باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده فیلم را دیدم . « فیلم فروشندهی 2 » بهخوبی متذکر جریانی شده است که در عین آنکه میخواهد در کنار انقلاب باشد، از یک طرف به هیچوجه متوجهی حقیقت انقلاب و جایگاه تاریخی آن نیست و از طرف دیگر با نوعی خودباختگی نسبت به غرب، گرفتار نوعی خوشبینی نسبت به غرب شده است که 200 سال است جریان روشنفکری با این نوع خوشبینی به ما ضربه زده است. بنده اولاً: به جهت تجربهی طولانی خود از قبل از انقلاب تا در متن انقلاب و ثانیاً: به جهت تجربهی اجرایی خود با گوشت و پوست و استخوان این جریان را میشناسم. مهمترین مسئلهای که فکر میکنم باید شدیداً بر روی آن فکر کرد آن است که اولاً: جایگاه این جریان را درست بشناسیم و از آن مهمتر عقلانیتِ عبور از آنها را بیابیم. ما در رابطه با این جریان، میتوانیم به سه راه فکر کنیم: یا تقابل مستقیم با آنها به روشی که آنها ما را متهم به تندروی بکنند و مردم را نگران امنیتشان از طریق ما بنماید. یا اینکه به اسم درک واقعیت، و با تصورِ اینکه ما نمیتوانیم راهی جز راهی که تمدن غربی جلوی بشر گشوده است همراه با این جریان در اردوگاه غرب قرار بگیریم و مثل ترکیه و مشی حزب عدالت و توسعه نحوهای از استقلال را برای خود پیشه کنیم. و یا راه سومی که حضرت امام و رهبری معظم در مقابل ما گشودهاند تا ما را با روشی کاملا حکیمانه از این نحوه تفکر عبور دهند و به جای آنکه متهم به تندروی و یا ارتجاع شویم؛ مسیری بس دقیق را در مقابل ما بگشایند. که این عملاً تقابل کیفیت با کمیت است.
جریان گرفتار غرب نمیتواند طوری عمل کند و بر ارزشهای الهی تأکید نماید و خود را جدا از اردوگاه غرب معنا کند تا جریان نفوذی در بین آن ها جاخوش نکند. لذا است که فراموش نکنید دولت بیش از آنکه خودش بخواهد دارای تفکری است که نفوذیهای مأمور غرب، بهخوبی در اکثر جاها میتوانند عنان امور را در دست بگیرند و حتی کار ها را از دست دولت درآورند. حال باید از خود بپرسیم ما در نسبت با این نفوذیها چه عملی باید در برابر دولت داشته باشیم. جز این است که به هر حال باید دولت را نجات داد به جای آنکه او را به سوی دامنِ نفوذیها هُل داد؟
اگر بتوانیم در این شرایط حساس درست عمل کنیم از یک طرف همانطور که فیلم مذکوز متذکر است، از اختلافی که اخیراً بین صاحبنظرانِ وزارت خارجه پیش آمده است به نفع جبههی انقلاب استفاده خواهیم کرد، به شرطی که آنها گمان نکنند اگر با عبرتگیری از حرکات گذشته خواستند حرکت مطابق رهنمودهای رهبری را پیشه کنند؛ از طرف امثال ما گرفتار طعنهها می شوند.
در آخر نظر جنابعالی را به این وعدهی الهی جلب میکنم که میفرماید: «وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»(هود/115) و بدین لحاظ باید بدون آنکه طمأنینه و امیدواریِ خود را نسبت به آینده از دست بدهیم، هوشیارانه جریانها را رصد کنیم. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ای بابا! اگر همهی مستمعین اینطور که شما برداشت کردهاید، برداشت کرده باشند که خاک بر سر من است!! اتفاقاً آیات مذکور خبر از آن میدهد که امثال آقایانی که در عین باورِ ایمانی جهتِ داوری به طاغوت رجوع میکنند. لذا قرآن میفرماید: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُريدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعيداً» (60/ نساء) آیا ندیدی کسانیکه در باورِ خود به آنچه تو نازل کردهای و آنچه در قبل آمده، ایمان دارند و اینکه در داوری به سوی طاغوت نظر میکنند. در حالیکه به آنها امر شده است به طاغوت کافر باشند و این شیطان است که آنها را گمراه میکند، آنهم گمراهیِ بسیار شدیدی. بنابراین اینطور نیست که بخواهند با اسلام مقابله کنند بلکه گرفتار یکنوع اغفال از طرف شیطان شدهاند تا آن اندازه که شیطان بخواهد آنها را به تعبیر علامه طباطبایی از صراط مستقیم بهکلّی بیرون کند. و خداوند در ادامه میفرماید: «وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً» (61) چون به آنها گفته شود که به سوی آنچه خداوند نازل کرده است و به سوی رسول خدا بیایید، در این صحنه میبینید منافقان، فعالانه وارد میشوند تا آنها را ای رسول خدا از تبعیت نسبت به تو منحرف کنند. ملاحظه میکنید که قرآن نمیگوید آنها منافقند، بلکه میگوید جریان نفاق سعی دارد آنها را از رجوع به رهبریِ نظام منصرف نماید. قرآن در ادامه میفرماید: «فَكَيْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْديهِمْ ثُمَّ جاؤُكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ إِحْساناً وَ تَوْفيقاً» (62) اینان چگونه خواهند بود وقتی با قرارگرفتن در چنین مسیری با مشکلات روبهرو میشوند به جهت اعمالی که خود انجام دادهاند و ای پیامبر به سوی تو خواهند آمد و به خداوند سوگند میخورند که ما جز نیکی و رفع مشکلات، قصد دیگری نداشتیم. عنایت دارید که به جهت خطای محاسبه، با مشکل روبهرو میشود و به سوی رهبری نظام برمیگردند. در حالیکه اذعان نمیکنند اشتباه کردیم، ولی خداوند در آیهی بعد میفرماید: «أُولئِكَ الَّذينَ يَعْلَمُ اللَّهُ ما في قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ في أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَليغاً» (63) آنها کسانیاند که خداوند میداند چه در درونشان میگذرد. پس ای پیامبر از آنها فاصله بگیر و آنها را نصیحت کن و در ارتباط درونی و تنگاتنگی که با آنها داری، سخنانِ رسا و نافذی را با آنها در میان بگذار. ملاحظه میکنید که در این آیه از طرفی به رهبری نظام متذکر میشود که خط خود را از آنها جدا کن تا اشتباهِ محاسباتی آنها به پای تو نوشته نشود، ولی از نصیحت به آنها خودداری ننما، زیرا زمینهی اصلاح و امید به برگشت در آنها هست. و از این مهمتر اینکه به تعبیر علامهی طباطبایی در تنهایی و خلوتی که رهبری نظام با آنها دارد میفرماید با کلماتی رسا و نافذ، آنها را متذکر اشتباهاتشان بگردان.
