بايد آيات زيادى را مدّ نظر قرار دهيم، در ضمن در رابطه با موضوع كنيزان كه در جنگ اسير مى ‏شدند و به عنوان غنائم جنگى خريد و فروش مى‏ شدند، لازم است مفصلًا بحث شود، همين قدر بدانيد كه اسلام با ورود آن‏ها در خانواده‏ ى يك مرد مسلمان نه‏ تنها پناهى براى او ايجاد مى ‏كرد و جلوى فحشاء گرفته مى ‏شد، زمينه ‏ى مادرشدن او پيش مى‏ آمد و جهت شخصيت او تغيير مى ‏كرد كه البته شرح آن احتياج به بحث طولانى دارد. اما در مورد شخصيت زن در اسلام، عنايت داشته باشيد ابتدا بايد آيات صريح را كه موضوع را روشن مى‏ كند مورد توجه قرار داد و سپس بقيه‏ ى آيات را بر مبناى آن‏ها تحليل نمود. رجوع شود به کتاب زن، آن‏گونه كه بايد باشد. موفق باشید

14877
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد گرانقدر و فرزانه، مکان زندگی در سبک زندگی اسلامی مهم نیست. لذا انسان چه در ایران و چه در اروپا باشد؛ هیچ کدام به پیشرفت معنوی انسان کمک نمی کند. مهم خود انسان است. برخی ها با این مطالب متاسفانه القا می کنند که زندگی در غرب به معنویت انسان ضرر نمی زند. نظر حضرتعالی در این باره چیست؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «در تو نُمرودی است در آتش مرو / ور روی اول تو ابراهیم شو». آری! اگر کسی نمرودش را کشته باشد همه‌جا برای او گلستان است. ولی به ما توصیه شده از دیار کفر به دیار ایمان هجرت کنیم مگر آن‌که ابراهیم‌وار برای شکستن بت‌ها به دیار کفر قدم بگذاریم. موفق باشید

11766
متن پرسش
سلام علیکم: شما فرمودید بی‌معنی‌ترین سوال برای انسان مدرن این است که از چیزی که بدان معتقد است بپرسی آیا در خارج وجود دارد یا نه. حالا ما با این انسان چگونه می‌توانیم هم‌زبان شویم و حرف هم را بفهمیم؟ چگونه شما امید به هایدگر برای تاریخ غرب با وجود این مطلب بستید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با روش هایدگر که نظر به «وجود» می‌اندازد، انسان غربی از سوبژکتیویته آزاد می‌شود. موفق باشید

11199
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به سوال 11175منظور بنده این بود که اصلا موطن حقیقت اگر ذهن باشد چه اشکالی پیش می آید نه اینکه موطن حقیقت خارج باشد و سپس با علم به ذهن بیاید، به نظر بنده هیچ راهی برای اثبات رئالیسم نیست حتی هیچ راهی برای اثبات ایده الیسم، یعنی ما نمی توانیم به طور قطع بگوییم جهانی خارج از ذهن وجود دارد یا ندارد بلکه فقط چیزهایی را ادراک می کنیم که رئالیسم اسمش رو گذاشته جهان خارج و ایده الیسم اسمش رو جهان ذهنی می گوید، حال ممکن است که یک سوال پیش بیاید که بالاخره این جهانی که ادراک می شود را خودم با اختیار خودم نساختم بلکه معلول علتی است که به نظر بنده این سوال حتما دلیل آن نیست که جهان خارجی موجود باشد و آن را خداوند ساخته باشد بلکه به زعم بنده ممکن است ذهن ناخودآگاه من آن را ساخته باشد که تحت اختیار من نبوده حالا اسم آن ذهن ناخودآگاه رو می ذاریم خدا آیا به نظر شما این تحلیل درست نیست؟ چه دلیلی است که بگوییم این حرف شهید مطهری درست است که با انکار جهان خارج علم ما می شود جهل مرکب؟ نه اصلا ممکن است علم ما علم به ساخته های ذهنی ما باشد نه نفس الامری که حتما باید در خارج باشد بلکه نفس الامر درون ما باشد و واقعیت درون خود ما باشد ممکن است برخی از فلاسفه بگویند دلیل بر وجود عالم خارج بداهت است که به نظر بنده باز هم درست نیست اصلا بدیهی نیست که جهان خارج از من حتما باید موجود باشد.