بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5977
متن پرسش
سلام استاد 1_گاهی پیش میادازشدت ناراحتی وفشاری که ازبی دینی بعضی افرادفامیل یا عنادآنهابا ولایت غیبتشان را میکنیم میدانم این جواز غیبت نیست امانمیشودروبرو هم بحث کرداگرچه مانزدآنها سخت دینداری میکنیم ولی گاهی که تحت فشارعقایدشان قرارمیگیرم پیش آمده که درموردشان حرف زدم.چه کنم؟هی سعی میکنم نگم باز پیش میاد.تعصب روی دینم دارم.چه کنم ترک کنم؟آیا اینهم خوردن گوشت برادرمرده خویش است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما توصیه شده «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً» چنانچه با امور لغو - مثل همین اموری که می فرمایید- روبه رو شدید خودتان را همسنگ آن ها نکنید و از بحث و جدل با آن ها کناره بگیرید مگر این که طالب هدایت باشند و شما در خودتان توان هدایت آن ها را داشته باشید. موفق باشید
5477
متن پرسش
بسمه تعالی باعرض سلام و ادب با توجه به اینکه نفس انسان در همه جا حضور دارد و به علت تعلق آن به بدن با جابه جایی بدن به مکان های مختلف به آنجا نظر می کند ، حال اگر انسان کمی نفس خودرا قوی کند شاید نیاز به جا به جایی بدن هم نباشد مثل مرتاض ها . حال اگر ما نیز خور را به حضور ائمه علیهم السلام ببریم می توانیم برکات این حضور در حرم آنها را دریابیم پس با این حساب رفتن جسمانی به آن حرم ها غیر از زمان های خاص که سفارش شده و علاوه بر زحماتی که بر انسان وارد می شود که خود در رشد انسان میسر است چه نقشی دارد آیا در زمانی که امکان رفتن جسمی برای انسان نیست می توان با نظر به ایشان از فیض و برکات آن زیارات مکانی بهره مند شد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری اگر نفس قوی شد مفتخر به آن حضور می‌شود ولی با این‌همه در حضور جسمانی یک نحوه کمال هست که نمی‌توان از آن گذشت. بعد از حضور جسمانی تا مدتی نفس قدرت حضورش در آن مکان ها بیشتر می‌شود و این غیر از خاطره‌ای است که با زیارت نصیبش می‌گردد. موفق باشید
4630
متن پرسش
باسلام وعرض تبریک به مناسبت فرارسیدن ماه رجب المرجب خدمت شما استاد جناب استاد این حقیر حدود 10سال است توفیق نوکری وسربازی امام زمان(عج) را داشته ام اگر موجب قبول حضرت حق قرارگرفته باشد. یک سوال از خدمت حضرتعالی داشتم که با توجه به روایت پیامبر اعظم (ص) که می فرماید {{اذا ام احدکم الناس فلیخفف فان فیهم الصغیر والکبیر والضعیف والمریضوذالحاجه واذا صلی لنفسه فلیططول ما بیشاء}} هرگاه کسی در نماز پیشوای مردم شد نماز را کوتاه کند که در میان کسان کوچک وبزرگ وبیمار وناتوان وحاجتمند هست وهر وقت برای خود نماز گذارد هر چه خواهد طول دهد. (نهج الفصاحه صفحه436 حدیث3168)این حقیرنمازهائی را که به عنوان امام جماعت میخوانم تقریبا سریع میخوانم وبه واجبات ومستحبات موکد آن اکتفا میکنم هم بخاطر تبعیت از روایت هم حضور ذهن داشتن چون با طولانی شدن حضور در نمازم از بین میرود یا اشتباه میکنم.حال از شما استاد گرانقدر کسب تکلیف میکنم که آیا به همین نحوادامه بدم یا نماز را به حالت آهسته اقامه کنم.با تشکر از زحمات فراوان شما استاد عزیز
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید تعادل رعایت شود. این سخن رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در مقابل عمل صحابه‌ای بود که سوره‌های بلند را در نمازهای واجب می‌خواندند که همین حالا هم بعضاً در عربستان این را مشاهده می‌کنید. ولی نباید طوری نماز خواند که طمأنینه از بین برود. موفق باشید
4182
متن پرسش
استاد بزرگوار سلام علیکم .بنده سالهاست که یاد مرگ و فکر مردن بسیار در ذهنم می آید و هر گاری که میخواهم انجام دهم ناگهان یاد مردن می افتد حتی ساختن یا خرید منزل ،به افرادی که سن وسال از آنان گذشته و همچنان حریصانه دنبال دنیا می دوند نگاه میکنم و متعجب میشوم،این گونه افکار منشاش چیست ؟این طور بودن خوب است یا بد؟2-بنده موفق به نماز شب نمیشوم در حالی که در اعمال شبانه روزم دقت میکنم که گناهی سر نزند (هر چتد سر میزند) قبل از خواب آیه آخر سوره کهف را میخوانم زمان را برای بیدار شدن را تنظیم میکنم اما نمیدانم چرا توفیق شب زنده داری را ندارم ،درصورت امکان راهنمایی ام نمایید.التماس دعا