و سپس برای اینکه گمان نشود راهی جز اطاعت رسول خدا جهت رسیدن به اهداف حقیقی وجود ندارد، میفرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً» (64) ما هیچ رسولی را نفرستادیم مگر آنکه به اذن الهی باید بدون هیچ چون و چرایی اطاعت شود و ای پیامبر! اگر آنهایی که از این مسیر فاصله گرفتند و به خود ظلم کردند از خدا طلب استغفار و آمرزش بخواهند و رسول خدا نیز برای آنها آمرزش طلب کند، حتماً آنان خداوند را توّاب و رحیم مییابند. در این آیه در عین آنکه متذکر میشود باید در اطاعتِ رهبریِ نظام که به تعبیر حضرت رضا«علیهالسلام» مؤیّد به مدد الهی است؛ هیچگونه سستی ننمایند، آنها را به جهت خطای در محاسبه بهکلّی طرد نمیکند و راهِ بازگشت را در مقابلشان میگشاید که اگر اولاً: به سوی رهبری نظام برگردند و در این فضا از خداوند طلب استغفار کنند و رهبری نظام نیز نسبت به آنها ترحم نماید و از خدا برایشان طلب مغفرت نماید، آنها برگشتِ خدا به خود را مییابند.
آیات مذکور نشان میدهد که جریان مذکور که گمان و باور دارند در مسیر دینداری قدم میزنند، ولی امیدشان به داوریِ طاغوت است، بهکلّی از گردونهی نظامی که مکتب وَحی بهوجود آورده، بیرون نیستند هرچند که جریان نفاق و وسوسههای شیطانی در آن جریان فعّال است. لذا باید در مسیر رهنمودهای رهبری نظام طوری عمل کنیم تا با دست خود آنها را از گردونهی نظام بیرون نیندازیم، بلکه به همان طریقی که رهبریِ نظام الهی عمل میکنند امید برگشت آنها را داشته باشیم. و از آن عجیبتر که ملاحظه میکنید در دو آیه میفرماید: «جاؤُكَ». یعنی اینان بالاخره چارهای ندارند که به رهبری نظام برگردند. و این است که قبلاً در جواب کاربران محترم عرض شد؛ آینده، عظمت و قدرت رهبری چندین و چند برابر خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- روحی که به کالبد جنین انسان دمیده شده، همان نفس ناطقه است با تمام مراتب نفس ناطقه در حالت بالقوه 2- سماع و رقص عرفانی، فرهنگ مخصوص به خود را دارد که درک آن در این دوران مشکل است 3- شاید خداوند موضوع شنیدن صدای مورچگان را توسط حضرت سلیمان به این جهت مطرح فرموده است که مشخص کند تا چه اندازه پیامبران در واقعیات ریز این عالم، حضور دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل از ما است که نتوانستهایم متون دینی خود را مطابق این زمان، کاربردی کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه شجاعی نور چشم اهل سلوکاند و آثار ایشان در جلوبردنِ انسان بسیار اساسی است. در ضمن از تذکر جنابعالی بسیار متشکرم وگرنه اگر صدبار دیگر هم ایشان عمامهی سفید بر سر میگذاشتند، بنده آن را سیاه میدیدم!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد در جواب سؤال 12182 قبلاً عرایضی داشتهام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون خدا را همهکاره ندانست و در مقابل خدا برای خودش هم نقش قائل شد، به این مشکلات افتاده. خدا خواسته است ما با رعایت دستورات الهی گرفتار این مشکلات نشویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از کجا میفرمایید امروز ثابت شده آنچه بدان علم داریم و صورت آن در ذهن ما است مطابق خارج نیست؟! مگر آنچه را دستگاههای مکانیکی از صوت میفهمد همان صوت است که نفس ناطقهی ما درک میکند؟ و مگر وقتی ما از طریق ابزارهای مکانیکی از رنگها موج میفهمیم رنگ در واقعیت موج است؟ در حالیکه نفس ناطقهی ما به عنوان یک حقیقت مجرد متوجه واقعیت جهان خارج است آنطور که هست و هرکس به طور بدیهی چنین احساسی دارد. به چه دلیل باید انسانها احساس خود را نادیده بگیرند؟ آری حتی چشم از رنگها و شکلها در شبکیه، الکتریسته میسازد، ولی نفس ناطقه رنگ و شکل که واقعیت دارد را درک میکند و نه آمپرهای متفاوت الکترونیکی که سیناپس های عصبی ایجاد می کنند. موفق باشید