باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ایشان عملاً با این جملات نگاه ابزارگونه به دین میاندازند، نه نگاه حقیقتیابی. 2- آری! باید تلاش کرد در مسیری که خداوند از طریق پیامبر مشخص کرده است به حقیقت نزدیک و نزدیکتر شد. عمده باقیماندن بر عهدی است که خدا از طریق شریعت برای ما شکل داده وگرنه بین ایمان و کفر تفاوتی نمیماند 3- مسیر رسیدن به حقیقت با مسیر پشتکردن به آن را، پیامبران تعیین میکنند و این مسیر، مسیری است که در رجوع به حق ممکن است انسانها متفاوت باشند و همه بهعنوان اهل ایمان شناخته شوند و این غیر از آن است که معاندین با دین و حقیقت را هم در حدّ مؤمنین به حقیقت قلمداد کنیم 4- به نظر بنده در نکتهی چهارم سخنان ایشان را خیلی خوب تحلیل کردهاید. متأسفانه در سخنان آقای ملکیان عموماً یک نحوه فضای سکولاریته شکل میگیرد، وگرنه مگر عرفا خودشان مقیّد به سخنان فقها نیستند که ایشان میگویند تلقی فقها از دین را کامل نمیدانند؟! آیا به این معنا است که ما رعایت احکام شرعی را نکنیم و یا در کنار فقه، از اخلاق و عرفان دین هم استفاده کنیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کسانی باید در مورد مثنوی نظر بدهند که از عرفان آگاهی داشته باشند. آقای رجبعلی خیاط مردِ کرامت است ولی نه مثل آیت اللّه قاضی مردِ عرفان باشد. معلوم است که اگر با مثنوی مرتبط میشدند، هزاران دستانداز در مقابلشان پیش میآمد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بسیاری موارد حضرت علی«علیهالسلام» همانی است که در این تابلو ترسیم شده، مگر آنکه فراموش نشود وقتی فتنهگرانی چون طلحه و زبیر رو در روی نظام اسلامی ایستادهاند، پس از نصیحت و تذکر بهشدت با آنها جنگید زیرا در آن موقعیت اصل نظام اسلامی را نشانه رفته بودند و دیگر در مورد توطئهی خوارج در متن جنگ با معاویه بود که این آزاداندیشی نیست که به اجازهی علی«علیهالسلام» چنین میدانی به آنها داده شده بود بلکه نقشهی عمروعاص بود و بازیخوردنِ خوارج، و بعد هم فریبی که عمروعاص به ابن عباس داد مورد پذیرش امیرالمؤمنین«علیهالسلام» قرار نگرفت. چرا نویسندهی محترم فرمودهاند: علی«علیهالسلام» «باز رأی بر حق خود را بر مردمش تحمیل نکرد» این حرف عجیبی است مگر خوارج مردمِ علی«علیهالسلام» بودند، پس جای مالک اشتر و محمدبن ابابکرها کجاست؟ متن تاریخ چیز دیگری را میگوید، گویا نویسندهی محترم تلاش نکردهاند همهی علی«علیهالسلام» را ببینند! حداقل به اندازهی مولوی که ادعای تشیع آن حضرت را ندارد، باید علی«علیهالسلام» را میدیدند که در وصف آن حضرت میگوید: «در شجاعت شیر ربانیستی / در مروت، خود که داند کیستی». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از لطفی که فرمودید حقیقت آن است که شرح قابل توجهی که ما را متوجهی عمق عرفانی نگاه حافظ بکند نداریم، إلاّ «جمال آفتاب» که تا حدودی موفق بوده و دیگر شرح خود جناب آقای دینانی. موفق باشید
در همین سایت میتوانید سؤال خود را بفرستید و یا به صورت تلفنی در روزهای یکشنبه و پنجشنبه از ساعت 3 الی 5 سؤالات خود را مطرح بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عزیزانی مثل استاد وکیلی و استاد واسطی را از اندیشمندان متوجه به تمدن اسلامی میشناسم که بحمداللّه در سنگر عرفان و فلسفه سربازانِ ارزشمندی هستند 2- نوشتهها و شاگردان آقای محسن طهرانی بهکلی از تاریخِ توحیدیِ این عصر که از طریق حضرت روح اللّه امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» گشوده شده است؛ بیرون هستند و با خدایی بهسر میبرند که اصلاً وجود خارجی ندارد 3- علامهی طهرانی را دانشمند ارزشمندی میدانم که میتوان از ایشان استفاده کرد به همان معنایی که استاد واسطی و وکیلی با ایشان برخورد میکنند، ولی این قطببازیهایی که با ایشان میشود، بیرونِ این تاریخ است 4- کتب آیت اللّه طهرانی در زمرهی کتابهای خوب معرفتیِ این دوران است و بنده از کتاب «روح مجرد» استفاده کردهام و نقصی در آن ندیدهام و به نظر بنده چنین دانشمندانی باید شرح حال عرفایی مثل مرحوم هاشم حداد را تبیین و تفسیر کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جنّت ذات انسان به اصل واقعیت میرسد که تنها خدا است و دیگر هیچ، در این حال هرچیز با جنبهی خداییاش دیده میشود یعنی حضرت حق را در مخلوقات بدون جدایی بین مخلوق و حق مییابی، که این در مباحث وحدت شخصی وجود باید دنبال شود. ولی در جنّت صفات شما مخلوق را جدای از حق دارید منتها همهی کمالات مخلوق را از جانب حق مییابید، همچنانکه در جنت افعال همهی افعال را از حق مییابید. در بحث «منازلالسائرین» خواجه عبداللّه، میتوانید به دنبال این معارف بگردید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرفها نیست. درویش هرکجا که شب آید سرای اوست. هرکدام که برایت پیش آمد، همهی آنچه میخواهی برایت ظهور میکند و با ظهور نور پروردگار رذایل انسان به عقب رانده میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هیچ کتاب تاریخی چنین چیزی نداریم که این افراد میفرمایند. رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» موظف بودند پیام خدا را به مردم برسانند و در صورتی که حاکمان مانع میشدند با موانع مقابله میکردند، ولی هرگز نداریم اگر مردم آن دین را نمیپذیرفتند آنها را به قتل میرساندند، بلکه باید جزیه میدادند زیرا دولت اسلامی برای نگهداری آن کشور هزینه میکرد و مسلمانان خمس و زکات میدادند و غیر مسلمانان جزیه. کتاب «الکامل» از ابن اثیر و یا کتاب «مروج الذهب» مسعودی و کتاب «تاریخ یعقوبی» همه این را تأیید میکنند. البته کار بعضی از حاکمان را نباید پای اسلام گذاشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر به افکار هرکدام از عزیزانی که ذکر فرمودهاید با دقت توجه کنید همه به یک حقیقت اشاره دارند و آن اشاره به حقیقتی است که خداوند تحت عنوان شریعت اسلام به قلب مبارک حضرت محمد«صلواتاللّهعلیهوآله» وَحی فرمود و همهی این کتابها برای اُنس بیشتر به دستورات شریعت اسلام است و لذا جای هیچ سردرگمی نیست. با قوت تمام به دستورات شریعت الهی عمل کنید تا به مرور با نور قلب مبارک حضرت محمد«صلواتاللّهعلیهوآله» و اهلالبیت«علیهمالسلام» به اسلام نزدیک شوید و در آن فضا متوجه میشوید که در این تاریخ میتوانید سخن حق را از زبان حضرت آیتاللّه خامنهای«حفظهاللّه» بشنوید و تصدیق کنید. موفق باشید