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سخن مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» که می‌فرماید: « اعْمَلْ لِدُنْیَاکَ کَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَدا» چنان براى زندگى دنیاى خویش تلاش کن که گویا تا ابد زنده هستى، و براى آخرت خویش آنچنان کار کن که گوئى فردا از دنیا خواهى رفت.. باید بتوانیم بین آن دو تعادل ایجاد کنیم و این بسیار کار سختی است، سخت‌تر از آن که انسان تارک دنیا باشد 2- سعی بفرمایید قضای آن را به‌جا آورید تا روح، نورِ نماز شب را بشناسد. موفق باشید
3552
متن پرسش
سلام آقای طاهر زاده.سوالی داشتم.اینکه وقتی به حقیقت حیات،علم،آگاهی،بودن، فکر می کنیم راه به هیچ جایی نمی بریم و نمی توانیم بگوییم حیات و زندگی و تجربه آگاهانه چیست و فهم عاجز می ماند،آیا این ها همان ذات خداوند هستند؟وقتی فکر می کنم میبینم نمیشود ذات و حقیقت چیزی را فهمید.نمیدانم منظورم را متوجه شدید؟حقیقت و ذات هر چیزی خداوند است؟اینجوری که اصلا نمیشود هیچی را فهمید.آدم در جیرت می افتد وقتی مثلا به نفس حیات و بودن فکر می کند.هیچوقت نمی شود اینها را توضیح داد.حیات و اگاهی همان خداوند است؟آن چیز که نمیشود فهمیدش آن چیزی که به هر چیزی فکر میکنی در آن حضور دارد همان خداوند است؟من واقعا درمانده شده ام.به هر چیزی فکر میکنم حالم متغیر می شود،آقای طاهر زاده بابا! هیچ چیز را نمیشود فهمید.من چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خداوند اسماء و انواری دارد مثل حیات و علم و همین‌طور که می‌فرمایید حضرت حق و اسماء او تعریف‌بردار نیستند ولی اولاً: از طریق مظاهر آن‌ها می‌توان متوجه آن‌ها شد ثانیاً: می‌توان علم و حیات و امثال این اسماء را احساس کرد ولی نمی‌توان در ذهن آورد. پیشنهاد می‌کنم مباحث برهان صدیقین و معرفت‌النفس را دنبال کنید تا این نکات بهتر برایتان حل شود. موفق باشید
3287
متن پرسش
با سلام از مسیولین سایت سوال داشتم. میخواستم ببینم چرا فایل صوتی سخنان استاد در سایت نیست.سیر مطالعاتی پیشنهادی را از فایل های صوتی کجا می شود پیدا کرد؟قبلا فایل های صوتی سخنان استاد در سایت یافت می شد. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: منظوراز سوالتان را متوجه نشدیم وگرنه محل فایلهای صوتی استاد درسایت بسیار واضح است:1-قسمت"فایلهای صوتی"درمنوی بالای سایت2-باکس"فایل های صوتی" دربالا وسمت چپ صفحه اول سایت.باتشکر."مدیریت سایت"
3209
متن پرسش
سلام علیکم. چرا باید امام معصوم در دعای ندبه اینچنین امام زمان را مورد خطاب قراردهند." لیت شعری این استقرت بک النوی ...... ام ذی طوی ..." ایا میتوان قائل به مکان خاصی برای امام زمان شد اگر این طور نیست مفهوم این عبارات جیسیت؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» صورت نهایی ظهور همه‌ی آرمان‌های انبیاء و اولیاء معصوم هستند و ‌لذا همه طالب محل استقرار ایشان می باشند بدون آن‌که نظر به مکان خاصی مدّ نظرشان باشد و لذا می‌فرمایند آیا در ذی طوی هستید یا در رضوا. در واقع از این طریق جهت عشق خود را به آن حضرت اظهار می‌کنند در عین آن‌که حضرت از جهت جسمانی در مکان خاصی هستند ولی محدود به آن مکان نیستند. موفق باشید
2682
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرانقدر آیا تعقیبات نماز حتما باید با حفظ حالت نماز مثل رو به قبله بودن و صحبت نکردن انجام شود؟ و اگر حالت نماز از بین برود مثلا با یکی از اعضای خانواده حرف بزنیم یا تلفن زنگ بزند جواب بدهیم یا غیر از این آیا دیگر آثاری که برای تعقیبات بیان شده است مثل اینکه اگر پس از نماز صبح یازده بار سوره توحید را بخوانیم گناهی در آن روز برای ما نوشته نمی شود به زعم انف شیطان، این آثار مترتب نمی شود؟ اگر به نظر شما تعقیباتی در بین تعقیبات نماز ارجح هستند لطفا بیان بفرمایید. با تشکر فراوان و آرزوی سلامتی و توفیق شما زیر سایه امام زمان علیه السلام
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام:1- همین‌که می‌فرمایند واجب نیست در تعقیبات نماز رو به قبله باشیم و یا با کسی صحبت نکنیم نشان می‌دهد که آثار تعقیبات نماز با فرض تغییر جهت نسبت به قبله و یا هرکار دیگر پای برجا است ولی هراندازه حضور ما در تعقیبات بیشتر باشد نتیجه‌ی آن برای ما بیشتر است. 2- خودتان به کمک مفاتیح آن تعقیباتی که با روح‌تان می‌خواند را انتخاب کنید و حدّاقل یک‌سال با آن‌ها مشغول باشید و پس از یک‌سال اگر خواستید تغییر دهید. موفق باشید
2521
متن پرسش