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که پذیرفته‌اید بنده در خارج از ذهن شما وجود دارم که از بنده سؤال می‌کنید، نشان می‌دهد به طور بدیهی وجود خارج را پذیرفته‌اید و اگر هم بگویید همین هم در ذهن خود دارید پس چرا از بنده سؤال می‌کنید، از آن صورت ذهنی که در ذهن خود دارید سؤال کنید؟! علم به معنای آگاهی است از آن‌چه بیرون از ذهن انسان وجود دارد، با این تعریف است که انکار جهان خارج منجر به جهل مرکب می‌شود. اگر هم بگوییم علم همان چیزهایی است که در ذهن ما است بدون آن‌که حکایت از جهان خارج کند، که باید منکر وجود اطراف خود باشید و فقط با خودتان حرف بزنید. بدیهی است که این کار را نمی‌کنید. آیا اگر به شکّ دکارتی یقین کنیم به یقین می‌رسیم، یا آن‌جا هم مجبوریم مثل دکارت پایِ خدایی که ما را فریب نمی‌دهد باز کنیم؟ و این به جهت آن است که دکارت نیز به طور بدیهی پذیرفته است به خارج از ذهن خود علم دارد و بقیه‌ی تلاش‌هایش بی‌فایده است مگر آن‌که مثل همه‌ی بچه‌های آدم به طور بدیهی پذیرفت علم به خارج یک امر بدیهی است و به تعبیر حکمای اسلامی؛ نفس ناطقه با احاطه‌ای که به جهت مجردبودن بر همه‌ی محسوسات دارد به کمک حسّ، صورت محسوسات را در خود ابداع می‌کند که بحث آن به طور مفصل در قسمت «خواستگاه وجود ذهنی» در فلسفه آمده است و بنده نیز در جزوات «تاریخ فلسفه» در نقد دیوید هیوم عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
10983
متن پرسش
باسمه تعالی: حضرت استاد طاهر زاده دامه افاضاته، سلام علیکم: خداوند بر عمر شما بیفزاید. بدون هیچ گونه تعارفی انقلاب اسلامی به شدت در خطر اضمحلال و نابودی توسط عالم غرب به عنوان نماینده عالم غربی قراردارد و گفتن اینکه شواهد زیادی بر بقای انقلاب اسلامی تا هنگامه پدیده شریف ظهور دلالت دارند نمی بایست از این نگرانی شدید ما چیزی بکاهد. در کتاب ارزشمند «عالَم انسان دینی»که به نحو عالی به تمایز و تعریف عالم دینی و عالم غربی پرداخته شده است، متاسفانه به راه برون رفت غرب از عالم غربی پرداخته نشده بود در حالی که نجات انقلاب اسلامی مستلزم رهایی غرب از عالم غربی است و همانطورکه قبلا ذکر شد این، از اهداف وجودی انقلاب اسلامی است. به شهود برخی از بزرگان فتنه ای سهمگین تر از فتنه 88 در راه است و یقینا منشاء این فتنه نیز از غرب است. وقت تنگ است. اینجانب طرحی را به شرح ذیل آماده نموده است که از حضورتان مستدعی است بر مطالعه آن قبول زحمت فرموده او را در طی طریق راهنمایی فرمایید: پایه اساسی تمدن غرب امانیسم است و بینش امانیستی چنان در گوشت و خون انسان غربی نفوذ کرده که اصولا انسان غربی نمی تواند دنیا را از زاویه غیرامانیستی ببیند و آن را از اصول موضوعه می داند. انسان غربی صدها سال است که در هوای امانیستی تنفس کرده نفی امانیسم یعنی فرو ریختن ستون اصلی فرهنگ و تمدن غربی. بنابراین هر فعالیت تاثیر گذار که به نفی خود کمک کند در اصل به نجات انسان غربی از بیماری امانیسم می‌انجامد مثلا حقیر پرتقصیر نوشتن داستان‌های تمثیلی و تاثیر گذار منثور و منظوم را که با توجه به روحیات انسان غربی و با در نظر گرفتن جنبه های هنری تاثیرگذار وجهه همت خود قرارداده است که محور آن نفی امانیسم است که قبلا یکی از آنها برای حاج آقا نجات بخش ارسال گردیده بود. با تشکّر و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید ما برای ادامه‌ی انقلاب اسلامی انسانی هم‌طراز اهداف انقلاب اسلامی نیاز داریم که با انسان غربی و افرادی که تحت تأثیر فرهنگ غربی‌اند فرق اساسی دارند. انسانِ ‌طراز انقلاب اسلامی تنها در ذیل مکتب اشراقی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به ظهور می‌رسد. امیدوارم جنابعالی و امثال جنابعالی در تحقق چنین هدف بزرگی موفق باشید. موفق باشید
10203
متن پرسش