با سلام خدمت استاد در ادامه سوالی که در مورد روش علامه شده بود باید این بحث مطرح شود که آیا شما روش علامه را روش نهایی تفسیر می دانید که بالاتر وبهتر از آن روش دیگری نیست؟ اگر اینطور باشد شاید تعقل همیشه در قرآن جایی داشته باشد ولی تولید فکر نو وحرف نو دیگر ممکن نیست ولی اگر قائلید ممکن است کسی بتواند روش بهتر از ایشان ارائه دهد این نقطه ای است که راه را در ارائه افکار جدید در قرآن باز می کند که البته باید در این زمینه هم سوال شود که آن روش جدید چه روشی می تواند باشد ویا چه افقی را می تواند ببیند؟ به هر حال راهی که برای نوآوری در تفسیر قرآن هست چیست؟ آیا می توان روشی نو در تفسیر قرآن ابداع کرد که قرآن به قرآن نباشد واز طرفی ظرفیت زیادی برای ارائه مقصد ومقصود قرآن داشته باشد ومعارف قرآنی را هم به خوبی به بشریت منتقل کند؟ بسیارممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قرآن عقل‌ها را مورد خطاب قرار می‌دهد و عقل‌ها در هر زمانی مناسب آن زمان و بر اساس نیاز انسان‌ها، از نور قرآن استفاده می‌کنند، معلوم است که در آینده ما نیاز به تفسیر دیگری داریم ، وقتی نیاز پیش آمد روش‌ها هم ظهور می‌کند. موفق باشید
2327
متن پرسش
سلام. استاد بفرمائید آیا مردها باید در خانه ظرف بشویند؟ مردها باید در خانه غذا بپذند؟ مرد باید خانه جارو کند؟ زن در خانه باید فقط بخورد و بخوابد؟ چرا زنان عصر حاضر اینقدر تنبل شده اند و جامعه ی زنان دارد رو به تنبلی سوق پیدامیکند؟ حضرت فاطمه (س)در خانه چه میکردند آیا حضرت علی(ع) همیشه ظرفهای خانه را میشستند و حضرات زهرا (س) دست روی دست میگذاشتند و منتظر بودند که حضرت علی از راه برسد و ظرفها و بقیه ی کارهای خانه را انجام بدهند؟علت تنبلی و عدم مسئولیت پذیری زنان در عصر جدید چیست.بفرمایید چرا زنان عصر حاضر دوست دارند مردها را به خدمت بگیرند و از آنها سوء استفاده بکنند چه در کارهای خانه چه در کاربیرون از خانه؟با چنین زنانی که غیر قابل تحمل هستند چگونه برخورد کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: پیامبر خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» کارهای خانه را به عهده‌ی حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» گذاشتند و کارهای بیرون را به عهده‌ی حضرت علی«علیه‌السلام» و در عین حال چون کارهای خانه مثل آردکردن گندم و یا پختن نان سخت بود حضرت علی«علیه‌السلام» کمک می‌کردند. اگر کسی کاری که به عهده دارد و می‌تواند انجام دهد به عهده‌ی دیگری بگذارد از شخصیت خود کاسته است و گرفتار یک نوع بی‌هویتی می‌شود. موفق باشید
1869
متن پرسش
با سلام،اگه امکان داره لطف کنید نظرتون رو به صورت "مفصل" در مورد علامه حسن زاده بگویید.ایشان می تونن "الگوی جامعی" برای ما باشن؟چرا کمتر از ایشون صحبت می کنید؟علت خاصی داره؟نمیشه یه انسان به این عظمت حی و حاضر تو ایران باشه و شما کمتر اشاره ای به ایشون بکنید.علتش چیه؟شاید ایشون برای شما فقط یه مرد بزرگ هستند و اهل سلوک،نه بیشتر؟لطفا مفصل جواب بدین.خودم خوب می دونم ایشون عارف و عالم و اهل الله و وارسته هستن و آثار ارزشمندی دارن!لطفا این شکلی جواب ندین.ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همان‌طور که قبلا عرض کردم ایشان را به‌واقع یک دانشمند اسلامی می‌دانم که با سلوک قلبی خود، خود را ملکوتی کرده‌اند و از آن پایگاه آثاری از خود بر جای گذاشته‌اند که اگر به کتاب‌های ایشان دل بدهید برکات زیادی برای شما دارد ولی با توجه به مدتی که در خدمت ایشان بودم نظرم این است که ایشان هرگز مایل نیستند به عنوان یک قطب و یا استاد سلوکی مدّ نظر قرار گیرند. بنده معتقدم در ذیل شخصیت حضرت امام اگر به آثار حضرت آیت‌الله‌حسن‌زاده«حفظه‌الله» رجوع شود به حضرت امام نزدیک می‌شوید و از جاهلیت دوران آزاد می‌گردید. بیش از آن‌که بخواهید از آیت‌الله حسن‌زاده چیزی بدانید تلاش کنید از آثار علمی ایشان معارف لازم را به‌دست آورید و خود را به اقیانوس معارف عالمان دین متصل گردانید. موفق باشید
1492

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد ارجمند، سلام علیکم ... در سوال 1108 به دوستی که در مورد نحوْ مراجعه به علم نجوم پرسیده بودند پاسخی داده اید که برای بنده قابل قبول نیست و فکر میکنم این نوع دیدگاه هایی که نسبت به علم نجوم وجود دارد حاصل عدم آشنایی اساتید با علوم قدیم و دقائق آن است که همین امر هم مانع از ورود این اساتید به برخی مباحث عملی علوم اسلامی شده است و اکثراً در این حوزه ها در مقام نظر توقف کرده اند. در این زمینه بنده توضیحاتی را خدمت شما میدهم اما این بحث بسیار تخصصی تر از آن است که مجال مطرح شدن در اینجا را داشته باشد. به همین دلیل خیلی ساده و اجمالی توضیحاتی در حد علم ناقص خودم ارائه می دهم. فکر می کنم این دوست گرامی پس از شنیدن سخنرانی حجت الاسلام استاد محمدطه طرفی، محقق ارجمند طب و نجوم اسلامی در دانشگاه امام صادق علیه السلام این سوال ها برایشان پیش آمده است (http://shiateb.blogfa.com/post-42.aspx). حال در مورد سوال ایشان، مثلا علم نجوم اسلامی می گوید که ازدواج در فلان بازۀ نجومی باعث غلبۀ فقر در زندگی انسان خواهد شد و یا برای درست کردن یک ترکیب دارویی خاص برای بیمار مورد نظر باید در فلان تاریخ اقدام کرد. این گونه موارد، نه تنها هیچ تضادی با معارف اهل بیت علیهم السلام ندارند بلکه احادیث ما بر این روش صحه می گذارند و در مرتبه بالاتر اصلا این علوم حاصل معارف و آموزه های انبیاء الهی و حضرات معصومین علیهم السلام است که فقط به افرادی خاص در محافل خصوصی آموزش داده میشود و از اسرار علوم اسلامی می باشد. به عنوان مثال در حدیث موثق منقول است که «به حضرت امام محمد باقر علیه السلام خبر رسید که شخصی زنی خواست در ساعتی که هوا گرم بوده است ، در میان روز ، حضرت فرمود که گمان ندارم که میان ایشان اتفاق و الفت به هم رسد. پس به زودی از هم جدا شدند.» یعنی اینکه زمان، در امر ازدواج نقش دارد و نمونه های بسیاری از این دست در روایات ما وجود دارند. حال سوال اینجاست که کدام علم، وظیفه شناختن این زمان ها را بر عهده دارد؟ باز هم اگر از احادیث معصومین در بحث علوم استفاده کنیم میبینیم که ایشان می فرمایند: « ... النجوم للزمان»، یعنی این علم نجوم است که مخصوص زمان است. آیا مراجعه به چنین علمی حرام است؟ علامه مجلسی علیه الرحمه می فرماید: «در حدیث معتبر از حضرت صادق (علیه السلام) منقول است که هرکه عقد کند یا زفاف کند و ماه در عقرب باشد، عاقبت نیکو نبیند. » آیا مراجعه به این حدیث هم حرام است؟! و باز ایشان می فرماید: «حضرت امام موسی (علیه السلام) فرمود که هر که جماع کند با زن خود در تحت الشعاع پس با خود قرار دهد افتادن فرزند را از شکم پیش از آن که تمام شود . »؛ علم نجوم اسلامی بر اساس قواعد علمی تخصصی که برای فهم آن مطالعه و تحقیق و استاد لازم است به شخصی می گوید که در فلان تاریخ ازدواج نکن چون بین تو و همسرت الفت واقع نمی شود. کجای این بر خلاف سنت و سیره اهل بیت علیهم السلام است که شما رجوع به آن را مطلقاً حرام دانسته اید؟ وقتی که حدیث تصریح میکند حاصل زفاف در وقتی که قمر در برج عقرب واقع باشد، بدعاقبتی است، این به معنای این نیست که فقط برج عقربی وجود دارد که اگر قمر در آن قرار بگیرد فلان کار را نباید انجام داد، بلکه به این معنا است که زمان یک عامل تعیین کننده از انجام هر کاری است. ما 28 منزل قمر داریم که قرار گرفتن قمر در هر کدام از این منازل بر ما تاثیرات طبی و روانی دارند که علم تحلیل این تاثیرات « علم نجوم اسلامی» است که بصورت سینه به سینه از حاملان اسرار علوم اهل بیت علیهم اسلام به برخی از خواص رسیده است (و البته بطور تخصصی هم احادیث زیادی در همین رابطه داریم: مراجعه شود به فرج المهموم فی معرفت النجوم سید بن طاووس) اما متاسفانه حتی اساتید معظمی چون شما هم در برخورد با این مسائل به ناگاه رو در هم میکشید و بنده همیشه در نظرم بوده که این یکی از نقاط ضعف اساتید غربشناس ما بوده که از علوم قدیم سررشته ای نداشته اند و چنین برداشت هایی را از برخی موارد آن پیدا می کنند و امیدوارم که در ادامه این روند صعودی در دستیابی به علوم اسلامی این ضعف هم توسط برخی نخبگان مرتفع شود و پیوندی بین این علوم به واقع غریب و غریبه با جنبش نرم افزاری و تولید علم پیدا بشه .... توفیقات شما را از جانب حضرت حق خواستارم (یکی از دوستداران شما)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: منظور بنده از رجوع به علم نجوم در راستای پیش‌گویی هایی است که منجمین به رصد ستارگان می کنندبود که عرض کردم حرام است و شهید مطهری«رحمة‌الله‌علیه» نقدی در مورد نحس یا سعدبودن زمان دارند . می‌فرمایند: شخصی خدمت حضرت علی«علیه‌السلام» رسید و عرض کرد در این زمان در جنگ وارد نشوید چون زمان نحسی است، حضرت پرسیدند نحس برای ما یا برای دشمن ما؟ و طرف ماند. در هر صورت بنده سخنان جنابعالی را سخنان ارزشمندی می‌دانم و امیدوارم خوانندگان عزیز با رجوع به سخنان شما موضوع را دنبال کنند. در رابطه آن نوع تنجیم که در شرع نهی شده نظرتا ن را به این روایات جلب می کنم 1 - مرحوم محقق حلی در کتاب معتبر و مرحوم علامه حلی در کتاب تذکره و شهید اول و ثانی از پیامبر اکرم (ص) به صورت مرسل نقل می کنند که: "هرکه کاهن یا منجمی را تصدیق نماید به آنچه بر محمد (ص) نازل شده کافر است - 2 مرحوم صدوق در کتاب خصال از نصر بن قابوس از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمودند: "منجم ملعون است و کاهن ملعون است و ساحر ملعون است و زن آوازه خوان ملعون است و هر که او را جای دهد ملعون است و کسی که از کسب او ارتزاق کند ملعون است." - 3 مرحوم طبرسی در احتجاج از هشام بن حکم از امام صادق (ع) نقل می کند که ایشان در جواب زندیقی که پرسیده بود نظرتان در مورد علم نجوم چیست, می فرمایند: "آن علمی است که منافعش اندک و مضراتش بسیار است. قضا و قدر توسط نجوم دفع نمی شود و وقایع ناخوشایند قابل جلوگیری نیست. اگر منجم از بلایی [که باید به او برسد] آگاه شود, جلوگیری از قضای الهی موجب نجات او نمی گردد, چنانچه اگر از خیری که بناست به او برسد آگاه شود, نمی تواند آنرا جلو بیندازد و اگر بدی به او برسد امکان جلوگیری از آن را ندارد. منجم با علم خود, با این پندار که می تواند قضای الهی را از مردم دفع کند, به ضدیت با خداوند پرداخته است." 4 - مرحوم سید رضی در نهج البلاغه نقل می کند که مولی الموحدین امیر المؤمنین می فرمایند: ".... ای مردم شما را از فراگیری نجوم برحذر می دارم, مگر آنچه که موجب راهیابی در دریا و خشکی باشد, زیرا نجوم منجر به کهانت می شود و کاهن مانند ساحر است و ساحر مانند کافر است و کافر در آتش جهنم جای دارد...." 5 - مرحوم صدوق در کتاب فقیه نقل می کند که عبد الملک بن اعین گفت: "به امام صادق (ع) عرض کردم: من به این علم [نجوم] مبتلا شده ام, هرگاه قصد کاری می کنم در طالع نظر می کنم, اگر طالع بد دیدم از آن باز می مانم و اگر طالع نیک دیدم در پی آن کار می روم. به من فرمودند: [طبق این امور] حکم می کنی؟ گفتم بلی. فرمودند: کتاب هایت را بسوزان." بر کسی که در متون این روایات دقت کند, پوشیده نیست که علم نجومی که از آن نهی شده است, آن علمی است که از حالات مختلف ستارگان, خیر و شر و طالع نیک و بد در حوادث و وقایع را بدست می دهد, نه آن علمی که تنها با استفاده از قوانین طبیعی که توسط خداوند متعال بر جهان حاکم شده است, موقعیت فیزیکی اجسام سماوی را مورد بررسی قرار می دهد. مرحوم شیخ مرتضی انصاری در این مورد می فرماید: "ظاهرا خبر دادن از اوضاع فلکی که مبتنی بر حرکت ستارگان است, مانند ماه گرفتگی که در پی قرار گرفتن زمین بین ماه و خورشید, پدید می آید و خورشید گرفتگی که از قرار گرفتن ماه بین زمین و خورشید, پدید می آید و مانند اینها حرام نیست و پیش گویی این امور جایز است...." بنابراین اگر کسی با استناد به این روایات در پی بی ارزش نمودن استنتاجات نجوم جدید باشد, در ورطه یک مغالطه بین دو معنی مشترک لفظی گرفتار شده است. زیرا علم نجوم به معنایی که در زمره سحر و کهانت قرار می گیرد, بی اعتبار شناخته شده است, نه به معنایی که آن را داخل در علوم تجربی و ریاضی می نماید. به این تفکیک در حدیث چهارم نیز اشاره شده است. از این گذشته محاسبات نجومی مانند: یافتن جهت قبله, تعیین اوقات نماز, محاسبه فصول سال و یافتن موقعیت ماه برای تعیین اینکه ماه در صورت فلکی عقرب قرار گرفته است یا نه, قطعا جایز است بلکه مقدمه انجام تکالیف شرعی است. پس نمی توان ادعا کرد: مقصود از منجم, هنگامی که گفته می شود: "منجم کافر است.", کسی است که این محاسبات را انجام می دهد. موفق باشید
749

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت شما جناب استاد در کتاب جوان و انتخاب بزرگ فرموده اید حضرت عیسی در اثر معنویتی که داشت با همین بدن به آسمان عروج کرد . استاد چگونه این بدن مادی می تواند در ان عالم غیر مادی وارد شود آیا تغییری در او صورت می گیرد ؟ یا به همان نحو وارد می شود که ظاهرا محال است. و ایا معاد جسمانی با همین بدن است ؟ چون در داستانی دیدم با عنایت حضرت ابوالفضل عباس علیه السلام یک حوری با ایجاد تغییراتی به این عالم امده است و با طلبه ای ازدواج کرده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: منظور بدنی است مناسب آن نشئه و از آن‌جایی که همیشه نفس ناطقه در هر نشئه‌ای بدن خود را با خود دارد گفته می‌شود انسان همیشه با بدن خود در هر نشئه‌ای حاضر است که ممکن است این جمله موجب شود افراد تصور کنند منظور بدن مادی است. موفق باشید