سلام علیکم: استاد جوابی که به سول بنده (شماره 9739) دادید بسیار خوب بود و مرا خیلی کمک کرد؛ از جنابعالی تشکر می کنم و از خدا می خواهم خودش اجرتان دهد. اما سوال دیگری خواستم خدمتتان بپرسم و آن اینکه نظر خود شما راجع به آن برنامه خواندن قرآن (روزی یک آیه) و تفسیر و فکر در مفهوم آیات به طور روزانه (که در سوال مذکور توضیح دادم) چیست؟ آیا توصیه ای در این رابطه مد نظر دارید؟ یا حسین علیه السلام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن حرف خود را در سوره‌ها می‌زند و نه در آیه‌ها و به همین جهت می‌فرماید: اگر می‌توانید یک سوره مثل سوره‌های قرآن بیاورید؛ لذا تا فضای یک سوره در اختیار شما نباشد پیام تک‌تک آیات را درست نمی‌شناسید. لذا توصیه می‌کنم از طریق تفسیر، یک سوره را کار کنید و هر آیه را در دل سوره‌ی مورد نظر قرار دهید. موفق باشید
9012
متن پرسش
سلام استاد: مدتی کتابهای شما را میخواندم و همزمان حوزه هم میرفتم اما متاسفانه به دلیل ازدواج و مشکلات دیگر حوزه را رها کردم و به دلیل بچه دار شدن خیلی کم فرصت مطالعه دارم سوالی که ذهنم را مشغول کرده این است که قبل از ازدواج خیلی خوابهای روحانی میدیدم اما الان تقریبا صفر شده و برایم سوال شده که بنده طبق کتاب زن آنگونه باید باشد از کار بیرون زدم و تمام تلاشم این است: خوب شوهر داری و تربیت نسل خوب. حتی میتوانم حوزه ای بروم که برای بچه ها مهد دارد اما به دلیل خواندن کتاب شما این کار نکردم. پس چرا رشد روحی حس نمیکنم قبلا نشاط روحی داشتم اما الان ندارم نمیدانم مشکل کجاست؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکلی در میان نیست. مگر در روایت نداریم هر اندازه عقل انسان رشد کرد، خواب‌دیدن‌هایش کم می‌شود. إن‌شاءاللّه با حضوری جامع‌تر در حال تربیت کودکی هستید که سراسر وجودش را ملائکة اللّه فرا گرفته‌اند و شما دست در دست آن‌ها گذاشته‌اید تا آن کودک را تربیت کنید. موفق باشید
6452
متن پرسش
با سلام و درود خدمت جناب عالی سوالی داشتم که خواهشمندم که در صورت امکان به تفصیل پاسخ دهید. نظر شما درباره رضا داوری اردکانی چیست؟ آیا در مبانی نقد غرب و نگاه به مدرنیته تفاوتی در نظر شما هست؟ در نگاه به آینده و راه برون رفت نظر شما و ایشان یکی هست یا خیر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم جناب آقای دکتر داوری جایگاه ارزشمندی در فضای نظام اسلامی دارند و با نظر به رویکردی که انقلاب اسلامی نسبت به عبور از غرب دارد، تفکر ایشان در نقد غرب قابل ستایش است. با توجه به روحی که حضرت امام در عبور از غرب به تاریخ ما داد بنده جهت تفصیل آن روح به جناب آقای دکتر داوری رجوع کردم و بهرهای زیادی بردم و ایشان را نه‌تنها فیلسوفی یافتم که در نقد غرب بسیار موفق است بلکه با دیدن کتاب « انقلاب اسلامى و وضع کنونى عالم‏.» او را شیعه‌ای یافتم که دغدغه‌ی موفقیت انقلاب اسلامی جهت ساختن نظامی غیر از نظام غربی دارد. با این‌همه همواره بنده ایشان را در نسبت با انقلاب اسلامی ارزیابی می‌کنم و این‌طور نیست که مطلقاً همه‌ی آنچه ایشان فرموده‌اند را پذیرفته باشم، هرچند معتقدم دکتر داوری یک‌پارچه فکر است و فکر می‌کنم هرگز او نمی‌تواند فکر نکند. نمی‌دانم دکتر داوری در رابطه با حضور حکمت صدرایی برای ادامه‌ی انقلاب چقدر با بنده موافق است؟ زیرا احساس می‌کنم او فلسفه را وجهی از دینداری نمی‌داند حتی فلسفه‌ی صدرایی را، در حالی‌که به نظر بنده حکمت متعالیه؛ تفکری است در ذیل دین اسلام و فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام». چقدر خوب بود اگر مذهبی‌های ما که می‌خواهند اهل تفکر باشند با اندیشه‌ی دکتر داوری آشنا بودند. موفق باشید
نمایش چاپی