16879

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز! بحث شاکله در عرفان چیست و نظر به چه چیزی دارد؟ تغییر شاکله به چه شکل امکان دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاکله در عرفان، همان عین ثابته‌ی انسان است و همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی  16855 عرض شد شاکله یا عین ثابته‌ی انسان در بستر همان انتخاب اولیه شکل می‌گیرد و این انتخاب هر لحظه می‌تواند تغییر کند. موفق باشید

15500
متن پرسش

با سلام خدمت استاد: من یک طلبه انقلابی هستم. ولی چندی است که خصوصا بعد از نتایج انتخابات 7 اسفند تهران، یک سوال ذهن من را مشغول کرده: آیا به نظر شما بهتر نبود که ما بعد از انقلاب به جای اینکه تمرکز اصلی خود را بر روی مقابله مستقیم با استکبار جهانی یعنی آمریکا بگذاریم، و با مقابله مستقیم با جبهه کفر تمرکز آنها را به سمت خود جلب کنیم، با اتخاذ رویکرد تقیه که منش اصلی شیعه در زمان غیبت می باشد و روایات بسیاری هم پیرامون آن وارد شده است، به بازسازی درونی جامعه خود می پرداختیم و مبانی اسلامی (غیر از جهاد) و سبک زندگی اسلامی جامعه خود که در زمان طاغوت رو به زوال بود را درست می کردیم؟ به نظر شما آیا روایات تقیه شامل الان جامعه ما در مقابل استکبار جهانی نمی شود که ما با علنی کردن و مبارزه آشکارمان با جبهه استکبار و صهیونیست جهانی موجب شده ایم آنها هم تمرکز اصلیشان را بر روی ایران اسلامی ما بگذارند و خدای نکرده به خاطر اینکه با کنار گذاشتن تقیه، توجه ما از ساختن درون به مبارزه با بیرون جلب شده، خودمان زمینه را برای آندلیسه کردن کشورمان فراهم آورده ایم. که شاید اثرات ابتدایی آن در رای نیاوردن علمایی همچون آیت الله مصباح یزدی و آیت الله یزدی دامت برکاتهما در انتخابات تهران در حال نمایان شدن است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقیّه همیشه لازم است و نظام اسلامی تنها خواست که از زیر اردوگاه استکبار درآید و این تحمل برای نظام استکباری، نبود. به همین جهت ابتدا سعی کردند با قائله‌هایی مثل قائله‌ی کردستان و گنبد و منافقین، نظام اسلامی را ساقط کنند و سپس جنگ آن‌چنانی را به ما تحمیل کردند که البته خداوند برکات فراوانی برای ملت ایران در مقابل این توطئه‌ها مقدر کرد و چهره‌ی جهانی از انقلاب ظهور داد. این‌طور نیست که ما آندلسی شویم. مسئله بسیار از همه جهات متفاوت است. در اعتکاف ماه رجب ملاحظه خواهید کرد بر خلاف ظاهر چند چهره‌ی ناهنجار، چه رویش‌هایی در جوانان ما واقع شده است! موفق باشید

15052
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فاضل و گرانقدر لطفا بفرمایید آیا صحیح است بگوییم که انسانی که هنوز در درجات کمال نرسده و هنوز در ابتدای سلوک است، همانطور که به معنویت نیاز دارد به برخی از موسیقی های مجاز نیاز دارد؟ شنیده ام برخی از عرفا موسیقی مجاز را گوش می دادند، اگر صحیح است، علت آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیره‌ی اهل‌البیت در هر صورت نظر به موسیقی ندارد و انسان را در نهایت متوقف می‌کند زیرا سالک از یک مرحله‌ای باید از صور ذهنی عبور کند، در حالی‌که حوزه‌ی موسیقی صور ذهنی است. موفق باشید

14495
متن پرسش
سلام استاد: در مورد اینکه آیا ابن عربی، مولوی و حافظ و.... شیعه بودند یا خیر. این سالهای اخیر یک کتابی چاپ شده به نام «قبول اهل دل» از حجت الاسلام موسوی مطلق که به بیان معصومین در آثار این بزرگواران پرداخته و انصافا هم خوب بیان کرده اند ایشان. این کتاب با اشراف جناب آقای عبدالقائم شوشتری بوده. بنده هیچ کتابی را در این رابطه به جامعیت این کتاب ندیدم. البته کتاب آقای غفاری (جدال با مدعی) کار عالی است ولی این کتاب موضوعش کمی فرق دارد و خوب تبیین شده است بحمدلله. این لینک معرفی این کتاب است: http://abdolghaem.ir/node/465 این مساله را به آن خاطر عرض کردم که هم دوستان بیینند. هم جناب استاد اگر احیانا خواستند در این رابطه به کاربران توضیح دهند وقتشان زیاد گرفته نشود و به این کتاب ارجاع دهند (البته اگر صلاح دانستند). التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد تشیع ابن عربی و مولوی و حافظ بحمداللّه بزرگان دین مطالب ارزشمندی گفته‌اند. موفق باشید

13984

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: کتاب «منهج الصادقین» از «ملا فتح الله کاشی» چگونه است؟ چه جایگاهی در تفسیر دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک تفسیر متوسط است. در بعضی موارد می‌توان به آن رجوع داشت ولی جامعیت تفسیر «المیزان» در جواب‌گویی به سؤالاتی که بشر امروز دارد، چیز دیگری است. موفق باشید

13425
متن پرسش
سلام: خسته نباشید. استاد ریاضت های شرعی که باعث شود انسان کمی کرامت دار شود هست؟ نه این که فکر کنم کرامت اصل است. نه. بدیهی است که اصلا مهم نیست. ولیکن طبق کمی تحقیق و دقت به این نتیجه رسیدم که بعضی از کرامتها در بعض سالکها. جنبه ی جایزه دارد. برای ادامه راه. یا به اعتباری تشویق می کند آنها را. درست است یا من اشتباه می کنم. بعد از توضیحاتتان اگر در زمینه چیستی کرامت کتابی یا مطلبی سراغ دارید معرفی بفرمایید که إن شاءالله این مسأله را برای خودم روشن کنم. تشکر از شما التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مسیر بندگی را به صورت قلبی و وجودی طی کنید کرامت‌هایی را هم که پیش می‌ آید، به چیزی نمی‌گیرید و راه خود را ادامه می‌دهید. زیرا می‌یابید که بالاتر از کرامت، خودِ حضرت کریم است. چرا با کرامت کار را ادامه دهید؟! با توحید کار را ادامه دهید. موفق باشید

10297
متن پرسش
سلام: شما در کتاب مبانی معرفت مهدویت این بحث را مطرح فرمودید که حقیقت غایت هر شیئی بالفعل موجود است. بر این فرض اگر با حضرت حجت (عج) به عنوان غایت هستی به این دلیل که موجود هستند بشود صحبت کرد، پس علی القاعده باید از میوه ای که هنوز به ظهور نیامده (ولی موجود هست) نیز بشود استفاده کرد و تناول نمود. و حال آنکه اینگونه نیست. زیرا هر دو (بلا تشبیه) موجود هستند ولی ظهور ندارند. پس اگر می شود از یکی از این دو استفاده نمود از دیگری نیز می شود. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نحوه‌ی وجود غایت هرچیز با صورت بالفعل آن در عالم ماده یک جنس نیست. آری حتماً کسی که با نحوه‌ی غایی میوه‌ها مأنوس است، روحاً از آ‌ن‌ها بهره می‌برد مثل بهره‌مندی مؤمنین در بهشت. موفق باشید
10049
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم استاد گرامی: لطفا بفرمایید مطلب زیر صحیح هست یا نه؟ و اگر ممکنه آن را واضح و روشن نمایید: نسبت غیبت نفس (عالم جبروت) به بدن (عالم شهادت) و برزخ آن (عالم ملکوت) نسبت ظاهریت و مظهریت نیست بلکه نسبت ظهور و بطون شیئ واحد است. آیا بین نفس (روح) و بدن وحدت هست یا اتحاد یا اصلا بدن هیچی نیست مگر ابزاری موقت در احاطه و اختیار روح؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر منظور از بدن ، صورت مثالی بدن باشد همین است که فرموده‌اند ولی اگر منظور از بدن جسم مادی ما باشد این نیست که جسم مادی ما با نفس ما حکم شیئ واحدی را داشته باشند که تفاوتشان در ظهور و بطون باشد. موفق باشید
8595
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: برداشت ما از جمع بحث شما با بحث تفسیر المیزان و روایات این شده که ممکن الوجود در علم خدا هست ولی وجود نگرفته بعد واجب الوجود به ممکن وجود می‌دهد که می‌شود واجب بالغیر و در عالم «ذر» هر ممکنِ ظاهر شده را به نفسش گواه می‌گیرد که عین ربط به خداست و ممکن تایید می‌کند و دین را به صورت آتش ظاهر می‌کند طبق آیه 13 سوره حدید یک عده وارد می‌شوند و یک عده نمی‌شوند طبق این اتتخاب و ظرفیت امکانی هر کس در شهر زمان و مکان خاص وارد دنیا می‌شود. خدا خیرتان بده اگر برداشتمان غلط است راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اصل حرف درست است ولی نیاز نیست موضوع عالم ذر را وارد بحث کنید. زیرا در عهد الست، بحث حقیقت انسان مطرح است و اقراری که انسانیت انسان‌ها نسبت به ربوبیت خدا داشته‌اند. در حالی‌که بحث عین ثابته نظر به «امکان» هر موجودی دارد که هیچ موجودیتی برای آن در مقام امکانی‌اش نمی‌توان فرض کرد. موفق باشید
7625

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. اینجانب فارغ التحصیل کاردانی معماری میباشم. از طرفی یک سال هست که نتیجه گرفتم وارد حوزه بشم ولی با مخالفت بسیار شدید پدرم مواجه میشم. پدرم میگه اگه رفتی دیگه هیچ حمایتت نمیکنم و راضی نیستم. از دفتر مرجع سوال کردم گفتند که اذن اولیا در انتخاب رشته شرط نیست ولی از نظر اخلاقی خیلی نگرانم.خیلی تحت فشارم نمدونم با این وجود باز هم وارد حوزه بشم و بعدش کم کم راضیشون کنم یا که قید حوزه رو بزنم و با توجه به علاقه ام به طب سنتی به عنوان معتمد دکتر روازاده عطاری باز کنم و در احیای این علم و خدمت به جامعه بکوشم و در ضمن ان شا الله خالصانه و بسیار جدی مطالب دینی و عرفانی را دنبال کنم تا هم به خودسازی رسیده و هم در جامعه (بسیج- حلقه های صالحین وجمع های مختلف) به ترویج و تبلیغ مشغول شوم؟ با توجه به اینکه به این نتیجه رسیدم که سربازی امام زمان(عج) در خارج از حوزه هم امکان پذیر هست ولی باز به طلبگی علاقه بیشتری دارم. به نظر جنابعالی استخاره کنم یا اینکه اگه پدرم باز هم مخالفت کردند وارد حوزه بشم؟ هدف حقیر چیزی جزء عبودیت و نوکری امام زمان(عج) نیست. با تشکر از نظر استاد محترم که من خیلی مدیونتان هستم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در جواب شماره 7489 جواب داده شده موفق باشید
7136
متن پرسش
با سلام شما در جواب سوال6943 فرمودید: چون فلسفه عین دین نیست که مشکل‌داشتن با آن مساوی مشکل‌داشتن با دین باشد... حال آنکه آیت الله جوادی آنچنان که در سایتشان هست فرمودند : مسئله وجود یا عدم وجودِ علم دینی را هیچ علمی به جز فلسفه نمی تواند مشخص کند، فقط فلسفه است که می تواند عهده‌دار این مسئله باشد چون فلسفه ثابت می‌کند که دین هست یا نیست؛ چون همه علوم هر کدام برابر ظرفیت خودشان سخن می‌گویند و تنها فلسفه است که جهان‌بینی دارد و درباره تمام جهان حرف می‌زند... این دو چگونه جمع می شود؟ و چگونه برخی بزرگان بدون فلسفه دین شناس شده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بگوییم چه می‌تواند جایگاه دین را معنا کند مسلّم نگاه فلسفی است که عهده‌دار چنین کاری است، ولی اگر بگوییم آیا برای دینداربودن باید فیلسوفی کرد مسلّم این‌طور نیست، زیرا متدینین بسیاری داریم که نگاه فلسفی به دین ندارند ولی با ایمان قلبی دین را پذیرفته‌اند. امروز که با صدها شبهه در رابطه با نفی دین روبه‌روئیم نه‌تنها فلسفه‌ی اسلامی نیاز است که توان جواب‌گویی به این شبهات را در ما رشد دهد، بلکه فلسفه‌ی اسلامی افق‌هایی از معرفت دینی را در جلو ما می‌گشاید که در عرصه‌ی امروز جهانی بتوانیم با قوت بیشتری دینداری کنیم. موفق باشید
6278
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد ...اگر خدا بخواهد اربعین برای اولین بار عازم کربلا هستم. ترس زیادی دارم. از اینکه حق این زیارت را ادا خواهم کرد؟ با غفلت ها و گناهان احتمالی بعد آن چه کنم؟ بعد هم یک سوال دیگر داشتم اگر ممکن است راهنمایی هایی برای بدست آوردن یک زیارت پربرکت و پر از معرفت بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «خوش خرامان می‌روی ای جان جانان بی ما مرو» امیدوارم خداوند به بنده نیز توفیق پیاده‌روی از نجف به کربلای معلّی را بدهد و در کنار ولیّ‌اللهی همچون جابربن‌عبداللّه در روز اربعین به زیارت مولایمان حسین‌بن‌علی«علیه‌السلام» نایل شویم و از آن اسراری که تنها با عزاداری و زیارت آن امام به دست می آید بهره‌مند گردیم تا در تمام عمر چشممان را از امام حسین«علیه‌السلام» بر نداریم. گفت: «تو مگو ما را به آن شه راه نیست.... با کریمان کارها دشوار نیست». با حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» این‌طور برخورد نکن، با همه‌ی امید برو که او هیچ‌کس را ناامید نمی‌کند. مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح یک قسمت در آداب زیارت دارند که مطالعه بفرمایید و یک قسمت هم در رابطه با زیارت امام حسین«علیه‌السلام» دارند که بسیار مفید است، قبل از سفر مطالعه کنید. در مورد حضرت علی«علیه‌السلام» همان زیارت اول را هر روز صبح یا پیش از ظهر با آداب کامل انجام دهید و بعد از ظهر زیارت امین‌اللّه را و یا زیارت عالیة المضامین را و در روز آخر هم وداعی را بخوانید که بعد از زیارت عالیة‌المضامین آمده. در مورد امام حسین«علیه‌السلام» نیز زیارت اول را بیشتر مدّ نظر قرار دهید و در آن‌جا هم عالیة المضامین و وداع همان باشد که عرض کردم. موفق باشید
نمایش چاپی